مناجات سروده ی فرزانه شیدا
مناجات
من خراباتى ومستم به کجاآیم باز
رو بسوی کِه روم ؟ با کِه بگردم دمساز
رقص وشادی بدلم ّمرد , خدایا تو بگو
به چه ساز تو برقصم؟ چه بخوانم آواز؟؟!!
دست رو سوی تو کردم, زغم ودرد ونیاز
پروبالم تو شکستی ، بده بال پرواز
رومگیر ازمنو... تنها مگذارم درغم
چو توئی بر دل افسرده ی عاشق همراز
بار الهی ! زکجا قصه کنم من آغاز
که دلم پرشده و... قصه دراز است دراز
خانه ویرانه ی عشق و دلم آواره ی غم
یاربا ! خانه ی دل را تو دگرباره بساز
دلم از درد وغم عشق به جان آمده باز
اشک غلطان بچکید از رخم ورفت به ناز
بغض غم بسته گلویم.. . شده ام پر فریاد
یار رفته زبرم ! با که بگویم این راز؟؟!!
سوی این خسته نگاهی ز محبت انداز
که گرفتاری من نیست بجز شیب وفراز
همه دم باتو مناجات ودعا غرق به اشک
همه شب باتو به سجاده ی پرمهر نماز
ایزدا دست مرا گیر ورهان ازغم ودرد
یار را سوی من آور
عشق را جاوید ساز
********
۱۳۵۹ - فرزانه شیدا
نظرات