۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

حکمت

فردریش نیچه :استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود.

***

ارد بزرگ : اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد .

***

ویلیام تن : زناشویی عبارتست از سه هفته آشنایی ، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل .

***

جبران خلیل جبران : اگر گام در معبدی نهادی تا اوج فروتنی و هراس خود را اظهار کنی ، برای همیشه برتری کسی نسبت به کس دیگر نخواهی یافت . برای تو کافی است که گام در معبدی نهی ، بی آنکه کسی تو را ببیند .

***

والتر : انسان در همان لحظه که تصمیم میگیرد آزاد باشد آزاد است .

***

ارد بزرگ : اگر نتوانیم به خاندان خویش آرایشی سامان یافته دهیم همیشه در خانه ایی بی دیوار زندگی می کنیم.

***

علی شریعتی : اساسا ، خوشبختی فرزند نامشروع حماقت است. همه کسانی که در جست و جوی خوشبخت بودن هستند بی خود تلاشی در بیرون از خویش نکنند اگر بتوانند " نفهمند" می توانند " خوشبخت " باشند.

***

باب هاپ : زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند , زیرا برای اینکه توضیح بدهند که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند.

***

.شوپنهاور : هوش و استعداد خود را پرورش ده ولی نه از راه مطالعه صرف بلکه به وسیله تفکر توام با عمل ، تمایل اکثر فضلا به مطالعه شبیه تلمبه است ، خالی بودن مغزهای خودشان موجب می شود که افکار مردم دیگر را به سوی خود بکشند؛ هرکس زیاد مطالعه کند به تدریج قدرت تفکر را از دست می دهد.

***

بزرگمهر :اگر باخردی ، هرگز گرد بدی مگرد ، که نیکوترین کسان آن بود که بیرون و درونش پاکیزه و نیک باشد .

***

ارد بزرگ : اسب رام شده ، نگران شلاق نیست ، دوری از سوار ، زین و یا حتی گاری برای او نگران کننده است .

***

اِریک کِستنِر : با سنگهایی که در سر راهت میگذارند هم میتوانی چیز قشنگی برای خود بسازی

***

ویلیام تن : مردم دنیا همچون دیوانگان کور و کر ، به جان هم می افتند و یکدیگر را ندیده و نشناخته می درند و بر این دیوانگی نام جنگ افتخار می گذارند .

***

فردریش نیچه :انسان باید بهتر و شریرتر شود : من چنین می آموزانم ! شریرانه ترین چیز برای بهترین چیز در ابرانسان نیاز است.

***

جبران خلیل جبران : پند آموز است ماجرای مردی که زمین را می کاوید تا ریشه های بی ثمر را از اعماق زمین بیرون کشد ، اما ناگاه گنجی بزرگ یافت ؟!

***

ارد بزرگ : اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد.

***

شاتوبریان : کسانیکه حقیقت را درک کرده اند با افرادی که حقیقت را دوست دارند برابر نیستند.

***

ُارد بزرگ : ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .

***

اف. جی. بنسون : مردها به سه دسته تقسیم می‌شوند: خوش قیافه‌ها ، باهوش‌ها و اکثریت.

***

شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی ، تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی .

***

فردریش نیچه :ابرانسان است که می آفریند .جبران خلیل جبران : مگر نه چیزی که امروز در تسلط توست ناچار روزی از دست تو خواهد رفت ؟ پس ، اکنون از ثروت خویش ببخش و بگذار فصل عطا یکی از فصلهای درخشان زندگی تو باشد .

***

شوپنهاور : افراد پست و فرو مایه از خطاهای اشخاص بزرگ لذت فراوان می برند. ویلیام تن : بدگویی حسود دلیل برتری شماست .

***

بزرگمهر :اگر امیدواری که رنجت بار نیکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپیچ.

***

ارد بزرگ : از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس .ویلیام تن : با اینکه می دانیم زیبایی و خوبی دشمن هم هستند ، چرا این آب و آتش را در یک وجود طالبیم

***

آلبرت هوبارد : انضباط فردی عبارت است از : توانایی مجبور کردن خود به انجام کاری که باید در زمان معینی به اتمام رسد ، چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم.

***

اُرد بزرگ : اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آینده اند .

***

ستارد بزرگ : بسیاری از جنگها و آوردهای توده آدمیان از روی نبود شناخت و آگاهی نسبت به یکدیگر بوده است .

***

جبران خلیل جبران : ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی .

***

فردریش نیچه :انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند..

***

بزرگمهر : برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست .گادامر : هنر آموختن گوش کردن است.

***

اُرد بزرگ : بسیاری از چیزهای را که می خواهیم داشته باشیم می توانیم با نشان دادن توانمندی خویش به آسانی بدست آوریم .

***

هوراس : در میان امواج ، در جاده های پر فراز و نشیب و درد دریاها به دنبال خوشبختی می دویم ، در حالیکه خوشبختی در اینجاست .

***

جیمز بریانت: به لاک پشت ها نگاه کنید، آنها تنها وقتی پیشرفت می کنند که سرشان را از لاک خود بیرون می آورد.

***

چارلی چاپلین : درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.

***

اقبال لاهوری : زمین به دوش خود الوند و بیستون دارد غبار ماست که بر دوش او گران بوده


برگرفته از : دهکده من و شما ...

http://dehkademan.blogfa.com/post-90.aspx

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

بزرگان ايل قشقايي

بزرگان ایل قشقایی : آيت اله جهانگير خان قشقايي

آيت اله جهانگير خان قشقايي


بزرگان ایل  قشقایی : اسماعيل خان صولت الدوله

اسماعيل خان صولت الدوله


بزرگان ایل  قشقایی : حاج محمد کريم خان کشکولي

حاج محمد کريم خان کشکولي (نماينده ايل قشقايي)، آدينه محمد (نماينده ايل ترکمن) و دو تن ديگر از نمايندگان مجلس دوم شوراي ملي


بزرگان ایل  قشقایی : محمد حسین خان قشقایی

محمد حسین خان قشقایی

محمد حسین خان قشقایی متولد هجده رمضان 1330 ه.ق بوده و سومین پسر صولت الدوله قشقایی می باشد. محمد حسین خان در دوره های 14-15 و 17 مجلس شورای ملی از طرف اهالی شهرستان آباده به نمایندگی انتخاب شده است. در ایل، ایشان به دلیری و سخاوت مشهور بوده است.


بزرگان  ایل قشقایی : فرود گرگين پور نوازنده قشقايي

فرود گرگين پور نوازنده قشقايي


بزرگان ایل  قشقایی : استاد مرحوم محمد حسين كياني

استاد مرحوم محمد حسين كياني خواننده بزرگ ايل


بزرگان ایل قشقایی : خسرو خان و محمد حسین خان قشقایی

خسرو خان و محمد حسین خان قشقایی به همراه دكتر مصدق


بزرگان ایل قشقایی : ارد بزرگ

ارد بزرگ فیلسوف بزرگ از مادر قشقايي


بزرگان ایل قشقایی :  محمد بهمن بيگي

محمد بهمن بيگي به همراه دانش آموزان و معلمان ايل و فر ح د يبا


بزرگان ایل قشقایی : محمد بهمن  بيگي

محمد بهمن بيگي


بزرگان ایل قشقایی :  بيژن بهادري كشكولي

بيژن بهادري كشكولي(نقاش ايل قشقايي)


محمد قلی خان قشقائی

قهرمان و یکه تازمیدان مبارزه با انگلیس در ننیزک بوشهر.بنیان گذار باغ ارم در شیراز و 16باغ دیگر در فارس.

در اواخر سلسله زنديه، بيش ا ز75 سال اين باغ در تصاحب سران ايل قشقايي بود، بناي اوليه عمارت باغ ارم توسط جاني خان قشقايي اولين ايلخان قشقايي و پسرش محمدقلي خان و در زمان فتحعليشاه قاجار احداث شده است. معماري بنا نيز توسط شخصي به نام حاج محمد حسن كه از معماران معروف بود، صورت گرفته است.
در زمان ناصرالدين شاه قاجار، ميرزا حسن علي خان نصيرالملك، آن باغ را از خاندان قشقايي خريد و ساختمان كنوني را به جاي عمارت قبلي ساخت، اما تزئينات ناتمام باغ پس از فوت حسنعلي خان در سال 1311 توسط ابوالقاسم خان نصيرالملك پايان يافت.
باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصيرالملك به پسرش عبدالله قوامي رسيد و بعد از مدتي دوباره يكي از خوانين ايل قشقايي به نام محمد ناصر خان آن را خريد.


و ديگر افراد كه عكسي از آنها در دست ندارم.


امام قلی خان :
فرزنداله وردی خان سرداربزرگ صفوی از تبار قشقایی ها در قلمروحکمرانی خود قدرت وتسلط کامل یافت وتا حدودبندر پیش رفت به طوریکه در سراسر خاک فارس .سال 1031 هجری جزایر قشم وهرمز را از پرتغالی ها گرفت واز مغرب کهکیلویه لارستان وبنادر جنوب در دایره تسلط وی بود .او همیشه25 تا 30 هزار سوار زبده وجنگاور در اختیار داشت .
کریم خان زند به اولین ایلخانی قشقایی فرمان ایلخانی گری عطا کرده مشارالیه که جانی آقا نام داشت از نجیب زادگان طایفه شاهیلوبود .فرزندان جانی آقا از وزرای کریم خان بوده اند .کریم خان همه جا با اسماعیل خان وحسن خان معتمد السلطان همراه وهمسفر بود ودرکلیه امور با وی مشورت می کرد .

جانی خان : قشقایی تا سال 1234مردم ایل قشقایی از بیدادگری ها ی آغا محمد خان به تنگ آمده بودند . از آن زمان به بعد فتحعلی شاه جانی خان قشقایی را به مقام ایلخان گری ایالات جنوب انتخاب نمود واین حکم موجب شد که ایل قشقائی به نام یک واحد سیاسی در صحنه های اجتمائی ایران درخشیده ودر جریانات سیاسی نقشی داشته باشد.

مصطفی قلی خان : لشکر آرامتولد 1314که در سن 32سالگی هنگام فتح ارگ کرمان کشته شد وی فرماندهنیروی 2000نفری طایفه عمله قشقائی است.که شرح رشادتهای او در نیروهای جنوب داستانها دارد.

مرتضی قلی خان قشقائی اولین کسی که نیروی 2000نفری (گارد جاویدان قشقائی)را به وجود آورد و هیچگاه از فرمانروای فارس اطاعت نکرد و سر انجام به دستور فتحلی شاه و خیانت آقا بابا خان مازندرانی وی را به قلعه پرگان گشانده درها را بستند و ناجوانمردانه او را به طرز فجیعی به قتل رساندند.

محمد علی خان ایلخانی : فرزند جانی خانکه به علم و دانش به خصوص عرفان علاقمند بود وی بامیرزا شفیع وصال شیرازی ارتباط صمیمانه داشت. قبرشیخ اقطع در پیر بناب توسط ایشان ساخته شده است .کشته شدن دو پسرش مرتضی قلی خان و مصطفی قلی خان موجب مرگ وی در1268 میشود و در پائین قبر مرادش شیخ اقطع مدفون است.

سهراب خان :
فرزند مصطفی قلی خان رهبرشبیخون های متوالی در جنگ با انگلیس ها در برازجان وننیزک و متلاشی کننده قشون سیف السلطنه افشار در راه جنوب کشورکه شرح شجاعتهای او را ماذون شاعر بزرگ ایلبا بیانی شیوا سروده است
بهادر خان قشقائی : فرزند شهراب خان قشقائی که در زمان مظفرالدین شاه به لقب بهادر السلطنه مفتخر شد . وی فرمانده جنگ نا برابر با حاج
رستم خان : بیگلر بیگی لارستان است که ماذون شاعر داستان این حماسه را به سبک جالبی سروده است .
سلطان محمد خان قشقائی :ایلخانی ادب پرور فرهنگ دوست قشقائی که شاعر بزرگ و گرانقدری چون ماذون را در دربار خود پرورید .سندن سونراگئدی ذوق و محبت سندن سورنا منسوخ اولدی سخاوت گل ای کان کرم دریای رحمت خوب شهسوار خوب تیر اندارز ایلخانیسردار مشروطیت فارس اسماعیل خان قشقائی :
(سردار عشایر)که در بدترین شرایط با مستبدین و مخالفان مشروطیت مبارزه کردو نام خود را جاودانه نمود
عبداله خان ضرغام الدوله : در1308به ریاست ایل قشقائی منصوب شداما اختلاف زمان پدرش داراب خان با دیگر فامیل و طرفداران آنها ادامه داشت و وصول مالیت با تحریک بزرگان ایل ممکن نبود به همین دلیل اداره ایل در زمان او بسیارمشکل بود ..علمدار خان کشکولی : اولین شهید راه آزادی در انقلاب مشروطیت در جبهه فترس بود که مردم شریف شیراز به وی لقب (علمدار مشروطیت )دادند

حاج محمد کریم خان کشکولی: به نمایندگی از طرف قشقائی ها در مجلس دوم راه یافت و در آنجا علیه تسلط خوانین بختیاری بر شئون حکومت مشروط هشدار داد .تا اینکه توجه حکومت مرکزی به فارس و قشقائی بیشتر شد.



ماخذ : بهزاد حیاتی

http://behzad182.blogfa.com/post-28.aspx




۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

دریای محبت از استاد فرزانه شیدا




دریای محبت
من بدریای محبت در عشق
موج در موج همه فریادم
ساحل روح مرا قسمت بود
که تو چون شن بدهی بر بادم
مانده ام با دل دریائی خویش
موج بی ساحل افتاده به باد
آه ای عشق چه گویم زغمش
از غم وهجر ونبودش فریاد
با چه امید به هر جوشش اشک
موج اشکم برود بی ساحل
در کجا سینه بگیرد آرام
در کجا ر وح بگیرد منزل؟!
بعد از این قلب منو دربدری
بعد ازاین موج سرشکم شب وروز
آه ...ای عشق دگر باره ببین
دل من باغم خود مانده به سوز!
او که بی هر سخنی راهی شد
همچو یک قایق گم کرده مسیر
دل دریائی من را طی کرد
تا که شد از منو از عشقم سیر !
شاید او با گذر از بحّر دلم
خود گم کرده ی خود پیدا کرد
لیک دریای دلِ ِ من گم شد
اوبه عشقی دل من \"شیدا\" کرد!
آه شـیدا ! ... توکه در سوزدلی
دیگر از درد د رون باز مگو
باش خاموش و به خلوت بنشین
دیگر آرامش خود ، باز بجو
باد هم گر گذری کرد بدل
اشک غم را بدلت ٫ سیل مکن
تو که "فرزانه "ی عاقل بودی!
سوی" شیدائی " خود میل مکن !


تیرماه 1387 فرزانه شیدا









انجمن اندیشه مانا


دلتنگ تو




هر نیمه شب , در بستر رویا
خاطرِدلبستن را
برگ به برگ
دردفترِ دل ,ورق میزنم
دلخسته وغمگین...

چقدر دلتنگ توام
وقتی که نیستی
وحتی آنگاه که ,هستی

میدانم عبور لحظه ها
ریزش برگها
بارش برفها
رویش دوباره ی شکوفه
چیدن میوه ای ,از درخت تابستان
همه وهمه
عبور فصلهای دلتنگی بود

چقدر دلتنگ توام وقتی که نیستی
حتی آندم که هستی
ومیدانم
پای ثانیه ها اگرچه باز نمی ایستد
نبض وجود اگرچه
در لحظه وثانیه
ترا میخواند
باز ....و باز
دلتنگ تو , برجای میمانم

دورنیستی , که در دلی
نزدیک نیستی ,که فاصله ها
از کوه ودریاو آسمان
قادر به گذر نیست
فریاد ِصدایم را
وبیصدا , برجای ایستاده و مبهوت
دلتنگم

گوئی درقلب دریا
دراسارت راه
در بی پری پرواز
دور ازتو.... گم گشته ام

ای همنفس ,ای هم طپش
ای همنوا
ای همچو من شیدا
با صدای دل
صدایم بشنو
که فریاد میزنم ترا:دلتنگم
وقتی که نیستی ...حتی در آنزمان ,که هستی

ای وای...ای وای که
دراوج عشق وهستی
دلتنگ توام

همچون عاشق ترین دلتنگ
غمگین ترین شیدا
دلداده ای تنها
درجوشش غمها
وباز هم دلتنگ تو؛
وقتی که هستی ... وقتی که ,نیستی

فرزانه شیدا
شنبه 4 اردیبهشت 1389



برگرفته از انجمن مانا
http://mana.findtalk.net

رنگ تنفر


رنگ تنفر
روزگار را پر میکند
آنگاه که دستهای آدمی
دور افتاده ازهم
بسوی محبت
گم کرده راه
گمراه میشود
درجاده های خالی ازاحساس
...وروح... رنگ میبازد
در بیشه های مارهای زنگی
نیش خورده از ناراستی های دوران
....فریاد...
کجا مدفون میشود
وقتی که امید را چال میکنند؟

شعراز: فرزانه شیدا
چهارشنبه 25 فروردین1389

برگرفته از : انجمن مانا
http://mana.findtalk.net/montada-f6/topic-t1059.htm

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان