۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

سروده ی : (ایوان خانه ) از شاعر معاصر: محمد رضا حیدری نفرشی



معرفي محمد رضا حيدري تفرشي
تاريخ تولد: جمعه 11 بهمن 1353
کشور: ايران شهر: تهران

از دلنوشته های ایشان در سایت شعرنو:
در يكي از سردترين روزهاي بهمن ماه در آغوش گرم مادر مهربانم، شنيدن اولين نغمه و شعر زندگي را تجربه كردم و اكنون سي و پنج سال از آن روز گذشته و شعور من در تفسير اولين شعر وا مانده ....

ليست دفتر شعر ها محمد رضا حيدري تفرشي
نوشته های ادبی محمد رضا حيدري تفرشي
http://www.shereno.com/file.php?id=58509
_______________ایوان خانه:__________
ايوان خانه ما حرف ميزند
باور کنيد
من شعر مينويسم و او دست ميزند
او از گذشته های دور
و من خاطرات را
او بر تمام قصه ی من چنگ ميزند
..................
ايوان برايم از گل نرگس تمام گفت
او قصه گفت
ز باران ز برف
او راز لاله و شبنم يواش گفت
..................
ايوان ز پنجره ی ما گلايه داشت
ميگفت باد ميزند پرده مي رود
مردم ز دور
به گلهای یاس و برگ
دزدانه می کشند سرک
یاس می رود
..............
ایوان ز ماه گفت
از او هم گلایه داشت
از حوض آبی و از ماه غوطه ور
میگفت می رسد و غسل میکند
میگفت ماه برایم غریبه است
...............
او قصه گفت و من می نویسمش
ایوان ز قصه ی من هم گلایه داشت
او از زمین و زمان هم گلایه داشت
...

شاعر معاصر: محمد رضا حیدری نفرشی

وبلاگ نویسان روزنامه ها را تسخیر می کنند !

وبلاگ نویسان در حال ورود به عرصه زندگی روزمره جوامع هستند . روزنامه‌های پرتیراژ جهان همچون یومیوری شیمبون ، آساهی شیمبون و ماینیچی شیمبون ژاپن ، روزنامه آلمانی بیلد (Bild) روزنامه چینی کانکائو ژیائوژی و روزنامه های آمریکایی روزنامه یو.اس.ای تودی USA Today ، واشنگتن پست ، نیویورک تایمز ، دیلی هرالد و... تقریبا نیمی از مطالب خود را از منابع اینترنتی و نوشته های وبلاگ نویسان تهیه می کنند.
روزنامه گاردین خبر از راه اندازی نخستین روزنامه یی که تمام مطالب آن از وبلاگ نویسان است در لندن داد .

http://theblogpaper.co.uk/sites/all/themes/framework/images/process.jpg

انتشار روزنامه جدید Blogpaper که سردبیری ندارد و محتوای آن با رای وبلاگ‌نویسان انتخاب می‌شود.
این نشریه به‌طور رایگان در چهار ایستگاه زیرزمینی شهر لندن توزیع می‌ گردد، برای محتوا به وبلاگ‌نویسان پول پرداخت نمی‌کند و بانیان آن قصد دارند بودجه‌اش را از طریق تبلیغات تامین کنند.
در وب سایت این نشریه آمده است: هدف ما یکی کردن دو نوع رسانه متفاوت یعنی اینترنت و روزنامه است.
بنیان گذاران این روزنامه Anton Waldburg و Karl Jo Seilern می باشند . آنچه باعث جذابیت مطالب وبلاگ نویسان شده است بازی آزاد آنها با اخبار است آنها به خاطر درگیر نبودن در بایدها و نبایدهای صنفی مطبوعات به راحتی بر روی مسائل مطرح جامعه مانور می دهند و به این شکل مخاطبین خویش را ذوق زده و راضی می سازند . مطبوعات رسمی به خاطر تامین منافع سرمایه گذاران خویش اغلب جهان را آنگونه به نمایش می گذارند که مدیران پس پرده آنها تمایل دارند این در حالی است که وب نویسان هیچ قیدی به رعایت بازی های پس پرده ندارند و از این رو مخاطب را گاها با مطالب خود شوکه می کنند . و حرارت آنها را برای ادامه و پی گیری بیشتر می نمایند فیلسوفی نظیر ارد بزرگ می گوید "رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد" با نفوذ دریای وبنویسان به عرصه رسانه های نوشتاری غیر مجازی تحولات اجتماعی بسیار سریعتر از گذشته رخداده و باید حضور آن را به فال نیک گرفت .
روزنامه گاردین در پایان گزارش خود می نویسد : واضح است که کار تازه در حال پیشرفت است .

این خبر برای وبلاگنویسان بسیار مهیج است آنها همواره تحقیر کار خود را در نشریاتی کاغذی می دیدند اما امروز شاهد برتری توان خود بر رسانه های سنتی هستند.

روزنامه بلاگ پی پر (نخستین روزنامه کاغذی ! وبلاگ نویسان )

http://theblogpaper.co.uk

نام جعلی جاده ابریشم را به کار نبریم !

در خبرها می خوانیم امسال دولت چین برای مدارس این کشور مطالبی در مورد جاده ابریشم ارایه می دهد. این سئوال مهم مطرح می شود که اگر جاده ابریشم واقعا تاریخی بود چرا در کتابهای مدارس و دانشگاهای چین تا به امروز نبود ؟! آیا غیر از این است که چینی ها به ناگهان تصمیم به فرهنگ سازی یک امر غیر واقعی گرفته اند ؟

باید بدانیم که در هیچ کتاب قدیمی تر از 50 سال پیش ایران ، نام جاده ابریشم نیست !!! صدها جلد سفرنامه نوشته شده هیچ یک نامی از جاده ابریشم در خود ندارند حتی سفرنامه مارکوپولو هم که نگاهی ویژه به کشور چین دارد نیز فاقد این نام جعلی است . نکته مهم این داستان در این است که چینی ها خود هم تازه به جاده ابریشم رسیده اند !
طبق نظریه قاره کهن ارد بزرگ فراگیری نام جاده ابریشم ریشه در خوی استعمارگری کشور چین دارد از دیدگاه او این واژه برای جاده ایی که بانی آن ایرانیان باستان بوده اند و چینی ها فرهنگ و خرد خود را مدیون فرهنگ غنی و عظیم ایران هستند تعجب آور است . او می گوید خدمات فرهنگی و علمی ایرانیان به هر دو سوی این راه آنقدر بوده که اگر قرار باشد نامی برآن باشد آن را ایرانیان باید طرح کنند . او معتقد است خود چینیان هم از این مسئله شگفت زده شده اند و در طی 30 سال گذشته تمام هم و تلاش خود را گذارده اند تا این مسئله را تعمیق بخشند . ارد بزرگ از مراکز دولتی و فرهنگی می خواهد از گفتن این نام و خواهر خواندگی شهرهای ایران با شهر های چین بر این اساس خودداری کنند . و در نهایت نام این جاده را " راه فرهنگها " می نامد که در برگیرنده آرمانهای همه سرزمینهای این مسیر می باشد .

کتاب جاده ابریشم ، واژه ای استعماری نویسنده سیمین کوثری

ارد بزرگ به یک نکته جالب دیگر نیز اشاره می کند و آن اینکه در کشور چین کتاب شاهنامه ما را 400 سال بعد از نگارشش بدست حکیم توس ، بنا به ادعای مورخین بی طرف چینی به زبان چینی ترجمه و نام های اصلی شخصیت های شاهنامه را عوض می کنند و بر فرض به رستم می گویند تانگ! و امروزه شاهنامه را چینی می خوانند!!! جالب است که صدها فیلم رزمی بر اساس اشعار تانگ می سازند و به همه آنها رنگ و بوی چینی می دهند . همان کاری که امروزه در مورد جاده ابریشم می بینیم !!! .

این خصلت چینی ها در دیگر بخشها نیز دیده می شود همه ما می دانیم چین بزرگترین مهندسین کپی ساز ! را در اختیار دارد و هر چه در دنیا ساخته شود نمونه جعلی و ضعیف آن را فردایش ارایه می کنند اما ارزانتر از همه جا ! .

چینی ها این روزها شدیدا مشغول سریال سازی و برگزاری نمایشگاه در این کشور و آن کشور بنام جاده ابریشم هستند . آنها می خواهند ظهور عصر ابرقدرتی خویش را با تحمیل عنوان جاده ابریشم به رخ جهانیان بکشند . آنها راه تاریخی واردات محصولات ایرانی را وارونه کرده و برایش واژه ابریشم خلق نموده اند ! و حالا افسانه بافی می کنند...

قبول عنوان جاده ابریشم به منزله پذیرش چین به عنوان تمدن برتر آسیاست تمدنی که پنجه هایش تحت نام جاده ابریشم تا اروپا کشیده شده است !

و یک هشدار :

کسانی که در ایران واژه جعلی جاده ابریشم را پذیرفته و مدافع آن هستند در واقع در حال نفی تمدن باستانی کشور عزیزمان ایران هستند .

چطور روابط مان بخاطر راه دور کم رنگ نشود ؟

درون آدمی همواره دچار افراط و تفریط است وقتی به یکدیگر نزدیکیم برای هم می میریم و وقتی چند ماهی از هم دوریم به یکباره همه چیز را فراموش می کنیم !
وقتی از نامزدتان دور هستید مدام فکر می کنید که چه کار باید انجام داد تا علاقه تا‌ن نسبت به هم ، کمرنگتر نشود . پس به توصیه های ما توجه کنید!
شـمـا یا نـامزدتان به دلـیل ادامه تحصیل یا کار در حال اقـامت گـزیــدن در شـهـر دیـگـری هستید و بر سر این مسئله که آیـا بـاید بـه خـاطر ایـن مســئله از هم جدا شوید و یا رابطه ای دورا دور را تجربه کنید بحثی میان شما آغاز شده است.

تلاش کنید تا زمانی کـه واقـعا به هــم علاقمند نشده و آماده فداکاری برای یکدیگر نگشته اید، حتی فکر حفظ رابطه راه دور را نیز از سر خطور ندهید. اگر تصور نمیکنید چنین فردی هستید، بهتر از است از همان ابتدا جلوی شکستها و ضربات سنگین عاطفی آینده خود را بگیرید.

از طرف دیگر اگر هر دوی شما آماده و مایل به برقراری و تداوم ارتباط از راه دور هستید، حتما این نکات را مطالعه کنید تا در کارتان موفق گردید.

http://www.freezpic.com/pics/7d47f5ed186fb94b214b3b3dc8d252f7.jpg

* وقت بگذارید
البته، نقل مکان دادن به شهری جدید فرد را درگیر ملاقات با اشخاص جدید و انجام کارهای تازه مینماید، اما آن بدین معنا نیست که محبوب شما در انتهای لیست اولیتهایتان سقوط کند.
لازم است که همه روزه بدون حواس پرتی، زمانی را برای تلفن کردن یا ایمیل دادن به هم اختصاص دهید. با یکدیگر در مورد اتفاقات روز، دوستان، همکاران و غیره صحبت کنید تا احساس نمایید بخشی از زندگی همدیگر هستید؛ این عمل بظاهر کوچک در کاستن فاصله بین هر دوی شما نقش مهمی ایفا میکند.

* دیدار کنید
سعی کنید تا آنجایی که ممکن است هم دیگر را ملاقات نمایید، و اینگونه نباشد که این کار را فقط در زمانهای مورد انتظار همانند روزهای تعطیل انجام دهید. اگر برای دیدن هم وقت نگذارید، هر چقدر هم عشقتان محکم باشد، در نهایت بینتان جدایی خواهد افتاد. در نهایت، برای تداوم بخشیدن به یک رابطه نیاز به مقداری تماس فیزیکی دارید.

* برنامه ریزی داشته باشید
مطمئن گردید که کارهای خود را طوری زمانبندی و سازماندهی نمایید که وقتی نامزدتان به دیدن شما آمد، وقتتان کاملا آزاد بوده و آنرا کاملا در اختیار او قرار دهید. به دوستان و خانواده تان بگویید در زمانهایی که شما محبوبتان تصمیم به با هم بودن دارید، دیگر در دسترس آنها نیستید.
این نه تنها بالفطره لذت بخش خواهد بود، بلکه باعث می‌شود نامزدتان احساس کند خود و تلاشش برای دیدن شما مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته، و اینکه شما واقعا او را دوستش دارید.

چند نکته دیگر را بیاموزید...

* اندیشمند باشید
اعمالی شیرین و خود انگیخته انجام دهید تا به او نشان دهید چقدر دلتنگش هستید. اگر او شهر خود را ترک نموده، برایش آنچیزی را ارسال کنید که در زادگاهش به آن علاقمند بوده، مانند شیرینی و یا یک روزنامه محلی. اگر دلش برای خانه تنگ شده، برای او عکسی دو نفره از خودتان بفرستید یا سی دی موزیک مورد علاقه اش و یا آهنگهایی را که شما را به فکر او می‌اندازد.
حتی اگر این اندکی احساسی بنظر برسد، یک رابطه دورا دور موقع هماورد جویی نیست بلکه زمانی است که که نامزدتان را دلتنگ و دوستار شما باقی نگاه داشته و مشتاق دیدار دوباره شما گرداند.

* ریلکس باشید
با اینکه ممکن است در ابتدا مشکل بنظر آید، لازم است که آرام بوده و به یکدیگر اعتماد کنید. به عبارت دیگر به این دلیل که نامزدتان دوستان جدیدی پیدا نموده و با آنها معاشرت دارد بدترین فکر را متصور نشوید.
اگر تماس گرفتید و او نبود، اتوماتیک وار خیال نکنید که نبود او به این خاطر است که دیگری جای شما را گرفته. اگر به او به اندازه کافی اعتماد ندارید که اجازه دهید زندگیش را بدون اینکه لحظه به لحظه اش در کنار شما باشد ادامه دهد، احتمالا باید مقدمه این مقاله را بازخوانی نموده و بپذیرید که اصلا آمادگی برخورد با رابطه دورا دور را ندارید.

* خود را با شرایط وفق دهید
اگر یکی از شما موقتا نقل مکان کرده و تصمیم به برگشتن دارد، آنگا هر دوی شما باید تا رسیدن آن زمان صبور و شکیبا باشید. از طرف دیگر اگر جابجایی کمی طولانی تر بنظر برسد، مجبورید تصمیم بگیرید که تا چه زمانی تمایل به حفظ رابطه خواهید داشت.
آیا فردی که در شهری دیگر است برای زندگی هر دوی شما بدنبال محلی بهتر خواهد گشت و شغلی مناسب برای دیگری پیدا خواهد نمود؟ یا شما در نهایت راه خود را جدا خواهید کرد؟ اینها مسائلی هستند که باید گهگاهی در نظر گرفته شوند، و هیچ زمانی بهتر از زمان حال نیست.

*برای برقراری تماس منتظر زمان خاصی نباشید
هر گاه احساس خلاء عاطفی نمودید بلافاصله تماس بگیرید و به این شکل خود را از فرو افتادن در چاه افسردگی برهانید . دوری در اندازه های کوچک نظیر حتی یک میهمانی نیز رد شده است همانطور که دانشمند علم اخلاقی نظیر ارد بزرگ می گوید : آفتاب زندگی مرد و زنی که بدون هم به میهمانی می روند بسیار کم فروغ است .
پس حالا که به دوری دچار شده ایم باید با تماس های تلفنی ، کمبود هایی را که مسافت و زمان بر ما تحمیل نموده اند را از یاد ببریم !

* او را بسیار دوست بدارید
اگر تصمیم گرفته اید که خود را درگیر رابطه دورا دور نمایید، هر دوی شما باید چند خصوصیت اصلی را دارا باشید تا بتوانید به منظور واقعی خود دست پیدا کنید. مثل صداقت، وفاداری، اعتماد، احترام و عشق به دیگری. منظور دوست داشتن حقیقی فرد نیست، بلکه در مورد عشقی کنترل ناپذیر، غیر قابل توضیح و کور کننده صحبت میکنیم که تقریبا برای حفظش حاظر به انجام هر کاری میباشید. اگر به چنین مرحله ای دست پیدا نمودید، و همچنین توانستید به عنوان دو فرد مستقل به هم احترام بگذارید، آن گاه در مسیر خود موفق خواهید شد.

با نقد دیگران سرخ نشویم !

انسان موجود بسیار پیچیده ی ست . اغلب دیر چیزی را می پذیرد و وقتی پذیرفت دیر آن را ترک می کند . ترک کردن امری که تبدیل به عادت شده بسیار مشکل و بعضا غیر ممکن است . تغییر ما تنها با هشدار و نقد دیگران رخ می دهد یعنی باید ما به خطا بودن راهی که می رویم پی ببریم اما پذیرفتن نقد دیگران هم خود توانی مضاعف می خواهد .
بسیاری از ما وقتی انتقادی می‌شنویم، حالتی تدافعی به خود گرفته و رنجیده یا عصبانی می‌شویم، بنابراین انتقاد را پدیده‌ای نامطلوب تلقی می‌کنیم، حال آن‌که این‌گونه نیست. ما برای این‌که بتوانیم بین انتقاد مخرب و مفید، تفاوت قائل شویم و هم‌چنین قادر شویم با انتقاد کنار بیاییم، باید بتوانیم خودمان را به‌درستی ارزیابی کنیم. به این معنی که در مورد عقاید، افکار، اعمال و احساسات خود، آگاهی و صراحت داشته باشیم.
ما نیازمندیم برای سنجش خود، ملاک‌هایی داشته باشیم زیرا در غیر این‌‌صورت، انتقاد دیگران را به‌سادگی می‌پذیریم. برای مثال، اگر همواره به شما گفته شود که کند کار می‌کنید، حتی اگر بدانید سرعت کارکردن شما مناسب است، کم‌کم آن‌را باور خواهید کرد و اگر عزت‌نفس کافی نداشته باشید تا خود را به‌طور دقیق ارزیابی کنید، آن‌گاه در مورد رفتارهای خود، شروع به معذرت‌خواهی نموده یا خودسرزنشی و احساس گناه می‌کنید.
ما از گذشته، با پیام‌های زیادی از طرف والدین یا معلمان خود، روبه‌رو بوده‌ایم و برخی از این پیام‌ها، آن‌چنان محکم به ما داده شده‌اند که هنوز هم فکر می‌کنیم واقعاً درست هستند؛ پیام‌هایی هم‌چون «امیدی به تو نیست»، «تو از عهده‌ی کاری برنمی‌آیی» و... که اگر درونی شده باشند، در ما احساس ناتوانی به‌وجود آورده و درنتیجه تمایل به پذیرفتن‌ اشتباه خود پیدا می‌کنیم. در دوره‌ی کودکی، بزرگ‌ترها درباره‌ی درستی یا نادرستی اعمال ما، اظهارنظر می‌کنند بی‌آن‌که در نظر بگیرند چرا ما آن عمل خاص را انجام داده‌ایم، از این‌رو کودکان، طوری تربیت می‌شوند که برای ارزیابی رفتار‌شان، به بزرگ‌ترها وابسته شده و به‌طور معمول بزرگ‌ترها آنان را ترغیب نمی‌کنند که برای ارزیابی خودشان، ملاک‌هایی داشته باشند.

http://shc.sums.ac.ir/23%20(2).jpg

به‌دلیل اشباع‌شدن از این پیام‌ها، ملاک‌های سنجشی که برای خود به‌کار می‌بریم، بیش‌تر وقت‌ها ما را حمایت نمی‌کنند. ما فقط آمادگی زیادی خواهیم داشت که باور کنیم بد هستیم. این، یکی از دلایلی‌ست که برخورد با خشم را برای افراد، مشکل می‌سازد، یعنی اگر کسی از آنان خشمگین شود، احساس خطاکاری، سرخوردگی و صدمه می‌کنند. اولین گام در برخورد با انتقاد، می‌تواند شناخت بعضی از این پیام‌ها باشد. بیایید به کمک پیام‌هایی که دریافت کرده‌ایم، به منشأ انتقادهای درونی خود، نگاه دقیق‌تری بیندازیم. اول این‌که بیش‌تر وقت‌ها پدر و مادران ما مشخص نمی‌کنند که فقط رفتار خاصی از ما را نپذیرفته‌اند، نه خود ما را. در نتیجه اگر کودکی کار خاصی را مطابق میل پدر و مادر انجام ندهد، احساس می‌کند فرد خوبی نیست. دوم این‌که، اگر چیزی تکرار شود، آن‌را باور خواهیم کرد. به‌طور نمونه اگر هنگام کودکی، یک‌بار به ما گفته شود که کم‌هوش‌تر یا بدتر از برادر یا خواهرمان هستیم، احتمال دارد آن‌را نپذیریم اما اگر به‌‌تکرار به ما گفته شود، ممکن است فکر کنیم شاید واقعا این گونه است. سوم این‌که، اگر پدر و مادر ما، خود را نادرست ارزیابی‌ کنند، برای مثال، خود را مستحق دستاوردهای خویش ندانند، ما نیز این‌گونه خواهیم شد. وقتی سال‌های سال به برچسبی خاص عادت کرده‌ایم، بعدها به‌سختی می‌توان بین آن برچسب و آن‌چه واقعاً وجود دارد، تمایز قائل شد.
این‌که به چه دلیل فرد مقابل، فلان حرف را می‌زند یا فلان کار را انجام می‌دهد، به شما کمک می‌کند تا با انتقاد، کنار بیایید. ممکن است فردی از شما به خاطر مسأله‌ای انتقاد کند که خودش نیز درگیر آن است اما نمی‌خواهد آن‌را بپذیرد، بنابراین این انتقاد، بیش‌تر به رفتار خود او برمی‌گردد تا شما.
ممکن است کسی از شما انتقاد سازنده‌ای کند، به این دلیل که به شما اهمیت می‌دهد و می‌خواهد شما رشد کنید و یا می‌خواهد با شما رابطه‌ای صریح و صادقانه‌ داشته باشد. شاید هم وظیفه‌ی حرفه‌ای او این‌گونه ایجاب می‌کند. متفکر شاخصی همچون ارد بزرگ در این مورد می گوید : نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .
گاهی‌اوقات چیزی که به‌نظر، انتقاد می‌آید، درواقع یک شوخی‌ست، بنابراین مراقب باشید! زیرا شوخی‌های نیش‌دار می‌تواند نوعی انتقاد یا تحقیر پوشیده باشد. به‌طور مثال، وقتی کسی می‌گوید: «باز هم کیک می‌خواهید، این‌طور نیست؟!» می‌تواند یک گوش‌زد تند در قالب یک شوخیِ خوب، یا یک انتقاد در مورد اضافه‌وزن شما باشد.
البته ممکن است مردم به دلیل انتقام، از شما انتقاد کنند یا شاید بنا به دلایلی، به شما حسادت ورزند، در هر حال، شما می‌توانید به‌آرامی به انتقاد گوش‌دهید.
برای مقابله با نجوای انتقاد در ذهن‌تان، بهتر است تا حدودی خودتان را تأیید کنید. این تأییدات باید بر آن‌چه که هستید، مبتنی باشد نه بر یکی از رفتارهای خاص‌تان. باارزش‌بودن، تنها به این معنی نیست که به‌طرز خاصی عمل کنید، بلکه کافی‌ست فقط خودتان باشید. این انتقادها موجب می‌شود که در زمینه‌های مختلف زندگی‌تان، پیشرفت بیش‌تری کنید چراکه نشان‌می‌دهد به آن خوبی که باید باشید، نیستید. در این‌جا نمونه‌ای از این‌گونه تأییدات را ارائه می‌کنیم:
وضعم را به همان صورت که هستم، می‌پسندم.
بیش‌ترین تلاشم را می‌کنم. گاهی موفق می‌شوم و گاهی نمی‌شوم.
انتقاد ممکن است مفید یا غیرمفید، معتبر یا نامعتبر باشد. این بستگی به ما دارد که چه‌قدر بخواهیم به یک انتقاد خاص، توجه کنیم. از خودتان بپرسید چیزی که منتقد می‌گوید، آیا واقعیت دارد یا فقط یک عقیده است؟ برای مثال «شما در این کار اشتباهات زیادی مرتکب شده‌اید»، می‌تواند یک «واقعیت» باشد اما «فکر نمی‌کنم آن لباس، مناسب شما باشد» یک «عقیده» است. به هرحال بسیاری از ما تمایل داریم به عقاید دیگران، بیش از عقاید خودمان ارزش دهیم، به‌خصوص اگر عزت‌نفس‌مان پایین باشد. باید توجه داشته باشیم که عقاید مردم، مربوط به خودشان است و ممکن است طرح عقایدشان، بیش‌تر در مورد خود آن افراد، به ما اطلاعات دهد تا ما. باید یاد بگیریم عقاید دیگران را زیاد شخصی تلقی نکنیم.
اگر فکر می‌کنید انتقادی که به شما وارد شده، صحیح است، باید حرف کسی را که از شما انتقاد کرده، تأیید نمایید اما بیش‌ازحد عذرخواهی نکنید و به‌اصطلاح، خودتان را دست‌کم نگیرید. به‌عنوان نمونه اگر کسی به شما بگوید که در کاری سهل‌انگاری کرده‌اید و شما فکر می‌کنید درست می‌گوید، بگویید: «بله! شما حق دارید. من آن‌طوری‌که باید، عمل نکردم. دفعه‌ی دیگر، به‌طور حتم وقت بیش‌تری را برای این کار اختصاص خواهم داد.» اما اگر فکر می‌کنید انتقادش صحیح نیست، آن‌را نپذیرید و با آرامش می‌توانید بگویید: «شما اشتباه می‌کنید، این درست نیست و من تنبلی نکردم، برعکس فکر می‌کنم خوب کار کردم.» اگر کسی قضاوتی کلی در مورد شما کرد که در آن موقعیت خاص، مصداق دارد، به‌طور حتم باید مواردی که مصداق ندارد را رد کنید. به‌طور مثال ممکن است کسی به شما بگوید: «شما همیشه بی‌مسؤولیت هستید» و شما حس‌کنید فقط در آن مورد خاص، این‌گونه بودید. در این مواقع بگویید: «من در آن لحظه متوجه نبودم اما معمولاً فرد متعهدی هستم.» در این‌صورت، بخشی از انتقاد را که مربوط به شماست، پذیرفته‌اید اما اجازه نداده‌اید که تحقیر شوید.
راه درست نقد کردن: به هنگام نقد کردن، به رفتار، برچسب بزنید نه به فرد. برای نمونه به‌جای این‌که بگویید: «تو واقعاً تنبلی!» بگویید: «وقتی سهمت را در کارهای خانه انجام نمی‌دهی، واقعاً عصبانی می‌شوم.»
- انتقاد را با اندکی تحسین، همراه کنید. به‌طور مثال بگویید: «من همیشه شما را به‌خاطر رعایت حق‌تقدم دیگران، تحسین می‌کنم اما انتظار دارم برای این کاری که پیش‌رو دارید، بیش‌تر وقت بگذارید.»
- در صورت امکان، پیشنهادهای سازنده‌ای مطرح کنید تا طرف مقابل‌تان، بتواند رفتارش را در آن راستا تغییر دهد. برای مثال نگویید: «بیش‌تر ملاحظه‌ی من را بکن.» درعوض بگویید: «لطفاً هروقت قراراست دیر بیایی، از قبل به من خبر بده.»
- به‌یاد داشته باشید که اگر از شخصی انتقاد می‌کنید، این امر، تا انتقاد از خود شما، فقط یک گام فاصله دارد زیرا از این به بعد، به‌خصوص در این مورد خاص، در معرض انتقاد قرارخواهید گرفت.
- تلاش‌کنید که از عقاید خود در مورد جهان، زندگی و درکل، مردم آگاه باشید. اگر باور داشته باشید که هرکس ازجمله خود شما، در هر شرایطی، تلاش می‌کند در حد آگاهی و توان خود، بهترین کار را انجام دهد، چنین شیوه‌ی تفکری موجب می‌شود تمایل به انتقاد منفی از دیگران در شما کاسته شود.
به هرحال هرچه بیش‌تر از دیگران انتقاد کنید، تمایل بیش‌تری نیز به انتقاد از خودتان به‌وجود می‌آید و شانس کم‌تری خواهید داشت که انتقاد منفی دیگران را از خودتان به‌طور دقیق ارزیابی نمایید.

اگر خود را به شیوه‌ی منفی ارزیابی نمایید، در معرض این خطر قراردارید که انتقاد دیگران را جدی‌تر از حد لازم، تلقی کنید. توجه کنید که آیا در مورد خودتان، به شیوه‌ای محکوم‌کننده قضاوت می‌کنید یا فقط مسأله را ارزیابی می‌نمایید؟ ممکن است در شرایط خاص و در مورد برخی منتقدان، مناسب باشد که از آنان بپرسید چرا آن انتقاد را مطرح می‌کنند؟ بدین‌صورت، ممکن است چیزی در مورد خودتان یادبگیرید. به‌یاد داشته باشید که وقتی از شما انتقاد می‌شود، یک‌دفعه ناراحت نشوید و با گفتن عباراتی که خودتان را تحقیر می‌کند، از انتقادهای بیش‌تر استقبال نکنید چراکه باعث می‌شود دیگران نیز با این خودتحقیری شما، موافقت نمایند.

بهترین راهکارهای پیشرفت در کار



برای پیشروی در اجتماع در حال تغییر ، تنها در صورتی امکان دارد که ظرائف کار را بهتر بشناسیم . مردم منتظر نمی‌مانند تا شما آنان را بشناسید، بعد از تصرف بخشی از بازارتان شما وجودشان را به خوبی درک می‌کنید و تازه اگر نجنبید حذف می‌شوید حتی اگر اولین و سردمدار باشید، مجبور به تغییر هستید.

http://persian-star.net/1388/1/30/5.jpg

مشتریان شما با ارزیابی چهار عامل به سراغ شما می‌آیند و یا از شما دور می‌شوند، قیمت، کیفیت، زمان و نوآوری بهتر در محصولات و خدمات.
هرچه توان شما در ارائه مطلوب هر یک از آنها بیشتر باشد، به همان میزان بازار بیشتری در دست شماست و تولید شما برای مشتریانتان زیباتر و جذاب تر خواهد بود، برای رسیدن به یک استاندارد قابل قبول برای هر عامل، یک تلاش وسیع و تصمیم‌گیری اساسی در همه فرآیندهای روزانه لازم دارد.
نقطه شروع این بنا درک صحیح نیاز بازار و مشتریان است و نقطه پایان آن تامین خواسته‌ها و برآوردن این نیازها و روند رو به رشد آن است . ارد بزرگ می گوید : در دوی زندگی ، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام .
سختی رقابت و غلبه بر پیچیدگی‌های بازار با جلب همدلی و رضایت مشتریانتان بسیار ساده خواهد شد و این یعنی موقعیتی که همه ارائه دهندگان کالا و خدمات به دنبال آن هستند و این یعنی سهم بازار بیشتر و حاصل اقتصادی بالاتر!
با وجود عرضه کنندگان متعددی که محصولاتی با کیفیت نسبتا یکسان عرضه می‌کنند، اغلب مشتریان هنگام خرید کالا و خدمات مورد نیاز، از امکان انتخاب گزینه‌های متعددی برخوردار هستند. به همین دلیل آنان ورای مشخصات ظاهری و ویژگی‌های فیزیکی یک محصول، سایر شاخص‌های کیفی را مدنظر قرار می‌دهند.
مشتریان در جست‌وجوی سرنخ‌هایی هستند که آنان را برای شناسایی بهترین تامین‌کننده یاری نماید.
اندازه‌گیری رضایت مشتری از جمله اقداماتی محسوب می‌شود که نشان‌دهنده جهت‌گیری ما به سمت کیفیت می‌باشد.
همه ما هر روز صبح برای کسب سود بیشتر شروع به کار می‌کنیم، پس قرار نیست که ما یک بنگاه یا سازمان اقتصادی بزرگ باشیم تا به سراغ بحث رضایت مشتری برویم چرا که هر فروشگاه، رستوران و حتی یک پزشک می‌تواند به جایگاهی بهتر از آنچه امروز در آن قرار دارد، دست یابد.
حالا اگر شما هم علاقه‌مند به پیشرفت هستید از همین امروز شروع کنید:
- برای پرداختن به این موضوع زمان خاصی را در محل کار مشخص کنید.
- مشخص کنید که مشتری از چه بخشی از رفتار مالی با شما می‌تواند رضایت داشته باشد.
- بین خود و همکارانتان مشخص کنید که چرا میزان رضایتمندی مشتریان از شما برایتان مهم است؟
- برای هر روز یا هفته تصمیم‌های کوچک ولی عملیاتی بگیرید.
- در پایان هر دوره تصمیمات گذشته را بررسی و آنها را تصحیح کنید.
- پس از چند دوره کوتاه شما آن‌قدر تجربه دارید که می‌توانید برای افزایش رضایت مشتریان خود تصمیمات اساسی تری بگیرید.
- گرچه بیشتر ما با مطالعه میانه خوبی نداریم اما اگر این مطلب را تا انتها مطالعه کرده‌اید، به شما پیشنهاد می‌کنم که از مطالعه کتاب‌ها و جزوه‌های کوچکی که در این مورد منتظر شده غافل نشوید.
- مشاوره گرفتن از افراد با تجربه و متخصصین اصلا اشکالی ندارد!! در این رشته هم مثل بقیه رشته‌ها آدم‌هایی وجود دارند که از من و شما بیشتر می‌دانند .
مشتریان و مصرف کنندگان، همواره در جست‌وجوی عرضه کنندگانی هستند که کالا یا خدماتی به مراتب بهتر ارائه می‌کنند. در فرایند امروزی برخلاف گذشته، در گزینش کالا یا خدمات بسیاری از مشتریان به دنبال پرداخت بهای بیشتر برای دریافت کالا یا خدمات بهتر هستند.
همیشه همه تغییرات از ما شروع می‌شود و هیچ سودی بدون زحمت به دست نمی‌آید. اما چه بهتر که این تغییر با کم‌ترین هزینه و زمان صورت بگیرد!

قوانین عقد و نکاح زن ایرانی با مرد خارجی

http://gallery.photo.net/photo/6091633-md.jpg

فشارهای اقتصادی و گاها نبود اطلاعات کافی موجب ازدواج های شوم دختران معصوم ایرانی با اتباع دیگر کشورها می گردد از این روی نظری داریم به قوانین عقد و نکاح زن ایرانی با مرد خارجی ...


طبق ماده۱۰۵۹ قانون مدنى ایران نکاح زن مسلمان ایرانى با مرد غیرمسلمان جائز نیست و براساس ماده۱۰۶۰ همین قانون ازدواج زن ایرانى با تبعه خارجى در مواردى هم که مانع قانونى نداشته باشد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت ایران است حتى دولت مى تواند براساس ماده۱۰۶۱ قانون مدنى ازدواج بعضى مستخدمین و مأمورین رسمى و محصلین دولتى را با زنى که داراى تابعیت خارجى باشد موکول به اجازه مخصوص کند و الا هر فرد خارجى که بدون اجازه قانونى با زن ایرانى ازدواج کند به حبس تأدیبى از یک تا ۳سال محکوم خواهد شد. در این مبحث به قوانین و مقرراتى اشاره خواهیم کرد که به موجب آن بانوان ایرانى مى توانند با مردان خارجى (غیرایرانى) ازدواج کنند. طبق ماده یک آیین نامه اجرایى زناشویى بانوان ایرانى با اتباع خارجى و در اجراى ماده۱۰۶۰ قانون مدنى به وزارت کشور اجازه داده شده است در صورت رعایت مقررات مربوطه به بانوان ایرانى اجازه ازدواج داده شود. این مقررات عبارتند از:

1- درخواست مرد و زن دائر بر تقاضاى صدور پروانه اجازه زناشویى.

2- گواهینامه از مرجع رسمى کشور متبوع مرد دائر بر بلامانع بودن ازدواج او با زن ایرانى و به رسمیت شناختن این ازدواج در کشور متبوع خود، لازم به توضیح است، در صورتى که دریافت چنین گواهینامه اى براى مرد مقدور نباشد، وزارت کشور مى تواند بدون دریافت مدارک فوق و در صورتى که زن متقاضى ازدواج راضى به آن باشد، پروانه زناشویى را صادر کند والا در صورتى که زن ایرانى خواهان این گواهینامه باشد، وزارت کشور حق ندارد چنین پروانه اى را صادر کند.
نکته مهمى که در رابطه با ازدواج زنان ایرانى با مردان خارجى مطرح است، مسأله دین مردان اتباع خارجى است زیرا طبق بند۳ این آیین نامه در صورتى که مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى غیرمسلمان و زن ایرانى مسلمان باشد، مرد متقاضى باید گواهى تشرف به دین مبین اسلام و یا استشهاد مربوط به آن را به وزارت کشور تقدیم کند والا ازدواج زن مسلمان ایرانى با مرد غیرمسلمان خارجى ممکن نخواهد بود. مسأله تشرف به دین مبین اسلام با مراجعه به مراجع یا علما و یا مراکز اسلامى و فرهنگى داخل و یا خارج از کشور امکانپذیر است.

3.علاوه بر موارد فوق مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى باید مدارک ذیل را نیز تقدیم وزارت کشور کند:
۱- گواهینامه اى مبنى بر اینکه مرد مجرد است یا متأهل از مراجع رسمى محلى یا مأمورین سیاسى و کنسولى کشور متبوع مرد در کشور اقامت زن.

۲- گواهى نداشتن پیشینه بد ومحکومیت کیفرى از مراجع رسمى محلى یا مأموران سیاسى و کنسولى کشور متبوع مرد وهمچنین گواهى عدم سوءپیشینه کیفرى از مراجع مربوط به کشور متبوعه زن (ایران) در صورتى که مرد بیگانه در ایران اقامت داشته باشد.

۳- گواهى از مراجع محلى یا مأموران سیاسى و کنسولى کشور متبوع مرد مبنى بر وجود استطاعت و توانایى مالى زوج و همچنین تعهد نامه ثبتى از طرف مرد دائر بر اینکه مرد بتواند هزینه و نفقه زن و اولاد (شامل خوراک، پوشاک، مسکن، هزینه دارو و درمان وسایر موارد ضرورى در زندگى) و هرگونه حق دیگرى که زن نسبت به او پیدا کند را در صورت بدرفتارى یا ترک زوجه و طلاق پرداخت کند.
ضمناً وزارت کشور مى تواند جهت رفاه حال زنان ایرانى براى حسن انجام وظایفى که طبق مقررات قوانین ایران مرد خارجى در قبال زن ایرانى دارد (مانند داشتن روابط حسنه و حسن سلوک و امثال آن در تمام مدت زناشویى و همچنین جهت اداره درست مالى زوجه و فرزندان تحت حضانت او و مسائل دیگرى که ممکن است هنگام جدایى یا طلاق براى زن ایرانى پیش آید و یا براى پرداخت هزینه مراجعت همسر ایرانى مطلقه تا محل سکونت او به ایران تضمین هاى مناسب ولازم) را از شوهر خارجى مطالبه کند و مرد خارجى باید فرمهایى را که در این رابطه توسط وزارت کشور تهیه شده است پر کند و تضمین لازم را ارائه دهد.
در صورت رعایت مقررات فوق و اخذ تضمین هاى لازم ومناسب وزارت کشور به استانداریها و فرمانداریها و همچنین پس از کسب اجازه یا موافقت وزارت امورخارجه به بعضى از نمایندگان سیاسى و کنسولى ایران درخارج از کشور اجازه خواهد داد پروانه زناشویى زنان ایرانى با مردان خارجى را در محل مربوطه به صورت مستقیم صادر و سپس مراتب را جهت ثبت در دفاتر مخصوص ازدواج به ادارات ثبت احوال اعلام کنند.
نکته مهمى که در حقوق بین الملل خصوصى و در رابطه با ازدواج زنان ایرانى در خصوص تابعیت آنها بعد از ازدواج مطرح است، این است که بعضى از کشورها طبق قوانین خود بلافاصله تابعیت خود را به زن خارجى تحمیل مى کنند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى کنیم، به عنوان مثال اگر زن ایرانى با مردى که تبعه یکى از کشورهاى اتیوپى، اسپانیا، افغانستان و یا ایتالیا، بحرین، سنگال، سوئیس، سوازیلند، عربستان سعودى، قطر، ویتنام و یا یونان باشد، ازدواج کند، بعد از ازدواج بلافاصله تابعیت مرد خارجى به زن ایرانى تحمیل مى شود. و طبق قوانین کشور متبوع مرد با او برخورد مى کنند اما استثنائاتى نیز در این رابطه وجود دارد که به بعضى از آنها اشاره مى کنیم به عنوان مثال طبق ماده۱۰ قانون تابعیت ایتالیا زن خارجى تابعیت شوهر خود را بعد از ازدواج تحصیل مى کند مگر آنکه اقامتگاهش در خارج بوده و یا این اقامتگاه را به خارج انتقال دهد.
طبق قانون مربوط به تابعیت کشور بلژیک تابعیت بلژیکى به زن خارجى که با مرد بلژیکى ازدواج کند تحمیل مى شود، مگر آنکه عدم پذیرش خود را ظرف مدت ۶ماه از تاریخ عقد ازدواج با تسلیم اظهار نامه اى اعلام کند. طبق ماده۷ قانون تابعیت بحرین مصوب۱۹۶۳ بانوان خارجى با موافقت مقامات امنیتى مى توانند پس از دوسال به تابعیت دولت بحرین درآیند. در کشور سنگال نیز دولت این کشور حق دارد ظرف یکسال بعد از عقد، مخالفت خود را با تحمیل تابعیت مرد به زن اعلام کند. طبق ماده۶ قانون تابعیت کشور عربستان موافقت وزارت کشور در رابطه با تحمیل تابعیت مرد به زن پس از ازدواج ضرورى است. طبق ماده۲۳ قانون تابعیت کشور ویتنام تابعیت این کشور به زن خارجى تحمیل مى شود، مگر آنکه در حین انجام مراسم ازدواج طى اظهارنامه رسمى که توسط زن ارائه مى شود، انصراف وى از قبول تابعیت ویتنام ارائه شود. در کشور یونان نیز چنین است که اگر زن نخواهد تابعیت شوهر را بپذیرد باید طى اظهارنامه رسمى مراتب تمایلش را مبنى بر حفظ تابعیت اصلى یعنى کشور خود را اعلام کند و الا در صورت عدم اعلام رسمى تابعیت شوهر به زن ایرانى یا هر زن خارجى تحمیل خواهد شد.
پس از طى این مراحل و کسب اجازه ازدواج از سوى مقامات صلاحیتدار دستورالعملى براى ثبت ازدواج اتباع خارجى با اتباع ایرانى وجود دارد که باید از سوى طرفین رعایت شود. این دستورالعمل مى گوید اگر زن خارجى داراى دفترچه پناهندگى و یا گذرنامه و اقامت مجاز در ایران باشد، مراحل ثبت ازدواج از طریق نیروى انتظامى (امور اتباع خارجه) انجام و براى بانوى خارجى پس از ثبت قانونى ازدواج شناسنامه ایرانى صادر مى شود، اما اگر طرف خارجى مردى باشد که بخواهد با زن ایرانى ازدواج کند که در این رابطه پروانه از طریق استاندارى صادر مى شود. به این صورت که مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى که داراى گذرنامه است بعد از حضور زوج و زوجه نزد کارشناس مربوطه گذرنامه مرد خارجى مورد بررسى قرار مى گیرد و در صورتى که پاسپورت او داراى اعتبار بوده (منظور اعتبار ۴ساله یا ۵ساله پاسپورت است) و علاوه بر این شرط داراى اقامت مجاز در کشور ایران نیز باشد، به همراه سایر مدارک زوجه و فرمهاى مربوطه که از سوى دوطرف متقاضى ازدواج پر و تکمیل شده باشد، پروانه زناشویى صادر مى گردد.
لازم به توضیح است، پروانه زناشویى پس از بررسى دقیق کلیه مدارک و پرکردن فرمها و همچنین مکاتبه با اداره اطلاعات و نیروى انتظامى استان مربوطه و اخذ موافقت ادارات مذکور دائر بر بلامانع بودن این ازدواج با امضاى استاندار که به نمایندگى از سوى وزیر کشور امضا مى کند در ۷نسخه صادر مى شود که برگ اول آن به متقاضى ازدواج با زن ایرانى تحویل مى شود تا جهت اخذ پروانه اقامت ازدواجى به نیروى انتظامى استان مراجعه کند و پس از اخذ پروانه مذکور هر دو پروانه را یعنى پروانه زناشویى و پروانه اقامت ازدواجى را به عاقد رسمى ازدواج ارائه و عقد رسمى انجام مى پذیرد. شش برگ دیگر نیز به مراجع مربوطه دیگر مانند اداره ثبت احوال، اداره اطلاعات و ادارات دیگر مثل وزارت خارجه، وزارت کشور و نیروى انتظامى ارسال خواهد شد و یک نسخه نیز در استاندارى نگهدارى مى شود و بدین صورت، پس از طى این مراحل زن ایرانى به عقد و ازدواج مرد خارجى درمى آید. نکته اى که زنان ایرانى باید هنگام ازدواج با مردان خارجى از آن غفلت نکنند، این است که اگر مرد خارجى قبلاً ازدواج کرده باشد، باید براى ازدواج مجدد سند قانونى طلاق و یا فوت همسر اول خود را ارائه کند و گواهى مجرد بوده خود را از سفارت یا کنسولگرى کشور خود ارائه دهد، مگر آنکه مرد خارجى متقاضى ازدواج پناهنده بوده و چون شخص پناهنده هیچ گونه رابطه اى با سفارت کشور خود ندارد لذا ارائه گواهى تجرد و امثال آن در خصوص چنین شخصى منتفى است. مراجع صلاحیتدار ایرانى موظف هستند به جاى مدارک مذکور تعهدى از زوجه بگیرند که استاندارى هیچ گونه مسؤولیتى در قبال عواقب بعدى این ازدواج نخواهد داشت و در صورتى که مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى که پناهنده است، داراى همسر قبلى بوده باشد عواقب آن بر عهده زوجه ایرانى است که این ازدواج را پذیرفته است.
در پایان این مقاله لازم است به چند نکته ضرورى اشاره کنیم:
ازدواج امر ساده ی نیست و بزرگان همیشه گفته اند باید با کسی پیمان زناشویی ببندیم که با فرهنگ و روحیات ما آشنا باشد و گاها شهر به شهر هم این مشخصات را دارا نمی باشند بخش عمده ایی از طلاقها به خاطر نبود فرهنگ مشترک است و در درجه اول تفاوت محل رشد زن و مرد . این موارد در مورد همسران ایرانی بود حالا شما فرض کنید زبان و کشور هم تفاوت کند آنوقت به تاریکی مسیری که پا می گذارید بیشتر آگاه خواهید شد باید متوجه عاقبت تیره این راه بود اندیشمند برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید : کسی که هنگام انتخاب همسر ، یکه تازی می کند و سخن ریش سفیدان را به هیچ می گیرد بارها و بارها با اشک ، رخش را خواهد شست .

http://www.marshal-modern.ir/Archive/2009/1/2/1208816367LvH3Tg7.jpg

فقط در 2 دقیقه بخوان زیباست !!

http://blog.wholefoodsmarket.com/blog/wp-content/uploads/2008/07/slow_food_nation1.jpg


١٨ سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو استخدام شدم. کار کردن در این شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اینجا هر پروژه‌اى حداقل ٢ سال طول می‌کشد تا نهایى شود، حتى اگر ایده ساده و واضحى باشد. این قانون اینجاست. جهانى شدن (globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتایج فورى و آنى باشیم. و این مشخصاً با حرکت کند سوئدی‌ها در تناقض است. آن‌ها معمولاً تعداد زیادى جلسه برگزار می‌کنند، بحث می‌کنند، بحث می‌کنند، بحث می‌کنند و خیلى به آرامى کارى را پیش می‌برند. ولى در انتها، این شیوه همیشه به نتایج بهترى می‌انجامد.

به عبارت دیگر:
1- سوئد در حدود 450000 کیلومتر مربع وسعت دارد.
2- سوئد حدود 9 میلیون جمعیت دارد.
٣- استکهلم، پایتخت سوئد که به پایتخت اسکاندیناوی نیز مشهور است حدود 78000 نفر جمعیت دارد.
4- ولوو، اسکانیا، ساب، الکترولوکس و اریکسون برخى از شرکت‌هاى تولیدى سوئد هستند.

اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمی‌داشت و به محل کار می‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح‌ها زود به کارخانه می‌رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می‌کرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار می‌آمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت:
براى این که ما زود می‌رسیم و وقت براى پیاده‌رفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر می‌رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو این طور فکر نمی‌کنی؟
میزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنید.

این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته (Slow Food). این جنبش می‌گوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food ) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار می‌گیرد. غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بیزنس طرح شده و یک "اروپاى آهسته" نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زیر سوال می‌برد. نهضتى که کمیّت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگى ما کرده است.
مردم فرانسه با وجودى که ٣۵ ساعت در هفته کار می‌کنند امّا از آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها مولّدترند. آلمانی‌ها ساعت کار هفتگى را به28/8 ساعت تقلیل داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که بهره‌ورى و قدرت تولیدشان ٢٠درصد افزایش یافته است. این گرایش به آهستگى و کندکردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریکائی‌ها را هم جلب کرده است.

http://sunboar.files.wordpress.com/2008/06/slow-food-fast-food.jpg



البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن یا بهره‌ورى کمتر نیست. بلکه به معنى انجام کارها با کیفیت، بهره‌ورى و کمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس کمتر و برقرارى مجدّد ارزش‌هاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است.

به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است. به معنى بها دادن به یکى از اساسی‌ترین ارزش‌هاى انسانى یعنى ساده زندگى کردن است. هدف جنبش آهستگى، محیط‌هاى کارى کم تنش‌تر، شادتر و مولّدترى است که در آن‌، انسان‌ها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت می‌برند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکت‌ها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر، در یک محیط آرامتر و بی‌شتاب و با بهره‌ورى بیشتر نیاز دارند، فکر کنیم.

بسیارى از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سر زمان می‌گذرانیم امّا تنها هنگامى به آن می‌رسیم که بر اثر سکته قلبى یا در یک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم. چرا آزادی و خوشبختی خویش را با سرعت و عجله از بین می بریم شادابی وجود ما با این همه هیجان کاذب از بین می رود . ارد بزرگ می گوید : سکوی پرش و گزینش بهتر می تواند در هر گاه و جایی یافت شود ، مهم آنست که تا آن زمان ، پاکی و شادابی خویش را نگاه داریم .

بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم که زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش می‌کنیم.

http://img4.southernaccents.com/i/2008/07/farmers-markets-m.jpg

همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختیار داریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار می‌کنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم. به گفته جان ‌لنون، خواننده معروف: زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق می‌افتد، در حالى که تو سرگرم برنامه‌ریزی‌هاى دیگرى هستى.

به شما به خاطر این که تا پایان این مطلب را خواندید تبریک می‌گوئیم. بسیارى هستند که براى هدر ندادن زمان، از وسط مطلب آن را رها می‌کنند تا از قافله جهانى شدن عقب نمانند!

ترس و پرخاشگری دو روی یک سکه

http://www.mardoman.net/files/articles/716578111.jpg

هرچند درباره پرخاشگری اساسا وحدت نظر وجود ندارد، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا با رفتاری که به دیگران آسیب می رساند یا به صورت بالقوه می تواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، نمود می یابد. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد و با رفتارهایی چون کتک زدن ، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن ، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم می تواند به صورت تجاوز به حقوق دیگران و در اختیار گرفتن چیزی به زور بروز کند.گستره وسیع این رفتار از جنگ های جدید تا مشاجرات بین افراد را در برمی گیرد. همه پرخاشگری ها به سادگی و به طور مستقیم قابل تشخیص نیستند، ممکن است برخی از پرخاشگری ها در ظاهر نوعی رابطه دوستی باشند اما دوست قوی تر، دوست ضعیف تر را با تهدید به طرد کردن آزار دهد. پرخاشگری غیر مستقیم ابعاد بسیار وسیعی می یابد و می تواند با اقداماتی از قبیل شایعه پراکنی درباره دیگران ، حتی به دروغ بروز کند. همان طور که پرخاشگری اجتماعی ممکن است اعتماد به نفس یا موقعیت اجتماعی را مورد حمله قرار دهد.
اما پرخاشگری ، وسیله ای رفتاری است برای رسیدن به هدفی خاص ، پرخاشگری کودکان بیشتر به خاطر متعلقات است ؛ آنها از همدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا با اسباب بازی که می خواهند بازی کنند، دست یابند. اما به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

http://img.tebyan.net/big/1385/03/1611714056210110118251242141230239220214193195.jpg

باید بین پرخاشگری با جرات نشان دادن تمایز قایل شد. جرات ورزی در حقیقت دفاع از حقوق یا متعلقات خود است. مثلا کودکی دوست ندارد تا کسی به اسباب بازی اش دست بزند و به همین دلیل از آنها محافظت می کند. مردم معمولا شخص با جرات را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند، پرخاشگر نیست.
چرا خشونت؟
خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامی های اساسی باشد یا به دلیل وجود مدل های پرخاشگرانه در محیط زندگی (خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روش های تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سخت گیری ، خشونت و تنبیه بدنی است.
عامل وراثت هم می تواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد، تحقیقات نشان می دهد در اغلب مواقع ، تربیت های کارآمد و قوی می تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. اما تربیت می تواند مخرب هم باشد و نوجوانانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده باشند و با این تربیت بزرگ شده باشند که بخواهند همگان به خواست هایشان احترام بگذارند، هنگام برآورده نشدن این انتظارات عصبانی می شوند و به خشونت و پرخاشگری رومی آورند، نابسامانی های خانواده نیز می تواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبت های طولانی پدر و مادر، درگیری و اختلاف ، جدایی و متارکه و نبود تفاهم از جمله این عوامل است.
فرد پرخاشگر احساسات ، خواسته ها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگران ابراز می کند. او، تقریبا همیشه برنده بحث است و در این میان ، آن قدر افراط می کند که گاه به نظر می رسد فرد پرخاشگر «دچار احساس حقارت» باشد. که البته بیراه هم نیست چون فرد پرخاشگر همواره در حال پنهان نمودن علل اصلی رفتارهای شخصیتی خود را دارد جمله زیبای از ارد بزرگ هست که می گوید : کسانی که بیم از دست دادن جایگاه خویش را دارند ، همواره فریاد می کشند .

ضررهای پرخاشگری
پرخاشگری ، پیامدهای منفی بالقوه و متعدد دارد. یکی از پیامدهای پرخاشگری افزایش ترس است. بسیاری از مردم ، نه به دلیل قوی بودن که بیشتر به دلیل احساس ضعف ، رفتاری پرخاشگرانه دارند. این رفتار پرخاشگرانه ، خود دشمنانی را پدید می آورد که در نهایت خود فرد را آسیب پذیرتر و ترسوتر می سازد.دومین پیامد منفی پرخاشگری ، با مورد نخست ارتباط دارد. پرخاشگری ، ضد خود را پدید می آورد و نابودی خود را تسهیل می کند. این رفتار اغلب به از دست رفتن کنترل منجر می شود و همچون بسیاری دیگر از اشکالات رفتار پرخاشگرانه یا سلطه پذیرانه ، تناقض آمیز است ، زیرا رفتار پرخاشگرانه بخشی از کنترل فرد را بر زندگی خود و دیگران فراهم می کند. با وجود این و از سوی دیگر، اعمال کنترل بر زندگی افراد دیگر، آزادی خود فرد را نیز محدود می سازد.بعلاوه پرخاشگری ، موجب دور شدن فرد پرخاشگر از صفات انسانی می شود. شخصیت فرد پرخاشگر، با هر عمل پرخاشگرانه افت می کند. زیرا هرگاه او به خویشتن فرد دیگر تجاوز می کند، خود را خوار و خفیف می سازد.پیامد منفی دیگر پرخاشگری ، احساس بیگانگی و دوری از دیگران است.آنان برای کسانی که می توانند آنها را مطیع سازند، احترام قائل نیستند و از روابط مبتنی بر بردباری و مساوات می ترسند. علاوه بر این ، پرخاشگری از میزان عشق طرف مقابل می کاهد.از سوی دیگر و در سطح وسیع تر پرخاشگری رایج در جامعه حتی لذت بردن از چیزهای ساده را نیز خطرناک می کند؛ همین مساله یکی از بزرگ ترین مشکلات جوامع معاصر را به وجود آورده و به کاهش امنیت اجتماعی در ساعات مختلف روز و شب انجامیده است. ترس از حضور افرادی که براحتی به حقوق دیگران تجاوز می کنند، لذت زندگی را برای مردم جوامع مختلف کاهش داده است.یکی از مهم ترین راه های درمان پرخاشگری درمان گروهی اجتماعی و فرهنگی از طریق وسایل ارتباط جمعی است. رادیو، تلویزیون ، مطبوعات و... از ابزار بسیار مفیدی هستند که می توانند به صورت مستقیم و غیرمستقیم آثار مخرب پرخاشگری را به جامعه یادآوری و در پیشگیری و درمان خشونت کمک کنند.

10 ایده برای کمک به اداره زندگی پرمشغله‌

ساده کردن زندگی لزوماً به این معنی نیست که از چیزهایی که می خواهید در زندگی، بگذرید. درواقع، دقیقاً متضاد این است.
ساده کردن زندگی به شما زمان بیشتری برای انجام کارهایی که وقت و انرژی برایشان می خواهید، می دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن یا شرکت در یک کلاس آموزشی). این ایده ها را امتحان کنید تا زمان، هزینه، پشتیبانی و فضای بیشتری در زندگی پرمشغله تان ایجاد کنید.

http://images.veer.com/IMG/PIMG/AGP/AGP0011796_P.JPG


1. یک عادت جدید در خودتان ایجاد کنید و آنرا به سایر اعضای خانواده هم آموزش دهید: هیچوقت بدون اینکه چیزی با خود ببرید اتاق را ترک نکنید. مثلاً اگر در طول شب می خواهید از اتاق نشیمن به آشپزخانه یا اتاق خواب بروید، وسیله ای که باید به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببرید.


2. اگر خانواده پرجمعیتی دارید که تعداد زیادی باید از یک حمام و دستشویی استفاده کنند، برای هرکس یک سبد مخصوص درنظر بگیرید که وسایل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگی در خوابگاه های دانشجویی. اینکار باعث می شود فضای حمام شلوغ و بی نظم نشود و هرکس به راحتی از وسایل خود استفاده کند و جروبحثی هم پیش نیاید.


3. سبد یا جعبه ای در کمد یا گوشه ی از اتاق قرار دهید. در طول کار روزانه، مطمئناً چیزهایی پیدا می کنید که به هر دلیلی دیگر تمایلی به استفاده از آن ندارید و فقط خاک می خورند. آن وسیله را درون آن سبد یا جعبه بیندازید. وقتی جعبه پر شد، می توانید آنرا به افراد نیازمند ببخشید.


4. گفته می شود که انیشتین هیچوقت برای به یاد آوردن چیزهایی که چک کردن آنها راحت است به خود فشار نمی آورد (حتی شماره تلفن خودش). عقیده او این بوده که اینکار باعث می شود فضای کافی برای اموری که می خواسته از قدرت مغزش برای آنها استفاده کند خالی شود . این نظر دانشمندی نظیر ارد بزرگ نیز هست او می گوید ( روان و اندیشه آدمی هنگامی که در بند نکات بی ارزش باشد پرواز به سوی آرزوها را فراموش می سازد ) شما هم از این راهکار استفاده کنید و همه امور خود را در دفترچه ای یادداشت کنید که نیازی به به خاطر سپردن آنها نداشته باشید و بعد درصورت نیاز به آن رجوع کنید.


5. صندوق پستتان را چک کنید. نگذارید صورتحساب ها و قبض ها آنجا تلنبار شود و بعد به سراغشان بروید. روزنامه و مجلات ارسالی را هم در جای مخصوص خود (نه روی میز آشپزخانه) قرار دهید.


6. برای هرکدام از اعضای خانواده سبد مخصوص تهیه کنید که وسایل روزمره شان را در آن بریزند (مثل تکالیف و وسایل مدرسه، نامه های اداری، لباسهای کثیف و ...) به جای اینکه دور تا دور خانه پخش کنند.


7. با گذراندن فقط 15 دقیقه هر شب برای آماده کردن همه چیز برای روز بعد، از آشفتگی و سردرگمی صبحها نجات پیدا کنید. می توانید از کارهایی که باید فردا انجام دهید یادداشت بردارید تا روز بعد بدانید که دقیقاً چه باید بکنید. لباسی که برای بیرون رفتن می خواهید تن کنید را آماده کنید. وسایل و لباسهای مدرسه بچه ها را آماده کنید. و مواد و وسایل لازم برای پختن ناهار فردا را نیز آماده کنید. میز صبحانه را بچینید و ....


8. قبوض را سر وقت و در یک روز مشخص پرداخت کنید. بااین روش همیشه می دانید که از نظر مالی در چه وضعیتی هستید و دیگر پرداخت قبض ها عقب نمی افتد.


9. یک روز شنبه همه کارهای ناتمام خود را لیست کنید، چیزی که باید برای یکی از دوستانتان بفرستید، هدیه ای که دیر شده است، تلفنی که باید بزنید و ... همه هفته نوشتن آن را ادامه دهید. شنبه آینده لیستی درست و حسابی از همه کارهایی که باید انجام دهید دراختیار دارید. و همان روز یکی یکی همان کارها را با دقت و به نوبت انجام دهید.


10. این رسم را در خانه راه بیندازید که هرکس مسئول شام و ناهار خودش و شستن ظرفهای خودش باشد. بچه ها غذاهایی مثل سیریال، ساندویچ و از این قبیل را خیلی دوست دارند. اینکار یک تنفس خوب برای آشپزی کردن است و به شما کمک می کند به فرزندانتان آموزش دهید در امور خود استقلال داشته باشند.

http://i19.tinypic.com/2cs6vdf.jpg

20 راه تضمینی برای فروپاشی رابطه

http://www.mardoman.net/files/articles//347.jpg




طبق آخرین یافته ها، تداوم و تکرار 20 اشتباه درطرز تفکر و برقراری ارتباط که افراد مرتکب آن میگردند، توانایی نابود ساختن هر رابطه ای را دارا میباشد:

1- سرسختانه همواره خود را حق بجانب دانستن، حتی زمانی که ادله کافی در اختیار نداشته باشید.

2- هیچگاه عذرخواهی نکردن، حتی زمانی که تقصیر کار بودن شما اثبات گردیده باشد.

3-بی رحمانه خطاها ی شریک زندگی خود را بازگو کردن.

4-ادعای متعصبانه از آگاهی داشتن از انگیزه های شریک زندگی بهتر از خود وی.

5-تصور آنکه شریک شما می باید نیازهای شما را درک کرده و فورا بدون درخواست شما آنها را برآورده سازد.

6-نادیده گرفتن کامل اولویتهای شریک زندگی و پافشاری بر اولویتهای خود.

7-تصور آنکه نیازهای جنسی همسر شما و نیازهای جنسی شما یکسان و مشابهی میباشند.

8- عدم اقرار به رنجش و بلافاصله ابراز خشم کردن.

9- شناسایی عیوب و کاستیهای شخصیتی همسر و اسرار خانوادگی وی، و بهره گیری از آنها برای پیروزی در مشاجرات، زمانی که منطق در میماند.

10- بهره گیری از عذاب وجدان و حس گناه کار بودن برای به بازی گرفتن، دستیابی به اهداف و یا مجازات همسر.

11- در شناسایی و یافتن بدیها و معایب همسر چیره دست بودن، اما هیچگاه خوبیها و محاسن وی را بزبان نیاوردن.

12- کوتاه نیامدن به هیچ قیمتی، و کشاندن مجادله تا جایی که همسر از خانه بگریزد.

13- هیچگاه رها نکردن گذشته، و بازگویی و باز آفرینی آن به کرات.

14-ابراز وابستگی شدید به همسر خود،وادعای آنکه بی وی و یا در صورت بی اعتنایی وی بی شک خواهد مرد.

15-در صورت عدم وابستگی شدید، فاصله گرفتن از لحاظ فیزیکی و احساسی تا حد بی اعتنایی کامل.

16-قول دادن، وهیچگاه عمل نکردن.

17- تا حدی متظاهر و دو رو بودن که همسر نمیداند شما چه زمان جدی هستید.

18-عذرتراشی همیشگی برای عادات ناپسند خود.

19- پافشاری براین عقیده که همواره مطلبی که شما میخواهید بیان کنید مهمتر از مطلبی است که همسرتان میخواهد بگوید، بنابراین حرف وی را قطع میکنید.

20-وانمود میکنید که حرفهای بیان شده همسرتان را کاملا متوجه شده اید، ولو آنکه هیچ چیزی از صحبتهای وی را نفهمیده اید.

21-به گونه ای رفتار میکنید که گویی شما مرتکب هیچکدام از اشتباهات ذکر شده نگردیده اید و این شریک شماست که باید تغییر کند.

شاید مهمترین عامل همه این اشتباهات در غرور کاذبی باشد که هر کدام از ما درصدی از آن بهرمندیم .
باید گذشت را آموخت و بپذیریم که همه ما دارای اشکالاتی هستیم . دانایی همچون ارد بزرگ می گوید : خودخواه ، تجربه سخت تنهایی را ، پیش رو دارد .
پس خودخواهی و غرور را به کنار گذاشته و یاد بگیریم که می توان با گذشت و صبر شرایط را بهبود بخشید .

http://bestcards.ru/images/depress/depress27.jpg

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان