۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

گنجشک با خدا قهر بود…



So beautifull & profound

گنجشک با خدا قهر بود…
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند
و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛
من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود
و یگانه قلبی هستم که
دردهایش را در خود نگاه میدارد…
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و…
خدا لب به سخن گشود :
با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم،
آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.
تو همان را هم از من گرفتی.
این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟
لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه کلامش بست…
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود.
باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به
واسطه محبتم از تو دور کردم
و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.
ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ,
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...
¤¤¤¤¤¤¤
جمله روز : جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست
...


۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

یک روز زندگی



دو روز مانده به پایان عمر تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است،
تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد،
داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت،
خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.
به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت،
خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست
و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و
جنجال از دست دادی،
تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن."
لا به لای هق هقش گفت: "اما با یک روز... با یک روز چه کار می توان کرد؟ ..."
خدا گفت: "آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته
است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید"، آنگاه سهم
یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی کن."
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید،
اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای
انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم،
نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ نمیدانم !بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم."
آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید
و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند
بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ....
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به
دست نیاورد، شرکتی را تاسیس نکرد، اما ...
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی
را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند،
سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز
آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و
عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد.
فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، کسی

که هزار سال زیست!"
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن

می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است..
امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی برای طلوع خورشید عمر فردایمان وجود دارد!؟

54 سخن زیبا

1- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

2- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

3- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)

4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

5- عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

6- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

7- به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

8- آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانای کاهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

9- اگر طالب زندگی سالم و بالندگی‌رو می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

10- زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

11- دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

12- عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

13- ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

14- جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

15- هنر کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)

16- تغییر دهنرگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

17- اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

18- روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

19- در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

20- برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

21- شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)

22- آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ)

23- اگر دریچه های ادراک شسته بودند،انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید:بی‌انتها. (بلیک)

24- برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی)

25- هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)

26- نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)

27- هر قدر به طبیعت نزدیک شوی ، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)

28- اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه)

29- زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)

30- برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)

31- تفکر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند. (ادگارمون)

32- «عقلانیت باز» آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که «یکی» در «چند» است و «چند» در «یکی». (ادگارمون)

33- آرامش،زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)

34- هیچ چیزدر زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخ‌من)

35- تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)

36- با عشق،زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق.

37- علت هر شکستی،عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)

38- من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. (سقراط)

39- دانستن کافی نیست،باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)

40- تپه‌ای وجود ندارد که دارای سراشیبی نباشد! (ضرب‌المثل ولزی)

41- خداوند،روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد. (برزیلی)

42- تو ارباب سخنانی هستی که نگفته‌ای،ولی حرفهایی که زده‌ای ارباب تو هستند. (ضرب‌المثل تازی)

43- تا زمانیکه امروز مبدل به فردا شود انسان‌ها از سعادتی که در این دم نهفته است غافل خواهند بود. (ضرب‌المثل چینی)

44- بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)

45- اگر می‌بینی کسی به روی تو لبند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل کارنگی)

46- شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. (سقراط)

48- ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

40- به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی یک شمع روشن کن. (ضرب‌المثل چینی)

50- برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش. (ضرب‌المثل هندی)

51- برای اینکه پیش روی قاضی نایستی، پشت سر قانون راه برو. (ضرب‌المثل انگلیسی)

52- به کارهای زشت عادت مکن زیرا ترک آن دشوار است. (ضرب‌المثل فارسی)

53- مانند علما بنویس و مانند توده مردم حرف بزن. (ضرب‌المثل هندی)

54- بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست.(حضرت علی(ع))

بنام خدائی که زن آفرید



ناهید نوری
به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن
و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا
شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ­ ات نمود
مرا خانه ­ داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را
مساوی تر از سهم من آفرید

شاعر :ناهید نوری




جواب شاعر:نادر جدیدی

به‌نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید
جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌درخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات
نشسته مداوم تو را در کمین !

شاعر:نادر جدیدی



جواب شاعر:فرزانه شیدا :
بنام خداوند خلق وزمین
«*یکی کردگار جهان آفرین
که آن خالق مردوزن در جهان
به هریک به یکسان دهدروح وجان
خداوند ما مانده در حیرتی
که بر آدمی مرده هرغیرتی
تو «انسانیُ »و مرد وزن رونماست
پس ازآن چنین گفتگوئی خطاست
نه زن کم شود بی رُژی روی خاک
نه ریش وسبیلی دهد عقل پاک
بسی با همین وبدون همان
زدستت رود عمر دنیا! بدان
کسی با چنین دیده دانا نشد
کسی در جهان هم اهورا نشد
نه زن جلوه دارد چو روحی نداشت
نه مردی بدیوانگی دانه کاشت
نه کس از تو پرسد که روح تو چیست
نه پرسد که عاقل دراین قصه کیست
که هرکس ندارد خبر از *وجود
وجودش ثمر بخش دنیا نبود!
کسی چون به جنس خودش شد *غَرّه = *مغرور
همان بّه , بخوانیم اورا کَرّه
که شل باشد وبودنش بی اثر
ندارد دگر جنس او هم ثمر
زعاقل چه(بیهوده گفتن) خطاست!
خداوند ما داور کار ماست
چه مردی چه زن , سر بلندی بجو
چوانسان خوب و بنام و نکو
شاعر فرزانه شیدا


۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

مگس پران چشم چيست؟

آيا هرگز براي تان پيش آمده است كه هنگام خيره شدن به يك تصوير صاف (مثلا يك كاغذ سفيد يا آسمان آبي) متوجه ذرات كوچك غبار مانندي شويد كه جلوي چشم تان بالا و پايين مي ‌روند و هرچه پلك مي‌ زنيد باز هم مثل يك سايه كوچك در جلوي چشم تان قرار دارند؟

اين سايه ‌هاي مزاحم را اصطلاحا "مگس پران" مي ‌گويند. معمولا با حركت دادن چشم، مگس ‌پران هم حركت مي ‌كند، اما چون جهت حركت آن در خلاف جهت حركت چشم مي ‌باشد، نمي‌توان آن را با چشم تعقيب كرد.

مگس ‌پران چيست؟

مگس پران چشم

مگس ‌پران در حقيقت سايه كدورت ‌هاي موجود در مايع زجاجيه چشم است كه روي شبكيه مي‌ افتد و به صورت يك سايه تيره ديده مي ‌شود. اين كدورت ‌ها ممكن است ناشي از چسبندگي و ضخيم شدن رشته ‌هاي زجاجيه، جمع شدن سلول ‌هاي التهابي در زجاجيه و يا خونريزي در داخل چشم باشد.

زجاجيه چيست؟

زجاجيه مايع ژله مانندي شبيه سفيده تخم مرغ خام است كه بخش اعظم داخل كره چشم (از پشت عدسي تا روي شبكيه) را پُر كرده است و به حفظ ساختمان كروي چشم كمك مي ‌كند و شبكيه را در جاي خودش نگه مي ‌دارد. ساختمان زجاجيه از يك شبكه اسفنجي متشكل از رشته ‌هاي خيلي ظريف است كه مقادير فراوان آب و مواد محلول را در خود جاي مي دهد و به آن حالت ژله ‌اي مي بخشد. رشته ‌هاي موجود در زجاجيه در قسمت ‌هاي خارجي ‌تر زجاجيه متراكم ‌تر هستند و اتصالات نسبتا محكمي به لايه‌ هاي داخلي شبكيه دارند.

چرا مگس‌پران ايجاد مي‌ شود؟

مگس‌ پران عارضه بسيار شايعي است و با افزايش سن، شيوع آن افزايش مي ‌يابد، طوري كه بيش از 60 تا 70 درصد افراد بالاي 60 سال مگس ‌پران را تجربه كرده ‌اند.

رشته‌ هاي موجود در زجاجيه در بچه‌ ها و افراد جوان معمولا بسيار ظريف است و ديده نمي‌ شود، اما با بالا رفتن سن اين رشته‌ ها ضخيم‌ تر مي ‌شوند و در بعضي جاها به هم مي‌ چسبند و باعث ايجاد كدورت مي ‌شوند كه سايه اين كدورت بر روي شبكيه به صورت مگس‌پران احساس مي ‌شود.

به علاوه در بسياري از افراد مسن، بخشي از رشته‌ هاي محيطي زجاجيه كه به شبكيه متصل هستند، از جاي خود كنده مي‌ شوند و به داخل بخش‌هاي مركزي زجاجيه مي ‌افتند. اين حالت كه آن را "جداشدگي خلفي زجاجيه" مي ‌نامند، شايع ترين علت ايجاد مگس ‌پران است.

گاهي اوقات هم وجود التهاب داخل چشمي (يووئيت) سبب تجمع سلول ‌هاي التهابي در زجاجيه و ايجاد مگس‌ پران مي ‌شود.

يك علت ديگر مگس ‌پران، وجود خونريزي در داخل زجاجيه است، مثلا در افراد مبتلا به ديابت ممكن است خونريزي هاي خفيف چشمي، ابتدا به صورت يك مگس‌ پران ديده شود.

مگس‌پران در چه افرادي شايع‌ تر است؟

افراد بالاي 60 سال

افراد نزديك بين

افرادي كه سابقه جراحي چشم (به خصوص جراحي آب مرواريد) دارند.

افرادي كه سابقه التهاب داخلي چشم (يووئيت) دارند.

آيا مگس‌پران خطرناك است؟

بسياري از افراد مدت ها مگس ‌پران داشته اند و هيچ مشكل خاصي پيدا نكرده اند. مگس پراني كه سال هاي سال وجود داشته و تغيير خاصي پيدا نكرده است، معمولا خطري ندارد، اما بروز مگس پران جديد مي تواند ناشي از مشكلات جدي چشمي باشد.

البته همان طور كه گفته شد شايع ترين علت بروز مگس پران جديد، جداشدگي زجاجيه خلفي است كه به خودي خود خطري ندارد، اما گاهي اوقات در حين جدا شدن زجاجيه، بخشي از شبكيه نيز همراه با آن كنده مي ‌شود و باعث ايجاد سوراخ يا پارگي در پرده شبكيه مي ‌شود كه مي تواند سبب جدا شدن پرده شبكيه و مشكلات شديد بينايي شود.

تشخيص علت ايجاد مگس‌پران بدون معاينه دقيق چشم پزشكي امكان ‌پذير نيست، بنابراين لازم است تمام افرادي كه مگس ‌پران جديد پيدا كرده‌اند، حتما توسط چشم ‌پزشك معاينه شوند.

ديد در فرد مبتلا به مگس پران

براي انجام معاينه، ابتدا مردمك با استفاده از قطره‌ هاي مخصوص باز مي ‌شود و سپس با استفاده از لنزها و وسايل مخصوص، زجاجيه و شبكيه معاينه مي ‌شود. در صورتي كه در معاينه هيچ مشكلي به جز "جداشدگي زجاجيه خلفي" وجود نداشته باشد و شبكيه سالم باشد، معمولا خطري وجود ندارد و درمان خاصي لازم نيست، اما در مواردي كه آسيبي به پرده شبكيه وارد شده باشد، يا خونريزي يا التهاب داخل چشمي وجود داشته باشد، بايد درمان انجام شود.

گاهي با يك نوبت معاينه نمي ‌توان علت دقيق ايجاد مگس‌ پران را تشخيص داد. در اين حالت معمولا لازم است معاينه در فواصل 2 تا 3 هفته يك بار تكرار شود تا مطمئن شويم علت خطرناكي وجود ندارد.

يك نكته مهم آن است كه مگس پران حتي در صورت همراهي با پارگي شبكيه، پس از چند هفته كوچك مي شود، بنابراين در افرادي كه مگس پران جديد چشم داشته اند، حتي اگر خود به خود خوب شده باشند، لازم است معاينه كامل چشم انجام شود.

آيا مگس‌پران قابل درمان است؟

همان طور كه قبلا هم گفته شد مگس ‌پران معمولا علت خطرناكي ندارد و نيازي به درمان نيست. در اكثر موارد پس از چند هفته تا چند ماه، مگس پران به تدريج كوچك مي شود و فرد نيز عادت مي كند كه آن را ناديده بگيرد.

اما در مواردي كه مگس پران با سوراخ يا پارگي پرده شبكيه همراه باشد، ممكن است نياز به اقدامات درماني مثل ليزر يا عمل جراحي براي جلوگيري از پارگي پرده شبكيه وجود داشته باشد.

كلام آخر

همانطور كه گفته شد مگس ‌پران قديمي كه سال‌ ها وجود داشته و تغيير خاصي پيدا نكرده است، معمولا بي‌خطر است، اما در موارد زير لازم است حتما به چشم پزشك مراجعه كنيد:

* مگس‌پراني كه جديدا ايجاد شده است (حتي اگر پس از چند هفته خود به خود برطرف شده باشد)

* مگس ‌پران قديمي كه جديدا بزرگ تر شده، يا تغيير ديگري پيدا كرده است.

* مگس ‌پران همراه با جرقه (حتي اگر پس از چند روز جرقه خود به خود برطرف شده باشد)

* مگس‌پران همراه با كم شدن يا تاري ديد يا احساس وجود پرده در جلوي چشم (اين علامت، بسيار مهم است و ممكن است ناشي از كنده شدن بخشي از شبكيه باشد كه به درمان فوري نياز دارد) .

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

نامه عاشقانه نیما به همسرش

به عالیه نجیب و عزیزم

نامه عاشقانه نیما به همسرش

می‌پرسی با کسالت و بی خوابی شب چه طور به سر می‌برم؟ مثل شمع: همین که صبح می‌رسد خاموش می‌شوم و با وجود این، استعداد روشن شدن دوباره در من مهیا است.

بالعکس دیشب را خوب خوابیده‌ام. ولی خواب را برای بی‌خوابی دوست می‌دارم. دوباره حاضرم. من هرگز این راحت را به آنچه در ظاهر ناراحتی به نظر می‌آید ترجیح نخواهم داد. در آن راحتی دست تو در دست من است و در این راحتی... آه! شیطان هم به شاعر دست نمی‌دهد، مگر این که در این تاریکی شب، خیالات هراسناک و زمان‌های ممتد ناامیدی را به او تلقین کند.

بارها تلقین کرده است: تصدیق می‌کنم سالهای مدید به اغتشاش طلبی و شرارت در بسطی زمین پرواز کرده‌ام. مثل عقاب، بالای کوه‌ها متواری گشته ام، مثل دریا، عریان و منقلب بوده ام. بدی طینت مخلوق، خون قلبم را روی دستم می‌ریخت. پس با خوب به بدی و با بد به خوبی رفتار کرده ام، کم کم صفات حسنه در من تبدیل یافتند: زودباوری، صفا و معصومیت بچگی به بدگمانی، خفگی و گناه‌های عیب عوض شدند.

پس محتاجم به من دلجویی بدهی. اندام مجروح مرا دارو بگذاری و من رفته رفته به حالت اولیه بازگشت کنم.

آه ! اگر عذاب‌های الهی و شراره‌های دوزخ دروغ نبود، خدا با شاعرش چه طور معامله می‌کرد.

نامه عاشقانه نیما به همسرش

حال، من یک بسته‌ی اسرار مرموزم، مثل یک بنای کهنه ام که دستبردهای روزگار مرا سیاه کرده است. یک دوران عجیب خیالی در من مشاهده می‌شود. سرم به شدت می‌چرخد. برای این که از پا نیفتم، عالیه، تو مرا مرمت کن.

راست است: من از بیابان‌های هولناک و راه‌های پر خطر و از چنگال سباع گریخته ام. هنوز از اثره ی آن منظره‌های هولناک هراسانم. چرا؟ برای این که دختر بی‌وفایی را دوست می‌داشتم، قوه ی مقتدره‌ی او بی تو، وجه مشابهت را از جاهای خوب پیدا می‌کند.

پس محتاجم به من دلجویی بدهی. اندام مجروح مرا دارو بگذاری و من رفته رفته به حالت اولیه بازگشت کنم.

گفته بودم قلبم را به دست گرفته با ترس و لرز آن را به پیشگاه تو آورده ام. عالیه‌ی عزیزم! آن چه نوشته ای، باور می‌کنم یک مکان مطمئن به قلب من خواهی داد. ولی برای نقل مکان دادن یک گل سرمازده‌ی وحشی، برای این که به مرور زمان اهلی و درست شود، فکر و ملایمت لازم است.

چه قدر قشنگ است تبسم‌های تو

چه قدر گرم است صدای تو وقتی که میان دهانت می‌غلتد

کسی که به یاد تبسم‌ها و صدا و سایر محسنات تو همیشه مفتون است.

نیما

هيچ گلي عطر ،رنگ وزيبايي مادر را ندارد. همينگوي



هنر خوراك روان و هنرمند آفريننده آن است . بارگاه هنر با هيچ جايگاهي درخور ارزيابي نيست . ارد بزرگ



بر بالاي در علم نوشته شده است كه بايد ايمان داشته باشي. ماكس پلانك



انسان براي بر خورداري از شادي بايد خودش را باور كند. توماس پاين



ناراستي ها پيشاپيش رو به مرگ و نيستي اند مگر آنكه ما آنها را در انديشه و روان خويش زنده نگاه داريم !. ارد بزرگ



هفت بار روح خويش را تحقير كردم:
نخستين بار هنگامي بود كه براي رسيدن به بلندمرتبگي، خود را فروتن نشان مي‌داد. دومين بار آن هنگام كه در مقابل فلجها مي‌لنگيد.سومين بار آن زمان كه در انتخاب خويش بين آسان و سخت، آسان را برگزيد. چهارمين بار وقتي كه مرتكب گناهي شد و به خويشتن تسلي داد كه ديگران هم گناه مي‌كنند.
پنجمين بار آنگاه كه به علت ضعف و ناتواني از كاري سر باز زدو صبر را حمل بر قدرت و توانايي‌اش دانست. ششمين باز زماني كه چهره‌اي زشت را تحقير كرد در حالي كه نمي‌دانست آن چهره يكي از نقابهاي خويش است. و هفتمين بار وقتي كه زبان به مدح و ستايش گشود و انگاشت كه فضيلت است.» «شايد كسي را كه با او خنديده‌اي فراموش كني، اما هرگز كسي را كه با او گريسته‌اي از ياد نخواهي برد.» .
جبران خليل جبران



همه عشق بورز، به تعداد كمي اعتماد كن، و به هيچكس بدي نكن. شكسپير



آزادي باجي به مردم نيست ! چرا كه مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ



چنان باش كه بتواني به هر كس بگوئي مثل من رفتار كن. كانت



براي پيشرفت و پيروزي سه چيز لازم است اول پشتكار دوم پشتكار، سوم پشتكار. لردآديبوري



ستيزه جويان ، كشته انديشه هاي پليد خويش خواهند شد . ارد بزرگ



برگ در هنگام زوال مي افتدميوه در هنگام كمال مي افتدبنگر كه چگونه مي افتي چون برگي زرد و يا سيبي سرخ . كنفسيوس



تجربه نامي است كه تمام افراد بر روي اشتباهات خود مي گذارند. اسكاروايلد



با گذشت ، شما چيزي را از دست نمي دهيد بلكه بدست مي آوريد . ارد بزرگ



اگر هدف روح ما يك پارچه شدن باشد ، پيوسته شرايطي را فرا مي خوانيم كه براي دستيابي به اين ويژگي بدان نياز داريم. هرچه بخشهاي بيشتري از وجود خود را پذيرا و مالك شويم ، افراد سالمتر و مناسب تري در زندگي ما پديدار مي گردند. دبي فورد



سي شعاع به سوي ميله چرخ تقرب مي جويند
اما تهي ميان آنهاست
كه ارابه را به حركت در مي آورد
كوزه هاي سفالي را با گل مي سازند
اما تهي درون آنهاست
كه كاربردشان را تعيين مي كند
خانه، در و پنجره هاي بسيار دارد
اما تهي دورن آن است
كه سكونت را ممكن مي سازد
وجود امكانات بسيار مي دهد
اما از طريق نه- وجود است
كه از آنها استفاده مي توان كرد.
لائو تسه



اگر غرورت را گم كرده ايي به كوهستان رو ، و اگر از جنگ خسته ايي به دريا . ارد بزرگ



آن لحظه اي كه درك كنيم خداوند حق بر افكار ما گواه است ، شايد رها و آزاد شويم. مهاتما گاندي



دعا اتحاد آگاهانه با شعور كيهاني است. دعا التماس، زاري نيست، بلكه همدلي و يگانگي با خداست. جوليا ستن سيرز



اگر بر ساماندهي نيروهاي خود توانا نباشيم ، ديگران سرنوشتمان را مي سازند . ارد بزرگ



در اين جهان عمل كنيد و فقط شنونده باقي بمانيد . رساله يعقوب



چنان نماى كه هستى يا چنان باش كه مى نمايى. بايزيد بسطامى



رازها در هنگامه شادي و بازي آدمي است . نكته فراموش شده جهان انديشه ، تعريف درست اين حالت هاست . ارد بزرگ



انسان هوشمندي كه به هوشمندي اش مي نازد، به زنداني مي ماند كه به بزرگي زندانش مي بالد. سيمون ديل



ذهن شما كه آزاد باشد، هميشه براي هر چيزي آماده است و همه چيز را به گشادگي مي پذيرد. در ذهن يك تازه كار امكانات بسياري هست، اما در ذهن استاد كار، شدني ها اندك اند. شونريو سوزوكي



سرآمد اين جهاني شما هر چه بزرگتر باشد سرنوشت زيباتري در برابر شماست . ارد بزرگ



صوفي هيچ خواسته اي براي خود ندارد . خواسته او همان خواسته خدا است ، از اين رو خواسته او به خواست خدا بر آورده مي شود . جامي



اگر فقط طلب عشق كني آنوقت نابالغ باقي خواهي ماند ، بچه باقي خواهي ماند . تا موقعي كه بالغ نشوي و نتواني عشق را نثار كني ، هنوز از بچه گي در نيامده اي ... آچاريا



اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يكديگر بيشتر گردد كمتر دچار گسست مي شوند . ارد بزرگ



لحظه اي كه به كمال رسيدم و منور شدم ، تمام هستي كامل و منور شد . بودا



انسان عاقل هميشه از بدگوييهايي كه از او مي‌شود استفاده مي‌كند . ژرژ بانه



رهايي و آزادي ، برآيند پرستش خرد است و دانايي . ارد بزرگ



اگر براي انجام كاري بزرگ ، زمان نداري .بهتر است بي درنگ آن را به ديگران بسپاري . فردوسي خردمند



اگر به موفقيت خود واقعا ايمان داشته باشيد حتما پيروز خواهيد شد. داويد شوارتز



سكوي پرش و گزينش بهتر مي تواند در هر گاه و جايي يافت شود ، مهم آنست كه تا آن زمان ، پاكي و شادابي خويش را نگاه داريم . ارد بزرگ



اگر ما به معايب كوچك خود اعتراف مي كنيم براي آن است كه به طرف خود بفهمانيم كه از معايب بزرگتري بري هستيم . فنلون



آنچه ناگزير و حتمي الوقوع است مرا خشمناك نمي كند. عشق به سرنوشت در اعماق دل من نهفته است . فردريش نيچه



هر آرزويي بدون پژوهش و تلاش ، به سرانجام نخواهد رسيد . ارد بزرگ



هشدار ! تنها به عزم نياز اگر به معبد درون شويد ، هرگز هيچ نيابيد . جبران خليل جبران



شخص بايد لايق ستايش باشد ولي از آن بگريزد . فنلون



آنكه به خرد توانا شد ، ترس برايش نامفهوم است . ارد بزرگ



انسان چيزي است كه بر او چيره مي بايد شد . فردريش نيچه



تهمت و دروغ را دشمن سفارش مي دهد و منافق مي سازد و عوام فريب آن را پخش مي كند و عامي آن را مي پذيرد . علي شريعتي



سرزميني كه جوانانش داراي افكاري صوفيانه هستند ، بزودي بردگي را نيز تجربه مي كنند . ارد بزرگ



انسان نمي تواند از غرايز خود فرار كند ، وقتي از خطر جاني دور شود دوباره به غرايزش برمي گردد . فردريش نيچه



اشخاصي كه بدبختانه به لذات شديد و حاد خو گرفته اند ديگر از لذات معتدل حظ نميبرند و همواره با اضطراب دنبال شادي و نشاط ميگردند . فنلون



آنكه همراه است و ياور ، هر نفس اش بهايي بي انتها دارد . ارد بزرگ



همين قدر كه براي بدست آوردن آرزوئي اراده كنيم ، يك گام بلند در راه نيل بدان برداشته ايم . سي فوستر



خودستايي مايل است كه بوسيلۀ شما اعتماد به خود را بياموزد . وي از نگاههاي شما تغذيه مي كند و در دستهاي شما تعريف و تمجيد نسبت به خود را مي بلعد . فردريش نيچه



خموشي در برابر بدگويي از دوستان ، گونه اي دشمني است . ارد بزرگ


مم

اگر بزرگي و عظمت را آرزو مي كني آن را فراموش كن و دنبال حقيقت برو ، آنگاه به هر دو خواهي رسيد ، هم حقيقت و هم عظمت ... سنگا

رازهای حکما




چون راه رفتن آموختم به دويدن پرداختم. نيچه



پنجره شناخت درست آدمیان ، بازبینی زندگی نیاکان آنهاست . ارد بزرگ



تو فقط امروز زنده نيستي ، فکر آينده هم باش مارسل آشارچ



کوشش اولين وظيفه انسان است . گوته



اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ولي من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد. کنفوسيوس



رضايت وجدان بالاترين مرتبه است . ژول سيمون



شمشیر نادان هایی که در برابر خردمندان می ایستند خودستایی و خودسری است . ارد بزرگ



پيروزي واقعي جان آدمي، فکرکردن است. هوگو



نگهداري ثروت به مراتب دشوار تراز کسب آن است. گورکي



آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نيست . سعدي






جملات بسیار زیبا



اگر سخن چون نقره است ، خاموشي چون زر پر بها ست. لقمان حکيم



مرد پرهيزکار ، هرگز پارسايي خود را نمي سنجد. پاسکال



تنها کسانی از آرزوهای نیک جوانان واهمه دارند که بر جایگاه خویش بیمناکند . ارد بزرگ



اگربه خاموش کردن آتش ميروي، لباس علفي برتن مکن. مثل چيني



انسان درهرکار بايد بداند کجا بايد ترمز کرد. مثل فرانسوي



هنگامي که مصمم به عمل شديد ، بايد درهاي ترديد را کاملا مسدود کنيد. نيچه



سه چيز خيلي سخت است: فولاد ، الماس و خويشتن شناسي . فرانکلين




آنکه شادی را پاک می کند ، روان آدمیان را به بند کشیده است . ارد بزرگ




آنجا که طبيعت توقف مي کند هنر آغاز مي شود. ويل دورانت



آن چه هستي ، باش . نيچه

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان