ارد بزرگ Orod Bozorg - زندگینامه و بیوگرافی مشاهیر و چهره های ماندگار
پریسا آغداشلو :
از پس سالهای یاس و خمودگی نسل جوان امروز به خاطر آغشته شدن در سم عشق و فلسفه ، که اوج آن را در سخن افرادی همچون سروش می توان دید و می رفت تا حوزه روابط اجتماعی و فکری خویش را نیز به نابودی کشاند . نسل امروز در حال پیدا نمودن خویش و رسیدن به بهار و باروری دوباره است . و در این بین افکار نو خواسته و پر انرژی اُرُد بزرگ برای رساندن ایران به عنوان یک امپراتوری فرهمند و بارور بسیار مورد توجه قرار گرفته است .
در بعد بین المللی او خواستار بهم ریختن شرایط ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک حال حاضر ایران و منطقه است . او معتقد است نقشه قاره های جهان باید دگرگون شود و می گوید اروپا به خاطر پیشینه تمدنی خود که همان یونان باستان است توانست در قالب یک قاره کوچک اما کارآمد مسیر وحدت در حوزه های گوناگون را طی کند حال آنکه آسیا در دست دو حوزه چینی تباران و عربها تقسیم شده و حوزه تمدنی ایران باستان که از کشمیر تا مدیترانه است ناپدید و کم رنگ شده است . او معتقد است باید قاره ایی جدید به نام قاره کهن شکل گیرد که در برگیرنده حوزه تمدن ایران باشد تا ایران بتواند در آن قالب کارکردهای واقعی و تاریخی خویش را به نمایش بگذارد .
چنین خواستی و انجام آن گوشه گیری جوانان ایرانی را از بین می برد و خواسته های تجزیه طلبانه و منطقه گراییهای خرد و کوچک را کمرنگ می کند و موجب وحدت ملی می گردد .
ارد بزرگ همزمان با نظریه قاره کهن خود اندیشه تحقیر جهان از سوی دنیای غرب در قالب دهکده کوچک جهانی را نیز مورد نقد قرار داده و پایه های استدلالی آن را به چالش می طلبد و آشکار می نماید که این نظریه کاملا اشتباه و هدفمند از سوی دنیای غرب دنبال می شده است .
او نظریه دهکده کوچک جهانی مک لوهان کانادایی را عامل نابود سازی خرده فرهنگ ها و اندیشه های سرزمین های دیگر در درون بافت فکری جهان غرب می داند .
او می گوید غربی ها بدین خاطر بر طبل دهکده کوچک جهانی می کوبند که تصور می کردند با جهانی سازی اینترنت و همچنین زبان خود و تسلط بر سیستم سخت افزاری آن می توانند کشورهای دارای ریشه های باستانی همچون ایران را به وادادگی فرهنگی و هضم شدن در درون فرهنگ تهی خویش وادارند . حال آنکه این اتفاق نتیجه ایی کاملا عکس را به همراه داشته و ما شاهد رشد و انتشار اندیشه های باستانی و دارای ریشه فکری هستیم ارد بزرگ در نظریه کهکشان بزرگ اندیشه خود به برتری فرهنگ ایرانی بر اندیشه های مهاجم اشاره کرده است .
این سیر حرکتی و اندیشمندانه ارد بزرگ توانسته صدها هزار از وبلاگ نویسان ایران را همراه کند و در ضمن موجب فخر ملی گردد . از سوی دیگر اندیشه های او در کتاب آرمان نامه نیز توانسته خرد و آرمانهای تاریخی ایرانیان را زنده سازد و بدین خاطر پر مخاطب ترین کتاب حال حاضر ایران است .
ارد بزرگ در آینه دانشنامه ویکی پدیا :
ارد بزرگ اندیشمند ، نظریه پرداز و نقاش [۱] ایرانی است.
ارد بزرگ در شهر مشهد به دنیا آمده است[۲]. اما اصلیتش از شهرستان شیروان در خراسان شمالی است . [۳]
احمد شاه مسعود در سالهای آخر زندگی خویش ارتباط نزدیکی با ارد بزرگ داشت. ارد بزرگ به پاس مبارزات احمد شاه مسعود تابلوی نقاشی ای برای او فرستاد.[۴].
دارای هواخواهان بسیاری در سطوح مختلف کشورهای آسیای میانه و افغانستان است . [۵]
آثار
برخی آثار نوشتاری ارد بزرگ
نظریه قاره کهن
او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که میگوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را میکشند . و او میگوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است .[۶] در نظریه قاره کهن ارد بزرگ قاره های آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن معرفی شده اند . قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه ادامه مییابند و 20 کشور در داخل آن قرار میگیرند .[۷]
آرمان نامه[۸]
این کتاب مجموعه ایی از صدها پند و سخن ارد بزرگ که توسط امیر همدانی گردآوری شده است .[۹] آرمان نامه دهها هزار بار در اینترنت دانلود شده است و تنها در در طی 3 هفته آغازین انتشار خود در اینترنت 17 هزار بار توسط کاربران دانلود شده است که از این حیث یکی از پر طرفدارترین کتابهای چند ساله اخیر است .[۱۰]
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک لوهان کانادایی است او با دلایل مستدل ثابت میکند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است . [۱۱]
پندها و اندرزها
پندهای اخلاقی و اجتماعی ارد بزرگ مورد استقبال زیاد فارسی زبانان است.
چند نمونه از پندهای ارد بزرگ
” آن که زیبایی خرد را ندید، گرفتار زیبایی آدمیان شد، و بدین گونه از هر چه داشت، تهی گشت. “
” اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمدهای او را خوار مساز، بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی. “
” تاریخ هیچگاه تکرار نشده و نخواهد شد آنچه روی داده و در حال رخ نمودن است پیراسته شدن ایدههای بشری از ناراستی هاست. “
منابع
↑ روزنامه ابتکار
↑ پایگاه تاریخ و فرهنگ ایران
↑ مرجع کتاب
↑ اُرد بزرگ
↑ کتابخانه نودهشتیا
↑ مرجع کتاب
↑ سایت بازتاب آنلاین
↑ آرمان نامه ارد بزرگ
↑ سایت کتابناک
↑ خبرگزاری فارس
↑ نظریه کهکشان بزرگ اندیشه
سلسله سلحشوران و جنگاوران
این روزها بحث بر سر رابطه دوستی و همچنین تاثیرات ارد بزرگ بر روی جهان بینی احمدشاه مسعود رهبر نیرهای جهادی افغانستان و گردش فکری آن مرد بزرگ به سوی آرمانهای ملی و میهنی آنقدر زیاد شده که دیگر ماهیت اصلی افکار ارد بزرگ را تحت شعاع قرار داده است.
این خود مظلومیتی دو چندان است که اندیشه های یک متفکر و ایده آلیست در درون کش قوس های خبری گم می شود .
امروز تصمیم دارم به یکی از زیباترین و در عین حال مهمترین نظریات ارد بزرگ بپردازم . ارد بزرگ بیست پنج درس و راهکار دارد در تبین شخصیت یک جنگاور و سلحشور .
تا کنون بجز همین بیست و پنج سخن ارد بزرگ که در مورد نوع و شیوه حرکتی یک اسطوره است جای دیگری به این بحث برخورد نکرده ام . اینجا یک نکته جالب آشکار می شود و آن اینکه ارد بزرگ همیشه از جایی سخن می گوید و از اسراری پرده بر می دارد که پیش از او کسی از آن سخن نگفته است . همانند وقتی که از کذب بودن عنوان جاده ابریشم سخن می گوید و آن را واژه ایی استعماری توسط چینی ها می داند و یا از این که آسیا و اروپا حوزه فرهنگی ایران که از کشمیر تا مدیترانه (قاره کهن )است را بلعیده اند و راز قتل ایرج بدست سلم و تور را می گشاید که همان آسیایی ها و اروپایی ها هستند و یا وقتی پرده از دروغ بودن دهکده کوچک جهانی برداشت و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه را مطرح نمود و این که دهکده کوچک جهانی حتی در درون یک دهکده حقیقی هم اتفاق نخواهد افتاد .اندیشه ها در حال انتشار و تنوع هستند .
همه و همه گویای اندیشمندیست که در حال حاضر یگانه است .
و اما مسیر جنگاوری و سلحشوری :
او از شروع گامهای نخستین یک سلحشور یاد می کند تا لحظه ایی که موجب زایش و شروع فصلی دیگر در حیات بشری می گردد .
او معتقد به ریشه و تبار پاک و منزه است و آن را یکی از پایه های اصلی سلحشور شدن می داند . او جنگاور را انسان خود ساخته ی می داند که رو به سوی آرمان دارد ، و این همان بحث اساسی است که بسیاری از فلاسفه به هزار زبان سعی دارند به مخاطبین خویش القا نمایند ، اما میل تنوع گرای انسانی او را از این جاده مستقیم دور می گرداند . با این وجود منظور ارد بزرگ همان سلحشور و جنگاور است که یکتاست .
برای یک اسطوره تنها یک نقطه طلایی وجود دارد ، و آن هدف اوست ! ارد بزرگ با پافشاری بر این نکته می آموزاند که جنگاور حتی برای لحظه ایی نمی تواند مسیر خود را تغییر دهد .
او معتقد است که سلحشور پیش از آن که پای در مسیر بگذارد انسانی است که به شناخت رسیده است .
با این سخن به ما می گوید جنگاور دارای اندیشه ایی فربه و کامل است او از جنگاوری سخن می گوید که به هدف خویش اشراف دارد و آن را خوب می شناسد . و از آن پس است که به سوی هدفش می تازد و ...
ارد بزرگ معتقد است هنگامی که جنگاور به هدف نهایی خویش رسید زایشی نو رخ میدهد .
اینجا به یک نکته اساسی بر می خوریم و آن اینکه اسطوره حامل اندیشه ایی نو است و آنگاه که این اندیشه به مرحله برتری خویش می رسد زایش و شروع فصلی نوین در حیات بشری رخ می دهد
پس هر اوجی خود دامنه اوجی بزرگتر است این سیر تکوین و رشد آدمی است که ارد بزرگ در قالب سلحشور پاک باخته به ما می آموزاند .
با این گفتار می آموزیم که هیچ آرمانی کامل نیست و هر کمالی نقطه شروع کمالی بزرگتر است .
بسیاری از فلاسفه غرب هر از چند گاهی بر طبل رسیدن به کمال اندیشه اجتماعی خود می کوبند و پس از چندی شاهد زوال و ریزش این ادعاهای باطل هستیم
تازه این کمال بشر هم نیست . و اگر هم روزی چنین مرحله ایی رخ دهد خود دوران کودکی مرحله دیگری است .
ذات انسان در همین جا مفهوم می یابد هیچ آهنگی برای همیشه دل پذیر نیست و انسان همواره به دنبال کشف قله های دست نیافته پیش روست .
هر شناختی سرآغاز رسیدن به شناختی والاتر است . و این سیر را سلسله وار در درون اندیشه سلحشوران و جنگاوران عرصه اندیشه می بینیم .
شخصا فکر می کنم سرآمدان عرصه فکر همان جنگاورانی هستند که بدنبال خلق مسیر های بهتر زیستن ابنای بشر هستند . سلحشورانی که پیشتر پشت به پشت آمده اند و پس از این نیز خواهند آمد دیاکو و یا آستیاگ ، کوروش و یا داریوش ، مهرداد و یا شاپور ، رودکی و یا فردوسی ، ملک شاه و یا خواجه نظام الملک ، پور سینا و یا خیام ، سعدی یا سهرودی ، خواجه نصیرالدین توسی و یا نادرشاه افشار ، محمد مصدق و یا محمود حسابی و اخوان ثالث و یا ارد بزرگ همه و همه دودمان و نسلی از بزرگان و فرهیختگان این سرزمین هستند که زنجیره وار به هم متصلند و این زنجیره نسلها را به دنبال خویش به سر منزلی بهتر هدایت می کند .
ایستادگی در برابر چنین پیوستگی تنها ما را در برابر افکار شیطانی و اهریمنی سرزمینهای تشنه خون ما بی پناه می سازد .
سلحشوران عرصه اندیشه پیشاپیش فرمانروان اهریمنی سرزمینهای متجاوز را به خاک می افکنند و ما را به جاده ایی روشن به سوی خورشید همراهی می کنند ...
راهکار ارد بزرگ برای رسیدن به سلحشوری توانی را به مخاطب خویش می بخشد که با این توان می توان ایران را دوباره رکن اصلی تمدن بشری ساخت و ما همواره شاهد آنیم که مبارزات و آفرینش آرمانهای تازه ، بزرگراه ترقی و کمال را در پیش پای ایرانیان نهاده است .
می توان طلیعه پویش و مجد و قدرت بیش از پیش ایرانیان را جشن گرفت که آینده ازآن فرهنگ متعالی ایرانیان است .
جنگاور و سلحشور کیست؟
منظور از این واژه های چیست؟
فکر می کنم بهترین تعبیری که تا کنون از این واژه ها شده است سخنان و آموزه های (( ارد بزرگ )) است .
او از درون و بطن جنگاور و سلحشور زایشی دوباره را نوید می دهد که می آید برای درمان دردها و نقصها...
شاید در ابتدا تصور شود جنگاور حاصل رستاخیز و انقلاب باشد اما در بطن آن آرامش و التیام متجلی است
با هم قسمتی از تعبیرهای ایشان را در این ارتباط مرور می کنیم :
جنگاور دارای ریشه و بنی پاک است .
جنگاور تنها یک راه می شناسد و آن راه بی پیچ و خم به سوی هدف کشیده شده است .
جنگاور به هیچ چیز جز هدف نمی اندیشد .
جنگاور بدنبال خواب و آسایش نیست ، هدف ! چشم و اندیشه او را پر کرده است .
جنگاور پیش از آنکه در راه پای نهد اندیشه اش بسیار بزرگ و فربه گشته و آنگاه که اینگونه شد همواره شمشیرش در دست است نه در نیام .
جنگاور به پشت سر و دو سوی راه نمی نگرد و درنگ هم نمی کند .
جنگاور ، از روزی سلحشور است که به شناخت رسیده و هدف را یافته باشد در این روز دیگر برای رسیدن به هدف از همه چیز خود خواهد گذشت .
جنگاور را هیچ چیز نمی تواند فریب دهد چون او تنها به برج انتهای راه چشم دوخته و هر که در میانه او و هدفش باشد را خواه ناخواه از پای در خواهد آورد .
جنگاور چون هدف را می شناسد به نگهبانان و دزدان بین راه یک دم هم میدان نمی دهد .
جنگاور در همه حال بسوی هدف پیش می رود ، چه در خواب و چه در بیداری ، فکر هدف ! یک آن از اندیشه اش دور نمی شود .
جنگاور هیچ کس را زخمی نمی کند ضربات او باید سریع ، پیاپی و کشنده باشد او نباید مار زخمی در بین راه برجای گذارد چون پشت سر او نگهبانی نیست
جنگاور را ، نه دُر شاهوار گول می زند و نه آدمی زیبا که با کرشمه او را به سوی آغوش خویش فرا می خواند .
جنگاور جز جان خویش ، چیزی برای از دست دادن ندارد آن را هم پیشتر فراموش کرده است .
جنگاور نه در پی رویاست ، هر چه می کند به هدف گره خورده است .
جنگاور جوانی خویش را برای بدست آوردن هدف از دست خواهد داد این یک فرایند بی بازگشت است .
جنگاور یکتاست ، شاید برای دگرگونی تاریخ همین یک تن کفایت کند .
جنگاور ژاله ای چکیده از درد است و برای درمان می آید .
جنگاور رجز خوانی نمی داند ... او هدف را می شناسد همین .
جنگاور ، شمشیرش هیچ گاه دیده نمی شود شمشیر او نه دیدنی است و نه رویایی...شمشیر او با برج و باروهای شهر پیش رو هماهنگ است .
جنگاور آغاز زندگی این جهانی اش را با آخرین چکاچاک شمشیرش جشن می گیرد .
جنگاور چون از خود گذشته است این فراخی را یافته که بی نهایت بدست آورد .
جنگاور نه تند می دود و نه آهسته ، گامهایی استوار او پیشاپیش زمان رسیدن به هدف را می دانند ، هر گام در پس خود اندیشه و هدفی را دنبال می کند .
جنگاور ، آنکه از جاده می گریزد را دنبال نمی کند و آنکه بیرون از جاده رجز می خواند را نمی بیند نگاه او تنها به برج پیش روست .
جنگاور هنگامی که از دیوارهای شهر گذشت به هیچ سوراخی سرک نمی کشد او تنها به سوی بلند ترین ساختمان می رود و خود را به بلند ترین جای آن خواهد رساند او باید زایش خویش را از آنجا آغاز کند .
جنگاور آخرین ضربه شمشیرش در بلند ترین جای شهر دور ، زایشی نو را نوید خواهد داد.
این بیست و پنج درس (( ارد بزرگ )) می تواند برای هر انسان متکی به نفسی یک راهکار مناسب باشد برای طی مسیر....
باید دید چه مقبول خواهد افتاد و رهگشا...
پرویز عبادی
کارشناس علوم اجتماعی
نظرات