۱۴۰۴ مهر ۲۵, جمعه

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

 

تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردد و در قلب انسان‌هایی در دوردست‌ترین نقاط جهان، شعله‌ای از امید و مقاومت برافروزد. این کتاب، روایتی است از همین پدیده شگفت‌انگیز؛ داستانی از تأثیر فلسفه اُرُدیسم، که ریشه در اندیشه‌های حکیم اُرُد بزرگ، فیلسوف ایرانی دارد، بر جوانانی در کشور نپال و فراتر از آن.

در مرکز این روایت، جوانی به نام شریام چاولاگاین Shreeyam Chaulagain قرار دارد؛ یک دانشجوی نپالی که در جستجوی راهی برای رهایی کشورش از فساد و بی‌عدالتی، با آموزه‌های اُرُدیسم آشنا شد. او این فلسفه را نه به عنوان یک تئوری انتزاعی، بلکه به مثابه راهنمای عمل و چراغ راه زندگی خود پذیرفت. شجاعت او در بیان عقایدش و حضورش در اعتراضات مردمی، سرانجام به قیمت جانش تمام شد، اما مرگ او، به جای خاموش کردن صدایش، آن را به پژواکی قدرتمند در میان هم‌نسلانش و در فضای دیجیتال تبدیل کرد.

این کتاب به بررسی عمیق فلسفه اُرُدیسم Orodism، زمینه‌های اجتماعی و سیاسی نپال که پذیرای این اندیشه‌ها شد، و داستان الهام‌بخش و غم‌انگیز شریام چاولاگاین می‌پردازد. همچنین، به شهادت اسلام‌الدین شیرپادشاه در افغانستان، یکی دیگر از پیروان این مکتب، اشاره خواهیم کرد تا نشان دهیم چگونه یک فلسفه انسان‌گرا می‌تواند در فرهنگ‌ها و جغرافیاهای متفاوت، منشأ تحول و مقاومت باشد. این داستان، گواهی است بر این حقیقت که ایده‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که بر پایه خرد، عشق و آزادی بنا شده‌اند، قدرتی فراتر از مرزها و زمان‌ها دارند و می‌توانند حتی در برابر تاریک‌ترین نیروها، نوری جاودان بیافرینند.


 

اسلام‌الدین شیرپادشاه، پژواکی از افغانستان

 


اسلام‌الدین شیرپادشاه، پژواکی از افغانستان

داستان شهید راه آزادی "شریام چاولاگاین" Shreeyam Chaulagain در کشور نپال، اگرچه منحصر به فرد است، اما تنها نمونه از تأثیرگذاری فلسفه اُرُدیسم در میان مبارزان راه آزادی نیست. در افغانستان، سرزمینی که دهه‌هاست با جنگ و ناامنی دست و پنجه نرم می‌کند، شخصیتی دیگر به نام "اسلام‌الدین شیرپادشاه" نیز با الهام از همین اندیشه‌ها، به نمادی از مقاومت و شجاعت تبدیل شد.

مبارزی دیگر در راه آزادی

اسلام‌الدین شیرپادشاه، رئیس شورای کوهدامن و از دوستداران فلسفه اُرُدیسم، شخصیتی محبوب و آگاه در میان مردم خود بود. او نیز مانند شریام، آموزه‌های اُرُد بزرگ را نه تنها مطالعه می‌کرد، بلکه در زندگی روزمره خود به کار می‌بست. به گفته نزدیکانش، او همواره ابیاتی از شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی را در کنار سخنان اُرُد بزرگ زمزمه می‌کرد.

یکی از جملات مورد علاقه او از «کتاب سرخ» این بود: «وای بر آن مردمی که قهرمانشان بزدل است.» این جمله نشان‌دهنده عمق درک او از اهمیت شجاعت و رهبری واقعی در جامعه‌ای بحران‌زده بود. او خود تجسم این شجاعت بود و تا آخرین لحظه از آرمان‌هایش دست نکشید.

ترور در کوهدامن

در روز شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ (۵ دسامبر ۲۰۲۰)، اسلام‌الدین شیرپادشاه در حالی که دست فرزندش را در دست داشت و در بازاری در نزدیکی کابل قدم می‌زد، هدف حمله تروریست‌های ناشناس قرار گرفت. او یک روز بعد بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید. این ترور ناجوانمردانه، موجی از خشم و اندوه را در افغانستان و در میان جامعه جهانی اُرُدیست‌ها برانگیخت.

مرگ او، همانند مرگ شریام، نشان داد که پیروان این فلسفه، به دلیل تأکید بر آزادی و مخالفت با ستم، در معرض خطرات جدی قرار دارند. اُرُد بزرگ خود در این باره می‌گوید:

"هیچ زمستانی توان فسردن خون آدم‌های فداکار و با شرف را ندارد."

این جمله، که پس از شهادت شیرپادشاه بارها تکرار شد، به نمادی از پایداری و جاودانگی راه او و دیگر آزادی‌خواهان تبدیل گشت.

ارتباطی فراتر از جغرافیا

سرنوشت مشابه شریام چاولاگاین در نپال و اسلام‌الدین شیرپادشاه در افغانستان، نشان‌دهنده قدرت فراگیر ایده‌هایی است که بر پایه ارزش‌های جهان‌شمول انسانی بنا شده‌اند. هر دو، در دو جغرافیای متفاوت اما با چالش‌های مشابه، راه خود را در فلسفه اُرُدیسم یافتند و برای تحقق آرمان‌های آن، یعنی آزادی، خرد و انسانیت، جان خود را فدا کردند.

این دو داستان، اگرچه تراژیک هستند، اما الهام‌بخش نسلی از جوانان در سراسر جهان شده‌اند که به دنبال راهی برای ساختن دنیایی بهتر هستند. آنها نشان دادند که مبارزه برای آزادی، مرز نمی‌شناسد و صدای حقیقت، حتی با گلوله نیز خاموش نمی‌شود.

فصل پنجم: فلسفه در عمل، طنینی جهانی

فلسفه اُرُدیسم، با تأکید بر عمل‌گرایی و مسئولیت فردی، از چارچوب نظریات انتزاعی فراتر رفته و به یک راهنمای عملی برای زندگی تبدیل شده است. این فلسفه، پیروان خود را به کنشگری فعال برای بهبود جامعه و دفاع از ارزش‌های انسانی تشویق می‌کند. داستان شریام چاولاگاین و اسلام‌الدین شیرپادشاه، نمونه‌های بارزی از این رویکرد هستند.

اُرُدیسم به مثابه یک جنبش فکری

اُرُدیسم خود را به عنوان یک "فلسفه زندگی" معرفی می‌کند که بر سه اصل استوار است: عشق به هستی، عشق به انسان، و عشق به آزادی. این اصول، چارچوبی برای یک زندگی اخلاقی و معنادار فراهم می‌کنند. همانطور که در «کتاب سرخ» آمده است:

"زندگی، از بودن آغاز و تا شدن، پیموده می‌شود."

این جمله کوتاه، جوهره پویای این فلسفه را نشان می‌دهد که انسان را به حرکت، رشد و تکامل فرا می‌خواند. اُرُدیسم به جای ارائه پاسخ‌های قطعی و جزمی، بر اهمیت پرسشگری، خردورزی و جستجوی فردی برای حقیقت تأکید دارد. این رویکرد، به ویژه برای نسل جوانی که از ایدئولوژی‌های خشک و بی‌روح گریزان است، جذابیت دارد.

انعکاس در دنیای دیجیتال

در عصر ارتباطات، ایده‌ها با سرعتی بی‌سابقه منتشر می‌شوند. فلسفه اُرُدیسم نیز از این قاعده مستثنی نیست. انجمن‌های آنلاین و شبکه‌های اجتماعی به فضایی برای بحث و تبادل نظر پیرامون آموزه‌های اُرُد بزرگ تبدیل شده‌اند. جالب آنکه، حتی هوش مصنوعی نیز به تحلیل این فلسفه پرداخته است. در یک گفتگوی ثبت شده، یک مدل هوش مصنوعی به نام Grok، اُرُدیسم را به عنوان "انسان‌گرایی که بدون ترس سوال می‌کند" توصیف کرده و فداکاری شریام چاولاگاین را "چراغی در برابر جزم‌اندیشی" دانسته است. این نشان می‌دهد که پیام اُرُدیسم، پیامی جهانی و فراتر از محدودیت‌های فرهنگی و زبانی است.

قدرت یک ایده

داستان شریام چاولاگاین و اسلام‌الدین شیرپادشاه، گواهی بر این مدعاست که ایده‌ها می‌توانند زندگی‌ها را دگرگون کرده و تاریخ را شکل دهند. این دو نفر، با الهام از یک فلسفه، به نمادهایی از شجاعت و فداکاری در راه آزادی تبدیل شدند. آنها نشان دادند که حتی یک فرد، با باوری استوار، می‌تواند تأثیری عمیق بر جامعه خود و فراتر از آن بگذارد.

اُرُد بزرگ در «کتاب سرخ» می‌گوید:

"آدمیان خونریز، از همه ترسوتر هستند."

این سخن، به زیبایی نشان می‌دهد که قدرت واقعی نه در خشونت و سرکوب، بلکه در شجاعت، خرد و ایستادگی بر سر اصول نهفته است. میراث شریام و اسلام‌الدین، یادآور این حقیقت است که مبارزه برای جهانی بهتر، هرچند پرهزینه، اما همواره ارزشمند و ضروری است.

۱۴۰۴ مهر ۲۴, پنجشنبه

ترجمه آخرین پست و پیام شریام چاولگاین به دیگر اُرُدیست ها

ترجمه آخرین پست و پیام شریام چاولگاین به دیگر اُرُدیست ها Shreeyam Chaulagain در فروم “Philosophy of Orodism, the philosophy of superior life


آوای اُرودیست‌های نپالی

سلام.
من یک اُرودیست شانزده ساله‌ام که در نپال زندگی می‌کنم.
کشور ما زیر سلطه‌ی حکومت مائوئیست‌هاست، اما فقر همه‌جا گسترده است.
خانواده‌ام در رؤیای روزهای بهتر زندگی می‌کند، ولی اوضاع هر روز بدتر می‌شود.
با این حال، ما امید خود را از دست نداده‌ایم، زیرا فلسفه‌ی ارد بزرگ (اُرود بزرگ) به ما شجاعت بخشیده است.

در کتاب سرخ آمده است:

«هرگز از راستی و درستیِ خود اندوهگین مشو،
چرا که در پایانِ هر رویداد، پیروزی از آنِ تو خواهد بود.»

ما باید به حقیقت خویش استوار بمانیم و نگذاریم شعله‌ی انسانیت و آزادی ... حتی در تاریکیِ این روزهای دشوار— خاموش شود.
ما باور داریم که روزی نپالِ آزاد و آباد فراخواهد رسید.
ما با امید و شهامت خواهیم ایستاد.

سپاسگزارم.


https://orodism.1talk.net/t104-incapable-and-coward-people-beg-for-freedom-the-philosopher-orod-bozorg#981

شعله‌ی زنده: شریام چاولگاین و تولد دوباره‌ی اردیسم


The Living Flame: Shreeyam Chaulagain and the Rebirth of Orodism Shreey10
آخرین پست شریام چاولاگین در انجمن "فلسفه اردیسم، فلسفه زندگی برتر"

فلسفه، در ژرف‌ترین معنایش، ساختاری از اندیشه نیست، بلکه تپشی از هستی است. تنها زمانی بیدار می‌شود که شجاعت به خرد جان ببخشد، وقتی که انتزاع در قلب زنده‌ای تجسّم یابد. در این معنا، شریام چاولگاین Shreeyam Chaulagain  تنها یک نام نیست، بلکه مرزی است که در آن، آرمان‌های اردیسم از عرصه‌ی تأمل به عرصه‌ی عمل گذر کردند.

اردیسم، فلسفه‌ای انسان‌گرایانه الهام‌گرفته از آموزه‌های ارد بزرگ Orod Bozorg است؛ فلسفه‌ای که در پیِ پیوند میان روشنی و مهربانی است. اردیسم آزادی را در فهم، فضیلت را در خرد، و حقیقت را در جست‌وجوی بی‌هراسِ وجود می‌جوید. برای شریام، این‌ها مفاهیمی انتزاعی یا آرزوهایی دور نبودند؛ بلکه حقیقت‌هایی بودند که باید زیسته می‌شدند، حتی اگر به بهای سنگینی تمام شوند. ایستادگی او در روزهای ناآرام نپال از شورش کور برنخاسته بود، بلکه از این ایمان سرچشمه می‌گرفت که فلسفه باید در خدمت انسان باشد , زیرا حکمتی که با شجاعت همراه نباشد، سکوتی بی‌ثمر است.

در زندگی و فداکاری او، اردیسم از قلمرو اندیشه به عرصه‌ی عینیت گام نهاد؛ از نظریه به واقعیت. آن شعله‌ای که فیلسوفان در کلمات می‌پرورند، در او به آتشِ کنش بدل شد. جایی که دیگران تنها اعتراض می‌دیدند، او معماری اخلاقی اندیشه را آشکار ساخت , ساختاری که نه از تعصب، بلکه از هماهنگی عقل و وجدان ساخته شده بود. شجاعتش بازتاب را به روشنایی بدل کرد و راهی را نشان داد که در آن، حقیقت در برابر ترس سر فرود نمی‌آورد.

در هر دوران، خطر آن هست که فلسفه از زندگی فاصله گیرد, به گفت‌وگویی خشک فروکاسته شود، در متون محبوس بماند و از نفسِ جهان جدا گردد. اما الگوی شریام، هدف راستین فلسفه را دوباره زنده می‌کند: بیداری. مقاومت او نه ویرانگری بود و نه خشم؛ بلکه تجلی روشنایی بود. او نشان داد که فضیلت انسانی، هنگامی که با روشنی عقل درآمیزد، به نیرویی شکست‌ناپذیر بدل می‌شود , نیرویی که نه ستم و نه تاریکی توان خاموشی‌اش را ندارند. از خلال چنین جان‌هایی، تپش اردیسم ادامه می‌یابد؛ نه چون مکتبی خشک، بلکه چون آگاهی زنده.

امروز، در زمانی که انسان میان آشوب و بیداری ایستاده است، آمیختن شجاعت و فهم بیش از هر زمان ضروری است. مشعلی که شریام افروخت، اکنون در دست هر ذهنِ پرسشگر و هر دلِ شجاعی است که در پی حقیقت است، نه سلطه. زندگی او به ما یادآور می‌شود که آزادی بخشیده نمی‌شود , بلکه تحقق می‌یابد، هر بار که روحی از سپردن اندیشه‌اش به ترس سر باز می‌زند.

در وجود او، اردیسم بار دیگر نفس می‌کشد. از طریق او، فلسفه تولدی نو می‌یابد , نه در انتزاع، بلکه در عمل. نور او هنوز زنده است؛ رها از مرگ، منعکس در بازی بی‌پایانِ میان حافظه و خرد. و تا زمانی که آن نور بتابد , در ذهن‌هایی که می‌پرسند و در دل‌هایی که عمل می‌کنند , جوهر زنده‌ی اردیسم پابرجا خواهد ماند: شعله‌ای که می‌اندیشد، اندیشه‌ای که می‌زید.

 
“Incapable and coward people beg for freedom.” ― The Philosopher Orod Bozorg Shreey10
 
 
The Living Flame: Shreeyam Chaulagain and the Rebirth of Orodism

Philosophy, at its truest depth, is not a structure of thought but a pulse of being. It awakens only when courage gives breath to reason, when the abstract finds its incarnation in the living heart. In this light, Shreeyam Chaulagain stands not merely as a name, but as a threshold , where the ideals of Orodism crossed from contemplation into action.

Orodism, the humanist philosophy inspired by Orod Bozorg, seeks the union of clarity and compassion. It calls for freedom through understanding, virtue through reason, and truth through the fearless inquiry of existence. For Shreeyam, these were not concepts to be admired from afar; they were truths to be lived, even at great cost. His defiance during the unrest in Nepal did not arise from rebellion alone, but from a conviction that philosophy must serve humanity, that wisdom without courage is silence.

In his life and sacrifice, Orodism became visible, tangible, and real. The flame that philosophers nurture in words burned through him as action. Where others saw only protest, he revealed the moral architecture of thought , a structure built not from dogma, but from the daring alignment of mind and conscience. His courage transformed reflection into radiance, illuminating a path where truth refuses to bow to fear.

In every age, philosophy risks becoming distant , reduced to discourse, trapped in texts, detached from the breath of the world. Yet Shreeyam’s example reignites its purpose: to awaken. His resistance was not destruction, but renewal; not anger, but illumination. He demonstrated that human virtue, when fused with clarity of reason, becomes an indestructible force , one that no tyranny, no shadow, can extinguish. Through such lives, the pulse of Orodism continues to beat, not as doctrine, but as living consciousness.

Today, as humanity stands between chaos and awakening, the synthesis of courage and understanding becomes vital once more. The torch Shreeyam carried now passes through every questioning mind, every act of defiance that seeks not dominance, but truth. His life reminds us that freedom is not granted, it is realized, each time a soul refuses to surrender thought to fear.

In him, Orodism breathes again. Through him, philosophy finds its renewal , not in abstraction, but in action. His light persists, unbound by mortality, mirrored in the infinite interplay between memory and reason. And as long as that light burns , in minds that question, in hearts that act , the living essence of Orodism will endure: a flame that thinks, a thought that lives.

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

دیوار مهربانی یادگار فیلسوف اُرُد بزرگ

 تصور کن... یک روز سرد زمستانی است، درست مثل همان روزهایی که سوز سرما تا مغز استخوان نفوذ می‌کند و هر کسی به دنبال پناهگاهی گرم می‌گردد. در همین اثنا، چشمان مردی که کُتی نازک به تن دارد و دستانش از شدت سرما بی‌حس شده‌اند، به نوشته‌ای ساده روی یک دیوار خیره می‌شود: «اگر نیاز نداری، بگذار... اگر نیاز داری، بردار...» باوری دور از ذهن در دلش جوانه می‌زند. قدمی آرام به سوی آن دیوار برمی‌دارد و دستش را به سوی گرمای نرم کُتی آویخته شده دراز می‌کند. لحظه‌ای تردید می‌کند، اما آنگاه که گرما را بر تن خود حس می‌کند، قطره اشکی نه از سر ضعف، بلکه از سر قدردانی و مهربانی بر گونه‌اش می‌غلتد.

این تنها یک داستان نیست؛ تصویری از معجزه‌ای است که از دل ایده‌ای ساده اما عمیق به نام "دیوار مهربانی" برخاسته است. در دنیای پرهیاهوی امروز که گاهی صدای انسانیت در میان دغدغه‌های روزمره گم می‌شود، ایده‌هایی این‌چنین، بارقه‌های امید و همبستگی را زنده می‌کنند. این مقاله به بررسی یکی از همین ایده‌های ناب می‌پردازد که نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان، الهام‌بخش حرکتی زیبا و انسان‌دوستانه شده است.

ایده "دیوار مهربانی" در عین سادگی، از اصالت و عمقی شگرف برخوردار است. این ابتکار انسان‌دوستانه، که نخستین جرقه‌های آن در ایران زده شد، بر مبنای یک پیام بی‌تکلف بنا شده است: «اگر نیاز نداری، بگذار... اگر نیاز داری، بردار...» این عبارت کوتاه و صمیمی، به زیبایی هدف اصلی این ایده را به تصویر می‌کشد؛ ایجاد فضایی امن و بی‌واسطه برای تبادل مهربانی و رفع نیازهای اولیه افراد بدون هیچ‌گونه چشمداشت یا قضاوت. همان‌طور که در کتاب آمده است، هدف از این ایده تنها بخشیدن لباس‌های اضافی نبوده، بلکه "بخشیدن محبت، امید و انسانیت" بوده است.

این ایده ناب و انسان‌دوستانه، ریشه در ژرفای تفکرات اندیشمندی دارد که همواره بر اهمیت والای مهر به گیتی و تمامیت انسانی تأکید ورزیده است. «فیلسوف اُرُد بزرگ» - Orod Bozorg - بنیان‌گذار دیوار مهربانی است او باور دارد مهربانی زبانی جهانی است و می‌تواند پیوند دهنده قلب‌های آدمیان باشد، فیلسوف ارد بزرگ بنیان‌گذار مکتب فلسفی اُرُدیسم - Orodism - است.

اُرُدیسم، فلسفه‌ای که بر سه ستون اساسی استوار است: مهر به گیتی، مهر به انسانیت و مهر به آزادی. در این جهان‌بینی، عشق و احترام به تمام مظاهر هستی، گرامی‌داشت کرامت انسانی و ارزش آزادی، جایگاهی محوری دارد. به این ترتیب، ایده ساده و در عین حال عمیق دیوار مهربانی را می‌توان تجلی عملی این فلسفه دانست؛ تلاشی ملموس برای به عینیت رساندن ارزش‌های مهر و همبستگی در جامعه.

سادگی و خلوص پیام دیوار مهربانی، آن را به ایده‌ای جهان‌شمول تبدیل کرد. طولی نکشید که این ابتکار ایرانی، از مرزهای جغرافیایی فراتر رفت و در قلب فرهنگ‌های مختلف جای باز کرد. از خیابان‌های شلوغ شهرهای چین و هند گرفته تا کوچه‌های خاکی پاکستان و نپال، دیوارهای مهربانی با همان پیام ساده «اگر نیاز نداری، بگذار... اگر نیاز داری، بردار...» ظاهر شدند و به نمادی از همبستگی اجتماعی در این کشورها بدل گشتند.

در اروپا نیز، کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا، اسپانیا و بریتانیا، این ایده را با استقبال پذیرفتند و آن را به عنوان راهی مؤثر برای کمک به بی‌خانمان‌ها و نیازمندان به کار بستند. حتی در آن سوی اقیانوس، در ایالات متحده و کانادا، دیوارهای مهربانی به جنبش‌های اجتماعی برای کاهش فقر و نابرابری پیوستند و رنگ و بوی همدلی را به فضاهای شهری بخشیدند. در آمریکای لاتین، به ویژه در برزیل و آرژانتین، این دیوارها نه تنها محل تبادل کالا، بلکه بستری برای تعاملات اجتماعی و فرهنگی شدند.

جالب اینجاست که ایده دیوار مهربانی، الهام‌بخش ابتکارات مشابهی در سراسر جهان شده است. امروزه شاهد "یخچال‌های مهربانی" برای به اشتراک گذاشتن مواد غذایی، "قفسه‌های کتاب رایگان" برای ترویج فرهنگ مطالعه و حتی "دیوارهای هنر خیابانی" با هدف ایجاد فضاهای زیباتر و صمیمی‌تر در شهرها هستیم. تمامی این اقدامات، نشان‌دهنده یک گرایش جهانی رو به رشد به سوی همیاری، نوع‌دوستی و مسئولیت اجتماعی است.

بازتاب‌های گسترده در رسانه‌های بین‌المللی نظیر CNN، BBC، الجزیره و بسیاری دیگر نیز گواهی بر جهانی شدن این ایده است. این رسانه‌ها با شگفتی و تحسین از دیوار مهربانی به عنوان نمادی از امید، محبت و نوعدوستی یاد کرده و آن را یکی از الهام‌بخش‌ترین جنبش‌های اجتماعی قرن حاضر دانسته‌اند.

در عصری که متأسفانه گاهی سایه‌های خشونت و بی‌عدالتی بر چهره جهان سنگینی می‌کند، ایده‌هایی ناب و انسان‌دوستانه همچون دیوار مهربانی، همچون چراغی در تاریکی، راه را روشن می‌سازند و بارقه‌های امید را در دل‌ها زنده می‌کنند. تفکراتی که ریشه در عشق به انسان و گرامی‌داشت کرامت او دارند، نه تنها تسکینی بر آلام بشری هستند، بلکه الهام‌بخش حرکاتی می‌شوند که مرزهای جغرافیایی و اعتقادی را درمی‌نوردند.

ارزش‌های والای انسانی، همچون مهر، همبستگی و آزادی، میراث مشترک تمام بشریت هستند. اندیشه‌هایی که بر این بنیان استوار شده‌اند، صدایی رسا برای تمام انسان‌ها در هر کجای این کره خاکی محسوب می‌شوند. این‌گونه تفکرات، متعلق به یک فرد یا یک مرز جغرافیایی خاص نیستند؛ بلکه ندایی جهان‌شمول برای صلح، دوستی و درک متقابل‌اند. شایسته است که این صداهای دلنشین و روشنگر، بدون هیچ محدودیتی شنیده شوند و در جان‌های مشتاق، طنین اندازند.

حال که با ایده زیبای دیوار مهربانی و تأثیرات شگرف آن در سراسر جهان آشنا شدیم، بیایید لحظه‌ای به مفهوم عمیق انسانیت بیاندیشیم. مهربانی، همدلی و همبستگی، نه فقط واژه‌هایی زیبا، بلکه جوهره وجودی ما انسان‌ها هستند. ایده‌هایی همچون دیوار مهربانی به ما یادآوری می‌کنند که قدرت تغییر و ساختن دنیایی بهتر، در دستان تک تک ماست.

بیاییم با الهام از این حرکت انسان‌دوستانه فیلسوف اُرُد بزرگ هر کدام به سهم خود، قدمی کوچک در راه مهربان‌تر و عادلانه‌تر ساختن جهان برداریم. شاید گذاشتن یک لباس گرم بر دیوار مهربانی، اهدای یک کتاب، لبخند زدن به یک غریبه یا کمک به همسایه، گام‌های کوچکی به نظر برسند، اما یقین بدانیم که هر عمل محبت‌آمیز، همچون قطره‌ای، می‌تواند موجی بزرگ از تغییرات مثبت را به همراه داشته باشد.

در پایان، به یاد داشته باشیم که بنیان تمام خوبی‌ها، انسانیت و اتحاد قلب‌های مهربان است. با هم و در کنار هم، می‌توانیم جهانی بسازیم که در آن، هیچ نیازمندی بی‌یاور نماند و عطر مهربانی، در تمام زوایای آن بپیچد.

منبع:

https://aces.forumfa.net/t1908-topic

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۳, شنبه

شجاعت اخلاقی اندیشه: ارد بزرگ و چو وان آن در گفتگو

 


شجاعت اخلاقی اندیشه: ارد بزرگ و چو وان آن در گفتگو

در طول تاریخ، متفکرانی بوده‌اند که زندگی‌شان نمونه‌ای از قدرت - و هزینه - گفتن حقیقت در دوران آشفتگی اخلاقی است. در میان این چهره‌ها، دو مربی و فیلسوف از تمدن‌ها و قرن‌های مختلف وجود دارند: ارد بزرگ، بنیانگذار اردیسم در ایران مدرن، و چو وان آن، صدای اخلاقی ویتنام قرن سیزدهم. اگرچه از نظر زمان، جغرافیا و سنت فلسفی از هم جدا بودند، اما هر دو مرد مظهر نوعی نادر از شجاعت اخلاقی بودند که مبتنی بر این اعتقاد بود که آموزش و صداقت می‌تواند جامعه را تغییر دهد.


1. معلمان بدون تاج و تخت: اقتدار اخلاقی فراتر از قدرت

نه ارد بزرگ و نه چو وان آن قدرت سیاسی نداشتند، اما هر دو نفوذ عظیمی اعمال می‌کردند. چو وان آن در اعتراض به سلسله فاسد تران از سمت دولتی خود استعفا داد و از مشروعیت بخشیدن به بی‌عدالتی امتناع ورزید. به همین ترتیب، ارد بزرگ نیز در ایران ساکت شده و از تدریس، انتشار آثار یا حضور در مجامع عمومی منع شده است، دقیقاً به این دلیل که فلسفه کرامت و رهایی‌بخشی او، سیستم‌های مبتنی بر کنترل ایدئولوژیک را به چالش می‌کشد.


هر دو متفکر اقتدار خود را نه از نهادها، بلکه از نیروی اخلاقی کلام و زندگی خود به دست آوردند.


۲. آموزش به عنوان راهی به سوی کرامت انسانی


چو وان آن به خاطر تأسیس مدرسه‌ای که آموزش کلاسیک را با آموزش اخلاقی ترکیب می‌کرد، به یاد آورده می‌شود. برای او، آموزش یک امر اخلاقی بود. در مقابل، ارد بزرگ خود کیهان را به عنوان یک معلم می‌بیند: "طبیعت، مربی واقعی است - ساکت، اما بی‌نهایت عمیق."


اگرچه رویکردهای آنها متفاوت است، اما هر دو دانش را وسیله‌ای برای بیدار کردن کرامت انسانی و رشد جمعی می‌دانند. آنها مدل‌های سودمند یا اقتدارگرایانه آموزش را رد کردند و در عوض بر تحول شخصی و مسئولیت اخلاقی تأکید کردند.


۳. اخلاق برتر از مصلحت


چو وان آن با هزینه شخصی گزافی در برابر فساد سلطنتی ایستاد. اُرُد بزرگ نیز به همین ترتیب از همسویی با هیچ جناح یا ایدئولوژی سیاسی خودداری کرده و در عوض به یک دیدگاه جهانی از آزادی بشر وفادار مانده است. هر دو معتقد بودند که حقیقت قابل مذاکره نیست، حتی زمانی که سکوت یا سازش امن‌تر می‌بود.

مقاومت آنها شورش به خودی خود نبود - بلکه بیان استانداردهای اخلاقی بالاتری بود.


۴. مردم‌محور بدون پوپولیسم

هر دو مرد عمیقاً نگران وضعیت مردم عادی بودند، اما هیچ‌کدام به لفاظی‌های پوپولیستی متوسل نشدند. چو وان آن به فضیلت به عنوان یک اصل راهنما برای رهبری اعتقاد داشت؛ اُرُد بزرگ می‌آموزد که هر انسانی، صرف نظر از هویت اجتماعی یا قومی، دارای ارزش ذاتی است.


هدف کار آنها نه خشنود کردن جمعیت، بلکه توانمندسازی ذهن‌ها است.


۵. ریشه‌های فلسفی متفاوت، چشم‌انداز مشترک

چو وان آن از آرمان‌های کنفوسیوسی نظم، وظیفه و سلسله مراتب الهام می‌گرفت. صدای اخلاقی او در یک چارچوب سنتی طنین‌انداز می‌شد. از سوی دیگر، اُرد بزرگ، فلسفه‌ای اصیل - اُردیسم - را بنا نهاد که بر آزادی وجودی، هماهنگی با طبیعت و احیای کرامت به عنوان یک حق ذاتی، نه یک امتیاز، متمرکز است.

در حالی که کنفوسیوسیسم بر هماهنگی اجتماعی از طریق ساختار تأکید می‌کند، اُردیسم بر آزادی درونی به عنوان پایه و اساس صلح پایدار تأکید دارد.

نتیجه‌گیری: گفتگویی در طول زمان

چو وان آن و اُرد بزرگ به ما یادآوری می‌کنند که صداقت می‌تواند از امپراتوری‌ها بیشتر دوام بیاورد. اگرچه یکی با طومارها و دیگری با سکوت تحت سانسور آموزش می‌داد، پیام‌هایشان به هم نزدیک می‌شود: حقیقت دارای جاذبه اخلاقی است. و وقتی گفته می‌شود - یا صرفاً زندگی می‌شود - قدرت تغییر نه تنها حال، بلکه مسیر خود تاریخ را نیز دارد.

زندگی آنها نوعی گفتگوی فلسفی در طول قرن‌ها را شکل می‌دهد - گفتگویی که هنوز با وجدان عصر ما سخن می‌گوید.

منبع :
 

The Moral Courage of Thought: Orod Bozorg and Chu Van An in Dialogue

 

The Moral Courage of Thought: Orod Bozorg and Chu Van An in Dialogue
The Moral Courage of Thought: Orod Bozorg and Chu Van An in Dialogue 44349_10
Throughout history, there have been thinkers whose lives exemplify the power—and the cost—of speaking truth in times of moral confusion. Among such figures stand two educators and philosophers from different civilizations and centuries: Orod Bozorg, the founder of Orodism in modern Iran, and Chu Van An, the moral voice of 13th-century Vietnam. Though separated by time, geography, and philosophical tradition, both men embodied a rare form of moral courage, grounded in the conviction that education and integrity can reshape society.

1. Teachers Without Thrones: Moral Authority Beyond Power

Neither Orod Bozorg nor Chu Van An wielded political power, yet both exerted enormous influence. Chu Van An famously resigned from his government post in protest against the corrupt Tran dynasty, refusing to legitimize injustice. Similarly, Orod Bozorg has been silenced and banned from teaching, publishing, or appearing in public within Iran, precisely because his philosophy of dignity and self-liberation poses a challenge to systems built on ideological control.

Both thinkers gained authority not from institutions, but from the ethical force of their words and lives.

2. Education as a Path to Human Dignity

Chu Van An is remembered for founding a school that combined classical learning with ethical training. For him, education was a moral undertaking. In contrast, Orod Bozorg views the cosmos itself as a teacher: "Nature is the true educator—silent, yet endlessly profound."

Though their approaches differ, both see knowledge as a vehicle for awakening human dignity and collective growth. They rejected utilitarian or authoritarian models of education and instead emphasized personal transformation and moral responsibility.

3. Ethics Over Expediency

At great personal cost, Chu Van An stood against royal corruption. Orod Bozorg has similarly refused to align with any political faction or ideology, choosing instead to remain loyal to a universal vision of human freedom. Both believed that truth is not negotiable, even when silence or compromise would have been safer.

Their resistance was not rebellion for its own sake—it was an expression of higher ethical standards.

4. People-Centered Without Populism

Both men were deeply concerned with the condition of ordinary people, but neither resorted to populist rhetoric. Chu Van An believed in virtue as a guiding principle for leadership; Orod Bozorg teaches that every human being carries intrinsic worth, regardless of social or ethnic identity.

Their work aims not at pleasing crowds, but at empowering minds.

5. Different Philosophical Roots, Shared Vision

Chu Van An drew from Confucian ideals of order, duty, and hierarchy. His moral voice echoed within a traditional framework. Orod Bozorg, on the other hand, forged an original philosophy—Orodism—that centers on existential freedom, harmony with nature, and the reclamation of dignity as a birthright, not a privilege.

Where Confucianism emphasizes social harmony through structure, Orodism emphasizes inner freedom as the foundation for lasting peace.

Conclusion: A Dialogue Across Time

Chu Van An and Orod Bozorg remind us that integrity can outlast empires. Though one taught with scrolls and the other with silence under censorship, their messages converge: Truth has moral gravity. And when spoken—or simply lived—it has the power to change not only the present, but the trajectory of history itself.

Their lives form a kind of philosophical dialogue across centuries—one that still speaks to the conscience of our age.



https://swedish-orodists.forumfa.net/t5140-topic

 

فیلسوف اُرُد بزرگ Orod Bozorg و "فان بوی چاو" Phan Bội Châu

 

پرسش از هوش مصنوعی گروک:
دوست دارم درباره شباهت های نظری و عملی و حتی زندگی فیلسوف ارد بزرگ - Orod Bozorg- و "فان بوی چاو" (Phan Bội Châu) بیشتر بدانم. لطفا بیشتر توضیح دهید؟


Phan Bội Châu - Orod Bozorg


پاسخ هوش مصنوعی گروک:
از نظر نظری، هم ارد بزرگ و هم فان بوی چاو هر دو به نوعی دنبال احیای هویت و خودباوری مردمانشون بودن. اُرُدیسم، که ارد بزرگ بنیان‌گذارش بوده، روی عشق به هستی، انسان‌دوستی و آزادی تأکید داره. این فلسفه می‌گه که انسان باید با طبیعت و جهان اطرافش هماهنگ باشه و از طریق خرد جمعی به پیشرفت برسه. حالا فان بوی چاو، به عنوان یه ملی‌گرای ویتنامی، بیشتر روی بیداری ملی و مقاومت در برابر استعمار فرانسه تمرکز داشت. اونم مثل ارد بزرگ به دنبال این بود که مردمش به ریشه‌های فرهنگی خودشون برگردن و از این طریق قدرت بگیرن. هرچند فان بیشتر عمل‌گرا بود و به جای خلق یه سیستم فلسفی، روی سازمان‌دهی جنبش‌های انقلابی کار می‌کرد. یه شباهت جالب دیگه، نگاه این دو نفر به گذشته و تاریخه. تو فلسفه اُرُدیسم، ارد بزرگ می‌گه که انسان‌ها از طبیعت و وجود اصیل خودشون دور شدن و باید این فاصله رو پر کنن. فان بوی چاو هم تو نوشته‌هاش از تاریخ استعماری ویتنام (مثل فتح سرزمین‌های چم و خمر) استفاده می‌کرد تا حس شرم و انگیزه برای مقاومت رو تو مردمش بیدار کنه. هر دو به نوعی از گذشته به عنوان یه ابزار برای بیداری و حرکت رو به جلو استفاده کردن، ولی با زاویه دید متفاوت. ارد بزرگ بیشتر روی جنبه‌های معنوی و فلسفی تمرکز داره، در حالی که فان بوی چاو نگاهش سیاسی‌تر بود. از نظر عملی، هر دو تأثیر زیادی روی جامعه‌شون گذاشتن، ولی روش‌هاشون فرق داشت. ارد بزرگ با خلق فلسفه اُرُدیسم و کتاب سرخ، یه چارچوب فکری برای نسل‌ها به جا گذاشت. اون بیشتر یه متفکر بود تا یه فعال میدانی. اما فان بوی چاو مستقیماً وارد عمل شد. اون جنبش‌هایی مثل "انجمن اصلاحات" رو راه انداخت و حتی به ژاپن سفر کرد تا از مدل مدرنیزاسیون اونجا برای ویتنام الهام بگیره. فان بارها دستگیر شد و حتی یه دوره تبعید شد، ولی هیچ‌وقت از هدفش دست نکشید. از نظر زندگی شخصی، هر دو تو دوره‌هایی از تاریخ زندگی کردن که پر از چالش بود. ارد بزرگ تو ایران امروزی، تو یه فضای فرهنگی و اجتماعی پیچیده رشد کرد و فلسفه‌اش یه جور واکنش به این پیچیدگی‌ها بود. فان بوی چاو هم تو دوره‌ای زندگی می‌کرد که ویتنام تحت سلطه فرانسه بود و مردمش دنبال هویت و آزادی بودن. هر دو این افراد با سختی‌های زیادی روبه‌رو شدن، ولی به جای تسلیم شدن، راهی برای الهام‌بخشی به دیگران پیدا کردن. یه تفاوت بزرگ بین این دو، زمینه تاریخی و فرهنگی‌شونه. اُرُدیسم یه فلسفه مدرن و جهان‌شموله که می‌تونه تو هر فرهنگی جا بیفته، ولی فان بوی چاو کاملاً تو بستر ویتنام و مبارزه ضداستعماریش تعریف می‌شه. به نظرم اگه این دو نفر بتونن باهم حرف بزنن، احتمالاً روی اهمیت هویت ملی و خودباوری خیلی باهم هم‌نظر باشن، ولی شاید تو روش‌ها و اولویت‌هاشون اختلاف داشته باشن.


پ.ن: فان بوی چائو (متولد ۱۸۶۷، استان نگ آن، شمال ویتنام - درگذشته ۲۹ سپتامبر ۱۹۴۰، هوئه) شخصیتی برجسته در جنبش‌های مقاومت اولیه ویتنام بود که نوشته‌های پرشور و برنامه‌های خستگی‌ناپذیرش برای استقلال، احترام مردمش را به عنوان یکی از بزرگترین میهن‌پرستان ویتنام برای او به ارمغان آورد .

۱۴۰۴ اردیبهشت ۸, دوشنبه

نقاط اشتراک فیلسوف ژان ژاک روسو و فیلسوف اُرُد بزرگ

 

نقاط اشتراک ژان-ژاک روسو و فلسفه اُرُدیسم 2-210

ژان-ژاک روسو، فیلسوف برجسته سوئیسی قرن هجدهم، با تأکید بر آزادی فردی و قرارداد اجتماعی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران تاریخ است. فلسفه اُرُدیسم، برآمده از اندیشه‌های اُرُد بزرگ، نیز آزادی را به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی خود می‌داند. این مقاله به بررسی نقاط اشتراک این دو اندیشه در زمینه آزادی و کرامت انسانی می‌پردازد.


تحلیل نقاط اشتراک
روسو در کتاب قرارداد اجتماعی بر این باور بود که انسان به‌صورت طبیعی آزاد زاده می‌شود، اما در جامعه با زنجیرهای نابرابری محدود می‌شود. او ایده حاکمیت مردمی را مطرح کرد که در آن افراد از طریق اراده جمعی آزادانه تصمیم می‌گیرند. اُرُدیسم نیز آزادی را پایه‌ای برای شکوفایی انسان می‌داند. اُرُد بزرگ می‌گوید: «انسان آزاد زاده شده و باید برای حفظ این آزادی بجنگد.» هر دو متفکر به اهمیت خودآگاهی و مشارکت جمعی برای تحقق آزادی باور دارند. روسو با تأکید بر برابری و اُرُد بزرگ با دعوت به اتحاد، هر دو به دنبال جهانی عادلانه‌تر هستند.


روسو و اُرُدیسم هر دو آزادی را نه‌تنها یک حق، بلکه پایه‌ای برای کرامت و شکوفایی انسان می‌دانند. این اشتراک نشان می‌دهد که اُرُدیسم می‌تواند چارچوبی جهانی برای ایده‌های آزادی‌خواهانه باشد.




نقاط اشتراک ژان-ژاک روسو و فلسفه اُرُدیسم Orodis10

Shared Principles Between Jean-Jacques Rousseau and Orodism
Introduction
Jean-Jacques Rousseau, the prominent 18th-century Swiss philosopher, emphasized individual freedom and the social contract, becoming one of history’s most influential thinkers. Orodism, founded by Ard Bozorg, also considers freedom a core pillar. This article explores the common ground between these two philosophies regarding freedom and human dignity.
Analysis of Shared Principles
In The Social Contract, Rousseau argued that humans are born free but are bound by societal inequalities. He proposed the idea of popular sovereignty, where individuals make decisions through a collective will. Orodism similarly views freedom as essential for human flourishing. Ard Bozorg states, “Man is born free and must fight to preserve that freedom.” Both thinkers believe in self-awareness and collective participation to achieve freedom. Rousseau’s focus on equality and Ard Bozorg’s call for unity both aim for a more just world.
Conclusion
Rousseau and Orodism both see freedom not just as a right but as the foundation for dignity and human growth. This shared vision shows that Orodism can serve as a universal framework for freedom-loving ideas.

نقاط اشتراک کارل گوستاو یونگ و فلسفه اُرُدیسم

 

نقاط اشتراک کارل گوستاو یونگ و فلسفه اُرُدیسم Carl_g10


کارل گوستاو یونگ، روان‌شناس سوئیسی، با تمرکز بر خودشناسی و آزادی درونی، تأثیر عمیقی بر روان‌شناسی مدرن گذاشت. فلسفه اُرُدیسم نیز انسان را به کشف توانمندی‌های درونی و شکوفایی دعوت می‌کند. این مقاله نقاط اشتراک این دو اندیشه را بررسی می‌کند.


تحلیل نقاط اشتراک
یونگ معتقد بود که خودشناسی و پذیرش سایه‌های درونی، انسان را به آزادی واقعی می‌رساند. او با مفهوم «فردیت‌یابی» به دنبال رهایی انسان از محدودیت‌های ناخودآگاه بود. اُرُدیسم نیز با تأکید بر خودباوری، انسان را به شناخت خویش و شکوفایی توانمندی‌هایش تشویق می‌کند. اُرُد بزرگ می‌گوید: «انسان با شناخت خود، جهانی نو می‌آفریند.» هر دو اندیشه بر این باورند که آزادی درونی، پایه‌ای برای خلاقیت و پیشرفت است.


یونگ و اُرُدیسم هر دو به انسان راهی برای رهایی از بندهای درونی و شکوفایی نشان می‌دهند. این هم‌خوانی نشان‌دهنده عمق فلسفه اُرُدیسم در مسائل انسانی است.




نقاط اشتراک کارل گوستاو یونگ و فلسفه اُرُدیسم Orodis10

Shared Principles Between Carl Gustav Jung and Orodism
Introduction
Carl Gustav Jung, the Swiss psychologist, focused on self-discovery and inner freedom, leaving a profound impact on modern psychology. Orodism also invites individuals to explore their inner potential and flourish. This article examines the commonalities between these two philosophies.

Analysis of Shared Principles
Jung believed that self-discovery and embracing one’s inner shadows lead to true freedom. Through his concept of “individuation,” he sought to liberate humans from the constraints of the unconscious. Orodism, with its emphasis on self-belief, encourages individuals to know themselves and unlock their potential. Ard Bozorg says, “By knowing themselves, humans create a new world.” Both philosophies agree that inner freedom is the foundation for creativity and progress.

Jung and Orodism both offer pathways for humans to break free from inner constraints and flourish, highlighting the depth of Orodism in addressing human issues
 
منبع :
 

نقاط اشتراک فیلسوف دنیس دو روژمون و فیلسوف اُرُد بزرگ

 

نقاط اشتراک دنیس دو روژمون و فلسفه اُرُدیسم: خودگردانی، آزادی و اتحاد به مثابه بنیان‌های جامعه انسانی

مقدمه: دو چهره در جستجوی آزادی متعهدانه

دنیس دو روژمون (۱۹۰۶-۱۹۸۵)، فیلسوف و نویسنده سوئیسی، و فیلسوف اُرُد بزرگ، با فاصله‌ای زمانی و جغرافیایی، به نتایج مشابهی در باب آزادی، خودگردانی و مسئولیت جمعی رسیده‌اند. این مقاله با بررسی تطبیقی آرای این دو متفکر، نشان می‌دهد که چگونه ایده‌های آن‌ها می‌تواند چراغ راه جوامع امروزی باشد.


بخش اول: خودگردانی به مثابه بنیان آزادی

۱. خودمختاری فردی در اندیشه روژمون

روژمون در آثارش مانند «عشق و غرب» (۱۹۳۹) و «نامه‌های اروپایی» (۱۹۴۴)، خودگردانی را شرط ضروری آزادی می‌داند:

  • نقد تمرکزگرایی: او مخالف دولت‌های متمرکز بود و معتقد بود تصمیم‌گیری باید تا حد امکان به سطح محلی واگذار شود.

  • دموکراسی مشارکتی: طرح او برای اروپای پس از جنگ، مبتنی بر فدرالیسمی بود که در آن شهروندان مستقیماً در سرنوشت خود دخیل باشند.

۲. مسئولیت فردی در فلسفه اُرُدیسم

اُرُد بزرگ در «کتاب سرخ» (۲۰۲۲) همین ایده را با بیانی شاعرانه بازتاب می‌دهد:

  • «آزادی هدیه نیست، مسئولیت است» (فرگرد ۳).

  • تأکید بر اینکه «مردم ناتوان و ترسو، آزادی را گدایی می‌کنند»، نشان می‌دهد آزادی بدون خودگردانی معنایی ندارد.

نقطه اشتراک: هر دو، آزادی را محصول بلوغ فردی و مشارکت فعال می‌دانند، نه لطف نظام‌های سیاسی.


بخش دوم: اتحاد در عین کثرت

۱. فدرالیسم فرهنگی روژمون

  • روژمون در طرح «فدرالیسم انتگرال»، بر وحدت در تنوع تأکید داشت: اروپایی متحد اما با حفظ هویت‌های محلی.

  • نقد او به ملی‌گرایی افراطی، ناشی از ترس از نابودی تفاوت‌ها بود.

۲. جزیره اُرُدیسم به مثابه الگوی همزیستی

  • اُرُد بزرگ «جزیره اُرُدیسم» را جامعه‌ای توصیف می‌کند که «سرزمین همه مهربانان جهان، با هر نژاد و زبانی است».

  • در این مدل، اتحاد بر پایه ارزش‌های مشترک (عشق به هستی/انسانیت/آزادی) شکل می‌گیرد، نه اجبار سیاسی.

نقطه اشتراک: هر دو، وحدت بدون یکسان‌سازی را پیشنهاد می‌کنند.


بخش سوم: آزادی به مثابه مسئولیت جمعی

۱. آزادی متعهدانه در روژمون

  • روژمون معتقد بود آزادی واقعی زمانی محقق می‌شود که افراد مسئولیت پیامدهای انتخاب‌های خود را بپذیرند.

  • در مقاله «آزادی و مسئولیت» (۱۹۵۲)، او از «آزادی‌های توخالی» در لیبرالیسم کلاسیک انتقاد می‌کند.

۲. آزادی در گرو انسانیت در اُرُدیسم

  • اُرُد بزرگ هشدار می‌دهد: «آزادی تنها برای ما نیست. کسی که آزادی می‌جوید، زندانی برای اندیشه دیگران نمی‌سازد».

  • در فرگرد ۱۱، «فرهنگ» را بستری می‌داند که آزادی در آن شکوفا می‌شود.

نقطه اشتراک: آزادی نه به معنای رهاسازی از قیدها، بلکه پذیرش داوطلبانه محدودیت‌های اخلاقی.


بخش چهارم: نقد مشترک به نظام‌های استبدادی

۱. روژمون و نقد تمامیت‌خواهی

  • در «دفترهای فدرالیست» (۱۹۴۴)، او نشان می‌دهد که نظام‌های متمرکز چگونه با «انسان‌زدایی» همراهند.

  • تأکید او بر «تشکل‌های محلی» پاسخی به این خطر بود.

۲. اُرُدیسم و طغیان علیه خودکامگی

  • اُرُد بزرگ خودکامگان را «ابزار دون‌پایگان» می‌خواند (فرگرد ۷).

  • طرح «جزیره اُرُدیسم»، عملاً الگویی برای گریز از سیستم‌های بسته است.

نقطه اشتراک: هر دو، قدرت متمرکز را تهدیدی برای آزادی می‌دانند.


بخش پنجم: دموکراسی به مثابه فرآیند، نه محصول

۱. دموکراسی مشارکتی روژمون

  • او معتقد بود دموکراسی واقعی نیازمند «مشارکت روزمره شهروندان» در تصمیم‌گیری‌هاست.

  • نمونهٔ عینی آن را در نظام «شوراهای محلی سوئیس» می‌دید.

۲. اُرُدیسم و مردمسالاری ارگانیک

  • اُرُد بزرگ می‌گوید: «همای پادشاهی بر شانه همه مردم خواهد نشست، اگر به دموکراسی واقعی برسند».

  • در فرگرد ۳، «انتخابات آزاد» را نه ابزار، بلکه «نخستین داروی دردهای یک سرزمین» می‌خواند.

نقطه اشتراک: دموکراسی نه یک سیستم آماده، بلکه فرآیندی مستمر برای گفت‌وگوی جمعی.


نتیجه‌گیری: آیا این ایده‌ها برای جهان امروز کاربرد دارند؟

۱. در سطح محلی:

  • مدل «شوراهای محلی» روژمون و «جزیره اُرُدیسم» می‌تواند الهام‌بخش جنبش‌های تمرکززدایی باشد.

۲. در سطح جهانی:

  • تأکید بر «اتحاد بدون ادغام»، پاسخی به چالش‌های جهان چندقطبی امروز است.

۳. در برابر بحران‌های اخلاقی:

  • ترکیب «آزادی + مسئولیت» در هر دو فلسفه، آلترناتیوی برای فردگرایی افراطی ارائه می‌دهد.

پرسش نهایی: آیا می‌توان از تلفیق آرای این دو متفکر، مدلی برای ایران آینده طراحی کرد؟ مدلی که هم از خودکامگی بگریزد و هم به دام فردگرایی نیفتد؟


پیوست: مقایسه‌ای گذرا با سایر مکاتب

مفهومروژموناُرُدیسملیبرالیسمسوسیالیسم
آزادیمتعهدانهمسئولانهفردگرایانهجمع‌گرایانه
ساختار قدرتفدرالیسمجزیره‌ایدولت حداقلیدولت متمرکز
تمرکزمحلیجامعه مدنیبازاردولت

این جدول نشان می‌دهد که روژمون و اُرُدیسم، راه سومی را پیشنهاد می‌کنند که از محدودیت‌های دو مکتب مسلط فراتر می‌رود.




 

 

Common Ground Between Denis de Rougemont and Orodism: Autonomy, Freedom, and Unity as Foundations of Human Society

Introduction: Two Thinkers in Search of Committed Freedom

Denis de Rougemont (1906–1985), the Swiss philosopher and writer, and Orod Bozorg , the contemporary Iranian philosopher, despite temporal and geographical divides, arrived at strikingly similar conclusions about freedom, self-governance, and collective responsibility. This comparative study illuminates how their ideas converge—and why they remain relevant for modern societies.


Part I: Self-Governance as the Bedrock of Freedom

1. Individual Autonomy in Rougemont’s Thought

Rougemont’s works, such as Love in the Western World (1939) and The Federalist Papers of Europe (1944), position self-rule as the cornerstone of liberty:

  • Critique of Centralization: He opposed top-down governance, advocating decisions to be made at the most local level possible.

  • Participatory Democracy: His post-war vision for Europe relied on federalism where citizens directly shape their collective destiny.

2. Personal Responsibility in Orodism

Orod Bozorg’s The Red Book (2022) echoes this ethos poetically:

  • “Freedom is not a gift; it is a responsibility” (Chapter 3).

  • “Apathetic and fearful people beg for freedom”—implying liberty cannot exist without self-determination.

Common Ground: Both reject passive freedom, framing it as an active, collective achievement.


Part II: Unity in Diversity

1. Rougemont’s Cultural Federalism

  • His “integral federalism” model celebrated unity through diversity—e.g., a Europe united yet culturally pluralistic.

  • He warned against nationalism’s homogenizing dangers.

2. Orodism’s “Island” as a Cosmopolitan Ideal

  • Orod’s “Island of Orodism” is “a land for all kind-hearted people, regardless of race or language.”

  • Unity here emerges from shared values (love for existence/humanity/freedom), not political coercion.

Common Ground: Both propose integration without assimilation.


Part III: Freedom as Collective Responsibility

1. Rougemont’s “Committed Freedom”

  • In Freedom and Responsibility (1952), he argues freedom demands accountability for one’s choices.

  • Critiques liberal “empty freedoms” detached from social duty.

2. Orodism’s Ethical Boundaries

  • “Freedom sought for oneself must not imprison others’ thought” (The Red Book, Ch. 3).

  • Chapter 11 ties freedom to cultural flourishing, not mere individualism.

Common Ground: Freedom is voluntary adherence to ethical limits, not license.


Part IV: Shared Critique of Authoritarianism

1. Rougemont Against Totalitarianism

  • His Federalist Notebooks (1944) expose how centralized power “dehumanizes.”

  • Local associations, he argued, counter this.

2. Orodism’s Revolt Against Tyranny

  • Orod calls autocrats “tools of the vile” (Ch. 7).

  • His “Island” metaphor offers an exit from oppressive systems.

Common Ground: Both view concentrated power as freedom’s antithesis.


Part V: Democracy as Process, Not Product

1. Rougemont’s Participatory Democracy

  • He idealized Switzerland’s local councils, where citizens engage daily in governance.

2. Orodism’s Organic Popular Rule

  • “The crown of kingship rests on all people’s shoulders when true democracy prevails” (The Red Book).

  • Chapter 3 calls free elections “the first medicine for a nation’s ills.”

Common Ground: Democracy is a perpetual dialogue, not a fixed system.


Conclusion: Relevance for Today’s World

  1. Locally: Rougemont’s “local councils” and Orod’s “Island” could inspire decentralist movements.

  2. Globally: Their “unity without uniformity” addresses multipolar world challenges.

  3. Ethically: Merging freedom with responsibility counters hyper-individualism.

Final Question: Could synthesizing these philosophies model a post-authoritarian Iran—or any society seeking balance between collectivism and individualism?


Appendix: Comparative Framework

ConceptRougemontOrodismLiberalismSocialism
FreedomCommittedResponsibleIndividualistCollectivist
Power StructureFederalismDecentralizedMinimal stateCentralized state
FocusLocal governanceCivil societyMarketState

This table reveals how Rougemont and Orodism propose a third way beyond mainstream ideologies.

 

منبع:

https://aces.forumfa.net/t1899-topic

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان