۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

سایت یاسمین آتشی - سرانجام عشق به ایران

سرانجام عشق به ایران

سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .

سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ”
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…



ماخذ : http://irantarikh.mihanblog.com/post/47

سایت بیا تو بندر - آیا تکرار تاریخ ممکن است

مردی مقابل پور سینا ایستاد و گفت : ای خردمند ، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی و فقر می میرم ؟ پورسینا تبسمی کرد و گفت : اگر خودت نخواهی ، خیر به آن روی نمی شوی . مرد گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود .
پور سینا گفت پدر من دارای مال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت . حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم . هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم . چرا فکر می کنی همواره باید راه رفته را باز طی کنیم .
مرد نفسی راحت کشید و گفت : همسایه ام چنین گفت . اگر مرا دلداری نمی دادید قالب تهی می کردم .

Bia2BND.Com

پورسینا خندید و در حالی که از او دور می شد گفت احتمالا ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با خنده می گفت آری آری…
متفکر یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است .
این سخن اندیشمند کشورمان نشان می دهد تکرار تاریخ ممکن نیست . حتی در رویدادهای مشابه ، باز هم کمال و افق بلندتری را می شود دید .


ماخذ : http://www.bia2bnd.ir/post/4105

تالار پی سی سیتی - * جملات کوتاه و پر معنا *


ارد بزرگ / Orod Bozorg / Great Orod



دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد . دشواری بیشتر ، ارزش افزونتر .

ارد بزرگ



ماخذ : http://p30city.net/showthread.php?p=52331

تالار گفتگوي پارسی فروم - سخناني زيبا از بزرگان



ارد بزرگ / Orod Bozorg / Great Orod



بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند . اُرد بزرگ

میان اشک مرد و زن فاصله و بازه ای از آسمان تا زمین است . اُرد بزرگ

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ اُرد بزرگ

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای قراگیری دانش و آگاهی کم کند توانایی برتری و بزرگی ندارد . اُرد بزرگ


ماخذ : http://forum.p30parsi.com/showthread.php?p=90452

تارنگار یادداشت های روزانه - نگاه و ندای ریش سفید

نگاه و ندای ریش سفید

کینه و بیگانگی بین دو برادر بر سر ارث پدر چند سالی بود که آنها را از یکدگر دور کرده و هر یک دیگری را متهم می کردهمسران آنها خسته از این دشمنی ، به پیش کدخدای پیر روستا رفته و داستان را باز گفتند.کدخدا دو برادر را خواست و سکوت پیشه کرد دو برادر به موهای سفید او می نگریستند و در دل می گفتند چه شده که او ما را خواسته است.پیر جهان دیده نگاهی به آن دو کرد و گفت : یادگار پدر مایه دوستی بیشتر است نه قهر و دشمنی.دو برادر سر فرود آوردند می دانستند هر چه بگویند در نهایت او می تواند براحتی پی به نهان اندیشه آنان ببرد. روی یکدیگر را بوسیدند و دست در دست یکدیگر از خانه کدخدا بیرون آمدند.
به سخن ارد بزرگ : گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد.
باشد که قدر ریش سفیدان و پیران خود را بدانیم و بزرگشان داریم..


ماخذ : http://iraj51.blogfa.com/post-190.aspx

تارنگار بیداران - شاعر بي چشم

رودکي


غزل رودکي وار، نيکو بود
غزلهاي من رودکي وار نيست
اگر چه بپيچم به باريک و هم
بدين پرده اندر مرا راه نيست
"عنصري"



زندگينامه
رودکي، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکيم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم.
از کودکي و چگونگي تحصيل او آگاهي چنداني به دست نيست. در 8 سالگي قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعري پرداخت.
َ
برخي مي گويند در مدرسه هاي سمرقند درس خوانده است. آنچه آشکار است، وي شاعري دانش آموخته بود و تسلط او بر واژگان فارسي چندان است که هر فرهنگ نامه اي از شعر او گواه مي آورد.


رودکي از روزگار جواني آوازي خوش داشت، در موسيقي و نوازندگي چيره دست و پر آوازه بود. وي نزد ابوالعنک بختياري موسيقي آموخت و همواره مورد ستايش او بود، آن چنان که استاد در روزگار کهنسالي چنگ خود را به رودکي بخشيد. رودکي در همان دوره شعر نيز مي سرود. شعر و موسيقي در سده هاي چهارم و پنجم همچون روزگار پيش از اسلام به هم پيوسته بودند و شعر به همراه موسيقي خوانده مي شد. شاعران بزرگ آناني بودند که موسيقي نيز مي دانستند.


از هم عصران رودکي ،منجيک ترمذي (نيمه دوم سده چهارم) و پس از او فرخي (429 ق) استاد موسيقي زمانه خويش بودند. شاعران، معمولاً قصيده هايشان را با ساز و در يکي از پرده هاي موسيقي مي خواندند. هرکس که صدايي خوش نداشت يا موسيقي نمي دانست، از راوي مي خواست تا شعرش را در حضور ممدوح بخواند. رودکي، شعرش را با ساز مي خواند .


رفته رفته آوازه رودکي به دربار سامانيانرسيد و نصربن احمد ساماني (301 ـ 331 ق) او را به دربارفرا خواند. برخي بر اين گمانند که او پيش از نصربن احمد به دربار سامانيان رفته بود، در آنجا بزرگترين شاعر دربار ساماني شد. در آن روزگار در محيط ادبي، علمي، اقتصادي و اجتماعي فرارود، آن چنان تحولي شگرف روي داده بود که دانش پژوهان، آن دوره را دوران نوزايي (رسانس) ايراني مي نامند.


بر بستر چنين زمينه مناسب اقتصادي، اجتماعي و برپايه دانش دوستي برخي از پادشاهان ساماني، همچنين با تلاش و خردمندي وزيراني دانشمند و کاردان چون ابوالفضل بلعمي (330 ق) و ابوعلي محمد جيهاني (333 ق)، بخارا به صورت مرکز بزرگ علمي، ادبي و فرهنگي درآمد.


دربار سامانيان، محيط گرم بحث و برخورد انديشه شد و شاعران و فرهنگمداران از راههاي دور و نزديک به آنجا روي مي آوردند.
بهترين آثار علمي، ادبي و تاريخي مانند شاهنامه منصوري، شاهنامه ابوالمؤيد بلخي (سده چهارم هجري)، عجايب البلدان، حدود العالم من المشرق الي المغرب در جغرافيا، ترجمه تفسير طبري که چند تن از دانشمندان فراهم کرده اند، ترجمه تاريخ طبري از ابوعلي بلعمي، آثار ابوريحان بيروني (440 ق) وابوعلي سينا (428 ق) در روزگار سامانيان پديد آمدند. دانشمندان برجسته اي مانند محمد زکرياي رازي (313 ق) ابونصر فارابي (339)، ابوريحان بيروني، ابوعلي سينا و بسياري از شاعران بزرگ مانند فردوسي (410/416 ق) در اين روزگار يا متأثر از آن برآمده اند.


بزرگترين کتابخانه در آن دوران در بخارا بود که ابوعلي سينا آن را ديد و گفت که نظير آن را هرگز نديده است. تأثير اين تحول، نه تنها در آن دوره که در دوران پس از آن نيز پيدا است. رودکي فرزند چنين روزگاري است. وي در دربار ساماني نفوذي فراوان يافت و به ثروتي افزون دست يافت. نفوذ شعر و موسيقي او در دربار نصربن احمد چندان بود که داستان بازگشت پادشاه از هرات به بخارا، به خوبي بيانگر آن است.
هنگامي که نصربن احمد ساماني به هرات رفته، ديرگاهي در آن ديار مانده بود، هيچ کس را ياراي آن نبود تا از پادشاه بخواهد که بخارا بازگردد؛ درباريان از رودکي خواستند تا او اين وظيفه دشوار را بپذيرد.رودکي شعر پر آوازه « بوي جوي موليان آيد همي ـ ياد يار مهربان آيد همي » را سروده است.
درباريان و شاعران، همه او را گرامي مي داشتند و بزرگاني چون ابوالفضل بلعمي و ابوطيب مصعبي صاحب ديوان رسالت، شاعر و فيلسوف. شهيد بلخي (325 ق) و ابوالحسن مرادي شاعر با او دوستي و نزديکي داشتند.


گويند که وي از آغاز نابينا بود، اما با بررسي پروفسور گراسيموف (1970 م) بر جمجمه و استخوانهاي وي آشکار گرديد که در دوران پيري با فلز گداخته اي چشم او را کور کرده اند، برخي استخوانهايش شکسته بود و در بيش از 80 سالگي درگذشت.


رودکي گذشته از نصربن احمد ساماني کسان ديگري مانند امير جعفر بانويه از اميران سيستان، ابوطيب مصعبي، خاندان بلعمي، عدناني، مرادي، ابوالحسن کسايي، عماره مروزي و ماکان کاکي را نيز مدح کرده است.
از آثار او بر مي آيد که به مذهب اسماعيلي گرايش داشته است؛ شايد يکي از علتهاي کور شدن او در روزگار پيري، همين باشد.


با توجه به مقاله کريمسکي، هيچ بعيد به نظر نمي رسد که پس از خلع امير قرمطي، رودکي را نيز به سبب هواداري از قرمطيان و بي اعتنايي به مذهب رايج زمان کور کرده باشند.


آنچه مسلم است زندگي صاحبقران ملک سخن ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکي سمرقندي در هاله اي از رمز و راز پوشيده شده است و با اينکه بيش از هزار و صد سال از مرگ او مي گذرد، هنوز معماهاي زندگي او حل نشده و پرده اي ابهام بر روي زندگي پدر شعر فارسي سايه گسترده است.


رودکي در پيري با بي اعتنايي دربار روبرو شد و به زادگاهش بازگشت؛ شعرهاي دوران پيري او، سرشار از شکوه روزگار، حسرت از گذشته و بيان ناداري است. رودکي از شاعران بزرگ سبک خراساني است. شعرهاي اندکي از او به يادگار مانده، که بيشتر به صورت بيتهايي پراکنده از قطعه هاي گوناگون است.



سيري در آثار
کامل ترين مجموعه عروض فارسي، نخستين بار در شعرهاي رودکي پيدا شد و در همين شعرهاي باقي مانده، 35 وزن گوناگون ديده مي شود. اين شعرها داراي گشادگي زبان و توانايي بيان است. زبان او، گاه از سادگي و رواني به زبان گفتار مي ماند.
جمله هاي کوتاه، فعلهاي ساده، تکرار فعلها و برخي از اجزاي جمله مانند زبان محاوره در شعر او پيداست. وجه غالب صور خيال در شعر او، تشبيه است.


تخيل او نيرومند است. پيچيدگي در شعر او راه ندارد و شادي گرايي و روح افزايي، خردگرايي، دانش دوستي، بي اعتبار دانستن جهان، لذت جويي و به خوشبختي انديشيدن در شعرهاي او موج مي زند.


وي نماينده کامل شعر دوره ساماني و اسلوب شاعري سده چهارم است. تصويرهايش زنده و طبيعت در شعر او جاندار است. پيدايش و مطرح کردن رباعي را به او نسبت مي دهند. رباعي در بنياد، همان ترانه هايي بود که خنياگران مي خوانده اند و به پهلويات مشهور بوده است؛ رودکي به اقتضاي آوازه خواني به اين نوع شعر بيشتر گرايش داشته، شايد نخستين شاعري باشد که بيش از ساير گويندگان روزگارش در ساختن آهنگها از آن سود برده باشد. از بيتها، قطعه ها، قصيده ها و غزلهاي اندکي که از رودکي به يادگار مانده، مي توان به نيکي دريافت که او در همه فنون شعر استاد بوده است.
معرفي آثار
تعداد شعرهاي رودکي را از صدهزار تا يک ميليون بيت دانسته اند؛ آنچه اکنون مانده، بيش از 1000 بيت نيست که مجموعه اي از قصيده، مثنوي،قطعه و رباعي را در بر مي گيرد. از ديگر آثارش منظومه کليله و دمنه است که محمد بلعمي آن را از عربي به فارسي برگرداند و رودکي به خواسته اميرنصر و ابوالفضل بلعمي آن را به نظم فارسي در آورده است (به باور فردوسي در شاهنامه، رودکي به هنگام نظم کليله و دمنه کور بوده است.)


اين منظومه مجموعه اي از افسانه ها و حکايتهاي هندي از زبان حيوانات فابل است که تنها 129 بيت آن باقي مانده است و در بحر رمل مسدس مقصور سرود شده است؛ مثنويهاي ديگري در بحرهاي متقارب، خفيف، هزج مسدس و سريع به رودکي نسبت مي دهند که بيتهايي پراکنده از آنها به يادگار مانده است. گذشته از آن شعرهايي ديگر از وي در موضوعهاي گوناگون مدحي، غنايي، هجو، وعظ، هزل ، رثاء و چکامه، در دست است.


عوفي درباره او مي گويد: " که چنان ذکي و تيز فهم بود که در هشت سالگي قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بياموخت و شعر گرفت و معناي دقيق مي گفت، چنانکه خلق بر وي اقبال نمودند و رغبت او زيادت شد و او را آفريدگار تعالي آوازي خوش و صوتي دلکش داده بود. از ابوالعبک بختيار بر بط بياموخت و در آن ماهر شد و آوازه او به اطراف واکناف عالم برسيد و امير نصر بن احمد ساماني که امير خراسان بود، او را به قربت حضرت خود مخصوص گردانيد و کارش بالا گرفت و ثروت و نعمت او به حد کمال رسيد.




زادگاه او قريه بنج از قراء رودک سمرقند است. يعضي او را کور مادر زاد دانسته اند و عقيده برخي بر آن است که در اواخر عمر نابينا شده است. وفات وي به سال 320 هـجري در زادگاهش قريه بنج اتفاق افتاده و در همان جا به خاک سپرده شده است.


رودکي در سرودن انواع شعر مخصوصاً قصيده، مثنوي ، غزل و قطعه مهارت داشته است و از نظر خوشي بيان در تاريخ ادبيات ايران پيش از او شاعري وجود ندارد که بتواند با وي برابري کند.


به واسطه تقرب به امير نصر بن احمد ساماني (301-331) رودکي به دريافت جوائز و صله فراواني از پادشاه ساماني و وزيران و رجال در بارش نائل گرديد و ثروت و مکنتي زياد به دست آورده است چنانکه به گفته نظامي عروضي هنگامي مه به همراهي نصر بن احمد از هرات به بخارا مي رفته، چهار صد شتر بنه او بوده است.


علاوه بر دارا بودن مقام ظاهري رفعت پايه سخنوري و شاعري رودکي به اندازه اي است که از معاصران او شعراي معروفي چون شهيد بلخي و معروفي بلخي او را ستوده اند و از گويندگان بعد از او کساني چون دقيقي، نظامي عروضي، عنصري، فرخي و ناصرخسرو از او به بزرگي ياد کرده اند.


امروزه مردم اين ناحيه در آسياسي مرکزي بخصوص آنهايي که اهل سرايش و ادب هستند عشقي بسيار به او دارند و البته فردوسي بلند آوازه را بيشتر مي پسندند و به انديشمندان امروزي ايران همانند ارد بزرگ هم چنين احساس نزديکي و خويشاوندي را دارند .



ويژگي سخن
سخنان رودکي در قوت تشبيه و نزديکي معاني به طبيعت و وصف ،کم نظير است و لطافت و متانت و انسجام خاصي در ادبيات وي مشاهده مي شود که مايه تأثير کلام او در خواننده و شنونده است. از غالب اشعار او روح طرب و شادي و عدم توجه به آنچه مايه اندوه و سستي باشد مشهود است و اين حالت گذشته از اثر محيط زندگي و عصر حيات شاعر نتيجه فراخي عيش و فراغت بال او نيز مي باشد. با وجود آنکه تا يک ميليون و سيصد هزار شعر بنا به گفته رشيدي سمرقندي به رودکي نسبت داده اند تعداد اشعاري که از او امروزه در دست است به هزار بيت نمي رسد.


از نظر صنايع ادبي گرانبهاترين قسمت آثار رودکي مدايح او نيست، بلکه مغازلات اوست که کاملاً مطابق احساسات آدمي است، شاعر شادي پسند بسيار جالب توجه و شاعر غزلسراي نشاط انگيز، بسيار ظريف و پر از احساسات است.


گذشته از مدايح و مضمون هاي شادي پسند و نشاط انگيز در آثار رودکي، انديشه ها و پندهايي آميخته به بدبيني مانند گفتار شهيد بلخي ديده مي شود. شايد اين انديشه ها در نزديکي پيري و هنگامي که توانگري او بدل به تنگدستي شده نمو کرده باشد، مي توان فرض کرد که اين حوادث در زندگي رودکي، بسته به سرگذشت نصر دوم بوده است. پس از آنکه امير قرمطي را خلع کردند مقام افتخاري که رودکي در دربار به آن شاد بود به پايان رسيد.


با فرا رسيدن روزهاي فقر و تلخ پيري، ديگر چيزي براي رودکي نمانده بود، جز آنکه بياد روزهاي خوش گذشته و جواني سپري شده بنالد و مويه کند.



نمونه اشعار
زمانه پندي آزاد وار داد مرا ----- زمانه را چو نکو بنگري همه پند است
به روز ِ نيک ِ کسان گفت تا تو غم نخوري ----- بسا کسا که به روز ِ تو آرزو مند است
زمانه گفت مرا خشم خويش دار نگاه ----- کرا زبان نه به بند است پاي دربند است


***


اندر بلاي سخت


اي آنکه غمگني و سزاواري ----- وندر نهان سرشک همي‌باري
رفت آنکه رفت و آمد آنکه آمد----- بود آنچه بود، خيره چه غم داري؟
هموار کرد خواهي گيتي را؟----- گيتي‌ست، کي پذيرد همواري؟
مستي نکن که او نشنود مستي ----- رازي مکن که نشنود او زاري
شو، تا قيـامت آيـد زاري کن! ----- کي رفته را به زاري باز آري؟
آزار بيـش بيـني زيـن گردون ----- گر تو به هر بهانه بيـازاري
گوئي گماشته است بلائي او ----- بر هر که تو بر او دل بگماري
ابري پديدني و کسوفي ني ----- بگرفت ماه و گشت جهان تاري
فرمان کني و يا نکني ترسم ----- بر خويشتن ظفر ندهي باري
اندر بلاي سخت پديـد آيد ----- فضل و بزرگمردي و سالاري


***


کليله و دمنه رودکي
مهمترين کار رودکي به نظم در آوردن کليله و دمنه است، متاسفانه اين اثر گرانبها مانند ساير آثار و مثنويهاي رودکي گم شده است و از آن جز ابياتي پراکنده در دست نيست. از ادبيات پراکنده اي که از منظومه کليله و دمنه و ساير مثنويهاي رودکي باقي مانده است مي توان فهميند که صاحبقران ملک سخن لقبي برازنده او بوده است. در شعر او قوه تخيل، قدرت بيان، استحکام و انسجام کلام همه با هم جمع است و بهمين دليل در دربار سامانيان، قدر و مرتبه اي داشت که شاعران بعد از او هميشه آرزوي روزگار او را داشتند.




آرامگاه رودکي


ماخذ : http://bidaran.parsiblog.com/Archive124810.htm

تالار گفتمان بورس - فرا بورس - $$$ افکار بزرگان $$$



ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .
کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .
وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم .

این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت . اُرد بزرگ
زمان را بر کارهای خود تقسیم کنید تا کاری بر زمین نماند . بطلیموس
رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است . نکته فراموش شده جهان اندیشه ، تعریف درست این حالت هاست . اُرد بزرگ
تا وقتیکه مرد عروسی نکرده او را غیر کامل می خوانند ، بنابراین معلوم می شود پس از ازدواج کار مرد تمام است . باب هاپ
آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند . اُرد بزرگ

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید . مارسل پیره وو
هرروز صبح پس از بیدار شدن ، بی درنگ مشغول مهم ترین کاری که باید انجام دهید شوید و سعی کنید آن را به اتمام برسانید . برایان تریسی
توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . رسورجن
آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود . ارد بزرگ
قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم . روچستر
با تکرار مرتب این جمله در خود انگیزه ایجاد کنید : کار را همین الان انجام بده ! کار را همین الان انجام بده! . برایان تریسی


ماخذ : http://www.farabourse.net/showthread.php?p=156294

سایت تبیان - کار

ارد بزرگ / Orod Bozorg / Great Orod


کار، بهترین تسکین دهنده، افکار پریشان، و غم است. ارد بزرگ



ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=399004

سایت تبیان -...

فردوسی خردمند : بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد .


اُرد بزرگ : به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد .


غررالحکم و دررالکلم : دانش انسان را از بلاها حفظ می کند .


اُرد بزرگ : بی مایگی و بدکاری پاینده نخواهد بود ، گیتی رو به پویندگی و رشد است . با نگاهی به گذشته می آموزیم آدمیان، نابخردیهایی همچون : برده داری ، همسر سوزی و زنده بگور کردن کودکان و ... را رها نموده اند
. خردورزی ! آدمی را پاک خواهد کرد .


اُرد بزرگ : بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت .


سورن کی یر کگارد: زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم. زندگی واقیتی است که باید آن را تجربه کرد


اُرد بزرگ : بخش درخوری از پیروزی های آدمهای بزرگ روزگار ، از روی رایزنی و گفتگو با خردمندان ، بوده است .


غزالی طوسی : پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد .


اُرد بزرگ : با خرد ، به سرچشمه پاکی بیاندیش . آدمی گاهی مبدا را اشتباه می گیرد ، برسان زمانی که رودها را سر چشمه دریاها می نامد ، حال آنکه ابرها از دریاها برمی خیزند و رودها و چشمه ها را لبریز می کنند .


فرانسیس بیكن : بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده‌دم یا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آمیخته است بال‌فشانی می‌کند


فردوسی خردمند : روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! .


فردریش نیچه :آموزش را در خانواده و دانش را در جامعه می آموزند و بینش را در تفکرات تنهایی.


فوللر : آدمی که پول ندارد مانند کمانی است که تیر ندارد .


اُرد بزرگ : راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش .


دوفون : ارادۀ قویست که به همۀ قوای دیگر حکمرانی می کند . بشرطیکه ما آنرا با قوۀ عقل هموار سازیم .


ارد بزرگ : رازها ، در هنگامه شادی و پایکوبی آدمی است ، اساس فراموش شده جهان فلسفه ، تعریف درست این چگونگی هاست .


ف – و – رابرتن : اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت ، دوستانه به جر و بحث بپردازند . مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند .


نیچه : آرزو ریشۀ حیات ماست . اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایۀ زندگی است .


کارلایل: هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد.


شوپنهاور: ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند.


اُرد بزرگ : ره آورد سفر در درون آدمی ، به جز خرد و پیشرفت نیست .

فردریش نیچه :آنگاه كه آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است كه او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیكبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است.


کارایل : تجربه به معلم سختگیری است . او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد .


اُرد بزرگ : رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی .


کارلایل : سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید.


فردوسی خردمند : به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد


اُرد بزرگ : رسیدن به بن و سرچشمه زندگی تنها با شستشوی اندیشه از نابخردی و پندار از ناپاکی است


کارایل : تاریخ سیر خود را بر زندگی مردان بزرگ بنا نموده است .


قابوسنامه : ای پسر هرچند تو جوانی , پیرو عقل باش , نگویم جوانی مکن , لیکن جوانی خویشتن دار باش و از جوانان پژمرده مباش.چنانچه ارسطالیس می گوید جوانی نوعی از جنون است.


فردریش نیچه :انسان بندی ست بسته میان حیوان و ابر انسان. بندی بر فراز مغاکی.


اُرد بزرگ : روز بلند برای کژاندیش ، بسیار کوتاه خواهد بود ، و روز کیفر بسیار دراز .


كارلایل : عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشكار می شود


فردریش نیچه :آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکسان ؛ همه چیز رو به پایان !


قابوسنامه : اگر تو را دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمنی نباشد بی قدر و بها باشد .


اُرد بزرگ : رویش باغ خموشی ، در هنگامه هم همه ارزشش را نشان می دهد .


قابوسنامه : استاد پرورندۀ روان است ، و پدر مادر پرورش دهندۀ جان .


ارد بزرگ : روان مردگان و زندگان در یک گردونه در حال چرخش اند .


فردوسی : چنین گفت رستم به اسفندیار که کردار ماند ز ما یادگار


فردوسی خردمند : دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی .


اُرد بزرگ : روانی که درد روشنگری و گسترش خرد را ندارد به سختی بیمار است


ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=309953

روزنامه راه نجات افغانستان - برای لحظاتی تفکر

برای لحظاتی تفکر

(پنج شنبه > 9 عقرب 1387)

«تمامی گناهان، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است، شاید رها و آزاد شویم».(مهاتما گاندی)
«دعا اتحاد آگاهانه با شعور کیهانی است. دعا التماس، زاری نیست، بلکه هم دلی و یگانه گی با خداست». (جولیا ستن سیرز)
«در این جهان عمل کنید و فقط شنونده باقی بمانید». (رساله یعقوب)
«تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند». (ارد بزرگ)
«چنان نماى كه هستى يا چنان باش كه مى نمايى». (بايزيد بسطامى)
«انسان هوشمندی که به هوشمندی اش می نازد، به زندانی می ماند که به بزرگی زندانش می بالد». (سیمون دیل)
«ذهن شما که آزاد باشد، همیشه برای هر چیزی آماده است و همه چیز را به گشاده گی می پذیرد. در ذهن یک تازه کار امکانات بسیاری هست، اما در ذهن استاد کار، شدنی ها اندک اند». (شونریو سوزوکی)
«صوفی هیچ خواسته ای برای خود ندارد. خواسته او همان خواسته خدا است، از این رو خواسته او به خواست خدا بر آورده می شود». (جامی)
« شخص فقط می تواند آن جنبه هایی را در دیگران بپذیرد که در خود می پذیرد.»
برای پذیرش آن حالت از خودتان که قبلا آن را طرد کردید، باید رحم و عطوفت و درک داشته باشید.
باید دارای حس هم دردی و هم دلی باشید تا بتوانید بپذیرید که انسان هستید و تمامی جنبه های بشر را چه خوب و چه بد در خود دارید.
هنگامی که دلتان را به روی خودتان بگشایید متوجه خواهید شد که باهمه چیز و همه کس هم درد و هم دل هستید». (جیمز بالدرین)
«اگر فقط طلب عشق کنی آن وقت نابالغ باقی خواهی ماند، بچه باقی خواهی ماند. تا موقعی که بالغ نشوی و نتوانی عشق را نثار کنی، هنوز از بچه گی در نیامده ای...». (آچاریا)
«لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد». (بودا )

ماخذ : http://rahenejatdaily.com/1007/87080919.html

انجمنهای تخصصی آی تک - جملات زیبا از بزرگان

۱- پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد ( ارد بزرگ )
۲- قبول حقیقت از بیان حقیقت سخت‌تر است . ( هیچکاک )
۳- تمام روز را کار کنید و هر دقیقه را هم به حساب بیاورید . ( برایان ترسی )
۴- تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. ( لورنس دورل)
۵- فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. ( یونگ )
۶- تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم .( نادر شاه افشار )
۷- انسان آن قدر وقت ندارد که نیمی از عمرش را صرف نزاع و ستیزه کند .( لرد آوی یوری)


ماخذ : http://www.itech2.info/topic45011.html

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان