۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

تارنگار بندر چارک : سخنان بزرگان در مورد عشق

كاترين پاندر:

عشق يعني احضار موهبتهاي جاودان زندگي.*

*اگر عشق ارزشمند بيابدت، هدايتت مي كند.

اندرو متيوس :

شخصي به همسرش ميگويد:
."
من عاشق تو هستم و بدون تو نمي توانم زندگي كنم "
اما اين عشق نيست، گرسنگي است.

شما نمي توانيد در آن واحد هم كسي را دوست داشته باشيد و هم بي تابانه نيازمندش باشيد.
عاشق واقعي كسي است كه معشوق خود را آزاد مي گذارد تا خودش باشد.
در عشق اجباري نيست..
عشق يعني امكان انتخاب به معشوق دادن.
براي آنكه كسي يا چيزي را بدست آوري، رهايش كن!

ارد بزرگ :

عشق همچون توفان سرزمين غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگيزه رشد و باروری روزافزون می گردد.

جبران خلیل جبران :

با ما از عشق بگو... كه عشق براي رشدتو و پيرايش توست مينديش كه مي تواني عشق را هدايت كني،زيرا اگر عشق،ارزشمند بيابدت هدايتت خواهد كرد

جبران خلیل جبران

عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند

فرانسوازماگان :

عشق تنها مرضي است که بيمار از آن لذت مي برد

افلاطون:

عشق غالبا يک نوع عذاب است اما محروم بودن از آن مرگ است

شکسپیر :

عشق اصل همه چيز و دليل همه چيز و خاتمه همه چيز است

ناپلئون :

عشق وقتي به حرف عقل گوش مي دهد که رفته باشد

تاگور:

*آسمان براي گرفتن ماه تله نمي گذارد ، آزادي خود ماه است كه او را پايبند مي كند.

آلبرت انیشتین

*در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.

ماركز:

*اگر كسي ترا آنطور كه ميخواهي دوست ندارد ، به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد!!!!!!!

*دوست واقعي كسي است كه دستهاي تو را بگيرد ولي قلب ترا لمس كند.

كيم وو چونگ:

*شما بدون تسلط بر خود نمي توانيد فاتح ديگران باشيد.

کوبايی:

*وظيفه باعث می‌شود تا کارها را به‌خوبی انجام دهی، اما عشق کمک می‌کند تا آن‌ها را زيبا انجام دهی.

شکسپیر:

*عشقی که با اشک چشم شست و شو شود همیشه پاک و تمیز خواهد بود.

برنارد شاو:

*عشق ، خطاي فاحش فرد در تمايز يک آدم معمولي از بقيه ي آدم هاي معمولي است.

جرج برنارد شاو:

*مراقب باشيد چيزهايي را که دوست داريد بدست‌آوريد وگرنه ناچار خواهيد بود چيزهايي را که بدست آورده‌ايد دوست داشته‌باشيد.

برتراند راسل:

*ترس از عشق، ترس از زندگی است و آنان که از عشق دوری می کنند مردگانی بيش نيستند.

تدابير خودم ( البته بهتره بگم جملات بی نام ونشون ) :

کسی که عاشق تره همیشه خودشو میاره پایین تا عشقش از بالا بودن لذت بره.

عشق ، فراموش كردن خود دروجود كسي است كه هميشه و در همه حال ما را به ياد دارد.

هرگز عشق را گدايي نکنيد . معمولا چيزي كه با ارزش است به گدا داده نمي شود.

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی .و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن.چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشه .

زندگی عشق است و عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست

میدونم خوندن همه مطالب خارج از حوصله بیشترتون هست پس بقیه اش رو تو ادامه مطلب میذارم خواستین میتونین ببینین


خوشبخت،شاداب،عاشق و آگاه باشيد .


ماخذ : http://charakblog.blogfa.com/


خبرگزاری فارس : تحقق اصلاح الگوي مصرف، موانع و راهكارها

تحقق اصلاح الگوي مصرف، موانع و راهكارها

خبرگزاري فارس: تعيين نام اصلاح الگوي مصرف براي سال جديد، توأم با تعيين شفاف دو هدف راهبردي نظام در دهه چهارم؛ يعني ميل به پيشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش‌ها و الگوهاي برنامه‌ريزي، مديريت و نظام اجرايي است.


سال 1388 به ياري خدا وند متعال ازسوي رهبر انديشمندمان حضرت آيت الله خامنه‌اي بعنوان اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شد و همه مسئولان كشورما ن راموظف كرد با بهره گيري از امكانات مادي و معنوي موجود دركشورمان، كارهاي نو و ابتكاري و راههاي ميان بررابراي تحقق اين راه با انجام حركت هاي اصولي،كاربردي و گسترش فرهنگ مطلوب نحوه درست مصرف كردن را در ارائه خدمات به همه قشرها به خصوص قشرهاي محروم جامعه و براي رشد و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان در بخشهاي مختلف بكارگيرند.
نامگذاري سال جديد از سوي مقام معظم رهبري بعنوان سال اصلاح الگوي مصرف شايد در ظاهر بعضي ها بعنوان كليشه شدن نامگذاري سالها به نظر برسد ولي نكته مهم اين است كه همين عناوين نشان از اهميتي دارد كه عمل كردن به آنها مي تواند عاملي مهمي درترقي و شكوفايي هر چه بيشتر كشورمان گردد.
تعيين نام اصلاح الگوي مصرف براي سال جديد، توأم با تعيين شفاف دو هدف راهبردي نظام در دهه چهارم؛ يعني ميل به پيشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش‌ها و الگوهاي برنامه‌ريزي، مديريت و نظام اجرايي است.
اساسا اصلاح الگوي مصرف را بايد از ابعادي چندجانبه نگريست. مفهوم اصلاح الگوي مصرف، مصاديق مصرف نادرست و ريشه‌هاي مصرف‌گرايي از جمله اين ابعاد هستند.
پديده مصرف گرايي و اسراف در نقطه مقابل مصرف بهينه قرار گرفته است. «مصرف گرايي» يا به عبارت ساده تري اسراف كه يكي از بزرگترين آفت ها و آسيب هاي فردي و اجتماعي و از گناهاني است كه مورد نهي شديد خداوند متعال واقع شده است و در مقابل اعتدال و ميانه روي در مصرف قرار گرفته است؛ به طور كلي هرگونه زياده روي در كميت و اتلاف را شامل مي شود.
در حقيقت مصرف گرايي عامل تخريب رشد، توسعه و از بين رفتن منابع ملي است. مصرف گرايي از يك نگاه در معناي مصرف نامتعارف است كه نياز فيزيكي فرد را برطرف نمي سازد، بلكه نياز كاذب فرد يا افراد را كه گاه به تقليد از ديگران، تبليغات، شرايط مادي يا تغييرات ساختار جامعه ايجاد شده برطرف مي سازد. مصرف گرايي در نگاه عالمان دين نيز در همان معناي لغوي اسراف استعمال شده است و هرگونه بيهوده گرايي، زياده روي و اتلاف و مانند آنها را اسراف مي دانند.
نامگذاري مقام معظم رهبري امسال را به عنوان اصلاح الگوي مصرف بحث تازه اي دركشورمان نيست چراكه با كمي بررسي متوجه خواهيم شد، اصلاح الگوي مصرف و تصحيح رفتاراسراف گرايانه ما دغدغه نزديك دودهه مقام معظم رهبري است كه بارها در بين مسئولان، نسبت به اين قضيه هشدار دادند.
اينك در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي كه به شعار پيشرفت و عدالت مزين گشته است، بيش از پيش به اصلاح الگوي مصرف براي ايجاد عدالت و پيشرفت نيازمنديم. اصلاحي كه اگر صورت گيرد مي تواند نقش اساسي در ايجاد عدالت در بين طبقات جامعه و پيشرفت براي كشور داشته باشد.

مفهومي اصلاح الگوي مصرف
با توجه به شكل پذيري رفتار فردي و اجتماعي مردم از دين و تاثيرملموس و انكار ناپذير آموزه‌هاي ديني بر كم و كيف مصرف بررسي و كاويدن آن از اين نگاه نيز داراي اهميت فراوان است.پيش از هر بحثي بايد مصرف كردن را تعريف كنيم. مصرف كردن در معناي عادي و هنجار آن يعني استفاده درست و به اندازه از منابع طبيعي براي زنده ماندن و زندگي كردن.
اصلاح الگوي مصرف نيزعبارت است از نهادينه كردن روش صحيح استفاده از منابع كشور به قسمي كه سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي مردم و كاهش هزينه‌ها شده و از اين منظر زمينه‌اي براي گسترش عدالت عمومي است. از طرفي الزام مصرف بهينه باعث شده تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فناوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و پيشرفت در بخش‌هايي كه كمتر مورد توجه قرار داشته نيز فراهم شود.
نكته قابل تامل آن است كه اصلاح مصرف با اصلاح الگوي مصرف تفاوت داشته و نبايد آن دو را با هم خلط كرد. در ابتدا سخن از كاهش مصرف مردم نيست، چرا كه اصلاح مصرف، يك مبحث مديريتي است و لذا اصلاح، لزوما به معناي كاهش نيست. حتي در ارتباط با واژه الگو نيز منشأ بسياري از رفتارها به مردم برنمي‌گردد و نظام مديريتي آنها را ايجاد كرده است.
ارائه الگوي صحيح و اصلاح الگوي موجود مصرف به معناي حفظ، تقويت، ساماندهي ظرفيت‌ها و امكانات بي‌پايان كشوري است كه مي‌خواهد در دوره معاصر، تمدن اسلامي را بازسازي و جامعه نمونه‌اي را براي ارائه به ديگر جوامع معرفي كند.
ارائه الگوي صحيح مصرف به معناي ارائه الگوي مديريت و نظارت در سرمايه‌ها و منابع ملي و توزيع در عرضه آن نيز هست كه در آياتي از جمله در داستان حضرت يوسفع، بدان اشاره شده است؛ بنابراين لازم است با تهيه قوانين و به‌كارگيري درست و اعمال قانون از هرگونه سوءاستفاده در بخش مديريت (بخصوص مديريت دولتي) جلوگيري شود كه اين خود يكي از منابع مهم افزايش ثروت و سرمايه ملي براي دستيابي به شكوفايي و پيشرفت اقتصادي است.
خداوند بصراحت در آيه دهم سوره اعراف از تسلط و مالكيت و حكومت انسان بر زمين و بهره‌مندي وي ازانواع مواهب سخن گفته و از وي خواسته تا با بهره‌گيري درست و مناسب از اين نعمات و قدرت در مسير كمال و تعالي گام بردارد و سپاس و شكر عملي و حقيقي را به اين شكل ابراز و اظهار كند. در ضمن از آنجا كه هرگونه فعاليت و تصرفي در هر يك از بخش‌هاي مربوط به توليد، مبادله و مصرف در رشد و شكوفايي اقتصادي بسيار موثر است، مساله تبيين بهترين و كامل‌ترين روش در بخش‌هاي مذكور مورد توجه قرآن و اسلام واقع شده است.

اصلاح الگوي مصرف از ديدگاه قرآن
دين مقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زياده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مى‏زند.
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مى‏كند و با هشدار به پيروان خود مى‏فرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مى‏شود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مى‏تواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. در قرآن كريم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد. درغالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مى‏شود. به آيات زير توجه كنيد: كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. يونس /??. (اين‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است). ولا تطيعوا امر المسرفين. شعراء /??.(اطاعت فرمان مسرفان نكنيد). ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. غافر /??.(خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمى‏كند). و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. يونس /??.(و به راستى فرعون برترى‏جويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف‏كاران بود).
دين اسلام، دين اعتدال، ميانه روي و دوري از افراط و تفريط است. در آيه ??? سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.
يا در آيه ?? سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ??? سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد. همچنين در آيه ?? سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين... خداوند مسرفان را دوست ندارد. در آيه ?? سوره غافر آمده است:... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد. در آيه ??? سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه ?? سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است. و همين طور در آيه ?? سوره يونس مى فرمايد: فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.
و نيز در آيه ? سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
اسلام سعي مي كند با برنامه هاي متعدد پيروان خويش را در راه راست و خط اعتدال نگهدارد و با افراط و تفريط در هر امري مخالف است و آنرا براي زندگي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي مسلمانان مضر مي داند.وَالذينَ اذااَنفَقوا لَم يُسرفوُا و لَم يَفتروُاوَكانَ‏بينَ ذلكَ قواماً»( فرقان/ 67)« آنان كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه‏اسراف كنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو، اعتدال‏ مى‏ورزند.»
اين آيه،بيانگر يكى از مهمترين مسايل زندگى است كه رعايت آن ‏موجب آسايش و آرامش فرد و جامعه شده و باعث گشودن گره‏هاى مشكلات ‏و برطرف شدن بسيارى از نابسامانى‏هاى اجتماعى و اقتصادى ‏مى‏گردد. و مى‏توانازآن به عنوان معجزه زندگى ياد كرد، و آن مساله اعتدال در انفاق و مصرف است.در قرآن،در آيات متعدد از اسراف در مصرف و انفاق نهى شده است‏.به عنوان نمونه نظر شما را به چند آيه جلب مى‏كنيم :
1.« كُلوُا وَ اشرَبوا وَ لا تُسرفُوا». بخوريد و بياشاميد ولى‏اسراف نكنيد.( اعراف/31)
2.«وَ آتوا حَقَهُ يوم حَصادِه و لا تُسرفوا»( انعام/ 141)هنگام درو، حق‏ زكات(غلات و...)را بپردازيد، ولى (در انفاق)اسراف نكنيد.
از ديدگاه قرآن يكي از آثار پيامدهاي اسراف و مصرف گرايي، فساد در زمين است؛ زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسيختگي مي شود و به تعبير ديگر سرچشمه فساد، اسراف است.
قرآن كريم در آيه هاي 150-153 سوره شعراء مي فرمايد:
«فاتقواالله وأطيعون¤ ولا تطيعوا امرالمسرفين¤ الذين يفسدون في الارض ولايصلحون»
«پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، همان ها كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند»

اصلاح الگوي مصرف ازديدگاه امام (ره)، مقام معظم رهبري و بزرگان
گزيده بخشي از ديدگاه امام درخصوص اصلاح الگوي مصرف؛ زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است. عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است. اسلام تعديل مي‌خواهد، نه جلو سرمايه را مي‌گيرد و نه مي‌گذارد سرمايه آن طور بشود كه يكي صدها ميليارد دلار داشته باشد و اين يكي شب كه برود پيش بچه‌هايش نان نداشته باشد اين عملي نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انساني با اين موافق است.
گزيده سخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف مي توان به اين مطالب اشاره كرد: (اسلام عزيز و همه عقلاي عالم، بر اين نكته تأكيد مي كنند كه مصرف بايد مدبرانه و عاقلانه مديريت شود. همه ما بخصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيتهاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار \\ "مهم، حياتي و اساسي\\ " يعني\\ "اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه‌ها\\ "، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حالها، ظهور و بروز يابد. مقابله با اسراف و صرفه جويي صحيح، با حرف امكان پذير نيست و قواي مقننه و مجريه موظفند با قانونگذاري صحيح و اجرا و پيگيري قاطعانه، الگوي مصرف را از \\ " توليد تا مصرف و باز يافت \\ " اصلاح كنند. اين حركت، گامي اساسي در روند پيشرفت و عدالت است چرا كه بيماري اسراف، از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، آسيبها و مشكلات گوناگوني بوجود آورده و آينده كشور را تهديد مي كند. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد._هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بايستى نگاه عيب‏جويانه‏ى به اسراف وجود داشته باشد.)
بخشي ازسخنان مقام معظم رهبري درمورد اصلاح الگوي مصرف درمناسبتهاي مختلف... برادران! اميرالمؤمنين مى‏گويد زندگى به سمت زهد بايد برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مى‏رود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. … مردم هم نبايد اسراف و تجمل‏گرايى بكنند. اين‏طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. اين مهريه‏هاى گران‏قيمت كه براى عقدهاى دخترهايشان مى‏گذارند، خطاست. نمى‏گويم حرام است، اما پديده‏ى بد و زشتى در جامعه است؛ زيرا ارزشهاى انسانى را تحت‏الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‏دهد. (ديدار با اقشار مختلف مردم (روز بيست‏ونهم ماه مبارك رمضان) 26/1/1370)
بايد روحيه اسرافى كه در بعضى از مردم به صورت روز افزون پيدا مى‏شود، مهار گردد. (خطبه‏ هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415 -14/11/1373)
من ديروز در پيام اوّلِ سال، به ملت ايران عرض كردم كه صرفه‏جويى را شعار خودتان قرار دهيد. صرفه‏جويى به معناى گدابازى نيست كه بعضى بگويند چرا نمى‏گذاريد مردم از نعمتهاى خدا استفاده كنند. نه؛ استفاده كنند، ولى اسراف و زياده‏روى نكنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافيگرى و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفه‏جويىِ صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مى‏گويند - به معناى نخوردن نيست. به معناى زياده‏روى نكردن، مال خدا را حرام نكردن و نعمت الهى را ضايع نكردن است. اگر جامعه‏اى بخواهد قناعت و صرفه‏جويى را - كه يك دستور اسلامى است - عمل كند، بايد متوجّه باشد كه در شكل كلّى به عدالت اجتماعى و مسأله عدالت پرداخته شود. براى اين كه بشود اين راه را ادامه داد، همه و همه بايد كوشش كنند...( اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى(ره) مشهد مقدّس رضوى‏ -1/1/1376)
ارزش ديگر، دورى از اسراف و تجمّل در سطح زمامداران است. البته تجمّل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چيزى كه مردم را وادار مى‏كرد كه نسبت به اين قضيه حسّاسيت نشان دهند، رفتارهاى مسرفانه و متجمّلانه و ولخرجيها با مال مردم در سطح حكومت بود. اين از آن چيزهايى بود كه مردم نمى‏خواستند. نظام اسلامى بر اساس اين ارزش به‏وجود آمد كه چنين چيزى نباشد. (خطبه ‏هاى نمازجمعه تهران‏ -23/2/1379)
منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است.( در خطبه‏ هاى نماز جمعه تهران‏ -25/9/1379)
مصرف‏گرايى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبه‏روز شكافهاى طبقاتى و شكاف بين فقير و غنى را بيشتر و عميقتر مى‏كند. يكى از چيزهايى كه لازم است مردم براى خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبليغاتى و فرهنگى - به‏ويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‏گرايى و تجمّل‏گرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازه‏ى لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده‏روى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند. مصرف‏گرايى، جامعه را از پاى درمى‏آورد. جامعه‏اى كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدانهاى مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم. (در خطبه ‏هاى نماز عيد فطر 15/9/1381)
توصيه من به وزيران محترمى كه اين‏جا هستند و به ديگر مسؤولان دولتى، امروز اين است و قبلاً هم هميشه همين بوده است كه روى مسأله تقويت پول ملى و به نظام آوردن خرجها و هزينه‏هاى دولتى تلاش كنند و جلوِ ريخت و پاشها و خرجهاى زيادى و اسراف‏گونه را بگيرند و در يك دايره محدودتر وزارتى، رعايت كمال عدالت را بكنند و تبعيضهاى بيجا را بردارند.( ديدار معلّمان و كارگران‏ -10/2/1382)
«اجتناب از اسراف و ريخت‏وپاش» جزو برنامه‏هاى بسيار خوب شماهاست.( ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت -6/6/1385)
آنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‏ى عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براى اينكه دامنه‏ى علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادى انجام بدهيم، تحقيقات كاربردى و تجربى انجام دهيم،.............درباره‏ى مشكلات اجتماعى‏اى كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم و به دنبال اين برويم كه راه مبارزه با اسراف چيست. اسراف يك بيمارى اجتماعى است. راه مبارزه با مصرف گرايى چيست؟ راه مبارزه با ترجيح كالاى خارجى بر كالاى ساخت داخل چيست؟ اينها تحقيق مى‏خواهد. در دانشگاهها پروژه‏هاى تحقيقى بگيريد، استاد و دانشجو كار كنيد، نتيجه‏ى تحقيق را به مسئولان كشور بدهيد؛ به رسانه‏ها بدهيد تا سرريز شود و فرهنگ‏سازى شود. اين، مى‏شود پيشرفت. (ديدار اساتيد و دانشجويان‏ دانشگاههاى استان سمنان -18/8/1385)
اگر ضرورتهايى هم اين كار را در آن دوره ايجاب مى‏كرد، نبايد ديگر اين كارها در دوره‏ى بعد از جنگ، در دهه‏ى دوم و سوم، انجام مى‏گرفت؛ نبايد بيخود شركت توليد مى‏شد؛ نبايد از واگذارى شركتهاى دولتى به مردم، در آن بخشى كه قانون اساسى تصريح به آن كرده بود، كوتاهى مى‏شد؛ بايد مى‏داديم. بايد مالكيت دولت را روزبه‏روز كمتر مى‏كرديم. اين‏طور نشد، بلكه بيشتر و گسترده‏تر شد! و خيلى از درآمدهايى كه بايد در خدمت توليد، در خدمت گردش صحيح پول در جامعه قرار مى‏گرفت، صرف كارهاى غيرلازم شد؛ فعاليتهاى اسراف‏آميز، ساختمان‏سازيهاى بيخودى. و حتماً به اقتصاد كشور لطمه خورد. (ديدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندركاران اجراى اصل 44 قانون اساسى‏‏ 30/11/1385)
من در شيراز اشاره كردم: اگر ما اسراف نكنيم، مي‌توانيم نياز كشور را برآورده كنيم. يكي از چيزهايي كه ما در اين كشور نتوانستيم بر خودمان فائق بياييم و اصلاح كنيم، مسئله‎ي اسراف است...( ديدار هزاران نفر از مردم و عشاير شهرستان نورآباد ممسني -15/2/1387)
ساده‏زيستى بخصوص در خود آقاى رئيس‏جمهورخوب و برجسته است و چيز باارزشى است؛ در مسئولين هم - كما بيش؛ يك جايى كمتر، يك جايى بيشتر بحمداللَّه هست. ساده‏زيستى چيز بسيار باارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زياده‏روى راكه واقعاً بلاى بزرگى است از جامعه‏مان ريشه‏كن كنيم، با حرف و گفتن نميشود؛ كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعيف كم كرده‏ايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد.( ديدار رئيس‏ جمهوري و اعضاى هيئت دولت -2/6/1387)
و همچنين ازبزرگان دراين خصوص داريم كه ازجمله مي توان به كتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.
چو كم خوردن طبيعت شد كسي را
چو سختي پيش آيد سهل گيرد
وگر تن پرورست اندر فراخي
چو تنگي بيند از سختي بميرد
يا اينكه مي گويد:
اي قناعت، توانگرم گردان
كه وراي تو هيچ نعمت نيست
يك زندگي مطالعه نشده،ارزش زيستن ندارد...( سقراط)،اگر مي خواهي بنده كسي نشوي،بنده هيچ چيز مشو...( ژاك دوال)،با ولخرجي تنها مال نمي رود، زمان ارزشش فراتر است، و آن هم نابود مي شود.( اُرد بزرگ)،هيچ پير جهان ديده اي منكر برآيند زهرآلود، دارايي حرام در زندگي آدمي نيست.( اُرد بزرگ)، كسي شايسته آزادي است كه هرروز بتواند به هوسهاي خود چيره شود. (گوته) و ويكتورهوگو هم دراين موردتاكيد دارد كه بديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد كه درصدد رفع آن برآئيم.

نتيجه گيري وارايه راهكار
آنچه امروز اتفاق مي افتد اين است كه قدرت هاي بزرگ صنعتي كه فرامليتي و جهاني شده اند براي انسان تصميم مي گيرند كه چه چيز خوب است و چه چيز بد و با قدرت عظيم رسانه اي و تبليغات مجهز به آخرين فنون روانشناختي آنرا به خورد مردم مي دهند. شايد مقصر عمده خود ما باشيم كه با پناه بردن به مصرف گرايي و مسخ خودخواسته براي فرار از رنج هاي وجودي و نگراني هاي ريشه دار در هستي مان، به اين غول هاي صنعتي و اقتصادي قدرت بخشيده ايم و هر روز نيز از محصولات متنوع و بي فايده شان استقبال مي كنيم و سعي داريم پوچي و يكنواختي زندگيمان را با مصرف اين محصولات متنوع جديد جبران كنيم. مثال ساده اش را در مدل هاي جديد تلفن همراه وسايرلوازم اوليه زندگي است كه ببينيد در واقع هيچ فرق عمده اي با قبلي ها ندارند و فقط روزمرگي ما را جوابگو هستند.
و اين درحالي است كه شناخت انسان از آنچه مي تواند بيافريند، شكوفايي نيروهاي خلاقه انسان و احساس هويت و معنا در زندگي مي تواند ما را از اين تخدير و خماري مصرف بيرون بكشد و وادارمان كند به نيازهاي اساسي خود فكر كنيم و در راستاي تحقق آنها گام برداريم. اينگونه مي شود كه واژه مصرف گرايي براي بسياري از ما بي معنا خواهد شد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند: «الاوان اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف» «آگاه باشيد خرج كردن به ناحق، حيف و ميل و اسراف است»
كتاب آسماني قرآن نيز در آيه 141 سوره انعام در مورد اصلاح الگوي مصرف و بهينه مصرف كردن مي فرمايد: «كلوامن ثمره اذا اثمر و اتوا حقه يوم حصاده ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين» «و از آن ميوه هنگامي كه به ثمر مي نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد و اسراف نكنيد كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد»
با توجه به اين نكات مي توان نتيجه گيري كرد كه اصلاح الگوي مصرف كه به معني نهادينه كردن روش صحيح استفاده از منابع درهركشوري است، سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي و كاهش هزينه‌‌ها شده و زمينه اي براي گسترش عدالت درآن جامعه را مهيا خواهد كرد.
از طرفي الزام مصرف بهينه باعث مي شود تا علاوه بر پيشرفت علمي ناشي از ارتقاي فن آوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و به تبع آن پيشرفت در ديگر بخش هايي كه كمتر مورد توجه بوده است نيز فراهم گردد.
آنچه بر اصلاح الگوي مصرف و دستيابي به فرهنگ بهينه مصرف در كشور داراي اهميت مي باشد اين است كه اصلاح الگوي مصرف نيازمند تبيين استراتژي و تعيين خط مشي است كه طي آن، اين اصل به يك شعار تغيير ماهيت ندهد؛ در واقع لازمه دستيابي به اين مهم در كشور، خيزش و حركتي عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه مي باشد؛ لذا مي بايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليت هاي خود را در راستاي رسيدن به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند و براي دستيابي به اين امر فرهنگ سازاقدام نمايند. آنچه كه رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاكيد مي ورزند اين است كه «همه ما به خصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيت هاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار مهم، حياتي و اساسي يعني اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه ها، برنامه ريزي و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيكوترين حال ها، ظهور و بروز يابد.». بنابراين تاكيد رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوي مصرف نشان دهنده اين موضوع به عنوان بستري مناسب براي شكوفايي و دستيابي به اقتدار ملي است. لذا پرهيز از شعارزدگي وحفظ صيانت اصل موضوع به عنوان مهمترين عامل در مسير اصلاح الگوهاي مصرفي و همچنين تبيين و تحقق آن وظيفه اصلي همه مردم و مسئولين به شمار مي رود. از اين رو ارتباط منطقي بين نامگذاري سال اول دهه پيشرفت و عدالت به \\ "اصلاح الگوي مصرف\\ " بيشتر نمايان مي شود.
حال با نامگذاري سال جديد بعنوان اصلاح الگوي مصرف اهميت دارد از تجربه همه ا قشارجامعه براي شكوفايي وسربلندي كشورمان استفاده كافي راداشته باشيم.وهمچنين ازتجربه برخي كشورهاي توسعه يافته كه برنامه انها مبتني برمدل بومي و ديني بوده وهمچنين با بكارگيري فرهنگ سازي، مديريت قوي، طراحي ساز وكارو جلب مشاركت مردم سود جست و با اتكا به دانشمندان جوان و فرهيخته‌ي كشور،همانند كشورهاي پيشرفته‌ي دنيا درراه توسعه و آباداني كشورمان نقش كليدي داشته باشيم.
واين نكته هم نبايد فراموش شود كه سياستگذاري نادرست وبه عبارتي نبود سياست و برنامه در سطوح مديريتي كشوردراين زمينه، مصرف نادرست و الگوي نامناسب مصرف را در جامعه دامن مي‌زند و پارادايم اصلاح الگوي مصرف كه مبتني بر يك انديشه توسعه‌گراست را در نهايت به ضد خود تبديل مي‌كند. حضرت امير (ع) مي فرمايند :زياده روي و اسراف مكن زيرا بخشش اسراف كار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود.
دراين راستا بايد همه اقشارمختف جامعه وبخصوص مسوولان نظام، بايد با الگو قراردادن موارد مطرح شده درآموزه هاي ديني واسلامي و با توجه به فرمايشات حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي وبا بكارگيري شيوه هاي مديريتي جديد و نوآوري در بخشهاي مختلف و دستگاههاي گوناگون واستفاده درست وبهينه ازمنابع عظيم ثروت كشورمان براي اقتدار ميهن عزيزمان تلاش كنند.
برهمين اساس كشورمان ايران در حال حاضر در مقطعي از تاريخ انقلاب‌مان قرار گرفته‌است كه پس از 30 سال تجربه و فراز و نشيب‌هاي گوناگون در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي در حال گذر از مرحله تجربه و ورود به مرحله رشد و شكوفايي است.كه دراين راستا مسوولان و مديران نظام بابرنامه ريزي هاي درست وبه موقع، هم مي توانند از عوامل اصلي تحول به شمار روند و هم مي توانند از مهم ترين موانع اساسي تحول محسوب شوند. هيچ تحول بدون حمايت و پشتيباني مديران ارشد در سازمان ها بوجود نمي آيند. اگر مديران نسبت به برنامه هاي تحول تعهد داشته باشند، تلاش زيادي بايد انجام گيرد ولي اگر مديران اعتقاد و پشتيباني نكنند هيچ تحولي ايجاد نخواهد شد. براي همين منظور در هر برنامه بهبود و تحول، اطمينان از حمايت و پشتيباني مديران ارشد لازم و ضروري است، اگر مديران به تحول اعتقادي نداشته باشند بايد توجيه لازم صورت گيرد. بدون حمايت مديران آغاز هيچ برنامه تحولي توصيه نمي شود.
سخن آخر اينكه براي رسيدن به اين هدف عالي و ورود به مرحله رشد و شكوفايي حركت‌هاي عادي و تكرار حركت‌هاي گذشته پاسخگو نيست و هر ملتي كه مي‌خواهد در عرصه رشد و شكوفايي وارد شود و وظيفه‌ خود را به عنوان بخشي از جامعه‌ بشري انجام دهد و راه‌هاي بهره‌مندي خود را از زندگي مطلوب‌ترفراهم كند، چاره‌اي جز تلاش و توليد انديشه و فكر ندارد.

منابع و پي نوشت ها:
1- قرآن
2- ياداشتي ازمطالب رضا طياري آشتياني در فارس
3- الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي
4- ياداشتي از مطالب حسين علي فارابي درفارس
5- ياداشتي از مقاله محمدرضا باقري در فارس
6- ياداشتي از مقاله موسي كاظم زاده در سايت باشگاه انديشه و خبرگزاري آريا
7 - ياداشتي از مقاله دكتر فريبرز درجزي در جام جم آنلاين

نويسنده: موسي كاظم زاده

منبع:باشگاه انديشه


ماخذ : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8804200476


تارنگار هرگز نمیشه فراموشت کرد : ارد بزرگ

ooo.jpg image by shabash_photo


عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ


عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . ارد بزرگ


نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ


هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است . ارد بزرگ


کمک به همگان ، عشقی است که به برجستگان کمک می کند راه های سرفرازی را بیابند . ارد بزرگ




سایت Iran20.com : سخنان بزرگان

آنکه بر کردار خویش فرمانروایی کرد و دلیرانه بسوی راه های نارفته رفت بی گمان آموزگار آیندگان خواهد شد . ارد بزرگ

اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. گارسیا مارکز

آنان که از خود عشق ساطع می کنند با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند ، دیگران را به سمت خود می کشانند . باربارا دی آنجلیس

در درون جسارت ، نبوغ و قدرت سحر آمیزی نهفته است.گوته

شانس هرگز کافی نیست . اندرو متیوس

قابلیت انعطاف داشته باشید . تنها همین یک خصوصیت که بتوانید شیوه کار خود را تغییر دهید موفقیت شما را تضمین می کند . آنتونی رابینز

آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای رسیدن بدان بسیار تلاش نموده ایی . ارد بزرگ

دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . مارک

تالار BIA 2 IT SPECIALTY FORA : ๑۩๑۞๑۩๑سخنان زیبا و تامل برانگیز از بزرگان جهان๑۩๑۞๑۩๑

والتر : انسان در همان لحظه که تصميم ميگيرد آزاد باشد آزاد است .
اُرد بزرگ : اگر نتوانيم به خاندان خويش آرايشي سامان يافته دهيم هميشه در خانه ايي بي ديوار زندگي مي کنيم.
علي شريعتي : اساسا ، خوشبختي فرزند نامشروع حماقت است. همه کساني که در جست و جوي خوشبخت بودن هستند بي خود تلاشي در بيرون از خويش نکنند اگر بتوانند " نفهمند" مي توانند " خوشبخت " باشند.
باب هاپ : زنان تحصيلکرده همسران خوبي از آب در مي آيند , زيرا براي اينکه توضيح بدهند که چرا غذا شور يا بيمزه شده است کلمات بيشتري در اختيار دارند.
شوپنهاور : هوش و استعداد خود را پرورش ده ولي نه از راه مطالعه صرف بلکه به وسيله تفکر توام با عمل ، تمايل اکثر فضلا به مطالعه شبيه تلمبه است ، خالي بودن مغزهاي خودشان موجب مي شود که افکار مردم ديگر را به سوي خود بکشند؛ هرکس زياد مطالعه کند به تدريج قدرت تفکر را از دست مي دهد.
بزرگمهر :اگر باخردي ، هرگز گرد بدي مگرد ، که نيکوترين کسان آن بود که بيرون و درونش پاکيزه و نيک باشد .
ارد بزرگ : اسب رام شده ، نگران شلاق نيست ، دوري از سوار ، زين و يا حتي گاري براي او نگران کننده است .
اِريک کِستنِر : با سنگهايي که در سر راهت ميگذارند هم ميتواني چيز قشنگي براي خود بسازي
ويليام تن : مردم دنيا همچون ديوانگان کور و کر ، به جان هم مي افتند و يکديگر را نديده و نشناخته مي درند و بر اين ديوانگي نام جنگ افتخار مي گذارند .
فردريش نيچه :انسان بايد بهتر و شريرتر شود : من چنين مي آموزانم ! شريرانه ترين چيز براي بهترين چيز در ابرانسان نياز است.
جبران خليل جبران : پند آموز است ماجراي مردي که زمين را مي کاويد تا ريشه هاي بي ثمر را از اعماق زمين بيرون کشد ، اما ناگاه گنجي بزرگ يافت ؟!
اُرد بزرگ : انديشه برتر در روزهاي توفاني و آشوب و در همان حال خموشي و آرامش ، توانايي برتر خويش را از دست نمي دهد.
شاتوبريان : کسانيکه حقيقت را درک کرده اند با افرادي که حقيقت را دوست دارند برابر نيستند
اُرد بزرگ : ارزش پيمان شکن ، باندازه کفن هم نيست .
اف. جي. بنسون : مردها به سه دسته تقسيم مي‌شوند: خوش قيافه‌ها ، باهوش‌ها و اکثريت.
شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا کجا بودي ، تا بگويم بعد از مرگ کجا ميروي
فردريش نيچه :ابرانسان است که مي آفريند .
جبران خليل جبران : مگر نه چيزي که امروز در تسلط توست ناچار روزي از دست تو خواهد رفت ؟ پس ، اکنون از ثروت خويش ببخش و بگذار فصل عطا يکي از فصلهاي درخشان زندگي تو باشد .

بزرگمهر :آز مايه نگراني و تشويش خاطر است .
فردريش نيچه :ارزش يابي هر چيز بستگي به توان خواهي آن دارد.
سولون : راز جواني من در اين است که هر روز چيز تازه اي ياد مي گيريم .
لوسيا : بدست آوردن آنچه را که ما آرزو داريم موفقيت است اما چيزي را که براي بدست آوردنش تلاش نمي کنيم ، خوشبختي است .
بزرگمهر :آن کس که به آموختن کوشاتر و گوشش به دانش نيوشاتر است ، اميدوارترين کسان است .
نيچه : عظمت بشر در آنست که پل است نه مقصد.بشر را از اين نظر ميتوان دوست داشت که يک مرحله تحول و يک دوره گذرانيست
ارد بزرگ : گيتي در جنگ و آوردي بزرگ شناور است . انديشه و تلاش خردمندان از سويي و پوزخند اهرمن و ديوپيشگان از سوي ديگر ، معرکه اين جهان گذارا است .
جبران خليل جبران : زجر کشيده ! تو آنگاه به کمال رسيده اي که بيداري در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند .
آلکس مک کنزي : وارد عمل شدن بدون برنامه ريزي علت همه شکست هاست
سرنگ : با گريه به دنيا مي آيي اما چنان زندگي کن که با خنده از دنيا بروي .
جبران خليل جبران : چون عاشقي آمد، سزاوار نباشد اين گفتار که : خدا در قلب من است ، شايسته تر آن که گفته آيد : من در قلب خداوندم.
لائو تسه : يک مسافر خوب از خود هيچ ردي بر جا نمي نهد.
شوپنهاور : اگر ما چيزي را مي خواهيم براي آن نيست که دليلي بر آن پيدا کرده ايم بلکه چون آن را مي خواهيم برايش دليل پيدا مي کنيم.
بزرگمهر :آن که پيروي خرد است دل به هوس نمي سپارد .
ارد بزرگ : سازگاري با زيستگاه و تلاش براي بهتر شدن جايگاه کنوني ويژگي ناب آدمهاي پاک است .
فردريش نيچه :ارزشها و تغييرات آنها به افزايش قدرت آناني که ارزشها را مقرر مي دارند ؛ مربوط مي شوند. ميزان ناباوري ؛ ( ميزان ) (( آزادي انديشهء )) مجاز بياني از افزايش قدرت است. هيچ انگاري آرماني است متعلق به بالاترين درجه ء قدرتمندي روح ؛ و سرشارترين زندگي - گاهي ويرانگر و گاهي ريشخند آميز.
سنگا : اختراع پول ، قاتل خوشبختي بشر شد .
ارد بزرگ : سرپرستاني که از ارزش سربازي مي کاهند ، و پدرومادراني که ، پيشدار ميهنداري فرزندان خويش مي شوند ، به کشورشان پشت مي کنند .
لقمان : سخنان سودمند را بايد نشر کرد مانند افشاندن تخم گندم ، هر چند آب و هوا و زمين به روياندن و بار آوردن دانه ها ياري نکند باز در گوشه و کنار خرمن ، سنبلها و خوشه هاي معدود سر دهد و خواهد روييد .
بزرگمهر :آن که طالب آسايش جان و تن است بايد شکيبا و بردبار باشد ، در دوستي و داد و ستد با مردم کژي و کاستي و فريبکاري نکند . چون گناهي از کسي بيند و بر او دست يابد ببخشد ، و کينه خواه و تيز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد
سام منتز : بهترين درمان براي قلوب شکسته اين است که دوباره بشکند .
آندرو متيوز : هرکسي درس مخصوص به خود را مي گيرد. ما مي توانيم به سه طريق واکنش نشان دهيم
زندگي من مجموعه اي از درسهايي است که به آن نياز دارم، درسهايي با نظم و ترتيب تمام در زندگي ام روي مي دهد.( اين سالمترين برخورد است و حد اکثر آرامش ذهن را تامين مي کند.)
زندگي يک مسابقه بخت آزمايي است اما من از هر اتفاقي که در زندگي روي مي دهد نهايت استفاده را مي برم (اين دومين انتخاب خوب است و کيفيت متوسطي را به زندگي مي بخشد)
چرا هميشه همه بلاها سر من مي آيد؟ (اين طرز برخورد نهايت ناکامي و بدبختي را تضمين مي کند)
ما در زندگي مرتبا با درسهاي تازه اي روبرو مي شويم و تا زماني که درسي را ياد نگيريم مجبور به گذراندن دوباره آن هستيم.

شوپنهاور : افراد پست و فرو مايه از خطاهاي اشخاص بزرگ لذت فراوان مي برند.
ويليام تن : بدگويي حسود دليل برتري شماست .
بزرگمهر :اگر اميدواري که رنجت بار نيکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپيچ
ارد بزرگ : از سفر کرده ، ارزش سرزمين مادري را بپرس .
ويليام تن : با اينکه مي دانيم زيبايي و خوبي دشمن هم هستند ، چرا اين آب و آتش را در يک وجود طالبيم ؟
آلبرت هوبارد : انضباط فردي عبارت است از : توانايي مجبور کردن خود به انجام کاري که بايد در زمان معيني به اتمام رسد ، چه دوست داشته باشيم چه نداشته باشيم.
اُرد بزرگ : اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آينده اند .
اقبال لاهوري :
زمين به دوش خود الوند و بيستون دارد غبار ماست که بر دوش او گران بوده ست
ارد بزرگ : بسياري از جنگها و آوردهاي توده آدميان از روي نبود شناخت و آگاهي نسبت به يکديگر بوده است .
جبران خليل جبران : اي که در رنج و عذابي ! تو آنگاه رستگاري که با ذات و هويت خويش يکي شوي .
فردريش نيچه :انسان هاي آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تيررس نگاه ديگران پنهان مي کنند.
بزرگمهر : براي نادان پيرايه اي سزاورتر و زيباتر از خاموشي نيست .
گادامر : هنر آموختن گوش کردن است.
اُرد بزرگ : بسياري از چيزهاي را که مي خواهيم داشته باشيم مي توانيم با نشان دادن توانمندي خويش به آساني بدست آوريم .
هوراس : در ميان امواج ، در جاده هاي پر فراز و نشيب و درد درياها به دنبال خوشبختي مي دويم ، در حاليکه خوشبختي در اينجاست .
جيمز بريانت: به لاک پشت ها نگاه کنيد، آنها تنها وقتي پيشرفت مي کنند که سرشان را از لاک خود بيرون مي آورد.
چارلي چاپلين : درخشان ترين تاجي که مردم بر سر مي نهند در آتش کوره ها ساخته شده است .



ماخذ : http://bia2it.com/showthread.php?t=15583

سايت ايران ساکر : پندها و اندرزهای بزرگان


تا وقتیکه مرد عروسی نکرده او را غیر کامل می خوانند ، بنابراین معلوم می شود پس از ازدواج کار مرد تمام است . باب هاپ

آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند . اُرد بزرگ

کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند . فردوسی خردمند

یک زندگی را وقتی می شود با خوشبختی قرین دانست که شروعش با عشق باشد و ختمش با جاه طلبی . بوسکالیا

رویش باغ سکوت ، در هنگامه خروش و همهمه ارزشش را نشان می دهد . اُرد بزرگ

اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد . گابریل گارسیا مارکز

اگر شما دشمن دارید ، بدی او را با خوبی پاداش ندهید ، زیرا این امر موجب شرمساری او می گردد . ولی به او وانمود کنید که او با این عمل خود برای شما خدمتی انجام داده است . نیچه

یک آموزگار خام می تواند مدتها شاگردان خویش را سرگردان کند . اُرد بزرگ

بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند

موفقیت تنها یک چیز است این که : زندگی را به دلخواه خود بگذرانید. کریستوفرمورلی

هنگامه رهایی اهریمن ، هنگام دربند شدن توست . اُرد بزرگ

جامعه وجود ندارد جوامع وجود دارد . کوروش

از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید . اُرد بزرگ

بعضی صلیب را روی گور خود می گذارند و برخی آنرا لنگر کشتی می سازند . کولستون

ناتوان ترین آدمیان، آنانی هستند که نیروی بدنی خویش را به رخ دیگران می کشند . اُرد بزرگ




تارنگار« سانکراید - جوان » : ارد بزرگ ، کوهستان


کوهستان را بنگر ... ؛

به تو می گوید نوک بلند و خیره ساز آن ، از پس دامنه ای گسترده ، آسمان را به زانو درآورده است .

( ارد بزرگ )


ماخذ : http://sunkeraid-javan.pib.ir/234126/%D8%A7%D8%B1%D8%AF+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF+%D8%8C+%DA%A9%D9%88%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.html

تارنگار ریاضیات : سخنانی از بزرگان

راه نجات

«کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی». ارد بزرگ

«خدا پنداریست! اما چه کسی است که این پندار را بیاشامد و نمیرد؟». فردریش نیچه

«ازدواج مثل اجرای نقشۀ جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود». بورنز

«با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود، بهترین دوست شما می شد». بردون

«بی‎مایه گی و بدکاری پاینده نخواهد بود، گیتی رو به پوینده گی و رشد است. با نگاهی به گذشته می آموزیم آدمیان، اشتباهاتی هم چون: برده‎داری، همسر سوزی و... را رها نموده است، خردورزی! آدمی را پاک خواهد کرد». ارد بزرگ

«فرزانه گان سخن نمي گويند، بلکه با استعدادان سخن مي گويند و تهي‎مغزان بگومگو مي کنند». کونگ تين گان

« سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد». ارد بزرگ

«تولد چیزی غیر از آغاز مرگ نیست». ادوارد یانک

«خیر نباید همه گانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست؛ زیرا چیزهای همه گانی ارزشی ندارند». فردریش نیچه

«افرادی هستند که نور چشمی شانس و اقبالند و هر وقت سقوط می کنند مانند پشک روی دو پا بر زمین می نشینند». کولتون

«حقیقتی از این سراغ ندارم که انسان می تواند با تلاش زنده گی خود را متعالی سازد». تورئو

« مردم هرگز نمی دانند پیشوا جز ذات عظیم آن ها که به سوی آسمان سیر می کند، شکاری ندارد». جبران خلیل جبران

«پرتگاه می تواند به وجدآورنده روان و یا کشنده جسم باشد». ارد بزرگ

«جاه طلبی، شهوتی است که هرگز فرو نمی نشیند ، بلکه با لذتی که از آن فراهم می شود پیوسته مشتعل تر و جنون آمیز تر می شود». اتومی

«بعضی ها هر کجا می روند شادی‎آفرین می شوند و بعضی ها هر کجا چنین افرادی قدم می گذارند، همواره دنباله‎روشان هستند» . ماری تواین

«تا زنده هستید دل خود را زنده و شاداب نگهدارید. فرصت برای دل تنگی و مرگ بسیار زیاد است». اسکار وایلد

«شاداب بودن بالاترین خوبی ها و فضیلتی است که بسیاری می توانند به آن دست پیدا می کنند و بسیاری از نعمت آن یا محروم هستند یا خود را محروم می کنند». اسکاتیش پروورپ

«فكر خوب معمار و آفريننده است». ديل كارنگي

«بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند». ارد بزرگ

«فكر نو بسيار ظريف و حساس است ،با يك ريشخند كوچك مي ميرد و كنايه اي كوچك آن را بسختي مجروح مي كند». هربرت اسپنسر

«هرگاه بتوانيم از نيروي تخيل به همان اندازه استفاده كنيم كه از نيروي بصري استفاده مي كنيم هر كاري انجام پذير است». كارلايل

«آدم بي مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بي سرمايه است». پاسكال

«آن قدر شكست مي خورم تا راه شكست دادن را بياموزم». پطر

«پيروزي آن نيست كه هرگز زمين نخوري، آن است كه بعداز هر زمين خوردني برخيزي». مهاتما گاندي

«زیبارویی که می داند، زیبای ماندنی نیست، پرستیدنی است». ارد بزرگ

«مرا دوست بدار، اندكي ولي طولاني». كريستوفر مارلو

«شما ممكن است بتوانيد گلي را زير پا لگدمال كنيد، اما محال است بتوانيد عطر آن را در فضا محو سازيد». ولتر

«نگاهت رنج عظيمي است، وقتي بيادم مي آورد كه چه چيزهاي فراواني را هنوز به تو نگفته ام». آنتوان سنت اگزوپري

«در بين تمامي مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسيم شده زيرا همه فكر مي كنند به اندازه كافي عاقلند». رنه دكارت

«تمامی گناهان، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است، شاید رها و آزاد شویم». مهاتما گاندی

«دعا اتحاد آگاهانه با شعور کیهانی است. دعا التماس، زاری نیست، بلکه هم دلی و یگانه گی با خداست». جولیا ستن سیرز

«در این جهان عمل کنید و فقط شنونده باقی بمانید». رساله یعقوب


ماخذ : http://mathking.blogfa.com/post-77.aspx


تارنگار می دانی پروانه در تنهایی چه شد: نا امیدی خردمندان هم به زمین می زند

خواجه نصیر الدین طوسی پس از مدتها وارد زادگاه خویش طوس شد . سراغ دوست دانای دوران کودکی خویش را گرفت مردم گفتند او حکیم شهر ماست اما یک سال است تنها نفس سرد از سینه اش بیرون می آید و نا امیدی در وجودش رخنه نموده است .

خواجه به دیدار دوست گوشه نشین خویش رفت و دید آری او تمام پنجره های امید به آینده را در وجود خویش بسته است . به دوست خویش گفت تو دانا و حکیمی اما نه به آن میزان که خود را از دردسر نا امیدی برهانی ، دوستش گفت دیگر هیچ شعله امیدی نمی تواند وجودم را در این جهان رو به نیستی گرما بخشد ، خواجه گفت اتفاقا هست دستش را گرفت و گفت می خواهم قاضی نیشابور باشی ، و می دانم از تو کسی بهتر نخواهم یافت .

ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : اندیشه و انگاره ای که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد ناتوان و بیمار است .

می گویند یک سال پس از آن عده ایی از بزرگان طوس به دیدار قاضی نیشابور رفتند و با تعجب دیدند هر داستانی بر زبان قاضی می آید امیدوارانه و دلگرم کننده است .

ماخذ : http://www.paiane-parvaneh.mihanblog.com/post/19


۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

تارنگار مرد تنهایه شب : نفس هرز

نمیدونم تا حال حرفی از کسی شنیدید منظورم از نزدیکترین افراد زندگیتونه که هرگز انتظار چنین حرفی رو نداشتید.تو این نوشته میخوام احساسی که بعد از شنیدن یکی از اون حرفها بهم دست داد رو براتون بگم شاید یکم دلم آروم بگیره.من اسمشو گذاشتم نفس هرز چون به نظرم وقتی نفسی فرو میره و بیرون میاد نباید با حرفهای بیهوده به جای شکر نعمت کفر نعمت کنیم و کسی رو و شاید نزدیکترین کسانمون رو ناراحت کنیم.البته نمیتونم اون حرفا رو بگم فقط احساسم رو بعد از شنیدنش براتون میگم که خودتون به تاثیر حرفی که به کسی میزنید پی ببرید و هرگز نفس هرزی از درونتون بیرون نیاد انشاالله...

اونایی که از زندگیشون لذت میبرن نخونن لطفا

آنگاه که شروع به سخن کرد نامردی در لباس مرد کلمات مرا به سوی مرگی خوف ناک می کشاند مرگی نه از دنیا، مرگی خسته مرگی تنها مرگی خشک وسوزان، اما مرگ ، من اولین را برد، من من نبود، پرده کنار رفت خود را به سمت رهایی دیدم رهایی که قیمتی همچون خون داشت شیشه شکست انگار خون توان ماندن در بدنم را نداشت و بدنم طاقت ماندن در این غمکده را اندکی بعد خود را در بیشه دیدم، اما بیشه مرا پذیرفت، نوری نبود، سکوت همه جا فرمانروا بود صدای رعدی پیام باران بود، نفسم به سختی فرو میرفت صدای نفس نفس مرا به خود آورد انگار ابری از سینه برون میکردم با هر نفس، نور چراغی در دوردست در ابر نفسم گم می شد قلبم میکوبید انگار می خواست تمام دنیا صدایش را بشنوند با هر بار کوبیدن چشمانم به خواب دشنام میدادند باد باران را در دست داشت که همچون شلاق مرا می کوبید عرق سردی بر تمام وجودم نشسته بود که با اشک و خون و باران یکی شده بود باران مرا غسل آرامش می داد کور سوی چراغ در آب موج میزد، پاهایم توان برخواستن نداشتند صدای قلبم همچون صدای دهل پاره ای مینمود، حرکت خون را در زیر پوستم احساس می کردم که همچون گدازه با آب باران خنک می شد، حرفهایش را با نفسی ناتوان تکرار میکردم گریه به خنده مهلت نمیداد چشمانم به دنبال نور می گشت اما قلبم با صدای که رو به خاموشی می رفت نور را از چشمانم میدزدید دستانم رمقی برای حرکت نداشت سرشار از فریاد بودم اما صدایی نبود.ناگاه خاموش شدم سپیده دم، کم کم با نوازش خورشید کس دیگری بیدار شد و من وجود نداشت.


همواره آدمیان محیط و چنبره بدی و پلیدی را با دانش و اندیشه برتر خویش بسته و بسته تر می سازند . اُرد بزرگ

برخلاف ‹‹اندیشه های مدرن›› درباره ی زن و مرد، آموزش واقعی در مورد رابطه ی جنس ها را باید در فرهنگ های شرقی یافت. فریدریش نیچه

اگر گام در معبدی نهادی تا اوج فروتنی و هراس خود را اظهار کنی ، برای همیشه برتری کسی نسبت به کس دیگر نخواهی یافت . برای تو کافی است که گام در معبدی نهی ، بی آنکه کسی تو را ببیند . جبران خلیل جبران


ماخذ : http://recluse.blogfa.com/post-24.aspx


تارنگار عشق معلمی : كـــلام بــزرگـان

نيچه : غم خودش ما را پيدا می کند ، بايد دنبال شادي ها گشت .

مارسل پروست : شادی زمان و مکان نمی خواهد ،کافی است دل بخواهد .

هوارد فاست : بزرگترين شادی تولد و بزرگترين غم مرگ است .

ساموئل امايلز : عشق و سختی بهترين وسيله آزمايش زندگی زناشويی هستند .

بتهوون : بهترين لحظات زندگی من ، لحظاتی بود که در خواب گذراندم .

گوته : عشق، افسر زندگی و سعادت جاودانی است .

رومن رولان : دوستی که شما را درک می کند، شما را می سازد .

کريستوفرمورلی : موفقيت تنها يک چيز است اين که : زندگی را به دلخواه خود بگذرانيد .

آنتوان چخوف : انسان همان چيزی است که خود باور دارد .

تئودور روز وست : در هر جا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد ، تلاش بکنيد .

ارد بزرگ : در پشت هيچ در بسته ای ننشينيد تا روزی باز شود ، در ديگری را جستجو کنيد و اگر نيافتيد همان در را بشکنيد .

آنتونی رابينز : زندگی خود را بصورت شاهکاری بی همتا در آوريد .

آلبرت انيشتين : در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصيری ندارد .

اُرد بزرگ : آنکه نصيحت پذير نيست ، در حال سقوط در چاله ضعف و زبونی است .

جرج اليوت : برای ارواح بشری چه چيزی بالاتر از اين است که در هر رنج و محنتی

غمخوار يکديگر و در هر شادی شريک خنده های هم و در خلوت خاطرات يکديگر ، تصاوير ماندگار و ابدی وجود هم باشند .

آنتونی رابينز : اگر از نيروی عشق استفاده نکنيم ، كم كم فراموشمان می شود .

گوته : هر کسی که راه مي رود ، می تواند گم شود .

کيم وو چونگ : شما بدون تسلط بر خود نمی توانيد فاتح ديگران باشيد .

مارکز: اگر کسی ترا آن طور که مي خواهی دوست ندارد ، به اين معنی نيست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .

برايان تريسی: بهترين راه پيش بينی آينده، ساختن آن است .

گوته : در درون جسارت، نبوغ و قدرت سحر آميزی نهفته است .

ناشناس : هر کجا می روی، با تمام قلبت برو .

تاگور : آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را اسير می کند .

ناشناس : سرمايه ی هر دلی ، حرف هايی است که برای گفتن دارد .

الکساندر دوما : زناني که می خواهند مرد باشند ، زنانی هستند که نمی دانند زن هستند .

اندرو ماتيوس : شانس هرگز کافی نيست .

مارکز : دوست واقعی کسی است که دست های تو را بگيرد ولی قلب ترا لمس کند .

آنتونی رابينز: قانون احتمالات يادت نره ، بالاخره يک نفر خواهد گفت : بله .

آنتونی رابينز : اگر فکر مي کنيد که موفق می شويد يا شکست می خوريد ، در هر دوصورت درست فکر کرده ايد .

لارو شفکو : وقتی انسان آرامش را در خود نيابد ، جستجوی آن در جای ديگرکار بيهوده ای است .

امرسون : در تاريخ جهان ، هر لحظه عظيم و تعيين کننده ، پيروزی نوعي عشق است.

ناشناس : دنبال کسی نگرد که بتوانی با او زندگی کنی ، دنبال کسی باش که بدون او نتوانی زندگی کنی.

ناشناس : عشق، فراموش کردن خود در وجود کسی است که هميشه و در همه حال ما را به ياد دارد.

ضرب المثل ايتاليائی : عشق يعنی ترس از دست دادن تو.

توماس اديسون : يک درصد نبوغ ، 99 درصد عرق ريختن.

هولمز : مهم اين نيست که در کجای اين جهان ايستاده ايم، مهم اين است که در چه مسيری گام بر می داريم.

مارکوس گداوير : سعی نکنيم بهتر يا بدتر از ديگران باشيم ، بکوشيم نسبت به خودمان بهترين باشيم.

ويليام جيمز : مغز ما يک دينام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بيش از يک چراغ موشی از آن استفاده نمي کنيم.

ناشناس : تنها بنائی که هر چه بيشتر بلرزه، محکمتر می شه، دل آدمی است.

آنتونی رابينز : برای اين که تغييری ارزش واقعی داشته باشد بايد پايدار و ماندگار باشد.

کاترين پاندر : يکی از عظيم ترين اسرار عشق و محبت اين است که بياموزيد ،چگونه آرمان ها و انديشه های ناهماهنگ را از ذهن خود بزدائيد و همواره آرزوهايی کنيد که صادقانه می خواهيد نه آن چرا که فکر می کنيد شايد بتوان بدست آوريد.

برتراند راسل : کار اخلاقی آن کاری است که در دور دست ، منافع ما را تامين می کند و کار غير اخلاقی يعنی کاری که انسان ، فقط همان نزديکش را ببيند .

برتراند راسل : تمام آنچه را ما در اين جهان می بينيم داراي علتی است و اگر زنجير علت ها را دنبال کنيم سر انجام به نخستين علت می رسيم و اين نخستين علت را خدا می ناميم .

قانون دوم ترموديناميک : اگر اشيا جهان به حال خود وا گذاشته شوند ، به بی نظمی می گرايند و هيچ وقت سامان اوليه خود را باز نمی يابند .

يانيس ريتسوس : شعر، حافظه آينده است .

ويل دورانت : بخش عمده تاريخ حدس است و بقيه تعصب .

فردريش نيچه : رسالت جوانان است کـه پايـه های فساد کنــونی ، تندرستی و فرهنــگ را بلرزانند و تنفر و استهزاء را به جاي اين عقايد انبوه خالی از لطافت بر پا سازند. در انجام اين کار ممکـن است جوانان نافــرهيخته بنمايند ولــی تخـريب و ويـران سازي نخستين مرحله لازم در علاج و مداوای ِانسانيت جديد است .

بودلر : شعر راستين ، انکار بی داد است .

يانيس ريتسوس : زبان شاعر، تنها برآيند يک کار نقد يا تحليل نيست. بلكه واقعيت است .

ماني : انسان تکامل يافته ترين اجزای جهان مادی است .

ژان پل سارتر : من در تن همه مــردم رنج می کشم، من روی همــه گــونه ها سيلی مي خورم، من با مرگ همه بی چارگان می ميرم .

اوبالديا : جهان را نگه داريد، مي خواهم پياده شوم .

شيلر : جهان برای مغز فراخ آدمی تنگ است .

لائوتزه : اول انديشه، وانگهی گفتار .

مثل لاتينی : انديشه گوينده از گفتارش مهم تر است .

مولانا : علت عاشق زعلت ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست

آلبرت کامو : ايستاده مردن بهتر از زانو زده زيستن است .

آلبرت کامو : احترام به خويشتن ، بالاترين نعمت است .

آلبرت کامـــو : سکوت اختيار کردن يعنی که ما به خود اجــازه اين باور را بدهيم که عقيده ای نداريم ، که چيزی نمی خواهيم .

برتراند راسل :قدرت جديد علم به نسبت خردمندی انسان برای او سودمند است و به نسبت نادانی او زيان بار خواهد بــود ، از اين رو اگر بنا باشد تمدن علمی تمدن سودمندی باشد ، ضرورتا بايد با افزايش علم ، خردمندی نيز بايد افزايش يابد .

برتراند راسل : خرد مندی ، درک راستين از غايت های زندگی است و اين حاصلی است که علم فی نفسه بر نمی آورد . بنا بر اين اگر چه افزايش علم يکی از عناصر ضروری پيشرفت آدمی است ، وليکن به خودی خود هيچ ترقی راستينی را ضمانت نمی کند .

برتراند راسل : آنچه به تجربه رسيده خيلی کمتر از مقداری است که در تصور انسان بگنجد . مثلا شما مدعی می شويد که دوستتان آقای ايکس رادر حال قدم زدن می بينيد ، ولی اين حرف شما خيلي فراتر از آن است که حق گفتنش را داشته باشيد .آنچه شما مي بينيد لکه های رنگين متوالی است که بر زمينه ای ساکن می گذرد مجموع اين کلمه ها کلمه ايکس را در ذهن شما تداعی می کند و از اين رو می گوييدآقاي ايکس را می بينم .

برتراند راسل : اگر شناخت درست باشد ، در عمل نتيجه می دهد .

پاسکال : پس برخيزيد و ايمان آوريد چرا که در قمار ايمان شما فقط برنده ايد ، باختی در کار نيست ، پس چرا معطليد ؟ می ترسيد چه را از کف دهيد ؟

هانری برگسون : حواس وسيله ي کشف نيست بلکه فقط وسيله ي ارتباط عملی پيداکردن با عالم خارج است و همين طور عقل .آن همان مايه دانشی است که در جانوران غريزه و در انسان ، عقل را به وجود می آورد. از آن مايه دانش در انسان قوه اشراقی به وديعه گذاشته شده که در عموم به حال ضعف و ابهام و محو است ، ولی ممکن است که قوت و کمال يابد تا آنجا که شخص متوجه شود که آن اصل اصيل در او نفوذ کرده مانند آتشی که درآهن نفوذ و آن را سرخ می کند . به عبارت ديگر اتصال خود را با مبدا در مي يابد و آتش عشق در او افروخته مي شود ، هم تزلزل خاطری که از عقل در انسان رخ کرده مبدل به اطمينان می گردد ، هم علاقه اش از جزئيات سلب می شود .

سقراط : نمی توان غرايز را رها کرد چون عقل مجبور است از غرايز پيروی کند و به آن ها کمک نمايد .


ماخذ : http://mehrbaran49.blogfa.com/cat-20.aspx

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان