۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

دریای محبت از استاد فرزانه شیدا




دریای محبت
من بدریای محبت در عشق
موج در موج همه فریادم
ساحل روح مرا قسمت بود
که تو چون شن بدهی بر بادم
مانده ام با دل دریائی خویش
موج بی ساحل افتاده به باد
آه ای عشق چه گویم زغمش
از غم وهجر ونبودش فریاد
با چه امید به هر جوشش اشک
موج اشکم برود بی ساحل
در کجا سینه بگیرد آرام
در کجا ر وح بگیرد منزل؟!
بعد از این قلب منو دربدری
بعد ازاین موج سرشکم شب وروز
آه ...ای عشق دگر باره ببین
دل من باغم خود مانده به سوز!
او که بی هر سخنی راهی شد
همچو یک قایق گم کرده مسیر
دل دریائی من را طی کرد
تا که شد از منو از عشقم سیر !
شاید او با گذر از بحّر دلم
خود گم کرده ی خود پیدا کرد
لیک دریای دلِ ِ من گم شد
اوبه عشقی دل من \"شیدا\" کرد!
آه شـیدا ! ... توکه در سوزدلی
دیگر از درد د رون باز مگو
باش خاموش و به خلوت بنشین
دیگر آرامش خود ، باز بجو
باد هم گر گذری کرد بدل
اشک غم را بدلت ٫ سیل مکن
تو که "فرزانه "ی عاقل بودی!
سوی" شیدائی " خود میل مکن !


تیرماه 1387 فرزانه شیدا









انجمن اندیشه مانا


دلتنگ تو




هر نیمه شب , در بستر رویا
خاطرِدلبستن را
برگ به برگ
دردفترِ دل ,ورق میزنم
دلخسته وغمگین...

چقدر دلتنگ توام
وقتی که نیستی
وحتی آنگاه که ,هستی

میدانم عبور لحظه ها
ریزش برگها
بارش برفها
رویش دوباره ی شکوفه
چیدن میوه ای ,از درخت تابستان
همه وهمه
عبور فصلهای دلتنگی بود

چقدر دلتنگ توام وقتی که نیستی
حتی آندم که هستی
ومیدانم
پای ثانیه ها اگرچه باز نمی ایستد
نبض وجود اگرچه
در لحظه وثانیه
ترا میخواند
باز ....و باز
دلتنگ تو , برجای میمانم

دورنیستی , که در دلی
نزدیک نیستی ,که فاصله ها
از کوه ودریاو آسمان
قادر به گذر نیست
فریاد ِصدایم را
وبیصدا , برجای ایستاده و مبهوت
دلتنگم

گوئی درقلب دریا
دراسارت راه
در بی پری پرواز
دور ازتو.... گم گشته ام

ای همنفس ,ای هم طپش
ای همنوا
ای همچو من شیدا
با صدای دل
صدایم بشنو
که فریاد میزنم ترا:دلتنگم
وقتی که نیستی ...حتی در آنزمان ,که هستی

ای وای...ای وای که
دراوج عشق وهستی
دلتنگ توام

همچون عاشق ترین دلتنگ
غمگین ترین شیدا
دلداده ای تنها
درجوشش غمها
وباز هم دلتنگ تو؛
وقتی که هستی ... وقتی که ,نیستی

فرزانه شیدا
شنبه 4 اردیبهشت 1389



برگرفته از انجمن مانا
http://mana.findtalk.net

رنگ تنفر


رنگ تنفر
روزگار را پر میکند
آنگاه که دستهای آدمی
دور افتاده ازهم
بسوی محبت
گم کرده راه
گمراه میشود
درجاده های خالی ازاحساس
...وروح... رنگ میبازد
در بیشه های مارهای زنگی
نیش خورده از ناراستی های دوران
....فریاد...
کجا مدفون میشود
وقتی که امید را چال میکنند؟

شعراز: فرزانه شیدا
چهارشنبه 25 فروردین1389

برگرفته از : انجمن مانا
http://mana.findtalk.net/montada-f6/topic-t1059.htm

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

آرامش از دیدگاه بزرگان ، دانشمندان و فلاسفه

قلب شما در سکوت و آرامش ، به اسرار روزها و شبها شناخت می یابد ولی گوشهایتان در حسرت و آرزویند که آوای چنین شناختی را که بر قلبهایتان فرود می آید ، بشنوند . جبران خلیل جبران


بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد. جبران خلیل جبران

ما باید طبیعت را به چشم مادرمان بنگریم و با آرامش خودمان را به او تسلیم کنیم تا بتوانیم خیلی راحت احساس کنیم که به جهان باز می گردیم همانطور که همه موجودات دیگر باز می گردند. همه ما در حقیقت جزء جدایی ناپذیر این کلیم. طغیان عبث است، ما باید خودمان را به این جریان بزرگ واگذاریم . هرمان هسه

از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی. دیپاک چوپرا

ما در بین کسانی که با ما هم عقیده اند، احساس آرامش داریم، ولی وقتی بزرگ می شویم که بین کسانی باشیم که با ما هم عقیده نباشند. فرانک

تنها آرامش و سكوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. داستایوفسكی

ما در بین کسانی که با ما هم عقیده اند، احساس آرامش داریم، ولی وقتی بزرگ می شویم که بین کسانی باشیم که با ما هم عقیده نباشند. فرانک

تنها آرامش و سكوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. داستایوفسكی

اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد.  ارد بزرگ

آرامش گهواره ای ست بر دامن خاک و سنگ پله هایی به جانب افلاک . جبران خلیل جبران

به زیبائی بیاندیش ، نه برای انگیزش ، که در جهت تعالی . زیبائی به هر جا آرامش می آورد ، چه دست ساز انسان چه طبیعی. پاول ویلسون

دانش امروز  فر بسیاری در پی داشته ، اما  نیروی جاری سازی آرامش به روان ما را ندارد . امنیت را  بزرگان خردمند به ما می بخشند .  ارد بزرگ

می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند ؟ بیشتر زمان زندگی او در پایه و دامنه کوه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر . ارد بزرگ



برگرفته از انجمن علمی نانوتکنولوژی دانشگاه آزاد اسلامی یزد - سعید جعفری

http://nsayu.mihanblog.com/post/566


۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

شیرکوه ، فرزند شیروان را باز گردان



عاطفه معصومی ، 23 فروردين 1389

http://ebooks.ketabnak.com/thumbnail/orde%20bozorg.jpg

کوچه پس کوچه های خاک گرفته
تپه باستانی شیروان
ارگ بر خاک نشسته

در بین ویرانه های ارگ
پسری کنجکاو و بلند سیما
به آنچه از دست رفته می اندیشد

دیوارهای برج ها
کجاست شکوه مردان و زنان شمشیر بدست میهن پرست (1)
آن پسر کنجکاو با آن چشمان درشت و نافذ ، شکوه سرزمینی را می دید که تنها گردی از آن بر جای مانده بود . (2)

افسوس ، خاکستر مرگ در همه جا
گذرگاهی دوباره آشفته از حضور بادهای هزاران ساله
بر فراز تپه نیاکان

چه می دید ؟
گهواره کودکی زیبا
همان که بعد ها دودمان اشکانیان را بنا نمود (3)

او از آن فراز چه می دید ؟
فریادها و حماسه های ایرانیان (4)
نجوا و مویه های زنان و کودکان غریب از سیل بی امان

یاران کجایند ؟ (5)
او در کنار گهواره ارشک
نیای بزرگ همه ما پارتها چه گفت و چه شنید ؟

یاران کجایند ؟
بر فراز تپه باستانی
ارشک ، مهرداد و فرهاد یا اردوان و بلاش ، براستی فرزند کدامیک بود ؟

و ارد
ارد ، سترگ بی رقیب
پادشاهی جنگاور و شکست ناپذیر
همان که میهن خویش را در یک زمان در باختر و خاور پیروز ساخته بود (6)

بادهای جاودانه بی مرگ
رها در قرون و اعصار
چشم های درشت آن پسر را در بلندای تپه باستانی در نوردیدند ، روان ارد پادشاه اشکانی دوباره زاده شد (7)

آن پسر همراه توفان ، همراه گردباد
رقص جاودانه ها را دید
با قهرمانی همچون احمد شاه مسعود پیمانها داشت درس ها و بحث ها

در هنگامه پر کشیدن مسعود
ارد را سیلی از اشک برد (8)
آیا کودک مسعود نقش پدر خویش را در سیما و سخن ارد خواهد دید ؟

و ما ، پگاهی برخواستیم
شیر شیروان ملتهب بود
نقش شیرکوه جلوه ایی دیگر داشت

بادها باز در کوچه پس کوچه های شهرما
بادهایی که نسیم فرزند شیروان را در کنار شیرکوه فریاد می کشیدند
ارد بازگشته بود ...

همه حیرت زده به قامت شیرکوه می نگریستیم
شب چه زود فرا رسید
و در آن شب همه در سیمای لاجوردی آسمان شهرمان ، پریدن شیرکوه را دیدیم

او همراه فرزند قرون و اعصار شیروان
دشتها و کوهها را در نوردید
در میانه شب سخنان او را از خاور و باختر می شنیدیم به هزار زبان و پندار (9)

آیا امروز پگاهی دیگر است ؟
آیا اساطیر به شهر ما باز خواهند گشت (10)
آیا شیرکوه بار دیگر با همان پسر چشم درشت باز خواهد گشت ؟

پسری که امروز
دنیا در مقابلش
تعظیم نموده است

آیا کاخ های فرو ریخته شیروان (11)
یک بار دیگر
بوی گل سرخ به خود خواهد گرفت (12)

شیرکوه
امشب اشکهایم را بر پیکرت حس می کنی ؟
این همان اشکهایست که بر دامنه پنجشیر سالها پیش ریخته شد

شیرکوه
فرزند شیروان "ارد بزرگ" را باز گردان
شیرکوه ، زندگی در گامهای او جاریست ... (13)




اشاراتی به سخنان جاودانه ارد بزرگ
------------------------------------

(1) - ارد بزرگ : میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است

(2) - ارد بزرگ : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند

(3) - ارد بزرگ : ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد

(4) - ارد بزرگ : خاموشی بیشه نبرد ، فریادها در سینه دارد

(5) - ارد بزرگ : برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند

(6) - ارد بزرگ : میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر

(7) - ارد بزرگ : آنکه برای بهروزی آدمیان تلاش می کند و راه درست را نشان می دهد بارها و بارها می زید و تا یاد و سخنش جاریست او زاده می شود و باز هم

(8) - ارد بزرگ : روزی که سینه احمدشاه مسعود دریده شد اُرُُُد را سیلی از اشک با خود برد

(9) - ارد بزرگ : واژه ها سرشار از پندارهاست ارزش آنها همپای زندگی است

(10) - ارد بزرگ : پیوند ما تنها با زندگان نیست همه ما پیوندی ابدی با نیاکان و اسطوره های سرزمین خویش داریم

(11) - ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد ...

(12) - ارد بزرگ : اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند

(13) - ارد بزرگ : برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است


سایت افق شیروان


منبع : وبنوشت عاطفه معصومی
http://atefehshirvan.blogspot.com

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

در رسای بزرگان پنجشیر و شیروان

در بدترین شرایطی که پاکستان به کشور ما تحمیل کرده بود احمد ولی مسعود در تماس تلفونی که در آن زمان با احمد شاه مسعود داشت؛ گفت که همه دوستان میخواهند که شما هم برای‌ مدتی وطن را ترک کنید . مگر او در جواب چنین گفته بود :«...آیا این انصاف هست که زمانی به کابل بودیم ، بالای‌مردم حکومت کردیم . مردم ما را قبول داشت . و ما تعهد سپردیم بخاطر دفاع از مردم ، بخاطر دفاع از استقلال ، به خاطردفاع از افغانستان . حال که مردم در مشکل قرار دارند ، آیا آنها را ترک بگوییم ؟ آیا واقعاً این انصاف است؟ من فکر نمی کنم که این انصاف باشد . من تا آخرین قطره خون درین کشور می ایستم . مقاومت میکنم . خدا خواسته باشد ، مطمین هم هستم و امید وار که افغانستان روزی آزاد می شود .»
http://cheguevaraahmadshahmasoodorodbozorg.files.wordpress.com/2010/04/ahmad-shah-masood-orod-bozorg1.jpg


احمد شاه مسعود قهرمان ملی ما برای ایرانیان به عنوان یک رهبر آزادیخواه و یک قدرت کلان شناخته می شود .عده معدودی می دانند در پشت سر او چه اندیشه بزرگی تا شام مرگش افراخته بود .
اندیشه روانی که او را در بزنگاه کمین و یورش بی رقیب می ساخت . نزدیکترین دوست ایرانی او ، از شیروان کهن سال ، ارد بزرگ بود همانکه نخستین بار لقب شیر تنگه پنجشیر را به قهرمان ملی ما داد . همانکه در هنگامه سخت طغیان طالبان مسعود بزرگ را همراهی کرد در پنجشیر، سالنگ و بوله غین . او با آن اندیشه بی نظیر و جهانگیر ، مسعود بزرگ را تنها نگذاشت .
تا هنگامی که مسعود در بین ما بود ارد بزرگ ننوشت و از آن پس تا به امروز سخنان او را در هر کوی و برزنی شنیده می شود .
از ترقندی تا مزار شریف ، از مزار تا شیرخان ، کندز و بگرام و جلال آباد ، از جلال آباد تا غزنی ، قندهار و زرنج ، از زرنج تا شین داند و هرات سخنش پیچید و مهرش بردلها افتاد .
قومندانها و زورمندان دیگر ساکتند نگرش های قبیلوی افراد واشخاص قوم گرای و بحران زا و تقرر یافتن آنها به سمت های بلند دولتی به مناسبات قومی ، لسانی و ملحوظات سیاسی باعث شده احمدشاه مسعود و یاران نزدیکش در هاله ابهام فرو روند.
از یاد برده اند که مسعود بزرگ می گفت "ما برای آزادی می رزمیم ، زیرا زیستن در زیر چتر بردگی پست ترین نوع زنده گی است. برای حیات مادی همه چیز را میتوان داشت آب نان و مسکن. ولی اگر آزادی ما برباد رفت اگر غرور ملی ما درهم شکسته شد واگر استقلال ما نابود گشت در آن صورت این زنده گی برما کوچکترین لذت نخواهم داشت"
ارد بزرگ تنها ایرانی است که تا این اندازه در این زمانه سخت به مردم وطن ما نزدیک شده و میهمان غریب نیست که آشنای نزدیک است .
این چانس اعظیم مردم ماست که یار نزدیک مسعود بزرگ را هنوز می بینند . زنده باشی مرد حماسه های سخت ، زنده باشی همراه مسعود بزرگ ، زنده باشی شیر شیروان ...

بیاد شهید احمد شاه مسعود ( رح) و آرزوی بزرگش .
شعری از : مهندس شاه امیر فروغ

ای دریغ
پـــرتو جــــان ، در غبـــارستـــانِ تن ، گــــم کـــــرده ام
شــــعشـــع اش را ، در سیــــه چالِ بـــدن ، گــم کرده ام
مـــن بـــه دنبـــال خـــودم ، امــــا نمی یــــابم ، دریـــــغ
در ظــــلامِ جسمِ خــــود ، مـــن خویشتـــن گــم کــرده ام
بـــلبـــلی خـــوشـــخوان ، در گــــلزارِ رضوانــــم ، ولی
در قـــفس بنیــــادِ تـــن ، مـــن آن چــــمن گــم کـــرده ام
همچــــو یعقوبـــــم ، غمـــی جـــانکاه بـــاشد در جـــــگر
یـــوسفِ خود را ببیــــن ، در پیــــرهن ، گـــم کــــرده ام
نالـــــه هـــــا دارم درونِ سینــــــه ، امـــــا ای دریـــــــغ
بـــختِ بد بیـــن ، کز قضـــا ، راهِ دهن گــــم کـــــرده ام
سینـــه می جـــوشد بـــرای گــــم شدن در نــــورِ جــــان
ای دریــــغ و درد ، بنـــگر ، گـــم شدن ، گم کـــــرده ام
یافت « مسعود » آنچه را میخواست ، اما ای « فروغ »
نــــورِ جـــــان را من ، میــــانِ انـــــجمن ، گـــم کرده ام

دهم جولای 2008 لندن



شقایق شاهی
مزار شریف / 10 حمل، 1389



برگرفته از :
http://ahmadshahmassoud-orodbozorg.blogsky.com/



ارد دوم و سورنا (داستان کوتاه)




می گویند زمانی که سورنا سردار شجاع سپاه امپراتور ایران (( ارد دوم )) از جنگ بر می گشت به پیرزنی برخورد .
پیرزن به او گفت وقتی به جنگ می رفتی به چه دلبسته بودی ؟
گفت به هیچ ! تنها اندیشه ام نجات کشورم بود .
پیرزن گفت و اکنون به چه چیز ؟
سورنا پاسخ داد به ادامه نگاهبانی از ایران زمین .
پیرزن با نگاهی مهربانانه از او پرسید :  آیا کسی هست که بخواهی بخاطرش جان دهی ؟
سورنا گفت : برای شاهنشاه ایران حاضرم هر کاری بکنم .
پیرزن گفت : آنانی را که شکست دادی برای آیندگان خواهند نوشت کسی که جانت را برایش میدهی تو را کشته است و فرزندان سرزمینت از تو به بزرگی یاد می کنند و از او به بدی !
سورنا پاسخ داد : ما فدایی این آب و خاکیم . مهم اینست که همه قلبمان برای ایران می تپد . من سربازی بیش نیستم و رشادت سرباز را به شجاعت فرمانده سپاه می شناسند و آن من نیستم .
پیرزن گفت : وقتی پادشاه نیک ایران زمین از اینجا می گذشت همین سخن را به او گفتم و او گفت پیروزی سپاه در دست سربازان شجاع ایران زمین است نه فرمان من .
اشک در دیدگان سورنا گرد آمد .
بر اسب نشست .
سپاهش به سوی کاخ فرمانروایی ایران روان شد .
ارد دوم ، سورنا و همه میهن پرستان ایران هیچگاه به خود فکر نکردند آنها به سربلندی نام ایران اندیشیدند و در این راه از پای ننشستند .
به سخن ارد بزرگ : میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است .
یاد و نام همه آنان گرامی باد .
یاسمین آتشی

برگرفته از :
http://fakoor.net/history/416

 

Are you a Techie? Get Your Free Tech Email Address Now! Visit http://www.TechEmail.com

سخنی از بزرگ شیروان به زبان ارمنی

great-orod-7

ارد بزرگ :  آواز مهربانی از هر سنگ نگاره ی ماندگار تر است .
Մեձ Որոդ :Բարի երգ ձուրաքանչյուր քարագրածի ել ավելի հաստատոն է.


برگرفته از : سایت بزرگ شیروان ، ارد بزرگ

http://shirvan.blog.com/

چه گوارا ی قاره کهن احمدشاه مسعود و ارد بزرگ

احمد شاه مسعود

آنگاه که بزرگترین فیلسوف ایرانزمین را سیلی از اشک با خود بُرد

آخرین فرمانروا - احمدشاه مسعود

روزی که سینه احمدشاه مسعود دریده شد اُرُُُد را سیلی از اشک با خود برد . ارد بزرگ

احمدشاه مسعود آخرین مرد از فرمانروایان پاک و مردمی ایران زمین بود ایرانی به وسعت یک فرهنگ . ارد بزرگ



OROD BOZORG ارد بزرگ

وقتی عده ایی از بزرگ شیروان [ارد بزرگ] در مورد دوستی اش با احمدشاه مسعود ( « چه گوارا » ی قاره کهن* ) می پرسند . پس از سکوتی طولانی با کلماتی شمرده و حزن انگیز می گوید :

احمدشاه مسعود
آزادیخواه میهن پرستی بود
که جان بر سر آرمان نهاد

آهنگ چه گوارا فرمانده‌ی ابدی تقدیم به همه میهن پرستان

Nathalie Cardone – Hasta Siempre

متن آهنگ :

Aprendimos a quererte
Desde la histórica altura
Donde el sol de tu bravura
Le puso cerco a la muerte

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia
Comandante Ché Guevara

Vienes quemando la brisa
con soles de primavera
para plantar la bandera
con la luz de tu sonrisa

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia
Comandante Ché Guevara

Tu amor revolucionario
te conduce a nueva empresa
donde espera la firmeza
de tu brazo libertario

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia
Comandante Ché Guevara

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia
Comandante Ché Guevara

Seguiremos adelante
como junto a tí seguimos
y con Fidel te decimos :
"¡Hasta siempre Comandante!"

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia
Comandante Ché Guevara

Aquí se queda la clara
La entrañable transparencia
De tu querida presencia

Comandante Ché Guevara

Cheguevara-Ahmad Shah  Masood-Orod Bozorg /  احمدشاه مسعود ، ارد    بزرگ و چه گوارا

ترجمه‌ی متن:

آموخته‌ایم به تو عشق بورزیم
بر قله‌های تاریخ
تو با خورشیدی از شجاعت
در بستر مرگ آرمیده‌ای

حضور عمیق تو
اکنون واضح تر شده است
فرمانده چه گوارا

دستان پیروزمند و توانای تو
بر تاریخ آتش زد
زمانی که همه‌ی سانتاکلارا
برای دیدن تو از خواب برمی‌خاست

تو آمدی تا باد را
با آفتاب بهاری آتش بزنی
تا با نور لبخندت
پرچمی را برافرازی

انقلابیون شیفته‌ی تو
تو را تا قلم‌رو تازه‌ات هم‌راهی می‌کنند
جایی که با اسلحه‌ی آزادی‌خواهی تو
مقاومت خواهند کرد

ما راه تو را ادامه خواهیم داد
هم‌چنان که تا‌کنون هم‌راهت بوده‌ایم
ما هم‌راه با فیدل [۱] به تو می‌گوییم:
«برای همیشه تو فرمانده‌ای»

[۱]: نام آهنگ اشاره به جمله فیدل کاسترو است که می گوید : چه گوارا برای همیشه فرمانده است.

برای دانلود تصویری اینجا کلیک کنید و سپس وارد ویدئو گوگل شوید و سپس گزینه دانلود را کلیک کنید

دانلود صوتی


برگرفته از سایت : احمدشاه مسعود ، ارد بزرگ و چه گوارا

http://cheguevaraahmadshahmasoodorodbozorg.wordpress.com



سخنان بزرگ:





انیشتین: عشق مانند ساعت شنی همان طور که قلب را پر می کند مغز را خالی می کند.

ژان داوید: راز بزرگ زندگی در شکیبایی است و نباید به خاطر یک آینده ی مبهم زمان حال را بر خود تلخ کرد.

بالزاک: اتلاف وقت گرانترین خرجهاست.

آناتول فرانس: خنده بهترین نوع جنگ با زندگی است.

دکتر شریعتی: زندگی به خوش سیرتی است نه به خوش صورتی.

 و باز هم سخنان ارد بزرگ

اُرد بزرگ : آن که به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است .

اُرد بزرگ : آزادی بدون دانایی بدست نمی آید .

اُرد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .

اُرد بزرگ : آن که دیگران را ابزار پرش خویش می سازد ، تنها خواهد ماند .

اُرد بزرگ : آن که نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند توانایی برتری و بزرگی ندارد .

اُرد بزرگ : آن که همزمان پرسشهای پراکنده در حوزه های گوناگون می پرسد ، تنها می خواهد زمان و نیروی شما را تباه سازد .

اُرد بزرگ : آن که پند پذیر نیست ، در حال افتادن در چاله سستی و زبونی است .

اُرد بزرگ : آن که به سرنوشت میهن و توده آدمیان سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .

اُرد بزرگ : آن که برنامه ها را از پایان به آغاز  مورد ارزیابی ( نقد)  قرار می دهد ، در حال سرپوش گذاردن بر روی چیزی است .

اُرد بزرگ : آن که می دزدد ، جز حق خویش چیزی نمی ستاند . اما این ستاندن نفرین و خواری ابدی در پی دارد .

اُرد بزرگ : آن که کارش را دوست ندارد خیلی زود پیر می شود .

اُرد بزرگ : آن که راستی نپوید ، گرفتار آمیزش ، با اهریمن است ، فرزند این آمیزش ، آشوب است و شورش .


برگرفته : امیر حیدری
http://heidarinet.blogfa.com/post-6.aspx

دوست از دیدگاه بزرگان

نوشته شده توسط:صادق قنبری

 

 

بهترین دوست
هیچ گاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد . ارد بزرگ


ابله ترین دوستان
ابله ترین دوستان ما، خطرناک ترین دشمنان هستند.سقراط


دوست یا برادر
پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند . امیل فاگو


شر دوست
خدایا ! مرا از دوستانم محافظت بفرما . چون می دانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ كنم ! . ولتر


نابودی زمان
دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است. ارد بزرگ


رابطه دشمن و دوست
آنکه از دشمن داشتن می ترسد ، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت . هزلت


دوست واقعی
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . مارکز


تاثیر دوست
صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل


رفیق بازی
هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظیفه ای چشم مپوش. سن لانبر


نگه داشتن دوست
دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان تر است. باتلر


توبیخ دوست
دوستان را در خلوت توبیخ کن و در ملاءعام تحسین . اسکاروایلد


بعضی
بعضی ها طوری هستند که دوستانشان هرقدر از آنها پایین تر باشند بیشتر دوستشان دارند . چترفیلد


دوستان تو
همه كسانی كه با تو می خندند دوستان تو نیستند. مثل آلمانی


بهترین چیز جهان
چیزی در جهان بهتر از دوست واقعی نیست . آکویناس


پایداری در دوستی
در دوستی درنگ کن ، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش . سقراط


فاصله با دوستان
برای آنکه همواره دوستانمان را نگاه داریم بهتر است همواره فاصله و بازه ای میان خود و آنها داشته باشیم . ارد بزرگ


دوستی و خانواده
دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است . آلفونس کار


دوست نیكو
نشان دوست نیكو آن است كه خطای تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشكار نكند . پور سینا


برای اهل اندیشه
هیچ دوستی بهتر از تنهایی ، برای اهل اندیشه نیست . ارد بزرگ


جزر و مد در دوستی
اگر سزاوار آن است که دوست با جزر زندگی ات آشنا شود ، بگذار تا با مد آن نیز آشنا گردد ، زیرا چه امیدی است به دوستی که می خواهی در کنارش باشی ، تنها برای ساعات و یا قلمرو مشخصی ؟ . جبران خلیل جبران


گاه سختی
دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد . بزرگمهر


تو بی نظیری
در روز عشاق برای دوستت كارتی بفرست و روی آن بنویس : « از طرف كسیكه فكر میكند تو بی نظیری » . براون


بدگویی از دوستان
خموشی در برابر بدگویی از دوستان ، گونه ای دشمنی است . ارد بزرگ


روزهای بارانی
دوست بجای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد . پل نرولا


آن دوست
بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد . جبران خلیل جبران


شکارگاه دشمنان
دوستان برای نخجیر دشمنان ، چون تیر و پیکان اند . بزرگمهر


قلب دو دوست
رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . جبران خلیل جبران


حد دوست و دشمن
هر بدی میتوانی به دشمن نرسان که ممکن است روزی دوستت گردد و هر سری داری با دوستت در میان نگذار که ممکن است روزی دشمنت گردد . سعدی


ارزش دوست
بهترین وسیله برای کاهش دشمنان ازدیاد دوستان است . انوره دوبالزاک


در روز سختی
به ارزش نگاه دوست را هنگامی پی می بری که در بند دشمن و بدسگالان باشی . ارد بزرگ


راز دوستی و  ثروت
بهترین و حقیقی ترین دوستانم از تهی دستانند . توانگران از دوستی چیزی نمی دانند . موزارت


شراکت با دوست
اگر می خواهی دوستیت پا برجا بماند هیچ گاه با دوستت شریک مشو . ارد بزرگ


زمان سختی
دوست زمان احتیاج ، دوست حقیقی است . ضرب المثل انگلیسی


دلداری
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . گابریل گارسیا مارکز


دوست انسان
نفرت به همان اندازه دوست داشتن ، خوب است . یک دشمن می توان به خوبی یک دوست باشد . برای خود زندگی کن، زندگیت را بزیی، سپس به راستی دوست انسان خواهی شد . جبران خلیل جبران


دوستی دشمن
دشمن چون از همه حیلتی فرو ماند سلسله دوستی بجنباند . پس آنگه به دوستی کارها کند که هیچ دشمنی نتواند . سعدی


درک دوست
اگر دوستت را در تمامی شرایط درک نکنی. او را هرگز درک نخواهی کرد. جبران خلیل جبران


تفسیر دوستان
بیشتر بدبختی های ما قابل تحمل تر از تفسیرهایی است که دوستانمان درباره آنها می کنند . کولتون


ترس از دوست
از دشمن خودت یكبار بترس و از دوست خودت هزار بار. چارلی چاپلین


دوست نیکو
نشان دوست نیکو آن است که خطای تو بپوشد و رازت آشکار نکند. بوعلی سینا


نیکی به دوستان
اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه كنید، به دوستان خود نیكی كنید . کورش


دوستان زیاد
بهترین وسیله دفع دشمنان ، ازدیاد دوستان است . بیسمارک


تنها دوست
من در جهان یک دوست داشته ام و آن خودم بوده ام ! . ناپلئون


دوستان محافظه کار
دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد . ارد بزرگ


برگرفته از :

http://www.sadegh-gh.mihanblog.com/post/73


پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان