ترانه ای از = ترانه سرا:احمد یزدانی بنام باغبون پیر



این ترانه ی باغبان پیر خودم را تقدیم تموم باغبونهای مهربون میکنم:

يه روز يه مرد پيری نشست کنار افرا

تکيه زدش به غمها دلش رو زد به دريا


خدا رو هی صدا زد بعد اون رزُ دعا کرد

که باز دلش گرفت و فقط خدا٬خدا کرد

به جای اسمونها بارونی شد به رويا

هجم تموم قلبش پر شد از اون گل سرخ


تا اونجا که رزش رو نداد به جای دنیا

حالا که نيستش اون گل نميدونه که حتی

شريکی هست هنوزم که دردشُ بدونه

يا عاشقونه از عشق برای اون بخونه

چه رسميه زمونه رفت و اونم شدش گُم

مثله تمومه گلها که ميفروخت به مردم

سرش رو زد به ديوار اونم شدش يه تنها

مريض شد و سکوتش هديه شدن به شبها

فقط يه دست زخمی که پينه بسته حالا

شده يه سهمی از اون٬ گذشته ی با گلها

همين جا بود که دستو٬ گذاشت به روی پلکش

دوباره باغبون شد گلا رو کاشت رو چشمش

گذشت و باغبون رفت به زير هجم سنگا

حالا کنار قبرش سبز شده اون قشنگا

به اون ميگن باغبون نه من که تازه بستم

بارغم سفر رو با این گلا به دستم

ترانه سرا:احمد یزدانی
باامید موفقیت ایشان
ماخذ:
http://uthd.blogfa.com/

نظرات

جملات کوتاه مشاهیر جهان

پست‌های پرطرفدار