۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

سایت تبیان - گردنکشی و خود رایی

چون دانستی که خدا از خاکت آفریده گردنکشی و خود رایی مکن . بزرگمهر


خود بزرگ بینی و خود رایی از بزرگترین آفات مزرعه وجود ماست . سخنان بسیاری در مورد این خصلت ناشایست گفته شده است اما باز هم می بینیم که ظرفیت ها محدود است و باز هم بسیاری گرفتار این خوی بد و ناشایست هستند .
اما بین احترام به شخصیت خود و خود بینی یک تار مو فاصله است .
عده ایی این مرز را گم می کنند و حاضر می شوند عزت و شخصیت آنها مورد حمله قرار گیرد که این مسئله در بلند مدت می تواند تخریبی جدی بر آرمان ها و خواسته های واقعی آنها داشته باشد .
باید در عین حالی که عزت نفس خود را حفظ می کنیم برای دیگران هم ارزش قائل بشویم و سعی کنیم هر فرد را دقیقا آن گونه که هست بشناسیم و برایش به همان میزان ارزش قائل شویم.
بسیاری هستند که دارای مدارج خاصی نیستند اما در عین حال از بسیاری جهات شایسته ترین انسانها هستند
ما نمی توانیم موفقیتهای خودمان را در مقابل دیدگانمان بگذاریم و همه را کوچک و خوار بپنداریم .
در زندگی بارها با آدمهایی برخورد کردم که ابتدا تصور می کردم کوچکند و بعد فهمیدم بسیار بزرگند و من تا آخر عمر هم به آنها نمی رسم و برعکس با آدمهایی برخورد نمودم که فکر کردم بزرگترین هستند و بعد فهمیدم چه حقیرند .
ماهاتما گاندی می گوید : شاخ پربار سر بر زمین می نهد و عظمت آن هم چنان در فروتنی او جلوه گر است.
این جمله مرا بیاد مثل معروف خودمان می اندازد که : افتادگی آموز اگر طالب فیضی ، هرگز خورد آب زمینی که بلند است ...
وقتی به زندگی آدمهای مغرور می نگرم می بینم بسیار انسان های تنهایی هستند به یاد این جمله بسیار زیبای ارد بزرگ می افتم که می گوید : خودبینی ، خواستگاهش درون است که آدمی را شیفته خویش می سازد و وارون بر این خواستگاه افتادگی پیرامون ماست ، که همگان را به سوی ما می کشاند .
غرور مخصوص آدمهای بی شوکت و جلال نیست گاهی می توان در بین بالاترین مدارج اجتماعی هم کسانی را دید که گرفتار این خصلت ناشایست هستند . ارد بزرگ جمله کنایه آمیزی در این ارتباط دارد که با ذکر آن این بحث را می بندم : پادشاهی که مردمش از او فروتر بنشینند در فزونی و برتری نیست او در ته چاه کبر و خود بینی فرو افتاده است .

ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=313642

سایت تبیان - اسامی واقعی کلی آدم معروف

نادر شاه —– نادرقلی
لنین —– ولادیمیر ایلیچ اولیانف
پرنسس دایانا —– دیانا فرانسس اسپنسر
عطار نیشابوری —– فرید الدین ابوحامد
ارد بزرگ —– مجتبی شرکا
رضا شاه —– رضا سوادکوهی
کمال الملک —– محمد غفاری
مارک تواین —– ساموئل لنگهورن کلمنس
میرزاده عشقی —– سید محمدرضا کردستانی
سیمین بهبهانی —– سیمین خلیلی
امیر کبیر —– تقی فراهانی
ذبیح الله منصوری —– ذبیح الله حکیم الهی دشتی
م. امید —– مهدی اخوان ثالث
شهریار —– محمدحسین بهجت تبریزی
حافظ —– شمس الدین محمد شیرازی
چارلی چاپلین —– سِر چارلز اسپنسر چاپلین
پروین اعتصامی —– رخشنده اعتصامی
صائب تبریزی —– میرزا محمد علی
سلمان فارسی —– روزبه
ستارخان —– ستار قرهداغی
میرداماد —– میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی
باقرخان —– باقر تبریزی
نسیم شمال —– سید اشرفالدین گیلانی
جبار باغچه بان —– میرزا جبار عسگرزاده
بدیع الزمان فروزانفر —– محمدحسین بشرویه‏ای
چه گوارا —– ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
سعدی —– مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله
عزیز نسین —– مَحمَت نُصرَت
آتا تورک —– مصطفی کمال پاشا
ولتر —– فرانسوا ماری آروئ
بودا —– سیدارتا گوتما
منبع:فان پاتوق

ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=398006

سایت خبری تحلیلی فانگار - آشنایی با اوا براون همسر هیتلر



آشنایی با اوا براون همسر هیتلر آشنایی با اوا براون همسر هیتلر



اوا براون دختر نجیب و زیبای بود که در روز 6 فوریه سال 1912 در شهر شلوغ مونیخ متولد شد او عاشق آلمان و حزب نازی بود این باعث شده بود که هنگامی که هیتلر رهبر حزب می آمد به عکاسخانه ایی که او در آن کار می کرد بیاید همه تلاش خود را می نمود تا بهترین و زیباترین عکس ممکن را از او بگیرد او می خواست در خطوط چهره آدلف هیتلر قدرت آلمان و عشق به سرزمین مظلومش که پس از جنگ جهانی اول دچار بحران و هزار مصیبت دیگر بود و مجبور بود طبق عهد نامه ورسای خراج به انگلیس و فرانسه بپردازد را نشان دهد او در هیتلر این توان را می دید که او می تواند کشورش را نجات بخشد . با این که هیتلر هنوز شناسنامه آلمانی نداشت او شیفته این مرد اتریشی شده بود .


در سال 1932 هیتلر شناسنامه آلمانی گرفت و به تابعیت آلمان درآمد آلمانی که به خاطر آن پانزده سال قبل در جنگ جهانی اول در جنگ اول جهانی در جبهه فرانسه به مدت یک سال کور و زخمی شد .
همان سال هیتلر هنگامی که اوا براون فقط 20 سال داشت از او خواست که با هم زندگی کنند. این در حالی بود که هیتلر در آن زمان 43 سال داشت .

اوا با وجود مخالفت پدرش فریدریش براون پیشنهاد آدولف هیتلر را عاشقانه پذیرفت و از آن پس تا آخرین لحظه عمر در کنار او زندگی کرد.
یک سال بعد در ژانویه 1933 هیتلر پس از پیروزی در انتخابات به صدر اعظمی رسید و کابینه خود را با همکاری حزب دست راستی آلمان تشکیل داد. پس از اندکی با مرگ هیندنبورگ رئیس جمهور آلمان شد .
گرمای عشق اوا براون قلب زخمی هیتلر از عشق ناکام گذشته ژلی روبال ، گرمایی دوباره بخشید او تواناست دوباره استواری و اقتدار سیاسی و مبارزاتی خویش را بدست بیاورد .

هیتلر پس از به قدرت رسیدن هرگز اوا براون رادر امور دولتی و سیاست دخالت نمی داد و به ندرت در مراسم او را به همراه خود می‌برد و عملا اوا در سایه هیتلر زندگی می کرد.

اوا براون اغلب به اسکی و یا دوختن لباس برای عشقش می پرداخت و پناه آخر آدلف بود . این مسیر را تا آخرین لحظه عمر ادامه داد .

http://www.fantasticfiction.co.uk/images/x2/x14038.jpg

در هنگامی که سقوط برلین نزدیک شده بود، هیتلر مایل نبود اوا براون را به همراه خود به پناهگاه زیر زمینی ببرد، اما اوا اصرار کرد که می خواهد در کنار او بمیرد.

اوا 13 سال همسر غیر رسمی هیتلر بود .هیتلر در روز 29 آوریل سال 1945 در مراسمی ساده که در پناهگاه زیر زمینی و با حضور تعداد اندکی از جمله جوزف گوبلز ، وزیر تبلیغات آلمان نازی و همسرش برگزارشد‌ ، به طور رسمی با اوا براون ازدواج کرد و روز بعد هر دو خودکشی کردند و اجساد آنان را در کنار هم آتش زدند تا به دست سربازان شوروی نیفتند. با وجود این ، سربازان شوروی بقایای اجساد نیمه سوخته آنها را به دست آوردند.

در روز 30 آوریل سال 1945 که پناهگاه هیتلر در شهر برلین از نزدیک زیر آتش ارتش سرخ بود، هیتلر با تپانچه خود خودکشی کرد و اوا در همان لحظه با خوردن سیانور روح عشقش را یک لحظه هم تنها نگذاشت گوبلز وزیر فرهنگ رژیم نازی طبق وصیت هیتلر پس از مردن آن دو ، اجساد آنها را در گودالی که از پرتاب بمب های متفقین پدید آمده بود آنها را با بنزین سوزاند و سپس خود همسر و فرزندانش به شکل دسته جمعی خودکشی کردند .

اوا براون هنگام مرگ فقط 33 سال داشت او فقط مدت 24 ساعت همسر رسمی عشقش بود.

نام اوا براون زنی که تنها 24 ساعت همسر قانونی آدولف هیتلر بود در کنار نام او در تاریخ ثبت شد . اوا براون دختری که همه وجودش برای تعالی آلمان در تب و تاب بود در تمام سالهایی که هزاران جنایت و انگ انگلیس و اسرائیل و آمریکا به هیتلر چسباندن نامش پاک ماند . چون قلب او سپید و پاک بود به قول متفکر فاخر حال حاضر کشورمان ارد بزرگ : ستایشگران میهن مردان و زنان آزاده اند . اوا براون ستایشگر کشورش بود و در این راه تا آخر راه را پیمود و برای همین امروز محبوب صدها میلیون آدم میهن میهن پرست در سرتاسر جهان است .

چند نکته دیگر از زندگی اوا براون :

نام کامل او " اوا آنا پائولا براون " است .

اوا به درس خواندن علاقه ای نداشت چون کتابهای تحصیلی شان را سراسر توهین به تاریخ کشورش می دید ( کتابهای درسی مردم آلمان توسط کشورهای پیروز جنگ جهانی اول نوشته شده بود ) و نهایتا در سال ۱۹۲۹ مدرسه را ترک کرد. پدرش به این مساله واکنش شدیدی نشان می دهد و در خانه مقررات به مراتب دست و پاگیرتری را به اجرا می گذارد.
تنگنای مالی باعث شد اوا براون در یکی از عکاسخانه های مشهور به نام هوفمن مشغول به کار گردد و در این عکاسخانه اوا برای اولین بار با آدولف ملاقات می کند.
پدرش معلم و مادرش خانه دار بود. پدرش فردریش فریتز براون و مادرش فرانزیسکا فانی کرانبرگر از خانواده های محترم ساکن منطقه باواریا بودند .
اوا براون دو خواهر دیگر بنامهای ایلزه و مارگارت داشت و فرزند دوم به حساب می آمد .
پدر اوا همیشه در آرزوی داشتن یک پسر بود و قبل از تولد او نام پسرش را رودلف انتخاب کرده بود .زندگی پنج نفره آنها بسختی اداره می شد اما پس از مدتی با ارثیه ای که از طرف یکی از اقوام به آنها تعلق گرفت صاحب زندگی نسبتا مرفهی شدند .

http://www.theage.com.au/ffximage/2006/06/16/EvaBraun_060616121033228_wideweb__300x205.jpg

http://basscreek.files.wordpress.com/2008/04/evabraun.jpg

http://www.fpp.co.uk/Hitler/Eva_Braun/images/Eva_Braun_1936_450.jpg


ماخذ : http://fanegar.com/view-20138.html

تارنگار تازه ترين و به روز ترين مطالب در تازه ها - زندگینامه ارد بزرگ - Orod Bozorg


خلاصه زندگی نامه :

- بی شک ارد بزرگ برجسته ترین اندیشمند حال حاضر ایران است .

- اندیشه های او در کتابی با عنوان آرمان نامه گرد آوری شده است .

- روح میهن پرستی و توجه ویژه اش به انسانیت بر سراسر نوشته هایش حاکم است .

- تا کنون در دهها کتاب به اشکال گوناگون به طرح نظریات و افکار او پرداخته اند .

- دو نظریه مشهور دارد به نام های قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه .

- دارای هواخواهان بسیار در رده های مختلف کشورهای آسیای میانه است .

- از دوستانش می توان به احمد شاه مسعود اشاره کرد و بسیاری معتقدند
احمد شاه مسعود در پنج سال پایانی زندگی خود به خاطر ارتباط با او از یک
چریک صرفا مذهبی تبدیل به یک مبارز ملی شد.

- داده های موتور جستجوگر گوگل نشان می دهد او پر طرفدارترین نخبه زنده ایرانیست .

- ریشه خانواده گی او را در تبار سلجوقیان می دانند همانهایی که
شاهنامه را تکثیر کردند و تاریخ خورشیدی را در مقابل تاریخ قمری به
ایرانیان عرضه نمودند .

- پارسی زبانان از پند های اخلاقی و اجتماعی او بیشترین استقبال را نموده اند .


ماخذ : http://tazeha.vatanblog.com/orod-bozorg

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

تارنگار فرهیختگان - زندگینامه و بیوگرافی ارد بزرگ


پادشاه روشنفکران و انديشمندان امروز ايران کسي نيست جز ارد بزرگ . او مرجع خرد و دانش کهن ايران زمين است . آغشته ايسم هاي فرنگي نشده و در عين حال از صوفي گري بيزار است نگاه او چنان که در نظريه قاره کهن اش ديده مي شود سازنده و رو به جلو ست .


بسياري از روشنفکران قرن حاضر ، رشد خود را مديون مچ گيريها و انتقادات بي پايه و اساس از اين و آن هستند حال آنکه ارد بزرگ به جاي اين اعمال همواره مسير درست را نشان مي دهد و هدفش ساختن است نه تخريب کردن .
او با سخنان و نظرياتش روح اميد و زندگي را بر قلب و روح جوانان نسل امروز مي دمد .
ارد بزرگ دوست داشتني ترين متفکر و انديشمند حال حاضر حوزه تمدني ايران است بسياري از جوانان هر روز سخنان او را برنامه زندگي خويش قرار مي دهند اين از بازخورد و نگاه آنان در حجم گسترده سايتها و انجمنها اينترنتي قابل مشاهده است نشريات در کشورهاي فارسي زبان هم از مشتريان دائمي انديشه هاي اين خردمند بزرگ هستند .
چه چيزهاي باعث شده است ارد بزرگ بدين پايه دوست داشتني باشد ؟
آيا اين اثر سخنان اوست که روان انسان را به هيجان مي آورد و يا نظريه عالي او که خواستار جدا شدن قاره کهن از آسيا و اروپاست و قاره کهن ، که انديشه ايراني برآن حاکم است را از کشمير و پامير تا مديترانه ميداند؟
ويا اهميت دادن وي به ميهن پرستي و آزاديخواهي که آن را دو رکن رشد مي داند؟
ويا دوستي نزديک او و شهيد احمد شاه مسعود ؟
و يا توجه بسيارش به ادب و اخلاقيات ؟
و يا رد نظريه دهکده کوچک جهاني و اعتقاد به اينکه در دنياي امروز برتري از آن فرهنگ هاي متعالي همچون انديشه ايراني است ؟
و يا کتاب آرمان نامه که حاوي انديشه هاي اوست و به شدت مورد استقبال قرار گرفته است؟…


هر چه که هست انديشه او گوياي يک گام رو به جلو درعرصه فرهنگ و انديشه ايرانيست .
علاقه بزرگان و مردم کشورهاي فارسي زبان نسبت به او هم خود حديثي مفصلي است . در سايت هوادران رييس جمهور تاجيکستان نام او را مي بينيد تا نمايندگان ارشد و حتي هيئت رييسه مجلس افغانستان و حتي هواداران رييسان جمهور گذشته افغانستان ، همه جا ياد و نام اوست . در ايران هم که از بزرگترين سايتهاي اينترنتي حاضر تا وبلاگهاي ساده همه جا با سخنان و انديشه هاي او برخورد مي کنيد .


ارد بزرگ تمام اين شهرت روزافزون خويش را مديون همنوايي با تاريخ ، فرهنگ و مردم سرزمين خويش است . سرزميني که به وسعت قاره کهن است .
نکته بارز عملکرد ارد بزرگ در آن است که به هيچ وجه خود را آغشته درگيريهاي روزمره اجتماعي نمي کند و همواره همه را به نيک انديشي و تحمل يکديگر فرا مي خواند .
اين در حالي است که در همه جا از صوفي منشي جوانان انتقاد کرده و خواستار حرکت و جوشش نسل نوي ايراني براي کسب افتخارات بي پايان است .




ماخذ : کتابخانه نودهشتيا




جايگاه ارد بزرگ در آسياي ميانه








ارد بزرگ (Orod Bozorg) انديشمند برجسته فارسي زبان است که پيروان بسياري در ميان اهل انديشه و دانش دارد . در تاجيکستان افکار او را همانند مادر تاجيکستان " گلرخسار صفي آوا " مي دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را يک انديشه و فکر مشترک مي پندارند و دوستي نزديک آن دو هم بر اين باور افزوده است .
در نظريه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاري بسيار بر همگوني فرهنگ و تاريخ مشترک بيست کشور حوزه تمدني ايران باستان مي بينيم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسي ياد مي کند . در داستان ايرج ، فزون خواهي شرق و غرب براي نفوذ در دايره تمدني ايران ديده مي شود . سلم و تور نماد اين دو بخش هستند که برادر خويش ايرج را از پاي در مي آورند . متاسفانه دخالت هاي استعمار پير انگليس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ايران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاريخ خويش را از امويان و عباسيان آغاز مي کند افغانستان و تاجيکستان هم که نياز به گفتن ندارد آنسوي ايران در عراق ، سوريه و لبنان ، داستان وخيم تر و غمبارتر است .






صحبت بر روي نظريات ارد بزرگ به تنهايي درست نيست چون او در درجه اول يک انديشمند و مصلح اجتماعي است . انديشه هاي او به شکل جملات بسيار حکيمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترين کتاب ايران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهري خويش مي نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شيروان در شمال خراسان ايران است .
بيشترين دشمنان او در بين پشتون هاي افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از بانيان تغيير نام افغانستان به خراسان مي دانند . علي احمد قندهاري از پشتونهاي فعال افغان مي گويد : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان از زمان مسعود جنگ سالار بيشتر رواج پيدا نموده ، فکر مي کنم نبايد مانند صنف اولي ها با اين فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنيم مقاله و تحرير هاي بسياري نوشته شده اما فکر مي کنم ريشه اين حرفها از فريبخوردگان افکار آدمهايي مانند ارد بزرگ باشند بايد سارنوالي و ستره محکمهً افغانستان جلو چنين حرکات ماجرا جويانه را بگيرند. محترمان باور کنيد اين آدم هاي مرفوع القلم که حرجي بر آنها هم نيست ، مي خواهند قوم ما را نابود کنند اين قلم ها به بيراهه ميروند افغانستان را مي خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علي احمد قندهاري در جايي ديگر با حمله به نوشته ايي از شقايق شاهي " که به دفاع از شخصيت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " مي نويسد : احمدشاه يک جنايتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشين ارد بزرگ هم فکر مي کنند قوم افغان بر مي گردد به دونيم صدسال پيش و استاني از ايران مي گردند .







متاسفانه جنگ هاي داخلي افغانستان موجب رشد افراطي گري قومي گشته و بدين گونه بسياري از حرمت ها شکسته شده و آزاد مرداني همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ مورد اهانت هاي بسيار قرار گرفته اند .

اما اين تنش ها هيچ گاه نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلي فکري خويش منحرف سازد او در نظريه کهکشان بزرگ انديشه خود ،نظريه دهکده کوچک جهاني را رد مي کند و آن را دست مايه دنياي غرب براي چنگ اندازي بسوي تمدنهاي ديگر مي داند . جهان غرب با استفاده از نظريه دهکده کوچک جهاني مک لوهان سعي نمود چنين وانمود کند که رهبري اين دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اينترنت و شبکه انتقال داده ها را در اختيار دارد حال آنکه با انتشار داده هاي فرهنگي ملل پيشرو ، تنها ابزاري شد براي تکثير افکار بومي کشورهاي ديگر .
در بخش پاياني نظريه کهکشان بزرگ انديشه ، ارد بزرگ مي نويسد : ( زمان رستاخيز انديشه آدميان فرا رسيده است پس براي پاسداشت داشته هاي خود بايد بيشتر بدانيم ، براين باورم که نخبگان و انديشمندان سرزمين من ايران مي توانند پادشاهان کهکشان انديشه فردا باشند. اين سرزمين سرچشمه و رويشگاه انديشه فرا است . در اين ستيز بزرگ ، آناني برنده اند که بن و پي استوارتري در دل تاريخ جهان داشته باشند و همچنين نو آوري و زايش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزميني که فردوسي بزرگ را در دل تاريخ خويش دارد فرزندان برومند و خردمند براي اين آورد و جنگ آسيم کم نخواهد داشت ).


چندي پيش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پايگاه تاجيکستان براي دوست عزيزم قيوم نوشتم : وقتي از ارد بزرگ گفته مي شود در يادم سيماي بانو گلرخسار صفي آوا نقش مي گيرد . استادي در ايران و شاعر نامداري در تاجيکستان . يکي در عشق و ياد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب ديگري به ياد دماوند و شاهنامه و آرش .







حالا که قيوم شعري زيبا تقديم ارد بزرگوار نمود من هم شعري از گلرخسار تقديم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گراميم مي نمايم .
! ايران عزيز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه ني ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پيوندم/ يک ذره ز خورشيدم
يک غنچه ز اميدم/ يک نوده ز ده بيدم
يک حلقه ز دربندم/ از ميهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
اي ميهن سبز مهر، اي شهرگ نبض شعر
اي دور به جان نزديک، اي نور دل و ديده
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشيد تو بينا کرد، کاخ فرّ ملت را
تير نظر آرش، در سينه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کيان دارم
ما را به دل تنگت، اي يار به هم آور، صد بار تو را ميرم، يکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمي زيبد، گلنار به هم آور
...پيوند نيا کا ني ، پيوند دل و جا ني / ايران عزيز من/ اي جا ن عزيزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفي آوا (????????? ???????)


نويسنده : منظومه
سايت پايگاه تاجيکستان






{ بررسي جايگاه اجتماعي ارد بزرگ }

دکتر محمد مسعود تاجيک
آذرماه يکهزار و سيصد و هشتاد و شش

براي شناخت سريع جوامع بشري چه ابزاري در اختيار ماست؟
شناخت پيشينه و يا داشته هاي امروز آنها خود زماني بس دراز مي طلبد ، تا بتوانيم به چهار چوب کلي انديشه حاکم بر آن جوامع پي ببريم .
بسياري از جوانان معيار شناخت خود را بر اساس داده هاي بنگاه هاي سخن پراکني نهاده اند .
بايد گفت : عرصه خبر ما را با معلول ها آشنا مي سازد اما علت ها پنهان باقي مي ماند
تا نتوانيم علت ها را درست فهميده و تجزيه و تحليل کنيم نمي توانيم آينده جوامع را پيش بيني نمايم.
پس عرصه خبر چون به حاشيه ها و بازخوردهاي مختلف جوامع گرايش دارد خود به خود نمي تواند ما را به نتيجه درست برساند.
البته بسياري ساده انگارانه بخاطر آنکه خود را در متن خبرها و شنيدهاي رسانه هاي جمعي مي بينند اغلب نمي توانند کاستي هاي خويش را بپذيرند .
ذات خبر هم به همين نياز پاسخ مي گويد البته بسيار جهت دار و هدفمند!.
آنانيکه با تهيه و ارسال خبر آشنايي دارند مي دانند برخورد و انعکاس خبر نبايد خارج از اراده و برنامه هاي از پيش طراحي شده باشد .
از اين جهت فرآيند بسيار مشکوک و غير قابل اعتماد است.
پس سئوال اينست که با اين گستره غير مفيد چگونه مي توان به شناخت درست و واقعي رسيد
جواب اين است :
با شناخت درست سرآمدن و متفکرين اين جوامع.
در واقع متفکرين جوامع مانند کانون تجمع نور يک ذره بين هستند .
با شناخت آنها مي توان به هزاران طول موج انعکاس يافته از فرهنگ ملل دست يافت .
بطور مثال شناخت درست و انديشمندانه فلسفه ماکياول در غرب مي تواند ما را به چرايي استعمارگري و همچنين بدخويي غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقايد فرانتس فانون مي تواند بسياري از مجهولات در آفريقا و بخصوص سرزمين الجزاير را به ما نشان دهد .
شناخت درست سيدقطب در مصر مي تواند بخش بسيار بزرگي از عقايد مذهبي مردم مصر را براي ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فيلسوف هند مي تواند ما را با روح حاکم بر اين کشور آشنا سازد…

اينجا بايد يک نکته ديگر را بيفزايم و آن مطلب اين است که براستي مي توان قدرت و هژموني هر جامعه ايي را به درجه و قدرت متفکرين آن جامعه مرتبط ساخت ، واضحتر آنکه انديشمند بزرگتر و قوي تر زاييده جوامع بزرگتر و متعالي تر است.
رشد در جوامع متعالي بسيار دشوار و پيچيده است ، اما اين فرآينده در نهايت موجب زايش انديشه برتري مي گردد که گاها جوامع ديگر را نيز تحت تاثير قدرت خويش قرار مي دهد .

به باور من عرصه خبر باعث شده نگاه عميق به جوامع از نسلهاي جديد گرفته شود و کم کم عوام زدگي و سطحي نگري جايگزين نگاه خردمندانه به گيتي شود .
بطور مثال نظريه ها و پندارهاي متفکرين مي توانند در زير تعدادي خبر از زندگي خصوصي يک هنرپيشه و يا حتي يک بازيگر فوتبال گم و ناپديد بشود.
از آن جهت که رسانه پاسخگويي نگاه حداکثري جوامع است خود به خود در روزمره گي و عدم بلوغ گرفتار است ، چه برسد به اين که از آن خواستار زايش طرح و ايده اي نو باشيم .


ارد بزرگ  Orod Bozorg



اين مقدمه کوتاه را بر شمردم تا بتوانم ديدي فراي وضع موجود به شما ارايه نمايم
ديدي که با آن مي توان بسيار راحت تر ، اما عمق تر از آنچه مي بينيم و مي شنويم از جوامع بشري در اختيار داشته باشيم .
يک سال و اندي پيش نظريه بسيار انديشمندانه ارد بزرگ را دريکي از سايتها مطالعه نمودم . با اين نظريه مي توان جهان را دوباره ، اما اينبار بسيار روشنتر از گذشته ديد.
احساس من اين بود ان نظريه بخاطر پايگاه مستحکم نظري خود مي تواند خيلي سريع درسطح افکار عمومي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و جهاني را دگرگون سازد…
اما آنچه رخ نمود بسيار عجيب و دهشتناک است.
بخاطر سکوت خبري اين نظريه ، از ديد جامعه تا کنون پنهان مانده و در واقع به خاک نشسته است .
تحولات نظري اگر با پشتوانه تجزيه و تحليل عمومي روبرو نشوند قبل از تولد سقط شده اند.
مگر يک جامعه چند بار و در طي چند سال مي تواند از دل بستر خويش ايده هاي جديد و نو به بار آورد ؟ که در نهايت با عدم کنکاش و نقد و ارزيابي درست، آن را در خواب غفلت خويش به فراموشي بسپرد.

امسال وقتي نظريه ” کهکشان بزرگ انديشه ” ارد بزرگ را ديدم شگفت زده شدم ، اين نظريه بزرگترين انديشه دنياي غرب امروز که نظريه ” دهکده کوچک جهاني ” است را با چالشي جدي روبرو ساخته است که آنهم تنها توسط قسمت کوچکي از رسانه هاي مدرن اينترنتي منعکس شد.
اما رسانه هاي تصويري و نوشتاري ما همان برنامه هاي عوام پسند خويش را دنبال نمودند.

شايد همين مسئله لزوم ايجاد شبکه هاي بخش هاي خصوصي را در عرصه رسانه تقويت بنمايد اما تا آن زمان چه بايد کرد؟!
پاسخ اين سئوال را به شما وا مي گذارم…
لازم مي دانم در اين قسمت نگاهي به زندگي ارد بزرگ داشته باشم . تا بدين شکل خود سهمي از کمبودهاي عرصه خبر را پوشش دهم .

شناخت درست ارد بزرگ بخصوص در نظريه قاره کهن ، مي تواند به شناخت بسيار کلي تر ، و دقيق تري از بنيه فرهنگي و اجتماعي حوزه تمدني فرهنگ ايران ، از چين تا مديترانه باشد.
نظريه قاره کهن خواستار اتحاد کشورهاي حوزه تمدني اين منطقه از جهان تحت عنوان قاره کهن مي گردد . اين کشورها عبارتند از : قزاقستان ، ازبکستان ، تاجيکستان ، قرقيزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختري هندوستان ( سرزمين کشمير ) ، پاکستان ، ايران ، عراق ، ترکيه ، سوريه ، لبنان ، قبرس ، نيمروزي ترين (جنوبي ترين ) بخش روسيه در ميانه استراخان در شمال درياي خزر تا نيمروز اکراين ، آذربايجان ، ارمنستان و گرجستان

و من فکر مي کنم اين نگاه مي تواند برآينده مراودات او با دوستاني همچون مرحوم احمد شاه مسعود و يا انديشمندان تاجيک باشد.
به شخصه در نظريه قاره کهن او نکته ايي را ديدم که بسيار جالب و عبرت آموز است .
و آن مطلب در مورد داستان جاده ابريشم مي باشد.
ارد بزرگ در آنجا شديدا به اين مسئله تاخته و معتقد است اين جاده ، راه انتقال دانش و انديشه ايراني به چين و کشورهاي اين حوزه است بطور مثال آنها انديشه هاي آيين ميترايزم که بعدا سر از کنفسيوس و تائو درآورد و همچنين شاهنامه فردوسي که چهارصد سال پس از حکيم توس در چين باز نويسي و اسامي شخصيتهايش عوض شد و غيره را از ما گرفته اند اما امروز نام محصولي از کشور خود را بر آن نهاده اند !.

او به صراحت مي گويد واژه ” جاده ابريشم ” استعماري است و در واقع آنها مي خواهند با اطلاق و رواج واژه مد نظر خود خوي توسعه طلبي خويش را به نمايش بگذارند
او در همان جا مي گويد نام اين جاده ، “راه فرهنگ ها” ست.
فکر مي کنم وزارت امور خارجه ما که هر چند صباحي شهري از ايران را با شهرهاي چين تحت همين عنوان “جاده ابريشم” خواهر زاده مي کند بايد دست نگهدارد.
واژه ها هزاران انديشه را در پي مي آورند و چرا وقتي ما بر روي “خليج فارس” تاکيد مي کنيم اينچنين راحت راه تاريخي مرکز جهان تا شرق را به نام شرقي ها مي کنيم؟

سخن کوتاه مي کنم ، و در انتها اميدوارم عرصه رسانه ما در مسير خويش تجديد نظر کند .
که اگر اينگونه شود جهان دوباره شاهد زايش نخبگاني فرهمند ، پس از نزديک به هزار سال دوران رکود انديشه برتر اين سرزمين مي گردد…

دکتر محمد مسعود تاجيک
آذرماه يکهزار و سيصد و هشتاد و شش

سایت آفتاب - گفته های ارد بزرگ












▪ برای نزدیکی و همگرایی قوم خویش ، کمک بهم و ستیز با نادانی و ناراستی را پیش گیرید . ارد بزرگ
▪ نادانی ، خودخواهی به بار می آورد . ارد بزرگ
▪ هیچ پیر جهان دیده ای منکر برآیند زهرآلود ، دارایی حرام در زندگی آدمی نیست . ارد بزرگ
▪ آسودگی آدمی ، به گنج و دینار نیست که به خرد است و روشن بینی . ارد بزرگ
▪ نیکی برآیند خرد است ، در دل و روان آدمی . ارد بزرگ
▪ آسیب دیده همیشه درهای رویاهایش کوچک و کوچکتر می شود ، مگر با امید که شرایط ما را دگرگون می سازد . ارد بزرگ
▪ پیران جهان دیده برای گفتگو مانع تراشی نمی کنند . ارد بزرگ
▪ اسنخوان بندی فریاد ، پاسخ هزاران ستم بی صداست . ارد بزرگ
▪ آنکه می دزدد ، جز حق خویش چیزی نمی ستاند . اما این ستاندن نفرین و خواری ابدی در پی دارد . ارد بزرگ
▪ جام عمر را جز با می دلدادگی به خرد و دانش پر مکن . ارد بزرگ
▪ راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش . ارد بزرگ
▪ خواسته مراد از مرید خاموشی و ژرف نگریست ، و خواهش مرید از مراد ، نشان دادن مسیر پیشرفت . ارد بزرگ
▪ آنگاه که نمی دانم چه می گویم ، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست . ارد بزرگ
▪ برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش . ارد بزرگ
▪ یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست . ارد بزرگ
▪ خودت را بشناس اما به آن مبال . ارد بزرگ
▪ راه آشتی را کسی باید بیابد که خود سبب جدایی شده است . ارد بزرگ
▪ نگاه زمینیان ، تهی است از انوار آسمانیان . ارد بزرگ
▪ بسیاری در پیچ وخم یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند : ما چرا ناتوان از ادامه راهیم . بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟ همانجای که خود را پرمایه دانسته ای. ارد بزرگ
▪ بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباهند . ارد بزرگ
▪ ره آورد سفر در درون آدمی ، به جز خرد و پیشرفت نیست . ارد بزرگ
▪ رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . ارد بزرگ
▪ آدم خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد . ارد بزرگ

ماخذ : http://aftab.ir/lifestyle/view.php?id=114634

سایت فوزيه کوفي ، معاون دوم دروه اول پارلمان افغانستان - ميراث گران

ميراث گرانبهاي

گذ شتگان چراغي است برآيند گان

بخش سوم - با ناياب ترين تصويرها – پژوهش وگردآورنده (خجسته زيميرواسکاري)

در تئوري اگر به انسان در برابر اعمالش مسؤوليت بدهيد، در آن صورت حق انتخاب دارد كه قبول كند يا نكند. ديويد گاور

من آمده‌ام كه مسؤوليت كارهايي را كه كرده‌ام بر عهده بگيرم. من مسؤوليت كاري را كه نكرده‌ام، نمي‌پذيرم . اليور نورث

هر اندازه فداکاری ما در جنگ زیادتر و دشوارتر باشد ، تاج افتخاری که از آن حاصل می شود باشکوه تر خواهد بود . روزولت

پرسش روشن شاگرد از پاسخ استاد ارزشمندتر است . اُرد بزرگ

باید بخواهیم تا بتوانیم! . رنه دکارت

مسؤوليت دوش به دوش قدرت و لياقت [ظرفيت] حركت مي‌كند. جوسيا گيلبرت هولاند

مردم از هيچ چيز به اندازه مسؤوليت وحشت ندارند؛ با وجود اين هيچ چيز به اندازه مسووليت در دنيا باعث پيشرفت انسان نمي‌شود. فرانك كرين

مسؤوليت قبول كن، بگذار هرچه مي‌خواهد پيش بيايد. آنتوني رابينز

آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است . اُرد بزرگ

می اندیشم پس هستم ، هستم چون فکر می کنم ، و فکر می کنم چون شک می کنم . رنه دکارت

وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند . نادر شاه افشار

بعضی از سخنوران نمی دانند با دستهایشان هنگام صحبت چه کار بکنند . بهتر است جلو دهانشان را بگیرند . متورمن کولن

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید . مارسل پیره وو

توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . رسورجن

دست استاد خویش را ببوس ، چون او هم پدر است هم پرورنده خرد . اُرد بزرگ

قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم . روچستر

حافظه گنجینه ای است که باید در آن سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم کمکی را که به آن نیاز داریم از آن دریافت کنیم . با شلاق اراده می توان اسبی وحشی و سرکش را رام کرد . راسین

آهنگ دلپذیر ، ریتم و آوای طبیعت است. اُرد بزرگ

انسان در هر كار بايد بداند كجا بايد ترمز كرد . ضرب المثل فرانسوي

انسان محل اشتباه و فراموشكاري است . بنيامين فرانكلين

آدم ها فقط در يك چيز مشتركند : متفاوت بودن . رابرت زند

تمام وعده و نویدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و و در پرتوی سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی . میکلانژ

بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت . اُرد بزرگ

انسان در عالم چون شبح سرگرداني است كه در عبور از اين راه حياتي سايه اي از خود به يادگار نميگذارد . ويكتور هوگو

انسان در كنار ديگران عاقل تر است تا در كنار خويش . لاروشفوكولد

انسان در هر سني كه از كار بازماند بهتر است كه بعد بي درنگ بميرد . اديسون

هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران

جمع مال ، تحصیل کامیابی ، کسب دانش و شهرت ، هیچکدام با تندرستی برابری نمی کند . برای حفظ تندرستی باید از هر چیز که برای تندرستی مضر است پرهیز کرد . مخصوصاً از شهوت روانی . شوپنهاور

فرودستان ، در بهترین هنگامه هم ، بهانه های فراوان ، برای انجام ندادن کار های خویش دارند . اُرد بزرگ

طلوع و غروب عشق ، خود را به وسیلۀ درد تنهایی و جدایی محسوس می سازد . لابرویر

در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است ، و بینوایی حقیقی خودخواهی . وینه

موسیقی؛ صدای خداست. پور سینا

سامانه همه گیر هستی با آنکه یکنواخت پنداشته می شود ولی رو به پویش و پیشرفت است . گردش آرام هستی نباید ما را فریب دهد ، ما بخشی از یک برنامه بزرگ و پیشخواسته در کیهان هستیم که پیشرفت را در نهاد خود دارد . اُرد بزرگ

آز مایه نگرانی و تشویش خاطر است . بزرگمهر

ارزش يابي هر چيز بستگي به توان خواهي آن دارد . فردریش نیچه

راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم . سولون

بدست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است اما چیزی را که برای بدست آوردنش تلاش نمی کنیم ، خوشبختی است . لوسیا

آن کس که به آموختن کوشاتر و گوشش به دانش نیوشاتر است ، امیدوارترین کسان است . بزرگمهر

عظمت بشر در آنست كه پل است نه مقصد.بشر را از اين نظر ميتوان دوست داشت كه يك مرحله تحول و يك دوره گذرانيست . نيچه

زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران

وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست . آلکس مک کنزی

با گریه به دنیا می آیی اما چنان زندگی کن که با خنده از دنیا بروی . سرنگ

چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ، شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم. جبران خلیل جبران.



ماخذ : http://koofi.net/fileadmin/old-website/Index_history.htm

سایت آیوت دات کام - اس ام اس سخنان بزرگان

فکر نو بسیار ظریف و حساس است ،با یک ریشخند کوچک می میرد و کنایه ای کوچک آن را بسختی مجروح می کند. هربرت اسپنسر

********************************
هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است .کارلایل
********************************

رایزنی که کار ، اجرایی می کند ، قابل اعتماد نیست . ارد بزرگ

********************************

آدم بی مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بی سرمایه است .پاسکال

********************************

بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. امرسون

********************************

آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند . ارد بزرگ

********************************

تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. لورنس دورل

********************************

سربر گریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند. شکسپیر

********************************

چه بسیار گردن کشانی که به آنی دچار زبونی شدند . ارد بزرگ

********************************

نشانه مهارت، دانستن بیشترین ها در مورد کوچک ترین ها است . اچ لاسکى

********************************

اولین گام در راه آگاهى، درک جهل است . بى پیماستر

********************************

رایزن کسی است که می تواند از درون پیچیده ترین مشکلات ، ساده ترین و بهترین راهها را بیابد . ارد بزرگ

********************************

خداوندا، نمى توانیم از تو چیزى بخواهیم که تو نیازهاى ما را مى دانى، پیش از اینکه در ما پدیدار شود . جبران خلیل جبران

********************************

فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. یونگ

********************************

بی گمان اولین باژ ، آخرین باژ نخواهد بود . ارد بزرگ

********************************

آزادی ابر انسان تنها در صورتی واقعی است که در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود . فردریش نیچه

********************************

خوشبختی میان پرده بدبختی است . دن مارکی

********************************

بازده ساختار بیمار ، درد و سیاهی ست . ارد بزرگ

********************************

فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی خردمند

********************************

به خاطر داشته باشید که امروز همان فردایی است که دیروز درباۀ آن نگران بودید . از خود بپرسید اقلاً این چیزی که درباره اش نگرانم به وقوع خواهد پیوست یا خیر ؟ . استرن

********************************

هیچ هنجاری نمی تواند فراتر از جان بی گناهی باشد چه باژ باشد و چه غیر آن . ارد بزرگ

********************************

ماخذ : http://www.ayoot.com/news/1388/01/892/

روزنامه بين المللي اعتدال - سخنان حکیمانه

سخنان حکیمانه

اُرد بزرگ : سرانجام يک گره در زندگي نادان ، دهها گره باز نشدني است .
بايرون : افتخار در خشک کردن قطره اشک است نه در جاري ساختن سيل خون .
سه نه ک : غالب اشخاص بدون اينکه مقصد معيني را تعقيب کنند زندگي مي نمايند و مثل پر کاهي که بر روي آب حرکت کند ، عمر خود را به آخر مي رسانند و جلو نمي روند ، جريان آب انها را مي برد .
اُرد بزرگ : دستمزد زيردست ، ترفندي براي بهره کشي بيشتر از او نيست .
جبران خليل جبران : گروهي از مردمند که اندکي از ثروت کلان خويش را مي بخشند و آرزويي جز شهرت ندارند . اين خودخواهي و اين شهرت پرستي که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضايع مي سازد .
سامرست موام : درد پيري انحطاط روحي و جسماني آن نيست ، بلکه بار خاطرات آن است .
بلوتارک : براي شب پيري در روز جواني چراغي بايد تهيه کرد .
اُرد بزرگ : در پشت هيچ در بسته اي ننشينيد تا روزي باز شود . راه کار ديگري جستجو کنيد و اگر نيافتيد همان در را بشکنيد .
بايرون : همه خوشبختيها و موفقيت که به من روي آورده از درهايي وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم .
بزرگمهر : دل آدمي بنده آرزوست ، سرشتها يکسان نيست ، هر کس خويي دارد ، و جويا و خواهان چيزي است.
سيسرون : جنگ کشتارگاه کساني است که همديگر را نمي شناسند ، به نفع کساني است که يکديگر را مي شناسند ولي همديگر را نمي کشند . جنگ قوانين را خاموش مي کند .
اُرد بزرگ : دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد .
بلز پاسكال : تمام شان و عظمت انسان در فكر است.
سعدي : هرکس خود را نصيحت نکند ، به نصيحت ديگران محتاج است .
جبران خليل جبران : شما دل به يار خود بسپاريد ، ولي نه براي نگهداري آن ، زيرا فقط گرمي زندگي است که مي تواند دلها را حفظ کند .
جبران خليل جبران : در ميان شما هستند کساني که خواسته اند براي گريز از تنهايي و بيقراري و يکنواختي ، به زياده گويي و ياوه سرايي روي آورند ، زيرا سکوت تنهايي تصوير روشني از ذات عريانشان را در برابر چشمانشان مي گشايد که با ديدن آن رعشه مي گيرند و به گريز پناه مي برند .
اُرد بزرگ : دست استاد خويش را ببوس ، چون او هم پدر است هم پرورنده خرد و راهنماي زندگي .
لامارتين : در آغاز هر کار مهم زن وجود دارد .
لاواتر: کسيکه همه سلاحهاي خود را رها کرده و ناله کنان مي گويد نمي توانم ، از من ساخته نيست و بدشانسم ، ترحم انگيزترين مخلوق دنياست .
لافونتن : قلب زن پرتگاهي است که عمقش را نمي توان تخمين زد .
بزرگمهر : خردمند هرگز غم آنچه را از دستش رفته نمي خورد ، حتي اگر عزيز ترين کسش مرد و وي را به خاک سپرد ، شکسته غم و درد نمي گردد ، ديگر آنکه مرد خردور از ناديدنيها چنان دل مي کند که باد از بيد مي گذرد .
اُرد بزرگ : دل کيهان را که بگشاييم اين سخن را خواهيم شنيد " هر کنشي واکنشي را در پي دارد " پس بر اين باور باشيد ! همه کردار ما چه خوب و چه زشت ، بي بازگشت نخواهد بود .
نادر نادرپور : گرچه دو مهفوم " زمان" و " تاريخ" ، مانند بسا مفاهيم ديگر، از ساخته هاي ذهن آدميزادند و در " طبيعت " وجود ندارند، اما ميان آنها تضادي هست که بر بسياري از آدميان آشکار نيست
عام ترين تعريفي که از مفهوم زمان به دست مي توان داد، " تکرار پديده هاي طبيعي بـــر ـ يا بـــراي ـ آدمي است". بعبارت ساده تر: اگر شما، دوبار يا چند بار شاهد روييدن جوانه ها بر درختان و يا دميدن خورشيد از مشرق و يا فرود آمدن برف از آسمان باشيد، احساس زمان مي کنيد و چون جـُـز در خيال و خاطره، به " گذشته " باز نمي توانيد گشت، " زمان " را رو به " آينده " مي بينيد
از همين تعريف، دو تبصره زاده مي شود: اول آن که چون مفهوم " زمان " ، از " تکرار پديده هاي طبيعي " بوجود مي آيد، يکنواخت است و دوم اين که: چون رو به " آينده " دارد، گــُـذراست. پس صفات اصلي " زمان " : يکنواختي و گذرايي است
و حال آنکه " تاريخ " به گونه اي از زمان اطلاق مي شود که " يکنواخت " و " گذرا" نيست. يعني به دليل وقوع حادثه اي مهم، از ميان برهه هاي ديگر مشخص شده و به همان دليل، در ذهن آدمي مانده است. پس صفات اساسي تاريخ " يکتايي " ( درمقابل يکنواختي زمان ) و " ماندگاري" ( در برابر گذرايي او ) است
بر مبناي همين صفات است که " زمان " را مـُولد زندگي جسماني و بروني انسان و " تاريخ " را محصول حيات معنوي و دروني او مي توان دانست و نيز، علوم و فنون و ادراکات بشري را با يکي از اين دو قلمرو، متناسب و يا سازگار مي توان يافت
" سياست " که بنا بر يک تعريف مشهور باستاني، " علم استفاده از ممکنات " است در قلمرو " زمان " قرار دارد، زيرا که همهء قوانين و وسائل آن، به زندگي جسماني و بروني آدميان مربوط است و عبارت "استفاده از ممکنات " ناظر به همين معني است
و برعکس، جاي " هنر" در حيطهء " تاريخ" است، چرا که نه تنها همه اصول و ضرورياتش از حيات معنوي و دروني بشر پديد آمده، بلکه هدفش ـ در ضمير نا آگاه انساني ـ غلبه بر دوصفت اصلي زمان، يعني يکنواختي و گذرايي بوده است
و از همين روست که هر اثر بزرگ هنري، در اوضاع و احوالي يگانه و تکرار ناپذير آفريده مي شود و در همهء اعصار، پايدار مي ماند و به همين سبب: " بي مانند " ( ضد يکنواخت) و جاودان (ضد گذرا) است
پس هنرمند نيز، به تبع "هنر"، در حيطهء " تاريخ " زيست مي کند و به ضرورتهاي آن پاسخ مي گويد و برخلاف او، سياستمدار، به تبع " سياست"، در قلمرو " زمان" بسر مي برد و به مقتضيات آن جواب مي دهد
جبران خليل جبران : به فرزند عشق خود توانيد داد، اما انديشه تان را هرگز ، که وي را افکاري ديگر به سر است ، تفکراتي از آن خويشتن.
ژرژ هگل : ملت ها احکام صحيح خود را از تاريخ دريافت مي دارند.


ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Kho/05/html/page5.html#36309

روزنامه راه نجات افغانستان - کلکین_5ثور

کلکین_5ثور

(شنبه >5 ثور 1388)

در محضر اندیشه
کار، بهترین تسکین دهنده افکار پریشان و غم است. «اُرد بزرگ»
جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترین غرایز خود دور شود. «فردریش نیچه»
هر شکست لااقل این فایده را دارد که انسان یکی از راه هایی را که به شکست خوردن منتهی می شود را می شناسد.« لاورنس»
اگر جانبازی جوانان این سرزمین نباشد، نیروی ده ها نادر هم به جای نخواهد رسید. «نادر شاه افشار»
همیشه کسانی از زنده گی شکایت می کنند که چیزهای غیرممکن خواسته اند. «رنان»
اگر می خواهی دوستیت پا برجا بماند هیچ گاه با دوستت شریک مشو. «اُرد بزرگ»
زنده گی بازیچۀ دست اقبال نیست، بلکه فرصت عظیمی است که باید از آن استفاده کرد و مغتنمش شمرد. «مارون»
بشریت آن قدر که از فکر حوادث ناراحت می شود، از خود آن حوادث زحمت نمی بیند. «مونتی»
هنگامی که سیبی را با دندان های خود له می کنی در قلب خویش به آن بگو: دانه ها و ذرات تو در کالبد من به زنده گی ادامه خواهند داد. شکوفه ایی که باید از دانه هایی تو سرزند، فردا در قلب من شکوفا می شود. عطر دل انگیز تو، توام با نفس های گرم من به عالم بالا صعود خواهد کرد، و من و تو در تمام فصل ها شاد و خرم خواهیم بود. «جبران خلیل جبران»
به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است، به همان اندازۀ قدرت فرمان روایی او شدیدتر و استوارتر است. «میشله»
انسان بر اثر نداشتن حوصله کارش به طلاق می کشد و بر اثر نداشتن حافظه دوباره ازدواج می کند. «مارسل گرانشو»
چه نشانی از بد اندیش به جاست؟ هیچ. «اُرد بزرگ»
آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند. «ماکدونال»
زن ها علاقه زیادی به ریاضیات دارند، زیرا آن ها سن خود را تقسیم بر دو، قیمت کالاهایشان را ضرب در دو، حقوق شوهران شان را ضرب در سه می کنند و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند. «ماسل آشار»

ماخذ : http://rahenejatdaily.com/1146/88020513.html

روزنامه ابتکار - براي امروز

- «آز»، مايه نگراني و تشويش خاطر است. (بزرگمهر)
- سامانه همه گير هستي با آنکه يکنواخت پنداشته مي شود ولي رو به پويش و پيشرفت است. گردش آرام هستي نبايد ما را فريب دهد، ما بخشي از يک برنامه بزرگ و پيش خواسته در کيهان هستيم که پيشرفت را در نهاد خود دارد. (ارد بزرگ)
- ارزشيابي هر چيز بستگي به توان خواهي آن دارد. (نيچه)
- راز جواني من در اينست که هر روز چيز تازه اي ياد مي گيرم. (سولون)
- بدست آوردن آنچه را که ما آرزو داريم «موفقيت» است اما چيزي را که براي بدست آوردنش تلاش نمي کنيم، «خوشبختي» است. (لوسيا)
- آنکس که به آموختن کوشاتر و گوش اش به دانش نيوشاتر است، اميدوارترين کسان است. (بزرگمهر)
- عظمت بشر در آنست که پل است نه مقصد. بشر را از اين نظر مي توان دوست داشت که يک مرحله تحول و يک دوره گذرا نيست. (نيچه)
- زجر کشيده! تو آنگاه به کمال رسيده اي که بيداري در خطاب و سخن گفتن ات جلوه کند. (جبران خليل جبران)
- وارد عمل شدن بدون برنامه ريزي علت همه شکست ها است. (آلکس مک کنزي)
- با گريه به دنيا مي آيي اما چنان زندگي کن که با خنده از دنيا بروي. (سرنگ)
- چون عاشقي آمد، سزاوار نباشد اين گفتار که: «خدا در قلب من است»، شايسته تر آنکه گفته آيد: «من در قلب خداوندم.» (جبران خليل جبران)


ماخذ : http://ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=10765

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان