۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

گلچینی از سخنان بزرگان

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ



همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است . جان استیل



وقتی که شما به بدبینی عادت کنید ، بدبینی به اندازه خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است . آرنالد بنت



پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ



زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه



تنها زمانی می توانید چیزی را که ریشه های عمیق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببینید که آن چیز در کار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جی.هیلیس میلر



شکست های زندگی ، درهای پیروزی را  می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ



خوشا به حال پیمان منشانی که وجودشان به پیرایه پاکی و شرم آراسته شده . بزرگمهر



حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا . جان راسکن



رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و توانایی آنها باشد . ارد بزرگ



چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم. اگوست کنت



انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، درباره همه چیز اظهار نظر می کنند . کولتون



آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . ارد بزرگ



برای تلفظ کوتاهترین کلمه "بله" یا "نه" خیلی بیشتر از یک نطق باید فکر کرد . پتیاگور



اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های متعدد است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد . فردریش نیچه



اگر هدف زندگی هویدا باشد ده ها راه بن بست نیز نمی تواند ما را از پیش رفتن به سوی آن باز  دارد . ارد بزرگ



هرکس قادر به تملک و اراده نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس



تملّق خوراک ابلهان است . شکسپیر



آنکه نگاه و سخنش لبریز از شادی ست در دوران سختی نیز ماهی های بزرگتری از آب می گیرد . ارد بزرگ



آغاز هر کار مهمترین قسمت آن است . افلاطون



قبول حقیقت از بیان حقیقت سخت‌تر است . هیچکاک



دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار تو  و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد . ارد بزرگ



میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد. اریسون سووت ماردن



ایده های ازلی دریافته از تامل ناب هستند و مایه اساسی و ابدی تمام پدیده های جهان را بازگو می کنند. این ایده ها متناسب با ماده ای که واسطه بازگویی آنها هستند ، جامه نقاشی ، شعر، مجسمه سازی یا موسیقی می پوشند . تنها سرچشمه هنر معرفت بر ایده هاست و تنها هدف آن انتقال این معرفت است. شوپنهاور



زندگی ، پیشکشی است  برای شاد زیستن . ارد بزرگ



هر عادتی در ابتدا مانند یک نخ نازک است . اما هربار که یک عمل را تکرار می کنیم ما این نخ را ضخیم تر می کنیم و با تکرار عمل نهایتا این نخ تبدیل به طناب و بلندی می شود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما می پیچد. اریسون سووت ماردن



فکر خوب معمار و آفریننده است . دیل کارنگی



شادی و امید روان آدمی را می پرورد گر چه تن رنجور و زخمی باشد . ارد بزرگ



اندیشه و تفکر پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشر است و انسان بی اندیشه و تفکر به ماده ای بی روح می ماند . پاسکال



تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم . ادیسون



پیران فریبکار، آتش زندگی جوانانند . ارد بزرگ



افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد .ارنست دیمنه



بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده دم یا به هنگام غروب که نور ظلمت بهم آمیخته است بال فشانی می کند . بایگون



شادی و بهروزیمان را با ارزش بدانیم ، تن رنجور نیرویی برای ادب و برخورد درست برجایی نمی گذارد . ارد بزرگ



تا وقتیکه مرد عروسی نکرده او را غیر کامل می خوانند ، بنابراین معلوم می شود پس از ازدواج کار مرد تمام است . باب هاپ



کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند . فردوسی خردمند



بدان همواره آنکه برای رسیدن به تو از همه چیزش می گذرد روزی تنهایت خواهد گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است . ارد بزرگ



برای اداره کردن خویش ، از سرت استفاده کن . برای اداره کردن دیگران ، از قلبت. دالایی لاما



وقتی قلبت بیدار شد و شعله ای از نور شد ، تو معنا و اهمیت زندگی را خواهی شناخت ، و این فیضی عظیم است . و آنگاه سپاسگزاری و حمد طلوع می کند . آنگاه فقط هدیه زندگانی کافی است تا با آن برای همیشه و همیشه راضی و خشنود باشی . دالایی لاما



بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند . ارد بزرگ



همین لحظه حاوی بهشت و دوزخ است . همه اش بستگی به تو دارد . اگر تو خوش باشی ، شاد باشی ، اگر عاشق زندگی باشی و آن را محترم بداری و جشن بگیری . در بهشت هستی ، اگر نتوانی شادمانی کنی ، اگر چنان زنجیرهای سنگینی برپا و دست داشته باشی که نتوانی با آهنگ زندگی به رقص در آیی ، آن وقت در دوزخ به سر می بری . دالایی لاما



صاحبان اخلاق، روح جامعه خود هستند. امرسون



باور بدبختی از خود بدبختی دردناکتر است . ارد بزرگ



یک زندگی را وقتی می شود با خوشبختی قرین دانست که شروعش با عشق باشد و ختمش با جاه طلبی . بوسکالیا



اگر پیری پند ده و اگر جوانی پند گیر .ضرب المثل چینی



اگر غرورت را گم کرده ایی به کوهستان رو  ، و اگر از جنگ خسته ایی به دریا . ارد بزرگ



خنده، بهترین روح جنگ با زندگی است. آناتول فرانس



میانه روی و اندازه نگه داشتن کمال طبیعت آدمی است. کنفسیوس



خودخواهی ، کاشی سادگی  روانت را ، خواهد شکست . ارد بزرگ



دنیا به امید برپاست و انسان به امید زنده. علی اکبر دهخدا



مرد نیک، صدای وجدان را می شنود .ضرب المثل اسپانیایی



در خواب می توانی نیروی روان خویش را بنگری . ارد بزرگ



اگر شما دشمن دارید ، بدی او را با خوبی پاداش ندهید ، زیرا این امر موجب شرمساری او می گردد . ولی به او وانمود کنید که او با این عمل خود برای شما خدمتی انجام داده است . نیچه



قوی ترین اهرم ها، اراده است. اسمایلز



نیکی برآیند خرد است ، در دل و روان آدمی . ارد بزرگ



کوشش اولین وظیفه انسان است. گوته



فهمیدن بهتر از دانستن است. گوستاو لوبن



اگر دست تقدیر و سرنوشت را فراموش کنیم  پس از پیشرفت نیز افسرده و رنجور خواهیم شد . ارد بزرگ



پول بتی است که همه او را می پرستند ولی این بت معبد ندارد . روتشیند



آدمی باید از گناه بپرهیزد ، هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد . بزرگمهر



برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش . ارد بزرگ



اراده محکم و متین که بخواهد به هر کس آنچه سزاوار است بدهد عدالت نام دارد . اولپن



انسان موفق لاقید نیست وانسان لاقید موفق نیست. ضرب المثل چینی



اگر کمی چیزهای غیر لازم را بدانی بهتر از این است که هیچ ندانی . سندکا



پرتگاه می تواند به وجدآورنده روان و یا کشنده جسم باشد . ارد بزرگ



آسوده حال کسی است که بردبار است . بزرگمهر



اول صحت ، دوم جمال ، سوم مال و چهارم رفیق . این ها پله های نردبان سعادت است . ساموئید



آنانیکه سامان و پویندگی در کیهان را دروغ می پندارند ، همواره در اندیشه کین خواهی و حمله به جهان پیرامون خویش هستند . زندگی خود و نزدیکانشان را تباه می سازند  و سرانجام در برآیندی بزرگتر از هستی ناپدید می شوند . ارد بزرگ



تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید . پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند. گراهام بل



روی زمین خانه موقتی است و زیر زمین جایگاه ابدی . ساموئل آدامز



گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است.  ارد بزرگ



آن که در آموختن جهد نمی کند هرگز نباید در انجمن دانایان لب به گفتار بگشاید . بزرگمهر



اراده از آن مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند. شوپنهاور



هنرمند و نویسنده  مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است . ارد بزرگ



در کارهای دشوار نشاط بسیار وجود دارد . لویی پاستور



پیشداوری درباره اخلاق به این معناست که نیت اعمال را منشاء آنها می دانیم . فردریش نیچه



نتیجه گیری زود پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است .  ارد بزرگ



پسرها ، لنگرهای زندگی مادرانند . سوفوکل



آنکس که نتواند در حلقه شادی و نشاط دیگران به صورت یکی از افراد در آید ، یا مغرور است یا ریاکار و یا در قید تشریفات . لاواتر



اگر پنداری توان پیش بردن ما را نداشته باشد همان به که زودتر رهایش کنیم . ارد بزرگ



حقیقت گفت مرا برهنه بگذارید و پیرایه بر من مبندید زیرا من هیچگاه از برهنگی خود شرمسار نیستم. اعتصام الملک



آن که خشم بر او چیره نشود و بر گنهکار سخت نگیرد از گزند در امان است . بزرگمهر



ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد . ارد بزرگ



دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . گابریل گارسیا مارکز



خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی خردمند



ریگهای ساحل خرد ، نشیمنگاه پندارهای پاک و شبانه توست . ارد بزرگ



آدم تنبل عصای شیطان است .ضرب المثل ولزی



انسان ها به طور کلی، چیزی جز کودکان بزرگ نیستند .ناپلئون بناپارت



تبهکار همیشه نگران کیفر خویش است حتی اگر بر زر و زور لمیده باشد و این بسیار درد آور است چرا که سایه کیفر همواره در برابر دیدگانش است . ارد بزرگ



آنگاه که همه نیک سخن می گویند، پلید اندیشی عین خرد است . آلفرد مارشال



بشر، بر صفحه‌ی شطرنج ابدیت، چون پیاده‌ای در دست خدا و شیطان است. گوته



آنگاه که سنگ خویشتن را به سینه می زنید نباید امید داشته باشید همگان فرمانبردار شما باشند . ارد بزرگ



تاریکی و شب، مادران تفکرند .ضرب المثل هندی



کسی که از سرنوشت خود شکایت می کند ، از کوچکی و ناچیزی روح خود شکایت کرده است. مترلینگ



اشتباهی در کار نیست، فقط عبرت آموزی است . آن ویلسن اسکف



غروب جان آدمی ، سپیده دمی به جهان دیگر است . ارد بزرگ



از مردم دور باش و تنها زندگی کن ، نه به کسی ظلم کن و نه بگذار کسی به تو ظلم کند . ابوالعلامعری



اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم . شکسپیر



آدمهای بی مایه ، همگان را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازند . ارد بزرگ



خیال هایت را کنار بگذار و نیتت را خالص کن آنوقت حقیقت در قلبت می تابد . ملا صدرا



خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را. گاندی



آب و هوا ، بر جهان بینی ، پبوندهای مردمی و اندیشه ما تاثیرگذار است . ارد بزرگ



برای جلب علاقه، باید اظهار علاقه مندی کرد .دیل کارنگی



پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند . امیل فاگو



در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند . ارد بزرگ



از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی. دیپاک چوپرا



عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست . باربارا دی آنجلیس



خداوند ما را برای خودش آفریده است پس قلبمان آرام نمی گیرد مگر وقتی که به او رو یمی آوریم. سنت آگوستین


ماخذ :
http://loveyou69.mihanblog.com/post/20


















از دیگران

مارک تواین : من از عشق بدم می آید ، برای اینکه یک بار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم .
سه نه ک : اگر بخواهی بر عالم فرمانروا باشی باید عقل بر تو حاکم باشد

اُرد بزرگ : خودت را بشناس اما به آن مبال  .
مارک تواین: صدیق ترین ،بی توقع ترین،مفیدترین و دائمی ترین رفیق برای هر کسی کتاب است.
سامرست موام : کمی عقل سلیم، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید، آن وقت خواهید دید در این دنیا چقدر آسوده و خوشبخت اید..

شاتو بریان : یک اراده خم نشونده ، بر همه چیز، حتی بر زمان قالب می آید.
اُرد بزرگ : خرد ابتدا به اندیشه پناه می برد .
نیوتن : شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه ها و صدفهای زیبا بازی می کند اما غافل ار آنیم که دریایی بس  بزرگ و اقیانوسی بی کران در مقابل دیدگانمان وجود دارد که در اعماق آن اسرار عظیم و شگفت انگیز نهفته است.
سه نه ک : من بین دیوانگی و مست فرقی نمی بینم جزاینکه دیوانگی مدت طولانیتری دارد .
نیوتون : گاه لازم است که انسان دیدگان خود راببندد ، زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز نوعی خوشبختی است .
سیسرون : نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شده است .

سه نه ک : صرفه جویی بخودی خود هنر و منبع درآمد است.نیوتن : کسی که فکر نمی کند ، به ندرت دم فرو می بندد
سیسرون : هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد.



ماخذ :
http://kohandiar.blogfa.com/post-1355.aspx









تاملی بر مجموعه شعر " برهوت کاهی رنگ " سروده مینو نصرت


تاملی بر مجموعه شعر " برهوت کاهی رنگ " سروده مینو نصرت

خطی جداشده از ریل آدم ها


تشدید رویکرد زبانی شاعران از اواسط دهه هفتاد به بعد باعث غفلت
عده کثیری از انان از محتوا گردید چنانکه بداهه نویسی وحذف معنا
در ساختمان بندی های خاص محل توجه شاعران شد که تعدد
تولیدات از این دست وحتا تا کنون خود شاهد بسنده ای
بر این مدعاست حال اینکه استعمال مولفه های مشترک وشباهت
نوشتاری ومتعاقبا حذف فردیت ها در ملازمت فقدان معنا ، سلب
اعتماد مخاطبان را به همراه داشت با این همه عده ای از شاعران
نیز خویشتن داری کرده وبا عنایت واشراف بر حدود وثغور شعر
معاصر وبحران مخاطب ونیز درک ودریافت تمنیات مخاطب با کنکاش
در روزمرگی ومظاهر وجوانب اکناف خویش در تلفیق والتقاط تاریخ
واسطوره ونیز اشنایی زدایی ازمضامین مطرود و رفتار مالوف کلمات به
برساختن شعری تاویل مند اهتمام ورزیدند :

گیجم می کند /تردی موهایت / گاه یهودایم ، زمانی مریم / یوسف
پیراهنم را دریده اند/ برهنه پا وبرهنه جان / بوسه بر گونه های
افق می زنم / بغل سرزمین وامانده / وخود را می پوشانم / از
یاجوج های ایستاده بر شانه هایم / از بی پناههی / پناه به عمق
چشمان تو می برم / گیج می خورد چشمانم واز حال می رود /
زنی بر برهوت اندامم.
دیگراینکه شاعر برهوت کاهی رنگ در استراتژی پی جسته اش با
اشراف برحوصله مخاطب ونیز اجتناب از اطناب وعطف توجه به ایجازی
که در ذات ونفس سروده ها نهفته است به تواتر از آن در ایماژه ها
ومفاهیم وتصاویر بکر مدد می گیرد که تداوم رویکرد شاعر به
این صنعت ماهیت گزیده گوی خویش به نمایش می گذارد:

بزن رگ زلال لحظه را / شنا کنیم / خواب یک پیاله آب /
اکتفا نمی کنند

***

سراب را سر می زنم / رودخانه از گلویش می جوشد /
اندام کویری ام / غرق پونه های وحشی می شود.

واضافه براین رعایت آغازینگی وپایان بندی های خاص ، چنانکه
از کلیت مجموعه نیز مبرهن است شاعر با دقت خاصی به انجام
وفرجام سروده ها تاکید می ورزد وشعرهایی دست می دهد که به
باور این قلم از فردیتی بی شائبه برخوردارند :

پلک چشم افتاده / طرحی به جز کلاغ نمی روید / فصل /
فصل ناسپاسی چشم هاست.

ونیز با همین رویکرد می گوید :

صدایم درد می کند / رنگ موهایم پریده ودلم می خواهد /
شیب های عمرم را سربه هوا بروم/ کجاست
****
آن ماهی سرخ کوچکی که / برای رسیدن به دریا / قرار بود
نهنگی شود.

واز سویی دیگر شاعر با تزریق هرچه بیشتر احساس وتقویت بار
رمانتیک سروده ها با هرچه برجسته سازی وجه زنانگی وتقابل آن
با مفاهیم دیگر ممارستی مجدانه داردوبه تکرار در تلفیق زنانگی
با ایماژه های مختلف دست می زند وشعر هایی بر می سازد
که بی امضای شاعر نیز جنسیت خویش را گواهی می دهند :

سردم شده / کنار تلفن دراز می شوم / گوش ها زنگ می زنند /
گوشی را برمی دارم / خطوط منهنی / موازی اند / زنی از زمستان
اندامم بر می خیزد / وآهسته / گهواره ام را تکان می دهد.

***

چادر سیاه / مال مادرم بود / سفید وگلدار / مال تو / دلت که تنگ شد/
سرکن وبچرخ / بیاد باغچه ای که بی اختیار / خنده هایش بر
گونه ها می غلتد/ وچاک سینه را داغ می کند.


وعلاوه تر اینکه تنوع طیف مضمونی وترکیبات درهم تنیده وارکان و
گزاره ها به گونه ای است که نه شعریت گذاره ها را پس می زند
ونه تکنیک برشعر غالب می شود ونه شعریت حتا . بلکه مجموع
عناصر شعری درتوازی تکنیک ونیز در تعامل تعدد مفاهیم در وحدتی
یکپارچه ، نصرت را به شاعری معنا گرا بدل کرده است وهم از
این روست که دوست منتقدم بهمن ارجمند می گوید:

(( اراده ی مسئولانه شاعر در گزینش واژه ها وخلق انسجام
وترکیب سامان مند تصاویرقابل توجه است.به نظر می آید شاعر
متعهدی را که در هنگام سرودن بیان می کند در وجودش از
شفافیت ووضوح رسیده وانگاه سعی می کند سطحی از مفهوم
را که قابلیت ظهور دارد به مدد واژه ها بیان نماید . از این منظر
باید شاعر مجموعه (( برهوت کاهی رنگ )) را شاعری معناگرا
دانست که بداعت های نسبتا کاذب روزگار ما فاصله می گیرد و
همین امر باعث می شود که مخاطبین عام نیز بتوانند با شعرهای
این مجموعه با توجه به تلاش شاعر در خلق تعابیر و مساعی وی
در مضمون پردازی های نیکو ومستحسن ارتباط برقرار نمایند واین
امتیازی است برای این مجموعه .))

وباید اضافه شود که تمهیدات تحت تعقیب شاعر محدود ومنحصر
نمی شود وبه تکرار در کنش های زبانی خویش بی که مرعوب
دست انداز های اپیدمی شده ویا ورطه لفظ ولفاظی مستغرق
گردد در عامدیتی هدفمند به صراحت وسیالیت خویش مجال
ومیدان می دهد وبعضن شعرهای دست می دهد که از وجهی
اروتیک برخوردارند:

بیا برهنه شویم / ویک فصل تمام / خیره به چشمان هم /
به یاد بیاوریم / نسل منقرض شده امان را.


****

آهسته زشت می شویم / تا ماه نشنود شب چگونه روی
بدن های برهنه / تخم می گذارد.


از سویی دیگر شاعر با دقت وظرافت خاصی از مفاهیم اجتماعی
در معیت طنزی که به چاشنی گرفته است به نفع شعر خویش
سود می جوید که به باور این قلم این رویکرد که ماحصل ماهیت
فتوژنیک وممارست نوعی ودر عین حال درک ودریافت ذائقه مخاطب
واجتماع حول خویش است در شعرهای همه پسند رخنمون می کند:

آقا جانم وقتی دلتنگ می شود / قلبش از کار می افتد / مادرم وقتی
دلتنگ می شود / خونش شیرین تر می شود / من اما وقتی
دلتنگ می شوم / زندگی از دستانم می افتد/ برسنگفرش /
تا خم می شوم واژه ها را جمع کنم / باد زیر پیراهنم قایم می شود /
پارچه ای سفید برایم دست تکان می دهد/ و صدای خفیف
سرفه های زیگ زاگ / امانم را می برد.

وخود در رویکردش به شعر اجتماعی می گوید :

(( این که شعر رسالتی اجتماعی دارد و متعهد است وبا
حادثه ای دردرون . برمی گردد به شاعرواندیشه وافکار ونوعی
وجهان بینی اش به نظرمن شعر قبل از هرچیز یک اشتیاق وعشقی
عظیم است به انسان وجهان. شعر نتیجه ی معاشقه شاعر با کلمات
است ، حسی بالنده ومتعال و محال است حسی بالنده باشد ودر
اجتماع وفرهنگ جامعه تاثیر نداشته باشد .مثل عبادت است
ونمی تواند خلق وخوی فرد و رابطه اش با جهان بیرون موثر نباشد .))

ونکته اخر اینکه طبیعت گرایی شاعرنیز به تکرار در کلمات تسری
می یابد وبعضا در التقاط مفاهیم عاشقانه ورمانتیک موجد رهیافت
شاعر به شعرهایی درخشان می شوند :

همیشه جا می مانم / وسط مزرعه گندم / میان دایره
مترسک های همیشه جا می مانم / درحاشیه رودخانه ای خشک /
روی پشت بام کاه گلی / دراخرین چهارشنبه سوری سالی /
که هرگز/ سفره ای برایش پهن نکردیم / جا می مانم / در پیچ
کوچه های خاکی / وسیبی که افقش / دریایی شورتر از کویر است
/ می مانم / زیر گره بقچه مادرم / لای گلهای محمدی / گوجه های
سبز / وپنجه های مو/ من / جا می مانم /زیر کرسی / در اخرین
زمستان کودکی / ومرا برنمی گردند حتی / شیهه تنها اتوبوس
روستایمان / به جاده ای که / مشایعت کنندگانش ردیف درهم
درختان سوخته بادام است / وسنجد های واژگون / همیشه جا
می مانم / پشت دکمه های بسته پیراهن گل گلی ام .

****

لای تاک های مهربان / خوابیده خوشه ترد / پاییز / کنار می ایستد /
تاحادثه بوسه ای کوتاه / ان را شیرین کند/ زمستان / در راه است /
توشه ای ترانه ای / غزلی .

منابع:
ماهنامه مارال-گفت وشنودی با مینونصرت-علیرضا ذیحق
بهمن ارجمند -وبلاگ
نوشته شده در جمعه سیزدهم شهریور 1388


توسط سعید نصاریوسفی
از وبلاگ: تر تیزک * نقد ادبی*

http://tartezak.blogfa.com/

رازهای ارد بزرگ و پائولو کوئلیو - بخش دوم

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد ارزیابی و نقد

 

 

 

ارزیابی و پژوهش ما بر کار دیگران دو درس در پی دارد : نخست اینکه با دانش او آشنا می شویم و دوم آنکه ما راه های تازه و درست را به او هدیه خواهیم نمود .

 

 

بزرگترین دام نقادان ، خودستایی است .

 

 

نقادی که در انتهای ارزیابی خویش ، راه و شیوه درست را نشان نمی دهد یاوه گویی بیش نیست .

 

 

نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .

 

 

جایگاه ارزیابی و نقد شما بر کارکرد دیگران ، می تواند آغازگاه نخستین گام شما برای سازندگی باشد .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

در دنیا هیچ چیز کاملا خطایی وجود ندارد. حتی یک ساعت از کار افتاده هم می‌تواند دو بار در روز وقت دقیق را نشان دهد.

 

 

سعدی شیراز و دعا و نیایش

 

داستان زیر از سعدی نقل شده است:

"بهنگامی که من کودکی بیش نبودم عادت داشتم با پدرم و عموها وعموزاده هایم نماز خوانده و به دعا و نیایش بپردازم.ما هر شب نیز گرد هم جمع می شدیم و به قرائت بخشی از قرآن گوش می دادیم.

در یکی از این شبها هنگامی که عمویم در حال قرائت قرآن بود متوجه شدم که اکثر افراد حاضر در آن جلسه به خواب رفته اند. در آنجا بود که رو به پدرم کردم و گفتم:

هیچکدام از این خوهب آلوده ها هرگز به خدا نخواهند رسید.

پدرم در جواب گفت:

پسر عزیزم راهت را با ایمان ادامه بده و اجازه بده تا هر کسی به مراقبت از خویش بپردازد. چه کسی می داند شاید ایشان در خواب و رویاهایشان در حال گفت و گو با خدا باشند. من نیز ترجیح می دهم که تو هم مانند آنها در خواب باشی تا اینکه اینچنین به سختی به قضاوت درباره ایشان پرداخته و بدین نحو محکومشان کنی.

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد کشور

 

 

 

گفتاری که موجب گسستن همبستگی کشور گردد ، ریشه در  سخیفی اندیشه گوینده آن دارد .

 

 

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند.

 

 

با احساس می شود پند و اندرز داد اما سامان دهی به کشور نیاز به هنجار و چهارچوبی توانمند دارد .

 

 

سربازان تنها نگاهبان مردم امروز کشور خویش نیستند آنها دستاوردهای پیشینیان و سرمایه آیندگان را نیز پاس می دارند .

 

 

سرفرازی کشور بزرگترین خواست همگانی ست .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتی مرد همه می گفتند به بهشت رفته است .آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت.

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فرا گیر نرسیده بود.استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد.دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد.

در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود .مرد وارد شد و آنجا ماند.

چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه ی پطرس قدیس را گرفت:

این کار شما تروریسم خالص است!

پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده؟ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و آمده و کار و زندگی ما را به هم زده.

از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد...در چشم هایشان نگاه می کند...به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می کنند...هم را در آغوش می کشند و می بوسند.دوزخ جای این کارها نیست!! لطفا این مرد را پس بگیرید!!

وقتی رامش قصه اش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:

"با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی... خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند"

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد بد اندیش

 

 

 

چه نشانی از بد اندیش بجاست ؟ هیچ .

 

 

بد اندیشان و بد کرداران خیلی زود در آتش افکار و کردار اشتباهشان خواهند سوخت .

 

 

روز های خوش برای کژاندیش بسیار کوتاه و روز کیفر بسیار دراز .

 

 

بداندیش همیشه ، کارش گره  می خورد .

 

 

بداندیش نخستین و آخرین مردار کردار خویش است .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

تنها راه برای یافتن تصمیم درست ان است که بفهمیم تصمیم غلط کدام است راه دیگر را هم بدون ترس بیازماییم و ان وقت تصمیم بگیریم.

 

 

 

چگونه همسطح کردن دنیا

 

کنفسیوس در حال سفر کردن با شاگردانش بود که متوجه شد که در دهکدهای پسر بچه بسیا ر باهوشی زندگی می کند. لذا تصمیم گرفت که به آن دهکده رفته و با او که در حال بازی کردن بود به صحبت بنشیند. پس از پسربچه پرسید:

چطور است که شما به من کمک کنید تا به این نابرابریها در این دنیا خاتمه بخشم؟

 

پسرک پرسید:

برای چه بایستی به نابرابریها پایان بخشید؟اگر کوهها را صاف و مسطح کنیم پرنده ها جان پناه و محافظی نخواهند داشت. اگر به اعماق و ژرفای رودخانه ها و دریاهاایان بخشیده و صافشان کنیم تمام ماهیها خواهند مرد. اگر کد خدا و رئیس یک دهکده همانند یک دیوانه رفتار کرده و خودکامه باشد هیکس در آن ده معنای حق و عدالت را نخواهد فهمید.

شاگردان در حالی که از علم و و معرفت آن کودک شگفت زده شده بودند آنجا را ترک کردند. زمانی که در راه شهر دیگری بودند یکی از آنان اظهار داشت که همه کودکان بایستی اینچنین باشند.

کنفوسیوس نیز در اینباره گفت:

من با بچه های بسیاری آشنا شده ام که بجای بازی کردن و انجام کارهایی که در اقتضای سنشان میباشد در پی درک دنیا بوده اند اما هیچیک از ایشان بعدا" موفق به انجام کارهای مهمی نشدند برای اینکه هرگز معنای معصومیت و شیرینی بی مسولیتی دوران کودکی را درک و تجربه نکردند.

 

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد نادان

 

 

 

چه بسیار آدمیان نادانی که مهربانی شایستگان را بر نمی تابند آنها در نهایت یا به بردگی تیزدندانان گرفتار آیند و یا چهره زشت تنهایی را آشکارا ببینند .

 

 

ره آورد گفتگو با نادان دو چیز است : نخست از دست دادن بخشی از عمر و دیگری گرفتار شدن ، به افکار پوچ و بی ارزش .

 

 

نادانی ، خودخواهی به بار می آورد .

 

 

نادان همیشه از آز و فزون خواهی خویش خسته است .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

در جوانی آنگاه که رؤیاهایمان با تمام قدرت درما شعله ورند خیلی شجاعیم ولی هنوز راه مبارزه را نمی دانیم ، وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم دیگر شجاعت آن را نداریم .

 

 

عشق یا شادی

 

مومنی از دکو برین روحانی پرسید" چه کنم تا خداوند از اعمال من راضی باشد؟"

 

روحانی گفت:" تنها یک راه وجود دارد:زندگی با عشق"

 

چند دقیقه بعد شخص دیگری از روحانی همین سوال را پرسید روحانی گفت:" تنها یک راه وجود دارد زندگی با شادی"

 

شخص اول تعجب کرد و گفت:" اما به من نصیحت دیگری کردید استاد"

 

روحانی گفت:" نه دقیقا همین توصیه را کردم"

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد آرامش

 

 

 

آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند .

 

 

آرامش اگر همیشگی باشد سستی و پلشتی در پی دارد .

 

 

جایی که شمشیر است آرامش نیست .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزاردهنده بود . گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمی دهد زیرا هیچکس مالک کسی نیست . این تجربه واقعی آزادی است : داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی.

 

 

روسپی و راهب

 

راهبی در نزدیکی معبد زندگی می کرد . در خانه روبرویش , یک روسپی اقامت داشت !

 

راهب که می دید مردان زیادی به آن خانه رفت و آمد دارند ,تصمیم گرفت با او صحبت کند . زن را سرزنش کرد : تو بسیار گناهکاری . روز وشب به خدا بی احترامی می کنی . چرا دست از این کار نمی کشی ؟ چرا کمی به زندگی بعد از مرگت فکر نمی کنی ?؟!

 

زن به شدت از گفته های راهب شرمنده شد و از صمیم قلب به درگاه خدا دعا کرد و بخشش خواست و همچنین از خدا خواست که راه تازه ای برای امرار معاش به او نشان بدهد.اما راه دیگری برای امرار معاش پیدا نکرد ...

 

بعد از یک هفته گرسنگی , دوباره به روسپی گری پرداخت .اما هر بار که خود را به بیگانه ای تسلیم می کرد از درگاه خدا آمرزش می خواست ...

 

راهب که از بی تفاوتی زن نسبت به اندرز او خشمگین شده بود فکر کرد : از حالا تا روز مرگ این گناهکار , می شمرم که چند مرد وارد آن خانه شده اند !!!

 

و از آن روز کار دیگری نکرد جز این که زندگی آن روسپی را زیر نظر بگیرد , هر مردی که وارد خانه می شد , راهب ریگی بر ریگ های دیگر می گذاشت .مدتی گذشت ...

 

راهب دوباره روسپی را صدا زد و گفت : این کوه سنگ را می بینی ؟ هر کدام از این سنگها نماینده یکی از گناهان کبیره ای است که انجام داده ای , آن هم بعد از هشدار من . دوباره می گویم : مراقب اعمالت باش !

 

زن به لرزه افتاد , فهمید گناهانش چقدر انباشته شده است . به خانه برگشت , اشک پشیمانی ریخت و دعا کرد : پروردگارا, کی رحمت تو مرا از این زندگی مشقت بار آزاد می کند ؟

 

خداوند دعایش را پذیرفت . همان روز , فرشته ی مرگ ظاهر شد و جان او را گرفت . فرشته به دستور خدا , از خیابان عبور کرد و جان راهب را هم گرفت و با خود برد ...

 

روح روسپی , بی درنگ به بهشت رفت . اما شیاطین , روح راهب را به دوزخ بردند !

 

در راه , راهب دید که بر روسپی چه گذشته و شِکوه کرد : خدایا , این عدالت توست ؟ من که تمام زندگی ام را در فقر و اخلاص گذرانده ام , به دوزخ می روم و آن روسپی که فقط گناه کرده , به بهشت می رود ؟!

 

یکی از فرشته ها پاسخ داد : " تصمیمات خداوند همواره عادلانه است . تو فکر می کردی که عشق خدا فقط یعنی فضولی در رفتار دیگران . هنگامی که تو قلبت را سرشار از گناه فضولی می کردی , این زن روز وشب دعا می کرد . روح او , پس از گریستن , چنان سبک می شد که توانستیم او را تا بهشت بالا ببریم . اما آن ریگ ها چنان روح تو را سنگین کرده بودند که نتوانستیم تو را بالا ببریم !!! "

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد کار

 

 

 

کار ما برآیند خواست و برنامه ماست آنکه خواست و برنامه ایی ندارد کاری انجام نمی دهد .

 

 

آنانکه پژوهش کرده اند تنها کمی به داشته های درونی خویش و رازهای کیهانی آشنا شده اند و این رویکرد نمی تواند دستاویزی برای کوچک شمردن دیگر کسان گردد چرا که بسیاری به این رازها پی می برند بی کوچکترین بررسی و پژوهشی، آنها با کار و همچنین نگرش در نمایه های هستی به بسیاری از ناگفته ها پی می برند .

 

 

خوارترین کارفرما کسی است که با ندادن و یا کم کردن دستمزد زیر دست ، فرمانروایی می کند .

 

 

فرودستان ، در بهترین هنگامه هم ، بهانه های فراوان ، برای انجام ندادن کار های خویش دارند .

 

 

اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد ، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت ، آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری .

 

 

کار ، بهترین تسکین دهنده ، افکار پریشان ، و غم است .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی، یگانه وظیفه ی آدمیان است و همه چیز تنها یک چیز است ...

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد تنهایی

 

 

 

تنها تنهایی کارآمد است که همراه باشد با پژوهیدن و کاویدن در خرد و دانش .

 

 

خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی ، که تنها شوی .

 

 

تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

جاده ها برای سفر ساخته شده اند.

 

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد راستی و ناراستی

 

 

 

پیش از آنکه ناراستی ها ، در درون ما دره ایی مهیب پدید آورند  به راستی ها باندیشیم .

 

 

ارزش گذاردن به خویشتن خویش نباید سدی در برابر  زدودن ناراستی هایمان باشد .

 

 

رَد راستی ، رَد خویشتن است .

 

 

نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .

 

 

آنکه راستی نپوید گرفتار آمیزش با اهریمن است ، فرزند این آمیزش فتنه است و شورش .

 

 

تنها مبارزه با ناراستی ها به ما ارزش داده و هم زیستی با تباهی سرافکندگی به دنبال دارد .

 

 

ناراستی هایمان را بپذیریم چرا که بهانه آوردن ، دو چندان آنها را سنگین می کند  .

 

 

هیچ گاه از راستی و درستی خویش آزرده مباش چون همیشه در انتهای هر داستان تو برنده ایی ! .

 

 

آنکه برنامه ها را از پایان به آغاز ، مورد ارزیابی قرار می دهد به راستی در حال سرپوش گذاری بر روی چیزی است .

 

 

آنگاه که نمی دانم چه می گویم ، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست .

 

 

برای نوشیدن شهد بهشت ، هموار نگاهت به راستی باشد و درستی .

 

 

کژی و ناراستی ، شکاف و رخنه گاه اندیشه اهریمن خواهد شد .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

 

عشق معرفتی ملکوتی است که به انسان توانائی دیدن آنچه خدایان می بینند را می دهد...

 

 

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد اندیشه همگانی

 

 

 

افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان .

 

 

دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است .

 

 

خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

تاریک ترین لحظه ، لحظه پیش از طلوع خورشید است

 

---------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

 

فرگرد رسانه

 

وقتی ناگهان رخداد مهمی از درون دیوان سالاری کشور به رسانه ها کشیده می شود ، نکته بسیار مهم تری از دید همگان پنهان می گردد .

 

رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد .

 

رسانه می تواند

 

1- رسانه می تواند در کوتاه مدت موجب شجاعت و یا ترس همگانی گردد .

2- رسانه می تواند نشان دهنده فر و یا بیچاره گی یک کشور در گستره جهانی باشد .

3- رسانه می تواند ذهن مردم را آرام و یا دگرگون و در هم بریزد .

4- رسانه می تواند گزارش های دروغ و رویدادهای غیر مستند را هم در میان اخبار درست به خورد آدمیان دهد .

5- رسانه می تواند با بستر سازی سیاه ، موج های همگانی ایجاد نموده و برای کسانی اسباب رشد یک شبه را فراهم سازد .

6- رسانه می تواند اموری همانند مراسم های سنتی و یا بزم های همگانی را کاهش و یا گسترش دهد .

7- رسانه می تواند در کوتاه مدت ابله ترین آدمیان را روشنفکر و روشنفکران را خانه نشین بنماید .

8- رسانه می تواند ابزاری باشد برای همبستگی و یا جدایی طلبی در یک کشور .

9- رسانه می تواند موجب افزایش آگاهی های شهروندی گردد .

 

رسانه نمی تواند

 

1- رسانه نمی تواند عشق و خواست های میهنی مردم را نابود و یا حتی سبک بشمارد .

2- رسانه نمی تواند برای همیشه اسطوره ها و بزرگان یک کشور را نادیده بگیرد .

3- رسانه نمی تواند در بلند مدت ، راستی حقیقتی را پنهان و دروغی را راست جلوه دهد .

4- رسانه نمی تواند برای همیشه آدمهای ناشایست را شایسته جلوه دهد.

5- رسانه نمی تواند یک خواست همگانی را برای همیشه کم اهمیت جلوه دهد .

6- رسانه نمی تواند خواهان پس رفت خواسته های مردمی باشد .

7- رسانه نمی تواند گریزگاهی برای سردمداران یک کشور به خاطر انجام ندادن درست کارهای آنان باشد .

8- رسانه نمی تواند خشونت و بخشش بی اندازه از خزانه کشور را توجیه کند .

9- رسانه نمی تواند خودکامگی و پستی هیچ گروه و دسته ایی را پنهان سازد و سعی برای انجام آن رسوایی به بار می آورد .

 

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

اسب سواری که از اسب می افتد اگر بلافاصله سوار اسبش نشود دیگر هیچگاه شهامت سوار شدن را پیدا نخواهد کرد .....

 

برخی از بدترین جنایتهای بشر با نام حقیقت انجام شده است . مردان و زنان بسیاری بر سر تیرک ها سوختند . فرهنگ تمدنهای بسیاری نابود شدند . آنانکه که راههای متفاوتی را برگزیدند ، از جامعه طرد شدند .

یک نفر به نام حقیقت به صلیب کشیده شد . اما پیش از مرگ برای ما تعریف ژرفی از حقیقت به جای گذاشت :

حقیقت چیزی نیست که به ما اطمینان و یقین می بخشد .

حقیقت چیزی نیست که ما را از دیگران بهتر می کند .

حقیقت چیزی نیست که در زندان عقاید از پیش تعین شده خود حبس کرده ایم .

حقیقت چیزی است که ما را آزاد می کند .

آن مرد گفت : حقیقت را بدان و حقیقت تو را آزاد خواهد کرد .

 

------------------------------------------------------

 

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

فرگرد امید

 

امید در درون کسی که هنوز راهی را برای خویش برنگزیده جای نمی گیرد .

 

هیچ اهرمی همچون بردباری و امید نمی تواند مشکلات را از پیش پایت بر دارد .

 

آسیب دیده همیشه درهای رویاهایش کوچک و کوچکتر می شود ، مگر با امید که شرایط ما را دگرگون می سازد .

 

با بدیهای دیگران دل خویش را به سیاهی نیالاییم ، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار.

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

زمانی که عاشق می شویم، می کوشیم تا انسان بهتری بشویم، دنیای اطرافمان هم بهتر می شود.

 

در سکوت ماندن فقط حرف نزدن نیست .

باید گوش را برای شنیدن تمام صداهای اطراف تعمیم داد . همانطور که رهبر ارکستر می تواند در میان موسیقی ارکستر ، فلوتی را که خارج می نوازد تشخیص بدهد ، به همین شیوه ، باید شنوایی خود را تربیت کنیم ، تا بتوانیم صدای  خدا را در میان این بازار مکاره بشنویم .

انسان مدرن سکوت را بسیار آزار دهنده می داند . ساکت ماندن را دشوار می یابد ، همیشه بیقرار است و می خواهد کاری بکند ، توصیه ای بکند ، وظیفه ای پیش پای خودش بگذارد ، و در آخر برده اجبار خودش برای عمل می شود .

 

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

فرگرد سخن

 

 

آنکه درست سخن نمی گوید داناترین هم که باشد همگان بی سوادش می پندارند .

 

همیشه آن که با شما هم آوا می شود و سخن شما را بازگو می کند نمی تواند هم اندیش شما نیز باشد .

 

منتقدین پر حرف بجای عملگرایان کم حرف هم سخن می گویند .

 

دیگران خیلی زود بازخورد رفتار ما را نشان می دهند . درستی و نادرستی کردارمان را در نگاه و سخن دیگران خواهیم یافت .

 

آنکه پیاپی  سخنتان را می برد ، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست .

 

اگر به سخنی که گفته اید با تمام وجود پایبند هستید، دیگر نیازی نیست برای آن پوزش بخواهید .

 

دل کیهان را اگر بگشاییم این سخن را خواهیم شنید " هر کنشی واکنشی را در پی دارد " پس بر این باور باشید ! همه کردار ما چه خوب و چه زشت ، بی بازگشت نخواهد بود .

 

سخن بدون پشتوانه ، یعنی گزاف گویی .

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

درجوانی آنگاه که رؤیاهایمان با تمام قدرت درما شعله ورند خیلی شجاعیم ولی هنوز راه مبارزه را نمی دانیم ، وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم دیگر شجاعت آن را نداریم

 

زندگی به یک مسابقه عظیم دوچرخه سواری می ماند که هدف اش ، زیستن سرنوشت شخصی هر کس است .

در خط آغاز ، همه در کنار هم و در شور و رفاقت شریک هستیم . اما هر چه مسابقه ادامه می یابد ، شعف اولیه جایش را به مبارزه می دهد : خستگی ، یکنواختی ، تردید در توانایی خویشتن .

متوجه می شویم که برخی از دوستانمان حاضر نیستند به مبارزه تن بدهند : هنوز در مسابقه حضور دارند اما تنها بخاطر آنکه نمی توانند وسط یک جاده بمانند . این افراد بسیارند . در کنار اتومبیل راهنما حرکت می کنند ، با هم صحبت می کنند و وظیفه شان را انجام می دهند .

می بینیم که مدام از آنها دور می شویم ، و بعد ناچار می شویم با تنهایی ، با غافلگیریهای پشت هر پیچ و مشکلات دوچرخه روبرو شویم . سرانجام از خود می پرسیم : آیا ارزشش را دارد ؟

بله ، ارزشش را دارد . تسلیم نشوید ...

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

فرگرد تلاش

 

پایداری و تلاش کلید هر بند بسته ای است .

 

نو آوری نتیجه خواست و تلاش ماست نه رخدادهای ناگهانی .

 

سازگاری با زیستگاه و تلاش برای بهتر شدن جایگاه کنونی ویژگی ناب آدمهای پاک است .

 

آنکه برای بهروزی آدمیان تلاش می کند و راه درست را نشان می دهد بارها و بارها می زید و تا یاد و سخنش جاریست او زاده می شود و باز هم .

 

آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای رسیدن بدان بسیار  تلاش نموده ایی .

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

 

انتظار این نخستین درسی بود که درباره ی عشق آموختم .

 

زندگی ، توصیه کردن یا توصیه گرفتن نیست

اگر به کمک احتیاج داریم ، بهتر است ببینیم دیگران چطور مشکلاتشان را حل می کنند یا چگونه از حل کردن آنها عاجز می مانند .

فرشته ما همواره حاضر است و اغلب از دهان شخص دیگری برای گفتن یا فهماندن چیزی به ما استفاده می کند . اما این توصیه اغلب به صورت تصادفی و معمولا در لحظه ای به ما می رسد که با وجود حضور ذهن ، دل نگرانیهای ما ، مانع از دیدن معجزات زندگی می شود .

باید به فرشته امان اجازه بدهیم که وقتی لازم می داند ، به روشی که بهتر می داند با ما سخن بگوید

استاد می گوید :

توصیه ها ، تنها فرضیه هایی درباره زندگی هستند و عمل زندگی کردن معمولا کاملا متفاوت است .

 

------------------------------------------------------

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »  « ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg »

 

 

فرگرد فرهنگ

 

اهل بازار بر این باور اشتباهند که فرهنگ را هم می شود با زمان بندی دگرگون ساخت !.

 

افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهیختگی می گردد آنهم از آن رو که نسل و تبار پیش از آن نمی تواند بایستگیها و وظایف خویش را همچون آموزگار بدرستی انجام دهد .

 

فرهنگ های همریشه ، انگیزه ای توانمند است که موجب همبستگی کشورها در آینده می گردد .

 

شالوده و زیربنای گسترش هر کشور ، فرهنگ است .

 

اهل خرد و فرهنگ همیشه زنده اند .

 

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »  « پائولو کوئلیو   Paulo Coelho »

 

به خود تلقین کن که ترس از شکست از خود شکست بدتر است .

 

برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم

لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است

کسی که چنین می کند

به گامهای خود اطمینان ندارد

 





-------------------

--------------------------



ماخذ : به کوشش سیما زند
http://kandokave.persianblog.ir














پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان