دفتر گلشن شعر




پشگفتار از دفتر گلشن شعر شروع نگارش 15 بهمن 1362 فرزانه شیدا:
_____________________________

؛شعر؛ کلام دردهای من است...فریاد سکوت من است...
وبیش ازاین طالب هیچ چیز نیست! مگر همدلی بااو آشنا!!!

آنچه هست زندگی من است...که در موج واژه ها... دردریای مواّج شعر...

دست و پا میزند ...بی آنکه رسم شنا کردن را...در دریای زندکی ..
آموخته باشد!..
وغریبانه به ساحل رسیدنها چشم دوخته است که با موج واژه هایش...


شاید رسیدنی یابد...در پر یشانی های همواره زیستن ...

و بی آنکه عمری زیسته باشد ...ز انتها چندان دور نمانده است!!!

واندیشه های من در بانکهای کوتاه وبلند....وزنها وقافیه ها...یا شاید شعرنو...

دردهای دلی ست که بدنبال شهرت نمیگردد!!!

دردهایم...کلام را ...جستجو میکنددر رسیدن به آرامش در شبهای بی کسی...

روزهای تنهائی...وسکوت را شعر می سازد ...!!!

و در قالبهای نو وکهنه ی خویش...از ،امید، کوه میسازد...از ، ناامیدی ،

دره های سیاه...،آرزو رابه شاخه های سبز می آویزد..
رنجها، را بدیوارهای درد...
و چشمه های مهربانی را به عشق ،رهنمون میشود...
در زلالی اندیشه های سپید !
آیا شعر من راهی بدون قلب تو خواهد داشت؟!... نمیدانم!

اما خواهم نوشت وخواهم گفت تا آخرین لحظه های بودن...

و زیستن را در دریائی مواج ، بودن،

خواهم سرود در کتاب زندگی !!!

سروده ی : فرزانه شیدا15 بهمن 1362 سه شنبه

نظرات

جملات کوتاه مشاهیر جهان

پست‌های پرطرفدار