۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

سخنان ارد بزرگ و شهاب الدین سهروردی - Orod Bozorg & Sohrevardi

مطلب بسیار جالب زیر را از سایت ناجی برداشت کرده ام

مهدیه نویسنده وبلاگ مزبور در مقدمه این مطلب نکته ای فراموش نشدنی را مطرح نموده است که با هم می خوانیم :

 

یه زمانی مثل خیلی از شما پندها و اندرزهای سایتها را فقط برای سرگرمی می خواندم اما امروز با چشمان خیس می گویم زندگی دوباره خودم را مدیون همین جملات ساده و بی پیرایه هستم همین قدر بگویم که این جمله جان مرا نجات بخشید " اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی"  . در لحظات اضطراب و ترس این حرف (( ارد بزرگ )) کمکم کرد تا بتوانم خودم را از مرگ حتمی نجات بخشم . پس هر چه گل سرخ است تقدیم به او باد ... که نگذاشت غنچه زندگی مهدیه  پر پر شود .   

 

 http://www.inroozha.com/khabar/jangal.jpg

 

برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است . ارد بزرگ Orod Bozorg

دوستی هیچ کس صافی نگردد تا دوستی از مشوب کدورت نگاه دارد . و این چنین دوست خالص کجا یابم ؟ . سهروردی  Sohrevardi 

 


دارایی برآزندگان ، دلی سرشار از امید است به پهنه و گستره آسمانها . ارد بزرگ Orod Bozorg

دوستی های این روزگار چون بازرگانی شده است : آن وقت بر دوستی شوند که حاجتی پدید آید و مراعات این دوست فرو گذارند ، چون بی نیازی پدید آید . سهروردی  Sohrevardi 

 


پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است . ارد بزرگ Orod Bozorg

ای برادران حقیقت ، خویشتن همچنان فراگیرید که خارپشت باطن های خویشتن را به صحرا آورد و ظاهرهای خود پنهان کند . که به خدای که باطن شما آشکار است و ظاهر شما پوشیده  . سهروردی  Sohrevardi 

 


کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . ارد بزرگ Orod Bozorg

ای برادران حقیقت ، همچنان از پوست برون آیید که مار بیرون آید و همچنان روید که مور رود . که آواز پای شما کس نشنود . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند . ارد بزرگ Orod Bozorg

بر مثال کژدم باشید که پیوسته سلاح شما پس پشت شما بود . که شیطان از پس برآید  . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند . ارد بزرگ Orod Bozorg

زهر خورید تا خوش زیید . مرگ رادوست دارید تا زنده مانید . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان دستی و دامنی برای کاشتن دارند ! تا کدام فرزند برداشت کند ؟ . ارد بزرگ Orod Bozorg

پیوسته می پرید و هیچ آشیانه معین مگیرید ، که همه مرغان را از آشیانه ها گیرند . و اگر بال ندارید که بپرید ، به زمین خیزیدچندان که جای بدل کنید . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند . ارد بزرگ Orod Bozorg

همچون شتر مرغ باشید که سنگهای گرم کرده فرو برد . و چون کرکس باشید که استخوان های سخت فرو خورد و همچون سمندر باشید که پیوسته میان آتش باشد ، تا فردا آتش به شما گزندی نکند . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزنده نمی گوید کیست ! او می گوید چیستی ؟ و از چیستت تو را به آسمانها می کشاند . ارد بزرگ Orod Bozorg

همچون شب پره باشید که به روز بیرون نیاید ، تا از دست خصمان ایمن باشید . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان مست شرآب هزاران ساله تاریخ کشور خویشند سخن آنان جز آهنگ خزیش و رشد نیست . ارد بزرگ Orod Bozorg

ای برادران حقیقت ، هیچ شگفت نبود اگر فریشته فاحشه نکند و بهیمه کار زشت کند ، که فریشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد . بل که شگفت کار آدمی است که فرمانبر شهوت شود و خویش را سخره ی شهوت کند ، با نور عقل . و به عزت بار خدای ، آن آدمی که به وقت حمله ی شهوت قدم استوار دارد از فرشته افزون است و باز ، کسی که منقاد شهوت بود از بهیمه بس بتر است . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان خواهند ساخت سرآیندگان از پس آن خواهند سرود و زمین آیندگان را بارور می سازند . ارد بزرگ Orod Bozorg

هیچ امن ورای احتیاط نیست و هیچ حصن استوارتر از بدگمانی . و ماندن بسیار عمر ضایع کردن است و دشمنان بر اثر ما همیآیند و خبرها همی پرسند . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید . ارد بزرگ Orod Bozorg

بند از پای شما همان گشاید که بسته است . سهروردی  Sohrevardi 

 


کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . ارد بزرگ Orod Bozorg

هر چیزی که هست عاقبت با شکل اول رود . سهروردی  Sohrevardi 

 


برآزندگان بدنبال دگرگونی و رستاخیزند ، رشد در کمینگاه راه های نارفته است . ارد بزرگ Orod Bozorg

چون مذهب و اعتقاد پاک است مرا / از طعنه نااهل چه باک است مرا ؟ . سهروردی  Sohrevardi 

 


ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد  . ارد بزرگ Orod Bozorg

هر سخن به هرجای گفتن خطاست و هر سخن از هر کس پرسیدن هم خطاست . سهروردی  Sohrevardi 

 


میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ارد بزرگ Orod Bozorg

هر بیگانه ای که بدانست که دل او بینا نیست ، تواند بود که بینا شود . سهروردی  Sohrevardi 

 

 

برگفته از :

http://dobaretanhaei.blogfa.com

 

















سخن بزرگان

ارزیابی و پژوهش ما بر کار دیگران دو درس در پی دارد : نخست اینکه با دانش او آشنا می شویم و دوم آنکه ما راه های تازه و درست را به او هدیه خواهیم نمود . ارد بزرگ
زندگی هر یک از شما این توانایی و قابلیت را دارد که عالی و فوق العاده باشد . هر یک از شما نیز این توانایی و قابلیت را در خود دارید که از زندگی خود تا سرحد کمال لذت ببرید. کلید این معما در زندگی همراه با عشق و شور زندگی نهفته است . باربارا دی آنجلیس انسان همچون رودخانه است ، هرچه عمیقتر باشد آرام تر و متواضع تر است . منتسکیو
سربازان تنها نگاهبان مردم امروز کشور خویش نیستند آنها دستاوردهای پیشینیان و سرمایه آیندگان را نیز پاس می دارند . ارد بزرگ مشکلات خود را بر ماسه ها بنویسید و موفقیت هایتان را بر سنگ مرمر . پرمودا باترا
شجاعت مانندعشق از امید تغذیه می کند. بناپارت
چه بسیار آدمیان نادانی که مهربانی شایستگان را بر نمی تابند آنها در نهایت یا به بردگی تیزدندانان گرفتار آیند و یا چهره زشت تنهایی را آشکارا ببینند . ارد بزرگ
تعصب چشم های بینا را نابینا و گوش های شنوا را ناشنوا می کند . ابوریحان ببِرونی
کسی که کوچکترین قسمت رازی را فاش کند بقیه آنرا هم نمی تواند حفظ کند . ریشتر
آنانکه پژوهش کرده اند تنها کمی به داشته های درونی خویش و رازهای کیهانی آشنا شده اند و این رویکرد نمی تواند دستاویزی برای کوچک شمردن دیگر کسان گردد چرا که بسیاری به این رازها پی می برند بی کوچکترین بررسی و پژوهشی، آنها با کار و همچنین نگرش در نمایه های هستی به بسیاری از ناگفته ها پی می برند . ارد بزرگ
یا چنان نمای که هستی ،یا چنا باش که می نمایی . بایزید بسطامی
کسی که از هیچ چیز کوچکی خوشحال نمی شود ، هیچگاه خوشبخت نخواهد شد. اپیکور
تنها مبارزه با ناراستی ها به ما ارزش داده و هم زیستی با تباهی سرافکندگی به دنبال دارد . ارد بزرگ
هنگامی که مصمم به عمل شدید ، باید درهای تردید را کاملا مسدود کنید. نیچه
سه چیز خیلی سخت است: فولاد ، الماس و خویشتن شناسی . فرانکلین
آنکه برنامه ها را از پایان به آغاز ، مورد ارزیابی قرار می دهد به راستی در حال سرپوش گذاری بر روی چیزی است . ارد بزرگ
تنهایی در بهشت هم ارزش ندارد. دو سن پی یرتربیت کودک را باید بیست سال پیش از تولش آغاز کرد. ناپلئون
وقتی ناگهان رخداد مهمی از درون دیوان سالاری کشور به رسانه ها کشیده می شود ، نکته بسیار مهم تری از دید همگان پنهان می گردد . ارد بزرگ
حتی ضرب المثل های کوتاه، بدنبال تجربه های طولانی ساخته شده اند. سروانتس
فهمِدن همیشه بهتر از آموختن است. لوبون
ارد بزرگ :رسانه می تواند1- رسانه می تواند در کوتاه مدت موجب شجاعت و یا ترس همگانی گردد .2- رسانه می تواند نشان دهنده فر و یا بیچاره گی یک کشور در گستره جهانی باشد .3- رسانه می تواند ذهن مردم را آرام و یا دگرگون و در هم بریزد .4- رسانه می تواند گزارش های دروغ و رویدادهای غیر مستند را هم در میان اخبار درست به خورد آدمیان دهد .5- رسانه می تواند با بستر سازی سیاه ، موج های همگانی ایجاد نموده و برای کسانی اسباب رشد یک شبه را فراهم سازد .6- رسانه می تواند اموری همانند مراسم های سنتی و یا بزم های همگانی را کاهش و یا گسترش دهد .7- رسانه می تواند در کوتاه مدت ابله ترین آدمیان را روشنفکر و روشنفکران را خانه نشین بنماید .8- رسانه می تواند ابزاری باشد برای همبستگی و یا جدایی طلبی در یک کشور .9- رسانه می تواند موجب افزایش آگاهی های شهروندی گردد . رسانه نمی تواند1- رسانه نمی تواند عشق و خواست های میهنی مردم را نابود و یا حتی سبک بشمارد .2- رسانه نمی تواند برای همیشه اسطوره ها و بزرگان یک کشور را نادیده بگیرد .3- رسانه نمی تواند در بلند مدت ، راستی حقیقتی را پنهان و دروغی را راست جلوه دهد .4- رسانه نمی تواند برای همیشه آدمهای ناشایست را شایسته جلوه دهد.5- رسانه نمی تواند یک خواست همگانی را برای همیشه کم اهمیت جلوه دهد .6- رسانه نمی تواند خواهان پس رفت خواسته های مردمی باشد .7- رسانه نمی تواند گریزگاهی برای سردمداران یک کشور به خاطر انجام ندادن درست کارهای آنان باشد .8- رسانه نمی تواند خشونت و بخشش بی اندازه از خزانه کشور را توجیه کند .9- رسانه نمی تواند خودکامگی و پستی هیچ گروه و دسته ایی را پنهان سازد و سعی برای انجام آن رسوایی به بار می آورد .
اگر می خواهی زیاد عمر کنی ، درجوانی پیر شو . مثل اسپانیایی
حکومت طلایی آنجاست که نتوان قوانِن را با پول خرید. برنادشاو
کارهای بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامی بزرگ می شوند که بخواهند. شارل دوگل
دیگران خیلی زود بازخورد رفتار ما را نشان می دهند . درستی و نادرستی کردارمان را در نگاه و سخن دیگران خواهیم یافت . ارد بزرگ
چون راه رفتن آموختم به دویدن پرداختم. نیچه
تو فقط امروز زنده نیستی ، فکر آینده هم باش مارسل آشارچ
آنکه برای بهروزی آدمیان تلاش می کند و راه درست را نشان می دهد بارها و بارها می زید و تا یاد و سخنش جاریست او زاده می شود و باز هم . ارد بزرگ
پیروزی واقعی جان آدمی، فکرکردن است. هوگو
نگهداری ثروت به مراتب دشوار تراز کسب آن است. گورکی
افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهیختگی می گردد آنهم از آن رو که نسل و تبار پیش از آن نمی تواند بایستگیها و وظایف خویش را همچون آموزگار بدرستی انجام دهد . ارد بزرگ
آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست . سعدی
استعداد های نهفته درون خود را کسف و شکوفا کنید. آنتونی رابینز
زاد روز ما با تاری نادیدنی به هزاران زاد روز دیگر گره خورده است ، مرگ هم زاد روزیست همانند زاده شدن که بدرودی است به جهانی دیگر…ارد بزرگ
پشتکار، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است. آنتونی رابینز به شکوه و اعجاز هستی و جهان پیرامون خود نگاهی بیاندازید. همه جا را غرق در زیبایی خواهید دید. این زیبایی ها عشق درون شما را صدا می زنند و فرا می خوانند . شکوه و جلال جهان هستی را نظاره کنید و شکوه و جلال خود را به یاد آورید . هرگاه به خود اجازه دهید تا هستی و آفرینش را با تمامی شکوه و عظمت آن حقیقتا نظاره کنید، آن گاه به قطعیت اقتدار ، زیبایی و عشق و شور زندگی در خودتان پی خواهید برد زیرا شما نیز بخشی از همین شکوه و عظمت هستید. گویی آفریدگار هستی به شما می گوید : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همین دلیل این همه زیبایی ها را برای تو آفریده ام . باربارا دی آنجلیس
میان اشک مرد و زن فاصله و بازه ای از آسمان تا زمین است . ارد بزرگ
اگر می خواهی برای حال و آینده مفید باشی از گذشته درس بگیر. ناپلئون
حتی بدون آشنائی و انتظار هم می توان یار دیگران بود. اسکار وایلد
در کنارمان دلبر هست و اگر نیست ، در سفر رسیدن به اویم . پس تنهای وجود ندارد . ارد بزرگ
اگر از احساسات خود ناراضی هستید مرکز توجه خود و یا شیوه عملکرد خود را تغییر دهید ، تا بلافاصله تغییری در عواطف تان ایجاد شود . آنتونی رابینز
انتخاب های شما همگی از سر عشق خواهند بود . باربارا دی آنجلیس
آنکه می گوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد با کسی که همه چیز را اهریمنی می پندارد تفاوتی ندارد . برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی گرفتار آمدن است تنها کسانی خوبی را خوب می بینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند . ارد بزرگ
مشتاق باشید که زندگی را همانگونه که هست ، بپذیرید. ویلیام جیمز
بادها و امواج همیشه موافق ناخدای توانا جریان می یابند. ای - گیبون
شاگردانی که بدون نوآوری ! همواره سخن استاد خویش را تکرار می کنند هیچگاه برای خود و استادشان فر و شکوهی ، ارمغان نمی آورند . ارد بزرگ
تجربه بالاتر از علم است . ابوعلی سینا
آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند. آنتونی رابینز در درون هر یک از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است که می تواند ما رابه کلیه نیست . ارد بزرگ
هنر خوراک روان و هنرمند آفریننده آن است . بارگاه هنر با هیچ جایگاهی درخور ارزیابی این همان عشق است که شما را در طی طریق به سوی خودکاوی و خود شناسی یک دم تنها نمی گذارد ، آن هم هنگامی که نمی دانید به کدامین سو روانید و در پی کدامین گم گشته اید . باربارا دی آنجلیس
محترم بودن ، نتیجه یک عمر لیاقت اندوختن است . مادام دامیر
ناراستی ها پیشاپیش رو به مرگ و نیستی اند مگر آنکه ما آنها را در اندیشه و روان خویش زنده نگاه داریم !. ارد بزرگ
کوشش اولین وظیفه انسان است . گوته
اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ولی من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد. کنفوسیوس رضایت وجدان بالاترین مرتبه است . ژول سیمون
هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز . ارد بزرگ
رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد. آنتونی رابینز
عاشق هر که هستید ، با وفاداری به او عشق بورزید . باربارا دی آنجلیس
ستیزه جویان ، کشته اندیشه های پلید خویش خواهند شد . ارد بزرگ
پس از بررسی همه واقعیت ها تصمیم بگیرید . هاوکز
هیچ چیز مثل احسان ، انسان را سیر نمی کند . ارسطو
مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید . ارد بزرگ
جسجو کنید و همیشه در حستجو باشید . تولستوی
مهربانی مانند بذر گندم کاشتن است که بعد افزایش می یابد. مثل افریقائی
راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش . ارد بزرگ
هرچه بیشتر فکر می کنیم ، بهتر می فهمیم که هیچ نمی دانیم. ماری ولتر
تنها راه به وجود آوردن تغییرات مستمر در زندگی داشتن یک هدف دراز مدت است آنتونی رابینز
خودبینی ، خواستگاهش درون است و آدمی را شیفته خویش می سازد ، وارون بر این خواستگاه افتادگی پیرامون ماست ، که همگان را به سوی ما می کشاند . ارد بزرگ
خود را به هوس نزریک مکن که خرد را از تو روی بر می تابد. بزرگمهر
بسیاری از ما (بد حال) بودن را طبیعی می دانیم ، اما برای خوشحال بودن باید دلیلی داشته باشیم. اما شما برای احساس خوشحالی به هیچ بهانه ای نیاز ندارید.می توانید هم اکنون تصمیم بگیرید که خوشحال باشید ، به این دلیل ساده که زنده اید ، به این دلیل که چنین می خواهید . لزومی ندارد که منتظر چیزی یا کسی باشید! . آنتونی رابینز
اگر بر ساماندهی نیروهای خود توانا نباشیم ، دیگران سرنوشتمان را می سازند . ارد بزرگ
هرگز اجازه ندهید ترس شما را به " بی تفاوتی " سوق دهد . باربارا دی آنجلیس
فقط مرد عاقل ، ثروتمند واقعی است. مثل اسپانیائی
اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد کمتر دچار گسست می شوند . ارد بزرگ از پشت عینک طلا دیدگان درخشش ندارند. آناتول فرانس
برخی کتب را باید چشید، بعضی را باید بلعید و قلیلی را باید جوید و هضم کرد. فرانسیس بیکن
گزینش می تواند درست و یا نادرست باشد ، گزینش گری یک هنر است . بهره بردن از تجربه های دیگران می تواند به گزینش راه درست کمک کند . ارد بزرگ
کارنه فقط هزینه زندگی را تأمین می کند، بلکه زندگی کردن را هم به انسان می آموزد. هنری فورد
مهربانی حکمت است و هیچکس نیست که در زندگانی بدان نیاز نداشته باشدو باید آنرا بیاموزد. بایلی
کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد . ارد بزرگ
طوری زندگی کنید که دائماٌ احساس لذت فراوان کنید و کمتر دچار رنج شوید . آنتونی رابینز
عشق واقعی از روح شما نشات می گیرد این نوع از عشق ناب هنگامی که خود را در دل و جان دیگری می یابید شکل می گیرد و پیوند اعجاز گونه این دو را به جشن و سرور می نشیند . باربارا دی آنجلیس
عیب جامعه این است که همه دلشان می خواهد آدم مهمی باشندوهیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد. چرچیل
آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، می توان پی برد . نپنداریم که میزان دارایی و یا امکانات ، دلیلی بر پیروزی و یا شکست آنهاست ، مهم خواسته و آرزوی آنهاست . ارد بزرگ
اشخاصی که نمی توانند دیگران را ببخشند، پلهائی را که باید از آن عبور کنند، خراب می نمایند . هربرت اسپنسر
زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. دوما
دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. اسکات پک
توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید . ارد بزرگ


http://aran.blogsky.com/pages/sokhanebozorgan/ ماخذ











۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

شعر"به دنبال قهرمان!"


"آليس"جان!
اين بار
كه از آينه گذشتي
به دنبال"دن كيشوت"بگرد
در سرزمين عجايب

"سانچو پانزا"
در محاصره يِ آسيابهاي بادي
ناتوان تر از الاغي
كه بر آن سوار است!

آیا تکرار تاریخ ممکن است


مردی مقابل پور سینا ایستاد و گفت : ای خردمند ، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی و فقر می میرم ؟ پورسینا تبسمی کرد و گفت : اگر خودت نخواهی ، خیر به آن روی نمی شوی . مرد گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود .
پور سینا گفت پدر من دارای مال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت . حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم . هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم . چرا فکر می کنی همواره باید راه رفته را باز طی کنیم .
مرد نفسی راحت کشید و گفت : همسایه ام چنین گفت . اگر مرا دلداری نمی دادید قالب تهی می کردم .

www.musiccloob.com آیا تکرار تاریخ ممکن است

پورسینا خندید و در حالی که از او دور می شد گفت احتمالا ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با خنده می گفت آری آری…
متفکر یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است .
این سخن اندیشمند کشورمان نشان می دهد تکرار تاریخ ممکن نیست . حتی در رویدادهای مشابه ، باز هم کمال و افق بلندتری را می شود دید .



ماخذ : http://freeblog.ir/1388/06/21/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/





جــاده



ــ*ــــــــــ جــاده ـــــــــ* ــ



جاده شاید راه رفتـن , برای دلای خسته س


یا گریزی غمگنانه ,واسه یکدل شکسته س



جــاده آشنـــا باقــلبِ , یه مســـافر غــــریبــه


آشنـاس با اونکه عمری , تـوی دنیـا بی نصیبه



جــاده دلتنگی رو دیـده , "آه" حسـرت رو شنیــده


دیـده قـطره های اشـکی ...کـه روی جـاده چـکیده !

....


جــاده اما با دل مـــن ,گـرچه عمری رو سـفر کـرد


تا رسید به شـهر؛ غربت ؛رفت و ما رو دربـدر کرد



آخه جاده هـم, مثـه تو ..... یه رفیق نیمــه راهـه


که منو تو شهر غـربـت , با غـمام تنهــا میــزاره!



حـالا سنگفـرشای " غربت" ,پراشــک ِغــم و آهـــه


بخدا گریـه ِعـاشـق .....توی غــربـت ,یه گنـاهه!



حالا دیـگه پای ِ دل هم , پی ِ جاده ها نمیــره


چون میـدونه هر جا باشه , باز یـه عاشـق اسیـره



اما کاشکی جـاده ها هم , راه بسـوی قــلب ِ ما داشــت


واسه ی" به هم رسیدن" ,کاشکی جاده "انتــها" داشـت


28شهریور 1383

از دفتر درکوچه باغ ترانه
Farzaneh Sheida / فرزانه شیدا / f sheida

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

نبوغ و جنون در فلسفه هنر شوپنهاور :: احمد داورزن


در سال ۱۸۰۸ جوانی وارد دانشکده پزشکی دانشگاه گوتینگن شد


تا به جای زندگی کاسب‌کارانه که خانواده برایش تدارک دیده بود،


زندگی دانشجویی را برگزیند اما فغان و غوغایی که در درونش از دیرباز ریشه دوانیده بود


ناگهان سرباز کرد و در سال دوم عطای پزشکی را
به لقایش بخشید تا با تحصیل فلسفه معمای زندگی را دریابد.
او بعدها برداشتی از جهان و زندگانی بشر ارائه داد
که هم تکان‌دهنده بود و هم ناسازگار با برداشت‌های
ایده‌آلیست‌های بزرگی چون هگل، فیشته و شلینگ.
***********
آرای این فیلسوف بزرگ در زمان خودش هیچ‌گاه مورد توجه قرار نگرفت

و تنها سال‌ها بعد بود تا "نیچه" در جای جای آثارش به ستایش او بپردازد
و «فروید»‌ با الهام از مفهوم «اراده کور» او قلمرو ناخودآگاه را درنوردد.

و این شاید بدین دلیل بود که دل مشغولی‌های شوپنهاور از نوعی بود که با
مسائل هم عصرش ارتباطی نداشت، و سال‌ها لازم بود تا
اهمیت فلسفه شوپنهاور روشن شود.


شوپنهاور که در سال ۱۷۸۸ در دانتسیگ آلان به دنیا آمد،


بعد از روی آوردن به فلسفه از گوتینگن به برلین رفت تا محضر


«فیشته» و «شلایر ماخر»‌را درک کن


د اما خیلی زود از آن دو بیزار شد و کنجی خلوت اختیار کرد


تا به دور از هیاهوی جنگ آلمان با فرانسه رساله دکترایش را با نام


«درباره ریشه چهار گستره اصل جهت کافی» بنویسد.
********

این رساله که تبریک «گوته»را در پی‌داشت در واقع بنیان تفکر او را نشان می‌داد


و سر‌آغازی برای کتاب اصلی‌اش یعنی


«جهان همچون خواست و بازنمود» بود.


«شوپنهاور» در رساله به شدت تحت تاثیر کانت است


او همانند کانت به «فنونمن» و «نومن» معتقد است


اما نتایجی که این تمایز می‌گیرد با کانت متفاوت است.


واژه «نومن» را نخستین بار افلاطون به کار برده بود


و مقصودش از آن واقعیت بود چنانکه به خودی خود وجود دارد


و عقل می‌تواند بدان پی‌ببرد.
****
در فلسفه کانت، «نومن» مقابل «فنومن» است.


از دیدگاه کانت «نومن» آزاد از زمان و مکان و اندیشه ما و بنیاد «فنومن» است


اما «فنومن» جهان پدیدارهاست


و چون در زمان و مکان واقعند قابل شناخت هستند


و عقل نظری می‌تواند آنها را دریابد. می‌توان گفت


‌ «نومن» در فلسفه شوپنهاور اراده یا خواست است.


**************

او همانند کانت بر این باور است که درک انسان از جهان و آنچه در آن است،



مقید به زمان و مکان است و بدون چنین قید و شرطی شناخت امکان‌پذیر نیست

و شناخت تنها از طریق نسبت‌های زمانی و مکانی و رابطه علت و معلولی حاصل می‌آید .
شوپنهاور قلمرو مقید به نسبت‌های زمانی و مکانی و رابطه علی و معلولی را
قلمرو فنومن‌ها و ذات این قلمرو را نومن‌ها می‌‌داند.
******
در فلسفه او این دوگانگی اگر‌چه حفظ شده‌است
اما رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
هیچ عینی نیست که یکسره جدا و گسیخته از دیگر چیزها بر ما نموده ‌شود.
******

یعنی تمامی بازنمودهای ذهن ما (عین) ‌به صورتی
با بازنمودهای دیگر در پیوند است
در نظر وی تصور عین بدون ذهن شناسانده بی‌معناست و
«عین»‌ چیزی نیست جز آن که ذهن شناسانده به سوی عین می‌دانست
و عدم وجود نسبت علی و معلولی و زمان و مکان را برای ذات اشیا
دلیل بر یکپارچگی و وحدت آنها به حساب می‌آورد.
از دیدگاه او آنچه سبب تفاوت و تمایز بین اشیا می‌شود ,
همین رابطه‌های نسبی است .

*******

او در ابتدای اثر اصلی خود یعنی :«جهان همچون خواست و بازنمود»


[جهان همچون اراده و تصور] می‌گوید:‌ «جهان بازنمود[تصور] من است.»


یعنی تمامی جهان پدیدار عینی (ابژه) ‌است برای یک سوژه یا ذهن.
********
همانطور که گفته شد


شوپنهاور«نومن» را که کانت معتقد بود ناشناختنی است


"خواست" [ اراده ] می‌نامد .


در واقع «خواست» به معنای باطن حرکات جسمانی است


چیزی که می‌توان به جای آن از نیرو یا انرژی نیز نام برد.


او تمام حرکات بدنی را ناشی از «خواست» می‌داند

و بر این باور است آنچه که در عالم پدیدارها به تجلی درمی‌آید انرژی است.

یعنی جهان نومن در عالم فنومن به صورت انرژی به جلوه درمی‌آید


و هر حرکت و قدرتی حاوی اراده است.



از آنجا که واقعیت تجربی عینیت یافتگی یا نمود


«خواست» ‌متافیزیکی است ناگزیر نمود

*******************

«خواست زندگی» هم است و این


«خواست» که کوششی بی‌پایان و کششی کور است

هیچ‌گاه از عمل باز نمی‌ایستد و به آرامش نمی‌رسد

«خواست» همواره کوشیدن است و هرگز نرسیدن.


او ریشه تمام شرها را بندگی «خواست» ‌و فرمانبری

از «خواست زندگی» می‌داند و برای گریز از «بندگی خواست»



دو راه پیشنهاد می‌کند؛ یکی راه ( هنر و دومی راه رستگاری*).

او پناه آوردن به هنر و زیبایی و اشتغال به هنر را برای گریز موقت

از وحشت جهان فنومن‌ها و نومن‌ها توصیه می‌کند



به عقیده او تنها در هنگامه "" خلق اثر هنری و یا شناخت زیبایی """است

که انسان از بار سنگین «خواست» آزاد می‌شود.



از دیدگاه او فرد در هنگام مشاهده به یک اثر هنری باید مشاهده‌گری بی‌تعلق شود

چون اگر به دیده سودجویی به آن اثر بنگرد باز بنده «خواست»‌ است



اما اگر تنها و تنها ارزش هنری‌اش را در نظر آورد آنگاه مدتی

از بندگی «خواست»‌ آزاد می‌شود.


وقتی انسان برای کشف و درک زیبایی به اثر هنری بنگرد آنگا


ه می‌تواند هنر را به عنوان امکانی برای شناخت ذات حقیقی امور مدنظر قرار دهد

عالی‌ترین هنر شاعرانه نزد شوپنهاور تراژدی است

چون در( تراژدی ) ** سرشت حقیقی زندگی بشری **
را می‌بینیم که به قالب هنر ریخته شده.
خود او می‌گوید**( تراژدی )** یعنی


«آن درد ناگفتنی، آن مویه بشریت، آن پیروزی شر و از پا درافتادن راستان و پاکان.»


او موسیقی را نیز در زمره والاترین هنر قرار می‌دهد


و آن را نشانه خود «خواست» و ماهیت «شیء فی نفسه» می‌داند.
در نتیجه انسان با گوش دادن به موسیقی از حقیقت نهفته در پدیدارها کشف مستقیم می‌کند

فرد این حقیقتی را که به صورت هنری بیان شده به صورتی عینی و بی‌تعلق دریافت می‌کند

فلسفه ی او در این زمینه بیش از همه برای‌ «واگنر» موسیقیدان خوشایند بود.

او خود را مظهر زنده برداشت شوپنهاور از نابغه می‌دانست.
در هر حال تاثیر «شوپنهاور» بر «واگنر»‌ انکارناپذیر است.
شوپنهاور در فلسفه‌اش از نبوغ هنری سخن به میان می‌آورد

اما در باب ماهیت نبوغ هنری و نسبت نابغه به آدم عادی چندان

به روشنی سخن نمی‌گوید و در نتیجه برداشت‌های متنوعی از آن ممکن است
او نبوغ را عالی‌ترین شکل دانش آزاد از سلطه «خواست» می‌داند.

نخستین برداشت از این نبوغ که با باور عادی ما سازگارتر است

توانایی آفرینش هنری است و برداشت دوم دلالت بر این دار د
که هرکس توانایی درک هنر و ژرف‌اندیشی در آن را داشته باشد
تا حدودی از نبوغ بهره‌ور است. به‌هر‌حال دو انگاره نبوغ و جنون

در فلسفه هنر شوپنهاور نقشی کلیدی دارند و فهم درست آنها ما را در


فهم صحیح فلسفه هنر این فیلسوف یاری می‌رساند شوپنهاور
در صندلی راحت افتاده و سرش روی سینه خم شده‌بود.
خانم صاحبخانه پرسید:

« آقای شوپنهاور، مریض هستید؟» ولی چون جوابی نشنید و

نزدیک‌تر رفت مشاهده کرد آن بدبین سالخورده دیده از جهان بربسته است

ولی لااقل در آخرین دم تبسمی بر لب دارد.


منبع: روزنامه شرق شماره ۳۱۱

نوشته شده توسط آقای علي فاطمي

سایت: در دواره های من
منتخب : فرزانه شید ا / fsheida

ده راه حل از کتاب "مدیریت برتر زمان" اثر راجیو ستی


:درباره کتاب

مدیریت منابع انسانی، کار کردن برای کسی یا علیه کسی نیست.
در واقع کار کردن
با مردم است.پیشنهادهایی که برای هدایت انسان ها ارائه می شوند کم نیستند،
زیرا هر انسان یک موجود بی همتا است که مشکلات خاص خود را دارد
و برای هر مشکل خاص راه حلی خاص وجود دارد.هر کس قادر است با
استفاده از افراد مناسب کارهای اعجاب برانگیز انجام دهد اما فقط مدیران
هستند که از همه افراد نتیجه مطلوب می گیرند.

منبع" بخوان دات کام:

ده راه حل از کتاب "مدیریت برتر زمان" اثر راجیو ستی
__****_____________*****______________****__
1-
شخصی که با ذکاوت وهوشیاری کارمی کند بیشتر از کسی

که سخت تر

کارمی کند به اهدافش نائل می گردد.

2- توانایی شناسایی عوامل اتلاف وقت را در خود ایجاد نمایید

واز این عوامل بپرهیزید.
3-
بگذارید ساعت شما 5 دقیقه جلو باشد.
4-

یک مدیر کارا 85 درصد کار خود را فورا به دست می گیرد.
5-

مدیریت زمان تنها فرایند مشخص نمودن اولویت های شما نیست بلکه تشخیص مقدار

زمان موجود و شیوه ی بکار بردن این زمان برای

انجام کار را نیز شامل می شود.
6-

برنامه ریزی پیشرفته با رویایی بودن فرق دارد. ارتباط خود را با واقعیات قطع نکنید.
7-
اگر می توانید کاری را سریعتراز دیگران انجام دهید پس آن را به دیگری واگذار نکنید.
8-
نگاه کردن زیاد به ساعت به آن معناست که شخص از کار خود راضی نیست

و انگیزه ی خود را از دست داده است.
9-
نقش یک مدیر مانند یک کاتالیزور است. باید به عمل ها و عکس العمل ها بدون ایجاد

تغییری در خود کمک نمایید.

10-
در مواقعی که حس می کنید مرور زمان می تواند مفید باشد صبور باشید.

گذر زمان می تواند مطلوب هم باشد.

به قلم اقای علی راد - از سایت مدیریت زمان :

منتخب : فرزانه شید ا / fsheida

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان