بنام خدائی که زن آفرید



ناهید نوری
به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن
و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا
شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ­ ات نمود
مرا خانه ­ داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را
مساوی تر از سهم من آفرید

شاعر :ناهید نوری




جواب شاعر:نادر جدیدی

به‌نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید
جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌درخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات
نشسته مداوم تو را در کمین !

شاعر:نادر جدیدی



جواب شاعر:فرزانه شیدا :
بنام خداوند خلق وزمین
«*یکی کردگار جهان آفرین
که آن خالق مردوزن در جهان
به هریک به یکسان دهدروح وجان
خداوند ما مانده در حیرتی
که بر آدمی مرده هرغیرتی
تو «انسانیُ »و مرد وزن رونماست
پس ازآن چنین گفتگوئی خطاست
نه زن کم شود بی رُژی روی خاک
نه ریش وسبیلی دهد عقل پاک
بسی با همین وبدون همان
زدستت رود عمر دنیا! بدان
کسی با چنین دیده دانا نشد
کسی در جهان هم اهورا نشد
نه زن جلوه دارد چو روحی نداشت
نه مردی بدیوانگی دانه کاشت
نه کس از تو پرسد که روح تو چیست
نه پرسد که عاقل دراین قصه کیست
که هرکس ندارد خبر از *وجود
وجودش ثمر بخش دنیا نبود!
کسی چون به جنس خودش شد *غَرّه = *مغرور
همان بّه , بخوانیم اورا کَرّه
که شل باشد وبودنش بی اثر
ندارد دگر جنس او هم ثمر
زعاقل چه(بیهوده گفتن) خطاست!
خداوند ما داور کار ماست
چه مردی چه زن , سر بلندی بجو
چوانسان خوب و بنام و نکو
شاعر فرزانه شیدا


نظرات

‏ناشناس گفت…
سلام

اينجانب از حالتان تازه باخبر شدم و متاسف گشتم

جوشش شما زِياد است و اين دنيا چون قفسي براي امثال شما.

مصلحت مي دانم در راستاي رد سوء تفاهمات جوابيه اي از مديريت محترم اخذ نموده و عمل فرماييد تا طبق روال به حضورتان ادامه دهيد و زياد دلتنگ نشويد.

زنده باشيد.

در ساِت همتبار هم انتظارتان را مي كشم


دادا
کتول گفت…
آقای نادر جدیدی
دست شما درد نکنه.ما رو روسفید کردین.


خانم فرزانه شیدا
{ زعاقل چه(بیهوده گفتن) خطاست!
خداوند ما داور کار ماست
چه مردی چه زن , سر بلندی بجو
چوانسان خوب و بنام و نکو }

احسنت به این سروده.
جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

خانم شیدا خسته نباشید.رو کم کنی خوبی بود.
از زحمات شما متشکرم.
فرزانه شیدا گفت…
سلام آقای کتول
ممنونم از زحمات شما در جاودانه ها وهمچنین نظر شمادر باب شعر
دنیا میدان ازمایش است ومیدان عمل !
هرانچه بکاریم همان بدرویم!
موفقیت وسربلندی شما آرزوست
شادزی ومانا
‏ناشناس گفت…
آفرینش[تلفیقی] پاسخ به حاج نادر و حاجیه ناهید

بنام خـــــدایی كه هست آفرید
ولی قبل از آن نيست را آ فريد
َ
بنام خدایی كه مــــــــــرد آفرید
ولی نا زن و مرد هـــــم آفرید

خداوند ؛ جان و خـــــــــــرد آفريد
ولی نا هيد ونادرم آ فريــــــد

شهنشاه عالم كه عقـــــل آ فرید
علیه ش همان عشـق را آفــــــــــــرید

بنام خدایی كه خالق بــــــود
كند هر چه میلش همان آفرید

ولي حيف باشد ندانند ، خـــــــــــدا
چقدر لطف كرد ؛ اين دو را آفريد

دليلش بود اين منم های پــــوچ
و شايد به در گفت، ديوار را افريد

و دانی چرا ايندو را آفريد؟
بدانم ندانی! بدانم چرا آفريد!!

براي ادب كـــــــردن من نـــــبود
چو داند نفهمم چرا فهم راآفرید!؟

چرا ؟چون بداندكــــــــه نادانترم
از اين دو كه گفتم به لطف آفريد

نكردست هرگز به من لطف او
دليلش؟ مرا بی خـــرد آفريد!

و شايد كه لطف بزرگيست اين
كه او كردو ما را چنين آفرید؟

دگر علتش بی حيا يی بود
كه بگذاشت در من و يا آفريد

نپرسيد هرگز كه ميل تو چيست؟
خودش دوخت- بريد- كرد- آفريد

و رويم به ديوار اگر ناقصی
نهانی بپرسد چرا آ فريد؟

زســـــــــــر او چنان برق پراندَش
كه گويد:چه حس قشنگيست،كی آفريد؟!!

نه ما را به كس زحمت و سر به راه
غضب كرد بر ما و بیراهه را آفرید

و دربان دو زخ نشسته قسم ميخورد
خدا خواست ،او ساخت، خودش آفريد

برای تو عاديست هرآنچه خوری
ته روده ات هم عفـــــــــن آفریـــــد

و چیزی كه راندی ز خود در خفا
بپرسد:كيم من؟كجايم؟كی بود آفريد؟


بنازم خدایی كه از روی لطف
دو جن را به شكل بشر آفرید

بزرگیش را شكر بادا كه او
خیار و چنارو دراز آفرید

و يا آن رحيم كريم نفـــــــس آفرين
خيارو گلفت كرد، بادمجونـــــــــو آفريد

بنام خدایی كه با صد دلیل
هلویی به شكل پیاز آفرید

به وهمت نكنجد چنین كیمیا
كه كشكی و پشمی زميش آفرید

به مغزم سوالیست من سالها
كه نادان و احمق چرا آفرید؟

بنازم سلیقش كه در عرش خود
فرشته، پری، حور را آفرید

برای كمك، آدمو جنس خود
در آن بلبشوی شلوغ آفرید

خدایی كه از بس پری آفرید
شلوغ شد سرش بی هوا آفرید

خدا آدمو جنس خود آفرید
چو آدم هوس كرد، حوا آفرید

و يا دید هیزی كند آن عزب
بكند دنده اش را، حوا آفرید

بنازم مهارت كه آدم ، حوا
زكِل ، خاك يا از لجن آفرید

و شايدكه آدم به عرش شاخ شده
كه هو آن درخت فلان آفــــــرید

و يا دید آنها سگ و گربه اند
كه گنجُُِ بهشت آن درخت آفرید

دليلش ندانم ، به هر چی دلیل
و یا او بدون دليل آفرید

عزازیل بیچاره را گیج كرد
در گوش حوا كلك آفرید

حوا سیب دادآدَمَمْ بَلعْ كرد!
از آن پس خداوند گناه آفرید

چو ازعرش یكسر به كَلِه شدند
سریعأ خدا یك زمین آفرید

سریعترزافزایش هرچه موش
خدا در زمین هی بشر آفرید

بنازم ترازوش كه درحجم مخ
زن و مرد را وزن هم آفــرید!

خدایی كه خوب وبدو فصل زد
بدوخوب هم او به ما آفـــــرید!!

چراخوب خوبست وبدهم بدست؟
خدا خواست ؛ دستورداد؛ آفرید!!

همان خالق هر چه زيبايی است
چنين پاپتی ها چرا آفريد؟

به عالم كچل،كور، شل ، آفرید
ولی شِبْهِ هركول هم آفــــرید

دو صدكفش اسكندروپاره كرد
ولی خضرگل گاشت،...یاآفرید!

سكندربه ظلمت درون شدولی
خدابهراویك بیلاخ آفریــــد!

[چنینست رسم سرای درشت]
گهی ورپراند، گهی آفریــد

ندانم چرا آدم مردنــــــــــي
به ازشیروببروپلنگ آفرید؟

كه فرضأ ؛ زن ومردبشربوده اند!؟
چه فرقيست؟ پس وپیش او آفـــــــرید

هد ف زآفريدن نبود اختلاف
و شايد كه بودو همين آفريد!

ولي منصفانه تو هم حق بده
كه میس ناهيد ما دليل آ فريد!

حكيم -عظيم- رحيم- كــــــــــــريم
بر آورد ميلش ؛ ســــــــــــــه تا آفريد

بگفتنا: بگویــــــــند او آفریـــــد
بگفتند:برات پیت-دلو-بشكه را آفرید

تواول دوپا بایدت داشتــــــــن
سپس كفاشه ؛ كفش را آفریــــد

خدایی كه كاملترین است چرا؟
به خلقت خطایی چنین آفرید!!


الاحقر
جن زادۀ لعن پوررجم زدۀ اصل دوزخی
بابای معرنیم دار[تلفیقی]mehr dadمعردد
به تاریخ:صفرصفر/دوصفر/هیچ
Unknown گفت…
متاسفانه شاعر شعر فوق که با نام بابای معر نیم دار تلفیقی خود را معرفی می نمود ،آقای مهرداد طالبیانی پس از یازگشت از کانادا در بهمن ماه سال 92 در منزل شخصی خود در تهران در سن 59 سالگی و به دلیل ایست تنفسی درگذشت .
روحش شاد ، یادش گرامی

جملات کوتاه مشاهیر جهان

پست‌های پرطرفدار