چشم انتظار سکوت از دفتر ذات رویا _پائیز 81
خیره به آتش
رو به ششهای جنگل
تنها
در فکرم
به تولدِ رویایی تازه،
کاش می شد همچون باد
رها بودم
با پرنده های مهاجر
گاهی همسفر بودم
واندیشهء در انزوا آموختن را
اعتراف می کردم
به کارمای وجودم
تو ای سکوت
ای معشوق همیشه الهام بخش
همیشه به روح تو دلباخته ام
با تو آرامش را
در تاریکترین حالتها
در تاریکترین جاها نیز یافته ام
تو هرگز چشم انتظار کسی نیستی
همگان عاشق حسِ خویش
در خلوتِ زیبای تو و تو تنها نیستی
تو بگو چرا
روح مبهم دنیا
بالهای آزادی خواهی را
از ازل سوزانده بود
آیا تا بود همین بود؟
هر که خواستار پر واز بود
هرکه به فکر خوشبختی همگان بود
این دنیا برای دلهای خود خواه ..چرا.. هم پا بود
و برای جانهای ساد ه نجیب و بی ریا،
ای نازنین تو بگو،
من نمی دانم،
چگونه بود،چگونه بود؟
و این منم تنهای تنها در رویا هایم
پُر از سکوت پُر از سکوت پُر از سکوت
چرا هیچ کس پا به پای من
یار و یاور و همدم نبود
گویی رویا هایم در دورترین جای دنیاست
همچون ستاره ای خاموش و گمنام
در ژرف ترین سیاه چاله ای، تنهای تنهاست
خوشترین رویا هایم
انگار چیزی جز هذیان گویی نبود
سر به سر این دل وحشی گذاشتن
سر لوحهء هر دوستی با من بود
منم تنهای تنها
پر از سکوت پر از سکوت
رویای من که دور حلقهء زحل نبود
رویای من به روی همین کرهء خاکی بود
تو ای همدرد
هر جا هستی فریاد بزن
اگه هستی جواب بده
من اینجا تنهای تنهام
نظرات
نیمای عزیز شاعر همیشه تنهاست وسکوت رمز اشعارشه بی این سکوت شعری نیست واژه ای رنگ نمیگیره بزار سکوت شاعرانه ر. به عشق ارج بزاریم ودوستش داشته باشیم با دلی سرشاراز محبت چون سکوت هم شعرمون رو بما داد شعری که در ارامش اون نوشتیم وخطی که با سکوت اون شکل گرفت
امید شادمانیت را دارم وموفق باشی
فرزانه شیدا