ارد بزرگ می گوید : آدمها را آنگونه بخواهیم که هستند نه آنگونه که می خواهیم .
بررسی عمومی اندیشه های ارد بزرگ
http://barrasi-omomi-andishehai-orod-bozorg.blogspot.com
از دیالکتیک فیلسوف اُرُد بزرگ تا نظریات فلسفی او
۱۳۸۸ دی ۸, سهشنبه
۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه
شعر بسیار زیبا از شاعر معاصر آقای مسعود حاتمی
۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه
ده درس از ارد بزرگ (Orod Bozorg)
ارد بزرگ در مورد تنهایی کودکان امروز می گوید :
بی پناهی و سرگردانی کودک امروز بیش از هر زمان دیگری ست .
ارد بزرگ در مورد اهمیت سکوت می گوید :
گاهی با سکوت نیروی خویش را ، بهتر نشان می دهی .
ارد بزرگ در مورد راه ساختن یک فرمانروایی نیرومند می گوید :
مهمترین گزینه برای ساختن یک فرمانروایی بزرگ ، توانمندی و پیشرو بودن است و لازمه رسیدن به توانمندی همیاری مردم است و مردم هنگامی همراه می شوند که براستی آزاد و شاد باشند.
ارد بزرگ در مورد عاقبت دروغگویی فرمانروا می گوید :
و فرمانروایی که دروغ گفت ، فر و شکوه خویش را به خاک سپرد .
ارد بزرگ در مورد فساد در بانکها می گوید :
گردش نظام مالی آلوده ، شمشیر دشمنان مردم را تیز می کند .
ارد بزرگ در مورد ارزش تندرستی می گوید :
تندرستی پیش نیاز هر آرمان باشکوهی ست .
ارد بزرگ در مورد چگونگی شناخت بزرگان می گوید :
شناخت ما از کرانه دریای وجود بزرگان ، تنها به اندازه میدان دید چشم اندیشه ماست و نه بیشتر .
ارد بزرگ در مورد ارزش همراهی زنان در انقلابات روزگار می گوید :
رستاخیزهای اجتماعی بدون همراهی زنان شجاع غیر ممکن است چرا که زن پرچمدار وارستگی ، پاکی و از خودگذشتگی ست .
ارد بزرگ در مورد گذرایی شادی و غم می گوید :
چه بسیار اشکهایی که نوید شادی اند و چه فراوان خنده هایی که لبالب از غم و اندوه ...
ارد بزرگ در مورد خواست درونی انسانها می گوید :
خوی آدمی همواره بدنبال دگرگونی و هدفمندی است .
برگرفته از سایت فلسفه و نگاه ارد بزرگ
http://falsafeheorodbozorg.blogspot.com
۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه
مردان بزرگ تاریخ ایران بترتیب حروف الفبا

آذرباد: یکی از موبدان و دانشمندان ایرانی در زمان اردشیر بابکان
آذربرزین: پسر فرامرز که با بهمن پسر اسفندیار جنگید که یکی از پهلوانان ایرانی میباشد و آتشکده ای هم به همین نام وجود دارد
آذر کیوان: حکیم و عالمی ایرانی از سرزمین فارس که در قرن یازدهم هجری حیات داشته است
آرتاخه: دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس
آرش: ملقب به کمانگیر.
پهلوان ایرانی در عهد منوچهر شاه که در تیر اندازی سر آمد زمان خود بوده است که در جنگ میان منوچهر و افراسیاب قرار بر پرتاب کردن تیری میگذارند تا مرز میان ایران و توران را تعین کند آرش از طربستان تیری پرتاب کرد که در مرو فرود آمد و بعد از آن جانش را در راه ایران زمین فدا نمود
اسکیلاس: دوره هخامنشی (زمان حکومت داریوش از سال 486- 521 ق.م.) دریا نورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات
آریه: سردار معروف و بزرگ ایرانی که به حمایت از پادشاهی کورش صغیر برخواست
استانس: دوره هخامنشی شیمیدان و استاد دموکریتوس
آیین گشسب: سردار بزرگ ایران که در زمان هرمز چهارم فرماندهی لشگر ایران را بر عهده داشت
ابولولو: یا همان فیروز نهاوندی.
پس از یورش اعراب به ایران به سرکردگی عمربن خطاب فیروز نهاوندی و تعداد بیشماری از ایرانیان به غلامی اعراب در آمدند.
فیروز غلام مغیره بن شعبه شد و با زیرکی و در جهت انتقام خون نیاکانمان عمربن خطاب خلیفه دوم را با ضربههای کارد کشت.
آریوبرزن: سردار بزرگ ایران که با شهامتی در خور ستایش و ماندگار لشگر ایران را تا آخرین لحظه در برابر ارتش اسکندر نگه داشت و مقاومت نمود و جان سپرد و حماسه ای در تاریخ ایران از خود بر جا گذاشت
استاذسیس: سردر دلیر ایران که در نواحی هرات و بادغیس و سیستان بر ضد منصور خلیفه ستمگر عباسی قیام کرد و عاقبت به فرمان منصور در بغداد به دار آویخته شد و یکی از سمبلهای عرب ستیزی را در ایران به جای گذاشت و درس وطن پرستی در برابر یورش بیگانگان برای جوانان به جای گذاشت
احمدبن محمد نهاوندی: (مرگ در 835 تا 845 م / 221 تا 231 ه) در ***ی شاپور بر آمد - ستاره شناس
احمد معماری لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری: سده یازدهم هجری معماران ایرانی سازنده تاج محل در هندوستان
انوشیروان عادل: ملقب به انوشیروان دادگر. پادشاه معروف ساسانی که با بنیان گذاشتن قوانین حکومتی - دادگستری - اجتماعی و کشوری ایران را به مرز باشکوهترین کشورهای جهان مبدل نمود.
او مزدک و مزدکیان را که مدعی پیامبری شده بودند و دین ساختگی را میخواستند رواج دهند (که قوانین مزدکی همان قوانین زرتشت با کمی تغییر بود) همگی را نابود کرد و مشهورترین کاخ معماری ایرانی را در عراق پایه گذاشت که تیسفون نام گرفت ولی بعدها توسط سپاه اسلام ویران شد
استخری(اصطخری): وی را نیز ابن ندیم از محاسبان و مهندسان بشمار آورده است از جغرافی دانان نامداری مشرق زمین
ابو سعید ابوالخیر: شاعر و عارف بزرگ پارسی قرن 4 و 5
امیر خسرو دهلوی: شاعر بزرگ پارسی قرن 6 که خاندانش از ایران ترک وطن نمودن و هندوستان رفتند
اوحدی مراغه ای: شاعر و عارف قرن 7 هجری
انوری ابیوردی: شاعر و استاد نامدار قرن 6 هجری - استاد علوم - ریاضیات و نجوم و از پیروان ابن سینا ابوریحان محود بن احمد بیرونی: (440-363) هجری(1048-973 م) ایران نژاد زاده خوارزم، ریاضیدان، زمین شناس، جغرافی دان، جهانگرد، فیلسوف و نظریه پرداز در علوم طبیعی و دانشمند علوم تجربی. یکی از برجستهترین دانشمندان ایران که به هویت ملی کشورش بسیار پایبند بود. کتاب آثارالباقیه بیرونی یکی از برجستهترین اسناد تاریخی ایران باستان است
ابوبکر محمدبن حسن حاسب کرجی: مرگ در 421/420 هجری 1030/1029 م ریاضیدان ایرانی صاحب کتاب نسوی نامه
ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی: (272 – 172ه) ( 886- 786 م ) اهل بلخ در خراسان بزرگ - ستاره شناس و نظریه پرداز در نجوم
اصفهانی - محمد حافظ: (نتیجه الدوله سده دهم هجری)، مولف رسالههایی در انواع دستگاههای مکانیکی
ابو علی حسین بن عبدلله بن سینا: شیخ الرئیس حجهَ الحق ابوعلی حسین بن عبداللّه بن حسین بن علی بن سینا مشهور به ابن سینا (427-370 هجری)(1037-980 م) در افشنه نزدیک بخارای ایران در خراسان بزرگ متولد شد و در آنجا به کسب علم پرداخت.
او تحصیلات مقدماتی از جمله ادبیات-قرآن-فقه و حساب نزد پدر آموخت و برای فرا گرفتن منطق و هندسه و نجوم نزد ابو عبداللّه ناتلی رفت.
او از همان اوان کودکی بسیار خارق العاده بود و دانش زمان خود را با سرعت فرا میگرفت. او در سن ۱۶ سالگی به طبابت پرداخت. وی پس از درمان کردن نوح بن منصور سامانی به دربار او راه یافت.
به دنبال شهرت روزافزون او که آوازهء این شهرت به گوش سلطان محمود نیز رسیده بود محمود را دعوت کرد تا به غزنین برود اما ابن سینا به دلیل خشونت و تعصب دینی سلطان محمود دعوت او را رد کرد و از خوارزم فرار کرد.
مدتی در ترکستان و خراسان بسر برد و سپس وارد گرگان شد و در آنجا مشغول به طبابت گشت. سپس به ری رفت و در آنجا مجدالدوله دیلمی را که به بیماری مالیخولیا مبتلا شده بود او را درمان کرد.
او در همدان مقام وزارت شمس الدوله را به دست آورد و از حمایت علاءالدوله کاکویه برخوردار گشت. سرانجام در همدان در سال ۴۲۸ (ه.ق) درگذشت.
از جمله معروف ترین آثار او میتوان به دانشنامه علائی که به زبان فارسی است و همچنین مهمترین اثر فلسفی او به نام شفاء که شامل چهار بخش (منطق-طبیعیات-ریاضیات و مابعدالطبیعه) است را نام برد این اثر و کتاب بعدی به نام قانون که دایرهَ المعارف طبی میباشد هر دو به زبان عربی است.
وی در ریاضیات، زمین شناسی، فیزیک،پزشکی، فلسفه تبحر خواصی داشت
اخوان الصفا: گروه از مهندسان و دانشمندان و فیلسوفان که در سده دهم میلادی (سده چهارم هجری) بر آمدند. بعضی از اعضای این گروه مخفی مثل ابو سلیمان محمد بن بشیر بستی مقدسی، ابو الحسین علی بنهارون زنجانی و محمد بن احمد نهرجوری ایرانی بوده اند آنان دایره المعارفی شامل کلیه شعب معرفت پدید آوردند
ابو جعفر خازن: زاده خراسان ( مرگ در 350/360/ه961/ 971 م) ریاضی دان و ستاره شناس
ابو الفتح اصفهانی: ریاضیدان سده چهارم هجری
ابو سهل ویجی بن رستم کوهی: (سده چهارم هجری) اهل طبرستان، ریاضی دان، مهندس، ستاره شناس. وی رهبر ستاره شناسان در رصدخانه ای بود که شرف الدوله دیلمی ساخته بود
ابو سعید احمد سنجری: ( 415-340ه) (1024-951م) ریاضی دان
ابوبکر حسن بن خصیب: در اواخر سده نهم میلادی (سوم هجری) بر آمد. ستاره شناس از نژاد ایرانی بود
ابوبکر زکریای رازی: (مرگ در 924- 923 م / 312 - 311 ه) فیزیک دان، شیمیدان و پزشک و مهندس و فیلسوف - کاشف الکل.
پزشک نامدار و دانشمند ایرانی که در شهر ری در نزدیک تهران به دنیا آمد.
در جوانی سفری به بغداد داشت که در آنجا علم کیمیا را آموخت و به واسطه آسیبی که به چشمانش وارد شد به فرا گرفتن علم طب پرداخت و در این علم آنچنان پیشرفت کرد که اداره بیمارستان بغداد را به او سپردند همچنین زمانی که به ری بازگشت از طرف منصور بن اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد.
از مهمترین آثار او در طب کتاب الحاوی است که یکی از کتابهای اصلی درز زمینه طب به شمار میرفته این کتاب را رازی در ابتدا بصورت پراکنده گردآوردی کرده بود که پس از مرگ وی به دستور ابن عمید کتاب را از یادداشتها استنساخ نمودند.
از آثار طبی دیگرش میتوان به کتاب (الطب الملوکی) و کتاب (طب منصوری) نام برد. کتاب طب منصوری به نام منصوربن اسحق تالیف شده است.
یکی دیگر از آثار او کتاب (من لا یحضره الطبیب) است که شامل دستورهای ساده در زمینه طب میباشد. رسالههای طبی دیگری که در زمینه بعضی از امراض نوشته و معروفترین آنها عبارتند از: کتاب الجدری و الحصبه میباشد که کتاب الحصبه یکی از بهترین رسالههای طبی در زمان قدیم بوده که اروپائیان همواره آن را تحسین میکرده اند.
راز ی در علم کیمیا تبحری به سزا داشته است از کارهای مهم او کشف جوهرگوگرد و الکل میباشد. وی کتاب الاکسیر را در زمینه کیمیا نوشته است.
رازی اولین کسی است که تمام اشیاء عالم را به سه گروه و جامدات و نباتات و حیوانات طبقه بندی کرده است. رازی در الاهیات و ماوراء طبیعه آثاری از خود بر جا گذاشته است.
رازی در زمینه طب فقط به جنبه علمی آن اکتفا نمیکرد بلکه به عمل و آزمایش نیز دست میزد وی در سالهای آخر عمر به دلیل کار زیاد به بیماری چشم مبتلا شد.
برای معالجه نزد چشم پزشک رفت اما چشم پزشک برای درمان او پول زیادی طلب کرد و خطاب به رازی گفت: من پیش از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشک است.
وی در سال ۳۱۳(ه.ق) در حلی که بعلت کار مداوم بینایی خود را از داده بود در شهر ری وفات یافت.
احمد بن داوود دینوری: 210 / 200) تا 282 ه 825 - 815 تا 895 م (در دینور اصفهان بر آمد. ستاره شناس، مورخ، ریاضی دان، گیاه شناس و لغت نویس
ابو نصر محمد فارابی: (340/339-258/ 257) ه 51/950-71/870 م) زاده فاراب ترکستان - فیزیکدان، موسیقی شناس، فیلسوف ایرانی
احمدبن سهل بلخی: ( 934م/323ه) زاده شاستیان بلخ، ریاضیدان و جغرافی دان
ابوسهل فضل بن نوبخت: (مرگ در 816-815 م / 201-200 ه) از خاندان نوبختی ستاره شناس و کتابدارهارون الرشید
ابو نصر محمد بن عبدالله(کلو اذانی): از دودمان اردشیر بابک کلواذانی (تولدش پیش از سال سیصد هجری) از جمله ریاضی دانان
ابو حامد احمد بن محمد صاغانی: (مرگ در 380ه 990 م) از مردم صاغان مرو، ریاضیدان- ستاره شناس، مخترع و سازنده اسطرلاب و دیگر ابزارهای نجومی
ابو الرضا عباس بوزجانی: (388/387-329ه) (998/997-940م) زاده بوزجان در حوالی نیشابور، ریاضیدان، هندسه دان، مهندس، ستاره شناس و نظری پرداز در نجوم
ابو منصور موفق: (سده چهارم هجری) شیمیدان و دانشمند و علم مواد
ابو نصر اسمعیل بن حماد جوهری: (مرگ در 393ه 1002م) زاده فاراب و مقیم نیشابور. لغت نویس و مبتکراندیشههای پرواز
ابوالعباس احمد بن محمد بن کثیر فرغانی: اهل فرغانه در ماوراء النهر (ورا رود)، در زمان مامون برآمد - ستاره شناس و نظریه پرداز نجومی
بابا طاهر عریان: شاعر و صوفی نامدار مشرق زمین در قرن 5 هجری، سرودههای وی بزرگترین سند در اثبات زبان و ادبیات کوردی ایران است
بوبراندا: دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس
برزمهر: پهلوان و دلیر مرد ایران در زمان پادشاهی بهرام گور
برزویه: طبیب و اندیشمند مخصوص انوشیروان عادل که کتاب کلیله و دمنه را از هند به ایران آورد و به زبان پهلوی ترجمه کرد
بدیع اسطرلابی: (مرگ در بغداد در 1140/1139 م) اهل اصفهان- ستاره شناس و سازنده اسطرلاب
بنو موسی ( محمد، احمد و حسن): سده سوم هجری - خراسانی الاصل، مهندس مکانیک، هندسه دان، و ریاضی دان
بلاش: یکی از پادشاهان اشکانی که به اشک بیست و دوم معروف بود و در سالهای 51 تا 77 میلادی پادشاهی ایران را بر عهده داشت و خدمتی بزرگ به ایران زمین نمود. زیرا کتاب ارزشمند ایرانیان (اوستا) که در زمان حمله اسکندر به ایران از میان رفته بود با تلاش و همت او دوباره گردآوری شد
برازه: دوره ساسانی زمان فرمانروائی اردشیر ( 241-226 م) مهندس و احیا کننده شهر فیروز آباد یا اردشیر خوره
بابک خرمدین: سردار دلیر و پیشوای نهضت خرمدینیان یا سرخپوشان که بر ضد حکومت عرب قیام کرد و 22 سال دست یورش گران عرب را از کشور ما کوتاه کرد و مبدل به سمبلی از مقاومت ایرانیان در برابر حمله بیگانگان به کشور شد. وی در تاریخ 2 صغر سال 223 هجری قمری در سامرا به دستور خلیفه تازی تکه تکه شد.
پس از وی خانواده و همسرش نیز کشته شدند
بوذرجمهر: بزرگمهر معروفترین و اندیشمندترین وزیر دربار انوشیروان دادگر که گفتگویهای خرد ورزانه او در تاریخ ایران ثبت گشته است
بهرام چوبین: سردار دلیر ایران که در زمان پادشاهی هرمز چهارم ایران را از حمله وحشیانه ترکهای مغول نجات داد و با لشگر کشی و حمله به آنان ارتش آنان را شکست داد. که بعدها در جنگ با رومیان شکست خورد
برانوش: دوره ساسانی- سازنده شادروان شوشتر
پیروزان: یکی از سرداران ایرانی در زمان یزدگرد سوم. که در جنگهای ایرانیان با اعراب رشادتهای از خود بر جای گذاشت
تنسر: پیشوای بزرگ دینی (زرتشتی) ایرانیان در زمان پادشاهی اردشیر بابکان عنوان هیربدان هیربد را داشته است که گامهای بزرگ در راه دین بهی برداشته است
جمشید: پسر طهمورث - چهارمین پادشاه پیشدادی. که جشن نوروز را بنیان نهاد و رسوم و آیینهایی شادی برای ایرانیان بر جا گذاشت که او را جم یا جمشاسب هم گفته اند
ابو موسی جابرین حیان: در 160 هجری قمری در کوفه بر آمد - اهل توس، شیمیدان و کانی شناس و ستاره شناس بزرگ ایرانی. او با تحقیقات خود پیشرفتهای در علوم به وجود آورد.
دوره زندگی جابربن حیان همزمان با اوج عظمت و شکوه و قدرت مسلمانان بوده زمانی که هارونالرشید خلیفه مسلمانان بود و از علم و دانش حمایت میکرده است جابر با امام صادق رابطه داشته و از اصحاب امام جعفرصادق بوده است.
وی از حمایت برمکیان برخوردار بود امّا هنگامیکه جعفر برمکی به دستور خلیفه کشته شد ماندن در بغداد را صلاح ندانست و فراری شد و به زادگاهش بازگشت.
در آنجا در تنهایی و انزوا به کارهای علمی و تحقیقی پرداخت تا سرانجام از جانب مامون عباسی مورد احترام و حمایت قرار گرفت.
در دایرهَ المعارف بریتانیکا ذکر شده که جابربن حیان علوم پنهانی را از امام صادق یاد گرفت. وی راجع به اسطرلاب مطالبی را نوشته است.
از کارهای مهمی که جابر در زمینه علم کیمیا انجام داده آن است که اصل عناصر یونانی را تغییر داده و اظهار کرده است که از آن عناصر تنها دو جوهر به نام گوگرد و زیبق به وجود میآید.
آزمایشگاه شیمی جابر تا دو قرن از دید مردم پنهان بود تا اینکه زمانی که میخواستند در شهر کوفه در نزدیکی دروازه دمشق بنایی بسازند آزمایشگاه وی را کشف کردند.
جابر بیشتر عمر خود را در آزمایشگاه بسر برد وی در آنجا به تجزیه و ترکیب مواد گوناگون میپرداخت با توجه به به همین مسئله میتوان او را از اولین دانشمندان اسلامیکه علم شیمی را بر پایه آزمایش و تحقیق بنا کردند نام برد. وی در زمینه رنگها تحقیقات و کشفیات جالبی ارائه نموده است.
حدس زده اند که وی به خاصیت رادیواکتیو هم پی برده است.
وی روشهایی را برای استخراج و تصفیه فلزات مطرح کرده است.
جابر اعتقاد داشت که تبدیل عنصری به عنصر دیگر از راه وساطت جوهری اسرار آمیز صورت میگیرد او و شاگردانش این جوهر اسرارآمیز را اکسیر نام نهادند.
جابر به خوبی از تهیه و ساختن سفیداب سرب آگاه بوده است. ابنالندیم در کتاب الفهرست به بیش ۳۵ کتاب او اشاره میکند که از مشهورترین آنها میتوان به این کتابها اشاره کرد: *کتاب الزیبق* کتاب الرکن*کتاب الاحجار*کتاب القمر*کتاب واحدالاول
جاماسب: مردی دانا - خردمند و فیلسوفی بزرگ که گفته اند داماد زرتشت اسپیتمان بوده و نیز وزیر گشتاسب شاه. وی در آذربایجان زاده شد و خدمات بسیاری به ایران و ایرانی نمود
حافظ شیرازی: حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی شاعر - عارف و ادیب پارسی گوی قرن 7 هجری
حلاج: حسن ابن منصور حلاج
از عرفای مشهور ایرانی - اسلامی قرن سوم هجری که با گفتن عقاید مخالف خود علیه اعراب افراطی به شهرت رسید. او را صاحب کشف و کرامت دانستهاند و چون در زمان المقتدر خلیفه عباسی خلاف موازین و عقاید اسلامیان افراطی آن زمان سخن گفته بود به اصرار فقهای بغداد او را دستگیر و مدت هشت سال در زندان سر کرد و سپس وی را از زندان در آوردند و بعد از زدن هزار ضربه شلاق به وی هر دو دست وی را قطع کردند و سپس هر دو پای وی را بریدند و بعد جسدش را سوزاند و این وحشیگریهای اعراب که به نام اسلام کردند هزاران بار در تاریخ ما به ثبت رسیده است
خاقانی شروانی: بزرگ قصیده گوی پارسی و شاعر نامدار قرن 5 هجری ایران زمین
ابو جعفر محمد بن موسی خوارزمی: یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی که منجم، ریاضیدان و جغرافیدان که در سال ۱۸۵ (ه.ق) در نزدیکی بغداد به دنیا آمد. او بزرگترین عالم زمان و عصر خویش بود. اجدادش اهل خوارزم بودند امّا به احتمال زیاد خودش از اهالی قطر بولی منطقه ای نزدیک بغداد بود. او در زمینه ریاضیات و نجوم مهارت بسزایی داشت.
او اولین ریاضیدان دوره اسلامی است که آثارش به دست ما رسیده. وی در زمان خلافت ماُمون عضو "دارالحکمه" که گروهی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون قرار داشتند شد و مورد توجه خلیفه وقت بود. او کتاب جبر و مقابله خود را که درباره ریاضیات مقدماتی است و اولین کتاب جبر است که به عربی نوشته شده است.
آن را به مامون تقدیم کرد. کتابهای او در زمینه جبر، حساب، نجوم که به زبان عربی نوشته شد هم در کشورهای اسلامی و هم در کشورهای اروپائی تاثیر بسزایی داشت.
کتابهای دیگر او که درباره ارقام هندی است بعد از آنکه در قرن ۱۲ به زبان لاتینی منتشر شد تاثیر خاصی بر روی اروپائیان گذارد و نام خوارزمی مرادف با هر کتابی که درباره حساب جدید بود قرار گرفت و از همین جا اصطلاح الگوریتم به معنای قاعده محاسبه رواج یافت.
از جمله کتابهای دیگر او در زمینه ریاضی میتوان مختصر من حساب الجبر و المقابله و کتاب الجمع و التفریق و زیج را نام برد. وی در سال ۲۳۳(ه.ق) درگذشت...
خواجوی کرمانی: شاعر و عارف قرن 7 هجری ایران زمین
خسرو پرویز: خسرو پرویز سازنده حماسه بزرگ خسرو و شیرین نیز بود که عشق جاودانه اش به شیرین برای همیشه در تاریخ به ثبت رسید. که با اندوه بعدها از فرح ایزدی دور میگردد و از آن مقام و ابهت خود میکاهد. فردوسی نیز از آخرین سالهای شاهنشاهی خسرو شکایت میکند ولی وی از شاهنشاهان مقتدر ایران بود
خراسانی - ابوبکر علی بن محمد: شیمیدان ایرانی که بقول ابن ندیم و بگفته کیمیاگران به کیمیا دست یافت
خالد بن عبدالملک مرورودی: اهل مرورود در خراسان بزرگ - در زمان مامون خلیفه عباسی بر آمد - ستاره شناس بود و پسرش محمد و نوه اش عمر هم منجم بودند
خوارزمی- محمد بن احمد کاتب: از دایره المعارف نویسان سده چهارم هجری است. کاتب مفاتیحالعلوم وی شامل مباحثی در حساب، هندسه، نجوم، موسیقی، مکانیک و شیمی
خشیارشاه: فرزند داریوش بزرگ. او یکی دیگر از جانشیانان بر حق پادشاهی هخامنشیان بود که وی را فاتح سرزمینهای آتن اروپا میدانند. او آتن را به کلی تصرف کرد. دلیل لشگر کشی وی عدول کردن یونانیان از قوانین آن روزگار بود زیرا لیدی که جزوی از ایران بود که توسط یونان به آتش کشیده شده بود و خشیارشاه در صدد بر آمد این کار زشت را که در آن زمان نزد ایرانیان گناه محسوب میشده است جبران نماید که موفق نیز شد ولی در نبردهای بعدی به ایران عقب نشینی کرد ولی اقتدار ایران را به زیباترین شکل حفظ نمود
خازنی - عبدالرحمن: فیزیک دان و مخترع برآمده در خراسان بزرگ در ابتدای سده ششم هجری
جهن برزین: دوره ساسانی - سازنده تخت تاقدیس
عبدالرحمن جامی: شاعر نامدار قرن 8 پیشکوست در ادب - علم - عرفان سیر و سلوک که به تازی و پارسی شعرهای خود را سروده است
جرجانی ابو سعید ضریر: (گرگانی مرگ در ( 846-945 م /232-231 ه) ستاره شناس و ریاضی دان
دقیقی طوسی: شاعر نامدار قرن چهارم هجری - ایرانی زرتشتی - نخستین گردآورنده شاهنامه پیش از فردوسی بزرگ
داریوش بزرگ یا داریوش کبیر: وی در سال 521 بر تخت پادشاهی ایران زمین جلوس کرد و بزرگترین و شکوهمند ترین پادشاهی تاریخ ایران را پس از کورش بزرگ از خود به جای گذاشت. او پیرو دین بهی و مزدیسنا زرتشت بود و همواره منش و بزرگی کوروش را دنبال میکرد. او ساخت کاخ پرسپولیس را آغاز نمود و بعد از سه سال بررسی و ساختن ماکت از کاخ پرسپولیس با کمک مهندسی مصری که بعدها به موزه هنر تمام کشورها شناخته شد بنای این کاخ جاودانه را گذاشت و بیش از نیمیاز آن را در زمان خود ساخت و ادامه آن توسط جانشینش خشیارشاه تکمیل و بعد از وی توسط فرزند او انجام گرفت. داریوش بزرگ هخامنشی کانالی در 2500 سال پیش ساخت که بعدها به کانال سوئز معروف گردید. طول این کانال دریایی به بیش از 161 کیلیومتر میرسیده است و از عرض آن دو کشتی به راحتی عبور میکردند. داریوش بزرگ خطی جدید برای ایرانیان بوجود آورد که بعدها از خطوط رایج دنیا شد. داریوش بزرگ ایران را به بزرگ ترین کشور جهان مبدل کرد (بیش از 28 کشور ). داریوش بزرگ آموزش رایگان را برای قشر عوام کشور به صورت اجباری در آورد و طرح سواد آموزی را اجباری نمود و... او را از ابرمردان ایران و جهان میدانند
رستم: ملقب به تهمتن. پهلوان بزرگ ایران. فرزند زال و رودابه. نواده سام و مهراب کابلی که در عهد کیقباد و کیکاوس و کیخسرو با تورانیان جنگید و از خود دلاوریها و رشادتهای شگفت انگیز بر جای گذاشت
رستم فرخزاد: سردار کبیر ایران که در جنگ با اعراب کشته شد. او سپهسالار بزرگ ارتش ایران در زمان شاهنشاهی یزدگرد سوم بود که حماسه ای در جنگ قادسیه بوجود آورد که تاریخ نیاکانمان را زیباتر از همیشه ساخت در نهایت به دست سپاه اسلام کشته شد
رودکی سمرقندی: شاعر بزرگ قرن 4 هجری از ایرانیان سمرقندی و ناظم کلیله و دمنه
روزبه: دوره خلافت عمربن خطاب - طراح شهرهای بصره و کوفه
زرتشت اسپیتمان: نخستین پیام آور صلح و خرد و اندیشه جهان که تاریخ زیستن او را از حدود قرن هفتم قبل از میلاد تا 1735 قبل از میلاد و برخی دیگر تا 5500 سال پیش تخمین زده اند که هنوز هیچ تاریخ شناسی نتواسته است از زمان او آگاهی پیدا کند. او ایرانیان را به پرستش خدا یگانه دعوت کرد. نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو بود که گفته اند یکی از دلایل بوجود آمدن بزرگترین امپراتوری تاریخ در زمان شاهنشاهی هخامنشیان گرویدند پادشاهان آن زمان به دین زرتشتی بوده است. خدای واحد در دین زرتشت اهورامزدا میباشد
ثنایی غزنوی: عارف و زاهد و اندیشمند مسلمان و استاد شعر پارسی در قرن 5 هجری
سعدی: یکی از بزرگترین شعرا و فصحاء و سخن سرایان ایران و جهان. که زبان پارسی را پس از ترک تازیهای مغول دوباره زنده و جاودانه کرد. او سبکی نوین بوجود آورد که هنوز هم سرمشق نویسندگان فارسی زبان است گلستان و بوستان او یکی از شاهکارهای ادبی ایران است که در نهایت در سال 691 هجری در شیراز فوت میکند
ستاسپ: دوره هخامنشی (زمان حکومت خشایار شاه 2466-486 ق.م.) دریا نورد و مکتشف
سنباد: یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکوتهای غارتگر اعراب در ایران که به جان و مال و ناموس ایرانیان تجاوز میکردند. او اهل نیشابور بود و پس از اینکه منصور خلیفه عباسی - ابومسلم خراسانی را کشت وی در نیشابور به خونخواهی از ابومسلم که فردی ایرانی و وطن پرست بود برخواست و قیام کرد که در نهایت با شصت هزار نفر از یارانش توسط اعراب بیابانگرد و کشتارگر کشته شد
سورنا: او نه تنها یکی از بزرگترین سردار ایران محسوب میشود بلکه در زمان پادشاهی اشکانیان بزرگترین سردار تاریخ جهان نیز نام گرفته بود. او سپهسالار ارتش ایران بود که در سال 53 قبل از میلاد کراسوس سردار مشهور روم را با سپاهیان بیشمارش شکست داد و تاریخ ایران زمین را دگرگون نمود
سعدی شیرازی: مشرف بن مصلح یکی از 4 شاعر و استاد زبان پارسی ایران زمین در قرن 6 هجری
سهل بن بشر (یا سهل بن حبیب بنهانی): در نیمه اول سده نهم میلادی) سده سوم هجری ) در خراسان بر آمد. ستاره شناس و منجم
سیاوش:یکی از اسطورههای ملی ایرانیان. مردم ایران زمانهای مدیدی سوگ سیاوش را هر ساله گرامی میداشتند. پسر کیکاوس و پدر کیخسرو.
سودابه زن کیکاوس عاشق او شد که سیاوش از او امتناع ورزید. سودابه به همین جهت او را نزد پدر متهم ساخت و سیاوش بتوران نزد افراسیاب رفت و دختر وی را به زنی گرفت. گرسیو برادر افراسیاب به سیاوش حسد برد و افراسیاب را وادار به کشتن او کرد. که کشته شدن سیاوش باعث جنگهای طولانی و غضبناکی میان ایرانیان و تورانیان گشت
سیف فرغانی: از شاعران و عارفان قرن 7 هجری
سهل طبری: در اوایل سده نهم میلادی (سده سوم هجری) بر آمد - اهل طبرستان (تبرستان) ستاره شناس و پزشک
صائب تبریزی: استاد غزل سرای پارسی قرن 10 هجری
شهریار: استاد شعر - دانشجوی پزشکی - از مریدان حافظ - که دیوان کاملش را به پارسی و یک مجموعه مشهور آذری به نام حیدر بابا از وی باقی مانده
شیخ بهایی: عالم بزرگ شیعه قرن 10 هجری - از علاقه مندان به تصوف و عرفان پارسی
شمس الدین محمد بن ایوب دینسری: (سده هفتم هجری)- دایره المعارف نویس و نگارنده کتاب نوادر التبا در لتحفه البهادر که شامل مباحثی از علوم طبیعی است
شاپور ذوالاکتاف: شاپور دوم پادشاه مقتدر ساسانی که پس از خلع آذر نرسی بر تخت پادشاهی ایران جلوس کرد و هفتاد سال پادشاهی کرد.
او یکی دیگر از پادشاهان بزرگ ایران است که چندین بار از حمله اعراب به ایران جلوگیری کرد و با اندیشه نیک سرزمین آریایی ما را از هجموم بیگانگان محفوظ داشت.
او را به این جهت ذوالاکتاف میخوانند که دارای شانههای پهن و بزرگ بود. در بعضی از کتب تاریخی گفته است به دلیل آنکه پس از اسیر کردن مهاجمین ( اعراب ) از کتف آنان طنابی عبور میداده و همه را به طناب میکشیده ذوالاکتاف نامیده شده ولی این باور با ابهت و منش نیاکان ما در تضاد است.
شیده: دوره ساسانی - سازنده کاخ خورنق
شاهین: یکی از بزرگ سرداران و سپهسالاران ایران در زمام پادشاهی خسرو پرویز ساسانی
شیدرنگ: پزشک و فیلسوف ایرانی در عهد ضحاک که پزشکی را یکی از مشاغل واجب الوجوب میدانسته
قطب الدین شیرازی: ( 1236-1311م)- ریاضیدان، ستاره شناس، نور شناس، پزشک، فیلسوف ایرانی
فارابی،ابونصر: (مرگ در 340/339 هجری یا 951/950م) دانشمند و فیلسوف، در طبقه بندی علوم و در تبیین قوانین صوت و در تعریف دانشها نقش عمده ای داشت
فردوسی:
حکیم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق.
از وی به نام خداوندگار تاریخ و فرهنگ ایرانشهر یاد میکنند. شاعر نامیایران که ایران را پس از 200 سال از دست زبان اعراب نجات داد و دوباره زبان پارسی را که از ریشه پهلوی و دری گرفته شده است را به کشور هدیه کرد.
او در سال 329 در قریه باژ از توابع طوس پا به حیات گذاشت و مدت 35 سال از عمر خود صرف جمع آوری تاریخ ایران به صورت نظم و شعر کرد که منبع گردآوری او از کتاب خدای نامه شاهنشاهی ساسانیان بود. اما حاکم وقت سلطان محمود غزنوی رنج او را ضایع کرد و او را آزرده و رنجیده خاطر نمود.
او یکی از سه اثر بزرگ و شاهکار ادبی جهان را بوجود آورد که هم اکنون کشورهای مختلفی یادواره او را گرامی میدارند و او در نهایت اندوه در سال 411 هجری در طوس درگذشت.
که بدلیل سرودههای جنجالی او علیه اعراب و نکوهش چنیدن باره آنان - مسلمانان بر جسدش نماز نگذاشتند و وی را در گورستان مسلمان خاک نکردند ولی او در تاریخ جاوید ماند شاهنامه بزرگ فردوسی
فضل بن حاتم نیریزی: (مرگ در 922 م / 310 ه ) ریاضی دان، هندسه دان و ستاره شناس
فخرالدین عراقی همدانی: عارف و شاعر نامور قرن 7 هجری ایران زمین
فرخی سیستانی: غزل گوی و قصیده سرای نامدار قرن 5 هجری ایران زمین
فروغی بسطامی: شاعر - غزلسرا - استاد پارسی گوی - عارف و ریاضدان قرن 13 هجری
فرغان: دوره ساسانی- سازنده تاق کسرا
عاملی – بهاالدین: ( 1031-953هجری) ریاضیدان، معمار، فیلسوف
عبید زاکانی: منتقد اجتماعی قرن 7 هجری که شکایات خود را از دست حکام ظالم وقت به شعر پارسی در آورده است
علی بن سهل بن طبری: (سده نهم میلادی / سده سوم هجری) مؤلف فردوس الحکمه در طب و هوا شناسی، نجوم
عمربن فرخان طبری: (مرگ در 815 م / 200 ه) از مردم طبرستان - ستاره شناس و معمار
عبدالملک بن محمد شیرازی: ریاضیدان و ستاره شناسی که در نیمه دوم سده دوازدهم میلادی (ششم هجری) برآمد
عطار نیشابوری: شاعر و عارف نامدار قرن 6 هجری ایران زمین
عبدالرحمن بن عمر صوفی رازی:
زاده ری(376-291ه) (986-903م) ستاره شناس
غیاث الدین جمشید محمد طبیب (الکاشی)790-832 هجری قمری: از مردم کاشان، ریاضیدان و محاسب
عمر خیام: فیلسوف - منجم - ریاضیدان و اندیشمند ایران زمین.
که نه تنها ایران را دگرگون نمود بلکه تاثیری ژرف در جهان از خود برجای گذاشت.
هم اکنون تندیس این بزرگ مرد در دانشگاه فلورنس ایتالیا نصب است و فلسفه و خصوصیات او تدریس میشود.
او در زمان جلال الدین ملکشاه سلجوقی زیست کرد و از قوانین اعراب بیابانگرد که سایه در کشور متمدن ما گسترانیده بود به تنگ آمده بود و رباعیات بسیاری در شکایت از آنان به روشنی گفت
کاوه آهنگر: آهنگری که چرم پاره خود را بر سر نیزه زد و ضحاک تازی را از تخت پادشاهی ایران به زیر افکند و بعدها چرم وی به درفش ملی کاویانی مبدل گشت. کاوه با یاری مردم ضحاک تازی را در کوه دماوند حبس کرد و فریدون را به سمت پادشاه ایران نشاند
کمبوجیه: کامبوزیا یا کامبیز. فرزند کوروش بزرگ. او با اقتداری ستودنی و باور نکردنی در سال 525 قبل از میلاد سرزمینهای مصر را بدلیل عمل نکوهیده مصریان در برابر ایرانیان که تعدای از ایرانیان را در مصر کشتند و به تمسخر پرداختند فتح کرد و کل مصر به زیر چتر پادشاهی ایران در آورد. او پیرو مزدیسنا زرتشت بود و همواره دین بهی را دنبال میکرد وی در راه بازگشت خبر دار شد که فردی به نام بردیه یا گئومات ادعای پادشاهی ایران نموده است و به نام برادر او کل پادشاهی را از آن خود کرده و دست به جنایات و کشتار مردم ایران زده که در نهایت از اندوه این کار جان داد. هرودوت چون او به خدای مصر (یک گاو) بی احترامیک رده بود و او را با ضرب چاقو کشته بود به او لقب دیوانه داد ولی این یکی دیگر از برگهای زرین خداپرستی در ایرانیان آن روزگار بود
کوروش بزرگ یا کوروش کبیر:
کورش بنیانگذار حقوق انسانها و آزادی و برابری بشریت است که جهان را دگرگون نمود.
وی از مقتدرترین و با تدبیرترین افراد تاریخ جهان است که بدلیل اخلاق و منش و کردار نیک نامش در تاریخ به ثبت رسید. او پیرو دین بهی زرتشت بود. که همواره تاریخ از او به عنوان یکی از نوابغ بشریت نام میبرد. او پادشاه ماد را شکست داد.
پادشاه لیدی را نیز مغلوب ساخت و بابل را که یکی از بزرگترین مراکز جهان آن روزگار بود با صلح و آرامش و با رغبت مردمان آنجا به کلی فتح کرد و پس از ورود به بابل به احترام به خدای مردوک آنان تاجگذاری نمود تا حسن نیت خویش را به ملت مغلوب به اثبات برساند به صورتی که آنان وی را فرستاده خدا مینامیدند.
پس از آن بنای بزرگترین شاهنشاهی و امپراتوری تاریخ را بنا نهاد که در نهایت در سال 528 قبل از میلاد در جنگ با سکاهای خونریز کشته شد.
هم اکنون تندیس سنگی این بزرگ مرد در سیدنی استرالیا و یکی از پارکهای بزرگ ایالات متحده و سازمان ملل متحد از طلای خالص نصب میباشد و اعلامیه او در سازمان ملل نقش سمبل آزادی و دموکراسی را برای نخستین بار در جهان ایفا میکند
کیخسرو: سومین پادشاه مقتدر کیانی به خونخواهی کشتن سیاوش برخواست و مدتهای زیادی با تورانیان جنگید و در نهایت آنان را مغلوب ساخت و افراسیاب را به دلیل کشتن سیاوش که نه تنها پدر وی بود بلکه یکی از قهرمانان نامی ایران بود کشت. پدرش سیاوش و مادرش فرنگیس بود
کیومرث: نخستین پادشاه و بنیانگذار سلسله پیشدادی در پیش از ظهور هخامنشیان. نام وی در اوستا گیومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتیان او را نخستین انسان میدانند. در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست حیوانات میپوشاندند
گشتاسب: پنجمین پادشاه از سلسله کیانی. پسر لهراسب و پدر اسفندیار روئین تن گفته شده که زرتشت در زمان وی ظهور نموده است و گشتاسب شاه اولین کسی است که به زرتشت گرویده است و از مبلغان اصلی دین بهی میباشد که در گسترش آن نقش مهمیایفا کرده است
وحشی بافقی: غزلسرای و عارف قرن 9 هجری ایران زمین
مازیار: یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکومت اعراب در ایران. وی در طبرستان بنایی عظیم ساخت و در جهت بازگرداندن عظمت ایران به قبل از یورش تازیان تلاش کرد. وی در زمان معتصم عباسی قیام خود را آغاز کرد و در صدد برآمد همگام با بابک خرمیدن هویت ملی ایرانی را زنده کنند که در نهایت با جنگهای معتصم دستگیر و در بغداد کشته شد. او نیز یکی دیگر از تندیسهای ملی گرایی ایرانیان در برابر تهاجم دیگر کشورها است
مرداویج: پسر زیار. سردار بزرگ ایرانی که او نیز در جهت متلاشی کردن حکومت اعراب در ایران کوشید و جان داد. وی فرمانده لشگر اسفار پسر شیرویه عامل نصر بن احمد ساسانی بود که طبرستان را برای اسفار فتح کرد.
پس از کشته شدن اسفار- مرداویج قزوین و همدان و اصفهان و اهواز را گرفت و لشگر المقتدر خلیفه جنایتکار عباسی را شکست داد. وی در کمال تاسف در سال 323 هجری قمری در حمام اصفهان به دست غلامان ترک کشته شد
مطهر بن طاهرمقدسی: (356ه 966م) دربست سیستان برآمد- دایرهالمعارفنویس و بازگوکننده اعداد بزرگ هندی
مهران: یکی دیگر از سرداران بزرگ ایران. وی از سپهسالاران ارتش ایران (یزدگرد ساسانی) بود و با اعراب بیابانگرد جنگید و ابوعبیده سردار مشهور عرب را به قتل رسانید
مازیار: ماه یزد یار یا مازیا یکی از سرداران بزرگ ایران بود که در هم زمان با قیام بابک خرمدین قیام میهن پرستانه خود را در طبرستان بر ضد حکومت اعراب در ایران انجام داد ولی در نهایت در سال 225 هجری قمری به دستور خلیفه پس از چند سال مبارزه کشته شد
حسین معمار: معمار بقعههارون در سال 918هجری
مهرداد بزرگ یا مهرداد کبیر: موئسس سلسله شاهنشاهی پارتیان بود که ایران را از گسستگی و لجام گسیختگی دوران تحت اشغال یونانیان سلوکی رهایی بخشید.
وی در سال 160 تا 140 قبل از میلاد با نبردهای وطن پرستانه ایالتهای ماد - پارس - خراسان - بابل - آشور - هرات و سیستان... را جزو ایران بزرگ نمود. وی پادشاه سلوکیان را اسیر نمود و با وی با انسانیت رفتار کرد و به او در گرگان مستقر ساخت و برای حسن نیت به آنان با دختر وی ازدواج نمود. او را از بزرگترین اشخاص موثر در تاریخ ایران نامیدهاند. که به راستی اگر ظهور نمیکرد امروز مشخص نبود ما در کجای تاریخ جای داشتیم.
ملک الشعرای بهار: بزرگترین پارسی گوی قرون معاصر که به ایران باستان علاقه بسیاری داشت. روزنامه نگار و نویسنده نامدار ایران زمین در قرن 13 هجری
محمد ابن اشرف شمس قندی: ریاضیدان و ستاره شناس سده سیزدهم میلادی (هفتم هجری)
محمد بن ابوبکر فارسی: ریاضیدان و ستاره شناس ایرانی نیمه دوم سده سیزدهم میلادی (هفتم هجری)
مسعود سعد سلماس: شاعر قرن 5 هجری - استاد شعر پارسی
مولانا: بزرگترین عارف ایران زمین و پارسی گوی بزرگ قرن 6 هجری
موید الدین طغرانی: (مرگ در 1112/1111م) زاده اصفهان - شاعر و شیمیدان ایرانی
ماشاءالله (مناسه): (مرگ در 815 یا 820 م ) یهودی ایرانی الاصلی که در پروژه شهر بغداد با نوبخت همکاری میکرد
محتشم کاشانی: شاعر نامدار ایرانی قرن 9 هجری
محمد بن احمد خرقی: (مرگ در مرو در 1139/1138م) ستاره شناس، جغرافی دان ایرانی که نظریه ای در باب چگونگی حرکت ستارگان نیز ارائه داده است
محمد بن عمربن فرخان طبری: پسر شخص بالا درآغاز سده نهم میلادی (سده سوم هجری ) بر آمد. ستاره شناس و مؤلف نجوم
ماهانی - محمد بن عیسی: (مرگ در 874 تا 884 میلادی / 261 تا 271 ه ) اهل ماهان کرمان، ریاضیدان و ستاره شناس و مهندس. معادله درجه سوم موسوم به معادله ماهانی از اوست
المظفر: (سده ششم هجری) اهل توس،مخترع گونه ای از اسطرلاب خطی
محمد بن لره: اهل اصفهان بوده و در فهرست ابن ندیم در زمره مهندسان و محاسبان بشمار آورده شده است
نادر شاه افشار: وی یکی از بزرگترین پادشاهان بعد از اسلام و نوابغ زمان خود بود. زمانی که افغانها و روسها و عثمانیها از اطراف به ایران هجوم آورده بودند و در جهت متلاشی کردن ایران حمله کرده بودند نادر برخواست و مملکتی را که در نهایت هرج و مرج بود همصدا کرد و لشگر بزرگی آماده کرد و نزد شاه طهماسب رفت و به عنوان فرمانده ارتش ایران به دشمنان ایران حمله کرد. فتنهها را خواباند.
افغانها را بیرون کرد. عثمانیها و روسها را شکست داد و در سال 1148 هجری بعد از خلع شدن شاه طهماسب بر مسند پادشاهی ایران جلوس کرد. بعد از آن هندوستان را به طور کامل فتح کرد و غنائم بسیاری از آنجا به ایران آورد.
وی در نهایت تاسف در 1160 هجری توسط چند تن از سران قزلباش در اطراف قوچان کشته شد ولی نامش جاودانه در ایران ماند
نوبخت: (مرگ 770776 م / 171-170 ه) ستاره شناس و مهندس ایرانی که تحت سر پرستی خالد بن برمک که وی نیز ایرانی بود طرح بغداد را انجام داد
نصرالدین طوسی: (672-598هجری) اهل توس، ریاضیدان، ستاره شناس، دانشمند علم مواد
ناصر خسرو: شاعر نامدار قرن 5 هجری، حکیم فاضل و صوفی پارسی زبان
نظامیگنجوی: حکیم ابومحمد الیاس بن زکی بن موئد ملقب به نظامی گنجوی شاعر نامدار ایران زمین در سال 535 در شهرستان اراک - تفرش روستای تاد متولد شد.
بر سر تولد وی اتفاق نظر نمیباشد، عده ای نیز باور بر این دارند که وی در شهر گنجه از آران بالای رود ارس به دنیا آمده است، در هر دو شهر شکی بر ایرانی بودن وی نیست زیرا همه گنجه در جمهوری آذربایجان شهری ایرانی است و هم تفرش.
وی یکی از بزرگترین شاعران ایران زمین است که به گفته پارسی شناسان بعد از فردوسی او قراردارد. وی حماسه خسرو پرویز پادشاه ایران را با شیرین به شاهکاری ادبی تبدیل کرد. مخزنالاسرار - منظومه لیلی و مجنون - هفت پیکر - و اسکندرنامه از دیگر شاهکارهای او است.
گنجه از شهرهای کوچک ایران بود و امروز متاسفانه از ایران جدا گشته است و هم اکنون آرامگاه او آنجا قرار دارد
هاتف اصفهانی: شاعر نامدار قرن 12 هجری - استاد پارسی گوی ایران زمین
یحیی بن ابی منصور: (مرگ در 831 م / 216 ه ) از نژاد ایرانی که در بغداد بر آمد ستاره شناس و مؤلف زیج، نوه اشهارون بن علی هم ستاره شناس و مؤلف زیج بود
یعغوب بن طارق: (مرگ در 796 م / 180 ه ) از نژاد ایرانی ستاره شناس
یعقوب لیث: یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکومت اعراب در ایران که گامهای اساسی در جهت براندازی تازیان در ایران برداشت وی نمونه دیگری از وطنپرستی ایرانیان در برابر هجوم بیگانگان به کشور شان بود. او پسر لیث رویگر بود.
بواسطه کفایت و جوانمردی و دلیری از رویگری و عیاری به امارت سیستان رسید. سپس هرات و کرمان و شیراز و خراسان را گرفت و در جهت پاکسازی ایران از دست اعراب گام برداشت.
وی بر ضد معتمد خلیفه کشتارگر عباسی قیام کرد و برای نابود ساختن حکومت عرب جوانمردانه جنگید. سپس قصد حمله به بغداد را کرد و درصدد آمد که خلیفه اعراب را بکشد لیکن عمرش کفاف نداد و در اثر بیماری در سال 265 هجری قمری در گندی شاپور یا ***ی شاپور امروی خوزستان درگذشت
۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه
!راز عشق در تواضع است

!راز عشق در تواضع است
عشق کور است ، اما بسیار زیباست
عزیزی نظر مرا جویا شده در زمینه ی چه چیزی عشق را شکل می دهد یا آن را تداوم می بخشد، در پی پاسخ به سوال:
سوال سختی است اما می توانم همانطور که او آن را به سادگی بیان کرده به سادگی هم پاسخ بدهم. من هم به کل سوالات پاسخ نمی دهم بلکه آنچه در این لحظه به ذهنم می آید بیان می کنم، ساده و راحت: عشق را زمانی می توان تجربه کرد که به این حس دست یابی که می توانی خود را آسوده و بی دغدغه از پشت به آغوش کسی رها کنی. حتی چشم بسته و اغتماد کنی به اینکه می دانی که او هست و می دانی که پذیرای توست،وحتما ترا خواهد گرفت ونخواهد گذاشت زمین بخوری و او خواهان توست هر آنگونه که هستی و هر آن گاه که بطلبی اش!
در این حالت که به اطمینان و آرامش نزدیک است حس های منفی حضور ندارد.
من قائل به این نیستم که عشق ملازم با بدبختی و رنج کشیدن است :)
برايم عشق تهي از مفهوم خاصيست. تنها در تصورات روياپردازانه ميتوان آنرا يافت.
دقيقا به ياد جمله دكتر شريعتي ميافتم كه ميگفت: آدمي با عشق به دنبال مرگ ميرود.
عبارت كاملش: «به سه چيز تکيه نکن؛غرور، دروغ و عشق.
آدم با غرور مي تازد
با دروغ مي بازد
و با عشق مي ميرد!»
به نظرم كل چيزي كه مي شد گفت
رو توي همين چند سطر با مهارت و ظرافت گفت. خصوصن اينكه :
"می دانی که پذیرای توست، هر آنگونه که هستی " اين قسمت واقعن عميق ترين بخش يه عشقه به نظرم كه تا وجود نداشته باشه
پايه هاي عشق بدجوري مي لرزه و با هر بادي ممكنه ريشه كن بشه
عشق تملك جو و خود خواهانه نيست.
چیزی شبیه ایثار است.
عشق حركت از مرزهاي خود و پذيرش خواسته هاي معشوق بدون چون وچراست.
مهمترين نشانه ي عشق
این است كه عاشق دائماً ميخواهد به معشوق چيزي بدهد
بدون آن كه به ستاندن ما به ازايي بينديشد.
عاشق نبايد چيزي از معشوق بخواهد.
عشق نبايد مشروط به دريافت عشق متقابل باشد و گر نه عشق نيست و معامله است.
راز عشق در تواضع است
این صفت به هیچ وضع نشانه تظاهر نیست
بلکه نشان دهنده احساس و تفکر قوی است ـ میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند ـ تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد
راز عشق در احترام متقابل است
احساسات متغیر اند امااحترام دو نفر ثابت میماند
اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است
با احترام به نظریات اش گوش کن
احترام باعث میشود که او بتواند خودش باشد
حقیقت اصلی عشق یعنی تفکر را از یاد نبری
آیا یک رابطه دراز مدت مهمتر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست ؟
راز عشق در این است که
حس تملک را از خود دور کنی
در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود ـ
در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده از بروز چنین سوء تفاهم هایی جلوگیری کنی
راز عشق در این است که
باور ها آرمان ها و اهدفتان را با یکدیگر در میان بگذارید
عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
..........................
...........................
آن که هیچ نمیداند، به چیزی عشق نمیورزد. آن که از عهده هیچ کاری بر نمیآید، هیچ نمیفهمد. آن که هیچ نمیفهمد، بی ارزش است. ولی آن که میفهمد؛ بی گمان عشق میورزد، مشاهده میکند، میبیند.... (.:هرچه بیشتر دانش آدمیدر چیزی ذاتی باشد، عشق بدان بزرگتر است... هرکه فکر کند همه میوه ها در همان وقت میرسند که توت فرنگی، از انگور چیزی نمیداند.
متن ارسال شده از یک دوست می باشد.
قمه زني
سلام به همه دوستان گلم. خیلی خوشحالم که تنهام نمی زارین شرمنده تک تک تون هستم. می دونم اونجور که باید و شاید بهتون سر نمی زنم. همین جا از همه عذر می خوام.
اما برای امروز می خوام در مورد مطلبی بنویسم که با حال و هوای محرم بی ربط نباشه همون طوری که از عنوان پست مشخص است موضوع ما قمه زنی است. (نمی دونم شاید پارسال هم در این مورد گفته باشم . اپر موضوع براتون تکراریه به یزرگواری خودتون ببخشید.) اول از همه می خوام در مورد تاریخجه قمه زنی بگم. تمام این مطالب همه رو می تونید درستی یا نا درستی شون رو توی همین نت بگردین و مطمئن بشین. از من نخواین که با رفرنس بهتون بگم. چون آدمی که تو هفت آسمون هم بعید می دونم یه دونه ستاره که نه سنگ آسمانی هم نداره رفرنس خواستن ازش بی لطفیه. اگر حودتون بگردین قطعا نکات جالب تر از اون چیزایی که من می خوام بگم بدست میارید.
در زمان یکی از شاههای قاحار که اگه اشتباه نکنم شاه عباس نیروهای ایرانی وقتی از جنگ چالدران بر میگشتن از اونجایی که به شدت شمست خورده بودند و روی بازگشت به شهر نداشتند وفتی به نزدیکی دروازه های شهر می رسند و نگهبان های دروازه رو می بینند که روی برج درحال نگهبانی هستند برای اینکه نشون بدند شکست خوردند و چقدر ناراحت هستند. شروع می کنند با شمشیرهاشون به سر و روی خودشون زدن. نگهبان ها هم برای اینکه با اونها هم دردی کنند شمشیرهاشون رو به سر می زنند. این واقعه از شانس خوب یا بد آنها مصادف بوده با دهه اول محرم. سال بعد به نشانه سالگرد عذاداری کشته شدگان چالدران باز دهه اول محرم شمشیرهاشون رو به فرق سر می زدند. این رسم چون با محرم همراه بود هنوز بعد گذشت سالها گهگاه می بینیم با اینکه در سالهای اخیر از طرف علماا و دولت به شدت نهی شده اما باز هستند کسانی که قمه زنی می کنند.
البته قمه زنی ایرانی ها در مقابل قمه زنی مردم عراق در حقیقت هیچ چیزی نیست. ایشالا قسمت همه مون بشه بریم کربلا. فاسله بین دو حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس چیزی حدود یک کیلومتر است. ( من که نرفتم اما از روی عکسهایی که دیدم تخمین می زنم) این فاصله یک کیلومتری (کمتر یا بیشتر) رو دسته ای از عراب عراق چیزی بیشتر از صد و هفتاد بار (170)!!! قمه رو بر فرق سر خودشون فرود میارن. این رو مستفیم از استادی شنیدم که یک عاشورا خودش کربلا بوده و تعریف می کرد. راستش ایشون شمرده بود و می گفت 174 بار بوده دقیقا!!! وقتی قمه زنی شون تموم می شه فرق سر اونقدر شکافته و خون اومده که صورت از خون قرمز شده و جمجمه کاملا شکافته و مغز سر کاملا معلوم شده. تا اینجاش قسمت بد ماجراست. که همه رسانه های غربی از این قسمت به شدت سوء استفاده کردند و از اون به عنوان تحجر شیعیلن و وحشی گری اونها به ویژه ایرانی ها چون این رسم ازا یران آغاز شده نام می برند. اما چیزی که هیچ کدام از رسانه های غربی به اون اشاره نمی کنند چون به ضررشون هست اینه که کسی که قمه می زنه بخصوص اون اعرابی که اون حور فرق سرشون شکافته چی بر سرشون میاد. آیا توی گدارشاشون این رو هم کی گن کسی که به اون وضع وخیم افتاده که هیچ بیمارستانی حاضر نمی شه قبولش کنه چطور می شه خوب می شه؟ جئابش خیلی ساده است. بعد اتمام قمه زنی کمی خاک تبرک روی زخم می ریزند و سر رو محکم با پپارچه می بندند و فرد تا فردا صبحش می خوابد فردا که سرش را باز می کند تنها چیزی که مشخص است خطی است که از جای جوش خوردن پوست سر است که چیزی شبیه حای حوش خوردن بخیه است که گاهی کمی گوشت اضافه آورده است.
جالب تر از همه اینها این است کسی که قمه می زند معمولا نذری دارد که بلا استثنی بعد از قمه زنی حاجت خود را می گیرند. اینکه چطور می شود رسمی که کاملا به غاط وارد دین شده و نشانه تحجر و وحشی گری محسوب می شود به طور معجزه آسا باعث خوب شدن شخص می شود و بیشتر از آن شخص حاجت خود را از این رسم صد در صد نا درست و انحرافی می گیرد؟
.
اگر عمری باقی بود و قسمت شد و خدا خواست در پست بعدی سعی می کنم به این سوال پاسخ بدهم. البته تا اونجایی که عقل ناقصم و اطلاعاتی که جمع کردم اجازه بدهد.
.
این روزها روزهای عذاداری آقا امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان است. این ایام سوگواری رو به نوبه خودم اول از همه به آقا ولی عصر (عج) و بعد شیعیان دل سوخته حضرتش تسلیت می گویم.
اگر حالی رخ داد و باران گرفت
دعایی به حال بیابان کنید
التماس دعا
اما برای امروز می خوام در مورد مطلبی بنویسم که با حال و هوای محرم بی ربط نباشه همون طوری که از عنوان پست مشخص است موضوع ما قمه زنی است. (نمی دونم شاید پارسال هم در این مورد گفته باشم . اپر موضوع براتون تکراریه به یزرگواری خودتون ببخشید.) اول از همه می خوام در مورد تاریخجه قمه زنی بگم. تمام این مطالب همه رو می تونید درستی یا نا درستی شون رو توی همین نت بگردین و مطمئن بشین. از من نخواین که با رفرنس بهتون بگم. چون آدمی که تو هفت آسمون هم بعید می دونم یه دونه ستاره که نه سنگ آسمانی هم نداره رفرنس خواستن ازش بی لطفیه. اگر حودتون بگردین قطعا نکات جالب تر از اون چیزایی که من می خوام بگم بدست میارید.
در زمان یکی از شاههای قاحار که اگه اشتباه نکنم شاه عباس نیروهای ایرانی وقتی از جنگ چالدران بر میگشتن از اونجایی که به شدت شمست خورده بودند و روی بازگشت به شهر نداشتند وفتی به نزدیکی دروازه های شهر می رسند و نگهبان های دروازه رو می بینند که روی برج درحال نگهبانی هستند برای اینکه نشون بدند شکست خوردند و چقدر ناراحت هستند. شروع می کنند با شمشیرهاشون به سر و روی خودشون زدن. نگهبان ها هم برای اینکه با اونها هم دردی کنند شمشیرهاشون رو به سر می زنند. این واقعه از شانس خوب یا بد آنها مصادف بوده با دهه اول محرم. سال بعد به نشانه سالگرد عذاداری کشته شدگان چالدران باز دهه اول محرم شمشیرهاشون رو به فرق سر می زدند. این رسم چون با محرم همراه بود هنوز بعد گذشت سالها گهگاه می بینیم با اینکه در سالهای اخیر از طرف علماا و دولت به شدت نهی شده اما باز هستند کسانی که قمه زنی می کنند.
البته قمه زنی ایرانی ها در مقابل قمه زنی مردم عراق در حقیقت هیچ چیزی نیست. ایشالا قسمت همه مون بشه بریم کربلا. فاسله بین دو حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس چیزی حدود یک کیلومتر است. ( من که نرفتم اما از روی عکسهایی که دیدم تخمین می زنم) این فاصله یک کیلومتری (کمتر یا بیشتر) رو دسته ای از عراب عراق چیزی بیشتر از صد و هفتاد بار (170)!!! قمه رو بر فرق سر خودشون فرود میارن. این رو مستفیم از استادی شنیدم که یک عاشورا خودش کربلا بوده و تعریف می کرد. راستش ایشون شمرده بود و می گفت 174 بار بوده دقیقا!!! وقتی قمه زنی شون تموم می شه فرق سر اونقدر شکافته و خون اومده که صورت از خون قرمز شده و جمجمه کاملا شکافته و مغز سر کاملا معلوم شده. تا اینجاش قسمت بد ماجراست. که همه رسانه های غربی از این قسمت به شدت سوء استفاده کردند و از اون به عنوان تحجر شیعیلن و وحشی گری اونها به ویژه ایرانی ها چون این رسم ازا یران آغاز شده نام می برند. اما چیزی که هیچ کدام از رسانه های غربی به اون اشاره نمی کنند چون به ضررشون هست اینه که کسی که قمه می زنه بخصوص اون اعرابی که اون حور فرق سرشون شکافته چی بر سرشون میاد. آیا توی گدارشاشون این رو هم کی گن کسی که به اون وضع وخیم افتاده که هیچ بیمارستانی حاضر نمی شه قبولش کنه چطور می شه خوب می شه؟ جئابش خیلی ساده است. بعد اتمام قمه زنی کمی خاک تبرک روی زخم می ریزند و سر رو محکم با پپارچه می بندند و فرد تا فردا صبحش می خوابد فردا که سرش را باز می کند تنها چیزی که مشخص است خطی است که از جای جوش خوردن پوست سر است که چیزی شبیه حای حوش خوردن بخیه است که گاهی کمی گوشت اضافه آورده است.
جالب تر از همه اینها این است کسی که قمه می زند معمولا نذری دارد که بلا استثنی بعد از قمه زنی حاجت خود را می گیرند. اینکه چطور می شود رسمی که کاملا به غاط وارد دین شده و نشانه تحجر و وحشی گری محسوب می شود به طور معجزه آسا باعث خوب شدن شخص می شود و بیشتر از آن شخص حاجت خود را از این رسم صد در صد نا درست و انحرافی می گیرد؟
.
اگر عمری باقی بود و قسمت شد و خدا خواست در پست بعدی سعی می کنم به این سوال پاسخ بدهم. البته تا اونجایی که عقل ناقصم و اطلاعاتی که جمع کردم اجازه بدهد.
.
این روزها روزهای عذاداری آقا امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان است. این ایام سوگواری رو به نوبه خودم اول از همه به آقا ولی عصر (عج) و بعد شیعیان دل سوخته حضرتش تسلیت می گویم.
اگر حالی رخ داد و باران گرفت
دعایی به حال بیابان کنید
التماس دعا
۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه
گزیده ای از بهترینهای سخنان بزرگان

مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم
مهم این است که در چه مسیری گام برمی داریم. ((هولمز))
اعتصام الملک : حقیقت گفت مرا برهنه بگذارید و پیرایه بر من مبندید زیرا من هیچگاه از برهنگی خود شرمسار نیستم.
ژان ژاك روسو : قلب، دانشمندترين فلاسفه و دانايان است, كسي كه صاحب قلب پاك باشد به نصيحت حكما احتياجي ندارد
توماس جفرسون : صداقت نخستين بخش كتاب عشق است
ویلیام تن : عقل بی عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نیست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه
باربارا دی آنجلیس : عشق همان چیزی است که به شما امکان می دهد بارها و بارها متولد شوید
وینه : زندگی به وجود آوردن اثری جاودان است .
ولتر : يك قلب پاك از تمام معابد و مساجد زيباي جهان زيباتر است.
سنت بور : تنها به قصد دست یافتن به امور محال است که بشر می تواند به بالاترین حد امور ممکن دست یابد.
چارلي چاپين: در دنيا جاي كافي براي همه هست پس بجاي اينكه جاي كسي را بگيري سعي كن جاي خودت را پيدا كني.
ارنست رنان : سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست
سر والتر اسکات : یک ساعت زندگی با افتخار و شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد
مولوی : چون بسی ابلیس آدم روی هست *** پس به هر دستی نباید داد دست
روسکین: سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند.
مال اشربر: اگر کمتر به غیر ممکن عقیده مند باشیم خیلی کارها خواهیم کرد.
ايوان شفر:هرچه بيشتر انسان ها را مي شناسم، سگ ها را بيشتر ستايش مي کنم .
شکسپیر : عشق ، در واقع عذاب است، ولی محروم بودن از عشق مرگ است.
ویستون چرچیل : ماجرا جو و خطرناک باشید با روزگار به مقابله برخیزید و ترس به خود راه ندهید زیرا هر چه پیش آید خوش آید.
دیسرائیلی : جوانی که به بالا نمی نگرد ، نظرش به پایین می افتد و کسی که به را ه کمال نمی رود ، به پستی می گراید.
وین دایر : بیشتر مردم به پشت شیشه خودروهایشان این برچسب را می زنند:" امروز، اولین روز از بقیه زندگی من است." من ترجیح می دهم اینگونه تصور کنم:" امروز، آخرین روز زندگی من است و می خواهم طوری زندگی کنم که انگار دیگر هیچ فرصتی ندارم."
ژان پل ساتر : نبوغ ، جوهر تفکر است
اگوست کنت : چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم.
شوپنهاور : هوش و استعداد خود را پرورش ده ولی نه از راه مطالعه صرف بلکه به وسیله تفکر توام با عمل ، تمايل اکثر فضلا به مطالعه شبيه تلمبه است ، خالي بودن مغزهاي خودشان موجب می شود که افکار مردم ديگر را به سوي خود بکشند؛ هرکس زياد مطالعه کند به تدريج قدرت تفکر را از دست می دهد.
ویلیام جیمز : سگی که هم خانه من است نمی فهمد من که هستم و چه هستم اما احساس می کند که دوست اویم , مرتب دم خود را می جنباند و در ذهن من چون فرشته ای که در ماورای ابرهاست , تاثیر خوشی به جا می گذارد! او آرزو می کند کارخوبی انجام دهد.
نیچه : شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.
لوبون : يكي از مهمترين راههاي خوشبختي حقـير شمردن مرگ است
ارد بزرگ : هنر ، ابزار فرهیختگان است
شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا كجا بودي ، تا بگويم بعد از مرگ كجا ميروي
شاتوبريان : كسانيكه حقيقت را درك كرده اند با افرادي كه حقيقت را دوست دارند برابر نيستند
چارلز مورگان : هيچ چيز در زندگي شيرين تر از اين نيست كه كسي انسان را دوست بدارد. من در زندگاني خود هر وقت فهميده ام كه مورد محبت كسي هستم, مثل اين بوده است كه دست خداوند را بر شانه خويش احساس كرده ام
ضرب المثل هندی : سکوت هرگز اشتباه نمی کند و هر چه طولانی تر باشد ، بهتر قضاوت می کند
زرتشت : زندگی شما وقتی زیبا و شیرین خواهد شد که پندارتان , کردارتان وگفتارتان نیک باشد.
گوته : اگر هنري داري بياور و گرنه هنرنمايي مكن كه رسوائي ببارخواهد آورد
اري پيد : تجربه را در روي تختخواب نرم و متكاي پرقو نميتوان بدست آورد
ارد بزرگ : رازت را مگو ، و اگر گفتی با خواهش و التماس ، از شنونده مخواه که رازت را به دیگران باز نگوید
برنارد شاو: انقلاب ستمديدگان را آزاد نمي کند تنها استثمارگران را عوض مي کند.
فردریش نیچه : مردم دنیا دو دسته اند یکی زیر دستان و دیگر بزرگان اصالت ، و شرف متعلق به بزرگان است و آنها غایت وجودند و زیر دستان وسیله اجرای هدفهای ایشان هستند ترقی دنیا و بسط زندگی انسان بوسیله بزرگان و سرداران صورت می پذیرد که معدودند ، نیکی و راستی و زیبایی امور حقیقی و مطلق نیستند ، آنچه حقیقت دارد آن است که همه کس خواهان توانایی است و می خواهد زندگی خود را بالا ببرد ، غایت وجود " پیدایش مرد برتر است " و ترتیب زندگانی و اصول اخلاقی باید چنان باشد که مرد برتر ظهور کند .
هنری ترو : از این نکته مشوق تر نمی توان که بشر دارای قدرت انکار ناپذیری است که می تواند با یک مجاهدت آزادی زندگی خود را اعتلا دهد اگر کسی در جهت رویا و تخیل های خویش راه برود و کوشش کند و آن زندگانی ای را که در عالم خیال برای خود مجسم کرده است فراهم سازد با موفقیتی که در لحظه های عادی غیر منتظره است مواجه خواهد شد.
پاسکال : ما هرگز زندگی نمی کنیم ، بلکه امیدوار به زندگی هستیم .
ژان ژاک روسو : انسان همیشه برای چیزهایی که آرزو می کند قدرت کافی را داراست فقط سستی اراده است که نمی گذارد او در راه رسیدن به آرزوی خود گام بردارد .
سارا برنار : ازدواج چیزی جز یک دوستی که به تصویب پلیس رسیده است نیست .
ارسطو : دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان ، دیگر سخن دانایان و عالمان.
چارلز کیترنیک : مشکلی که خوب تشریح و حلاجی شده باشد نصفش حل شده است.
پنتاگوراس : در میان آتش و زنها افتادن هر دو یکی است.
ارنست رنان : سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست .
کانت : اگر از انسان آرزو و خواب گرفته شود ، بیچاره ترین موجود روی زمین است.
فلورانس نایتینگل : اگر قرار باشد من روزی تجربه شخصی خود ، درباره حس همدردی کتابی بنویسم ، کتاب خود را چنین شروع می کنم : در زنان حس همدردی مطلقا وجود ندارد.
سیسرون : هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد
سر والتر اسکات : یک ساعت زندگی با افتخار و شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد
سر والتر اسکات : کسی که شجاعت ندارد ، در او حقیقت نیز موجود نیست و کسی هم که حقیقت ندارد ، صاحب فضیلتی نیست.
ماکسیم گورکی : معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد ، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داشته باشیم.
روسکین : سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند.
شاتو بریان : یک اراده خم نشونده ، بر همه چیز، حتی بر زمان قالب می آید.
پاتریک هنری : یا به من آزادی بدهید یا مرگ.
کوندیلاک : اگر می خواهید صلح را حفظ کنید با داشتن برتری و مزایا حاضر به پیکار باشید این نکته در کتابهای بسیاری به کار رفته ولی در عمل هنوز ناشناخته و مجهول است.
شوپنهاور : افراد پست و فرو مایه از خطاهای اشخاص بزرگ لذت فراوان می برند.
علی ابن ابی طالب : یک زن چیزی جز شوهر نمی خواهد ، ولی وقتی به او دست یافت همه چیز می خواهد.
امرسان : آنچه هستید شما را بهتر از آنچه می گویید معرفی می کند.
گوته : مرد عمل وجدان ندارد تنها مرد فکر است که با وجدان است.
گوته : اغراق گویی برای زنان خیلی طبیعی تر از راستگویی است.
فردریک شیللر : مافوق همه چیز داشتن، خیالهای بزرگ و قلب پاک است .
فردریک شیللر : در دنیا تنها کسی موفق می شود که به انتظار دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد .
اسکاروایلد : نویسندگی مستلزم داشتن اطلاع و استعداد است ، سیاست نه علم می خواهد و نه استعداد ، کافی است که مرد سیاسی فقط پر رو باشد.
لاروشفوکو : دوری ، عشقهای معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ و جاودانی را شدید می کند مانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور می سازد
لاروشفوکو : اینکه ما فکر می کنیم بعضی چیزها محال است ، اغلب جهت آن است که برای خودمان عذری آورده باشیم
لاروشفوکو : گاهی از عقل برای گفتن واژه های ابلهانه استفاده می کنیم
لاروشفوکو : فقط یک چیز از رسوایی سیاسی بدتر است ! گمنامی سیاسی
لاروشفوکو : بهترین راه دشمن تراشی ، داشتن و بکار انداختن استعداد و لیاقت است.
لاروشفوکو : هر وقت می بینم مردم در امری با من هم عقیده اند یقین می کنم که در آن خصوص به خطا رفته ام
تی .اس.الیوت : هرکس نبوغی دارد ، اما اغلب فقط برای چند دقیقه
انوره دو بالزاک : استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد
ژان پل سارتر : انسان یک مشت عاطفه بیهوده است ، نفس دائما می خواهد خود را بنا کند ولی پیوسته این بنا فرو می ریزد
گوستاو لوبون : مقام هر فرد در زندگی ، مربوط بدانچه که می داند نیست ، بلکه مربوط است بدانچه که می خواهد و بدانچه که می تواند.
گوستاو لوبون : جریان تاریخ را تعصب ها به وجود می آورد نه منطق و عقل
گوستاو لوبون : تنها خرافات امپراطوریها را واژگون کرد
زرتشت : کار خوبی که برای دیگران انجام می دهید ، وظیفه و تکلیف نیست بلکه نوعی لذت است ، زیرا به سلامت و بشاشیت خاطر شما می افزاید .
زرتشت : صبر و تحمل موقعی خوب است که مبدا و اصل مشروع و منزهی داشته باشد ، و گرنه در مقابل حق کشی و تبعیض و بیدادگری صبر تعبیر می شود به ضعف و ضعف مقدمه فناست .
الین چانک : آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار .
ادوارد فیلیپس : مردی که اشتباه نکند ارزش کارهای بزرگ را نخواهد داشت .
مولیر : هر قدر کسی را بیشتر دوست داشته باشید کمتر مغرورش کنید.
ژرژ هگل : ملت ها احکام صحیح خود را از تاریخ دریافت می دارند.
پاتریک هنری : مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی کند ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند .
آناتول فرانس : خنده بهترین اسلحه با زندگی است .
آناتول فرانس : قوه تخیل و خیالبافی مردمان حساس را به هنرپیشگی می کشاند و اشخاص متهور را قهرمان می سازد.
بودا : در تنی نحیف می تواند اندیشه های بزرگ مسکن گیرد.
دیسرائیلی : جوانی که به بالا نمی نگرد ، نظرش به پایین می افتد و کسی که به را ه کمال نمی رود ، به پستی می گراید.
دیسرائیلی : کسانی که دنیا را تکان داده اند در استعدادهای طبیعی نابغه نبوده اند ، بلکه بر عکس قوای عقلی آنان از حد معمول و متوسط تجاوز نمی کرده است ولی به یک صفت ممتاز بوده اند : ثبات و استقامت
نامه معروف چارلی چاپلین به دخترش را یک ایرانی نوشته !!!

نامه معروف چارلی چاپلین به دخترش را یک ایرانی نوشته
!!!
کمتر کسی پیدا میشه که نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش رو نخونده باشه . نامه ای که در کشور ما سی سال دست به دست چرخید . در مراسم رسمی و نیمه رسمی بارها از پشت میکروفن
خونده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خوندن اون به لبخند غمگین چاپلین فکر کردن که جهانی از معنا رو در خود داشت . اگر بعد از این همه سال بهتون بگن این نامه جعلی است چی میگین ؟؟! لابد عصبانی میشید و از سادگی خودتون خنده تون میگیره . حالا اگر بگن نویسنده واقعی این نامه سی ساله که فریاد میزنه این نامه رو من نوشتم نه چاپلین و کسی باور نمیکنه چه حالی بهتون دست میده ؟ فکر میکنید واقعیت داره ؟ خیلی ها مثل شما سی ساله به فرج ا... صبا نویسنده واقعی این نامه همینو میگن : واقعیت نداره !!!!!
فرج ا... صبا نویسنده و روزنامه نگار کهنه کاری است . او سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و امروز دیگر از پیشکسوتان این عرصه به شمار میاد .
.......... ماجرا برمیگرده به یه روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر .
فرج ا... صبا اینطور میگه : " سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید فرنگی ها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشته های فانتزی به چاپ برسد . به هر حال می خواستیم طبع آزمایی کنیم . این شد که در ستونی ، هر هفته ، نامه هایی فانتزی به چاپ میرسید . آن بالا هم سرکلیشه فانتزی تکلیف همه چیز را روشن میکرد . بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده . یک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا اینقدر تکراری اند ؟ گفتند : اگر زرنگی خودت بنویس ! خب ، ما هم سردبیر بودیم . به رگ غیرتمان برخورد و قبول کردیم . رفتم توی اتاق سردبیری و حیران و معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجله ای که روی میزم بود و در آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود . همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم . از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار می آورد که زود باش باید صفحه ها را ببندیم . آخر سر هم این عجله کار دستش داد و کلمه "فانتزی" از بالای ستون افتاد . همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال . "
بعد از چاپ این نامه است که مصیبت شروع میشه :" آن را نوار کردند ، در مراسم مختلف دکلمه اش میکردند ، در رادیو و تلویزیون صد بار آن را خواندند ، جلوی دانشگاه آن را میفروختند ، هر چقدر که ما فریاد کشیدیم آقا جان این نامه را چاپلین ننوشته کسی گوش نکرد . بدتر آنکه به زبان ترکی استانبولی ، آلمانی و انگلیسی هم منتشر شد .
حتی در چند جلسه که خودم نیز حضور داشتم باز این نامه را خواندند و وقتی گفتم این نامه جعلی است و زاییده تخیل من ، ریشخندم کردند که چه میگویی ؟ ما نسخه انگلیسی اش را هم دیده ایم !!!! "
بهرحال فرج الله صبا چوب خلاقیتش را می خورد. چرا که این نامه آنقدر صمیمی و واقعی نوشته شده که حتی یک لحظه هم به فکر کسی نرسیده که ممکن است دروغین باشد.
دروغین؟ اسم این کار را نمی شود جعل نامه گذاشت. مخصوصا آنکه نویسنده خودش هم تابحال صدهزار بار این موضوع را گوشزد کرده است. اما وای از آن روزی که این مردم بخواهند چیزی را باور کنند. این را ، فرج اله صبا می گوید
جرالدین دخترم ، اکنون تو کجا هستی ؟ در پاریس روی صحنه تئاتر ؟ این را میدانم . فقط باید به تو بگویم که در نقش ستاره باش و بدرخش . اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر گل هایی که برایت فرستاده اند به تو فرصت داد ، بنشین و نامه ام را بخوان . من پدر تو هستم . امروز نوبت توست که صدای کف زدن های تماشاگران گاهی تو را به آسمانها ببرد . به آسمان برو اما گاهی هم به روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن . زندگی آنان که با شکم گرسنه و در حالی که پاهایشان از بینوایی میلرزد ، هنرنمایی میکنند . من خود یکی از آنها بوده ام . جرالدین دخترم ، تو مرا درست نمی شناسی . در آن شبهای بس دور ، با تو قصه ها گفتم . آن داستان هم شنیدنی است . داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه میگیرد ، داستان من است . من طعم گرسنگی را چشیده ام ، من درد نابسامانی را کشیده ام و از اینها بالاتر ، من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج میزند و سکه صدقه آن رهگذر غرورش را خرد نمیکند ، چشیده ام. با این همه زنده ام و از زندگان هستم . جرالدین دخترم ، دنیایی که تو در آن زندگی میکنی ، دنیای هنرپیشگی و موسیقی است . نیمه شب آن هنگام که از تالار پرشکوه تئاتر شانزلیزه بیرون می آیی ، آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن . حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل میرساند ، بپرس . حال زنش را بپرس . به نماینده ام در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرج های تو را بدون چون و چرا بپردازد اما برای خرج های دیگرت باید صورتحساب آن را بفرستی .
دخترم جرالدین ، گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر را بگرد و به مردم نگاه کن و با فقرا همدردی کن . هنر قبل از آنکه دو بال به انسان بدهد ، دو پای او را میشکند . وقتی به این مرحله رسیدی که خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی ، همان لحظه تئاتر را ترک کن . حرف بسیار برای تو دارم ولی به وقت دیگر می گذارم و با این آخرین پیام ، نامه را پایان میبخشم . انسان باش ، پاکدل و یکدل . زیرا گرسنه بودن ، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست بودن و بی عاطفه بودن است .
پدر تو ، چارلی چاپلین
__________________
چاپلين سي سال است وبال گردنم شده
ماجراي نامه چارلی چاپلین به دخترش سی سال است با فرج الله صبا است. این کتاب به سه زبان ترکی استانبولی و آلمانی و انگلیسی ترجمه شده و بارها از روی آن نوار، دکلمه و گزارش های تلویزویونی تهیه شده است.
تهران_ ميراث خبر
سايت کتاب_ الهه خسروي يگانه: کمتر کسي پيدا مي شود که نامه تاريخي چارلي چاپلين به دخترش را نخوانده باشد. « دخترم جرالدين ! اينجا شب است. همه سربازان بي سلاح خفته اند...» نامه اي که حداقل به سه زبان زنده دنيا ترجمه شد و سي سال دست به دست چرخيد. در مراسم رسمي و نيمه رسمي بارها و بارها از پشت ميکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به لبخند غمناک چاپلين انديشيدند که جهاني از معنا را در خود نهفته داشت. اگر بعد از اين همه سال به شما بگويند اين نامه جعلي است چه مي گوييد؟ لابد عصباني مي شود و از سادگي خودتان خنده تان مي گيرد. حالا اگر بگويند نويسنده واقعي اين نامه سي سال است که فرياد مي زند اين نامه را من نوشتم نه چاپلين و کسي باور نمي کند چه حالي به شما دست مي دهد؟ فکر مي کنيد واقعيت ندارد؟ ديگراني مثل شما هم سي سال است به فرج الله صبا نويسنده واقعي اين نامه همين را مي گويند: واقعيت ندارد. اگر چه سال ها پيش هوشنگ گلمكاني به داد اين همكار قديمي رسيد و در مجله فيلم اشاره كوتاهي به اين موضوع كرد(اين را بعدتر فهميدم)
فرج الله صبا نويسنده و روزنامه نگار کهنه کاري است. او سال ها در عرصه مطبوعات فعاليت داشته و امروز ديگر از پيشکسوتان اين عرصه به شمار مي رود. داستان اين سوءتفاهم که به قول خودش يک نوع خرافه روزنامه نگاري است ، براي نخستين بار نيست که از زبان او روايت مي شود اما اميدوار است که آخرين بار باشد. آخر حالا سي سالي مي شود که چاپلين وبال گردن او شده است.
***
سردبير مي گويد هيچ مي دانستي نامه چارلي چاپلين به دخترش که سال هاست در ايران دست به دست چرخيده جعلي است ؟ » شاخ هايم کم کم در حال سبز شدنند.
ـــ به فرج الله صبا زنگ بزن و ماجرا را زنده کن.
نه فايده اي ندارد. شاخ هايم ديگر درآمدند. فرج الله صبا استاد خيلي از ما روزنامه نگارهاي تازه به دوران رسيده است. چه در قالب تحريريه هاي مختلف و چه در کلاس هاي آموزش روزنامه نگاري مثل مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه ها. يادم هست در همين کلاس هاي رسانه زماني که هيچ کس زويا پيرزاد و داستان هايش را نمي شناخت کتابش را دست گرفت و خط به خط برايمان خواند تا به ما موجز نويسي را ياد بدهد. بماند که کتاب را هم از او گرفتم و هنوز پس نداده ام. حالا باورم نمي شود دست به جعل چيزي مثل نامه چارلي چاپلين بزند. تلفن را که بر مي دارد تا خودم را معرفي مي کنم مي شناسد: هان! خسروي جان! حالت چطوره؟
من که جرات ندارم بحث جعلي بودن نامه را پيش بکشم. من و من مي کنم و آخر سر مي گويم : استاد! درباره نامه چارلي چاپلين مي خواستم...
با شلوغي و حرارت هميشگي اش حرفم را قطع مي کند تا بگويد: ول کن دختر! اين نامه چارلي چاپلين سي سال است بيخ گريبان ما را گرفته است و ول نمي کند. آن نامه را من نوشتم نه چاپلين خدا بيامرز. چارلي بيچاره روحش هم خبر نداشت. آن نامه فقط زاده تخيل من است.
و ماجرا آغاز مي شود. ماجرايي که باز مي گردد به يک روز غروب در تحريريه مجله روشنفکر: «سي و چند سال پيش در مجله روشنفکر تصميم گرفتيم به تقليد فرنگي ها ما هم ستوني راه بيندازيم که در آن نوشته هاي فانتزي به چاپ برسد. بهرحال مي خواستيم طبع آزمايي کنيم. اين شد که در ستوني هر هفته نامه هايي فانتزي به چاپ مي رسيد. آن بالا هم سرکليشه «فانتزي» تکليف همه چيز را روشن مي کرد. بعد از گذشت يکسال ديدم مطالب ستون تکراري شده. يک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا اينقدر تکراري اند. گفتند: اگر زرنگي خودت بنويس! خب ، ما هم سردبير بوديم. به رگ غيرت مان برخورد و قبول کرديم. رفتم توي اتاق سردبيري و حيران و معطل مانده بودم چه بنويسم که ناگهان چشمم افتاد به گراوري که روي ميزم بود و در آن عکس چارلي چاپلين و دخترش چاپ شده بود. همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه اي از قول چاپلين به دخترش نوشتم. از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار مي آورد زود باش بايد صفحه ها را ببنديم. آخر سر هم اين عجله کار دستش داد و کلمه فانتزي از بالاي ستون افتاد. همين شد باعث گرفتاري من طي اين همه سال».
بعد از چاپ اين نامه است که مصيبت شروع مي شود: «آن را نوار کردند ، در مراسم مختلف دکلمه اش مي کردند ، در راديو و تلويزيون صد بار آن را خواندند ، جلوي دانشگاه آن را مي فروختند ، حتي مرحوم مطهري در مقدمه کتابش «حقوق زن در اسلام» از آن استفاده کرد. هر چقدر که ما فرياد کشيديم آقا جان اين نامه را چاپلين ننوشته کسي گوش نکرد. بدتر آنکه به زبان ترکي استانبولي و آلماني و انگليسي هم منتشر شد. حتي در چند جلسه که خودم نيز حضور داشتم باز اين نامه را خواندند و وقتي گفتم اين نامه جعلي است و زاييده تخيل من ريشخندم کردند که چه مي گويي ما نسخه انگليسي اش را هم ديده ايم!»
صبا ، حالا نمي داند چرا يک ماهي هست که دوباره اين قضيه جان گرفته است. از من که مي پرسد به سردبير نگاه مي کنم و مي فهمم منبع خبرش را لو نخواهد داد. براي همين من هم اظهار بي اطلاعي مي کنم تا اينکه صبا مي گويد: «به گمانم چون در اين انتخابات اخير يکي از کانديداها از اين نامه استفاده تبليغاتي کرد دوباره اين موضوع باب شده و گرنه چند سالي بود که اين موضوع ديگر فراموش شده بود.»
بهرحال فرج الله صبا چوب خلاقيتش را مي خورد. چرا که اين نامه آنقدر صميمي و واقعي نوشته شده که حتي يک لحظه هم به فکر کسي نرسيده که ممکن است دروغين باشد.
دروغين؟ اسم اين کار را نمي شود جعل نامه گذاشت. مخصوصا آنکه نويسنده خودش هم تابحال صدهزار بار اين موضوع را گوشزد کرده است. اما واي از آن روزي که اين مردم بخواهند چيزي را باور کنند. اين را ، فرج اله صبا مي گويد.
ماخذ:
خبر گزاری میراث فرهنگی
http://www.chn.ir/News/?id=1654§ion=4

فرج الله صبا و نامه چارلی چاپلین
در انجمن ایران انگلستان /تبادل نظر پرنیان
http://www.tehranlondon.com/article.php?id=29421
براي امروز - روزنامه ابتکار
- اگر از ترس هاي دروني خود رها شويم، حضور ما خود به خود موجب رهايي ديگران از چنگال ترس خواهد شد . (نلسون ماندلا)
- ناملايمات موثرترين آموزگار زندگي هستند. هنگام بروز مشکلات بايد شاد و شکرگزار باشيم. نه از اين جهت که رنج بردن خوب است، بلکه به خاطر پيامدهاي خوبي که دارد . (جو آن آندرسن)
- تعداد کساني که در کارها شکست مي خورند با تعداد کسانيکه کارها را بطور نيمه تمام رها مي کنند، رابطه مستقيم دارد. (جوزف مک کلندون)
- هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم که از وي چيزي نتوانسته ام بياموزم. (گاليله)
- خواسته مراد از مريد خاموشي و ژرف نگريست، و خواهش مريد از مراد، نشان دادن مسير پيشرفت. (ارد بزرگ)
- ما از جنس روياهايمان هستيم . (ويليام شکسپير)
- اگر قرار باشد بايستي و به طرف هر سگي که پارس مي کند سنگ پرتاب کني، هرگز به مقصد نمي رسي . (لارنس استرن)
- هيچ چيز بهتر از کار کردن بجاي غصه خوردن، آدمي را به خوشبختي نزديک نمي سازد. (موريس مترلينگ)
- چنان باش که بتواني به هر کس بگويي: «مثل من باش . » (امانوئل کانت)
- يا چنان نماي که هستي، يا چنان باش که مي نمايي. (بايزيد بسطامي)
روزنامه ابتکار
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=59627
- ناملايمات موثرترين آموزگار زندگي هستند. هنگام بروز مشکلات بايد شاد و شکرگزار باشيم. نه از اين جهت که رنج بردن خوب است، بلکه به خاطر پيامدهاي خوبي که دارد . (جو آن آندرسن)
- تعداد کساني که در کارها شکست مي خورند با تعداد کسانيکه کارها را بطور نيمه تمام رها مي کنند، رابطه مستقيم دارد. (جوزف مک کلندون)
- هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم که از وي چيزي نتوانسته ام بياموزم. (گاليله)
- خواسته مراد از مريد خاموشي و ژرف نگريست، و خواهش مريد از مراد، نشان دادن مسير پيشرفت. (ارد بزرگ)
- ما از جنس روياهايمان هستيم . (ويليام شکسپير)
- اگر قرار باشد بايستي و به طرف هر سگي که پارس مي کند سنگ پرتاب کني، هرگز به مقصد نمي رسي . (لارنس استرن)
- هيچ چيز بهتر از کار کردن بجاي غصه خوردن، آدمي را به خوشبختي نزديک نمي سازد. (موريس مترلينگ)
- چنان باش که بتواني به هر کس بگويي: «مثل من باش . » (امانوئل کانت)
- يا چنان نماي که هستي، يا چنان باش که مي نمايي. (بايزيد بسطامي)
روزنامه ابتکار
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=59627
شعری از شاعر معاصر آقای وحيد پورزارع = ما گول خوردیم

معرفي وحيدپورزارع

معرفی آقای وحيدپورزارع
تاريخ تولد: چهار شنبه 1 بهمن 1359
کشور: ايران شهر: tehran
دستای تو دیگه دست یه مهربون نیست .....
حرفای تو دیگه حرف یه همزبون نیست ......
شعراز شاعر معاصر آقای وحيدپورزارع
ما گول خورديم »:
__________________________:
سرت را که بالا بیاوری
چیزی از نجابت ات کم نمی شود ،
خیالت راحت
فرشته های روی شونه هات
پیرتر از آنند ، که حساب و کتاب بیخودی خوبیت را
کف دست بنویسند !...
گناه اگر کنی
از آسمان ستاره می افتد ،
دامنت را بلند کن ،
به چیدن خوشه خوشه آمده ام !
دست پُر اگر از این سیاهی بر نگشتم
دراز می افتم رو به جاده ای که از روم
قطار بهشت بگذرد !
چقدر خندیدیم با دهان پر از زُهل
چقدر مُردیم با دهان پُر از گریه !
تمام آبهای خلیج و خزر
به سمت تو می ریزند
از تو آب می خورد این همه باغهای انگور وسیب
شرابی ام کن
پوست بکن سیب و لعنت به من اگر نخورم !
چرا زمان پرتاب نمی رسد؟
من با هیچ کس شوخی نمی کنم
حتی تو ، قدیسک ساعت دوازده !
روسری ات را بردار
هوای این نقطه از تهران
هوایی ات نمی کند !
به درد هیچ شیطانی نمی خوریم
معادلات جهان بگذار مجهول بماند
در کار ما حتی خدا !
نمی خواهم پاک بمیرم
وقتی خاک ناپاک است ،
برای این همه شرم ،
بی شرمی ام را متاسفم !
در ارتفاع هزار پایی زمین ایستاده ام
میترسم از پاهام
پا بده
این برج هر لحظه میریزد
به فاصله ی پلکی به هم زدن اما
جهان نمی ریزد !
دروغ محض است ،
قدیسک ساعت دوازده !
پرده بردار که دور تو بچرخم
با وضوی شراب از باغهای انگوریت !
سرم را که بالا بیاورم
تیغ و نفرین کتاب نا خوانده
میزد ..میبُرد از ته همه ی رگهای بسته ام را
ما گول خوردیم
باید از راهی که آمده بودیم
بر نمی گشتیم
حتی اگر قطار جهنم از جنازه هامان می گذشت
سرت را که بالا بیاوری
فرشته های جوان جانشین
نجابتت را می دزدند !
ما را به سمت هم پرت نمی کنند ،
و از دست سیب و شراب هم
کاری بر نمی آید
روسری ات را محکم بچسب
ما گول خوردیم !
شاعر معاصر آقای وحيدپورزارع
سایت بررسی سخنان و جملات حکیمانه ارد بزرگ
- پند و سخن ارد بزرگ - 50
- پند و سخن ارد بزرگ - 49
- پند و سخن ارد بزرگ - 48
- پند و سخن ارد بزرگ - 47
- پند و سخن ارد بزرگ - 46
- پند و سخن ارد بزرگ - 45
- پند و سخن ارد بزرگ - 44
- پند و سخن ارد بزرگ - 43
- پند و سخن ارد بزرگ - 42
- پند و سخن ارد بزرگ - 41
- پند و سخن ارد بزرگ - 40
- پند و سخن ارد بزرگ - 39
- پند و سخن ارد بزرگ - 38
- پند و سخن ارد بزرگ - 37
- پند و سخن ارد بزرگ - 36
- پند و سخن ارد بزرگ - 35
- پند و سخن ارد بزرگ - 34
- پند و سخن ارد بزرگ - 33
- پند و سخن ارد بزرگ - 32
- پند و سخن ارد بزرگ - 31
- پند و سخن ارد بزرگ - 30
- پند و سخن ارد بزرگ - 29
- پند و سخن ارد بزرگ - 28
- پند و سخن ارد بزرگ - 27
- پند و سخن ارد بزرگ - 26
- پند و سخن ارد بزرگ - 25
- پند و سخن ارد بزرگ - 24
- پند و سخن ارد بزرگ - 23
- پند و سخن ارد بزرگ - 22
- پند و سخن ارد بزرگ - 21
- پند و سخن ارد بزرگ - 20
- پند و سخن ارد بزرگ - 19
- پند و سخن ارد بزرگ - 18
- پند و سخن ارد بزرگ - 17
- پند و سخن ارد بزرگ - 16
- پند و سخن ارد بزرگ - 15
- پند و سخن ارد بزرگ - 14
- پند و سخن ارد بزرگ - 13
- پند و سخن ارد بزرگ - 12
- پند و سخن ارد بزرگ - 11
- پند و سخن ارد بزرگ - 10
- پند و سخن ارد بزرگ - 9
- پند و سخن ارد بزرگ - 8
- پند و سخن ارد بزرگ - 7
- پند و سخن ارد بزرگ - 6
- پند و سخن ارد بزرگ - 5
- پند و سخن ارد بزرگ - 4
- پند و سخن ارد بزرگ - 3
- پند و سخن ارد بزرگ - 2
- پند و سخن ارد بزرگ - 1
- زندگی نامه ارد بزرگ / OROD BOZORG
اشتراک در:
نظرات (Atom)
پژواک اندیشه در فراسوی مرزها
تاریخ بشر، داستان مبارزه بیپایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، میتواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان
کتاب انسانگرایی در برابر امپریالیسم - اختلاف نظرهای ارد بزرگ و دوگین
کتاب تفاوت های بارز اتوپیای جزیره اُرُدیسم با اتوپیای کشور جهانی هاکسلی
کتاب شباهت های فلسفه ارد بزرگ و مدل حالت پایدار
کتاب تفاوتهای اساسی، دیدگاههای زیست محیطی فیلسوف اُرُد بزرگ و ترامپ
کتاب تفاوت های بارز اتوپیای جزیره اُرُدیسم با اتوپیای کشور جهانی هاکسلی
کتاب شباهت های فلسفه ارد بزرگ و مدل حالت پایدار
کتاب تفاوتهای اساسی، دیدگاههای زیست محیطی فیلسوف اُرُد بزرگ و ترامپ
- فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ Orodism
- بازتاب جهانی فلسفه اردیسم Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ازبکستان The philosophy of Orodism in Uzbekistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کلمبیا The philosophy of Orodism in Colombia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لهستان The philosophy of Orodism in Poland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تاجیکستان The philosophy of Orodism in Tajikistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مراکش The philosophy of Orodism in Morocco
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور برزیل The philosophy of Orodism in Brazil
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نیجریه The philosophy of Orodism in Nigeria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نائورو The philosophy of Orodism in Nauru
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لیبی The philosophy of Orodism in libya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلژیک The philosophy of Orodism in Belgium
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سریلانکا The philosophy of Orodism in Sri Lanka
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فیلیپین The philosophy of Orodism in Philippines
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنگو The philosophy of Orodism in Congo
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ژاپن The philosophy of Orodism in Japan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اتیوپی The philosophy of Orodism in Ethiopia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کرواسی The philosophy of Orodism in Croatia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور جمهوری چک The philosophy of Orodism in Czech Republic
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور صربستان The philosophy of Orodism in Serbia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور دانمارک The philosophy of Orodism in Denmark
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مالزی The philosophy of Orodism in Malaysia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اکوادور The philosophy of Orodism in Ecuador
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور قزاقستان The philosophy of Orodism in Kazakhstan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هائیتی The philosophy of Orodism in Hait
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوراس The philosophy of Orodism in Honduras
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تانزانیا The philosophy of Orodism in Tanzania
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نپال The philosophy of Orodism in Nepal
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تایلند The philosophy of Orodism in Thailand
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایتالیا The philosophy of Orodism in Italy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گرجستان The philosophy of Orodism in Georgia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آفریفای جنوبی The philosophy of Orodism in South Africa
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلغارستان The philosophy of Orodism in Bulgaria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنیا The philosophy of Orodism in Kenya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کامرون The philosophy of Orodism in Cameroon
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کره جنوبی The philosophy of Orodism in South Korea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نروژ The philosophy of Orodism in Norway
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مکزیک The philosophy of Orodism in Mexico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اندونزی The philosophy of Orodism in Indonesia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در جمهوری آذربایجان The philosophy of Orodism in Azərbaycan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور انگلیس The philosophy of Orodism in England
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور عراق The philosophy of Orodism in iraq
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پورتوریکو The philosophy of Orodism in Puerto Rico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور غنا The philosophy of Orodism in Ghana
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اسپانیا The philosophy of Orodism in Spain
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ترکیه The philosophy of Orodism in Turkey
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور روسیه The philosophy of Orodism in Russia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بنگلادش The philosophy of Orodism in Bangladesh
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پاکستان The philosophy of Orodism in Pakistan
- زندگینامه فیلسوف حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism)
-
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.» * «اگر واقعیات با نظر...
-
سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم ميكند: ابزار و دشمن. يعني فقط يك طبقه را ميشناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه بلند پروازی من ...
