۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

باشگاه تحلیلگران جوان آریا - تحقق اصلاح الگوي مصرف ،موانع وراهکارها

تحقق اصلاح الگوي مصرف ،موانع وراهکارها
نویسنده: موسي کاظم زاده
مترجم:
ارسال کننده: موسي کاظم زاده
22 تير 1388

تحقق اصلاح الگوي مصرف ،موانع وراهکارها

سال 1388 به ياري خدا وند متعال ازسوي رهبر انديشمندمان حضرت آيت الله خامنه‌اي بعنوان اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شد وهمه مسئولان کشورما ن راموظف کرد با بهره گيري از امکانات مادي و معنوي موجود درکشورمان، کارهاي نو و ابتکاري و راههاي ميان بررابراي تحقق اين راه با انجام حرکت هاي اصولي،کاربردي و گسترش فرهنگ مطلوب نحوه درست مصرف کردن را در ارائه خدمات به همه قشرها به خصوص قشرهاي محروم جامعه و براي رشد و شکوفايي هر چه بيشتر کشورمان در بخشهاي مختلف بکارگيرند.

نامگذاري سال جديد از سوي مقام معظم رهبري بعنوان سال اصلاح الگوي مصرف شايد در ظاهر بعضي ها بعنوان کليشه شدن نامگذاري سالها به نظر برسد ولي نکته مهم اين است که همين عناوين نشان از اهميتي دارد که عمل کردن به آنها مي تواند عاملي مهمي درترقي و شکوفايي هر چه بيشتر کشورمان گردد.

تعيين نام اصلاح الگوي مصرف براي سال جديد، توأم با تعيين شفاف دو هدف راهبردي نظام در دهه چهارم؛ يعني ميل به پيشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش‌ها و الگوهاي برنامه‌ريزي، مديريت و نظام اجرايي است.

اساسا اصلاح الگوي مصرف را بايد از ابعادي چندجانبه نگريست. مفهوم اصلاح الگوي مصرف، مصاديق مصرف نادرست و ريشه‌هاي مصرف‌گرايي از جمله اين ابعاد هستند.

پديده مصرف گرايي و اسراف در نقطه مقابل مصرف بهينه قرار گرفته است. «مصرف گرايي» يا به عبارت ساده تري اسراف كه يكي از بزرگترين آفت ها و آسيب هاي فردي و اجتماعي و از گناهاني است كه مورد نهي شديد خداوند متعال واقع شده است و در مقابل اعتدال و ميانه روي در مصرف قرار گرفته است؛ به طور كلي هرگونه زياده روي در كميت و اتلاف را شامل مي شود.

در حقيقت مصرف گرايي عامل تخريب رشد، توسعه و از بين رفتن منابع ملي است. مصرف گرايي از يك نگاه در معناي مصرف نامتعارف است كه نياز فيزيكي فرد را برطرف نمي سازد، بلكه نياز كاذب فرد يا افراد را كه گاه به تقليد از ديگران، تبليغات، شرايط مادي يا تغييرات ساختار جامعه ايجاد شده برطرف مي سازد. مصرف گرايي در نگاه عالمان دين نيز در همان معناي لغوي اسراف استعمال شده است و هرگونه بيهوده گرايي، زياده روي و اتلاف و مانند آنها را اسراف مي دانند.

نامگذاري مقام معظم رهبري امسال را به عنوان اصلاح الگوي مصرف بحث تازه اي درکشورمان نيست چراکه با كمي بررسي متوجه خواهيم شد، اصلاح الگوي مصرف و تصحيح رفتاراسراف گرايانه ما دغدغه نزديک دودهه مقام معظم رهبري است که بارها در بين مسئولان ، نسبت به اين قضيه هشدار دادند.

اينك در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي كه به شعار پيشرفت و عدالت مزين گشته است، بيش از پيش به اصلاح الگوي مصرف براي ايجاد عدالت و پيشرفت نيازمنديم. اصلاحي كه اگر صورت گيرد مي تواند نقش اساسي در ايجاد عدالت در بين طبقات جامعه و پيشرفت براي كشور داشته باشد.

مفهومي اصلاح الگوي مصرف

با توجه به شکل پذيري رفتار فردي و اجتماعي مردم از دين و تاثيرملموس و انکار ناپذير آموزه‌هاي ديني بر کم و کيف مصرف بررسي و کاويدن آن از اين نگاه نيز داراي اهميت فراوان است.پيش از هر بحثي بايد مصرف كردن را تعريف كنيم. مصرف كردن در معناي عادي و هنجار آن يعني استفاده درست و به اندازه از منابع طبيعي براي زنده ماندن و زندگي كردن.

اصلاح الگوي مصرف نيزعبارت است از نهادينه كردن روش صحيح استفاده از منابع كشور به قسمي كه سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي مردم و كاهش هزينه‌ها شده و از اين منظر زمينه‌اي براي گسترش عدالت عمومي است. از طرفي الزام مصرف بهينه باعث شده تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فناوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و پيشرفت در بخش‌هايي كه كمتر مورد توجه قرار داشته نيز فراهم شود.

نكته قابل تامل آن است كه اصلاح مصرف با اصلاح الگوي مصرف تفاوت داشته و نبايد آن دو را با هم خلط كرد. در ابتدا سخن از كاهش مصرف مردم نيست، چرا كه اصلاح مصرف، يك مبحث مديريتي است و لذا اصلاح، لزوما به معناي كاهش نيست. حتي در ارتباط با واژه الگو نيز منشأ بسياري از رفتارها به مردم برنمي‌گردد و نظام مديريتي آنها را ايجاد كرده است.

ارائه الگوي صحيح و اصلاح الگوي موجود مصرف به معناي حفظ، تقويت، ساماندهي ظرفيت‌ها و امكانات بي‌پايان كشوري است كه مي‌خواهد در دوره معاصر، تمدن اسلامي را بازسازي و جامعه نمونه‌اي را براي ارائه به ديگر جوامع معرفي كند.

ارائه الگوي صحيح مصرف به معناي ارائه الگوي مديريت و نظارت در سرمايه‌ها و منابع ملي و توزيع در عرضه آن نيز هست كه در آياتي از جمله در داستان حضرت يوسفع، بدان اشاره شده است؛ بنابراين لازم است با تهيه قوانين و به‌كارگيري درست و اعمال قانون از هرگونه سوءاستفاده در بخش مديريت (بخصوص مديريت دولتي) جلوگيري شود كه اين خود يكي از منابع مهم افزايش ثروت و سرمايه ملي براي دستيابي به شكوفايي و پيشرفت اقتصادي است.

خداوند بصراحت در آيه دهم سوره اعراف از تسلط و مالكيت و حكومت انسان بر زمين و بهره‌مندي وي ازانواع مواهب سخن گفته و از وي خواسته تا با بهره‌گيري درست و مناسب از اين نعمات و قدرت در مسير كمال و تعالي گام بردارد و سپاس و شكر عملي و حقيقي را به اين شكل ابراز و اظهار كند. در ضمن از آنجا كه هرگونه فعاليت و تصرفي در هر يك از بخش‌هاي مربوط به توليد، مبادله و مصرف در رشد و شكوفايي اقتصادي بسيار موثر است، مساله تبيين بهترين و كامل‌ترين روش در بخش‌هاي مذكور مورد توجه قرآن و اسلام واقع شده است.

اصلاح الگوي مصرف ازديدگاه قرآن

دين مقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زياده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مى‏زند.

قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مى‏كند و با هشدار به پيروان خود مى‏فرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مى‏شود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مى‏تواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. در قرآن كريم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد. درغالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مى‏شود. به آيات زير توجه كنيد: كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. يونس /??. (اين‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است). ولا تطيعوا امر المسرفين. شعراء /??.(اطاعت فرمان مسرفان نكنيد). ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. غافر /??.(خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمى‏كند). و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. يونس /??.(و به راستى فرعون برترى‏جويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف‏كاران بود).

دين اسلام، دين اعتدال، ميانه روي و دوري از افراط و تفريط است. در آيه ??? سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.

يا در آيه ?? سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ??? سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد. همچنين در آيه ?? سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين ... خداوند مسرفان را دوست ندارد.در آيه ?? سوره غافر آمده است: ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد. در آيه ??? سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.

و نيز در آيه ?? سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است. و همين طور در آيه ?? سوره يونس مى فرمايد: فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.

و نيز در آيه ? سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.

از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.

والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.

اسلام سعي مي كند با برنامه هاي متعدد پيروان خويش را در راه راست و خط اعتدال نگهدارد و با افراط و تفريط در هر امري مخالف است و آنرا براي زندگي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي مسلمانان مضر مي داند.وَالذينَ اذااَنفَقوا لَم يُسرفوُا و لَم يَفتروُاوَكانَ‏بينَ ذلكَ قواماً»( فرقان/ 67)« آنان كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند ، نه‏اسراف كنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو، اعتدال‏ مى‏ورزند.»

اين آيه،بيانگر يكى از مهمترين مسايل زندگى است كه رعايت آن ‏موجب آسايش و آرامش فرد و جامعه شده و باعث گشودن گره‏هاى مشكلات ‏و برطرف شدن بسيارى از نابسامانى‏هاى اجتماعى و اقتصادى ‏مى‏گردد . و مى‏توانازآن به عنوان معجزه زندگى ياد كرد، و آن مساله اعتدال در انفاق و مصرف است.در قرآن،در آيات متعدد از اسراف در مصرف و انفاق نهى شده است‏.به عنوان نمونه نظر شما را به چند آيه جلب مى‏كنيم :

1.« کُلوُا وَ اشرَبوا وَ لا تُسرفُوا». بخوريد و بياشاميد ولى‏اسراف نكنيد.( اعراف/31)

2.«وَ آتوا حَقَهُ يوم حَصادِه و لا تُسرفوا»( انعام/ 141)هنگام درو، حق‏ زكات(غلات و...)را بپردازيد، ولى (در انفاق)اسراف نكنيد.

از ديدگاه قرآن يكي از آثار پيامدهاي اسراف و مصرف گرايي، فساد در زمين است؛ زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسيختگي مي شود و به تعبير ديگر سرچشمه فساد، اسراف است.

قرآن كريم در آيه هاي 150-153 سوره شعراء مي فرمايد:

«فاتقواالله وأطيعون¤ ولا تطيعوا امرالمسرفين¤ الذين يفسدون في الارض ولايصلحون»

«پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، همان ها كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند»

اصلاح الگوي مصرف ازديدگاه امام (ره )، مقام معظم رهبري وبزرگان

گزيده بخشي از ديدگاه امام درخصوص اصلاح الگوي مصرف ؛ زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است. عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است . اسلام تعديل مي‌خواهد، نه جلو سرمايه را مي‌گيرد و نه مي‌گذارد سرمايه آن طور بشود که يکي صدها ميليارد دلار داشته باشد و اين يکي شب که برود پيش بچه‌هايش نان نداشته باشد اين عملي نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انساني با اين موافق است.

گزيده سخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف مي توان به اين مطالب اشاره کرد: (اسلام عزيز و همه عقلاي عالم، بر اين نكته تأكيد مي كنند كه مصرف بايد مدبرانه و عاقلانه مديريت شود. همه ما بخصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيتهاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار "مهم، حياتي و اساسي" يعني"اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه‌ها"، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حالها، ظهور و بروز يابد. مقابله با اسراف و صرفه جويي صحيح ، با حرف امکان پذير نيست و قواي مقننه و مجريه موظفند با قانونگذاري صحيح و اجرا و پيگيري قاطعانه ، الگوي مصرف را از " توليد تا مصرف و باز يافت " اصلاح کنند. اين حرکت ، گامي اساسي در روند پيشرفت و عدالت است چرا که بيماري اسراف ، از لحاظ اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ، آسيبها و مشکلات گوناگوني بوجود آورده و آينده کشور را تهديد مي کند . مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد._هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بايستى نگاه عيب‏جويانه‏ى به اسراف وجود داشته باشد. )

بخشي ازسخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف درمناسبتهاي مختلف ... برادران! اميرالمؤمنين مى‏گويد زندگى به سمت زهد بايد برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مى‏رود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. … مردم هم نبايد اسراف و تجمل‏گرايى بكنند. اين‏طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. اين مهريه‏هاى گران‏قيمت كه براى عقدهاى دخترهايشان مى‏گذارند، خطاست. نمى‏گويم حرام است، اما پديده‏ى بد و زشتى در جامعه است؛ زيرا ارزشهاى انسانى را تحت‏الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‏دهد. (ديدار با اقشار مختلف مردم (روز بيست‏ونهم ماه مبارك رمضان) 26/1/1370)

بايد روحيه اسرافى كه در بعضى از مردم به صورت روز افزون پيدا مى‏شود، مهار گردد. (خطبه‏ هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415 -14/11/1373 )

من ديروز در پيام اوّلِ سال، به ملت ايران عرض كردم كه صرفه‏جويى را شعار خودتان قرار دهيد. صرفه‏جويى به معناى گدابازى نيست كه بعضى بگويند چرا نمى‏گذاريد مردم از نعمتهاى خدا استفاده كنند. نه؛ استفاده كنند، ولى اسراف و زياده‏روى نكنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافيگرى و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفه‏جويىِ صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مى‏گويند - به معناى نخوردن نيست. به معناى زياده‏روى نكردن، مال خدا را حرام نكردن و نعمت الهى را ضايع نكردن است. اگر جامعه‏اى بخواهد قناعت و صرفه‏جويى را - كه يك دستور اسلامى است - عمل كند، بايد متوجّه باشد كه در شكل كلّى به عدالت اجتماعى و مسأله عدالت پرداخته شود. براى اين كه بشود اين راه را ادامه داد، همه و همه بايد كوشش كنند ...( اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى(ره) مشهد مقدّس رضوى‏ -1/1/1376 )

ارزش ديگر، دورى از اسراف و تجمّل در سطح زمامداران است. البته تجمّل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چيزى كه مردم را وادار مى‏كرد كه نسبت به اين قضيه حسّاسيت نشان دهند، رفتارهاى مسرفانه و متجمّلانه و ولخرجيها با مال مردم در سطح حكومت بود. اين از آن چيزهايى بود كه مردم نمى‏خواستند. نظام اسلامى بر اساس اين ارزش به‏وجود آمد كه چنين چيزى نباشد. (خطبه ‏هاى نمازجمعه تهران‏ -23/2/1379 )

منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است.( در خطبه‏ هاى نماز جمعه تهران‏ -25/9/1379 )

مصرف‏گرايى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبه‏روز شكافهاى طبقاتى و شكاف بين فقير و غنى را بيشتر و عميقتر مى‏كند. يكى از چيزهايى كه لازم است مردم براى خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبليغاتى و فرهنگى - به‏ويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‏گرايى و تجمّل‏گرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازه‏ى لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده‏روى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند. مصرف‏گرايى، جامعه را از پاى درمى‏آورد. جامعه‏اى كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدانهاى مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم. (در خطبه ‏هاى نماز عيد فطر 15/9/1381 )

توصيه من به وزيران محترمى كه اين‏جا هستند و به ديگر مسؤولان دولتى، امروز اين است و قبلاً هم هميشه همين بوده است كه روى مسأله تقويت پول ملى و به نظام آوردن خرجها و هزينه‏هاى دولتى تلاش كنند و جلوِ ريخت و پاشها و خرجهاى زيادى و اسراف‏گونه را بگيرند و در يك دايره محدودتر وزارتى، رعايت كمال عدالت را بكنند و تبعيضهاى بيجا را بردارند .( ديدار معلّمان و كارگران‏ -10/2/1382 )

«اجتناب از اسراف و ريخت‏وپاش» جزو برنامه‏هاى بسيار خوب شماهاست .( ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت -6/6/1385 )

آنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‏ى عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براى اينكه دامنه‏ى علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادى انجام بدهيم، تحقيقات كاربردى و تجربى انجام دهيم،.............درباره‏ى مشكلات اجتماعى‏اى كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم و به دنبال اين برويم كه راه مبارزه با اسراف چيست. اسراف يك بيمارى اجتماعى است. راه مبارزه با مصرف گرايى چيست؟ راه مبارزه با ترجيح كالاى خارجى بر كالاى ساخت داخل چيست؟ اينها تحقيق مى‏خواهد. در دانشگاهها پروژه‏هاى تحقيقى بگيريد، استاد و دانشجو كار كنيد، نتيجه‏ى تحقيق را به مسئولان كشور بدهيد؛ به رسانه‏ها بدهيد تا سرريز شود و فرهنگ‏سازى شود. اين، مى‏شود پيشرفت. (ديدار اساتيد و دانشجويان‏ دانشگاههاى استان سمنان -18/8/1385 )

اگر ضرورتهايى هم اين كار را در آن دوره ايجاب مى‏كرد، نبايد ديگر اين كارها در دوره‏ى بعد از جنگ، در دهه‏ى دوم و سوم، انجام مى‏گرفت؛ نبايد بيخود شركت توليد مى‏شد؛ نبايد از واگذارى شركتهاى دولتى به مردم، در آن بخشى كه قانون اساسى تصريح به آن كرده بود، كوتاهى مى‏شد؛ بايد مى‏داديم. بايد مالكيت دولت را روزبه‏روز كمتر مى‏كرديم. اين‏طور نشد، بلكه بيشتر و گسترده‏تر شد! و خيلى از درآمدهايى كه بايد در خدمت توليد، در خدمت گردش صحيح پول در جامعه قرار مى‏گرفت، صرف كارهاى غيرلازم شد؛ فعاليتهاى اسراف‏آميز، ساختمان‏سازيهاى بيخودى. و حتماً به اقتصاد كشور لطمه خورد. (ديدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندركاران اجراى اصل 44 قانون اساسى‏‏ 30/11/1385 )

من در شيراز اشاره كردم: اگر ما اسراف نكنيم، مي‌توانيم نياز كشور را برآورده كنيم. يكي از چيزهايي كه ما در اين كشور نتوانستيم بر خودمان فائق بياييم و اصلاح كنيم، مسئلهي اسراف است ...( ديدار هزاران نفر از مردم و عشاير شهرستان نورآباد ممسني -15/2/1387 )

ساده‏زيستى بخصوص در خود آقاى رئيس‏جمهورخوب و برجسته است و چيز باارزشى است؛ در مسئولين هم - كما بيش؛ يك جايى كمتر، يك جايى بيشتر بحمداللَّه هست. ساده‏زيستى چيز بسيار باارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زياده‏روى راكه واقعاً بلاى بزرگى است از جامعه‏مان ريشه‏كن كنيم، با حرف و گفتن نميشود؛ كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعيف كم كرده‏ايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد.( ديدار رئيس‏ جمهوري و اعضاى هيئت دولت -2/6/1387 )

و همچنين ازبزرگان دراين خصوص داريم که ازجمله مي توان به كتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.

چو كم خوردن طبيعت شد كسي را

چو سختي پيش آيد سهل گيرد

وگر تن پرورست اندر فراخي

چو تنگي بيند از سختي بميرد

يا اينكه مي گويد:

اي قناعت، توانگرم گردان

كه وراي تو هيچ نعمت نيست

يك زندگي مطالعه نشده ،ارزش زيستن ندارد...( سقراط )،اگر مي خواهي بنده كسي نشوي ،بنده هيچ چيز مشو...( ژاك دوال )،با ولخرجي تنها مال نمي رود ، زمان ارزشش فراتر است ، و آن هم نابود مي شود .( اُرد بزرگ )،هيچ پير جهان ديده اي منکر برآيند زهرآلود ، دارايي حرام در زندگي آدمي نيست .( اُرد بزرگ)، كسي شايسته آزادي است كه هرروز بتواند به هوسهاي خود چيره شود. (گوته) و ويكتورهوگو هم دراين موردتاکيد دارد که بديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد كه درصدد رفع آن برآئيم.

نتيجه گيري وارايه راهكار

آنچه امروز اتفاق مي افتد اين است كه قدرت هاي بزرگ صنعتي كه فرامليتي و جهاني شده اند براي انسان تصميم مي گيرند كه چه چيز خوب است و چه چيز بد و با قدرت عظيم رسانه اي و تبليغات مجهز به آخرين فنون روانشناختي آنرا به خورد مردم مي دهند. شايد مقصر عمده خود ما باشيم كه با پناه بردن به مصرف گرايي و مسخ خودخواسته براي فرار از رنج هاي وجودي و نگراني هاي ريشه دار در هستي مان، به اين غول هاي صنعتي و اقتصادي قدرت بخشيده ايم و هر روز نيز از محصولات متنوع و بي فايده شان استقبال مي كنيم و سعي داريم پوچي و يكنواختي زندگيمان را با مصرف اين محصولات متنوع جديد جبران كنيم. مثال ساده اش را در مدل هاي جديد تلفن همراه وسايرلوازم اوليه زندگي است که ببينيد در واقع هيچ فرق عمده اي با قبلي ها ندارند و فقط روزمرگي ما را جوابگو هستند.

واين درحالي است که شناخت انسان از آنچه مي تواند بيافريند، شكوفايي نيروهاي خلاقه انسان و احساس هويت و معنا در زندگي مي تواند ما را از اين تخدير و خماري مصرف بيرون بكشد و وادارمان كند به نيازهاي اساسي خود فكر كنيم و در راستاي تحقق آنها گام برداريم. اينگونه مي شود كه واژه مصرف گرايي براي بسياري از ما بي معنا خواهد شد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند: «الاوان اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف» «آگاه باشيد خرج كردن به ناحق، حيف و ميل و اسراف است»

كتاب آسماني قرآن نيز در آيه 141 سوره انعام در مورد اصلاح الگوي مصرف و بهينه مصرف كردن مي فرمايد: «كلوامن ثمره اذا اثمر و اتوا حقه يوم حصاده ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين» «و از آن ميوه هنگامي كه به ثمر مي نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد و اسراف نكنيد كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد»

با توجه به اين نکات مي توان نتيجه گيري کرد که اصلاح الگوي مصرف که به معني نهادينه کردن روش صحيح استفاده از منابع درهرکشوري است، سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي و کاهش هزينه‌‌ها شده و زمينه اي براي گسترش عدالت درآن جامعه را مهيا خواهد کرد.

از طرفي الزام مصرف بهينه باعث مي شود تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فن آوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و به تبع آن پيشرفت در ديگر بخش هايي که کمتر مورد توجه بوده است نيز فراهم گردد.

آنچه بر اصلاح الگوي مصرف و دستيابي به فرهنگ بهينه مصرف در كشور داراي اهميت مي باشد اين است كه اصلاح الگوي مصرف نيازمند تبيين استراتژي و تعيين خط مشي است كه طي آن، اين اصل به يك شعار تغيير ماهيت ندهد؛ در واقع لازمه دستيابي به اين مهم در كشور، خيزش و حركتي عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه مي باشد؛ لذا مي بايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليت هاي خود را در راستاي رسيدن به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند و براي دستيابي به اين امر فرهنگ سازاقدام نمايند. آنچه كه رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاكيد مي ورزند اين است كه «همه ما به خصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيت هاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار مهم، حياتي و اساسي يعني اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه ها، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حال ها، ظهور و بروز يابد.». بنابراين تاكيد رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوي مصرف نشان دهنده اين موضوع به عنوان بستري مناسب براي شكوفايي و دستيابي به اقتدار ملي است. لذا پرهيز از شعارزدگي وحفظ صيانت اصل موضوع به عنوان مهمترين عامل در مسير اصلاح الگوهاي مصرفي و همچنين تبيين و تحقق آن وظيفه اصلي همه مردم و مسئولين به شمار مي رود. از اين رو ارتباط منطقي بين نامگذاري سال اول دهه پيشرفت و عدالت به "اصلاح الگوي مصرف" بيشتر نمايان مي شود.

حال با نامگذاري سال جديد بعنوان اصلاح الگوي مصرف اهميت دارد از تجربه همه ا قشارجامعه براي شکوفايي وسربلندي کشورمان استفاده کافي راداشته باشيم .وهمچنين ازتجربه برخي کشورهاي توسعه يافته که برنامه انها مبتني برمدل بومي و ديني بوده وهمچنين با بکارگيري فرهنگ سازي، مديريت قوي، طراحي ساز وكارو جلب مشاركت مردم سود جست و با اتکا به دانشمندان جوان و فرهيخته‌ي کشور،همانند کشورهاي پيشرفته‌ي دنيا درراه توسعه و آباداني کشورمان نقش کليدي داشته باشيم .

واين نکته هم نبايد فراموش شود که سياستگذاري نادرست وبه عبارتي نبود سياست و برنامه در سطوح مديريتي كشوردراين زمينه، مصرف نادرست و الگوي نامناسب مصرف را در جامعه دامن مي‌زند و پارادايم اصلاح الگوي مصرف كه مبتني بر يك انديشه توسعه‌گراست را در نهايت به ضد خود تبديل مي‌كند. حضرت امير (ع) مي فرمايند :زياده روي و اسراف مکن زيرا بخشش اسراف کار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود.

دراين راستا بايد همه اقشارمختف جامعه وبخصوص مسوولان نظام، بايد با الگو قراردادن موارد مطرح شده درآموزه هاي ديني واسلامي و با توجه به فرمايشات حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي وبا بکارگيري شيوه هاي مديريتي جديد و نوآوري در بخشهاي مختلف و دستگاههاي گوناگون واستفاده درست وبهينه ازمنابع عظيم ثروت کشورمان براي اقتدار ميهن عزيزمان تلاش کنند.

برهمين اساس کشورمان ايران در حال حاضر در مقطعي از تاريخ انقلاب‌مان قرار گرفته‌است که پس از 30 سال تجربه و فراز و نشيب‌هاي گوناگون در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي در حال گذر از مرحله تجربه و ورود به مرحله رشد و شکوفايي است.که دراين راستا مسوولان و مديران نظام بابرنامه ريزي هاي درست وبه موقع، هم مي توانند از عوامل اصلي تحول به شمار روند و هم مي توانند از مهم ترين موانع اساسي تحول محسوب شوند. هيچ تحول بدون حمايت و پشتيباني مديران ارشد در سازمان ها بوجود نمي آيند. اگر مديران نسبت به برنامه هاي تحول تعهد داشته باشند، تلاش زيادي بايد انجام گيرد ولي اگر مديران اعتقاد و پشتيباني نکنند هيچ تحولي ايجاد نخواهد شد. براي همين منظور در هر برنامه بهبود و تحول، اطمينان از حمايت و پشتيباني مديران ارشد لازم و ضروري است، اگر مديران به تحول اعتقادي نداشته باشند بايد توجيه لازم صورت گيرد. بدون حمايت مديران آغاز هيچ برنامه تحولي توصيه نمي شود.

سخن آخر اينکه براي رسيدن به اين هدف عالي و ورود به مرحله رشد و شکوفايي حرکت‌هاي عادي و تکرار حرکت‌هاي گذشته پاسخگو نيست و هر ملتي که مي‌خواهد در عرصه رشد و شکوفايي وارد شود و وظيفه‌ خود را به عنوان بخشي از جامعه‌ بشري انجام دهد و راه‌هاي بهره‌مندي خود را از زندگي مطلوب‌ترفراهم کند، چاره‌اي جز تلاش و توليد انديشه و فکر ندارد.

منابع وپي نوشت ها:

1- قرآن

2- ياداشتي ازمطالب رضا طياري آشتياني درفارس

3- الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي

4- ياداشتي ازمطالب حسين علي فارابي درفارس

5- ياداشتي ازمقاله محمدرضا باقري درفارس

6- ياداشتي ازمقاله موسي کاظم زاده درسايت باشگاه انديشه وخبرگزاري آريا

7 - ياداشتي ازمقاله دكتر فريبرز درجزي در جام جم آنلاين


ماخذ : http://www.aryayac.com/?pap=313

۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

سایت shirinak.com : سخنان حکیمانه

بیش از حد عاقل بودن کار عاقلانه ای نیست . مارون




شادی زمان و مکان نمی خواهد کافی است دل بخواهد. مارسل پروست




تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم . اُرد بزرگ




دین تحقق پندار است و پهنه پندار . جبران خلیل جبران




تجربه بهترین درس است هر چند حق التدریس آن گران باشد. کارلایل




نشان دوست نیکوآن است که خطای تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشکار نکند. پور سینا




جوانی ستاره ای است که فقط یکبار در آسمان عمر طلوع می کند . ژوبرت




کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است . اُرد بزرگ




یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن . ژرژ هربرت




کیهان دارای ساختاری هدفمند است . این ساختار به آن پویایی بخشیده ، و برآیندی شگرف ، در آن بر جای می گذارد . اُرد بزرگ




کار خودتان را انجام دهید ، اما نه فقط در حد وظیفه بلکه اندکی بیشتر و از روی سخاوت . همین مقدار اندک به اندازه تمام کار ارزش دارد. دین بریگز




آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است . فردریش نیچه




بشر در این دنیا بیشتر از همۀ موجودات مصیبت و عذاب کشیده ، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها فقط او می تواند بخندد . نیچه




بهترین آموزگار استاد ، شاگرد اوست . اُرد بزرگ




فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است. سقراط




بهترین سیاست صداقت است. سروانتس




غضب ، نابیناترین ، شدیدترین و زشت ترین ناصحان است . دسه گور




ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته . اُرد بزرگ




چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .فردوسی خردمند




آنکه تخم بدی را می فشاند ، بدون شک همۀ محصول آن را درو می کند . دموستن




آیا برده هستی؟
پس دوست نتوانی بود
آیا خودکامه هستی؟
پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامه ای نهان گشته اند از این رو زن را توان دوستی نیست او عشق را می شناسد و بس . فردریش نیچه




آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت . فردریش نیچه




طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود : نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . زکریای رازی




کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای فرهمند . اُرد بزرگ




دو گوش داریم و فقط یک زبان، برای اینکه بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم . دیوژن




گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمانها و کمال مطلوبهاست که ما را فرتوت و افتاده می کند . دوگلاس مک آرتور




خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم




آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه




من اگر در بهشت باشم ولی به من بگویند تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح بدهی از آن بهشت بیرون می روم . ژان روستان




این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند




یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. ژرژ هربرت




تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم . داوید وایت




راز بزرگ زندگی در شکیبایی است و نباید به خاطر یک آینده ی مبهم زمان حال را بر خود تلخ کرد. ژان داوید




برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . ژوبرت




آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند
آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان … آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فردریش نیچه




آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند . فردریش نیچه




هیچ چیز عوض نمی شود ! شما دیدتان را عوض کنید رمز کار این است . کالوس کاستاندا




تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است . اُرد بزرگ




کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی خردمند




خدا را شکر کنید که نعمات و موهبت هایش به علت بینش محدود ما متوقف نمی شود . کاترین پندر




برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . کلود مونه




هنرمند، اشیا را با خورشیدی روشن می کند که از آن طبیعت نیست . دیده رو




آموختن تنها سرمایه ای است که ستمکاران نمی توانند به یغما ببرند . جبران خلیل جبران




پول با شادمانی کم داخل کیسه می شود ولی با غم زیاد از ان خارج می گردد . مولیر




آن که گرفتار رنج و عذاب شده اما با ذاتش و هویتش همنواست همانند کشتی است که سکانش درهم شکــــــــسته و در اطراف جزایر و دریاها سرگردان است و از هر طرف محاط در خطرها ، ای بسا که غرق نشود و به قعر دریا فرو نرود . جبران خلیل جبران




دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند. بزرگمهر




تختخواب خطرناکترین جای دنیاست، چون صدی نود مردم در آن می‌میرند . مارک تواین




زنها علاقۀ زیادی به ریاضیات دارند ، زیرا آنها سن خود را تقسیم بر دو و قیمت لباسهایشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند . مارسل آشار




شوهر داروئی است که تمام دردهای دخترانرا علاج می کند . مولیر




زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد, و مرد عاقل می گذارد که زنش اورا تربیت کند . مارک تواین




کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار




یک ابله تحصیل کرده از یک ابله بی سواد ابله تر است. مولیر




انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان . بایرون




اگر به قلبت گوش کنی و مغزت را به کار اندازی، هیچ وقت اشتباه نمی کنی. برادلی




عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند … مارکوس بیکل




امید دارویی است که شفا نمی دهد ، اما درد را قابل تحمل می کند . مارسل آشار




مال ، زنبوری است که اگر از نگه داری آن آگاه باشید عسل می دهد وگرنه نیش می زند و پرواز می کند . مارون




شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است . نادر شاه افشار




اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت . رابرت اسلاتر




پیرامونیان ما چه بخواهیم و یا نخواهیم بر اندیشه های ما اثر خواهند گذاشت . اُرد بزرگ




رقابت تا زمانی پسندیده است که کار را به حسادت نکشاند. رنه دکارت




ابله همیشه به دنبال بزرگ تر از خود می گردد ، که او را تحسین کند. بوالو




معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد ، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داشته باشیم . ماکــــــــسیم گورکی




افسوس … یگانه سؤالی که هیچکــــــــس نمی تواند پاسخی به آن بدهد این است ؛ سعادت چیست ؟ . برادلی




آنکه درست سخن نمی گوید داناترین هم که باشد همگان بی سوادش می پندارند . اُرد بزرگ




باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ . نادر شاه افشار




خط مستقیم نه تنها در هندسه ، بلکه در اخلاقیات هم کوتاهترین راه است . راحل




آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کنید تا آنچه می گویید. بزرگمهر




یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست . اُرد بزرگ




دوست بدارید لیکن عشق را به زنجیر بدل نکنید . جبران خلیل جبران




رهنومد های مشخص بطلبید تا کامیاب گردید . اسکاول شین




ارادۀ قویست که به همۀ قوای دیگر حکمرانی می کند . بشرطیکه ما آنرا با قوۀ عقل هموار سازیم . دوفون




بسیاری در پیچ وخم یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند : ما چرا ناتوان از ادامه راهیم . بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟ همانجای که خود را پرمایه دانسته ای. اُرد بزرگ




اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت ، دوستانه به جر و بحث بپردازند . مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند . ف – و – رابرتن




آرزو ریشۀ حیات ماست . اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایۀ زندگی است . نیچه




هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد . کارلایل




ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند . شوپنهاور




آنگاه که آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است که او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیکبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است . فردریش نیچه




تجربه به معلم سختگیری است . او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد . کارایل




برای نوشیدن شهد بهشت ، هموار نگاهت به راستی باشد و درستی . اُرد بزرگ




سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید. کارایل




به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند




نکات سخت هم اساسی ساده دارند . اُرد بزرگ




تاریخ سیر خود را بر زندگی مردان بزرگ بنا نموده است . کارایل




ای پسر هرچند تو جوانی , پیرو عقل باش , نگویم جوانی مکن , لیکن جوانی خویشتن دار باش و از جوانان پژمرده مباش.چنانچه ارسطالیس می گوید جوانی نوعی از جنون است . قابوسنامه




انسان بندی ست بسته میان حیوان و ابر انسان. بندی بر فراز مغاکی . فردریش نیچه




خودآختگی قابلیتی است که بسیاری ندارند . اُرد بزرگ




عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشکار می شود . کارلایل




آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکــــــــسان ؛ همه چیز رو به پایان ! . فردریش نیچه




اگر تو را دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمنی نباشد بی قدر و بها باشد . قابوسنامه




در زندگی نادان سرانجام یک گره ، صدها گره باز نشدنی است . اُرد بزرگ




استاد پرورندۀ روان است ، و پدر مادر پرورش دهندۀ جان . قابوسنامه




به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . اُرد بزرگ




دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی خردمند




روان مردگان و زندگان در یک ظرف در حال چرخش اند . اُرد بزرگ




آن کــــــــس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند . فردریش نیچه




به ما می آموزند که به خاطر بسپاریم ، چرا نمی آمزند که فراموش کنیم ؟ هیچکــــــــس نیست که زمانی در زندگی خود به این معتقد نشده باشد که حافظه همانگونه که نعمت است بلا و لعنت نیز هست . ف – ا – دوریویچ




برای آنکه به فرودستی گرفتار نشویی ، دست گیر آدمیان شو . اُرد بزرگ




مشعل نبوغ فروغ نیابد مگر آن زمان که نور حقیقت بر آن بتابد . کنت دوسکور




وظیفه هنرها توصیف موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود. شوپنهاور




برای کــــــــسب گنج سکوت ، بارگاه دانش ات را بزرگتر بساز . اُرد بزرگ




انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد. ارنست همینگوی




بکوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می نگری . آندره ژید




انسان هیچوقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است. لارشفوکو



اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خوی بت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری. نیچه




تعلیم به احمق ها همانقدر بی ثمر است که بخواهیم با صابون ذغال را سفید کنیم . کیتز




در کنارمان دلبر هست و اگر نیست ، در سفر رسیدن به اویم . پس تنهای وجود ندارد . اُرد بزرگ




آنکه نفس خود را بالاتر و برتر از آنچه که هست داند هرگز به سرحد کمال نرسد . فارابی




فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت. تولستوی




آنکه می‌خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می‌باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند . نیچه




با بردباری همه چیز در چنگ توست . ارد بزرگ




کــــــــسانیکه با افکار خوب و عالی دمساز هستند ، هرگز تنها و بی مونس نیستند . فیلیپ سیدلی




آن کس که نداند ؛ خواست خویش را در چیزها چگونه بگمارد ؛ دست کم معنایی بر آن خواهد افزود … و از آن ؛ این پندار زاده می شود که گاهی در آن خواست بنیاد باوری بوده است . فردریش نیچه




کــــــــسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی خردمند




بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم . فیثاغورث




انسان خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد . اُرد بزرگ




مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . کریستوف مارلو




بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباهند . اُرد بزرگ




چشمان زیبای اشکبار از لبخند زیباتر است . کامپ پل

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

تارنگار قشنگترين امید زندگی ما ( آروين )

اشتباه نیز جزئی از زندگی است، پس وقت خودت را تلف نکن و خودت را به خاطر اشتباههای گذشته سرزنش نکن . «برادلی»


نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست .

-اُرد بزرگ -


آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند .

-اُرد بزرگ-


ماخذ : http://zendegyman.blogfa.com/post-240.aspx



تارنگار P.E.P : با بزرگان

ارد بزرگ : برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته می شود.
کنفوسیوس : آموختن و بکار بستن خوشنودی خاطر می آورد .
وین دایر : سعی کن در برخورد با دیگران آنها را همچون معلمی بپنداری .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .
کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .
وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم ))
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند .
کنفوسیوس : کمتر می شود که حرف و روی موافق با نیت پاک قرین باشد .
وین دایر : تفکر سالم عادت است . درست مثل تفکر روان رنجورانه که آن هم عادت است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدمهای پاک نهاد درهای وجودشان را پس از ناسپاسی می بندند نه پیش از آن .
کنفوسیوس : من هر روز از سه جهت در خود می نگرم اول آنکه آیا در رفتار با دیگران از حکم وجدان سر نمی تابم ؟ دوم آنکه آیا با دوستان از راه صدق و صفا بیرون نمی روم ؟ سوم آنکه در هدایت دیگران آیا خود بخلاف آنچه تعلیم میدهم عمل نمی کنم ؟.
وین دایر : اگر انتظار داشته باشی که ناراحت شوی ، به ندرت خود را دلسرد خواهی کرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ماندنی نیست ، پرستیدنی است .
کنفوسیوس : مرد بزرگ اگر وقار و خویشتن داری را فرو بگذارد احترام و خرد خویش را از دست می دهد .
وین دایر : جسم مانند شفا دهنده بزرگی است . این موجود کامل و شکوهمند در بسیاری موارد می تواند خود را هم شفا دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است .
کنفوسیوس : راستی و درستکاری را برترین جا بگذار .
وین دایر : خوشبختی و موفقیت ، اموری درونی هستند که ما آنها را به قلمروی تعهدات زندگی آورده ایم ، نه چیزی که از بیرون آورده باشیم .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس .
کنفوسیوس : اگر براه خطا رفتی از برگشتن مترس .
وین دایر : عشق و پذیرش بی قید و شرط خود را نثار دیگران کنید و ببینید چه می شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نگاه آدمهای کوچک ، چه زود پر می شود و لبریز .
کنفوسیوس : پسر یکه سه سال بجای پای پدر قدم بگذارد حق گزار و وظیفه شناس است .
وین دایر : آزادترین انسانهای روی زمین کسانی اند ، که از آرامش درونی بر خوردارند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .
کنفوسیوس : طبیعی رفتار کردن بهترین شیوه آداب دانی است .
وین دایر : نبخشیدن ، شکست در ادراک کارکرد جهان و سازگاری تو با کل آن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : بداندیش همیشه ، کارش گره می خورد .
کنفوسیوس : نادار باش و خرسند . دارا باش فروتن
وین دایر : انجام کاری که دوست داری بنیان فراوانی در زندگی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم .
کنفوسیوس : مرد بزرگ از پرخوری پرهیز می کند .
وین دایر : هر چیزی که اتفاق می افتد باید حادث شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : غروب جان آدمی ، سپیده دمی به جهان دیگر است .
کنفوسیوس : از اینکه تو را نمی شناسند غم مخور . به این بیندیش که چرا تو مردم را نمی شناسی .
وین دایر : یکی از بهترین کارها برای رها شدن از وابستگی ها ، این است که به انبار یا کمدهای تان بروید و همه چیزهایی را که استفاده نمی کنید به دیگری بدهید بگذارید بچه ها هم در این کار مشارکت کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .
کنفوسیوس : تنها به قانون حکومت کردن و قانون را به کیفر مجرا داشتن مردم را حیله و بیننگی آموختن است .
وین دایر : تلاش نکن تا چیزی را بخواهی ، فقط لازم است راضی و پذیرا باشیی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد ، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت ، آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری .
کنفوسیوس : به قضاون عمل بس نکن . ببین انگیزه عمل چه بود تا هر کس چنانکه هست خود را بتو بنماید .
وین دایر : تصور ذهنی ، یکی از نیرومند ترین و موثرترین راهکارها برای تحقق هر چیزی است .
*
**
***
**
*


۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

سایت فاتح نت ، سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح - تحقق اصلاح الگوي مصرف، موانع و راهكارها

تعيين نام اصلاح الگوي مصرف براي سال جديد، توأم با تعيين شفاف دو هدف راهبردي نظام در دهه چهارم؛ يعني ميل به پيشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش‌ها و الگوهاي برنامه‌ريزي، مديريت و نظام اجرايي است.
سال 1388 به ياري خدا وند متعال ازسوي رهبر انديشمندمان حضرت آيت الله خامنه‌اي بعنوان اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شد و همه مسئولان كشورما ن راموظف كرد با بهره گيري از امكانات مادي و معنوي موجود دركشورمان، كارهاي نو و ابتكاري و راههاي ميان بررابراي تحقق اين راه با انجام حركت هاي اصولي،كاربردي و گسترش فرهنگ مطلوب نحوه درست مصرف كردن را در ارائه خدمات به همه قشرها به خصوص قشرهاي محروم جامعه و براي رشد و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان در بخشهاي مختلف بكارگيرند.
نامگذاري سال جديد از سوي مقام معظم رهبري بعنوان سال اصلاح الگوي مصرف شايد در ظاهر بعضي ها بعنوان كليشه شدن نامگذاري سالها به نظر برسد ولي نكته مهم اين است كه همين عناوين نشان از اهميتي دارد كه عمل كردن به آنها مي تواند عاملي مهمي درترقي و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان گردد
.

سال 1388 به ياري خدا وند متعال ازسوي رهبر انديشمندمان حضرت آيت الله خامنه‌اي بعنوان اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شد و همه مسئولان كشورما ن راموظف كرد با بهره گيري از امكانات مادي و معنوي موجود دركشورمان، كارهاي نو و ابتكاري و راههاي ميان بررابراي تحقق اين راه با انجام حركت هاي اصولي،كاربردي و گسترش فرهنگ مطلوب نحوه درست مصرف كردن را در ارائه خدمات به همه قشرها به خصوص قشرهاي محروم جامعه و براي رشد و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان در بخشهاي مختلف بكارگيرند.
نامگذاري سال جديد از سوي مقام معظم رهبري بعنوان سال اصلاح الگوي مصرف شايد در ظاهر بعضي ها بعنوان كليشه شدن نامگذاري سالها به نظر برسد ولي نكته مهم اين است كه همين عناوين نشان از اهميتي دارد كه عمل كردن به آنها مي تواند عاملي مهمي درترقي و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان گردد.
تعيين نام اصلاح الگوي مصرف براي سال جديد، توأم با تعيين شفاف دو هدف راهبردي نظام در دهه چهارم؛ يعني ميل به پيشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش‌ها و الگوهاي برنامه‌ريزي، مديريت و نظام اجرايي است.
اساسا اصلاح الگوي مصرف را بايد از ابعادي چندجانبه نگريست. مفهوم اصلاح الگوي مصرف، مصاديق مصرف نادرست و ريشه‌هاي مصرف‌گرايي از جمله اين ابعاد هستند.
پديده مصرف گرايي و اسراف در نقطه مقابل مصرف بهينه قرار گرفته است. «مصرف گرايي» يا به عبارت ساده تري اسراف كه يكي از بزرگترين آفت ها و آسيب هاي فردي و اجتماعي و از گناهاني است كه مورد نهي شديد خداوند متعال واقع شده است و در مقابل اعتدال و ميانه روي در مصرف قرار گرفته است؛ به طور كلي هرگونه زياده روي در كميت و اتلاف را شامل مي شود.
در حقيقت مصرف گرايي عامل تخريب رشد، توسعه و از بين رفتن منابع ملي است. مصرف گرايي از يك نگاه در معناي مصرف نامتعارف است كه نياز فيزيكي فرد را برطرف نمي سازد، بلكه نياز كاذب فرد يا افراد را كه گاه به تقليد از ديگران، تبليغات، شرايط مادي يا تغييرات ساختار جامعه ايجاد شده برطرف مي سازد. مصرف گرايي در نگاه عالمان دين نيز در همان معناي لغوي اسراف استعمال شده است و هرگونه بيهوده گرايي، زياده روي و اتلاف و مانند آنها را اسراف مي دانند.
نامگذاري مقام معظم رهبري امسال را به عنوان اصلاح الگوي مصرف بحث تازه اي دركشورمان نيست چراكه با كمي بررسي متوجه خواهيم شد، اصلاح الگوي مصرف و تصحيح رفتاراسراف گرايانه ما دغدغه نزديك دودهه مقام معظم رهبري است كه بارها در بين مسئولان، نسبت به اين قضيه هشدار دادند.
اينك در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي كه به شعار پيشرفت و عدالت مزين گشته است، بيش از پيش به اصلاح الگوي مصرف براي ايجاد عدالت و پيشرفت نيازمنديم. اصلاحي كه اگر صورت گيرد مي تواند نقش اساسي در ايجاد عدالت در بين طبقات جامعه و پيشرفت براي كشور داشته باشد.

مفهومي اصلاح الگوي مصرف
با توجه به شكل پذيري رفتار فردي و اجتماعي مردم از دين و تاثيرملموس و انكار ناپذير آموزه‌هاي ديني بر كم و كيف مصرف بررسي و كاويدن آن از اين نگاه نيز داراي اهميت فراوان است.پيش از هر بحثي بايد مصرف كردن را تعريف كنيم. مصرف كردن در معناي عادي و هنجار آن يعني استفاده درست و به اندازه از منابع طبيعي براي زنده ماندن و زندگي كردن.
اصلاح الگوي مصرف نيزعبارت است از نهادينه كردن روش صحيح استفاده از منابع كشور به قسمي كه سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي مردم و كاهش هزينه‌ها شده و از اين منظر زمينه‌اي براي گسترش عدالت عمومي است. از طرفي الزام مصرف بهينه باعث شده تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فناوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و پيشرفت در بخش‌هايي كه كمتر مورد توجه قرار داشته نيز فراهم شود.
نكته قابل تامل آن است كه اصلاح مصرف با اصلاح الگوي مصرف تفاوت داشته و نبايد آن دو را با هم خلط كرد. در ابتدا سخن از كاهش مصرف مردم نيست، چرا كه اصلاح مصرف، يك مبحث مديريتي است و لذا اصلاح، لزوما به معناي كاهش نيست. حتي در ارتباط با واژه الگو نيز منشأ بسياري از رفتارها به مردم برنمي‌گردد و نظام مديريتي آنها را ايجاد كرده است.
ارائه الگوي صحيح و اصلاح الگوي موجود مصرف به معناي حفظ، تقويت، ساماندهي ظرفيت‌ها و امكانات بي‌پايان كشوري است كه مي‌خواهد در دوره معاصر، تمدن اسلامي را بازسازي و جامعه نمونه‌اي را براي ارائه به ديگر جوامع معرفي كند.
ارائه الگوي صحيح مصرف به معناي ارائه الگوي مديريت و نظارت در سرمايه‌ها و منابع ملي و توزيع در عرضه آن نيز هست كه در آياتي از جمله در داستان حضرت يوسفع، بدان اشاره شده است؛ بنابراين لازم است با تهيه قوانين و به‌كارگيري درست و اعمال قانون از هرگونه سوءاستفاده در بخش مديريت (بخصوص مديريت دولتي) جلوگيري شود كه اين خود يكي از منابع مهم افزايش ثروت و سرمايه ملي براي دستيابي به شكوفايي و پيشرفت اقتصادي است.
خداوند بصراحت در آيه دهم سوره اعراف از تسلط و مالكيت و حكومت انسان بر زمين و بهره‌مندي وي ازانواع مواهب سخن گفته و از وي خواسته تا با بهره‌گيري درست و مناسب از اين نعمات و قدرت در مسير كمال و تعالي گام بردارد و سپاس و شكر عملي و حقيقي را به اين شكل ابراز و اظهار كند. در ضمن از آنجا كه هرگونه فعاليت و تصرفي در هر يك از بخش‌هاي مربوط به توليد، مبادله و مصرف در رشد و شكوفايي اقتصادي بسيار موثر است، مساله تبيين بهترين و كامل‌ترين روش در بخش‌هاي مذكور مورد توجه قرآن و اسلام واقع شده است.

اصلاح الگوي مصرف از ديدگاه قرآن
دين مقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زياده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مى‏زند.
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مى‏كند و با هشدار به پيروان خود مى‏فرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مى‏شود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مى‏تواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. در قرآن كريم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد. درغالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مى‏شود. به آيات زير توجه كنيد: كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. يونس /??. (اين‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است). ولا تطيعوا امر المسرفين. شعراء /??.(اطاعت فرمان مسرفان نكنيد). ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. غافر /??.(خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمى‏كند). و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. يونس /??.(و به راستى فرعون برترى‏جويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف‏كاران بود).
دين اسلام، دين اعتدال، ميانه روي و دوري از افراط و تفريط است. در آيه ??? سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.
يا در آيه ?? سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ??? سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد. همچنين در آيه ?? سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين... خداوند مسرفان را دوست ندارد. در آيه ?? سوره غافر آمده است:... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد. در آيه ??? سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه ?? سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است. و همين طور در آيه ?? سوره يونس مى فرمايد: فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.
و نيز در آيه ? سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
اسلام سعي مي كند با برنامه هاي متعدد پيروان خويش را در راه راست و خط اعتدال نگهدارد و با افراط و تفريط در هر امري مخالف است و آنرا براي زندگي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي مسلمانان مضر مي داند.وَالذينَ اذااَنفَقوا لَم يُسرفوُا و لَم يَفتروُاوَكانَ‏بينَ ذلكَ قواماً»( فرقان/ 67)« آنان كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه‏اسراف كنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو، اعتدال‏ مى‏ورزند.»
اين آيه،بيانگر يكى از مهمترين مسايل زندگى است كه رعايت آن ‏موجب آسايش و آرامش فرد و جامعه شده و باعث گشودن گره‏هاى مشكلات ‏و برطرف شدن بسيارى از نابسامانى‏هاى اجتماعى و اقتصادى ‏مى‏گردد. و مى‏توانازآن به عنوان معجزه زندگى ياد كرد، و آن مساله اعتدال در انفاق و مصرف است.در قرآن،در آيات متعدد از اسراف در مصرف و انفاق نهى شده است‏.به عنوان نمونه نظر شما را به چند آيه جلب مى‏كنيم :
1.« كُلوُا وَ اشرَبوا وَ لا تُسرفُوا». بخوريد و بياشاميد ولى‏اسراف نكنيد.( اعراف/31)
2.«وَ آتوا حَقَهُ يوم حَصادِه و لا تُسرفوا»( انعام/ 141)هنگام درو، حق‏ زكات(غلات و...)را بپردازيد، ولى (در انفاق)اسراف نكنيد.
از ديدگاه قرآن يكي از آثار پيامدهاي اسراف و مصرف گرايي، فساد در زمين است؛ زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسيختگي مي شود و به تعبير ديگر سرچشمه فساد، اسراف است.
قرآن كريم در آيه هاي 150-153 سوره شعراء مي فرمايد:
«فاتقواالله وأطيعون¤ ولا تطيعوا امرالمسرفين¤ الذين يفسدون في الارض ولايصلحون»
«پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، همان ها كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند»

اصلاح الگوي مصرف ازديدگاه امام (ره)، مقام معظم رهبري و بزرگان
گزيده بخشي از ديدگاه امام درخصوص اصلاح الگوي مصرف؛ زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است. عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است. اسلام تعديل مي‌خواهد، نه جلو سرمايه را مي‌گيرد و نه مي‌گذارد سرمايه آن طور بشود كه يكي صدها ميليارد دلار داشته باشد و اين يكي شب كه برود پيش بچه‌هايش نان نداشته باشد اين عملي نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انساني با اين موافق است.
گزيده سخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف مي توان به اين مطالب اشاره كرد: (اسلام عزيز و همه عقلاي عالم، بر اين نكته تأكيد مي كنند كه مصرف بايد مدبرانه و عاقلانه مديريت شود. همه ما بخصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيتهاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار \\ "مهم، حياتي و اساسي\\ " يعني\\ "اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه‌ها\\ "، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حالها، ظهور و بروز يابد. مقابله با اسراف و صرفه جويي صحيح، با حرف امكان پذير نيست و قواي مقننه و مجريه موظفند با قانونگذاري صحيح و اجرا و پيگيري قاطعانه، الگوي مصرف را از \\ " توليد تا مصرف و باز يافت \\ " اصلاح كنند. اين حركت، گامي اساسي در روند پيشرفت و عدالت است چرا كه بيماري اسراف، از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، آسيبها و مشكلات گوناگوني بوجود آورده و آينده كشور را تهديد مي كند. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد._هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بايستى نگاه عيب‏جويانه‏ى به اسراف وجود داشته باشد.)
بخشي ازسخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف درمناسبتهاي مختلف... برادران! اميرالمؤمنين مى‏گويد زندگى به سمت زهد بايد برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مى‏رود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. ... مردم هم نبايد اسراف و تجمل‏گرايى بكنند. اين‏طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. اين مهريه‏هاى گران‏قيمت كه براى عقدهاى دخترهايشان مى‏گذارند، خطاست. نمى‏گويم حرام است، اما پديده‏ى بد و زشتى در جامعه است؛ زيرا ارزشهاى انسانى را تحت‏الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‏دهد. (ديدار با اقشار مختلف مردم (روز بيست‏ونهم ماه مبارك رمضان) 26/1/1370)
بايد روحيه اسرافى كه در بعضى از مردم به صورت روز افزون پيدا مى‏شود، مهار گردد. (خطبه‏ هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415 -14/11/1373)
من ديروز در پيام اوّلِ سال، به ملت ايران عرض كردم كه صرفه‏جويى را شعار خودتان قرار دهيد. صرفه‏جويى به معناى گدابازى نيست كه بعضى بگويند چرا نمى‏گذاريد مردم از نعمتهاى خدا استفاده كنند. نه؛ استفاده كنند، ولى اسراف و زياده‏روى نكنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافيگرى و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفه‏جويىِ صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مى‏گويند - به معناى نخوردن نيست. به معناى زياده‏روى نكردن، مال خدا را حرام نكردن و نعمت الهى را ضايع نكردن است. اگر جامعه‏اى بخواهد قناعت و صرفه‏جويى را - كه يك دستور اسلامى است - عمل كند، بايد متوجّه باشد كه در شكل كلّى به عدالت اجتماعى و مسأله عدالت پرداخته شود. براى اين كه بشود اين راه را ادامه داد، همه و همه بايد كوشش كنند...( اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى(ره) مشهد مقدّس رضوى‏ -1/1/1376)
ارزش ديگر، دورى از اسراف و تجمّل در سطح زمامداران است. البته تجمّل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چيزى كه مردم را وادار مى‏كرد كه نسبت به اين قضيه حسّاسيت نشان دهند، رفتارهاى مسرفانه و متجمّلانه و ولخرجيها با مال مردم در سطح حكومت بود. اين از آن چيزهايى بود كه مردم نمى‏خواستند. نظام اسلامى بر اساس اين ارزش به‏وجود آمد كه چنين چيزى نباشد. (خطبه ‏هاى نمازجمعه تهران‏ -23/2/1379)
منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است.( در خطبه‏ هاى نماز جمعه تهران‏ -25/9/1379)
مصرف‏گرايى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبه‏روز شكافهاى طبقاتى و شكاف بين فقير و غنى را بيشتر و عميقتر مى‏كند. يكى از چيزهايى كه لازم است مردم براى خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبليغاتى و فرهنگى - به‏ويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‏گرايى و تجمّل‏گرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازه‏ى لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده‏روى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند. مصرف‏گرايى، جامعه را از پاى درمى‏آورد. جامعه‏اى كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدانهاى مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم. (در خطبه ‏هاى نماز عيد فطر 15/9/1381)
توصيه من به وزيران محترمى كه اين‏جا هستند و به ديگر مسؤولان دولتى، امروز اين است و قبلاً هم هميشه همين بوده است كه روى مسأله تقويت پول ملى و به نظام آوردن خرجها و هزينه‏هاى دولتى تلاش كنند و جلوِ ريخت و پاشها و خرجهاى زيادى و اسراف‏گونه را بگيرند و در يك دايره محدودتر وزارتى، رعايت كمال عدالت را بكنند و تبعيضهاى بيجا را بردارند.( ديدار معلّمان و كارگران‏ -10/2/1382)
«اجتناب از اسراف و ريخت‏وپاش» جزو برنامه‏هاى بسيار خوب شماهاست.( ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت -6/6/1385)
آنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‏ى عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براى اينكه دامنه‏ى علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادى انجام بدهيم، تحقيقات كاربردى و تجربى انجام دهيم،.............درباره‏ى مشكلات اجتماعى‏اى كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم و به دنبال اين برويم كه راه مبارزه با اسراف چيست. اسراف يك بيمارى اجتماعى است. راه مبارزه با مصرف گرايى چيست؟ راه مبارزه با ترجيح كالاى خارجى بر كالاى ساخت داخل چيست؟ اينها تحقيق مى‏خواهد. در دانشگاهها پروژه‏هاى تحقيقى بگيريد، استاد و دانشجو كار كنيد، نتيجه‏ى تحقيق را به مسئولان كشور بدهيد؛ به رسانه‏ها بدهيد تا سرريز شود و فرهنگ‏سازى شود. اين، مى‏شود پيشرفت. (ديدار اساتيد و دانشجويان‏ دانشگاههاى استان سمنان -18/8/1385)
اگر ضرورتهايى هم اين كار را در آن دوره ايجاب مى‏كرد، نبايد ديگر اين كارها در دوره‏ى بعد از جنگ، در دهه‏ى دوم و سوم، انجام مى‏گرفت؛ نبايد بيخود شركت توليد مى‏شد؛ نبايد از واگذارى شركتهاى دولتى به مردم، در آن بخشى كه قانون اساسى تصريح به آن كرده بود، كوتاهى مى‏شد؛ بايد مى‏داديم. بايد مالكيت دولت را روزبه‏روز كمتر مى‏كرديم. اين‏طور نشد، بلكه بيشتر و گسترده‏تر شد! و خيلى از درآمدهايى كه بايد در خدمت توليد، در خدمت گردش صحيح پول در جامعه قرار مى‏گرفت، صرف كارهاى غيرلازم شد؛ فعاليتهاى اسراف‏آميز، ساختمان‏سازيهاى بيخودى. و حتماً به اقتصاد كشور لطمه خورد. (ديدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندركاران اجراى اصل 44 قانون اساسى‏‏ 30/11/1385)
من در شيراز اشاره كردم: اگر ما اسراف نكنيم، مي‌توانيم نياز كشور را برآورده كنيم. يكي از چيزهايي كه ما در اين كشور نتوانستيم بر خودمان فائق بياييم و اصلاح كنيم، مسئله‎ي اسراف است...( ديدار هزاران نفر از مردم و عشاير شهرستان نورآباد ممسني -15/2/1387)
ساده‏زيستى بخصوص در خود آقاى رئيس‏جمهورخوب و برجسته است و چيز باارزشى است؛ در مسئولين هم - كما بيش؛ يك جايى كمتر، يك جايى بيشتر بحمداللَّه هست. ساده‏زيستى چيز بسيار باارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زياده‏روى راكه واقعاً بلاى بزرگى است از جامعه‏مان ريشه‏كن كنيم، با حرف و گفتن نميشود؛ كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعيف كم كرده‏ايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد.( ديدار رئيس‏ جمهوري و اعضاى هيئت دولت -2/6/1387)
و همچنين ازبزرگان دراين خصوص داريم كه ازجمله مي توان به كتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.
چو كم خوردن طبيعت شد كسي را
چو سختي پيش آيد سهل گيرد
وگر تن پرورست اندر فراخي
چو تنگي بيند از سختي بميرد
يا اينكه مي گويد:
اي قناعت، توانگرم گردان
كه وراي تو هيچ نعمت نيست
يك زندگي مطالعه نشده،ارزش زيستن ندارد...( سقراط)،اگر مي خواهي بنده كسي نشوي،بنده هيچ چيز مشو...( ژاك دوال)،با ولخرجي تنها مال نمي رود، زمان ارزشش فراتر است، و آن هم نابود مي شود.( اُرد بزرگ)،هيچ پير جهان ديده اي منكر برآيند زهرآلود، دارايي حرام در زندگي آدمي نيست.( اُرد بزرگ)، كسي شايسته آزادي است كه هرروز بتواند به هوسهاي خود چيره شود. (گوته) و ويكتورهوگو هم دراين موردتاكيد دارد كه بديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد كه درصدد رفع آن برآئيم.

نتيجه گيري وارايه راهكار
آنچه امروز اتفاق مي افتد اين است كه قدرت هاي بزرگ صنعتي كه فرامليتي و جهاني شده اند براي انسان تصميم مي گيرند كه چه چيز خوب است و چه چيز بد و با قدرت عظيم رسانه اي و تبليغات مجهز به آخرين فنون روانشناختي آنرا به خورد مردم مي دهند. شايد مقصر عمده خود ما باشيم كه با پناه بردن به مصرف گرايي و مسخ خودخواسته براي فرار از رنج هاي وجودي و نگراني هاي ريشه دار در هستي مان، به اين غول هاي صنعتي و اقتصادي قدرت بخشيده ايم و هر روز نيز از محصولات متنوع و بي فايده شان استقبال مي كنيم و سعي داريم پوچي و يكنواختي زندگيمان را با مصرف اين محصولات متنوع جديد جبران كنيم. مثال ساده اش را در مدل هاي جديد تلفن همراه وسايرلوازم اوليه زندگي است كه ببينيد در واقع هيچ فرق عمده اي با قبلي ها ندارند و فقط روزمرگي ما را جوابگو هستند.
و اين درحالي است كه شناخت انسان از آنچه مي تواند بيافريند، شكوفايي نيروهاي خلاقه انسان و احساس هويت و معنا در زندگي مي تواند ما را از اين تخدير و خماري مصرف بيرون بكشد و وادارمان كند به نيازهاي اساسي خود فكر كنيم و در راستاي تحقق آنها گام برداريم. اينگونه مي شود كه واژه مصرف گرايي براي بسياري از ما بي معنا خواهد شد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند: «الاوان اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف» «آگاه باشيد خرج كردن به ناحق، حيف و ميل و اسراف است»
كتاب آسماني قرآن نيز در آيه 141 سوره انعام در مورد اصلاح الگوي مصرف و بهينه مصرف كردن مي فرمايد: «كلوامن ثمره اذا اثمر و اتوا حقه يوم حصاده ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين» «و از آن ميوه هنگامي كه به ثمر مي نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد و اسراف نكنيد كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد»
با توجه به اين نكات مي توان نتيجه گيري كرد كه اصلاح الگوي مصرف كه به معني نهادينه كردن روش صحيح استفاده از منابع درهركشوري است، سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي و كاهش هزينه‌‌ها شده و زمينه اي براي گسترش عدالت درآن جامعه را مهيا خواهد كرد.
از طرفي الزام مصرف بهينه باعث مي شود تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فن آوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و به تبع آن پيشرفت در ديگر بخش هايي كه كمتر مورد توجه بوده است نيز فراهم گردد.
آنچه بر اصلاح الگوي مصرف و دستيابي به فرهنگ بهينه مصرف در كشور داراي اهميت مي باشد اين است كه اصلاح الگوي مصرف نيازمند تبيين استراتژي و تعيين خط مشي است كه طي آن، اين اصل به يك شعار تغيير ماهيت ندهد؛ در واقع لازمه دستيابي به اين مهم در كشور، خيزش و حركتي عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه مي باشد؛ لذا مي بايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليت هاي خود را در راستاي رسيدن به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند و براي دستيابي به اين امر فرهنگ سازاقدام نمايند. آنچه كه رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاكيد مي ورزند اين است كه «همه ما به خصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيت هاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار مهم، حياتي و اساسي يعني اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه ها، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حال ها، ظهور و بروز يابد.». بنابراين تاكيد رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوي مصرف نشان دهنده اين موضوع به عنوان بستري مناسب براي شكوفايي و دستيابي به اقتدار ملي است. لذا پرهيز از شعارزدگي وحفظ صيانت اصل موضوع به عنوان مهمترين عامل در مسير اصلاح الگوهاي مصرفي و همچنين تبيين و تحقق آن وظيفه اصلي همه مردم و مسئولين به شمار مي رود. از اين رو ارتباط منطقي بين نامگذاري سال اول دهه پيشرفت و عدالت به \\ "اصلاح الگوي مصرف\\ " بيشتر نمايان مي شود.
حال با نامگذاري سال جديد بعنوان اصلاح الگوي مصرف اهميت دارد از تجربه همه ا قشارجامعه براي شكوفايي وسربلندي كشورمان استفاده كافي راداشته باشيم.وهمچنين ازتجربه برخي كشورهاي توسعه يافته كه برنامه انها مبتني برمدل بومي و ديني بوده وهمچنين با بكارگيري فرهنگ سازي، مديريت قوي، طراحي ساز وكارو جلب مشاركت مردم سود جست و با اتكا به دانشمندان جوان و فرهيخته‌ي كشور،همانند كشورهاي پيشرفته‌ي دنيا درراه توسعه و آباداني كشورمان نقش كليدي داشته باشيم.
واين نكته هم نبايد فراموش شود كه سياستگذاري نادرست وبه عبارتي نبود سياست و برنامه در سطوح مديريتي كشوردراين زمينه، مصرف نادرست و الگوي نامناسب مصرف را در جامعه دامن مي‌زند و پارادايم اصلاح الگوي مصرف كه مبتني بر يك انديشه توسعه‌گراست را در نهايت به ضد خود تبديل مي‌كند. حضرت امير (ع) مي فرمايند :زياده روي و اسراف مكن زيرا بخشش اسراف كار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود.
دراين راستا بايد همه اقشارمختف جامعه وبخصوص مسوولان نظام، بايد با الگو قراردادن موارد مطرح شده درآموزه هاي ديني واسلامي و با توجه به فرمايشات حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي وبا بكارگيري شيوه هاي مديريتي جديد و نوآوري در بخشهاي مختلف و دستگاههاي گوناگون واستفاده درست وبهينه ازمنابع عظيم ثروت كشورمان براي اقتدار ميهن عزيزمان تلاش كنند.
برهمين اساس كشورمان ايران در حال حاضر در مقطعي از تاريخ انقلاب‌مان قرار گرفته‌است كه پس از 30 سال تجربه و فراز و نشيب‌هاي گوناگون در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي در حال گذر از مرحله تجربه و ورود به مرحله رشد و شكوفايي است.كه دراين راستا مسوولان و مديران نظام بابرنامه ريزي هاي درست وبه موقع، هم مي توانند از عوامل اصلي تحول به شمار روند و هم مي توانند از مهم ترين موانع اساسي تحول محسوب شوند. هيچ تحول بدون حمايت و پشتيباني مديران ارشد در سازمان ها بوجود نمي آيند. اگر مديران نسبت به برنامه هاي تحول تعهد داشته باشند، تلاش زيادي بايد انجام گيرد ولي اگر مديران اعتقاد و پشتيباني نكنند هيچ تحولي ايجاد نخواهد شد. براي همين منظور در هر برنامه بهبود و تحول، اطمينان از حمايت و پشتيباني مديران ارشد لازم و ضروري است، اگر مديران به تحول اعتقادي نداشته باشند بايد توجيه لازم صورت گيرد. بدون حمايت مديران آغاز هيچ برنامه تحولي توصيه نمي شود.
سخن آخر اينكه براي رسيدن به اين هدف عالي و ورود به مرحله رشد و شكوفايي حركت‌هاي عادي و تكرار حركت‌هاي گذشته پاسخگو نيست و هر ملتي كه مي‌خواهد در عرصه رشد و شكوفايي وارد شود و وظيفه‌ خود را به عنوان بخشي از جامعه‌ بشري انجام دهد و راه‌هاي بهره‌مندي خود را از زندگي مطلوب‌ترفراهم كند، چاره‌اي جز تلاش و توليد انديشه و فكر ندارد.

منابع و پي نوشت ها:
1- قرآن
2- ياداشتي ازمطالب رضا طياري آشتياني در فارس
3- الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي
4- ياداشتي از مطالب حسين علي فارابي درفارس
5- ياداشتي از مقاله محمدرضا باقري در فارس
6- ياداشتي از مقاله موسي كاظم زاده در سايت باشگاه انديشه و خبرگزاري آريا
7 - ياداشتي از مقاله دكتر فريبرز درجزي در جام جم آنلاين

نويسنده: موسي كاظم زاده

منبع:باشگاه انديشه

ماخذ : http://www.fatehnet.net/social/2008-10-29-20-08-39/949-1388-04-22-05-30-58.html

تارنگار خوش اومدی : عشق در نگاه بزرگان و دانشمندان ...

عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد . مادر ترزا

عشق نخستین سبب وجود انسانیست . وونارگ

عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ

عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد . شکسپیر

عشق مانند بیماری مسری است که هر چه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا میشوی . شانفور

عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست . کوستین

عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . جبران خلیل جبران

عشق برای مرد از احساسات عمیق و غیر ارادی نیست ، بلکه قصد و عقیده است . مادام دوژیرادرن

عشق هوس محبوب شدن نزد معشوق است . زابوتن

عشق نخستین بخش از کتاب مفصل بیوفائی است . ژرژسان

عشق معجزه ایست . امیل زولا

عشق شیرینی زندگیست . مارسل تینر

عشق مزیت دو فردیست که دائم سبب رنج و اندوه یکدیگر می شوند . سنت بوو

عشق یکنوع تب و حرارت شدید است . استاندال

عشق گل کمیابی است . آندره توریه

عشق حادثه ایست . کولارن

عشق چیزیست که به هیچ چیز دیگر شباهت ندارد . ریشله

عشق ما را میکشد تا دوباره حیاتمان ببخشد . بوبن

عشق شاه کلیدی است که تمام دهلیزهای قلب را میگشاید . ایوانز

عشق این توانائی را می دهد که بگوئید ، پوزش می خوا هم . کن بلانچارد

عشق یعنی ترس از دست دادن تو . مثل ایتالیائی

عشق تاریخچه زندگی است.... اما در زندگی مرد واقعه ای بیش نیست . مادام دواستال

عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم ،عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند . لئوبوسکالیا

عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند . ویکتور هوگو

عشق رمز بزرگیست . افلاطون

عشق تجارت خطرناکیست که همواره به ورشکستگی می انجامد . شانفور

عشق نبوغ عقل است. توسنل

عشق دردیست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی ، انتظار ، انتحار . کراتس

عشق نمی دانم چیست و نمی دانم چگونه سپری می شود . مادموازل دوسگوری

عشق دردیست شدیدتر از تمام دردهای دیگر ، زیرا در عین حال روح و قلب و کالبد را رنج می دهد . ولت

عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است . آلفونس کار

عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند . کرنی

عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است . برنارد شاو

عشق چیزیست که بیعقلان را عاقل می کند و عاقلان را عاقلتر می نماید و آن ها را که بیش از اندازه عاقلند را کمی بی قید می سازد .؟

عشق چیزیست که نخست به شما پرو بال می دهد تا بعد بهتر بتواند بدامتان بیندازد . د. اسمیت

عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند . مارکوس بیکل

عشق خوشبختی است که دو طرف برای هم ایجاد می کنند . ژرژسان


ماخذ : http://baroon666.blogfa.com/post-3.aspx



تارنگار راه آزادی باز شده بشتابید : سر از خاک بیرون آورده ...

تو ثروتمند نیستی مگر آنکه چیزی داشته باشی که با پول نتوان خرید.(کارت بروکس)

در گروه خود راجع به این سوالات مشورت کنید:

چه چیزهایی را نمی توان با پول خرید؟

چه چیزهایی می توانند ثروت من بحساب آیند؟

شادی داشتن کدامیک از آنها برای من بیشتر و عمیق تر است؟

به گونه ایی زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عدالت، صداقت و مهربانی می افتند، شما در نظرشان تداعی شوید. (جکسون براون)

در این صورت آیا احساس فرزندان من نسبت به زندگی احساس خوبی خواهد بود؟

آیا آنها هم عادل، صادق و مهربان خواهند شد؟

به نظر شما عدالت، صداقت و مهربانی در دنیای امروز به ضرر انسان تمام می شود؟

"در گروه خود راجع به مفهوم حقیقی منفعت و ضرر مشورت نمایید."

آنکه تخم بدی می افشاند، بدون شک همه محصول آن را دِرومی کند.(دموستن)

آنکه تخم خوبی می افشاند ،چه چیزی را دِرو می کند؟

چند نمونه از بذرهای بدی را مثال بزنید.

چند نمونه از بذرهای خوبی را مثال بزنید.

به نظر شما ما اکنون در حال بذرافشانی هستیم؟

ممکن است من امروز در زندگی خود حاصل بذرهای گذشته را دِرو کنم در حالی که خودم متوجه این موضوع نباشم؟ ( در صورت تمایل مثال بزنید )

ممکن است من در آینده حاصل بذرافشانی امروز خود را دِرو کنم در حالی که امروز متوجه این موضوع نباشم؟ ( در صورت تمایل مثال بزنید )

با این نگرش پیش بروید که همه چیز خدای گونه است و همه کس خدای گونه رفتار می کند، اگر شما همچون خدا با آنان رفتار کنید.(سوامی راما تیرتا)

خدا با انسانها چگونه رفتار می کند؟

آیا رحمت خدا شامل عده محدودی می شود؟

آیا کار آسانی است که من همه کس را خدای گونه ببینم؟

برای یاد گرفتن این روش در زندگی چه می توانم بکنم؟

ممکن است این گفته پاراما هانسا یوگاناندا، در درک بهتر این موضوع به ما کمک کند:

ما فقط برای چند سال آمریکایی یا هندی یا از هر ملیت دیگر هستیم، ولی همیشه بنده خداوند باقی خواهیم ماند. روح در مرزهای ساخته به دست بشر نمی تواند محدود بماند، ملیت او الهی است و وطن و کشور افراد، ذاتِ همه جا حاضرِ "پروردگار" است.

حیات درختان در بخشش میوه است.آنها می بخشند تا زنده بمانند، زیرا اگر باری ندهند، خود را به تباهی و نابودی کشانده اند.(جبران خلیل جبران)

به نظر شما این جملات صحیح هستند؟

شادی حاصل از بخشش، پایدار است.

فقط پول و مادیات را می توان بخشید.

شادی انسانها در جمع آوری هر چه بیشتر مادیات است.

مادیات هیچ نقشی در زندگی انسانها ندارند.

بخشش باعث می شود که ما فقیر شویم.

خدمت به همنوعان نوعی بخشش است.

خدمت به همنوعان به زندگی ما معنا می دهد.

چه راههای عملی برای خدمت به همنوعان سراغ دارید؟

تعریف شما از همنوع چیست؟

شکوه دنیوی همچون دایره ای است بر سطح آب که لحظه لحظه به بزرگی آن افزوده می شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می شود. (ویلیام شکسپیر)

در صورت نیاز درباره مفهوم این سخن مشورت نمایید.

نظر شما راجع به درستی جملات زیر چیست؟

موضوع بالا نشان می دهد که دنیا هیچ ارزشی ندارد و به همین دلیل باید تلاش را کنار بگذاریم.

این دید باعث می شود که ما مسئولیت بیشتری در قبال عملکردهای خود داشته باشیم.

شکوه دنیوی که هیچ می شود، به این معنی است که ادامه زندگی هیچ می شود

من توانایی آن را دارم که نگذارم ادامه زندگیم هیچ شود.

در صورتی که پاسختان به جمله آخر،مثبت است،چه راه هایی را پیشنهاد می کنید؟


بخش دوم

همه می خواهند بشریت را عوض کنند، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند. ( لئوتولستوی)

به نظر شما جملات زیر صحیح است؟

بشریت نیاز به تغییر ندارد.

بهترین روشی که می تواند بشریت را اصلاح کند، نظر اندیشمندان است.

بهترین روشی که می تواند بشریت را اصلاح کند، نظر سیاستمداران است.

عمل من در حیطه زندگی (خانواده، دوستان، همسایه ها و همکاران) می تواند عامل مهمی در اصلاح عالم باشد.

اصلاح عالم یک اتفاق ناگهانی است.

اصلاح عالم یک فرایند تدریجی است.

من با اصلاح گفتار و اعمال خودم به اصلاح عالم کمک می کنم.

من در مقابل گفتار و اعمال خودم مسئول هستم.

دعا به درگاه پروردگار به من کمک می کند تا در جهت اصلاح گفتار و رفتارم، قدم بردارم.

دعا به درگاه پروردگار به من کمک می کند تا در جهت اصلاح عالم حرکت نمایم.

"در صورت تمایل در گروه خود دعا بخوانید و از پروردگار بخواهید که در این راستا به شما کمک نماید."

بجای آنکه به تاریکی لعنت بفرستید، یک شمع روشن کنید. (کنفسیوس)

حس نفرت چه احساسی را در من ایجاد می کند؟

آیا این احساس در جهت اصلاح من واصلاح عالم است؟

آیا می توان کینه و نفرت را مشابه تاریکی دانست؟

(در صورت نیاز در این باره گفتگو کنید)

آیا می توان جهل و نادانی را مشابه تاریکی دانست؟

(در صورت نیاز در این باره گفتگو کنید)

یک عمل نیک چه مشابهتی با روشن شدن یک شمع در تاریکی دارد؟

آیا روشن شدن یک شمع در تاریکی، می تواند به روشن شدن شمع های بیشتری کمک کند؟

شجاعت داشته باش تا با حقیقت روبه رو شوی.(استون)

برای داشتن شجاعت، می بایست چه ویژگی های دیگری را در خود تقویت کنم؟

اگر دانستن حقیقت ظاهرا به ضرر من تمام شود، آیا ارزشش را دارد که با آن روبرو شوم؟

نقش اراده و تلاش را برای یافتن حقیقت چگونه ارزیابی می کنید؟

هم رنگ دیگر کسان شدن، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است.(ارد بزرگ )

هم رنگ دیگر کسان شدن، باور هیچ کدام از..............نبوده است.

با همدیگر در باره روحیه آدمهای بزرگ صحبت کنید.

هم رنگ شدن چه نقاط مشترکی با راحت طلبی دارد؟

درباره همرنگ شدن، می توانید یک ضرب المثل ذکر کنید؟

آیا برای این ضرب المثل اعتباری هم قائلید ؟

تمام حقایق سه مرحله را پشت سر گذاشته اند: اول مورد تمسخر واقع شده اند، دوم به شدت با آنها مخالفت شده است. سوم به عنوان یک چیز بدیهی پذیرفته شده اند.

(آرتور شوپنهاور)

اینکه عقیده ای مورد قبول اکثریت مردم نباشد، دلیل بر اشکال آن است؟

ممکن است اموری که ما امروز قبول نداریم، در آینده مورد پذیرش ما واقع شوند؟

نظر خود را راجع به درستی جملات زیر بیان کنید:

از آنجائیکه من نمی توانم حقیقت را جستجو کنم، بهتر است که این کار را به دیگران واگذار کنم.

اگر من برای یافتن حقیقت به خودم متکی باشم، دیگر نقش یک قربانی ضعیف را بازی نمی کنم.

خداوند به همه انسانها استعداد جستجوی حقیقت را داده است.

حقیقت می تواند به زندگی من رنگ و بویی تازه دهد.

آیا ویژگیهای اخلاقی زیر در کشف حقایق به ما کمک می کنند ؟

صداقت خشونت

تعصب پویایی

تلاش عشق

راحت طلبی لذت طلبی

امید فداکاری

تقلید نوع دوستی

معنای زندگی از دید شما چیست؟

به نظر شما جستجوی حقیقت می تواند به زندگی ما معنا دهد؟ (در این باره در گروه خود مشورت نمائید)

"می توانیم دعا بخوانیم و خالصانه از پروردگار طلب نمائیم تا قلوبمان را به نور حقیقت خواهی منوّر فرماید."

" آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد."


ماخذ : http://bwn.blogfa.com/post-9.aspx


پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان