جی میل من:
farzaneh.sheida5@gmail.com
لطفا
ایمیلها ومطالب خود را به جی میل من ارسال نمائید با تشکر
فرزانه شیدا

مداد سرخ امیدم ...
هنوزهم در پشت دیوار سکوت ...
گلهای رنگین آرزویم را ....
نقاشی میکند ...
حتی اگر
در سیاهی ِاتاق ِساکت ِ؛بودن ؛،
چراغ را شکسته باشی
وپرده ای کشیده
بر روح ودل وپنجره ام را...
تنگاتنگ هم کشیده ،
دنیا را خاموش کنی
از خورشید ِهستی بخش ِزندگی آدمی
!
افسوس که مداد سیاه،حماقتهای تو،
سپیدی دل و روح وافکارم را ،
توان سیاه کردن ندارد...
بسیار کوچک است مداد تو...
بسیار زیاد است وسعت قلب من!...
شاید میشد نادیده گرفت ،صدارا
، وقتی که تو میگفتی : هیس !.ساکت باش!
شاید میشد بی تفاوت بود ترانه را ...
وقتی که تو گفتی :هیس !،همسایه میشنود ،
...ومن نیز میخواهم «آسوده »بخوابم درسکوت!
شاید میشود گذشت از حریر سفید ،
و شال سیاه وکلفت را
هدیه گرفت ...
اما چگونه فریادی را
خاموش میکنی ،
که در درون وجدان خفته تو ،
روزی سرداده خواهد شد ،
اگر وجدانی باشد!
..چگونه صدای پرنده را خاموش میکنی ،
وقتی طبیعت پرنده ،
آواز خوان درخت توست؟
چگونه با کفن سفید
به آن دنیا میروی ،
وقتی پرده های سیاه زندگیت
کشیده بود بر همه ی هستی زندگی ؟!
چگونه هدیه وجودت را
با روح سیاه خود
نزد خداوند پس میدهی ...
وقتی که او ...
بزرگترین رهنمای شادی وعشق وزیبائی ....
ناراضی ست ...!
«؟ من؟
باشد!! « من» سکوت میکنم
!!!
فرزانه شیدادر دوشنبه 9 آذر 1388 - 12:00