اشنائی با ستون معاصر نیمائی به قلم خانم:سیما عباسی سایت شعرنو
به قلم خانم:سیما عباسی سایت شعرنو
خانم سیما عباسی
»»»»»»»»»»»»»»»»«● ● ● »«««««««««««««««««
سایت شعرنو:
آشنایی با ستون شعر معاصر ایران
شعر نیمائی
با شروع جنبش مشروطه خواهی ایرانیان بینشی تازه رواج یافت که
بر طبق آن عصری تازه فرا رسیده بود
که با همه دوره های تاریخ ملی ایران تفاوت داشت.
روشنفکران این دوران معتقد بودند که عصر استبداد سیاسی
به پایان رسیده است
و همه احساس میکردند که باید در عرصه فرهنگ نیز تحولی مشابه
اتفاق بیفتد.
شاعران و نویسندگان این عصر در پی زیباشناسی جدیدی بودند
و میخواستند شعری تازهبسرایند که با شعر گذشته فارسی
فرق داشته باشد.
شاید یکی از عوامل موثر دیگر درتحولات ادبی
این دوران آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بود.
به باور آنان انقلاب مشروطیت با انقلاب فرانسه مشابهت داشت
و قادر بود فضای تازه ای ایجادکند که در آن چهره های برجسته ای
پرورش یابند
که باشاعران و نویسندگان برجسته اروپا قابل مقایسه باشد.
● ● ●
علاقه و توجه روشنفکران
به ادبیات اروپا و بخصوص ادبیات فرانسه
به ادبیات اروپا و بخصوص ادبیات فرانسه
باعث شد تا برخی آثار نویسندگان بزرگ
آنزمان اروپا مانند:
آنزمان اروپا مانند:
ویکتور هوگو، لامارتین، ژان ژاک روسو،آلفونس دوده و شاتو بریان
ترجمه شود که بر نوشته های بسیاری از
ادیبان ایرانی تأثیر گذاشت.
اولین بارقه تغییر در نظام سرایش فارسی در شعر نیما یوشیج خود نمایی کرد.
تحولی که نیما انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود.
با انتشارشعر افسانه نیما مانیفست شعر نو را مطرح کرد
که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.
که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.
این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید
و سپس با ایجاد تفاوت هایی در فرم شعر نو،
آنرا به شیوه های نیمایی ، سپید، حجم ، آزاد و ... دسته بندی کردند.
● ● ●
تلاش نیما یوشیجبرای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود
و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم وآزادی قالب می دانست.
● آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد،
در کار شاعران بعد از وی، مانند:
● احمدشاملو، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری
به نقطه های اوج شعر معاصر ایران رسید.
● ● ●
شعر نو به لحاظ محتواوجریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با
شعرکلاسیک فارسی متفاوت است
و به لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند
شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل
باشدیا ناقص، استفاده از( قافیه ) در شعر نو آزاداست.
● ● ●
همانطور که اشاره شد شعر نو فارسی را به چند دسته اصلی
تقسیم میکنند که این سه از همه مشهور تراست :
شعر نیمایی و شعر سپید و موج نو.
دردوران ابداع قوالب شعری نو سرودن شعر به سبک و در فرم شعر کهن
هرگز قطع نشد
و شاعران نام آوری چون :
قیصرامین پور و ه.الف. سایه وهمین طور استاد شهریار
کماکان درقوالب قدیم اما با محتوایی متفاوت شعرمیسرودند.
● ● ●
در ستون شعر معاصرایران ما به زمان سرایش اشعار فارسی
توجه داریمیعنی اشعاری که از قرن 14 به بعد سروده شده اند
را به علت تغییر محتوا و فرمو همچنین قرابت زمانی ،
شعر معاصر محسوب میکنیم.
از آنجا که اطلاق شعر نو تنها به اشعاری صحیح است که بعداز
** نیمایوشیج **
و به سبک او سروده شده اند وبنابراین اشعار شاعران زبردستی مثل
ابتهاج ،امین پور وحسینی رادر بر نمی گیرد.
●● شعر سپید یا شعرآزاد:●●
گونه ای از شعر نو فارسی است که در دهه سی شمسی
و با مجموعه هوای تازه از احمدشاملو ظهور پیدا کرد.
تفاوت عمده این آثار با نمونه های قبلی شعر نودر فرم شعر بود.
در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده
ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد.
● ● ●
در دسته بندی شعر نو فارسی،
گاهی به هر شعر که در قالب شعر نیمایی
نگنجد شعر سپید میگویند
نمونه:
سلاخی میگریست/ به یکی قناری دلباخته بود!
(احمد شاملو)
دلم گرفته است , دلم گرفته است ,
به ایوان میروم و انگشتانم را ,
بر پوست کشیدهٔ شب میکشم ,
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند ,
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
( فروغ فرخزاد)
●●●
اسامی برخی از شاعران نامی این سبک :
● احمد شاملو/ فروغ فرخزاد/ یدالله رویایی/ سید علی صالحی/
● منوچهر آتشی/ احمد رضا احمدی / رضا براهنی/نادرنادرپور/
● پروين دولت آبادي/ سهراب سپهري/ مهدي اخوان ثالث
● ● ●
●*● ويژگيهای شعر آزاد: ●*●
1) در اين قالب شعری، شاعر از بحر برگزيده خارج نميشود
اما بسته به مضاميني كه به كار ميبرد،
ميتواند وزنهاي مختلفي را به كار برد. چنانچه در به كار بردن قافيه نیز آزاد است.
لذا لازم نيست براي پركردن وزن يا قافيه از كلمات زايد استفاده كند.
شاعر ميتواند به تناسب معني مقصود، وزني را به دلخواه در بحري واحد
اختيار كند پس شعر آزاد نیز لزوما دارای وزن میباشد.
نيما خود ميگويد:
● «وزن است كه شعر را متشكل و مكمل ميكند...
من وزن را چه بر طبق كلاسيك و چه بر طبق قواعدي كه شعر آزاد را
به وجود ميآورد لازم و حتم ميدانم»●
2) تقسيم شدن شعر به بندهايي كه هر كدام ازپاره هايي درست شده است
و اگر وزني در شعر ديده شود، از موزون بودن همين پاره هاست.
به اين پايه ها ميتوان مصرع نام نهاد.
3)قافيه درصورتي تغيير ميكند كه يا مطلب عوض شود يا
ضرورت موسيقيائي آن را ايجاب كند.
4)وحدت قالب وجود ندارد و وحدت انديشه و تصويرگري و نيز مضامين است
كه طول بندها و پاره هاراتعيين ميكند.
5)عدم قيد تساوي وزن در مصرعهاي مختلف،
بدين صورت كه هر پاره وزن خاص خود را دارد.
6) شعر نو در قالب يا وزن هجايي است
بر خلاف شعر قديم كه داراي اوزان و بحر بود.
نیما که گاه شعر نو را منسوب به وی کرده اند
شعر را در يك بحر عروضي ميسرايد و هر مصرع را بسته
به طول مصرع و نياز خود براي اداي مضمون بر يك ركن از آن بحر يا بيشتر
ميسرايد. او گاه با تكرار بخشي از اركان بحر را ميافزايد.
●* ● * پایان* ●* ●
به قلم خانم: سیما عباسی از سایت شعرنو
نظرات