۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

یک غزل عاشقانه از فهیمه صفاریه

می خواهم از تو شعر بگویم نمی شود

راهی به سوی قلب تو جویم نمی شود

حوای عشق هستم و تو آدم نمی شوی ... !!

خواهم که سیب عشق نبویم نمی شود

سویت مدام این دل من پرسه می زند

خواهم ز عشق دست بشویم نمی شود

نالم مدام در غم هجرانت ای عزیز...

خواهم که راز دل به تو گویم نمی شود

من مرغ سرکشی که به دام تو بی دانه آمدم

خواهم که باز بال گشایم نمی شود

فهیمه صفاریه
http://yaldayepaeezi.blogfa.com/post-4.aspx

ده عاشقانه آرام و زیبا از فهیمه صفاریه

۱)

امشب

تمام راههاي عاشقي را

براي در آغوش کشيدنت

قرق کرده ام

از بيراهه مرو .



۲)

به همه کس قول عشقت را داده اي .

در تقسيم بندي يارانه مهربانيت

من

در کدامين خوشه

جاي گرفته ام .



۳ )

کوهها به هم نمي رسند ، آدم ها به هم مي رسند

و من

به احترام اين ضرب المثل

تيشه بر دست

کوه غرورم را شکسته هم

تا

به تو برسم .



۴ )

چنديست شعرهايم

آبستن عشق تو شده است .

نگاهم که مي کني

شعري در من جان مي گيرد .



۵ )

سپيد يا سياه

فرقي نمي کند

بي حضور سبزت

سپيدهاي عاشقانه هم را

با خودکار سياه مي نويسم

تا عمري

عزادار

نبودنت باشند .





۶ )

از من مپرس چندمين روز محرم است

وقتي هرروز

در نينواي دلت

قلبم

شهيد عشق مي شود .





۷ )

چنديست

دست به سينه راه مي روم

نمي خواهم کسي

يادگاري تو را

بر روي قلبم ببيند .



۸ )

شير يا خط ؟

تقلب نکن !

به هر حال

من عاشقت هستم .





۹ )



هر روز

مرا

با هجوم خيالت

نبردي دوباره است .

آتش بس را بپذير

نمي خواهم شهيد قلبم شوي .



۱۰ )

چلچراغ يادت

به نور شمعي بدل شده

که همگان سعي در خاموشي آن دارند .

در سال اصلاح الگوي مصرف

من

به يک - دوستت دارم – تو

قانعم ...


فهیمه صفاریه
http://www.abitarinpanjere.blogfa.com

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان