۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

روزنامه ابتکار - براي امروز


سينه پهلو
مسافري زير باران از دهکده کوچکي مي گذشت. خانه اي ديد که داشت مي سوخت و مردي را ديد که وسط شعله ها در اتاق نشيمن نشسته بود. مسافر فرياد زد: «هي، خانه ات آتش گرفته است! »مرد جواب داد: «مي دانم.» مسافر گفت: «پس چرا بيرون نمي آيي؟» مرد گفت: «آخه بيرون باران مي آيد. مادرم هميشه مي گفت; اگر زير باران بروي، سينه پهلو مي کني!»
شهد گواراي سخاوت
و کدامين ثروت است که محفوظ بداريد تا ابد؟ آنچه امروز شما راست، يک روز به ديگري سپرده شود. پس امروز به دست خويش عطا کنيد، باشد که شهد گواراي سخاوت، نصيب شما گردد، نه مرده ريگي وارثانتان. (جبران خليل جبران)
بدي و دانش
همواره آدميان محيط و چنبره بدي و پليدي را با دانش و انديشه برتر خويش بسته و بسته تر مي سازند. (ارد بزرگ)
تولستوي بي استعداد!
«تولستوي» نويسنده «جنگ و صلح» بخاطر بي استعدادي از دانشگاه اخراج شد. در ورقه اخراجش نوشته بودند که او هرگر نخواهد توانست چيزي بخواند يا بنويسد!


ماخذ : http://ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=7518


1 2 3 4 5

جامعه مجازی iran20.com - ارد بزرگ

آثار
برخی آثار نوشتاری ارد بزرگ

نظریه قاره کهن
او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می‌گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را می‌کشند . و او می‌گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . در نظریه قاره کهن ارد بزرگ قاره های آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن معرفی شده اند . قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه ادامه می‌یابند و 20 کشور در داخل آن قرار می‌گیرند .

آرمان نامه
این کتاب مجموعه ایی از صدها پند و سخن ارد بزرگ که توسط امیر همدانی گردآوری شده است آرمان نامه دهها هزار بار در اینترنت دانلود شده است و تنها در در طی 3 هفته آغازین انتشار خود در اینترنت 17 هزار بار توسط کاربران دانلود شده است که از این حیث یکی از پر طرفدارترین کتابهای چند ساله اخیر است .

نظریه کهکشان بزرگ اندیشه
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک لوهان کانادایی است او با دلایل مستدل ثابت می‌کند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است . [۱۱]


پندها و اندرزها
پندهای اخلاقی و اجتماعی ارد بزرگ مورد استقبال زیاد فارسی زبانان است.

چند نمونه از پندهای ارد بزرگ

” آن که زیبایی خرد را ندید، گرفتار زیبایی آدمیان شد، و بدین گونه از هر چه داشت، تهی گشت. “
” اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده‌ای او را خوار مساز، بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی. “
” تاریخ هیچگاه تکرار نشده و نخواهد شد آنچه روی داده و در حال رخ نمودن است پیراسته شدن ایده‌های بشری از ناراستی هاست. “




ماخذ : http://www.iran20.com/album.php?user=amir1364&album_id=6594

تارنگار یا رب تو مرا به نفس طناز مده من آن توام مرا به من باز مده - مجموعه ا ی از سخنان حکمت آمیز

مجموعه ا ی از سخنان حکمت آمیز

بودا:

آن كه درون آرامي دارد ، پندار، گفتار و كردارش هم آرام است .

كنفوسيوس :

با آب ساده و نان خشك و بازو زير سر هم ميشود خوشبخت بود .

ناپلئون بناپارت :

در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است.

اولین شرط توفیق شهامت و بی باکی است.

کسانی که روح نامید دارند مقصرترین مردم هستند.

کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.

پیروزی یعنی خواستن.

نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است.

فلوریندا دانر:

ما سالک هستیم و سالکان مبارز تنها یک چیز در ذهن دارند : آزادیشان .

مردن و توسط عقاب بلعیده شدن مبارزه طلبی نیست

بر عکس به پیشواز عقاب رفتن و آزاد گشتن نهایت شجاعت است.

ماهاتما گاندی:

این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است .

دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد .

کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند .

اُرد بزرگ :

بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند .

ارزش استاد را دانستن هنر نیست ، بلکه بایستگی و وظیفه است .

جبران خلیل جبران:

زندگی روزمره شما پرستشگاه و نیز دیانت شماست .

فریدریش نیچه:

مردان بزرگ فقط آرمان های خود را نمایش داده اند.



ماخذ : http://inklife.persianblog.ir/post/9/

روزنامه بين المللي اعتدال - سخنان حکیمانه

سخنان حكيمانه

ارد بزرگ : ريش سفيد داراترين به انديشه است نه به دارايي و اندوخته " .
فردوسي خردمند : " چراغ مايه دفع تاريکي است ، بدي جوهر تاريکي در زندگي آدمي است ، که از آن دوري بايد جست " .
دموستن : " آنکه تخم بدي را مي فشاند ، بدون شک همه محصول آن را درو مي کند " .
فردريش نيچه : " آيا برده هستي؟
پس دوست نتواني بود
آيا خودکامه هستي؟
پس دوستي نتواني داشت
در زن دير زماني است که برده اي و خودکامه اي نهان گشته اند از اين رو زن را توان دوستي نيست او عشق را مي شناسد و بس " .
فردريش نيچه : " آنچه در انسان بزرگ است اين است که او پل است نه غايت " .
زکرياي رازي : " طول کشيدن معالجه را دو سبب خواهد بود : ناداني پزشک ، يا نافرماني بيمار " .
ارد بزرگ : " کين خواهي از خاندان يک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نيروي انسانهاي فرهمند " .
ديوژن : " دو گوش داريم و فقط يك زبان، براي اينكه بيشتر بشنويم و كمتر بگوييم " .
دوگلاس مك آرتور : " گذشت زمان آدمي را پير نمي سازد، بلكه ترك آرمانها و كمال مطلوبهاست كه ما را فرتوت و افتاده مي كند " .
داويد هيوم : " خوشبختي مانند پروانه اي است ، اگر او را دنبال کنيد از شما فرار مي کند ولي اگر آرام بنشينيد روي سر شما خواهد نشست " .
فردريش نيچه : " آن كه بر فراز بلندترين كوه رفته باشد ؛ خنده مي زند بر همهء نمايش هاي غمناك و جدي بودن هاي غمناك " .
ژان روستان : " من اگر در بهشت باشم ولي به من بگويند تو حق نداري جهنم را به اين بهشت ترجيح بدهي از آن بهشت بيرون مي روم " .
فردوسي خردمند : " اين جهان سراسر افسانه است جز نيکي و بدي چيزي باقي نيست " .
ژرژ هربرت : " يک مادر خوب به صد استاد و آموزگار مي ارزد " .
داويد وايت " تا بدبختي را نشناسيم هيچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختي را ياد نمي گيريم " .
ژان داويد :" راز بزرگ زندگي در شکيبايي است و نبايد به خاطر يک آينده ي مبهم زمان حال را بر خود تلخ کرد " .
ژوبرت : " براي ياد گرفتن آنچه مي خواستم بدانم احتياج به پيري داشتم ، اکنون براي خوب به پا کردن آنچه که مي دانم ، احتياج به جواني دارم " .
فردريش نيچه : " آن انديشه هايي را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند
آدمي بهر تنها زيستن مي بايد يا حيوان باشد يا خدا. ارسطو مي گويد: انگارهء سومي نيز هست بودن يکجاي هر دوي آنان ... آن هم فيلسوف وار ..حقايق همه ساده اند. اين نه مگر دروغي است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ " .
فردريش نيچه : " آدمي به خاطر نياز به مراقبت و کمک ديگران با آنها ارتباط برقرارمي کند " .
کالوس کاستاندا : " هيچ چيز عوض نمي شود ! شما ديدتان را عوض کنيد رمز کار اين است " .
ارد بزرگ : " تنهايي براي جوان ارزشمند ، و براي پير آزار دهنده است " .
فردوسي خردمند : " کتاب زندگي گذشتگان ، جان تاريک را روشني مي بخشد " .
کاترين پندر : " خدا را شکر کنيد که نعمات و موهبت هايش به علت بينش محدود ما متوقف نمي شود " .
كلود مونه : " براي هر كس زمان معيني وجود دارد كه قابل انتقال نيست " .
ديده رو : " هنرمند، اشيا را با خورشيدي روشن مي کند که از آن طبيعت نيست " .
جبران خليل جبران : " آموختن تنها سرمايه اي است که ستمکاران نمي توانند به يغما ببرند " .
مولير : " پول با شادماني کم داخل کيسه مي شود ولي با غم زياد از ان خارج مي گردد " .
جبران خليل جبران : " آن که گرفتار رنج و عذاب شده اما با ذاتش و هويتش همنواست همانند کشتي است که سکانش درهم شکسته و در اطراف جزاير و درياها سرگردان است و از هر طرف محاط در خطرها ، اي بسا که غرق نشود و به قعر دريا فرو نرود " .
بزرگمهر : " دوستان براي نخجير دشمنان چون تير و پيکان اند " .
مارک تواين : " تختخواب خطرناکترين جاي دنياست، چون صدي نود مردم در آن مي‌ميرند " .
مارسل آشار : " زنها علاقه زيادي به رياضيات دارند ، زيرا آنها سن خود را تقسيم بر دو و قيمت لباسهايشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه مي کنند و پنجاه سال هم بر سن بهترين دوستان خود مي افزايند " .
مولير : " شوهر داروئي است كه تمام دردهاي دخترانرا علاج مي كند " .
تواين مارک : " زن عاقل به تربيت همسرش همت مي گمارد, و مرد عاقل مي گذارد كه زنش اورا تربيت كند "
بزرگمهر : توانگر کسي است که به آنچه خداوند توانا نصيبش کرده خرسند باشد . زيرا شوريده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسي نيست " .
مونت کيو : " بايد زياد مطالعه کنيد تا بدانيد که هيچ نمي دانيد " .
ارد بزرگ : " آدمهاي ماندگار به چيزي جز آرمان نمي انديشند " .
گاليله : " هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم که از وي چيزي نتوانسته ام بياموزم " .
بزرگمهر : " پرحرف را که دشمن راستي و خصم روان پاک است هرگز نپذير " .
فردريش نيچه : " براستي ؛ اي كاش جنون شان را حقيقت نام بود يا وفاداري يا عدالت . اما دريغ كه فضيلت شان در خدمت دراز زيستن است و آسودگي نكبت بار " .



ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/12/html/page5.html

سایت تبیان - جاودانه ها


پرحرفی در هنگام اندرز از اثر آن می کاهد.((اُرد بزرگ))



ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=359817

تالار و انجمن رهایی - درسهایی از ارد بزرگ اندیشمند معاصر

سخنان حکیمانه همیشه آرامبخش و سرشار از امید و هشدارهای لازم برای درست زندگی کردن است . براستی سخنان ارد بزرگ بر دل می نشیند و ما را با خود به مرحله ایی بالاتر می کشاند .
سخنان ارد بزرگ را سالهاست در ذهن خود تکرار می کنم و در سخت ترین شرایط زندگی کمک یارم بوده اند از شما هم خواهش می کنم فقط سخنان این اندیشمند را در این تایپیک بگذارید از همتون ممنونم



نمی توان امید داشت ، آدم های کوچک رازهای بزرگ را نگاه دارند. اُرد بزرگ


آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است . اُرد بزرگ


کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای فرهمند . اُرد بزرگ


از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید . اُرد بزرگ


گیتی در جنگ و آوردی بزرگ در گردش است . اندیشه و تلاش خردمندان از یک سو و پوزخند اهریمن و روان دیوپیشگان از سوی دیگر ، معرکه این جهان گذارا است . اُرد بزرگ


دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به کالبد بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود . اُرد بزرگ


در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . اُرد بزرگ


دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود . اُرد بزرگ


گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد . اُرد بزرگ


اگر نتوانیم به تبار خویش سامانی درست دهیم ، مانند این است که در خانه ایی بی دیوار زندگی می کنیم . اُرد بزرگ


اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری ، مردمداری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است . اُرد بزرگ


ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته . اُرد بزرگ


ماخذ : http://raha.freeforums.org/topic-t5.html




هر آرزویی بدون پژوهش و تلاش به سرانجام نخواهد رسید.((اُرد بزرگ))



ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=360127

چند شعر از فرزانه شیدا: باران.... شیدا...ساقی

باران

بیچاره دلم که مانده در باران بود

در بارش لحظه های غم ویرا ن بود

بیچاره دلم که همره ابر گریست

هر بار که سینه ی سما گریان بود

دوشنبه 13 خرداد 1387

فرزانه شیدا


شــیدا

چو مست از باده ی دنیا ســرودم با دلی رسوا
اگر گفـــتم درونــم را بدون لحــظه ای پروا
بوّد شــاهد خــدای ما در این گنبدگه رویـا
همـیشه بوده ام شــیدا همـ-یشه بوده ام شـیدا

ف.شیدا

دوشنبه 13 خرداد 1387
ساقی

در این شـ-بهای غـمناکی ز مردن کی کنم بـاکی؟!

بــباراز باده بر جامــم براین عاشــق دل خـاکی

چو شد دل مست وحیرانش چه سوزد دل زهجرانش

به ســـیل اشک ها آخر رســــد اشــ-کم بدامانش

بخوان در مستى ا م ساقى، شبی تا صـبح و آفـاقی

که بر شاخ وجــ-ود دل ، ز عشـقم مانده اوراقـی

پنجشنبه 16 خرداد 1387

ف.شیدا

روزنامه بين المللي اعتدال - سخنان حکیمانه

سخنان حكيمانه

اُرد بزرگ : آن که کارش را دوست ندارد خيلي زود پير مي شود .
وينسنت لمباردي : مهم نيست اگر زمين بخوريد، مهم دوباره برخاستن است.
اُرد بزرگ : آن که راستي نپويد ، گرفتار آميزش ، با اهريمن است ، فرزند اين آميزش ، آشوب است و شورش .
شوپنهاور: مفاهيم سازه هاي مغزي اند حال آنکه ايده ها مقدم بر فکر بشري هستند . در حقيقت درک مغزي ما از ايده ها مفهوم را مي سازند لذا مفاهيم را راهي به قلمرو ذاتها نيست.
پوپ : انديشه هاي ما در غرفه هاي بيشمار دماغ با زنجير ناپيدا به يکديگر پيوسته اند . چون يکي از آنها بيدار شود ، هزار تاي ديگر نيز سر بر مي دارند .
بزرگمهر :آن چه دلخواه همه است جز تن درستي نيست ، که اگر کسي روزي از آن محروم شد آرزويي جز بدست آوردنش ندارد .
آلن لاکين : هر جا که عشق بزرگي خانه کرده است خشم بزرگي نيز مسکن دارد .
جبران خليل جبران : ايمان از کردار جدا نيست و عمل از پندار .
ارد بزرگ : آن که زيبايي خرد را نديد ، گرفتار زيبايي آدميان شد ، و بدين گونه از هر چه داشت ، تهي گشت .
فردريش نيچه :اجحاف نکردن و آسيب نرساندن به ديگران براي رسيدن به برابري ريشه و بنياد جامعه است ولي اين خواست نفي زندگي ست چون زندگي بهره کشيدن از ديگران است که ناتوان ترند.
پورلي نيکولاس : ازدواج کتابي است که فصل اول آن به نظم است و بقيه فصول به نصر .
پرل پاک : انتخاب پدر و مادر در دست خود انسان نيست ، ولي انتخاب مادرشوهر و مادر زن دست خود انسان است .
اُرد بزرگ : آن که از آينده سخن مي گويد و آن را مي سازد بارها و بارها مي زيد و تا ياد و سخنش در ميان ماست او زاده مي شود و باز هم .
يانيس ريتسوس : زبان شاعر، تنها برآيند يک کار نقد يا تحليل نيست. سنتز واقعيت است با خيال و افسانه. سنتزي که توسط حواس - در رابطه ي متقابل با عقل - صورت مي گيرد.
شوپنهاور: وظيفه هنر تجلي ايده هاست.
پرويز ياحقي : شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمي شوند ، اين بماند ، در هر زماني بسته به موقع و مقام جلوه و جمالي دوباره مي يابند چنان که گويي به تازگي مطرح شده اند
اُرد بزرگ : آن که درست سخن نمي گويد داناترين هم که باشد باز از ديدگاه همگان بي سواد است .
توماس مان : هنر ، قدرت و توانايي نيست بلکه تسلي خاطر است .
فردوسي خردمند: ديوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نيکي را هم بايد مانند راز گفت .
فردوسي خردمند : گفت رستم به اسفنديار که کردار ماند ز ما يادگار .
نادر شاه افشار : اگر جانبازي جوانان ايران نباشد نيروي دهها نادر هم به جاي نخواهد رسيد .
نادر شاه افشار : خردمندان و دانشمندان سرزمينم ، آزادي اراضي کشور با سپاه من وتربيت نسلهاي آينده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهي بخشد ديگر نيازي به شمشير نادرها نخواهد بود .
نيچه : آرزو ريشه حيات ماست . اگرچه اين ريشه حيات ما را به تدريج مي سوزاند . ولي همين ريشه مايه زندگي است .
نيچه : شايد من بهتر مي دانم که چرا بشر تنها حيواني است که مي خندد.تنها انسان است که به شدت رنج مي برد و مجبور است خنده را بيافريند.
اُردبزرگ : براي ماندگاري ، رويايي جز پاکي روان نداشته باش .
اُرد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها (اقيانوسها) به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
جبران خليل جبران : دوست بداريد ليکن عشق را به زنجير بدل نکنيد .
جبران خليل جبران:حيات درختان در بخشش ميوه است . آنها مي بخشند تا زنده بمانند
، زيرا اگر باري ندهند خود را به تباهي و نابودي کشانده اند.
گوته:مردان شجاع فرصت مي آفرينند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت مي نشينند .
گوته :زيبايي ناپايدار و فضيلت جاودانه است .
وينستون چرچيل:مهم ترين کار ما اين نيست که ببينيم در دور دستهاي مبهم و ناپيدا چه چيز هايي و جود دارد . کار ما اين است که به آنچه آشکارا در پيش رو داريم بپردازيم .
وينستون چرچيل:خوردن کلمات مرا به سوء هاضمه دچار نکرده است .
جرج برنارد شاو :مراقب باشيد چيزهايي را که دوست داريد بدست‌آوريد وگرنه ناچار
خواهيد بود چيزهايي را که بدست آورده‌ايد دوست داشته‌باشيد.
برنارد شاو: انقلاب ستمديدگان را آزاد نمي کند تنها استثمارگران را عوض مي کند.
تولستوي :فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگي غذا بدهي هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.
تولستوي :همه مي‌خواهند بشريت را عوض کنند ، دريغا که هيچ کس در اين انديشه نيست که خود را عوض کند.
پاستور:هرچه اکنون هستيم محصول افکاري است که سابقا داشته ايم و حالا داريم .
لويي پاستور: تمدن، تنها زاييده اقتصاد برتر نيست، در هنر و ادب و اخلاق هم
بايد متمدن بود و برتري داشت.
برايان تريسي: اهميتي ندارد که از کجا آمده ايد ، مهم اين است که به کجا مي رويد .
برايان تريسي : داشتن اهداف روشن و از پيش تعيين شده براي پيش رفت و
موفقيت مطلقا ضروري است .



ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/07/html/page5.html

سایت تبیان - پرمعنی

اُرد بزرگ : رهسپردن (سفر) ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .


ژری تایلر: زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند، امّا اگر در او دقیق شوی می گرید


اُرد بزرگ : سرود زندگی تپش هایی پیگیر و کشیده دارد .


ژوبر : اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیب جویی .


ارد بزرگ : سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد .


فردریش نیچه :آرامش مدام نیز کسل کننده است. گاهی طوفان هم لازم است.


فردوسی خردمند : آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد .


ژوزف رو : کوههای عظیم پر از چشمه اند و قلبهای بزرگ پر از اشک .


اُرد بزرگ : سربازان در دوسوی میدان آورد و ستیز ، بر سر هنگام و دم مرگ در حال بازی اند .


ژان یل توله : براستی که ابلهان انسانهای خوشبختی هستند ، زیرا که هرگز پی به تنهایی خود نمی برند .


اُرد بزرگ : بی باکی گله ، از برای چوپانی بیدار است .


زرتشت : خدمت به خلق وظیفه نیست بلكه لذت است.

نیچه : با هر که بدی کردی تا دم مرگ از او بیندیش .


اُرد بزرگ : شورشهای آدمیان ، با بسامدهای (امواج) پر نیروی کیهان خیلی زود به سامانه درست خویش باز می گردد .


ژرژسیون : علت اینکه زنبورها این قدر وزوز می کنند این است که بلد نیستند حرف بزنند .


ارد بزرگ : شکست های زندگی ، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد .


فردریش نیچه :آزادی ابر انسان تنها در صورتی واقعی است كه در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود.


دن مارکی :خوشبختی میان پرده بدبختی است.


فردوسی خردمند : فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است


ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=311847

پایگاه اطلاع رسانی همتبار - دوست ودوست داشتن از ديدگاه بزرکان

دوست داشتن از ديدگاه بزرگان

اگر کسی ترا آنطور که ميخواهی دوست ندارد به اين معنی نيست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. گارسيا مارکز

اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو اند . رابيندرانات تاگور

بهترين و حقيقی ترين دوستانم از تهی دستانند . توانگران از دوستی چيزی نمی دانند . موزارت

نهال دوستی واقعی ، آهسته رشد می کند. ژرژ واشنگتن


تنها راه ماندگاری هر مراوده دوستانه ايی ، درک درست واقعيات طرف پيش رويمان است .. ارد بزرگ

من در جهان يک دوست داشته ام و آن خودم بوده ام ! ناپلئون

آنکه دوستی و همسر خواهی خويش را اينچنين بازگو می کند : بدنبال نيمه ديگر خود هستم .
براستی نيمه خود را نيز گم خواهد نمود . ارد بزرگ

دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی ديگری است. اسکات پک

در دردها دوست را خبر نکردن خود يک عشق ورزيدن است. علی شريعتی

آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خويش سخن می گويد دوست خوبی برای تو نخواهد بود . ارد بزرگ

دوست برای آن است که نيازت را برآورد نه اينکه تهی بودنت را پر کند . جبران خليل جبران

وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد . امرسون

دو زن هرگز با يکديگر دوستی و محبت نمی ورزند مگر به خاطر توطئه بر عليه زن سوم . آلفونس کار
دوستی تنها برآيند نياز ما نيست از خودگذشتگی نخستين پايه دوستی ست . ارد بزرگ

برای من بزرگترين مسئله دو جانبه در زندگی اين است که عاشق کسی باشم که عاشقانه دوستم دارد! . ماريا مُراستُود

داشتن يا بدست آوردن کسی آنقدر ها مهم نيست آنچه مهم است اين است که عاشقانه يکديگر را دوست داشته باشند ! . اوآ سی دبرِرگ

دوستی مهم ترين نيکبختی انسان است. هيوم

دوستت دارم ؛ نه به خاطر شخصيت تو ؛ بلکه به خاطر شخصيتی که در هنگام با تو بودن پيدا می کنم . گابريل گارسيا مارکز

دوستی تنها برآيند نياز ما نيست از خودگذشتگی نخستين پايه دوستی ست . ارد بزرگ

دوستي مسئوليتی شيرين است. نه يک فرصت. جبران خليل جبران

مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . کريستوف مارلو

آن که طالب آسايش جان و تن است بايد شکيبا و بردبار باشد ، در دوستی و داد و ستد با مردم کژی و کاستی و فريبکاری نکند . چون گناهی از کسی بيند و بر او دست يابد ببخشد ، و کينه خواه و تيز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد . بزرگمهر

قلبی که دوست ندارد خاطره ای نيزندارد. شوفل کوينه

پادشاهان مردم دوست برگزيدگان پروردگارند . بزرگمهر

دوست بداريد ليکن عشق را به زنجير بدل نکنيد . جبران خليل جبران

هر قدر کسی را بيشتر دوست داشته باشيد کمتر مغرورش کنيد. مولير


هيچ چيز در زندگی شيرين تر از اين نيست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهميده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل اين بوده است که دست خداوند را بر شانه خويش احساس کرده ام . چارلز مورگان


کسی را که دوست داری آزادش بگذار ،اگر قسمت تو باشد برمی گردد وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است. شکسپير

در جوانی دوست نداشتن علامت بدی است . روح سالم هميشه يکنفر دوست را که لايق باشد ملاقات خواهد کرد ..ل - کارو

هرگز فرصت گفتن « دوستت دارم » را از دست مده . براون

از استثنائـات است که کسی را بـه خاطر آنچه که هست دوست بدارند . اکثر آدمها چيزی را در ديگران دوست دارند که خود به آنها امانت می دهند : خودشان را ، تفسير و برداشت خودشان را از او .... گوته

به نظر من ما روزی خواهيم مرد که نخواهيم و نتوانيم از زيبايی لذت ببريم و در صدد نباشيم آن را دوست بداريم . آندره ژيد

برادرم تو را دوست دارم ، هر که می خواهی باش ، خواه در کليسايت نيايش کنی ، خواه در معبد، و يا در مسجد . من و تو فرزندان يک آيين هستيم ، زيرا راههای گوناگون دين انگشتان دست دوست داشتنی "يگانه برتر " هستند ، همان دستی که سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست يافتن به همه چيز را رسايی و بالندگی جان می بخشد . جبران خليل جبران

مراقب باشيد چيزهايی را که دوست داريد بدست‌آوريد وگرنه ناچار خواهيد بود چيزهايی را که بدست آورده‌ايد دوست داشته‌باشيد. جرج برنارد شاو

می توان حقيقتی را دوست نداشت، اما نمی توان منکر آن شد. روسو

بزرگواری ، بی مهر و دوستی بدست نمی آيد . ارد بزرگ

دوست بداريد کسانی را که به شما پند می دهند نه مردمی که شما را ستايش می کنند. دور وبل

راز سعادت در اين است که کاری که به تو واگذارشده دوست بداری. هاکسلی

دوستی با مشکلات و درد ها مانند دوستی با دشمن ستيزه جو ست . بايد بر ناراستی ها تاخت که اين تنها راه ماندگاريست . ارد بزرگ

در اين جهان نياز به دوست داشتن و ستايش شدن بيش از نياز به نان است. مادر ترزا

به شکوه و اعجاز هستی و جهان پيرامون خود نگاهی بياندازيد. همه جا را غرق در زيبايی خواهيد ديد. اين زيبايی ها عشق درون شما را صدا می زنند و فرا می خوانند . شکوه و جلال جهان هستی را نظاره کنيد و شکوه و جلال خود را به ياد آوريد . هرگاه به خود اجازه دهيد تا هستی و آفرينش را با تمامی شکوه و عظمت آن حقيقتا نظاره کنيد، آن گاه به قطعيت اقتدار ، زيبايی و عشق و شور زندگی در خودتان پی خواهيد برد زيرا شما نيز بخشی از همين شکوه و عظمت هستيد. گويی آفريدگار هستی به شما می گويد : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همين دليل اين همه زيبايی ها را برای تو آفريده ام . باربارا دی آنجليس

ديدار کسانی که دوستشان داری هميشه شادی آور است حتی درخواب . موتزارت


ماخذ : http://hamtabar.com/news2.php?id=1244


تارنگار لیلینا شایان - جملات فلسفی از بزرگان

از این جمله ها شاید زیاد شنیده باشیم ولی...........

کاشکی بهشون عمل کنیم..............

امید وارم دوست داشته باشید.



توانگر کسی است که به آنچه خداوند توانا نصیبش کرده خرسند باشد . زیرا شوریده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسی نیست . بزرگمهر




در بین تمامی مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسیم شده زیرا همه فكر می‌كنند به اندازه كافی عاقلند. (رنه دكارت)




بهترین اشخاص، كسانى هستند كه اگر از آن ها تعریف كردید، خجل شوند و اگر بد گفتید، سكوت كنند."جبران خلیل جبران"




کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد . . . ارد بزرگ




انسان پر جربزه و قابل وقتی با بحران روبه‌رو می‌شود، به تكیه‌گاه فكر نمی‌كند؛ روش خود را تحمیل می‌كند، مسؤولیتش را می‌پذیرد و نتیجه كار را [پیروزی یا شكست] از آن خود می‌داند. چارلز دوگل



اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را به‌دست می‌آورید كه تا بحال كسب كرده‌اید .( فاینمن)




یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی. (بایزید بسطامی)




اشتباه نیز جزئی از زندگی است، پس وقت خودت را تلف نکن و خودت را به خاطر اشتباههای گذشته سرزنش نکن. برادلی




اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن . اُرد بزرگ




کسی که می‌خواهد رازی را حفظ کند باید این واقعیت را که رازی دارد، کتمان کند. (گوته)




دنیای عجیبی است کسی که تو را دوست دارد تو. دوستش نداری و کسی که تو دوستش داری او تو را دوست ندارد وکسی را هم که تو دوستش داری و او نیز تو را دوست دارد به رسم دین و آیین به هم نمیرسید دکتر علی شریعتی




می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم . دکتر علی شریعتی




هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید. (گاندی)




خوشبختی به سراغ کسی می‌رود که فرصت اندیشه درباره بدبختی را ندارد.




همواره بین خود و همسرت بازه ای (فاصله ای) را نگاهدار تا به خواری گرفتار نشوی . اُرد بزرگ




ماخذ : http://www.lilinaatishpare.blogfa.com

تارنگار فراموش شده - بزرگان و کامیابی

بزرگان و کامیابی


"هر اقدامی اگر بزرگ باشد، ابتدا محال به نظر می‌رسد". كارلایل

"به انسان تندرستی و ثروت بدهید، او هر دو را در جستحوی سعادت از دست خواهد داد ". پوشه


" هیچ دوستی بهتر از تنهایی، برای اهل اندیشه نیست". ارد بزرگ



"آدمی ساخته افكار خویش است، فردا همان خواهد شد كه امروز می‌اندیشیده است". موریس مترلینگ



"به توانائی خود ایمان داشتن نیمی از كامیابی است". روسو



"اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه می‌سپاری". بزرگمهر



"آنکس که زورمند و قوی است، می‌تواند با مشت توانای خود دهان ضعیفی را در هم بشکند در حالیکه باید بداند که مشت درشت تری هم در آستین قویتری پنهان است". پوشه



"برادرم تو را دوست دارم، هر كه می خواهی باش، خواه در كلیسایت نیایش كنی، خواه در معبد، و یا در مسجد. من و تو فرزندان یك آیین هستیم، زیرا راههای گوناگون دین انگشتان دست دوست داشتنی "یگانه برتر " هستند، همان دستی كه سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست یافتن به همه چیز را رسایی و بالندگی جان می‌بخشد". جبران خلیل جبران



"به نظر من ما روزی خواهیم مرد که نخواهیم و نتوانیم از زیبایی لذت ببریم و در صدد نباشیم آن را دوست بداریم ". آندره ژید



"اگر ما ((بی دل و جان)) هستیم؛ دست کم نسبت به زندگی چنین نیستیم؛ بلکه؛ اکنون با همه انواع ((تمنیات)) روبروییم. با خشمی ریشخند آمیز در آنچه ((آرمانها)) می نامیمشان؛ در حال غور و تامل هستیم. ما خویش را خوار می شماریم تنها از آن رو که لحظاتی وجود دارند که نمی توانیم آن انگیزش نامربوطی را که ((آرمانگرایی)) نام دارد؛ مهار نماییم. تاثیر نازپروردگی بیش از اندازه؛ نیرومند تر از خشم فرد بی دل و جان است". فردریش نیچه

ماخذ : http://forgeted.mihanblog.com/post/798

پايگاه تاجيکستان Tajikistan : "ارد بزرگ"

ارد بزرگ Orod Bozorg



ارد بزرگ انديشمند برجسته فارسي زبان است که پيروان بسياري در ميان اهل انديشه و دانش دارد . در تاجيکستان افکار او را همانند مادر تاجيکستان " گلرخسار صفي آوا " مي دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را يک انديشه و فکر مشترک مي پندارند و دوستي نزديک آن دو هم بر اين باور افزوده است .
در نظريه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاري بسيار بر همگوني فرهنگ و تاريخ مشترک بيست کشور حوزه تمدني ايران باستان مي بينيم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسي ياد مي کند . در داستان ايرج ، فزون خواهي شرق و غرب براي نفوذ در دايره تمدني ايران ديده مي شود . سلم و تور نماد اين دو بخش هستند که برادر خويش ايرج را از پاي در مي آورند . متاسفانه دخالت هاي استعمار پير انگليس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ايران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاريخ خويش را از امويان و عباسيان آغاز مي کند افغانستان و تاجيکستان هم که نياز به گفتن ندارد آنسوي ايران در عراق ، سوريه و لبنان ، داستان وخيم تر و غمبارتر است .



صحبت بر روي نظريات ارد بزرگ به تنهايي درست نيست چون او در درجه اول يک انديشمند و مصلح اجتماعي است . انديشه هاي او به شکل جملات بسيار حکيمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترين کتاب ايران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهري خويش مي نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شيروان در شمال خراسان ايران است .
بيشترين دشمنان او در بين پشتون هاي افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از بانيان تغيير نام افغانستان به خراسان مي دانند . علي احمد قندهاري از پشتونهاي فعال افغان مي گويد : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان از زمان مسعود جنگ سالار بيشتر رواج پيدا نموده ، فکر مي کنم نبايد مانند صنف اولي ها با اين فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنيم مقاله و تحرير هاي بسياري نوشته شده اما فکر مي کنم ريشه اين حرفها از فريبخوردگان افکار آدمهايي مانند ارد بزرگ باشند بايد سارنوالي و ستره محکمهً افغانستان جلو چنين حرکات ماجرا جويانه را بگيرند. محترمان باور كنيد اين آدم هاي مرفوع القلم که حرجي بر آنها هم نيست ، مي خواهند قوم ما را نابود کنند اين قلم ها به بيراهه ميروند افغانستان را مي خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علي احمد قندهاري در جايي ديگر با حمله به نوشته ايي از شقايق شاهي " که به دفاع از شخصيت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " مي نويسد : احمدشاه يک جنايتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشين ارد بزرگ هم فکر مي کنند قوم افغان بر مي گردد به دونيم صدسال پيش و استاني از ايران مي گردند .




متاسفانه جنگ هاي داخلي افغانستان موجب رشد افراطي گري قومي گشته و بدين گونه بسياري از حرمت ها شکسته شده و آزاد مرداني همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ مورد اهانت هاي بسيار قرار گرفته اند .

اما اين تنش ها هيچ گاه نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلي فکري خويش منحرف سازد او در نظريه کهکشان بزرگ انديشه خود ،نظريه دهکده کوچک جهاني را رد مي کند و آن را دست مايه دنياي غرب براي چنگ اندازي بسوي تمدنهاي ديگر مي داند . جهان غرب با استفاده از نظريه دهکده کوچک جهاني مک لوهان سعي نمود چنين وانمود کند که رهبري اين دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اينترنت و شبکه انتقال داده ها را در اختيار دارد حال آنکه با انتشار داده هاي فرهنگي ملل پيشرو ، تنها ابزاري شد براي تکثير افکار بومي کشورهاي ديگر .
در بخش پاياني نظريه کهکشان بزرگ انديشه ، ارد بزرگ مي نويسد : ( زمان رستاخيز انديشه آدميان فرا رسيده است پس براي پاسداشت داشته هاي خود بايد بيشتر بدانيم ، براين باورم که نخبگان و انديشمندان سرزمين من ايران مي توانند پادشاهان کهکشان انديشه فردا باشند. اين سرزمين سرچشمه و رويشگاه انديشه فرا است . در اين ستيز بزرگ ، آناني برنده اند که بن و پي استوارتري در دل تاريخ جهان داشته باشند و همچنين نو آوري و زايش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزميني که فردوسي بزرگ را در دل تاريخ خويش دارد فرزندان برومند و خردمند براي اين آورد و جنگ آسيم کم نخواهد داشت ).

چندي پيش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پايگاه تاجيکستان براي دوست عزيزم قيوم نوشتم : وقتي از ارد بزرگ گفته مي شود در يادم سيماي بانو گلرخسار صفي آوا نقش مي گيرد . استادي در ايران و شاعر نامداري در تاجيکستان . يکي در عشق و ياد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب ديگري به ياد دماوند و شاهنامه و آرش .




حالا که قيوم شعري زيبا تقديم ارد بزرگوار نمود من هم شعري از گلرخسار تقديم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گراميم مي نمايم .
! ايران عزيز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه ني ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پيوندم/ يک ذره ز خورشيدم
يک غنچه ز اميدم/ يک نوده ز ده بيدم
يک حلقه ز دربندم/ از ميهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
اي ميهن سبز مهر، اي شهرگ نبض شعر
اي دور به جان نزديک، اي نور دل و ديده
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشيد تو بينا کرد، کاخ فرّ ملت را
تير نظر آرش، در سينه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کيان دارم
ما را به دل تنگت، اي يار به هم آور، صد بار تو را ميرم، يکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمي زيبد، گلنار به هم آور
...پيوند نيا کا ني ، پيوند دل و جا ني / ايران عزيز من/ اي جا ن عزيزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفي آوا ( Гулрухсор Сафиева)



متن و عکس ها بي نظير است
صحبت از ارد بزرگ و يا گلرخسار و احمد شاه آنقدر شيرين است که بايد آرام نشست و فقط خواند و يا شنيد .
آنهايي که درد ميهن و عشق به سرزمين آبا و اجدادي در سينه دارند در اين روزگار همچون ستارگان از متن تحولات بدورند .



براستي افکار ارد بزرگ و يا اشعار گلرخسار و يا متن هاي به جاي مانده از مسعود بزرگ کجا هستند نشريات و دستگاههاي اطلاع رساني همواره در مورد اينها سکوت مي کنند تا هم مانند احمد شاه مسعود بميرند و در آخر برايشان سوگواره مي گيرند و در گور مي گذارندشان .
اين فسانه اندوه بار اهل فکر در سرزمين هاي فارسي زبان است .



قيوم گرامي همين که ما ياد اين بزرگان را در اينجا گرامي مي داريم نشان دهنده آنست که آنها تنها نيستند .
بگذار حکومت داران داراي رسانه ، خموشي پيشه کنند . اين مهم نيست .
مهم اينست که افکار نسل امروز ، همراه و همفکر ايده هاي وطن پرستانه آنهاست .



بايد براي آنکه دودمان امروز با افکار اين مشاهير بيشتر آشنا شوند تلاش بيشتري کرد و من هم آماده ام هر کمکي که بتوانم در اين راه انجام دهم



زهرا کاتب در سایت تک برگ در مورد ارد بزرگ می گوید :


آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست »
این سخن از آن مردیست که برای بسیاری از جوانان نسل امروز الگو بوده و سخنانش حامل بغضها و درد های آنهاست .
ارد بزرگ در کتاب «آرمان نامه» مو به مو پرسش ها ، مشکلات و مصیبتهای نسل امروز را پاسخ می گوید .
از ریش سفیدانی می گوید که همانند « سقفی بر خانه نسل امروز » هستند و اینکه « زنجیره نسلهایند »و وظایف بسیاری بر دوش دارند .



و از آزادی
که نهایت آرزوی بشر است می گوید : «رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی »
از آزادیخواهان تجلیل می کند و می گوید :« پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است » آزادی و پرستش میهن را راهی برای پیشرفت ما می داند و می گوید :« میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست »
و هشدار می دهد که :« آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد »

ارد بزرگ شجاعانه یک به یک عقایدش را می شکافد و نکته به نکته با مخاطب در میان می گذارد و در مورد میهن اینچنین می گوید :« میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است » او کار را در همین جا رها نمی کند و ختم کلامش بسیار محکم است و می گوید :« آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد »

آزادیخواهی و میهن پرستی دو رکن و ستون اندیشه او محسوب می شود اینچنین فکری بر سراسر کتاب آرمان نامه سایه افکنده است .

به خود بر می گردم به گذشته می نگرم به راهی که آمده ایم و آینده که چگونه مسیری خواهد بود و به آرمانهای ملت خویش ، آرمانهایی که برای غرب بسیار سنگین است و از هم اکنون با جعل اسامی ایرانی و ساختن فیلمهای 300 و اسکندر مقدونی و مواضع ضد ایرانی هویت تاریخی و فرهنگی ما را هدف قرار داده اند .
دشمنی آنان بیش از آنکه با نظام حاکمیتی ایران باشد دشمنی با هویت ملی و تاریخی ماست . آنها همواره از خروشیدن و برآمدن دوباره این ملت ترس و واهمه داشته اند . ارد بزرگ مستقیما به ما همان سو را نشان می دهد همان جایی که باعث سربلندی کشور ما در طول تاریخ بوده است . او از آرمان خواهی می گوید :« به جای خود کم بینی و آرمان گریزی ، پای در راه نهیم که این تنها درمانگر دردهای زندگی ست »
و از شرایط امروز و فاصله تا هدف می گوید :« میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نیروی کنونی ماست » و نهیب می زند :« کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست » او می داند جوان و دودمان آهنین ایرانی می تواند و در نهاد خود چنین قدرتی دارد که می گوید :« مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند »
آزادی و عشق به میهن را نهایت این راه می داند و آرمانی والا . آرمانی که نباید گم شود ، آرمانی که وظیفه همه است و می گوید :« مهم نیست تا چه میزان رشد کرده ایم ، مهم این است که از آرمان هایمان دور نشده باشیم »

ارد بزرگ تجلی تاریخی پر شکوه است در فرگرد سرآمدان کتاب آرمان نامه می گوید :« کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند » اندیشه او همراز داستانهای شاهنامه است و خرد برایش شرط اول است همان خردی که در فرگرد آرمان به آن اشاره می کند و می گوید :« آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند » او فردوسی را راوی یک داستان ساده نمی داند و شاهنامه را بسیار فراتر از حماسه ایی ادبی می داند و می گوید :« ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود »

براستی کدام یک از روشنفکران این سرزمین تا این حد حساب خود را با تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین روشن کرده اند بسیاری از آنها یا دچار تجدد شدند و یا گرفتار سحر کلام و آنچه پنهان ماند مظاهر بسیار روشن و آشکار ملت سرافراز ایران بود .
تنها نام انسان غیر ایرانی آرمان نامه نام مهاتما گاندیست :« بارزترین و گرامی ترین گرایش گاندی ، میهن پرستی او بود »
در عرصه سیاست جهانی هزاران نام برای گفتن وجود دارد اما ارد از گاندی سخن می گوید و کنش اجتماعی و سیاسی او را یادآور می شود . آرمانی که توانست کشور هفتاد و دو ملت را از دست استعمار پیر نجات بخشد .

ارد بزرگ اهل فریاد و جدل نیست او می گوید :« پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است » و براستی او یک شکافنده و اندیشمند است کسی که بدنبال خرد است و نه بلواهای سیاسی و ...

او به تاریخ گره خورده است و خود چه جالب می گوید :« آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند »
در طی سالهای گذشته کمترین گفتگو و صحبتی از او با رسانه ها دیده و یا شنیده ایم . شاید اصلا او به رسانه ها آنگونه که عده ایی برایش سینه چاک می دهند نمی نگرد و می گوید :« رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد »
پژواک مردم برای او بسیار مهمتر از آنچه وجود دارد می باشد .
و این همان آزادی است که ارد بزرگ از آن یادها کرده است . آنگاه که توده مردم به شکل های مختلف حرفهای خودشان را بزنند موجب گسترش و رشد آگاهی های یکدیگر در هر زمینه ایی می گردند . پس باید ندای مردم را شنید و مسیر را برای کاستن دردها و مشکلات فراهم نمود . برای این بزرگمرد ایرانی آرزوی طول عمر و سعادت بیشتر می کنیم .



منابع به ترتیبی که در متن بود :

* فرگرد آزادی - فرمان نخست
* فرگرد ریش سفید - فرمان هشتم
* فرگرد ریش سفید - فرمان ششم
* فرگرد آزادی - فرمان دوم
* فرگرد برآزندگان - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان دوازدهم
* فرگرد برآزندگان - قرمان هفدهم
* فرگرد میهن - فرمان نهم
* فرگرد آرمان - فرمان دهم
* فرگرد آرمان - فرمان شانزدهم
* فرگرد آرمان - فرمان هفدهم
* فرگرد آرمان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان ششم
* فرگرد سرآمدان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان هیجدهم
* فرگرد سرآمدان - فرمان نخست
* فرگرد سرآمدان - فرمان چهارم
* فرگرد ریشه ها - فرمان دوم
* فرگرد ریشه ها - فرمان پنجم
* فرگرد رسانه - فرمان دوم



برای شناخت بهتر ارد بزرگ شاید بهتر باشد دوستان او را خوب بشناسیم از ویکی پدیا زندگینامه احمد شاه مسعود را برداشته و اینجا می گذارم .

دانشنامه ویکی پدیا :


احمدشاه مسعود



احمدشاه مسعود ملقب به شیر پنجشیر از فرماندهان و مجاهدین افغان بود که سالها با ارتش شوروی سابق که افغانستان را اشغال کرده بود جنگید و پس از آن هم درگیری‌های نظامی‌ای هم با گروه طالبان داشت. وی روز ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۰ برابر نهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، بر اثر انفجار انتحاری دو تروریست عرب مظنون به ارتباط با شبکه القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در خواجه بهاوالدين ولايت تخار در کشور افغانستان کشته شد.
فهرست مندرجات [نهفتن]
۱ دوران کودکی و نوجوانی
۲ دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ
۳ سازماندهی نظامی احمدشاه مسعود
۴ سقوط رژیم کمونیستی
۵ ترور احمدشاه مسعود
۵.۱ پیچیدگی‌های سیاسی قتل احمدشاه مسعود
۵.۱.۱ نگرانی آمریکا از رشد سازمان همکاری شانگهای
۵.۱.۲ نقش احمدشاه مسعود
۶ کتابها در مورد احمد شاه مسعود
۷ پا نوشت‌ها
۸ منابع
۹ منابعی برای مطالعه بیشتر
۱۰ منابع به زبان انگلیسی
۱۱ پیوند به بیرون


دوران کودکی و نوجوانی
احمدشاه مسعود فرزند دگروال (سرهنگ) دوست محمد خان در ۱۱ سنبله (۱۱ شهریور) سال ۱۳۳۲ هجری شمسی مطابق به ۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی در قریهٔ جنگلک ولايت پنجشیر زاده شد.
پدر احمد شاه مسعود دگروال دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود. پدر بزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم پنجشیر به حساب می‌رفت که در دوران پادشاهی امان الله خان به عنوان کارمند و مامور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت شاه امان الله شخص فعال و پر تحرک محسوب می‌شد. دگروال دوست محمد مانند بسیاری از افسران ارتش و کارمندان دولت در سالهای کار رسمی بعد از هر چند سالی محل کار و وظیفه اش تغییر میافت. و از یک ولایت به ولایت دیگر مؤظف می‌گردید. از این رو موصوف در سالهای کارش به حیث افسر ارتش یا صاحب منصب اردو در ولایات: ننگرهار، بدخشان، بغلان، غزنی، هرات و کابل وظایفی را به عهده داشته‌است.
او علاوه بر کار در ارتش که مربوط وزارت دفاع می‌شد گاهی در وزارت داخله (کشور) نیز وظایف رسمی را به سر رسانیده‌است. آنچنانکه او در هرات چندسالی در بخش وزارت داخله سمت فرماندهی یا قوماندانی ژاندارم و پلیس هرات را به دوش داشت. بنابر این احمدشاه مسعود همراه با پدر و خانواده به ولایات مختلف رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در مکاتب و مدارس بیرون از زادگاهش سپری نمود.
مسعود سالهای آغاز کودکی را در زادگاهش دره پنجشیر گذراند. در پنج سالگی شامل صنف اول مکتب (مدرسه) بازارک گردید. قبل از آنکه صنف اول را به پایان برساند با خانواده به کابل رفت و در مکتب شاه دوشمشیره شامل شد. اما اندکی بعد پدرش در سمت قوماندان ژندارم و پولیس هرات به ولایت هرات رفت و احمدشاه مسعود صنوف دوم، سوم و چهارم را در مکتب مؤفق شهر هرات به درس و تعلیم ادامه داد. در همینجا بود که علوم دینی و مذهبی را نزد مدرس مدرسه جامع هرات فرا گرفت .در پایان صنف چهارم با پدرش که از هرات به کابل تبدیل گردید دوباره به شهر کابل بازگشت.
دوران متوسطه و لیسه را در لیسه استقلال کابل به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ با شرکت در امتحان کانکور وارد دانشکدهٔ مهندسی پولیتخنیک گردید.
در نوجوانی علاقه زیادی به ادامهٔ تحصیل در دانشگاه نظامی از خود نشان می‌دهد. اما به توصیه دوستان پدرش که دل ناخوش از نظام عسکری و نارضایتی از عدم کفاف معاش و شکایت از روزگار داشتند، تشویق به ادامهٔ تحصیل در دانشکده‌های پزشکی یا (مهندسی) می‌گردد. و زمانی که یکی از دوستان جوانش عمارت زیبای پولیتخنیک کابل را نشانش می‌دهد، علاقمندی ورودش را به آن دانشگاه کتمان نمی‌کند و به این ترتیب وارد دانشکده مهندسی پولیتکنیک کابل می‌شود.
هم‌زمان با ورود به دانشکدهٔ مهندسی پولیتخنیک کابل در سال ۱۳۵۲ رسماً عضویت نهضت اسلامی افغانستان را می‌پذیرد. و در تابستان سال ۱۳۵۴ رهبری مبارزه در نخستین قیام پنجشیر در برابر حکومت وقت را به عهده می‌گیرد، قیام ناکام می‌گردد و همکاران مسعود تعدادی از جمله شاه ابدال دستگیر و سپس اعدام می‌شوند. مسعود که تحت تعقیب دولت است به پاکستان می‌رود، آن قیام را اشتباه محض می‌داند و از همانجا راه خود را با گلبدالدین حکمتیار جدا می‌نماید.۳

دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ
با وقوع کودتای کمونیستی ۷ ثور(اردیبهشت) ۱۳۵۷ و آغاز جهاد او به نورستان و کنر می‌رود و با رهبری دسته‌های کوچک مجاهدین، عملاً در رهبری مبارزه علیه رژیم کمونیستی وابسته به شوروی شرکت می‌جوید. مسعود در جوزای(خرداد) ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از چریک‌های مجاهد نورستان وارد پنجشیر می‌گردد و در ۱۷ سرطان(تیر) ۱۳۵۸ اولین دسته‌های منظم چریکی را در درهٔ پنجشیر ایجاد می‌نماید.
بعد از سه سال نبرد با روسها در سال ۱۳۶۱ درپی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در پنجشیر، فرمانده کل نظامی روس‌ها در افغانستان برای توافق آتش بس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و به مدت دو سال، این توافق به امضاء می‌رسد(۱۹۸۲)، که در واقع روس‌ها با این توافق، مجاهدین را برای اولین بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت می‌شناسند.۲ ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان در بارهٔ این قرارداد می‌نویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [ یعنی آتش بس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست».۴
مسعود از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت علیه اشغال افغانستان در خارج از درهٔ پنجشیر اقدام می‌کند. در همین راستا با ایجاد شورای نظار یکی ار منظمترین تشکل‌های نظامی و چریکی علیه اشغال شوروی و مقابله با رژیم کمونیستی را پایه‌گذاری می‌نماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از احزاب و گروه‌های مختلف در ۹ ولایت شمالی افغانستان ایجاد می‌گردد.
از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷هشت حمله ارتش متجاوزین اتحاد شوروی سابق در پنجشیر به شکست کامل می‌انجامد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر همچون دژی تسخیر نا پذیر باقی می‌ماند.
به دنبال خروج آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان ۱۳۶۹ (۱۴ فبروری ۱۹۸۹)، به ابتکار احمد شاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیم ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتوبر ۱۹۹۰ دایر می‌گردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نماینده‌ای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست استراتژی مبارزه علیه رژیم کمونیستی افغانستان را تعیین می‌کنند.
در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در عقرب 1369لوی درستیز (رییس ستاد ارتش) پاکستان احمد شاه مسعود را به پاکستان دعوت می‌کند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام می‌دهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان استراتژی مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه علیه رژیم کمونیستی را به اطلاع آنها می‌رساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آنها تبیین می‌نماید.

سازماندهی نظامی احمدشاه مسعود
با وجود حملات همیشگی ارتش سرخ و ارتش افغانستان مسعود قادر بود قدرت نظامی اش را گسترش دهد.
در بهار ۱۹۸۰ مسعود ۱۰۰۰ چریک که تسلیحات ضعیفی داشتند با نیروهای دولتی و ارتش سرخ می‌جنگید. نیروهای وی تا سال ۱۹۸۴ به ۵۰۰۰ هزار نفر رسید. بعد از گسترش ساحهء نفوذش به دیگر مناطق در سال ۱۹۸۹ وی دارای ۱۳۰۰۰ هزار جنگجو بود. این نیروها به سه یگان تقسیم می‌شدند:
۱-گروههای محلی
۲-گروههای ضربت
۳-گروههای متحرک
گروه متحرک کماندوهایی با تجهیزات سبک بودند که در گروههایی ۳۳ نفره به عملیات جریکی دست می‌زدند. اینها سربازهای حرفه‌ای بودند که به خوبی آموزش دیده بودند. کماندوهای گروه متحرک دارای یونیفرم بودند که کلاهای پکول نماد نیروی منظم آنها بود.
تشکیلات نظامی مسعود ترکیب کارآمدی از روشهای سنتی رزمی افغانها و قواعد مدرن چنگ چریکی بود که وی از مائو و چه گوارا آموخته بود. روشهای نظامی مسعود به عنوان موثرترین قواعد جنگ چریکی در بین همهء نیروهای مقاومت شناخته شده‌است.
در سال ۱۹۸۳ مسعود شورای نظار را بنیاد گذاری نمود. یک شورای نظامی که عملیاتهای ۱۳۰ فرماندهء نظامی مجاهدین را در هفت ولایت شمالی افغانستان هماهنگ می‌نمود. این شورا خارج از حلقهء احزاب پشاور بود.
احزابی که در رقابت و همشچمی و جنگ و منازعه با یگدیگر قرار داشتند. به خاطر شکافهای قومی و سیاسی شورای نظار اختلاف بین گروههای مقاومت را از بین برد.الیور روی، اسلام و نوگرایی سیاسی در افغانستان]

سقوط رژیم کمونیستی
رژیم کمونیستی افغانستان که از اختلافات داخلی رنج می‌برد با پیوستن نیروهای عبدالرشید دوستم به احمدشاه مسعود عملا در آستانهٔ سقوط قرار می‌گیرد. مسعود میدان هوایی(فرودگاه)مهم نظامی بگرام را در ۲۵ حمل سال ۱۳۷۱ و شهر جبل السراج را که در شمال کابل موقعیت دارد به کنترل در می‌آورد و نیروهایش را برای تصرف شهر کابل آرایش می‌دهد. در ۲۷ حمل ۱۳۷۱عبدالوکیل وزیر خارجهٔ دولت کمونیستی افغانستان با پیشنهادی نزد احمدشاه مسعود می‌آید. پیشنهاد وی تشکیل دولت ائتلافی با مجاهدین و ایستادگی در مقابل حکمتیار است. مسعود این پیشنهاد را رد می‌کند. وکیل برای بار دوم با تسلیمی بدون قید شرط دولت نزد مسعود می‌رود. مسعود به وکیل می‌گوید موضوع را باید با سران مجاهدین از جمله حکمتیار در میان بگذارد.
۲۳ اپریل ۱۹۹۲ هنگامی که احمدشاه مسعود نیروهایش پایتخت را در محاصره دارند با حکمتیار که قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان نیز در نزدیکی کابل در شهر چهار آسیاب همراه وی است در خصوص تسلیمی بدون قید و شرط دولت نجیب الله گفتگویی مخابروی انجام می‌دهد.
احمدشاه مسعود در این گفتگو از حکمتیار می‌خواهد که مجاهدین با جنگ وارد کابل نگردند. وی استدلال می‌کند که رژیم کمونیستی سقوط کرده‌است و مجاهدین باید ابتدا دولتی تشکیل دهند تا بتوانند با مشارکت همهٔ طرفها قدرت را در دست بگیرند. احمدشاه مسعود می‌گوید ورود قطعات نظامی مجاهدین از چهار گوشهٔ شهر موجب هرج و مرج و درگیری در شهر خواهد شد. حکمتیار در همین گفتگو به مسعود پیشنهاد تشکیل دولت از سوی حزب اسلامی و جمعیت اسلامی افغانستان را می‌نماید که مسعود آن را رد می‌کند و خواهان مشارکت دیگر جناح‌ها در دولت می‌گردد.۵
مسعود: عبدالوکیل… [خواهان] تسلیمی بدون قید و شرط دولت به مجاهدین بود، مشروط بر اینکه مجاهدین عفو عمومی اعلان کنند و اعضای حزب و ناموس شان صدمه نبینند، من با این طرح موافقت کردم، رهبران [مجاهدین] نیز در پشاور موافق این طرح هستند. بنا براین وقتی خود آنها دولت را تسلیم می‌کنند ضرورتی به جنگ نیست.
حکمتیار: نخیر، در کابل تمام قدرت در دست نبی عظیمی است، همین لحظه او با قوتهای ما می‌جنگد. میدان هوایی به دست او و قوتهای دوستم و بابه جان است. ما باید با فتح و ظفر وارد [کابل] گردیم.
مسعود: تا جایی که من اطلاع دارم در حال تدارک حمله به کابل هستی. این حمله با چه هدف و منظوری است؟ روسها که رفتند، حکومت نجیب[الله] سقوط کرد، قرار است که قدرت به رهبران مجاهدین انتقال یابد، شما رهبران، بین خود به توافق برسید. در این صورت ضرورت حمله به کابل چیست که در حال تدارک آن هستی؟
حکمتیار: من سرگرم تدارک حمله به کابل هستم، چون در کابل کمونیست‌ها و بقایای رژیم کمونیستی سابق است و من قادر به تحمل آنها در پایتخت نیستم.۵
نیروهای حکمتیار غیر مسلح وارد کابل می‌گردند و از طریق جناح «خلق» حزب دموکراتیک خلق افغانستان در داخل شهر، در وزارت داخله (کشور) مسلح می‌گردند. با این رویداد احمدشاه مسعود نیروهایش را به کمک جناح «پرچم» حزب دموکراتیک خلق افغانستان وارد شهر می‌نماید و مناطق حساس دولتی را در کنترل می‌گیرد. بدین ترتیب دسته‌های مختلف مجاهدین از احزاب مختلف قسمت‌هایی از شهر و حومهٔ آن را را متصرف می‌شوند. از جمله حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری مناطق غرب کابل و حزب اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرسول سیاف ناحیه پغمان را در کنترل خویش می‌گیرند.۶

ترور احمدشاه مسعود

آرامگاه احمد شاه مسعود، پنجشیرفرمانده احمد شاه مسعود، پس از سالها مقاومت در برابر اشغال کشورش توسط ارتش شوروی سابق و نبرد با گروه طالبان، در روز ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۰ برابر ۹ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، در اثر انفجار انتحاری دو مرد عرب که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، کشته شد.
خبر کشته شدن این فرمانده مجاهدین که می‌توانست به کاهش روحیه هم رزمانش در جبهه ضد طالبان بینجامد، با چند روز تاخیر اعلام گردید.
محمد قسیم فهیم که از همرزمان احمد شاه مسعود بود، پس از مسعود، توسط برهان‌الدین ربانی به جانشینی وی منصوب شد. آقای فهیم، پس از سقوط طالبان وزیر دفاع افغانستان و معاون اول رییس دولت، در دولتهای موقت و انتقالی شد.
لویه جرگه اضطراری افغانستان که در پایان دولت موقت تشکیل شد، به احمد شاه مسعود لقب «قهرمان ملی» داد و روز ۱۸ شهریور (نه سپتامبر) سالروز ترور شدن وی، در افغانستان «روز شهید» و تعطیل رسمی اعلام گردید. [۱]

پیچیدگی‌های سیاسی قتل احمدشاه مسعود
زمان ترور احمدشاه مسعود، که فقط ۲ روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر به نیویورک بود، سوالاتی را در مورد ارتباط این ترور با حوادث نیویورک و متعاقب آن حمله به افغانستان برانگیخت. ابتدا این ترور به گروه طالبان نسبت داده شد اما طالبان هیچگاه مسئولیت آنرا نپذیرفت.
این موضوع باعث شد گمانه‌زنی‌هایی در مورد دست داشتن سازمان سیا در ترور احمدشاه مسعود در آستانه حملات ۱۱ سپتامبر و طرح‌های آمریکا برای اشغال افغانستان مطرح شود؛ خصوصاً که احمدشاه مسعود مخالف سرسخت طالبان بود، گروهی که با سازمان اطلاعات پاکستان ارتباط داشتند و سالهای سال توسط سیا به واسطه پاکستانی‌ها پشتیبانی می‌شدند. از طرفی رابطه احمدشاه مسعود پیش از مرگش با مقامات آمریکایی به تیرگی گرویده بود. در آخرین ملاقات بین احمدشاه مسعود و رابین رافائل، معاونت امور خاوری در وزارت خارجه آمریکا، رافائل به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین گذارده، تسلیم نیروهای طالبان شود که در آن سال‌ها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند. احمدشاه مسعود با سرسنگینی برای رافائل روشن کرده بود که نه تنها تسلیم طالبان نخواهد شد، بلکه از دولت‌های خارجی دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پایگاه نظامی در افغانستان را به هیچ نیروی خارجی نخواهد داد.[۲]
از طرف دیگر دولت‌های ایران و روسیه از پشتیبانان مهم معنوی، مالی و تسلیحاتی احمدشاه مسعود بودند.[۳] دولت ایران طالبان را به دید دشمن می‌نگریست و از آغاز رابطه دوستانه‌ای با مسعود داشت. دولت روسیه هم درگیر شورشیان چچن بود و احمدشاه مسعود را به عنوان عامل بازدارنده در مقابل نیروهای افراطی مذهبی می‌شناخت. البته احمد شاه مسعود دارای حامیان ذی نفوذی در بین اندیشمندان ایران نیز بود که از آن جمله می توان به نام ارد بزرگ اشاره کرد که این مسئله باعث شده بود دولت ایران در دو بعد لایه های حکومتی و روشنفکری به حمایت از احمد شاه مسعود بپردازد.[۴].

نگرانی آمریکا از رشد سازمان همکاری شانگهای
تشکیل و رشد سازمان همکاری شانگهای در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تصمیم قاطع اعضای آن، خصوصا چین و روسیه برای همکاری‌های اقتصادی، نظامی و ضدتروریستی، رهبران آمریکا را به این فکر واداشته بود که در مقابل نیروی بزرگ «روسی-چینی» برای خود جای پایی در منطقه آسیای میانه باز کنند.[۲]
هردو کشور چین و روسیه دست به گریبان ناآرامی‌هایی در مرزهای استراتژیک خود بودند. در چین عامل ناآرامی‌ها گروه‌های جدایی‌طلب مسلمان اویغور بودند که در استان غربی ژینجیانگ در جوار مرز افغانستان و برخی نواحی قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان سکونت داشتند، در روسیه، مشکل بزرگ مبارزه با نیروهای جدایی‌طلب و افراطی چچن و حامیان عرب آنها بود که به اعتقاد مسکو زیر نفوذ طالبان و القاعده قرار داشتند و طی سال‌های تسلط طالبان بر افغانستان بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در اردوگاه‌های طالبان و دیگر گروه‌های سنی افراطی در افغانستان و آسیای میانه آموزش می‌دیدند.
از قضا فعالیت تمامی این گروه‌های افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آنها قرار دارد.[۵]
پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولتهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیت‌های نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی‌ را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۶] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه می‌دانست، و حتی اقدام به تاسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود.[۷] اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیه‌ای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد.[۸]
بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آنها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آنها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آنها طالبان، عزم آنها به برچیدن پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان،[۹] به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آنها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تاسیس پایگاه‌های نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند.

نقش احمدشاه مسعود
در کنار این شواهد، باید در نظر داشت که احمدشاه مسعود دست کم یک بار در سال ۲۰۰۰ میلادی در اجلاس سازمان همکاری شانگهای (شانگهای ۵) در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان شرکت کرده بوده، و شاید در ملاقاتهای بیشتری از این دست نیز نیز شرکت کرده بوده باشد.[۲] چهره قهرمان و محبوب او در بین گروه‌های افغان، نزدیکی او به ایران، روسیه و سازمان همکاری شانگهای، و مخالفت او با ایجاد پایگاه نظامی خارجی در افغانستان، می‌توانسته او را به مانع عمده‌ای برای برنامه‌های آمریکا در منطقه تبدیل نماید. به همین علت، از این دید می‌توان حذف فیزیکی او را در راستای عملی ساختن برنامه‌های نظامی ایالات متحده دانست.

کتابها در مورد احمد شاه مسعود
مسعود و آزادی، صالح محمد ریگستانی، انتشارات بنیاد مسعود
«شیر پنجشیر»، هیرومی ناگاکورا،(مجموعه عکس‌هایی از احمد شاه مسعود)
تاریخ نظامی افغانستان از اسکندر کبیر تا سقوط طالبان،استفن ترنر
نامه هاس مسعود بزرگ، انجینر محمد اسحاق
مردی استوار و امیدوار به افق‌های دور
جنگ اشباح، استیون کول
در رد پای یک شیر: احمدشاه مسعود، سیاست، نفت و ترور
حافظ صلحی سرگردان، راجر پلانک
پا نوشت‌ها
--------------------------------------------------------------------------------
در این نوشتار از مقالهٔ آقای خراسانی و غیاثی منتشر شده در مجلهٔ میهن، ارگان نشراتی مجاهدین افغانستان استفاده شده‌است.
۱- سالهای تجاوز و مقاومت، محمد اکرام اندیشمند
۲ - افغانستان از داوود تا صعود مسعود، جلد اول ، احمدشاه فرزان، ۱۳۸۲، انتشارات دقت
۳- ارتش سرخ در افغانستان، بوریس گروموف، ترجمهٔ عزیز آریانفر
۴ - از داوود تا مسعود، همان منبع
۵- همان
۶-سالهای تجاوز و مقاومت، محمد اکرام اندیشمند
۷- به نقل از بی بی سی

منابع
↑ زندگی‌نامه شیر پنجشیر، بی‌بی‌سی فارسی
↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ The Assassination of Ahmad Shah Massoud, by Paul Wolf, 9/14/2003
↑ The Role of Pakistan, Russian and Iran in Fueling the Civil War," Human Rights Watch, July 2001
↑ بیوگرافی و زندگینامه احمدشاه مسعود
↑ Janes Terrorism and Security Monitor, 19 July 2001, by John Daly
↑ by Stephanie Mann, The Voice of America, 29 May 2003.
↑ by Robert M. Cutler, Foreign Policy in Focus, 21 November 2001
↑ Reality, one bite at a time: China, Russia get Central Asians to say 'Yankees Out!'
↑ بی‌تابی تهران برای پیوستن به پیمان شانگهای
مقالهٔ آقای خراسانی منتشر شده در مجلهٔ میهن، ارگان نشراتی مجاهدین افغانستان
مقالهٔ آقای غیاثی منتشر شده در مجلهٔ میهن، ارگان نشراتی مجاهدین افغانستان
سالهای تجاوز و مقاومت، محمد اکرام اندیشمند
افغانستان از داوود تا صعود مسعود، جلد اول ، احمدشاه فرزان، ۱۳۸۲، انتشارات دقت
ارتش سرخ در افغانستان، بوریس گروموف، ترجمهٔ عزیز آریانفر

منابعی برای مطالعه بیشتر
سالگرد درگذشت شیر پنجشیر
گفتگوی مخابره‌ای احمدشاه مسعود و حکمتیار
چرا عرب-افغان ها با احمد شاه مسعود مخالفت می‌کردند؟
منابع به زبان انگلیسی
On The Trail Of A Lion: Ahmed Shah Massoud Oil Politics and Terror
Massoud
Ahmed Shah Massoud (Domain registered only as of ۲۶ September ۲۰۰۶)
Profile: (Afghanistan's 'Lion Of Panjshir')
Ahmad Shah Mas’ud (۱۹۵۳-۲۰۰۱)
From Keesing's Worldwide Online: Afghanistan - Ahmed Shah Massoud
[۱](An interview with commander Ahmed Shah Massoud)
The Last Interview with Ahmad Shah Massoud
Massoud warns Pakistan
[۲]Human rights wathch report on Afghanistan

پیوند به بیرون
سایت جاودان - یک تحفه ناچیز برای قهرمان ملی مسعود جاودان
سایت رسمی احمدشاه مسعود
معرفی بنیاداحمدشاه مسعود
Profile: The Lion of Panjshir

مسعود مرد مؤمن و معتقد (به قلم پروفيسور عبدالرب رسول سياف)
زندگی نامه ی "شیر پنجشیر" در بی بی سی
شیر پنجشیر در گذشت
زندگی نامهٔ «شیر پنجشیر» در بی بی سی
همیشه بهار(اکادمیسن پوهاند دکتور عبدالاحمد جاوید)
وداع با مسعود(صالح محمد ریگستانی)
عکس‌های سالگرد احمدشاه مسعود در بی بی سی
عکس‌هایی از مسعود: تفنگ، قلم و توپ فوتبال، بی بی سی
National Geographic Adventure: Junger Remembers Massoud
احمد شاه مسعود در دیلی تلگراف




نمی شود از ارد بزرگ و احمد شاه مسعود گفت و از گل رخسار صفی آوا نگفت .

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
گلرخسار صفی‌اوا

گُلرُخسار صَفی‌اِوا (به فارسی تاجیکستان: Гулрухсор Сафиева) (زادهٔ ۱۹۴۷ م. در روستای یخچ تاجیکستان) از شاعران پارسی‌گوی تاجیکستان است. به وی لقب مادر ملت تاجیک داده‌اند.[۱]

او نخستین شعر خود را در دوازده‌سالگی سرود و در سن پانزده‌سالگی آن را منتشر کرد. پس از آن چندین مجموعه شعر از او منتشر شده‌است.


آثار
بنفشه (۱۹۷۰ م.)
خانهٔ پدر (۱۹۷۳)
بنیاد دل (۱۹۷۷)
گهوارهٔ سبز (۱۹۸۰)
آتش سغد (۱۹۸۱) (منتشرشده به خط فارسی)
روح عریان یا هفت سرودهٔ ناگفتهٔ رابعه (۱۹۸۳)
ماتم سفید (۱۹۸۳)
تخت سنگین (۱۹۸۹ م.)

منابع
گلچینی از اشعار گلرخسار صفی‌اوا، برگردان از خط سیریلیک به فارسی: میرزا شکورزاده، (فرهنگ و تمدن کشورهای همسایه-۳: تاجیکستان)، تهران: انتشارات الهدی، ۱۳۷۳. پشت جلد.
1.↑ بی‌بی‌سی فارسی، بازدید: اکتبر ۲۰۰۸.




ماخذ : http://tajikistan.yourbb2.com/post259.html


انجمن دوستداران ایرانی لی یونگ اِ - کوتاه ترین جملات و بیشترین تاثیرات

ارد بزرگ می فرمایند:
هیچ وقت برای شروع دیر نیست ، کافیست به خود بگویم اینبار کار نا تمام را تمام می کنم!.

آلن لاکین :
برنامه ریزی ، آوردن آینده به زمان حال است تا بتوانید همین الان کاری برای آن انجام دهید.

آلکس مک کنزی :
وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست



ماخذ : http://leeyoungae.ir/forums/showthread.php?t=1104&page=2

سایت تبیان - سخنان بزرگان

دیگران خیلی زود بازخورد رفتار ما را نشان می دهند . درستی و نادرستی کردارمان را در نگاه و سخن دیگران خواهیم یافت . ارد بزرگ


زمین هر روز هزاران هزار گل زیبا به ما ارزانی می دارد اما کمتر کسی زمین را می بیند . ارد بزرگ


اهل سیاست پاسخگو هستند ! البته تنها به پرسشهایی که دوست دارند ! . ارد بزرگ


آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند . ارد بزرگ



ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=362077

تارنگار فرهيختگان - ارد بزرگ و آسياي مرکزي

ارد بزرگ GREAT OROD

ارد بزرگ (Orod Bozorg) انديشمند برجسته فارسي زبان است که پيروان بسياري در ميان اهل انديشه و دانش دارد . در تاجيکستان افکار او را همانند مادر تاجيکستان " گلرخسار صفي آوا " مي دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را يک انديشه و فکر مشترک مي پندارند و دوستي نزديک آن دو هم بر اين باور افزوده است .
در نظريه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاري بسيار بر همگوني فرهنگ و تاريخ مشترک بيست کشور حوزه تمدني ايران باستان مي بينيم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسي ياد مي کند . در داستان ايرج ، فزون خواهي شرق و غرب براي نفوذ در دايره تمدني ايران ديده مي شود . سلم و تور نماد اين دو بخش هستند که برادر خويش ايرج را از پاي در مي آورند . متاسفانه دخالت هاي استعمار پير انگليس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ايران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاريخ خويش را از امويان و عباسيان آغاز مي کند افغانستان و تاجيکستان هم که نياز به گفتن ندارد آنسوي ايران در عراق ، سوريه و لبنان ، داستان وخيم تر و غمبارتر است .

گلرخسار صفي آوا ، ارد بزرگ و احمد شاه مسعود

صحبت بر روي نظريات ارد بزرگ به تنهايي درست نيست چون او در درجه اول يک انديشمند و مصلح اجتماعي است . انديشه هاي او به شکل جملات بسيار حکيمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترين کتاب ايران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهري خويش مي نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شيروان در شمال خراسان ايران است .
بيشترين دشمنان او در بين پشتون هاي افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از بانيان تغيير نام افغانستان به خراسان مي دانند . علي احمد قندهاري از پشتونهاي فعال افغان مي گويد : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان از زمان مسعود جنگ سالار بيشتر رواج پيدا نموده ، فکر مي کنم نبايد مانند صنف اولي ها با اين فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنيم مقاله و تحرير هاي بسياري نوشته شده اما فکر مي کنم ريشه اين حرفها از فريبخوردگان افکار آدمهايي مانند ارد بزرگ باشند بايد سارنوالي و ستره محکمهً افغانستان جلو چنين حرکات ماجرا جويانه را بگيرند. محترمان باور کنيد اين آدم هاي مرفوع القلم که حرجي بر آنها هم نيست ، مي خواهند قوم ما را نابود کنند اين قلم ها به بيراهه ميروند افغانستان را مي خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علي احمد قندهاري در جايي ديگر با حمله به نوشته ايي از شقايق شاهي " که به دفاع از شخصيت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " مي نويسد : احمدشاه يک جنايتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشين ارد بزرگ هم فکر مي کنند قوم افغان بر مي گردد به دونيم صدسال پيش و استاني از ايران مي گردند .

ارد بزرگ Orod Bozorg

متاسفانه جنگ هاي داخلي افغانستان موجب رشد افراطي گري قومي گشته و بدين گونه بسياري از حرمت ها شکسته شده و آزاد مرداني همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ مورد اهانت هاي بسيار قرار گرفته اند .

اما اين تنش ها هيچ گاه نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلي فکري خويش منحرف سازد او در نظريه کهکشان بزرگ انديشه خود ،نظريه دهکده کوچک جهاني را رد مي کند و آن را دست مايه دنياي غرب براي چنگ اندازي بسوي تمدنهاي ديگر مي داند . جهان غرب با استفاده از نظريه دهکده کوچک جهاني مک لوهان سعي نمود چنين وانمود کند که رهبري اين دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اينترنت و شبکه انتقال داده ها را در اختيار دارد حال آنکه با انتشار داده هاي فرهنگي ملل پيشرو ، تنها ابزاري شد براي تکثير افکار بومي کشورهاي ديگر .
در بخش پاياني نظريه کهکشان بزرگ انديشه ، ارد بزرگ مي نويسد : ( زمان رستاخيز انديشه آدميان فرا رسيده است پس براي پاسداشت داشته هاي خود بايد بيشتر بدانيم ، براين باورم که نخبگان و انديشمندان سرزمين من ايران مي توانند پادشاهان کهکشان انديشه فردا باشند. اين سرزمين سرچشمه و رويشگاه انديشه فرا است . در اين ستيز بزرگ ، آناني برنده اند که بن و پي استوارتري در دل تاريخ جهان داشته باشند و همچنين نو آوري و زايش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزميني که فردوسي بزرگ را در دل تاريخ خويش دارد فرزندان برومند و خردمند براي اين آورد و جنگ آسيم کم نخواهد داشت ).


چندي پيش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پايگاه تاجيکستان براي دوست عزيزم قيوم نوشتم : وقتي از ارد بزرگ گفته مي شود در يادم سيماي بانو گلرخسار صفي آوا نقش مي گيرد . استادي در ايران و شاعر نامداري در تاجيکستان . يکي در عشق و ياد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب ديگري به ياد دماوند و شاهنامه و آرش .

Gulrukhsor Safieva - Orod Bozorg ارد بزرگ و گلرخسار صفي آوا

حالا که قيوم شعري زيبا تقديم ارد بزرگوار نمود من هم شعري از گلرخسار تقديم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گراميم مي نمايم .

! ايران عزيز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه ني ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پيوندم/ يک ذره ز خورشيدم
يک غنچه ز اميدم/ يک نوده ز ده بيدم
يک حلقه ز دربندم/ از ميهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
اي ميهن سبز مهر، اي شهرگ نبض شعر
اي دور به جان نزديک، اي نور دل و ديده
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشيد تو بينا کرد، کاخ فرّ ملت را
تير نظر آرش، در سينه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کيان دارم
ما را به دل تنگت، اي يار به هم آور، صد بار تو را ميرم، يکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمي زيبد، گلنار به هم آور
...پيوند نيا کا ني ، پيوند دل و جا ني / ايران عزيز من/ اي جا ن عزيزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفي آوا


نويسنده : منظومه
سايت پايگاه تاجيکستان


نویسنده: الميرا روحاني
ماخذ : http://farhikhtegan.parsiblog.com/1083705.htm

تارنگار سخنان بزرگان و جملات قصار حکیمانه - انتخابات از دیدگاه ارد بزرگ




ارد بزرگ   orod bozorg

فرگرد انتخابات
انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست ! . ارد بزرگ

امروزه ، انتخابات آزاد تنها راهکار ادامه زندگی سیاسی فرمانروایان است . ارد بزرگ

انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست . ارد بزرگ

انتخابات درست و سازنده ، ناجی کشور و نادیده گرفتن آن ، پگاه رستاخیزی هولناک است . ارد بزرگ

کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید . ارد بزرگ

دیوان سالاران بر این باور نباشند که انتخابات حقی است که آنها به مردم می دهند ! . ارد بزرگ

انتخابات نیاز به هنجاری خردمندانه دارد خردی که باور همه نخبگان آزاد اندیش کشور باشد . ارد بزرگ

انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست . ارد بزرگ

کوچک کنندگان دایره انتخابات ، با بن و ریشه آن دشمن اند . ارد بزرگ

آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش می انگارند و آنانی که دانسته در بازی انتخابات نادرست رای می دهند هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند . ارد بزرگ
منبع : کتاب آرمان نامه

ماخذ : http://sokhan.sepehrblog.ir/more-7832.html/

سایت تبیان - سخنان ارد بزرگ

برآزندگان خواهند ساخت سرآیندگان از پس آن خواهند سرود و زمین آیندگان را بارور می سازند . ارد بزرگ


برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند . ارد بزرگ


برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است . ارد بزرگ


برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند . ارد بزرگ


برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند . ارد بزرگ


برآزندگان مست شرآب هزاران ساله تاریخ کشورخویشند سخن آنان جز آهنگ خیزش و رشد نیست . ارد بزرگ


برآزنده نمی گوید کیست ! او می گوید چیستی ؟ و از چیستت تو را به آسمانها می کشاند . ارد بزرگ


برآزندگان بدنبال دگرگونی و رستاخیزند ، رشد در کمینگاه راه های نارفته است . ارد بزرگ


برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید . ارد بزرگ


دارایی برآزندگان ، دلی سرشار از امید است به پهنه و گستره آسمانها . ارد بزرگ


کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . ارد بزرگ


برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. ارد بزرگ


پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است. ارد بزرگ


کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . ارد بزرگ


برآزندگان دستی و دامنی برای کاشتن دارند ! تا کدام فرزند برداشت کند ؟... ارد بزرگ


ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بر بستر خویش دارد . ارد بزرگ


میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ارد بزرگ


چه فریست زندگی را آنگاه که : برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟ . ارد بزرگ


ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=354387


انجمن رايانت - خوش جمله

ارد بزرگ GREAT OROD


هیچ کدام از ما ، همه چیز را در اختیار نداریم پس به هم نیازمندیم برای برآوردن نیازهایمان باید به ادب میدان دهیم . ارد بزرگ

خنده های بلند و پیگیر ، نفیر فرا رسیدن هنگامه رنج و سختی ست. ارد بزرگ



ماخذ : http://forum.rayanet.com/showthread.php?p=191189

انجمنهای گفتگو Hormozgani : جملات زیبا - کوتاه و پرمعنی

بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند


آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است . اسپنسر


آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ


هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس


آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه هاست . هربرت مارکوزه


رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . ارد بزرگ


آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند ، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند .ماکدونال


آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن


حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران


ماخذ : http://hormozgani.net/ftopicp-6967.html

تالار گفتمان بورس - فرا بورس - $$$ افکار بزرگان $$$

ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .


کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .


وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم


این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت . اُرد بزرگ


زمان را بر کارهای خود تقسیم کنید تا کاری بر زمین نماند . بطلیموس


رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است . نکته فراموش شده جهان اندیشه ، تعریف درست این حالت هاست . اُرد بزرگ


تا وقتیکه مرد عروسی نکرده او را غیر کامل می خوانند ، بنابراین معلوم می شود پس از ازدواج کار مرد تمام است . باب هاپ


آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند . اُرد بزرگ


وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید . مارسل پیره وو


هرروز صبح پس از بیدار شدن ، بی درنگ مشغول مهم ترین کاری که باید انجام دهید شوید و سعی کنید آن را به اتمام برسانید . برایان تریسی

توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . رسورجن

آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود . ارد بزرگ

قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم . روچستر

با تکرار مرتب این جمله در خود انگیزه ایجاد کنید : کار را همین الان انجام بده ! کار را همین الان انجام بده! . برایان تریسی



ماخذ : http://farabourse.net/showthread.php?t=1586&page=51

جامعه مجازی iran20.com - سخنان ارد بزرگ درمورد انتخابات




انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست ! . ارد بزرگ


امروزه ، انتخابات آزاد تنها راهکار ادامه زندگی سیاسی فرمانروایان است . ارد بزرگ


انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست . ارد بزرگ


انتخابات درست و سازنده ، ناجی کشور و نادیده گرفتن آن ، پگاه رستاخیزی هولناک است . ارد بزرگ


کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید . ارد بزرگ


دیوان سالاران بر این باور نباشند که انتخابات حقی است که آنها به مردم می دهند ! . ارد بزرگ


انتخابات نیاز به هنجاری خردمندانه دارد خردی که باور همه نخبگان آزاد اندیش کشور باشد . ارد بزرگ


انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست . ارد بزرگ


ماخذ : http://www.iran20.com/shahbazbozkurt/blog/7663/

روزنامه بين المللي اعتدال - سخنان حکیمانه

سخنان حکیمانه
حضرت صادق ( ع): شيعيان ما آنهائي هستند که هرگاه تنها باشند ذکر خدا بسيار کنند.
رسول اکرم (ص) : خداوند با حيا و بخشنده است ? وقتي مردي دست هاي خود را به سوي او بلند کرد ? شرم دارد که آن را خالي و نوميد باز گرداند.
فردوسي : دانايي توانايي به بار مي آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان مي سازد .
بزرگمهر بختگان : بهترين خو سازش و آشتي خواهي است .
موريس مترلينگ : من به هيچ زني برخورد نكرده ام كه چيزي ازبزرگي در او نباشد.
فردوسي : ديوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نيکي را هم بايد مانند راز گفت .
وين داير : تو، جدا از ديگران نيستي ، قضاوت در مورد کارهاي خوب ديگران هم دست کمي از قضاوت در مورد کارهاي بدشان ندارد.
شوپنهاور : جمال اگرچه مايه شرافت است ولي مقرون به هزاران شر و آفت است .
ارد بزرگ : دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد .
ارنست همينگوي : يك نويسنده بايد تماس خود را با طبيعت حفظ كند.
موريس مترلينگ : وقتيكه موضوع عشق در كار است پاي عقل ميلنگد.
ارنست همينگوي : يك نويسنده بايد تماس خود را با طبيعت حفظ كند.
موريس مترلينگ : من به هيچ زني برخورد نكرده ام كه چيزي ازبزرگي در او نباشد.
الکساندر دوما : صرفه جوئي فقير را متمول و متمول را عاقل مي گرداند.
اسكاروايلد : در اين دنيا فقط دو تراژدي وجود دارد يکي آنست که آنچه را که مي خواهيم بدست نياوريم و ديگري آنستکه آنچه را که نمي خواهيم بدست بياوريم .
فردوسي : ابليس مانند نيکخواهان پيش مي آيد ، ابتدا عهد و پيمان مي گيرد ، سپس راز مي گويد .
موريس مترلينگ : نهالي شاداب تر از عشق در دل نمي رويد.
الکساندر دوما : وقتيکه زنان دوستمان مي دارند ما را از هر لحاظ بديده عفو مي نگرند حتي جناياتمان را واي وقتيکه دوستمان نمي دارند ارزشي حتي به فضائلمان قائل نمي شوند .
موريس مترلينگ : وقتي انسان به بطلان يك عقيده و نظريه پي برد و آنرا حفظ كرد دليل بر حماقت اوست .
الکساندر دوما : صرفه جوئي خود يکي از منابع مهم درآمد است .
موريس مترلينگ : وقتيكه موضوع عشق در كار است پاي عقل ميلنگد.
فردوسي : آنگاه که هنر خوار مي گردد جادو ارجمند مي شود .
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد .
موريس مترلينگ : تنهائي جهنم است , اما با مطالعه اين جهنم تبديل به بهشت ميشود .
موريس مترلينگ : خوشبخت بودن كافي نيست,بلكه آنچه اهميت دارد, اينست كه بدانيم خوشبخت هستيم .
اسكاروايلد : تجربه نامي است که همه افراد روي اشتباهات خود مي گذارند.
موريس مترلينگ : در روي زمين سعادتي بالاتر از يك عشق پاك و بادوام مقصور نيست .
اسكاروايلد : وقتيکه زن مجددا ازدواج مي کند علتش آنست که وي از شوهر اول نفرت داشته است ولي وقتي که مرد مجددا ازدواج مي کند علتش آنستکه وي زن اولي را بحد پرستش دوست مي داشته است , زنها اقبال خود را مي آزمايند و مردها بخت خود را به خطر مياندازند.
موريس مترلينگ : زندگان - مردگان هستند كه ايام مرخصي شان را در اين دنيا ميگذرانند.
اسكاروايلد : آنهائيکه در آثار هنري مطالب سودمندي ميابند با سوادان بي مايه اند . اما کسانيکه براي آنها آثار هنري , جز زيبائي معني ديگري ندارد . تنها آنها برگزيدگانند.
جبران خليل جبران : رابطه قلبي دو دوست نياز به بيان الفاظ و عبارات ندارد .
فردوسي : جز مرگ را ، هيچ کسي از مادر نزاد .
اسكاروايلد : هنر کليد فهم زندگي است .
ارد بزرگ : آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است .
اسكاروايلد : آدم بايد هميشه عاشق باشد , اينستکه مرد نبايد ازدواج کند.
فردريش نيچه : افزوني دانش گذشته، افزوني تاريخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حاليکه انسان بايد قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربياورد. البته اگر بتوانيم خوب ياد بگيريم که تاريخ را وسيله اي براي زندگاني قرار دهيم .
الکساندر دوما : تصميم شبيه به مار ماهي است , گرفتن آن آسان است ولي نگاهداشتن آن بسي دشوار .
اسكاروايلد: از عجايب روزگار اين است که زن در عين وجاهت وفادار هم باشد.
شاتوبريان : يك اراده خم نشونده بر همه چيز غالب ميآيد حتي بر زمان
موريس مترلينگ : تمام دانش ما فقط بدرد آن ميخورد كه بطرز دردناكتر از ساير حيوانات جان بسپاريم .
اسكاروايلد : تاريخ زن تاريخ بدترين حکومتهاي ظالمانه است يعني تاريخ تسلط و اقتدار ضعيف بر غني است و از آن بدتر اينستکه تنها حکومت جابرانه اي است که دوام مي آورد.
ژول سيمون : رضايت وجدان بالاترين مسرتهاست .
اسكاروايلد : كسانيكه در آثار هنري مطالب زشت مي يابند اشخاصي فاسد هستند.
برنارد ياروخ : هيچكس نميتواند ما را خوار و خفيف كند يا آرامش خاطر ما را برهم زند مگر اينكه وسايل اينكار را براي او فراهم كرده باشيم .
شاتوبريان : حيف نيست كه لذتهاي ازدواج را كنار گذاشته و محو آن ديوانگي كه جواني آنرا عشق مي نامد, بگرديد.
شاتوبريان : كسانيكه حقيقت را درك كرده اند با افرادي كه حقيقت را دوست دارند برابر نيستند .
ژول سيمون : خند فكر را قوي و بدن را توانا ميسازد.


ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Mor/15/html/page5.html

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان