۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

اشعار شکوه عمرانی

(شیرین)





مرزها را بگشاییم


چه زیباست

بی مرزی ملت ها

بی مرزی ایین ها

چه زیباست

بی مرزی فرهنگها و تمدن ها

بی مرزی سیاه و سپید

سالخورده و خردسال

و چه زیباست

دست ها در دست ها

در جای جای دنیا

شکوه














سایه


آه
چقدر دوست دارم با سايه ام حرف بزنم
گوش میدهد حرفهایم را
می فهمد مرا
خوب میدانم
مرا بیگناه متهم نمی کند
زورمند نيست
و اسیر نمی سازدمرا
سایه ام فضل نمی فروشد
وافتخار آمیز نمی داند
آمیزش با زورمندان را
سایه ام حسود نیست
وتحقیر نمی کند مرا
تملق نمی گوید
همانند سگان گرسنه
و دروغ نمی بافد
سایه ام بی صداست
همانند سکوت سحرگاهان
اما صد هزار ان سخن
درجای جای سینه نهان دارد













کلبه ی عشق


دوست دارم در لبخندشیرین تو خود را گم گنم

دوست دارم درنگاه گویای تو پنهان شوم

زیرا که عشق زیباست

به وسعت دریاهای بیکران ،به عظمت کوهساران

با تو بودن زیباست

با تو زیستن زیباتر





________________________________________





ادما


میخوام برم به اسمون

میخوام برم به کهکشون

میخوام برم پیش خدا

بهش بگم از ادما

این ادمای بی وفا

این ادمای پر حسد

این ادمای جاه طلب

این ادمای پول پرست

مدام میخوان ازار بدن

سد سر راهت بشن

ای خدا جون

تو که معروفی بعدل وداد

چرا ادما بی عدل وداد

از تو میخوام

یه ذره عدل برای ما

یه دنیایی

برابر برای ما

چرا که نه

چرا که نه


________________________________________
اسیر

من زنم

اسیرم

بال و پر شکسته ام

در قفس افسرده ام

در حسرت پرواز

در اسمان ازادی

در ارزوی به اوج رسیدن

به کمال رسیدن

ولی افسوس

من نیمه ام

آرزوهایم مدفون

بی اجازه ی او

دنیا برویم بسته

بی وجود او

بی وجودم، بی حرمتم،

بی نام و نشانم

گمنامم

صدا در گلویم خفه میشود

و من ساکت وخموش

همچون پروانه گرد شمع میسوزم

و ذره ذره اب میشوم

تاکی باید سوحت

تاکی باید سوحت





________________________________________






به پسرم

دوستت دارم، دوستت دارم

به پهنای اسمونها،به وسعت ستاره ها

قلب مهربونت به من امید میده،نور میده

هستی وحیات میده

تو مرا میفهمی

تو مرا میفهمی

صبر و تحملت

نوع دوستیت، وفایت

منو به اوج میبره

به اغوش آسمانها

در انجا که از بی مهری و ظلم اثری نیست

بر من بتاب تا از گرمایت گرمی پذیرم

و زندگی برام تحمل پذیر شود




________________________________________






نمیدانم چرا جنگ

نمیدانم چرا جنگ

و چرا جنگ

چرا با نام مذهب می کنند جنگ

مگه مذهب پیام صلح و اشتی نیست

مگه مذهب برا یکپارچگی نیست

مگه انسان ز یک اصل و نسب نیست

مگه کل مذاهب نیستند صادق

بر یک خدای واحد

بس است جنگ وستیز

بس است جنگ و ستیز

تو ای انسان قرن بیست

بر سر مذهب نمی اری ستیز

باید فراتر رفت

باید فراتر رفت

خدای بی همتای ما یکیست




________________________________________







بهار

بهار امد بهار آمد

بهار گل فشان امد

افتاب زرفشان امد

دشت و صحرا گشت پوشیده
از مخمل های سبز

بلبلان ســر میدهند اواز نغــــز

ماهیان رقص امدند در اب

و سرمستند ازین تغییر وضع

پاک گردید از سوگ زمستان

کوهسار و صحرا و اسمان

بیا انسان ،بیا انسان

تو هم بر گیر این پند طبیعت را

تو هم بر شوی دل را ز غم ها و کدورت ها

تو هم بر شوی لب را از این زخم زبانها

طیبعت باز پیغامی دگر دارد برایت

تولدی دیگر

......




کودکی

ای کودکی من

تو چه زیبا بودی

زیباتر از قرص ماه

لطیف تر از برگ گل

خوشبوتر از عطر گل

بزرگتر از اسمون

یه قلب پاک وساده

منهای بغض وکینه

با یک عروسک قانع

دنیای ماهی داشتی

تنها غمت بازی بود

شریک وهمبازی بود

یه تو پ خال خالی بود

میشه که برگردی دوباره

میشه که بر گردی دوباره

اگه توبرگردی دوباره

اسمون من میشه پر از ستاره

________________________________________



رابطه ها


امشب در سکوت تنهایی خودم
به رابطه ها فکر می کنم

به پنجره های رابطه
که ارام ارام بسته میشوند

به کرکره های رابطه
که اندک اندک پایین کشیده میشوند

به سردی دلها ودستها

به پژمردگی احساسها و عاطفه ها

چه زیبا بود ان رابطه ها

چه زیبا بود گفتگوی همسایه ها

تنگ غروب کنار پنجره ها

یاری رسوندنها

پیوند دلها

چه زیبا بود

فشردن گرم دستها

دوستان با وفا

یاران دیر پا

من به گذشته ها ی دور سفر کردم

تا تصویر این رابطه های قشنگ را

در ذهنم مرور کنم

چه سفر زیبا و خیال انگیزی بود

چه صحنه ها ی دل انگیزی بود

من این لحظه ها را هزار بار بوییدم

من این لحظه ها را هزار با ر بوسیدم

زندگی یعنی همین لحظه ها

همین لحظه های پر معنا

همین لحظه های پر معنا













روزگار تنهایی

خانه ی ما خالیست

خانه ی ما خالیست از شور زندگی

دیکر کسی پذیرای مهمانها نیست

سکوت بر همه جا سایه افکنده

بر پیکره ی دیوارها، بر نقوش قالی

بر تابلوها واشیای زینتی

فضای خانه سنگین است

تنها نور چراغها این سکوت را کمرنگ تر میکند

هرکس در گوشه ای

در تنهایی و انزوای خودش

بیگانه تر از یک بیگانه

خالی از مهرو عاطفه

و من در حسرت یک گفتگوی صمیمانه

یک اشیانه ی گرم

یک صدای اشنا

یک همدل و همراز

یک همخوان و همنوا

یک امید دلنواز و هستی ساز

چون شمع میسوزم و قطره قطره اب میشوم

چرا این جدایی

چرا این سکوت و تنهایی

فرصت ما کوتاه است

زندگی یگ گذر گاه است

زندگی چون جویبار است

لحظه هایش زرنگار است
لحظه هایش زر نگار است



________________________________________




جوانی

من جوانم

جز نور عشق نمی بینم

جز گل مهر نمی چینم

زر وسیم را نمی فهمم


من سرگردان کوجه ی عشقم

آری سرگردان کوجه ی عشق

ولی افسوس

خیلی زود درمیابم

که عشق قصه ی کوتاهی بیش نیست

تورا
با سیم و زرت میجویند

تورا
با مال و مقامت می سنجند

خیلی زود درمیابم

که زیربنای همه ی صعود ها

ورق های کاغذیست

و گاهی هم
پایمال کردن حق دیگریست!






خزان زندگی




خزان زندگی زیباست

لبالب از خاطره ها، غم ها و شادیهاست

و زیباتر از غروبی بی انتها

دوران پر باریهاست

نشانه ی رنج درپیشانی هاست

دوران قصه ها ی دلنشین وشورانگیز مادر بزرگهاست

ولی افسوس
....
در اغاز خزان زندگی این عزیزان

همچون قطرات باران

از صفحات زندگی محو میشوندو

همانند برگهای خشگ پاییزی

طعمه ی جویبار میگردند


ثمره ی سالها رنج ومصیبت

تنهایی ،بی همزبانی

وبدینسان است که

آینه ی قلب رئوفشان

در هم می شکند

و مینوشند نابهنگام

شراب تلخ نیستی را

بیائید بیایید

دست دوستی در دستانشان نهیم

و بنوشیم از جام پر بارشان

و بر گیریم قطره ای

از دریای اندرزهایشان

بپذیریم انها را

با آغوشی باز و فراخ

وبیاویزیم بگوش

پند هایشان را

همچون گوشواره ای زرین

و بسازیم زینت بخش جان و روان

فردا خیلی دیر است

فردا خیلی دیر است


________________________________________
دو سرو ناز


توی یک باغ قشنگ

با گلای رنگ وارنگ

دوتا سرو نازدرکنار هم

مهربون ویار هم

سر نهاده بر سر هم

با ندای باد

نجوا میکنند

عاشقانه در دل هم

عقربه های زمان

عشق پر شورشان را

مینوازدلحظه به لحظه رنگین تر

نوای انها

نوای عاشقانه وهمگام است

جاودانه و پر ترانه است

میدانی نوایشان چیست؟

زندگی بایدکرد

سبز باید ماند

عشق باید چید

شاد باید زیست
آزاد باید زیست

________________________________________



طبیعت را صداکن



ای انسان توتنها نیستی

گلهای زیباو رنگارنگ

برای نرگس چشمان تو میشکفند

عطردل انگیزشان مشام تو را نوازش بخش است

شکوفه ها بروی تو لبخند میزنند

باران برای تو مینوازد

کوهساران برای تو سپید گون میشوند

پرندگان خوش نوا برای تو ترانه میسرایند

نور نقر ه فام آفتاب

با سخاوتی عظیم انوارش را

بر تو می افشاند

دریاها ی بیکران برای تو میخروشند

با طبیعت راز پنهان خودرابگو

با طبیعت شرح نامردیها را بگو

میدانی تنها اوست که

صدای ترا میشنود

و با تو یار و همساز میشود

تنها او

اری تنها او
________________________________________




به خواهرم

خواهر خوب ومهربون من تویی

ستاره ی اسمون من تویی

یار وغمخوار من تویی

تنها تویی

تنها تویی

جایگاه والای مادر من تویی

شمع شبهای تار من تویی

من و توهمخونیم با یک نوا میخونیم

دوست داشتم با حضورت منو شاد کنی

شاد و سرافراز کنی

ولی نشد ولی نشد

نگران مباش خواهر مهربونم

من یه همنشین خوب دارم
اون بالا ها یه نور امید برق میزنه

هر روز به من سر میزنه

نور خدا

نور خدا


________________________________________



به پدرم

پدر مهربونم

وقتی تو رفتی

نونهالی بودم

فقط یادم میاد

شبی سوگواری بود

ومن نمیدونستم برای چی

بعد ها فهمیدم

برا اینکه تو دیگه تو این دنیا نیستی

نمیدونم چرا رفتی

اگر تو میماندی زندگی زیبا تر بود

قلب من شاد تر بود

پشت من گرم تر بود

وقتی من به دنیا ی شما اومدم

مادرم بتو گفته بود

باز هم دختر است

و تو گفتی

دختر و پسر برای تو برابر است

افرین بر تو ای پدر

تو پیشرو زمان خود بودی

تو در ورای افکار زمان خود بودی

تو را میستایم

تو را میستایم

تو به مادر سفارش داد ی

ما رو بی مطالعه به کسی نسپارد

و او هم سعی خودش را کرد

تو در غربت ما را ترک کردی

و من در غربت زندگی میکنم

ایا سرنوشت من و تو با غربت در امیخته بود؟

________________________________________
من و تو مامیشویم

خسته ام از نامهربانیها

دورویی ها بی وفایی ها

گریزی نیست من را زین تهاجم ها

پلکهایم را روی چشمانم می نشانم

تا دمی اسوده مانم

زین دنیای پر خروش و ماجرا

و غم ها را فروبنشانم
با سکوت لجظه ها

و نامردمی ها را

با اشگ دیده ها

میل پرواز در من

اوج میگیرد

تا شاید

بدنیایی راه یابم

که در ان تنها

انسان بودن را شاهد باشم

صداقت و صفا را

مهر و وفا را

برابری و حرمت انسانها را

از هر نژاد و ایین

جاییکه در ان

فاصله ها معنی ندارند

و من و تو ما میشویم

و من و تو ما میشویم

________________________________________

زندگی در معنا




تو در معنا با منی

در کوچه پس کوچه های احساس قدم میزنی

صدای قدمهایت بذر امید برتمامی ذرات وجودم می فشاند

همین معنا، همین امید

همین احساس ظریف

در عصری خالی از عواطف

در عصری پر فریب

مرا باتو پیوند میدهد

و من میدانم که در معنای تو حل خواهم شد

و تورا صدا خواهم کرد
تنها تورا

تنها تورا



________________________________________




باتوبودن

زندگی رو با تو من آغاز میکنم

غم رو رها کرده و پرواز میکنم

با تو روزام شیرین میشه

شبهایم آتشین میشه

با تو نور امید میشم

مثل یاس سپید میشم

بوی گل و بوی علف

عطر میپاشم به هر طرف

شاد و دلانگیز میشم

از خوشی لبریز میشم

با من بمون شاد بمونم

مثل قناری بخونم

مثل يه غنچه باز بشم
حس تو را آواز بشم

________________________________________



لحظه ها را باور کنیم


کاش می شد

غم ها را فراموش کنیم

کینه ها را خاموش کنیم

لحظه ها را باور کنیم

نیستی را باور کنیم

هستی را بارور کنیم

خار را از تن کنیم

برگ گل بر تن کنیم


________________________________________


رقص اتش



من در رقص اتش

آغاز تمدنها را دیدم

عشق را دیدم

عروس سپید را دیدم

بید مجنون را در پهنه ی اسمان زیبا دیدم

قامت رعنای تو را دیدم

برق چشمان تو را دیدم

درخت را با پرندگان خوش نوا دیدم

جشن ماه و ستاره را دیدم

جنگ دیدم

موشک و خمپاره دیدم

سلاح هسته ای دیدم

ای اتش

تو مقدسی

تو نوید عشق و سروری

تو پیام آور نوری

چرا با جنگ و خون درآمیزی؟


________________________________________



دوست

تو یار منی
همدم و غمخوار منی
محرم اسرار منی
قبله ی آمال منی
با شادی تو شادم
با غم تو بی تابم
افسوس که تو بیوفایی
با یک نگاه دیگه
منو ز خود میرانی
چشممو گریون میکنی
قلبمو لرزون میکنی
منو دگرگون میکنی
حیرون و مجنون میکنی
من تو رو با یار میخوام
تو منو بی یار میخوای
اما باید بهت بگم
اتحاد پیام منه
اتحاد کلام منه
سرود لحظه های منه
پایان غم های منه

________________________________________

پاس داریم ارزش های انسانی را



رسیدم من به شهر طلایی ارزوهایم

به شهر شوق و شور

شعر و غرور

نور و سرور

در آغوش میکشم مام وطن را

بوی خوش آشنایی

نوازش میدهد مشامم را

چون عطر یاسهای سپید

در کوچه باغ های خاطرات کودکیم

و غربت من رنگ میبازد

دریغا

از میان ترافیک انبوه

در فضایی سنگین و دود آلود

عبور میکنم

صف های طویل بنزین

خیره میسازد چشمانم را

با خود زمزمه میکنم

عجب صبری ...

این مردمان گرم و مهربون

بگرمی آفتاب آسمون

چرا بدینسان میزیند؟

در تاکسی بودم

مسافری نان گرم

با لبخند ی گرم

به من تعارف کرد

خواستم پرداخت کنم

راننده با گرمی تعارف کرد

از عابری آدرسی را پرسیدم

تا مقصد مرا همراهی کرد

پاس داریم ارزش ها ی زیبا انسانی را

در ورای نا انسانیها و نا بسامانیها



________________________________________
اگر تو نبودی

ای آب ابی زیبا
تو نقاش جان آفرینی
تو ابری که
بر پهنه ی آسمان می نشینی
تو باران روزی و رنگی
تو عروس قله های بیرنگی
تو رقص خیال انگیز فواره های رنگارنگی
در شب های طویل بیرنگی
تو آبشار نغمه های آهنگی
تو دریای نوری
تو آرام جانی
تو نور امیدی
اگر تو نبودی
کحا کسی میبود
اگر تو نبودی
کجا کسی میبود

________________________________________

شهر رویا ها

ای خواب خوش شیرین من
ای راحت جانهای بیفرار
مرا باخود ببر
ببر به شهر شيرين روياها
تا با تو پرواز کنم
در سبز آسمان زیباییها
بگذارتا دمی فراموش کنم
اندوه زمانه را
آزارهای بی بهانه را
تنهاییم را
مرا ببر به سرزمین خاطرات آفتاب
خاطرات دور دور
خاطرات شیرین کودکی
خاطرات صفاو سادگی
خاطرات قصه های شورانگیز مادر بزرگ
خاطرات کرسی گرم و نگاه گرم و گویایش
خاطرات سماور و چای گرم و چایدان مادر بزرگ
وآینه و شعمدان نقره ای عروسیش
که میدرخشید همچون نور نقره فام خورشید
بر تارک طاقچه اش
روی پارچه ی گلدوزی شده
با دستان جوانیش

خاطرات خانه ی قدیمی هشت دری مادر بزرگ
با شیشه های رنگی
دیوارهای اینه کاری
وحوض پراز ماهی
زرد و قرمز و قهوه ای
و سرداب وکوره و بادگیر
در حیاط زیبای تابستانی

ودست نوازشگر مادر بزرگ
که همراه بانسیم
نوازش میداد
گیسوان مرا
و میبرد مرا
به شهر شیرین رویاها

________________________________________





زن ایرانی

من زن ایرانیم
در تلاشم برای رهایی
از ظلم و نابرابری

به جدایی مجبورم
آه چقدر سخت است
فرزند دلبندم دیگر از آن من نیست
فرزندی که خون من در رگهای نحیفش جاریست
با طپش های قلبش زیسته ام
صدای نفسهایش رافهمیده ام
وزنش را ماهها و روزها بخود آویخته ام
و در انتظار ورودش
دردی جانکاه را بجان خریده ام
اکنون دستان من خالیست
حوض من بی ماهیست

سهم من حتی سقفی هم نیست
که کمترین بهانه ی زندگیست
اکنون در اوج بی پناهی
محتاجی و تنهایی
به که رو آورم
به کجا پناه جویم

میدانم که
اینجا تنها زیستن
محکوم است و مردود
و نگاهها بسویم تحقیر آمیزو تیرگون

ولی آیا کسی مرا خواهد فهمید؟
آیا کسی دستان گرمش را در دستان سرد من خواهد گذاشت؟



________________________________________



من و او




ميدانم بايد از نگاه ها پنهان شوم
همچون خورشید در غروب

و او نه

میدانم باید رنگ سیاه بتن کنم
چون شب های تاریک بی مهتاب

و او نه

میدانم من نمی باید بخندم و بخندانم
همچون کودکان شوخ و شاد

و او آری

میدانم من همیشه لبانم رابا مهر سکوت باید....

و او نه

میدانم که من نمی توانم لب به تحسین کسی بگشایم
و او آری

مگر نه اینست که من

حیات بخش اویم

و اگر من نبودم

او هم نمی بود؟

مگر نه اینست که من مخلوق همان خالقم؟

آیا من هم روزی خواهم توانست

همجون پرندگان زیبا و خوش نوا

آزاد زیست کنم؟

و نغمه ی آزادی و عدالت را بسرایم؟

آنوقت مرا نظاره کن

ببین که من کجا رسیده ام....







کاش میشد تو بیایی



کاش میشد تو بیایی
تا از باغچه ی لبانم
سبد سبد بوسه نثارت کنم
گلهای نگاهم رو
فرش زیر پات کنم
تو گلدون قلبت
نهال عشق ووفا بکارم
گل های اعتماد رو
دور و برش بذارم
تو رو چون پرندگان زیبا
ازاد و رها بذارم
تابرسی به اسمون
پیش خدای مهربون
پیش خدای مهربون


________________________________________

ازدواج اجباری



ای مهربان پدر من
چراپیونداجباری برای من؟
رهایم کن
بگذار آزادانه بیاندیشم
بگذار ازادانه برگزینم

باور کن ، باور کن
گر مجبور شوم
با آنی که رسم و رسوم میگوید
باآنی که معیارهای تو می سنجد،
هرگز و هرگز هماغوش نخواهم شد
با پرنده ی زیبای خوشبختی
شور هستی ،طعم عشق و سرمستی
و دربستر رویاهای پر شورو شیرینم،
در جستجوی آنی خواهم بود
که خود عاشقش بودم

پس بیا بیا باز هم
جلوترو جلوتر
همراه با من
وباآهنگ زمان گام بردار
گلهای دوستی و محبت را
در دستان مشتاق من بگذار
و انگاه مرا نظاره کن..........

________________________________________



دختر بیگناه

چهارده بهار از بهارش نمی گذشت

هماغوش مردی شده بود

که همپای پدرش خزان را دیده بود

جنایتی علیه کودک و انسانیت

و چه آسان پرواز کرد

پرنده ی ارزوهای

دخترکی معصوم و بیگناه

همچون فرشتگان سپید آسمان

که الماس جوانیش را

در عنفوان جوانی بخاک سپردند

و جز صدای سرد سکوت

صدای دیگری بگوش نرسید


________________________________________
مورچه

ازچشمان مورچگان باید فهمید
فلسفه ی ناب زندگی را
آنهابا جثه ای ظریف و نحیف
موانع را در میگذرند
هر اندازه بزرگ وخطیر

تارسیدن به بالهای آرزو،
هرگز رها نمی سازند
سنگر خویش را
در سربالایی ها
سقوط، گلهای امیدشان را
پرپر نمی سازد
و ادامه میدهند بار دگر
راه پر فراز ونشیبشان را
پیوند آنها با یکدگر
پیوندی آسمانی و ابدیست
همچون مادری به کودک دلبندش
هیچ موری تنها نمی زید
تنها نمی جنگد
باهم ودر کنار هم
ادامه میدهند
حیات پر معنای خویش را
و آنها درپناه ممارست
قویترین موجودات سیاره اند
چرا که چندین برابر وزن خودرا
بردوشهای نحیفشان میکشند

بیاموزیم فلسفه ی زندگی را
از مورچگان به ظاهر ناتوان

________________________________________



دوای درد

عزيزم
چرا به پزشگ مراجعه میکنی؟

مگر نمیدانی

که عشق پزشگ تست

و آزادی دوای درد تو؟

نسخه ی آزاديت را خودت بنويس




گفتگوی چهار شمع

چهار شمع سرخ و سبز
در فضا نور میپاشيد
آرامشی دلپذیر
نور را در مینوردید
و میشدحرفهاشون رو فهمید
اولی گفت
اسمش صلحه
ولی کسی رو توان اون نیست
که روشناییش رو
دوام بخشه
و فرو رفت در عمق خاموشی
دومی گفت
نامش ایمونه
دیگه نیازی نیست به وجودش
و فرو رفت در عمق خاموشی
سومی گفت
نامش عشقه
ولی نیست دگر اورا توانی
رها کرده اند اورا
ادمهای این دنیای فانی
و فرو رفت در عمق خاموشی

ناگهان کودکی
اشگ در چشمانش درخشید
و پرسید
چرا خاموش گشتید؟

شمع جهارم گفت
با شعله ی سوزان من
بانور بی پایان من
خواهند بود قادر همه
روشن کنند شمع هارا
باردگر
من امیدم ،من امیدم، من امید






بهانه



وآفریدگار تو را همچون گلبرگی


لطیف و ظریف آفرید


تا شاهکار خلقت باشی


ولی افسوس که


همه ی گلبرگهایت


را پرپر کردند


تنها به بهانه ی لطیف بودنت




________________________________________




شاید اگر

شایداگرورق های کاغذ

وسکه های برنزی

سرنوشت آدمیان را ورق نمی زد

در گلستانی میزیستیم

که همه ی گلهای ان همگون،

رنگین و عطر آگین بود

تمامی غنچه های دانش شکفته بود

درخت آرزوها دست حقیقت را گرفته بود
و نهال دشمنی دست دوستی را








تب بهار



بهار است ، بهار است

دریغا

شکوفه ی بهار ما بیمار است

شکوفه ی بهار ما تب دار است

اینجا کسی در بند است

عاشقی گنه کاراست

مادری جدا ز فرزند است

صدایش را اسمان فهمیده

کودکی در حسرت عروسکی گریان

آه نان سنگک هم گران

صد هزاران سکه در هر سوی چاه

دست ها سوی آسمان

دست ها سوی اسمان


________________________________________



شهر من


دلم برای شهرمون تنگ شده

برای پینه دوز و بقال سر خیابون

برای حلبی ساز وشیرینکار

برای اوای سید نصرالله بستنی فروش

برای یاسها وبنفشه های خونمون

برای شبدر های باغمون

برای برف وشیره در زمستونها

برای بازار مسگرها

برای مشهد قالی و قالی شوران

برای چراغانی امام زمان

برای اب انبارهای توی گذر

برای اکبر مشدی سر گذر

برای اوای اذان

برای پاسبان

برای زن شکر لب کهنه بخر

برای همبازیها

برای خونه بازیها

برای باغ شاه فین

با فواره ها وچشمه هاش

برای حمام امیر کبیر

میدونی چرا امیر کبیر......؟

________________________________________


غریب

ما در اینجا غریبیم، غر یب

با قلبی لبریزاز امید وارزو

اما محکوم

محکوم به ماندن در حاشیه ها

ما همه پرباریم

ولی کسی مارا ارج نمی نهد

ما لایقیم

ولی محکوم

چون غریبیم

خدایا چگونه میتوانیم

زین بند رهایی یابیم

و به ارزش های واقعی خود دست یابیم ؟

چگونه میتوانیم افکار را جهانی کنیم؟

وبه دنیا بگوییم که ما همه انسانیم ویکسان

چگونه؟

چگونه؟



________________________________________
هموطن

افتخار من ایران است

افتخار تو ایران است

سرزمین من ایران است

سرزمین تو ایران است

من و تو زیک اب و خاک و سراییم

من و تو با یک زبان سخن میسراییم

من و تو ز یک دین و آیینیم

پس چرا ز یکدگر جداییم؟

چرا خود را ز دیگری مهتر بدانیم؟

تو میدانی که درمیان غریبه ها جایی نداریم

پس چرا جدایی

چرا بی همزبانی

ایرانی از خود ماست

جدایی از او خلل ماست

ایرانی افتخار ماست

کوروش و داریوش مال ماست

حافظ وسعدی راه ماست

مولانا راهبر ماست
________________________________________




یار وفادار

چرا هیچکس یار ما نیست؟

همدم و همراز مانیست؟

اگر هم یار ما شد

سرشتش بیوفایست؟

چرا باید گلی ازشاخه ای چید

و در اندک لحظه ای با پای کوبید؟

مگر گل صاحب احساس نیست

چه کم دارد ز گلهای دگر؟

که او را اینچنین کردی دربدر؟

ایا ندارد از برای تو ثمر؟

پس بگو یار میخواهی یا ثمر

همدم و غمخوار میخواهی یا ثمر

________________________________________


قطره های اشگ


ای قطره ها ی اشگ ببارید

و مرا از غم رها سازید

چگونه بی وجودتان بار سنگین غم ها را بدوش بکشم؟

و آرامش خاطر پذیرم؟

آسمان دل من ابری است

ببار یدتا آسمانی صاف و نیلگون را در زوایای قلبم نقاشی کنم

بر گونه های بیرنگم فرو ریزید

وبشویید گرد وغبار دلم را

همانند باران

که میشوید غبار پنجره هارا

وانگاه مرا به دنیای رستن ها وشکفتن ها خواهید برد

به باغی سر سبز و شاداب از طراوت باران خواهید برد

من قدرشما را میدانم

ای قطره های اشک

من قدر شما را میدانم



________________________________________





کاش میشد در کوهستان بمانم


به کوهستانی زیبا و روح افزا

رسیده ام

آرامشی دلپذیر حکمفرماست

از پنجره به بیرون مینگرم

پرواز دسته جمعی پرندگان مهاجر،

آسمان نیلگون و کوههای سراسر سبز

که با نور نقره فام آفتاب
مزین شده

چشمانم را نوازش میدهد

آهنگ دلپذیر زنگوله ی گاو ها

موسیقی دلنشینی را مینوازد.


در اینجا از آدمیانی که

کلامشان و لبخندشان

دروغین است خبری نیست

آدم های ریا کار و پنهانکار

آدمهایی که به فرمان خود نمی زیند

و در زندان قید وبند اسیرند

آدم های معتاد و روسپی

آدم های خالی از عواطف انسانی

که همچون عروسکهای متحرک به هر سو روانند

و نقشه ی ویرانی تو را در سر میرورانند

آدمهاییکه از ترس چشم زخم تو را از خود میرانند

اینجا کسی بیکار نیست

کسی در غم نان وآب نیست

از تبعیض نژادی ، مذهبی خبری نیست

از فقر و بی عدالتی اثری نیست

از جنگ و خشونت هم خبری نیست

کاش میشد در کوهستان بمانم




معبود



من معبود خودرا

درماه عالمتاب

در طلوع آفتاب

در تولد ستارگان

در پرواز پرندگان

در نطفه ی یک گیاه

در شوق یک نگاه

در تپش های دوقلب مهربان

و در نگاه آب و آینه می جویم

________________________________________
سفره

می گوید

ایمان دارد

سفره ی نذری

پهن کرده بود

دست طاغوت را

از پشت بسته بود

در دیار فرنگ

سفره ای هزار رنگ

رنگ و وارنگ

خرماهاش میوه ی خودنمایی بود

حلواهاش تجاری بود

آجیلای مشگل گشاش
بازار دوست یابی بود

________________________________________


راز هستی

ای درخت زیبا و رعنا
با توسخنی دارم
من تو را عاشقم
راز هستی را در تو می یابم
دلم میخواهد از تو قایقی بسازم
و بر پهنه ی دریاهای بیکران
در شبهای زیبای مهتاب برانم
و در ان قایق
تمام الات موسیقی را
از تو بسازم و بنوازم
دلم میخواهد دوباره
روی نیمکت هایت بنشینم
و خاطرات تلخ و شیرین درس و مدرسه را
مرور کنم
دلم میخواهد از تو کتابخانه ای بسازم
با همه ی کتابهای عالم در کنار هم
آنگاه در کنار رقص شعله ها ی اتش تو
کتاب بخوانم
و در زیبا بهاران درزیر چتر ی از سایه ات

بخواب روم

________________________________________

به مادرم


یاد اون روزهای خوب
من و تو باهم بودیم
توی یک باغ
بزرگ
با درخت های سرخ انار
با حوض فواره ای ، با حوضخونه ، با جوی آب

من روی نیمکت باغ
با عروسکهام میرفتم به سفر
عذرا کوچیک جارو میزد اب میپاشید
ظهر که میشد
قیمه ریزه چه خوشمزه
غروبها بشوق دیدن تو
می اومدم ز مدرسه
زیر یک کرسی داغ
با مجمعه ، با طاس کباب

گرچه ازت دور شدم
وچراغهای رابطه بی نور
ولی میدونم
تومنو دوست داشتی
خیلی خیلی دوست داشتی

به شوق دیدن تو
میومدم به ایرون
هروقت میومدم پیشت
میگفتی به من
بازم بیا منو ببین
اخرین باری که منو دیدی
گفتی به من
چه خوب شد اومدی
من تورا هم دیدم

انگار بهت الهام شده بود
این اخرین باریه که منو می بینی


در نامه هات برام نوشتی
عدالت رو دوست داری
ومن حرفت را در زوایای ذهنم حک کردم


دلم میخواد یکبار دیگه
در اغوشت بگیرم
و باهات راز و نیاز کنم
شاید تو هم رازی داری
و میخوای به من بگی



________________________________________






تاریخ تولد


آه
در ضیافت پر شکوه دنیا
چقدر زیباو پر معناست
بی مرزی میان انسانها
چه اهمیتی دارد
تاریخ تولد!
و چه سحر انگیز است
عشق ورزیدن
منهای تاریخ تولد
تحول باورها
و تحول نگاه بسوی انسانها
انسانی که جوهر وجودش
با تو یکیست
چه فرقی میکند
سالخورده یا جوان
انسانیست بسان تو
با خصلت های انسانی
همانند مرواریدی غلتان
درون صدفی پنهان
و نیازمند دستان پر مهرت
دستانت را از او دریغ مدار....
________________________________________



سد سر راه دو عاشق

خداوندا

چیست این سد سر راه دو عاشق؟

مهریه ، جهیزیه

عروسی های چشم و همچشمی گرایانه

چه سود حاصل ز مهریه؟

که زن نیست کالا درین حیطه

مهر ورزیدن بیاموزیم

چراغ دل برافروزیم

گلها همه پژمردند

زیر بار جهیزیه

و اکنون بدوزیم

پیراهن سپید دانایی را

با شکوفه های عشق و شادمانی

گلهای صداقت و مهربانی

و برافرازیم پرچم

برابری و یگانگی را

تا سر برآرند برون

گلهای زیبای جاودانی

در سبز بهاران زندگانی




________________________________________






من اور ا خواب دیدم


من او را خواب ديدم

و ما بخشيديم یکدگر را

نه خطایمان را

و نه عشقمان را

بلکه عقایدمان را

من او را خواب دیدم

ولی او مرا خواب ندید!









مرگ پرنده ی گفتگو


زمان
زمان مرگ پرنده ی
گفتگوها
و گلهای زیبای احساس و عاطفه هاست
تبریک و تهنیت
با پست الکترونیک
سوگواری و تسلیت
با پست الکترونیک
ایا بلبلی به سراغ گلی خواهد رفت؟
آیا کسی صدای زیبای زوجهای عاشق را
در چهار دیواریها خواهد شنید؟
آیا کسی بر بالین بیماری رنجور
تکیه خواهد زد؟
ایا همسایه با لبخندی شیرین
به همسایه خواهد گفت:
سلام، صبح شما بخیر؟




________________________________________






کعبه در قلبهای آتشین شماست


سخن از سرپوش است
سخن از اعدام گل نیست
سخن از سنگسار بلبل نیست
سخن از رنگ و ریا
رشوه و ربا نیست
ای رهگذران سرزمین آفتاب
کعبه در قلبهای آتشین شماست
بزدایید اینه ی دلهایتان را
از زنگار تیرگی ها
تا بنگرید عکس رخ ماه را
در آینه ی جام دلها

کتاب جاده ابریشم ، واژه ای استعماری از سیمین کوثری


کتاب جاده ابریشم ، واژه ای استعماری نویسنده سیمین کوثری


نام کتاب : جاده ابریشم ، واژه ای استعماری


نویسنده : سیمین کوثری با همکاری جمعی از وبلاگ نویسان کشورمان






پیشگفتار :

کتابچه پیش روی شما در دو بخش تهیه شده است ، ابتدا سیر نظری و تاریخی واژه جاده ابریشم نگاشته شده است که در واقع برآیند اندیشه و دیدگاه ارد بزرگ در ایده و دکترین قاره کهن است .

در آنجا برای نخستین بار نسبت به تکرار و بومی سازی اشتباه واژه جاده ابریشم هشدار داده شده است .

نظریه قاره کهن بخش های بسیار جالب و پند آموزی دارد اما احساس کردم نقد بر واژه جاده ابریشم را می توانم با همکاری وبلاگ نویسان دیگر تبدیل به یک مجموعه مناسب بنمایم خوشبختانه با آغاز و شروع این راه بسیاری از وبلاگ نویسان و علاقمندان ، با نظرات محبت آمیز خویش موجب غنای هر چه بیشتر این مجموعه شدند نظرات آنها که نمایانگر دیدگاه افکار عمومی ست را هم به این مجموعه افزودم چرا که افکار عمومی بزرگترین پشتوانه این گونه حرکت هاست .

در پی می توانید محصول این اقدام مشترک را ببینید .



بخش نخست :




خلیج عربی !

واژه خلیج عربی چه احساسی در ما بوجود می آورد ؟!
عربها می خواهند با کمک دلارهای نفتی خود خلیج فارس ما را بزور خلیج عربی کنند ...
هر چند دیر ! اما بالاخره در مقابلشان قد برافراشتیم .

اما این پایان ماجرا نیست !



جاده ابریشم !

واژه جاده ابریشم چگونه احساسی در ما بوجود می آورد ؟!!!

کشورهای شرق دور همانند چین با فریب کشورهایی دیگر سعی دارند مسیر ایران (به عنوان بستر و رویشگاه اولین تمدن های باستانی ) به شرق و غرب را به نام خود مصادره کنند و عنوان جعلی جاده ابریشم را بر آن نهاده اند .

در صورت پذیرش این حربه آنها ، در قدم بعدی مدعی می شوند تمدن را هم به ما داده اند !

بعید نیست چینی ها هم بزودی ما را ، بربرهای حاشیه ایی خویش بنامند این همان حرفیست که اروپایی ها به کشورهای شرقی خود یعنی حوزه تمدنی ایران می زنند .


جاده فرهنگ ها


نظریه قاره کهن ارد بزرگ می گوید بیست کشور حوزه تمدنی ایران ( عبارتند از : کشورهای قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری هندوستان ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، جنوبی ترین بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا جنوب اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان ) باید تبدیل به یک قاره شوند ، سرزمینی با عنوان " قاره کهن " .

قاره ایی همانند اروپا با ساختار و انسجامی سازمان یافته ، تا بتواند مجموعه کشورهای حوزه خویش را در مقابل زیاده خواهی های شرق و غرب حفظ نمایند .




ارد بزرگ GREAT OROD


ارد بزرگ در دکترین قاره کهن خود به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن نقشه می کشند . و می دانیم ایرج بدست این دو کشته می شود . ارد بزرگ می گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . و چین با شروع بحث جاده ابریشم بدنبال افکار استعماری است حال آنکه این جاده ، راه انتشار فرهنگ غنی ایران به شرق و غرب بوده است و نمونه آن افکار میترایزم و شاهنامه فردوسی ماست که هر دو را چینی ها با جعل اسامی ، از آن خود می دانند .

دکترین قاره کهن به نوع حکومتها و ساختارهای سیاسی کشورهای محدوده قاره کهن نظری ندارد بلکه همه را دعوت به همگرایی می کند و می گوید اگر این 20 کشور دست در دست یکدیگر بگذارند ساختاری بسیار قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهند داشت .


نقشه قاره کهن در کنار قارهای دیگر

رنگ صورتی محدوده قاره کهن را نشان می دهد



نکته بسیار ظریفی در دکترین قاره کهن وجود دارد ! به این ترتیب که : نقش ایران در این قاره همانند نقش چین در آسیا و یونان در اروپاست ، یعنی بستر و نبض اصلی و اساسی این قاره ایران است همان چیزی که ما از آن با عنوان حوزه فرهنگی ایران از آن یاد می کنیم .


اما آنچه مد نظرم در اینجا بوده ، این است که در اولین گام برای رسیدن به آرمان بزرگ قاره کهن ، باید بتوانیم به ریشه های مشترک به شکل منطقه ایی برسیم ، مبارزه با عنوان خلیج عربی یک اتحاد شایسته را پدید آورد در ادامه این یگانگی می توان بسیج همگانی برای نفی واژگان جاده ابریشم ایجاد نمود ارد بزرگ پیشنهاد می کند بر این مسیر نام " راه فرهنگها " نهاده شود نامی که برای تمامی کشورهای قاره کهن پذیرفتنی است .


چینی ها ید طولانی در تغییر نامها داشته و دارند یک زمان نام " رستم دستان " ما را " تانگ " می گذارند و امروز گذرگاه ایرانیان را جاده ابریشم ...

البته محصولات صنعتی چین خود گویای این مسئله است که این خصلت همچنان در روح و روان این سرزمین متجلی است .








بخش دوم :



در این بخش نظر شما را به دیدگاه هم میهنان گرامیمان درباره واژه جاده ابریشم و خلیج عربی جلب می کنم :




علی صبایی


قبلا" نظریه قاره کهن ارد بزرگ را خوندم و با نوشته شما کاملا" موافقم . امیدوارم همانگونه که نوشتین ایرانیان آگاه شوند و بتونن با آگاهی کامل از پیشینه ایران هر چیزی رو که ایادی شرق و غرب دیکته میکنند قبول نکنند

http://yekochetanhat.myfablog.ir



شراره یادگار پور

از توجه و هشدار بموقع شما ممنونم
من هم فکر می کنم نباید از واژه جاده ابریشم استفاده کنیم اول همه باید وزارت خارجه بر روی این قضیه حساس باشه و بعدش هم رسانه ها.
متاسفانه مجری های برنامه های ورزشی از همه بیشتر نام قاره آسیا و جاده ابریشم رو بکار می برند و سعی دارند ما رو با چینی ها تو یه کاسه بریزند .
حالا خوبه کنفدارسیونهای ورزشی آسیا رو اونها گرفته اند و حق ما رو همیشه می خورند .
البته آدمهایی مثل جواد خیابانی وطن پرست هستند اما ناآگاهانه نام های استعماریی اونها رو بخصوص در ایام المپیک بکار می برند
بازم اگر چیزی به ذهنم رسید میام می نویسم

sharareh_24@yahoo.com




بانوی ایرانی

خانم کوثری
ممنون از اینکه با حس وطن دوستی خود سعی میکنید ایرانیان خصوصا" جوانان را بیدار کنید و یادآوری کنید که ما چه گذشته ای داریم و باید بپاخیزیم

http://afsanehnader.blogfa.com




افشین عباسی

خانم کوثری احساس می کنم اگر همان قسمتی که در نظریه قاره کهن به جاده ابریشم پرداخته شده را می نوشتید خیلی بهتر بود برای همین من آن قسمت را می نویسم .

ارد بزرگ می گوید :
نپذیرفتن دیدگاه ” راه ابریشم”

خاوریها بویژه ژاپن و چین تنها گزینه ای که تا کنون برای نگاه داشتن یکپارچگی آسیا آفریده اند همانا ” راه (جاده) ابریشم” است .
و اما چرا ابریشم ؟!
این را باید از ژاپنی ها و چینی ها پرسید !

راهی برای پیوند سرزمین ما با آنها بوده است عنوان ابریشم هم نشانه سود خواهی آنها و چیرگی بر پیشینه دیرینه آن است آنان مسابقات رالی و یا سریالهای تلویزیونی در راستای گسترش این دیدگاه به گونه ای یک سویه ترتیب داده و یا ساخته اند .

آنچه مردم قاره کهن به آنها بخشیده اند اگر همچون ابریشم مادی نباشد اما در ارزش گذاری از ابریشم بسیار با ارزشتر است .

به گفته یکی از برجسته ترین دانشمندان چین ، ادب و خرد آنها در گروی فرهنگ سرزمین ماست.

آنها از همین راه ، که نام آن را “راه فرهنگها” می گذارم ۴۰۰ سال پس از نگارش “شاهنامه” بکلک استاد فردوسی ، سروده های او را بی کم و کاست به چینی برگردانده و همه سرنامها و نامها را برای خود بدلخواه بر می گردانند و بر پایه آن سروده ها ، صدها فیلم سینمایی رزمی ساخته اند ! …

بله راه فرهنگ ها و نه ابریشم …

غوغا سالاری هنر چینی ها ست

در آغاز چند گزینه کلیدی :

- خاموشی چینی ها در درگیری های جهانی نباید بر آشتی جویی آنان گذاشته شود . آنان زمانی که گمان کنند آماده رویارویی هستند از هیچ گونه کرداری فرو گذار نخواهند بود.

نمونه آشکار آن را در کامبوج دیدیم جنگی با هزار هزار ( یک میلیون ) کشته ! .

آنان آدمیان نازک بدنی ( ظریفی ) هستند و به همین گونه در سیاست بخش بیرونی ( خارجی ) خود نیز بسیار نرم رفتار می کنند اما این رویکرد نباید ما را به دام بیندازد .

- تایوان در گذشته بخشی از چین بوده است چینی ها در ۵۰ سال گذشته ، به هزار گونه تلاش نمودند تا آن سرزمین را پس بگیرند و البته بیشتر این روش ها همراه با نشان دادن چنگ و دندان ارتش بوده است.

بر همه ما روشن است که همه کشورهای با فرهنگ و با پیشینه ای کهن در دهها سال گذشته به شیوه های گوناگون کوچک شده اند اما اینکه امروز برای پیوستن دوباره چنگ و دندان به سوی آنها نشان بدهیم کاری شگفت آور است باورکنید اگر مردم و برگزیدگان این کشورها بفهمند که پیوند نیاز است ، همچون پیوستن دو آلمان ، این پیشامد رخ می نماید ، اما اگر این آمادگی نباشد هر گامی به دورتر شدن خواهد انجامید . بویژه آنکه در تایوان سامانه چند گروهی (نظام چند حزبی ) فرمانرواست و …

- چنانچه دیدیم برای اینکه چینی ها مسابقات المپیک را به کشور خود بکشند از هر رفتار نمایشی فرو گذار نکردند و هر روز به گونه ای از زنجیره انسانی بر دیوار چین گرفته تا همایش در گردراه ( میدان ) “تیان آن من” و یا بزمهای گوناگون در باشگاه های ورزشی همه و همه برای فشار بر اندیشه جهانیان بود تا سرانجام به خواسته خود رسیدند .

مبادا با جنجال آفرینی چینی ها و همین طور دیگر کشورهای خاور دور از پیدایش قاره ای کهن در میان خود روی برگردانیم . باید باور کرد آنها هر کاری برای نگاهداری جایگاه برتر خویش انجام خواهند داد .
http://gloryvista.persianblog.ir





محمد حسین آذری

سلام خانم کوثری
وقتی می بینم هموطنان میهن دوستی همچون شما دارم بر ایرانی بودن خود افتخار می کنم
پایدار باشید
mha_23567@yahoo.com




گلبهار رجایی

فکر می کنم صحبتهای خانم دکتر شیوا صولتی در مورد نظریه قاره کهن با توجه به این که سالها در حوزه نفوذ چین زندگی کرده اند بسیار آموزنده و جالب باشد :

وقتی کپی نظریه را نزد من آوردند ابتدا با دیدن نام قاره کهن کمی بی میل شدم تصور کردم که این مسئله در چهارچوب منافع قاره آسیا و دیدگاهی تکراریست اما هم اکنون که این سطور را می نگارم می دانم از پس آن بدرستی بر نخواهم آمد .
انسانهای نخبه بسیارند آما آفریننده نادر است. آفریننده بوجود آوردنده است نه تجزیه و تحلیلگر …
ارد بزرگ آفرینشگر سرزمینی است که همه ما در آن بزرگ شده ایم و امروز در تلاشیم راههای بهتر زندگی نمودن در کنار هم را بیاموزیم اما ارد بزرگ از دورانی سخن می گوید که ما فراموش کرده ایم او همچون یک نوازنده چیره دست ما را به دنیای می برد که در آنجا می توانیم کمال خویشتن را ببینیم حس کنیم و با آن رویایی واقعی بسازیم.
سخنان او در تقسیم بندی مردم جهان بر چهار دسته بسیار بجا و شگفت آور است او به زبانی ساده سخن می گوید.
احساس می کنم باید در مورد او باید بسیار با احتیاط تر سخن گفت چون در هر بُعد از نظریه او صدها مطلب و مفهوم خانه دارد .
وقتی نام ” راه ابریشم ” را می شنویم ابتدا همه فکر می کنیم این راه یک طرفه بوده و کالا از شرق دور بسوی ما حمل می شده است ، نهایت آنکه در ذهنمان این جاده یک طرفه فرض می شود اما او به ما می آموزد که دقیقا این مسئله برخلاف واقعیتهای تاریخی است در واقع این جاده انتشار خرد ورزی ایرانیان به سوی سرزمین های شرقی است .
من در مورد شرق دور بی اطلاع نیستم چند سال از تحصیلات دانشگاهیم را در کوالالومپور گذراندم مردم آنجا کشورهایی قاره کهن را عناصری غریبه با آسیا می دانستند نقشه های آسیایی آنها در غرب به پاکستان و افغانستان ختم می شد . آنها حتی حاضر به پذیرش قدمت و اهمیت جایگاه تاریخی سرزمین ما نبودند آنها به امپراطوری چین می نازیدند که خود در زیر سیطره دانش و فرهنگ ما بوده است اگر نگاهی به نظریات تائو و کنفیسیوس در ۲۵۰۰ سال پیش بنمایید کلیه اجزای آیین میترا(۷۰۰۰ سال پیش ایران )را می ببینید . اقتباس در دهها نمونه دیگر همانند معماری ، ریاضیات و ادبیات بسیار آشکارتر دیده می شود .

چندش آور خواهد بود این همه بیگانگی شرقیان را ببینیم و باز اسرار به ماندن در قالب آسیا را داشته باشیم . آنها که تا همین ۵۰ سال پیش مستعمره بوده اند امروز به منطقه ما بعنوان کشورهای اضافی با مردمی شرور می نگرند .

به نظر من ارد بزرگ با این دیدگاه توانسته در حساس ترین مقطع تاریخی از تجزیه کشورهای این ناحیه و خرد شدن در فرهنگهای غیر بومی جلوگیری کند چین در قالب پیمان شانگهای و قراردادهای دو جانبه سعی در حضوری بلند مدت در این منطقه را دارد و از سوی دیگر عربها به جان مردم منطقه افتاده اند با القاعده و شبکه الجزیره ، و از سوی دیگر ، اتحادیه اروپا سعی در اختلاف افکنی در منطقه را دارد .

درمان این همه سختی و پلشتی را می توان در این نظریه دید . ایران باید نقش محوری داشته باشد این تنها پیمانی خواهد بود که ما محور اصلی خواهیم بود و اگر ما نباشیم وضع هر روز بدتر از این خواهد شد …

http://sellole-enferadi.blogfa.com



افشین عباسی

گلبهار عزیز هر بار این قسمت صحبتهای خانم دکتر صولتی را می خوانم خونم به جوش می آید

من در مورد شرق دور بی اطلاع نیستم چند سال از تحصیلات دانشگاهیم را در کوالالومپور گذراندم مردم آنجا کشورهایی قاره کهن را عناصری غریبه با آسیا می دانستند نقشه های آسیایی آنها در غرب به پاکستان و افغانستان ختم می شد . آنها حتی حاضر به پذیرش قدمت و اهمیت جایگاه تاریخی سرزمین ما نبودند آنها به امپراطوری چین می نازیدند که خود در زیر سیطره دانش و فرهنگ ما بوده است اگر نگاهی به نظریات تائو و کنفیسیوس در ۲۵۰۰ سال پیش بنمایید کلیه اجزای آیین میترا(۷۰۰۰ سال پیش ایران )را می ببینید . اقتباس در دهها نمونه دیگر همانند معماری ، ریاضیات و ادبیات بسیار آشکارتر دیده می شود .
بازم ممنون گلبهار

http://gloryvista.persianblog.ir



شراره یادگار پور

سلام به همه
چرا وقتی چشم بادامی ها مارا رو آسیایی نمی دونند ما خودمون رو آسیایی بدونیم چشم بادامی ها کور خوندن که بتونند این جوری ما رو خوار کنند .

اونها از عنوان آسیای فقط برای برنده شدن در مناقصه ها و مزایده های اقتصادی ما استفاده می کنند اما در عمل نوکر آمریکا و اروپا هستند .

http://sharareh_24@yahoo.com



مجتبی

فکر کردن می‌ تونن هر کاری خواستن بکنن و یه آبم روش

مگه ایرانیها مردن ؟ اسناد تاریخی که دیگه دروغ نمی گن

اینا دیگه شورش رو در آوردن . همین چند وقت پیش هم یه مقاله توی یک یاز معروف ترین مجله های آلمانی بر ضد کوروش ذوالقرنین نوشته بودن

فک کردن می تونن با آسمون ریسمون بافتن ۲۵۰۰ سال تاریخ رو مخدوش کنن !!!!؟؟؟؟؟
http://ververehgis.blogfa.com / melody_persian202000@yahoo.com



علی صبایی

خوشحالم که اینقدر هموطنانمان به اسم ایران و ایرانی بودن خود اهمیت میدن و به زودی خواهیم دید که با همین تلاشها میتونیم حق خودمون رو بگیریم



حسن ایدریساوی

از میان پر دل ترینمان چه اندکند
آنان که دانائی خویش را
تاب توانند آورد و
من از روح های محدودی بی زارم
در این روح ها هیچ چیز خوب و
حتی هیچ چیز بد وجود ندارد
می اندیشم پس هستم ، هستم چون فکر می کنم ، و فکر می کنم چون شک می کنم . انسان در هر کار باید بداند کجا باید ترمز کرد .
درود به شما دوستِ ، دوست داشتنی من
سپاس از مهر همیشگی شما ممنون
امیدوارم که همیشه خوب باشید.
وبلاگت را دیدم و خواهم رفت و با رفتنم چیزی را بردم ،
چیزی بنام لذت
امیدوار باشید
شاد باشید و پیروز

http://www.shekayateman.blogfa.com



من مرده متحرکم!

همراهم!
تو بگو چه بکنم؟
http://BIHASEL.BLOGFA.COM / NINIGOOLOO_COM@YAHOO.COM



به لیمو

خلیج عربی که خودشونم میدونن یه دروغ محضه
من چندین بار در اخبار دوبی شنیدم که میگن پرشین گلف...جاده ابریشم رو خبر ندارم!!!
http://behlimooo.persianblog.ir /
گلهای بوستان انقلاب
سلام
از حسن توجه شما به مرزهای آبی خاکی سرزمین سرفرازمان
مسرور و سپاسگزارم این نکته را هم بدانید دشمنان ما مرزهای فرهنگی و اعتقادی را نیز نشانه گرفته اند.
منتظر اطلاع رسانی های جامع تر شما در رابطه با مسائل مطروحه هستم.
http://yad114.blogsky.com



م.ر

سلام
خوشحالم که این قدر ایرانی ها به ایرانی بودن خود افتخار می کنند
هر گونه کمکی از دست من برآید با جون و دل حاضرم
چو ایران نباشد تن من مباد
http://parsiyanrule3.persianblog.ir / PARSIYANRULE3@YAHOO.COM



آریو برزن

به نام خدا
به نام ایران
سرزمینی که زمانی امپراطوری جهان توسط کورش برزگ(ع) به پارسیان داده شده بود
این عرب های احمق و قدر نشناس نمیدونن که سرزمین های خودشون هم جز امپراطوی پارسیان بوده و شاهان ایرانی بخاطر سخاوتمندی که داشتند اون سرزمین ها رو بهشون دادند تا حکوت تشکیل بدند
اما اون یهودی ها هم که اگه کورش بزرگ در بند بابل که اسیر ایرانیان شده بودند آزاد نمی کرد حالا زمین از وجودشون پاک بود
هر کی موافقه نطر بده
http://www.parsizaban.blogfa.com / fa_ma63@yahoo.com



گهواره خالی

من برای ایران همه کار میکنم.
http://royaye_aloode.persianblog.ir



عباس

حقیقت بزرگواری آریایی همیشه می درخشد
من ایرانیم
آریاییم
و مسلمان این بدان معناست که زیر بار هیچ ظلمی نمی روم نه عربی ملخ خور و نه چینی سگ خور
ایرانیم آزاده
و حضرت کوروش همیشه برایم ذوالقرنین عدالتگر قرآن می باشد
و این حقیقتی است نورانی
http://www.blogsky.com



گلبهار رجایی

چینی ها در بازیهای المپیک سنگ تمام گذاشتن تا با دروغ جاده ابریشم مالکیت خویش را از پکن تا ناپل و پاریس به نمایش بگذارند
و مجری های بی سواد ورزشی ما هم مدح و ستایش خود را از چینی ها و این برنامه مضخرفشان را به آسمان بردند .
یکی نیست به این مداحان چشم بادامی ها بگوید که اصلا برای یک بار هم که شده به این فکر کرده اند آسیایی که رهبرش چینی ها باشند چه دردی از ایرانی ها را دوا می کند

زنده باد قاره کهن از پامیر تا مدیترانه و مرکز آن ایران سرفراز
http://sellole-enferadi.blogfa.com



حرف راست

درود بر شما بانوی ایرانی
امیدوارم در این مسیر موفق و پیروز باشی و بدان پارسیان اصیل ایرانی همواره با شما و در کنار شما خواهند بود.
بدرود.
http://harferast.blogfa.com



آریو برزن

به نام خدا
به نام ایران
سرزمینی که زمانی امپراطوری جهان توسط کورش برزگ(ع) به پارسیان داده شده بود
این عرب های احمق و قدر نشناس نمیدونن که سرزمین های خودشون هم جز امپراطوی پارسیان بوده و شاهان ایرانی بخاطر سخاوتمندی- که داشتند اون سرزمین ها رو بهشون دادند تا حکوت تشکیل بدند
اما اون یهودی ها هم که اگه کورش بزرگ در بند بابل که اسیر ایرانیان شده بودند آزاد نمی کرد حالا زمین از وجودشون پاک بود
تاریخ از خشم قوم پارس و اسم قوم پارس به لرزه درمیاد
غربیها هم باید بدونند که خشم وغضب پارسیان تن اونا رو هم به لرزه در میاره

به یاد شهید وطن پرست سردار آریو برزن سردار اندک سپاه ایران در مقابل حمله ی اسکندر برای شادی روحش صلوات
http://www.parsizaban.blogfa.com / fa_ma63@yahoo.com



مائده های هستی

سلام دوست عزیز
سرمایه هر کسی به اندازه حرفهائیست که برای نگفتن دارد
سربلند باشید[گل][گل][خداحافظ]
http://ciah.persianblog.ir



افشین عباسی

نظریه قاره کهن نگاهی چند وجهی دارد اول آنکه قاره کهن که شامل 20 کشور می شود را درست تبین می کند .
قسمتی از این کشورها در قاره آسیا و قسمتی در قاره اروپا قرار گرفته اند .
مرز این قاره از شرق به مرز چین و از غرب به مدیترانه می رسد شمال آن به شمالی ترین منطقه دریای خزر و جنوب به خلیج همیشگی فارس منتهی می شود .

قاره کهن می تواند بستر مناسب و همگونی باشد برای ترقی و پیشرفت مردم این کشورها
ایران باید در قاره کهن همچون یونان برای اروپا...
در اروپا یونان دارای جایگاهی است که به لحاظ فرهنگی و تاریخی همه چیز به آن ختم می شود .

ارد بزرگ پیمانهای ناتو و شانگهای را رد می کند و مواردی که با ریشه سیاسی و نمودی فرهنگی ، همچون ادعای وجود جاده ابریشم را با دلایل بسیار رد می کند .
اینها بندهایی است که شرق و غرب جهان ساخته اند که سرزمین قاره کهن که در مرکز تمدن بشری است را تصاحب کنند .

امیدوارم این توضیح برای دوستانی که ایده و نظریه قاره کهن را کامل نخوانده اند مفید واقع شود .

کشورهای قاره کهن عبارتند از :

قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، نیمروزی ترین (جنوبی ترین ) بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا نیمروز اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان
http://gloryvista.persianblog.ir



گلبهار رجایی

نگوییم جاده ابریشم
بگوییم جاده فرهنگها

این را نوشتم تا دست اندرکاران صدا و سیما به این مورد توجه کنند .

در ضمن آقای عباسی خیلی واضح و جالب نوشته اید ممنون از شما
http://sellole-enferadi.blogfa.com



آرمین آران

سلام
مرسی سر زدی
چی بگم والا
با هر چیز که ایران و ایرانی رو زیر سوال ببره مخالفم
http://aranlar.blogsky.com



امیرحسین

از اطلاع رسانیتون خیلی ممنون
به راهتون ادامه بدین
a_mehdianfar@yahoo.com



نهنگ

عمده مردم بر این باورند که ملل به دنبال دو اصل اساسی هستند:۱-تجارت جهانی۲-دین واحد
اما در کنار اینها و به صورت پوشش داده شده همگی به دنبال تمدن هستند.تمدن نشانگر قدرت است.من هم اگر جای بیگانه ها بودم همین کار را میکردم!مگر بد است؟تمدن عظیمی همچون خلیج فارس!نسل ما می دانند که خلیج فارس خلیج فارس است.اما نسل بعد چه؟خود ما هم چندان به دنبال تاریخ نیستسم چه رسد به نسل بعد!بنابر این مسائل کاملا به نفع آنان است.آنها ککشان هم نمیگزد!
کدام دفاع؟کدام جوانان؟
مگر چندی جز من و شما و امثالمان هم هستند که دفاع کنند؟اخیلی از آنهایی هم که می گویند ما مدافعیم تنها ادعا میکنند.چهار تا شعار من و شما هم فقط لبخند بیگانگان را وا میدارد.نه بیشتر
من همراه شدم
از اطلاع رسانی شما و مطالب بسیار خوبتان سپاسگزارم
http://www.nahang.blogsky.com / sarzadazofogh_s@yahoo.com



علی

مرسی که اومدی سر زدی به وبلاگم اما غم من اینست که:

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

اگر مایل بودید میتونید تبادل لینک کنید
http://www.kheshgela.blogfa.com / ali_advance2008@yahoo.com



سارا

سلام من هم به عنوان یه ایرانی خیلی ناراحت هستم ولی چیزی که مهمه اینه که چیکار باید بکنیم به نظر من باید اول خود ما ایرانیها خودمون و داشته هامون رو باور کنیم حتی امروزه برخی کشور ها سعی دارن شاعران ما رو مثل مولوی شاعر خودشون معرفی کنن باید این مسایل با گفت و گو حل بشه با فرهنگ سازی ما با چینی ها رابطه ی خوبی داریم و نباید بذاریم دشمنان انقلاب اسلامی با ایجاد تفرقه در این مورد روابط این دو گشور بزرگ زو خدشه دار کنن



افشین عباسی

نباید اعتراض و خواست ما به خود ما آسیب برساند
اعتراض باید موجب همبستگی ملت ما در مقابل کشورهای زیاده خواه منجر شود
همیشه شرق و غرب و حالا جدیدا چند کشور کوچک در حاشیه جنوبی خلیج فارس ادعای سرزمین کاوه و فریدون را کرده اند
این مسئله باید دستهای ما را در یکدیگر گره کند و همه یکصدا بخواهیم
تا خواست همگانی نباشد دستگاه دیپلماسی کشور چندان فشاری به خود برای رفع نقایص نخواهد آورد
متاسفانه دیپلماسی خارجی ما در بعضی موارد از حد خود هم پا فراتر می گذارد و در مسائلی اینچنین تسامح بسیار می کند .
چون فشار و خواستی را احساس نمی کند
ما به آنها می گوییم نسبت به حقوق تاریخی ما حساستر باشند و تعارفات سیاسی را کنار بگذارند.
http://gloryvista.persianblog.ir



امیر خلیفات

سلام
زنده باد ایران عزیز و مردم دلاورش
تمدن دنیا مدیون ایران و ایرانی است . وقتی آمریکا قبلاً قاره ای متعلق به آدم خورها بود ،آن زمان ایران مهد تمدن بود. پس اونا کی هستند که سرزمین ما را بخواهند به ما بشناسانند . اسناد دال بر این است که خلیج فارس در قلب و روح هر انسان حقیقت جو طنین انداز است. ما با آنهایی که پول گرفته اند تا یک سند تاریخی را وارونه جلوه دهند کار ی نداریم و اصلاً آنها را آدم حساب نمیکنیم چه برسد به آنکه نظرشان برایمان اهمیت داشته باد. زنده باد ایران و ایرانی ، زندباد نام بزرگ و ارزشمند همیشه خلیج فارس و پایند باد سرزمین زیبای من ایران.
a.khalifat@ksc.ir



علی بابا

ای ول بابا . من همیشه حرص می خوردم که مبادا ایران از ایرانی تهی باشه، مثل اسلام که از مسلمانان تهی شده اما با وجود چنین افرادی کمی از نگرانی من کم شده. اما بروبچ یادشون باشه که اونا جنگهای زیادی رو بین ما راه انداختن. بین ایرانیا. ما که مشکل سیاسی داریم حالا اونا با آوردن فرهنگ پوچ "برهنگی" و سیاست جذاب "سکس" و قانون "جنگ برای برابری معلوم نیست چرای زن و مرد" خیلی و قته که مارو بازی میدن . خیلی وقته که دخترای ما "زنای شاه نامه" و "شیر زن" نیستند، و مردای ما هم "با غیرت" و "آزاده"( به قول امام حسین (ع) ) نیستند. اونا مارو درگیر جنگ داخلی کردند. خودمون هم خبر نداریم.



شاهین

سلام . من به عنوان یک ایرانی متاسفم که خودمان باعث از دست رفتن فرهنگ و تمدن ایران عزیزمان هستیم. چون به کوروش کبیر گفتیم به تو بخواب که ما بیداریم و فاتحه همه تمدن را می خوانیم
www.kianikorosh@yahoo.com



محمد جواد

سلام
ممنون که سر زدی
من که تو این زمینه تخصص ندارم و از نوشتن و هشدار دادن آن توسط شما ممنون
به امید ایرانی سر بلند و آزاد
به امید طلوع آزادی از فراز البرز و تابش ان بر ایرانزمین.
http://mjfree.dom.ir



ایران آباد

ای جوانی که هنوز هم مانده ای در سادگی

لحظه ای با خود بیندیش و مگو تقدیر بود!

میـــهن آبــــادمان مانند یک ویــــرانه گشت

بی خرد بودیم و از ایران همین تقصیر بود



سورنا آریامهر

سلام
به نظر شما نباید این اتفاق بیافته؟ ما خودمونم دیگه ایرانی نیستیم... بیدار شین. با این ....... روز به روز بیشتر فرهنگ عرب به مردم ............ ما اول باید از درون خودمونو درست کنیم... باید سران دولت ................ بعد به فکر این کارا باشیم...
به امید آزادی

-----------------------------
مدیر : سورنای عزیز مرا ببخش که قسمتهای از نوشته ات را حذف کردم
http://www.koohandiar.blogfa.com / alireza738@yahoo.com
آذرباد
درود
شاد و پیروز باش



شهریورگان خجسته

در مورد نام شاخاب پارس که جای هیچ سخنی در اینجا نیست و همگان می دانند شاخاب پارس تا همیشه پارس است
در مورد نام جاده ابریشم تا آنجا که من می دانم در تمام نوشته های تاریخی از نام ابریشم بهره برده شده است و سبب آن گذر ابریشم چین به اروپا بوده است حال دگرگونی این نام با کاری که عرب ها انجام دادند فرقی ندارد و ما نیز به دگرگونی تاریخ دست زده ایم.
از ذیگر سو من گمان نکنم نام ابریشم نشان دهد که ما داشته های خویش را از خاور و باختر گرفته ایم.

شاد زیوید
http://www.mazdasht.blogfa.com



فرشته

سلام دوباره به وبلاگ شما سر زدم و از مطالب دیگر شما استفاده کردم مطالبی که در سایت گذاشته ای بسیار خوب میباشند
در باره خلیج فارس هم این خلیج همیشه فارسی بوده و تا ابد خواهد ماند
http://fereshteh_70618@yahoo.com



امیرخان

با درود
اون یکی بلاگتون رو هم دیدم
ممنون از اینکه قدم روی چشمم گذاشتید
وقت کردید به دیگر تارنماهای ایران فردا هم سری بزنید مطالب و عکس و فیلمها و کتب ممنوعه ای هست که هرگز جایی ندیدید.آدرس تارنماهای ایران فردا در پیوندهای روزانه این بلاگم هست با سپاس از شما پاینده و برقرار باشید
جاوید ایران
http://vatanemaniran.blogfa.com/ / amirdj59@hotmail.com



گلبهار رجایی

آذر باد گرامی نوشته ایی در تمام نوشته های تاریخی نام ابریشم برده شده با این قسمتش کاری ندارم اما بگونه ایی عنوان شده که گویی جاده ابریشم قدمتی تاریخی دارد حال آن که هیچ سند تاریخی برای این جریان وجود ندارد
شما در هیچ کدام از تواریخ ما و همچنین شاهنامه فردوسی عزیز نامی از جاده ابریشم نمی بینید این عنوانیست که چینی ها پس از جنگ جهانی دوم برای خود برگزیده اند .

ما منکر این راه نیستیم چون چینی های از طریق همین راه دانش و بینش ایرانیان را سالها بدست آورده اند اما یک نکته ظریف در این جا هست و آن حق نام است نام را کشوری می گذارد که پیشینه و تاریخی قوی تر دارد
و ماباید از حق خود دفاع کنیم

این راه ، مسیر ایران به خاور و باختر است
نه خاور به باختر
اولین تمدنهای بشری در حوزه ما رخ داده و ما بودیم که مسیر خود را به هر دو سو گسترش دادیم....
http://sellole-enferadi.blogfa.com



خواستن یعنی توانستن
بنام اهورا مزدا آفریننده‌‌ زندگی و خرد



من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم..
حرفی از جنس زمان نشنیدم .. هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود..
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد



میتونیم برسیم آره ..میتونیم برسیم..میرسیم.آره.. ما میرسیم بالا..میریم بالا.
http://www.zolal.sepehrblog.ir / khashayar_ir2000@yahoo.com



آقا محسن...

سلام
بله
خوشحال هم میشم از همراه شدن
به امید سربلندی...
http://www.reallovekavir.blogfa.com



سیاوش کردستانی

درود بر شما بانوی فرهیخته ایران زمین




میلاد

درود بر شما.مطلبتان واقعا خواندنی است. من از این مطلب شما لذت بردم.
http://abalienate.blogfa.com



علیرضا...

درود بر این فرزند پاک ایران زمین
سرزمین اجدادی ما بوجود چون شما هایی زنده مانده
پس
دست به دست هم دهیم به مهر
ولی این بار باید جلو دسیسه های دشمنان دیرین بایستیم
http://divareshab.blogfa.com



امیر (سوشیانس)

سلام میکنم خدمت شما خانم کوثری و همه ی همراهان در این صحبت. و تشکر می کنم به خاطر حساسیتتون نسبت به این مسئله ملی.
برای اولین برا بود که این موضوع رو می دیدم و برام خیلی جالبه و حتما دنبالش میکنم، چون فکر می کنم پررنگ ترین خصوصیت هر ایرانی وطن پرستی اون هست.در مورد خلیج همیشه فارس هیچ حرف و صحبتی نیست. بنده نوشته شما و نظرات تمام دوستان رو خوندم اما قانع نشدم که بالاخره نام تاریخی این راه چه بوده؟؟
اگر جاده فرهنگها، آیا سندی برای اثبات این حرف وجود داره؟
و آیا واقعا نام جاده ابریشم ریشه تاریخی ندارد و فقط مربوط به 6 دهه گذشته یعنی بعد از جنگ جهانی دوم است؟
بنده حتما در این مورد تحقیق می کنم و از بقیه دوستان هم درخواست می کنم اگر در این رابطه اطلاعات مستدلی دارند در اختیار بقیه بگذارند.
همیشه موفق باشید.
http://soshians.blogsky.com /
فریدون کدخدایی
جای تامل دارد
از دقتتان ممنون
http://www.kamkendex.blogfa.com/ /
آمادور نویدی
درود و خسته نباشید.وبلاگ خوبی دارید.از قدیم الیام خلیج فارس بوده،هست و خواهد ماند.با دلار،بورو و نفت و گاز هم نمیتوانند تاریخ را تغییر دهند.یکزمانی انگلیس بحرین را از ایران گرفت و یک شیخ مرتجع را امیر کرد که آن از بی لیاقتی تاجدار مخلوع بود جون خودش هم مانند پدرش دست نشانده بود.حالا هم ...................این مردم غیرتمند و سلحشور ایران هستند که شاه را به زباله دان تاریخ فرستادند و ..................کوشا باشید!
-----------------------------
مدیر : آمادور عزیز مرا ببخش که قسمتهای از نوشته ات را حذف کردم
http://eshytak.blogfa.com / amador_navidi@yahoo.com



سینا

خیلی عالی
مخواهم تبادل لینک کنم
http://p30jet.persianblog.ir



خالق

اینجا نشانی از همرنگی است
که یک صدا را با خود ببیند
همراه شو که ما هم یک مردیم
یک ازده همچون پرهای بزرگ انسانی
نمی دانم از علی بگویم
تا بهاره
ولی دستان همه ی دوست تان ازادی را خواهم فشرد
http://eda.orq.ir / devil.boy.m98@gmail.com



پیشوا سیتی

سلام
خسته نباشی
همراه میشویم با افتخار
ممنون که اینجوری و با این دقت و ظرافت
به اصالتهای فرهنگی ایران عزیز پایبندی
حمایت همه ایرانیها را داری
موفق باشی
http://pishvacity.blogfa.com



پدرام مژدهی
سلام. ممنونم که منو به اینجا دعوت کردین تا این مطالب ارزنده رو بخونم دوست عزیز من نزد شما سخن گفتن با این اطلاعات بیشمار زیره به کرمان بردن است اما یادتان باشد یکی از بزرگان می گفت بر هر قومی همان چیز می رود که استحقاقش را دارد. یادمان رفته است چالدران را؟ یادمان رفته است واجرود را؟ یادمان رفته است سربداران را؟ یادمان رفته است کوههای ایستادگی گیلان را که هزار سال به تنهایی ایران بود؟ یادمان رفته است سورنا را؟ ما یادمان رفته است فرهنگمان مرده است عید که میشود حاجی فیروز پیام آور نوروز نیست یک معتاد متکدی بیشتر نیست که میخواهد کراک و کوکائین و نمیدانم های دیگر بخرد. کجا رفت کوروش فقط حرف کوروش را یم زنیم. پدر چیز دیگری می گفت ما ملت کوروش نیستیم. حقی نیز نداریم. تا وقتی که نخواهیم ایرانی باشیم حق نداریم که بخواهیم.



یوسف
زنده باد ایران و ایرانی وخلیج جاودانه فارس
درود فراوان بر همه شما شیرمردان و شیر زنان ایرانی.
yshaer@gmail.com



زهرا

به نظر من ایران



سمانه

سلام یک سلام ویژه به یک بانوی تمام ایرانی. بانویی که بدرستی از وطنش از ارزشها از داشته هایش از نامش حمایت میکند. خوشحالم با همچین وبلاگی اشنا شدم. وبلاگهای زیادی دیدم هر کدوم در جای خودشون و بر حسب موضوعی که بهشون پرداختند زیبا بودند و خواندنی ولی اینبار این وبلاگ چیز دیگه ای گفت......
زنده باشید....
خوب اگه اجازه بدید من هم یکم از وبلاگم بگم. سمانه هستم یه وبلاگ فیتیله ای دارم. کلا عاشق کارهای متفاوتم و برای همین وبلاگم رو کلا فیتیله ای کردم و یه پسر کوچولوی شیطون زمیمه ی خونم زمیمه ی دلمه.... همه چیز اونجا فیتیله ایه....خیلی دلم میخواد بیایید زحمت بکشید نظرتون رو در موردش بگید البته سوالاتی توی پستم پرسیده میشه مستلزم اینه که این برنامه رو ببینید یا اگه همیشه نمیبینید حداقل چند بار دیده باشید تا بتونید جوابشون بدید. در هر صورت چه دیده باشید چه ندیده باشید خیلی خوشحالم میکنید نظرتون رو در موردش بهم بگید......
به امید دیدارتون. زنده باشید و ایرانی بمونید. یک ایرانیه میهن دوست... باوفا
http://samfitilemoeen.blogsky.com



مرد تنهای شب

سلام گفتید برای سربلندی ایران همراه می شوم؟ ما همه تلاشمون همینه بشرطی که دیر نشده باشه!!!
http://mardoman38.mihanblog.com



باربد

سلام.من خاک پای همه شما وطن دوستای عزیزمم هستم که اینقدر با احساس مسئولیت ودلسوزی نسبت به خاک مقدسمون رفتار می کنید.اما بهتره حالا که بازحمات دوستان پایه ی این دفاع بنا گذاشته شده دست به دست هم از هرراه درستی برای گسترش و نتیجه گرفتنش تلاش کنیم وفقط در حد حرف نباشه <<چوایران نباشد تن من مباد>>
jorjet_mona@yahoo.com



ترانه
فقط می تونم بگم متاسفم که کشور عزیز من به این روز افتاد
taraneh_sokoot@yahoo.com



کوروش کاویانی

همه دنیا باید بدانند که ما نژاد برتر هستیم روزگاری همه جهان در دست کوروش کبیر بود . تمدن امروزی مدیون همت کورش و ایرانیان است .اگر بمن اجازه بدهند جهان را از لوس نژادهای پست پاک میکردم و پرچمی بالای کوه اورست میگذاشتم که جهان مال ایرانیان است و بس.
هیتلر و نازیهای مقدس هم همچین هدفی داشتند .
من مطمئن هستم که کل مردم ایران پایبند این هدف مقدس هستند و برای حفظ نام خلیج همیشه فارس کل منطقه را به آتش بکشند .
koroshnazi@gmail.com



titi

فقط می تونم بگم ادم از این دنیا جیزیرو می گیره که لیاقتشه، اگه بهترینو می خواد باید تلاش کنه نه فقط اعتراض؟؟؟؟؟؟
titi_kuchul13@yahoo.com



حسین محبی

مطلب شما عالی بود . باید اضافه کنید که نام دریای مازندران . خزر نیست و خزر هم یک واژه استعماری است . موفق باشید
به ما هم سری بزنید.ممنون
http://www.zarrinnews.blogfa.com



انسانی

سلام به شما عزیزان. امیدوارم که حال همگی خوب باشه.
من فقط میتونم بگم که ملیت داشتن جایی یا وطن دوستی نیمی از ایمان و ارزش هر انسانی است ولی همه ایمان و ارزش که نیست. خوب این مطلب تمام. ولی مطلب دیگه ای که باعث خدشه به بعضی مسائل دیگه مثل ارزش وطن دوستی میشه، نژادپرستی است که خدا نکنه گرفتار بشی وگرنه فرقی با فاشیست نداری... اگه صحبتی هست درخدمتم. البته با جی_میلم تماس برقرار کنید. با تشکر از صبر همگیتون عزیزان
muhsen.muhaqeq@gmail.com



دارا

واقعا نمیدونم که به چه دلیل از کشورهای متمدن و مقتدر باستان ایران به این وضع افتاده؟ چه فیلم هایی که از تمدن مصر.روم.یونان و چین و غیره ساخته نشد ولی از ایران در تعریف که نه بلکه در تحریف تاریخ این سرزمین و وارونه نشون دادن حقیقت با فیلم هایی مثل 300 یا اسکندر سعی در تخریب ما شد.این روند بعد از انقلاب تشدید شد شاید بخاطر اینه که ما با دنیا سر سازگاری نداریم یا اینکه حکومت مرکزی ما ضعیف هستش و نمیتونه از داشته هامون به درستی محافظت کنه مگه ....د؟
.......ضمن سفری که به شیراز داشت .....با چنین دیدگاهی انتظار داریم که افتخاراتمون رو به یغما نبرند! حداقل ۵۰ درصد مشکل از خود ما هستش مایی که سعی نکردیم تا فرهنگمون رو به سایر ملت ها عرضه کنیم به نظر شما مردم کشورهای خارجی مخصوصا اروپایی و آمریکا از ایران چه تصویری در ذهنشون هست اونها که در مورد گذشته ما اطلاع و خبری ندارن. کره جنوبی هم داره با فیلم هایی مثل یانگوم و غیره داره داخل قلب بعضی از مردم ما جا باز میکنه ولی ما چه کردیم.امیدوارم تا همه ما مخصوصا دولتمردان حواسشون جمعتر باشه چون مسئولیت اصلی متوجه اوناس.از شما هم نهایت تشکر رو داریم که با حس وطن دوستی چنین عملی انجام دادید دستتون درد نکنه
به امید بازیابی قدرت و شکوه دوباره ایران زمین.
dara.daei.n@gmail.com
-------------------------------------
دارای عزیز ببخشید مجبور شدم قسمتهایی از نوشته زیباتو حذف کنم تا بتونیم همچنان به بقای مجموعه کمک کنیم





نامی


به عربها توهین نمکنم اما به آنها میگویم اگر ایرانیها نبودند آنها هیچ چیز نداشتند وضربه شصت ایرانیها را خوردنند ولی عبرت نگرفتند به آنها توصیه میکنم پا از گلیمشان دراز تر نکنند خلیج همیشه فارس است و خواهد ماند

http://nsvh.com


علی


با سلام به نظر من این عوامل بیگانه دارن شورش رو در میارن یکی در مورد خلیج فارس بود که ناکام ماندند حالا دارن به این گیر میدن چو ایران نباشد تن من نباد
asibainfo@gmail.com




یونس


بنام دادار مهربان
خدائی که ایران زمین را پدیدآورد تا بدان افتخار کنیم وبر خود ببالیم که منشور آزادی از ان ماایرانیان است و بس.
افتخار کنیم که بزرگ مرد تاریخ جهان کوروش کبیر ایرانیست وسخنانش برسردر سازمان ملل چون گوهری پر فروغ میدرخشد وخار چشم کوته نظرانی است که خیال می کنند میتوانند با پول ودلار عظمت وافتخار ایران زمین را بربایند ولی نمی دانند که نام خلیج هیشه فارس بر هر دلار وکوته نظری خواهد درخشید تا فرزندانمان درآینده نیز بدان افتخارومباهات کنند .

ybakhshandeh@gmail.com



حسین توحیدی


ایران فقط ایران---بدون عرب و ... دولت و مردم باید از ایران و فرهنگ ایران حمایت کنند...

http://www.pichesh.com




آریوبرزن


ایران برای همهُ ایرانیان .

http://papalak.blogfa.com




کتی


با درود به شما هموطن عزیز
بسیار از مطلبتان لذت بردم وامیدوارم که ما ایرانیان این آگاه سازی از هویت وگذشته با ارزشمان را هیچوقت فراموش نکنیم که همین غیبتها و عدم حضور ما در این اعتراضات بوده که دشمنان این مرز وبوم را بیشتر تحریک کرده تا در حهت تحریف تاریخ ما ایرانیان دستهای پنهانی را اینجا وآنجا به اقداماتی جهانی وادار بکنند وبخواهند آن را به جهت منافع پلید خود سوق دهند. تا زمانی که مردم به گذشته خود توجهی نکنند وبگذارند که دیگران برای آنان تاریخ بنویسند ما شاهد اوضاع بدتری خواهیم بود.من باز هم از شما برای این تلاش تشکر میکنم وحمایت خود را به این اعتراض اعلام میکنم .

hrz28@yahoo.com




هیچکس


خانم سیمین کوثری با سلام
خیلی از مطالبتون استفاده کردم . این درد مشترک من و شماست . اما من با نظر بعضی از دوستان که اندیشه های ضد عربی دارن مخالف هستم. ما نباید مطالبی بگیم که باعث بشه به وحدت ملی ما خدشه وارد بشه. ما باید از کوروش کبیر درس بگیریم که وقتی بابل رو فتح کرد اعلامیه حقوق بشر صادر کرد و در اون به همه آرا و عقاید احترام گذاشت. خواهش میکنم باز هم از این مطالب پر مغز و آگاهی بخش بنویسید. یه پیشنهاد هم براتون دارم . وقتی مطلب تو وبلاگتون میذارین از عکسهای تاریخی و عکسهای آثار باستانی همراه با توضیحات که این عکس مربوط به چی هست و کجاست و ....استفاده کنید . خوشحالم که تو این دور و زمون یه بانوی تمام ایرانی وجود داره که دلش برای این مملکت (مملکت کوروش ُاشو زرتشت ُ بابک خرمدینُ ُُستارخان ُابوعلی سینا و .........می تپه. موفق و سلامت باشید

http://tarekh-ir.blogfa.com / hamda_ryan32@yahoo.com




محسن


ایرانی یعنی بزرگ منشی ونجابت واقتدار وایرانی یعنی حق پرستی حتی برسردار . پس بخاطرهمین خصلتهاست که دشمنان ان بسیار است.

mohsen_abdi46@yahoo.com




گلبهار رجایی


جلسه پیمان شانگهای در تاجیکستان به پایان رسید و متاسفانه باز بسیاری در ایران حسرت حضور دائمی در این پیمان را کشیدند حال آنکه بازیگران اصلی این پیمان چین و روسیه هستند و کشورهای دیگر بازیچه های آنها...
تا وقتی ایران منافع خود را در میدانهای دیگران جستجو می کند امید نمی رود بتوانیم نقش اصلی خود را پیدا کنیم
نمی دانم چرا مدیران دستگاه خارجی ما جسارت و قدرت لازم برای استفاده از پیشینه تاریخی و حقیقی کشورمان را ندارند.
بعنوان دومین تولید کننده نفت و یکی از دو قدرت این انرژی نتوانستیم مقر آن را به ایران بیاوریم و آن را هم دادیم به یک شیخ نشین ریز در خلیج فارس!!!
آخر چرا میدان توسعه را از ایران شروع نمی کنیم ؟
می توان ائتلاف ها را بر اساس مبنای چند هزار ساله تاریخی و فرهنگی ایران نهاد نظریه قاره کهن این مباست .
جاده ابریشم و شانگهای و یا ائتلاف جدید قفقاز همه برای محدود کردن ماست...
و ما منتظریم دعوتمان بکنند !؟
به جای آن که خود پایه گذار باشیم

کاش یک نفر در دستگاه عریض و طویل دیپلماسی امروز ایران این حرف را می شنید ...!

http://sellole-enferadi.blogfa.com




نغمه


خلیج همیشه فارس است




محمد


درود

این حرفها چی هست
خلیج عربی کیلوی چند اینجا خلیج همیشه فارس هست
هر کسی هم بخواد این نام و تغییر بده با هکرهای همیشه سبز روبرو خواهد شد
این یه تهدید هست برای همه ای اونای که سعی در تغییر دادن خلیج همیشگی پارس هست



حرف راست

درود بر شما بانوی ایرانی
امیدوارم در این مسیر موفق و پیروز باشی و بدان پارسیان اصیل ایرانی همواره با شما و در کنار شما خواهند بود.
بدرود.
http://harferast.blogfa.com



ژیلا راسخ

سلام وممنون از حضور شما وب جالبی دارید خوشحالم با شما آشنا شدم باید سر فرصت مطالبش را با دقت بخوانم پیروز باشید
http://www.ashareman.blogfa.com



دو ستاره

سلام از اینکه اولین نظر وبلاگ ما بودید باعث سرافرازی اینجانب است
با تشکر



سعید شریعت

سلام از اینکه چنین وبلاگی را دیدم بسیار خرسندم و به ایرانی بودن خودم افتخار می کنم
http://ghazal-khan@ymail.com / sshariat@ymail.com



سیاوش کردستانی

درود بر شما بانو سیمین
هرگز نخواهیم گزارد تازیان وحشی به اهداف پلید خود برسند .



اخرین جنگ ایرانیان

کورش کبیر: ستیز من تنها با تاریکی است و برای نبرد با تاریکی شمشیر بر نمی کشم ، چراغ می افروزم .
http://www.iranianlastwar.blogfa.com /



مصطفی

سلام.
من هم کاملا و حتما و اعتراض می‌کنم.
تشکر که به من سر زدید.
http://mostafa_2007.persianblog.ir /



محمدی

درود بر شما بانوی عزیز
موفق و سرافراز باشید
http://havarman.blogfa.com /



سام

سلام
مطلب پر محتوایی بود
ممنون
سام
http://www.salekoroshbozorg.blogfa.com/ / sam_thepersian@yahoo.com



دوست

سلام و درود بر شما
نفستان همیشه به حق گرم بار
با شما موافقم و از ریزبینیان ممنونم
از خدا برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با ما هم سری بزنید
یا علی و خدا نگه دار
http://nameresan.blogfa.com / golshan.re@gmail.com



وحید

دروغ تاریخی وبزرگ حمله اسکند به ایران راچگونه باید از اذهان مردم زدود



احمد

سلام خانم کوثری من کاملا این موضوع رو درک میکنم چون خودم بچه شوشم شهری که ....حتی فکر کردن به آنچه بر سر این شهر رو تاریخ کهنش اومده عذابم میده
اگه هم میبینیم با پول میخوان اسم خلیج فارس رو عوض کنند بیشتر تقصیر خودمونه چون همیشه تو دنیا گرگ زیاد هست ما باید مواظب خودمون باشیم!!
http://www.allthings4u.page.tl




هیچکس


خانم سیمین کوثری با سلام

خیلی از مطالبتون استفاده کردم . این درد مشترک من و شماست . اما من با نظر بعضی از دوستان که اندیشه های ضد عربی دارن مخالف هستم. ما نباید مطالبی بگیم که باعث بشه به وحدت ملی ما خدشه وارد بشه. ما باید از کوروش کبیر درس بگیریم که وقتی بابل رو فتح کرد اعلامیه حقوق بشر صادر کرد و در اون به همه آرا و عقاید احترام گذاشت. مطلبتون در باره خلیج عربی و جاده ابریشم هم جالب بود اما لطفا در باره دریای خزر هم بنویسید. این اسم (دریای خزر ) اولین بار توسط یک مورخ یهودی بر روی دریاچه کاسپین ( قزوین ) که برگرفته از اسم کاسپیها (یک قوم تاریخی در شمال ایران در دوره باستان)گذاشته شده.خواهش میکنم باز هم از این مطالب پر مغز و آگاهی بخش بنویسید. یه پیشنهاد هم براتون دارم . وقتی مطلب تو وبلاگتون میذارین از عکسهای تاریخی و عکسهای آثار باستانی همراه با توضیحات که این عکس مربوط به چی هست و کجاست و ....استفاده کنید . خوشحالم که تو این دور و زمون یه بانوی تمام ایرانی وجود داره که دلش برای این مملکت (مملکت کوروش ُاشو زرتشت ُ بابک خرمدینُ ُُستارخان ُابوعلی سینا و .........می تپه. موفق و سلامت باشید
http://tarekh-ir.blogfa.com / hamda_ryan32@yahoo.com





طاها


یک خلیج آنهم همیشه فارس و یک فرهنگ کهن آنهم فرهنگ پرافتخار ایران باقی همه فقط حرف است و حرف . جانم فدای ایران . از شما هم متشکرم که در این باره مطلب مینویسید و گهگاهی اذهان خفته ما را بیدار میکنید تا به خود آئیم .
http://mansistanihastam.blogfa.com / sistanivabaloch@yahoo.com





آریا


درود بر تمام ایرانیان:تا وقتی ایران در سلطه چین باشد وعربها هم کشورهای دوست وبرادر کاری از دست ما بر نمی آید.پس باید اول خودمان را اصلاح کنیم..................به امید روزی که کشوری ایرانی داشته باشیم..بدرود.

/ tiyami_golam@yahoo.com




درخت آدامس


سلام دوست عزیز

اینها را که می گویم فقط و فقط در مورد خودم ، پدرم و برادرم است و خدایی نکرده به بقیه خوانندگان عزیز بر نخورد.

تا نام خلیج عربی را می شنویم خونمان به جوش می آید و کمپینگ 1 میلیون امضا به راه می اندازیم
تا می گویند جاده ابریشم به رگ غیرتمان بر می خورد و هزار ناسزا می گوییم که فلان است و چنان است
تا نامی از فرهنگ می برند خود را اولین مردمان با فرهنگ و تمدن می نامیم و داد ایران ایران سر می دهیم
اما...
اما نرسد روزی که در خیابان پشت ماشین بنشینیم تا خود را همه جوره صاحب حق بدانیم و دیگران را به ... هم نگیریم
نرسد روزی که قبل از دیگران بفهمیم مثلا تاید گران می شود
تا هزار برابر نیازمان را خرید کنیم
نرسد روزی که یک آشنا در دایره نظام وظیفه پیدا کنیم آنوقت پسرمان گناه دارد که جای دور برود ولی کسی که پسر ما به ناحق و با پارتی بازی جایش را گرفته گناه ندارد
نرسد روزی که رییس فلان اداره آشنا از آب در بیاید آنوقت...
و نرسد و نرسد و نرسد

کاش من ، برادرم و پدرم اول خودمان را اصلاح می کردیم و به بقیه احترام می گذاشتیم آنوقت از بقیه مردم دنیا توقع احترام می کردیم
یک بار دیگر تاکید می کنم ما اصلا در ایران چنین آدم هایی را که گفتم نداریم و اینها فقط شامل خودم ، برادرم و پدرم بود
زیاد حرف زدم
شاد و سلامت باشید دوستان
http://derakhteadams.blogfa.com /





سیروس


برسر آنم که گرزدست بر آید دست به کاری زنم که غصه سرآید شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد
/





mansoor


ز شیر شتر خوردن و سوسمار

عرب را به جایی رسانید کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو به تو ای چرخ گردون تفو
http://mansoorx.blogspot.com /





شادی آسان


ایستادگی که امروزه در مورد واژه های مهاجمی همچون خلیج عربی ، دریای خزر و جاده ابریشم ایجاد شده خود گویای باز گشت ایرانیان به داشته های اساسی و دیرینه خویش است
خواست هایی که نمایانگر عشق و علاقه به سرزمین آبا و اجدادی مان است
هیچ گاه وطن پرستی و عشق به آرمانهای ملی ما ، کم رنگ نبوده و بارها و بارها به خاطر آن جان داده اییم .
این حرکتها باید تداوم یابد
بر این باورم هر چه بیشتر بکاویم واژه های مهاجم بیشتری خواهیم یافت .
نمونه آن دریای ایران است که خود ما می گوییم دریای عمان!!!
باید ارزشهای ملی را که مدتهاست به بوته فراموشی سپرده شده است پاس داشت و برای جهانیان با زبانی هنرمندانه و حکیمانه بیان داشت .
نمی دانم چطور شهرداران شیراز و همدان به چین رفته اند برای شرکت در همایش بزرگداشت جاده ابریشم!!!
این توهین به ملت و تاریخ ایران است.
این غفلت یا از سر نادانیست و یا از خصومت با داشته های ملی سرچشمه می گیرد که در هر شکل محکوم است.
وزارت ارشاد ما باید نشریاتی که با عنوان میهن ستیزانه جاده ابریشم منتشر می شوند را مجبور به تغییر نام کند که در غیر این صورت این مسئله موجب گسترش روز افزون عناوین تحمیلی به این کشور می گردد.

خواهان شادی ، رفاه و سربلندی کشورمان ایران
شادی آسان
http://asan.blogsky.com/ /





محمد عبدالرسول


خلیج فارس با نامهای دیگر معنایی ندارد .عربها خودشان بهتر می دانند که دروغ میگویند
/ Godam.dorraj@yahoo.com





امیر


من احساس میکنم این هجوه ها باعث میشه ایرانیان یکبار دیگه همه با هم متحد شوند.
/ amiraber32@yahoo.com




افشین عباسی


با سلام به همه هموطنان بخصوص خانم کوثری
به نظر من این مجموعه نظرات اعتراض آمیز نسبت به استفاده و ترویج واژه جاده ابریشم و دیگر واژه های بیگانه را باید تبدیل به یک کتاب کرد و آن را به شکل اینترنتی منتشر نمود . این خود می تواند گواه محکمی باشد بر نظر افکار عمومی ملت ایران در رد این واژه ها.
وقتی خواست همگانی شد مسلما مدیران دستگاه های مربوطه به حرکت در می آیند .
و همین نکته بسیار عجیب است در همه جای دنیا دستگاه های مسئول زودتر از افکار عمومی وارد عمل می شوند و در این جا بر عکس است !
تا فشار مردمی وجود نداشته باشد گام از گام برداشته نمی شود.
این همه اساتید دانشگاهی که به شکل مشاور در خدمت دستگاه های مربوطه هستند چکار می کنند ؟!!!
چه می گویند؟!!!
مشاورینی که این قدر افکار شان عقیم است کجا می توانند هشدار دهند و راهکار ارایه نمایند . خانم کوثری از شما مجدانه می خواهم این مجموعه را تبدیل به کتابی کوچک کنید برای استفاده همگانی
ممنون از شما
http://gloryvista.persianblog.ir/ /


پایان







متن کتاب جاده ابریشم ، واژه ای استعماری به شکل pdf دانلود کنید




متن نظریه قاره کهن ارد بزرگ به شکل pdf دانلود کنید











آخرین پیامهای دریافتی :




شادی آسان
سیمین کوثری عزیزم
دوست خوبم سلام

خوشحالم نظراتم قسمتی از کتاب ارزشمند شما شد
اگر می دانستم مطمعنا وقت بیشتری می گذاشتم
امیدوارم این حرکت موجب تامل بیشتر افکار عمومی نسبت این مسئله بگردد .

دوست همیشگی شما
شادی آسان
گلبهار رجایی
عالیست
خوشحالم من هم مانند دیگر دوستان نقشی کوچک در تهیه این کتاب ارزشمند داشته ام .
اکنون که نگاهی دوباره به کل این مجموعه می کنم می بینم توانسته ایم صدای ارد بزرگ را بسیار بلند و پر پژواک نماییم
اعتراض ما نسبت به عنوان جاده ابریشم دیر یا زود به گوش مسئولین مربوطه رسیده و آنها در برخورد با این واژه تجدید نظر خواهند نمود
امیدوارم خانم کوثری این پایان باب چنین گفتگو های ارزشمندی از طرف شما نباشد
مشتاقانه منتظرم عنوان کتاب بعدی شما را بشنوم و در آن هم مشارکت نمایم . به امید آن روز
فریما تیموری
بادرود بر شما دوست عزیز

متن را مطالعه کردم و مطلب ای نو آموختم.

به نظر من سیاست تمدن ما را به بازی گرفته و تنها امیدوارم که تاریخ زمان فتحعلی شاه بار دیگر تکرار نشه.

موفق باشید
آریو
درود بر شما بانوی با خرد پارسی
من به وجود شما افتخار می کنم و امیدوارم کارهای ارزنده و بیشتری از شما را مطالعه کنم
امیدوارم همواره پیروز شاداب و سربلند باشید
پاینده ایران
یک پارسی تنها
به نام اهورا مزدا

وبلاگ خوبی دارید و پور محتوا شما را باید یک پارسی واقعی

دانست . اعراب کی هستند اگر آنها جرعت دارند اسرائیل

را شکست بدهند و به این چشم بادامیها که خیلی عقب

مانده هستند جلوی خوشان را بگیرند شاید این رژیم بی عرض

ما که نیستیم همه با هم فریاد نی زنیم

جانم فدای ایران

پاینده پارس

پاینده کورش
آراز
سلام حضور شما دوست عزیز
امیدوارم همیشه در تمام مراحل زندگی خود موفق و پیرو ز باشید
اما یه سوال: اگه این نام جعلی می باشد چرا در کتب آموزشی دوران تحصیلی به وفور می توان این کلمه را پیدا کرد؟
چه کسی به خود این اجازه را داده این نام جعلی را از همان اوایل به خورد بچه های ایران زمین بدهد؟
تا آنجا که ذهنم مرا یاری می کند نوشته شده بود که این جاده از ایران و چین و آسیای صغیر می گذرد
پس اگر جعلی است چرا این نام را از کتب درسی حذف نمی کنند و یا نام درست و واقعی این جاده را بیان نمی کنند؟
و هزاران سوال مثل این که در ذهن آدم نقش می بندد
ممنون از دعوت شما دوست عزیز
رضا
خانم کوثری تلاش شما در خور تقدیر است اما سعی کنید تعصبات ملی و نژادی شما را کور نکند در مورد خلیج عربی بهتر است نظر آنها را هم بشنوید ! آنها معتقدند خلیجی که ۹۰ درصد ساکنانش عرب هستند (حتی اهالی ایرانی هم عرب هستند) چه اسم دیگری میتواند داشته باشد
سرفراز
با سلام
متن بسیار جالبی بود.
آیا فکر نمی کنید به فراموشی سردن موضوعاتی از این دست بیشتر ژیش زمینه سیاسی داشته باشد تا فراموشکاری فرهنگی؟

من معتقدم اگر به همین واژه خلیج فارس بچسبیم و نگذاریم در مملکت خودمان تبدیل به خلیج عربی شود شاهکار کرده ایم.
مگر تامارات را خودمان با آن سیاستهای افراطگرایانه مان نستاختیم؟
مگر امروزه اکثر سرمایه داران امارات را ایرانیها تشکیل نمی دهند؟
مگر زنان و دختران ایرانی در ژروازهای روزانه و به شدت فشرده امارات به دبی برای اهداف معلومی سفر نمی کنند؟
مگر بیش از ۶۰٪ شرکتهای معتبر بخش خصوصی دفتر مرکزی خود را در دبی برژا نکرده اند و مالیات هنگفت و دقیق و بروز خود را به شکم اعراب سوسمار خور نمی ریزند؟

ما همه مقصریم. دولت مقصر است. ملت مقصر است. با سواد مقصر استف بی سواد مقصر است.

اگر به این منوال ژیش برویم و در صحبت کردن ژست وطمن ژرستی بزنیم ولی در عمل به کام اعراب باده ی منابع ایرانی را سرازیر کنیم مطمئن باشید جاده فرهنگ که هیچ نام ایران را از دست خواهیم داد.
با تاسف فراوان.

خدانگهدار
حنیف
سلام
بسیار ممنونم که به وبلاگم سر زدید
موفق وشاد باشید
د.ف
سلام



----

‹‹ یک قانون وجود دارد که اگر در یک شرایط اجتماعی خاص که باید حرف خاصی زد و باید روی یک هدف خاص تکیه کرد و یک حقیقت خاص را باید مطرح کرد ـ که وقت آن رسیده ـ اگر اذهان را متوجه و مشغول به یک امر دیگری کنیم ( که حتی حقیقت علمی هم هست، حتی حقیقت دینی هم هست، حقیقت فلسفی هم هست، و هزار و یک دلیل در اثباتش داریم) خیانت کرده‌ایم. علی شریعتی


خیانت کرده‌ایم

خیانت کرده‌ایم

خیانت کرده‌ایم.


محمد
سلام بر شما. وبلاگ خیلی خوبی داری. ب منم ی سر بزن
کیانوش
ایران سرزمین جاویدان تا هنگامی که جوانان برومندی مانند من و دوستانم دارد به زیر سلطه ی نظامی و فرهنگی هیچ کشوری نخواهد رفت چه برسد به عرب بیابانگرد.
احسان
سلام
اریایی
با درود به هر چه ایرانی وطن پرست
براستی که خوش کفت فردوسی:
مهر از سرزمین آزادگان بار بست
تنها مبارزه ما با این انسانهای عرب پرست فقط فقط ... از طریق اشنایی مردم با تاریخ گذشتگان است





ماخذ : http://khalijfars-jadehfarhangha.blogsky.com/


تارنگار پابپا - زندگینامه غزاله علیزاده


شاید اگر غزاله علیزاده ( GHAZALEH ALIZADEH )همچنان زنده بود و آن حادثه شوم در اردیبهشت ماه 1375 اتفاق نمی افتاد و بیماری سرطان رهایش می ساخت داستان زندگی او نیز بکلی با آنچه بسیاری تصور می کنند متفاوت بود . زندگینامه ها باید در برگیرنده سیر تحولات اصلی زندگی و همچنین فکری اشخاص باشد . آنچه در بیوگرافی این بانوی ایرانی دیده نمی شود عشق سراسر پاک او نسبت به سرزمین مادریش ایران است . او حتی در سالهای پایانی زندگی خود از ملی سازی صنعت نفت می گوید و به آن می بالد .

غزاله علیزاده به یکی از دوستانش می گوید بعید نیست پس از مرگش او را هم همچون هدایت انسانی بی دین بنامند که از فرط بی دینی و لاقیدی مرده است . و متاسفانه بسیاری از آنانی که حتی به دفاع از او بر می خیزند به درستی نمی دانند او کیست . غزاله علیزاده یک نویسنده سطحی نگر نبود او فوق العاده عمیق و روشن بین بود او روشنفکر و نویسنده ای توانا بود و عشق به سرزمین ابا و اجدادی اش بر کسی پوشیده نبود . او عاشق فردوسی و نیچه بود . دو گفتار کوتاه از زبان او را با هم می خوانیم :

[[ رفتم فرانسه. از وقتی یادم می‌آید، بی‌قرار بوده‌ام. مثل آتشی در اجاق یا هیولایی اسیر قفس. می‌رفتم لب رود «سن»، معمولاً شب‌ها. آرنج‌ها را می‌گذاشتم روی حفاظ پل‌ها و خیره می‌شدم به موج‌ها. جاذبه‌ی آب مرا می‌کشید به سمت پایین. دانشکده را به ظاهر، روی سرم می‌گذاشتم. شیطنت پشت شیطنت، درگیری با اتباع سفارت، طرفداری از نهضت‌های آزادی‌بخش، سایه‌ی «ساواک»؛ اما از درون جوشش دل، آرامش نمی‌پذیرفت. احساس غربت، در هر شرایطی تسکین‌ناپذیر بود. چه در سرزمین خودم و چه در آن سوی مرزها.

روزی گورستان «پرلاشز» (Père Lachaise ) را دور می‌زدم. از کنار بناهای یادبود گرد گرفته و تارعنکبوت بسته می‌گذشتم، تا به مزار «صادق هدایت» رسیدم. آن وقت‌ها پُر از شمع و گل بود. همان دور و بر، مزار مارسل پروست ( Marcel Proust ) را کشف کردم. تخته‌سنگی سیاه. به نظر من، ناشناخته و قدر نیافته. سنگ را لمس کردم. «باغ کومبزه و کودکی» «مارسل» را به یاد آوردم، منقلب شدم. برگشتم سر مزار «هدایت» و چند شاخه گل از خرمن گل‌های او قرض گرفتم و برای «مارسل پروست» آوردم.

راهنما، توریست‌ها را می‌چرخاند. برای «پروست» یک جمله گفت: «سال تولد و مرگ و نام کتاب». برگشتم سر آرامگاه «هدایت». معرفی نویسنده‌ی بزرگ ایران، تراژدی بود، شوخی جهان پر از وهم. راهنما برای مسافران توضیح داد: «قبر یک نویسنده‌ی عرب که در فرانسه خودکشی کرده‌است». نفرت تسکین‌ناپذیر «هدایت» را به یاد آوردم.

از خودم چه بگویم؟ بگذارید زمان قضاوت کند. در گردونه‌ی سوگ‌های طنز‌آمیز زندگی، رسیده‌ام تا اینجا، به انتظار شوخیهایی که در راه هستند، با بود و نبود انسان ...

«باز سازی ملی شدن صنعت نفت»، روزی که ایران از زیر بار استعمار اقتصادی و فرهنگی انگلستان بیرون آمد و ما صاحب اختیار ثروت‌های ملی خود شدیم. پرچم‌های انگلیس را پایین آوردند و به جای آنها پرچم ایران را گذاشتند. پیشامدی که در تمام کشورهای جهان سوم، یگانه بود. در برابر این بازسازی، واکنش ما چه خواهد بود؟

مجلس شورای ملی آتش گرفت اما همه از قیمت دلار و طلا حرف زدند، یا به دعوای کوچک محفلی سرگرم شدند. ما طوری رفتار می‌کنیم که انگار هیچ گذشته‌ای نداریم. هر روز متولد می‌شویم، هر شب می‌میریم. تغییر طبیعی‌ است اما تا این حد سر به بیماری می‌زند.

***

«خلیفه عبدالرحمن در زندگی فقط چهارده روز خوشبخت بود، من همین‌قدر هم خوشبختی به خودم ندیدم». ]]


غزاله علیزاده در اوج بلوغ فکری خویش از میان ما رفت . ارد بزرگ ( OROD BOZORG ) متفکر و اندیشمند برجسته می گوید :

[ راهی را که در زندگی برگزیده ایم می تواند برآیند بازخورد کنش دیگران ، با ما باشد . پرسش آن که :
آیا ماخویشتن خویشتنیم ؟
و آیا همواره باید پاسخگوی برخوردهای بد دیگران باشیم ؟
این پرسش ها را که پاسخ گفتیم ! آزادی در ما بارور می شود .
وپس از آن ، آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در چشمه وجودمان جاری می گردد . ]

غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۵ در مشهد زاده شد . در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد اما شاگرد زرنگی نیز بود. از جوانی به گیاه‌خواری روی آورد. به خواست مادرش در رشته حقوق وارد دانشگاه تهران شد و با مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه و سینما در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت. در واقع ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد و قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره مولوی بنویسید، که با مرگ ناگهانی پدرش آن را نیمه‌کاره رها کرد .

نویسندگی خود را از دههٔ ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌های خود در مشهد آغاز کرد . تنها یادگار او و همسرش بیژن الهی ( BIJAN ELAHI ) دختریست به نامه سلمی ( SALMI ELAHI ) که در فرانسه تحصیل می کند .
غزاله علیزاده از بیماری سرطان رنج می‌بُرد ، او را در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۵ در روستای جواهرده رامسر روستائیان بر درختی حلق‌آویز دیدند . گفته می شود او خودکشی کرده است و به این شکل داستان زندگی یکی از مهمترین بانوان نویسنده ایرانی پایان می یابد .

ماخذ : http://pabepa.tdblog.ir/post373.php



همچون خدا رفتار کن!

با اين نگرش پيش برويد که همه چيز خداي گونه است و همه کس خداي گونه رفتار ميکند،

اگر شما همچون خدا با آنان رفتار کنيد . *سوامي راما تيرتا*


زمانی که فردی در زندگی روزمره خود بامردمان متفاوتی روبرو میشود بی آنکه بتواند در افکار


واندیشه های او سهم مفیدی داشته باشد مجبور به سازش باانواع تفکر ها واندیشه ها نیز میگردد.

لذا درک همه جانبه افراد کاری بس دشوار وسخت می باشد که انسان ناگزیر به سازش با آن است

چراکه ما قادر نیستیم تمامی انسانها را آنگونه بسازیم که خود میخواهیم تا در همه تفکرات باما یکسان


ودر تفاهم باشند

ودر عین حال یگانگی ووحدت کامل فکری هرگز میسر نیست وهمیشه هستند کسانی که به گونه خود فکر

میکنند واگر چنین نبود زندگی بسیار کسل کننده میشد ودیگر برای یادگیری وآموزش دلیلی باقی نمی ماند .

چراکه دیگر نیازی به آن احساس نمیشد !

یا در نظر بگیرید که منو شما نیازی به صحبت کردن با یکدیگر نداشته باشیم چراکه تمامی افکارمان

یکسان استوتصور این نیز خودگویای این است که چقدر زندگی بی معنا میشد.

حال بااین تفاضیل برمیگردیم به سخن * سوامی راما تیرتا* که میگوید *با دیگران خدای گونه رفتار کن *

آنگاه خود نیزخدای خود وزمین ی که در آن زندگی میکنی خواهی بود.

حال میپرسیم چگونه؟

بسیار ساده است شنیده ایم که می گویند:

* دیگران همانگونه باتو رفتار می کنی

درکنار آن شنیده ایم :

*دیگران آنگونه باتو رفتار میکنند که خود اجازه میدهی تا باتو رفتار کنند

یا درجائی دیگر:

* تو همان هستی که خود باور داری

همه این جملات باز میگردد به همین نکته که *سوامی * بر آن اشاره داشته است:

(( با اين نگرش پيش برويد که همه چيز خداي گونه است و همه کس خداي گونه رفتار ميکند

، اگر شما همچون خدا با آنان رفتار کنيد .))* سوامي راما تيرتا

حال در چگونگی رفتار با توجه باینکه خدای گونه باشد باید دید به چه طریق میتوانیم چنین باشیم:

1/هرگز کسی را خوار مکن

2/ همواره احترام دیگران رادر هر سنی که هستند نگاهدار

3/هرگز کسی را از بالا نگاه نکن کسی را خرد یا کوچک نشمار.

4/بخاطر داشته باش بزرگی دراین نیز هست که از کوچکتران نیز چیزی بیآموزیم

* نکته: با توجه به پیشرفت علم واینترنت

باید بپذیریم که جوانان کنونی آموخته های بسیاری را روزانه دریافت می کنند که در زمان ما

یا پدران ومادران ما وجود نداشت یا تا اینحد زمان پیشرفت نکرده بود و دانش اجتماعی فرد از پیشرفتهای روزمره

بسیار بالاتر از ده سال پیش است درنتیجه باید پذیرفت از نوجوانان وجوانان نیز میشود بسیار آموخت.*

5/بخاطر داشته باش که همیشه هستند کسانی که بیشتر ازتو میدانند

6/ همواره با دیگران هرچند ناآشنا دوستانه برخورد کن

7/بیاد داشته باش بهترين زمان براي کنترل احساس لحظه ي شروع آن است بخصوص در اولین برخوردها.

8/در برخورد اول همواره خوشرو وبه مهربانی رفتار کن چراکه اثر دیدار اولیه تا همیشه در ذهن فرد باقی میماند.

9/دشمن خود را نیز ضعیف مپندار و بخاطر داشته باش ا نسان همیشه از جائی صدمه میخورد که انتظارش را ندارد.
10/از یاد مبر که گفتار نیک-کردار نیک- پندار نیک در تمامی ادیان وجود دارد وهریک بگونه خود آنرا


عنوان کرده اند اما هدف یک چیز بوده است انسان خوبی باش وکسی که چنین باشد خود خدائی ست برزمین که

دیگران نیز ازاو بد نمی بینند و ازاو آموخته خود نیز خدائی میکنند بااین توضیح که هدف از" خدائی کن "

این نیست که خود را بهتر از دیگران بدانیم ویا مغرور بخویش باشیم

بلکه ما تنها ذره ای از وجود خداوندگاریم واشرف مخلوقات زینرو ازجانب خداوند نیز مسئولیت انسانی


رابعنوان اشرف مخلوقات بدوش می کشیم .

بسیارند مواردی که دراین باب میتوان ذکر نمود اما:

نیکو بیاندیش نیکو رفتار کن ونیکوسخن بگو آنگاه حرمت تو نیز برجای خواهد بود واین خود


درحد خدا بودن است

هرچند به محاسن بزرگ خداوندگار بسیار راه خواهیمداشت تا نام خدائی برازنده ما گردد اما


همینقدر که انسانی صالح وخوب باشیم خود درنگاه پروردگار نیز خدای روی زمین

محسوب خواهیم شد . واما شعری دراین باب:


"خدائی کن "_______:

من نمیگویم خدائی بر زمین

لیک در دنیا مقام خود ببین

"آدمی" این اشرف پرودگار

حرمت خود را بدنیا پاس دار

مهربانی کن به خلق وبر بشر

آخر از رنجش نمیگیر ی ثمر

خود فرومانی براهت هرزمان

گر برنجانی دلی را درجهان

اوکه در دنیا دلی بازنده است

"باغ " دنیا را جهنم بوده است!

زندگی آخر بهشت است ونه "نار"

از"دم آتش "نمیگیری قرار

زین سبب در شادی دنیا بکوش

با جهان وآدمی , جانا , بجوش

خوش سخن باش ودلی غرق صفا

تا ببینی خود زاین عالم وفا

خود خدائی کن بروی این زمین

حرمت خود را چویک انسان ببین (سروده ی ف.شیدا)

به قلم: فرزانه شیدا /در چهار شنبه 21 مرداد 1388

اگر پرنده ای رادوست داری...رهایش کن!

جز اشک هیچ سخنی بر لب ندارم

جز سکوت هیچ ترانه ای بر لب

جز بغض هیچ بر تارهای صدا

جز غم هیچ در درون دل

جز تنهائی هیچ در زندگی

با من بگو چرا رفتی

که بی تو از نگاه زندگی نیز شرم میکنم

چرا که فصلها آمد و رفت اما من همچنان غمگینم

بگو چگونه پرنده زندگیم را تنها رها کنم

که او تنها آواز خوان عشق

در زندگیم بود

و قلبم چنین گفت

جز اشک هیچ سخنی بر لب ندارم

جز سکوت هیچ ترانه ای بر لب

جز بغض هیچ بر تارهای صدا

جز غم هیچ در درون دل

جز تنهائی هیچ در زندگی

با من بگو چرا رفتی

که بی تو از نگاه زندگی نیز شرم میکنم

چرا که فصلها آمد و رفت اما من همچنان غمگینم

بگو چگونه پرنده زندگیم را تنها رها کنم

که او تنها آواز خوان عشق

در زندگیم بود

فرزانه شیدا

بال پرواز

اگر گیرم ز عشقت بال پرواز
هـمين امشب بيايم سوی توباز
به نزدیکی تـو بنشينم آنگاه

بخوانم از دل غمگينم آواز
بگریم از دلم زار و پریشان

بنالم از دلم غـمگين و نالان
بريزم اشـکهااز عمق سينـه

ببارم بدتر از طوفان و باران
به آوازی غـمين و ناله ماننـد

چنان خوانم که کوهها هم بنالند
که زآن سنگین دل کوهی شود آب

اگر حرف غـمین دل بـدانند
ولی اکنون که بال و پر ندارم

بخلوت سوزم و در سينـه بارم
بياد آرم سخنهای تو هر شـب

چو شمعی سوزم و دم بر نيــارم
چه ميگويم؟ کدامين عشق و بالی

همه تنـها بود وهـم و خيالی
مرا از عشـق بال و پر نمانده

چگونه پر کشم با دست خالی!؟
مرا عشـق تو گر بال و پری داد

ز بنـد تو .. دل خود سازم آزاد
بهر ســو پر کشم با چشم گریان

چو عشق تو به من غم دادو فرياد
چو عشق تو به من غم داد وفرياد
یکشنبه ۲۶/۱۱/۱۳۵۹ فرزانه شیدا

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان