۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

سایت اصالت متعلق به پیروان ببرک کارمل رییس جمهور پیشین افغانستان

ميراث گرانبهای گذشتگان چراغی است بر آيندگان

بخش دوم - با ناياب ترين تصويرها – پژوهش و گردآورنده (خجسته زيميرو اسکاري)

اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد . اُرد بزرگ

بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند . امیل زولا

هر قدر به دیگران احترام بگذاریم ، به ما احترام خواهند گذاشت . ارد بزرگ

آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی خردمند

اندیشه کردن به این که چه بگویم، بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم. سعدی

آدمهای پاک نهاد درهای وجودشان را پس از ناسپاسی می بندند نه پیش از آن . اُرد بزرگ

ای سالک ، یکی یکی ، قدم به قدم . راهی نیست . راه با پیمودن پدید می آید . با پیمودن است که راه را می سازی ، و اگر واپس بنگری ، هر آن چه میبینی ، فقط رد گام هایی است که روزی پاهایت دوباره آنها را می پیماید . ای سالک ، راهی نیست ، راه با پیمودن پدید می آید . آنتونیو ماچادو

صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن ، که همان رو راست گفتن است را برمی گزینیم . اُرد بزرگ

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند. کونته ورسیه

رُلهایی که در صحنۀ زندگی به عهدۀ ما واگذار شده است به انتخاب و اختیار ما نبوده و تنها وظیفۀ ما این است که آنها را به خوبی بازی کنیم . اپیکتت

کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد . اُرد بزرگ

برای کوبیدن یک حقیقت ، خوب به آن حمله مکن ، بد از آن دفاع کن . علی شریعتی

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . اُرد بزرگ

سعادت مثل پروانه ایست که روی برگهای گل به خواب رفته باشد . به مجرد اینکه نزدیکش بروی بالهای خود را باز کرده و در فضا پرواز می کند . آندره تواید

فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید . فردوسی خردمند

آیا از بخشندگی و مهربانی که نخستین حالات خداوند است ، در ما نشانی هست ؟. اُرد بزرگ

نگذاریم تقویم وساعت ، این حقیقت را یادمان ببرد که لحظه لحظه زندگی ، یک معجزه است و در پس آن ، حقیقتی . اج - جی - ولز

هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند مانع پویندگی ما شود . اُرد بزرگ

بركت عمر را در روشنايي چشم و فرح دل را در مشاهده نيكوان دانيد . عبيد زاكاني

نمی توان امید داشت ، آدم های کوچک رازهای بزرگ را نگاه دارند. اُرد بزرگ

برای انسان تيره بخت، مرگ تخفيف در مجازات زندان زندگی است . الکساندر چيس

بدگویی ، رسوایی در پی دارد . اُرد بزرگ

خـدايا تـو چگونه زيـسـتـن را به مـن بـياموز مـن خـود چگونه مُـردن را خـواهـم آموخـت . شریعتی

با ولخرجی تنها مال نمی رود ، زمان ارزشش فراتر است ، و آن هم نابود می شود . اُرد بزرگ

ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید . فردوسی خردمند

دوستت دارم ؛ نه به خاطر شخصيت تو ؛ بلکه به خاطر شخصيتي که در هنگام با تو بودن پيدا مي کنم . گابريل گارسيا مارکز

برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...مارکوس آنا

سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند. روسکین

بیچاره مردمی که فرمانروایانش رایزن ! ، و رایزنانشان فرمانروا هستند . اُرد بزرگ

هنوز خنجر خون آلود قاتلی پهلوی مقتولش نیامده که پنجۀ ثالثی گلویش را می فشارد . محمد مسعود

گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی خردمند

از آنجايي که مي توانيم آينده را کنترل کنيم نبايد آن را پيش بيني نماييم ( درست همانطوري که هواي درون خانه را پيش بيني نمي کنيم زيرا آن را کنترل مي کنيم).تا آنجايي که مي توانيم به تغييراتي که نه برآنها کنترل داريم نه انتظارشان را داريم (مثل راندن اتومبيل) واکنش فوري و موثر نشان دهيم ، به پيش بيني آن نيازمند نيستيم.هرچه بيشتر بتوانيم خود را با چيزي که کنترلي بر آن نداريم سازگار کنيم ، نيازمان به کنترل آن کمتر می شود. راسل ايکاف

شهامت گله ، ناشی از چوپان بیدار است . اُرد بزرگ

اگر قرار است قانونی برای شاد بودن داشته باشید، بگذارید این باشد: برای شاد بودن من لازم نیست حتما چیزی در زندگی ام رخ دهد. من شادم برای این که زنده ام! زندگی موهبتی است که به من داده شده و من از آن لذت می برم." مجله سبز

اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد ، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت ، آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری . اُرد بزرگ

آرامترین کلماتند که طوفانی را با خود به همراه می آورند . افکاری که با پای کبوتران پیش می آیند جهان را مسخر می سازند . نیچه

اگر شغلي داري كه هيچ سختي در آن نيست پس بدان كه اصلاً شغل نداري. ماكلوم اس فوربس

بخش بزرگی از ادب آدمی برآیند ریشه نژادی و خانوادگی است . اُرد بزرگ

در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل . مالرب

سعی نکنیم بهتر یا بدتر از دیگران باشیم، بکوشیم نسبت به خودمان بهترین باشیم. مارکوس گداویر

اندوخته ای با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم . اُرد بزرگ

بیشتر بدبختی های ما قابل تحمل تر از تفسیرهایی است که دوستانمان دربارۀ آنها می کنند . کولتون

جز نامیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست . اُرد بزرگ

جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد . فردوسی خردمند

اگر بکوشی و در پی نصیبی حتی برای خود باشی بدان که صالحی . جبران خلیل جبران

در میان ملکات ذهنی ، حافظه بیش از همه می شکفد و پیش از همه می میرد . کولتون

خوشبختی میان خانه ی شماست، بیهوده آن را در میان باغ دیگران می جویید. مارک اورل

راز خوشبختى در اين است كه بدانيد ديگران دليل خوشبختى شما هستند. لرد تنيسون

آدم هاي حقير،انسانهاي والا را ديوانه ميپندارند. چرا كه اين انسانها سرشت نامعقول تري داشته و به سمت چيزهاي استثنائي جذب ميشوند:چيزهايي كه هيچ جذابيتي براي بسياري از مردم ندارند . فردريش نيچه

هرکسی درس مخصوص به خود را می گیرد. ما می توانیم به سه طریق واکنش نشان دهیم
زندگی من مجموعه ای از درسهایی است که به آن نیاز دارم، درسهایی با نظم و ترتیب تمام در زندگی ام روی می دهد.( این سالمترین برخورد است و حد اکثر آرامش ذهن را تامین می کند.)
زندگی یک مسابقه بخت آزمایی است اما من از هر اتفاقی که در زندگی روی می دهد نهایت استفاده را می برم (این دومین انتخاب خوب است و کیفیت متوسطی را به زندگی می بخشد)
چرا همیشه همه بلاها سر من می آید؟ (این طرز برخورد نهایت ناکامی و بدبختی را تضمین می کند)
ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو می شویم و تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به گذراندن دوباره آن هستیم. آندرو متیوز

ارزش استاد را دانستن هنر نیست ، بلکه بایستگی و وظیفه است . اُرد بزرگ

ایمان و باور ما در ابتدای هر مسئولیت دشواری تنها عاملی است که موفقیت نهایی مان را تضمین می کند.
وقتی انتظار بهترین پیشامد را دارید نیروی مغناطیسی از مغزتان خارج می شود که بهترین ها را جذب می کند .
ئاگر انتظار بدترینها را داشته باشید از مغز قدرت دافعه ا ی رها می کنید که سبب می شود بهترینها از شما بگریزد حیرت انگیز است . ویلیام جییمز

آن که در طلب کمال است باید خرد ور و با دانش باشد . بزرگمهر

تولد و مرگ اجتناب ناپذيرند ، فاصله اين دو را زندگي كنيم . سانتا بان

و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟ آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ، باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ، نه مرده ریگی وارثانتان. جبران خلیل جبران

خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی ، که تنها شوی . اُرد بزرگ

از ابرانسان است كه انسان هاي برتر دلگرمی و شجاعت مي گیرند . فردریش نیچه

غذايي را بخور كه مي پسندي ,لباسي را پبوش كه مردم مي پسندند. اديبان

اول اندیشه، وانگهی گفتار . لائوسته

اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است. شوپنهاور

اگر سخن چون نقره است، خاموشی چون زر پربهاست. لقمان

در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید . اُرد بزرگ

ازدواج چیزی جز یک دوستی که به تصویب پلیس رسیده است نیست . سارا برنار

هیچ گاه برای آغاز دیر نیست ، همین بس که به خود بگویم این بار کار نا تمام را پایان می دهم . اُرد بزرگ

آن که به خداوند پاک و مهربان بیش از دگران امید و بیم بسته است ، بیش از همه در خور ستایش است . بزرگمهر

انسان! خودت به یاری خود برخیز! . بتهوون

اگر به عمق اعتقادات نفوذ كنيم، درخواهيم يافت كه تمام ارزش ها بي پايه و عقل ناتوان است. هر اعتقاد به صحت و درستي هر چيز ضرورتاً نادرست است. چون جهان حقيقي وجود ندارد. والاترين ارزش‌ها خودشان را نابود مي‌كنند و هدفي در كار نيست، چرا كه هيچ وقت پاسخي نمي یابند . فردریش نیچه

این کودکان فرزندان شما نی اند ، آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او .از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند ، لیکن از شما نیایند . همراهی تان کنند ، اما از شما نباشند. جبران خلیل جبران

گاهي بي رنگي از هر رنگي زيباتر و مفيدتر است. شاتو بريان

هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگیها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد . اُرد بزرگ

من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد ، زیرا فقط در این صورت است که هرچه پیرتر شدم در نظر شوهرم عزیزتر خواهم بود . آگاتا کریستین

ارزش هر کس به قدر خرد اوست . بزرگمهر

وقایع خوش زندگي مثل درختان سبز و خرمي است که وقتيکه از دور نظاره شان می کنيم خيلي زيبا به نظر می رسند ولي به مجرد آنکه نزديکشان شده و در داخلشان می رويم زيبائيشان هم از بين می رود ، شما در اين موقع نمی توانيد بفهميد زيبائیش به کجا رفته ، آنچه می بينيد چند درخت خواهد بود و بس. شوپنهاور

گریه چرا ؟ فتح را آرزو کنید. استفن گرین

داروهای تلخ را با روپوش شیرین می پوشانیم چرا حقیقت و اخلاق را نیز با لباسهای زیبا نپوشانیم ؟ . شامفورت

اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن . اُرد بزرگ

از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد . فردریش نیچه

اراده ی مرد عامل خوشبختی اوست. شچدرین

آنکس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند ، و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد. بزرگمهر

بهترین لحظات زندگی من لحظاتی بود که در خواب گذراندم. بتهوون

خوارترین کارفرما کسی است که با ندادن و یا کم کردن دستمزد زیر دست فرمانروایی می کند . اُرد بزرگ

زمان را بر كارهاي خود تقسيم كنيد تا كاري بر زمين نماند . بطليموس

رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است . نکته فراموش شده جهان اندیشه ، تعریف درست این حالت هاست . اُرد بزرگ

چرخهای سنگین و زنگ زدۀ زندگی با دستهای نامرئی امید می چرخد . ناصرالدّین صلب الزمانی

اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها راهی که می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی، این است که طرز فکرت را تغییر دهی. وین دایر

آن که آرزوی سروری دارد باید هنر بسیار داشته باشد. بزرگمهر

مهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر . اُرد بزرگ

آدم درستكار به خاطر يك قطعه استخوان خود را به سگ تبديل نميكند . ضرب المثل دانماركي

آدم فقير حق بي شعور بودن و احمق بودن را ندارد . لاروشفوكولد

آدميان به اندازه اي آسيب مي آورند كه جسارت كنند و خوبي به آن قدر مي كنند كه مجبور باشند . لاروشفوكولد

آدمي ساخته ي افكار خويش است فردا همان خواهد شد كه امروز مي انديشيده است . موريس مترلينگ

انسان آن قدر وقت ندارد كه نيمي از عمرش را صرف نزاع و ستيزه كند . لرد آوي بوري

در هنگام توانایی اگر بستانکاری دیگران را ندهی ، بویژه هنگامی که او درمانده باشد ، فر و جایگاه خویش را برای همیشه از دست می دهی . اُرد بزرگ

انسان از پيروي چيزي ياد نميگيرد ولي از شكست خيلي چيزها فرا مي گيرد . كازوبون

انسان بايد از هر حيث چه ظاهر و چه باطن , زيبا و آراسته باشد . چخوف

انسان بايد خود را به دو چيز عادت دهد , جفاي ايمان و ظلم بشريت . بقراط

انسان بايد در دنيا مانند مهماني باشد كه او را به ضيافت دعوت كرده اند آن چه را پيش روي او آورند بخورد و انچه ندهند مطالبه نكند . بقراط

این سخن پذیرفته نیست که : "پیکر بزرگترین زندان روان بشر است" باید گفت پیکر بهترین دوست و همدم زندگی این جهانی روان است چرا که همیشه بدون کوچکترین بهانه ای بدنبال خواسته های او می دود . این که گفته شود روان در بند بدن است و باید زودتر آزاد شود تا به دیدار دلدار بشتابد ، اشتباه است چون هم او بدن را به روان هدیه نموده است کسی که دلدار می خواهد باید به خواست او تن دهد . اُرد بزرگ

انسان نه آن طور است كه مي پندارد نه چنان است كه او را مي شناسد و نه آن است كه مي نمايد . وايلز

انسان وقتي در خانه نشسته است خوهان حادثه اي در زندگي و هنگامي كه دچار حادثه مي شود طالب زندگي آرام در خانه است . وايلز

انسان وقتي در كار سياست آسان فريب مي خورد كه تصور ميكند ديگران را فريب داده است . ژول سيمون

هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید . اُرد بزرگ

هيچ كس به خرد غايى نرسد، مگر آن را در خود جست وجو كند. اينشتين

تاريخ حقيقتى است كه سرانجام به افسانه و افسانه دروغى است كه سرانجام به تاريخ مى پيوندد. جين كاكتيو

مى توانيد انسانى را به كسب دانش رهنمون كنيد، اما نمى توانيد او را وادار به انديشيدن كنيد. اف پى دانسى

برگرداندن تصاوير آويخته بر ديوار، مسير تاريخ را دگرگون نمى كند. جواهر نعل نهرو

با اندیشۀ آشفته دانش آموختن در گردباد آتش افروختن است . رومارسس

فرمانروا با اندیشه وزیران توانمند خویش فرمانروایی می کند . اُرد بزرگ

زندگي يك هديه است: به ما حق ويژه، فرصت و مسؤوليت مي‌دهد؛ بايد به ازاي آن، چيزي بازگردانيم و آن «خودِ اصلاح‌شده» ماست. توني رابنيز

بيشتر مردم به آزادي علاقه چنداني ندارند چون آزادي مستلزم و متضمن مسؤوليت است و بيشتر مردم از مسؤوليت واهمه دارند. زيگموند فرويد.

ماخذ : esalat.org



نشریه آزادگی - هانوور ، آلمان - درباره آزادگی

" نخستین قانون موفقیت تمرکز است . یعنی همه نیروهای خود را روی یک نقطه متمرکز کنید ، مستقیما به سراغ همان بروید و به چپ و راست منحرف نشوید " . ویلیام ماتیوس

" خموشی در برابر بدگویی از دوستان ، گونه ای دشمنی است " . ارد بزرگ

" حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر " . جبران خلیل جبران

" برترین دانش ها یزدان پرستی است " . بزرگمهر

" دوست بجای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد " . پل نرولا

" یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم " . پول شرر

" آدمهای بزرگ و اندیشمند ، بسیار اشک می ریزند " . ارد بزرگ

" زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دين شماست .آنگاه كه به درون آن پای می نهيد، همه هستی خويش را همراه داشته باشيد ". جبران خلیل جبران

" بخش عمده ی تاریخ حدس است و بقیه تعصب " . ویل دورانت

" اصولا زمانی پوچی براي چيزی معنا پيدا ميکند که بيايم براي آن ، هدفی تعريف کنيم .و اگر بدانيم هدفی در کار نيست، به پوچی هم نخواهيم رسيد " . فردریش نیچه

" پیش نیاز دلیر بودن بدنی ورزیده نیست ، گاهی آدمهای سبکبار، پشت کوهستان را هم به خاک مالیده اند " . ارد بزرگ

" مهم نیست اگر زمین بخورید، مهم دوباره برخاستن است " . وینسنت لمباردی

" اگر می خواهی کسی را بزرگ کنی ، پیوسته از او به دشمنی یاد کن " . ارد بزرگ

" مفاهیم سازه های مغزی اند حال آنکه ایده ها مقدم بر فکر بشری هستند . در حقیقت درک مغزی ما از ایده ها مفهوم را می سازند لذا مفاهیم را راهی به قلمرو ذاتها نیست " . شوپنهاور

" اندیشه های ما در غرفه های بیشمار دماغ با زنجیر ناپیدا به یکدیگر پیوسته اند . چون یکی از آنها بیدار شود ، هزار تای دیگر نیز سر بر می دارند " . پوپ

" آن چه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد " . بزرگمهر

" هر جا که عشق بزرگی خانه کرده است خشم بزرگی نیز مسکن دارد " . آلن لاکین

" ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار " . جبران خلیل جبران

" هیچ گاه هماورد خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد " . ارد بزرگ

" اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند " . فردریش نیچه

" ازدواج کتابی است که فصل اول آن به نظم است و بقیه فصول به نصر " . پورلی نیکولاس

" انتخاب پدر و مادر در دست خود انسان نیست ، ولی انتخاب مادرشوهر و مادر زن دست خود انسان است " . پرل پاک

" در دوی زندگی ، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام " . ارد بزرگ

" زبان شاعر، تنها برآیند یک کار نقد یا تحلیل نیست. سنتز واقعیت است با خیال و افسانه. سنتزی که توسط حواس – در رابطه ی متقابل با عقل – صورت می گیرد " . یانیس ریتسوس

" وظیفه هنر تجلی ایده هاست " . شوپنهاور

" شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمی شوند ، این بماند ، در هر زمانی بسته به موقع و مقام جلوه و جمالی دوباره می یابند چنان که گویی به تازگی مطرح شده اند " . پرویز یاحقی

" در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند " . ارد بزرگ

" هنر ، قدرت و توانایی نیست بلکه تسلی خاطر است " . توماس مان

" دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند " . ارد بزرگ

" تن به تن آسانی و کاهلی نباید سپرد . کاری باش و از این راه شادی و آسایش فراهم کن " . بزرگمهر

" آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند " . فردریش نیچه

" عشق ما را می کشد تا دوباره حياتمان بخشد " . شكسپير

" لبخند، حتی زمانيکه بر لبان يک مرده می نشيند ، بازهم زيباست " . کريستيان بوبن

" من آينده را دوست دارم چون بقيه عمرم را بايد در آن بگذرانم " . کترينگ

" برای آنکه عمر طولانی باشد ، بايد آهسته زندگی کنيم " . سيسرون

" حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند " . ارسطا طالیس

" آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند " . ارد بزرگ

" تنها علاج عشق ، ازدواج است " . آرت بوخونواله

" به گونه ای زندگی کنيد که وقتی فرزندانتان به ياد عدالت ، صداقت و مهربانی می افتند ، شما در نظرشان تداعی شويد " . جکسون براون

" هرکس بايد روزانه يک آواز بشنود ، يک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند " . گوته

" تواضع بيجا آخرين حد تکبر است " . لابروير

" هيچکس بدبخت تراز کسی نيست که هميشه خوشبخت است " . هلندی

" با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنيد که چشمهايشان ، چهره ی سالها را ديده و گوشهايشان ، نوای زندگی را شنيده است " . جبران خلیل جبران

" آدم بی مایه ، همه افراد را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازد " . ارد بزرگ

" آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرين معمولی و پيش و پا افتاده اند " . گوته

" فقط به ندای کودک درون خويش گوش بسپار نه هيچ ..... " . کريستيان بوبن

" سعادت ديگران بخش مهمی از خوشيختی ماست " . رنان

" با مردمان نيک معاشرت کن تا خودت هم يکی از آنان به شمار روی " . ژرژهربرت

" کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او کتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست " . هنری لانگ فلو

" بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ، آیین آموزشی نادرست است " . ارد بزرگ

" تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها " . فردریش نیچه

" اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید " . حسن صباح

" در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید " . حمید مصدق

" باید دنبال شادیها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند " . فردریش نیچه

" زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم می‌خورد و می‌آشامد " . ابوالعلاء معری

" با تقوی و خوبی ميتوان سعادت آفريد " . زنون

" برای شب پيری در روز جوانی چراغی بايد تهيه کرد " . پلوتارک

" هرگز فرصت گفتن « دوستت دارم » را از دست مده " . براون


ماخذ : http://azadegy.de/az150/15.htm

سیمای مشاهیر جهان - ارد بزرگ - مصلح و اندیشمند ایران - Orod Bozorg

ارد بزرگ  Orod Bozorg

ارد بزرگ Orod Bozorg

ارد بزرگ Orod Bozorg



ماخذ : http://simayemashaheir.yasiblog.com/post59.php

تارنگار سرای مشاهیر - ارد بزرگ - Orod Bozorg

ارد بزرگ  Orod Bozorg

خلاصه زندگی نامه :

- بی شک ارد بزرگ برجسته ترین اندیشمند حال حاضر ایران است .

- اندیشه های او در کتابی با عنوان آرمان نامه گرد آوری شده است .

- روح میهن پرستی و توجه ویژه اش به انسانیت بر سراسر نوشته هایش حاکم است .

- تا کنون در دهها کتاب به اشکال گوناگون به طرح نظریات و افکار او پرداخته اند .

- دو نظریه مشهور دارد به نام های قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه .

- دارای هواخواهان بسیار در رده های مختلف کشورهای آسیای میانه است .

- از دوستانش می توان به احمد شاه مسعود اشاره کرد و بسیاری معتقدند احمد شاه مسعود در پنج سال پایانی زندگی خود به خاطر ارتباط با او از یک چریک صرفا مذهبی تبدیل به یک مبارز ملی شد.

- داده های موتور جستجوگر گوگل نشان می دهد او پر طرفدارترین نخبه زنده ایرانیست .

- ریشه خانواده گی او را در تبار سلجوقیان می دانند همانهایی که شاهنامه را تکثیر کردند و تاریخ خورشیدی را در مقابل تاریخ قمری به ایرانیان عرضه نمودند .

- پارسی زبانان از پند های اخلاقی و اجتماعی او بیشترین استقبال را نموده اند .




زندگی نامه و بیوگرافی ارد بزرگ :

بی شک ارد بزرگ یکی از برجسته ترین اندیشمندان حال حاضر ایران است نگاهی سطحی به زندگی و آثارش ما را چنان شیفته خود می سازد که می توان با نوای صدایش رقصید و پیش رفت اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .

حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :

ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
و یا :
میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .

بجز ایران بسیاری در کشورهای فارسی زبان حوزه فرهنگی ایران از مریدان ارد محسوب می شوند . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند بمانند این مطلب که از سایت موسسه مطالعاتی فرهنگی روسیه, آسیای مرکزی و قفقاز (ایراس) برداشت نموده ام :

خاطره ای از احمد شاه مسعود و ارد بزرگ :
این خاطره حکایت از روابط نزدیک این دو تن دارد که در طی سالهای تنهایی احمد شاه مسعود و ظهور و قدرت دو چندان طالبان ، که کابل ، هرات و مزار در اختیار طالبان و نیروهای متجاوز پاکستان بود . هر روز دهها بار مناطق اندک باقی مانده بمباران می شدند و در آن هنگامه ، که افکار عمومی می پنداشت شیر تنگه پنجشیر ( مسعود ) به زانو در خواهد آمد، و اندک نیروی مردم افغانستان هم قربانی سیاستهای آمریکایی دولت پاکستان و عربهای متجاوز امارات واقع شود .ارد بزرگ ، احمد شاه مسعود را مورد حمایت خویش قرار می دهد و چنانچه در آن خاطره می خوانیم احمد شاه به شدت تحت تاثیر روح بزرگ او قرار می گیرد. در این خاطره زیبا می خوانیم ارد بزرگ هدیه ای برای احمد شاه مسعود می فرستد .آن هدیه در واقع یکی از آثار هنرمندانه اوست. تابلویی فوق العاده زیبا ، با تمی شگفت انگیز ...در آنجا شیر سنگی است که پایش زخم برداشته و آهوی ظریف و کوچک ، گونه خویش را بر زخم گذاشته تا خون بیرون نزند ... این تشبیه و استعاره زیبا گویای درک عمیق ارد بزرگ از شرایط نه چندان مناسب احمد شاه مسعود را داشت . و در ادامه آن خاطره می خوانیم وقتی احمد شاه آن اثر را از پیک ارد بزرگ ، در طی مجلسی دریافت می کند شدیدا منقلب و دگرگون می شود و چهره آرام و متین او به هم می ریزد او در آن جا از خواب شب قبل خود به نزدیکانش سخن می گوید بله خوابی که از ارد بزرگ ، یک اسطوره می سازد و برای قوم افغان آشنایی دیرین می شود ...

احمد شاه می گوید "خواب می دیدم پایم در نبرد زخمی شده و در آن هنگامه تنهایی مردی با لهجه ایرانی می گفت احمد شاه ناراحت نباش ، تو فرزند ایرانی !! . و در ادامه می گوید آن مرد بزرگ بسرعت پایم را می بست تا جراحتم التیام یابد"

این خاطره زیبا از جهات گوناگون قابل ارز یابیست نگاه عمیق و مسئولیت شناس یک هنرمند را نشان می دهد.او خود می اندیشد ، احساس مسئولیت می کند و بدون آن که منتظر این و آن باشد دست به عمل می زند شاید امروز این خاطره با همان آدمهای اندکی که از آن خبر داشتند هیچ گاه گفته نمی شد و این راز همچون راز مرگ احمد شاه در دل تاریخ مدفون می شد ، اما! اما ارد مسئولیت خویش را پیش وجدان و آرمانهای خویش به انجام رسانیده است.او به هنر ایرانی به عنوان ابزاری می پردازد که می تواند قسمتی از خلقت انسانی که نیروی ست آسمانی ، را برای رهایی و کمال بشر بکار گیرد آثار او مادی نیستند و با نگاه مادی هم غیر قابل تفسیراند ، بقول دکتر مهرانفر برای شناخت ارد لازم است .

تائو ، فردوسی بزرگ و خیام فیلسوف را بشناسیم او از تائو لطافت و گذرایی و از فردوسی بزرگ هدف و آرمان مقدس و از خیام فیلسوف جهان فانی و بی ارزش را آموخته است.

احمد شاه مسعود به گفته یارانش در سفرها و منزلش در کنار قرآن دیوان حضرت حافظ را هرگز از خود جدای نمی کرد و ارادت خواصی به حافظ گرانمایه داشت .

آری داستان ارد داستان مردیست که عاشقانه سرزمین اجدادیش را ، فرزندان و تاریخش را دوست دارد اما این عشق موجب ستایشگری دائم و بی نتیجه گذشته نشده است . درسها و سخنان حکیمانه او این روزها از همه جا شنیده می شود صد ها هزار سایت و صدها نشریه روزانه کلام دلنشین او را تکرار می کنند و نسلی را با خود همراه نموده اند .

تصور این بود که جوانان ایران با اندیشمندان خویش قهر نموده اند اما امروز به خوبی شاهد موجی هستیم که همراه با اندیشمند معاصر آنهاست . ایرانیان هیچ وقت روشن اندیشان خویش را رها ننموده اند آنان بدنبال ندای حقیقی انسانهای آزاده اند . و او می گوید :

رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی .

و این ندا را امروز در گلوی خسته و غمگین ارد یافته اند اشک ها و غمگنانه های او نوای دل انگیز هزاران هزار مشتاق رشد و آرمانخواهی ایرانیان گشته است آن گاه که می گوید :
یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست .

سخن گفتن از ارد OROD کار ساده ای نیست او و خواست هایش را نمی توان در یک مجموعه کوچک و یا حتی دریک کتاب تعریف نمود آنچه من از این نابغه معاصر کشورمان می دانم آنست که زاده شهر توس نو (مشهد )است اما پدرش و اصلیتش از دیار شیروان یکی از شمالی ترین شهرهای خراسان بزرگ است به لحاظ نژادی به سلاجقه متصل می شوند چنانچه می دانیم هزار سال قبل سلجوقیان ایل بزرگی در ناحیه آمودریا و فرارود بودند (ناحیه ای که همکنون کشورهای تاجیکستان ، جنوب شرقی ازبکستان ، شرق ترکمنستان و قسمت شمالی افغانستان است ) سلجوقیان مسعود جانشین محمود غزنوی را از سلطنت به زیر کشیدند و رفته رفته گستره ایران را تا مدیترانه پیش بردند سلجوقیان گسترده ترین حکومت ایرانی را پس از اسلام بر سراسر منطقه گسترانیدن بازماندگان آنان در نواحی از مناطق شمال خراسان و منطقه بختیاری ایران ساکن شدند . بله خواجه نظام الملک توسی صدر اعظم دولت سلجوقی در سایه قدرتی که از علم و اندیشه های فردوسی بدست آورده بود ، توانست از خرابه غزنویان ، نظام اداری و اجتماعی درخشانی همچون تاسیس مدارس نظامیه و بفرمان ملک شاه سلجوقی که عاشق فرهنگ نیاکان و فردوسی بود تقویم خورشیدی ( جلالی ، شمسی ) را با کمک خیام و گروهی دیگر از نخبگان سرزمینمان ایران در مقابل هجری قمری تازیان ایجاد نمود .
مهمترین رکن اداره کشور در این دوره در اختیار مجلس ریش سفیدان بود آنان امرا و پادشاهان دودمان سلجوقی را بر می گزیدند و از قدرتی نظارتی و گاها تنبیهی برخوردار بودند ( شبیه سلسله اشکانیان )آنان معتقد به اصل فکر برتر بودند شاهنامه فردوسی و صدها اثر تاریخی دیگر را احیا کردند آنان حاکمیت تازیان (اعراب) را بطور کلی در خاورمیانه محدود به منطقه شبه جزیره عربستان نمودند نکته جالب در مورد گسترش حاکمیت این قوم بزرگ وجود داشت و آن مطلب این است که آنها هیچ گاه به شهرهای بین راه وارد نمی شدند تنها سفیری را به داخل شهر مربوطه می فرستادند و اولین خواستشان آن بود که دیگر خطبه ای به نام خلیفه بغداد خوانده نشود و رسما حکومت سلجوقی را بپذیرند .ذکر این حوادث تاریخی باعث می شود بهتر با اندیشمندی آشنا شویم که بر پیرامون خود دارای شناخت و ریشه است بقول حکیم فردوسی:
پدر چون به فرزند ماند جهان ........کند آشکارا برو بر نهان
گر او بفگند فر و نام پدر ...............تو بیگانه خوانش مخوانش پسر
کرا گم شود راه آموزگار ...............سزد گر جفا بیند از روزگار

به نظر من ما با شخصیتی روبرو هستیم که در این پیشینه کهن شناور است اهل خرد همواره در دوران زندگی این جهانی خویش در چنین وضعیتی قرار دارند . شما به زندگی سراسر رنج و اندوه فردوسی بزرگ نظری بیفکنید و سپس هزار سال بعد در همان شهر و همان خاک اخوان ثالث متولد می شود رشد می کند برگ می دهد و شاخسارش پر میوه می شود با همان غمها و همان محنت ها با همان آواز با همان آثار تراژیک ...
هر چند خود اخوان داشتن ریشه باستانی خویش را در قالب شعری رد می کند
اما اگر این ریشه نبود سفارش نمی کرد در کنار فردوسی بزرگ دفنش کنند ...
آری اُرد نیز با آثارش از ریشه های مشترکی سخن می گوید که شاید امروز در مرزهای کنونی ایران نباشد اما روان او همچنان در دره های شگفت انگیز بدخشان و کوههای مرتفع پامیر و رود بزرگ جیهون پرواز می کند
وقتی او را در حال صحبت با تاجیکان و یا اهالی شمال افغانستان و یا جنوب ازبکستان که گاها برای دیدنش می آیند می بینید متوجه می شوید که پرواز روح در دل تاریخ یعنی چه ، آنوقت که چشمان متعجب و مبهوت میهمانان را می بینید با آهنگ صدای او همراه می شوید و به ژرفای روان او فرو می روید .

اندیشمند و متفکر ایرانی که نظریات شگفت انگیز او موجب جلب و گرایش بسیاری از علاقمندان به علوم انسانی و بعضا علوم سیاسی شده است . ارد بزرگ به نوعی معمار است ، او از آینده ایی سخن می گوید که می تواند ایران را به جایگاه اصلی خود باز گرداند . شاید مهمترین نظریه او یعنی قاره کهن خود به تنهایی بتواند بیشترین تغییرات را در سطح روابط خارجی ایران و 19 کشور اطراف آن بوجود آورد . او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را می کشند . و او می گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . و چین با شروع بحث جاده ابریشم بدنبال افکار استعماری است حال آنکه این جاده ، راه انتشار فرهنگ غنی ایران به شرق و غرب بوده است و نمونه آن افکار میترایزم و شاهنامه فردوسی ماست که هر دو را با جعل اسامی چینی ها از آن خود می دانند .

او به ساختارهای سیاسی کشورهای محدوده قاره کهن نظری ندارد او همه را دعوت به همگرایی می کند او با دلایل بسیار ثابت می کند اگر این 20 کشور دست در دست یکدیگر بگذارند ساختاری بسیار قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهند یافت .

نظریه قاره کهن . ایده ارد بزرگ

رنگ صورتی محدوده قاره کهن را به نمایش می گذارد

نقشی که ارد بزرگ برای ایران در قاره کهن قائل است نقشی فرهنگی و تاریخی نظیر یونان در اروپاست .

قاره کهن امروز اسیر آسیا و اروپاست .

تاریخ و فرهنگ در شرق به چین ختم می شود و در غرب به یونان .

یکی از وجوه جالب و بارز این نظریه ایجاد همگرایی بیشتر منطقه ایی است که خود موجب خلع سلاح تجزیه طلبان در سطح کشورهای منطقه می گردد .

ارد بزرگ با نظریه قاره کهن خود پرده از حقیقتی برداشته که تا کنون هیچ اندیشمندی به آن توجه نکرده بود .

یکی دیگر از ایده های او نظریه کهکشان بزرگ اندیشه است. که دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی است او با دلایل مستدل ثابت می کند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است و پیش بینی می نماید بزودی تعداد سایت های اینترنتی به چندین برابر جمعیت کره زمین برسند . او ثابت می کند جهان غرب با ابزار رسانه و اینترنت نمی تواند با تزریق فرهنگش یکپارچگی مورد نظر خویش را فراهم سازد .

ارد بزرگ  GREAT OROD

با اینکه ایده های ارد بسیار جذاب است اما آنچه موجب شهرت روزافزون او گشته نصایح و پندهای حکیمانه اوست . پندهای او شامل تاکیدات مستمرش بر راستی ، احترام به ریش سفیدان ، پاسداشت اسطوره ها و میهن دوستی می گردد .

دهها مقاله و کتاب در مورد اندیشه های ارد بزرگ نگاشته شده است . بعضی او را علامه اقبال لاهوری عصر حاضر می دانند و عده ایی همپای فردریش نیچه در فلسفه و کسانی معتقدند جبران خلیل جبران امروز است . و البته جالب خواهد بود که بدانیم ارد و جبران خلیل جبران هر دو در 17 دی ماه زاده شده اند .

زهرا کاتب در سایت تک برگ در مورد ارد بزرگ می گوید :

آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست »
این سخن از آن مردیست که برای بسیاری از جوانان نسل امروز الگو بوده و سخنانش حامل بغضها و درد های آنهاست .
ارد بزرگ در کتاب «آرمان نامه» مو به مو پرسش ها ، مشکلات و مصیبتهای نسل امروز را پاسخ می گوید .
از ریش سفیدانی می گوید که همانند « سقفی بر خانه نسل امروز » هستند و اینکه « زنجیره نسلهایند »و وظایف بسیاری بر دوش دارند .

و از آزادی
که نهایت آرزوی بشر است می گوید : «رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی »
از آزادیخواهان تجلیل می کند و می گوید :« پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است » آزادی و پرستش میهن را راهی برای پیشرفت ما می داند و می گوید :« میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست »
و هشدار می دهد که :« آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد »

ارد بزرگ شجاعانه یک به یک عقایدش را می شکافد و نکته به نکته با مخاطب در میان می گذارد و در مورد میهن اینچنین می گوید :« میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است » او کار را در همین جا رها نمی کند و ختم کلامش بسیار محکم است و می گوید :« آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد »

آزادیخواهی و میهن پرستی دو رکن و ستون اندیشه او محسوب می شود اینچنین فکری بر سراسر کتاب آرمان نامه سایه افکنده است .

به خود بر می گردم به گذشته می نگرم به راهی که آمده ایم و آینده که چگونه مسیری خواهد بود و به آرمانهای ملت خویش ، آرمانهایی که برای غرب بسیار سنگین است و از هم اکنون با جعل اسامی ایرانی و ساختن فیلمهای 300 و اسکندر مقدونی و مواضع ضد ایرانی هویت تاریخی و فرهنگی ما را هدف قرار داده اند .
دشمنی آنان بیش از آنکه با نظام حاکمیتی ایران باشد دشمنی با هویت ملی و تاریخی ماست . آنها همواره از خروشیدن و برآمدن دوباره این ملت ترس و واهمه داشته اند . ارد بزرگ مستقیما به ما همان سو را نشان می دهد همان جایی که باعث سربلندی کشور ما در طول تاریخ بوده است . او از آرمان خواهی می گوید :« به جای خود کم بینی و آرمان گریزی ، پای در راه نهیم که این تنها درمانگر دردهای زندگی ست »
و از شرایط امروز و فاصله تا هدف می گوید :« میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نیروی کنونی ماست » و نهیب می زند :« کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست » او می داند جوان و دودمان آهنین ایرانی می تواند و در نهاد خود چنین قدرتی دارد که می گوید :« مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند »
آزادی و عشق به میهن را نهایت این راه می داند و آرمانی والا . آرمانی که نباید گم شود ، آرمانی که وظیفه همه است و می گوید :« مهم نیست تا چه میزان رشد کرده ایم ، مهم این است که از آرمان هایمان دور نشده باشیم »

ارد بزرگ تجلی تاریخی پر شکوه است در فرگرد سرآمدان کتاب آرمان نامه می گوید :« کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند » اندیشه او همراز داستانهای شاهنامه است و خرد برایش شرط اول است همان خردی که در فرگرد آرمان به آن اشاره می کند و می گوید :« آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند » او فردوسی را راوی یک داستان ساده نمی داند و شاهنامه را بسیار فراتر از حماسه ایی ادبی می داند و می گوید :« ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود »

براستی کدام یک از روشنفکران این سرزمین تا این حد حساب خود را با تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین روشن کرده اند بسیاری از آنها یا دچار تجدد شدند و یا گرفتار سحر کلام و آنچه پنهان ماند مظاهر بسیار روشن و آشکار ملت سرافراز ایران بود .
تنها نام انسان غیر ایرانی آرمان نامه نام مهاتما گاندیست :« بارزترین و گرامی ترین گرایش گاندی ، میهن پرستی او بود »
در عرصه سیاست جهانی هزاران نام برای گفتن وجود دارد اما ارد از گاندی سخن می گوید و کنش اجتماعی و سیاسی او را یادآور می شود . آرمانی که توانست کشور هفتاد و دو ملت را از دست استعمار پیر نجات بخشد .

ارد بزرگ اهل فریاد و جدل نیست او می گوید :« پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است » و براستی او یک شکافنده و اندیشمند است کسی که بدنبال خرد است و نه بلواهای سیاسی و ...

او به تاریخ گره خورده است و خود چه جالب می گوید :« آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند »
در طی سالهای گذشته کمترین گفتگو و صحبتی از او با رسانه ها دیده و یا شنیده ایم . شاید اصلا او به رسانه ها آنگونه که عده ایی برایش سینه چاک می دهند نمی نگرد و می گوید :« رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد »
پژواک مردم برای او بسیار مهمتر از آنچه وجود دارد می باشد .
و این همان آزادی است که ارد بزرگ از آن یادها کرده است . آنگاه که توده مردم به شکل های مختلف حرفهای خودشان را بزنند موجب گسترش و رشد آگاهی های یکدیگر در هر زمینه ایی می گردند . پس باید ندای مردم را شنید و مسیر را برای کاستن دردها و مشکلات فراهم نمود . برای این بزرگمرد ایرانی آرزوی طول عمر و سعادت بیشتر می کنیم .



منابع به ترتیبی که در متن بود :

* فرگرد آزادی - فرمان نخست
* فرگرد ریش سفید - فرمان هشتم
* فرگرد ریش سفید - فرمان ششم
* فرگرد آزادی - فرمان دوم
* فرگرد برآزندگان - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان دوازدهم
* فرگرد برآزندگان - قرمان هفدهم
* فرگرد میهن - فرمان نهم
* فرگرد آرمان - فرمان دهم
* فرگرد آرمان - فرمان شانزدهم
* فرگرد آرمان - فرمان هفدهم
* فرگرد آرمان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان ششم
* فرگرد سرآمدان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان هیجدهم
* فرگرد سرآمدان - فرمان نخست
* فرگرد سرآمدان - فرمان چهارم
* فرگرد ریشه ها - فرمان دوم
* فرگرد ریشه ها - فرمان پنجم
* فرگرد رسانه - فرمان دوم


مطلبی از تالار تاجیکستان

ارد بزرگ GREAT OROD

ارد بزرگ (Orod Bozorg) انديشمند برجسته فارسي زبان است که پيروان بسياري در ميان اهل انديشه و دانش دارد . در تاجيکستان افکار او را همانند مادر تاجيکستان " گلرخسار صفي آوا " مي دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را يک اندیشه و فکر مشترک مي پندارند و دوستي نزديک آن دو هم بر اين باور افزوده است .
در نظريه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاريخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان مي بينيم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسي ياد مي کند . در داستان ايرج ، فزون خواهي شرق و غرب براي نفوذ در دايره تمدنی ايران دیده می شود . سلم و تور نماد اين دو بخش هستند که برادر خويش ايرج را از پاي در مي آورند . متاسفانه دخالت هاي استعمار پير انگليس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ايران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاريخ خويش را از امويان و عباسيان آغاز مي کند افغانستان و تاجيکستان هم که نياز به گفتن ندارد آنسوي ايران در عراق ، سوريه و لبنان ، داستان وخيم تر و غمبارتر است .

گلرخسار صفی آوا ، ارد بزرگ و احمد شاه مسعود

صحبت بر روي نظريات ارد بزرگ به تنهايي درست نيست چون او در درجه اول يک انديشمند و مصلح اجتماعي است . انديشه هاي او به شکل جملات بسيار حکيمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترين کتاب ايران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهري خويش مي نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شيروان در شمال خراسان ايران است .
بيشترين دشمنان او در بين پشتون هاي افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از بانيان تغيير نام افغانستان به خراسان مي دانند . علي احمد قندهاري از پشتونهاي فعال افغان مي گويد : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان از زمان مسعود جنگ سالار بيشتر رواج پيدا نموده ، فکر مي کنم نبايد مانند صنف اولي ها با اين فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنيم مقاله و تحرير هاي بسياري نوشته شده اما فکر مي کنم ريشه اين حرفها از فريبخوردگان افکار آدمهايي مانند ارد بزرگ باشند بايد سارنوالي و ستره محکمهً افغانستان جلو چنين حرکات ماجرا جويانه را بگيرند. محترمان باور كنيد اين آدم هاي مرفوع القلم که حرجي بر آنها هم نيست ، مي خواهند قوم ما را نابود کنند اين قلم ها به بيراهه ميروند افغانستان را مي خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علي احمد قندهاري در جايي ديگر با حمله به نوشته ایی از شقايق شاهي " که به دفاع از شخصيت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " مي نويسد : احمدشاه يک جنايتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشين ارد بزرگ هم فکر مي کنند قوم افغان بر مي گردد به دونيم صدسال پيش و استاني از ايران مي گردند .

ارد بزرگ Orod Bozorg

متاسفانه جنگ هاي داخلي افغانستان موجب رشد افراطي گري قومي گشته و بدين گونه بسياري از حرمت ها شکسته شده و آزاد مرداني همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ مورد اهانت هاي بسيار قرار گرفته اند .

اما اين تنش ها هيچ گاه نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلي فکري خويش منحرف سازد او در نظريه کهکشان بزرگ انديشه خود ،نظريه دهکده کوچک جهاني را رد مي کند و آن را دست مايه دنياي غرب برای چنگ اندازی بسوي تمدنهاي ديگر مي داند . جهان غرب با استفاده از نظريه دهکده کوچک جهاني مک لوهان سعي نمود چنين وانمود کند که رهبري اين دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اينترنت و شبکه انتقال داده ها را در اختيار دارد حال آنکه با انتشار داده هاي فرهنگي ملل پيشرو ، تنها ابزاري شد براي تکثير افکار بومی کشورهاي دیگر .
در بخش پاياني نظريه کهکشان بزرگ انديشه ، ارد بزرگ مي نويسد : ( زمان رستاخيز انديشه آدميان فرا رسيده است پس براي پاسداشت داشته هاي خود بايد بيشتر بدانيم ، براين باورم که نخبگان و انديشمندان سرزمين من ايران مي توانند پادشاهان کهکشان انديشه فردا باشند. اين سرزمين سرچشمه و رويشگاه انديشه فرا است . در اين ستيز بزرگ ، آناني برنده اند که بن و پي استوارتري در دل تاريخ جهان داشته باشند و همچنين نو آوري و زايش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزميني که فردوسي بزرگ را در دل تاريخ خويش دارد فرزندان برومند و خردمند براي اين آورد و جنگ آسيم کم نخواهد داشت ).


چندی پیش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پایگاه تاجیکستان برای دوست عزیزم قیوم نوشتم : وقتی از ارد بزرگ گفته می شود در یادم سیمای بانو گلرخسار صفی آوا نقش می گیرد . استادی در ایران و شاعر نامداری در تاجیکستان . یکی در عشق و یاد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب دیگری به یاد دماوند و شاهنامه و آرش .

Gulrukhsor Safieva - Orod Bozorg ارد بزرگ و گلرخسار صفی آوا

حالا که قیوم شعری زیبا تقدیم ارد بزرگوار نمود من هم شعری از گلرخسار تقدیم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گرامیم می نمایم .

! ایران عزیز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه نی ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پیوندم/ یک ذره ز خورشیدم
یک غنچه ز امیدم/ یک نوده ز ده بیدم
یک حلقه ز دربندم/ از میهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
ای میهن سبز مهر، ای شهرگ نبض شعر
ای دور به جان نزدیک، ای نور دل و دیده
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشید تو بینا کرد، کاخ فرّ ملت را
تیر نظر آرش، در سینه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کیان دارم
ما را به دل تنگت، ای یار به هم آور، صد بار تو را میرم، یکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمی زیبد، گلنار به هم آور
...پیوند نیا کا نی ، پیوند دل و جا نی / ایران عزیز من/ ای جا ن عزیزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفی آوا (Гулрухсор Сафиева)


نویسنده : منظومه
سایت پایگاه تاجیکستان


ماخذ : http://sarayemashaheir.yasiblog.com/post186.php

سایت خبری تابناک - جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد

جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد ـ از وبلاگستان

نویسنده وبلاگ «تلویزیون مجازی» در مطلبی آورده است: بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته‌های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم!

سریال افسانه جومونگ (ساخته کشور کره جنوبی) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است. آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین «بویو» گذارده‌اند فرمانروایی ایران را هم سلسله «هان» نامیده‌اند. در تاریخ سلسله (هان) سواره نظام زره‌پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است.

یکی از افسران سپاه آهنین ایران در دوران اشکانی (۱۲۳/۱۲۴ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد) در پایین عکس دیده می‌شود:

وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت می‌شود و بدین خاطر، بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود می‌زند، در واقع زمانی است که فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان (بخاطر آنکه بی طرفی کشورش را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار داد. کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل‌های ایرانی برای خود تاریخ می‌سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد (سزارین) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می‌سازند. باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانه‌های مسئول نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما، آنها را به نام خود نموده و در نهایت ما می‌مانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی!

به قول «ارد»، بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی: سرزمینی که اسطوره‌های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می‌کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند.

برای شناخت بیشتر و بهتر تاریخی که کشور کره جنوبی به یغما برده است نظر شما را به بخش‌های از تاریخ دودمان اشکانیان و پارت‌های ایران جلب می‌کنم:

به مهرداد دوم پادشاه ایران زمین گفتند در کشورداری صبوری کنید اردوان پدر شما و همین طور فرهاد پدر بزرگتان خیلی زود کشته شدند. مهرداد گفت در حالی که هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور به جان مردم ایران افتاده و کشتار می‌کنند سکوت و نرمش به چه معناست. کشته شدن در این شرایط بسیار با ارزش تر از زندگی در خفت و ننگ است.

شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که: برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است.
مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان، جنگ‌های نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می‌دادند. گروه‌های سوارکار چالاک و کمانداران قابلی که می‌توانستند در حال سوارکاری، از هر سویی، هر هدفی را نشانه روند. علاوه بر این، تمرینات گروهی پیوسته آنها،در میدان نبرد، الگوهای نامنظم ولی هدفمندی از حرکت اسب‌ها را ایجاد می‌کرد، که به نحوه ای غیر قابل پیشبینی،به هر سمت و سویی می‌تاختند و به طور فردی یا گروهی شلیک می‌کردند. بخش دیگر سپاه مهرداد دوم سواره نظام زره‌پوش ایران که در باختر به آن سوارکاران شوالیه و در خاور به آنها سوارکاران آهنین می‌گفتند تشکیل می‌داد تمام بدن آنها و حتی بدن اسب‌هایشان پوشیده از آهن بوده و بدین شکل هر سپاهی را شکافته و به تسلیم وادار می‌نمودند.


فرمانروای ایران یاغی هان باختر و خاور را مطیع خویش نمود و با ووتی فغفور فرمانروای چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود.
مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند …

ماخذ : http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=46716

انجمن گل سرخ - نظریه قاره کهن ارد بزرگ با اضافات

متن کامل نظریه قاره کهن ارد بزرگ با اضافات و دیدگاههای کارشناسان برجسته



GREAT OROD - GHAREH KOHAN


خاور و باختر

واژه گان خاور (شرق) و باختر (مغرب) در سامانه جهانی به چه گونه است .

خاور کدام سرزمین ؟ و باختر کجاست؟

چه رازی در پس این واژگان است ؟!

امروز پرده از رازی پزرگ برخواهم داشت !

می دانم هر آزده ای اگر پایش را بدرون یافته هایم بگذارد ، دیگر از آن پا پس نخواهد کشید .

شایان گفتن است در نوشتار زیر هر گاه نام ” قاره کهن” و یا ” سرزمین ما ” آورده می شود روی سخنم سرزمین هایست که کشورهای قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، نیمروزی ترین (جنوبی ترین ) بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا نیمروز اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان بر روی آن جای دارند .

در آغاز چند پرسش :

با نگرش بر پیشینه فرهنگ ، منش و بافت بومی چه همانندی میان مردم ” سرزمین ما” با خاور جهان ( فیلیپین ، تایلند ، کامبوج ، ژاپن ، چین … ) می توان دید ؟

ما چه همریشگی با چپره (جامعه) و توده مردم آنها داریم ؟

چرا هنگامی که به اروپا می نگریم آنان را همگن تر می بینیم ؟






چهار منش مردم جهان

یک - خاور

در خاور جهان ، برگرفته از چین و کشورهای گرداگرد آن ، احساسات و انگاره پردازی (افسانه ای ، خیالبافی) میاندار است .

با نگاهی به اندیشه های بودا ، کنفسیوس و تائو می بینیم بیشتر رفتارهای آنها احساسی است، و در هنرهایی همچون خوشنویسی و نگارگری این احساس بیشتر دیده می شود .

چند گزینه :

- ناسازگاری احساسی چین بر سر دیدار نخست وزیران ژاپن از یک نیایشگاه دیرینه .

- گروهک های نو پای انگاره پرداز در ژاپن و یا چین که گاهی خوی سیتزه جویانه به خود می گیرند.

- جشنها و بزمهایی همچون رقص اژدها

- در ورزش نیز آنان پرشتاب و احساسی همچون ورزش های بومی خویش رفتار می کنند

- بزم چای نمونه دیگر آن است .

دو - باختر

وارون بر این در باختر گواه (شاهد) مَنشی همواره مادی هستیم آنچه رویکرد پایه را بر دوش دارد بازار سرمایه و سود بیشتر مادی است اروپائیان برخورداری از درآمد بیشتر را پیشتر ، به گونه ای نابهنجار(غیر قانونی) بکار گرفته اند . مکیدن خون سرزمین های گوناگون بدست آنها گویای حس سودجویی آنهاست ، بیشترناسازگاریهای چپیره های (جوامع) اروپایی تا یک سده پیش بیشتر برای بخش بندی داشته های (ثروت) سرزمینهای دیگر جهان بوده است و دیدیم این درگیری ها به نخستین جنگ جهانی انجامید و پس از آن توفان جنگ دوم جهانی ، که به خونخواهی از جنگ نخست وزید.

با نگاهی به اندیشه های آدلف هیتلر در نامه “نبرد من” می بینیم همواره دیدگاه آنها بیشتر خوراندن افرنگ(اروپایی) بدست مردم سرزمین های گسترده تر خاوری است . نگاه اروپائیان نگاهی است خود خواهانه . آنها هیچگاه از خود نپرسیدند این تاراج آبادها ( مستعمرات ) ، خود دارای فرهنگ و پیشینه و شناسه ای با ارزش هستند آنها به توشه ها و داشته های یک کشور ناتوان می نگرند ، نگاه سود جویانه آنها از آغاز پدید آمدنشان بوده و همچنان ادامه دارد .

گزینه ای دیگر :

کسی برخودار از سامان شهروند پذیری ( قانون مهاجرت ) آنها می گردد که بیشترین سود مادی را برای آنها داشته باشد .

برخورد آنها با ترکیه برای پیوستن به سازمان (اتحادیه) اروپا نماینگر این گفته است .

سه - قاره کهن

و اما “سرزمین ما”

دارای مردمی میانه رو ، آزرم گرا و ادبمند می باشند مردمی هستند که از احساسات و مادیگرایی با نیروی خرد به اندازه بهره می برند . این مردم میانه رو همانا در میانه جهان می زیند ، در سرزمینی زندگی می کنیم که برآیند رفتار ما خاور و باختر را برای تاراج آن به تلاش واداشته ، گنج پنهان خداوندی در این سرزمین همواره هویدا بوده است .

چهار - بومیان

مردم قاره آفریقا به جز کشور مصر( مصر منش و خویی نزدیک به قاره کهن دارد) و سرزمین های بومی قاره های آسیا ، آمریکا و استرالیا دارای فرهنگی خویشاوندی و تبارگرا می باشند نگاه آنها بیشتر به تبار و شهر خویش بسته است . آنها پهنه پیوستگی شان را به روشهای گوناگونی اندک ساخته اند.

بیشتر گسست اندیشه و منش بومیان با ساکنان قاره کهن در آن است که آنها پافشاری بر بده بستانهای فرهنگی با دیگر فرهنگها و یا گسترده تر نمودن آرمانها و اندیشه خویش نمی بینند . در حالی که چپیرهای قاره کهن بخت خویش را در داد و ستد گسترده تر و پخش یافته های خود می دانند .

بومیان برای داد و ستدهای خود سامان و هنجار ویژه و استواری دارند که بیشتر رویه درونی (جنبه داخلی) دارد آنان بجای ” احساس ” خاور زمین از ” خوی آهنین” و بجای “سودجویی” باختر به “بسندگی و شکیبایی” روی آورده اند .

هشدار :

سرزمین های کوچ نشین (مهاجر نشین) ، دارای منش و خوی ویژه نمی باشند قاره آمریکا و استرالیا پهنه ای بزرگ از کوچندگان ناهمگون است پس صدها سال با یک برآیند همگیر بازه (فاصله) دارند .

هشداری دیگر :

در کشورهای ساتراپ های پیوسته (ایالات متحده) آمریکا ، کانادا و استرالیا از برای بودن اروپائیان در بافت زورمند چپیره آنجا ، به روشنی می توان چهره پنهانی و سود جوی باختر را دید .

ریشه آشوب

دانشمندان باختر در یک بررسی پیشینه ای (تاریخی) به این فرآیند رسیدند که باید چنبره ای (حلقه ای) بزرگتر از مرز های سیاسی بین خود و همچنین ” سرزمین ما ” به گونه نادیدنی بکشند.

این آغاز پیدایش قاره اروپا شد و به پیروی از آن دیگر سرزمینها نیز نام قاره به خود گرفتند اروپائیان دشمنی میان خود را با چنبره ای به نام اروپای یکپارچه بهبود بخشیدند که البته همیشه نیز نتوانسته آنها را یکدست نگاه دارد . شاید ساختن قاره در سرزمین آنها سبب همگونی بیشتر درمیان آنها گشت اما به بهای بلعیدن قاره کهن ، اندکی را اروپا و سرزمینی بزرگ را آسیا .

اروپائیان دشمنان خویش را به یک گونه می پندارند.

مردمان قاره کهن همچون آنان تاراجگر نبودند . این رویداد آنگونه گشت که در پیشینه آنان همواره به شیوه های گوناگون به سوی قاره کهن بتازند و با آن که رفتاری ددمنشانه از خود به نمایش می گذاردند همواره مردم قاره کهن را ” بربر” می نامیدند .

این رویداد درباره پیشینه کهن نیست با نگاهی به لشکرکشی فرمانروایان اروپا در ۲۰۰ سال گذشته خواهید دید بارها اروپائیان تلاش نمودند به سرزمین ما نزدیک شوند ، اگر این پیشامد رخ می داد شاید روزگار قاره کهن امروز به گونه دیگری بود .

سود اروپائیان

امروزه اروپائیان می دانند برآیند ادامه کمین قاره کهن بدست خاور زمین ، بافت شگفت و دگرگونی را پدید آورده است به این گونه مردم این سرزمین بزرگ هیچگاه نمی توانند یگانه شوند ودر پی آن نگرانی برای سود جویی های آنان فراهم سازند . روشن تر آنکه بافت ناهمگون امروز جلودار پیوندهای همیشگی میان آنان خواهد شد . سازمانهایی همچون آسه آن ، شانگهای ، دریای پارس (خلیج فارس) و اکو میوه این ناراستی است.

و بر پاد (خلاف) چهره کنونی آسیا ، کشورهای اروپایی با پیشینه هم ریشه و یکدست تر بودن دارای توان بیشتری برای رسیدن به همگرایی هستند .

چرا خاور و باختر؟

شاید بپرسید این رویداد چه دردی را داروست ؟ که ما بخشی از پیکره قاره کهن باشیم و یا خاوری و یا باختری ؟

آشکار است که نام ها می توانند خود دارای اندیشه و توان باشند نام ها شناسنه ، گوهره و نشان پیشینه ماست.

نام می تواند پویا و پرورنده باشد .

نام می تواند یار و توان پیوستن و یکپارچگی یک سرزمین باشد .

به تاراج رفتن نمادهای فرهنگ دیرینه ما

در دو سده گذشته باختر از ندانم کاری سران کشورهای قاره کهن سود جسته و بسیاری از دانش ها و آفرینشهای فرهنگ ما را به یغما برده است .

آنها برای هنجار بخشیدن کار خود دیوان های ویژه ای ساختند و دانش جهان تا به آن روزگار را به نام خود نموده و برای هر دانشی یک تن از میان خود را گزینش و سپس به نام نماد دانش و فر ، با پررویی پایان ناپذیری بر همه بزرگان گیتی پیش شمردند .

آغاز فرهنگ و پیشینه سرزمین ما همچون مردم سالاری ( دموکراسی ) و یا دانشهایی همچون شهرسازی ، کیمیا ( شیمی ) ، هامار(ریاضیات) و هند چک (هندسه) ،اختر شناسی ، برید ( ارتباطات) و در پایان سرایش و نگارش ( ادبیات ) را به نام خود به گونه ای دروغین پخش نمودند.

دانشمندان سرزمین ما هنگامی پی به ریشه داستان بردند که دیگر خیلی دیر شده بود .

کاش این موارد به دانشها پایان می یافت. آنان خود را پدیدآورندگان نخستین هنرهای بشری همچون نمایش ، نگارگری ، پیکر تراشی ، آهنگ سازی و دهها نمونه دیگر دانسته و با ناکسی همه را که به گونه ای پر گواه از آن پیشینه مردم سرزمین ماست را در نفیر و کرنا به سود خود به جهانیان شناسانده اند.

پندار تاراجگر باختر

سرنامهای مرزبندی کنونی قاره ها را اروپائیان نوشته اند .

آنان آرزوها و پندارهای تاراجگر خویش را نیز به گونه پلیدی به نمایش گذارده اند .

به گستره مرزهای سرزمین امروزی اروپا نگاهی بیفکنید .

این مرزها با هیچ گواهی نمی تواند درست باشد!

آنان زبانه مرز خویش را تا شمال ایران کنونی و تا دل روسیه پیش برده اند شاید نیازی به گفتن نباشد که هیچگاه آنها به این مرزهای دور دست نیافته اند .

این گمان می رود آنان از پس شکست ها و خواری های جنگی خود ، بدین گونه تاوان خواسته اند .

بی گمان این یک تاخت و تاز آشکار است .

می دانیم نزدیک ترین کشورهای شمال خاوری یونان ( کشورهای کرانه دریای سیاه ) ، دارای فرهنگ و ریشه مردم قاره کهن هستند .

ایدر مرزهای قاره امروزی اروپا نمی تواند جایی برای پذیرش داشته باشد . این مرزها ساخته انگاره بیمار کاخ های سرد و برهنه یونانیان است و گویای تاخت و تازی نمادین به درون بافتهای توانمند قاره کهن .

به نمونه های زیر بنگرید آیا می توانید ناتوانمندی لازم را برای براندازی آن گرفتاریها در خاور و باختر دریابید ؟

آشوبسرای ( بحران) کشمیر :

آیا جنگ در آنجا خاموش شد؟ چرا کشمیر با فرهنگی بسیار دراز، به چنین دردی دچار شده آیا کشمیر داشته هندوستان است و یا پاکستان ؟ برای ما جای خواستی نیست مهم این است که آنجا بخشی از پیکره و پیشینه قاره کهن است

آشوبسرای بالکان :

در گسست یوگسلاوی گواه بودیم اروپا از نگاهداشت آن ناتوان بود . چرا مردم سرزمین ما در برابر این رویداد بسیار کنجکاو بود ؟ و چرا اروپائیان تا واپسین دم از میانجیگری قاره کهن در اینباره جلوگیری کردند ؟

آشوبسرای گرجستان :

افزون خواهی اروپائیان در آشوب ناپایان گرجستان هم دیدنی و شگفت آور است آنان هنوز نتوانسته اند میان سود خود در مسکو و تفلیس یکی را بر گزینند و این کشور با فرهنگ و پیشینه ای بزرگ هم چنان دچار آسیب های بی شمار است

آشوبسرای قره باغ :

سازمان اروپا کوشید پاییدن (کنترل) جنگ در بنا گوش ایران و ترکیه را خود بدست بگیرد و دیدیم نقش آنها از اندازه یک میانجی ناتوان بیش نرفت .

آشوبهای مانند این باید در قاره کهن و به بگونه ای درست به پایان رسد چون ترس از جنگ برای دو کشور نارسایهای بیشتر در پی دارد.

نکاتی آموزنده از فروپاشی سازمان همبستگی شوروی

آنگاه که سازمان همبستگی (اتحاد جماهیر) شوروی از هم پاشید همانگونه که استونی ، لیتوانی و مولداوی در باختری ترین سرزمین روسیه به سوی لهستان و اروپا کشیده شدند ، کشورهای تازه پا گرفته قاره کهن با شتاب به هم نزدیک شدند آنان بدنبال همریشگی بودند ، شور و شادی میان مردم کشورهای همسایه برای پیدایش داد و ستد همه سویه پدیدار گشت .

تخم دورویی باختر

باختر با دانستن این پیشینه که همگرایی می تواند به زیان آنها بینجامد با پاشیدن تخم درویی جلودار پیدایش ساختاری توانمند در این سرزمین شد رسانه های آنها همواره از هماوردی (رقابت) ایران ، ترکیه و پاکستان برای برخورداری از سود بیشتر در این کشورها گزارش می دادند و بدین گونه پیرامون را تیره و تار نمودند .

برآیند رفتار باختر

همانا میان مردم قاره کهن دوستی مالا مال است ما همواره دارای یک پیشینه همریشه هستیم.

در آغاز راه برخی از سیاسیون رفتار نادرست نموده و با سخن باختریان هم آوا شدند اما با خواست مردم ، روند همکاریهای فرهنگی ، دانشی و ارزی (اقتصادی) همچنان گسترده راه خود را می پیماید .

خاور در بوته ارزیابی

گفتگوهایی که گذشت به چم (معنای) پاک بودن خاوریان نیست .

برای نمونه اگر نگاهی به سازمانهای گوناگون ورزشی آسیا بیفکنید ! خواهید دید بیشتر آنها در خاور دور جای دارند ؟!

خواسته آنان چه اندازه با رویه ورزش این قاره برابر است !

سالهاست ورزشکاران سرزمین ما در گرداب این نمایندگان ورزش آسیا گرفتارند و راه درمانی هم نیست این چپیره ها (مجامع) نگاهبان سود کشورهای خاور دور هستند سازمان کشورهای عربی بدبختانه بسیار دهشتناک تر رفتار می کنند .

تنها ورزش بدین درد گرفتار نیست سازمانهای دیگر آسیایی نیز چنین روندی را می پیمایند.

سالهاست گفتگو از یک آگه رسانی ( خبرگزاری ) آسیایی بزرگ است و می بینید آگه رسانی های چینی و ژاپنی در یک هماورد فشرده تلاش در گرفتن این پهنه را به سود خویش دارند و شگفت آنکه مردم قاره کهن باید خوارترین گزارشهای آنان را ببینند و آشکارترین گزارشهای سرزمین خویش را از اندک رسانه های درونی و یا از رسانه های باختر ! بگیرند .

این را چگونه می شود پاسخگو بود .

بازیگران ناب آسیا

دو دسته آسیای دوری ها (ژاپن ، چین ، کره ،…) و تازی ها ( عربها ) بر آسیا سوارند برای اینکه شمار آرایشان بیشتر است .

سازمانهای ارزی (اقتصادی ) آنان گویایی بافت بومی و یکدست سرزمین آنهاست.

نپذیرفتن دیدگاه ” راه ابریشم”

خاوریها بویژه ژاپن و چین تنها گزینه ای که تا کنون برای نگاه داشتن یکپارچگی آسیا آفریده اند همانا ” راه (جاده) ابریشم” است .

و اما چرا ابریشم ؟!

این را باید از ژاپنی ها و چینی ها پرسید !

راهی برای پیوند سرزمین ما با آنها بوده است سرنام ( عنوان ) ابریشم هم نشانه سود خواهی آنها و چیرگی بر پیشینه دیرینه آن است آنان هماورد خودرو ( مسابقات رالی ) و یا داستانهای سیمایی ( سریالهای تلویزیونی ) در راستای گسترش این دیدگاه به گونه ای یک سویه ترتیب داده و یا ساخته اند .

آنچه مردم قاره کهن به آنها بخشیده اند اگر همچون ابریشم مادی نباشد اما در ارزش گذاری از ابریشم بسیار با ارزشتر است .

به گفته یکی از برجسته ترین دانشمندان چین ادب و خرد آنها در گروی فرهنگ سرزمین ماست.

آنها از همین راه ، که نام آن را “راه فرهنگها” می گذارم ۴۰۰ سال پس از نگارش “شاهنامه” بکلک استاد فردوسی ، سروده های او را بی کم و کاست به چینی برگردانده و همه سرنامها و نامها را برای خود بدلخواه بر می گردانند و بر پایه آن سروده ها ، صدها نمایش کهربایی ( فیلم سینمایی ) رزمی ساخته اند ! …

بله راه فرهنگ ها و نه ابریشم …

غوغا سالاری هنر چینی ها ست

در آغاز چند گزینه کلیدی :

- خاموشی چینی ها در درگیری های جهانی نباید بر آشتی جویی آنان گذاشته شود . آنان زمانی که گمان کنند آماده رویارویی هستند از هیچ گونه کرداری فرو گذار نخواهند بود.

نمونه آشکار آن را در کامبوج دیدیم جنگی با هزار هزار ( یک میلیون ) کشته ! .

آنان آدمیان نازک بدنی ( ظریفی ) هستند و به همین گونه در سیاست بخش بیرونی ( خارجی ) خود نیز بسیار نرم رفتار می کنند اما این رویکرد نباید ما را به دام بیندازد .

- تایوان در گذشته بخشی از چین بوده است چینی ها در ۵۰ سال گذشته ، به هزار گونه تلاش نمودند تا آن سرزمین را پس بگیرند و البته بیشتر این روش ها همراه با نشان دادن چنگ و دندان ارتش بوده است.

بر همه ما روشن است که همه کشورهای با فرهنگ و با پیشینه ای کهن در دهها سال گذشته به شیوه های گوناگون کوچک شده اند اما اینکه امروز برای پیوستن دوباره چنگ و دندان به سوی آنها نشان بدهیم کاری شگفت آور است باورکنید اگر مردم و برگزیدگان این کشورها بفهمند که پیوند نیاز است ، همچون پیوستن دو آلمان ، این پیشامد رخ می نماید ، اما اگر این آمادگی نباشد هر گامی به دورتر شدن خواهد انجامید . بویژه آنکه در تایوان سامانه چند گروهی (نظام چند حزبی ) فرمانرواست و …

- چنانچه دیدیم برای اینکه چینی ها هماورد (مسابقات )المپیک را به کشور خود بکشند از هر رفتار نمایشی فرو گذار نکردند و هر روز به گونه ای از زنجیره انسانی بر دیوار چین گرفته تا همایش در گردراه ( میدان ) “تیان آن من” و یا بزمهای گوناگون در باشگاه های ورزشی همه و همه برای فشار بر اندیشه جهانیان بود تا سرانجام به خواسته خود رسیدند .

مبادا با جنجال آفرینی چینی ها و همین طور دیگر کشورهای خاور دور از پیدایش قاره ای کهن در میان خود روی برگردانیم . باید باور کرد آنها هر کاری برای نگاهداری جایگاه برتر خویش انجام خواهند داد .

گردش توانمندی

گردش توانمندی ( قدرت) از باختر به خاور با این روند کاریست پرهیز ناپذیر . براین باورم با یک همگرایی ، در قاره کهن می توانیم به بالندگی و پویندگی شتابان و همه سویه دست یابیم .

با این گفته ، دور می دانم توانمندی در یک یا دو بخش جهان چگالی (متمرکز) یابد .

آستانه

از همه شما می خواهم بی هیچ پیش داوری به سخنانم بنگرید و بی درنگ می گویم که ما در آستانه یک پیش خواست ( تصمیم ) بزرگ هستیم .

دانشمندان

بودن صدها سراینده و دانشمند در پیشینه همریشه ما، که با بخشبندی مرزهای امروزین، نمی توان آنها را در زمره شهروندان یک کشور ویژه دانست همچون مولوی ، ابوریحان بیرونی ، پور سینا ، اقبال لاهوری ، خواجه عبدالله انصاری ، بیدل ، خوارزمی ، مروزی، مخدوم قلی ، ناصر خسرو ، رودکی ، نظامی گنجوی و دهها نمونه دیگر خود نشان یگانگی ماست .

ورزش

در ورزشها و بازیهای بومی این نزدیکی ها نمودی دیداری تر دارد همچون ورزشهای باستانی و پهلوانی .

فردوسی

همریشگی در قاره کهن را به روشنی در عشق به استاد فردوسی می توانیم ببینیم خوشبختانه یکی از میهمانان همایش جهانی فردوسی ( سال ۱۳۶۹ دانشگاه تهران ) بودم برگزیدگان بیش از صد و اندی کشور آمده بودند . برایم دلبستگی و دانایی بی مانند استادان کشورهای قاره کهن نسبت به منش و نگاه خردمندانه فردوسی به جهان ، که برآیند آرمانها و دیدگاه مردم این قاره است جای شگفتی و شادمانی داشت .

راه بی بازگشت

داد و ستد گسترده فرهنگی میان خردمندان و مردم ، نزدیکی سیاستمداران این سرزمین را بر پاد (علیرغم ) گرایش باختر پدید خواهد شد .

خواسته نزدیکی ما راهیست بی بازگشت از آن سو که مردم و برگزیدگان ما زودتر از سیاسیون به همگرایی بیشتر تن داده اند .

قاره کهن

Kohun

امروز بایسته است که ما کهن ترین سرزمین جهان را که گهواره فرهنگ ، دانش و هنر است را به نام ” قاره کهن ” گردآوریم و این را شالوده پیوستگی پیشینه ای میان مردم سرزمین های مادریمان گردانیم .

کهن به چم ( معنای ) دیرین ، دیرینه و کامل است . ریشه آن پهلویست و می تواند نامی سترگ برای سرزمین آسیم ( معظم ) ما باشد .

نگاهی به مرگ ایرج

اگر به پیشینه فر و شکوه کشورهای قاره کهن نگاهی بیفکنیم خواهیم دید همه ما خویشاوندانی بسیار نزدیک هستیم به نیرنگهای گوناگون از هم بدور افتاده ایم و بدبختانه امروز هر یک سنگی به سینه می زنیم .

بی هیچ بزرگ نمایی استاد فردوسی والاترین خدمت را در همگرایی این سرزمین به خرج داده است . در اثر جاودانه او می خوانیم که فریدون پادشاه اساطیری سه فرزند داشت به نامهای تور و سلم و ایرج .

تور را به خاور (سرزمین امروزی چین ) و فرزندی را به باختر کشورش که اروپا باشد فرستاد و مرکز فرمانروایی خویش که قاره کهن است را به ایرج ، پاک ترین فرزندش سپرد .

جالب است که بدانید نخستین کسی که از این میان کشته می شود همان ایرج است!

او با نیرنگ برادرانش در خاور و باختر کشته می شود .

و گویا این آرزوی دیرین سلم و تور امروز به بار نشسته است !!!



فرزندان ایرج هنوز نتوانسته اند سرچشمه خرد جهان را در قاره کهن همگن کنند.






برای دیدن جایگاه قاره کهن در گستره جهانی بر روی نمایه های زیر کلیک کنید :

جایگاه قاره کهن در گستره جهانی










دیدگاه دکتر رحمت محمدی در مورد نظریه قاره کهن


از شما بخاطر آنکه مرا را مورد لطف قرار داده و دیدگاه این جانب را در مورد نظریه ” قاره کهن ” استادم عزیزم ارد بزرگوار خواسته اند سپاس گذارم .

بخاطر آنکه سخن ارد بزرگ ، بسیار زیبا و مختصر است تلاش می کنم در اندک مطلبی ، به مهمترین ابعاد این نظریه اشاره کنم .

روح نظریه معطوف می شود به اتحاد ملل منطقه .
می دانیم جدای طلبی به شکل گسترده در تمامی کشورهای منطقه ما دیده می شود و متاسفانه عده ای هم در داخل کشور این ساز را سالهاست کوک کرده اند و از هر مجالی استفاده نموده و بر طبل جدایی طلبی می کوبند .

به نظر من این نظریه می تواند یک همگرایی بزرگ در سطح منطقه و همین طور در داخل کشورها ایجاد کند .
به جرات می توان گفت این نظریه برجسته ترین نظر و دیدگاهی است که تا کنون برای مقابله با موج تجزیه طلبی مطرح شده است .

ارد بزرگ از ریشه ها سخن می گوید ریشه های که هیچ یک از کشورهای منطقه با آن مشکلی ندارند او به زنجیره اتحاد به زیباترین شکل ممکن اشاره می نماید .

او بر ما نهیب می زند مبادا گرفتار امپریالیسم شرقی شویم او از ما می خواهد دست به زانوی خویش بگیریم از ما می خواهد در تعاملی مشترک با کشورهای اطراف حقوق تاریخی خویش در سطح جهان را مطالبه کنیم .
سخن او برای همه این کشورها نوید بخش و در عین حال می تواند کشورهای شرقی و حوزه جنوب خلیج فارس را به موضع گیری وا دارد . غرب چنانچه در طول تاریخ نشان داده بسیار اندک اما با فکر و منطق پیش خواهد آمد و انتظار نمی رود بتواند در کوتاه مدت بر پتانسیلی که به این شکل آزاد می گردد غلبه کند .
پیدایش نظریه قاره کهن باعث ایجاد غرور ملی و جلوگیری از افسردگی جوانان منطقه خواهد شد و خواهد توانست موجب مجد و عظمت کشورمان شود .

این حقیر هم با این نظریه کاملا موافقم.
امیدوارم با تشکیل قاره کهن به عنوان ششمین قاره جهان ، آینده شکوهمندتری در انتظار کشور عزیزمان ایران باشد .




دکتر شیوا صولتی

وقتی کپی نظریه را نزد من آوردند ابتدا با دیدن نام قاره کهن کمی بی میل شدم تصور کردم که این مسئله در چهارچوب منافع قاره آسیا و دیدگاهی تکراریست اما هم اکنون که این سطور را می نگارم می دانم از پس آن بدرستی بر نخواهم آمد .
انسانهای نخبه بسیارند آما آفریننده نادر است. آفریننده بوجود آوردنده است نه تجزیه و تحلیلگر …
ارد بزرگ آفرینشگر سرزمینی است که همه ما در آن بزرگ شده ایم و امروز در تلاشیم راههای بهتر زندگی نمودن در کنار هم را بیاموزیم اما ارد بزرگ از دورانی سخن می گوید که ما فراموش کرده ایم او همچون یک نوازنده چیره دست ما را به دنیای می برد که در آنجا می توانیم کمال خویشتن را ببینیم حس کنیم و با آن رویایی واقعی بسازیم.
سخنان او در تقسیم بندی مردم جهان بر چهار دسته بسیار بجا و شگفت آور است او به زبانی ساده سخن می گوید.
احساس می کنم باید در مورد او باید بسیار با احتیاط تر سخن گفت چون در هر بُعد از نظریه او صدها مطلب و مفهوم خانه دارد .
وقتی نام ” راه ابریشم ” را می شنویم ابتدا همه فکر می کنیم این راه یک طرفه بوده و کالا از شرق دور بسوی ما حمل می شده است ، نهایت آنکه در ذهنمان این جاده یک طرفه فرض می شود اما او به ما می آموزد که دقیقا این مسئله برخلاف واقعیتهای تاریخی است در واقع این جاده انتشار خرد ورزی ایرانیان به سوی سرزمین های شرقی است .
من در مورد شرق دور بی اطلاع نیستم چند سال از تحصیلات دانشگاهیم را در کوالالومپور گذراندم مردم آنجا کشورهایی قاره کهن را عناصری غریبه با آسیا می دانستند نقشه های آسیایی آنها در غرب به پاکستان و افغانستان ختم می شد . آنها حتی حاضر به پذیرش قدمت و اهمیت جایگاه تاریخی سرزمین ما نبودند آنها به امپراطوری چین می نازیدند که خود در زیر سیطره دانش و فرهنگ ما بوده است اگر نگاهی به نظریات تائو و کنفیسیوس در ۲۵۰۰ سال پیش بنمایید کلیه اجزای آیین میترا(۷۰۰۰ سال پیش ایران )را می ببینید . اقتباس در دهها نمونه دیگر همانند معماری ، ریاضیات و ادبیات بسیار آشکارتر دیده می شود .

چندش آور خواهد بود این همه بیگانگی شرقیان را ببینیم و باز اسرار به ماندن در قالب آسیا را داشته باشیم . آنها که تا همین ۵۰ سال پیش مستعمره بوده اند امروز به منطقه ما بعنوان کشورهای اضافی با مردمی شرور می نگرند .

به نظر من ارد بزرگ با این دیدگاه توانسته در حساس ترین مقطع تاریخی از تجزیه کشورهای این ناحیه و خرد شدن در فرهنگهای غیر بومی جلوگیری کند چین در قالب پیمان شانگهای و قراردادهای دو جانبه سعی در حضوری بلند مدت در این منطقه را دارد و از سوی دیگر عربها به جان مردم منطقه افتاده اند با القاعده و شبکه الجزیره ، و از سوی دیگر ، اتحادیه اروپا سعی در اختلاف افکنی در منطقه را دارد .

درمان این همه سختی و پلشتی را می توان در این نظریه دید . ایران باید نقش محوری داشته باشد این تنها پیمانی خواهد بود که ما محور اصلی خواهیم بود و اگر ما نباشیم وضع هر روز بدتر از این خواهد شد …


دکتر محمد مسعود تاجیک

انفجارهای اتمی کره شمالی نشان داد غرب تا آخرین لحظه حتی پس از نشان دادن توان اتمی کره شمالی باز هم در پی فزون خواهی و پیشبرد اهداف خویش است .
اما خارج از بلواهای سیاسی روزانه رسانه ها می توان چنین پنداشت که هژمونی نظامی آمریکا و متحدینش در خاور دور به پایان فصل خویش رسیده است . اما آنها با ادامه جنگ رسانه ای سعی در مخفی نگاه داشتن مسئله را دارند .
پایان فصل نظامی گری چالش های مهتری را پیش روی آنها می گذارد که اولین آن فلسفه ادامه حضور نیروهای آمریکایی در ژاپن و کره جنوبی است و این بدان معناست که رفته رفته توان سیاسی غرب در این منطقه کاسته می شود و همگرایی در آن منطقه جای رقابت های دیرین را خواهد گرفت و در نهایت می توان پذیرفت آخرین مرحله تناقضات منطقه ای در آنجا در حال فرو ریزی است .
آمریکا و غرب برای پوشش رسانه ای این شکست توجه خود را به تناقضات و اختلافات تاریخی در منطقه ما دوخته اند . و این وحشتناک است !.

آنچه در دیدگاه ارد بزرگ دیدم تقویت سیستماتیک منطقه برای مبارزه با چنین روندی است . متاسفانه غرب در این محدوده دارای سرپلها و نیروهای خاص خود می باشد .
بحران عراق و تناقضات لبنان زمینه لازم برای اقدامات سریع کشورهای منطقه را برای نیل به این هدف (قاره کهن) فراهم ساخته است .
مسلما با شکست هژمونی نظامی گری در عراق ، لبنان و افغانستان با یورش دیگری مواجه خواهم بود و آن جنگ رسانه ای و اطلاعاتی خواهد بود ، و اکنون زمان خواب خرگوشی نیست اگرخود را آماده ننمایم بیم آن می رود وقتی به اصل جریان پی ببریم که دیگر آتش مناغشات منطقه ای با ریش سفیدی غرب ! هم درمان نیابد .

قاره کهن می تواند شرایط را پیشاپیش به نفع ما تغییر دهد . فکر می کنم ارد بزرگ با این نظریه بزرگترین چالش آینده کشورهای منطقه که همانا تنظیم مراودات بر اساس تاریخ و پیشینه مشترک است را درقالبی نوین به دوستی و همکاری مبدل ساخته است .
نباید از یاد ببریم که آمریکا و غرب ادامه حیاتشان در مناغشات بین المللی است دو جنگ اول و دوم جهانی به دولتمردان آمریکائی بخوبی آموخت که جنگ و کشتار در قاره های دیگر موجب سرازیر شدن طلا به سرزمین آنها خواهد شد !و حتما در خاطر دارید مهاجرین اولیه ای آمریکا نیز در جستجوی طلا بودند !!!…


ماخذ : http://30min.mastertopforum.net/-vp232.html

ايران پرس نيوز IranPressNews.com - نگاهی دیگر به تهیدستی

فره ورتیش دومین پادشاه ایران از دودمان مادها و فرزند دیاکو بود. بامدادان بر دیوار دژ کاخ فراز آمده به خانه های مردم هگمتانه می نگریست هنوز بسیاری در بستر خویش آرمیده و زندگی در شهر جریان نیافته بود فرمانروا به لب دیوار دژ آمده و به پایین نگریست در پای دیوار زنی را دید که بر خاک های پای دژ خوابیده است به دیده بان نزدیک خویش گفت این زن در اینجا چه می کند و کی به اینجا آمده؟

http://tradea.org/uploads/y/yasamin/272.jpg


دیده بان گفت بسیاری از شبها زنهای تنها در پای دژ می خوابند چون اینجا امنیت هست و کسی آنها را آزار نمی دهد. فرمانروا گفت مگر آنها زندگی ندارند. نگهبان گفت بسیاری از آنها بیوه اند و یا سرپرستی ندارند همسرانشان یا در جنگ کشته شده اند و یا بیماری جانشان را گرفته.

فره ورتیش رایزن پیرش را خواست و جریان را برایش بازگو نمود و به او گفت قدرت فرمانروا تنها در ایجاد امنیت در مرزها نیست مردم هم باید امنیت جانی و همینطور ادامه زندگی داشته باشند.

دستور داد چهارصد اسب از داشته های فرمانروایی را فروختند و با آن ساختمانی در کنار کاخ خویش بنا نمود برای زنان و مردان تنها و دردمند. روزی سه وعده غذا به آنها داده می شد. بی پناهان را پس از نگهداری تشویق به زندگی و فعالیت های شرافتمندانه می کردند.

ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید: آزادگان تهی دستی را ننگ می دانند و نه تهی دستان را.

پادشاه ایران فره ورتیش دستور داد در تمام شهرهای ایران چنین ساختمانهایی ساخته شود و یکی از هنجارهای اصلی این برج ها این بود که نام و نشانی از آمدگان نمی پرسیدند.

ماخذ : http://iranpressnews.com/javan/2009/05/10867.htm


پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان