بررسی خدمات دیاکو "اولین پادشاه ایران" از انجمن بانوان
دولت ماد یکی از سه تیره آریایی ( ماد، پارس و پارت ) فلات ایران است در سال ۱۳۳۲ پیش از تاریخ خورشیدی بود . مردم ایران او را به پادشاهی برگزیدند. شاهنشاه دیاکو همدان ( هگمتانه ) را به پایتختی خود برگزید و در آن بر روی تپه ای، هفت دژ تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ ویژه ای در آورد.دیاکو ۵۳ سال بر ایران فرمانروایی کرد او توانست اتحادی تاریخی بین تیره های مختلف نژاد آریایی ایجاد نماید .
دیاکو ابتدا توانست 7 طایفه قوم ماد را با هم متحد کند ، وی سپس به عنوان رهبر و قاضی آن 7 طایفه انتخاب شد که این مساله در سال 701 قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبری در بین این 7 طایفه، وی از طرف مادها ، پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد و تا سال 656 قبل از میلاد مسیح حکومت کرد. ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمده است. دیاکو پسر کیاکسار (کسی که می تواند خوب نشانه گیری کند) و کیاکسار نام پدرش دیاکو را بر فرزند گذاشته بود .
فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ایران بود و بین سالهای 665 قبل از میلاد تا 633 قبل از میلاد حکومت کرد. مانند پدرش ، فرهاد هم جنگ بر علیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد ، به دست آشور بنی پال افتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد ، کیاکسار نام داشت او ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازی این اتحاد، دختر کیاکسار به نام امتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنی بخت النصر دوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میان رودان دلگیر شد و برای کوه های بلند همدان و ایران دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُخت النصر دوم به عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغ های معلق بابل را داد تا بلندای دیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.
کیاکسار در جوانی، شکست پدرش، فرهاد را در برابر آشوری ها دیده بود و از آن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، می بایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد. زیرا سربازانی که رؤسای زمین دار جمع آوری می کنند، هرگز از عهده ی سپاه منظم بر نمی آیند. از این رو، بر آن شد که سپاهی رزمی، مانند آشور، بنا کند. این نیرو، مجهز به تیر و کمان و شمشیر و سواره نظام ماهر بود.
کیاکسار با این نیروی نظامی، به سوی نینوا حرکت کرده، آن شهر را محاصره کرد. اما پس از مدتی، به او خبر رسید که سکاها، به ایران هجوم آورده اند. او دست از محاصره برداشت و به مقابله با آنان شتافت. کیاکسار ، در شمال دریاچه ی ارومیه، نبردی سخت با آنان کرد و از آنان شکست خورد. سکاها، 28 سال بر سرزمین ماد تسلط یافتند و کیاکسار، در این مدت، مطیع آنان بود. سکاها، شهر سقز را بنا کردند و آن شهر را پایتخت خود قرار دادند.
با گذشت زمان ، کیاکسار ، تصمیم به بیرون راندن سکاها گرفت. او، فرمانده ی سکاها و سردارانش را به یک میهمانی دعوت کرد و همه ی آنان را یکجا مسموم کرد. سپس، لشکریان سکاها را از سرزمین ایران بیرون راند.
چون از این جهت، آسودگی خاطر فراهم شد، کیاکسار برای بار دوم، تصمیم به نابودی آشوریان گرفت. او و نبوپلسر توانستند با همیاری، امپراتوری آشور را درهم شکسته و پایتخت آن یعنی شهر نینوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس، چون در برابر ایرانیان و آشوریان، تاب مقاومت نیاورد، خود و خانواده اش را در آتش، سوزاند. سپس، شهر نینوا، با خاک یکسان شد و دنیا از جنایات دولت ستمگر آشور، رهایی یافت.
پس از این پیروزی ، ایرانیها میان رودان ( بین النهرین) ، ارمنستان و بخشهایی از آسیای صغیر و بخش شرقی رود قزل ایرماق را نیز ضمیمه امپراطوری خود کردند. در این شرایط رود قزل ایرماق به عنوان مرز بین امپراطوری قدرتمند ایران و سرزمین لیدیه شد. جنگ معروف بین ایرانی ها و لیدی ها که با نام جنگ قزل ایرماق معروف است ، در 28 ماه می 585 قبل از میلاد مسیح ، به دلیل کسوف ناگهانی پایان یافت. کیاکسار پس از این که جنگ با پیروزی پسرش ، آستیاگ به پایان رسید از دنیا رفت. آستیاگ مرزهای ایران را تا اروپا گسترش داد او پدربزرگ مادری کوروش هخامنشی بود.
دیاکو ابتدا توانست 7 طایفه قوم ماد را با هم متحد کند ، وی سپس به عنوان رهبر و قاضی آن 7 طایفه انتخاب شد که این مساله در سال 701 قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبری در بین این 7 طایفه، وی از طرف مادها ، پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد و تا سال 656 قبل از میلاد مسیح حکومت کرد. ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمده است. دیاکو پسر کیاکسار (کسی که می تواند خوب نشانه گیری کند) و کیاکسار نام پدرش دیاکو را بر فرزند گذاشته بود .
فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ایران بود و بین سالهای 665 قبل از میلاد تا 633 قبل از میلاد حکومت کرد. مانند پدرش ، فرهاد هم جنگ بر علیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد ، به دست آشور بنی پال افتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد ، کیاکسار نام داشت او ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازی این اتحاد، دختر کیاکسار به نام امتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنی بخت النصر دوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میان رودان دلگیر شد و برای کوه های بلند همدان و ایران دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُخت النصر دوم به عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغ های معلق بابل را داد تا بلندای دیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.
کیاکسار در جوانی، شکست پدرش، فرهاد را در برابر آشوری ها دیده بود و از آن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، می بایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد. زیرا سربازانی که رؤسای زمین دار جمع آوری می کنند، هرگز از عهده ی سپاه منظم بر نمی آیند. از این رو، بر آن شد که سپاهی رزمی، مانند آشور، بنا کند. این نیرو، مجهز به تیر و کمان و شمشیر و سواره نظام ماهر بود.
کیاکسار با این نیروی نظامی، به سوی نینوا حرکت کرده، آن شهر را محاصره کرد. اما پس از مدتی، به او خبر رسید که سکاها، به ایران هجوم آورده اند. او دست از محاصره برداشت و به مقابله با آنان شتافت. کیاکسار ، در شمال دریاچه ی ارومیه، نبردی سخت با آنان کرد و از آنان شکست خورد. سکاها، 28 سال بر سرزمین ماد تسلط یافتند و کیاکسار، در این مدت، مطیع آنان بود. سکاها، شهر سقز را بنا کردند و آن شهر را پایتخت خود قرار دادند.
با گذشت زمان ، کیاکسار ، تصمیم به بیرون راندن سکاها گرفت. او، فرمانده ی سکاها و سردارانش را به یک میهمانی دعوت کرد و همه ی آنان را یکجا مسموم کرد. سپس، لشکریان سکاها را از سرزمین ایران بیرون راند.
چون از این جهت، آسودگی خاطر فراهم شد، کیاکسار برای بار دوم، تصمیم به نابودی آشوریان گرفت. او و نبوپلسر توانستند با همیاری، امپراتوری آشور را درهم شکسته و پایتخت آن یعنی شهر نینوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس، چون در برابر ایرانیان و آشوریان، تاب مقاومت نیاورد، خود و خانواده اش را در آتش، سوزاند. سپس، شهر نینوا، با خاک یکسان شد و دنیا از جنایات دولت ستمگر آشور، رهایی یافت.
پس از این پیروزی ، ایرانیها میان رودان ( بین النهرین) ، ارمنستان و بخشهایی از آسیای صغیر و بخش شرقی رود قزل ایرماق را نیز ضمیمه امپراطوری خود کردند. در این شرایط رود قزل ایرماق به عنوان مرز بین امپراطوری قدرتمند ایران و سرزمین لیدیه شد. جنگ معروف بین ایرانی ها و لیدی ها که با نام جنگ قزل ایرماق معروف است ، در 28 ماه می 585 قبل از میلاد مسیح ، به دلیل کسوف ناگهانی پایان یافت. کیاکسار پس از این که جنگ با پیروزی پسرش ، آستیاگ به پایان رسید از دنیا رفت. آستیاگ مرزهای ایران را تا اروپا گسترش داد او پدربزرگ مادری کوروش هخامنشی بود.
نخستین پادشاه ایران
نخستین پادشاه ایران دیاکو : ایران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد .
بهار سال 728 پیش از میلاد بود جهان در تب و تاب ایجاد و زایش بزرگترین تمدن تاریخ خویش قرار داشت . سواران بسیاری به سوی هگمتانه روان بودند همه بر این باور که باید دست در دست یکدیگر کشوری یگانه را بنا نهند . در این بین جوانی خوش سیما و بلند نظر نگاه همه ریش سفیدان را شیفته خود ساخته بود همه ایمان داشتن او می تواند چنین کار بزرگی را به سامان برساند .
دیاکو از تیره ماد ( یکی از سه تیره ایرانی پارت ، ماد و پارس )بود مردم او را به خردمندی و دادگستری می شناختند و برای بر طرف شدن دعاوی بزرگ خویش از او کمک می خواستند . ریش سفیدان سه تیره آریایی در فصل رویش شقایق های سرخ ، دیاکو نخستین فرمانروای ایران را برگزیدند . در آن مجلس دو زن هم در میان ریش سفیدان و بزرگان بودند که هر دو از تیره پارت و پهلوی بودند سه روز پس از انتخاب دیاکو به فرمانروایی از نزدیک با او دیدار کردند و به او گفتند در آشور زنان تحت فشار سارگون (سارگن) هستند و هیچ حقی ندارند آیا تو هم به آن راه خواهی رفت که اگر اینطور باشد دوستی میان ما نیست دیاکو با وجود جوانی گفت ایران سرزمین آزادگان خواهد بود در آزادگی و وارستگی هر که بلندتر باشد میدان بزرگتری در اختیار خواهد داشت .
دیاکو 53 سال پادشاهی کرد و همه در او دادگستری و گذشت را به نیکی دیدند چنانچه ارد بزرگ اندیشمند نام آشنای کشورمان می گوید : خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند . دیاکو توانست با پادشاهی شایسته خویش پایه اتحاد جاودانه سه تیره بزرگ آریایی ایران را بریزد که امروز همه ما به این همبستگی افتخار می کنیم .ایمان هم مانند عشق شجاعت و دلاوری می خواهد. انسان باید به خود بگوید: من ایمان دارم، آنوقت همه چیز خود به خود روشن می شودو شما را جذب می کند. ایمان، همانا عشق شدید است. باید عمیقتر عشق بورزید؛ آنوقت عشق به ایمان بدل می شود ... کسی که ایمانی ندارد نمی تواند عشق بورزد.
نظرات