۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

اندیشه بزرگان


سخن اندیشمندان


روزنامه بين المللي اعتدال سخنان حکیمانه

سخنان حکیمانه

کانت: چنان باش که به هر کس بتواني بگويي "مثل من رفتار کن".
جبران خليل جبران : آرامش گهواره اي ست بر دامن خاک و سنگ پله هايي به جانب افلاک .
اُرد بزرگ : پيامد دانايي ، پذيرفتن بايسته هاست .
كارول‌ بيكر : مطيع‌ مرد باشيد; تا شما را بپرستد.
جان اشتنبک : بزرگترين اميد آن است که اميد را به قصد کشت کتک بزنيم .
چارلز  کيترنيک : مشکلي که خوب تشريح و حلاجي شده باشد نصفش حل شده است.
فردريش  نيچه :تنها بدان خدايي ايمان دارم كه رقص بداند.
ارد بزرگ : پرتگاه مي تواند بر آورنده روان و يا کشنده تن باشد .
بزرگمهر  : خود رايي و خودبيني ، همه کام و مراد خود طلبيدن و ديگران را نامراد و خوار و زبون خواستن ، راه اهرمن ، و دل به بهي و نيکي سپردن راه يزدان است .
جبران خليل جبران : چه حقير است و کوچک ، زندگي آنکه دستانش را ميان ديده و دنيا قرار داده و هيچ نمي بيند جز خطوط باريک دستانش. در خانه ناداني ، آينه اي نيست که روح خود را در آن به تماشا بنشيند .
نادر شاه افشار : براي اراضي کشورم هيچ وقت گفتگو نمي کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست مي آورم .
جين پورتر : نجيب زادگي بدون تقوي همچون قاب انگشتري زيباست که نگين جواهر نداشته باشد .
جوليا کامرون: خالق بزرگ خلاقيت به ما اعطا کرده است. پيشکش ما نيز به او به کار بردن آن خلاقيت است.
آگارادو : حوادث مشهور دوران گذشته جهان را مروري بکنيد ، تا شما هم مثل من اين حقيقت را بپذيريد که بزرگترين جنايات همه با کوچکترين دستها انجام گرفته است .
ارد بزرگ : پر حرفي در هنگام اندرز ، از اثر آن مي کاهد .
ابوفور : آينده اجتماع در دست مادران است . اگر جهان به مبانجيگري زن گرفتار شود ، تنها اوست که مي تواند آن را نجات دهد .
فردريش  نيچه :زندگي بدون موسيقي اشتباه است.
جرجي تايلر : مغرور بودن به دانش خود ، بدترين نوع جهالت است .
جونسون : هيچ چيز غرور مرد را مثل شادي زنش ارضاء نمي کند ، چون هميشه آنرا مربوط به خود مي داند
ارد بزرگ : پشيماني، اولين گام براي پوزش است.
اندرو ماتيوس  : شانس هرگز کافي نيست
بزرگمهر  : خرد بر سر جان چون افسري تابنده است و مدارا و مهرباني به قدر همسنگ خرد است .
جان اوليور هاينز : مردم اشتباهات زندگي خود را روي هم مي ريزند و از آنها غولي بوجود مي آورند که نامش تقدير است .
نادر شاه افشار : فتح هند افتخاري نبود براي من دستگيري متجاوزين و سرسپردگاني مهم بود که بيست سال کشورم را ويران ساخته و جنايت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمينم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطين اروپا را به بردگي مي گرفتم . که آنهم از جوانمردي و خوي ايراني من بدور بود .
جمالزاده : چون نيک بنگري دنيا و مافيها را چون ترازويي خواهي يافت که سنگش کرسنگي و پاره سنگش شهوت است . پر کردن معده و خالي کردن کيسه شهوت جذر و مد اين قلزم بي نام و ننگ هزار رنگي است که نامش زندگي است ..
اُرد بزرگ : پرنده کوچک دلت را براي من در بند مکن .
آنتوان دوسنت اگزوپري : بالاترين لذت ها در شور و شوقي است که انسان را به ماجراجويي ها و پيروزي هاي بزرگ و فعاليتهاي خلاقه وادار مي کند.
ارد بزرگ : پيوند پاک ، پيوندي ابدي است .
آندرو متيوز: تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثي کشيده مي شويم که از رويارو شدن با آنها وحشت داريم.بنابراين اگر از تنهايي بترسيد تنهايي را براي خود به ارمغان مي آوريد. اگر از بدهکار بودن بترسيد به احتمال زياد با تمام زير و بم آن آشنا خواهيد شد. اگر از دستپاچگي و پريشان حالي واهمه داشته باشيد همان را تجربه خواهيدکرد. اين، روش زندگي براي تشويق ما انسانها به رشد کردن است.
جورج ولز  : شيرين ترين سخنان در زندگي ، خوش آمد گويي بي غل و غش زن به شوهر خويش است .
جواد فاضل : آرزوهاي ما ، اميد هاي ما ، عشقها و هوسها و حتي وفاي ما هم موجي بيش نيستند که بر مي خيزند و رشد مي کنند و بالا مي روند و بالاخره نقش زمين مي شوند و در کرانه هاي زندگي لاي شنها و ريگها فرو مي روند .
بزرگمهر  : خرد در نظر گاه مردمان آزاده و نيکخو جهان پر از شادي و شکوه مي نمايد . بهره خردمندان و اميد واران هميشه شادکامي است .
فردريش  نيچه :زمستان بدون بهار قلب عاشق شکست خورده است.
جبران خليل جبران : به پزشک خود ايمان داشته باشيد و به گفته هايش ، که جز دارويي شفا بخش نيست ، اعتماد کنيد و جرعه تلخ او را با طمانينه و خاطري جمع سرکشيد .
اُرد بزرگ : تاراج و شورش هيج گاه بهانه تاراج  و شورش ديگر نيست .
همدون قصار : هر که در سيرت و رفتار پيشينيان نظر کند ، متذکر مي شود تا چه اندازه از همت مردان واپس مانده است .
اُرد بزرگ : تا چيزي از دست ندهي چيز ديگري بدست نخواهي آورد اين يک هنجار هميشگي است .
اميل زولا : بيشتر کساني موفق شده اند که کمتر تعريف شنيده اند .
اُرد بزرگ : تاريکي در زندگي ماندگار و ابدي نيست ، برسان روشنايي .
جان استيل : هميشه به خاطر داشته باشيد که دنيا هرگز مديون شما نيست ، زيرا قبل از شما نيز وجود داشته است .
جورج هورون : يک روزنامه ، تاريخ يک روز جهان است که در آن زندگي مي کنيم و با آن بيش از روزهايي که گذشته و تنها در خاطره ما باقي مانده است سرو کار داريم .
آرنالد بنت : وقتي که شما به بدبيني عادت کنيد ، بدبيني به اندازه خوشبيني مطلوب و دوست داشتني است .
ارد بزرگ : تمناي واپسين آدمي ، شناور شدن در بسامدهاي (امواج) گيتي است.
فردريش  نيچه :زيبايي غير از اينکه نعمت خداست. دام شيطان نيز هست.
جي.هيليس ميلر : تنها زماني مي توانيد چيزي را كه ريشه هاي عميق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببينيد كه آن چيز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد
بزرگمهر  : خوشا به حال پيمان منشاني که وجودشان به پيرايه پاکي و شرم آراسته شده ..
جان راسکن : حيات آدمي در دنيا همچون حبابي است در سطح دريا .
اگوست کنت : چرا بايد در انتظار بهشت موعود احتمالي باشيم ؟ما خود قادريم يک بهشت واقعي در عرصه زمين به وجود آوريم.
اُرد بزرگ : تنها مادر و پدر خواست هاي فرزند را بي هيچ چشم داشتي بر آورده مي سازند .
کولتون : انسانها با دو چشم و يک زبان به دنيا مي آيند تا دو برابر آنچه مي گويند ببينند ، ولي از طرز سلوکشان اين طور استنباط مي شود که آنه با دو زبان و يک چشم تولد يافته اند ، زيرا همان افرادي که کمتر ديده اند بيشتر حرف مي زنند و آنهاييکه هيچ نديده اند ، درباره همه چيز اظهار نظر مي کنند .




منبع : روزنامه اعتدال
http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Kho/09/html/page5.html








دردناک


"ارد بزرگ" Orod Bozorg


بدان همواره آنکه برای رسیدن به تو از همه چیزش می گذرد روزی تنهایت خواهد گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است . ارد بزرگ


منبع : سایت تبیان

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

ارزش آزادی اندیشه وآزادی مذاهب از مجله اینترنتی روزنه

ارزش آزادی اندیشه وآزادی مذاهب


نويسنده: محمود موسايي

محمود موسايي
تاريخ دريافت: 04.11.2008
تاريخ نشر: 7.11.2008

فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان و از وجوه تمایز او بر سایر موجودات است. از نظر مولانا انسانیت انسان به اندیشه اوست و اگر اندیشه را از وجود انسان حذف کنیم، جز مشتی استخوان و مواد طبیعی چیز دیگری نخواهد بود.

فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان و از وجوه تمایز او بر سایر موجودات است. از نظر مولانا انسانیت انسان به اندیشه اوست و اگر اندیشه را از وجود انسان حذف کنیم، جز مشتی استخوان و مواد طبیعی چیز دیگری نخواهد بود.
ای برادر تو همین اندیشه‌ای    مابقی تو استخوان و ریشه‌ای
به زعم مولانا ملاک ضعف و قدرت جان انسان، فهم و آگاهی اوست. هر اندازه فهم آدمی قوی‌تر باشد، مرتبه وجودی وی بالاتر خواهد بود.
آدمی به گونه‌ای آفریده شده تا توان درک حقایق جهان هستی را داشته باشد. به بیان دیگر خداوند انسان را مجهز به ابزارهای خاص معرفتی نموده که به مدد آنها می‌تواند خود و خدا و جهان را درک کند. ضرورت بهره‌برداری صحیح از این ابزارها به گونه‌ای است که آدمی در برابر آنها مسئولیت اخروی دارد، یعنی در جهان دیگر باید پاسخگوی نحوه بهره‌برداری از قوای ادراکی خود باشد.
حق همی گوید چه آوردی مرا         اندرین مهلت که دادم مر ترا
عمر خود را در چه پایان برده‌ای        قوت و قوت در چه فانی کرده‌ای
گوهر دیده کجا فرسوده‌ای            پنج حس را در کجا پالوده‌ای

موانع فهم: از نظر مولوی، کوچک‌ترین عامل می‌تواند اختلال در فهم و درک انسان ایجاد کند.
 مولوی همواره تأکید دارد که موانع فهم باید کنار برود. گویی وی بر موانع فهم بیش از عناصر آن تأکید دارد.
 تقلید  یکی از موانع فهم است.
 چشم داری تو به چشم خود نگر     منگر از چشم سفیه بی‌هنر
گوش داری تو به گوش خود شنو     گوش گولان را چرا باشی گرو
بی ز تقلید، نظر را پیشه کن    هم به رای و عقل خود اندیشه کن

احترام به آزادی اندیشه که در غالب موارد شامل آزادی مذهب می شود برای دولت دموکراتیک سلامت می آورد. پیامدهای آزادی مذهبی به طور کلی مثبت هستند: 1) مذهب فراهم آورنده منبع جایگزین اندیشه، نقد اجتماعی و نوآوری برای دولت های دموکراتیک است؛ 2) نهادهای مذهبی تجربیات و مهارت هایی در دسترس قرار داده که می توانند در شهروندی دموکراتیک مورد استفاده قرار گیرند؛ 3) احترام به حقوق اقلیت های مذهبی می تواند مشروعیت دولت های دموکراتیک را هم در سطح مذهب و حکومت.داخلی و هم در سطح بین المللی افزایش دهد

در یک رژیم دموکراتیک سالم، نهادهای حکومتی و مذهبی باید استقلال خود را به شکلی که احترام متقابل رعایت شود حفظ کنند. این معنای نفی رابطه و تماس میان حوزه سیاست سکولار و فضای مقدس تعریف شده از سوی دین نیست، چون این دو همپوشانی قابل توجهی با یکدیگر دارند. با این حال، اینگونه به نظر می رسد که شکل خاصی از استقلال در کارکرد در میان کلیسا و حکومت فواید مهمی برای حکومت ها دارند. یکی از پراهمیت ترین ارزش های تنوع مذهبی برای گفتمان دموکراتیک حاصل شدن صداهای چندگانه از دیدگاه های چندگانه مطرح شده در حوزه عمومی است
مذهب اغلب "صدای پیامبر گونه" ای به گفتمان دولتی می بخشد. ارزش های مذهبی می توانند موجب ورود ارزش های ثابت و متعالی به گفتمان دموکراتیک شده و به نقطه نظرات اقلیت قدرت بیان دهند. با توجه به اینکه طرح دیدگاه های جایگزین معمولا موجب بهبود فرایند گفتگوی سیاسی می شود، در رژیم هایی که افکار عمومی حرف آخر را می زند، این کارکرد پراهمیتی است. این واقعیت که اصول مذهبی برخاسته از باورهایی نیست که بر مبنای ضرورت های اجتماعی و سیاسی لحظه شکل می گیرند، موجب می شود اینگونه باورها به عنوان منابع مستقلی برای انتقاد از جو سیاسی حاکم عمل کنند. آلکسیس دو توکویل در کتاب خود با عنوان دموکراسی در آمریکا از مذهب به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در برابر بیدادگری اکثریت در ایالات متحده یاد می کند. به عنوان منابع ارزش های متعالی که واجبات اخلاقی متعددی را برای سیاست دولتی تجویز می کند، آن دسته از سنت های مذهبی که با رژیم های حاکم یکی قلمداد نمی شوند محدودیت های مهمی در برابر گرایش های دنباله رو گرایانه فرهنگ های دموکراتیک قرار می دهند.
حمایت از تنوع مذهبی

دولت های دموکراتیک باید تنوع مذهبی را مورد حمایت و تشویق قرار دهند. حضور عمومی سنت های مذهبی چندگانه توان بالقوه آنها برای نقد اجتماعی و سیاسی را دست کم به سه دلیل بهبود می بخشد.

آشکارترین ارزش تنوع مذهبی برای گفتمان سیاسی دموکراتیک این است که صداهای چندگانه می توانند موجب دیدگاه های چندگانه در بحث و بررسی های دولت شوند. برای مثال، در برزیل معاصر، کلیسای کاتولیک (به ویژه در سطح کلیساهای محلی) یکی از منابع نقد اجتماعی از ساختارهای بی عدالتی اقتصادی و سیاسی (سنت "نظام اعتقادی برابری") بوده و این در حالی است که نهضت در حال رشدی از پروتستان های بشارتی نیز توجه را مجددا به سوی اخلاقیات در سطح فرد و زندگی خانوادگی جلب کرده است.

دوما، تنوع مذهبی تاثیر مثبتی بر اعتقادات، مشارکت و عضویت مذهبی دارد. جامعه شناسان مذهب نظر داده اند که گروه های مذهبی در محیط های مذهبی رقابتی انگیزه های شدیدی برای جذاب تر کردن سنن خود برای اعضا و اعضای احتمالی پیدا می کنند. در چنین فضایی، مشارکت مذهبی کلی به طور معمول بالاتر از محیط هایی است که یک سنت انحصار را در دست دارد. برای مثال، پیروی از مذهب در ایالات متحده که از لحاظ مذهبی تکثرگرا است، در مقایسه با کشورهای اسکاندیناویایی که کلیساهای رسمی دارند در سطح بالاتری قرار دارد. به همین شکل، در دوره پسا کمونیسم در لهستان عمدتا کاتولیک، حضور در کلیسا و دیگر شاخص های سنجش مشارکت مذهبی به میزان قابل ملاحظه ای افت کرده است.

اما اصلا این مسئله چرا باید مهم باشد؟ نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از این است که مشارکت در سازمان های مذهبی نقش مهمی در به دست آوردن سرمایه اجتماعی یا مهارت های شناختی و اجتماعی لازم برای پرداختن به فعالیت های سیاسی دموکراتیک دارد. مردم در کلیساها تشریک مساعی به منظور دستیابی به اهداف مشترک، میانجی گری در اختلافات میان فردی از راه های سازنده، و انتخاب میان امور نیک اجتماعی را فرا می گیرند. همه این مهارت ها در پرورش شهروندان دموکراتیک دارای اهمیت هستند. در واقع، برخی از این پژوهش ها اینگونه نظر داده اند که معاشرت های مذهبی تنها منبع مطمئن سرمایه اجتماعی برای شهروندان ایالات متحده است؛ شهروندانی که در نبود این معاشرت ها از کسب چنین سرمایه اجتماعی ای بی بهره می ماندند. بنابراین، مذهب، مانند سایر نهادهای جامعه مدنی منبع مهمی برای آموزش شهروند محسوب می شود. در محیط های که از لحاظ مذهبی متنوع هستند، شمار بیشتری از مردم از فرصت های یادگیری فراهم آمده از سوی نهادهای مذهبی استفاده خواهند کرد. دست آخر، تنوع مذهبی می تواند از احتمال بروز اختلافات سیاسی با ریشه های مذهبی بکاهد. در کشورهایی که بیش از یک سنت مذهبی در آنها غالب است، شهروندان می توانند از پیروان سنت های دیگر دیو ساخته که ایت امر موجب افزایش احتمال بروز اختلافات شدید و خشونت آمیز می شود. در مقابل، در محیطی تکثرگراتر، هیچ سنت مذهبی نمی تواند اکثریت جامعه را جلب کند و بنابراین، شهروندان مذهبی که به فعالیت های سیاسی نیز می پردازند برای دستیابی به اهداف ناتمام سیاسی وادار به مصالحه می شوند.

برای مثال، در ایالات متحده، برخی از گروه ها با وابستگی های مذهبی سیاست های دولت در طیف متنوعی از مسائل مربوط به اخلاقیات و شیوه زندگی را مورد انتقاد قرار داده اند. با این وجود، تاثیرگذاری آنها به واسطه عواملی از جمله اختلاف برسر اعتقادات مذهبی محدود بوده است. جدال های داخلی برسر مسائلی همچون تجددگرایی، نظریه تکامل، رویدادهای تاریخی مذهبی و تفسیر آئین عمدتا از تشکیل ائتلاف های سیاسی یکپارچه جلوگیری کرده اند. به طور خلاصه، تنوع اعتقادی موجود در میان پیروان مذهب اکثریت آمریکایی (مسیحیت) -- علاوه بر سنت احترام به دیگر مذاهب منجمله یهودیت و اسلام -- تسلط یک گروه مذهبی واحد بر گفتمان سیاسی ایالات متحده را بعید به نظر می رساند
حقوق اقلیت های مذهبی
نخست اینکه تضمین آزادی مذهبی پیروان مذاهب اقلیت که می توانند از لحاظ اجتماعی یا اعتقادی منزوی شوند، از بروز مشکل برابر دانستن شهروندی تمام عیار و پیروی از یک سنت مذهبی بخصوص جلوگیری می کند. برای توضیح مطلب، اگر شخصی بتواند بدون مسیحی بودن یک آمریکایی تمام عیار باشد، یا بدون یهودی بودن یک اسرائیلی تمام عیار باشد، اختلافی در وفاداری ملی پیروان سنت های مذهبی که در الگوی فرهنگی غالب نمی گنجند پدید نخواهد آمد. در صورتی که میان شهروندی ملی و پیروی از یک آئین مذهبی بخصوص رابطه اجباری وجود نداشته باشد، احتمال اینکه پیروان مذاهب اقلیت هم از قانون اطاعت کنند و هم در حیات سیاسی کشور مشارکت کامل داشته باشند به مراتب بیشتر می شود. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که تضمین آزادی مذهبی اقلیت های مذهبی موجب افزایش مشروعیت حکومت در نزد اعضای این گروه ها می شود. مسئله مشروعیت در رژیم های به ویژه دموکراتیک مهم است چون دموکراسی نظامی است مبتنی بر متقاعد سازی که نیازمند موافقت و مشارکت فعال افراد تحت حکومت است. یعنی دولت های دموکراتیک مشروعیت خود را تنها با قانع کردن شهروندان به اینکه آن[دولت ها حق و توانایی حکومت دارند به دست می آورند. دولت های دموکراتیک همچنین نیازمند مشارکت فعال شهروندان هستند تا پیروی منفعل آنها و تحقق چنین مشارکتی در شرایطی که اعضای جامعه از حق عمل به جنبه های اساسی هویت خود محروم باشند بسیار دشوارتر خواهد بود.

دومین دلیل برای لزوم رعایت حقوق اقلیت های مذهبی جنبه بین المللی مسئله است. انعطاف پذیری دولت های ملی در برقراری روابط گسترده با کشورهای دیگر معمولا به واسطه احساس وجود تبعیض مذهبی در دولت مقابل محدود می شود. از زاویه ای دیگر، دولتی که بر ضد اقلیت های مذهبی بخصوص اعمال تبعیض می کند به طور معمول در رابطه با کشورهای دیگر که نقش سیاسی مهم تری برای مذاهب حاشیه ای خود قائلند ناکام می مانند.

برای مثال، در اوایل دهه 1970، توانایی ریچارد نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده در اجرای سیاست های تنش زدایی با شوروی به واسطه دیدگاه بسیاری از مردم آمریکا (از جمله بسیاری از اعضای کنگره) که یهودیان مورد تبعیض اتحاد جماهیر شوروی قرار دارند در برخی از موارد با مشکل مواجه می شد. هدف از "اصلاحیه جکسون" (که توسط سناتور هنری جکسون ارائه شد) محدودسازی تجارت میان ایالات متحده و اتحاد شوروی و منوط کردن تجارت بین دو کشور به بهبود وضعیت حقوق بشر در شوروی بود. در صورتی که اتحاد شوروی چنین چهره یهود ستیزی نمی داشت، تنش زدایی بدون شک در مسیری بسیار هموارتر حرکت می کرد. همین اخیرا، اتهامات مبنی بر اعمال محدودیت بر فعالیت مبلغین مذهبی مسیحی ایجاد روابط نزدیک با کشورهایی مانند اردن، مصر، چین و کره شمالی را برای پرزیدنت جرج دبلیو بوش مشکل کرده است. مسیحیان بشارتی بخش مهمی از ائتلاف جمهوریخواه رئیس جمهور در صحنه سیاسی ایالات متحده را تشکیل می دهند و پیگیری سیاست های دیپلماتیک که با ترجیحات گروه کلیدی ای از رای دهندگان مغایر باشد از لحاظ سیاسی برای رئیس جمهور دشوار است.
بسیار دردآور ومضحک وخنده دار است که برای انسانی که کلیه حقوق مدنی انسانی وقانونی که توسط خود اووضع شده است وموردقبول واحترام اومی باشد توسط گروهی دیگر پایمال وسلب شود واز کلیه حقوق ملی وبیت المال وبوجه ها وسرانه ملی (ادامه تحصیل ،شغل مناسب ،مسکن وحتی انتخابات پارلمان وشهرداریها وپستهاومسولیتهای کشوری)محروم شود وشایسته سالاری ازبین رفته وانتصابات وروابط جانشین ارزشها گردد. آیا با این وضعیت از وحدت ملی برادری وبرابری ،عدالت خواهی،آزادی ودمکراسی ومهم تر از همه ازبرابری ووفاق ملی می توان صحبت شودچرا که این واژها،واژهای هستند که متاسفانه درپشت چنین جوامعه ای واژهای تبعض ،نژادپرستی مرزبندی ،جناح بندی وخط بندی وتقسیم شهروندان به درجه اول ودوم خودی وغیرخودی به وضوح دیده می شود که در وجود شهروندان یک جامعه کینه نفرت ،تنفر  وتنش وتقابل گروها وقومیتها ومناطق رخ می دهد ودلیل آن به دست آوردن حقوق پایمال شده آنها می باشدبذر نفاق دورویی ودروغ وچاپلوسی در زمان خطر وبحرانی به وجود می آید به صورتی که تضاد وانتقام گیری از یکدیگر را درسطح وسیع مشاهد خواهیم کرد وهرکسی مبارزه برای به دست آوردن حقوق خود یک وظیفه ملی دانسته وهرج ومرج امنیت ملی را از بین خواهد برددرتمامی جوامع بشری افراددارای هردین ومذهب مسلمان،مسیحی،زرتشتی،بودای ....باشند ازلحاظ حقوق شهروندی ومدنی  بایکدیگر فرقی نداشته درصورتی که حقوق حتی یک نفر به دلیل داشتن اندیشه وعقیده مخالف ،رعایت نگرد وسلب شود وبه عقیده او احترام گذاشته نشود وبا بی عدالتی با او رفتار شود بی اعتمادی افراد جامعه ومردم به حاکمان افزایش خواهد یافت که هر گز جبران نخواهد شد وباعث کودتا وانقلابها وآشوب مملکت را فرا گیرد وتهدیدات خارجی جهت تصاحب سر مایه های ملی که این خطر ناک ودر بطن آن ترور وقتل عامه مردم پنهان می باشدراسبب شود. امروز دیگر از تبلیغ موعضه وسخنرانی ودروغگوی،چاپلوسی ،ریا-کاری ساخته نیست اینها وحدت را به ارمغان نمی آورد بلکه حاکمان خود راگو ل می زنند نوع عملکرد سردمداران وصاحبان قدرت همه چیز را مشخص می کند ونیاز به نامگذاری هفته وحدت نیست زیرا وحدت همیشه نیاز جامعه می باشد تا زمانی که در یک جامعه همه افراد واقعیت را قبول نکنند وخود را حق ندانند ونایب خدا در زمین جلوه ندهند وتمامی افراد جامعه به عنوان شهروند مورد قبول باشند در این صورت به وحدت نظری عملی وحقیقی خواهیم رسید.
دیپلماسی موفق تا حد قابل توجهی منوط به وجود حسن نیت میان کشورهای مستقل است. وجود این باور در میان شهروندان برخی از کشورها که هم کیشانشان در کشورهای دیگر شهروندان درجه دو محسوب می شوند می تواند تحقق حسن نیت را با اشکال روبرو کند.

نتیجه گیری

محیط مذهبی شاداب، متنوع و تکثرگرا در سلامت جامعه دموکراتیک موثر است. در حالی که باید از بزرگ نمایی اهمیت مذهب در صحنه سیاسی دموکراتیک اجتناب ورزید، مذهب می تواند به عنوان یک منبع مهم انتقاد از سیاست ها، آموزش شهروندی و مشروعیت سیاسی عمل کند.

خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید. همواره آدمیان محیط  و چنبره بدی و پلیدی را با دانش و اندیشه برتر خویش بسته و بسته تر می سازند. حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران

برادرم تو را دوست دارم ، هر که می خواهی باش ، خواه در کلیسایت نیایش کنی ، خواه در معبد، و یا در مسجد . من و تو فرزندان یک آیین هستیم ، زیرا راههای گوناگون دین انگشتان دست دوست داشتنی "یگانه برتر " هستند ، همان دستی که سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست یافتن به همه چیز را رسایی و بالندگی جان می بخشدجبران خلیل جبران.

آموختن تنها سرمایه ای است که ستمکاران نمی توانند به یغما ببرند . جبران خلیل جبران

 شما می توانید بانگ طبل را مهار کنید و سیم های گیتار را باز کنید ، ولی کدامیک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟ جبران خلیل جبران

اندیشه های ما، آری و نه گفتن های ما، و اگر و اما گفتن های ما، همه با همان ضرورتی از درون ما رشد می  کنند که میوه از دل درخت- به هم مر بوط و با هم خویشاوندند، و همه از یک اراده، یک وضع جسمانی، یک خاک، و یک خورشید نشان دارند فریدریش نیچه

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانندارد بزرگ
اندیشه و انگاره ای که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد ناتوان و بیمار است . اُرد بزرگ

 لذت بیرحمی در دیدن رنج دیگران است اما فردی که بیرحم است این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد  رسید. فریدریش نیچه

گیتی در جنگ و آوردی بزرگ در گردش است . اندیشه و تلاش خردمندان از یک سو و پوزخند اهریمن و روان دیوپیشگان از سوی  دیگر ، معرکه این جهان گذارا  است . اُرد بزرگ

شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر کشید و یا مرا به زندانی تاریک بیافکنید ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آوریدجبران خلیل جبران
وبدانیدآینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند . فریدریش نیچه

 باتشکر
نگارنده محمودموسایی-سربازی که می ترسد ، جان خود و  دیگر سربازان را به خطر می افکند


منبع
http://meruzaneh.blogspot.com/2009/09/blog-post_1101.html





زمزمه های بزرگان

زمزمه های بزرگان


مایوس مباش چون ممکن است آخرین کلیدی که در جیب داری قفل را بگشاید. ( تروتی ویک )


پندارو دیدمان برروشنایی باشد و راستی.بدینگونه راه های آینده روشن است و هموار.( ارد بزرگ )


هر انچه را که می توانید انجام دهید و یا در رویای خود می بینید که قادر به انجام آن هستید شروع کنید.جسارت در بطن خود نبوغ و قدرت جاودانه ای را  نهفته دارد. ( گوته )


کسی که ندای درونی خود را می شنود نیازی نیست که به سخنان بیرون گوش فرا دهد. ( مولانا )

 

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست. ( ارنست رنان )


آسودگی آدمی به گنج و دینار نیست که به خرد است و دانش. (ارد بزرگ )


ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم اما در اینکه چگونه انها را تعبیر کنیم موثر هستیم. ( فردریش نیچه )


موفقیت تنها یک چیز است : اینکه زندگی را به دلخواه خود بگذرانید. ( کریستوفر مورلی )


بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند. ( امیل زولا )


اگر غذایی نامطبوع بخوری وآبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی هنوزمی توانی سرور وشادمانی را بیابی.( کنفسیوس )

 


منبع

http://zemzemeh88.persianblog.ir/1388/5/10/











دنیای اس ام اس(sms) - جملات قصار و زیبا از بزرگان برای اس ام اس


آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ

 

همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است . جان استیل

 

وقتی که شما به بدبینی عادت کنید ، بدبینی به اندازه خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است . آرنالد بنت

 

پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ

 

زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه

 

تنها زمانی می توانید چیزی را كه ریشه های عمیق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببینید كه آن چیز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جی.هیلیس میلر

 



شکست های زندگی ، درهای پیروزی را  می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ

 

خوشا به حال پیمان منشانی که وجودشان به پیرایه پاکی و شرم آراسته شده . بزرگمهر

 

حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا . جان راسکن

 

رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و توانایی آنها باشد . ارد بزرگ

 

چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم. اگوست کنت

 

انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، درباره همه چیز اظهار نظر می کنند . کولتون

 

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . ارد بزرگ

 

برای تلفظ کوتاهترین کلمه "بله" یا "نه" خیلی بیشتر از یک نطق باید فکر کرد . پتیاگور



برگرفته
http://onlysms1.mihanblog.com/post/150







به سلامتی درخت!نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
به سلامتی دیوار!نه به خاطرِ بلندیش
، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.
به سلامتی دریا!نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.
به سلامتی سایه! که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.
به سلامتی پرچم ایران!
که سه‌رنگه،
تخم‌مرغ! که دورنگه،
رفیق ! که یه‌رنگه.

به سلامتی همه اونایی
که دوسشون داریم و نمی‌دونن،
دوسمون دارن و نمی‌دونیم .
به سلامتی نهنگ! که گنده‌لات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش
.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل) ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
می‌خوریم به سلامتی گاو!
که نمی‌گه من، می‌گه ما.
به سلامتی دریا!
که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.
می‌خوریم به سلامتی اون که همیشه راستشو می‌گه.

به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.

به سلامتی بیل!که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.
به سلامتی دریا!که قربونیاشو پس می‌آره.

به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!که یه ‌تنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتی عقرب!که به خواری تن نمی‌ده.
(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌رهو دورش همش آتیشه
با نیشش خودش می‌کُشه
که کسی ناله‌هاشو نشنوه)
به سلامتی سرنوشت!که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.
به سلامتی سیم خاردار! که پشت و رو نداره.
و به سلامتی تو آره خودِ خودِ تو
که تا آخرش باهام موندی



پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان