۱۳۹۹ مرداد ۱۷, جمعه

بقا باد نازنین مرا

 

پاره پاره دل حزین مرا

بین شرار آه آتشین مرا

پاک می کردم اشک خویش ز رخ

غرق خون ساخت آستین مرا

چشم تو گر دلم ربود چه باک

چون سلامت گذاشت دین مرا

بس که سودم به راه ناقه تو

بین چو زانوی او جبین مرا

رخ ز دورم نمودی اندر راه

زد ره عقل دوربین مرا

خط تو صف کشیده مورانند

که کمر بسته اند کین مرا

بی تو می مرد جامی و می گفت

که بقا باد نازنین مرا

جامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان