۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *عشق*

>

بعُد سوم (آرمان نامه)

فر گرد عشق

************

به قلم فرزانه شیدا


Love* - kjærlighet

نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ،

دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ

در *فرگرد عشق* به نماد عشق در زندگی انسان نگاهی میکنیم

وبا درنظر گرفتن سخنان زیبا وجامع ارد بزرگ وتطبیق برخی آن با دیگر سخنان بزرگان جهان

به بررسی عشق وماهیت وارزش عشق در زندگی می پردازیم

هرچند که *كلمات* حباب آبند و *اعمال* قطره طلا * ضرب المثل شرقی*

عشـق
______________

آمدم تا در آسمان کبود
پرگشایم بسوی آزادی

خانه سازم بر آن خرابه ی دل

تا بگیرم دوباره آبادی

ره گشایم به شادی بودن
تا بخندم دوباره با شادی

آه ای خدای عشق و امید

کاش عشقی بمن نمیدادی

کاش عشقی بمن نمیدادی!!!

* ف.شیدا

مقدمه:

___________________


عشق وامید دو احساس ذاتی ست که خداوندگار چون دیگر احساسات

در درون آدمی به ارمغان نهاده است

معقوله عشق , سخنی نا آشنا نیست که در طی قرون بسیار از ایندو

دیده وشنیده ایم چه در جامعه وزندگی

چه در ادبیات وهنر چه در همه زمینه هائی که بنوعی ااحساسات انسانی سروکار دارند

عشق تنها علاقه ای مفرد ومفرط به شخصی از جنس مخالف نیست

که عشق در بعُد زندگی ما درهمه مراحل میتواند نقشی عمده را در سرنوشت ما بازی نماید

چراکه درهر گامی که برداشته بسوی هدفی رهنمون میشویم

اگر همراه با عشق وعلاقه نباشد در آن موفق نخواهیم بود

وبسیار در کتب مختلف ازجمله کتابهای روانشناسی براین مطلب

تاکید گردیده است

که اگر خواهان سلامتی خود هستید هرگز تن بکاری ندهید

که خالی از عشق وعلاقه ویا حتی استعداد شما باشد.

شاید بپرسید چرا؟

پر واضح است که در راه زندگی آدمی همواره خواهان بهترین ها

برای خود بوده است

وعلاقه به زیبائی وزیبا دوستی وخواست بهترین ها از جمله خصایص آدمی بشمار میرود

واین خود موهبتی ست الهی که خداوند در وجود ما به ارمغان گذاشته است .

_______________________________________


نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ،

دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ

ما نمی توانیم بگوئیم که در زندگی خواهان زندگی زیباتر , بهتر وآسوده تر نیستیم

ما نمیتوانیم زنده باشیم اما از پیرامون خود آنچه دیدنی ست ازجمله طبیعت

و دیگر زیبائی هارا نبینیم ویا حتی ازدیدن آن طفره رویم

اگر در چشم انسان نیاز بدیدار زیبائی ها , عشق و بهترین ها ی زندگی نبود

چرا خداوند خود بدستان خویش تا اینحد در خلق

آفریده های زیبائی چون طبیعت پرداخته است؟

وچه در قعر دریاها چه در عمق کهکشان ها نیز از

آفرینش چنین زیبائی هائی دست نکشیده ست.

بااینوصف چگونه میشود بندگان او که بگفته خود او :

ذره ای از وجود تعالی او هستندخالی از احساس عشق وزیبا پرستی و....

دیگر احساسات باشند؟؟!!

زمانی که ما بر حسب احتیاج ونیار مجبور به انجام

کاری میشویم که در آن« عشق وعلاقه ای » نیست

وتنها ضرورت زندگی ایجاب میکند که در آن طاقت بیاوریم

براستی باخود چه کرده ایم؟

______________________


اینجاست که روانشناسان دنیا از بهترین ها ومعروف ترینها تا ساده ترین


دکتران روانشناس نشسته در مطب باهم اتفاق سلیقه ای مشترک دارند

1/ بی عشق به افسردگی خواهی رسید

2/ با افسردگی به بیماری خواهی افتاد

3/ با بیماری از زندگی روزانه ی خود باز خواهی ماند



4/ با بازماندن در روزانه ی زندگی از داشتن

زندگی بهتر و وضع مادی خوب بی بهره خواهی شد وبه فقر

خواهی رسید وهمه وهمه...

نشان ازاین دارد که بی عشق زیستن بمانند بی هوا نفس کشیدن است

که جز رسیدن به حالت خفقان روحی وعصبی به جائی نخواهد رسید

عشق همچون طوفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک

می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . *ارد بزرگ

اما زمانی که انسان با شیفتگی وعلاقه بکاری, چیزی یا کسی مشغول میشود

دلگرمی او واحساس خوب او , خود راهبر او در زندگی خواهد بود.

چراکه در راهی گام برمیدارد که میداند عاشقانه

خواهان آن است.


*دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد .

دشواری بیشتر ، ارزش فزونتر . *ارد بزرگ

*باور کن که تو چه هستی آنگاه تو همان خواهی شد

کنایه بر :هرگونه خود را باور داشته باشی همان خواهی شد**ارنست هُلمز

**********

زينت انسان در سه چيز است ؛ علم، محبت، آزادي.
(افلاطون*)

************************

هدف هرچه میخواهد باشد
زمانی که عشق همراه آدمیست حتی اگر دیوارها ی بتُونی وسدهای محکم
ودره های وسیع وعمیق درپیش روباشد
انسان سرانجام راهی برای گذر پیدا خواهد نمود
خواه این در طبیعت زندگی وجود داشته باشد
خواه تمامی این سدها ودیواره ها ودرها از وجود انسانی

ساخته شده باشد
که خواهان ممانعت ما از رسیدن با اهداف ماست.
برای مثال: یک هنرمند, نقاش, نویسنده , شاعر وووو
یک مهندس, یک دکتر ودر هرزمینه شغلی دیگری

که بخواهیم نام ببریم.
یا حتی یک قلب درعشقی عمیق
بهانه:
تو برام بهونه ای
تا به شوقی به روزام نگا کنم
واسه من یه چاره ای
که دلم رو به غمام رضا کنم
انگاری بودن تو
حتی یاد و خاطره ات
نفس آبی این قلب منه...تا دل شقایقیم
با همون خال سیاه غصه هاش
واسه تو طپیدنُ و شعری کنه
انگاری بودن تو...حتی یاد و خاطره ات
تو رگ سرخ وجودم...مثه یک رود امید
راهی پیدا کرده از...چشمه ی دل
که همه عاشقی رو...تو تنم جاری کنه
مثه اون زمزمهی رودی که رفت...از تموم رگ من
تا توی متن وجود.
بی تو دنیا...مثه یک دشت سیاهه واسه من
واسه من طلوع فردا نداره
خورشید و آفتاب و مهتاب نداره
بی تو چشمامم دیگه خواب نداره
دنیا هم برای من ...مثه یک شب سیاست
.. که همه ستاره هاش... پشت یک ابر سیا قایم شدن
توی قهر لحظه های بی کسی
تُو سکوت یه شب سرد و سیاه.
بی تو دنیا ...دیگه بودن نداره
وقتی که آسمونش ...آبی رویا نداره
وقتی حرفی از منو ما نداره
چیزی جز غصه ی فردا نداره!
بی تو دنیا...مثه یک قاب رو دیوار میمونه
خالی از نقاشی زندگیه
رنگ سبز و سرخ و آبی نداره
طرحی از روزای شادی نداره
خالی از تصویر یک عاشقیه... آخه قابی خالیه
بی تو دنیا دیگه بودن نداره
دل من شوقی به موندن نداره
آره تو بهانه ای...آره عشق من برام بهانه ای
....واسه قلب عاشقم....که به شوق بودنت
زندگی روسر کنم
به امید عشق تو....توی راهه زندگی
خستگی رو از تنم بدر بکنم
آخه دل محبتو ...باتو شناخت
قاب خالی دلم ....نقشی گرفت
رنگ زیبای محبت و وفا
نقش رنگین یه باغ باصفا
همه یادآور قدرت خدا....همه یادآور قدرت خدا.
آره دنیا بی تو بودن نداره
وقتی که آسمونش آبی رویا نداره
وقتی که حرفی دیگه...از منو از ما نداره
تو برام بهونه ای... یه بهونه ی قشنگ
تا بیادم بمونه ... همه عشقای قشنگ رو زمین
ذره ی کوچیکی از عشق خداست
عشقی که بی انتهاست
عشقی که بی انتهاست* ف.شید ا 1383 سوم مهرماه
یک زندگی گرم مشتاقانه ورنده در یاد گرفتن ,
آرزوی دانستن و دانش واحساس کردن , اندیشه کردن
و عمل کردن است
واین آن چیزی است که من میخواهم ونه هیچ چیز دیگر

*کاترینه مانی فیلد*

همه وهمه وقتی دردرون خود آن اشتیاق وخواستن را
می بینند که خواهان آن هستند با وجودی گرم
ومتمول از امید هر راهی را که ممکن است حاضرند در
پیش گرفته به قله ی اهداف خود برسند.
اشخاص بزرگ و با همت به كوه مانند، هر چه به ايشان
نزديك شوي عظمت وابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم
پست و دون همانند سراب مانند كه چون کمي به آنان
نزديك شوي به زودي پستي و ناچيزي خود را بر تو
آشكار سازند. *(گوته)

_____________________________


*خاطرم هست در کلاس دکوراسیون ویترینی که میرفتم


(پیش از دانشگده دیزاینری مد* )استاد ما که یک مرد دانمارکی بود و به هریک از ما کلاسور

بزرگ سفیدی اهدا کرد که


روی جلد آن جلدی پلاستیکی / نایلونی کشیده شده بود


ودرداخل آن میشد کاغذ یا عکسی را قرار داد


وگفت آنچه طرح میدهیم وانجام میدهیم همراه با تمامی جزوه ها وعکسهایمان


در این کلاسور بعنوان نمونه ی کار ما باید جمع گردد اما پیش از شروع کار

اولین نقاشی و کار کلاسی ا ین ست که هریک به سلیقه ی خودباید دو نقاشی بکشید

که یکی در روی جلد قرار میگیرد

دومی در پشت جلد که اتمام کلاس ما خواهد بود

و مطلب وموضوع نقاشی این است:

*در روی صفحه : کار را با هدف شروع می کنم

*در پشت صفحه: به قله ی خواسته هایم رسیده ام!

بنظر من این زیباترین تشویق ومحرکی بود که یک استاد میتوانست

درشروع کلاس به شاگردان خود بدهد

*کمک به همگان ، عشقی است که به برجستگان کمک

می کند راه های سرفرازی را بیابند . *ارد بزرگ

و...

*اگر به موفقیت خود واقعا ایمان داشته باشید حتما پیروز خواهید شد.

*داوید شوارتز

و بازبگفته اُرد بزرگ* ما همان هستیم که میخواهیم باشیم*

به این معنا که اگر قصد کنم کسی باشم خواهم بود

حال دربدترین یا بهترین شکل آن حتی در بحث روانشناسی نیز گفته میشود:

*تکرار یک حرف بخود در هرروز وهر لحظه وهر ثانیه

باعث باور آن در درون تو میشود*

وشاید اینرامیدانید که پایه ی طب روانشناسی بیش از هرچیز بر قدرت

* تلقین * استوار میباشد


من اگر روزی صدبار بخو دبگویم من شادترین آدم دنیا هستم وحتی اگر نباشم

احساس سرخوشی بمن دست خواهد دا د,البته اگر خود آنرا باتمام دل باور داشته باشم!

وشاد نیز خواهم شد .


بزرگان میگویند: سقف آرزوهايت را تا جائي بالا ببر كه بتواني چراغي به آن نصب كني.

حُسن دعا بدرگاه پرورگار نیز درهمین است:

گفتن وتکرار خواسته ها که بنوعی تخلیه روحی

درجائی دیگر امید بخشیدن بما که :

کسی درد مرا میداند وحرف مرا میشنودوامید به برآورده شدن دعا که وقتی درباور خود

میدانیم از درگاه او شنیده میشویم

هرچقدر درگرفتاری ومشکلات , دردرون خود روزنه ای ازامید را میگشائیم

که طاقت وتوان آدمی را بیشتر میکند تا با صبر وتحمل بانتظار بهتر شدن اوضاع باشد.


پس هیچ چیز بی دلیل نیست وهمچنین عشق ووجود عشق در زندگی آدمی

که در درجه ی اول دوست داشتن را در با نام مادر میآموزیم وچون عقل کودکانه

به درک رسید , با *عشق بخدا * آنرا آموزش می بینیم.

پس عشق حتی در جنبه ی غمناک خود نیز

میتواند ره گشائی باشد برای داشتن امیدی درناامیدی ها

هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز

در خویش بیـآفرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی

و اگر شکستی باز هم نامید نشو! چرا که آرام جان دیگری در راه است . *ارد بزرگ

*******

به اشعار شاعران ونویسندگان نگاه کنید

آنان که از جدائی وفراق مینویسند اکثرا درمیانه ابیات وسطرهای ایشان روزنه ای ازامید

را میتوان یافت که شاعر ونویسنده از آن درغالب کلمات حرف میزند

*امید به بازدیدن وبرگشتن یار

*امید حتی برای یکبار دوباره دیدن او

و....یا

* شاید باخود آرام گرفتنی بااین یاد که عشق او که رفته است ,

زیباترین خاطره زندگیم بود.! که این شادی دل میگردد وآرام دل عاشق.

پس می بینیم درنا امیدی بازهم امیدی نهفته است.

این لازمه زندگی انسانیست

__________________

هرگز نترس برای فاصله هایئی که میان آرزوها ورویاهایت با حقایق وجود دارد

همانقدر که بتوانی رویایش را داشته باشی میتوانی انجامش دهی

*بلوا دیویس

ـــــــــــــــــــــــ

عشق هم برای بودن وزیستن وادامه ی هستی لازمه ای انکار ناپذیر است .

__________________________

*آ خرین راه*


بسیار آرام آمدم ....شاید.. حتی.. پاورچین

آنقدر آرام که سایه ام نیز

احتیاط میکرد... مبادا... ..آه..!!!

گذر ازاین کوچه ها... اما...

آنــگونـه کــه مــی پنــداشتم

آسـان نبــود

می ترســـیدم

از دیــدن ودیــده شدن

از دوبــاره ... بر لبــی بودن

در نـــگاهــی جــستجو شــدن

وباز دلشــکسته پـای پـس کشیـدن ورفـتن

آرام ...آرامــتر از...صـــدای قـــلبم

آرامتـر از طپش های درون سینه ام حتی

آرامـــتر آمــدم

وهــمینگونه آرام نیــز ...خـواهم رفــت

مـــرا... دیــگر نـــخواهــی دیــد

کــلامـی زمـن دیگر... نـخواهـی شـــنید

وشـــا یــد گاه قـــلم

بـاز بـــگرید... ونــاله ای برخـــیزد

ازســـوزش نـوک قـــلم... بــر واژه های.. دلشـــکسته ام

و از اشـــکهای دردآگـــین شــبانه ام ...ردپــائی بــماند در

* شــعرم

* در آغــوش تـــنهائی

* در آشـــیانه شـــعر

* در آغـــوش شـــعر

یا * درکـــوچــه بــاغ هــای تـــرانــه ام

و * در کنج خلوت شعرم

عطر... دلتنـــگی بپــاشـــد


دیگر آرام خواهم گرفت..اگرچه بغض در گلــو

آه در ســـینه... تـــنهای تــنها

در دلشـــکستگی ی* شـــیداوش روحـــم

که در هــزاربــاره گی زنــدگیــم...

شـــکست ...آری شـــکست....

بــی هــیچ گنــاهی ...امـــا

امــا...زیــن پــس.. مــرا نخواهـی دیــد

نـه تــو...نــه او...نـه هـــیچکس

تـــعجب نــکن

حـتی اگر تــرا نـیز...صـدا نکـنم

...یــا چشــم برتـو ببنـــدم

و خـلــوتم را... زار بگـریم

د یــگر جــز شـــعر... ازمن ...

هیچ نمانده اســت... نه حتی در آشیانه هایم!!!

اما...مــن...هـمیشه در ســکوت مــیروم

مـن آخر ..از بدرود بیـزارم

از خـدا حــافظ گــفتن ها... در رنـجم

...

بـسیار.. آخـرگـفته ام: بـدرود

توان باردیگر گـفتنم نیـست

نـه دیـگر بـاتـو...نـه...

... دیـگر بـس اســت مـرا!

سـلامی آغـاز نمـی کنم دیـگر

کـه بـدرودی... در پی داشـته بـاشـد

امـا برای تو.... برای او....وبـرای هـمه

در دل هـزار هـزار آرزوی خـوب را ...آرزو میـکنـم

آه... آمـدم ...به آرامـی.... میــروم دگربار... آهســته!

ودیگر نـخواهــم خـواند... حتی زیر لـب :

*هـمسفر ..آهسـته تر.. ازکـنار من گـذر

*راه تــو.. راه من اســت.. بی تـو کـُُویـک هــمسفر

*هـمسفر ایـن راه مـا ..*..راه عـشق است و صـفا

بــردی از یـاد مگر؟....... تـو وفـای عـشق مـا؟

....این اما شـــعری بـود

در ... روزگــاری... که بایـد فرامـوشـش کنـم

در دوبـاره گـی... شکـستن ...نه... دیـگر نمیخوانم ...

....

نمی تـوانـم...نمی تـوانـم!!!

زیـن پـس اما...زندگانـیت خـــوش بــاد

که مـیدانـم زین پس ...هــمیشه

هـزار خـاطره را با دل مـی کشـم...با روح مـی برم

و در خـود مــیمـیرم

نمیــگویـمت: بامـید دیـدار ...که دیـداری نـخواهــد بود

نمیـگویـم ونه حتی ...تا بــعد....وآه...

چـه بـی ثــمر بـود ایـن گـذر

چـه پُـر اثـر بـر مـن

فـقط بـه فـقط ..مـیگویم ترا ...شـاد باشـی وخــوشبخت

کـامـران باشــی و در امـان خـدا

یـادت هـمراه دلـم مـیماند

در راه ... راه ِ رفــتن

یـاد تــو ...تــو .. و حــتی تـــو

1383ف.شیدا

____________________

هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار



و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیآفرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی


و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است . ارد بزرگ

آرام جانی که میتواند دردرون خودتو باشد اینکه بگوئی یادش بخیر

عشق زیبائی بود خاطره ای دوست داشتنی روزگاری خوش.

سلامت باشد وشادمان وخوشبخت وباا ین حرف دل عاشق هرچند شکسته باشد, آرام میگیرد

به امید اینکه , اورا که دوست میدارد یا دوست داشته است ,

خوشبخت زندگی می کند و حتى بدون او! و *بودن *

او در سلامتی وخوشبختی برای کافی ست.

واین یعنی عشق.

__________________


عـشق همچون طوفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاکمی کند

و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . *ارد بزرگ


همین که شادی او وآرامش دل خود واورا نیز

طلب می کنی بزرگترین عشق ومحبتی ست که میشود داشت:

به گفته شاعران و بزرگان وانديشمنداندر باره عشـق نگاهی می کنیم:

*عشق آن نیست که هرلحظه کنارش باشی

عشق آن است که هرلحظه بیادش باشی

و همچنین:

همینقدر که کسی را دوست بداریم ودوستمان داشته باشد کافیست لازمه ی عشق

تنها در بهم رسیدن نیست!


يا:


اینکه با آتشهای درونی بسوزیوشادی را همچنان در دل داشته باشی

خود یک موفقیت در زندگی ست!*والتر پاتر

براى عشق:

____________________


من براي بهار شعر نميگويم

بهار بي ترانه نميماند

قناري باز ميخواند

پرنده نغمه ها سر ميدهد

...

من اما...براي عشقـی ميخوانم ....در آستانه در اميد

چشم براه نجاتي مـجهول

....


من براي عشقي ميخوانم

که تنها ميخواهد ، زنده بماند

در بهاران‌ ِ هستی عــشق

وجايگاهي جز دل نميشناسد

چون شعله اي ست بر شمعي خاموش

چون کودک محبت

زندگي يافته از مادرعشق

در آغـوش عاطفه ها

...

بهار آخر روزي .... جا به زمستان خواهد داد

قناري يکروز خواهد رفت

عشق گاه به ويراني ... گاه شکست رسيد....

دل اما.... که جائي براي رفتن نداشت... گريست ...

در کُنج دوستت دارم ها!


نه... من براي بهار شعر نميگويم

که دل واژه نامه ی اشعار عاشقی ست


وعــشق خود بهار دل ها


من اما...شعر ي خواهم سرود


... براي قلبـی ...که بهارش ، عاشقي ست


ونغمه هايش تکرار دوسـتت دارم


با من هم ترانه باش


ف.شيدا فروردين 1386جمعه


ــــــــــــــــــــــ پايان ــــــــــــــــــــــ


دراینجا *فرگرد عـشق* را بپایان می بریم

امید استفاده برده باشیدومثمر ثمر بوده باشد.

به قلم: فــرزانه شـــیدا

تا دیــداری دوبـاره بــــدرود

چهار شنبه 28 مرداد 1388



بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *آرمان*

 

http://orodbozorg.parsweblog.com/files/2009/08/orod-bozorg-07-1.jpg


بُعد سوم (آرمان نامه) 

* فر گرد آرمان 


* فر گرد آرمان نویسنده : فرزانه شیدا


با سلام

من فرزانه شیدا در کتاب بُعد سوم در نظر دارم ایده ها وافکار

*ارد بزرگ *

این مرد اندیشمند را با اشعارخود تلفیق نموده و کتاب تازه ای را در اختیار علاقمندان ایشان

قرار دهم

امید این کتاب بمانند *سخنان ماندگار* من بعنوان


یادواره * ارد بزرگ و همنچنین کتاب ذرات طلائی 2/3 من *ف.شیدا
قادر باشد آنچه

در جستجوی آن هستید یافته در راه زندگی بکارگرفته وموفق باشید.


("بعُد سوم")از *آرمان نامه * کتابی ست همراه با متن واشعاری ازمن تا شاید

بدینوسیله توانسته باشم این بزرگمرد تاریخ را بگونه ی خود


ارج نهاده و در کنار نام او این کتاب ماندگار تاریخ را به شکلی دیگر مانا تر کنم شاید که بدینوسیله

دیّن خود را به او وبه هموطنان عزیزخود با ذره ای ناچیزاز نوشتار واشعار خود پرداخته باشم

___________________________:


بخش یک: فرگرد آرمان


میدانید که زندگی بمانند موجهای دریاست ودر

تلاطم این امواج گاه آدمی دچار لغزش ویا ناامیدی واندوه میگردد

اما آنچه بشر را سرپا نگاه داشته و میدارد

قدرت امیدی ست که اگر نباشد هرگز انسان قادر به ادامه زندگی نیست

حتی ناامید ترین انسانها نیز در درون ناخودآگاه خود همواره بدنبال امید می گردند

تا بوسیله آن قادربه ادامه زندگی خود باشند وچنانچه کسی بگوید :

من به "امید " اعتقاد ندارم

میتوان اورا دروغگوئی بزرگ شمرد.

چرا که همینقدر که او با فکر بیدار شدن در صبحی دیگر میخوابد , خود امید اوست به فردا.!

وآنکس که در زندگی خود پایدار میماند وخود را از اعماق مشکل یا مشکلات خویش

سربلند بیرون میکشد کسی نیست جز انسانی که به گفته *ارد بزرگ 

(آدمهای ماندگار*) خوانده میشوند.

__________________


در شعر موج دریا , من نیز بگونه خود ابراز داشته ام همچنانکه ایشان میفرمایند:


آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند.*ارد بزرگ

و:


پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است . *ارد بزرگ 

__________________________

* موج دریا:


چو دریائی که خاموش است وآرام 

خموش وساکت وافتاده موجم 

نه طوفانی ز خشمم در بگیرد 

نه موج خشم من آید به اوجم 

به نرمی همچو دریای خموشم 

که از تن خستگی ها بی خروشم 

نه موج خشم من آید به ساحل 

نه لرزد قایقی بر روی دوشم 

"همان دریا بود آرام وخاموش 

که* عمقی* بیشتر دارد درونش 

و گر خاموشی ا ش گیرد درازا 

سکوتی نیست بر خشم وجنونش" 

که گر خشمی بگیر د ناگهانی 
ز بهُت سینه ات بر جا بمانی 
چنان غرّنده وبی تاب ووحشی ست 
" که نتوانی زاو خشمش برانی"! 

*من آن دریای آرام وخموشم 

که در دل شیون وفریاد دارم 

اگر چندی سکوتی برگزیدم 

بدنبال خودم , بیداد دارم* 

به پشتم قایقی از رنج واندوه 

شناور بوده با پاروی تقدیر

کنم ویرانه روزی قایقم را

رهانم سینه را از قید زنجیر 

که من آخر زکین , این سکوتم 

به موج خشم خود دیوانه گردم 

به آشوبی برون ریزم غم خویش 

زخشمم باهمه , بیگانه گردم 

در آندم کس حریف قلب من نیست 

که طوفانم هیاهوئی زدرد است 

ز بغص وکینه وافسردگی هاست 

زقلبی مانده در دنیای سرد است! 

1361دی جمعه فرزانه شیدا 

همانگونه که در سروده ی موج نیز خواندید سکوت وسازش با مشکلات زندگی راه حل

وراه گشائی نخواهد بود چراکه تا * قدمی برداشته نشود کاری انجام نمیگردد

واین خود یکی دیگر از پند های *ارد بزرگ است

و: 
میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . *ارد بزرگ


از سوی دیگر* اُرد بزرگ میفرمایند:


تنها آرمانهای بزرگ است که به ما بینشی فرا دنیوی می دهد . *ارد بزرگ


____________________________ 

دایره سرنوشت:


در سیاهی های غم گم گشته ام 

در جهان آواره ای سرگشته ام 

هرچه پیمودم , ره این زندگی 

باز هم برجای خود برگشته ام! 

سرنوشتم دایره وار است ومن 

از همه تکرارها , پُر گشته ام 

چون رهیدم از در تقدیر شُوم 

با غم وغصه برابر گشته ام

بسکه بودم با غم وغصه شریک

د ردرون همچون سماور گشته ام 

از یگانه بودن و بی یاوری 

عاقبت با "غصه " یاور گشته ام! 

ره ندارم یش از این در زندگی؟! 

من همان فرزانه ی سرگشته ام؟! 

جمعه 12 فروردین 1362 ف.شیدا


مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند

و برای رسیدن به آن در حال پیکارند .*ارد بزرگ

پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است

.*ارد بزرگ 

یاد کن:

______________


دمی از رفیقان خود یاد کن 

تو دل خستگان را کمی شاد کن 

تو بنشین به پای سخنهای دوست 

زآنچه شنیدی تو فریاد کن 

دمی با دل خسته ام یار باش 

بدرد دل من , تو غمخوار باش 

دمی بشنو از درد و ا ندوه یار 

بیادم شبی را , تو بیدار باش 

شبی بر دل زار و افسرده ام 

نظر کن!ببین از چه غم خورده ام 

که دل گوید از خنجر یار ودوست 

چه زخم عمیقی که من خورده ام ! 

وزآن پس تو اشک دلم پاک کن 

تن ُمرده ام را تو در خاک کن 

وگر بین مَردم دلی شد فنا 

تو یادی زاین قلب غمناک کن 

10/10/1361 ف.شیدا


کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . *ارد بزرگ 
ــــــــــــــــــــــــــــ


فریاد


دلا فریاد کن فریاد.... فریاد 

بگو ای مردمان بیُهده شاد 

چراآخر بدینسا ن شادمانید 

ز پیرامون ِ خود غافل نمانید 

همه دنیا بدست گرگ وروباه 

همه دنبال ثروت , مکنت وجاه! 

دگر "انسان" کلام پرطنین نیست 

مگر "انسان" غرور این زمین نیست؟! 

دلی سنگی، دلی فولادی وسخت 

دل پاک وخدائی ، ازمیان رفت! 

همه حا ّسد همه دشمن به کف دام 

بروی هر یکی "انسان " بوّد نام!! 

خدایا بنده ات ظاهر پسند است 

بدستش قفل وزنجیر وکمند است 

اسیرت می کند , با قفل و زنجیر 

چو آبی می کند روح تو تبخیر 

خدایا بنده ات ظاهر فریب است 

برویش نام انسانی غریب است!! 

یگانه مظهر درد وسیاهی ست 

چو تصویری که ترسیم تباهی ست 

تویاری کن که نامردی بمیرد 

که "انسان" نام * انسانی بگیرد! 

بنام آدمی براو ببخشا 

خداوندا ... گناه آدمی را!! 

رها کن سینه ی انسان ز تزویر 

ز روح آدمی , زشتی تو برگیر 

که دنیا بی تو دنیای زوال است 

فقط جنگ وتباهی وجدال است! 

به عرش تو نگاه ودیده ی ماست 

بنام آن خداوندی که یکتاست 

ببخشا بر دل انسان رهائی 

مبادا مهر خود ازما زُدائی! 

خدایا ... این جهان آباد گردان 

دل این مردمان را شاد گردان.


13 شهریور 1361 ف.شیدا

_____________________


اگر انسان در راه زندگی تنها وفقط بخود اندیشه کند هرگز زندگانی اجتماعی شکلی از هماهنگی 
وهمکاری بخود نخواهد گرفت اینکه سعی کنیم به آنچه بما واگذار شده است به خوبی انجام دهیم 
و تنها سرمان بکار خودمان باشد دوشکل دارد: 

۱/ تلاش میکنیم با دیگران در نیافتیم؟ یا فقط گلیم خود رااز آب بکشیم و فرقی 

برایمان نداشته باشد که چه بر سر دیگران می آید که خوب قانون جنگل نیز

مهر ومحبتی بیشتر ازاین را درخودجا داده است.!


2/ اینکه با انجام درست کارخود سعی کنیم چه برای خود چه دیگران فردی مفید باشیم 

واز اینکه دیگری را دراندوه و ملالت ومشکل می بینیم در نام انسانی خود، تحت تاثیر آن

قرار بگیریم .


زیرا بسیار ناشایست است از انسانی که بگوید: من کار خودم را میکنم , دیگران هرچه میخواهند 

بکنند مگرفردا او می آید نان مرا بدهد؟

واگر کسی روزی دلت را شکست یا ترا بگونه ای ترا ناامید کرد

آیا درست است که تونیز به مقام انتقام فردا همان کنی که او کرد وخود را درحد شان او 

پائین بکشی؟! 
____________________


همیشه بخاطر داشته باش که در جائی *سکوت* بهترین جواب هاست: 

اگر ساکت همی ماندم , به تندیت از آن آغاز 

مَپنداری زبانم نیست, که لبهایم نکردم باز 

بخود گفتم خموش ایدل, سکوتت بّه ز هر پاسخ 

سگی گر میگزد پایت...توهم گیری زپایش گاز؟!!! 

1363 ف.شیدا


این کاملا واضح است که در میان مرد م، انسانهائی یافت میشوند که دون وپست مایه بوده 

واز رنج دیگران نیز شادی کنند یا حتی مشکل ساز دیگران باشند. 

اما تو خود در مقابل ایشان چه میکنی؟ و توخود را چگونه می بینی ؟ 

اینکه در سطح یا جایگاه ا وقرار بگیر ی نه تنها بر توچیزی نخواهد افزود

بلکه از حرمت تونیز خواهد کاست:


*آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویا خواسته ای پی می برند بر ادامه آن پافشاری 
نمی کنند . 
*ارد بزرگ


واین باز دو شکل دارد : 

۱/ اینکه من تنها وفقط به نان وراحتی خود می اندیشم 

۲/ یا اینکه میترسم ازاینکه محتاج دیگران گردم؟! 

اما بگفته ی اندیشمندانه ی* ارد بزرگ: * آدم های هدفمند فرمندند ، چرا که برآیند 

هدفمندی،پاکی ست و پاکی شاهراه فرمندیست .*ارد بزرگ 
_________________________ 

وآنکه خود خوبی میکند خوبی نیز می بیند: 
*هدفمندان دارای دلدار ، فرهمندانند . *ارد بزرگ 

و


* آرمان ما نباید موجب نابودی دیگران گردد و * آرمانی ارزشمند است که بهروزی

ماودیگران را در پی داشته باشد . *ارد بزرگ


___________________________ 

از این روست که می بایست گفت هرگز چاه دیگران مباش که تو در کندن آن,

خود زودتر ته آن را نظاره گر خواهی بود! 

*زمانی می توانید کسی را از راهی بازدارید که ابتدا هدفش را دگرگون ساخته باشید .

تا کسی هدفش دگرگون نگردد شما راه به جایی نخواهید برد . *ارد بزرگ 

*برنامه داشتن ویژه گی آدمهای کارآمد است .*ارد بزرگ 

ـــــــــــــــــــــ 

واین همان لحظه ایست که باید بدنبال آرمان پری گشوده وپرواز کرد: 

*پر پرواز*


در سینه ی من ناله به فریاد رسیده 

اشکی دگر از دیده ی غمدیده چکیده 

هر خنده به قلبم به غم وغصه در آمیخت 

اندوه بسی را , دل افسرده کشیده 

هرروز مرا صد گذر از شهر هیاهوست 

این قلب غمین جز همه آشوب چه دیده؟! 

جان وتن وروحم همه آزرده ز اینجاست 

از شدت غم , دل به یکی گوشه خزیده 

دردیده ی من , هرطرفی مثل قفس شد 

حتی... نفس راحت ازاین سینه بریده ! 

باید که گریزی زد و زین شهر برون رفت 

کاین دل به هوای دگری .... باز طپیده


بی تاب دلم , نابگهان بال وپری یافت 

باید که شود... زین قفس تنگ , رهیده 

* کی مرغ ز پرواز حذر کرد وقدم زد؟؟!! 

آن مرغ که *داند* ره پرواز *پریده!* 

مرغ ِ دل ما هم , نتواند که نشیند 

بر این دل من لحظه ی * پرواز رسیده 

مرغ دل ما هم زتو بگذشت وگذر کرد 

آری بدلم *لحظه ی پرواز* رسیده 

بامن تومگو قصه زعشقی که دروغ است! 

مرغ دل ما بس بوّدش هرچه شنیده!!! 

سه شنبه 6 خردادماه 1365 ف.شیدا

________________________



* اندیشه همه گیر مردمی همیشگی نیست زیرا همواره دستخوش دگرگونی بدست جوانان 

پس از خود است ورود جوانان به آرامی ، آرمانهای نو پدید می آورد ،و اگر آرمان 

گذشتگان نتواند خود را بازسازی کند ناگریز نابود می گردد . *ارد بزرگ 

___________________________


*گاهی هدف چندان دور از دید آدمی نیست ولی باید کمی دور شد و آنگاه برگشت چه درخشان 
هویداست . *ارد بزرگـ

وگاه باید دوباره نگریست و ندیده های چشم را بازدید (دوباره نگاه کرد)تا به موفقیت رسید 

یا حتی قدمی بهتر وتازه تر برداشت زیرا نومیدی حصار آدمیست در راه های رفتن زندگی: 

___________________________

حسرت

گذارم نام خود یکباره ؛حسرت؛ 

که شاید آورم ؛غم ؛ را به غیرت 

زحرمان گر بخود نامش گذارم 

نباید "غم " شود حیران ز حیرت! 

چنان آورده غم بر روزگارم 

که دیگر روز وشب برخود ندارم 

چنان امید من درهم شکسته 

که در* نومیدی خود درحصارم 

ز دنیاوجهان , حیرانم و مات


براین "بازندگی" هیهات ..هیهات!


که ناگه ... آنچنان روزم سیه شد 

که منهم خود شدم جزئی ز امواّت! 

گرفته آرزویم با جسارت 

کمی ته مانده را غم کرده غارت!! 

چنان روح ودلم در هم شکسته 

که دل افتاده در رنج ومراّرت! 

ولی نه.... 

ولی نه (* ازچه من از پا درافتم؟!) 

چرا از * عزم خود اینگونه گفتم؟! 

بباید دل شود , همچون نهالی 

*که گوئی از دل *سنگی شکُفتم!* 

بباید زنده باشم , پا بگیرم 

نصیب خود زاین دنیا بگیرم! 

نباید تن دهم .. .بر ناامیدی 

نباید دیده از... فردا بگیرم 

هنوزم در جهانم "زنده هستم" 

هنوز از زندگی آکنده هستم! 

به قلبی پر طپش در سینه *"هـــستـم"!* 

"چنین" باید شدن در زندگانی 

که بتوانی دراین دنیا بمانی! 

*به شوقی زیستن , راه امید است* 

"چنین " سرشاری از شور و جوانی 

اول بهمن 1362 شنبه ف.شیدا


واینگونه باید بود تا کیهان وکائنات نیز باتو همقدم شده وترا یاری دهند تا خود بسازی 

وزندگی خویش رابه رشد برسانی 

*کیهان دارای ساختاری هدفمند است . این ساختار به آن پویایی بخشیده ،و برآیندی شگرف ،

در آن بر جای می گذارد . *ارد بزرگ


پایان این بخش از * فرگرد آرمان از آرمان نامه اُرد بزرگ



هشتاد و هفت جمله برگزیده


هشتاد و هفت جمله برگزیده : 

 1- اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست . ارد بزرگ


2- بهترين وسيله دفع دشمنان ، ازدياد دوستان است . بيسمارک


3- کارهاي تکراري ما نشانه شخصيت ماست . ارسطو


4- آنگاه که هنر خوار مي گردد جادو ارجمند مي شود . فردوسي خردمند


5- وظيفه چيزي است كه از ديگران انتظار انجامش را داريم. اسكار وايلد


6- مردم موفق امروز، كودكان جسور ديروز بوده اند. ديزرائلي


7- فرمانروياني که گوش به فرمان مردم دارند در زندگي جز رامش و آواي نوش نخواهند شنيد . فردوسي خردمند


8- هر كس مرتكب اشتباهي نشده ، اكتشافي هم نكرده است. گاليله


9- هيچ کس جز خود ما مسوول بدبختي ها و يا خوشبختي هاي ما نيست . بودا


10- آدم پرحرف تخم مي پاشد و آدم خاموش درو مي كند. اقليدوس


11- هنر زمانی ارزش می یابد که سخن ناتوان از گفتن است . ارد بزرگ


12- انسان وقتي در خانه نشسته است خوهان حادثه اي در زندگي و هنگامي كه دچار حادثه مي شود طالب زندگي آرام در خانه است . وايلز


13- انسان وقتي در كار سياست آسان فريب مي خورد كه تصور مي كند ديگران را فريب داده است . ژول سيمون


14- به حال سرزميني که روشنفکرش ، حرف فرمانروايان تماميت خواه را تکرار مي کند بايد گريست . ارد بزرگ


15- هيچ كس به خرد غايى نرسد، مگر آن را در خود جست وجو كند. اينشتين


16- تاريخ حقيقتى است كه سرانجام به افسانه و افسانه دروغى است كه سرانجام به تاريخ مى پيوندد. جين كاكتيو


17- بيشترين تأثير افراد خوب زمانى احساس مى شود كه از ميان ما رفته باشند. امرسون


18- به موقع از جا برخاستن و در دوره جواني تاهل اختيار كردن، كاري است كه هرگز كسي از انجام آن پشيمان نخواهد شد. بوستر


19- نيك بخت ترين مردم كسي است كه كردار به سخاوت بيارايد و گفتار به راستي . بو علي سينا


20- در جستجوي نور باش، نور را مييابي. آرنت


21- سیاستمداری که تنها به پیشروی می اندیشد دمادم برای خویش دشمن تراشی می کند . ارد بزرگ


22- اگر بخواهي بر عالم فرمانروا باشي بايد عقل بر تو حاكم باشد . سه نه ك


23- صديق ترين ،بي توقع ترين،مفيدترين و دائمي ترين رفيق براي هر كسي كتاب است. مارك تواين


24- بي خردي اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادي و رهايي است . فردوسي خردمند


25- يكي از راههاي خوشبختي اين است كه نسبت به كوچكترين نعمت ها شكرگزار باشيم . هرشل


26- اگر در اولين قدم موفقيت نصيب ما مي شد سعي و عمل ديگر معني نداشت . مترلينگ


27- شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند . ارد بزرگ


28- موفقيت براي اشخاص کم ظرفيت مقدمه گستاخي است . ضرب المثل ايتاليايي


29- دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند . کوروش


30- يك انسان ناسپاس خوشبخت نشان بده . زيگ زيگلر


31- فرمان ايزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسي خردمند


32- کسي که مي تواند انجام مي دهد و کسي که نمي تواند به ديگران ياد مي دهد . جرج برنارد شاو


33- آنچه سبب امنيت روح مي شود ايمان است . گارودي


34- کسی که آزادی می جوید زندانی برای اندیشه های دیگر نمی گسترد . ارد بزرگ


35- شما هماني هستيد كه فكر مي كنيد . كلمنت استون


36- اگر باور داشته باشي كه مي تواني , حتما مي تواني . ناپلئون هيل


37- کسي که بر جايگاه خويش منم زد بخت از وي روي بر خواهد تافت . فردوسي خردمند


38- کمي عقل سليم، اندکي اغماض و قدري خوش خلقي داشته باشيد، آن وقت خواهيد ديد در اين دنيا چقدر آسوده و خوشبخت ايد. سامرست موام


39- وقتي جوانتر بودم همه چيز را به خاطر ميآوردم، حالا ميخواست اتفاق افتاده باشد يا نه! . مارك تواين


40- آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود ، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد ، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید . ارد بزرگ


41- يك انسان خردمند فرصتها و شانس ها را مي سازد , نه اينكه در انتظار آنها بنشيند . فرانسيس بيكن


42- شجاعت داشته باش تا با حقيقت رو به رو شوي . استون


43- در تاریکترین شب های ستم ، روشنترین ستاره ها زاده می شوند . ارد بزرگ


44- چيزي ساده تر از بزرگي نيست آري ساده بودن همانا بزرگ بودن است. امرسون


45- به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. چارديني


46- آنجا که بيم و هراس سايه افکند شادي را جايي نسيت! . ارنست اپيکور


47- آنچه هستيد شما را بهترمعرفي مي کند تا آنچه مي گوييد . بزرگمهر


48- خسروي بزرگتر ، بندگي بيشتر مي خواهد . فردوسي خردمند


49- براي آدم بهانه گير هميشه بهانه وجود دارد . ضرب المثل آلماني


50- دروغ آيين اربابان و بردگان , و حقيقت خداي انسان هاي آزاد است . ماكسيم گوركي


51- ريشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدير ناتوان است . ارد بزرگ


52- عاقل آنچه را كه مي داند ، نمي گويد ؛ ولي آنچه را كه مي گويد ، مي داند. ارسطو


53- بسيار نادر هستند کلماتي که ارزششان بيشتر از سکوت باشد. هانري دونومتر


54- بسياري از افراد خوب موفقيت را مي بينند. براي من موفقيت با تكرار خطا و درون بيني آن بدست مي آيد. در حقيقت موفقيت حاصل يك درصد كار است كه خود از 99 در صد خطا حاصل شده است. سوشيرو هوندا


55- کسي که به آباداني مي کوشد جهان از او به نيکي ياد مي کند . فردوسي خردمند


56- آنكه خود را به امور كوچك سرگرم ميكند چه بسا كه تواناي كاهاي بزرگ را ندارد. لاروشفوكو


57- اگر طالب زندگي سالم و بالندگيرو مي باشيم بايد به حقيقت عشق بورزيم. اسكات پك


58- اشتباه فرصتي است كه هوشمندتر باشيم. هنري فورد


59- هر چه شما را نمي كشد شما را قوي تر مي كند. مارلون براندو


60- آیینی که آدمی را به گوشه نشینی وادار کند دوامی نخواهد داشت . ارد بزرگ


61- همة چيزي كه در اين زندگي لازم داريد بي خبري و اعتماد به نفس است و موفقيت حتمي است. مارك تواين


62- يک اراده خم نشونده ، بر همه چيز، حتي بر زمان قالب مي آيد. شاتو بريان


63- دشمن چون از همه حيلتي فرو ماند سلسله دوستي بجنباند . پس آنگه به دوستي کارها کند که هيچ دشمني نتواند . سعدي


64- جز مرگ را ، هيچ کسي از مادر نزاد . فردوسي خردمند


65- نشاط و خوشدلي ، اعتماد به نفس شما را تقويت و زندگي را دلپذيرتر مي سازد و باعث مي شود كه اطرافيان شما شادي بيشتري را احساس كنند. خوشدلي به معني خوشخيالي و فرار از مشكلات نيست بلكه نشانه هوش و ذكاوت شماست . آنتوني رابينز


66- شايد مانند كودكي باشيم كه در كنار دريا با سنگ ريزه ها و صدفهاي زيبا بازي مي كند اما غافل ار آنيم كه دريايي بس بزرگ و اقيانوسي بي كران در مقابل ديدگانمان وجود دارد كه در اعماق آن اسرار عظيم و شگفت انگيز نهفته است . نيوتن


67- آنکه شادی را پاک می کند ، روان آدمیان را به بند کشیده است . ارد بزرگ


68- دوستي براي خود برگزين که به گاه سختي و درماندگي مددکارت باشد. بزرگمهر


69- وقتي ارتباط عاشقانه ات به انتها ميرسد ، فقط به سادگي بگو«همه اش تقصير من بود . جكسون براون


70- ابليس مانند نيکخواهان پيش مي آيد ، ابتدا عهد و پيمان مي گيرد ، سپس راز مي گويد . فردوسي خردمند


71- اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته


72- وقتي نانوا نان را با دقت و وسواس مي پزد و به دست مشتري ميدهد ، خدا با او در كنار تنور ايستاده است . كريستيان بوبن


73- تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه


74- «عقلانيت باز» آن عقلانيتي است كه فراموش نميكند كه «يكي» در «چند» است و «چند» در «يكي». ادگارمون


75- آرامش،زن دلانگيزي است كه در نزديكي دانايي منزل دارد. اپيكارموس


76- درست در همان لحظه که عشق شما خود را به نوعي ابراز مي کند حال چه از طريق آغوشي گرم ، نگاهي محبت آميز يا رفتاري مهربانه ، به قلمرو بي زمان قلب گام نهاده ايد مهم نيست پيش از آن چه اتفاقي افتاده است . تنها اين مهم است که چه اتفاقي خواهد افتاد . تمامي آن چه براستي اهميت دارد همين لحظه است . تنها اين عشق است که مهم است . باربارا دي آنجليس


77- براي آنکه دوستيمان پا برجا بماند بهتر است همواره ميانمان فاصله ايي باشد . ارد بزرگ


78- اگر نتوانيم آزاد زندگي نمائيم ، بهتر است مرگ را با آغوش باز استقبال کنيم . مهاتما گاندي


79- سعادت مثل پروانه اي است كه روي برگهاي گل بخواب رفته باشد به مجرد اينكه نزديكش بروي بالهاي خود را باز كرده و در فضا پرواز مي كند. آندره توريه


80- يکي از معجزات عشق اين است که ما از درد هاي آن نيزلذتي احساس مي کنيم . ژان ژاک روسو


81- يک بطري آب که تا نيمه داشته باشد،ازنظر يک فرد بدبين خالي وازنظريک فردخوش بين نيمه پراست . جرج برنارد شاو


82- گوش شنونده هميشه در جست و جوي سخن خردمندانه و حکيمانه است . فردوسي خردمند


83- تمام موفقيت هائي که نصيب بشر شده ، عموما"درسايه تحمل و بردباري بوده است کريستوفر مارلو


84- وقتي در کار ما " اگر " نباشد، پيروز خواهيم شد . نلسون


85- مي گويند رسيدن به آرامش هدف است بايد گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آيا کوهنورد هميشه بر آن خواهد ماند ؟ بيشتر زمان زندگي او در کوهپايه و دامنه مي گذرد به اميد رسيدن به آرامشي اندک و دوباره نهيب دل و دلدادگي به فرازي ديگر . ارد بزرگ


86- اگر قصد رقابت داري، باکسي رقابت کن که از تو برتر و سرترباشد . لوئي آگاسيز


87- لحظه پيروزي براي من از آن جهت شيرين است که پيران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببينم . نادر شاه افشار


http://booker.lefora.com/2009/08/31/20090831184947/page1/


پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان