از دیالکتیک فیلسوف اُرُد بزرگ تا نظریات فلسفی او
۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه
۱۳۸۹ آذر ۲, سهشنبه
سخنان حکیم ارد بزرگ در مورد دلدادگی
1. دلدادگی همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . حکیم ارد بزرگ
2. دلدادگی چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . حکیم ارد بزرگ
3. نماز دلداده ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . حکیم ارد بزرگ
4. هیچ گاه دلدادگی به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم ناامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است . حکیم ارد بزرگ
5. کمک به همگان ، دلبستگی و دلباختگی برجستگان است . حکیم ارد بزرگ
6. دلدادگی نباید آدمی را به گوشه نشینی وادار کند ، این شیفتگی باید توان پرتاب انسان به سوی آرمان های راستین را داشته باشد . حکیم ارد بزرگ
7. دلباختگی ، خواستی جاودانه است ، هر کششي دلدادگی نيست . حکيم ارد بزرگ
8. دلدادگی تنها با از خودگذشتگي ارزش مي يابد . حکيم ارد بزرگ
9. دلدادگی ، خشن ترين مردان را هم ، آرام و رام کرده است . حکيم ارد بزرگ
10. دلدادگی را از زندگي بگيريم ، تنها و آواره ايم . حکيم ارد بزرگ
11. خود را تا هنگاهی همراه داری که دلداده نشده ایی ، دلبسته با خویشتن خویش بیگانه است . حکیم ارد بزرگ
12. دلدادگی و شیفتگی باید توان آن را داشته باشد که مهر و مهربانی نهفته در درون ما را بیدار و جاری سازد . حکیم ارد بزرگ
13. آدمهای کوچک همه چیز را سیاه و سپید می بینند ، تنها دلباختگی است که ما را نرم می سازد و نمی گذارد در برابر تندبادها بشکنیم . حکیم ارد بزرگ
14. آدمیان فرهمند ، دلدادگی را همواره در درون خویش جاری می بینند . حکیم ارد بزرگ
15. تنها وادادگی و سستی ، شیفتگی و دلباختگی را از ما دور می کند چرا که براستی دلدادگی نامیراست . حکیم ارد بزرگ
سخنان زیبا و ارزشمند حکیم ارد بزرگ در مورد مهربانی
1. سوگند به مهر که هيچ انديشه ايی بی آن توان ايستايی ندارد . حکيم ارد بزرگ
2. زيبايی در مهربانی است . حکيم ارد بزرگ
3. ماندگارترين نوا ، آهنگ مهربانی است . حکيم ارد بزرگ
4. مهری ماندگار مي ماند ، که در آن ادب و برخورد درست هويدا باشد . حکيم ارد بزرگ
5. مردي که نفس و مهر يک زن همراهي اش نمی کند ، همواره خويشتن را می خراشد . حکيم ارد بزرگ
6. مهر و مهربانی درخشش باورهای پاک درون آدميان است . حکيم ارد بزرگ
7. پاکترین آرزوها ، در سینه مهربانان است . حکیم ارد بزرگ
8. آدمیان تنها با مهر ، به یکدیگر گره می خورند . حکیم ارد بزرگ
9. بی هيچ چشم داشتی ، همواره مهربان باش . حکيم ارد بزرگ
10. درازای زندگی در بخشندگی و مهربانی است . حکيم ارد بزرگ
11. تنها نوای آموزگارانی در سینه شاگردان جاودانه می ماند که نوای مهربانی سر می دهند . حکیم ارد بزرگ
12. کسانی که از درون مهربان خویش دور شده اند همواره زندگي را بر خود سخت می کنند . حکيم ارد بزرگ
13. آواز مهربانی از هر سنگ نگاره ی ماندگار تر است . حکیم ارد بزرگ
14. خوی مهربان ، ریشه در سرشت گل ها دارد . حکیم ارد بزرگ
15. مهربانی گرامی ترین خوی آدمیست . حکیم ارد بزرگ
16. هیچ دری به روی مهربانان بسته نخواهد ماند . حکیم ارد بزرگ
17. مهربان باش تا هرگز تنها نشوی . حکیم ارد بزرگ
18. مهربانان را باید ستایش نمود . حکیم ارد بزرگ
19. مهربانان دستان نوازشگر آسمانند . حکیم ارد بزرگ
20. برگزیده ایی ، چرا که با دلی خونین از نامردمی ها ، باز هم مهربانی و همراه ... حکیم ارد بزرگ
21. براستی مهربانان ، فرمانروایان گیتی اند . حکیم ارد بزرگ
22. جهان مهربان است ، به یاد آر بارش باران را ، که تپش زندگی و مهربانیست . حکیم ارد بزرگ
23. مهربانان ، از بد اندیشان می گذرند و با نوای پاکان روزگار ، همراه می گردند . حکیم ارد بزرگ
24. خوبان در میانه مردم اند و پیش از آنکه نوای بینوایی برخیزد غمخوار و پرستارش می گردند . حکیم ارد بزرگ
25. مهربانان شادی آفرینند . حکیم ارد بزرگ
26. مهربانان ، سرشت آسمانی و پاک خویش را به نمایش گذاشته اند . حکیم ارد بزرگ
27. دلباختگی ، پرواز بلند مهر است ، پس دلدادگان را باید ستود که مهربانی تنها پناه آنهاست . حکیم ارد بزرگ
28. رستگاری در مهربانی است . حکیم ارد بزرگ
29. آیا ما مهربان هستیم ؟! آنگاه که در هنگامه دیدار نزدیکان و یا رهایی از رنج و سختی ، جانداری را سر می بریم و با ریختن خونش و خوردن گوشتش جشن می گیریم ؟ به جای این کارها درخت بکاریم ، نان و شیرینی ببخشاییم و دستگیر تنگدستان بوده و براستی مهربان باشیم. حکیم ارد بزرگ
30. مهرورزان نان و شیرینی می بخشایند ، گیاهی بر زمین می کارند ، با گفتار شیرین و شادی بخش خود ، لبخند را بر چهره همگان می آورند . حکیم ارد بزرگ
31. خوشبخت کسی است که در او مهر و دوستی لانه دارد . حکیم ارد بزرگ
32. آنکه همراه است و یاور ، هر نفس اش بهایی بی انتها دارد . حکیم ارد بزرگ
33. تنها راه ماندگاری هر کشش دوستانه ایی ، رسیدن به ساختاری یگانه است . حکیم ارد بزرگ
34. دوستی تنها برآیند نیاز ما نیست ، از خودگذشتگی نخستین پایه دوستی است . حکیم ارد بزرگ
35. دوستی بیش از اندازه همانند دشمنی ترسناک است . حکیم ارد بزرگ
36. هیچ دوستی بهتر از تنهایی ، برای اندیشمندان در هنگامه بالندگی و پختگی نیست . حکیم ارد بزرگ
37. برای آنکه دوستیمان پا برجا بماند بهتر است همواره میانمان بازه ایی باشد . حکیم ارد بزرگ
38. اگر می خواهی دوستی ات پا برجا بماند ، هیچ گاه با دوستت همباز مشو . حکیم ارد بزرگ
همباز : شریک
39. به ارزش نگاه دوست زمانی پی می بری ، که در بند دشمنان و بدسگالان باشی . حکیم ارد بزرگ
40. دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار بر تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد بود . حکیم ارد بزرگ
41. هیچ گاه هماورد خویش را کوچک مپندار ، چون او بهترین دوست و انگیزه پیشرفت و پویش است . حکیم ارد بزرگ
42. خموشی در برابر بدگویی از دوستان ، گونه ای دشمنی است . حکیم ارد بزرگ
43. دوستی و مهر ، امید می آفریند ، و امید نیاز زندگیست . حکیم ارد بزرگ
44. کسی که در درون دوست ، در پی خود می گردد ، هیچ گاه او را نخواهد شناخت . حکیم ارد بزرگ
45. دوستان زیاد برای یک نوجوان ، همانند آشیانه ساختن دهها کلاغ ، بر تاج نهال گلی نازک است . حکیم ارد بزرگ
46. کاشانه ایی که جایگاه دوستان کوچه و بازار شد ، نوای گریه ها در سینه دارد . حکیم ارد بزرگ
47. دوستی با کسی که باورهایت را نمی پذیرد به جایی نخواهد رسید . حکیم ارد بزرگ
48. مهر و سخنی که در یک شاخه گل است ، در سبد سبد شکوفه نیست . حکیم ارد بزرگ
49. سنگدلی ، تنهایی به بار می آورد . حکیم ارد بزرگ
50. خوشرویی هدیه ای است ، که کادو ندارد . حکیم ارد بزرگ
51. خوشرویی ، دارایی با ارزشی است. حکیم ارد بزرگ
52. جام زندگی را تنها با می ، مهر و دوستی پر کن . حکیم ارد بزرگ
۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه
آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه می دهد . ارد بزرگ
خنده در ورای خود رازها در سینه دارد . ارد بزرگ
خنده طبیعی زیباست و نوای زندگیست . ارد بزرگ
Le sourire
Celui qui sourit, offre la joie à tous. Orod le grand
Le rire a beaucoup de secret au delà de soi. Orod le grand
Le rire naturel est très beau, c’est la mélodie de la vie. Orod le grand
تاق خسروانی، یادگار شکوه ایران باستان، با بی توجهی عراق، روز به روز به پایان خود نزدیکتر میشود. پرسش اینجاست، کشورمان تا کنون برای حفظ این میراث ایرانی، چه کرده است؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، روزانه ایرانیان بسیاری با هدف زیارت به کشور عراق سفر میکنند، با وجود این، درصد اندكی از آنان حتی میدانند یکی از با شکوه ترین آثار معماری ساخته دست پدرانشان، در این کشور واقع است.طاق كسری یا تاق خسرو (ایوان مدائن)، در شهر مدائن و در 35 كیلومتری جنوب بغداد در استان دیاله قرار گرفته است و به نظر میرسد اتفاق بدی نمیافتد اگر تورهای زیارتی و سیاحتی که وظیفه گرداندن ایرانیان را بر عهده دارند، تدابیری بیندیشند که ایرانیان بتوانند از تاق خسروانی نیز دیدن کنند.این کار دو مزیت دارد: نخست اینکه ایرانیان زائر، با تاریخ کشورشان نیز بیشتر آشنا میشوند و دوم اینکه عراق در صورت افزایش شمار بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی مجبور میشود حفظ و مرمت و رسیدگی به زیرساختهای گردشگری این اثر تاریخی ایرانی را جدی تر بگیرد.تا هنگامی که خودمان جهت حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی سرزمینمان کوشا نباشیم، نه تنها دیگران برای حفظ و نگاهبانی از داشتههای فرهنگیمان دل نمیسوزانند، چه بسا (با تجربهای که در این زمینه وجود دارد)، در جهت نابودی هر آنچه در منطقه به نام آثار ایرانی وجود دارد، همه ابزارهای خود را به کار گیرند.به جایی بر نمیخورد اگر از بودجههای هنگفتی که برای سازندگی عراق سرازیر میشود، مبلغ ناچیزی نیز به حفظ، نگهداری و مرمت طاق کسری و توسعه زیرساختهای گردشگری این بنای ایرانی اختصاص یابد.
• نابودگران تاریخی طاق کسریخوشبختانه توده مردم عراق با توجه به ریشههای مشترک تاریخی با ایران، هیچگاه درصدد نابودی آثار ایرانی کشور خود نبوده و نیستند. مشکل اصلی در این زمینه، حکومتهای نژادپرست و خودکامه و افراد متعصبی هستند که با ایران و ایرانی دشمنی و کینه تاریخی دارند؛ دشمنی و کینهای که باید از لحاظ جامعه شناسی، درباره آن کنکاش تاریخی صورت گیرد.هارون الرشید، خلیفه عباسی کوشید طاق کسری را کاملا ویران کند، ولی در انجام هدف خود ناکام ماند.• صدام و تلاش برای نابودی کاخ خسروانیتاق خسرو تا اواخر حكومت رژیم بعث عراق، به عنوان یكی از مهمترین تفریحگاههای اعراب شناخته میشد، اما رژیم بعث كه تاب این استقبال را نداشت، اقدام به تخریب بیشتر این مكان كرد.نخست به دستور صدام، موزه ای از عكس های وی به شیوه ای مدرن نزدیك این مجموعه تاریخی ساخته شد كه هدف از آن، تغییر مكان تجمع مردم از ایوان مدائن به آن مكان بود. اما این موزه نتوانست جایگاه باارزش ایوان مدائن را نزد مردم تغییر دهد؛ از این رو صدام دستور تخریب برخی مكانها و دیوارهای باستانی این مجموعه را صادر كرد.
این جنایتکار نژادپرست حتی در نوشتههای سنگی قدیمی مجموعه نیز دست برد و به عمد، اسم خود را وارد آنها كرد تا با خدشه دار كردن این مجموعه تاریخی، مردم را از تجمع در آن باز دارد. این عمل وی سبب شد تا یونسكو، با ارسال نامه ای از این اقدام دولت عراق شكایت كرده و پس از آن، طاق كسری و ایوان مدائن را از فهرست آثار ثبت شده یونسكو حذف كند.پس از مدتی، رژیم بعث، سفر به این مكان را ممنوع اعلام كرد و با گذشت یك سال از منع سفر به آن، صد و هفتاد نفر از متخلفان را به جرم رفتن به این مكان، اعدام كرد. پس از این واقعه، این مكان متروك باقی ماند و هیچ اعتنایی به آن نشد و روز به روز بر فرسودگی و خرابیهای آن افزوده شد.• تاق خسرو و تروریستهای فرهنگیدر پی تصرف عراق به دست نظامیان آمریكا و هم پیمانانش در سال 2003، آسیبهای بسیاری به این مكان وارد شد؛ به گونه ای كه در پی درگیریهای پیاپی نظامیان خارجی با نظامیان بعثی، این مكان نیز هدف گلوله و بمب های دو طرف قرار گرفت. این در حالی بود كه پس از آن، امكان سفر به این مكان برای مردم مهیا شده بود و رونق از دست رفته، به تدریج دوباره به آن باز میگشت.با شروع فعالیت گروههای تروریست در عراق، وضع مجموعه ایوان مدائن باز هم بدتر شد. در ماه فوریه 2005، تروریستها با انجام یك عملیات تروریستی، قسمتی از ایوان مدائن را تخریب كردند كه از آن به عنوان بزرگ ترین آسیب به این مجموعه پس از اشغال عراق یاد شده است.
در پی اعلام خطر نابودی این مجموعه تاریخی ارزشمند در عراق، مقامات میراث فرهنگی ایران اعلام كردند قصد دارند با كمك یونسكو، این مكان تخریب شده را بازسازی كنند و دوباره آن را به جمع آثار ثبت شده در اسناد میراث فرهنگی یونسكو بازگردانند.بر خلاف انتظار، این عمل پسندیده ایرانی ها را اعراب افراطی و تندرو، مداخله در امور عراق و راهی برای حاكمیت بر این كشور تعبیر كردند؛ به گونه ای كه یكی از پایگاههای اینترنتی عرب، موسوم به الصوت العروبه نوشت: «ایرانیها با كمك سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات خود، به بهانه بازسازی ایوان مدائن كه یادآور ستیز پیشینیان آنها ضد پیغمبر اسلام (ص) است، می خواهند عراق را به تصرف خود درآورده و یاد و خاطره سلسله گذشتگان كفار خود را زنده كنند.»البته مقامات عراقی نه فقط تا كنون پاسخ منفی به مقامات ایرانی نداده اند، بلكه حاضر به همكاری و ادامه مذاكرات با مقامات ایرانی در این باره نیز شده اند. البته این مذاكرات به سبب وجود ناامنی در عراق به تعویق افتاده است. اما مقامات عراقی اطمینان داده اند كه به حرفهای مغرضانه برخی رسانه های عربی گوش نخواهند داد و با كمك ایرانیان، میراث فرهنگی خود را كه مشتركات زیادی با ایرانیان دارد، بازسازی و زنده خواهند كرد.
• چیستی تاق خسروانی...طاق کسری (تاق خسرو) یا ایوان مدائن، کاخ پادشاهان ساسانی در شهر «اسبانبار» در ساحل خاوری رود دجله و از مهم ترین سازه های دوران ساسانیان است، محلی که در شهر مدائن در 35 كیلومتری جنوب بغداد کنونی در استان دیاله که از استانهای مرزی و شرقی عراق است، قرار گرفته است.بیشتر گمان می شود که طاق کسری در تیسفون جای دارد، ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می دادند. طاق اصلی این کاخ، بلندترین طاق خشتی ساخته شده به دست انسان است. بلندای این طاق 35 متر، پهنایش 25 متر و درازایش 50 متر است.بنا بر آنچه در نوشتار پهلوی خدای نامگ آمده است، این کاخ به دستور شاپور اول ساخته شده است.بسیاری نیز ساخت این کاخ را به نوشیروان بزرگ، شاه مشهور و مقتدر ساسانی نسبت میدهند.برخی نیز اینچنین میگویند که تاریخ ساخت این بنا، به زمان اشكانیان باز میگردد كه در زمان ساسانیان به دستور انوشیروان ساسانی بازسازی و توسعه یافته است.گفتنی است شیوه معماری این بنا پارتی است.مدائن در حقیقت همان تیسفون، پایتخت سلسله ساسانی است كه با حمله اعراب و تصرف آن به دست آنها، به مدائن تغییر نام یافت.این شهر در روزگار خود، از چنان زیبایی ای برخوردار بود كه اعراب ساده سپاه اسلام وقتی آن را فتح كردند، به چنان حیرتی دچار شدند كه گفتند تیسفون همان بهشت موعودی است كه پیغمبر وعده اش را به ما داده بود !پس از آن، این شهر تبدیل به تل ویرانه ای شد كه زیبایی گذشته خود را هرگز باز نیافت.این كاخ پس از حمله اعراب، به كلی نابود شد و جز ویرانه های طاق آن كه ارتفاعی در حدود 70 متر دارد و شماری از دیوارهای كاخ هیچ چیز باقی نماند.در گذر زمان، شهر پویایی خود را باز یافت. قرنها بعد، این مكان به یك تفرجگاه زیبا برای مردم تبدیل شد كه همه ساله پذیرای خیل عظیمی از مردم عراق بود كه با وجود هوای بسیار خوش و باغ های وسیع به آنجا سفر كرده و وقت خود را در كنار بقایای طاق كسری و دیوارهای اطراف آن می گذراندند.مردم عراق و اعراب منطقه از این بنا نه به سبب پیشینه تاریخی، بلكه به علت سندیت اسلامی آن مبنی بر اینكه روزی كه پیامبر اسلام (ص) به دنیا آمد، طاق بلند آن شكاف خورد، از آن یاد می كنند.طاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق حالیه، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده است؛ طول و عرضش را به ترتیب حدود 365 و 275 متر تخمین زدهاند. این ایوان در محله جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود.در مجاورت طاق، چهار دسته ویرانه مشاهده میشود که جالب ترین آنها تلّی است معروف به حرم کسری؛ این ویرانه ها جزء ایوان کسری بوده است. به فاصلهٔ حدود ۴۶۰ متری جنوب شرقی طاق، بقایای ساختمان هایی مشاهده میشود که تا گوشهٔ دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ وحش بوده است، امتداد دارد.در فاصله حدود 190 متری جنوب غربی بستان، تلی به ارتفاع 6 الی 5/ 7 متر واقع است که قاعده اش چهارگوش است. معروف به تل الذهب (تل طلا) یا خزانهٔ کسری است و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزائن خود ساخته بوده است.طاق کسری که بزرگترین و نظرگیرترین یادبود عظمت گذشته تیسفون است، در وسط ویرانههای مدائن قرار دارد.• فردوسی پاکزاد و تاق خسروانفردوسی در شاهنامه خود پس از اشاره به داستان ساخت این بنای باشکوه، چنین میگوید که در برابر ایوان تیسفون، پرده بسیار مجللی آویزان شده بود جواهرنشان که پس از یورش اعراب توسط مهاجمان، قطعه قطعه و میان آنها تقسیم شد.هنگامی که کاخ تسیفون برپا بود، در روز بار عام، شاهنشاه روی تخت طلای خود مینشست و چون تاجی که باید برسر بگذارد، بسیار سنگین بود، آن را به زنجیری از طلا در بالای سر شاهنشاه از بالای طاق، طوری آویزان میکردند که در بالای سر وی قرار گیرد. (همین کارها را در همین اواخر برای پادشاهان قاجاریه انجام می دادند و این نشانه این است که این رسوم، از دهان به دهان تا دوره های جدید ادامه یافته است)سپس اعیان و طبقات مختلف امپراتوری در بیرون پرده، صف میکشیدند و طی مراسمی، پرده را کنار میزدند و شاهنشاه ایران باشکوه و جلال مخصوصی روی تخت خود پدیدار میگشت و به طبقات مختلف بار می داد.
• هان ای دل عبرت بین ...و چه خوش گفت خاقانی به شاهان و رهبران خودکامه همه اعصار تاریخ، هنگامی که شکوه بر باد رفته تاق خسروان را مشاهده کرد:هان ای دل عبرت بین از دیده نظر كن هانایوان مدائن را آیینه عبرت دان.. مست است زمین زیرا؛ خورد است به جای میدر كاس سر هرمز، خون دل نوشروانكسری و ترنج زر، پرویز و تر زرین بر
بر باد شده یكسر، با خاك شده یكسان
۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
دو جمله قابل تامل از ارد بزرگ

همیشه پشت هر مرد پیروز ، دست و یا خنجر ! یک زن را می توان دید ! . «ارد بزرگ»
دوست داشتن و دوست داشته شدن ، نیازیست همیشگی . «ارد بزرگ»
۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه
ترور شخصیتی لطیف پدرام و تلاش برای حذف کامل او

متاسفانه این روزها افغانستان مسیر دهشتناکی را طی می کند که پایانی شوم را رقم خواهد زد . پس از پایان جنگ های گسترده با طالبان و شبه نظامیان عرب و پاکستان ... افغانستان به جای حرکت به سوی دموکراسی و مردمسالاری دچار دگم اندیشی قبیله یی گشته و اکنون پشتونها با تکیه بر اهرمهای تاریخی و شبه قانونی خویش ، موتور مردمسالاری را در افغانستان خاموش نموده و باند بازی و قبیله گرایی را در دستور کار خویش قرار داده اند . حذف یاران احمدشاه مسعود از همه مصادر امور دولتی به حذف پارلمانی نیز رسیده است . اکنون اشخاص آزاد اندیشی همچون "لطیف پدرام" مورد حمله حامد کرزی و ایل و تبار پشتونش قرار گرفته تا آرای او را باطل کنند خفقان سیاه در افغانستان قبیله ایست و پشتونها از قدرت حتی برای لحظه ایی هم چشم نمی پوشند .
پشتونهای تندروی حامی کرزی دشمن زبان فارسی و تاجیکها هستند و شخصی همانند "لطیف پدرام" که استاد زبان فارسی و شاعری درد آشناست برای پشتونهای عاشق قدرت ، همچون خاری در چشم است .
حمله به لطیف پدرام از چند سو بوده است اول تروریست ها او را در پکتیا مرتد اعلام نموده و برای ترور او همپیمان شدند سپس فیلم های جعلی ناموسی برای تضعیف جایگاه او ساختند ! .
بعد از آن ، او را بخاطر حمایت از تغییر نام افغانستان به خراسان ، دست پرورده فیلسوف نامدار "ارد بزرگ" (دوست ایرانی احمدشاه مسعود) اعلام نمودند به این هم غناعت ننموده و لطیف پدرام را جاسوس روسیه و در نهایت دست نشانده ایران خواندند .
باید پرسید چرا به یک شاعر ، ادیب و سیاستمدار تاجیک همچون "لطیف پدرام" این همه ستم می شود ؟
برای روشن تر شدن اذهان شما در مورد شخصیت و فکر لطیف پدرام نوشته ایی از او را می خوانیم در مورد احمدشاه مسعود :
"نام مسعود احيا كنندهي حيثيت هاي ازدست رفته، غرور هاي شكسته شده وآرمان هاي برباد رفتهي ملي ماست. اگر "كفرآباد"ها و "اسلام آباد" هاي زيادي، نامردي ها ونا آزادگي ها دست در دست هم از او انتقام گرفتند به خاطر آن بود كه در به در وكوه به كوه به دنبال وبه فكر برتخت نشاندن آزادگي، استقلال وسربلندي ملي بود ... در ميان جنبه هاي بارز شخصيت او استقلال رأي، استقلال طلبي، مستقل بودن، در برابر قدرت ها کرنش نکردن، زير بار زور نرفتن برجسته ترين آنها بود. نه تيغ، نه طلا، نه تسبيح "به بيان دکتر شريعتي" هيچ چيزي نمي توانست در ارادهي آهنين او نسبت به آزادي و استقلال وطنش خلل وارد کند. قارون ها، فرعون ها و بلعم با عورها باربار در برابر او و در مسير او ازين دام ها گستردند، ولي هر بار و هميشه سربلند بيرون برآمد. راه ديگري نيافتند جز آنکه با حيله ها ونيرنگ هاي بزدلانه به حذف فزيکي او اقدام نمايند. با وجود او امکان نداشت برنامه هاي استعماري تحقق پيدا کنند ".

و شعری از "لطیف پدرام" :
غــزل بــدخــشــان
با تو،
هزار چهرهء بيباک سرفرازي ام
نگاهت اطمينان عجيبي است
ميتوانم هزار گلوي زخمي را بسرايم
سرود آناني باشم که خاموش شان کرده اند
ترانهء مرداني که خاموش اند
غزل هزار دختر عاشق
که قلب هاي توفاني شان
اندک،
اندک،
خاموش مي شوند
يکسره بدخشانم با تو،
استقامتِ بي بديل کوهستان هايش :
شکيب سواحل آمو،
در نبرد زلزله و توفان
قدرت آباد کردنم؛
از هيچ ، از صفر
کابلم ، سر بر افراشته از خاکستر خويش
با تو،
ني، تو اي شبانه ئي چوپان هاي هندو کشم!
رهائي
آزادي ام !
نویسنده : ماندانا پاک سرشت
۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه
اردیسم ، فلسفه یی برای شاد زیستن
وجه تمایز فلسفه اردیسم Orodism با دیگر مکاتب فلسفی در بها دادن به ماهیت و ارزش شادی و بزم است . در کتاب سرخ جایگاه شادی و جشن ، ممتاز و ویژه است . ارد بزرگ برای شاد بودن هیچ محدودیتی نمی بیند و می گوید : برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید . شاید آدمهای سطحی نگر بگویند شادی هم مانند دیگر حالات آدم است . حال آنکه اینگونه نیست شادی قوه و بایسته روح ماست . همان عنصری است که امید را تحریک می کند همان عنصریست که جوشش و تحرک آدمی را در پی دارد . جامعه ی غمزده هیچ آینده ایی ندارد چون افق دید محدود و یاس بر همه امور سوار است . در بعد شخصی هم به افسردگی و خودخوری منتهی می گردد .
ارد بزرگ می گوید : «خنده در ورای خود رازها در سینه دارد.» و در جای دیگر اشاره می کند : «رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است . نکته فراموش شده جهان اندیشه ، تعریف درست این حالت هاست.» شناخت و پیگیری ماهیت شادی در اردیسم یک بحث دائمی است . اردیست ها خنده را روان زندگی می دانند و این سخن ارد بزرگ را می گویند: «زندگی ، پیشکشی است برای شاد زیستن . »
فلسفه اردیسم بر جشن های بزرگ میهنی تاکید دارد و می گوید : «جشن های بزرگ انگیزه افزایش باروری و پویایی آدمیان می گردد.» و نیز «جشن های پیاپی میهنی نرم خویی و دوستی را در بین مردم زیاد می کند .» شادی در اردیسم ریشه ایی بومی دارد ارد بزرگ یک فیلسوف وطن پرست ایرانی است و از این رو اردیسم آمیخته است با هویت ملی ما ، او می گوید: « شادی را به یکدیگر هدیه دادن شیره نوروز باستانی ایرانیان است.» تاکید بر شادی در این فلسفه به معنای تکروی در تامین نیاز و میل شخصی افراد برای دسترسی به شادی نیست در کتاب سرخ می خوانیم : «زندگی خوب ، تنها در دلشادی ما نیست همزیستی و مهر به خوبان بهترین زندگی را برای ما می سازد .»
یک فرمان کلیدی در کتاب سرخ وجود دارد که با دقت بر آن می توان به هویت و گنجینه اصلی اردیسم دست یافت : «شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند .» ...
این نوشته را با نخستین اصل فلسفه اردیسم به پایان می رسانم : «اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست .»
شادیتان هر روز افزونتر
برگرفته از :
http://orodism.blogspot.com/2010/10/blog-post_30.html
۱۳۸۹ آبان ۴, سهشنبه
بیست مکتب فلسفی

تعریفی کوتاه از بیست مکتب فلسفی
* هرمنوتیک
* پراگماتیسم
* تجربهگرایی
* فمینیسم
* رواقی گری
* سوسیالیسم
* آرمانگرایی
* رئالیسم
* اثباتگرایی
* پدیدهشناسی
* اردیسم
* نسبیگرایی اخلاقی
* اگزیستانسیالیسم
* ماتریالیسم
* تحلیلی
* جبرگرایی
* ساختارگرایی
* پساساختارگرایی
* اومانیسم
* مکتب فرانکفورت
* هرمنوتیک
هرمنوتیک (Herméneutique) به معنای خبردادن و ترجمه کردن و تعبیر کردن، علم یا نظریهٔ تأویل است. علمی که مسئلهٔ فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی میکند. این عنوان از قرنِ هفدهم کاربرد یافتهاست، اما تازه در آغازِ قرنِ نوزدهم است که با تلاشِ فکری فردریک شلایرماخر رواجِ عمومی مییابد. یکی از منتقدان سرسخت هرمنوتیک، هانس آلبرت، خردگرای انتقادی آلمانی است.
* پراگماتیسم
پراگماتیسم یا عملگرائی (pragmatism)، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشتر واقعگرایی و مصلحتگرایی معنی میدهد.
پراگماتیسم روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آنها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان میپذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عملگرا و متسامح میدانند. مخالفان، این گروه را میانهرو (یا محافظهکار) و منفعتطلب میخوانند. از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوتها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آنها تنها در سودمندی عملی آنها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات میشود.
دولتمردان و سیاستمداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق میشود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم میشمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان میدهند.
* تجربهگرایی
تجربهگرایی یکی از گرایشهای اصلی در شناختشناسی و نقطهٔ مقابل عقلگرایی است. بر اساس این دیدگاه همهٔ معرفتهای بشری مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از تجربه است. تجربه از منظر این دیگاه نه فقط ادراک حسی بلکه دریافتهایی مانند حافظه یا گواهی دیگران را هم در بر میگیرد.
برمبنای نظریهٔ مبناگرایی همهٔ باورهای ما با واسطهٔ استدلال نهایتاً از منبعی به دست آمده اند که آن منبع نیاز به توجیه یا استدلال ندارد. تجربهگرایی - که یکی از زیرمجموعههای مبناگرایی است - تنها تجربه را به عنوان چنین منبعی بی نیاز از توجیه میدانند. تجربهگرایی با استفاده از حسیات در مقابل عقلگرایی میباشد.تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر حسی دارد.طبق نظر دکارت اگر همه حواس چند گانه ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند حتماً ما وجود داریم پس تجربهٔ این که ما می دانیم که هستیم از حواس چند گانه نیست و علم حصولی است.
تجربهگرایی در فلسفه علم بر مبنای آزمایش است. عقلگرایی گزاره( 2*2=4 )را یک قانون فلسفی میداند و بدیهی.اما تجربه گرایی آن را با آزمایش اثبات میکند: 2 تا سبد داریم هر یک با 2 تا سیب... با شمردن حس بینایی به ما میگوید که 4 تا سیب داریم! این دیدگاه بعد از رنسانس به صورت جدی طرح شد. بارکلی، جان لاک و دیوید هیوم از فیلسوفان تجربهگرا هستند. ابوریحان بیرونی در آزمایش عدم سمی بودن الماس؛ تجربه گرایی را بعنوان روش اثبات بکار برد.این کار او را در ردیف اولین فیلسوفان تجربی قرار میدهد.
* فمینیسم
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثهای است که از جنبشها، نظریهها و فلسفههای گوناگون تشکیل شدهاست که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه میکند.
واژهٔ فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
فمینیسم مجموعهٔ گستردهای از نظریات اجتماعی، جنبشهای سیاسی، و بینشهای فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شدهاند یا از آنان الهام گرفتهاند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابریهای جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کردهاست.
* رواقی گری
رواقی (رَ) یا Stoicism مذهبی فلسفی که بوسیله زنون کیتسیونی (Zeno of Citium) تاسیس شد. نام این فلسفه در زبانهای اروپایی و نیز عنوان رواقی برای آن بدین مناسبت است که حوزه ایشان در یکی از رواقهای آتن منعقد میشد. مذهب رواقی در قرن 2 میلادی در روم نفوذ یافت و حکمایی مانند سنکا(Seneca)، اپیکتتوس (Epictetus) و مارکوس آورلیوس (Marcus Aurelius) به آن گرویدن. پیروان این فلسفه رواقیون یا رواقیان خوانده می شوند. زنون فلسفه را منقسم به طبیعیات، منطق و اخلاق می دانست. منطق وی مبتنی بر ارغنون (Organon) ارسطو (Aristotle) اما می گفت که هر معرفتی بالمآل به ادراکات حواس باز می گردد. نظریه رواقیون در طبیعیات اساساً مادی بود، درنظر آنها هرچه حقیقت دارد مادی است. توده و ماده یا جسم و جان، حقیقت واحد و بایکدیگر مزج کلی دارند. وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است. در اخلاق رواقیان فضیلت را مقصود بالذات می دانستند و معتقد بودند که زندگی باید سازگار با طبیعت و قوانین آن باشد و می گفتند آزادی واقعی وقتی حاصل میشود که انسان شهوات و افکار ناحق را به یکسو نهد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. رواقیان بسبب پیروی از این اصول نزد عامه مردم به لاقیدی معروف بودند.
* سوسیالیسم
سوسیالیسم (Socialism) اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشتهباشند.
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و اداره صنایع توسط شوراهای کارگری، یا غیر مستقیم باشد، از طریق مالکیت و اداره دولتی صنایع.
* آرمانگرایی
ایده یعنی تصورات ذهنی (اعم از حسی، خیالی یا عقلی) و آرمانگرایی یعنی مسلک کسانی که تنها ایده و تصورات ذهنی را واقعی میدانند و به وجود خارجی جهان خارج و یا به عبارت دیگر به وجود جهان مستقل از ادراک قائل نیستند.
آرمانگرایان به واقعیتهای خارجی مانند آسمان، زمین، حیوان، اشخاص دیگر و به طور کلی آن چه با حواس درک شود، اعتقاد وجود خارجی ندارند و همهٔ جهان را خیال و پندار میدانندو میگویند: ما جز واقعیت وجود خود و یک رشته پندارهای ذهنی به وجود چیز دیگری در جهان اعتقاد نداریم؛ زیرا آنچه را که جهان خارج از خود مینامیم، به هیچ وجه نمیتوانیم درک کنیم مگر با قوه ادراک حواسی خود، و قوه ادراک چیزی بیش از تصورات مختلف در اختیارمان قرار نمیدهد.
به عبارت دیگر آنها وجود عالم خارج یا این پندارها را صرفاً تولید ذهن خود میدانند و نظرشان این است که ما فکر میکنیم که واقعیتی به نام درخت وجود دارد، ولی هرگز نمیدانیم که آیا در خارج از ذهن چنین واقعیتی هست یا خیر؟
* رئالیسم
واژه رئالیسم از رئل(Real) که به معنای واقع است، مشتق شده و در واقع به معنای مکتب اصالت واقع است.
مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ایده آلیسم است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی میداند.
رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیستها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک میکنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص میدانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک میکنم نباشم، دیگر نمیتوانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسانها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود میداند.می داند.
باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیستها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت.
کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شدهاست. مهمترین این استعمالها و کاربردها، معنایی است که در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشتهاست.
بعدها در رشتههای مختلف هنر مانند ادبیات نیز سبکهای رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است. سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده.
رئالیسم نوعی«واقع گرایی» است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین میبرد و به مشاهدهٔ واقعیتهای زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها میپردازد.
هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیتهای زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپهاً یی است که در اجتماع معینی به وجود آمدهاست.
* اثباتگرایی
اثباتگرایی (یا پوزیتیویسم یا تحصلگرایی) به هر گونه نگرش ِ فلسفی که تنها شکلِ معتبر از اندیشه را متعلق به روش علمی بداند اطلاق میگردد.
اثباتگرایی اصطلاحی فلسفی است که حداقل به دو معنیِ متفاوت به کار رفتهاست. این اصطلاح در قرنِ هجدهم توسطِ فیلسوف و جامعهشناسِ فرانسوی آگوست کنت (Auguste Comte) ساخته و به کار رفته شد. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکل از اندیشه که باقی میماند متعلق به اندیشهٔ قطعی (positive) و تجربی علم است. در این عصرِ جدیدِ تاریخ نهادهایِ اجتماعیِ مربوط به دین و فلسفه از بین خواهد رفت.
* پدیدهشناسی
پدیده شناسی یا فنومنولوژی (به انگلیسی: Phenomenology) مکتب و روشی است که توسط ادموند هوسرل به هدف نظامبخشیدن به فلسفه و علوم انسانی پایهگذاری شدهاست. این مکتب به دنبال پژوهش و آگاهی مستقیم نسبت به تجربیات و مشاهدات، یا به عبارت دیگر نسبت به پدیدارهایی است که بی واسطه در تجربه ما ظاهر میشوند.
پدیدهشناسی یکی از دو سنت بزرگ فلسفی سده بیستم است که با پیروان چون ماکس شلر، مارتین هیدگر، مرلوپونتی، سارتر، گادامر و پل ریکور فراسوی فلسفه در حوزههایی چون جامعهشناسی، روانشناسی و دیگر علوم انسانی کاربرد دارد.
* اردیسم
اردیسم (Orodism) به معنای ارزشمندی شادی است. این مکتب در مقابل غم دوستی و اندوه پرستی مطرح شد. این فلسفه می گوید شادی یک آرزو نیست جهان هدیه ایی است برای شاد زیستن است. اردیسم بر اساس افکار ارد بزرگ (Great Orod) در کتاب سرخ بنیانگذاری شده است .
اردیسم با تکیه بر شرایط و تجربه اجتماعی به تقدم شادی بر هر کُنش ساختاری اشاره دارد و شاد بودن را لازمه و پیش شرط هر رستاخیز و رشد اجتماعی می داند در این مکتب تامین آزادیهای فردی یک اصل می باشد و میهن دوستی یکی از سه شعار اصلی آن است . شعار اردیست ها ارزش گذاری بر سه مورد است : شادی ، آزادی و میهن . آنها این سه اصل را لازم و ملزوم هم برای رشد و ترقی جوامع می دانند .
* نسبیگرایی اخلاقی
نسبیگرایی اخلاقی نظریه مخالف خردگرایی اخلاقی است. نسبیگرایان اخلاقی معتقدند که انسان با استنتاج و استدلال نمیتواند اعتقادهای اخلاقی و سیاسی درست را کشف کند. نسبیگرایی اخلاقی اصولاً وجود هرگونه اعتقاد اخلاقی و سیاسی درست را رد میکند.
بنابر نسبیگرایی اخلاقی، چنین نیست که چیزی صرفاً درست یا نادرست باشد؛ بلکه ممکن است چیزی مطابق با جامعهای درست و مطابق با جامعهای دیگر نادرست باشد. نسبیگرایان معتقدند که قضاوت انسان درباره درستی و نادرستی به زمان و مکان و شرطهای دیگری بستگی دارد. پیشوای نسبیگرایی اخلاقی در یونان باستان، پروتاگوراس بود.
* اگزیستانسیالیسم
اگزیستانسیالیسم (Existentialism) جریانی فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز نسبیتگرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یگانهاست که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است.
اگزیستانسیالیسم از واژه اگزیستانس به معنای وجود بر گرفته میشود. سورن کییرکگارد را نخستین اگزیستانسیالیست مینامند، میان «اگزیستانسیالیسم بیخدایی» و «اگزیستانسیالیسم مسیحی» تفاوت هست. از میان شناخته شدهترین اگزیستانسیالیستهای مسیحی میتوان از سورن کییرکگارد ، گابریل مارسل، و کارل یاسپرس نام برد.
پس از جنگ جهانی دوم جریان تازهای به راه افتاد که میتوان آن را اگزیستانسیالیسم ادبی نام نهاد. از نمایندگان این جریان تازه میتوان سیمون دوبووآر، ژان پل سارتر، آلبر کامو و بوری ویان را نام برد.
* ماتریالیسم
ماتریالیسم به معنای مادهگرایی فلسفی است. شاخههای مهم آن ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک میباشد. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیانگذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک را مارکس.
ماتریالیسم با تکیه بر علوم و تجربه اجتماعی به تقدم ماده بر شعور باور دارد و ماده را واقعیت موجود خارج از ذهن انسان و مستقل از شعور بی نیاز از آفرینش و جاودانی میداند.
* تحلیلی
فلسفهٔ تحلیلی(Analytic philosophy) فلسفهٔ آکادمیک حاکم بر دانشگاههای کشورهای انگلیسی زبان (آنگلو-ساکسون) است. فلسفه تحلیلی را در مقابل فلسفه قارهای یا فلسفه اروپایی قرار میدهند. بنیانگزاران اصلی فلسفه تحلیلی فیلسوفان کمبریج برتراند راسل و جرج ادوارد مور بودند. این دو از ریاضیدان و فیلسوف آلمانی گوتلوب فرگه تأثیر پذیرفته بودند. این گونه فلسفه بر روشن بودن، بامعنی بودن و ریاضیوار بودن جستارهای فلسفی تاکید فراوان دارد. و به تفکر مابعدالطبیعی سازنده به دیدهٔ شک یا دشمنی مینگرند. معتقدند که روش تحلیل خاصی وجود دارد که فلسفه فقط از آن طریق میتواند به نتایج مطمئن دست یابد تا حد زیادی از حل و فصل تدریجی مسائل فلسفی جانبداری میکنند. فیلسوفان تحلیلی قرن ۲۰ توجه خود را در اصل نه بر تصورات موجود در ذهن بلکه بر زبانی که اندیشیدن ذهنی از طریق آن بیان میشود معطوف داشتهاند. برتراند راسل و جورج ادوارد مور فلسفهٔ تحلیلی را با به کار انداختن منطق جدید -که راسل سهم زیادی در آن داشته است- به عنوان ابزار تحلیل بنیاد نهادند. منطق و فلسفه زبان از همان ابتدا از بحثهای محوری فلسفه تحلیلی بودند. چند تفکر از بحثهای مربوط به زبان و منطق در فلسفه تحلیلی پدید آمد مانند پوزیتویسم منطقی، تجربه گرایی منطقی، اتمیسم منطقی، منطقگرایی و فلسفه زبان متعارف. فلسفه تحلیلی بعدها بحثهای وسیعی را در حوزههای زیر مطرح ساخت: فلسفه اخلاق (هر و مکی)، فلسفه سیاسی (جان رالز)، زیبایی شناسی (ریاچارد ولهایم)، فلسفه دین (الوین پلانتینگا)، فلسفه زبان (ساول کریپکی، هیلری پاتنم، کواین)، فلسفه ذهن (جیگون کیم، دیوید چالمرز، هیلری پاتنم). متافیزیک تحلیلی نیز اخیراً در کارهای فیلسوفانی همچون دیوید لوئیس و پیتر استراوسن شکل گرفتهاست.
* جبرگرایی
جبرگرایی، تعینگرایی یا دترمینیسم (determinism) یک موضوع فلسفی ست که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنشهای آدمی به صورت علی توسط یک زنجیرهٔ پیوستهای از رخدادهای پیشین تعیین شدهاست. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز میتوان تعریف نمود: فرضیهای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکی ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدالهای تاریخی بیشماری که بر سر مساله جبرگرایی صورت گرفتهاست دیدگاههای فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.
* ساختارگرایی
ساختارگرایی (Structuralism) یکی از اندیش راههای رایج در علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر تعدادی ساختار باطنی و ناملموس، چارچوب اصلی در پشت پدیدههای ظاهری اجتماع را تشکیل میدهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سدهٔ بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفهٔ ریاضی و جامعه به گونهای گسترده بکار برده میشد. اندیشههای فردینان دو سوسور را میتوان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبانشناسی محدود نشد و در راههای گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبشهای فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده است.
ساختارگرایی به دنبال راهی است برای شرح و گزارش پیوند درونیای که از طریق آن معنایی در یک فرهنگ ساخته میشود. کاربرد دوم آن که به تازگی دیده شده است در فلسفهٔ ریاضی میباشد. بر پایهٔ اندیشهٔ ساختارگرا معنا در یک فرهنگ از راه پدیدهها و کارکردهای گوناگونی که سامانه معنایی را میسازند، بارها پدیدار میشود. ساختارگرایی میتواند به پژوهش در ساختارهای نشانهمندی مانند آیینهای پرستش، بازیها، نوشتارهای ادبی و غیر ادبی، رسانهها و هر چه که در آن معنایی از درون فرهنگی بدست آید، بپردازد و ساختار آن را بررسی نماید.
* پساساختارگرایی
پساساختارگرایی به مجموعهای از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعهشناسانی گفته میشود که با گرایشات فرانسوی، مطلب نوشتهاند. تعریف دقیق این حرکت و تلخیص آن کار دشواری است ولی به شکل عمومی میتوان گفت که افکار این دانشمندان، توسعه و پاسخ به ساختارگرایی بودهاست و به همین دلیل پیشوند «پسا» را به آن اضافه کردهاند. پساساختارگرایی و پسامدرنیسم بعضاً به جای یکدیگر بهکار میروند.
افرادی مانند ژاک دریدا و میشل فوکو از پیشگامان این مکتب فکری هستند که به نظر عدهای به شکل تنگاتنگی با پسامدرنیسم و پدیدارشناسی مرتبط است. این ارتباط تا حدی است که بعضی متفکران مدعی شدهاند که پساساختارگرایی را میتوان به شکلی صحیح پسا پدیدارشناسی نامید.
* اومانیسم
انسانگرایی (اومانیسم) (Humanism) مکتبیست فکری که بر پایة آن انسان قادر به انجام هر کاری است و اصل و ریشه هر چیزی به انسان بر میگردد. واژه Humanism نهضت فرهنگی فکری است که در خلال دوران تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) به دنبال ایجاد رغبت و تمایل جدید نسبت به آثار برجسته یونانی و رومی پدید آمده است. این واژه از واژه لاتینی Humus به معنی خاک یا زمین اخذ شده و از آغاز در مقابل دو امر قرار داشته است: الف)موجودات خاکی و مادی دیگر غیر از انسان، مانند حیوانات. deus Ldivus ب) مرتبه دیگر از هستی; یعنی مجردات در انتهای دوران باستان و در قرون وسطا، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشات می گرفت و ;humanitas یعنی حوزه هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می شده است، فرق گذاشتند. و از آنجا که حوزه دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشتههای رومی و به طور فزاینده یونان باستان می گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند. انسانگرایی انسان را مالک همه هستی میداند و خاستگاه و فرجام همهچیز معرفی میکند.
* مکتب فرانکفورت
در تاریخ ۲۲٫۰۶٫۱۹۲۴ در شهر فرانکفورت آلمان (کنار رودخانه ماین)، انستیتوی تحقیقات اجتماعی - فرهنگی مستقل از دانشگاه گشایش یافت. این مؤسسه تحقیقاتی، اشتهار خود را مدیون جنبش اعتراضی دانشجوئی دهه ۱۹۶۰ میلادی میباشد که غیر مستقیم از نظرات مارکس و نگرش انتقادی این مؤسسه (مکتب فرانکفورت) نشأت میگرفت. این مؤسسه تحقیقات خود را بر پایه بینش مارکس و فروید از منظر اجتماعی- فلسفی در جوامع سرمایه داری، آغاز و گسترش آن را نقد و بررسی مینمود. یکی از معروفترین تألیفات آن به نام «دیالکتیک روشنگری» اثر ماکس هورکهایمر که سالها مدیریت مکتب را به عهده داشت و همکارش تئودور آدورنو، میباشد.
پس از گذشت نه سال از تأسیس، مکتب فرانکفورت به دلیل داشتن عقاید مارکسیستی و اعضای یهودی مذهب آن، مجبور به مهاجرت به ژنو (۱۹۳۳/۱۹۳۴) و سپس به آمریکا شد. در سال ۱۹۵۰ میلادی مجددأ به فرانکفورت نقل مکان کرد. طرفداران نسل اول این مکتب عبارتاند از: هورکهایمر- آدورنو- اریک فروم- هربرت مارکوزه- فرانس نویمان - بنیامین.
نسل جوانتر مکتب فرانکفورت یورگن هابرماس و آلفرد شمیت هستند. این مکتب از آغاز سالهای دهه ۶۰ میلادی نقش مهمی در زمینه بررسی و نگرش منقدانه به فرضیههای علمی و آموزش و پرورش در چهارچوب نئومارکسیسم داشتهاست.
۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه
رودکی » قصاید و قطعات
بسا که مست در این خانه بودم وشادان
چنان که جاه من افزون بد از امیر و ملوک
کنون همانم و خانه همان و شهر همان
مرا نگویی کز چه شدهست شادی سوک؟
رودکی » قصاید و قطعات
ای لک، ار ناز خواهی و نعمت
گرد درگاه او کنی لک و پک
یخچه بارید و پای من بفسرد
ورغ بر بند یخچه را ز فلک
رودکی » قصاید و قطعات
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟
رودکی » قصاید و قطعات
کاروان شهید رفت از پیش
وآن ما رفته گیر و میاندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش
آن چه با رنج یافتیش و به ذل
تو به آسانی از گزافه مدیش
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
گرگ را کی رسد ملامت شاة
باز را کی رسد نهیب شخیش
رودکی » قصاید و قطعات
گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی
تاخلق جهان را بفگندی به خلالوش
کافور تو بالوس بود، مشک تو باناک
بالوس تو کافور کنی دایم مغشوش
رودکی » قصاید و قطعات
گر نه بدبختمی، مراکه فگند؟
به یکی جاف جاف زود غرس
او مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم برو نشسته مگس
گرچه نامردم است، مهر و وفاش
نشود هیچ از این دلم یرگس
گیردی آب جوی رز پندام
چون بود بسته بنک راه ز خس
رودکی » قصاید و قطعات
چون سپرم نه میان بزم به نوروز
درمه بهمن بتاز و جان عدو سوز
باز تو بی رنج باش وجان تو خرم
بانی و با رود و با نبیذ فنا روز
رودکی » قصاید و قطعات
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
چنانکه داد و سخاوت به تو گرفت فراز
۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه
میهن و ایران محبوب ما در اردیسم
میهن دوستی یکی از سه اصل و شعار اصلی اردیست هاست [شادی ، آزادی ، میهن]. تقریبا در اکثر فرگرد های "کتاب سرخ" شاهد تجلیل از میهن و ایران هستیم .
ارد بزرگ در فرگرد ایران می گوید :
ایران بهشت ماست ، ایران تنها بهانه بودن است .
کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .
در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .
رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .
ایران سپیده دم ، تاریخ است .
ایرانیان هرگاه پُشتکار داشته اند شگفتی ها آفریده اند .
نجابت برجسته ترین خوی ایرانیان است .
رویش نخستین تمدن باشکوه جهان ، از گره خوردن سه تبار ایرانی ماد ، پارس و پارت سرچشمه گرفته است .
کتاب سرخ- بخش 116. فرگرد ایران
منبع : http://orodism.blogspot.com/2010/10/blog-post_24.html
۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه
هشت اصل در فلسفه اردیسم - Orodism
- هشت اصل در فلسفه اُرُدیسم - Orodism
1- اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست .
2- زندگی بدون آزادی ، شرم آور است .
3- تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .
4- آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند .
5- رسیدن به راستی و درستی چندان سخت و پیچیده نیست کافیست کمی به خوی کودکی برگردیم .
6- دشمنی و پادورزی ، به آدم خردمند انگیزه زندگی می دهد .
7- اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن .
8- عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .
ارد بزرگ ، اندیشمند و متفکر ایرانی ست . بیش از هزار جمله قصار و حکیمانه از او در کتاب سرخ گردآوری شده است . در هشت اصل اردیسم ، شیره و عصاره آن جملات در نظر گرفته شده است . شهدی که می تواند کام هر انسان آزاده ای را شیرین نماید .
منبع مطلب :
http://orodism.blogspot.com
رهی معیری
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست
شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
مردم چشمم فروماندهست در دریای اشک
مور را پای رهایی از دل گرداب نیست
خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است
کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست
ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ
دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست
جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست
رهی معیری
هر چند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
خاریم و طربناک تر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویز تر از بوی عبیریم
از نعره مستانه ما چرخ پر آواست
جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم
از ساغر خونین شفق باده ننوشیم
وز سفره رنگین فلک لقمه نگیریم
بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند
آیینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم
هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه
روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم
از شوق تو بی تاب تر از باد صباییم
بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست ؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
نای خروشان - رهی معیری
چو نی بسینه خروشد دلی که من دارم
بناله گرم بود محفلی که من دارم
بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
بروی آب بود منزلی که من دارم
دل من از نگه گرم او نپرهیزد
ز برق سر نکشد حاصلی که من دارم
بخون نشسته ام از جان ستانی دل خویش
درون سینه بود قاتلی که مندارم
ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق ؟
که با تو شرح دهد مشکلی که مندارم
رهی چو شمع فروزان گرم بسوزانند
زبان شکوه ندارد دلی که من دارم
رهی معیری - خندهٔ مستانه
با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام
در میان آشنایانم ولی بیگانهام
از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار
در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانهام
نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی
گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانهام
از چو من آزادهای الفت بریدن سهل نیست
میرود با چشم گریان سیل از ویرانهام
آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانهام
بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانهام
گرمی دلها بود از ناله جانسوز من
خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانهام
هم عنانم با صبا سرگشتهام سرگشتهام
همزبانم با پری دیوانهام دیوانهام
مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟
گرد از گردون برآرد همت مردانهام
رهی معیری - پرنیانپوش
ز گرمی بینصیب افتادهام چون شمع خاموشی
ز دلها رفتهام چون یاد از خاطر فراموشی
منم با ناله دمسازی به مرغ شب همآوازی
منم بی باده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی
ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی
سیهروزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
بدان حالم ز ناکامی که تسکین میدهم دل را
به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی
به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را
به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیانپوشی
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی
چه میپرسی رهی از داغ و درد سینهسوز من؟
که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی
جلوهٔ ساقی - رهی معیری
در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست
ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است
خفته از مستی به دامان ترم آن لالهروی
برق از گرمی در آغوش سحاب افتاده است
در هوای مردمی از کید مردم سوختیم
در دل ما آتش از موج سراب افتاده است
طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
آسمان در حیرت از بالانشینیهای ماست
بحر در اندیشه از کار حباب افتاده است
گوشهٔ عزلت بود سرمنزل عزت رهی
گنج گوهر بین که در کنج خراب افتاده است
تشنهٔ درد - رهی معیری
نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم
و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی
دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه میریزد
من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم
ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم
چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری
تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم
به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد
اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم
نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری
رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه
سخنان بسیار مهم فیلسوف حکیم ارد بزرگ
کارگزاران شایسته ، کارهای مهم را ، بدست ناتوانان نمی سپارند. حکیم ارد بزرگ
ناتوان ، لبریز از واژه های ناامید کننده است. حکیم ارد بزرگ
آدمهای ناتوان ، تشنه دیدن چشم و ابروی این و آن هستند و آواره کوچه ها و خیابانها ... حکیم ارد بزرگ
هیچ آرمانی ، نباید انسانیت درون ما را نابود سازد. حکیم ارد بزرگ
چه فرقی است میان کویر سوزان و برهوت و سرزمین هایی که انسانیت در آنها مرده است. حکیم ارد بزرگ
فلسفه چیست ؟ راه رسیدن به آزادی و انسانیت است. حکیم ارد بزرگ
بزرگترین فیلسوفان جهان ، همواره از مهر و انسانیت سخن گفته و می گویند. حکیم ارد بزرگ
سخنان فلاسفه بزرگ جهان پیچیده نیست ، شیره اندیشه همه آن ها می شود : مهربانی ، آزادگی و انسانیت. حکیم ارد بزرگ
آدمهای ناتوان خود در بدبختی و پلشتی دست و پا می زنند ، آنگاه پیوسته جهان را نقد می کنند و دلشوره دیگر مردمان را دارند. حکیم ارد بزرگ
هیچ زمستانی توان فسردن خون آدمهای فداکار و با شرف را ندارد. حکیم ارد بزرگ
پایداری و کوشش ، کلید هر در بسته است. حکیم ارد بزرگ
تواناترین آدمیان ، بر دلها فرمانروایی می کنند. حکیم ارد بزرگ
رویای زندگی شرافتمندانه ، در بی تفاوتی مردم ترسو گم می شود. حکیم ارد بزرگ
عمر مردم ترسو ، شراب بزم هیولاهاست . حکیم ارد بزرگ
مردم بی پروا و دلیر ، زندگی در قفس ترس را تجربه نمی کنند . حکیم ارد بزرگ
به یاد بیاوریم که انسانیم و انسانیت ، مهمترین چیزی است که از ما انتظار می رود. حکیم ارد بزرگ
آگاهی و شعور، در میزان انسانیت ما دیده می شود. حکیم ارد بزرگ
بزرگ زادگی ، تنها از آن کسانی است که انسانیت دارند. حکیم ارد بزرگ
مردم دلیر از خروش هیچ آذرخشی نمی هراسند . حکیم ارد بزرگ
ترس مردم ، ابزار دست اهرمن است . حکیم ارد بزرگ
فردای روشن از پنجره تاریک ترس ، دیده نمی شود . حکیم ارد بزرگ
فریاد و غرش اهرمن از ترس مردم ، نیرو می گیرد . حکیم ارد بزرگ
پرچم انسانیت و آزادی را می بوسم . حکیم ارد بزرگ
۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه
هنگامی که آرمان خویش را بیابیم، خود به خود، نا امیدی ها کنار می روند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
هیچ آرزویی، بدون پژوهش و تلاش، به سرانجام نخواهد رسید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
هیچ فرازی، در برابر آدم های پاکباخته، توان ایستادگی ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
هیچ کس و هیچ چیز، نمی تواند از پویندگی ما جلوگیری کند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
هیچ گاه برای آغاز دیر نیست، همین بس که به خود بگوییم : اینبار، کار ناتمام را به پایان می رسانم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
هیچ گاه آرزوهای جوانان را، خوار و کوچک مپندارید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
کار گروهی، بدون همراهی جوانان شوریده و کوشا، سرانجامی ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
گروه های مردمی، بدون گرامیداشت همه یاورانشان، توان ایستایی ندارند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
گروه، توانِ افزون آدمیان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
کارهای گروهی، هر چه بزرگتر و شاداب تر باشند، شوق به زندگی و امید را، افزونتر می کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه
خواجه عبداله انصاري
عبدالله كه فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهاي كودكي از استادان فن، علم حديث و تفسير آموخت. از جمله استادانش يحيي بن عمار شيباني را نام بردهاند كه از شيراز به هرات آمده و به تعليم و تدريس مشغول بود و سعي داشت كه سنت عرفا را با شريعت تطبيق دهد و اين راه و روش در مشرب شاگردش نيز اثري پايدار به جا گذاشت. بنا بر مشهور در همان سنين، به يمن حافظه قوي جلب نظر كرد و در كسب مقدمات و حفظ قرآن و اشعار عربي امتيازي يافت.
هر چند استادانش شافعي مذهب بودند ديري نگذشت كه مذهب حنبلي اختيار كرد. به سال 417 هـ.ق در 21 سالگي براي تكميل تحصيلات به نيشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به سماع و ضبط حديث همت گماشت. در سال 423 هـ.ق عازم سفر حج شد و بر سر راه مكه در بغداد توقف كرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادي (وفات: 439 هـ .ق) را درك كند. در بازگشت از سفر حج به زيارت ابوالحسن خرقاني (وفات: 425 هـ.ق) صوفي نامور نايل شد. اين ملاقات در وي سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفاني او را كه به بركت تلقين پدر در وجودش جوانه زده بود به بار آورد. از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوخير نيز درك فيض كرد.
سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا مقيم شد و تعليم مريدان مشغول گرديد. در روزگاري كه امام الحرمين، فقيه شافعي مشهور، در نظاميه نيشابور فقه شافعي و كلام اشعري درس ميداد با علم كلام مخالفت ورزيد و درذم آن، كتاب نوشت. به همين سبب چند بار تهديد به قتل شد و حتي به فرمان خواجه نظام الملك از آن شهر تبعيد گرديد. وزير پركفايت سلجوقيان هرچند به پاس تقوا و دانش پيرهرات، حفظ حرمت وي ميكرد و او را از تعرض معاندان مصون ميداشت، اجازه نميداد بر اثر وجود وي در شهر آتش فتنه برانگيخته شود.
خواجه عبدالله كه شيخ الاسلام لقب گرفته و مريدان بسياري در هرات به هم زده بود در پايان عمر نابينا گرديد. وي صبح روز جمعه 22 ذي الحجه سال 481 هـ.ق به سن 85 سالگي در گذشت و در گازرگاه (ده كيلومتري هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست.

مشرب فكري
در قرن چهارم و پنجم هجري، خراسان كانون علم و تصوف اسلامي بود و شيوخ صوفي از بلاد عراق عرب و ماوراءالنهر به شهرهاي پررونق آن روي ميآوردند و از كتابخانههاي مهم آنها كه از كتابهاي علمي و عرفاني پر بود استفاده ميكردند. در اين مكتب، صوفيان بزرگي چون ابونصر سراج (وفات: 378 هـ.ق) نويسنده كتاب اللمع في التصوف، ابوبكر محمد كلاباذي (وفات:380 هـ.ق) صاحب كتاب التعرف، ابوعبدالرحمن سلمي (325 ـ 412 هـ.ق) مؤلف طبقات الصوفيه، و امام ابوالقاسم قشيري (376 ـ465 هـ.ق) مؤلف رساله القشريه درخشنده بودند و هر يك به سهم خود گنجينه عرفان اسلامي را غني تر ساخته بودند. اساس مكتب تصوف خراسان كه شهر پررونق و جو علمي نيشابور كانون مهم آن شده بود، جمع شريعت و طريقت و مبارزه با انحراف و بدعت بود؛ حتي ابونصرسراج و شاگردش سلمي و شاگرد او قشيري مدرسههاي خاصي به همين منظور در آن شهر بنياد نهاده بودند. اين مكتب به ويژه بر نقل اقوال مشايخ تكيه داشت. خواجه عبدالله انصاري در همين مكتب پرورش يافته و به مبادي و اصول آن وفادار مانده بود.

خدمت مهم پيرهرات به مكتب عرفاني خراسان اين شد كه منازل طريقت و مقامات سلوك عرفاني را مدون ساخت و در درجه بندي مقامات ترتيب تازهاي آورد و در اين ترتيب بر كيفيات باطني و اشراقي انحصار نكرد بلكه اخلاق و آداب زندگي متعارف را نيز دخالت داد تا هر فرد صوفي، در عين حفظ پيوند با زندگي، سير معنوي داشته باشد و طريقت را با شريعت همراه سازد.
خواجه عبدالله انصاری در اثر ذکاوت و استعداد خود در کمترین زمان بسیاری از علوم دینی و ادبی را فرا گرفت و مطالعات بسیار عمیقی داشت و همین بود که وی به نام یک عالم و عارف آگاه شهرت یافت و علاقمندان بسیاری از گوشه و کنار به دورش گرد آمده و از محضرش کسب فیض و استفاده معنوی می.کردند.
خواجه در چهار سالگی به مکتب رفت. در نه سالگی خوب شعر می.گفت و احادیث بسیاری از محدثین فرا گرفت.
اگر چه اساتید خواجه شافعی مذهب بودند اما پس از مدتی مذهب حنبلی را اختیار کرد و در سال 417 در بیست و یک سالگی برای تکمیل معارف و تحصیل مراتب راهی نیشابور شد.
خواجه عبدالله در تالیف احادیث حضرت رسول اکرم صلی.الله.علیه.وسلم رنج و سختی زیادی کشید، تا جایی که خود می.گوید:
آنچه من کشیده.ام در طلب حدیث مصطفی صلی.الله.علیه.وسلم هرگز کسی نکشیده باشد. باری در نیشابور زیاد باران می.آمد ومن در حالت رکوع می.رفتم و جزوه.های حدیث به شکم باز نهاده بودم تا تر نشود.
خواجه عبدالله انصاری حتی لحظه.ای از عمر گرانقدر خود را در بطالت و بیهودگی تلف نکرد، تا جایی که از طلوع سپیده دم تا پاسی از نیمه شب، یا وقت خود را به قرائت آیات کلام الله مجید وتأمل درآن سپری می.کرد و یا در کنار عالمان به موعظه.ها و گفته.های آنان گوش می.داد؛ او می.گوید: همه روز بنوشتمی و روزگار خود بخش کرده بودم، چنانکه مرا هیچ فراغت نبودی.. بامداد پگاه به مقرن شدمی به قرآن خواندن، چون باز آمدمی، به درس مشغول شدمی، به شب در چراغ حدیث می.نوشتمی و فراغت نان خوردن نبودن، مادر من نان لقمه کرده بودی و دردهان من می.نهادی. درمیان نوشتن، حق سبحانه و تعالی مرا حفظی داده بود که هرچه زیر قلم من می.گذشتی، مرا حفظ شدی.
درسال 323 به قصد زیارت بیت.الله الحرام از درس و بحث فاصله گرفت، و در بازگشت از سفر خانه خدا به دیدار ابوالحسن خرقانی شتافت و بدین رو بزرگترین واقعه زندگی.اش رقم خورد و از آن پس امیال معرفت در نهادش شکوفا شد و بیشتر از گذشته در وادی عرفان قدم نهاد.
خواجه عبدالله انصاری نه تنها یک مفسّر، محدث، عالم و عارف بزرگ بود، بلکه شاعر و نویسنده توانایی بود. نویسندگی را از دوره خورد سالی آغاز کرده و بر مبنای یک روایت درسن نه سالگی به نقل و نوشتن احادیث پرداخت که به یاری حافظه قوی خود هزاران حدیث، اشعار فارسی و عربی را حفظ داشت.
قناعت و درویشی خواجه عیب است بزرگ برکشیدن خود را از جمله خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت دیدن همه کس و ندیدن خود را خواجه عبدالله درباره شیوه زندگی صوفیانه خود می.گوید:
من بسیار به جامه عاریتی مجلس کرده.ام و بسیار به گیاه خوردن، آن وقت یاران داشتم و دوستان و شاگردان، همه توانگر بودند هرچه می.خواستمی بدادندی اما من نخواستمی، من به زمستان جبه نداشتم، و سرمای عظیم بود و درهمه خانه من بوریا یک بود، چندان که بروی بخفتمی، و نمد پاره.ای که برخود پوشیدم، اگر پای بپوشیدمی سربرهنه شدی. و اگر سر را بپوشیدی پای برهنه شدی، و خشتی که زیر سرنهادمی و سیخی که جامه برآن کردمی و بیاویختمی.
این زندگی صوفیانه خواجه خارج از رنج بردن برای تعلیم گرفتن که ثوابی گران است اما در دید اهل اندیشه و عمل چندان مقبول نظر نیست همانگونه که جاودانه کلام ( ارد بزرگ ) می گوید : سرزمینی که جوانانش دارای افکاری صوفیانه هستند ، بزودی بردگی را نیز تجربه می کنند .
پس پذیرفتن رنج ، گردیدن در آمال بوداست که رنج را عین این هستی می داند همه چیز در رنج برایش خلاصه می شود و رها شدن از قیود جهان راه گریز از دردها . تفاوت نگاه خواجه و ارد بزرگ ریشه در جهان بینی آنها دارد یکی خرد را در گذشتن از قیود زندگی این جهانی می داند و دیگری آن را مایه کمال و تعالی بشری می داند . خواجه عبدالله انصاري به نیالودن در زندگی این جهانی معتقد است و ارد بزرگ مشوق رشد علمی و رسیدن به درجات بالاتر دانش برای نابودی هر درد بشریست . یکی شادی را تنها مختص جهان دیگر و دیگری شادی را در گروی تکامل دانش و بینش علمی می داند .
آثار بجای مانده از خواجه عبدالله انصاري
از خواجه عبدالله اثار زیادی به جا مانده است که اغلب آنها نثر مسجع می.باشد و او هم شعر می.سروده ولی بیشتر شهرتش به سبب رساله.های متعدد اوست.
آثار او عبارتند از:
1- ترجمه طبقات صوفیه
2- تفسیرکشف الاسرار
3- رساله مناجات نامه
4- زاد العارفین
5- کنز السالکین
6- قلندرنامه
7- هفت حصار
8- رساله دل و جان
9- الهی نامه.
10- محبت نامه
نمونه.ای از نثر مسجع خواجه در مناجات نامه:
الهی به حرمت آن نام که تو خوانی و به آن صفت که تو چنانی، دریاب که می.توانی.
الهی عمر خود به باد کردم و برتن خود بیداد کردم، گفتی و فرمان نکردم، درماندم و درمان نکردم.
الهی دردلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جان.های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کشت.های ما جز باران رحمت خود مبار، به لطف ما را دست گیر و کرم پای دار.
الهی حجاب.ها از راه بردار و ما را به ما مگذار.
نمونه.ای از تفسیر عرفانی و ادبی خواجه:
قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی قدیر.
بزرگ است و بزرگوار، خداوند کردگار، مهربان وفادار، بارخدای همه بارخدایان، پادشاه همه پادشاهان، نوازنده بندگان، راهنمای ایشان، دانست که ایشان به سزای ثناء او نرسند و حق او نشناسند و قدر بزرگی او ندانند، پس به مهربانی و کرم خود ایشان را گرامی داشت و بنواخت و گفت: ای بندگان، مرا همان گوئید که من خود را گفتم و گوئید: مالک الملک، ای پادشاه بر پادشاهان، ای آفریننده جهان، ای یگانه یکتا از ازل تا جاودان، ای یگانه و یکتا در نام و نشان، ای سازنده کارسازندگان... یکی را برکشی و بنوازی، یکی را بکُشی و بیندازی، یکی را به انس خود آرام دهی و او را غم عشق خود سرمایه دهی، که بی.غم عشق تو آسایش دل و آرام جان نبود.
تا جان دارم غم تو را غم خوارم بی.جان غم عشق تو به کس نسپارم
نکته.ای از پندها و اندرزهای خواجه:
آنانکه اهل هدایتند، دارای چراغ معرفتند، محرم اسرار حضرت عزتند، هرحجابی در راه افتد می.بُرند، و هوای نفس را به ریاضت از خود دورکنند، بهترین کارها شناختن حق تعالی است که اول و آخرهمه چیزها است، اگرهمه ندهند او بدهد، وچون دهد کس نتواند که بستاند، و چون او ندهد کس نتواند که دهد، او را نگاهدار تا تو را نگهدارد، عمر را در پرستش او خرج کن که حساب خرج را خواهد خواست.
خداوند دلیل راه علم است و چراغ راه عقل و نماینده راه راست. بدانکه اگر بر هوا پری مگسی باشی و اگر بر آب روی، خسی باشی، سعی کن تا کس باشی.
وفات خواجه انصاری:
این عارف و صوفی درسال 481 هـ ق فوت نموده و در "گازرگاه" شهر هرات به خاک سپرده شد و اکنون آرامگاه او زیارتگاه سوختگان وادی معرفت الهی می.باشد .
منبع : SkyForum
http://skyforum.ir/thread2492.html
جملات حکیمانه بزرگان
پاکدامني و استفامت از تمام پيمانها و سوگند ها محکمتر است . مادام نکر
مرد بزرگ دير وعده مي دهدو زود انجام مي دهد. کنفوسيوس
بخت آدمی به گذشتگان ، آیندگان و جهان کهکشان ها گره خورده است . ارد بزرگ
با ديگران آنگونه رفتار کن که ميخواهي با تو رفتار شود . براون
نياسائيد ، زندگي در گذر است . برويد و دليري کنيد ، پيش از آنکه بميريد ، چيزي نيرومند و متعالي از خود بجاي گذاريد ، تا بر زمان غالب شويد . گوته
فریبکار و نیرنگ باز هیچ پایگاهی نخواهد داشت آخرین و ترسناکترین درسی که خواهد آموخت تنهایی ست . ارد بزرگ
کسيکه پشت الاغ باد به غبغب بيندازد ، چون اسب سوار شود پاک ديوانه خواهد شد . ارسطاطاليس
هيچ چيز در زندگي شيرين تر از اين نيست كه كسي انسان را دوست بدارد. من در زندگاني خود هر وقت فهميده ام كه مورد محبت كسي هستم, مثل اين بوده است كه دست خداوند را بر شانه خويش احساس كرده ام . چارلز مورگان
فروتنی و گذشت خویی مردان و زنان پاکدل است . ارد بزرگ
محبت را به هيچ چيز تشبيه نتوان كرد زيرا كه هيچ چيز دقيق تر و لطيف تر از محبت نيست. سمنون محب
برگرفته از : http://ziba.dust.tv
http://ziba.dust.tv/montada-f1/topic-t19.htm
۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه
برق نگاه از رهی معیری
به روی سیل گشادیم راه خانهٔ خویش
به دست برق سپردیم آشیانهٔ خویش
مرا چه حد که زنم بوسه آستین ترا
همین قدر تو مرانم ز آستانهٔ خویش
به جز تو کز نگهی سوختی دل ما را
به دست خویش که آتش زند به خانهٔ خویش
مخوان حدیث رهایی که الفتی است مرا
به ناله سحر و گریه شبانهٔ خویش
ز رشک تا که هلاکم کند به دامن غیر
چو گل نهد سر و مستی کند بهانهٔ خویش
رهی به ناله دهی چند دردسر ما را؟
بمیر از غم و کوتاه کن فسانهٔ خویش
اگر لوح کورش هخامنشی دزدیده شد ! چه می شود ؟

اسفندیار رحیممشایی: ببرند. ببرند ببینیم چهکار میتوانند با آن انجام بدهند. هر جای جهان که باشد، لوح کورش، لوح کورش است و متعلق به فرهنگ و مکتب ایرانی. تازه مگر چقدر تا پایان جهان باقی مانده است که بخواهند از آن استفاده کنند؟ چیزی به آخر دنیا نمانده.
دکتر محمود احمدی نژاد (رئیسجمهور): طوری نیست. خدا را شکر میدانیم روی آن چه نوشته. یک تکه گل که مهم نیست. سند و مدرکش موجود است. هم عکس داریم، هم فیلم. میدهیم همین جوانهای پرشور و متخصصان داخلی به دست توانمند خودشان عین همان را دوباره بنویسند. بهتر از روز اولش. مملکت متخصص که کم ندارد. مشکلی نیست. یک بحران است که حل میشود. اینکه چیز تازهای نیست. مگر قبلاً چیز نبردهاند از مملکت؟ مملکت تعطیل شد؟ بحران پیش آمد؟ مگر قبلاً ممه را لولو نبرد؟ اتفاقی افتاد؟ یک نفر کمبود حس کرد؟ نکرد! این هم مثل همان. طوری نیست. سهسوته حل میشود.
عطاالله مهاجرانی: سنگ آن آدمکش ! گم شد که شد ! چه فرقی می کند؟ به قول فلان حکیم آزاده ! اخلاق در سنگ نیست در باد و مسیر آن است .
روزنامه کیهان: بروید خانه دلالان رابطه با آمریکا و نفوذیهای معلومالحال اندیشههای ضدانقلابی در دولت را بگردید تا ببینید چی کجاست.
عبدالکریم سروش: مولانا در هیچ نثر و نظمی از کورش و لوحش چیزی نگفته در عالم عرفان و سلوک به آن لوح نیازی نیست و اگر بخواهید من صد هزار لوح می نویسم !
روزنامه جوان: این لوح الان در گنجه اتاق عقبی طبقه دوم خانه هاشمیرفسنجانی نگهداری میشود. دیشب فائزه و فاطمه سر اینکه لوح مال کدامشان است، دعوایشان شد و ضمن گیس و گیسکشی سه بشقاب مربوط به دوره ملکه ویکتوریا را که در آن غذا میخوردند، شکستند. هاشمیرفسنجانی هم عصبانی شده و با لگد به زیر لوح مربوطه زده که سبب خرد شدن آن شده. همسر هاشمی هم لوح را با جارو و خاکانداز جمع کرده در کیسه زباله ریخته و فرستاده در خانه زهرا رهنورد که او هم در را باز نکرده و گفته ببرید در خانه کروبی که شوهرم را بدبخت کرد.
خبرآنلاین: روزنامه جوان در این باره نوشت: «این لوح الان در گنجه اتاق عقبی طبقه دوم خانه هاشمیرفسنجانی نگهداری میشود...»
حمیدرضا بقایی: خدا را شکر که خود کورش هنوز هست. ما باید مواظب باشیم ایشان را دزد نبرد. مگر قبلاً نمیخواستند همین کار را بکنند و ایشان را بدزدند که بحمدالله خنثی شد توطئهشان؟
هاشمی رفسنجانی: باید احتیاط کنیم این مسئله بسیار مشکوک است این کار ، کار بسیار ناشایستی بود باید آن را جدی بگیریم .
ارد بزرگ: میهن پرستان بیست و یک کشور حوزه فرهنگی ایران باستان بویژه افغانستان و تاجیکستان تا یافتن این گوهر بی مانند سیاهپوش خواهند بود .
آمریکا و اروپا: این را محکوم و سفرای خویش را فراخواندن و از ایران خواستند در طرح صلح خاورمیانه شرکت کند و یا لوح کورش را پس دهد!.
چین و روسیه: تصمیم گرفتند دیپلمات های اقتصادی خویش را در تهران دو برابر کنند و تاکید کردند موضوع سرقت لوح کورش در شورای امنیت بررسی شود !و باید از اقدامات یکجانبه دوری گزید .
علی صالح آبادی: متاسفانه شاخص قیمت سهام در همه سبدهای موجود سقوط کرده است .
علی لاریجانی: به قول شاعر
نقل افتادن هیکل نیست، هیکل بالیست
حشر دیوان سلیمان است، خمها خالیست
اگزیستانس و گوهر انسان کجاست؟ اما اگر کسی مختصر عقلی هم برای ما قائل باشد، درمییابد که بلاوجه نیست در این باره مبتهج نباشیم که هیچ، اندوهگین هم بشویم. دوستان بعضاً گمان میکنند که در لازمان و لامکان بهسر میبریم اما اینطور نیست. قصدم نیتخوانی نیست. گردنکشی در برابر قانون را هم بلاوجه میدانم اما قطع به یقین مطمئنم که شما هم نفهمیدید که منظور نظر ما در اینباره چه بود. چندان که خودم نیز در اینباره چون شمایم... اصلاً چرا از من میپرسید؟ روزگاری که مجلس در رأس امور بود، باید حرف میزدید با من. الان که ماجرا بلاوجه است. خودتان یکجور نیتخوانی کنید و عوض بنده اعلام موضع نمایید اما با درنظر گرفتن مختصر عقلی برای ما.
فدراسیون فوتبال: کلیه بازیکنان و مربیان تیم های ورزشی یک ماه حقوق خویش را برای جبران این خسارت ملی اهداء نمودند.
مهدی کلهر: داستان روشن است. موسوی و کروبی و خاتمی شبانه آمدهاند خیابان سیتیر. خاتمی قلاب گرفته، موسوی و کروبی با قنداق کلت کمری کالیبر 35 زدهاند پنجره را شکستهاند و رفتهاند توی موزه. موسوی لوح را برداشته، داده به کروبی. او هم لوح را زیر عبایش قایم کرده. بعد هم سه نفری با هم فرار کردهاند.
القاعده: خوشحالیم که یکی دیگر از بت ها موجود دنیا گمشده و همانند مجسمه بودا ! فرو ریخت .
بیانیه جمعیت دفاع از بهطور کلی: بار دیگر در شرایط کنونی دست پلید استکبار جهانی از حلقوم عناصر داخلی بیرون آمد... لذا فردا همه مردم ایران به خیابانها خواهند آمد و یکصدا فریاد برخواهند آورد که: «لوح ما رو پس بدین».
محسن رضایی: هنوز دزدیده شدن لوح برای بنده محرز نشده. لذا در این مورد نظری ندارم. ضمن اینکه از وجود این لوح در ایران هم اطلاع چندانی ندارم.
شهرام شکیبا: واعجبا ، وقتی طنز مرا در روز روشن می دزدند . دزدیدن لوح کورش که کاری ندارد !
کورش : چرا نمی گذارید آسوده بخوابم ای کاش برای شما لوحی نمی نوشتم که این قدر پریشانم نکنید .
پایان
سخنان حکیمانه بزرگان
مشکلات بهرهوری، ناشی از عملکرد بد کارکنان نیست بلکه ناشی از عملکرد بد مدیریت است. دمینگ
آدمهای ناتوان، تشنه دیدن چشم و ابروی این و آن هستند و آواره کوچه ها و خیابانها... حکیم ارد بزرگ
میان مؤثر بودن (انجام کار درست) و کارآیی (انجام درست کار) تفاوت وجود دارد. پیتر دراکر
خدا به زمان احتیاج ندارد و هرگز دیر نمی کند. اسکاول شین
پایداری و کوشش، کلید هر در بسته است. حکیم ارد بزرگ
اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد. بزرگمهر حکیم
انسان نمیتواند کیف پول خود را در قلب خود داشته باشد!!!. تئو کوریت زینسکی
ادب و کردار نیک، از جهان بزمگاهی خواهد ساخت. حکیم ارد بزرگ
یک ریاضی دان کسی است که به تنهائی می نشیند وسعی می کند مشکلی را حل کند که حتی خودش هم نمی دانست چنین مشکلی وجود دارد!!. آتله سربرگ
اول اندیشه، وانگهی گفتار. لائوسته
غمگین مباشید، چرا که خوشبختی، می تواند از درون تلخ ترین روزهای زندگی شما، زاده شود. حکیم ارد بزرگ
آزادی ابر انسان تنها در صورتی واقعی است که در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود. فریدریش ویلهلم نیچه
خوشبختی میان پرده بدبختی است. دن مارکی
بسیاری از رویدادهای تلخ زندگی، پیک خوشبختی هستند. حکیم ارد بزرگ
نفهمی و نادانی سه نوع است : یکی آنکه انسان هیچ نداند، دوم آنکه آنچه را که لازم است نداند، و سوم آنکه آنچه را نباید بداند، بداند. دوکلوس
اگر به خطا رفتی، از برگشتن واهمه نداشته باش. کنفسیوس
بخت آدمی به گذشتگان، آیندگان و همچنین گیتی گره خورده است. حکیم ارد بزرگ
کوشش اولین وظیفه انسان است. یوهان ولفگانگ فون گوته
کسی که به کسی حسد می ورزد، دلیل بر آن است که به برتری او اعتراف کرده است. هراس وال پول
بهترین گونه آموزش به کودک، همراه شدن با او در درون داستانهای پند آموز است. حکیم ارد بزرگ
اگر جوان را از عشق منع کنید، چنان است که مریض را از کسالتش سرزنش دهید. دوکلوس
خوشبختی پروانه است. اگر او را دنبال کنید از شما می گریزد ولی اگر آرام بنشینید، روی سر شما خواهد نشست. هیوم
پدر و مادر دانا، پیش از آنکه فرزندشان در گردآب تباهی گرفتار شود او را از چیستی کارهای اشتباه آگاه می سازند، چون آنگاه که فرزندشان در پیچ و تاب هولناک نابکاری گرفتار شد، سخن دلسوزانه هزار "اُرد" هم به کار نمی آید. حکیم ارد بزرگ
آهنگ صدا هرچه ملایم و مطبوع باشد، سخن موثر و دلنشین تر خواهد بود. جان کایزل
کسی داناست که می داند هیچ نمی داند. ضرب المثل فلسطینی
مادران باید دختران نوجوان خویش را با داستان ها و خاطرات کوتاه و پند آموز نسبت به خطرات پیش رویشان، آگاه نمایند، پیش از آنکه دوستانشان، با داستانهای شیرین دلبرانه، آنها را به ناکجاآباد بکشانند. حکیم ارد بزرگ
قوی ترین اهرم ها، اراده است. اسمایلز
طلوع و غروب عشق، خود را به وسیله درد تنهایی و جدایی محسوس می سازد. لابرویر
گفتار و کردار آدمهای پیرامون ما، خواه ناخواه، بر اندیشه ما تاثیرگذار خواهند بود. حکیم ارد بزرگ
در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است، و بینوایی حقیقی خودخواهی. وینه
آزادی، تنها برای ما نیست. حکیم ارد بزرگ
حکمت درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان. بطلمیوس
ابله همیشه به دنبال بزرگ تر از خود می گردد، که او را تحسین کند. بوالو
خردمندان و فرهنگ سازان، همیشه زنده اند. حکیم ارد بزرگ
معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داشته باشیم. ماکسیم گورکی
افسوس... یگانه سؤالی که هیچکس نمی تواند پاسخی به آن بدهد این است ؛ سعادت چیست ؟. برادلی
درخت آزادی، بدون باور و همراهی همگانی، ریشه نمی گیرد. حکیم ارد بزرگ
در غرب دلبستگی ما به موفقیت باعث سست شدن ما در خطر کردن می شود. آنچه از این خطر کردن می آموزیم به آن موفقیت می ارزد. و این ترس از شکست است که تعیین می کند که بیاموزیم یا نه؟. پارکر پالمر
اشتباهات فرصتی است که هوشمندانه تر باشیم. هنری فورد
جایگاه هنر و هنرمند، بسیار ارزشمند است. حکیم ارد بزرگ
هر چه شما را نمی کشد شما را قوی تر می کند. مارلون براندو
پاکدامنی و استفامت از تمام پیمانها و سوگند ها محکمتر است. مادام نکر
سینمای غمزده، دشمن اقتصاد و بهره وری است. حکیم ارد بزرگ
من هفتصد بار اشتباه نکردم. من یک بار اشتباه نکردم من زمانی موفق شدم که هفتصد راهی را که موفقیت آمیز نبود اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد حذف کردم راهی را پیدا کردم که کار می کرد. توماس ادیسون
هر گاه خبرهای بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیزهای تازه آموخته اید. بیل گیتس
در سرزمینی که رسانه های مردمی آزاد هستند، هر روز پلشتی و قانون گریزی، کم و کمتر می شود. حکیم ارد بزرگ
باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ. نادر شاه افشار
خط مستقیم نه تنها در هندسه، بلکه در اخلاقیات هم کوتاهترین راه است. راحل
بستر اندیشه همگانی، همچون دریاست، هیچ بنایی بر آن پایدار نخواهد بود، مگر آنکه خود را با بسامدهای (امواج) آن همراه سازد. حکیم ارد بزرگ
انسان فرزند کار و زحمت خویش است. داروین
شجاعت حقیقی،موفق شدن بر شداید زندگی است. ناپلئون
اینترنت ابزار آگاهیست، گریزی از روشنی و نور نیست. حکیم ارد بزرگ
آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کنید تا آنچه می گویید. بزرگمهر حکیم
انسان فرزند کار و زحمت خویش است. داروین
اعتیاد به تلویزیون و ماهواره، هزار برابر بدتر از دلبستگی به اینترنت است. حکیم ارد بزرگ
بخشندگی،انتشار بوی خوش بنفشه بر ته کفشی است که لگدمالش کرده است. مارک تواین
از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید. کنفسیوس
میهن دوستان، آزادیخواه و آبادگرند نه کشتارگر... حکیم ارد بزرگ
در حقیقت موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از 99 در صد خطا حاصل شده است. سوشیرو هوندا
رهنومد های مشخص بطلبید تا کامیاب گردید. اسکاول شین
شکوفا سرزمینی است که، مردمی از خودگذشته و آزادیخواه دارد. حکیم ارد بزرگ
چه غصه هایی بخاطر اتفاقات بدی که هرگز در زندگی ام پیش نیامد خوردم. میکل آنژ
ایرانیان هرگاه، پشتکار داشته اند، شگفتی ها آفریده اند. حکیم ارد بزرگ
با داشتن اراده قوی مالک همه چیز هستید. یوهان ولفگانگ فون گوته
اراده قویست که به همه قوای دیگر حکمرانی می کند. بشرطیکه ما آنرا با قوه عقل هموار سازیم. دوفون
حکمت بیش از هر چیز، به دانش و تجربه تکیه دارد. حکیم ارد بزرگ
اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت، دوستانه به جر و بحث بپردازند. مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند. ف – و – رابرتن
آرزو ریشه حیات ماست. اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند. ولی همین ریشه مایه زندگی است. فریدریش ویلهلم نیچه
نیک رفتاری، نشان خودساختگی است. حکیم ارد بزرگ
اگر خوب دقت کنید موضوع راز قدرت نیات ما تنها باید چشمهایمان راخوب با کنیم و نگاه کنیم می توانید مصداق قانون جاذبه را ببینید بیشتر ازبیمار حرف می زند خودش بیمار است بیشتر از ثروت حرف می زند ثروتمند است درواقع تمام چیزهایی شما تجربه می کنید. جان دمارتینی
هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد. کارلایل
جایی که خردمندان خوار باشند، شورش ها و رستاخیزهای بی سامان، در نهایت میدان داری می کنند. حکیم ارد بزرگ
ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند. آرتور شوپنهاور
فعالیت تازه و جاندار تنها راه غلبه بر فلاکت است. یوهان ولفگانگ فون گوته
شاگردانی که بدون نوآوری، همواره سخن استاد خویش را باز می گویند، هیچگاه برای خود و استادشان، فر و شکوهی به ارمغان نمی آورند. حکیم ارد بزرگ
آنگاه که آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است که او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیکبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است. فریدریش ویلهلم نیچه
تجربه به معلم سختگیری است. او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد. کارایل
آنکه ایراد می گیرد و راه درست را نشان نمی دهد، یاوه گویی بیش نیست. حکیم ارد بزرگ
سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید. کارایل
سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر. یوهان ولفگانگ فون گوته
کشوری که دارای سیاستمداری بی باک است، همه مردمش دلیر می شوند. حکیم ارد بزرگ
اگر روزی به چیزی نیازمند شدی به ملک و مال و دیگر اسباب حشمت و بزرگی خویش مناز. به کار و پیشه ای بپرداز که نامت سبک و ننگین نشود. بزرگمهر حکیم
انسان باید والاترین آرمانهایش را دنبال کرده و هرلحظه به آنها عمل کند، چرا که آنچه شخص اینک انجام می دهد بازگشتی مکرر در سراسر ابدیت خواهد داشت. فریدریش ویلهلم نیچه
توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید. حکیم ارد بزرگ
اگر تا کنون به نصف آرزوهایتان رسیده اید، بدون تردید زحمت شما دو برابر شده است. ایبسن
خوش بین باشید اما خوش بین دیر باور. ساموئل اسمایلز
اگر برای رسیدن به آرزوهای خویش، زور گویی پیشه کنیم، پس از چندی، کسانی را در برابرمان خواهیم دید، که دیگر زورمان به آنها نمی رسد. حکیم ارد بزرگ
کسی که از مرگ می ترسد از زندگی لذت نتواند برد. اسپانیولی
چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی «مثل من رفتار کن». کانت
در عالم چیزی بالاتر از محبت نمی بینم. بتهون
آباد سرزمینی که در آن، آزادی و شادی باشد. حکیم ارد بزرگ
باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید. مونت کیو
هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم. گالیله
اگر ما صد مرتبه باهوش تر و چیز فهم تر از این بودیم دنیایی که به نظر ما می رسد چندان شباهتی به دنیای کنونی نداشت و اگر هزار مرتبه از این چیز فهم تر بودیم تفاوت دنیایی که به نظرمان می رسید با این دنیا زیادتر می شد. زیرا دنیا جز خود ما و جز آنچه در خود می بینیم و از خود می فهمیم چیز دیگری است!!!حتی خدا هم که عین هستی است نمی تواند نیستی را به وجود بیاورد. همانگونه که آفریننده قادر نیست پایان خود را ببیند زیرا اگر پایان خود را می دید آنوقت بی پایان نبود. موریس مترلینگ
فرزندان خویش را با آموزش اینترنت، پیشگام جهان آینده سازیم. حکیم ارد بزرگ
اگر می خواهی بنده کسی نشوی، بنده هیچ چیز مشو. فرانسیس بیکن
مسأله اصلی در دعا این نیست که برای خواستههایمان از خدا جواب بگیریم بلکه هدف دعا این است که بهشکل کامل با خدا یکی شویم. اسوالد چمبرز
خبرنگاران باید نگاهی فرا و همچون باز داشته باشند، تا رخدادهای کوچک آنها را از کنکاشهای مهم دور نکند. حکیم ارد بزرگ
چه شکاف عظیمی بین شناختن خدا و محبت نسبت به او وجود دارد. بلز پاسکال
مردبزرگ دیر وعده می دهدو زود انجام می دهد. کنفوسیوس
ویرایش فرهنگ نادرست، برای یک سرزمین، بسیار مهم است، خوشبختانه اینترنت و رسانه ها به این چرخه، تندی بخشیده اند. حکیم ارد بزرگ
از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار. مهاتما گاندی
هیچ گلی عطر،رنگ وزیبایی مادر را ندارد. همینگوی
بزرگداشت، توان نیروهای جوان را نیز دو چندان می کند. حکیم ارد بزرگ
بر بالای در علم نوشته شده است که باید ایمان داشته باشی. ماکس پلانک
انسان برای بر خورداری از شادی باید خودش را باور کند. توماس پاین
فرهنگ باید دربرگیرنده انسان دوستی، آزادی خواهی و مهر به گیتی باشد. حکیم ارد بزرگ
همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن، و به هیچکس بدی نکن. شکسپیر
چنان باش که بتوانی به هر کس بگوئی مثل من رفتار کن. کانت
فرهنگ درست به خوبی و پاکی گرایش دارد، از جنگ و ستیز بیزار است و ادب و نیک رفتاری را می پسندد. حکیم ارد بزرگ
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است اول پشتکار دوم پشتکار، سوم پشتکار. لردآدیبوری
برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ. کنفسیوس
باید بسوی جزیره مهربانی کوچ کرد. حکیم ارد بزرگ
اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها راهی که می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی، این است که طرز فکرت را تغییر دهی. وین دایر
ثروتمند واقعی کسی است که بخششی داشته باشد. کسی که از این عمل امتناع کند مسکینی بیش نیست. سوجین
تنها راه رسیدن به زندگی شرافتمندانه، پاسداشت آبروی دیگران و انسانیت است. حکیم ارد بزرگ
نیرومندترین مردم کسی است که خشم خویش نگه دارد. افلاطون
آن که آرزوی سروری دارد باید هنر بسیار داشته باشد. بزرگمهر حکیم
سخنان فلاسفه بزرگ جهان پیچیده نیست، شیره اندیشه همه آن ها می شود : مهربانی، آزادگی و انسانیت. حکیم ارد بزرگ
آدم درستکار به خاطر یک قطعه استخوان خود را به سگ تبدیل نمیکند. ضرب المثل دانمارکی
آدم فقیر حق بی شعور بودن و احمق بودن را ندارد. لاروشفوکولد
هیچ آموزگاری، سختگیرتر و راستگوتر از زمان نیست. حکیم ارد بزرگ
آدمیان به اندازه ای آسیب می آورند که جسارت کنند و خوبی به آن قدر می کنند که مجبور باشند. لاروشفوکولد
برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم. ژوبرت
مردم، شاگرد سیاستمداران نیستند. حکیم ارد بزرگ
آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند. آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان... آن هم فیلسوف وار..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟. فریدریش ویلهلم نیچه
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد. رالف والدو امرسون
مردم در پی گزارش روزانه سیاستمداران نیستند، آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند. حکیم ارد بزرگ
کسی که سعی می کند بطرف هدف نهایی قدم بردارد مانند مسافری است که شب هنگام از کوه بالا می رود زمانی که به قله آن رسید چندان به ستارگان نزدیک نیست اما آنها را بهتر می بیند. تانری
آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند. فریدریش ویلهلم نیچه
میندیش که دیگران، تو را به آرمانت خواهند رساند. حکیم ارد بزرگ
هیچ چیز عوض نمی شود ! شما دیدتان را عوض کنید رمز کار این است. کالوس کاستاندا
من با عشق به تو تنها به میعادگاهم می آیم، اما این من، در ظلمت کیست کنار می آیم تا از او دوری کنم، اما نمی توانم از او بگریزم، او وجود کوچک خود من است، آقا و سرور من. حیا و شرمندگی نمی شناسد و شرمنده ام که همراه با او به درگاه تو آمده ام. رابیندرانات تاگور
آنگاه که مردم بر داشته های خویش آگاه باشند، دیگر تن به ستم نمی سپارند. حکیم ارد بزرگ
اگر بر ناتوان خشمگین شوی، دلیل بر این است که قوی نیستی. هرمان هسه
همچنان که عضلات بدن در اثر ورزش نیرومندتر می شوند، قدرت تصمیم نیز با تمرین افزایش می یابد. آنتونی رابینز
با بردباری، همه چیز در چنگ توست. حکیم ارد بزرگ
عشق همانند مغناطیسی است که ما را به مبدا خود جذب می کند. باربارا دی آنجلیس
اگر همه آرزوها برآورده می شد، هیچ آرزوئی برآورده نمی شد. یونسکو
همای پادشاهی بر شانه همه مردم یک کشور خواهد نشست، هنگامی که آنها به دموکراسی و مردمسالاری رسیده باشند. حکیم ارد بزرگ
مقام عالی انسانی در برابر شماست. آن را بدست آورید. شیللر
به زبانت اجازه نده که قبل از اندیشه ات به کار افتد. شیلون
سیاستمدار باهوش، بیش از همه، به دنبال شناخت و درک افکار عمومی است. حکیم ارد بزرگ
اگرآنچه انجام می دهید،ناحق باشد،موفقیتی کسب نخواهید کرد. توماس کارلایل. فیلسوف اسکاتلندی
زیاد کار کردن مهم نیست، درست کار کردن مهم است. پاره تو
انتخابات، مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست. حکیم ارد بزرگ
«تجربه» یک معلم سختگیر است: اول امتحان میکند، بعد درس میدهد. ورنون لاو
از تصاویر و اشکال مختلف خداوند یگانه شکلی که تا اندازه ای به فهم ما نزدیک می باشد بی پایان بودن اوست و ما از صفات خداوند فقط همین یکی را تا اندازه ای می فهمیم و باقی صفات و اشکال او برای ما مجهول می باشد !!!. موریس مترلینگ
پژواک اندیشه در فراسوی مرزها
تاریخ بشر، داستان مبارزه بیپایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، میتواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان
کتاب تفاوت های بارز اتوپیای جزیره اُرُدیسم با اتوپیای کشور جهانی هاکسلی
کتاب شباهت های فلسفه ارد بزرگ و مدل حالت پایدار
کتاب تفاوتهای اساسی، دیدگاههای زیست محیطی فیلسوف اُرُد بزرگ و ترامپ
- فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ Orodism
- بازتاب جهانی فلسفه اردیسم Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ازبکستان The philosophy of Orodism in Uzbekistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کلمبیا The philosophy of Orodism in Colombia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لهستان The philosophy of Orodism in Poland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تاجیکستان The philosophy of Orodism in Tajikistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مراکش The philosophy of Orodism in Morocco
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور برزیل The philosophy of Orodism in Brazil
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نیجریه The philosophy of Orodism in Nigeria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نائورو The philosophy of Orodism in Nauru
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لیبی The philosophy of Orodism in libya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلژیک The philosophy of Orodism in Belgium
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سریلانکا The philosophy of Orodism in Sri Lanka
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فیلیپین The philosophy of Orodism in Philippines
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنگو The philosophy of Orodism in Congo
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ژاپن The philosophy of Orodism in Japan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اتیوپی The philosophy of Orodism in Ethiopia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کرواسی The philosophy of Orodism in Croatia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور جمهوری چک The philosophy of Orodism in Czech Republic
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور صربستان The philosophy of Orodism in Serbia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور دانمارک The philosophy of Orodism in Denmark
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مالزی The philosophy of Orodism in Malaysia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اکوادور The philosophy of Orodism in Ecuador
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور قزاقستان The philosophy of Orodism in Kazakhstan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هائیتی The philosophy of Orodism in Hait
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوراس The philosophy of Orodism in Honduras
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تانزانیا The philosophy of Orodism in Tanzania
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نپال The philosophy of Orodism in Nepal
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تایلند The philosophy of Orodism in Thailand
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایتالیا The philosophy of Orodism in Italy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گرجستان The philosophy of Orodism in Georgia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آفریفای جنوبی The philosophy of Orodism in South Africa
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلغارستان The philosophy of Orodism in Bulgaria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنیا The philosophy of Orodism in Kenya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کامرون The philosophy of Orodism in Cameroon
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کره جنوبی The philosophy of Orodism in South Korea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نروژ The philosophy of Orodism in Norway
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مکزیک The philosophy of Orodism in Mexico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اندونزی The philosophy of Orodism in Indonesia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در جمهوری آذربایجان The philosophy of Orodism in Azərbaycan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور انگلیس The philosophy of Orodism in England
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور عراق The philosophy of Orodism in iraq
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پورتوریکو The philosophy of Orodism in Puerto Rico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور غنا The philosophy of Orodism in Ghana
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اسپانیا The philosophy of Orodism in Spain
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ترکیه The philosophy of Orodism in Turkey
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور روسیه The philosophy of Orodism in Russia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بنگلادش The philosophy of Orodism in Bangladesh
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پاکستان The philosophy of Orodism in Pakistan
- زندگینامه فیلسوف حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism)
-
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.» * «اگر واقعیات با نظر...
-
سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم ميكند: ابزار و دشمن. يعني فقط يك طبقه را ميشناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه بلند پروازی من ...













