۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

چگونه جذاب باشیم ؟

http://www.moheet.com/image/55/225-300/558407.jpg

یکی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از زیبایی است‌. شخص می‌تواند صورت زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌:

ظاهری آراسته داشته باشید.
تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند. مهمترین مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌کند. فرزندی که همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.

بیشتر سکوت کنید:
غالباً افراد به اشتباه برای این که جذاب‌تر شوند، بیشتر شلوغ می‌کنند و به خطا می‌روند. سکوت‌، یک تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی می‌گذارد. در سکوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می‌کند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها که بیشتر صحبت می‌کنند و کمتر می‌شنوند از جذابیت خود می‌کاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمینان‌تر معرفی می‌کند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌. سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌.

نرم و ملایم سخن بگویید:
هنگامی که نرم و ملایم صحبت می‌کنید افراد را جذب خود می‌کنید و به راحتی می‌توانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان کردن‌، نیستند.

فروتن باشید :
غرور بیشترین دافعه را در اطراف شما ایجاد می کند ارد بزرگ می گوید : فروتنی ما را خواستنی می کند و دوست داشتنی . این بدین معنی است که باید به توان دیگران احترام بگذاریم همانطور که برای شخصیت خویش ارزش قائل هستیم .

فرد محترمی باشید:
بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌کاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند.
محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌شوید.

زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید:
شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما می‌کاهد چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد متبسم باشید که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌، سنگینی و متانت و جذابیت است‌.

قاطعیت یعنی جذابیت‌:
کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند.

آسان بود، این طور نیست‌؟ فکر می‌کنم شما هم می‌توانید یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ها باشید. معطل نشوید دست به کار شوید

۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

*** قدرت تفکر مثبت ***


ذهن مغناطیس است
.مطمئن باشید ! اگر فقیرانه فکر کنید , حقیر و فقیر خواهید ماند !
یادداشت کن:دم را غنیمت شمارید , زمان حال بزرگترین دستاورد زندگی ماست!
کاری نکنید که فردا روی سنگ قبرمان بنویسند:کسی در زیر این خاک خفته که همواره تصمیم داشت , فردا شادو خوش باشد !
به یاد داشته باشید همان گونه که امواج بدون ارتباط با اقیانوس نمی توانند به خودی خود وجود داشته باشند , ما نیز بدون استفاده از تجارب دیگران نمیتوانیم به زندگی ادامهدهیم !
___________________________________
دانشمندی در وصیت نامه اش گفت :
اگر از نو زندگی را اغاز میکردم , پای برهنه به پیشواز بهاران
در سپیده دمان میرفتم , در خزان تا دیر باز به راه پیمایی می پرداختم و بیشتر به نظاره طلوع خورشید می نشستم و با کودکانبیشتر به بازی مشغول میشدم ; اما افسوس که دیگر کار ازکار گذشته است !
انسان همان چیزی را به دست می آورد که آن را در ذهن از قبل پرورده و آماده کرده باشد ; در حقیقت ذهن یک مغناطیس است ز یاد نبریم :ذهن مغناطیس است . دیگر نگویید : چرا از هر چه می ترسیدمسرم آمد !
یادت باشد :ما از طریق اشتباهاتی که مرتکب می شویم با خداوند ارتباط برقرار می کنیم !
قانون زندگی میگوید :ما بالاخره پاداش کاری را که انجام داده ایم , خواهیم گرفت !
فراموش مکن:ر کس فقط یک بار به دنیا می آید , اگر با طوماری بلند از بدبختی های خود به آن دنیا بروید , این بدان معنا خواهد بود که:خودتان چنین خواسته اید .))
______________:عشق به زندگی
.عشق به زندگی , هر چه را بخواهید در دسترستان قرار خواهد داد , فردای هر کس با اندیشه امروز او ساخته خواهد شد !

یک درس را بیاموزیم ! اشتیاق برای رویارویی با نا اگاهی خویش!جسم بشری و شخصیت ما , تله هایی هستند که باید از آنها بگریزیم تا در عرصه های بالاتر, رهایی راستین را در یابیم !

ایمان داشته باشید:در همه مشکلات معنا و منظوری هست و سرانجام همه چیز به خیر خواهد انجامید !
هنگامی زندگی عوض می شود که ما خود نیز عوض می شویم !به خاطر داشته باشید :سلامت جسم بستگی مستقیم به سلامتی روح و فکر دارد !

یادت باشد:فکر ومغز انسان معمارپیکر اوست و بدن شخص انعکاسی از افکار اوست !
مردم , تعارفات را چند دقیقه ! و توهین ها را چند سال ! درحافظه خود نگه میدارند; لطفا شما از آنها نباشید !

در زندگی همه را بدون توقع دوست بدارید , مردم را همانطور کههستند قبول کنید , بی آنکه آنها را مورد قضاوت قرار دهید, امااجازه ندهید دیگران قدرارزش شما را دست کم بگیرند !
به خاطر بسپار:بهترین کاری که میتوانید در مورد فقرا انجام دهید این است :سعی کنید جزآنها نباشید !
_____________________________________
زندگی زیباست ای زیبا پسند

.زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد. فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید کارهای ساده‌ای انجام دهید. در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است. هر روز آنها را به کار بگیرید و اززندگی خود لذت ببرید.
سلامتی
1- آب فراوان بنوشید.
2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3- از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4- با این 3 تا E زندگی کنید: Energy
(انرژی)،Enthusiasm (شور و اشتیاق)، Empathy
(دلسوزی و همدلی).
5- از نماز و دعا کمک بگیرید.
6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید
8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.7ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.


شخصیت
11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید، شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14- خیلی خود را جدی نگیرید.
15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16- وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18- گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی
خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.
19- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید.نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.

20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.

22- بدانید که زندگی به مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی
بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.

23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.

24-مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. گاهی مخالفت هم وجود دارد.
جامعه
25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.

26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.

27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.

28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.

29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.

30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.

31- مان بیماری، شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.

_________________________________
زندگی

32- کارهای مثبت انجام دهید.

33- از هر چیز غیر مفید و زشت دوری بجویید.

34- خداوند درمان‌گر هر چیزی است. (ذکر خدا شفای هر دردی

است.)

35- هر موقعیتی، خوب یا بد، گذراست.

36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.

37- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از خداوند تشکر کنید.

38- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید


..امیدوار باش

.باور داشتن قبول کردن و پذیرفتن یک واقعیت است و

فکری که به این ترتیب پذیرفته می شود , خود نیز به طور خودکارو اتوماتیک وارد عمل میشود


فراموش نکنید:انسان کسی است که در تمام اوقات از تفکر باز نمی ایستد
به یاد بسپار:گوش دادن به ندای باطن , یعنی , متمرکز ساختن دقت بر روی ایده موفقیت !

به خاطر بسپار:مصیبت ها و بدبختی های آدمی مولود یک سوء تفاهم است , هنگامی که شب فرا می رسد و اشباح و سایه ها زمین را می پوشاند , ما تنه درختان و شاخه هایش را به جای دزدی طپانچه به دست می بینیم و از آن به وحشت می افتیم , مصیبت های ما هم در این دنیا از این گونه اند , اگر خوب فکر کنیم !!خود را به همان گونه که می خواهید باشید , در آیینه دل بنگرید; شاد , موفق , مثبت , خوشبخت سالم , این صفات را برازنده خویش بدانید , درآن صورت است که با آهن ربای ذهنی خود , خوشبختی و آسایش و ارامش و تندرستی و نشاط را به سوی جذب خواهید کرد !

از جا بلند شو ! به خودت تکانی بده ! امیدوار باش و از زیبایی های زندگی لذت ببر !

یادت باشد:در ارتباطات و برخوردهای خود با مردم , مهر و عشق آنان را در دل بنشانید و خیر ایشان را بخواهید تا آنهانیز چنین نظری نسبت به شما داشته باشند !

شب ها پیش از خوابیدن , هرآرزویی که در دل دارید , پیش دیده تصور کنید و با همان اندیشه به خواب روید و با همان فکر از خواب بیدار شوید و شادی و امید را هرگز از خود دور نسازید تا بتوانید شاهد موفقیت را در آغوش بکشید

.اگر ایمان داشته باشی , هیچ چیز برای تو محال نخواهد بود!
ترس ,جهل , خرافات راهزنانی هستند که بر آرامش باطنی ما میتازند و تندرستی وشادمانی و اعتدال را از ما می ستانند


به خاطر بسپار:ایمان ,تضمین آن چیزهایی است که بدان امید بسته ایم و دلیل بر وجود حقایقی است که قادربه رویت آنها نیستیم!کسی که عمیقا معتقد است:پیروزی وموفقیت وغنا ورفاه از آن من است))سر انجام ان را از آن خود خواهد ساختآنچه را که از سر ایمان در حین دعا بخواهید, همان را دریافت خواهید کرد!
_____________________________________
...لگام عقل را به دست احساسی نا خوشایند نسپاریم...

.یادت باشد:در طول روز با اشخاص مختلف وسلیقه های متفاوت بر خورد میکنیم که احساسات ضد ونقیضی در ما بر می انگیزد ;هشدار!که لگام عقل را به دست احساسی نا خوشایند نسپاریم!شما قربانی و طعمه هیچ توطئه و حادثه ای نخواهید شد ,مگرآنکه خود آن را خواسته باشید!
یادت باشد:اگر به ترس وشکست ایمان داشته باشید , یقینا آن را در کن خود خواهید یافت به خاطر بسپار:با امید ازدواج کنید و ترس را طلاق دهید.
ایمان واعتقاد شما به هر چه می خواهد باشد,به استخوان های پوسیده یک قدیس و یا به نیروی شفا بخش برخی چشمه ها ,متبرک, همان کار ساز خواهد بود ونتایج شگرف خود را به باخواهد آورد.
______________________
..خوشبختی را پیچیده نکنید

در جایی , حکایتی از نویسنده مشهوری خواندم که
از این قراربود پادشاهی بیمار شد و هیچ کس ازمرض او سر در نمی آورد . احساس بدبختی او را فرا گرفته بود. برای رهایی از این گرفتاریچاره ای اندیشید و اعلام کرد:نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه "کند

تمام ادم های دانا گرد هم آمدند تا ببینند چطور می شود شاه را معالجه کرد , اما هیچ کدام راه چاره ای نیافتند. سرانجام یکی ازآنها گفت که فکر میکند بتواند شاه را معالجه کند: باید یک آدم خوشبخت پیدا کنید , پیراهنش را بردارید و بر تن شاه کنید , در این صورت شاه معالجه خواهد شد "شاه پیک هایش را برای یافتن یک انسان خوشبخت روانه کرد . آنها به سراسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر هم پیدا نشد که کاملا خوشنود وسعادتمند باشد:آنکه ثروت داشت , بیمار بود. آنکه سالم بود , در فقر به سر می برد , آنکه سالم و ثروتمند بود , همسر و زندگی تلخی داشت. آنکه فرزندی داشت , فرزندانش صالح نبودند . خلاصه همه از چیزی گله و شکایت داشتند.

اواخر شب , فرزند شاه که داشت از کنار کلبه محقری می گذشتصدای یک نفر را شنید که می گفت : خدا را شکر که کارم را تمام کرده ام . خوب غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم ! دیگر چه چیز می توانم بخواهم پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد نیز هر چه بخواهد بدهند. پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد به کلبه رفتند , اما آن مرد خوشبخت پیراهن نداشت !!!نظر شما برای سعادتمند بودن امکانات خاصی نیاز است ؟ اگر شما منتظرید تا همه چیز مهیا شود تا احساس شادی و سعادت کنید هیچ وقت به آن نخواهید رسید . خوشبختی در همین لحظه هاست,در لحظه لحظه زندگی که از میان انگشتانمان با بی توجهی میریزند . از زندگی خود لذت ببرید, از کارتان , از خانواده ,دوستان و همراهانتان . میتوان به سادگی از همه چیز لذت برد.
لطفا خوشبختی را پیچیده نکنید !!!
منبع : مجله موفقیت
..ما به دنیا آمده ایم تا...

.حرکت زندگی از نامریی به مریی است, ما به دنیا آمده ایم تا

شادی و شعف زندگی را تجربه کنیم !یکی از دلایل فقر حقیر شمردن و کثیف دانستن پول است !برای ثروتمند شدن , از ذهن خود پاک کنیم که فقر , فخر است !

به خاطر بسپار: شما برای این آفریده شده اید تا در زندگی موفق و پیروز باشید وتمام اشکالات و موانع را از پیش پای بردارید و استعداد های خود را شکوفا سازید !
به یاد بسپار:اگر در سوگ عزیزی هستید بدانید که , عزیزان و محبوبان ما درکنار ما هستند و تنها با فرکانس ارتعاشی متفاوت از ما جداشده اند!

یادت باشد:هرگز ! هرگز ! هرگز این اندیشه را به خود راه ندهید که پول ,شیئی کثیف و یازیانبار و خطرناک است !می پرسید پول و ثروت از کجا می آید؟ می پرسم خودتان از کجا آمده اید؟ مغز و روح شما از کجا آمده اند ؟

به خاطر بسپار:فکری را که به دیگری نسبت میدهید , خود نیز بی اختیار تحت تاثیر آن قرار میگیرید . از این روست که می گویند :آن را که بر خود نمی پسندی ,بردیگران نیز مپسند !

به خاطر داشته باش:پولمان را میدزدند و فریبمان میدهند ! این هم خود فرصتی است
بزرگ در زندگی تا بدانیم که هستیم واز چه مقدار نیروی پایداری و استحکام رای و قدرت ارداه و شهامت روبه رو شدن با حوادث و بلایا برخوردار می باشیم !هر صبح بخوانید امروز واقعه ای خوش در انتظار من است !

. ..سپیده دم خردمندی
.به خاطر بسپار:پیری به باد رفتن سال های گذشته نیست , بلکه سپیده دم خردمندی در شعورباطن است !

یادداشت کن:شکیبایی , مهربانی , محبت , خیر خواهی , نشاط , سعادتمندی ,خردمندی و فهمیدگی هیچ وقت کهنگی ندارد , آنها را کشت دهید و به نمو برسانید , آنگاه در فکر و بدن جوان بمانید !

شما همان قدر مفید هستید که فکر میکنید ; به همین سادگی شما همان قدر جوان هستید که فکر میکنید !
به خاطر بسپار:هرجا که ژرف ترین درد است , عظیم ترین آموزش را به همراه دارد! موثرترین راه ایجاد دگرگونی در جهان , ایجاد دگرگونی در آگاهی خودمان است !
رشد آگاهی یعنی هوشیاری نسبت به چیزهایی که در گذشته ازآنها بی خبر بودیم ; به همین سادگی ! بیماری زخم معده و زخم اثنی عشر همگی از کینه های عمیق و خصومت و خشم های فروخورده و حرص و از و غبطه خوردن های بیجا و نفرت ها سرچشمه میگیرد !
فراموش مکن:خطاهای خود را ببخشید و آنها را بزرگ نکنید , فقط از تکرار انها اجتناب کنید. !
هنگامی که برای تحقق آرزویی دست به دعا بر میدارید , به جای آنکه به هدف دلخواه خود بیندیشید , از هم اکنون این هدف را درنظر آورید که بدان رسیده اید و آرزوی خود را انجام شده ببینید !

افکار مثبت , جوی را فراهم میکنند که مناسب با آن جو , نتایجی مثبت به بار می آیند !
___________________________
..پشتیبانی عالم غیب را در خود بیابید...

.به یاد بسپار:بر خلاف روش های معمول فکر کنید و نقشه بکشید و بدانید که همیشه پاسخی به خواست های شما و راه حل هایی برای مشکلات شماوجود دارد !
احساس سلامتی , سلامتی می آورد و احساس ثروتمندی , ثروتمندی ایجاد می کند !

تصور شما , قویترین احساس شماست ; پس تصور خود را بر چیز های دوست داشتنی و رابطه خوب معطوف کنید !مشکل بسیاری از مردم این است که آنان پشتیبانی عالم غیب را در خود نیافته اند!
این قانون را به خاطر بسپارید:
هر گاه شما در کارهای خدا پسندانه باشید و یا قسمتی از کارهای خود را در این راه بگذارید , خدا بر حسب قانون فطرت و خلقت با شماست !وقتی که دعا می کنید , شگفتی هایی برای شما روی میدهد !

به بهشت وارد نمی شوید , مگر آنکه ایمان بیاورید وایمان نخواهید آورد , مگر آنکه همدیگررا دوست بدارید !

یادت باشد:سن شما همان قدر است که شما فکر میکنید !

فراموش مکن:آدمی همان قدرقوی است که فکر میکند !

سعی کنید در هر لحظه از زندگی خود چیزی یاد بگیرید , آن وقت است که شما خواهید دید شعور شما همیشه جوان و برناست

نویسندگان: LOVELY GIRL
از وبلاگ :*** قدرت تفکر مثبت
http://www.azamgoli.mihanblog.com/

پند

روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی.


اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!


دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!


و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی!


پسر لقمان گفت: ای پدر! ما یک خانواده ی فقیر هستیم چطور می توانم این کارها را انجام دهم؟


لقمان جواب داد:


اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد!


اگر بیشتر کار کنی و کمی دیر تر بخوابی، در هر کجا که خوابیده ای احساس می کنی، بهترین خوابگاه جهان است!


واگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست!

۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

ترس کودکان

ترس کودکان

کودکان ما از پدیده هایی می ترسند که اغلب ما بزرگسالان آن ها را ترسناک نمی دانیم. برای چند دقیقه به دوران کودکی خود برگردید ، به زمانی که سایه های اجسام در شب ، موجب ترس و وحشت شما می شد.در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اکنون درباره ی سایه ها چه فکر می کنید؟ آیا ترس شما پوچ و بی معنی نبوده است؟

احساسات و تصورات کودکان برای آن ها کاملاً واقعی است. وقتی که کودک با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آن ها شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟

تمامی احساسات کودکان – حتی آن ها که بار منفی دارند – باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند ، در رویارویی با ترس به او بهترین کمک را کرده اند ، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، باز هم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.

کودکان نباید در محیطی زندگی کنند که عاری از مشکلات و دشواری باشد ، چرا که بزرگ شدن آن ها مستلزم روبه رو شدن با وقایع و کسب تجارب گوناگون است.بگدارید کودکانتان مشکلات اطراف شما را درک کنند تا بتوانند در آینده همراهتان باشند . بگدارید کودک خود با آزمون و خطا پی به بعضی از مشکلات و شکستها ببرد . بگدارید اشتباهاتش را متوجه شود و در پی جبران آن باشد به قول ارد بزرگ : کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است . اگر کودکی برای مقابله با ترس هایش همیشه وابسته به والدین و اطرافیانش باشد، انتظار دارد که آن ها همیشه مشکلات او را حل کنند. ترس فرزندتان را تایید کنید، ولی در ترسیدن با او مشارکت نکنید. بگذارید او با نگاه کردن به عکس العمل شما در مواجهه با عامل ترس به اشتباه خود پی ببرد.



منبع
http://www.camrobaby.com/documents/document/11720/11657/portal.aspx

انتقاد سازنده بله اما تحقیر کوبنده نه !

تهیه وترتیب : محمد جواد عظیمی
آیا شما نیز گه‌گاه با سخنان انتقادآمیز خود موجب رنجش دیگران می‌شوید؟
آیا از ترس این‌که مبادا کسی را از خود برنجانید، در بیان مطالبی که آن را مفید می‌دانید، شک می‌کنید؟
پاسخ این پرسش‌ها اغلب مثبت می‌باشد چرا که مردم معمولاً‌ تمایل دارند انتقاد را به شکل منفی به کار برند و تعبیر و تفسیر کنند و یا به دلیل منفی بودنش از انتقاد کردن خودداری نمایند. اگر چند نفر را به طور اتفاقی انتخاب کنید و از آنان بپرسید « معنی انتقاد چیست؟» به احتمال زیاد خواهند گفت: «انتقاد اظهارنظری است مخرب، تحقیر‌کننده یا خصومت‌آمیز که هدف آن عیبجویی است.»
چرا انتقاد در مفهوم رایج خود دارای تاثیر تا به اندازه مخرب و منفی است؟
در انتقادهای متداول، انتقاد کننده معمولاً به شکلی غیرمنصفانه فقط روی نقاط ضعف انگشت می‌گذارد.
انتقاد به صورت متداول خود جریانی منحصراً‌ یکسویه است.
انتقاد نادرست احتمال رشد و پیشرفت را از بین می‌برد. این شیوه با تمرکز بر روی اعمال گذشته فرد روزنه هر نوع جبران و پرهیز از خطا را می‌بندد. وقت آن رسیده که در تعریف انتقاد تجدید نظر کنیم و بدین ترتیب مفهوم قبلی آن را تغییر داده، در روند انتقاد کردن و انتقاد شنیدن تحول و اصلاحاتی ایجاد کنیم. به تعاریف جدید توجه کنید:
انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران به نحوی که افراد مورد انتقاد بتوانند آن را در جهت مصالح خود به کار برند.به قول ارد بزرگ : نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .
برای اینکه انتقادمان سازنده باشد و از آن احساس خشنودی کنیم، باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم: اطلاعاتی را که می‌خواهیم به فرد مخاطب بدهیم، چگونه بیان کنیم که از یک طرف مخاطب ما آن را بپذیرد و از آن سود ببرد و از طرف دیگر به بهبود روابط ما با او کمک کند "به عبارتی دیگر" چه بگوییم ؟ "و" چگونه بگوییم ؟"
این پرسش، اساسی مساله را از عیبجویی به حل مشکل تغییر می‌دهد.
برای طرح یک انتقاد سازنده و مؤثر باید موارد ذیل را مدنظر داشته باشید:
رفتار مورد انتقاد را مشخص کنید.انتقاد خود را تا حدامکان واضح و مشخص بیان کنید.
اطمینان حاصل کنید که اعمال و رفتاری را که مورد انتقاد قرار می‌دهید، قابل تغییر است. در غیر این‌صورت از انتقاد صرف‌نظر کنید.
از عبارت «نظر شخصی من این است» استفاده کنید و از تحمیل نظریات خود بپرهیزید.
واضح و شمرده سخن بگویید، به طوری که طرف مقابل انتقاد شما و دلیل مطرح کردن آن را بفهمد.
موضوع را طولانی نکنید و انتقاد را به سخنرانی تبدیل ننمائید، زیرا شنونده بی‌حوصله می‌شود و توجهی به آن نمی‌کند.
بکوشید انگیزه‌هایی برای تغییر رفتار پیدا کنید و خود را متعهد بدانید که انتقاد شونده را در حل مشکلش کمک کنید.
ضمن انتقاد سعی کنید به زبان آسان راه درست را نیز نشان دهید تا تاثیر صحبتتان افزایش یابد .
اجازه ندهید گفته هایتان از احساسات منفی شما رنگ بگیرد. مواظب باشید صدایتان بلند و لحن کلامتان خشن و طعنه‌آمیز نباشد.
ازحرکات خشم‌آلود، مانند گره کردن دست، اخم کردن، گره به ابرو انداختن و نظایر آن بپرهیزید.
حالت و رفتار شما می‌بایست گفته‌های شما را تقویت کند نه آنکه آنها را نفی کند.
با مشکلات و احساسات طرف مقابل، همدلی نشان دهید و شتابزده انتقاد نکنید.
کوشش کنید با پیش‌بینی واکنش‌های منفی شخصی که مورد انتقاد قرار می‌‌گیرد، از بروز آن جلوگیری کنید. جملاتی مانند: «می دانم که به من این اجازه را می دهید که در مورد … حرف بزنم، چون معتقدم که برای شما مفید خواهد بود». در کاهش واکنش‌های منفی مؤثر می‌باشد.
اگر نتیجه انتقاد خود را در رفتار انتقاد شونده مشاهده نمودید، وی را تحسین کنید.

کانون فرهنگی وهفته نامه عصر نو
http://www.asrenow.com/article/208/art4-208.html

آرامش پس از طلاق

جدایی دردناک است و این یک حقیقت تلخ است. مگر این که شخص از نظر احساسی بسیار سرد و غیرصمیمی باشد. شاید گریه کردن ساده‌ترین کاری باشد که در چنین مواقعی می‌توان انجام داد. اما فرد نیاز به زمان دارد. زمانی برای سپری کردن و غلبه بر سختی و التیام نسبی زخم‌ها.

کارشناسان این زمان را زمان سوگواری می‌نامند. چنانچه شما نیز پس از مدتی که در زندگی مشترک بوده‌اید از همسرتان جدا شده‌اید، نیاز به این زمان سوگواری دارید. پس نخواهید آن را انکار کنید.

آنچه مسلم است دوران پس از جدایی و طلاق برای هیچکدام از زوجین نمی تواند دوران طلایی باشد همچنین برای اطرافیان آنها حتی گاهی ممکن است به کدورت های ریشه دار ختم گردد به قول ارد بزرگ: گسستن دو همسر می تواند خاندانی را از هم بپاشد.


اما بهترین راه برای بهتر سپری کردن این دوران چیست؟
واقعیت این است که پاسخ این پرسش بستگی دارد به این که شما چه نوع شخصیتی دارید. برخی افراد خود را در کارشان غرق می‌کنند، برخی دیگر در خانه می‌مانند و غصه می‌خورند. برخی دیگر نیز به افراط و تفریط در کارها می‌پردازند.

بهترین راه علاج آن چیزی است که به جایگزین‌درمانی معروف است. به این معنی که فقدان یا کمبود عشق و محبت را با فعالیت یا کار دوست‌داشتنی دیگر جایگزین کنید. برای مثال، با تغذیه مناسب و رفتن به سالن‌های ورزشی و انجام فعالیت‌های ورزشی به جسم و بدن خود محبت کنید. اما این که چگونه کار را آغاز کنید به ترتیب زیر است:


با بخشش شروع کنید
جدایی و طلاق بسیار دردناک است و شاید زخم‌های زیادی از آن بر روح و روان طرفین مانده باشد ، اما بدانید قطعا شما نیز گفتار و کردار زیبا و دوست‌داشتنی در این باره نداشته‌اید. هر دو از هم رنجیده‌خاطر هستید ، اما مرور اتفاقات تلخ فقط حال تان را بدتر می‌کند.
پس سعی کنید با وجود مخالفت با برخی رفتارها بتوانید از آن ها بگذرید و خود را به دست پروردگار بسپارید. البته این کار ساده نیست، اما بهترین مجرا برای خروج و تخلیه ناراحتی و خشم به شمار می‌رود.


ورزش یعنی خروج از افسردگی‌
تیلور، یکی از استادان دانشگاه استانفورد معتقد است ورزش یکی از شیوه‌های موثر برای خروج از افسردگی است. تاثیرات مثبت ورزش بر بدن همواره مورد توجه قرار می‌گیرد اما تحقیقات مشخص کرده است افرادی که ورزش می‌کنند با تقویت حافظه و روحیه احساس رضایت بیشتری از زندگی می‌کنند.
ورزش با کاهش استرس و افزایش احساس شادابی موجب احساس بهتر و رضایت بیشتر در افراد صرف‌نظر از وضعیت زندگی و مشکلات می‌شود.
متخصصان معتقدند ورزش مانند داروی ضدافسردگی عمل می‌کند و چنانچه روزانه 30‌دقیقه سریع راه بروند یا به طور منظم ورزش کنند ، پس از 10 روز تاثیر آن را در بهبود وضعیت روحی و شادابی خود خواهند دید.

از طرف دیگر، چنانچه ورزش به مدت طولانی در فعالیت‌های ثابت روزانه گنجانده شود، موجب عملکرد بهتر مغز شده و مواد شیمیایی مسوول داشتن احساس بهتر و رضایت وارد خون می‌شود.


روابط دوستانه را گسترش دهید
به جای انزوا و دوری از جمع روابط دوستانه را گسترش دهید. به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم می‌کند.

در روابط دوستانه مهر ورزیدن وجود دارد و همین امر برای تان بسیار مفید خواهد بود. حتی اگر در یک لحظه جز خودتان کس دیگری برای مهر ورزیدن وجود نداشت یا امکان مهرورزی را به شما نمی‌داد. بدانید افرادی که نمی‌توانند خودشان را دوست داشته باشند، هرگز قادر به محبت کردن به دیگران نیز نیستند. پس از خودتان شروع کنید. اما سعی کنید رفت و آمد با افراد گوناگون را نیز تجربه کنید. به این ترتیب حتی می‌بینید که افراد خصوصیت‌ها و نقاط مثبت و منفی زیادی دارند و از این رو بخشیدن خود و دیگران نیز برای تان ساده‌تر می‌شود.
به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم می‌کند.


به خودتان بیندیشید
با خواندن یک اثر یا مطلب آموزشی - ادبی یا علمی- فکر خود را دوست بدارید و به پرورش آن کمک کنید. با آرامش و پاک کردن فکر خود از مسائل نا خوشایند یا نشستن کنار رودخانه یا دریا به روح خود عشق بورزید و به شادابی آن کمک کنید. احتمالا منظور اصلی و جان مطلب را گرفتید. انتخاب فعالیت‌های انرژی‌زا و خشنودکننده می‌تواند موجب رضایت شما از خود به عنوان یک انسان مستقل شود و موجب شود تا بتوانید بهتر بر شرایط موجود غلبه کرده و آن را بپذیرید. می گویند در پس هر تاریکی روزنه‌ای برای نفوذ روشنایی است. فقط باید با پیدا‌کردن آن روزنه به قلبتان به روشنایی آن کمک کنید.

به این ترتیب در حدود 2 سال دیگر می‌توانید به حالا فکر کنید و از این که بهترین کمک را به خود کردید ، احساس رضایت کنید و از اتفاقاتی که برایتان افتاده خوشحال شوید یا می‌توانید وقت خود را صرفا با غصه خوردن سپری کنید. البته با انتخاب راه دوم وقتی در آینده به این لحظات می‌اندیشید جز تاسف و نارضایتی چیزی عایدتان نخواهد شد. حالا کدام راه را انتخاب می‌کنید؟!

افرادی که حوصله ندارند چقدر ناتوان هستند. آنچه آسیب دیده بتدریج بهبود می‌یابد، پس با خود مهربان باشید و بدانید غم‌ها به آرامش می‌رسند. پس انتخاب کنید که رضایت و شادی می‌خواهید و به گذشته فکر نمی‌کنید. حالا فقط امکان حرکت به آینده است. به خود فرصت بدهید با رعایت موارد فوق تجربه‌های تلخ را با افکار خوش پشت سر بگذارید.


http://www.iranpressnews.com/zanan/science-in-life/2009/11846.htm

گریه کنید !

اما آیا می‌دانید که اشک ریختن می‌تواند چقدر برای روح و جسم ما مفید باشد؟حتماً تعجب می‌کنید البته فراموش نکنید اشک ریختن ممکن است از طریق محرک‌های بسیاری ایجاد شود اما آنچه که ما در این بحث می‌خواهیم مطرح کنیم اشک ریختن به واسطه تحریک احساسات است. محققان عقیده دارند گریه و خنده هر دو ریشه در یک بخش از مغز دارند و همان‌طور که خنده فواید زیادی برای بدن دارد که می‌توان از آنها به پایین آوردن فشار خون، افزایش قدرت ایمنی بدن و بهبود حالت روحی اشاره کرد گریه نیز خواص مشابهی دارد.متخصصان مغز و اعصاب که روی گریه تحقیقات زیادی انجام داده‌اند می‌گویند گریه می‌تواند براثر هر محرک بیرونی مانند شنیدن یک موسیقی، تماشای یک فیلم یا محرک درونی مثل یادآوری خاطرات تلخ و یا هر چیز دیگری ایجاد شود اما آنچه اهمیت دارد این است که بدین ترتیب تخلیه احساسی که بسیار ضروری است انجام می‌گیرد.باید بدانید که به طور عادی زنان 4 برابر بیشتر از مردان گریه می‌کنند و بررسی‌های انجام شده نشان داده است که 85 درصد از زنان و 72 درصد از مردان پس از گریه احساس بهتری دارند.البته گریه مردها و زنان با هم تفاوت بسیار دارد به قول ارد بزرگ :میان اشک مرد و زن فاصله و بازه ای از آسمان تا زمین است . همچنین یکی از تأثیرات اجتماعی گریه نیز این است که وقتی ما گریه می‌کنیم اطرافیان نرمش و انعطاف پذیری بیشتری نشان داده و تمایل به حمایت بیشتری از ما پیدا می‌کنند. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که گاهی اوقات گریه کردن بسیاری از مسائل نهفته احساسی را آشکار می‌کند.
به عبارت دیگر گاهی اوقات ما تا گریه نکنیم نمی‌دانیم که ناراحت هستیم. به قول نویسنده کتاب «راز اشک‌ها» ما از طریق گریه کردن درباره احساسات خود بیشتر می‌آموزیم و بدین ترتیب می‌توانیم با این احساسات کنار بیاییم.شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که درست وقتی که حالتان به‌ظاهر خوب است با کوچک‌ترین اشاره و بهتر بگویم با جرقه‌ای به گریه می‌افتید، این همان آشکار کردن احساسات نهفته است، یعنی امکان دارد شما در اعماق قلب خود احساس تنهایی، ناراحتی، عصبانیت، یأس و طرد شدگی کنید اما به آنها اهمیت ندهید تا این که انباشته شود و بالاخره در جایی بروز کند.نکته دیگر این است که همان‌طور که اشک ریختن و تخلیه احساسی مفید است انباشته کردن خشم و ناراحتی و نگاه داشتن اشک هم مضر است. مطالعات نشان داده است که انباشت احساسات منفی موجب افزایش فشار خون، مشکلات قلبی، سرطان و بسیاری از عوارض دیگر می‌شود.به یاد داشته باشید که ما از نظر طبیعی و ژنتیکی باید در مواردی اشک بریزیم. پس اگر بخواهیم جلوی آن را بگیریم ضربات جبران‌ناپذیری به سلامت خود وارد می‌کنیم.
حتماً تا به حال با افرادی که عزیزی را از دست داده‌اند اما سعی کرده‌اند که گریه نکنند روبه‌رو شده‌اید. چنین افرادی پس از مدتی مبتلا به انواع اختلالات جسمی و روحی خواهند شد چرا که به تعبیر روانشناسان به‌موقع سوگواری نکرده‌اند و این احساسات جمع شده و از آنجایی که راه تخلیه و بروز نداشته‌اند مانند یک دیگ زودپز عمل کرده و با انفجار خود روح و جسم خود را ویران کرده‌اند.اگر از نظر شیمیایی هم به مسئله نگاه کنیم مواد تشکیل دهنده اشکی که به واسطه بروز احساسات جاری شده با اشکی که تحریکات فیزیکی مانند خارش و یا پیاز ایجاد شده تفاوت دارد. اشکی که منشاء احساس دارد حاوی پروتئین بیشتری است و مقداری کورتیزول هم دارد (کورتیزول هورمونی است که در شرایط بحرانی و توأم با استرس در بدن ترشح می‌شود). پس این قضیه نشان می‌دهد که اشک ریختن در چنین مواقعی موجب سم زدایی از بدن می‌شود. برخی از روانشناسان اشک را به کریستال‌های یخ تشبیه می‌کنند که در تماس با گرمای زندگی آب شده و مانند رود از چشم‌ها سرازیر می‌شوند.این نکته نیز لازم به ذکر است که وقتی اشک‌های ما منشاء ناراحتی یا درد دارند بدن احساس به تماس فیزیکی پیدا می‌کند. برای مثال وقتی فرزندان گریه می‌کنند و والدین آنها را در آغوش می‌گیرند زودتر آرام می‌شوند و این تأثیر وقتی شدت می‌گیرد که این در آغوش گرفتن همراه با احساس همدردی و محبت باشد. این یک حالت اثبات شده طبیعی است که با رعایت آن روند تخلیه احساسات زودتر و راحت‌تر سپری می‌شود. به‌علاوه آنجا که چشم‌ها پنجره‌ای رو به قلب انسان هستند، اشک‌های ما نیز که از چشمان‌مان سرازیر می‌شود نشانگر حالت ناآرامی‌، ترس، نگرانی، خشم و آسیب‌پذیری روح ما هستند.پس بیایید از حالا سعی کنیم بر گریه و اشک واقع‌بینانه نگاه کنیم و این تصور اشتباه که هر فردی که قوی باشد تحت هیچ شرایطی اشک نمی ریزد را کنار بگذاریم زیرا بدن و روح ما به‌طور طبیعی با مسائل و مشکلاتی روبه‌رو می‌شود که نیاز به تخلیه و اشک ریختن دارد. سخن ارد بزرگ در این رابطه گویای واقعیت است :آدمهای بزرگ و اندیشمند ، بسیار اشک می ریزند .


منبع : سایت خانواده بزرگ سازمان منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی
http://khanevadeh.petzoneorg.com
متن پی دی اف pdf

با مشکلات به استقبال موفقیت برویم

با مشکلات به استقبال موفقیت برویم

http://www.darkpeakimages.co.uk/albums/peak/CRW_0488.sized.jpg

زندگی آمیزه ای از وقایع خوشایند و ناخوشایند، خوشی و غم است. در عمق هر رویداد و تجربه ای، خیری نهفته است، حتی در تجاربی که برای ما دردناک هستند.


ویلیام بلیک شاعر بزرگ انگلیس گفته است : خوشی و اندوه به هم می تنند و روح خدایی را می بافند.

خوشی و غم مانند شب و روز یکدیگر را دنبال می کنند، اما وقتی که رنج می آید دوره سختی ها طولانی به نظر می رسد و یک روز رنج طولانی تر از یک سال است.

رنج پاره ای از زندگی است و آموزنده است. اگر رنج نصیبمان نشود، بهترین درس های زندگی را نمی آموزیم. به گفته ارد بزرگ : ارزش سختی های روزگار را باید دانست ، آنها آمده اند تا ما را نیرومندتر سازند . اما افسوس که بسیاری از ما، این حقیقت را تشخیص نمی دهیم و تمام سعی خود را به کار می گیریم تا از تجربه های به ظاهر دردناک اجتناب کنیم. وقتی که مشکلی پیدا می شود سعی می کنیم از آن بگریزیم اما باید دانست که هرگز نمی توان از مشکلات طفره رفت.

وقایع ناخوشایند فقط برای مدت کوتاهی عقب می نشینند، اما با ظاهری متفاوت دوباره به ما باز می گردند. با اجتناب از مشکل، در واقع مشکلات بزرگ تری را به زندگی خود فرا می خوانیم.

برخی از افراد که می دانند مشکلات را نمی توان به تعویق انداخت، خود را به مشکل تسلیم می کنند.آنها مقاومت نمی کنند، بلکه خود را به مشکل می سپارند. چنین کسانی می گویند: آنچه را که نمی توان درمان کرد، باید تحمل کرد.

اما راه سومی هم برای مواجه با مشکل وجود دارد که تنها راه صحیح است. اجتناب از مشکل بیهوده است. تسلیم شدن هم نادانی است. راه سوم آن است که هر مشکل را دوستی ببینیم که پیام و درسی برای ما دارد و با این نگرش به استقبالش برویم.

سعی نکنید از مشکل بگریزید، زیرا راهی برای گریز از مشکلات وجود ندارد. نگذارید که مشکلات به سادگی بر شما غلبه کنند. بلکه پیش روید تا با مشکل مواجه شوید و به آن بگویید: خوش آمده ای دوست من! چه پیامی از خدا برای من آورده ای؟

آن وقت متوجه خواهید شد که هر مشکل دقیقا به یکی از ضعف های شما اشاره دارد که باید به اصلاح آن بپردازید و یا از شما می خواهد با نشان دادن واکنش صحیح، گامی دیگر در راه نیکی و راستی بردارید.

بدین ترتیب هر مشکل مانند یک بسته است که درون آن هدیه ای ارزشمند وجود دارد. هر تجربه ناخوشایند بسته ای است که در آن هدیه خرد و نیرو پنهان است. شخصی که این مطلب را می داند لبخند زنان به مشکلات خوش آمد می گوید. او فردی شکست ناپذیر است و راه پیروزی را می پیماید.همچون ارد بزرگ که گفته است:
رنج آدمی را نیرومند می سازد برسان کوهستان سخت .

http://seven.persiangig.ir/image/seven2.jpg

منبع : دوستانه
http://kaenateemrooz.blogfa.com/post-22.aspx

http://greatorod.forumotion.ca/forum-f12/topic-t21.htm#104


تنها عشق میماند ….

تنها عشق میماند ….

قدرت بزرگی دروجود شماست که قوی‌تر و دربرگیرنده‌تر از هرقدرت دیگری است

این قدرت درواقع، نیرویی را در شما برمی‌انگیزد که می‌تواند به عنوان بزرگترین قدرت وجودی شما عمل کند. به گونه‌ای که وقتی آن را بکارمی‌گیرید، همه آشفتگی‌ها و همه منفی‌دیدن‌ها را ازمیان می‌برد. و آنچنان پایدار و تمام‌نشدنی است که هیچ نوع منفی‌گرایی و فرد‌گرایی، قدرت نمود و ظهورنمی‌یابد.

به عبارتی، هرموقعیت و اتفاق منفی درزندگی شما، دربرابر این قدرت نامحدود و سرشار از زیبایی، مهرو محبت و انسانیتی بسیارعمیق و غنی، امکان ایستادگی ندارد و به سادگی ازبین می‌رود و کمرنگ می‌شود.

نکته اینجاست که خاصیت این نیرو همچون معنا و ذات وجودی‌اش، این است که هرچه بیشتر بکارگرفته می‌شود؛ قدرتمند‌تر و اصیل‌تر می‌شود.

این قدرت، همان نیروی عشق است که وقتی فوران می‌کند شکوفه‌های زیبای آن به پهنایی غیرقابل تصور، زمان ومکان را درمی‌نوردد و به زندگی با همه سختی‌ها، مرارت‌ها، نامردمی‌ها، منفعت‌جویی‌ها و خودگرایی‌ها معنا و لطافت انسانی می‌بخشد.
به قول ارد بزرگ : عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند .
پس تردید نکنیم و این نیرو را درخود کشف کنیم و آن را آگاهانه با تمرین‌های مختلف بارور سازیم. از هرفرصتی استفاده کنیم و با جاری کردن آن در درون و خارج از خودمان، آثار گرانبهایش- که قابل مقایسه با هیچ اثرمادی نیست- را در زندگی خود ببینیم.

اما دیدن این نتایج نیز آمادگی خاص خود را می‌طلبد. اینکه از کلیه وابستگی‌ها و تعلقات دروغین و بی‌مایه خود را پاک سازیم و به قول سهراب سپهری، چشم‌هایمان را بشوئیم تا بتوانیم نظاره گر اتفاق‌های جدید پرشور، پرهیجان و بالنده درزندگی باشیم.

درواقع ما باید "خودمان" را پیدا کنیم و به آن عشق بورزیم و به زایش نیرویی دست یابیم که چیزی برای بخشیدن به دیگران داشته باشیم. چرا که به واقع،بخشش نیز توشه و توانی می‌خواهد. عشق روحتان را پاک میکند و صیقل میدهد ارد بزرگ در این رابطه میگوید :عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد .

وقتی توانستید انرژی‌های منفی اطراف خود را که همچون ابری برآسمان زندگی شما سایه افکنده، ببینید؛ جا نزدید ، ایستادید و خودتان را پذیرفتید؛ قطعا جواب خواهید گرفت. چراکه خودتان بهتراز هرکسی می‌دانید؛ بهرحال این تجربه را درمواردی داشته‌اید

روانپزشکان و راویان زندگی، آنها که پرتلاش، مصمم، بی‌ریا و صبورند، همچنین بریک نکته تاکید می‌کنند اینکه این کار تداوم می‌خواهد؛ اگریک روز سراپا عشق باشید و یک روز سراپا خشم، به جواب نمی‌رسید.هم‌ زمان با تقویت نیروی عشق، خشم را کاهش دهید تا آن قدر کم رنگ شود که تنها عشق بماند… تنهای تنها… تا لذت و شیرینی زندگی را دریابید




منبع : مجله اینترنتی زن روز
http://zanrooz.com/?p=334

خوب زندگی کردن هنر است

خوب زندگی کردن هنر است

تغییرات عمیق و سریع فرهنگی و اجتماعی زندگی مدرن، بسیاری از شهروندان ایرانی را در رویارویی با مسایل زندگی دچار مشکل کرده است . به طوری که اکثر آن‌ها فاقد توانایی‌ها و مهارت‌های لازم در مواجهه با زندگی جدید بوده و بسیار آسیب‌پذیرند!


آمار بالای خودکشی، افسردگی، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی، قتل و ... در کنار مهم‌ترین عوامل مرگ و میر یعنی بیماری‌های قلبی- عروقی، سوانح و حوادث، گویای این امر است که زندگی سالم به «زیستن دشوار» تبدیل شده است. پیچیدگی روابط و مناسبات انسانی، نفوذ و گسترش وسایل ارتباط جمعی، تنوع در مصارف زیستی و فرهنگی به همراه افزایش جمعیت و مطالبات آنان و مهم‌تر از همه تغییرات ایده‌آل‌ها و آرمان‌های بشر امروزی، زیستن را از وضعیت همگون و ساده به وضعیتی ناهمگون و پیچیده تبدیل کرده است.

این وضعیت اگر چه از سویی به تحولات پرشتاب و پیچیده ی جامعه ی مدرن ربط دارد ، اما از سویی دیگر و مهم‌تر از آن به ناکارآمدی نهادهای سنتی خانواده، نظام آموزشی و سایر نهادهای فرهنگی‌ ما برمی‌گردد. نظام خانوادگی و آموزشی ما نتوانسته خود را با تحولات ارزشی، فرهنگی و تکنولوژیکی جامعه ی جدید وفق دهد. این امر ضمن این که از شکاف نسل‌ها تأثیر پذیرفته بر عمق این شکاف نیز افزوده است. بخشی از نابسامانی‌های خانوادگی و چالش‌های تربیتی که در درون خانواده‌های ایرانی در رابطه با فرزندانشان وجود دارد به ناآگاهی و نداشتن تجربه و مهارت‌های زیستن در جامعه ی مدرن بر می‌گردد که خود بزرگسالان به آن دچار هستند!


در حقیقت نسل جدید به دلیل فقر آگاهی و اطلاعات نسل پیشین نسبت به تحولات زندگی جدید دچار آسیب می‌شود. نهادهای فرهنگی و مدنی نیز به دلیل همین ضعف نمی‌توانند کمبودها و کاستی‌های نظام خانوادگی را جبران کنند. به عنوان مثال نظام آموزشی ما تنها مبتنی بر پرورش هوش ذهنی استوار است و به هوش اجتماعی و عاطفی توجهی ندارد. چه بسا نخبگان و تیزهوشانی که در رشته ی علمی خود سرآمدند اما در حل مسایل روزمره ی زندگی خود باز می‌مانند . مثلاً با یک شکست عاطفی در هم می‌ریزند و احساس عجز می‌کنند یا در مطالبه ی حقوق اجتماعی خود ناتوانند.
زندگی مدرن، متنوع وپیچیده است و به مهارت‌هایی فراتر از آن چه که خانواده‌ و مدرسه به انسان می‌آموزد نیازمند است.مهارت‌هایی که فراتر از تامین بهداشت روانی و ایمن کردن فرد در برابر آسیب‌های روانی- اجتماعی، به او بیاموزد که چگونه از زندگی لذت هم ببرد. این هدف و توانایی در زندگی پیچیده مدرن امروزی، هنری بس گرانبهاست .


مهارت‌های زندگی Life skills را می‌توان در سه معنی یا شیوه ی زیستن تقسیم کرد:


1- مهارت‌های مربوط به امرار معاش مانند این که چگونه فرد مشغول کار شود.

در این مرحله با افزایش سطح دانش و معلومات شهروندان، آنها را برای کسب یک حرفه ی ویژه در جامعه آماده می‌سازیم. این توانایی نه تنها چرخه ی معیشت افراد را می‌چرخاند بلکه در تأمین سلامت روانی و اجتماعی آنان تأثیر مثبت می‌گذارد.

به هر حال کار و تلاش نماد زنده بودن و زندگی است به قول ارد بزرگ :آنکه زندگی بدون رنج و تلاش را برمی گزیند پیشاپیش مرگ خویش را نیز جشن گرفته است .


2- مهارت‌های مراقبت از خود مانند مصرف‌غذاهای سالم،ورزش و...



3- مهارت‌هایی که برای پرداختن به موقعیت‌های پرخطر زندگی، آموزش داده می‌شوند.
مانند توانایی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر، توانایی مقابله با افسردگی در موقعیت‌های دشوار زندگی، کنترل خشم و عصبانیت و ... در واقع مهم‌ترین بخش از آموزش مهارت‌های زندگی به این قسمت مربوط می‌شود و منظور ما دراین مقاله نیز اهمیت و ضرورت این بخش از مهارت‌های زندگی است. با این توصیف مهارت‌های زندگی، مهارت‌هایی هستند که برای افزایش توانایی‌های روانی، اجتماعی افراد آموزش داده می‌شوند و فرد را قادر می‌سازند که به طور موثر با مقتضیات و کشمکش‌های زندگی روبه رو شود، به عبارت دیگر هدف از آموزش مهارت‌های زندگی، افزایش توانایی‌های روانی- اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح سلامت روان افراد است.


مهارت‌های زندگی، دارای پنج حوزه اصلی است:

1- مقابله با هیجان‌ها و استرس‌هااین مهارت‌ها به حفظ و نگهداری سلامت جسمانی افراد یاری می‌رساند. به خاطر بسپارید که این مهارت‌ها کم‌ارزش و بی‌اهمیت نیستند. سلامت روان و سلامت اجتماعی بر پایه‌های سلامتی جسمی استوار است. مصداق این سخن همان ضرب‌المثل معروف است که «عقل سالم در بدن سالم است».

2- خودآگاهی همدلانه

3- ارتباطات اجتماعی و ارتباطات بین فردی

4- تفکر خلاق و تفکر نقادانه

5- تصمیم‌گیری و حل مساله


و خلاصه اینکه به قول ارد بزرگ : ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .


منابع :

http://www.camrobaby.com/documents/document/11620/11656/portal.aspx

http://greatorod.forumotion.ca/forum-f12/topic-t19.htm#102

فوت وفن آرزوها....

آرزو می‌کنیم، آرزوهای کوچک و بزرگ. آرزوهایی که گاه رنگ خیال می‌گیرند.

آرزو کردن را از کودکی آموختیم. جلوی در مغازه به پهنای صورت‌مان اشک می‌ریختیم و آرزو می‌کردیم که ای کاش پدر و مادرمان این اسباب بازی را برای‌مان بخرند. وقتی کوچک بودیم بسیار آرزو می‌کردیم و زودتر از آن‌چه فکر کنیم از خیرش می‌گذشتیم و سراغ آرزوی دیگری می‌رفتیم. در کودکی می‌دانستیم که راه دست‌یابی به آرزوهای کوچک‌مان، گریه کردن است حال آن‌که اکنون نمی‌دانیم از کدام راه برویم تا به آرزوهای‌مان برسیم.


**************************

در واقع آرزو می‌کنیم اما زمانی که بر آورده نمی‌شود ایراد را در آرزوهای خود نمی‌یابیم و شدیدا" مأیوس می‌شویم. غافل از این امر که آرزو کردن فوت و فن خاص خودش را دارد و مانند هرچه در این جهان هست، حساب و کتاب دارد.

به قول ارد بزرگ هر آرزویی بدون پژوهش و تلاش به سرانجام نخواهد رسید. اما یک سؤال پیش می‌آید و آن این است که این آرزو کردن چیست که آدم‌های روزگار بر سر آن سر و دست می‌شکنند؟ راستی شما چطور آرزو می‌کنید؟

آیا در راه رسیدن و نرسیدن، دلواپس آرزوهای‌تان می‌شوید؟ یا این‌که به‌خود می‌گویید، آرزوهای‌تان دچار تقدیر سرنوشت شده‌اند و می‌گویید که قضا و قدر جلوی آن‌ها را گرفته‌اند تا برآورده نشوند. چه بسا نمی‌دانید شاید اگر بر آورده شوند روزگارتان سیاه‌تر از پر کلاغ شود.

گاهی آن قدر دنبال آرزوهای‌تان می‌دوید که یادتان می‌رود، زندگی مثل یک دیکته‌ی پر غلط است می‌نویسی و پاک می‌کنی. غافل از این‌که یک روز اعلام می‌کنند: وقت تمام شد! ورقه‌ها بالا یا که نه آرزوهای بزرگی می‌کنید و یادتان می‌رود آرزو‌های بزرگ آن قدر باید مقاوم باشند تا تیشه‌ی سخت روزگار، آن‌ها را از پای در نیاورد! ارد بزرگ در این رابطه می‌گوید: "به آرزوهای خویش ایمان بیاورید و آن گونه نسبت به آن‌ها باندیشید که گویی به‌زودی رخ می‌دهند."

آیا شما نیز آرزو می‌کنید و تا زمانی که بر آورده نشود می‌ایستید و فقط به آرزوی‌تان با نگاه مظلومانه‌ای می‌نگرید؟ شما نیز هنوز در پیچ و خم آرزوها متوجه نشده‌اید که سقف آرزوهای‌تان را در چه حدی تعیین کنید؟ آیا آن قدر آرزوهای‌تان بزرگ است که حتی جرأت بر زبان آوردن آن‌را نیز ندارید؟ که راستی آرزو چیست و چه آرزویی بکنیم تا بر آورده شود؟

آرزو شاید آن چیزی که در سخت‌ترین موقعیت‌ها فکر رسیدن به آن‌را در ذهن پرورش می‌دهیم و آن قدر به آن توجه می‌کنیم تا در همین لحظه، همین حال آن‌را بیابیم. حتی اگر یافتنش سخت باشد. حال با تمام هیجانی که آرزو کردن دارد، چه آرزویی بکنیم که وقتی به آن رسیدیم آن قدر خسته نباشیم که آرزوی‌مان همه شور و شعف خود را از دست داده باشد.

از دوستی شنیدم که می‌گفت هر روز آرزو می‌کردم. آرزوهایم را می‌گفتم و می‌نوشتم فکر می‌کردم فقط باید آرزو کنم. آرزو می‌کردم یکی پس از دیگری، جوری که آرزوهایم روی هم انباشته شده بود. آرزوهای اولم شاکی شده بودند و می‌گفتند از خیر ما بگذر ما که برآورده نمی‌شویم پس آرزوهایت را پس بگیر تا ما رها شویم.

اول فکر می‌کردم آرزوهایم خسیس هستند و خودشان نمی‌خواهند بر آورده شوند تا از قید و بند من رهایی یابند، اما نه گویی اشتباه می‌کردم، آرزوهایم از زیر کار در برو نبودند. این من بودم که آرزوهای بزرگی می‌کردم اما تلاش‌های کوچکی. می‌توانم بگویم اصلا" تلاش نمی‌کردم. در واقع من تلاشی نکرده بودم فقط آرزوهایم هر روز مرتفع‌تر می‌شد و تلاش‌هایم روی زمین مانده بود.

فکر کنم دچار خواب غفلت شده بودم چرا که آرزوهایم هر روز بزرگ‌تر می‌شد و من در غفلت خویش غرق بودم. فکر می‌کردم اگر مدام آرزوهایم را تکرار کنم و دست به هیچ تلاشی نزنم حتما" برآورده خواهد شد، اما اشتباه می‌کردم.

در واقع نه تنها من بلکه همه‌ی آدم‌ها باید سقف آرزوهای‌شان را تعیین کنند تا بتوانند چراغی به آن آویزان کنند و فراموش نکنند آرزوی هر شخصی وظیفه‌ی هدایت او را به‌عهده دارد و راه رسیدن به آرزو‌ها این است که به جای متکی بودن به شانس و اقبال برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنیم.

چه بسا اگر برای آرزوهای‌مان در زندگی برنامه‌ریزی کنیم، هدفی می‌شود که آینده‌ی‌مان را رقم می‌زند و اگر درست آرزو کرده باشیم زندگی‌مان شیرین خواهد شد. به قول آنتونی رابینز آرزو ریشه‌ی حیات ماست، اگرچه این ریشه‌ی حیات، ما را به تدریج می‌سوزاند ولی همین ریشه مایه‌ی زندگی است.

از همین امروز تصویر زندگی آینده‌مان را فوق العاده ترسیم کنیم. ریشه‌ی حیات‌مان را زیبا آبیاری کنیم. به خودمان قول دهیم آرزوهایی کنیم که تا حدودی برای دست یافتن به آن‌ها مطمئن باشیم و نگذاریم یأس و ناامیدی آن‌ها را آبیاری کند.


حرف يك گلدان گل سرخ :آرزوهای خویش را ارزشمند بدان که نای پروازت به سوی آرمانهاست . ارد بزرگ


وب سایت "یک گلدان گل سرخ"
http://bodn.blogfa.com/post-132.aspx
و http://greatorod.forumotion.ca/forum-f12/topic-t18.htm#101

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان