در مورد کورش پادشاه هخامنشی
درباره ابرمرد تاریخ ایران و جهان، پدر ملتها، مسیح تورات و ذوالقرنین قرآن، سخنان نهفته، بسیار میباشد. در اینجا فهرستوار به نکتههایی اشاره میکنم که چندان به بررسی کشیده نشده است:
۱. یکی از بهترین آگاهیها درباره آیین و جهانبینی کورش بزرگ، پیکره ایشان در پارسه میباشد. در سدههای پیش بر فراز تندیس، به خط میخی نام کورش را نگاشته بودند که اینک در دسترس نیست و از پیکره، کنده شده است. این آگاهی را وامدار کسانی چون مادام دیولافوا هستیم که در سفر خود به ایران، تندیس شاهنشاه هخامنشی را نقاشی کرد. برخی از نویسندگان بدون توجه به این نکته، تندیس یادشده را «فرشته بالدار!!» میخوانند.
مایه نگرانی و افسوس است که نگارههایی از کورش بزرگ رواج یافته که بر سر ایشان، کلاهی مانند کلاهخود موتورسواران نهادهاند و یک ستاره که مانند آرم و نماد آمریکاست، در بغل این کلاه ساختگی، خودنمایی میکند.
افسر کورش هخامنشی برگرفته از آیینی مغانه میباشد که در مصر نیز راه یافته بود و نمونهای از آن به جای مانده است. (بنگرید به کتاب: سکندر و دارا/ استاد بهروز). گیسوان شقیقه را بلند میکردند و پس از بافتن، به گونهای در پشت گوش میپیچاندند که بسان شاخ قوچ میشد. آن ستارهای که شما میبینید در واقع موهای بافته شده بود! این رسم مغانه را امروزه در میان خاخامهای یهودی میتوان دید که موهای شقیقه را میبافند و البته نمیپیچند.
۲. در دست راست شاهنشاه چوبدست شاهی (اشترای جمشید) به چشم میخورد که امروزه محو شده است. همانند آن در نگارههای زرتشت میباشد و شاید هم بَرسَم (شاخه مقدس) بوده است.
۳. بر فراز افسر شاه، سه گوی را نهاده بودند. تاکنون کسی به چیستی این گویها پی نبرده است. من گمان میکنم که اینها مروارید هستند؛ یکی از نمادهای آیین مهر که در نوشتارهای رمزآمیز عیسوی نیز یاد شده است. در سرودهای به زبان سریانی خطاب به عیسا، او را به مروارید همانند کرده و گفته است: بزرگ است شکوه تو؛ در آن تاجی که تو را نشاندهاند، همانند نداری.
در «تاق بستان» نیز فرشتهای دارای دیهیم مروارید نشان بوده و فرشته دیگر، پیالهای پر از مروارید دارد. (بنگرید به: جستار درباره مهر و ناهید/ م. مغدم). نگارهای از یک شاهین هخامنشی نیز سه مروارید (یکی روی سر و دو تای دیگر در چنگالها) را نشان میدهد. آیا این عقاب همان لقب کورش بزرگ در تورات، یعنی«شاهین شرق» میباشد؟
۴. مرواریدها بر روی گل نیلوفر جای دارند که این گیاه نیز از ارجمندترین نمادهای میتراییسم به شمار میرود. در تندیسکی از آلمان میبینیم که ایزد میترا از میان نیلوفر زاده میشود. در جشن مهرگان، موبدموبدان در خوانچهای که نزد شاه میبرد، گل نیلوفر مینهاد.
۵. زیرسازه افسر شاهنشاه کورش، شاخهای قوچ است که هرکدام به سوی مخالف دیگری کشیده شده و همسو نیستند. در انجیل، قوچ نشانه خدایی، و بز نشانه اهریمنی است. در تورات (پیشگوییهای دانیال) پادشاهی کورش به گونه قوچ، و الکساندر مقدونی به چهره بز نموده شدهاند. در بنایی ویران، نزدیک به آرامگاه کورش بزرگ، که آن را آتشکده میدانند، روی برخی سنگها نقش شاخ قوچ دیده میشود.
۶. چهار بالی که پیکر کورش را پوشانده، نشانه سروری بر چهار گوشه جهان میباشد و نیز سخن از آن دارد که خدایگان کورش هخامنشی به درجه ایزدان رسیده است. در تورات (کتاب اشعیای نبی) میخوانیم که خداوند کورش را مسح کرده و روح ایزدی در اوست. کورش پرتو و فروغی برای انسانهاست و خدا او را بسیار دوست دارد. یادآور میگردم که نام کورش همریشه با «خور» و به معنای روشنیبخش است.
۷. پایه آرامگاه کورش بسان زیگورات، و آن تابوت بزرگ سنگی با تاق شیبدارش، نمایهای از مهرازی (معماری) ناهیدپرستی میباشد. آناهیتا و میترا از ایزدانی بودهاند که در کنار اهورامزدا در سنگنبشتههای هخامنشی، یاد گردیدهاند. آرامگاه دارای هفت (عدد مقدس و نشانه هفت ایزد ـ سیاره) پله میباشد.
[برای آگاهی بیشتر بنگرید به کتاب: منم کورش شاه جهان/ انتشارات آشیانه کتاب]
۱. یکی از بهترین آگاهیها درباره آیین و جهانبینی کورش بزرگ، پیکره ایشان در پارسه میباشد. در سدههای پیش بر فراز تندیس، به خط میخی نام کورش را نگاشته بودند که اینک در دسترس نیست و از پیکره، کنده شده است. این آگاهی را وامدار کسانی چون مادام دیولافوا هستیم که در سفر خود به ایران، تندیس شاهنشاه هخامنشی را نقاشی کرد. برخی از نویسندگان بدون توجه به این نکته، تندیس یادشده را «فرشته بالدار!!» میخوانند.
مایه نگرانی و افسوس است که نگارههایی از کورش بزرگ رواج یافته که بر سر ایشان، کلاهی مانند کلاهخود موتورسواران نهادهاند و یک ستاره که مانند آرم و نماد آمریکاست، در بغل این کلاه ساختگی، خودنمایی میکند.
افسر کورش هخامنشی برگرفته از آیینی مغانه میباشد که در مصر نیز راه یافته بود و نمونهای از آن به جای مانده است. (بنگرید به کتاب: سکندر و دارا/ استاد بهروز). گیسوان شقیقه را بلند میکردند و پس از بافتن، به گونهای در پشت گوش میپیچاندند که بسان شاخ قوچ میشد. آن ستارهای که شما میبینید در واقع موهای بافته شده بود! این رسم مغانه را امروزه در میان خاخامهای یهودی میتوان دید که موهای شقیقه را میبافند و البته نمیپیچند.
۲. در دست راست شاهنشاه چوبدست شاهی (اشترای جمشید) به چشم میخورد که امروزه محو شده است. همانند آن در نگارههای زرتشت میباشد و شاید هم بَرسَم (شاخه مقدس) بوده است.
۳. بر فراز افسر شاه، سه گوی را نهاده بودند. تاکنون کسی به چیستی این گویها پی نبرده است. من گمان میکنم که اینها مروارید هستند؛ یکی از نمادهای آیین مهر که در نوشتارهای رمزآمیز عیسوی نیز یاد شده است. در سرودهای به زبان سریانی خطاب به عیسا، او را به مروارید همانند کرده و گفته است: بزرگ است شکوه تو؛ در آن تاجی که تو را نشاندهاند، همانند نداری.
در «تاق بستان» نیز فرشتهای دارای دیهیم مروارید نشان بوده و فرشته دیگر، پیالهای پر از مروارید دارد. (بنگرید به: جستار درباره مهر و ناهید/ م. مغدم). نگارهای از یک شاهین هخامنشی نیز سه مروارید (یکی روی سر و دو تای دیگر در چنگالها) را نشان میدهد. آیا این عقاب همان لقب کورش بزرگ در تورات، یعنی«شاهین شرق» میباشد؟
۴. مرواریدها بر روی گل نیلوفر جای دارند که این گیاه نیز از ارجمندترین نمادهای میتراییسم به شمار میرود. در تندیسکی از آلمان میبینیم که ایزد میترا از میان نیلوفر زاده میشود. در جشن مهرگان، موبدموبدان در خوانچهای که نزد شاه میبرد، گل نیلوفر مینهاد.
۵. زیرسازه افسر شاهنشاه کورش، شاخهای قوچ است که هرکدام به سوی مخالف دیگری کشیده شده و همسو نیستند. در انجیل، قوچ نشانه خدایی، و بز نشانه اهریمنی است. در تورات (پیشگوییهای دانیال) پادشاهی کورش به گونه قوچ، و الکساندر مقدونی به چهره بز نموده شدهاند. در بنایی ویران، نزدیک به آرامگاه کورش بزرگ، که آن را آتشکده میدانند، روی برخی سنگها نقش شاخ قوچ دیده میشود.
۶. چهار بالی که پیکر کورش را پوشانده، نشانه سروری بر چهار گوشه جهان میباشد و نیز سخن از آن دارد که خدایگان کورش هخامنشی به درجه ایزدان رسیده است. در تورات (کتاب اشعیای نبی) میخوانیم که خداوند کورش را مسح کرده و روح ایزدی در اوست. کورش پرتو و فروغی برای انسانهاست و خدا او را بسیار دوست دارد. یادآور میگردم که نام کورش همریشه با «خور» و به معنای روشنیبخش است.
۷. پایه آرامگاه کورش بسان زیگورات، و آن تابوت بزرگ سنگی با تاق شیبدارش، نمایهای از مهرازی (معماری) ناهیدپرستی میباشد. آناهیتا و میترا از ایزدانی بودهاند که در کنار اهورامزدا در سنگنبشتههای هخامنشی، یاد گردیدهاند. آرامگاه دارای هفت (عدد مقدس و نشانه هفت ایزد ـ سیاره) پله میباشد.
[برای آگاهی بیشتر بنگرید به کتاب: منم کورش شاه جهان/ انتشارات آشیانه کتاب]
روزهای سخت :
بانو کاساندان نزد فرزند خویش کمبوجیه آمد و گفت : پدرت مدتهاست تا دیر وقت درگیر رایزنی با رایزنان دربار است و من از این همه کار او نگرانم . تن درستی پادشاه فراتر از هر چیز دیگریست . کمبوجیه نزد پدر خویش ، فرمانروای ایران کوروش آمد و دید سخت در اندیشه است و رایزنان از آنچه رخ می دهد می گفتند . پس از پایان کار فرزند رو به پدر کرد و گفت مادر از این همه کار شما نگران است پدر گفت : روزهای سخت امروز ، فر بسیاری برای بهروزی میهنمان در پی دارد و این ارزشی بیش از تن درستی دارد .
تلاش ها و از خودگذشتگی کورش بزرگ باعث شد امروز اینگونه شیفته او باشیم . همانگونه که ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید : روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت .
نظرات