۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

در نقد فایده گرایی | اخلاق علیه حقوق /نویسنده آقای حسین فراستخواه/نویسنده خبرنگار وپژوهشگر

در نقد فایده گرایی / اخلاق علیه حقوق

اشاره‌ای به محدودیت‌های فایده‌گرایی

اخلاق علیه حقوق
نویسنده آقای فراست

آقای حسین فراستخواه
معرفی نامه ایشان از زبان خود او:

درباره من اگر بر‌هنه توانی شدن پیش آفتاب بهتر، که آن آفتاب سیاه نکند بل که سپید کند و اگر نه، باری جامه را سبک‌تر کن تا ذوق آفتاب را بینی. مدتی به ترشی خو کرده‌ای باری، شیرینی را نیز بیازما.
مولوی – فیه ما فیه

در خانقاه طاقت من ندارند، در مدرسه از بحث من دیوانه شوند؛ مردمان عاقل را چرا دیوانه باید کرد؟ با او امکان نبود گفتن، الا همبن که من صوفیم! نیستم، این خانقاه جای پاکان است که پروای خریدن و پختن ندارند.
شمس تبریزی - مقالات

تحصیلات علوم انسانی - حقوق
شغل روزنامه‌نگار و دانش‌پژوه
سرگرمی ها * شنیدن موسیقی سنتی و کلاسیک
* دیدن فیلم های انسان‌گرا
* پیاده روی و کوه پیمایی
* خواندن کتاب
* آشپزی
* گردش در کتابفروشی‌های میدان انقلاب
* نوشتن وبلاگ!
علاقه مندی ها * غذاهای گیاهی
* انواع قهوه به خصوص اسپرسو
* مطالعه!
* عکاسی
* انواع محصولات سفالی
* کاست های موسیقی
* انسانهای زیبا
* تئاتر
* فیلم‌های انسان‌گرا
________________________

در نقد فایده گرایی /اخلاق علیه حقوق
چهارشنبه 27 آبان ماه سال 1388


اشاره‌ای به محدودیت‌های فایده‌گرایی
اخلاق علیه حقوق
هرچند می‌توان بی‌فایده بودن فایده‌گرایی را با استفاده از منطق خودش نیز نشان داد، اما نمی‌توان این را دلیلی بر انکار اهمیت فکری و فلسفی جان استوارت میل دانست. البته او کوشید ایده فایده‌گرایی را که از پدرش (جیمز میل) و نیز جرمی بنتام (رفیق پدرش) به ارث برده بود، به‌زعم خود بازخوانی و اصلاح کند. با این همه، ایده فایده‌گرایی به‌رغم هواداران غیور، همواره منتقدانی سرسخت و جدی نیز داشته است.

در عمده‌ترین بخش اوایل قرن بیستم، میراث فایده‌گرایی قرن نوزدهم بر دوش متفکران سیاسی سنگینی می‌کرد. دکترین فایده‌گرایی در آثار بزرگانی چون جرمی بنتام، جان آستین و جان استوارت میل نضج یافت. ایده اصلی آن بود که بایستی مردم را به مثابه مصرف‌کنندگان آنچه حکومت مقرر می‌دارد، تلقی کرد و اینکه بایستی هدف مقررات مزبور به حداکثر رساندن برآیند رضایت مصرف‌کننده باشد. یعنی همان «حق با مشتری است»؛ و این حق، یک حق مشروط و مقید بود که شرط آن لزوماً در «مشتری بودن» تحقق می‌یافت. به تدریج در نیمه قرن بیستم انتقادات فلسفی برضد فایده‌گرایی مطرح شد، اما راولز این نقد را به سطح و ساحتی تازه آورد، چنانکه نظریه عدالت جان راولز کوششی بود برای فراهم آوردن بدیلی سیستماتیک برای فایده‌گرایی. پذیرش اصل فایده به صورت یک اصل کلی و به عنوان معیار غایی حق و باطل، عزت نفس گروهی از شهروندان را فرومی‌ریزد و این نتیجه‌ای خلاف هر اصل اخلاقی است.

برخی مانند ژوزف هامبورگر در کتاب «جان استوارت میل در‌باب آزادی و کنترل» ادعا می‌کنند که میل از طریق نقد ایمان مسیحی و جایگزین ساختن «مذهب بشری»، در هوای دفاع از «تجدید حیات اخلاقی بشریت» بود. این مدافعان توجه ندارند که اگر بزرگترین مشکل دکترین اجتماعی کلیسا، مداخله بی‌حد و حصر در ساحات مختلف حیات انسان بود، در مقابل، میل نیز حتی در حوزه رفتار فردی قائل به جواز مداخله است. او مخالف مداخله افکار عمومی بود، ولی با مداخله اشخاص یا مقامات عالی مخالفتی نداشت. از دیدگاه میل، دولت باید مسئولیت‌های گسترده‌ای را برای تأمین خیر عمومی و رفاه اجتماعی و کاهش شدت تضادهای طبقاتی بر عهده بگیرد. مارکس در این مورد با اشاره به تأثیراتی که انقلاب اروپایی 1848 بر انگلستان گذاشت، امثال جان استوارت میل را جزو کسانی قلمداد می‌کند که کوشیدند تا اقتصاد سیاسی سرمایه را با خواستهای پرولتاریا وفق دهند و بنابراین التقاطی توخالی شکل گرفت که عملاً نتیجه مثبتی نمی‌توانست در پی داشته باشد.

میل دولت را مؤسسه‌ای اخلاقی می‌دانست که غایت اخلاقی «پرورش فضیلت در فرد» بر عهده اوست. می‌توان گفت، مدافعان فایده‌گرایی به همان نسبت که بر اصالت لذت، خوشی و سعادت شهروندان تأکید می‌کنند، از اصول و آرمانهای دموکراسی لیبرال دور می‌شوند. انقلابیون فرانسه هم در دموکراسی دیکتاتور‌منشانه خود می‌خواستند آرمان آزادی را در ذیل هدف سعادت و لذت قرار دهند و در تحقق این هدف نیز از توسل به خشونت ابایی نداشتند و چنین می‌شد که فقط هواداران انقلاب شهروند و برابر به شمار می‌رفتند و مخالفان و دشمنان انقلاب شهروندان برابر محسوب نمی‌شدند.

میل معتقد بود تنها موردی که افراد بشر مجازند به تنهایی یا به طور گروهی متعرض آزادی هریک از همنوعان خود بشوند، هنگام مواجهه با وضعیتی است که در آن اصل صیانت ذات به خطر افتاده باشد. اما به قول مک آیور این التماس اخلاقی و تمنای سیاسی راه به جایی نمی‌برد، زیرا ما نمی‌توانیم خود را با مقیاس سنجشی که جان استوارت میل برگزیده، راضی کنیم. زیرا مردم هم می‌توانند همان اصل صیانت ذات را که میل شخصاً بیان و قبول کرده، برای توجیه برخی اعمال دولت که جنبه احتیاطی، بازدارنده یا تنبیهی دارد، مطرح کنند.

هنری سیجویک، از دیگر چهره‌های مشهور فایده‌گرایی، معیار عادلانه بودن وضع جامعه را در این می‌دانست که نهادهای کلان آن جامعه طوری تنظیم شوند که جامعه و افراد آن به بیشترین حد رضایتمندی و لذت برسند. تصور او، مبتنی بر قبول عقلانی بودن فایده‌گرایی در مقابل دیگر رویکردها است. احتمالاً نتیجه چنین نگرشی این می‌شود که هر فردی در پیگیری منافع خویش، برای رسیدن به نقطه اُپتیمال سود و زیانهای خود، کاملاً آزاد است. از این نتیجه، به نتیجه دیگری می‌رسیم: اگر یک فرد می‌تواند تا حد امکان رفاه خود را ارتقا دهد، به طریق اولی برای جامعه نیز این حق محفوظ است که تا حد امکان رفاه اکثریت را بالا ببرد. همانطور که می‌بینید، در چنین نگرشی خیر مستقل از حق تعریف می‌شود و در چنین حالتی، حق به ابزار حداکثر‌کننده خیر مبدل می‌شود و در واقع حق به منزلتی مادون خود تقلیل می‌یابد. به بیان دیگر، آنطور که راولز می‌گوید، عملاً نهادها و کنش‌هایی برحق قلمداد می‌شوند که از میان بدیل‌های موجود بیشترین (یا تا حدی که جا دارد) خیر (فایده) را تولید کنند. در اینجا فایده‌گرایی گرفتار غایتمندی می‌شود و در این نظریه غایتمند، خیر مستقل از حق تعریف می‌شود. بنابراین فایده‌گرایی به مثابه دکترینی غایت‌شناختی، در خصوص نحوه تشخیص مفهوم خیر، متوسل به رهیافتی کمال‌جویانه می‌شود (این را در نزد ارسطو و نیچه هم می‌توان یافت). حال اگر خیر به مثابه لذت تلقی شود، لذت‌گرایی نام کلی و هدف کلی آن فلسفه اخلاق می‌شود. آن وقت باید پرسید که آیا عدالت نیز در این فلسفه اخلاق با معیار لذت یا برآیند امیال و ترجیحات عمومی تعریف می‌شود؟ آیا می‌توان از این رهگذر زیانهای اندک برخی را با استناد به سودهای کلان دیگران توجیه کرد؟ آیا می‌توان نقض آزادی شمار اندکی را به واسطه خیر بزرگتری که افراد بیشتری در آن سهیم‌اند، برحق انگاشت؟ در اینجاست که یکی از محدودیت‌های عمده فایده‌گرایی رخ می‌نماید؛ اینکه فایده‌گرایی، اصل انتخاب عقلانی برای یک فرد را به کل جامعه تعمیم می‌دهد.

ایرادهای بسیاری علیه فایده‌گرایی به عنوان دکترینی کلی برای فلسفه اخلاق اقامه شده‌است. ویلیام اچ. ویلیامز در کتاب «محدودیت‌های فایده‌گرایی» با اشاره به اینکه پرسش‌های سنتی از فایده‌گرایی همچنان به قوت خود باقی‌اند، به طرح مجدد برخی از آنها می‌پردازد، از جمله اینکه معیار نهایی رفتار چیست؟ خیر یا شر است که رفتار از آن ناشی می‌شود؟ آیا خیر مترادف است با سعادت و شادی، یا ارضای امیال، یا چیز دیگر؟ به فرض شناخت معیار خیر و فایده، اگر خیر را معیار رفتار مفروض بدانیم، حال این سؤال مطرح می‌شود که این معیار چگونه باید اعمال شود؟ چه چیزی دقیقاً نقطه ثقل خیر (یا شر) است که بر اخلاقی بودن کنش‌هایی که تولید می‌کند، تأکید می‌ورزد؟ آیا ما باید در هر شرایطی به دنبال انجام عملی باشیم که خیر بیشتری (یا دست‌کم خیر حدالامکان بیشتری) از هر بدیل دیگری تولید می‌کند؟ آیا تکالیف اخلاقی دیگری هم هستند که ما را ملزم به چیزی غیر از حداکثر کردن خیر (فایده) کنند؟ پرسش‌های دیگری نیز مطرح شده است؛ از جمله اینکه آیا تمام خیرهای بشری اصولاً سنجش‌پذیرند؟

به نظر می‌رسد فایده‌گرایان با تقلیل تمام ارزش‌ها به ترجیحات و تمایلات، از ایجاد تمایزی کیفی در ارزش‌ها بازمی‌مانند و نمی‌توانند فرق میان تمایلات اصیل و حقیر را دریابند. همچنین اینطور به نظر می‌رسد که فایده‌گرایی نمی‌تواند مبنایی قانع‌کننده برای اصول لیبرالی مشتمل بر احترام به حقوق فردی پیش نهد. بنابراین می‌توان گفت فایده‌گرایی روی دیگری هم دارد که چندان لیبرالی نیست. مثالی که مایکل سندل در کتاب «لیبرالیسم و منتقدان آن» می‌زند این است که اگر رومی‌های بسیاری در کولوزئوم گرد آیند و دریده شدن یک مسیحی را به وسیله یک شیر به تماشا بنشینند، برآیند لذت رومی‌ها بر درد و الم مسیحی قربانی شده می‌چربد، هرچند رنج او در این قضیه عظیم و سترگ هم باشد. عبارت اُخری مثال فوق این می‌شود که وقتی اکثریت مردم جامعه‌ای از یک آیین کوچک مربوط به اقلیت نفرت داشته و خواهان ممنوعیت آن باشد، کفه ترجیحات در جهت سرکوب یا مصادره آیین اقلیت حرکت می‌کند نه در جهت تساهل.

فایده‌گرایان دفاع مناسبی از حقوق فردی ندارند. اگر دفاع می‌کنند به این دلیل است که معتقدند رعایت این حقوق در زمان حال، متضمن نفعی بزرگ در بلندمدت خواهد بود. این تحلیل، چیزی جز یک محاسبه شکننده و وابسته به اوضاع و احوال نیست و به سختی می‌تواند این وعده لیبرالی را تضمین کند که ارزشهای عده‌ای بر ارزشهای عده دیگر تحمیل نخواهد شد. بنابراین همانطور که اراده اکثریت ابزاری ناکافی برای سیاست لیبرالی است، فایده‌گرایی هم بنیادی ناکافی برای اصول لیبرالی است. می‌توان این گزاره را پذیرفت که حق اکثریت، حقانیت اکثریت نیست؛ و چنین گزاره‌ای عقلاً نیز قابل پذیرش و حتی انکارناپذیر به نظر می‌رسد، اما مسئله این است که خود حقیقت نیز در مناسبات قدرت فائقه تعریف و برساخته می‌شود. بنابراین اکثریت می‌تواند با توجیه اخلاقی، از حق اکثریت به حقانیت اکثریت نیز برسد و با استفاده از سیکل معیوب این استدلال، اموری مانند خشونت و سرکوب را نیز روا و مجاز بداند.

کانت در نقد فایده‌گرایی برآن است که اصول تجربی از قبیل فایده و مطلوبیت نمی‌توانند مبنای قواعد اخلاقی را تشکیل دهند. به‌زعم کانت، دفاعی تماماً ابزاری از آزادی و حقوق نه تنها این حقوق را آسیب‌پذیر می‌سازد، بلکه در حفظ احترام حیثیت ذاتی افراد نیز ناتوان می‌ماند. فایده‌گرا در محاسبه‌های خویش مردم را ابزار سعادت (خوشی، لذت) دیگران می‌داند نه به منزله غایاتی فی‌نفسه. فایده‌گرایی در پی آن است که رفاه عمومی جامعه به حداکثر برسد، از این رو جامعه به مثابه شخصی واحد در نظر گرفته می‌شود و بنابراین طیف متنوع و رنگارنگ امیال و ترجیحات و آرزوهای ما به نظام واحدی از آرزوها و نیازها تقلیل می‌یابد و همین نظام واحد است که باید تا می‌تواند به سوی حداکثری شدن پیش برود. فایده‌گرایان توجهی به توزیع خرسندی و رضایتمندی در میان افراد ندارند، مگر آنکه چنین توزیعی باز برآیند رضایتمندی و لذت کل جامعه (اکثریت) را تغییر دهد. چنین نگرشی لاجرم از احترام به تنوع و تکثر دیدگاههای مردم و تفاوتهای موجود در میان آنها غافل می‌ماند و برخی انسانها را ابزار و وسیله سعادت، لذت و خوشی همگان (اکثریت) قرار می‌دهد و بدین‌ترتیب در مراعات حرمت هر فرد به عنوان غایتی فی‌نفسه ناکام می‌ماند.

بنابراین به نظر می‌رسد که باید رهیافت فایده‌گرایانه را کنار نهاد و به جای آن از فلسفه اخلاقی که حقوق را اولی و جدی می‌انگارد، دفاع کرد. زیرا حقوق به واسطه صیانت از حیثیت ذاتی افراد یعنی با حمایت از حیات، آزادی و مالکیت، صورت‌بندی کلی اخلاق (مدل اخلاق) را معین و مقدر می‌کنند و بنابراین حتی از اصول اخلاقی مطلق نیز بنیادی‌تر و اصیل‌ترند. به قول سندل، برخی حقوق چنان بنیادی و اولیه‌اند که حتی خیر عمومی نیز نمی‌تواند آنها را مشروط و مقید کند. و نیز به قول راولز، حقوق تضمین‌شده به موجب عدالت را نمی‌توان تابعی از بده بستانهای سیاسی یا محاسبه منافع اجتماعی قرار داد. ما به ویژه در جامعه ایران، محتاج فهم و برآوردی از حقوق هستیم که به هیچ عنوان تابع هیچ ملاحظه‌ای، از جمله ملاحظات فایده‌گرایانه نباشد. ایراد فایده‌گرایی این است که اولاً قائم بر فهم خاصی از خیر، خوشی، سعادت و لذت است (چنانکه تمایز مفهومی دقیقی نیز بر آنها حاکم نیست) و ثانیاً محدود و منتهی است بر اولویت صرفاً یکی از شیوه‌های زندگی بر سایر شیوه‌ها.

نافایده‌گراها (از جمله لیبرالهای کانتی) در مقابل، قائل به ایجاد تمایز میان «حق» و «خیر»اند؛ یعنی معتقدند که باید میان چارچوبی از حقوق و آزادی‌های اساسی و مفاهیم خیر که مردم برمی‌گزینند تا در این محدوده به پیگیری آن بپردازند، تفکیک و تمایز گذاشت. بنابراین باید پیوسته به تمام هواداران فایده‌گرایی یادآوری کرد که کُمیت نظریه آنها مادام که مبتنی بر تصدیق شیوه مرجّح زندگی یا مفهوم خیر است، خواهد لنگید. زیرا اولاً هیچ شخصی اعم از دولت یا هر شخص حقیقی یا حقوقی دیگر، نمی‌تواند حقوق فردی را فدای خیر همگانی کند، ثانیاً نباید اینطور تصور کرد که آنچه حق را مشروع می‌کند، به حداکثر رساندن خیر یا رفاه عمومی یا بالابردن لذت است. عدالت ایجاب می‌کند، چارچوبی فراهم و تدارک شود که در آن، افراد و گروه‌ها بتوانند هدف‌ها و ارزش‌های خویش را طوری برگزینند که با آزادی دیگران تزاحم نداشته باشد و مانع اعمال حقوق دیگران نشود.

اگر پیروان فکری جان استوارت میل براین باورند که جوهر اخلاق سیاسی می‌باید بر صورت‌هایی از فایده‌گرایی مبتنی باشد، باید برای این پرسش توضیحی قانع‌کننده ارائه دهند و آن اینکه اینان نسبت خود با حقوق بنیادین و آزادی‌های اساسی را چگونه تعریف و مشخص می‌کنند. اگر آنها تمام خلاقیت‌های فکری، ذهنی و منطقی خود را هم مصروف اثبات کارآیی فایده‌گرایی کنند، بازهم در مقابل نظریه‌ای مبتنی بر حقوق اساسی دست‌خالی خواهند بود. تالی فاسد ایجاد و نگهداری چنین وضعیتی، خشونت و سرکوب است. خود فایده‌گراها نیز نمی‌توانند بپذیرند که شخص نسبت به غایاتش پسینی و ماتأخر است. شخص را نمی‌توان با غایات و اغراض او تعریف کرد. شخص مقدم بر اینهاست، زیرا او همیشه این امکان را دارد که غایات و اغراض و امیال و آرزوهای خود را مورد بازنگری و تغییر قرار دهد. اگر غیر از این بیاندیشیم، آزادی انتخاب را نفی کرده‌ایم.

نهایتاً اینکه سیاست خیر عمومی و مؤلفه اخلاقی مورد تأیید آن، راه پیشداوری و نابردباری و عدم تساهل را هموار می‌کند، زیرا علیرغم میل ما، ملت – دولت‌های معاصر، هیچ شباهتی با دولتشهرهای یونان ندارند. سیاست پاره‌پاره، منکسر و متکثر امروزی، اخلاق سیاسی ارسطویی را در بهترین حالتش نوستالژیک و در بدترین حالتش خطرناک و هول‌انگیز ساخته است و از این رو، هرگونه تلاشی برای حکومت خیر، غالباً امکان غلبه یک حکومت توتالیتر و مطلقه را مهیا می‌سازد.

* این یادداشت امروز در ضمیمه اعتماد منتشر شده است. (اینجا) + (ادامه)

در همین زمینه می‌توانید بخوانید:

* گفت‌وگوی اعتماد با دکتر مرتضی مردیها درباره فایده گرایی (اینجا) + (ادامه)

* یادداشت محمد میلانی: فرد، اخلاق سیاست (اینجا)

ماخذ:
http://farasat.blogsky.com/

داستان كوتاه - ciirang

عطاملك‌ جويني‌ كه‌ يكي‌ از وزيران‌ دربار هلاكو مي‌باشد و كتاب‌ تاريخ‌ جهانگشاي‌ او معروف‌است‌ به خواجه نصیرالدین توسی گفت اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست ؟ تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا در آییم؟
خواجه خنده ایی کرد و گفت بهترین جا ایران است و از برای شخص خود من زادگاهم توس ، شما را دیگر نمی دانم مختارید انتخاب کنید و عزم سفر نمایید.
عطاملک پاسخ داد برای دانشمندانی نظیر ما بستر آرامش دروازه های باشکوهتری به روی آیندگان خواهد گشود و خواجه به طعنه گفت البته اگر آینده ای باشد ! چرا که فرار اهل خرد ، نفع شخصی عایدشان می کند و در این حال دیار مادری همچنان خواهد سوخت امروز مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را به کار بردن برای رفع ایستیلای اجنبی است و اگر این کار نتوانیم دیگر فایده ایی برای زنده بودن نمی بینم .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .
عطاملک جوینی در حالی که به زمین می نگریست به خواجه نصیر الدین توسی گفت برای من بزرگترین نعمت همین است که در کنار آزاده مردی همچون شما هستم .

منبع : ciirang
http://www.ciirang.com/showthread.php?p=132401

ارد بزرگ از انجمن دنياي دانلود

خلاصه زندگی نامه :
- بی شک ارد بزرگ برجسته ترین اندیشمند حال حاضر ایران است .
- اندیشه های او در کتابی با عنوان آرمان نامه گرد آوری شده است .
- روح میهن پرستی و توجه ویژه اش به انسانیت بر سراسر نوشته هایش حاکم است .
- تا کنون در دهها کتاب به اشکال گوناگون به طرح نظریات و افکار او پرداخته اند .
- دو نظریه مشهور دارد به نام های قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه .
- دارای هواخواهان بسیار در رده های مختلف کشورهای آسیای میانه است .
- از دوستانش می توان به احمد شاه مسعود اشاره کرد و بسیاری معتقدند احمد شاه مسعود در پنج سال پایانی زندگی خود به خاطر ارتباط با او از یک چریک صرفا مذهبی تبدیل به یک مبارز ملی شد.
- داده های موتور جستجوگر گوگل نشان می دهد او پر طرفدارترین نخبه زنده ایرانیست .
- ریشه خانواده گی او را در تبار سلجوقیان می دانند همانهایی که شاهنامه را تکثیر کردند و تاریخ خورشیدی را در مقابل تاریخ قمری به ایرانیان عرضه نمودند .
- پارسی زبانان از پند های اخلاقی و اجتماعی او بیشترین استقبال را نموده اند .






زندگی نامه و بیوگرافی ارد بزرگ :
بی شک ارد بزرگ یکی از برجسته ترین اندیشمندان حال حاضر ایران است نگاهی سطحی به زندگی و آثارش ما را چنان شیفته خود می سازد که می توان با نوای صدایش رقصید و پیش رفت اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .
حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :
ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
و یا :
میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .

بجز ایران بسیاری در کشورهای فارسی زبان حوزه فرهنگی ایران از مریدان ارد محسوب می شوند . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند بمانند این مطلب که از سایت موسسه مطالعاتی فرهنگی روسیه, آسیای مرکزی و قفقاز (ایراس) برداشت نموده ام :
خاطره ای از احمد شاه مسعود و ارد بزرگ :
این خاطره حکایت از روابط نزدیک این دو تن دارد که در طی سالهای تنهایی احمد شاه مسعود و ظهور و قدرت دو چندان طالبان ، که کابل ، هرات و مزار در اختیار طالبان و نیروهای متجاوز پاکستان بود . هر روز دهها بار مناطق اندک باقی مانده بمباران می شدند و در آن هنگامه ، که افکار عمومی می پنداشت شیر تنگه پنجشیر ( مسعود ) به زانو در خواهد آمد، و اندک نیروی مردم افغانستان هم قربانی سیاستهای آمریکایی دولت پاکستان و عربهای متجاوز امارات واقع شود .ارد بزرگ ، احمد شاه مسعود را مورد حمایت خویش قرار می دهد و چنانچه در آن خاطره می خوانیم احمد شاه به شدت تحت تاثیر روح بزرگ او قرار می گیرد. در این خاطره زیبا می خوانیم ارد بزرگ هدیه ای برای احمد شاه مسعود می فرستد .آن هدیه در واقع یکی از آثار هنرمندانه اوست. تابلویی فوق العاده زیبا ، با تمی شگفت انگیز ...در آنجا شیر سنگی است که پایش زخم برداشته و آهوی ظریف و کوچک ، گونه خویش را بر زخم گذاشته تا خون بیرون نزند ... این تشبیه و استعاره زیبا گویای درک عمیق ارد بزرگ از شرایط نه چندان مناسب احمد شاه مسعود را داشت . و در ادامه آن خاطره می خوانیم وقتی احمد شاه آن اثر را از پیک ارد بزرگ ، در طی مجلسی دریافت می کند شدیدا منقلب و دگرگون می شود و چهره آرام و متین او به هم می ریزد او در آن جا از خواب شب قبل خود به نزدیکانش سخن می گوید بله خوابی که از ارد بزرگ ، یک اسطوره می سازد و برای قوم افغان آشنایی دیرین می شود ...

احمد شاه می گوید "خواب می دیدم پایم در نبرد زخمی شده و در آن هنگامه تنهایی مردی با لهجه ایرانی می گفت احمد شاه ناراحت نباش ، تو فرزند ایرانی !! . و در ادامه می گوید آن مرد بزرگ بسرعت پایم را می بست تا جراحتم التیام یابد"
این خاطره زیبا از جهات گوناگون قابل ارز یابیست نگاه عمیق و مسئولیت شناس یک هنرمند را نشان می دهد.او خود می اندیشد ، احساس مسئولیت می کند و بدون آن که منتظر این و آن باشد دست به عمل می زند شاید امروز این خاطره با همان آدمهای اندکی که از آن خبر داشتند هیچ گاه گفته نمی شد و این راز همچون راز مرگ احمد شاه در دل تاریخ مدفون می شد ، اما! اما ارد مسئولیت خویش را پیش وجدان و آرمانهای خویش به انجام رسانیده است.او به هنر ایرانی به عنوان ابزاری می پردازد که می تواند قسمتی از خلقت انسانی که نیروی ست آسمانی ، را برای رهایی و کمال بشر بکار گیرد آثار او مادی نیستند و با نگاه مادی هم غیر قابل تفسیراند ، بقول دکتر مهرانفر برای شناخت ارد لازم است تائو ، فردوسی بزرگ و خیام فیلسوف را بشناسیم او از تائو لطافت و گذرایی و از فردوسی بزرگ هدف و آرمان مقدس و از خیام فیلسوف جهان فانی و بی ارزش را آموخته است.
احمد شاه مسعود به گفته یارانش در سفرها و منزلش در کنار قرآن دیوان حضرت حافظ را هرگز از خود جدای نمی کرد و ارادت خواصی به حافظ گرانمایه داشت .
آری داستان ارد داستان مردیست که عاشقانه سرزمین اجدادیش را ، فرزندان و تاریخش را دوست دارد اما این عشق موجب ستایشگری دائم و بی نتیجه گذشته نشده است . درسها و سخنان حکیمانه او این روزها از همه جا شنیده می شود صد ها هزار سایت و صدها نشریه روزانه کلام دلنشین او را تکرار می کنند و نسلی را با خود همراه نموده اند .
تصور این بود که جوانان ایران با اندیشمندان خویش قهر نموده اند اما امروز به خوبی شاهد موجی هستیم که همراه با اندیشمند معاصر آنهاست . ایرانیان هیچ وقت روشن اندیشان خویش را رها ننموده اند آنان بدنبال ندای حقیقی انسانهای آزاده اند . و او می گوید : رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . و این ندا را امروز در گلوی خسته و غمگین ارد یافته اند اشک ها و غمگنانه های او نوای دل انگیز هزاران هزار مشتاق رشد و آرمانخواهی ایرانیان گشته است آن گاه که می گوید : یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست .
سخن گفتن از ارد OROD کار ساده ای نیست او و خواست هایش را نمی توان در یک مجموعه کوچک و یا حتی دریک کتاب تعریف نمود آنچه من از این نابغه معاصر کشورمان می دانم آنست که زاده شهر توس نو (مشهد )است اما پدرش و اصلیتش از دیار شیروان یکی از شمالی ترین شهرهای خراسان بزرگ است به لحاظ نژادی به سلاجقه متصل می شوند چنانچه می دانیم هزار سال قبل سلجوقیان ایل بزرگی در ناحیه آمودریا و فرارود بودند (ناحیه ای که همکنون کشورهای تاجیکستان ، جنوب شرقی ازبکستان ، شرق ترکمنستان و قسمت شمالی افغانستان است ) سلجوقیان مسعود جانشین محمود غزنوی را از سلطنت به زیر کشیدند و رفته رفته گستره ایران را تا مدیترانه پیش بردند سلجوقیان گسترده ترین حکومت ایرانی را پس از اسلام بر سراسر منطقه گسترانیدن بازماندگان آنان در نواحی از مناطق شمال خراسان و منطقه بختیاری ایران ساکن شدند . بله خواجه نظام الملک توسی صدر اعظم دولت سلجوقی در سایه قدرتی که از علم و اندیشه های فردوسی بدست آورده بود ، توانست از خرابه غزنویان ، نظام اداری و اجتماعی درخشانی همچون تاسیس مدارس نظامیه و بفرمان ملک شاه سلجوقی که عاشق فرهنگ نیاکان و فردوسی بود تقویم خورشیدی ( جلالی ، شمسی ) را با کمک خیام و گروهی دیگر از نخبگان سرزمینمان ایران در مقابل هجری قمری تازیان ایجاد نمود .
مهمترین رکن اداره کشور در این دوره در اختیار مجلس ریش سفیدان بود آنان امرا و پادشاهان دودمان سلجوقی را بر می گزیدند و از قدرتی نظارتی و گاها تنبیهی برخوردار بودند ( شبیه سلسله اشکانیان )آنان معتقد به اصل فکر برتر بودند شاهنامه فردوسی و صدها اثر تاریخی دیگر را احیا کردند آنان حاکمیت تازیان (اعراب) را بطور کلی در خاورمیانه محدود به منطقه شبه جزیره عربستان نمودند نکته جالب در مورد گسترش حاکمیت این قوم بزرگ وجود داشت و آن مطلب این است که آنها هیچ گاه به شهرهای بین راه وارد نمی شدند تنها سفیری را به داخل شهر مربوطه می فرستادند و اولین خواستشان آن بود که دیگر خطبه ای به نام خلیفه بغداد خوانده نشود و رسما حکومت سلجوقی را بپذیرند .ذکر این حوادث تاریخی باعث می شود بهتر با اندیشمندی آشنا شویم که بر پیرامون خود دارای شناخت و ریشه است بقول حکیم فردوسی:
پدر چون به فرزند ماند جهان ........کند آشکارا برو بر نهان
گر او بفگند فر و نام پدر ...............تو بیگانه خوانش مخوانش پسر
کرا گم شود راه آموزگار ...............سزد گر جفا بیند از روزگار

به نظر من ما با شخصیتی روبرو هستیم که در این پیشینه کهن شناور است اهل خرد همواره در دوران زندگی این جهانی خویش در چنین وضعیتی قرار دارند . شما به زندگی سراسر رنج و اندوه فردوسی بزرگ نظری بیفکنید و سپس هزار سال بعد در همان شهر و همان خاک اخوان ثالث متولد می شود رشد می کند برگ می دهد و شاخسارش پر میوه می شود با همان غمها و همان محنت ها با همان آواز با همان آثار تراژیک ...
هر چند خود اخوان داشتن ریشه باستانی خویش را در قالب شعری رد می کند
اما اگر این ریشه نبود سفارش نمی کرد در کنار فردوسی بزرگ دفنش کنند ...
آری اُرد نیز با آثارش از ریشه های مشترکی سخن می گوید که شاید امروز در مرزهای کنونی ایران نباشد اما روان او همچنان در دره های شگفت انگیز بدخشان و کوههای مرتفع پامیر و رود بزرگ جیهون پرواز می کند
وقتی او را در حال صحبت با تاجیکان و یا اهالی شمال افغانستان و یا جنوب ازبکستان که گاها برای دیدنش می آیند می بینید متوجه می شوید که پرواز روح در دل تاریخ یعنی چه ، آنوقت که چشمان متعجب و مبهوت میهمانان را می بینید با آهنگ صدای او همراه می شوید و به ژرفای روان او فرو می روید .

اندیشمند و متفکر ایرانی که نظریات شگفت انگیز او موجب جلب و گرایش بسیاری از علاقمندان به علوم انسانی و بعضا علوم سیاسی شده است . ارد بزرگ به نوعی معمار است ، او از آینده ایی سخن می گوید که می تواند ایران را به جایگاه اصلی خود باز گرداند . شاید مهمترین نظریه او یعنی قاره کهن خود به تنهایی بتواند بیشترین تغییرات را در سطح روابط خارجی ایران و 19 کشور اطراف آن بوجود آورد . او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را می کشند . و او می گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . و چین با شروع بحث جاده ابریشم بدنبال افکار استعماری است حال آنکه این جاده ، راه انتشار فرهنگ غنی ایران به شرق و غرب بوده است و نمونه آن افکار میترایزم و شاهنامه فردوسی ماست که هر دو را با جعل اسامی چینی ها از آن خود می دانند .
او به ساختارهای سیاسی کشورهای محدوده قاره کهن نظری ندارد او همه را دعوت به همگرایی می کند او با دلایل بسیار ثابت می کند اگر این 20 کشور دست در دست یکدیگر بگذارند ساختاری بسیار قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهند یافت .
رنگ صورتی محدوده قاره کهن را به نمایش می گذارد
نقشی که ارد بزرگ برای ایران در قاره کهن قائل است نقشی فرهنگی و تاریخی نظیر یونان در اروپاست .
قاره کهن امروز اسیر آسیا و اروپاست .
تاریخ و فرهنگ در شرق به چین ختم می شود و در غرب به یونان .
یکی از وجوه جالب و بارز این نظریه ایجاد همگرایی بیشتر منطقه ایی است که خود موجب خلع سلاح تجزیه طلبان در سطح کشورهای منطقه می گردد .
ارد بزرگ با نظریه قاره کهن خود پرده از حقیقتی برداشته که تا کنون هیچ اندیشمندی به آن توجه نکرده بود .
یکی دیگر از ایده های او نظریه کهکشان بزرگ اندیشه است. که دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی است او با دلایل مستدل ثابت می کند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است و پیش بینی می نماید بزودی تعداد سایت های اینترنتی به چندین برابر جمعیت کره زمین برسند . او ثابت می کند جهان غرب با ابزار رسانه و اینترنت نمی تواند با تزریق فرهنگش یکپارچگی مورد نظر خویش را فراهم سازد .
با اینکه ایده های ارد بسیار جذاب است اما آنچه موجب شهرت روزافزون او گشته نصایح و پندهای حکیمانه اوست . پندهای او شامل تاکیدات مستمرش بر راستی ، احترام به ریش سفیدان ، پاسداشت اسطوره ها و میهن دوستی می گردد .
دهها مقاله و کتاب در مورد اندیشه های ارد بزرگ نگاشته شده است . بعضی او را علامه اقبال لاهوری عصر حاضر می دانند و عده ایی همپای فردریش نیچه در فلسفه و کسانی معتقدند جبران خلیل جبران امروز است . و البته جالب خواهد بود که بدانیم ارد و جبران خلیل جبران هر دو در 17 دی ماه زاده شده اند .


زهرا کاتب در سایت تک برگ در مورد ارد بزرگ می گوید :

آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست »
این سخن از آن مردیست که برای بسیاری از جوانان نسل امروز الگو بوده و سخنانش حامل بغضها و درد های آنهاست .
ارد بزرگ در کتاب «آرمان نامه» مو به مو پرسش ها ، مشکلات و مصیبتهای نسل امروز را پاسخ می گوید .
از ریش سفیدانی می گوید که همانند « سقفی بر خانه نسل امروز » هستند و اینکه « زنجیره نسلهایند »و وظایف بسیاری بر دوش دارند .

و از آزادی
که نهایت آرزوی بشر است می گوید : «رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی »
از آزادیخواهان تجلیل می کند و می گوید :« پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است » آزادی و پرستش میهن را راهی برای پیشرفت ما می داند و می گوید :« میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست »
و هشدار می دهد که :« آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد »

ارد بزرگ شجاعانه یک به یک عقایدش را می شکافد و نکته به نکته با مخاطب در میان می گذارد و در مورد میهن اینچنین می گوید :« میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است » او کار را در همین جا رها نمی کند و ختم کلامش بسیار محکم است و می گوید :« آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد »

آزادیخواهی و میهن پرستی دو رکن و ستون اندیشه او محسوب می شود اینچنین فکری بر سراسر کتاب آرمان نامه سایه افکنده است .

به خود بر می گردم به گذشته می نگرم به راهی که آمده ایم و آینده که چگونه مسیری خواهد بود و به آرمانهای ملت خویش ، آرمانهایی که برای غرب بسیار سنگین است و از هم اکنون با جعل اسامی ایرانی و ساختن فیلمهای 300 و اسکندر مقدونی و مواضع ضد ایرانی هویت تاریخی و فرهنگی ما را هدف قرار داده اند .
دشمنی آنان بیش از آنکه با نظام حاکمیتی ایران باشد دشمنی با هویت ملی و تاریخی ماست . آنها همواره از خروشیدن و برآمدن دوباره این ملت ترس و واهمه داشته اند . ارد بزرگ مستقیما به ما همان سو را نشان می دهد همان جایی که باعث سربلندی کشور ما در طول تاریخ بوده است . او از آرمان خواهی می گوید :« به جای خود کم بینی و آرمان گریزی ، پای در راه نهیم که این تنها درمانگر دردهای زندگی ست »
و از شرایط امروز و فاصله تا هدف می گوید :« میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نیروی کنونی ماست » و نهیب می زند :« کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست » او می داند جوان و دودمان آهنین ایرانی می تواند و در نهاد خود چنین قدرتی دارد که می گوید :« مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند »
آزادی و عشق به میهن را نهایت این راه می داند و آرمانی والا . آرمانی که نباید گم شود ، آرمانی که وظیفه همه است و می گوید :« مهم نیست تا چه میزان رشد کرده ایم ، مهم این است که از آرمان هایمان دور نشده باشیم »

ارد بزرگ تجلی تاریخی پر شکوه است در فرگرد سرآمدان کتاب آرمان نامه می گوید :« کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند » اندیشه او همراز داستانهای شاهنامه است و خرد برایش شرط اول است همان خردی که در فرگرد آرمان به آن اشاره می کند و می گوید :« آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند » او فردوسی را راوی یک داستان ساده نمی داند و شاهنامه را بسیار فراتر از حماسه ایی ادبی می داند و می گوید :« ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود »

براستی کدام یک از روشنفکران این سرزمین تا این حد حساب خود را با تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین روشن کرده اند بسیاری از آنها یا دچار تجدد شدند و یا گرفتار سحر کلام و آنچه پنهان ماند مظاهر بسیار روشن و آشکار ملت سرافراز ایران بود .
تنها نام انسان غیر ایرانی آرمان نامه نام مهاتما گاندیست :« بارزترین و گرامی ترین گرایش گاندی ، میهن پرستی او بود »
در عرصه سیاست جهانی هزاران نام برای گفتن وجود دارد اما ارد از گاندی سخن می گوید و کنش اجتماعی و سیاسی او را یادآور می شود . آرمانی که توانست کشور هفتاد و دو ملت را از دست استعمار پیر نجات بخشد .

ارد بزرگ اهل فریاد و جدل نیست او می گوید :« پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است » و براستی او یک شکافنده و اندیشمند است کسی که بدنبال خرد است و نه بلواهای سیاسی و ...

او به تاریخ گره خورده است و خود چه جالب می گوید :« آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند »
در طی سالهای گذشته کمترین گفتگو و صحبتی از او با رسانه ها دیده و یا شنیده ایم . شاید اصلا او به رسانه ها آنگونه که عده ایی برایش سینه چاک می دهند نمی نگرد و می گوید :« رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد »
پژواک مردم برای او بسیار مهمتر از آنچه وجود دارد می باشد .
و این همان آزادی است که ارد بزرگ از آن یادها کرده است . آنگاه که توده مردم به شکل های مختلف حرفهای خودشان را بزنند موجب گسترش و رشد آگاهی های یکدیگر در هر زمینه ایی می گردند . پس باید ندای مردم را شنید و مسیر را برای کاستن دردها و مشکلات فراهم نمود . برای این بزرگمرد ایرانی آرزوی طول عمر و سعادت بیشتر می کنیم .

منبع :
انجمن دنياي دانلود
http://forum.downloadworld.ir/showthread.php?t=2829

یاسمین آتشی و داستانهای بسیار زیبای او



فهیمه حاج سید جوادی :

یاسمین آتشی متولد 5 آبان 1338 در شهر نقده استان آذربایجان غربی است او دانش آموخته تاریخ است اما جوهره نوشتن و خلاقیت ذاتی او باعث شده است همواره در قالب داستانهای کوتاه اندیشه ها و آموخته های تاریخی خویش را بیان کند او خود می گوید : عاشق سرزمین آبا و اجدادیمان ایران می باشم . سالهاست داستان می نویسم که اغلب حجم این داستانها به نیم صفحه هم نمی رسد سعی کرده ام چکیده ایی باشد از پژوهش هایی که خوانده ام از نوشته های باستان شناسان و تاریخ نویسان و همینطور مطالبی که در فولکلور عمومی وجود دارد بهره گرفته ام .

http://i661.photobucket.com/albums/uu339/mina12_01/yasaminatashi.jpg

امروزه یاسمین آتشی در عرصه داستان کوتاه ایران بی رقیب است . داستانهایش در تقریبا همه روزنامه ها و نشریات و خبرگزاریها دیده می شود . کسانی که داستانهای آتشی را دنبال کرده اند می دانند تمام آثار او یک امضا بر خود دارد امضای او سخنان حکیمانه بزرگ شیروان " ارد بزرگ Orod Bozorg " است . خود او در این مورد می گوید : اگر خوب دقت کنید یکی از وجوه تمایز ادبیات ما با ادبیات غرب در همین است ما همواره در کتابهای گذشتگان خود نقل قول ها ، متل ها و حکایات جانبی را می بینیم . من هم سعی کردم این مسیر را همانند یک امضاء بر روی آثارم داشته باشم . من در مورد اندیشه ها و افکار ارد بزرگ مطالعات فراوانی داشته ام و به شخصه فکر می کنم ایشان بزرگترین متفکر حال حاضر ایران هستند . صدها جمله از ایشان را در حافظه دارم و سعی می کنم با جملات حکیمانه اشان وجه معنایی داستانهایم را بالا ببرم .
یاسمین آتشی نویسنده ایی کم حرف و پر کار است . در داستانهایش به تاریخ ایران می پردازد و از این رو می توان در آنها افشاگریهای تاریخی را به وفور دید . در داستانهای آتشی به همه شهرها و استانهای ایران پرداخته می شود و با خواندن هر یک به ماهیت و شرایط تاریخی آنها پی می بریم . در حال حاضر یاسمین آتشی به همراه همسر و دخترش در تهران زندگی می کنند .


فهرستی از نوشته های یاسمین آتشی

  1. امید کسی را نا امید نکن
  2. مهمترین پشتوانه فرمانروایان
  3. آوازه نام رودکی
  4. گفتگو با کودکان
  5. طعم عشق به میهن
  6. کمک خواندنی شاه سلطان حسین به سیل زدگان
  7. پارمیس
  8. دلربایی پیش از مرگ
  9. ایجاد امنیت وظیفه فرمانرواست
  10. بلایی که ابومسلم خراسانی بر سر کمونیسم آورد !
  11. سرانجام عشق به ایران
  12. جنگ خوب است یا بد ؟
  13. امید ، خود زندگیست
  14. امنیت در دستگاه دیوانی !
  15. احترام به شایستگان
  16. آیا در پس مرگ زندگی ست
  17. آیا تکرار تاریخ ممکن است
  18. وجود و دریای خرد
  19. نا امیدی خردمندان را هم به زمین می زند
  20. مزدور
  21. قهرمان های آدمهای کوچک
  22. فروتنی فریاپت
  23. شادی در تنهایی نیست
  24. سفر هفتاد ساله
  25. خشم فرمانروای یزد
  26. دلمشغولی های شاه سلطان حسین
  27. درسی از ابومسلم خراسانی
  28. ارشک و رودخانه مردمی
  29. بازیهای ورزشی تیس کوپان 291 سال پیش از المپیک در ا...
  30. ماهی های نوروز
  31. تاسف خواجه نصیرالدین طوسی بر حال عباسیان
  32. انتقام سخت ابومسلم خراسانی از بنی امیه
  33. آزادیخواهی و میهن پرستی
  34. نخستین پادشاه ایران
  35. صدای جاودانه دختران ایرانی
  36. پیشکش به شاپور ساسانی
  37. بابک خرمدین زنده است
  38. شیر زنان ایران
  39. آموزگاران ما
  40. در بسته ایی وجود ندارد
  41. ما همه نادریم
  42. ارد دوم و سورنا
  43. نگاه و ندای ریش سفید
  44. سرداری برای بودن و نبودن
  45. نجابت آزرمیدخت
  46. نیما و نیشام
  47. ارزش مهستان و آزادی
  48. خورشید سربازان اشک نهم
  49. فردوسی زنده است
  50. مهرداد دوم و رومیان
  51. مردمسالاری در دودمان اشکانیان
  52. شکوه ایران در کجاست ؟
  53. پیشنهاد فرمانروای روسیه به نادرشاه افشار
  54. آیوت ها
  55. تنها برای نگهبانی از ایران و مردم
  56. برخورد با ریشه کارمندان فاسد
  57. کورش پادشاه ایران از تخم بدکاری می گوید
  58. همراهی با مردم
  59. آژی دهاگ آخرین فرمانروای دودمان مادها
  60. مازیار و بانو گلدیس
  61. نوروز در ده هزار سال بعد
  62. باران مهر
  63. نگاهی دیگر به تهی دستی
  64. هدایای کورنلیوس سولا برای مهرداد دوم
  65. روزهای سخت
  66. شاپور ساسانی و اجداد شیخ نشین های خلیج فارس
  67. ارزش نان
  68. بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
  69. درس تیرداد پادشاه ایران



سخنان بزرگان به کوشش "اسد زنگی آبادی"

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ



همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است . جان استیل



وقتی که شما به بدبینی عادت کنید ، بدبینی به اندازه خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است . آرنالد بنت



پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ



زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه



تنها زمانی می توانید چیزی را که ریشه های عمیق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببینید که آن چیز در کار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جی.هیلیس میلر



شکست های زندگی ، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ



خوشا به حال پیمان منشانی که وجودشان به پیرایه پاکی و شرم آراسته شده . بزرگمهر



حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا . جان راسکن



رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و توانایی آنها باشد . ارد بزرگ



چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم. اگوست کنت



انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، درباره همه چیز اظهار نظر می کنند . کولتون



آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . ارد بزرگ



برای تلفظ کوتاهترین کلمه "بله" یا "نه" خیلی بیشتر از یک نطق باید فکر کرد . پتیاگور



اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های متعدد است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد . فردریش نیچه



اگر هدف زندگی هویدا باشد ده ها راه بن بست نیز نمی تواند ما را از پیش رفتن به سوی آن باز دارد . ارد بزرگ



هرکس قادر به تملک و اراده نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس



تملّق خوراک ابلهان است . شکسپیر



آنکه نگاه و سخنش لبریز از شادی ست در دوران سختی نیز ماهی های بزرگتری از آب می گیرد . ارد بزرگ



آغاز هر کار مهمترین قسمت آن است . افلاطون



قبول حقیقت از بیان حقیقت سخت‌تر است . هیچکاک



دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد . ارد بزرگ



میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد. اریسون سووت ماردن



ایده های ازلی دریافته از تامل ناب هستند و مایه اساسی و ابدی تمام پدیده های جهان را بازگو می کنند. این ایده ها متناسب با ماده ای که واسطه بازگویی آنها هستند ، جامه نقاشی ، شعر، مجسمه سازی یا موسیقی می پوشند . تنها سرچشمه هنر معرفت بر ایده هاست و تنها هدف آن انتقال این معرفت است. شوپنهاور



زندگی ، پیشکشی است برای شاد زیستن . ارد بزرگ



هر عادتی در ابتدا مانند یک نخ نازک است . اما هربار که یک عمل را تکرار می کنیم ما این نخ را ضخیم تر می کنیم و با تکرار عمل نهایتا این نخ تبدیل به طناب و بلندی می شود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما می پیچد. اریسون سووت ماردن



فکر خوب معمار و آفریننده است . دیل کارنگی



شادی و امید روان آدمی را می پرورد گر چه تن رنجور و زخمی باشد . ارد بزرگ



اندیشه و تفکر پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشر است و انسان بی اندیشه و تفکر به ماده ای بی روح می ماند . پاسکال



تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم . ادیسون



پیران فریبکار، آتش زندگی جوانانند . ارد بزرگ



افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد .ارنست دیمنه



بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده دم یا به هنگام غروب که نور ظلمت بهم آمیخته است بال فشانی می کند . بایگون



شادی و بهروزیمان را با ارزش بدانیم ، تن رنجور نیرویی برای ادب و برخورد درست برجایی نمی گذارد . ارد بزرگ



تا وقتیکه مرد عروسی نکرده او را غیر کامل می خوانند ، بنابراین معلوم می شود پس از ازدواج کار مرد تمام است . باب هاپ



کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند . فردوسی خردمند



بدان همواره آنکه برای رسیدن به تو از همه چیزش می گذرد روزی تنهایت خواهد گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است . ارد بزرگ



برای اداره کردن خویش ، از سرت استفاده کن . برای اداره کردن دیگران ، از قلبت. دالایی لاما



وقتی قلبت بیدار شد و شعله ای از نور شد ، تو معنا و اهمیت زندگی را خواهی شناخت ، و این فیضی عظیم است . و آنگاه سپاسگزاری و حمد طلوع می کند . آنگاه فقط هدیه زندگانی کافی است تا با آن برای همیشه و همیشه راضی و خشنود باشی . دالایی لاما



بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند . ارد بزرگ



همین لحظه حاوی بهشت و دوزخ است . همه اش بستگی به تو دارد . اگر تو خوش باشی ، شاد باشی ، اگر عاشق زندگی باشی و آن را محترم بداری و جشن بگیری . در بهشت هستی ، اگر نتوانی شادمانی کنی ، اگر چنان زنجیرهای سنگینی برپا و دست داشته باشی که نتوانی با آهنگ زندگی به رقص در آیی ، آن وقت در دوزخ به سر می بری . دالایی لاما



صاحبان اخلاق، روح جامعه خود هستند. امرسون



باور بدبختی از خود بدبختی دردناکتر است . ارد بزرگ



یک زندگی را وقتی می شود با خوشبختی قرین دانست که شروعش با عشق باشد و ختمش با جاه طلبی . بوسکالیا



اگر پیری پند ده و اگر جوانی پند گیر .ضرب المثل چینی



اگر غرورت را گم کرده ایی به کوهستان رو ، و اگر از جنگ خسته ایی به دریا . ارد بزرگ



خنده، بهترین روح جنگ با زندگی است. آناتول فرانس



میانه روی و اندازه نگه داشتن کمال طبیعت آدمی است. کنفسیوس



خودخواهی ، کاشی سادگی روانت را ، خواهد شکست . ارد بزرگ


ادامه جملات مشاهیر در آدرس زیر :
http://asad103.blogfa.com/post-51.aspx

دو جمله




آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرين معمولي و پيش و پا افتاده اند . گوته



فقط به نداي کودک درون خويش گوش بسپار نه هيچ ...... کريستيان بوبن


دو مقاله پیرامون نظریه کهکشان اندیشه


مقاله نخست :

دهکده کوچک جهانی ، کهکشان بزرگ اندیشه و چالشی عمیق

مک لوهان (Marshal McLuhan) دنیای امروز را دنیای الکترونیک می داند وی معتقد است: محیط الکترونیکی عصر حاضر فضای قدیمی تصویری را که سالهاست به آن خو گرفته ایم، نامطبوع وبدون ارزش خواهد ساخت. در دنیای الکترونیک حوادث، اشیاء و موجودات در یکدیگر فرو می روند، با یکدیگر رابطه پیدا می کنند، جدایی ها از بین می رود، تمایزات فراموش می گردد، شباهت ها خود نمایی می کند وبدین ترتیب محیط جدید بوجود می آید. محیطی که می توان آن را یک"دهکده جهانی"نامگذاری کرد.

این دقیقا خلاف نظر متفکر برجسته ایی نظیر ارد بزرگ (Great Orod) می باشد . ارد بزرگ در نظریه کهکشان بزرگ اندیشه تعابیر و نوع شناخت از همه چیز را در حال تکثیر می داند . او معتقد است موقعیت انتشار افکار آن هم به شکل گسترده در اینترنت ، میلیارها نگاه جدید را به دایره بسته تعابیر و فهم گذشته افزوده است .


مارشال مک لوهان نظریه پرداز کانادایی در حوزه ارتباطات است که به سبب نظریه هایش درباره رسانه های جمعی به خوبی شناخته شده است. وی از سال 1964 در دانشگاه تورنتو شروع به تدریس کرد و بخاطر جمله قصارش که"رسانه پیام است"مشهور شده است.


عبارت معروف وی "دهکده جهانی" این ایده را به ذهن میرساند که رسانه های جمعی از طریق تأثیرات فرهنگی فراگیرشان جهان را به یک دهکده تقلیل داده اند. برخی آثار تأثیر گذار مک لوهان عبارتند از: کهکشان گوتنبرگ: شناخت انسان چاپی(1962) ، برای درک رسانه ها (1964)، رسانه پیام است ( همراه با فیور1967)و جنگ وصلح در دهکده جهانی(1968).


مک لوهان با جمله قصار خود که"رسانه پیام است" اندیشه های بسیاری را به چالش طلبید. منظور وی از این جمله آن است که پیامی که از سوی هر شکل ارتباطات انتقال می یابد ، اساساً تحت تاثیر رسانه ای است که از طریق آن فرستاده شده است.


مک لوهان معتقد بود که رسانه های جدید باعث بوجود آمدن پدیده جهش اطلاعات خواهند شد و می گفت: " اطلاعاتی که انسانها نیاز خواهند داشت ، از چهار گوشه جهان و با سرعت فراوان در اختیارشان قرار خواهد گرفت. جهان بزرگ، روز به روز کوچکتر می شود و انسانها چه بخواهند وچه نخواهند، گویی در یک قبیله جهانی یا یک دهکده جهانی زندگی می کنند. چنین وضعیتی را امکانات الکترونیک فراهم خواهد کرد.


تفاوت نگاه ارد بزرگ و مک لوهان آنگاه بخوبی دیده می شود که به نکاتی ریزی نظیر این تعبیر توجه کنیم : ارد بزرگ افراد را بنگاه های نشر افکار و خبر گستر می داند و مک لوهان جهان را در زیر یوغ چند رسانه ی بزرگ الکترونیک می بیند که جهان را تغذیه می کنند .

در دیدگاه ارد بزرگ غول های رسانه جای خود را به میلیاردها رسانه کوچک اما شفافتر می دهند در صورتی که در نظر مک لوهان غول های خبری جهان نیازهای فکری و ذهنی افراد جامعه را تامین می کنند . در نبود پایگاههای اینترنتی وسیع نظر مک لوهان منطقی به نظر می رسید اما با باز شدن میلیاردها صفحه اینترنتی و میلیونها وبلاگ و سایت هر روز از ارزش خبرگزاریهای بزرگ کاسته می شود و بدین سان می بینیم نظریه کهکشان بزرگ اندیشه نظریه دهکده کوچک جهانی را به کنار زده و عرض اندام می نماید .

لازم به ذکر است ارد بزرگ پر آوازه ترین اندیشمند و نخبه زنده ایرانی است که نظریه مشهور قاره کهن او امروز افکار بخشی از اندیشمندان بیست کشور خاورمیانه و غرب آسیا را مشغول خویش ساخته است .


مقاله دوم :

ارد بزرگ و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه

هر روز صدها هزار وبلاگ و سایت جدید به صفحات اینترنتی افزوده می شود و هر یک ایده و اندیشه ایی خاص را ارایه می نمایند . در مقابل این طوفان اطلاعات که به سرعت به سوی ما جریان دارد چه موضعی را باید اتخاذ نمود ، نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ارد بزرگ بخشی از این واقعیت گسترده و شلوغ را برای ما شفاف تر و ساده می سازد .
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ارد بزرگ باز شکافی حقیقتی است که همه ما امروز به خوبی شاهد آن هستیم . او سالها پیش ، از واقعه بزرگ و اعجاب انگیزی خبر داد و آن حقیقت انفجار و تکثیر وسیع داده های گوناگون بود.
او از حقیقت بزرگتری نیز پرده برداشت و آن این که هر فرد در طی حیات خویش بنا به شرایط و روحیات خاص خود داده هایی را بروز می دهد که شاید در بخش دیگری از زندگی خویش کاملا در تضاد با آن داده ها فکر کند بنویسد و حتی معیارهایش تغییر نماید .
در گذشته بیشتر دانشمندان آدم ها را دارای یک وجه می دیدند و سعی می کردند اندیشه های یک انسان در طول عمرش را با یک الگوی خاص بررسی نمایند حال آنکه آدمی همواره در حال رشد و نمو و از شکلی ابتدایی به گونه ایی پیچیده تر شدن می باشد .
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ارد بزرگ تکوین و رشد انسان مدرن امروز را به نمایش می گذارد . وقتی او از کهکشان سخن می گوید در واقع دارد نظریه دهکده ! جهانی مک لوهان را به چالشی جدی دعوت می نماید.


http://images.jupiterimages.com/common/detail/04/28/23462804.jpg

اگر نگاهی منصفانه به جریان این دو نظریه داشته باشیم می بینیم نظریه کهکشان بزرگ اندیشه بسیار هوشمندانه طراحی شده است و ارد بزرگ انسانها را موجوداتی خشک و بی روح همچون یک کتاب نمی بیند او آدمی را سیال فرض می کند که در هر مرحله نیاز به شکافتن و واگویی اندیشه هایش را دارد و بدین ترتیب هنجارهای جدیدی را در جامعه بشری پی می افکند و این در حالیست که چندی پس از آن رویش دوباره را از درون حس می کند و با تلفیق سنت و مدرنیته شکلی جدید از تفکر را ارایه می نماید و در نهایت هزاران هزار اندیشه مدرن پدید می آید که برای جمع این اضداد باید کهکشانی اندیشید و میدان دید را بسیار وسیع تر از آن چه هست نمود.



ارد بزرگ به طعنه به هواداران نظریه دهکده جهانی در نظریه کهکشان بزرگ اندیشه خود می گوید :

«در آغاز باختر بر این باور بود که با مدیریت شاکله اینترنت می تواند دهکده ای برای خود از همه کاربران جهان بسازد . بده بستان های داده ها در این پهنه را گواه این امر می دانست .
حال آنکه این پهنه چنان گسترش شگفت آوری یافته که هیچ کدام از آنها توان نگهداری از داده های خود را نیز ندارد.
پنداشت ها در این پهنه آنچنان رنگ به رنگ و زیاد است که نمی توان آن را مدیریت نمود.
باید گفت وارون بر آنچه توسط باختریان گفته می شود آدمیان از یکدیگر دورتر و دورتر می گردند.
چه کسی توان پاسخ به این پرسش را دارد که :
آیا می توان هزاز هزار ایده و داده گوناگون را در یک دهکده ای کوچک دید؟
دهکده کدخدایی دارد!
کدخدای این ده کیست ؟!
دهکده دارای همسایه گان و خویشاوندنی است که با یکدیگر دوستی دارند و به خوشبختی یکدیگر می اندیشند .
اینترنت و جهانی سازی سرشار از رویاروی هاست . »

آنچه ارد بزرگ در این جستار به آن پرداخته مردود دانستن کوچک شدن جهان با رشد داده هاست او معتقد است فضای عمومی و نشر افکار ، صدها هزار راه جدید در مقابل و پیش روی انسان می نهد و اینجاست که هر فرد صاحب سیاره ایی تنهاست و بنا به میل خویش پس از چندی سیاره ایی نو می سازد و به این شکل میلیاردها سیاره پدید می آید که شاید هیچ وقت مشخص نشود صاحب اصلی بعضی از این سیارات کیست .
و از این روی است که ارد بزرگ می گوید بزودی تعداد وب سایتهای اینترنتی از تعداد جمعیت کره زمین بیشتر می گردد.

نگاه دقیق ، برجسته ترین نخبه حال حاضر ایران ما را بر آن می دارد که بیشتر بکاویم و کهکشان پیش رو را با انتشار داده های فرهنگی خویش ، برای تامل و گفتگوی بی پرده با جهانیان مهیا سازیم .


منبع : دفتر نظریات اندیشمندان



۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

دهکده کوچک جهانی ، کهکشان بزرگ اندیشه و چالشی عمیق


مک لوهان (Marshal McLuhan)  دنياي امروز را دنياي الکترونيک مي داند وي معتقد است: محيط الکترونيکي عصر حاضر فضاي قديمي تصويري را که سالهاست به آن خو گرفته ايم، نامطبوع وبدون ارزش خواهد ساخت. در دنياي الکترونيک حوادث، اشياء و موجودات در يکديگر فرو مي روند، با يکديگر رابطه پيدا مي کنند، جدايي ها از بين مي رود، تمايزات فراموش مي گردد، شباهت ها خود نمايي مي کند وبدين ترتيب محيط جديد بوجود مي آيد. محيطي که مي توان آن را يک"دهکده جهاني"نامگذاري کرد.
این دقیقا خلاف نظر متفکر برجسته ایی نظیر ارد بزرگ (Great Orod) می باشد . ارد بزرگ در نظریه کهکشان بزرگ اندیشه تعابیر و نوع شناخت از همه چیز را در حال تکثیر می داند . او معتقد است موقعیت انتشار افکار آن هم به شکل گسترده در اینترنت ، میلیارها نگاه جدید را به دایره بسته تعابیر و فهم گذشته افزوده است .

مارشال مک لوهان نظريه پرداز کانادايي در حوزه ارتباطات است که به سبب نظريه هايش درباره رسانه هاي جمعي به خوبي شناخته شده است. وي از سال 1964 در دانشگاه تورنتو شروع به تدريس کرد و بخاطر جمله قصارش که"رسانه پيام است"مشهور شده است.

عبارت معروف وي "دهکده جهاني" اين ايده را به ذهن ميرساند که رسانه هاي جمعي از طريق تأثيرات فرهنگي فراگيرشان جهان را به يک دهکده تقليل داده اند. برخي آثار تأثير گذار مک لوهان عبارتند از: کهکشان گوتنبرگ: شناخت انسان چاپي(1962) ، براي درک رسانه ها (1964)، رسانه پيام است ( همراه با فيور1967)و جنگ وصلح در دهکده جهاني(1968).

مک لوهان با جمله قصار خود که"رسانه پيام است" انديشه هاي بسياري را به چالش طلبيد. منظور وي از اين جمله آن است که پيامي که از سوي هر شکل ارتباطات انتقال مي يابد ، اساساً تحت تاثير رسانه اي است که از طريق آن فرستاده شده است.

مک لوهان معتقد بود که رسانه هاي جديد باعث بوجود آمدن پديده جهش اطلاعات خواهند شد و مي گفت: " اطلاعاتي که انسانها نياز خواهند داشت ، از چهار گوشه جهان و با سرعت فراوان در اختيارشان قرار خواهد گرفت. جهان بزرگ، روز به روز کوچکتر مي شود و انسانها چه بخواهند وچه نخواهند، گويي در يک قبيله جهاني يا يک دهکده جهاني زندگي مي کنند. چنين وضعيتي را امکانات الکترونيک فراهم خواهد کرد.

تفاوت نگاه ارد بزرگ و مک لوهان آنگاه بخوبی دیده می شود که به نکاتی ریزی نظیر این تعبیر توجه کنیم : ارد بزرگ افراد را بنگاه های نشر افکار و خبر گستر می داند و مک لوهان جهان را در زیر یوغ چند رسانه ی بزرگ الکترونیک می بیند که جهان را تغذیه می کنند .
در دیدگاه ارد بزرگ غول های رسانه جای خود را به میلیاردها رسانه کوچک اما شفافتر می دهند در صورتی که در نظر مک لوهان غول های خبری جهان نیازهای فکری و ذهنی افراد جامعه را تامین می کنند . در نبود پایگاههای اینترنتی وسیع نظر مک لوهان منطقی به نظر می رسید اما با باز شدن میلیاردها صفحه اینترنتی و میلیونها وبلاگ و سایت  هر روز از ارزش خبرگزاریهای بزرگ کاسته می شود و بدین سان می بینیم نظریه کهکشان بزرگ اندیشه نظریه دهکده کوچک جهانی را به کنار زده و عرض اندام می نماید .
لازم به ذکر است ارد بزرگ پر آوازه ترین اندیشمند و نخبه زنده ایرانی است که نظریه مشهور قاره کهن او امروز افکار بخشی از اندیشمندان بیست کشور خاورمیانه و غرب آسیا را  مشغول خویش ساخته است .

زندگی زیباست



زندگی زیباست

در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می دانند و گاهی اوقات پدران هم.
در 20 سالگی ياد گرفتم كه كار خلاف فايده ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در 25 سالگی دانستم كه يك نوزاد، مادر را از داشتن يك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن يك شب هشت ساعته، محروم می كند.
در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن .
در 35 سالگی متوجه شدم كه آينده چيزی نيست كه انسان به ارث ببرد، بلكه چيزی است كه خود می سازد.
در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زيستن، در آن نيست كه كاری را كه دوست داريم، انجام دهيم، بلكه در اين است كه كاری را كه انجام می دهيم، دوست داشته باشيم.
در 45 سالگی ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگی، چيزهايی است كه براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد چگونه نسبت به آن واكنش نشان دادن است.
در 50 سالگي پی بردم كه كتاب بهترين دوست انسان و پيروی كوركورانه بد ترين دشمن وی است.
در 55 سالگی پی بردم كه تصميمات كوچك را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب.

در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می توان ايثار كرد، اما بدون ايثار هرگز نمی توان عشق ورزيد.در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، بايد بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نيز كه ميل دارد، بخورد.
در 70 سالگی ياد گرفتم كه زندگی مساله در اختيار داشتن كارت های خوب نيست، بلكه خوب بازی كردن با كارت های بد است.
در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می كند، نارس است و به رشد و كمال خود ادامه می دهد و به محض آنكه گمان كرد که رسيده شده است، دچار آفت می شود.
در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن، بزرگترين لذت دنيا است، آموختم انسان حسابگر است اما قوانين و فرمول های رياضی با روابط حسابی ما فرق می‌كند، در بسياری اوقات در زندگی 2 ×2=8 می‌شود و گاهی هم 2×2=1، آموختم زندگی بدون عشق وقت تلف كردن است.
و در 85 سالگی دريافتم كه همانا زندگی زيباست. و در نهايت آموختم كه :
:
زندگی زيباست ای زيبا پسند
زنده انديشان به زيبايی رسند
آنقدر زيباست اين بی بازگشت
كز برايش می‌توان از جان گذشت
________________________

یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست، اگر رد پای دزد آرامش و سعادت را دنبال کنیم سر انجام به خودمان خواهیم رسید که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم و چیز های تلنبار مربوط و نا مربوط را زیر و رو می کنیم.

من دیوانه ام !! (نقاشی به سبک...) شاعر عباس استیری


سروده ای با نام من دیوانه ام! از شاعر عباس استیری


شاعر :عباس استیری
سه شنبه -78 فروردين -621
کشور: ايران شهر: کرج

وبلاگ ایشان :
www.3sepidar.ciooc.com

ليست دفتر شعر ها عباس استیری
نوشته های ادبی عباس استیری
در دفتر شعرنو



من دیوونه اَم(نقاشی به سبک......)

توی مغزم رو بِکش نقاش!من دیوونه اَم
ثبت کن اما مراقب باش! من دیوونه اَم

خیلی وقته گریه رو با خنده قاطی می کنم
مغز من زنجیریه حرفاش! من دیوونه اَم

خیلیا دنبالَمَن!مردم/ پلیس/ حتی خودم
تحت تعقیبم آره داداش! من دیوونه اَم

دور مغزم یک حصار سخت فولادی بکش
تا نیاد تو هر کی با کفشاش! من دیوونه اَم

توی مغزم شربت خوابُ فراموشی بریز
تا بخوابه پا نشه از جاش! من دیوونه اَم

گیجُ گُنگم/هاجُ واجم/عاطل و پُر دردسر
مغز من طوفانی اوضاش! من دیوونه اَم

دائما چن تا پرنده دور مغزم می پَرن
کاش مغزم یک مترسک داش!من دیوونه اَم

توی مغزم یک پرنده!نه...دو تا ماهی بکش
در به در/ در مونده/آش و لاش! من دیوونه اَم

دستِ کَم ده بار یا صد بار یا...عاشق شدم
نرگس و نیلوفر و خشخاش! من دیوونه اَم

لطف کن توی سرم سازُ قناری هم بکش
ریتم شادِ نیش ناناش نیش ناش! من دیوونه اَم

آرزوهامُ نوشتم رو تنِ چن تا درخت
نردبون داری برم بالاش؟ من دیوونه اَم

دستِ آخر میله و زندون و زندونی بکش
عاقلم کن!گرچه از فرداش من دیوونه اَم

سخنان کوتاه از بزرگان جهان

آدم های هدفمند فرمندند ، چرا که برآیند هدفمندی ، پاکی ست و پاکی شاهراه فرمندیست . ارد بزرگ

مسؤولیت دوش به دوش قدرت و لیاقت [ظرفیت] حرکت می‌کند.
جوسیا گیلبرت هولاند

به منظور تقویت نیروی ذهنی ، هر هفته یک روز کامل را در مرخصی به سر ببرید این استراحت باعث می شود که در شش روز بعد بتوانید خیلی بیشتر کار کنید . برایان تریسی

مردم از هیچ چیز به اندازه مسؤولیت وحشت ندارند؛ با وجود این هیچ چیز به اندازه مسوولیت در دنیا باعث پیشرفت انسان نمی‌شود. فرانک کرین

سرآمد دشواری و سختی دانایست و دانا چشم خویش را بر بسیاری از زیبایی های زود گذر گیتی خواهد بست .
ارد بزرگ

مسؤولیت قبول کن، بگذار هرچه می‌خواهد پیش بیاید. آنتونی رابینز

هر روز وقتی را به فکر کردن در مورد برنامه هایتان و مرور اولویت بندی های خود اختصاص دهید تا مطمئن شوید که آیا از هر دقیقه از وقتتان به بهترین نحو استفاده می کنید یانه ؟ . برایان تریسی

می اندیشم پس هستم ، هستم چون فکر می کنم ، و فکر می کنم چون شک می کنم .
رنه دکارت


منبع :
http://andylopen.blogfa.com/post-121.aspx

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان