دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه با انگلیس چه کرد ؟!
می گويند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسيدگی به دعاوی انگليس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکيل شود ، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالی که پيشاپيش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعيين شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روی صندلی نماينده انگلستان نشست .
قبل از شروع جلسه ، يکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا برای نماينده هيات انگليسی در نظر گرفته شده
و جای شما آن جاست ، اما پيرمرد توجهي نكرد و روی همان صندلی نشست .
جلسه داشت شروع می شد و نماينده هيات انگليس روبروی دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند
شود و روی صندلی خويش بنشيند ، اما پيرمرد اصلاً نگاهش
هم نمی کرد .
جلسه شروع شد و قاضی رسيدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماينده انگلستان نشسته ايد ، جای
شما آن جاست .
کم کم ماجرا داشت پيچيده می شد و بيخ پيدا ميكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :
شما فكر می کنيد نمی دانيم صندلی ما کجاست و صندلی نماينده هيات انگليس کدام است ؟
نه جناب رييس ، خوب می دانيم جايمان کدام است .
اما علت اينكه چند دقيقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر اين بود تا دوستان بدانند برجای ديگران نشستن يعنی چه ؟
او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان
اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان .
سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت
با همين ابتکار و حرکت ، عجيب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد .
چند جمله پر محتوا از "ارد بزرگ" در مورد ارزش میهن از کتاب سرخ او ، تقدیم به همه دوستداران دکتر محمد مصدق :
(( ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ))
(( میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر . ))
(( میهن دوستی ، دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر ، که اگر جز این باشد باید در شگفت بود . ))
(( ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند . ))
(( میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ))
(( آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . ))
(( برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است . ))
(( میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . ))
(( روزی که میهن و کشور خویش را از یاد ببریم امنیت خویش را از دست داده ایم . ))
(( عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست . ))
(( فداکاری در راه میهن ، خوی بزرگان و جاودانه هاست . ))
(( فر میهن ، به جوانان راستین اوست . ))
(( شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است . ))
(( اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد . ))
(( ابلهانی با روان نازک و نرم (رمانتیک) ، دشمنانه دستاوردها و پیروزیهای میهن خویش را به چالش گرفته اند . ))
(( خودخواه ترین آدمیان آنانی هستند که چشمشان را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند . ))
قبل از شروع جلسه ، يکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا برای نماينده هيات انگليسی در نظر گرفته شده
و جای شما آن جاست ، اما پيرمرد توجهي نكرد و روی همان صندلی نشست .
جلسه داشت شروع می شد و نماينده هيات انگليس روبروی دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند
شود و روی صندلی خويش بنشيند ، اما پيرمرد اصلاً نگاهش
هم نمی کرد .
شما آن جاست .
کم کم ماجرا داشت پيچيده می شد و بيخ پيدا ميكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :
شما فكر می کنيد نمی دانيم صندلی ما کجاست و صندلی نماينده هيات انگليس کدام است ؟
نه جناب رييس ، خوب می دانيم جايمان کدام است .
اما علت اينكه چند دقيقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر اين بود تا دوستان بدانند برجای ديگران نشستن يعنی چه ؟
او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان
اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان .
سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت
با همين ابتکار و حرکت ، عجيب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد .
چند جمله پر محتوا از "ارد بزرگ" در مورد ارزش میهن از کتاب سرخ او ، تقدیم به همه دوستداران دکتر محمد مصدق :
(( ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ))
(( میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر . ))
(( میهن دوستی ، دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر ، که اگر جز این باشد باید در شگفت بود . ))
(( ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند . ))
(( میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ))
(( آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . ))
(( میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . ))
(( روزی که میهن و کشور خویش را از یاد ببریم امنیت خویش را از دست داده ایم . ))
(( عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست . ))
(( فداکاری در راه میهن ، خوی بزرگان و جاودانه هاست . ))
(( فر میهن ، به جوانان راستین اوست . ))
(( شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است . ))
(( اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد . ))
(( ابلهانی با روان نازک و نرم (رمانتیک) ، دشمنانه دستاوردها و پیروزیهای میهن خویش را به چالش گرفته اند . ))
(( خودخواه ترین آدمیان آنانی هستند که چشمشان را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند . ))
نظرات