چنديست شعر سراغم را نمي گيرد
چشمانت كه نباشد
من
در ميان آواري از قافيه هاي بي فرجام
مدفون مي شوم ...
فهيمه صفاريه
http://javedane-ha.blogspot.com
از دیالکتیک فیلسوف اُرُد بزرگ تا نظریات فلسفی او
چنديست شعر سراغم را نمي گيرد
چشمانت كه نباشد
من
در ميان آواري از قافيه هاي بي فرجام
مدفون مي شوم ...
فهيمه صفاريه
یعقوب نیستم
اما بوی پیراهن تو
قلبم را بینا می کند .
فهیمه صفاریه

در قلبم ووووزلا مي دمند
كسي نمي داند
قهرمان زود هنگام جام جهاني قلبم
تويي...
فهيمه صفاريه
دوستت دارم
به اندازه ده تاي كودكيهايم
اگر بي بي دلم
شاه قلبت را راضي كند
برنده حكم تقدير منم...
فهيمه صفاريه
تيرماه ۸۹
پ.ن : جشن تیرگان ، روز پیدایش آب بر شما مبارک باد .
فرهاد وار
تیشه بر دست
کوههای غرورم را
یکی پس از دیگری شکسته ام
برای عشق تو ...
ببخش
این روزها
فرهادترم از تو ....

عشق وقتی بیاید
تفاوتی ندارد
سارا کورو باشی یا دختر کبریت فروش
عاشقم تو را
بابا لنگ دراز من می شوی ؟
فهیمه صفاریه
خرمشهر قلب تورا
سردار فاتح
منم ....
فهیمه صفاریه
سوم خرداد 1389
مجسمه هاي شهرم را ربوده اند .
خداوند را سپاس
كه تنديس تو را
در قلبم
شبانه روزي
مراقبت مي كنم ...
فهيمه صفاريه
باران می بارد
چترهای رنگی
باران عشق تو چتر نمی خواهد
خیس می شوم
عاشق می شوم ...
فهیمه صفاریه
http://www.abitarinpanjere.blogfa.com
http://javedane-ha.blogspot.com/

عشق جوانه می زند در قلبم
تنها با یک نگاه تو
حتی اگر اینجا کویر مرنجاب باشد ....
فهیمه صفاریه
سوم اردیبهشت
عشق خلاصه مي شود در چشمان تو
با تيتر بزرگ دوستت دارم
من
پاورقي كتاب عشق توام
در توصيف يك عاشق ...
فهيمه صفاريه - فروردين ۸۹
http://www.abitarinpanjere.blogfa.com
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو
زندگی را در خود منعکس کن
ذهن خود را به آلبوم خاطرات مرده تبدیل نکن
همچون آیینه باش و لحظه لحظه زندگی کن
آیینه هرگز عکسی را در خود نمی گذارد همواره خالی است
عشق رایحه و روشنایی شناخت خویشتن و خود بودن است
عشق لبریزی شور و مستی است...سهیم شدن خویشتن با دیگران است
وقتی در میابی که از هستی جدا نیستی عشق تحقق میابد
عشق رابطه نیست مرتبه ای از وجود است
عشق به هیچ کس تکیه ندارد
آدمی عاشق نمی شود بلکه عین عشق می شود
البته وقتی عین عشق شد عاشق نیز هست
عاشقی محصول عشق است نه منبع عشق
اگر ندانی که کیستی عاشق نیز نخواهی بود
اگر ندانی که کیستی عین ترس خواهی شد
ترس نقطه ی مقابل عشق است ...نقطه مقابل عشق نفرت نیست
نفرت عشق وارونه است
در عشق آدمی بسط میابد در ترس آدمی منقبض میشود
عشق درهای دل آدمی را میگشاید...ترس درهای دل آدمی را می بندد
عشق اعتماد میکند و ترس شک می کند
در ترس آدمی احساس تنهایی میکند و در عشق آدمی محو میشود
در عشق مرزهای وجود آدمی میریزد
و بدین سان درختان ...پرندگان... آب ها... ابرها
ماه و خورشید و ستاره ها
پاره ای از وجود آدمی میشوند
عشق هنگامی تحقق می یابد که تو آسمان درون خویش را تجربه کرده باشی
مراقبه کن - سکوت و آرامش ذهن
غواص وجود خود شو و به عمق وجود خود برو
وقتی پرندگان میخوانند خوب به آوازشان گوش بسپار
وقتی به آستانه ی گلی می رسی با حیرت گرم تماشایش شو
اجازه نده دانسته های کهنه و بیات حجاب نگاه تو شوند
به چیزی برچسب نچسبان
یاد بگیر سازی را بنوازی
آدم ها را ببین و با آنها در آمیز
هر انسانی آیینه ایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد
از آدم ها یاد بگیر... نترس
هستی تو را به شیوه های گوناگون حمایت میکند
اعتماد کن
اعتماد تو را از نیروی عشق سرشار میکند
نیروی عشق همه هستی را متبرک میکند
عشق به خودی خود کامل است
نیازی نیست عشق کاملتر از آن چیزی شود که هست
میل به کامل کردن عشق نتیجه ی فهم غلط از عشق است
دایره دایره است ما دایره کامل تر و ناقص تر نداریم
همه دایره ها کامل اند
اگر کامل نیستند دایره نیستند
کمال ذاتی عشق نیز هست
تو نمی توانی کم تر یا بیشتر عشق بورزی
تو یا عشق می ورزی یا عشق نمی ورزی
http://www.abitarinpanjere.blogfa.com/
تاریخ بشر، داستان مبارزه بیپایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، میتواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...