۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

پردرآمدترین مشاغل IT در جهان

نويسنده: ندا لهردي
منبع: دنیای اقتصاد


پردرآمدترین مشاغل IT در جهان


فناوري اطلاعات به عنوان يك صنعت نوظهور و البته پر رونق در اين سال‌ها به تدريج به يكي از ماشين‌هاي استخدامي بازار كار و اشتغال هم تبديل شده است. تجارت‌هاي مختلف وابسته به اين صنعت هم سهم قابل‌توجهي از جذب نيروي كار را در سال‌هاي اخير به خودشان اختصاص داده‌اند.

تمايل افراد به تحصيل در رشته‌هاي تخصصي مرتبط با اين صنعت و به دنبال آن افزايش چشمگير تعداد فارغ‌التحصيلان اين رشته‌ها نشان از رونق بازار كار در صنعت IT دارد. به اين ترتيب است كه حتي ركود و بحران اقتصادي اخير هم نتوانست چندان فشاري را بر اين صنعت تحميل كند تا IT به عنوان اولين صنعت رو به بهبود و نجات از اين بحران در جهان مطرح شود.

اين روند گويا آنقدر اميدوار‌كننده است كه مي‌تواند نويد اتفاقات خوب آينده را در اين حوزه بدهد. خبري كه به تازگي منتشر شده و نشان از به كار افتادن مجدد ماشين استخدامي صنعت IT دارد، مي‌تواند يكي از همين اتفاقات خوب باشد.


مشاغل جديد بعد از ركود
به اين ترتيب موسسه تحقيقاتي بين‌المللي IDC در آخرين تحقيقات خود اعلام كرده است كه پيش بيني مي‌شود تا چهار سال آينده حدود 8/5‌ميليون شغل جديد در حوزه IT ايجاد شود. بر اين اساس اين صنعت توانسته است راه بهبود را به خوبي در پيش گرفته و نشانه‌هاي اين بهبود را خيلي زود بروز دهد.

گزارش IDC نشان مي‌دهد كه در طول چهار سال آينده و در واقع تا سال 2013 بيش از 75000 تجارت جديد در صنعت IT به وجود مي‌آيد تا رشد تعداد مشاغل جديد اين صنعت را به 3‌درصد در سال برساند.

استيو بالمر، مديرعامل غول نرم‌افزاري دنيا يعني شركت Microsoft در اين مورد مي‌گويد: «كشورهايي با نوآوري سريع، حجم سرمايه‌گذاري بالا در زيرساخت‌ها و توسعه بيشتر آموزش و مهارت‌ها در حوزه IT در واقع سرچشمه اين بازارهاي كاري هستند كه مي‌توانند تاثير زيادي بر بازارهاي جهاني بگذارند. در اين شرايط بحران اقتصادي، تكنولوژي‌هاي مدرن مي‌توانند نقش حياتي در افزايش توان توليدي و امكان ايجاد تجارت و بازارهاي كاري جديد داشته باشند تا در نهايت به رشد اقتصادي منجر شود.»
جديدترين تحقيق موسسه IDC روي 52 كشور مختلف دنيا كه 98‌درصد از سرمايه جهاني IT را در دست دارند، انجام شده است. به عقيده كارشناسان IDC دليل اين موضوع هم به رشد سرمايه‌گذاري IT كه نشانه خارج شدن از شرايط بحران است، مربوط مي‌شود.

با تمام اينها اما ركود اقتصادي توانست سايه خود را هر چند در مدت كوتاه روي صنعت IT هم بگستراند تا شاغلان در بخش‌هاي مختلف اين صنعت هم طعم بحران را بچشند. اين اتفاق بيشتر در روزهاي آغازي سال 2009 محسوس بود. به اين ترتيب نتايج تحقيقات مختلف انجام شده روي شركت‌هاي بزرگ سخت‌افزاري، نرم‌افزاري و خدماتي IT نشان مي‌دهد كه در نيمه اول سال 2009 بيش از 6000 شغل در صنعت IT در سطح جهان از بين رفته است. اين در حالي است كه به گفته كارشناسان بودجه بخش بازاريابي مشاغل در اين صنعت در سال 2009 با كاهش 3/8 ‌درصدي مواجه خواهد شد تا اين ركود اولين ركود در بودجه اين بخش از سال 2001 تا كنون باشد.
بسياري از تحليل‌گران در اين مورد معتقدند كه روند طولاني پروژه‌ها و البته ركود اقتصادي و كمبود بودجه موثرترين عوامل در اين مورد هستند تا جايي كه بر اساس تحقيقات انجام شده، شركت‌هاي بزرگ IT كه بيش از 400‌ميليارد‌دلار از درآمد اين صنعت را در اختيار دارند، تنها 15‌ميليارد‌دلار از اين درآمد را صرف سرمايه‌گذاري در IT مي‌كنند.


درآمدهاي رو به كاهش
در حالي كه ماشين استخدامي IT بعد از ركود و از بين رفتن هزاران شغل در اين صنعت يك بار ديگر به راه افتاده است، بحران اقتصادي اما به جان درآمد شاغلان بخش‌هاي مختلف اين صنعت افتاده است. به اين ترتيب تحقيقات انجام شده در اين مورد كه توسط موسسه تحقيقاتي Janco Associates اجرا شده است، نشان مي‌دهد كه درآمد شاغلان صنعت IT در سال 2009 حتي تا كمتر از حد متوسط هم رسيده است. بر اين اساس متوسط درآمد شاغلان IT در سال 2008 برابر 79005‌دلار بوده در حالي كه اين رقم در سال 2009 به 77367‌دلار رسيده است تا با كاهش 07/2‌درصدي همراه باشد. اين تحقيق كه روي بيش از 800 شركت و 50000 نفر انجام شده است، نشان مي‌دهد كه ركود اقتصادي باعث شده است تا كارمندان دريافت به موقع و سر وقت حقوق خود را به افزايش ميزان آن ترجيح دهند.

در گزارش منتشر شده از نتايج اين تحقيق كه درباره درآمد كارمندان و شاغلان بخش‌هاي مختلف صنعت IT انجام شده است، درآمد پايه مشاغل متفاوت به صورت جداگانه مورد بررسي قرار گرفته‌اند.
مديران اجرايي: در رسته مديران اجرايي در صنعت IT، مسوول ارشد اطلاعات (Chief Information Officer) با درآمد پايه سالانه 163211‌دلار در سال 2009 بالاترين ميزان حقوق دريافتي را در ميان ديگر مشاغل اين صنعت دارند. اين در حالي است كه اين افراد در سال 2008 دريافتي پايه سالانه 171755‌دلار داشتند تا حقوق آنها با كاهش 97/4‌درصدي همراه شود. اين در حالي است كه مديران برنامه‌ريزي
(Director-IT Planning) بيشترين كاهش درآمد را در اين سال احساس كردند. اين افراد در سال 2008 حقوق پايه سالانه 115.434‌دلار داشتند در حالي كه اين رقم در سال 2009 براي آنها به 97.494‌دلار رسيده است تا كاهش 54 /15‌درصدي داشته باشد. مديران توليد (Director-Production) كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 112648‌دلار داشتند، امسال با كاهش 17/2‌درصدي درآمدي برابر 110207‌دلار دارند. مديران سيستم‌ها و برنامه‌ريزي هم كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 131498‌دلاري با كاهش 34/1‌درصدي در سال 2009 درآمدي برابر 129738‌دلاري دارند.

متخصصان امنيت IT: بيشترين درآمد در اين بخش به معاونان امنيت تعلق مي‌گيرد. با اين حال اين افراد كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 148117‌دلار داشتند، امسال با كاهش 17/2‌درصدي درآمد پايه سالانه‌اي برابر 144908‌دلار دارند.
از طرفي اما بيشترين كاهش حقوق براي مديران امنيت و كارگروه‌ها اتفاق افتاده است تا آنها در سال 2009 با كاهش 07/6‌درصدي، حقوق پايه سالانه 77832‌دلار دريافت كنند. ناظران امنيت اطلاعات هم با كاهش 61/0‌درصدي نسبت به سال 2008 در سال 2009 حقوق پايه سالانه 69433‌دلار مي‌گيرند. مديران هماهنگي بحران هم كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 71779‌دلار داشتند، امسال با كاهش 50/2‌درصدي 69988‌دلار دريافت مي‌كنند.

مديران IT: در ميان اين رسته مديران سيستم‌ها و برنامه‌ريزي با درآمد پايه سالانه 92614‌دلاري در سال 2009 بيشترين حقوق دريافتي را دارند كه اين مبلغ با افزايش 24/1‌درصدي نسبت به سال 2008 همراه بوده است. بيشترين كاهش اما در حقوق دريافتي مديران مخزن اطلاعات اتفاق افتاده است تا اين افراد با كاهش سالانه 11/12‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 55886‌دلار داشته باشند. در مقابل اما مديران آموزش گويا بيشترين افزايش درآمد را در سال 2009 تجربه كرده‌اند تا با افزايش 83/1‌درصدي نسبت به سال 2008، امسال درآمد پايه سالانه 60236‌دلاري داشته باشند.
مشاغل مرتبط با اينترنت: در اين رسته مديران سيستم‌هاي اينترنتي با درآمد پايه سالانه 86186‌دلاري در سال 2009 كه با كاهش 63/5‌درصدي نسبت به سال 2008 همراه بوده است، بيشترين درآمد و البته بيشترين كاهش درآمد را هم در ميان ديگر مديران دارند. متخصصان تجارت الكترونيك اما گويا بيشترين افزايش حقوق را در سال 2009 تجربه كرده‌اند تا با افزايش 22/4‌درصدي نسبت به سال 2008 درآمد پايه سالانه 63717‌دلار داشته باشند.

كـــارمنـــدان نظـــارتـــي (Supervisory IT Staff): در ميان افراد شاغل در اين بخش بيشترين حقوق به مديران پروژه اختصاص دارد. اين افراد با كاهش سالانه 96/0‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه‌اي برابر 92809‌دلار دارند. ناظران عملكرد كامپيوتر اما با بيشترين كاهش سالانه 51/8‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 46451‌دلار دريافت مي‌كنند.

متخصصان كامپيوترهاي شخصي هم با كاهش 53/0‌درصدي نسبت به سال 2008 در سال 2009 درآمد پايه سالانه 48516‌دلار دارند. متخصصان خدمات فني اما با افزايش سالانه 11/0‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 58524‌دلاري دارند.

بازی‌های کامپیوتری خشونت و قانون گریزی را تقویت می‌کند

یک روانشناس بالینی
بازی‌های کامپیوتری خشونت و قانون گریزی را تقویت می‌کند

یک روانشناس بالینی گفت:«بازی‌های کامپیوتری، خشونت‌گرایی و قانون‌گریزی را در میان افراد مختلف به ویژه کودکان و نوجوانان تقویت می‌کند.»

نادر راستی در گفتگو با سامانه خبری «سلامت‌نیوز»، با تاکید بر اینکه بازی‌های کامپیوتری محیط مجازی و غیر واقعی را برای افراد ترسیم می‌کنند، اظهار داشت:«اشخاصی که ساعت‌های متمادی با شخصیت نخست این بازی‌ها نقش آفرینی می‌کنند به راحتی قادر به تشخیص محیط واقعی از محیط مجازی نیستند.»

وی افزود:«بازی‌های کامپیوتری در شکل‌گیری کودک درون افراد نیز تاثیر گذار است،به طوریکه پس از انجام این بازی‌ها معمولا فرد به باورهای کودکانه خود که پرواز در آسمان و یا عبور از موانع مختلف است رجوع می‌کند.»

این روانشناس بالینی، افزایش استرس و اضطراب را نیز یکی دیگر از تاثیرات بازی‌های کامپیوتری عنوان کردو افزود:«تنشی که در بازی‌های خشن کامپیوتری برای فرد ایجاد می‌شود در دراز مدت مشکلاتی را در رفتارهای خارج از کنترل وی ایجاد خواهد کرد.»

وی ادامه داد:« افزایش رفتارهای پرخاش‌گرایانه نیز که با تجربه یک محیط کاذب برای فرد ایجاد شده است نیز از دیگر نتایج انجام این بازی‌ها است.»

راستی تصریح کرد:« کاهش قدرت بینایی، کم تحرکی و افزایش فشار خون نیز پس از انجام بازی‌های کامپیوتری تقویت می‌شود.»

وی متذکر شد:«در صورتی که فرد در این بازی‌ها، شکستی را نیز متحمل شده باشد باید منتظر عواقب رفتاری چون ایجاد حس افسردگی در وی باشیم.»

سرقت کلمات عبور به Gmail و Yahoo رسید

دو فهرست آنلاین حاوی ۲۰۰۰۰ نام و کلمه عبور حسابهای کاربری Gmail، Yahoo، AOL و برخی سرویسهای ایمیل دیگر منتشر شده است.

کاربران Hotmail تنها کسانی نیستند که در یک هفته گذشته توسط یک حمله سرقت هویت آسیب دیده اند. گوگل روز سه شنبه به BBC News اعلام کرد که کاربران Gmail نیز توسط هکرهایی که پسوردها را بصورت آنلاین ارسال کرده اند آسیب دیده اند. گوگل این مساله را بعنوان یک فریب سرقت هویت در سطح گسترده توضیح داد.

بر اساس گزارش BBC News، این مشکل بسیار گسترده تر از آن چیزی است که روز دوشنبه اعلام شده بود و احتمالاً کاربران Yahoo و AOL نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند.

BBC News اعلام کرد که دو فهرست آنلاین مشاهده کرده است که حاوی ۲۰۰۰۰ نام و کلمه عبور مربوط به ایمیلهای Gmail، Yahoo، AOL، Hotmail و تعدادی دیگر از ارائه دهندگان سرویس ایمیل بوده است.

سایت Neowin.net که اولین بار در مورد سرقت حسابهای کاربری Hotmail گزارش داده بود نیز، امروز عنوان کرد که این سایت نیز فهرستی شبیه آنچه که BBC اعلام کرد، مشاهده کرده است.

به گزارش سایت امنیت وب ایران، یک سخنگوی Gmail در ایمیلی اظهار داشت که به تازگی از این فریب سرقت هویت گسترده آگاه شده اند که در آن، هکرها به اطلاعات کاربر در حسابهای ایمیل مبتنی بر وب از جمله Gmail دسترسی پیدا کرده اند. این سخنگوی Gmail اعلام کرد که گوگل بلافاصله حسابهای تحت تاثیر این حمله را مجبور به تغییر کلمه عبور کرده است.

یک نماینده گوگل نیز در ایمیلی توضیح داده است که این شرکت مجبور شده است کلمات عبور کمتر از ۵۰۰ حساب کاربری Gmail را تغییر دهد. اما به هر حال این عدد ممکن است تغییر کند.

علی رغم هشدارهای گوگل و مایکروسافت درباره این مشکل، به نظر نمی‌رسد که کاربران هنوز آن را جدی گرفته باشند. نماینده گوگل اعلام کرد که آنها هر کاربری را که تحت تاثیر این حمله قرار بگیرد مجبور به تغییر کلمه عبور خواهند کرد.

گوگل نیز مانند مایکروسافت عنوان داشت که این اتفاق در نتیجه فریب کاربران برای لو دادن اطلاعات حساب کاربری خود رخ داده است و ارتباطی با مشکلی امنیتی در درون این سرویس نداشته است. اما این شرکت اعلام نکرده است که چگونه این کاربران قربانی این فریب شده اند.

مایکروسافت نیز روز گذشته اعلام کرد که تمامی حسابهای کاربری Hotmail را که سرقت شده اند مسدود کرده و ابزارهایی را برای کمک به کاربرانی کنترل ایمیل خود را از دست داده اند فراهم کرده است. این شرکت یک فرم آنلاین تدارک دیده است که کاربرانی که حسابشان مسدود شده است می­توانند با استفاده از آن، هویت خود را تایید کرده و کنترل حساب خود را بدست آورند.

بر اساس بررسیهای شرکتهای امنیتی، حملات سرقت هویت بعد از کاهشی در اوایل سال جاری، مجددا رو به افزایش بوده و در ژوئن سال جاری، به بیشترین مقدار خود از آوریل ۲۰۰۷ تا کنون رسیده است.

آیا سایت های خبری در بی خبری کامل قرار دارند

در حالی که دعواهای سیاسی کشورمان در اوج خود قرار دارند اما تجزیه طلبان پان تورک مسیر دیگری را طی می کنند آنها می دانند شرایط امروز ایران گذراست و در آینده ایی نه چندان دور این موج ها خواهد خوابید . آنها اما به ریشه های فرهنگی ایران زمین حمله کرده اند در حالی که عده ایی گرفتار تصاحب شاخ و برگ درخت ایران هستند پان تورکها و تجزیه طلبان به هویت فرهنگی و تاریخی ما یورش آورده اند که این ریشه درخت است و اگر نباشد شاخ و برگی باقی نمی ماند . تا برای تصاحب آن بر یکدیگر بتازیم !

این روزها پان تورکهای افراطی به شکل لگام گسیخته ایی شاهنامه حکیم طوس و نظریه قاره کهن ارد بزرگ را نشانه رفته اند . آنها در این راه هر چه توهین و ناسزا است نسیب این مشایر فرهنگی کشور ما کرده اند مطلب زیر گویای شرایطی است که طی می کنیم :


طی یک ماهه اخیر موجی سازماندهی شده از سوی کشورهای بیگانه که توسط تجزیه طلبان داخلی به نمایش در می آید مدام در مقالات و نوشته های مختلف شخصیت های بزرگ و غیر قابل انکاری همانند حکیم فردوسی و ارد بزرگ را مورد شدیدترین واژه های اهانت آمیز خود قرار داده اند . آنچه آنها می کنند جای تعجبی ندارد چون بدنبال نابودی ایران زمین هستند و در نهایت می دانند کشوری که فرهنگش خدشه یابد رو به ضعف می گراید و آماده تجزیه می شود . دوست هم اندیش و میهن پرستم فهیمه سرابی نوشته است خبر این حملات و لینک اهانت های آنها را در اختیار سایتهای : تابناک ، الف ، گویا نیوز، میزان ، فردا و... قرار داده است اما تنها سایت الف به این اعتراض لینک داده است و بقیه آنها تا این لحظه که من این متن را می نویسم سکوت کرده اند ! باید از این سایت های به اصطلاح مستقل پرسید توهین به بزرگترین شاعر تاریخ ایران و جهان و همچنین بزرگترین اندیشمند حال حاضر ایران برای شما این قدر کم اهمیت است !!! شما که دائما این روزها در حال مچ گیری از رقبای سیاسی خویش هستید برایتان اعتراض در مقابل این حرکات های فرهنگی ، بی ارزش جلوه می کند ! می دانید اگر فرهنگ نابود شود کشتی و عرشه ایی برای قدرت نمایی شما نیز باقی نمی ماند ؟

در نهایت ضمن ابراز تاسف از این همه بی مبالاتی سایتهای مطرح کشورمان نظر شما را به لینک های زیر جلب می کنم که پر است از اهانت به فرهنگ ، تاریخ و مشاهیری همچون حکیم فردوسی و ارد بزرگ ، تا اگر شما مخاطب گرامی دستی در نوشتن دارید در اعتراض به این حملات شوم در هر جایی که لازم می دانید اعتراضیه ایی بنویسید :



http://milliharakat.com/articleno812.php اهانت هاي اوجالان ساوالان

http://milliharakat.com/articleno836.php نوشته اهانت آميز بوزقورد موغانلي

http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/zahtabi/articleid/538712/ نوشته اهانت آميز در کلوپ زهتابی

http://dusunce.blogfa.com/post-208.aspx ارد بزرگ!!! و پان فارس هاي کوچک!!!! - ابراهيمي

http://dusunce.mihanblog.com/post/5 دوشونجه

http://dusunce.turkblog.com/2009/09/21/httpdusunceblogfacompost-208aspx همان مطلب

http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/azerbayijanilar/topicid/1959314 همان مطلب

http://dusunce.blogfa.com/post-218.aspx دوشونجه

http://dusunce.mihanblog.com/post/6 دوشونجه

http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/azerbayijanilar/topicid/1959309 همان

http://groups.yahoo.com/group/AzerNews/message/32349 مسير ارتباطات گروهي آنها

http://far.baybak.com/shomareh_782.azr اوجالان ساوالان



مقاله ایی در اعتراض به حمله پان تورکهای افراطی در آدرس زیر:



برگرفته از وب سایت : ماندانا نیک سرشت

کتابی از آنتونی رابینز


مطالب حاضر برگرفته از سخنرانی‌ها و کتابهای منتشر شده آنتونی رابینز، متفکر بزرگ آمریکایی است.
آنتونی رابینز تا سن 22 سالگی جوانی گمنام، فقیر و تن‌پرور بود. اما ناگهان با یک تصمیم قاطع و به کارگیری اراده‌ای قوی دگرگونی عظیمی در خود ایجاد کرد. او در مدت کوتاهی به بیشترین آرزوها و رویاهای جوانی خود جامه عمل پوشانید.
قصری زیبا و بزرگ در ساحل سن دیه گو خریداری کرد و چند طبقه آن را به دفتر کار خود اختصاص داد و به یکی از بزرگترین سخنرانان و گویندگان برنامه‌های روانشناسی رادیو و تلویزیون درآمد.
آنتونی رابینز اهداف معنوی را بسیار باارزش‌تر از مقاصد مادی می‌شمارد. اکنون کتابهای او در ردیف پرفروشترین کتابهای دنیا قرار دارد.

برای دیدن درسهای او بر روی لینکهای زیر کلیک کنید


جملاتی از جبران خلیل جبران

استقبال از سخنان ارد بزرگ مرا بر آن داشت تا قسمتی از سخنان زیبا و ماندگار جبران خلیل جبران شاعر ، نقاش، نویسنده و متفکر لبنانی که در عمر کوتاه 48 ساله ( 1883 تا 1931 ) خویش راز های بسیاری را با آینده گان در میان گذاشت باز گویم و بدین شکل یادش را گرامی دارم.

1-
چون عشق اشارت فرماید، قدم به راه نهید،
گرچه دشوارست و بی زنهار این طریق .
و چون بر شما بال گشاید ، سر فرود آورید به تسلیم،
اگر شمشیری نهفته در این بال ، جراحت زخمی بر جانتان زند.

2-
چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است،
شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم.

3-
تعبیر جبران خلیل جبران از زنا شویی:
در کنار هم بایستید ، نه بسیار نزدیک،
که پایه های حایل معبد ، به جدایی استوارند،
و بلوط و سرو در سایه ی هم سر به آسمان نکشند.

4-
نصیحت جبران خلیل جبران به زوج های جوان :
جام یکدیگر پر کنید ، لکن از یک جام ننوشید .
از نان خود به هم ارزانی دارید ، اما هر دو از یک نان تناول نکنید .

5-
نصیحت جبران خلیل جبران به زوج های جوان به هنگام شادی :
و همگام نغنمه ساز کنید و پای بکوبید و شادمان باشید ، اما امان دهید که هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها .
چون تارهای عود که تنهایند هر کدام ، اما به کار یک ترانه ی واحد در ارتعاش.

6-
این کودکان فرزندان شما نی اند،
آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او .
از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند ، لیکن از شما نیایند . همراهی تان کنند ، اما از شما نباشند.
به آنان عشق خود توانید داد، اما اندیشه تان را هرگز ، که ایشان را افکاری دیگر به سر است ، تفکراتی از آن خویشتن.

7-
شما چون کمانید که فرزندتان همچون پیکان هایی سرشار زندگی از آن رها شوند و به پیش روند.
و تیرانداز ، نشانه را در طریقت بی انتها نظاره کند و به نیروی او اندامتان خمیده شود ، که تیرش تیز بپرد و در دوردست نشیند.
پس شادمان می بایدتان خمیدن در دستهای کماندار،
چون او هم شفیق تیرست که می رود ؛ و هم رفیق کمان که می ماند.


ادامه مطلب را در آدرس زیر بخوانید :

http://muovafaghiat.blogsky.com/1386/04/02/post-22/

آنچه محمد صالح ابوسعیدی درباره تربیت فرزند گفت

محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم

محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .

محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.

محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.

محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...

محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.

ادامه مطلب را در آدرس زیر بخوانید :

http://muovafaghiat.blogsky.com/1386/04/02/post-39/

شناخت زن و مرد نوشته ایی از ربابه (فرزانه) دریاباری


اساسا وضع زن با مرد در اصل خلقت متفاوت است و به همین دلیل این زن است که خودآرایی می کند برای جلب مرد. مرد هرگز با خودآرایی نمی تواند نظر زن را به خود جلب کند. زن و زیور، زن و آرایش دو موجود توأم با یکدیگرند. اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفته وصال خود نماید، و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می داشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی ترین هنر خود را صید و شکار و تسخیر قلب او به حساب آورد. مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است.
قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند. علاقه ای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی می شود، یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد، به چشم ابزار به آنها نگاه می کند، می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند، اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد و همواره از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می برد. در اینجا بد نیست از دیدگاه های متنوع و بعضا متفاوتی در مورد زن از زبان بزرگان، دانشمندان و فلاسفه معروف مطلع شویم.


زن شاهکار خلقت است
برنارد شاو

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست
ارد بزرگ

در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل
مالرب

انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان !
بایرون

تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
امرسون

زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
آناتول فرانس

اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
ناپلئون

مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت
برنارد شاو

به سراغ زنان می روی ؟ تازیانه را فراموش مکن !
فردریش نیچه

مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
رومن رولان

اگر از طبقه‌ بالا زن‌ بگیرید، به‌جای‌ خویشاوند ارباب‌ خواهید داشت‌
لئوپول

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند
کونته ورسیه

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد
بردون

خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند
رابیندرانات تاگور

زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد
ارهارد

هرچه ایمان مرد به هوشش بیشتر شود زن بهتر میتواند گولش بزند
لرد بایرن

زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است
گوته

زنانیکه می خواهند مرد باشند ، زنانی هستند که نمی دانند زن هستند
الکساندر دوما

برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...
مارکوس آنا

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود
هرود

منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود
لامارتین

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش
ویلیام شکسپیر

جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترین غرایز خود دور می شود
فردریش نیچه

شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است
جورج ولز

زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند
برنارد شاو

هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است
شیلر

زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند
مارک تواین

هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود میداند
جونسون

مردانیکه بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی میکنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن میتازند
ارد بزرگ

زنان بخوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر میگویند تا در حفظ آن شریک باشند
داستایوفسکی

اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد
کمتر دچار گسست می شوند
ارد بزرگ

زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ،
نمونه عطوفت و چشمه عنایت است
اقبال لاهوری

آیندۀ اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ،
تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد
ابوفور

به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ،
به همان اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است
میشله

آیا برده هستی؟ پس دوست نتوانی بود. آیا خودکامه هستی؟ پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامگی نهان گشته اند
از این رو زن را توان دوستی نیست او عشق را می شناسد و بس
فردریش نیچه

زن وقتیکه دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هر چه عاطفه ،
مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد
آلفونس دوده

زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند ، زیرا برای اینکه توضیح بدهند
که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند
باب هاپ

کسانیکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گویند زن بد است ، زیرا می خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تمتّع گیرند
دیسرائیلی

خودپسندی زنان بزرگترین علت بد بختی ایشان و زوال خانواده هاست.
هیچ چیز به اندازۀ خودپسندی زن ها بنای خانواده ها را ویران نکرده است
چارلی چاپلین

کشتن میل ستیزه جوئی در بسیاری زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است
که سعی کنی با فشار بادکنکی را در زیر آب نگه داری که خواهی دید دوباره بیرون می زند!
ورا هتریکس

زن ها علاقۀ زیادی به ریاضیات دارند ، زیرا آنها سن خود را تقسیم بر دو و قیمت لباسهایشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند
و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند
مارسل آشار

برگرفته از :
http://robabnaz7.persianblog.ir/post/15

تا حالا زندگی کردی؟؟!! ارسالی اقای توکل مشکوه {مشکات}

تا حالا زندگی کردی؟؟!!
ارسالی از طرف آقای: توکل مشکوه {مشکات}

تاريخ تولد:
پنجشنبه 14 شهريور 1347
کشور:ايران/ شهر:شیراز

آنچه در من جاریست
بغض دیروز من !
اندیشه فردای من است
نا امیدی مرگ است
باز امید به اوست
هر چه داریم از اوست: توکل مشکوه {مشکات}





تا حالا زندگی کردی؟!




بعد از اين همه سال، چهره‌ي ويلان را از ياد نمي‌برم.




در واقع، در طول سي سال گذشته،




هميشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگي را دريافت مي‌کنم،




به ياد ويلان مي‌افتم ...



ويلان پتي اف، کارمند دبيرخانه‌ي اداره بود. از مال دنيا،




جز حقوق اندک کارمندي هيچ عايدي ديگري نداشت




. ويلان، اول ماه که حقوق مي‌گرفت




و جيبش پر مي‌شد، شروع مي‌کرد به حرف زدن ...





روز اول ماه و هنگامي‌که که از بانک به اداره برمي‌گشت،




به‌راحتي مي‌شد برآمدگي جيب سمت چپش را




تشخيص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.





ويلان از روزي که حقوق مي‌گرفت




تا روز پانزدهم ماه که پولش ته مي‌کشيد




، نيمي از ماه سيگار برگ مي‌کشيد




، نيمـي از مـاه مست بود و سرخوش.



من يازده سال با ويلان هم‌کار بودم.




بعدها شنيدم، او سي سال آزگار به همين نحو گذران روزگار کرده است.




روز آخر کـه من از اداره منتقل مي‌شدم




، ويلان روي سکوي جلوي دبيرخانه نشسته بود




و سيگار برگ مي‌کشيد.




به سراغش رفتم تا از او خداحافظي کنم.


کنارش نشستم و بعد از کلي حرف مفت زدن،




عاقبت پرسيدم که چرا سعي نمي کند زندگي‌اش را




سر و سامان بدهد




تا از اين وضع نجات پيدا کند؟





هيچ وقت يادم نمي‌رود.




همين که سوال را پرسيدم،




به سمت من برگشت و با چهره‌اي متعجب،




آن هم تعجبي طبيعي و اصيل پرسيد




: کدام وضع؟





بهت زده شدم.




همين‌طور که به او زل زده بودم،




بدون اين‌که حرکتي کنم، ادامه دادم:


همين زندگي نصف اشرافي، نصف گدايي!!!




ويلان با شنيدن اين جمله




، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:



تا حالا سيگار برگ اصل کشيدي؟



گفتم: نه !



گفت: تا حالا تاکسي دربست گرفتي؟


گفتم: نه !



گفت: تا حالا به يک کنسرت عالي رفتي؟


گفتم: نه !



گفت: تا حالا غذاي فرانسوي خوردي؟



گفتم: نه !



گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟



گفتم: نه !



گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟



با درماندگي گفتم: آره، .... نه، ... نمي دونم !!!





ويلان همين‌طور نگاهم مي‌کرد.




نگاهي تحقيرآميز و سنگين ...





حالا که خوب نگاهش مي‌کردم، مردي جذاب بود و سالم.




به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود




و تاکسي رسيده بود.






ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جمله‌اي را گفت.






جمله‌اي را گفت که مسير زندگي‌ام را به کلي عوض کرد.



ويلان پرسيد: مي‌دوني تا کي زنده‌اي؟



جواب دادم: نه !





ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني.





ارسال شده توسط:




آقای مشکوة توکلی


سهراب سپهري از دیدگاه روانشناختی

سهراب سپهري از دیدگاه روانشناختی
________________________________________
تحليل زندگي سهراب از منظر روانشناختي كاري دشوار است. هر چند كه سروده هايش در دسترس است و زندگي او به وسيله افراد مختلف نقل شده و او توسط افراد گوناگوني توصيف شده است اما براي داشتن يك تحليل روانشناختي عميق نياز به اطلاعات جامعتري است. تحليل مختصر پيش رو بر اساس سروده هاي خود سهراب و شنيده ها از افراد معتبري است كه با سهراب زندگي كرده اند يا با او در ارتباط بوده اند. مهمترين ويژگي اين شنيده ها آن است كه همه افراد بر خصوصيات مثبت سهراب تمركز داشته اند و به طور معناداري از سهراب «خوب مي گويند». با در نظر گرفتن اين ويژگي كه در گفته هاي افراد مختلف به وفور ديده مي شود تحليل مختصر و کلی از سهراب سپهري ارائه مي شود که به طور قطع انعکاس دهنده تمام شخصیت سپهری نیست.
سهراب سپهری را شاعر طبیعت و امید نامیده اند. توصیف طبیعت و استفاده از مضامینی که با طبیعت گره ناگسستنی خورده اند در سراسر شعر سهراب دیده می شود. این نزدیگی و انس با طبیعت شاید ریشه در کودکی سهراب داشته باشد. سهراب کودکی خود را در باغ بزرگ اجدادی که پر از گل و گیاه و درخت بود، گذرانید و در باغی زندگی می کرد که به گفته خواهرش شمارش درختان آن کار ساده ای نبوده است. سر تاسر کودکی سهراب و خواهرو برادر هایش لبریز از بوی گلهای داوودی، شب بو، زنبق و اطلسی بوده است و انعکاس این دوران زندگی با طبیعت را می توان به وضوح در اشعار سهراب مشاهده کرد.
سهراب دوران کودکیش را با نشاط و دوست داشتنی توصیف می کند. کودکی سهراب با طبیعت آمیخته بود و ارتباط نزدیکی با آن داشته است. او در 14سالگی از یک خانه پر از درخت به خانه ای نقل مکان می کند که از هیچ گل و درختی خبری نیست. در این برهه از زمان است که ارتباط او با طبیعت کم می شود اما علاقه اش افزون می گردد. بازگشت به دوران کودکی در اغلب ابیات شعر سهراب دیده می شود و این بازگشت در اشعار او انعکاس یافته است.
باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آینه بود
باغ ما شاید،قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه کال خدا را درآن روز ،می جویدم در خواب
آب بی فلسفه می خوردم
توت بی دانش می چیدم
زندگی چیزی بود، مثل یک بارش عید، یک چنار پر سار
زندگی در آن وقت،صفی ازنور و عروسک بود
یک بغل آزادی بود، زندگی در آن وقت، حوض موسیقی بود
او در بازگشت به این دوران از روز های خوب کودکی به نیکی یاد می کند و باغ اجدادیش را به تصویر
می کشد و شادی ها، شیطنت ها و بازی ها و غم های کودکیش را در قالب اشعار لطیفش نمایش می دهد. به نظر می رسد برای سهراب دوران کودکی، دوران کم تنش و کم اضطرابی است که سهراب با بازگشت به آن دوران خوب، تلاش می کند تا به غم های احتمالی روزگار بزرگسالی کمتر مجال بروز دهد.
روایت است که سهراب برای خودش عروسکی داشت که لابلای گل های باغ پدری با آن بازی می کرد. بازی با عروسک یک پسر، معمولاً از سوی خانواده ها منع می شود و این تمایل وجود دارد که پسر با اسباب بازی های پسرانه بازی کند كه این تمايل در شكل افراطي خود منجر به کلیشه سازی جنسیتی می شود که گاهی مانع رشد کودک است اما این موضوع در مورد سهراب وجود نداشته و این کلیشه سازی جنسیتی در او ایجاد نشده تا روح لطیف او پرورش بیابد. این موضوع در اشعار سهراب نيز انعکاس می یابد به طوریکه در شعرهای سهراب عمدتاٌ تصاویر زنانه ای از طبیعت به تصویر کشیده می شود و این حالت تا آخرین اشعارش ادامه می یابد و در آخرین اشعارش او تلاش می کند تا از تصاویر زمخت استفاده کند. به نظر می رسد در شخصیت سهراب بر اساس نظریه یونگ دوجنسي بودن رواني شخصيت پذیرفته شده است. این موضوع یعنی پذیرش دوگانگی جنسی- روانی از گامهای مهم و از دشوارترین گامها در فرایند تفرد است که طی آن فرد دوگانگی جنسی- روانی خود را می پذیرد و ویژگیهای جنس مخالف را نیز بروز می دهد و دلیلی برای آنکه فقط مردانه یا فقط زنانه عمل کند نمی یابد. تفرد در نظریه یونگ به این معنا است که فرد بتواند استعدادهایش را پرورش دهد و به انطباق هشیاری و نا هشیاری دست یابد.
الگو برداری و همانند سازی با والدین می تواند یکی از عوامل مهم در گرایش سهراب به هنر و ادبیات و موفقیت در این زمینه باشد. پدر سهراب سپهری، همان گونه که در «صدای پای آب» خود سهراب عنوان می کند، خطی خوش داشته و با منبت کاری آشنا بوده و تار را خوب می نواخته و خوب می ساخته. مادر وی نیز اهل شعر و ادب بوده است. همیشه پس از صرف شام، کتاب خوانی دسته جمعی شروع می شد. خانواده سپهری از یک کتاب فروشی، رمان های بزرگ دنیا را قرض می گرفتند و همراه با مادر به ترتیب آنها را می خواندند. به این ترتیب کودکانی هم که می توانستند بخوانند، داستان ها را می شنیدند و لذت می بردند. حافظ خوانی و مشاعره هم کاری بود که مادر سهراب هیچ وقت از آن غفلت نمی ورزید. زندگی در خانواده ای که با هنر و ادبیات ارتباط نزدیکی داشته اند و مطالعه جزء سبک زندگی و عادتهای زندگی آنها بوده است، و دیدن اینکه مثلاً پدرش تار می نواخته یا مادرش شعر می خوانده، ممکن است در سهراب نگرشی مثبت نسبت به هنر و ادبیات ایجاد کرده باشد چرا که در کودکی چیزی خوب است که والدین به عنوان منبع قدرت آنرا انجام می دهند. ممکن است این نگرش در دوره های بعدی زندگی تعدیل شود اما این امکان نیز وجود دارد که به علایق کودک در آینده تبدیل شود. به هر حال اگر سهراب با استعداد هنری و ادبی در خانواده ای به جز خانواده خودش پرورش می یافت شاید سرنوشت دیگری در انتظارش بود و شاید این استعدادها به این شکل تجلی نمی یافت


از خصوصیات سهراب احساس نزدیکی و تمایل به درک احساسات دیگران و تمایل به کمک کردن به آنها ذکر شده که همه در قالب علاقه اجتماعی که از ویژگی های افراد خود شکوفا است قابل تفسیر است.
یکی از خصوصیات افراد خود شکوفا خود انگیختگی، سادگی و طبیعی بودن آنها است. رفتار افراد خود شکوفا بی پرده، مستقیم و طبیعی است.این افراد به ندرت احساس های خود را مخفی می کنند یا نقش بازی می کنند.این ویژگی در سهراب قابل مشاهده است. نقل است که صراحت لهجه و شجاعت او را همگان قبول داشتند. او با آن که بسیار کم حرف وخجول بود، از چیزی نمی ترسید و به همین دلیل هنگامی که دانشجویان رتبه اول را به حضور شاه بردند و شاه از او نظرش را درباره نقاشی های اتاق خاتم خواست، سهراب با صراحت به او گفت که خوب نیستند. همه از پاسخ سهراب به هراس افتادند زیرا کسی قدرت انتقاد از شاه و تالارهایش را نداشت، اما پاسخ سهراب بقدری کوتاه و صریح بود که شاه هم آن را تصدیق کرد.
خصوصیت ديگری که مزلو برای افراد خودشکوفا قائل بود تمرکز بر مشکلات خارج از خودشان است. افراد خود شکوفا احساس می کنند رسالتی دارند که نیروی خود را صرف آن می کنند و احساس عمیق تعهد می کنند وآرمان های بلند در سر دارند. این خصوصیت در اشعار شهراب انعکاس یافته است به طوریکه چنین می سراید:
...خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
هر چه دشنام از لبها خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
پذيرش واقعيت مرگ و برخورد با آن به طوريكه ديگران به جاي آنكه به سهراب روحيه بدهند روحيه مي گرفتند نيز ويژگي روزهاي پايان عمر سهراب است. در حاليكه سهراب به بيماري سرطان مبتلا شده بود، همه تلاش مي كردند تا او چيزي از موضوع نفهمد. اما سهراب كه از موضوع با خبر شده بود در برابر در خواست مادرش براي مراجعه به پزشك براي معاينه عمومي مخالفت كرده و گفته است: « من خودم خوب مي دانم كه چه هنگام مي ميرم». از ديدگاه اصالت وجودي بزرگترين عامل اضطراب زا براي انسانها مرگ است. انسانها تلاش مي كنند تا با روشهاي مختلفي اين اضطراب را از خود دور كنند. يكي از اين روشها كه به نظر مي رسد سهراب از آن استفاده كرده است احساس كنترل بر اين پديده است. سهراب با گفتن اين جمله كه من خودم مي دانم كي مي ميرم و با ايجاد احساس كنترل و استثنايي بودن در خود موفق شده تا نگراني و اضطرابي كه مرگ غير قابل اجتناب براي هر انساني ايجاد مي كند را كاهش دهد.
در طول زندگي سهراب آن صفتي كه بارز و عيان است، خصوصياتي كه در وصف انسانهاي خود شكوفا نقل مي شود. خلاقيت، تجربه هاي عرفاني يا اوج، انسان دوستي، تمركز بر مشكلات خارج از خود همه از ويژگيهايي است كه از سهراب توسط افراد گوناگون نقل شده است. در ديدگاه يونگ به نظر مي رسد كه سهراب به يكپارچگي ناخودآگاه و خودآگاه تا حدود زيادي دست يافته و به فرآيند تفرد در طول زندگي اش نزديك شده است. شايد عدم ترس او از مرگ و پذيرش واقع بينانه آن نشان از آن باشد كه سهراب هرچند طول عمر زيادي نداشته است اما از عرض زندگي خود و دستاوردهاي آن راضي و خشنود بوده است و از ديدگاه اريكسون آنهايي كه از گذشته و دستاوردهاي زندگي خود راضي اند و به آن مي بالند در برابر پديده مرگ برخورد واقع بينانه و بدون تنشي خواهند داشت چراکه عمر رفته را بدون حاصل نمی بینند و چیزی دارند که بتوانند به آن ببالند.

منبع : منتال هلس

عرفان و سهراب سپهری
نگاه اسطوره اي سهراب سپهري به انسان و هستي
بابك صحرانورد



ماکس هورکهایمر یکی از اعضای بلند پایه مکتب فرانکفورت آلمان معتقد بود که درعصری که سخن از حذف فردیت ها ست باید به ارزش فردیت ایمان داشته باشیم. او خود را با چیزی که آن را ” گرایش به سمت جهانی عقلانی شده، خودکار و کاملاً اداره شده” می نامید در تعارض می دید. عقیده داشت درعصری که تمایل به حذف استقلال فرد وجود دارد جز تمایلات مذهبی، هیچ امیدی برای آزادی ولو محدود وجود ندارد. ۱
این نوع تفکرغربی همزاد خاصی در ایران و در آثار یکی از شاعران معاصر ما به نام سهراب سپهری دارد وهدف این مقاله نیز نگاه اسطوره ای سهراب سپهری به انسان و هستی و برخورد و تلاقی اندیشه ی شعری سهراب با عارفان شرقی چون لائوتسه و بودا است. گفته شده که شعرهای سهراب بشدت متأثر از افکارعارف هندی کریشنا مورتی ست. اما در واقع خود کریشنا مورتی نیز اساس اندیشه هایش را از فلسفه ی این دو عارف کسب کرده است. بدین ترتیب افکار مورتی نیز شرحی امروزی و مدرن از اندیشه های این دواستاد است .
سپهری در فصلی از زندگی خود به واسطه ی نقاشی سفری به ژاپن کرده است و قطعاً در آن دیار بوده که با اندیشه های چین و هند باستان و متفکران آن سرزمین آشنا شده است.

لائوتسه، بودا و سپهری

مروری دقیق در شعرهای سهراب نشان می دهد که نوع جهان بینی یا هستی شناسی او( نحوه نگرش شاعر به هستی و پدیده های آن) ازچه جایگاهی برخوردار است و تلاقی آنها با اندیشه ها و دغدغه های کدامین متفکران همسو ست.
اگر بخواهیم مضمون کلی آثار او بخصوص در چهار مجموعه آخر را به شکل یک روایت ساده داستانی بدون تعلیق بنویسیم این متن به دست می آید:
قهرمان شعرهای سپهری سالکی ست در جاده معرفت به قصد دریافت همه ی چیزها که درقلب هستی و انسان در جریان است و سلوک او نیزدر پی معنا دادن از طریق کشف و شهود ضمیرش معنا می یابد. او رونده ای ست که طی طریق کرده و زمان ها را در نوردیده است، اگر چه ازگذشته بریده و سودای آینده را نیز ندارد در زمان اکنون به سر برده و شارح بودن خود است. نگاه او به بیرون و درون، نگاهی در لحظه و خالی از واسطه است:
سفر مرا به زمین های استوایی برد/ و زیر سایه آن بانیان سبز تنومند/ چه خوب یادم هست/ عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:/ وسیع باش، و تنها، و سر به زیر، و سخت. ۲

و در این سفر خواهد آموخت که :
و من مفسر گنجشک های دره گنگم؟ / و گوشواره عرفان نشان تبت را/ ولی مکالمه، یک روز، محو خواهد شد / و شاهراه هوا را / شکوه شاه پرک های انتشارحواس/ سپید خواهد کرد. ۳

این منش و سلوک در واقع به کهن ترین تفکر مشرق زمین یعنی تفکر تائو در نوشته های استاد کهنسال چینی یعنی لائوتسه باز می گردد. لائوتسه اساساً مرد انتقاد بود. حرفهای پوچ و عقیده های بی مغز و بی معنی را با قضاوتی سخت و تند نابود می کرد. از تمدن عهد خود بیزار بود و خود را به آغوش آسایش بخش عرفان، تصوف و تفکر باطنی انداخته بود. تعلیمات او به نوعی شکاکی و بدبینی نیز منجر شد که ندای بازگشت به طبیعت را درمی داد و همچون ژان ژاک روسو می خواست انسان را دوباره به دنیای جنگل برگرداند.

لائوتسه فلسفه ی تائو(طریقت) را بنیاد نهاد وهمه ی آثار مکتوب را رد کرد و معتقد بود دانش فضیلت نیست ، زیرا برخی از شرورترین افراد جهان مردم تحصیل و دانشمند بوده اند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌( یاد آور این شعر حافظ: تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست ) او معتقد بود به کار بستن تائو برای روشن فکر شدن نیست، بلکه برای ساده ماندن است. ۴
در چین توجه به انسان جلب نظر می کند و به همین دلیل فکر چینی کاملاً به طرف اخلاق و جلوه ی خارجی و عینی اشیاء متوجه می شود. تعلیم لائوتسه هدف حکمت و فلسفه را نیل به زندگی معقول می شمرد و نیل به این مقصود را موقوف به درک مفهوم تائو می پنداشت. این تائو که او آن را “نظم کل” یا “نظام عالم” تلقی می کرد ظاهراً قبل از لائوتسه هم درحکمت چینی شناخته شده بود ولی او اولین کسی بود که آن را مبنای یک تعلیم اخلاقی منظم ساخت و نوعی اخلاق رواقی از آن به وجود آورد که توانست صلح و آرامش را در بین انسان ها تضمین کند.۵

لائوتسه استدلال می کند که انسان شرطی شده است و معتقد است خود یک پدیده بیگانه درذهن است. باید دست از تعبیر و تفسیر برداریم. باید در خویش تأمل کرد. این رقابت و مقایسه است که زندگی انسان را تباه می کند .
آیا می توانید دیگران را دوست بدارید/ آیا می توانید از ذهن خود دست بکشید؟/ وقتی مردم برخی چیزها را زیبا می دانند / چیزهای دیگر زشت می شوند. / وقتی مردم برخی چیزها را خوب می دانند / چیزهاتی دیگر بد می شوند / سخت و ساده یکدیگر را پشتیبانند ۶
دهانت را ببند،/ حواست را نادیده بگیر،/ زندگی ات را فراموش کن،/ گره هایت را باز کن، / نگاهت را نرم و لطیف کن، / و گرد و خاکت را بتکان؛/ این هویت اصلی توست./ چون تائو باش ۷
و در نمونه ای دیگر:
تائو همیشه در آرامش است / بدون رغابت غلبه می کند / بدون سخن گفتن پاسخ می دهد / تائو مرکز هستی است./ تائو گنج انسان نیک است/ و پناه انسان بد ۸

و سهراب در تاکید گفتار او مبنی بر اینکه نباید بین نگرنده و نگریسته چیزی واسطه باشد واز ذهنیت سازی دست بکشیم، می گوید:
پرده را برداریم:/ بگذاریم که احساس هوایی بخورد./ بگذاریم بلوغ ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند./ بگذاریم غریزه پی بازی برود./ کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد. ۹

شعرهای مسافر، صدای پای آب و حجم سبز در واقع شرح کشاف و استعاری کتاب لاتوتسه به نام تائو ت چنگ می باشد که شاید یکی از اولین کتاب هایی باشد که اندیشه هایش را به شکل و سیاق شعربیان کرده است.
شاعرعارف ما از شهر واز قیل و قال دنیای درهم و برهم بیزار است و خودرا به آغوش پاک و بی آلایش طبیعت و روستا در افکنده تا جانش را مهیای دریافت های نورانی الوهی کند.

می خواهد نگاهی باشد مابین خود و طبیعت به عنوان مظهر و مخلوق ذات برتر و هیچ واسطه ای را بر نمی تابد. در فلسفه ذن بودا نیز سالک می آموزد که به پدیده ها بدون واسطه و آموزش های قبلی بنگرد چرا که همین واسطه ها او را از دریافت های خالص و ناب دور می سازد.
مولفه هایی چون آب، روشنایی، گل سرخ، رفتن و بودن، برگ درختان، .. همه برگرفته از قاموس تفکر لائو تسه و بودا می باشد که سهراب با نگاهی آشنایی زدایانه وعمقی استعاری به آنها طراوتی دیگر بخشیده است.

پیرو آئین بودا، زندگی را ” شدن” پویا می بیند و نه ” بودن” ساکن و راکد. همه ی پدیده های جهان را فانی و دستخوش دگرگونی دایم می یابد . همه چیزها یا در حال به وجود آمدن و تولد هستند و یا در حال تخریب و انهدام و مرگ. بر طبق این آئین، دلبستگی به هر چیز ناپایدار، مولد رنج است. اما می توان رنج را باز داشت. روش بازداشتن رنج از طریق پیروی از اصول هشتگانه است.

پس یک بودایی با توان عملکرد کامل یک انسان اخلاقی، هشیار، هماره در کسب دانش کوشا و از بند طلب و آرزو آزاد است . پیروان بودا بیش از آنکه تحت تأثیر عواطف خود باشند، به دنبال درک و مفهوم همه چیزند. آئین بودا طریقی تنهاست که به شدت انفرادی است و در جهت درونی هدایت می شود. آئینی است که “خود” سندیت و درستی را تصدیق می کند و نیازی به اعتبار دیگری ندارد. ۱۰

من به مهمانی دنیا رفتم:/ من به دشت اندوه، / من به باغ عرفان،/ من به ایوان چراغانی دانش رفتم./ رفتم از پله مذهب بالا/ تا ته کوچه شک / من به دیدار کسی رفتم درآن سرعشق ۱۱

در مکاتب دراویش کردستان چنین موضوعی نیز صدق می کند. دراویش مکتب قادریه که سلسه آنها به عبدالقادر جیلانی یا گیلانی می رسد اساس اعتقادشان بر مستی روح و نشئه الهی و شادی، جنبش و رقص است. درویش یا سالک با این شیوه در صدد دریافت جرعه ای از نور معرفت است. اما دراویش مکتب نقشبندیه بر خلاف انها معتقدند سالک باید چشم جان خود را بر تمامی این مسائل بسته نگه دارد و تماماً به ریاضت نفس، قبض، انزوا، دوری و کناره گیری از مردم مشغول باشد تا از چشمه ی الهی فیضی به او برسد.
از نظر سهراب همه چیز خلق شده با هدف خاصی و همه باید خوب و انسان باشند. شعر سپهری در زمانه ی کشتن فردیت ها و جنگ و خونریزی شعری آرامش بخش است. و به اعتقاد دشمنانش شعری عوامانه شعر و البته فریب کارانه چرا که چشم خود را به روی بی عدالتی ها بسته و می گوید همه خوبند. شما اشتباه فکر می کنید. ” چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.” ۱۲

اندیشه اسطوره ای

انسان پیش از مدرنیته بطور غالب شیوه ” اندیشیدن اسطوره ای” داشت.
کاسیرر آن را” اندیشه اسطوره ای mythical thinking” خواند. که در نظریه او شکلی از اندیشه بود و به این ترتیب دو”جهان بینی” شکل گرفت که یکی بر”جهان بینی اسطوره ای” و دیگری بر”جهان بینی تجربی – علمی” استوار می شد. اولی اندیشه ای افسانه ای و رویایی یا گمان پردازانه و تصوری بود که شاید بیشتر از ذهنیت خرد گریز انسان بر می خواست و دومی اندیشه ای مبتنی بر واقعیت عینی و ملموس، تجربه پذیر و قابل سنجش و تکرار به شمار می آید. ۱۳
نگاه کلی و اسطوره ای او به انسان این است که او به انسان خوب جهانی بدون توجه به نیازهای روانشناختی و اجتماعی نظردارد، همچون سقراط که در پی ساختن انسان تئوری زده بود که نیچه بر این کار سقراط رخنه گرفت. نگاه سهراب در کل به انسان یک نگاه خاص در یک دوره زمانی خاص نیست. او به انسان در کل تاریخ بشریت می نگرد. انسان اسطوره ای روئین تن .

شعربلند صدای پای آب، و شعرهای کوتاه پشت دریاها، واحه ای در لحظه، نشانی، پیغام ماهی ها، آب و تعدادی دیگر ازمجموعه شعرحجم سبز و مسافر سرشار از حس اندیشه ی اسطوره ای است:

قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب/ که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق / قهرمانان را بیدار کند. / قایق از تور تهی / و دل از آرزوی مروارید/ همچنان خواهم راند ۱۴

اگر شعری از اورا بخوانید، متوجه می شوید که هرکلمه یا واژه به دقت درکنارکلمه ی دیگر گذاشته شده تا منظور شاعر را به ما بفهماند. نگاه سپهری به مقوله ی شعر قطعاً با نگاه شاعری چون شاملو بسیار متفاوت است. سپهری شاعر را فرزانه و خردمندی می داند که باید زشتی ها و پلشتی های واقعیت این دنیا را زیبا نشان دهد. برداشت شاملو از انسان، انسان اجتماعی است که با هیچ حکومت و نهاد قدرتی سر سازش ندارد. انسانی که بیشتر از آنکه به خود متعهد باشد به ملت و جامعه اش تعهد دارد و در این رهگذر از مرگ و سفر و غربت لب به شکوه می گشاید.

اما سپهری انگار در هوایی دیگر سیر می کند:
هر کجا هستم، باشم / آسمان مال من است./ پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است./ چه اهمیت دارد/ گاه اگر می رویند/ قارچ های غربت؟ ۱۵

شعر سهراب واقعیت را به همان شکلی که هست، وا می گذارد، بی آنکه چون روشنفکری دگراندیش آن را به بوته نقد بکشاند؛ چراکه هیچ چیز نازیبایی در آن نمی بیند، چرا که بر اساس اصول انسانی و اخلاقی او این انسان است که باید شعور الوهی خود را با طبیعت یکسان کند و خود را درگیر مسایلی دون و پست همچون برقراری عدالت اجتماعی، سیاست و مفاهیمی از این قبیل نکند. این گونه زیستن خواهی نخواهی در قدم اول دل گسستن و طلب چیزی نکردن را به ذهن متبادر می کند. در این زمانه پر تلاطم که شعر از رنج انسان می گوید، شاعر در ذات خود یک آنارشیست است که سعی در بازنمایی همه ی آن چیزهایی ست که تا به حال دیگران از آن دم نزده اند اما با زبان خاص خود که مختص دوره زمانی هم باشد.
شعر او صمیمی ست. این درست است اما شعر سهراب در فرم یک نقیضه می سازد چرا که اگر ما بندی از یکی از شعرهای مجموعه حجم سبز یا شعر مسافر را برداشته و به صدای پای آب بچسبانیم باز همین حس در شعر می تراود و اصولا نوع شعر سهراب و تفاوتش با دیگران هم این می باشد.

کلام واپسین

شعرسپهری نوعی واپس گرایی و حسرت به آرامش های از دست رفته را درمخاطبان خاص خود بیدار می کند که ریشه در شکست های فلسفی و اجتماعی دارد. جامعه ای که یک دوره اضمحلال وعقب ماندگی فرهنگی را آزموده، اکنون برای تسلی چنین شکست ها یی رو به سوی شعرهای او، روانشناسی فردی، آثار و نوشته های عرفای معاصرچون اشو و کریشنا مورتی و حتی روانکاوی اریک فروم و کارل هورنای می آورد و سعی دارد این تجربیات تلخ را در پس این گونه آثار پنهان کند.
در حقیقت گرایش به عرفان درعصرمدرنیسم به نوعی بازتاب وضع و موقعیت انسان معاصر است . انسانی که تمام زندگی خود را آنچنان صرف صدای درون می کند که دیگر فریاد بیرون را نمی شنود. گریز به خیال، عشق، رفتن و مهاجرت کردن از نوع انفسی، از مولفه های شعر سهراب به شمار می روند .
شعر سپهری بخصوص بعد از انقلاب ایران وارد قشر گسترده تری از شعرخوانان شد. تسلی بخش برخی از افرادی که در طلب آرامش و سکون درونی، ازهیاهوی انقلاب، گریزی همیشگی به شعرهای او می زدند و درد تنهایی و غربت خود را با خواندن ” صدای پای آب” و”حجم سبز” او تسکین می دادند.
واقعیت این است که حرف زدن در مورد شعر سهراب بسیار ساده تر از شعر فروغ و نیما و شاملو ست.
فرهنگ وا‍ژگان شعرسپهری از آسمان به زمین افتاده و سپهری پیش از آنکه این واژه ها در کوچه ها و خیابان های ماتم زده و تاریک روشن بریزند و رنگ تعهد اجتماعی به خود بگیرند، آنها را درسبد واژه های خود ریخته، رنگ عرفان و اخلاق مدرن به آنها زده، صیقلی نو داده و با ذهن شفاف خود آمیخته و آنگاه به تابلوهایی به اشکال مجرد در آورده است. سپهری در دهه ۳۰ و ۴۰ که اوج خفقان های سیاسی و اجتماعی بود و هنرمندان با زبان استعاره درآن روزگار یاس،‌ لولی وشانه سرود غم انسان سر می دادند و جوی های خون از دشنه ی جلادان راه افتاده بود، حدیث شقایق و زندگی و صلح سر می داد. انگار ” مردی که در غبار گم شد” ۱۶ را ندیده بود و”در گلستانه”۱۷ چیزی جز زمین نشئه شده از برکات الوهی را نمی دید.



تهران- پاییز و زمستان ۱۳۷۵
بازنویسی نهایی و ویرایش: فروردین ۱۳۸۸

پانوشت ها:
۱- مقدادی، بهرام:” فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی”، انتشارات فکر روز ، تهران ۱۳۷۸
۲- سپهری، سهراب:”شعر مسافر “، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۳- همان
۴- صحرانورد، بابک:”حکمت شرق؛ با نگاهی به فلسفه چین و هند باستان، بابک صحرانورد، سایت اینک فلسفه، فروردین۱۳۸۸
۵- همان
۶-لائوتسه:” تا ئوت چنگ”، ترجمه ی فرشید قهرمانی، انتشارت مثلث، تهران ۱۳۸۴
۷- همان
۸- همان
۹ - سپهری، سهراب:” شعر بلند صدای پای آب” هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۰- مینگ، دووی، استریک من، مایکل، رینولز، فرانک:” کنفوسیوس ، دائو و بودا”، ترجمه غلامرضا شیخ زین الدین، نشرمروارید، ۱۳۸۴
۱۱ - سپهری، سهراب:” شعر بلند صدای پای آب ” هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۲- همان
۱۳- کاسیرر، ارنست:” فلسفه صورت های زبان”، ‌ترجمه یدالله موقن، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۷۸
۱۴- سپهری، سهراب:” شعر پشت دریاها”، مجموعه شعر حجم سبز، انتشارات کتابخانه طهوری ، تهران ۱۳۷۰
۱۵- سپهری، سهراب:” شعر بلند صدای پای آب ” هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۶- نام مجموعه شعری از نصرت رحمانی که دردهه سی و در اوج خفقان ها بر سر زبان ها بود.
۱۷- نام شعری از سهراب سپهری از مجموعه “حجم سبز”، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰

منبع:http://adambarfiha.com

اهانت به مشاهیر ایران زمین و سکوت سایت های خبری به اصطلاح مستقل

طی یک ماهه اخیر موجی سازماندهی شده از سوی کشورهای بیگانه که توسط تجزیه طلبان داخلی به نمایش در می آید مدام در مقالات و نوشته های مختلف شخصیت های بزرگ و غیر قابل انکاری همانند حکیم فردوسی و ارد بزرگ را مورد شدیدترین واژه های اهانت آمیز خود قرار داده اند . آنچه آنها می کنند جای تعجبی ندارد چون بدنبال نابودی ایران زمین هستند و در نهایت می دانند کشوری که فرهنگش خدشه یابد رو به ضعف می گراید و آماده تجزیه می شود . دوست هم اندیش و میهن پرستم فهیمه سرابی نوشته است خبر این حملات و لینک اهانت های آنها را در اختیار سایتهای : تابناک ، الف ، گویا نیوز، میزان ، فردا و... قرار داده است اما تنها سایت الف به این اعتراض لینک داده است و بقیه آنها تا این لحظه که من این متن را می نویسم سکوت کرده اند ! باید از این سایت های به اصطلاح مستقل پرسید توهین به بزرگترین شاعر تاریخ ایران و جهان و همچنین بزرگترین اندیشمند حال حاضر ایران برای شما این قدر کم اهمیت است !!! شما که دائما این روزها در حال مچ گیری از رقبای سیاسی خویش هستید برایتان اعتراض در مقابل این حرکات های فرهنگی ، بی ارزش جلوه می کند ! می دانید اگر فرهنگ نابود شود کشتی و عرشه ایی برای قدرت نمایی شما نیز باقی نمی ماند ؟

در نهایت ضمن ابراز تاسف از این همه بی مبالاتی سایتهای مطرح کشورمان نظر شما را به لینک های زیر جلب می کنم که پر است از اهانت به فرهنگ ، تاریخ و مشاهیری همچون حکیم فردوسی و ارد بزرگ ، تا اگر شما مخاطب گرامی دستی در نوشتن دارید در اعتراض به این حملات شوم در هر جایی که لازم می دانید اعتراضیه ایی بنویسید :



http://milliharakat.com/articleno812.php اهانت هاي اوجالان ساوالان

http://milliharakat.com/articleno836.php نوشته اهانت آميز بوزقورد موغانلي

http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/zahtabi/articleid/538712/ نوشته اهانت آميز در کلوپ زهتابی

http://dusunce.blogfa.com/post-208.aspx ارد بزرگ!!! و پان فارس هاي کوچک!!!! - ابراهيمي

http://dusunce.mihanblog.com/post/5 دوشونجه

http://dusunce.turkblog.com/2009/09/21/httpdusunceblogfacompost-208aspx همان مطلب

http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/azerbayijanilar/topicid/1959314 همان مطلب

http://dusunce.blogfa.com/post-218.aspx دوشونجه

http://dusunce.mihanblog.com/post/6 دوشونجه

http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/azerbayijanilar/topicid/1959309 همان

http://groups.yahoo.com/group/AzerNews/message/32349 مسير ارتباطات گروهي آنها

http://far.baybak.com/shomareh_782.azr اوجالان ساوالان



مطلبی که قبلا در اعتراض به این جریانها نوشته بودم در لینک زیر موجود است :




پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان