۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

تارنگار برای نمی دونم کی! : گاهی اوقات

به یاد داشته باش که امروز طلوع دیگری ندارد . دانته


حتی آنگاه که بدون امید زندگی می کنیم هم آرزوهایی داریم . دانته


صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن ، که همان رو راست پند گفتن است را برمی گزینیم . ارد بزرگ


بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست . دانته


چیزی عوض نمی شود ماییم که دگرگون می شویم . هنری دیوید تورو


اندرز پیران ، بیشتر زمان ها مملو از خون و درد است که بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است . ارد بزرگ


مهم نیست اگر زمین بخورید ، مهم دوباره برخاستن است . وینسنت لمباردی



با زبان خوش و ملاطفت ، می توانید فیلی را با یک تار مو به دنبال خود بکشانید . امثال الحکم



هیچ دوستی بهتر از تنهایی ، برای اهل اندیشه نیست . ارد بزرگ



هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید ، زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است . فرانکلین


عشق مغناطیسی است که ما را به مبدا خود جذب می کند . باربارا دی آنجلیس


هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقا داشته ایم و حالا داریم .پاستور


تواناترین آدمها ، بیشتر زمانها خود را ناتوان می یابند . ارد بزرگ


جوانی نیز مانند پاک ترین و بهترین عشقها سرانجامی ندارد . گوته


برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو . یونک


شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم . دوروستان



هرچه بیشتر انسان ها را می شناسم، سگ ها را بیشتر ستایش می کنم . ایوان شفر


تنها راه ماندگاری هر مراوده دوستانه ایی ، رسیدن به ساختاری مشترک است . ارد بزرگ


هیجانات همیشه شادی برانگیز هستند ، اما هیچ شادیی نیست که بدون هیجان باشد . آلان چارمر


آخرین بار که به عشق و شور زندگی نهفته در وجود خود اجازه دادید تا بیرون آید و کمی بازیگوشی کند کی بود؟ آخرین باری که از بازی با بچه هایتان به همان اندازه ی آنها لذت بردید ، کی بود؟ آخرین باری که از زنده بودن خود به هیجان آمدید کی بود؟ نگران نباشید دیگران درباره شما چه فکر می کنند. به این فکر نکنید که آن چه را دوست دارید انجام بدهید چقدر عملی ، مفید ، یا موثر است. مضحک باشید ، عاشق باشید ، با شور و حال زندگی کنید . خودتان باشید . باربارا دی آنجلیس


از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار . گاندی


وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو«همه اش تقصیر من بود . جکسون براون


مردمی که نگاه ملی و آرزوهای خویش را به فراموشی سپرده اند ، همچون بیماران آسیب پذیرند . ارد بزرگ


اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید . گوته


علت هر شکستی،عمل کردن بدون فکر است. الکس‌مکنزی


من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. سقراط


انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمی کند تنها استثمارگران را عوض می کند. برنارد شاو


گزینش امروز ما ، برآیند اندیشه ها و راه بسیار درازیست که تا کنون از آن گذشته ایم . این گزینش می تواند سیمای نوی را از ما به نمایش بگذارد . ارد بزرگ


جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است . سایمن استرانسکی


جایی که راه نیست خداوند راه می گشاید . اسکاول شین


سنگینی یادهای سیاه را
با تنهایی دو چندان می کنی …
به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو
لبخند آدمیان اندیشه های سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود . ارد بزرگ


تمام موفقیت های عظیم بر پایه شکیت بنا شده اند . اسکاول شین


خداوند راهها و چاههایی دارد که تو را حیران خواهد کرد . اسکاول شین


بدخو ، عمرش کم است . ارد بزرگ


حقیقت را دوست بدار ولی اشتباه را عفو کن. ولتر


نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی . هیلزها



سایت تبیان : امید

امید ، خود زندگیست

گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد . صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد و مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند .

یکی گفت براستی چنین است من هم مانند اسب تو شده ام . مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم . می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ایی آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد . ودر کنار اسب می نشست و راز دل می گفت . چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد .صاحب اسب و مردم متعجب شدند . او را گفتند چطور برخواست . پیرمرد خنده ایی کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم .اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : دوستی و مهر ، امید می آفریند و امید زندگی ست .می گویند : از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند…

تارنگار شـیـروانـی مـه ز یـن : تقدیم به ارد بزرگ ومنوچهر لطیف

با اجازه از صاحب اثر

تقدیم به ارد بزرگ ومنوچهر لطیف

شئروانئ مه وه دار گویزه

گولان تئ دا وئزه وئزه

خاتیرا ( ارد و منوچهر) پیر عازیزه


ماخذ : http://shirvanemazen.blogfa.com/post-3.aspx


تالار پرشيا دام بين الملل : صد کتابی که پیش از مرگ حتما باید خواند!

  1. شاهنامه - فردوسی
  2. خسرو و شیروین - نظامی گنجوی
  3. کلیات سعدی شیرازی - سعدی
  4. ربه‌کا - دافنه دو موریه
  5. بامداد خمار - فتانه حاج سید جوادی
  6. محاکمه - فرانتس کافکا
  7. آرمان نامه ارد بزرگ - امیر همدانی
  8. ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد - پائولو کوئیلو
  9. زارا عشق چوپان - پرویز قاضی سعید
  10. خانه ارواح - ایزابل آلنده
  11. میهن پرست - صادق هدایت
  12. پاییز پدرسالار - گابریل گارسیا مارکز
  13. تاوان عشق - فهیمه رحیمی
  14. سیمای زنی در میان جمع - هاینریش بول
  15. سووشون - سیمین دانشور
  16. مرشد و مارگاریتا - میخائیل بولگاکف
  17. زمستان - مهدی اخوان ثالث
  18. دکتر ژیواگو - بوریس پاسترناک
  19. امیرارسلان نامدار - میرزامحمئ علی نقیب الممالک
  20. دالان بهشت - نازی صفوی
  21. ارباب حلقه‌ها - جی. آر. آر. تالکین
  22. آخرین وسوسه مسیح - نیکوس کازانتزاکیس
  23. یاسمین - م . مودب پور
  24. سلام بر غم - فرانسواز ساگان
  25. مرد پیر و دریا - ارنست همینگوی
  26. شب سراب - ناهید . الف پژواک
  27. طاعون - آلبر کامو
  28. جان کلام - گراهام گرین
  29. دن کیشوت - سر وانتس
  30. لبه تیغ - ویلیام سامرست موام
  31. کلیدر - محمود دولت آبادی
  32. بیگانه - آلبر کامو
  33. خوشه‌های خشم - جان استاین‌بک
  34. اورازان - جلال آل احمد
  35. زنگها برای که به صدا در می‌آیند - ارنست همینگوی
  36. پریچهر - مرتضی مؤدب پور
  37. زنان کوچک - لوئییز می آلکوت
  38. داش آکل - صادق هدایت
  39. چشمهایش - بزرگ علوی
  40. بر باد رفته - مارگارت میچل
  41. دیوان حافظ - حافظ
  42. وداع با اسلحه - ارنست همینگوی
  43. گرگ بیابان - هرمان هسه
  44. دلاور زند - نصرت ناظمی
  45. در جستجوی زمان از دست رفته - مارسل پروست
  46. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم - زویا پیرزاد
  47. قصر - فرانتس کافکا
  48. قصه های مجید - هوشنگ مرادی کرمانی
  49. سیذارتا - هرمان هسه
  50. پایبندیهای انسانی - ویلیام سامرست موام
  51. روزالده - هرمان هسه
  52. پاشنه آهنین - جک لندن
  53. مادر - ماکسیم گورکی
  54. مامور سری - جوزف کنراد
  55. سفرهای گالیور - جوناتان سویفت
  56. شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی
  57. رابینسون کروزوئه - دانیل دفو
  58. نبرد من - آدلف هیتلر
  59. ماشین زمان - هربرت جورج ولز
  60. تس - تامس هاردی
  61. تصویر دوریان گری - اسکار وایلد
  62. ژرمینال - امیل زولا
  63. ماجراهای هاکلبری فین - مارک تواین
  64. گرداب سکندر - رضا رهگذر
  65. جزیره گنج - رابرت لوئی استیونسون
  66. تولدی دیگر - فروغ فرخزاد
  67. برادران کارامازوف - فئودور داستایوسکی
  68. میهن پرست - صادق هدایت
  69. بازگشت بومی - تامس هاردی
  70. ثریا در اغما - اسماعیل فصیح
  71. آنا کارنینا - لئون تولستوی
  72. دور دنیا در هشتاد روز - ژول ورن
  73. همسایه ها - احمد محمود
  74. جنگ و صلح - لئون تولستوی
  75. تربیت احساسات - گوستاو فلوبر
  76. موش و گربه - عبید زاکانی
  77. جنایت و مکافات - فئودور داستایوسکی
  78. آلیس در سرزمین عجایب - لوئیس کارول
  79. بینوایان - ویکتور هوگو
  80. امثال و حکم - دهخدا
  81. پدران و پسران - تورگنیف
  82. گلی در شوره زار - نسرین ثامنی
  83. مادام بواری - گوستاو فلوبر
  84. هزار و یکشب - عبداللطیف تسوجی تبریزی
  85. کلبه عمو توم - هریت بیچر استو
  86. موبی‌دیک - هرمان ملویل
  87. دیوید کاپرفیلد - چارلز دیکنز
  88. بلندیهای بادگیر - امیلی برونته
  89. خواجه تاجدار - ژان گور فرانسوی
  90. کنت مونت کریستو - الکساندر دوما
  91. اولیور تویست - چارلز دیکنز
  92. بابا گوریو - اونوره دو بالزاک
  93. دایی جان ناپلئون - ایرج پزشکزاد
  94. گوژپشت نوتردام - ویکتور هوگو
  95. سرخ و سیاه - استاندال
  96. وسوسه - جین اوستین
  97. شازده احتجاب -هوشنگ گلشیری
  98. اعترافات - ژان ژاک روسو
  99. برادرزاده رامو - دنیس دیدرو
  100. سرگذشت تام جونز: کودک سر راهی - هنری فیلدینگ


راستی !
شما چند تا از این کتابها رو خوندین ؟


ماخذ : http://www.persianpet.org/forum/showthread.php/-22184/index.html?s=639d04cf4cfd118592132f259b0d60d2&

گروه مارشال مدرن : نجابت آزرمیدخت

نجابت آزرمیدخت



در پگاه نخستین روز بهمن ماه آزرمیدخت ، سی و دومین پادشاه ساسانی پس از چهار ماه پادشاهی تنها بخاطر نجابتش و این که تن به خواسته های زیرکانه و پیاپی فرخ هرمز فرمانروای خراسان نداد و همسر او نشد بدست رستم پسر فرخ هرمز کور شده و از کاخ رانده شد رستم می پنداشت پدر پیرش را ملکه ایران از پای درآورده است حال آنکه آزرمیدخت پاکتر از گلهای لاله بامدادان بود .
نجابت او بر کسی پوشیده نبود و به گفته ارد بزرگ اندیشمند فرهیخته ایران زمین : زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . اما این زیبایی را کسی بر پادشاه ایران برنتافت و او با چند نفر از نزدیکان خویش به کاروانسرایی بین شاهرود و سبزوار رفته و تا آخر زندگی همانجا ماند .

ماخذ : http://marshal-modern.blogspot.com/2010/07/marshal-modern-roozaane-no-1102.html

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

تارنگار آتیش : بابک خرمدین زنده است

بابک خرمدین زنده است

پیشگویان به بابک خرمدین ، آزادیخواه میهن پرست کشورمان گفتند در پایان این مبارزه کشته خواهی شد او گفت سالها پیش از خود گذشتم همانگونه که ابومسلم خراسانی از خود گذشت برای این که ایران دوباره ادامه زندگی پیدا کند روح بزرگانی همچون ابومسلم در من فریاد می کشد و به من انگیزه مبارزه برای پاک سازی میهن را می دهد پس مرا از مرگ نترسانید که سالها پیش در پای این آرزو کشته شده ام .

ارد بزرگ در سخنی بسیار زیبا می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند .

بابک خرمدین اندکی بعد در حضور خلیفه تازی بغداد اینچنین به خاک و خون کشیده شد :

خلیفه :عفوت میکنم ولی بشرطی که توبه کنی ! بابک :توبه را گنهگاران کنند٬توبه از گناه کنند. خلیفه :تو اکنو ن در چنگ ما هستی! بابک:اری ٬تنها جسم من در دست شما است نه روحم٬ دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است.

خلیفه :جلاد مثله اش کن! ملعون اکنون چراغ زندگیت را خاموش می‌‌کنم. بابک روی به جلاد٬چشمانم را نبند بگذار باچشم باز بمیرم. خلیفه :یکباره سرش را ازتن جدا مکن٬ بگذار بیشتر زنده بماند! نخست دستانش را قطع کن!جلاد بایک ضربت دست راست بابک را به زمین انداخت.خون فواره زد.بابک حرکتی کرد شگفتی در شگفتی افزود٬زانو زده ٬خم شد وتمام صورتش را با خون گرمش گلگون گرد.شمشیر دژخیم بالا رفت وپایین آمد ودست چپ دلاور ساوالان را نیز از تن جدا کرد.فرزند آزاده مردم به پا بود٬ استواربود . خون از دو کتفش بیرون می‌‌جست .

خلیفه :زهر خندی زد : کافر! این چه بازی بود که در آستانه مرگ در آوردی ؟ چرا صورت خود به خون آغشته کردی؟ چه بزرگ بود مرد٬چه حقیر بود مرگ٬ چه حقیر تر بود دشمن! پیش دشمن حقیر٬مردبزرگ٬بزرگتر باید. گفت : در مقابل دشمن نامرد ٬ مردانه بایدمرد ٬اندیشیدم که از بریده شدن دستانم ٬خون ازتنم خواهدرفت . خون که رفت٬ رنگ چهره زرد شود .مبادا دشمن چنان گمان کند از ترس مرگ است ٬خلق من نمی‌پسندندکه بابک در برابرگله ء روبا هان ترسی به دل راه دهد.... خلیفه از ته گلو نعره کشید: ببر صدایش را!!!! وشمشیر پایین آمد و سر. سری که هرگزپیش هیچ زورمند ستمگری فرود نیامده بود .

تقدیم به بابک های امروزی.

ماخذ : http://fire-mehr.blogfa.com/post-4.aspx

تارنگار از همه چیز : با بزرگان

یا به من آزادی بدهید یا مرگ . پاتریک هنری

بیهوده گوی در نظر هیچ کس قدر ندارد . بزرگمهر

وقتي نهال آزادي ريشه گرفت به سرعت رشد ونمو مي‌كند . جورج واشنگتن

كسي‌كه حفظ جان را مقدم بر آزادي بداند، لياقت آزادي را ندارد. بنجامين فرانكلين

وقتي انسان دوست واقعي دارد كه خودش هم دوست واقعي باشد. امرسون

هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم كه از وي چيزي نتوانسته‌ام بياموزم . گاليله

اگر افراد موفق هم تاثیر گذارند و هم کار آمد، به خاطر این است که هم کارهای درست را انجام می دهند و هم کارهایشان را به درستی انجام می دهند . برایان تریسی

با یک مدیریت زمان عالی ، کیفیت زندگی شما بهتر می شود و برای افراد و چیزهایی که از آنها لذت می برید فرصت بیشتری به دست می آورید . برایان تریسی

برای آنکه بتوانید به مهارت های عالی در مدیریت زمان دست پیدا کنید ، سعی کنید در آن واحد فقط روی تغییر دادن یکی از رفتار های خود تمرکز کنید . برایان تریسی

اگر جوان را از عشق منع کنید ، چنان است که مریض را از کسالتش سرزنش دهید . دوکلوس

هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است . اُرد بزرگ

جوانی صندوق در بسته ای است که فقط پیران می دانند درون آن چیست . دوکلوس


ماخذ : http://gunagun88.blogfa.com/post-10.aspx

تارنگار طــــــــــــاقچــــــــــن ز یـــــبــا : دانشمندان بزرگ گفته اند ...

مردمي كه نگاه ملي و آرزوهاي خويش را به فراموشي سپرده اند ، همچون بيماران آسيب
پذيرند . ارد بزرگ

اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته

علت هر شكستي،عمل كردن بدون فكر است. الكس‌مكنزي

من تنها يك چيز مي‌دانم و آن اينكه هيچ نمي‌دانم. سقراط

انقلاب ستمديدگان را آزاد نمي كند تنها استثمارگران را عوض مي كند. برنارد شاو

گزينش امروز ما ، برآيند انديشه ها و راه بسيار درازيست كه تا كنون از آن گذشته ايم . اين
گزينش مي تواند
سيماي نوي را از ما به نمايش بگذارد . ارد بزرگ

جامعه مثل آب نمك است شنا كردن در آن بد نيست اما بلعش وحشتناك است . سايمن
استرانسكي

جايي كه راه نيست خداوند راه مي گشايد . اسكاول شين

تمام موفقيت هاي عظيم بر پايه شكيت بنا شده اند . اسكاول شين

خداوند راهها و چاههايي دارد كه تو را حيران خواهد كرد . اسكاول شين

بدخو ، عمرش كم است . ارد بزرگ

حقيقت را دوست بدار ولي اشتباه را عفو كن. ولتر

نبايد از خسته بودن خود شرمنده باشي بلكه فقط بايد سعي كني خسته آور نباشي . هيلزهام

هر قدر به طبيعت نزديك شوي ، زندگاني شايسته تري را پيدا مي‌كني . نيما يوشيج

حقيقت را با بي طرفي مطلق و با روحي آزاد از هرگونه تعصب جستجو كنيد. دكارت

اگر از خودخواهي كسي به تنگ آمده اي او را خوار مساز ، بهترين راه آن است كه چند روزي
رهايش كني . ارد
بزرگ

قلب معزور و خودخواه هرگز نمي تواند از سرگيجه و بي حوصلگي بگريزد. گوته

كسي كه بر ديگران حكومت مي كند بايد نخست حاكم بر خود باشد. فيليپ ماسينجر

روان مردگان و زندگان در يك ظرف در حال چرخش اند . ارد بزرگ

خطا اگر ندانسته انجام شود اشتباه است و اگر دانسته، تبهكاري است. برتولت برشت

حيله و خيانت اغلب از اشخاص ناتوان سر مي زند. لارش فوكو


ماخذ :http://mahdinayemi.blogfa.com/post-22.aspx

سایت اتوماتیک : اسامی واقعی خیلی از افراد معروف و پر آوازه

نادر شاه —– نادرقلی
لنین —– ولادیمیر ایلیچ اولیانف
پرنسس دایانا —– دیانا فرانسس اسپنسر
عطار نیشابوری —– فرید الدین ابوحامد
ارد بزرگ —– مجتبی شرکا
رضا شاه —– رضا سوادکوهی
کمال الملک —– محمد غفاری
مارک تواین —– ساموئل لنگهورن کلمنس
میرزاده عشقی —– سید محمدرضا کردستانی
سیمین بهبهانی —– سیمین خلیلی
امیر کبیر —– تقی فراهانی
ذبیح الله منصوری —– ذبیح الله حکیم الهی دشتی
م. امید —– مهدی اخوان ثالث
شهریار —– محمدحسین بهجت تبریزی
حافظ —– شمس الدین محمد شیرازی
چارلی چاپلین —– سِر چارلز اسپنسر چاپلین
پروین اعتصامی —– رخشنده اعتصامی
صائب تبریزی —– میرزا محمد علی
سلمان فارسی —– روزبه
ستارخان —– ستار قره‌داغی
میرداماد —– میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی
باقرخان —– باقر تبریزی
نسیم شمال —– سید اشرف‌الدین گیلانی
جبار باغچه بان —– میرزا جبار عسگرزاده
بدیع الزمان فروزانفر —– محمدحسین بشرویه‏ای
چه گوارا —– ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
سعدی —– مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله
عزیز نسین —– مَحمَت نُصرَت
آتا تورک —– مصطفی کمال پاشا
ولتر —– فرانسوا ماری آروئ
بودا —– سیدارتا گوتما
بیل کلینتون —– ویلیام جفرسون بلایت سوم
سیمون بولیوار —– سیمون لوسی ارنستین ماری
پله —– ادسون آرانتس دوناسیمنتو
نیما یوشیج —– علی اسفندیاری
افلاطون —– آریستو کلس
خواجه نصیرالدین طوسی —– ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی
معین —– نصرالله معین
گلاب آدینه —– گلاب مستعان
شیرین بینا —– شیرین صدق گویا
مادر ترزا —– آگنس گوک بژازین
بزرگ علوی —– مجتبی علوی
نادره —– حمیده خیر آبادی
تیتو —– جوزپ بروز
ثریا قاسمی —– مولود ملاقاسم
جان وین —– ماریون موریسون
ایرج راد —– اکبر حسنی راد
سیروس گرجستانی —– علی اکبر محمدزاده گرجستانی
استالین —– یوسف ویساریونوویچ ژوگاشویلی
بهروز وثوقی —– خلیل وثوقی
فرح پهلوی —– فرح دیبا
سولات سار —– پل پوت
فروزان —– پروین خیر بخش
گوهر مراد —– غلامحسین ساعدی
ر . اعتمادی —– رجبعلی اعتمادی
م .. الف . به آذین —– محمود اعتمادزاد
ملکه الیزابت —– الیزابت الکساندرا مری ویندسور
ایرج —– حسین خواجه امیری
پریسا —– فاطمه واعظی
هایده —– معصومه دده بال
گوگوش —– فائقه آتشین
پوران —– فرح‌دخت عبّاسی طاقانی
مهستی —– افتخار دده بال
پرویز یاحقی —– پرویز صدیقی پارسی
سوسن —– گل اندام طاهرخانی
ابی —– ابراهیم حامدی
حمیرا —– پروانه امیرافشاری
دلکش —– عصمت باقرپور بابُلی
عهدیه —– عهدیه بدیعی
ابوعمار —– یاسر عرفات
ماکسیم گورکی —– آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف
ملک الشعرا —– محمدتقی بهار
آریل شارون —– آریل ساموئل مشرایبر
عبدالکریم سروش —– حسین حاج فرج الله دبّاغ
کیتارو —– ماسانورى تاکاهاشى
تروتسکی —– لو داویدوویچ برونشتاین
ایرج —– حسین خواجه امیری
هایده —– معصومه دده بال
گوگوش —– فائقه آتشین
پوران —– فرح‌دخت عبّاسی طاقانی
مهستی —– افتخار دده بال
پرویز یاحقی —– پرویز صدیقی پارسی
سوسن —– گل اندام طاهرخانی
ابی —– ابراهیم حامدی
حمیرا —– پروانه امیرافشاری
دلکش —– عصمت باقرپور بابُلی
ستار —– عبدالحسن ستار پور
سندی —– شهرام آذر
مرضیه —– اشرف السادات مرتضایی
نلی —– شمسی اشتری
اندی —– آندرانیک مددیان
الهه —– بهار غلامحسینی
آغاسی —– نعمت الله آزموده



تارنگار کتب اینترنتی فرزانه شیدا : کتاب ذرات طلائی (سخنان بزرگان)

ذرات طــــلائی

60 سخن از بزرگان اروپا
انتخاب و ترجمه ی : فرزانه شیدا


ماخذ محقق : کتابها:

- کلماتی که زندگی می کنند1

(ord som lever)

نویسنده: مارگارته بُونه ویه
MARGARETE BONNEVIE

أود یان هولن
odd johan holen

2- چیزهائی که میشود اینگونه گفت!!!

(DEN SOM KUNNE SAGT SÅNN!!)

مترجم: فرزانه شیدا
FARZANEH SHEIDA

درباره کتابها :

نخستین کتاب :کلماتی که زندگی می کنند.

این کتاب شامل چهارصد (400) جمله ازحُکما و بزرگان نروژ و سایر کشورهای

جهان می باشدکه شامل 10 بخش میگردد که هشت بخش آن به هشت(8) زبان زنده دنیا

ترجمه گردیده است که عبارتند از:

( انگلیسی نروژی آلمانی سوئدی دانمارکی.ایتالیائی.فرانسه ولاتین)

و بخش نهم(9) مشتمل از ضرب المثلهای متداول اروپائی و

در آخرنام نویسندگانی است که به زبان نروژی :این "ذُرّت های طلائی" یا به زبان ما

" جملات طلائی"

از بزرگان را بیان کرده اند
*
کتاب دوم: آنچه که میشود اینگونه گفت!!!

*نویسنده:أود یوهان هولن

که شامل بخشهای مختلفی در زمینه های مختلف:

احتماعی سیاسی ورزشی هنری وغیره میباشد

و بیشترین جملات از این کتاب ترجمه گردیده است

و مترجم با در نظر گرفتن دین, آداب ,سنت وفرهنگ جامعه

کلماتی را برگزیده است که مغایر با شئونات اسلامی ,اخلاقی و اجتماعی ما نباشد!!!

امید که از این "کلمات طلائی"

استفاده برده و مترجم قادر بوده باشد که اصطلاحات وکنایایت و مفهوم اصلی

عبارات فوق را به شیوه ای قابل قبول طبع همگان با این اثر منتقل کند!

با امید موفقیت همیشگی برای شما در راه زندگی:


(فرزانه شیدا)


بخش اول زندگی وعشق:

*
انسان تنها یکبار زندکی میکند درنتیجه , امکان آن بسیار کم خواهد بود
که چیزی را دوبار تجربه کند که بیشترین شوق و هیجان را باو میداد!!!
لانگه لونینگ
*
مسلم است که در زندگی بسیار ساده تر است که انسان به داخل شهر رفته
در رستورانی ساکت وآرام به آسوده گی بنشیندونوشیدنی خود را
بآرامی بنوشد در زمانیکه اساس زندگی
بر پایهء تلاش جهد وسازنده بنا شده است!!!
آریلد نیگوست
*
من فکر میکنم هیچ احساسی
رهائی و آزادی بیشتری را به کسی نخواهد داد وقتی که جرأت کنی
در زندگی بمانند یک اتومبیل مجدد بچرخی و دور بزنی!!!
ماریه بونه ویس
*
زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!!
أوئستین وویک
*
من احساس میکنم همواره بدنبال چیزی هستم که هرگز نخواهم یافت!!!
أوله نوئرر
*
زندگی کوتاه تر از آن است که درتمامی مدت با جدّیت بآن نگاه شود!!!
(گاه باید فکر روح ومغز را استراحت داد)
أرلین لاگ راید
*
بسیاری افراد زمان زیادی را صرف می کنند تا زندگی خود را بسازند
بی آنکه بدانند در این جستجو هرلحظه در حال زندگی کردن هستند!!!
پئر بُورتن
*
برای من سفر مانند مجازاتی ست که بخود می دهم در زمانی که زندگی
در نگاهم بسیار آزار دهنده و تلخ می شود!!!
برگلیوت هوبک هاف
*
پول در تمامی دنیا مانند یک بیماری ویروسی است
که مردم دنیا نمی توانند از شر آن خلاص شوند!!!
جورج آپنس
*
رابطه من با پول ، این گونه است که من هرگز اهمیتی به آن نمی دهم
اینگوارد آمبیورسن
*
برای من همیشه یکسان بوده است که صفرهای روی پول و چک و...
در جلوی آن قرار داشته باشد یا در پشت آن !!!
(کنایه ای از اینکه پو ل برای من ارزشی ندارد!!!)
تور أرلینگ استاف
*
برای من بزرگترین مسئله دو جانبه در زندگی این است که عاشق کسی باشم که عاشقانه دوستم دارد!
ماریا مُراستُود
*
داشتن یا بدست آوردن کسی آنقدر ها مهم نیست
آنچه مهم است این است که عاشقانه یکدیگر را دوست داشته باشند !
اوآ سی دبرِرگ
*
من فکر میکنم همه زندگی رویائی ست از عشق!
أوله پاسه
*
من میدانم که من زیباترین عشق خود را در یک کتابخانه ملاقات خواهم کرد!
هاوارد سیلته
*
در زندگی هیج چیز مهم تر از این نیست که با قلب خود در صلح باشی
نینا کارین مونسن
*
من هرگز اجازه نخواهم داد پول مانع کاری شود که می خواهم انجام دهم!!!
کارستن ایس شن
*
در کار یک سیاستمدار عشق بایدنقطه یا نشانه هر هدف باشد!!!
رئول استین
*
این کمکی نیست که تو مداوم کاری را انجام دهی که از عهده ء آن بر میائی
مهم این است کاری را بتوانی انجام دهی که تاکنون نمی توانستی و یاد نگرفته بودی!!!
بیانجار هُوُف
*
تغییر آن چیزی نیست که می آموزیم آن چیزهائی ست که از دست می دهیم
جوستین گاردر
*
دنیا پر از مشکل گشاهائی ست که بدنبال مشکل ها می گردند!!!
پئر اسلاکرتس وُوگ
*
انسان نمیتواند کیف پول خود را در قلب خود داشته باشد!!!
تئو کوریت زینسکی
*
یک ریاضی دان کسی است که به تنهائی می نشیند وسعی می کند
مشکلی را حل کند که حتی خودش هم نمی دانست چنین مشکلی وجود دارد!!
آتله سربرگ
*
دانش اقتصادی چیز شیرینی است اما برای اقتصادانان در این معقوله هیچ دینامیت هیجان یا کششی در آن پیدا

نمی شود بخصوص در مقابل آنانی که بدنبال رویا و آرزوهای بزرگ می روند و سعی می کنند آنرا انجام داده و

کنترل کنند!!!
فرانس ویدربئرگ
*
زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد
فررد هاند هاین
*
در تصور من زندگی مانندنقطه ای روشن در تاریکی ست
شل استاه
*
این نظر شخصی من است : شاد بودن مهمترین کاری ست که یک انسان می تواند انجام دهد!!!
تیرین لیسه
*
اینکه کسی تبهکار اجتماعی باشد مانند این است که هفت سال با کوشش و سختی در دانشگاه تحصیل کرده

باشد اما هیچ چیز نیآموخته باشد!!!
أوله جیمز اوناستاد
*
در زندگی چشیدن طعم ها تلخی هاست که لذت طعم شیرین را افزون می کند!
*
آن کسی عاقل و باهوش است که در امروز زندگی می کند نه در گذشته و نه در آینده!
؟
*
معلوم نیست انسان تا فردا زنده باشد
از این رو در لحظه های حال زندگی تلاش خود را برای زندگی کرده بکار بگیر !
؟
*
جوان بودن مانند رها بودن در باد است که سریع نیز می گذرد!
نیلسه أوله أفته بُرو
*
بسیار سخت است که مرد باشی اما قادر به کوبیدن میخی ساده نباشی!
(در کنایه به : کارائی و همت انسانی)
پُل گراهاند
*
هر انسان یک جزیره است درمیان دریای عشق و محبت ، که انسانها را بهم وصل می کند!
أوسه ریتر ایویدسن
*
کشتن میل ستیزه جوئی در بسیاری زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است که
سعی کنی با فشار بادکنکی را در زیر آب نگه داری دوباره بیرون می زند!!
ورا هتریکس
*
تعطیلات مانند پیش غذائی از بهشت است!!!!
(کنایه ای بر ضرورت تعطیلات در زندکی آدمی)
آلکس یوهانسن
*
پیدا کردن شیطان کاری بسیار ساده است کافی ست باطراف خود بنگری
کمی نخواهد پائید که اثری از او پیدا خواهی کرد!
آندریاس شارت,وورد
*
من خداوند را باور و قبول دارم مشکل اینجاست که آیا او هم مرا قبول دارد؟!
أوله پأئوسه
*
در هر یک نفسی که می کشی هم آسمان موجود است هم زمین!
لایف أوترسن
*
تا زمانی که احساس می کنم نقاشی ونقش اصلی را نیافته ام به کشیدن ادامه خواهم داد!
پئر کلیوا
*
من می توانم زمان زیادی را صرف کنم تنها برای انتخاب رنگ مسواکم
( کنایه از اینکه تفکر برای هر چیزی هر قدر ساده ضروریست)!
هیلده هوملُوو
*
سخت ترین مأموریت که گرفتم این بود که پرنده ای را شاد بسازم
با وجود داشتن پرنده های در یخچال اینکار بسیار سخت بود!!!
فاین هالد
*
در واقعیت امر همهء انسانهای بالغ بمانند کودکانی
در پشت نیمکت مدرسه در ماه اگوست(مهر در ایران)هستند!
جانیکن إورلاند
*
بسیارند کسانی که قادر به انجام کاری هستند
اما نمی توانند بیشتر از این که هستند باشند!!!
جاکوب ولمان
*
هیچ دلیلی ندارد شاگردی را عصبانی وپریشان کنیم
و سپس به تماشای او بنشینم!
ماریا بن ست واگارد
*
هدف زندگی باید براساس این باشد :که درپیری با سلامت از دنیا بروی اما یک عمر قلبی جوان داشته باشی!!!
اوسه ریتر اویدسن
*
کلمه مانند آب روان است که براحتی جاری میشود!
توالد استول تندبئرگ
*
هرگز کسی که استعداد خوبی در تایپ کردن دارد پروفسور نخواهد شد!!!
لوسی اسمیت
*
زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند
کارهای ضروری خود راانجام دهند!!!
فرد هند فاین
*
اگر قرار است انسان روزی تعادل روحی خود را از دست بدهد و بشکند
بهتر آن است که در جوانی باشد چرا که بعد از آن محکمتر وقدرتمند تر زندگی خواهیم کرد!
آرید هالاند
*
زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست
که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!!
بیورنست یئرن
*
انسان آن چیزی خواهد شد که خود باور دارد!
أودنه ساندروُل
*
زندگی زمانی معنا پیدا می کند که آن کارهائی را انجام دهی که جرأت انجام آن را نداشته ای
*
هر چیزی که بیرون از محدوده آبرو باشد جز شکست وتباهی نتیجه ای نخواهد داشت!!
سامر سومروم


...و چند ضرب المثل اروپائی:


* همیشه به آنچه می خواهی فکر کن اما در مورد آن کمتر سخن بگو!

*در همه چیز همه چیز هست!!! (ضرب المثل فرانسوی)

ودر ختم کلام :

نویسنده کتاب :أود یوهان هولن*: ( آنچه که می شود اینگونه گفت!)

کتاب خود را اینگونه به اتمام می برد که:
کتاب به آخر رسید ولی یادآور سه چیز برای من بوده است و آن اینکه همه خوبی ها در سه چیز است :

ALLE CODE TING ER TRE

1_اینکه من چیزهائی خوبی آموختم که هیچ جوابی برآن پیدا نمی شود!
هلگه توُروُند

2_بهترین چیزهائی که همیشه منظور من بوده است, آرزو می کردم که مد نظرم نبود!!!
فرانس ویندر بررگ

3_وسرانجام اینکه من از حماقت های خود در زندگی پخته شده ام!
الینُور فلور

****
*امید در این رهگذر لحظات خوبی را سپری کرده باشید*
به نام او بپایان می برم که شروع همه آغازهاست

فرزانه شـیدا ۱۳۸۶



ماخذ : http://farzanehssheida.blogfa.com/post-7.aspx



سایت bitiran.com : برنامه 90 و حقایق پشت پرده

همیشه دوشنبه شب ها (یا پنجشنبه ها – در بعضی مواقع) در حالی که دراز کشیده جلوی تلویزیون بودیم و خودمان را آماده کرده بودیم تا همان جا بخوابیم، برنامه نود (90) شروع می شد و عادل فردوسی پور مجری و تهیه کننده برنامه با چنان شور نشاطی سلام می کرد و برنامه را اجرا می کرد که گویا از این برنامه های صبح گاهی هست! حتی وقتی تمام وسائل خانه اش به سرقت رفت، بازهم با نشاط و شادابی گذشته برنامه را اجرا می کرد. اما دوشنبه تلخ گذشته چه اتفاقی افتاد که عادل فردوسی پور حوصله نداشت و دوست داشت برنامه محبوبش هرچه سریع تر به پایان برسد؟ و عادلی که در همه برنامه هایش آنقدر حرف می زد که مهمان هایش مجالی برای صحبت کردن نداشتن، چه شد که در دوشنبه شب تلخ گذشته آنقدر ساکت بود که تک مهمان برنامه اش – البته کارشناس داوری بود که مهمان نامیده نمی شود – هرچه قدر صحبت می کرد بازهم سکوت برنامه شکسته نمی شد؟

برنامه نود با تاخیر فراوان پخش شد، اما اگر فردوسی پور مجری و آرم برنامه در کنار آن نبود هیج کس باور نمی کرد این نود همان نود و این عادل همان عادل فردوسی پور سابق است!

برنامه نود دوشنبه شب گذشته، قرار بود سوال نظر سنجی SMS اش این باشد. (طبق ادعای روزنامه خراسان – خراسان ورزشی)
“به نظر شما در اتفاقات اخیری که پیرامون برنامه نود و سازمان تربیت بدنی رخ داده است، کدام یک مقصر هستند؟”
“گزینه اول: برنامه نود” - “گزینه دوم: سازمان تربیت بدنی”

که بعد از پخش برنامه توسط مقام های بالا به نظر سنجی در مورد بازی استقلال – صبا تغییر کرد.

البته روزنامه خراسان هم این سوال را قطعی نمی داند؛ اما کمی دقت کنید متوجه می شوید بعید هم نیست!!!

وقتی قرار بود سوال نظر سنجی پخش شود چرا صدای مزدک میرزایی برای خواندن سوال قطع شد و فقط قسمتی که می گوید شما می توانید پاسخ خود را به شماره 20090 ارسال کنید” پخش شد؟

اشکال بعدی در مورد سیستم پیام گیر برنامه بود که درست از ابتدا تا انتهای برنامه قطع بود، درست همان شبی که مردم قرار بود با ارسال 5 میلیون پیامک از عادل و برنامه اش دفاع کنند، آیا این یک اتفاق ساده و از مشکلات همیشگی مخابرات است؟ پس چرا درست موقع پخش برنامه، و چرا قبل از برنامه خبر اختلال در سیستم پیام کوتاه در یک سایت خبری منتشر شده بود!!! (طبق ادعای روزنامه خراسان – خراسان ورزشی)

تقریبا برای خیلی ها مشخص شده است که “نود” احتمالا دیگر پخش نخواهد شد، این را مازیار ناظمی هم در وبلاگش گفته است.

در این هفته انتقاد هایی از برنامه نود توسط سازمان انجام شد، آنها تلاش کردند که برنامه نود یا تعطیل شود یا مجری آن عوض شود (مشخص است که مشکل فردوسی پور است برای آنها)، اما مدیر شبکه سه جواب محکمی داد (امیدوارم که محکم بماند) و حمایت خود را از برنامه نود و فردوسی پور اعلام کرد، قطعا فردوسی پور تا اینجا از این انتقاد های بی مورد ناراحت نشده است، زیرا قبلا هم این انتقاد ها از برنامه او شده بود، فردوسی پور آدم انتقاد پذیری است و حتی در کل نمی شود او را عصبانی کرد، یادتان می آید در برنامه “شبکه سه و نیم” برنامه نود را با یک مجری شبیه به فردوسی پور مسخره می کرد و درست قبل از پخش نود هم نشان داده می شد، اما فردوسی پور اتفاقا همان موقع پخش و ابتدای برنامه با خنده از برنامه شبکه سه نیم تعریف می کرد. پس اکنون به خاطر انتقاد ها ناراحت نشده است، مشخص است که او به دلیل رفتار های اخیر سازمان ناراحت است؛ اجازه ورود کارشناس به نود را نمی دهند، اجازه ورود دوربین نود را به کنفرانس خبری در بازی ها نمی دهند، بازیکنان تیم ها را از مصاحبه با نود منع می کنند و به قول خودشان برنامه نود را تحریم کردند. درسته که سازمان این تحریم را رسما اعلام نکرده است اما رسما دیده شده است و به وضوح روشن است مدیران سازمان دوست ندارند نود پخش شود. همه اینها یعنی سوء استفاده از قدرت، قدرتی که فردوسی پور نه منافعی در آن دارد و دوست هم ندارد داشته باشد (حداقل با برنامه نود نمی خواهد به آن برسد). و به همین دلیل بر خلاف ادعای های پوچ بعضی ها SMS های این برنامه اصلا جهت دار نیست، زیرا قطعا برای فردوسی پور و نود نفعی ندارد، فردوسی پور با پخش نود قطعا مدیر عاملی پرسپولیس و استقلال را نمی خواهد، او فقط می خواهد برای مردم کمی روشن تر کند چه کسانی در فوتبال ایران حضور دارند و چه کاری انجام می دهند و چرا این کار را انجام می دهند. او وارد زندگی خصوصی ورزش کاران نشده است، او کسی را متهم نکرده است، او توهین نکرده است، او وقت برنامه اش را در اختیار فوتبالی های ایران قرار داده است تا صحبت کنند. مدیرانی که باید جواب گوی کارهای خود باشند و حالا از زیر آن شانه خالی می کنند. “ارد بزرگ”، می کوید «فرمانروایان هیچگاه نباید از بار کاری که بر دوش گرفته اند شانه خالی کنند اگر هم اشتباهی رخ نموده با دلیری آن را بازگویند »


نود کارش انتقاد است، یعنی روشن کردن حقایق برای مردم، نه همه حقیقت ها، بلکه حقایقی که مردم باید بدانند، مردم باید بدانند چرا مدیر عامل پرسپولیس بعد از قهرمانی باید استعفا بدهد (حبیب کاشانی) و …. فردریش نیچه می گوید "حقیقت نیازمند نقد است نه ستایش».

نود بدون شک اشتباهاتی داشته است، گاهی نباید زیاد وارد حاشیه می شد، گاهی نباید تند می رفت اما… کجای این فوتبال ایران بی عیب است که نود هم بی عیب باشد، اگر نود هزاران عیب داشته باشد همین که سعی می کند عیب های فوتبال را بر طرف کند یک ویژگی خوب است که باید قدر آن را بدانیم.​ همچنین به جواب هیچ عیبی بستن برنامه نیست و یا بایکوت خبری آن، همانطور که با یک و دو باخت نمی شود سرمربی یک تیم را تغییر داد، قرار نیست با وجود چند عیب یا چند قسمت از برنامه نود که به حاشیه ها رفته است، برنامه را تعطیل کرد. اگر قرار باشد با یکی دو قسمت از برنامه نود که به حاشبه ها پرداخته است، بیایم و آن را تعطیل کنیم، بهتر نیست همین فوتبال را تعطیل کنیم؟

پس نود دارد بر اساس اخلاق کاری پیش می رود و اخلاق کاری سازمان هم باید پاسخ گویی و شفاف سازی باشد. این خلاف اخلاق انسانی است که شما از ابزار خود در خلاف جهت کاری خود استفاده کنی. اگر سازمان صادقانه کار می کند، باید صادقانه با نود بر خورد کند، رعایت اخلاق نیز مهمترین اصل برای این برخورد است. اخلاقی که مدتی در فوتبال ایران دیده نمی شود، پس انتظار نداشته باشید نود هم با اخلاق برخورد کند، هرچند که تا به اینجا نود همچنان با صداقت و اخلاق درست کار کرده است.
«جستجوی حقیقت دیوانگی مطلق است ، چه موقعیکه به حقیقت رسیدید ممکن نیست به کسی بگویید و دشمن شما نشود» . برنارد روسن پی یر
«روزنامه باید خبرگزار باشد نه خبرساز ، حقیقت و مایۀ سرگرمی واقعی چندان زیاد است که نیازی به خیال پردازی و دروغسازی نیست و نشر خبر دروغ خیانت به حقیقت است.» سایمونز
نمی دانم رئیس صدا و سیما یادش هست مدتی پیش قول داد مشابه برنامه نود در موضوعات سیاسی و … ساخته شود، اما اکنون آنها ساخته نشده، و مردم نگران حذف شدن همین تک نود تلویزیون هستند. پس امیدوارم که به سادگی این نود را از دست ندهند.

سکوت دوشنبه شب برنامه نود پر از حرف های نگفته بود، سکوتی که در پاسخ به بی اخلاقی های صورت گرفته از سوی بعضی ها و … بود. من هم دوست دارم برنامه نود مثل همیشه پخش شود. اما برنامه نودممکن است در آینده دیگر پخش نشود، و اگر قرار باشد پخش شود و مطابق آنچه آقایان می خواهند پخش شود باشد، همان بهتر که پخش نشود. و امیدوارم اخلاق گم شده پیدا شود و با شخص دیگر این بی اخلاقی ها نشود، اما باید چقدر صبر کنیم تا فردوسی پور دیگر پیدا شود و قدر آن را بدانیم…
«حقیقت را دوست بدار ولی اشتباه را عفو کن». ولتر – ای کاش به احترام حس حقیقت جو و روشن کننده برنامه نود، از معدود خطاهای آن بگذریم
ما که شجاعت فردوسی پور را در صراحت بیان نداریم، همچنین مردم هم این روز ها حداقل در مورد برنامه نود و مجری محبوبش همه چیز را می دادند، پس بهتر است دیگر بیش از این وارد این مساله نشیم و فقط امیدوارم باشیم که این برنامه مثل سابق پخش شود .


ماخذ : http://forum.bitiran.com/f1072/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-90-%D9%88-%D8%AD%D9%82%D8%A7%DB%8C%D9%82-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-37903.html

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان