شعر"دل در برابر دل!"-مویسات
چشم در برابر چشم؟
نه،دل در برابر ِدل!
بر چراغ ِدل که دست کشیدی
غول ِعشق ازآن خارج
وسر به فرمانت نهاد
تنت را گفتی فرش ِدلم خواهی کرد
و دلت را عرش آن
حجله ی ِسینه را آذین می کنی
و بر دروازه ی ِآغوش
طاق نصرتی برای استقبال..
با نی لبک ِ سحر آمیز ِسخن
مُلک ِسلیمان ساختی
و بلقیس ِدل را گرفتار کردی و رفتی..
چشم در برابر چشم؟
نه،دل در برابر ِدل!
دل،کوله بارش را بست
آماده ی ِرفتن پی ِتو
حالش،شوقی از حد فزون
که توان ِهر حرفی از من می ربود
مصمم بود و عازم
کاسه ی ِآبی،آغشته با اشکم در دستم
بوسیدم و بوییدم
آن بهار ِهنوز از بستر ِزمستان بر نخاسته
آب را ریختم به امید..
و او رفت و..
چشم در برابر چشم؟
نه،دل در برابر ِدل!
صحرانشینان بادیه
از مُلک ِ بر باد رفته یی می گفتند
از سرگردانی در صحرای ِ سینایی
از گرفتاران ِ سراب ِکلامی
از استخوانهای ِتراش خورده ی ِ مردانی
با منقار ِ لاشخورهای ِنگاهی
و داستان ِدلی
که با قربانی ِخود
باران را آورد
و از سرسبزی ِسترون سر زمینی
چشم در برابر چشم؟
نه،دل در برابر ِدل!
داستان صحرانشینان
کینه را بر من مسلط می کند
و انتقام را در من شعله ور
کابوس ِهر شبم
آتش زدن آبادی ِدل توست
- که آباد از خون ِدل من شده-
سحرگاهان امّا
نسیم ِنوای ِدلم وزیدن می گیرد
و آرامم می کند:
"اگر دل در برابر دل بود،
هیچ دلی در سینه ها باقی نمی ماند..
هیچ دلی..."
نظرات
قلم اشعارتان تا همیشه سبز وجاوید باشد ومانا باشید وموفق.
از حضور همواره سبز شما گرامی و نظر لطف و محبتهای شما یار شفیق یک دنیا ممنونم.
آرزو می کنم همواره شاد و پرانرژی باشید.
داشتن دوست خوب نعمتی ست بزرگ و من خدا را سپاس می گویم از اینکه نعمتی چون شما نصیبم کرد.
هر کجا که هستید دنیا به کامتان باشد و آرزو می کنم به مراد دلتان برسید.