۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

زندگي كردن عشق ورزيدن است

هنگامي كه شادماني

بنرمي به اعماق درياچه ي سكوت مي رود،

نفسِ گرم عشق

ترانه اي ناشنيده را زمزمه مي كند.

هنگامي كه آسمان باز، زير نگاهِ تو،

بيدارِ بيدار مي شود،

مهِ ترديد پراكنده مي شود

و نسيم دلپذير،

گرده هاي معطر رستگاري را مي افشاند.

درياچه، نيلوفر

و عاشقِ ناديده،

در يك شور ناگهاني با هم يكي مي شوند.

مسيحا برزگر

Smile To Me

www.xyz.blogsky.com

چراغ جادو سروده ای زیبا از آقای عباس استیری(شعرنو)


سروده ی چراغ جادو


از آقای عباس استیری


عباس استیری
تاريخ تولد: سه شنبه -78 فروردين -6/21
کشور:ايران
شهر:کرج

وبلاگم:www.3sepidar.ciooc.com
ليست دفتر شعر ها عباس استیری
نوشته های ادبی عباس استیری


http://www.shereno.com/file.php?id=55925

چراغ جادو


دیکته مون چن تا غلط داشت که گل و گلوله خوندیم




تو با اسب چوبی رفتی ما رو حرف کوچه موندیم




دلامون چن تا ترک داشت که تو راه نفس بریدیم




چن تا دیوار بین ما بود که غم هم و ندیدیم




تا دل حادثه رفتیم دنبال چراغ جادو




از شب سیاه قصه تا سپیدیای گیسو




کمر همت و بستیم تا نمونیم رو دلامون




دل به دریا زده بودیم تا نشینیم سر جامون




آینه هارو دوره کردیم واسه کشف راه تازه




که بشه گاهی بخندیم تودلامون بی اجازه




تا دل حادثه رفتیم دنبال چراغ جادو




از شب سیاه قصه تا سپیدیای گیسو




هر چی رفتیم نرسیدیم جز به کوچه های بن بست




هر چی زل زدیم ندیدیم




توی دستامون دو تا دست






ما رو دیوارا نوشتیم کاش یه اسب چوبی داشتیم




شما تو نامه نوشتید




چه روزای خوبی داشتیم!




تا دل حادثه رفتیم دنبال چراغ جادو




از شب سیاه قصه تا سپیدیای گیسو


شاعر
عباس استیری



شهر خاطره های من بندر انزلی همرا با متنی از سایت دوست عزیز آقای مرتضی وشعری زیبا از آقای میلاد اضغر زاده

آقای میلاد اصغر زاده

تاريخ تولد: جمعه 11 شهريور 1362
کشور: ايران
شهر: شهر ساری

بیست پنج سال دارم
و علاقه هام داستان کوتاه - شعر - سینما
البته از نو ع مستقلش
- موسیقی از نوع خوبش
- فلسفه اجتماعی
و هوای بارونیه - همین
سروده ی زیبای آقای میلاد اصغرزاده

با نام:

چیزی نمی ماسد به این مرد غزلخوان :


چیزی نمی ماسد به این مرد غزلخوا


نبا این هوای خسته و یار پریشان..


.چیزی نمی ماسد به او می داند این را


می میردآاخر بین لاهیجان(1) و تهران
در اولین برخورد از عشقش نپرسید

اوبچه تهرانیست یا از اهل گیلان
روزی که هم اوگفت از اهل شمال است

گفتش که عشقست ماهی و چایی وقلیان(2)


تُو انزلی(3) قایق سواری - کیک فومن(4)


تنگ غروب هم گشتی دور قلعه رودخان(5)


می گفت, در خوابش نمی دید او یه روز ی


گریان بماند زیر باران ِ ؛ سبزه میدان(6)


دریا خروشان باشد و ماسوله(7) بست
کوهین(8)بگیرد برف و او با پای لرزان


پیوسته زیر لب بگوید مرگ برعشق


تنها تو را میخوام کجایی آی مامان جان!(9)


******************************************


*1-لاهیجان معروفه به عروس گیلان با یه استخر بزرگ وسط شهر


و ابشار مصنوعی و یه دیوار در روی کوه مشرف به اون


مثل دیوار چین- البته چند ساله که روی این کوه تله کابین هم زدند


2-ماهی و چایی و قلیان و یه سری چیزایی دیگه مثل صنایع دستی


و برنج سوغات گیلانند


3-انزلی هم اسکله داره هم ساحل های شنا هم مرداب با گل ها


و علف ها و نیزارهای روشو هم جزیره های توی مرداب و هم ویلا...


4 - فومن یه شهره تو غرب گیلان که معروفه به شهر مجسمه ها


به علاوه اونجا کلوچه های سنتی داغ مخصوص به خودش را هم داره


5 - قلعه رودخان یه قلعه تاریخیه که فکر کنم برمیگرده به دوران اسماعیلیان .


روی یه کوهه جنگلیه و خیلی قشنگه
و یه چیزی تو مایه های قلعه ی هزار اردک !


6- سبزه میدان در واقع یه پارکه کوچیکه در وسط شهر رشت


که بیشتر از اهمیت تاریخی تو استان برخورداره .


مرحوم شیون فومنی گفته :


تنها موزر دبسته دانه میرزا کی بو نه من نه تو که خانه سبزه میدانی بود


7-حتماً از ماسوله خیلی شنیدین همونجایی که حیاط


یه خونه سقف یه خونه ی دیگه است .


ولی خوب از نزدیک دیدنش یه چیز دیگه است ولی تو فصل گرم برید


که سیل شما را با خودش نبره تو بحر خزر!8


- کوهین اسم یه گردنه ی تو ورودی استان از سمت قزوینه.


و هر موقع یه برف سنگین میاد اونجا بسته میشه


و به ناچار باید شب را در استان قزوین بمونید!...


پس بهتره قبل از اومدن به گیلان حتما با هواشناسی هماهنگ کنید


9- این شعر فقط یه شعر عاشقانه است


و شاعر هر گونه ارتباطی را با سازمان گردشگری و ایران گردی و گیلان گردی...


انکار میکنه و کلا عرصه ی شعر رااز این چیزها مبرا میدونه !!!!(10)

شاعر ونویسند ه : آقای



شهر خاطره های من بندر انزلی


همرا با متنی از سایت دوستی وبلاگ نویس با نام

آقای مرتضی Gajamoo که من اتفاقی بدنبال جستجو در


گوگل در نام بندر انزلی با وبلاگ خوبشون آشنا شدم


امید ایشان هم همواره موفق باشند.( ف.شیدا)


حافظیه انزلی


بلی 400 عکس از بندرانزلی قبل و بعد از انقلاب.

البته این عکسها نزدیک به 500 عکس می شد که من بعد از

آپلود کردن عکسها،ترجیح دادم که اون عکسها رو حذف کنم

و احتمالاً یک سری دیگر


از این عکسها در آینده نه چندان دور حذف و عکسهای جدیدتری

به این آلبوم اضافه خواهد شد.

سعی کردم تا حدودی بعضی از جاها رو با توضیح کوچک به شما

عزیزان بیشتر بشناسانم وقول خواهم داد

در آینده نزدیک همه عکس ها با توضیح دیده شوند.

من این آلبوم پیکاسو رو تقدیم به دو عزیز وردپرسی یعنی

خانم محتشمی و آقای زمانیان عزیز خواهم کرد،

چرا که این دو عزیز همواره و در بسیاری از اوقات

مشوق و همراهم بوده اند.

اینم لینک عکسها در پیکاسو
پ . ن قبل از اینکه خودتون به پیکاسو برید و اسم واقعی منو اونجا ببینید

همینجا خدمتون عرض کنم که نام کوچک من مرتضی ست.

gajamoo.wordpress.com

امید شاعر عزیز ودوست وبلاگنویس واهالی شهر بندرانزلی
وکل ایران در صفا شادی ارامش وموفقیت بسربرند
ف.شیدا

۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

جملات خواندنی مهاتما گاندی


پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. مهاتما گاندی

تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم. مهاتما گاندی

هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم . ماهاتما گاندی

خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را. گاندی

این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است . ماهاتما گاندی

من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی

این کتاب به توصیه سازمان تربیتی و علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و برای تجلیل از گاندی گرد آوری شده است. متن اصلی آن در سال 1958 به زبان انگلیسی انتشار یافت. این کتاب منتخبی است از کتابها، مقالات، مصاحبه ها و نطقهای گاندی . ماهاتما گاندی

من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است . ماهاتما گاندی


ادامه در آدرس زیر :

http://javedane-ha.blogspot.com/2009/08/blog-post_2517.html

کتاب پندار متفکرین از سیما زند

پندار متفکرین
(( مرکز و شرق و غرب جهان ))



همیشه بدنبال تمایز دیدگاه مردم خودمان ( بستر فرهنگی ایران از کشمیر تا مدیترانه ) با مردم شرق و غرب بودم .
تا رسیدم به مطلبی از دکتر محمد مسعود تاجیک که : (( در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .
با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست یافت .
بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .
شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم مصر را برای ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا سازد... ))

دکتر محمد مسعود تاجیک کلید را به من دادند ! . از این رو " کنفوسیوس " را از شرق انتخاب کردم
و از غرب " وین دایر " و از منطقه خودمان هم متفکری جز " ارد بزرگ " مقبول نظرم قرار نگرفت .
حالا در این مجموعه از هر یک 72 جمله انتخاب کرده ام .
فکر می کنم با قیاس آنها به نکات ارزشمندی می توان دست یافت .
خوشحال می شوم نظر شما مخاطب محترم را نیز بدانم .
از همه شما سپاسگزارم .


ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید :

دکتر محمد مسعود تاجیک از ارد بزرگ می گوید

هر چند این مطلب دکتر تاجیک مربوط به دو سال پیش است اما همچنان تازه به نظر می رسد با خواندن آن می توان به نکات تازه تری در مورد متفکر و مصلح کشورمان ارد بزرگ پی برد


ارد بزرگ

{ بررسی جایگاه اجتماعی ارد بزرگ }


دکتر محمد مسعود تاجیک
آذرماه 1386

برای شناخت سریع جوامع بشری چه ابزاری در اختیار ماست؟
شناخت پیشینه و یا داشته های امروز آنها خود زمانی بس دراز می طلبد ، تا بتوانیم به چهار چوب کلی اندیشه حاکم بر آن جوامع پی ببریم .
بسیاری از جوانان معیار شناخت خود را بر اساس داده های بنگاه های سخن پراکنی نهاده اند .
باید گفت : عرصه خبر ما را با معلول ها آشنا می سازد اما علت ها پنهان باقی می ماند
تا نتوانیم علت ها را درست فهمیده و تجزیه و تحلیل کنیم نمی توانیم آینده جوامع را پیش بینی نمایم.
پس عرصه خبر چون به حاشیه ها و بازخوردهای مختلف جوامع گرایش دارد خود به خود نمی تواند ما را به نتیجه درست برساند.
البته بسیاری ساده انگارانه بخاطر آنکه خود را در متن خبرها و شنیدهای رسانه های جمعی می بینند اغلب نمی توانند کاستی های خویش را بپذیرند .
ذات خبر هم به همین نیاز پاسخ می گوید البته بسیار جهت دار و هدفمند!.
آنانیکه با تهیه و ارسال خبر آشنایی دارند می دانند برخورد و انعکاس خبر نباید خارج از اراده و برنامه های از پیش طراحی شده باشد .
از این جهت فرآیند بسیار مشکوک و غیر قابل اعتماد است.
پس سئوال اینست که با این گستره غیر مفید چگونه می توان به شناخت درست و واقعی رسید
جواب این است :
با شناخت درست سرآمدن و متفکرین این جوامع.
در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .
با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست یافت .
بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .
شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم مصر را برای ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا سازد…

اینجا باید یک نکته دیگر را بیفزایم و آن مطلب این است که براستی می توان قدرت و هژمونی هر جامعه ایی را به درجه و قدرت متفکرین آن جامعه مرتبط ساخت ، واضحتر آنکه اندیشمند بزرگتر و قوی تر زاییده جوامع بزرگتر و متعالی تر است.
رشد در جوامع متعالی بسیار دشوار و پیچیده است ، اما این فرآینده در نهایت موجب زایش اندیشه برتری می گردد که گاها جوامع دیگر را نیز تحت تاثیر قدرت خویش قرار می دهد .

به باور من عرصه خبر باعث شده نگاه عمیق به جوامع از نسلهای جدید گرفته شود و کم کم عوام زدگی و سطحی نگری جایگزین نگاه خردمندانه به گیتی شود .
بطور مثال نظریه ها و پندارهای متفکرین می توانند در زیر تعدادی خبر از زندگی خصوصی یک هنرپیشه و یا حتی یک بازیگر فوتبال گم و ناپدید بشود.
از آن جهت که رسانه پاسخگویی نگاه حداکثری جوامع است خود به خود در روزمره گی و عدم بلوغ گرفتار است ، چه برسد به این که از آن خواستار زایش طرح و ایده ای نو باشیم .

این مقدمه کوتاه را بر شمردم تا بتوانم دیدی فرای وضع موجود به شما ارایه نمایم
دیدی که با آن می توان بسیار راحت تر ، اما عمق تر از آنچه می بینیم و می شنویم از جوامع بشری در اختیار داشته باشیم .
یک سال و اندی پیش نظریه بسیار اندیشمندانه ارد بزرگ را دریکی از سایتها مطالعه نمودم . با این نظریه می توان جهان را دوباره ، اما اینبار بسیار روشنتر از گذشته دید.
احساس من این بود ان نظریه بخاطر پایگاه مستحکم نظری خود می تواند خیلی سریع درسطح افکار عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهانی را دگرگون سازد…
اما آنچه رخ نمود بسیار عجیب و دهشتناک است.
بخاطر سکوت خبری این نظریه ، از دید جامعه تا کنون پنهان مانده و در واقع به خاک نشسته است .
تحولات نظری اگر با پشتوانه تجزیه و تحلیل عمومی روبرو نشوند قبل از تولد سقط شده اند.
مگر یک جامعه چند بار و در طی چند سال می تواند از دل بستر خویش ایده های جدید و نو به بار آورد ؟ که در نهایت با عدم کنکاش و نقد و ارزیابی درست، آن را در خواب غفلت خویش به فراموشی بسپرد.

امسال وقتی نظریه " کهکشان بزرگ اندیشه " ارد بزرگ را دیدم شگفت زده شدم ، این نظریه بزرگترین اندیشه دنیای غرب امروز که نظریه " دهکده کوچک جهانی " است را با چالشی جدی روبرو ساخته است که آنهم تنها توسط قسمت کوچکی از رسانه های مدرن اینترنتی منعکس شد.
اما رسانه های تصویری و نوشتاری ما همان برنامه های عوام پسند خویش را دنبال نمودند.

شاید همین مسئله لزوم ایجاد شبکه های بخش های خصوصی را در عرصه رسانه تقویت بنماید اما تا آن زمان چه باید کرد؟!
پاسخ این سئوال را به شما وا می گذارم…
لازم می دانم در این قسمت نگاهی به زندگی ارد بزرگ داشته باشم . تا بدین شکل خود سهمی از کمبودهای عرصه خبر را پوشش دهم .

شناخت درست ارد بزرگ بخصوص در نظریه قاره کهن ، می تواند به شناخت بسیار کلی تر ، و دقیق تری از بنیه فرهنگی و اجتماعی حوزه تمدنی فرهنگ ایران ، از چین تا مدیترانه باشد.
نظریه قاره کهن خواستار اتحاد کشورهای حوزه تمدنی این منطقه از جهان تحت عنوان قاره کهن می گردد . این کشورها عبارتند از : قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، نیمروزی ترین (جنوبی ترین ) بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا نیمروز اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان

و من فکر می کنم این نگاه می تواند برآینده مراودات او با دوستانی همچون مرحوم احمد شاه مسعود و یا اندیشمندان تاجیک باشد.
به شخصه در نظریه قاره کهن او نکته ایی را دیدم که بسیار جالب و عبرت آموز است .
و آن مطلب در مورد داستان جاده ابریشم می باشد.
ارد بزرگ در آنجا شدیدا به این مسئله تاخته و معتقد است این جاده ، راه انتقال دانش و اندیشه ایرانی به چین و کشورهای این حوزه است بطور مثال آنها اندیشه های آیین میترایزم که بعدا سر از کنفسیوس و تائو درآورد و همچنین شاهنامه فردوسی که چهارصد سال پس از حکیم توس در چین باز نویسی و اسامی شخصیتهایش عوض شد و غیره را از ما گرفته اند اما امروز نام محصولی از کشور خود را بر آن نهاده اند !.

او به صراحت می گوید واژه " جاده ابریشم " استعماری است و در واقع آنها می خواهند با اطلاق و رواج واژه مد نظر خود خوی توسعه طلبی خویش را به نمایش بگذارند
او در همان جا می گوید نام این جاده ، "راه فرهنگ ها" ست.
فکر می کنم وزارت امور خارجه ما که هر چند صباحی شهری از ایران را با شهرهای چین تحت همین عنوان "جاده ابریشم" خواهر زاده می کند باید دست نگهدارد.
واژه ها هزاران اندیشه را در پی می آورند و چرا وقتی ما بر روی "خلیج فارس" تاکید می کنیم اینچنین راحت راه تاریخی مرکز جهان تا شرق را به نام شرقی ها می کنیم؟

سخن کوتاه می کنم ، و در انتها امیدوارم عرصه رسانه ما در مسیر خویش تجدید نظر کند .
که اگر اینگونه شود جهان دوباره شاهد زایش نخبگانی فرهمند ، پس از نزدیک به هزار سال دوران رکود اندیشه برتر این سرزمین می گردد…

منبع

ارد بزرگ کیست ؟




آنچه باعث شده است اندیشه های ارد بزرگ مورد توجه جوانان قرار گیرد میل به دگرگونی و تغییر است ارد بزرگ مسیر باروری ملی و بالا بردن جایگاه اجتماعی ایرانیان را در عرصه های داخلی و بین المللی عنوان می کند . او از تلاش بی وقفه در حوزه های گوناگون داخلی یاد می کند که در نهایت به دو تعبیر کاملا آشکار می رسد اول احترام به آزادی و سپس ارزش نهادن به خواسته های ملی است .


ارد بزرگ


در بعد بین المللی او خواستار بهم ریختن شرایط ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک حال حاضر ایران و منطقه است . او معتقد است نقشه قاره های جهان باید دگرگون شود و می گوید اروپا به خاطر پیشینه تمدنی خود که همان یونان باستان است توانست در قالب یک قاره کوچک اما کارآمد مسیر وحدت در حوزه های گوناگون را طی کند حال آنکه آسیا در دست دو حوزه چینی تباران و عربها تقسیم شده و حوزه تمدنی ایران باستان که از کشمیر تا مدیترانه است ناپدید و کم رنگ شده است . او معتقد است باید قاره ایی جدید به نام قاره کهن شکل گیرد که در برگیرنده حوزه تمدن ایران باشد تا ایران بتواند در آن قالب کارکردهای واقعی و تاریخی خویش را به نمایش بگذارد .

ادامه را در آدرس زیر بخوانید :
http://asan.blogsky.com/1388/04/14/post-108/


سخناني زيبا از بزرگان از تالار گفتگوي پارسی فروم


فرگرد خرد و دانش

جام عمر را جز با می دلدادگی به خرد و دانش پر مکن . ارد بزرگ


خرد و دانش ابزار پیراستن اشتباهات است و خردمندان ابزار دونپایگان نمی شوند . ارد بزرگ


خرد در بستری طوفان زده رشد نمی کند


دانش را می آموزی اما خرد ، برآیند اندیشه و آموخته های ماست . ارد بزرگ


تنها آشیانه خرد ، راستی و درستی ست . ارد بزرگ


خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ، او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست . ارد بزرگ

ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید :
http://forum.p30parsi.com/showthread.php?t=8768&page=104

اس ام اس عاشقانه و عارفانه از Song4ir.Com: تالار گفتمان



این مجموعه اس ام اس شامل مجموعه اس ام اس های جدید نیمه دوم مهر ماه هستند که جملات زیبا و عارفانه و عاشقانه ای دارد که پیشنهاد میکنم حتما این اس ام اس های زیبا لذت ببرید




شاخه گلت سالها بود در میان دفترت خوابیده بود ، بی اجازت امروز بیدارش کردم .



همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .



خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند ، تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد .



بریدم بند ناف دلبستگی را با قیچی دلسردی .



رابطه ی قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . (جبران خلیل جبران)



نماز عشق ترتیبی ندارد ، چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستی نیست . (ارد بزرگ)



اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ، او جانشین همه ی نداشتن های من است .



خدا به من زیستی عطا کن که در لحظه ی مرگ ، به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کردم ، سوگوار نباشم .



ارزش وجودی انسان به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد .


ادامه در آدرس زیر :
http://www.song4ir.com/ftopicp-3593.html

ویژگیهای هنری شاهنامه

ویژگیهای هنری شاهنامه
"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد. ارد بزرگ متفکر شهیر کشورمان می گوید : ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود .
ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.
زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.
تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.


تصویرسازی
تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر
***
پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک
***
چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب
و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
موسیقی
موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.
اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
ز غریدن کوس و اسب نبرد
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب

منبع داستانهای شاهنامه
نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.
این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.
اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.
علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهارنظر کرد.
پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.
دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت.
او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.
دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.
دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود.
فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.
از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.

بخش های اصلی شاهنامه
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)
در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.
دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.
پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.
سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.
دوره تاریخی
این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.
در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد


منبع : انجمن تخصصي ماهواره IR3AT
http://forum.ir3at.com/showthread.php?t=23768

تابلو سروده ی فرزانه شیدا-ف.شیدا



تابلوی من دیواریه

پراز گل و قناریه

حتی تو ُ بارون وتو ُبرف

خودش میگه : بهاریه


وقتى نگاهش مى کنم

اشکای قلبم جاریه

قصه داره ! قصه ی عشق!

قصه ی اشک و زاریه!


خاطره ی جدائیه

قصه ی تلخ خواریه

خاطره ی جدا شدن

درد وغم و نداریه


نداشتن عشقی که رفت

قصه ی بی قراریه

کسى آخه نمى دونه

این تابلو... یادگاریه !!!



فـرزانـه شــیدا - ف.شـــیدا

در پنجشنبه 23 مهر 1388 - 06:40



فرزانه شیدا شاعره ی مقیم نروژ که مدتهاست دور از وطن بسر می برد شاعری ست که در سبکهای متعدد و متنوع شعری, به نوشتن اشعار زیادی پرداخته است
در باب اشعار او همین بس که در سبکهای متنوع با دیگر شاعران کلاسیک دوران گذشته و شاعران معاصر چندانی تفاوتی نمی کند واشعارش با طرفداران بسیاری روبرو بوده است
در زمینه شعر نو وترانه نیز به سرودن اشعار پرداخته است که زمانی یاد فروغ زمانی یاد سپهری و گاه خاطره اخوان ثالث را تداعی می کند از دیگر کارهای او ترجمه و نویسندگی ست که در طی سالیان گذشته آثاری از او را که در زمینه ی سخنان بزرگان است شاهده بوده ایم , اولین کتاب او برگزیده ی سخنان اندیشمند ایرانی ارد بزرگ است و عنوان این کتاب ( سخنان ماندگار ) می باشد ایشان دو جلد دیگر از سخنان بزرگان را نیز ترجمه وبا نام های ذرات طلائی یک ، دو و سه در اختیار علاقمندان این آثار قرار داده است درحال حاضر اولین جلد از کتاب بعُد سوم آرمان نامه او که کنکاشی بر اندیشه های ارد بزرگ است به اتمام رسیده این مجموعه یازده جلد است که متن پژوهش های فرزانه شیدا بهمراه اشعارش بر روی فرگردهای آرمان نامه ارد بزرگ می باشد .


وب سایت شبکه جهانی خبر



پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان