۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

تارنگار برو سر اصل مطلب

راستی شما ها چه رنگی هستید

زن شاهکار خلقت است .. برنارد شاو

زيباترين خوی زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ

در دنيا تنها دو چيز زيباست ، زن و گل . مالرب

انتقام شيرين است مخصوصا برای زنان . بايرون

تمدن چيست ؟ نتيجه نفوذ زنان پاکدامن است . امرسون

زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست . آناتول فرانس

اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟ . ناپلئون

مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت. برنارد شاو

نگهداری دم ماهی و دل زن از مشکلات است . آرتور شوپنهاور

به سراغ زنان می روی ؟ تازيانه را فراموش مکن ! . فردريش نيچه

مردان آفريننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان . رومن رولان

اگر از طبقه‌ بالا زن‌ بگيريد، به‌جای‌ خويشاوند ارباب‌ خواهيد داشت‌. لئوپول

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند. کونته ورسيه

با زنی ازدواج کنيد که اگر مرد می بود بهترين دوست شما می شد . بردون


خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند . رابيندرانات تاگور


زن هميشه سن خود را از تاريخ ازدواج حساب می کند ، نه تاريخ تولد . ارهارد


هرچه ايمان مرد به هوشش بيشتر شود زن بهتر ميتواند گولش بزند . لرد بايرن


زن تاج سر آفرينش است ، او شريک زندگی و يار ساعات درماندگی است. گوته


زنانيکه می خواهند مرد باشند،زنانی هستند که نمی دانند زن هستند .الکساندر دوما

برای تحمل شدائد زندگی بايد عاشق چيزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...مارکوس آنا

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترين بی مهری گريان می شود . هرود

منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود. لامارتين

چيزی که زن دارد و مرد را تسخير می کند ، مهربانی اوست ، نه سيمای زيبايش . ويليام شکسپير

جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترين غرايز خود دور می شود . فردريش نيچه

شيرين ترين سخنان در زندگی ، خوش آمد گويی بی غل و غش زن به شوهر خويش است . جورج ولز

زن زشت در دنيا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زيبا جلوه دهند. برنارد شاو

هر کجا مردی يافت شد که به مقامات عاليه رسيده يقيناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است . شيلر

زن عاقل به تربيت همسرش همت می گمارد, و مرد عاقل می گذارد که زنش اورا تربيت کند . مارک تواين

هيچ چيز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون هميشه آنرا مربوط به خود می داند . جونسون

مردانی که بيشتر از حقوق و هنجار زنان پشتيبانی می کنند خود بيشتر از ديگران به نهاد زن می تازند . ارد بزرگ

زنان به خوبی مردان ميتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به يکديگر می گويند تا در حفظ آن شريک باشند. داستايوفسکی

اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگی های درونی و بيرونی يکديگر بيشتر گردد کمتر دچار گسست می شوند . ارد بزرگ

زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمايشگر پاکی ، نمونه عطوفت و چشمه عنايت است . اقبال لاهوری

آينده اجتماع در دست مادران است . اگر جهان به ميانجيگری زن گرفتار شود ، تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد . ابوفور

به هر اندازه که زن آرام و مطيع و با عصمت و با عفت است ، به همان اندازه قدرت فرمانروايی او شديدتر و استوارتر است . ميشله

آيا برده هستی؟
پس دوست نتوانی بود
آيا خودکامه هستی؟
پس دوستی نتوانی داشت
در زن دير زمانی است که برده ای و خودکامه ای نهان گشته اند از اين رو زن را توان دوستی نيست او عشق را می شناسد و بس . فردريش نيچه

زن وقتيکه دوست بدارد ، غير از محبوب خود چيزی را نمی بيند و هرچه عاطفه ، مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد . آلفونس دوده

زنان تحصيلکرده همسران خوبی از آب در می آيند , زيرا برای اينکه توضيح بدهند که چرا غذا شور يا بيمزه شده است کلمات بيشتری در اختيار دارند. باب هاپ

کسانيکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گويند زن بد است ، زيرا می خواهند فقط و فقط خودشان از اين موهبت تمتّع گيرند . ديسرائيلی

خودپسندی زنان بزرگترين علت بد بختی ايشان و زوال خانواده هاست .. هيچ چيز به اندازه خودپسندی زن ها بنای خانواده ها را ويران نکرده است . چارلی چاپلين

کشتن ميل ستيزه جوئی در بسياری زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است که سعی کنی با فشار بادکنکی را در زير آب نگه داری دوباره بيرون می زند!! . ورا هتريکس

زن ها علاقه زيادی به رياضيات دارند ، زيرا آنها سن خود را تقسيم بر دو و قيمت لباسهايشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند و پنجاه سال هم بر سن بهترين دوستان خود می افزايند . مارسل آشار


ماخذ : http://persiasanat.blogfa.com/post-31.aspx

تارنگار اصلاح الگوی مصرف - الگوی مصرف از دیدگاه امام و رهبری و بزرگان

الگوی مصرف از دیدگاه امام
زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است.
عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است.
اسلام تعديل مي‌خواهد، نه جلو سرمايه را مي‌گيرد و نه مي‌گذارد سرمايه آن طور بشود که يکي صدها ميليارد دلار داشته باشد و اين يکي شب که برود پيش بچه‌هايش نان نداشته باشد اين عملي نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انساني با اين موافق است.

الگوی مصرف از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

اسلام عزيز و همه عقلاي عالم، بر اين نكته تأكيد مي كنند كه مصرف بايد مدبرانه و عاقلانه مديريت شود.
همه ما بخصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيتهاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار "مهم، حياتي و اساسي" يعني"اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه‌ها"، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حالها، ظهور و بروز يابد.
مقابله با اسراف و صرفه جویی صحیح ، با حرف امکان پذیر نیست و قوای مقننه و مجریه موظفند با قانونگذاری صحیح و اجرا و پیگیری قاطعانه ، الگوی مصرف را از " تولید تا مصرف و باز یافت " اصلاح کنند
این حرکت ، گامی اساسی در روند پیشرفت و عدالت است چرا که بیماری اسراف ، از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، آسیبها و مشکلات گوناگونی بوجود آورده و آینده کشور را تهدید می کند .
مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد؛
هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بايستى نگاه عيب‏جويانه‏ى به اسراف وجود داشته باشد.

18سال تلاش رهبري براي اصلاح الگوي مصرف

شايد شما هم با نامگذاري امسال به عنوان "اصلاح الگوي مصرف " گمان كرديد اين بحث تازه اي است كه رهبر معظم انقلاب پيش روي ملت گشوده اند، اما با كمي بررسي متوجه خواهيد شد، اصلاح الگوي مصرف و تصحيح رفتاراسراف گرايانه ما دغدغه 18 ساله مقام معظم رهبري است.
رهبر انقلاب از روزهاي نخستين سال 1370، همزمان با شروع نبرد زر و تزوير در بين مسئولان ، نسبت به اين قضيه هشدار دادند.همان روزهايي كه "ديگر نوبت رفاه مسئولان " رسيد و كوخ نشيني رجايي به كاخ نشيني ها تبديل شد. ايشان در سال 82 حتي از صدا و سيما و هيئات وزيران خواستند تا در جهت اصلاح الگوي مصرف گام جدي بردارند و به مبارزه با تبيلغ هاي مصرف گرايانه بپردازند، كه متاسفانه با بي توجهي مسئولين نتيجه اي در برنداشت.
شايد شما هم با نامگذاري امسال به عنوان "اصلاح الگوي مصرف " گمان كرديد اين بحث تازه اي است كه رهبر معظم انقلاب پيش روي ملت گشوده اند، اما با كمي بررسي متوجه خواهيد شد، اصلاح الگوي مصرف و تصحيح رفتاراسراف گرايانه ما دغدغه 18 ساله مقام معظم رهبري است.
ايشان از روزهاي نخستين سال 1370، همزمان با شروع نبرد زر و تزوير در بين مسئولان ، نسبت به اين قضيه هشدار دادند.همان روزهايي كه "ديگر نوبت رفاه مسئولان " رسيد و كوخ نشيني رجايي به كاخ نشيني ها تبديل شد.
اين هشدارها همچنان ادامه داشت و رهبر انقلاب در فرصت هاي گوناگون به اين نكته اشاره مي كردند كه بايد فرهنگ قناعت و شيوه صحيح مصرف جايگزين شيرفه مصرف مسرفانه اي شود كه دامنگير جامعه شده است.
در سال 82 حتي از صدا و سيما و هيئات وزيران خواستند تا در جهت اصلاح الگوي مصرف گام جدي بردارند و به مبارزه با تبيلغ هاي مصرف گرايانه بپردازند، كه متاسفانه با بي توجهي مسئولين نتيجه اي در برنداشت.
اينك در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي كه به شعار پيشرفت و عدالت مزين گشته است، بيش از پيش به اصلاح الگوي مصرف براي ايجاد عدالت و پيشرفت نيازمنديم. اصلاحي كه اگر صورت گيرد مي تواند نقش اساسي در ايجاد عدالت در بين طبقات جامعه و پيشرفت براي كشور داشته باشد.

سخنان گهربار رهبري در اين 18 سال

سخنان گهربار رهبري در اين 18 سال خود بيش از همه تحليل ها مويد اين نكته است.
در اينجا نكاتي كه در لابلاي سخنان رهبري در اين 18 سال راجع به اصلاح الگوي مصرف آورده اند، جمع آوري كرده ام:
برادران! اميرالمؤمنين مى‏گويد زندگى به سمت زهد بايد برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مى‏رود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. … مردم هم نبايد اسراف و تجمل‏گرايى بكنند. اين‏طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. اين مهريه‏هاى گران‏قيمت كه براى عقدهاى دخترهايشان مى‏گذارند، خطاست. نمى‏گويم حرام است، اما پديده‏ى بد و زشتى در جامعه است؛ زيرا ارزشهاى انسانى را تحت‏الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‏دهد. 1
من به خانمهاى مسلمان، به خانمهاى جوان و به خانمهاى خانه‏دار عرض مى‏كنم: سراغ اين مصرف‏گرايى كه غرب مثل خوره به‏جان جوامع دنيا و از جمله جوامع كشورهاى درحال توسعه و كشورهاى رو به پيشرفت و از جمله كشورما انداخته است، نرويد. مصرف بايد در حدّ لازم باشد، نه در حدّ اسراف. خانمهاى كسانى كه همسرانشان يا خودشان مسؤوليتهايى در بخشهاى مختلف كشور دارند، بايد از لحاظ دورى از اسراف، نسبت به ديگران الگو باشند. بايد براى ديگران درس باشند و نشان دهند كه شأنِ زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و جواهر آلات و از اين قبيل شود. نمى‏خواهيم بگوييم اينها حرام است؛ مى‏خواهيم بگوييم شأن زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دورانى كه بسيارى از مردم جامعه ما محتاج كمكند، كسانى بروند پول بدهند طلا بخرند، زينت‏آلات بخرند، وسايل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاى زندگى، اسراف كنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نيست. 2
در اين روز مبارك و در اين محشر عظيم مردمى، طبق رويّه‏اى كه در سالهاى گذشته در مثل چنين روزى داشته‏ايم، با استفاده از اين فضاى روحانى، موردى را از دهها مورد كه در زندگى ما مى‏تواند مطرح شود، مطرح مى‏كنم و آن، اجتناب از اسراف و زياده‏روى است. به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر كشور عرض مى‏كنم كه موضوع قناعت را جدّى بگيريد. منظورم از قناعت اين نيست كه دست به نعمتهاى الهى نزنيد و از آنها بهره‏مند نشويد. مقصود اين است كه حدّ و اندازه نگه داريد؛ زياده‏روى و اسراف نكنيد؛ نعمتهاى الهى را ضايع ننماييد؛ كه متأسفانه بسيارى مى‏كنند. در جمهورى اسلامى، كسانى هستند كه دستشان به نعمتهاى الهى نمى‏رسد. نه به خاطر اين‏كه كم داريم. به خاطر اين‏كه بسيارى به خودشان حق مى‏دهند كه نعمتهاى الهى را بى‏حساب و كتاب مصرف كنند؛ بى‏اندازه مصرف كنند؛ هيچ ملاحظه‏اى نكنند؛ هيچ حدى نگه ندارند و حتّى نعمتهاى الهى را ضايع كنند. چقدر نان ضايع مى‏شود! چقدر غذاى طبخ شده ضايع مى‏شود! چقدر ميوه مصرف نشده ضايع مى‏شود و از خانه‏ها بيرون ريخته مى‏شود! چقدر لباس زيادتر از اندازه لازم - چند برابر اندازه لازم - خريدارى مى‏شود و در خانه‏ها و صندوقها مى‏ماند، براى اين‏كه يك بار در مراسمى پوشيده شود! اينها اسراف است.
مى‏خواهم اين مطلب را ملت عزيزمان بدانند كه اسراف، فعل حرام است؛ گناه است؛ خلاف شرع است؛ آنجايى كه اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاى الهى انجام گيرد، تضييع و تلف كردن نعمت است. تصميم بگيريد اين كار را نكنيد. البته خانواده‏هاى كم درآمد، شايد وسعشان هم نرسد كه بخواهند اسراف كنند؛ اما خانواده‏هاى پردرآمد و حتّى بسيارى از خانواده‏هاى متوسّط، متأسفانه اسراف مى‏كنند. من اين جمله را عرض كردم، برآن تأكيد و پافشارى مى‏كنم و خواهشمندم كه ملت عزيزمان، اين سخن را مورد توجّه قرار دهند، به آن اهميت دهند، براى آن حسابى باز كنند و سعى‏شان بر اسراف نكردن باشد. 3
بايد روحيه اسرافى كه در بعضى از مردم به صورت روز افزون پيدا مى‏شود، مهار گردد. 4
من ديروز در پيام اوّلِ سال، به ملت ايران عرض كردم كه صرفه‏جويى را شعار خودتان قرار دهيد. صرفه‏جويى به معناى گدابازى نيست كه بعضى بگويند چرا نمى‏گذاريد مردم از نعمتهاى خدا استفاده كنند. نه؛ استفاده كنند، ولى اسراف و زياده‏روى نكنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافيگرى و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفه‏جويىِ صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مى‏گويند - به معناى نخوردن نيست. به معناى زياده‏روى نكردن، مال خدا را حرام نكردن و نعمت الهى را ضايع نكردن است. اگر جامعه‏اى بخواهد قناعت و صرفه‏جويى را - كه يك دستور اسلامى است - عمل كند، بايد متوجّه باشد كه در شكل كلّى به عدالت اجتماعى و مسأله عدالت پرداخته شود. براى اين كه بشود اين راه را ادامه داد، همه و همه بايد كوشش كنند .5
ببينيد اسراف چه كار مى‏كند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختمانى، اسراف در انواع و اقسام كالاهاى گوناگون، اسراف در اسباب بازى بچه و در وسايل تجمّلاتى! عزيزان من! اين اسراف همان كارى را با كشور مى‏كند كه دشمن مى‏خواهد! او از آن طرف به وسيله نفت، به‏وسيله تحريم اقتصادى و انواع و اقسام ضربه‏ها بر ملت ايران ضربه وارد مى‏كند؛ از اين طرف هم خودِ ما با اسراف و صرفه‏جويى نكردن، ضربه او را تكميل مى‏كنيم! حرف من اين است.
من در پيام گفتم كه مردم را به رياضت اقتصادى دعوت نمى‏كنم؛ ابداً! چه رياضتى؟ بحمداللَّه ملت ما احتياج به رياضت ندارد. من آنها را به قناعت، به صرفه‏جويى و به اسراف نكردن دعوت مى‏كنم. اسراف، حرام است. اين هم نمى‏شود كه من و شما، مرتّب ديگران را نصيحت كنيم. همه بايد سعى كنند كه اسراف را از زندگى شخصى و از زندگى كارى خودشان دور كنند.
من در پيام عرض كردم كه مسؤولين دولتى بايد فهرستى درست كنند و موارد اسراف را به مردم ياد دهند. اين يك مطلب از مطالبى كه ما در پيام امسال عرض كرديم؛ حال هم تأكيد مى‏كنيم و توقّع داريم كه مردم، توجّه و دنبال كنند. ان‏شاءاللَّه از آن، سود كشور حاصل شود. 6
ارزش ديگر، دورى از اسراف و تجمّل در سطح زمامداران است. البته تجمّل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چيزى كه مردم را وادار مى‏كرد كه نسبت به اين قضيه حسّاسيت نشان دهند، رفتارهاى مسرفانه و متجمّلانه و ولخرجيها با مال مردم در سطح حكومت بود. اين از آن چيزهايى بود كه مردم نمى‏خواستند. نظام اسلامى بر اساس اين ارزش به‏وجود آمد كه چنين چيزى نباشد. 7
منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است؛ 8
مصرف‏گرايى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبه‏روز شكافهاى طبقاتى و شكاف بين فقير و غنى را بيشتر و عميقتر مى‏كند. يكى از چيزهايى كه لازم است مردم براى خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبليغاتى و فرهنگى - به‏ويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‏گرايى و تجمّل‏گرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازه‏ى لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده‏روى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند. مصرف‏گرايى، جامعه را از پاى درمى‏آورد. جامعه‏اى كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدانهاى مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم. 9
توصيه من به وزيران محترمى كه اين‏جا هستند و به ديگر مسؤولان دولتى، امروز اين است و قبلاً هم هميشه همين بوده است كه روى مسأله تقويت پول ملى و به نظام آوردن خرجها و هزينه‏هاى دولتى تلاش كنند و جلوِ ريخت و پاشها و خرجهاى زيادى و اسراف‏گونه را بگيرند و در يك دايره محدودتر وزارتى، رعايت كمال عدالت را بكنند و تبعيضهاى بيجا را بردارند 10
«اجتناب از اسراف و ريخت‏وپاش» جزو برنامه‏هاى بسيار خوب شماهاست 11
آنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‏ى عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براى اينكه دامنه‏ى علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادى انجام بدهيم، تحقيقات كاربردى و تجربى انجام دهيم،.............درباره‏ى مشكلات اجتماعى‏اى كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم و به دنبال اين برويم كه راه مبارزه با اسراف چيست. اسراف يك بيمارى اجتماعى است. راه مبارزه با مصرف گرايى چيست؟ راه مبارزه با ترجيح كالاى خارجى بر كالاى ساخت داخل چيست؟ اينها تحقيق مى‏خواهد. در دانشگاهها پروژه‏هاى تحقيقى بگيريد، استاد و دانشجو كار كنيد، نتيجه‏ى تحقيق را به مسئولان كشور بدهيد؛ به رسانه‏ها بدهيد تا سرريز شود و فرهنگ‏سازى شود. اين، مى‏شود پيشرفت. 12
اگر ضرورتهايى هم اين كار را در آن دوره ايجاب مى‏كرد، نبايد ديگر اين كارها در دوره‏ى بعد از جنگ، در دهه‏ى دوم و سوم، انجام مى‏گرفت؛ نبايد بيخود شركت توليد مى‏شد؛ نبايد از واگذارى شركتهاى دولتى به مردم، در آن بخشى كه قانون اساسى تصريح به آن كرده بود، كوتاهى مى‏شد؛ بايد مى‏داديم. بايد مالكيت دولت را روزبه‏روز كمتر مى‏كرديم. اين‏طور نشد، بلكه بيشتر و گسترده‏تر شد! و خيلى از درآمدهايى كه بايد در خدمت توليد، در خدمت گردش صحيح پول در جامعه قرار مى‏گرفت، صرف كارهاى غيرلازم شد؛ فعاليتهاى اسراف‏آميز، ساختمان‏سازيهاى بيخودى. و حتماً به اقتصاد كشور لطمه خورد. 13
ما مردم مسرفى هستيم؛ ما اسراف ميكنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين. كشورى كه توليد كننده‏ى نفت است، وارد كننده‏ى فرآورده‏ى نفت - بنزين - است! اين تعجب‏آور نيست؟! هر سال ميلياردها بدهيم بنزين وارد كنيم يا چيزهاى ديگرى وارد كنيم براى اينكه بخشى از جمعيت و ملت ما دلشان ميخواهد ريخت و پاش كنند! اين درست است؟! ما ملت، به عنوان يك عيب ملى به اين نگاه كنيم. اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم ميگويند. خداى متعال در قرآن به پيغمبرش مي فرمايد: «لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط»؛ در انفاق براى خدا هم اينجورى عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. ميانه‏روى؛ ميانه‏روى در خرج كردن. اين را بايد ما به صورت يك فرهنگ ملى در بياوريم. قرآن ميفرمايد: «و الّذين اذا انفقوا»؛ كسانى كه وقتى ميخواهند خرج كنند، «لم يسرفوا و لم يقتروا»؛ نه اسراف ميكنند - زياده‏روى ميكنند - نه تنگ ميگيرند و با فشار بر خودشان، زندگى ميكنند؛ نه، اسلام اين را هم توصيه نميكند. اسلام نميگويد كه مردم بايستى با رياضت و زهد آنچنانى زندگى كنند؛ نه، معمولى زندگى كنند، متوسط زندگى كنند. اينكه مى‏بينيد بعضى از فضولهاى خارجى، دولتهاى خارجى، دائم و دم‏به‏ساعت، چندين سال است كه ملت ما را تهديد ميكنند كه تحريم ميكنيم، تحريم ميكنيم، تحريم ميكنيم - بارها هم تحريم كرده‏اند - به خاطر اين است كه چشم اميدشان به همين خصوصيت منفى ماست. ما اگر آدمهاى اهل اسراف و ولنگارى در خرج باشيم، ممكن است تحريم براى آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتى كه نه، حساب كار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زياده‏روى نميكند، اسراف نميكند. خوب، تحريم كنند. بر يك چنين ملتى از تحريم ضررى وارد نميشود. اين نكته را از ماه رمضان به ياد نگه داريم و ان‏شاءاللَّه عمل كنيم. 14
من در شيراز اشاره كردم: اگر ما اسراف نكنيم، مي‌توانيم نياز كشور را برآورده كنيم. يكي از چيزهايي كه ما در اين كشور نتوانستيم بر خودمان فائق بياييم و اصلاح كنيم، مسئله‎ي اسراف است 15
ساده‏زيستى - بخصوص در خود آقاى رئيس‏جمهور - خوب و برجسته است و چيز باارزشى است؛ در مسئولين هم - كما بيش؛ يك جايى كمتر، يك جايى بيشتر - بحمداللَّه هست. ساده‏زيستى چيز بسيار باارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زياده‏روى را - كه واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعه‏مان ريشه‏كن كنيم، با حرف و گفتن نميشود؛ كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعيف كم كرده‏ايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد. 16

الگوی مصرف از دیدگاه بزرگان

كتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.
چو كم خوردن طبيعت شد كسي را
چو سختي پيش آيد سهل گيرد
وگر تن پرورست اندر فراخي
چو تنگي بيند از سختي بميرد
يا اينكه مي گويد:
اي قناعت، توانگرم گردان
كه وراي تو هيچ نعمت نيست
سقراط : يك زندگي مطالعه نشده ،ارزش زيستن ندارد...
ژاك دوال : اگر مي خواهي بنده كسي نشوي ،بنده هيچ چيز مشو...
با ولخرجی تنها مال نمی رود ، زمان ارزشش فراتر است ، و آن هم نابود می شود . اُرد بزرگ
هیچ پیر جهان دیده ای منکر برآیند زهرآلود ، دارایی حرام در زندگی آدمی نیست . اُرد بزرگ
گوته:كسي شايسته آزادي است كه هرروز بتواند به هوسهاي خود چيره شود.
ويكتور هوگو: بدي هاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد كه درصدد رفع آن برآئيم.

پی نوشت ها :

1- ديدار با اقشار مختلف مردم (روز بيست‏ونهم ماه مبارك رمضان) 26/1/1370
2- ديدار گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا(س) و «روز زن» 25/9/1371
3- خطبه‏ هاى نماز عيد سعيد فطر 4/1/1372
4- خطبه‏ هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415 (14/11/1373 )
5- اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى(ره) مشهد مقدّس رضوى‏ (1/1/1376 )
6- در صحن مطهّر حضرت ثامن الحُجج، امام رضا (ع) (1/1/1377 )
7- خطبه ‏هاى نمازجمعه تهران‏ (23/2/1379 )
8- در خطبه‏ هاى نماز جمعه تهران‏ (25/9/1379 )
9- در خطبه ‏هاى نماز عيد فطر (15/9/1381 )
10- ديدار معلّمان و كارگران‏ (10/2/1382 )
11- ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت (6/6/1385 )
12- ديدار اساتيد و دانشجويان‏ دانشگاههاى استان سمنان (18/8/1385 )
13- ديدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندركاران اجراى اصل 44 قانون اساسى‏‏ (30/11/1385 )
14- خطبه ‏هاى نماز عيد سعيد فطر (21/7/1386 )
15- ديدار هزاران نفر از مردم و عشاير شهرستان نورآباد ممسني (15/2/1387 )
16- ديدار رئيس‏ جمهوري و اعضاى هيئت دولت (2/6/1387 )

رحیم محجوب
ماخذ : http://foonoon.blogfa.com/post-4.aspx

تارنگار just GOD

اي اميد شاپرکهاي غريب

اي دليل آيه امن يجيب

اي کليد قلبها در دست تو

کوچه هاي شهر دل، بن بست تو

ای صدای بلبلان عشقباز

آرزوی چشمهای نیمه باز

پرچم سبزت دليل آفتاب

در دل شبهاي مشتاقان بتاب

ای فدای اشکهایت،ابرها

رنگ و بوی روشن گلبرگها

وارث عدل و صداي چاه ها

در خط صبرت عدالت خواه ها

کشت مارا انتظارت، دلبرا

ازپس این ابر بی باران در آ

غرق شد دنياي ما در سرب ها

در صداي تير و خشم بمب ها

کاش چشم جغد ها بیدار بود

صبح فردا، وعده دیدار بود

__________________
گفتم: كه حاجتی هست، گفتا: بخواه از ما
گفتم: غمم بیفزا، گفتا: كه رایگان است

آدم خودباور ، هیچ گاه برای رسیدن به مادیات ، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد . اُرد بزرگ

فرزانگی نمی تواند خود خواهانه باشد و فرزانه نمی تواند منزوی بماند . فریدریش نیچه

با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را دیده و گوشهایشان ، نوای زندگی را شنیده است . جبران خلیل جبران

اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی .

اُرد بزرگ

عرصه عمل برای ابر انسان بی کرانه است . فریدریش نیچه

کامل ترین پاداش برای انسان ، بخششی است که بتواند امیال هستی اش را تغییر دهد و خواستهای دو لب خشکیده از عطش او را دگرگون سازد و تمام زندگی اش را به چشمه های همیشه جوشان و ابدی تبدیل کند . جبران خلیل جبران

بزرگی ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . اُرد بزرگ

درسی که از بازگشت جاودان می گیریم این است که چیز منفی باز نمی گردد. معنای بازگشت جاودان این است که هستی، انتخاب است. تنها آن چیزی باز می گردد که تصدیق کند یا تصدیق شود . فریدریش نیچه

شکنجه ها عشق به شما روا می دارد تا به رازی که در دلهایتان نهفته است پی برید و بدین وسیله جزئی از قبل حیات باشید . جبران خلیل جبران

چنانکه برگ ناچیز درخت نمی تواند رنگ سبز خود را تغییر دهد و آن را به زردی درآورد ، جز با خواست طینت درخت و نوعی شناخت که در نهاد آن به کار گرفته شده است ، کسی هم که مرتکب گناهی می شود قادر نیست بدون خواست و اراده ناپیدای شما و نیز بدون آگاهیهای مرموز دل شما مرتکب بزهکاری شود ، زیرا شما همگی در یک قافله رو به سوی ذات الهی در حرکتید (راه شمایید و رهروان شما ) . جبران خلیل جبران

اگر می خواهی دوستیت پا برجا بماند هیچ گاه با دوستت شریک مشو . اُرد بزرگ

اصولا زمانی پوچی برای چیزی معنا پیدا میکند که بیایم برای آن ، هدفی تعریف کنیم .و اگر بدانیم هدفی در کار نیست، به پوچی هم نخواهیم رسید . فریدریش نیچه

با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید . اُرد بزرگ

جرم این است که ندانیم زندگی خیلی ساده تر از اینهاست که ما فکر می کنیم . فریدریش نیچه

جز نامیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست . اُرد بزرگ

ماخذ : http://sheyda14.blogfa.com/post-9.aspx

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

تارنگار پابپا - ارد بزرگ ( OROD BOZORG )

ارد بزرگ نام آشنایی ست برای آنانکه اهل اندیشه هستند و به چون چرای هستی گرفتار و پرسشگر . در تعریفی مختصر از زندگی او می توان چنین گفت هر چند اجدادش در شهر شیروان زیسته اند و از طرف مادری به ایل قشقای شیراز مرتبط است اما خود او در شهر مشهد پا به هستی گذارده ، خاندان پدری و مادریش همه از بزرگان دیار خویش و بخاطر مردمداری و حسن سلوک مورد احترام همگان بوده اند .
ابعاد اجتماعی و شخصیت ارد بزرگ وجوه مختلفی دارد بخشی مربوط به نظریات او که شامل دو نظریه معروفش یعنی قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه می گردد .

نظریه قاره کهن

محدوده قاره کهن را که شامل بیست کشور می باشد را در نقشه می بینید


وجه دیگر و شاید اصلی ارد بزرگ مربوط به شیوه سخنوری و نوع ادبیاتی ست که برای انتقال آموزه ها و اندیشه هایش بکار می برد . بارزترین نمونه آن را در کتاب آرمان نامه ( پر خواننده ترین کتاب حال حاضر ایران ) که به همت آقای امیر همدانی از سخنان قصار ارد بزرگ فراهم شده است می بینیم . استقبال همگانی از سخنان و جملات قصار ارد بزرگ به حدی است که حتی بسیاری از نویسندگان و اهل قلم در کشورهای فارسی زبان در نوشته ها و مقالات خویش از آن ها بهره می برند .
وجه دیگر ارد بزرگ که برای بسیاری جالب است در دوستان اوست ، دوستانی نظیر احمد شاه مسعود ، که در مورد آن بسیار نگاشته اند . عده ایی بر این اعتقادند تاکید احمد شاه مسعود در سالهای پایانی حیاتش بر اصول ملی و همگرایی منطقه ایی بیشتر برآیند ارتباطش با ارد بزرگ بوده است . همگرایی منطقه ایی مهمترین نکته ایی است که در نظریه قاره کهن ارد بزرگ بر آن پای فشرده شده است .
ارد بزرگ دارای وجه دیگری هم هست که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده و آن اینکه ، او یک طراح و نقاش بسیار زبر دست هم هست .

Tajikistan - OROD BOZORG 1

Tajikistan - OROD BOZORG 2

Tajikistan - OROD BOZORG 3

همانند جبران خلیل جبران و یا فردریش نیچه رابطه ای خاص با عالم هنر دارد . با نقل بخش پایانی کتاب برانگیختگان اثر آقای جعفر معروفی به این گفتار کوتاه در مورد ارد بزرگ پایان می دهم :

(( گفتار پایانی خود را به آرمان این سه برانگیخته [فریدریش نیچه ، ارد بزرگ و جبران خلیل جبران] اختصاص داده ام برای شناخت بهتر آرمانی که این اندیشمندان بر دوش داشته اند لازم است به نوع و شیوه آغازین انتشار فر آنها اشاره شود و حال سخنان فریدریش نیچه نیچه در چنین گفت زرتشت :
زمانی که زردشت (زردشت نیچه نمایانگر شخصیت آرمانی اوست و ربطی به زردشت ایرانی ندارد) سی ساله بود ، زادگاه و دریاچه ی زادگاهش را ترک کرد و به کوهستانها رفت . در آنجا از جان خویش سر خوش گشت و ده سال از این شادی نفرسود . ولی سرانجام دلش دگرگون شد و بامداد پگاهی با طلوع صبح برخاست و رو در روی خورشید ایستاد و چنین گفت :
" تو ای ستاره ی بزرگ ! نیک بختی تو را چه می بود اگر نبودند کسانی که تو برایشان بتابی . تو ده سال بر سر من طالع شدی ، و اگر من و عقاب و مارم نمی بودیم از تابش خود و این سفر می فرسودی . لیکن ما هر بامدادی در انتظارت بودیم ، از سرشاریت بهره می بردیم و بر تو درود می گفتیم . اکنون بنگر ! من از لبریزی دانش خویش به تنگ آمده ام ، همچون زنبوری که عسل بسیار گرد آورده است ، نیازمند دستهایی هستم که برای گرفتن آن به سویم دراز شود . بر آنم که آنرا ببخشم و بپراکنم ، تا بار دیگر خردمندان از ابلهی و بینوایان از توانگری خویش در میانه ی آدمیان شاد شوند . پس باید به دشت فرود آیم ، همچنانکه تو هر شامگاه چنین می کنی ، آنگاه که در پس دریا پنهان می شوی و با نور خویش " جهان زیرین " را نیز روشن می داری .
ای ستاره ی سر شار ! چون تو من باید بروم ، چنانکه آدمیان را چنین سخنی است ، و اکنون می خواهم به سوی ایشان فرود آیم . پس مرا خجستگی بخش ، ای چشم آرام که می توانی بی شرار رشک حتی بزرگترین خوشبختی ها را نظاره کنی . جامی را که می خواهد از سرشاری لبریز شود برکت ده تا شاید قطره های زرین از آن جاری گردد و روشنایی شادی تو را بر سراسر جهان فرو بارد . بنگر این جام را که بر آن است باز تهی گردد ، زردشت را که باز بر آن است ، آدمی شود !
و بدین سان فرود آمدن زردشت آغاز شد ."


و حال سخنان جبران خلیل جبران در کتاب پیامبر :" آن برگزیده محبوب ، که سحرگاهی روشن بود به روزگار خویش ، دوازده سال به شهر اورفالیز در انتظار بود تا کشتی رفته باز آید و او را به جزیره ی زادگاهش باز برد .
و در سال دوازدهم ، و در روز هفتم از ماه ایلول ، ماه درو ، فارغ از دیوارهای شهر ، تپه را به فراز آمد و جانب دریا نگریست ، و کشتی را دید که در مه و ابهام می آمد .
آنگاه دروازه های قلبش به کمال باز گشود و شادمانیش از پهنه ی دریاها گذشت . پس چشمهای خود را فرو بست و در سکوت روح خویش به نیایش نشست .

لیکن تپه را چون به زیر آمد ، غربت اندوهی غریب در جانش گرفت و به دل اندیشه کرد :
چگونه خواهم رفت ، آسوده و آرام ، بی سودای دردی و بی سوز داغی ؟ زنهار که من این شهر را وداع نگویم مگر با جراحتی به ژرفای روان و زخمی به اعماق جان .

چه دیر پاییدند روزهای درد ، در حصار این دیوارها ، و چه سخت گذشتند لحظه های تنهایی در بلندای این همه شب . و کجاست آنکه تنهایی و درد خود ترک گوید و داغ حسرتی به دل نبرد ؟

چه فراوان که اجزا، روح خویش در این معبرها پراکندم ، و چه بسیار فرزندان آرزوهایم که برهنه در دامن این تپه راه پیمودند و سرگردان بودند . و از این همه یارای گسستنم چگونه باشد ، فارغ از بار و آسوده از درد ؟

این نه جامه ای ست که اینک از تن بدر کنم ، این پوست است که با دستهای خویش می درم .
و باز این نه اندیشهای ست که پشت سر گذارمش ، این خود دلی است حلاوت یافته از گرسنگیها و تشنگیها .

اما درنگ نیز نتوانم .
دریا که آغوش دعوت بر همه چیزی باز گشاید ، اینک مرا به خود خوانده است و من ناگزیرم از عزیمت .

و هر آینه بمانم ، آن زمان که ساعتها و لحظه هایم به شعله می سوزند در سیاهی شب ، من بلور می شوم ، و به این خاک گره می خورم .

ولی در رفتار ، شادمانی توشه کنم ، آنقدر که در این دیار یافت تواند شد ... اما این چگونه باشد ؟

...

همچنان که می رفت مردان و زنانی را دید که مزارع و تاکستانهای خود رها کرده اند و شتابان به سوی دروازه های شهر هجوم می آورند .
و صدایشان می شنید که نام وی می خواندند و باز آمدن کشتی او را به هم خبر می دادند به فریاد ، از کشتزاری به کشتزاری دیگر .

...

آه که قلب من آیا درختی تواند بود خمیده قامت از بار میوه هایی که از شاخه بچینم و در دستهاشان گذارم؟
و آیا شور من آن چشمه ی جوشان تواند شد که جامهاشان لبریز کنم؟

...

و اگر براستی این ساعتی ست که مشعل می باید گرفت ، مرا نه آتشی است که در آن شعله می بایدم کشید .
...
ندا در داد... " .


تا کنون در سخن نیچه و جبران به یک عنصر مشترک رسیدیم و آن تمایل " فرا انسان " نیچه و " برگزیده " جبران برای بخشش از داشته ها است ... هر دوی آنها آرمان و اندیشه ای برای آیندگان بر دوش دارند .

برای جاودانه شدن این اندیشه هر یک به داستانی زیبا پناه برده اند و پیرامون خود را به چهارچوبی رویایی آراسته اند تا بتوانند در این پهنه آرمان های خویش را بارور و به تکامل رسانند اما اُرد هیچ گاه تن به داستان پردازی نداده است . خواسته های فکری اش شبیه نیچه و جبران است اما زخمه کلام او در قلاف داستان نیست بلکه آشکارتر است و بدین خاطر گاه نیاز به تعمق و تخیل بیشتری دارد .


بدین خاطر در این جا تنها اشاره می کنم به آرمان مرد کهن ارد بزرگ در کتاب برآیند :
ارد بزرگ برای پیام آوری و شجاعت خرد را ره توشه می داند : " آن که به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است " .
و سپس در ایهامی جالب جهان تیره را برای مرد کهن میدانی برای قیام و مَد می بیند و می پرسد : " آن گاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ "
و باز می گوید :" روانی که درد روشنگری و گسترش خرد را ندارد به سختی بیمار است ".
در گام نهایی این جمله را مطرح می کند : " بی مایگی و بدکاری پاینده نخواهد بود ، گیتی رو به پویندگی و رشد است . با نگاهی به گذشته می آموزیم آدمیان، نابخردیهایی همچون : برده داری ، همسر سوزی و زنده بگور کردن کودکان و ... را رها نموده اند. خردورزی ! آدمی را پاک خواهد کرد ."
بی شک یکی از زیباترین جملاتی که تا کنون شنیده ام نیز همین جمله آخر ارد بزرگ است که : خردورزی ! آدمی را پاک خواهد کرد .

آنچه در کلام این " سرآمدان "هویداست داشتن درد ، چگونگی و بخشش از خرد است آنها زاینده اندیشه ای برتر برای انسان از خود بیگانه عصر امروزند . آنها آینده جهان را رو به رشد و خرد می بینند آنها در سه شاهکار بی نظیرشان "چنین گفت زرتشت" ، " برآیند " و " پیامبر " خط بطلانی بر نظریه تکرار تاریخ می کشند می توان از اندیشه آنها آموخت اگر یک حالت بخوبی توسط فرهیختگان درک شود و نتیجه کلی و مشخصی از آن برداشت شود می توان امیدوار بود در صورت مثبت بودن ادامه و در صورت منفی بودن برای همیشه پاک شود . آنها تاریخ را محل ایست و باز تولید آن نمی دانند بلکه در نظر آنها تاریخ آموزه ای برای رسیدن به خط رشد بشری در طول زمان است که مسیر رشد آن باید همچنان ادامه یابد.
من یک سئوال از طرفداران بازگشت اتفاقات تاریخی دارم
بطور مثال در کجای تاریخ هندوستان سراغ دارید که دموکراسی اینچنین حاکم بوده باشد و یا جوامع بسیاری که در سطح دنیا اینچنین اداره می شوند ؟
دموکراسی و مردمسالاری امروز برآیند خرد کل مردم جهان در طول تاریخ است و البته ایرانیان اولین هواداران آن بوده اند ( با تشکیل مجلسی از نمایندگان اقوام مختلف ایرانی در زمان کوروش هخامنشی ) .
شاید عده ای بگویند مگر پیشتر از زبان آنها نگفتید که انسانها همواره زاده می شوند و یا جهان هیولای انرژیست که آغاز و پایان ندارد وتنها خود را دگرگون می سازد؟ پس تاریخ هم خارج از آدمهایش نخواهد بود !
باید گفت منظور هر سه آنها از تکرار آدمیان نه در شکل اولیه بلکه در ادامه پایان مرحله قبل است یعنی تکامل بشری به نقطه صفر باز نمی گردد بلکه هر روز و در هر دوره به مقام عالی تری دست می یابد .
لذا تاریخ نیز مجالی برای باز گشت ندارد....
اُرد بزرگ : تاریخ هیچگاه تکرار نشده و نخواهد شد آنچه روی داده و در حال رخ نمودن است پیراسته شدن ایده های بشری از ناراستی هاست .
اُرد بزرگ به روشنی به این موضوع اشاره می کند : " تاریخ هیچگاه تکرار نشده و نخواهد شد آنچه روی داده و در حال رخ نمودن است پیراسته شدن ایده های بشری از ناراستی هاست ."

سخن من در مورد همانندی های این سه مرد به پایان رسید
با خود می گویم آیا توانستم آرمان و همانندی های آنها را درست مطرح کنم ؟ و یا اینکه واقعا آنها که هستند؟

نیچه فیلسوف است ؟ یا نوازنده پیانوی چیره دست و یا موسیقیدانی عاشق واگنر ؟
جبران شاعر است ؟ فیلسوف است ؟ و یا نقاشی چیره دست ؟
ارد حکیم است ؟ طراح طنزسیاهی توانا و پیشروست ؟ و یا نظریه پردازی در مورد ساختار جغرافیای جهان ؟

اینجاست که بر می گردم
می بینم آنها حتی در شکل هویتی خویش نیز ، نظیر هم هستند .
و نکته ظریف و مشترک در بین آنها هنرمند بودن هر سه است .

آیا هنر نمی توانست حامل اندیشه های آنان باشد ؟
آیا هنر برای آنان وسیله و ابزار بود ؟
چرا هر سه آنها از پس هنر متجلی می شوند و سپیده دم طلوع آنها از پس کوههای هنر است ؟

آیا هنر وسیله درمان روان انسانهاست ؟
و یا به وجد آورنده روان آنها ؟
اگر اینگونه باشد سخنان این سه بسیار کلی تر و همه جانبه تر است
پس می توان گفت:

هنر نمایشگر روان سرکش و برانگیخته آنهاست.
هنر باز تولید رویاهای فروخورده آنهاست.
هنر برای هر سه آنها مجالی است خلسه گونه که در آن روان خود را با گذشتگان و آیندگان گره می زنند ...

فکر می کنم باز هم باید بکاوم ...))

اثر زیبای ارد بزرگ - OROD BOZORG


سخنان بسیار خواندنی ارد بزرگ

ماخذ : http://pabepa.tdblog.ir/post1582.php

تارنگار کرشمه کلام - جملات زیبا از بزرگان

۱- پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد ( ارد بزرگ )

۲- قبول حقیقت از بیان حقیقت سخت‌تر است . ( هیچکاک )

۳- تمام روز را کار کنید و هر دقیقه را هم به حساب بیاورید . ( برایان ترسی )

۴- تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. ( لورنس دورل)

۵- فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. ( یونگ )

۶- تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم .( نادر شاه افشار )

۷- انسان آن قدر وقت ندارد که نیمی از عمرش را صرف نزاع و ستیزه کند .( لرد آوی یوری)


ماخذ :http://shamimadab3.blogfa.com/post-276.aspx

تارنگار بیمه ملت - کلام زرین

با سلام

تو این قسمت که اسمش رو کلام زرین کذاشتم می خوام از موارد تخصصی بیمه کمی دور بشیم و با عنوان جمله ها و مطالب جالب و مفید، جذابیت بیشتری برا وبلاگمون ایجاد کنیم پس امیدوارم مطالبتون رو برام بفرستید تا با نام خودتون ثبت بشه و همه دوستان از اونها بهرهمند بشن با تشکر پیشاپیش .

کلام زرین :

**زندگي مثل دوچرخه سواري مي مونه ..واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حركت باشي ....آلبرت انيشتين


**جرج آلن: اگر كسي را دوست داري، به او بگو.. زيرا قلبها معمولاً با كلماتي كه ناگفته مي‌مانند، مي‌شكنند


**ميان انسان و شرافت رشته باريکي وجود دارد و اسم آن قول است . توماس براس


**همه دوست دارند به بهشت بروند,اما كسي دوست ندارد بميرد .بهشت رفتن جرأت مردن ميخواهد.

**شريف ترين دلها دلي است که انديشه ي آزار کسان درآن نباشد. زرتشت

**چارلي چاپلين: خوشبختي فاصله اين بدبختي است تا بدبختي ديگر.


**ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود.


**روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند, در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یك پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی ایمان.


**بدبختي تنها در باغچه اي که خودت کاشته اي مي رويد.


**وقتي كه زندگي برات خيلي سخت شد، يادت باشه كه درياي آروم، ناخداي قهرمان نمي‌سازه.


**اي صميمى اي دوست
**گاه بيگاه لب پنجره
‎ ‎
خاطره ام مي آيي. اي قديمي اي خوب
**تو مرا ياد كني يا نكني، من به يادت هستم.
**آرزويم همه
‎ ‎
سرسبزي توست.
**دايم از خنده، لبانت لبريز
**دامنت پر گل باد.
------------ ---------
--------- --------- --------- --------- --------- ------
**برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
**بنگر که تو چگونه می افتی

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**آدم ها را از انچه درباره ديگران مي گويند بهتر مي توان شناخت تا از انچه درباره انها مي گويند.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
**فریدریش نیچه : 'آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای، از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------
**چیزی را که دوست داری به دست آور وگر نه مجبوری چیزی را که به دست می آوری دوست داشته باشی.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**از زندگي هرآنچه لياقتش را داريم به ما ميرسد نه آنچه آرزويش را داريم.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ---------
**آن چه هستي هديه خداوند به توست و آن چه مي شوي هديه تو به خداوند.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**
شکسپیر: همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری **
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --
**وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها ميكند پرهايش سفيد ميماند، ولي قلبش سياه ميشود....

دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است- دكتر علي شريعتي **
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --
**اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. (
کورش کبير)
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند کروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد.


**چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----

**موفق كسي است كه با آجرهايي كه بطرفش پرتاب مي شود، يك بناي محكم بسازد.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
**تمدن جديد زن را كمي عاقلتر كرده است، اما به واسطه آزمندي مرد، بر رنج زن افزوده است.

زن ديروز همسري خوشبخت بود اما زن امروز معشوقه اي بي نوا.

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- ----

**شکسپير:عشق مثل آبه، مي توني تو دستات قايمش کني ولي يه روز دستاتو باز مي کني مي بيني همش

چکيده بي اينکه بفهمي دستت پر ازخاطرست.


**زندگي مثل پياز است كه هر برگش را ورق بزني اشكتو در مي ياره.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**پيچ جاده، آخر راه نيست مگر اينكه تو نپيچي.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
**
دكتر شريعتي: لحظه هاراميگذرانديم تابه خوشبختي برسيم غافل ازاينكه خوشبختي درآن لحظه هابودكه گذرانديم.


**انيشتين: اگر انسان ها در طول عمر خويش ميزان كاركرد مغزشان يك ميليونيوم معده شان بود اكنون كره زمين تعريف ديگري داشت.


**تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است.

اُرد بزرگ


** نصیحت حضرت مولانا :گشاده دست باش جاری باش کمک کن (مثل رود)
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب)

وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)

بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا)اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آیینه)


**چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس
از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.


**اختلاف زن و مرد در اين است كه مردان هميشه آينده را مي نگرنند وزنان گذشته را بخاطر مي آورند.

- زن مخلوقي است كه عميق تر ميبيند و مرد مخلوقي است كه دورتر را ميبيند.

عالم براي مرد يك قلب است و قلب براي زن عالمي است.


**عجب معلم بدي است اين طبيعت که اول امتحان ميگيرد بعد درس ميدهد.


**به پسران در کودکي شير سگ دهيد، شايد در بزرگي وفا بياموزند. شکسپير


**زندگي تاس خوب آوردن نيست، تاس بد را خوب بازي کردنه.

به راستی بعضی وقتها تاثیر یک جمله هرچند کوچک باعث تحولی بزرگ درزندگی است .

ماخذ : http://melat2092.blogfa.com/post-8.aspx

تارنگار حسابداری - جملات بزرگان

بر بالاي در علم نوشته شده است که بايد ايمان داشته باشي. ماکس پلانک



انسان براي بر خورداري از شادي بايد خودش را باور کند. توماس پاين



جايگاه ارزيابي و نقد شما بر کارکرد ديگران ، مي تواند آغازگاه نخستين گام شما براي سازندگي باشد . ارد بزرگ



همه عشق بورز، به تعداد كمي اعتماد كن، و به هيچكس بدي نكن. شكسپير



چنان باش كه بتواني به هر كس بگوئي مثل من رفتار كن. كانت



براي پيشرفت و پيروزي سه چيز لازم است اول پشتكار دوم پشتكار، سوم پشتكار. لردآديبوري



برگ در هنگام زوال مي افتدميوه در هنگام کمال مي افتدبنگر که چگونه مي افتي چون برگي زرد و يا سيبي سرخ . کنفسيوس"



تجربه نامي است که تمام افراد بر روي اشتباهات خود مي گذارند. اسکاروايلد



آدمهاي بزرگ و انديشمند ، بسيار اشک مي ريزند . ارد بزرگ



اگر هدف روح ما يک پارچه شدن باشد ، پيوسته شرايطي را فرا مي خوانيم که براي دستيابي به اين ويژگي بدان نياز داريم.
هرچه بخشهاي بيشتري از وجود خود را پذيرا و مالک شويم ، افراد سالمتر و مناسب تري در زندگي ما پديدار مي گردند. دبي فورد



سي شعاع به سوي ميله چرخ تقرب مي جويند
اما تهي ميان آنهاست
که ارابه را به حرکت در مي آورد
کوزه هاي سفالي را با گل مي سازند
اما تهي درون آنهاست
که کاربردشان را تعيين مي کند
خانه، در و پنجره هاي بسيار دارد
اما تهي دورن آن است
که سکونت را ممکن مي سازد
وجود امکانات بسيار مي دهد
اما از طريق نه- وجود است
که از آنها استفاده مي توان کرد. لائو تسه



تمامي گناهان ، نهاني صورت مي گيرد.
آن لحظه اي که درک کنيم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شايد رها و آزاد شويم. مهاتما گاندي



دعا اتحاد آگاهانه با شعور کيهاني است.
دعا التماس، زاري نيست، بلکه همدلي و يگانگي با خداست. جوليا ستن سيرز



فرمانروايان بي خرد ، مردم را شاگرد خويش مي پندارند . ارد بزرگ



در اين جهان عمل کنيد و فقط شنونده باقي بمانيد رساله يعقوب



مينديش که ديگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . ارد بزرگ



انسان هوشمندي که به هوشمندي اش مي نازد، به زنداني مي ماند که به بزرگي زندانش مي بالد. سيمون ديل



ذهن شما که آزاد باشد، هميشه براي هر چيزي آماده است و همه چيز را به گشادگي مي پذيرد.
در ذهن يک تازه کار امکانات بسياري هست، اما در ذهن استاد کار، شدني ها اندک اند. شونريو سوزوکي



صوفي هيچ خواسته اي براي خود ندارد .
خواسته او همان خواسته خدا است ، از اين رو خواسته او به خواست خدا بر آورده مي شود . جامي



شخص فقط مي تواند آن جنبه هايي را در ديگران بپذيرند که در خود مي پذيرد»
براي پذيرش آن حالت از خودتان که قبلا آن را طرد کرديد ، بايد رحم و عطوفت و درک داشته باشيد.
بايد داراي حس همدردي و همدلي باشيد تا بتوانيد بپذيريد که انسان هستيد و تمامي جنبه هاي بشر را چه خوب و چه بد در خود داريد.
هنگامي که دلتان را به روي خودتان بگشاييد متوجه خواهيد شد که باهمه چيز و همه کس همدرد و همدل هستيد. جيمز بالدرين



اگر فقط طلب عشق کني آنوقت نابالغ باقي خواهي ماند ، بچه باقي خواهي ماند . تا موقعي که بالغ نشوي و نتواني عشق را نثار کني ، هنوز از بچه گي در نيامده اي ... آچاريا



اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يکديگر بيشتر گردد کمتر دچار گسست مي شوند . ارد بزرگ



لحظه اي که به کمال رسيدم و منور شدم ، تمام هستي کامل و منور شد . بودا



انسان عاقل هميشه از بدگوييهايي که از او مي‌شود استفاده مي‌کند . ژرژ بانه



اگر براي انجام کاري بزرگ ، زمان نداري .بهتر است بي درنگ آن را به ديگران بسپاري . فردوسي خردمند



اگر به موفقيت خود واقعا ايمان داشته باشيد حتما پيروز خواهيد شد. داويد شوارتز



داشتن پشتکار ، تفاوت ظريف بين شکست و کاميابي است. سارنف



سرآمد اين جهاني شما هر چه بزرگتر باشد سرنوشت زيباتري در برابر شماست . ارد بزرگ



تاريخ ، آئينه تمام نماي زندگي بشر است. کانت



ذهن خود را از نتوانستن ها خالي کن . جانسون



اگر ما به معايب کوچک خود اعتراف مي کنيم براي آن است که به طرف خود بفهمانيم که از معايب بزرگتري بري هستيم . فنلون



آنچه ناگزير و حتمي الوقوع است مرا خشمناک نمي کند. عشق به سرنوشت در اعماق دل من نهفته است . فردريش نيچه



پرسش هاي ما افکار ما را مي سازند. رابينز



آدمهاي آرمانگرا هنگاميکه به نادرست بودن آرزويي پي مي برند بر ادامه آن پافشاري نمي کنند . ارد بزرگ



تمدن زندگي نيست ، زندگي ساز است. ويليامز



اگر يک بار ديگر به دنيا مي آمدم بسيار سبک تر گردش مي کردم.
در بهار با پاي برهنه زودتر به راه مي افتادم و در خزان با همان پاها، ديرتر برمي گشتم، بيشتر مي رقصيدم شنگول تر اسب سواري مي کردم و داوودي هاي بيشتري مي چيدم. نادين استير



انسان خوشبخت آن كسي است كه حوادث را با تبسم و اندكي دقت بعلت وقوع آن تلقي وقبول نمايد . مترلينگ



بخاطر بسپاريم كه تنها راه تامين خوشبختي اين نيست كه متوقع حقشناسي از ديگران باشيم بلكه خوبيهائيكه به آنها مي كنيم بايد فقط بمنظور تامين مسرت باطن خودمان باشد . ديل كارنگي



هر چه بلند پروازتر باشيد تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهاي روانيتان نيز . ارد بزرگ



خوشبختي شكل ظاهري ايمان است ،تا ايمان و اميد و سخت كوشي نباشد ،هيچ كاري را نمي توان انجام داد . هلن كلر


ماخذ : http://mojtaba-bid.blogfa.com/post-5.aspx

انجمن پی سی سیتی - * جملات کوتاه و پر معنا *

نيك بخت ترين مردم كسي است كه كردار به سخاوت بيارايد و گفتار به راستي . بو علي سينا



در جستجوي نور باش، نور را مي‌يابي. آرنت



سیاستمداری که تنها به پیشروی می اندیشد دمادم برای خویش دشمن تراشی می کند . ارد بزرگ



اگر بخواهي بر عالم فرمانروا باشي بايد عقل بر تو حاكم باشد . سه نه ك

ماخذ : http://p30city.net/showthread.php?p=52817

پرتال آموزشی و تفریحی بومب ! - جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد

بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته‌های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم !

سریال افسانه جومونگ (ساخته کشور کره جنوبی) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است. آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین «بویو» گذارده‌اند فرمانروایی ایران را هم سلسله «هان» نامیده‌اند. در تاریخ سلسله (هان) سواره نظام زره‌پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است.

یکی از افسران سپاه آهنین ایران،خسرو پرویز ساسانی است (۱۲۳/۱۲۴ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد) در پایین عکس دیده می‌شود:

وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت می‌شود و بدین خاطر، بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود می‌زند، در واقع زمانی است که فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان (بخاطر آنکه بی طرفی کشورش را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار داد. کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل‌های ایرانی برای خود تاریخ می‌سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد (سزارین) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می‌سازند. باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانه‌های مسئول نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما، آنها را به نام خود نموده و در نهایت ما می‌مانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی !

به قول «ارد»، بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی: سرزمینی که اسطوره‌های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می‌کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند.

برای شناخت بیشتر و بهتر تاریخی که کشور کره جنوبی به یغما برده است نظر شما را به بخش‌های از تاریخ دودمان اشکانیان و پارت‌های ایران جلب می‌کنم:

به مهرداد دوم پادشاه ایران زمین گفتند در کشورداری صبوری کنید اردوان پدر شما و همین طور فرهاد پدر بزرگتان خیلی زود کشته شدند. مهرداد گفت در حالی که هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور به جان مردم ایران افتاده و کشتار می‌کنند سکوت و نرمش به چه معناست. کشته شدن در این شرایط بسیار با ارزش تر از زندگی در خفت و ننگ است.

شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که: برآزندگان و ترس از نیستی؟ ! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است.
مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان، جنگ‌های نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می‌دادند. گروه‌های سوارکار چالاک و کمانداران قابلی که می‌توانستند در حال سوارکاری، از هر سویی، هر هدفی را نشانه روند. علاوه بر این، تمرینات گروهی پیوسته آنها،در میدان نبرد، الگوهای نامنظم ولی هدفمندی از حرکت اسب‌ها را ایجاد می‌کرد، که به نحوه ای غیر قابل پیشبینی،به هر سمت و سویی می‌تاختند و به طور فردی یا گروهی شلیک می‌کردند. بخش دیگر سپاه مهرداد دوم سواره نظام زره‌پوش ایران که در باختر به آن سوارکاران شوالیه و در خاور به آنها سوارکاران آهنین می‌گفتند تشکیل می‌داد تمام بدن آنها و حتی بدن اسب‌هایشان پوشیده از آهن بوده و بدین شکل هر سپاهی را شکافته و به تسلیم وادار می‌نمودند.


فرمانروای ایران یاغی هان باختر و خاور را مطیع خویش نمود و با ووتی فغفور فرمانروای چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود.
مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند …
در سواره نظام اسکندر که پیش از پارتها بود، سوار زره پوش بوده. حتی پیش از آن در بین الن هرین چنین سوارانی وجود داشتند. هم ایرانیان و هم یونانیان احتمالا از آشوریان یا هیتی ها سواره نظام زرهپوش را گرفته باشند.
- در چین باستان ( سال 190 ) در زمان فروپاشی هان، و اواخر سلسله اشکانی است، برخی از فرمانداری ها ( مانند wei ) دارای چنین سواره نظامی بودند. البته جومونگ 150 سال قبل می زیسته !
- گرفتن گروگان مانند ازدواج مصلحتی برای خونبها امری مرسوم از دیرباز بوده و فقط مختص رابطه ایران و ارمنستان نبوده ! حتی در مصر باستان !
بنا براین هر که راه می رود فرهنگ ایرانی را به سرقت برده است زیرا پارتها هم راه می رفته اند و هر که بر اسب می نشیند از ایرانیان پیروی کرده است زیرا پارتها اسب سوار می شده اند.
درود بر تو ای ایرانی پاکزاد
شابد این فیلم دلایل محکم برای ایرانیان باشد که چقدر از نظر سینمایی عقب هستند و حتی با انکه فیلم ها را با بودجه کلان می سازند بی محتوا می باشد
اگه خوشتون اومد تشكر فراموش نشه


ماخذ : http://boomb.ir/plugins/forum/forum_viewtopic.php?1130

تارنگار یا تو یا هیچ کس دیگه - سخن بزرگان و حکیمان


آزادي متعلق به يک نفر نيست ، مال همه است . اسپنسر



دودمان بي نيا و مرد کهن ، به هزار آيين اهريمني گردانده مي شود . ارد بزرگ



هر کس مرتکب اشتباهي شده ، اکتشافي هم نکرده است . گاليله



پاکدامني و استفامت از تمام پيمانها و سوگند ها محکمتر است . مادام نکر



مرد بزرگ دير وعده مي دهدو زود انجام مي دهد. کنفوسيوس



با ديگران آنگونه رفتار کن که ميخواهي با تو رفتار شود . براون



خردمندان همچون باران بر انديشه هاي تشنه مي بارند و دگرگوني هاي آينده را موجب مي گردند . ارد بزرگ



نياسائيد ، زندگي در گذر است . برويد و دليري کنيد ، پيش از آنکه بميريد ، چيزي نيرومند و متعالي از خود بجاي گذاريد ، تا بر زمان غالب شويد . گوته



کسيکه پشت الاغ باد به غبغب بيندازد ، چون اسب سوار شود پاک ديوانه خواهد شد . ارسطاطاليس



خارهاي کوچک زخم به جان نمي زنند ، بلکه با او مي آميزد براي روزهاي سختر . ارد بزرگ



هيچ چيز در زندگي شيرين تر از اين نيست كه كسي انسان را دوست بدارد. من در زندگاني خود هر وقت فهميده ام كه مورد محبت كسي هستم, مثل اين بوده است كه دست خداوند را بر شانه خويش احساس كرده ام . چارلز مورگان



محبت را به هيچ چيز تشبيه نتوان كرد زيرا كه هيچ چيز دقيق تر و لطيف تر از محبت نيست. سمنون محب



اگر شخصي باعث رنجش شما مي شود، به اين دليل است که خود در اعماق وجود خود رنج مي کشد و رنج او لبريز مي شود. بنابراين او مستحق مجازات نيست بلکه نيازمند کمک است. اين همان پيام او براي شما است. تيک نات هان



خردمندي که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمي شود . بزرگمهر



بارش باران تپش زندگي و مهرباني است . ارد بزرگ



بايد بر فريب حواس خود پيروز شويم . فردريش نيچه



لبخند، حتي زمانيکه بر لبان يک مرده مي نشيند ، بازهم زيباست . کريستيان بوبن



براي آنکه کسي را با ادب بناميم و يا وارون براين ، بايد کمي درنگ کرد و زمان را به کمک گرفت . ارد بزرگ



من آينده را دوست دارم چون بقيه عمرم را بايد در آن بگذرانم . کترينگ



براي آنکه عمر طولاني باشد ، بايد آهسته زندگي کنيم . سيسرون



تندرستي پاداش نيک زيستي ست . ارد بزرگ



حکيمان مال را از براي آن دارند که محتاج لئيمان نگردند . ارسطا طاليس



تنها علاج عشق ، ازدواج است . آرت بوخونواله



جوانان ! زندگي خردمندانه مي خواهند ، کهنسالان بايد آگاهي بخش انديشه هاي آنان باشند نه بازيگران زندگي آنان . ارد بزرگ



به گونه اي زندگي کنيد که وقتي فرزندانتان به ياد عدالت ، صداقت و مهرباني مي افتند ، شما در نظرشان تداعي شويد . جکسون براون



هرکس بايد روزانه يک آواز بشنود ، يک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقي بزند . گوته



با ترشرويي به ميان مردم رفتن ، تنها از بيماران ساخته است . ارد بزرگ



تواضع بيجا آخرين حد تکبر است . لابروير



هيچکس بدبخت تراز کسي نيست که هميشه خوشبخت است . هلندي



به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نيز بيانديش . ارد بزرگ



آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرين معمولي و پيش و پا افتاده اند . گوته



فقط به نداي کودک درون خويش گوش بسپار نه هيچ ...... کريستيان بوبن



ادب خويش را هيچ گاه فرو مگذار ، با وجود آنکه مورد ريشخند باشي ! ارد بزرگ



سعادت ديگران بخش مهمي از خوشيختي ماست . رنان



با مردمان نيک معاشرت کن تا خودت هم يکي از آنان به شمار روي . ژرژهربرت



روزهاي سخت بهايي ست که بايد براي سرافرازي پرداخت . ارد بزرگ



کسي که براي خود احترام قائل است، از گزند ديگران در امان است. او کتي را بر بدن دارد که کسي را ياراي پاره کردن آن نيست. هنري لانگ فلو



براي اينكه بزرگ باشي نخست كوچك باش. ضربالمثل هندي



براي اينكه پيش روي قاضي نايستي، پشت سر قانون راه برو. ضربالمثل انگليسي



تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه



بازده روزهاي سخت ، بسيار بيشتر از دوران سرخوشي ست . ارد بزرگ


ماخذ : http://azadeh-arezoo.blogfa.com/post-218.aspx

سایت ایرانیان فنلاند - اسم واقعی بعضی از افراد سرشناس!

کمال الملک —–> محمد غفاری
مارک تواین —–> ساموئل لنگهورن کلمنس
میرزاده عشقی —–> سید محمدرضا کردستانی
سیمین بهبهانی —–> سیمین خلیلی
امیر کبیر —–> تقی فراهانی
ذبیح الله منصوری —–> ذبیح الله حکیم الهی دشتی
م. امید —–> مهدی اخوان ثالث
شهریار —–> محمدحسین بهجت تبریزی
حافظ —–> شمس الدین محمد شیرازی
چارلی چاپلین —–> سِر چارلز اسپنسر چاپلین
پروین اعتصامی —–> رخشنده اعتصامی
صائب تبریزی —–> میرزا محمد علی
سلمان فارسی —–> روزبه
ستارخان —–> ستار قره‌داغی
میرداماد —–> میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی
باقرخان —–> باقر تبریزی
نسیم شمال —–> سید اشرف‌الدین گیلانی
جبار باغچه بان —–> میرزا جبار عسگرزاده
بدیع الزمان فروزانفر —–> محمدحسین بشرویه‏ای
چه گوارا —–> ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
سعدی —–> مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله
عزیز نسین —–> مَحمَت نُصرَت
آتا تورک —–> مصطفی کمال پاشا
ولتر —–> فرانسوا ماری آروئ
بودا —–> سیدارتا گوتما
بیل کلینتون —–> ویلیام جفرسون بلایت سوم
سیمون بولیوار —–> سیمون لوسی ارنستین ماری
پله —–> ادسون آرانتس دوناسیمنتو
نیما یوشیج —–> علی اسفندیاری
افلاطون —–> آریستو کلس
خواجه نصیرالدین طوسی —–> ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی
معین —–> نصرالله معین
گلاب آدینه —–> گلاب مستعان
شیرین بینا —–> شیرین صدق گویا
مادر ترزا —–> آگنس گوک بژازین
بزرگ علوی —–> مجتبی علوی
نادره —–> حمیده خیر آبادی
تیتو —–> جوزپ بروز
ثریا قاسمی —–> مولود ملاقاسم
جان وین —–> ماریون موریسون
ایرج راد —–> اکبر حسنی راد
سیروس گرجستانی —–> علی اکبر محمدزاده گرجستانی
استالین —–> یوسف ویساریونوویچ ژوگاشویلی
بهروز وثوقی —–> خلیل وثوقی
فرح پهلوی —–> فرح دیبا
سولات سار —–> پل پوت
فروزان —–> پروین خیر بخش
گوهر مراد —–> غلامحسین ساعدی
ر . اعتمادی —–> رجبعلی اعتمادی
م .. الف . به آذین —–> محمود اعتمادزاد
ملکه الیزابت —–> الیزابت الکساندرا مری ویندسور
ایرج —–> حسین خواجه امیری
پریسا —–> فاطمه واعظی
هایده —–> معصومه دده بال
گوگوش —–> فائقه آتشین
پوران —–> فرح‌دخت عبّاسی طاقانی
مهستی —–> افتخار دده بال
پرویز یاحقی —–> پرویز صدیقی پارسی
سوسن —–> گل اندام طاهرخانی
حمیرا —–> پروانه امیرافشاری
دلکش —–> عصمت باقرپور بابُلی
عهدیه —–> عهدیه بدیعی
ابوعمار —–> یاسر عرفات
ماکسیم گورکی —–> آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف
ملک الشعرا —–> محمدتقی بهار
آریل شارون —–> آریل ساموئل مشرایبر
عبدالکریم سروش —–> حسین حاج فرج الله دبّاغ
کیتارو —–> ماسانورى تاکاهاشى
تروتسکی —–> لو داویدوویچ برونشتاین
ستار —–> عبدالحسن ستار پور
سندی —–> شهرام آذر
مرضیه —–> اشرف السادات مرتضایی
نلی —–> شمسی اشتری
اندی —–> آندرانیک مددیان
الهه —–> بهار غلامحسینی
آغاسی —–> نعمت الله آزموده


ماخذ : http://www.iranian.fi/index.php?newsid=1005

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان