روزنامه راه نجات ( افغانستان ) : و آنگاه آموختم
و آنگاه آموختم
«کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی». ارد بزرگ
«خدا پنداریست! اما چه کسی است که این پندار را بیاشامد و نمیرد؟». فردریش نیچه
«ازدواج مثل اجرای نقشۀ جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود». بورنز
«با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود، بهترین دوست شما می شد». بردون
«بیمایه گی و بدکاری پاینده نخواهد بود، گیتی رو به پوینده گی و رشد است. با نگاهی به گذشته می آموزیم آدمیان،اشتباهاتی هم چون: بردهداری، همسر سوزی و... را رها نموده است، خردورزی! آدمی را پاک خواهد کرد». ارد بزرگ
«فرزانه گان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهیمغزان بگومگو می کنند». کونگ تین گان
« سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد». ارد بزرگ
«تولد چیزی غیر از آغاز مرگ نیست». ادوارد یانک
«خیر نباید همه گانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست؛ زیرا چیزهای همه گانی ارزشی ندارند». فردریش نیچه
«افرادی هستند که نور چشمی شانس و اقبالند و هر وقت سقوط می کنند مانند پشک روی دو پا بر زمین می نشینند». کولتون
«حقیقتی از این سراغ ندارم که انسان می تواند با تلاش زنده گی خود را متعالی سازد». تورئو
« مردم هرگز نمی دانند پیشوا جز ذات عظیم آن ها که به سوی آسمان سیر می کند، شکاری ندارد». جبران خلیل جبران
«پرتگاه می تواند به وجدآورنده روان و یا کشنده جسم باشد». ارد بزرگ
«جاه طلبی، شهوتی است که هرگز فرو نمی نشیند ، بلکه با لذتی که از آن فراهم می شود پیوسته مشتعل تر و جنون آمیز تر می شود». اتومی
«بعضی ها هر کجا می روند شادیآفرین می شوند و بعضی ها هر کجا چنین افرادی قدم می گذارند، همواره دنبالهروشان هستند» . ماری تواین
«تا زنده هستید دل خود را زنده و شاداب نگهدارید. فرصت برای دل تنگی و مرگ بسیار زیاد است». اسکار وایلد
«شاداب بودن بالاترین خوبی ها و فضیلتی است که بسیاری می توانند به آن دست پیدا می کنند و بسیاری از نعمت آن یا محروم هستند یا خود را محروم می کنند». اسکاتیش پروورپ
حکیمانه
بزرگمهر: «آز» مایه نگرانی و تشویش خاطر است.
سولون: راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم.
لوسیا: به دست آوردن آن چه را که ما آرزو داریم، موفقیت است اما چیزی را که برای به دست آوردنش تلاش نمی کنیم، خوش بختی است.
بزرگمهر: آن کس که به آموختن کوشاتر و گوشش به دانش نیوشاتر است، امیدوارترین کسان است.
ارد بزرگ: گیتی در جنگ و آوردی بزرگ شناور است. اندیشه و تلاش خردمندان از سویی و پوزخند اهرمن و دیوپیشه گان از سوی دیگر، معرکه این جهان گذرا است.
جبران خلیل جبران: زجر کشیده! تو آن گاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند.
آلکس مک کنزی: وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست.
سرنگ: با گریه به دنیا می آیی اما چنان زنده گی کن که با خنده از دنیا بروی.
جبران خلیل جبران: چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که: خدا در قلب من است، شایسته تر آن که گفته آید: من در قلب خداوندم.
لائو تسه: یک مسافر خوب از خود هیچ ردی بر جا نمی نهد.
شوپنهاور: اگر ما چیزی را می خواهیم برای آن نیست که دلیلی بر آن پیدا کرده ایم بلکه چون آن را می خواهیم برایش دلیل پیدا می کنیم.
بزرگمهر: آن که پیروی خرد است دل به هوس نمی سپارد.
برای لحظات خاموشی
سرایش یک بیت درست از زنده گی، نیاز به سفری هفتاد ساله دارد. «اُرد بزرگ»
مفیدترین وسیله یک دفتر کار، سبد دورریختنی هاست. «ماکلولم فوربس»
بهترین و حقیقی ترین دوستانم از تهی دستانند. توانگران از دوستی چیزی نمی دانند. «موزارت»
از گفتن نمی دانم نهراس. «مارک مک کورمیک»
معتقدم که پس از گرسنه گی و چه بسا پیش از آن، تنهایی بزرگ ترین مسئلۀ بشر است. «مسعود فرزاد»
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست. «فردوسی»
بله، در هر چهار یا پنج صدسال یک بار، وحشی گری برای جامعۀ بشری از جملۀ واجبات است، در غیر این صورت دنیا از فرط تمدن منفجر خواهد شد. «گنکور»
حقیقت سرچشمه ایست که علی الدوام جاریست و سرزمین افکار را سیراب می کند و هیچ وقت بر نمی گردد، زیرا اگر آب چشمه به عقب برگردد، مردابی کثیف می شود. «میلتون»
تنها با اشخاص موافق معاشرت کنیم، چرا که کسی به مخالف احتیاج ندارد. «میوست»
پیوسته باید مواظب 3 چیز باشیم. وقتی تنها هستیم مواظب افکار خود، وقتی با خانواده هستیم مراقب اخلاق خود و وقتی که در جامعه می باشیم، مواظب زبان خود. «مادام داستال»
اگر می خواهید صلح را حفظ کنید با داشتن برتری و مزایا حاضر به پیکار باشید. این نکته در کتاب های بسیاری به کار رفته، ولی در عمل هنوز ناشناخته و مجهول است. «کوندیلاک»
کسی که خرد ندارد، همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است. «فردوسی»
گوهرانه
«فکر خوب معمار و آفریننده است». دیل کارنگی
«بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند». ارد بزرگ
«فکر نو بسیار ظریف و حساس است ،با یک ریشخند کوچک می میرد و کنایه ای کوچک آن را بسختی مجروح می کند». هربرت اسپنسر
«هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است». کارلایل
«آدم بی مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بی سرمایه است». پاسکال
«آن قدر شکست می خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم». پطر
«پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعداز هر زمین خوردنی برخیزی». مهاتما گاندی
«زیبارویی که می داند، زیبای ماندنی نیست، پرستیدنی است». ارد بزرگ
«مرا دوست بدار، اندکی ولی طولانی». کریستوفر مارلو
«شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آن را در فضا محو سازید». ولتر
«نگاهت رنج عظیمی است، وقتی بیادم می آورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام». آنتوان سنت اگزوپری
«در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند». رنه دکارت
برای قاب کردن
کوه های عظیم پر از چشمه اند و قلب های بزرگ پر از اشک. «ژوزف رو»
به راستی که ابلهان انسان های خوش بختی هستند، زیرا که هرگز پی به تنهایی خود نمی برند. «ژان یل توله»
سخن های پست ، آدم های حقیر را جذب و خردمندان را فراری می دهد. «اُرد بزرگ»
خدمت به خلق وظیفه نیست، بلکه لذت است. «زرتشت»
با هر که بدی کردی تا دم مرگ از او بیندیش. «نیچه»
خار های کوچک زخم به جان نمی زنند، بلکه با او می آمیزد برای روزهای سخت تر . «اُرد بزرگ»
من هفت صد بار اشتباه نکردم. من یک بار اشتباه نکردم من زمانی موفق شدم که هفت صد راهی را که موفقیت آمیز نبود، اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد، حذف کردم و راهی را پیدا کردم که کار می کرد. «توماس ادیسون »
هر گاه خبرهای بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید، شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیزهای تازه آموخته اید. «بیل گیتس»
زمانی که دانش یک مرد برای موفقیت کافی است ولی تقوای او کافی نیست، هر چه را که او ممکن است به دست آورد، دوباره از دست خواهد داد. «کنفسیوس»
موفقیت، به همان اندازه شکست خطرناک است. «لائو تزو»
برای قضاوت در مورد موفقیت خودت ببین چه به دست آورده ای و در قبال آن چه از دست داده ای. «دالای لاما»
علت این که زنبورها این قدر وزوز می کنند، این است که یاد ندارند حرف بزنند. «ژرژسیون»
ماخذ : روزنامه راه نجات افغانستان
نظرات