۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

غم

غم
------------------
یکدوقدم دور شوم صد قدمی بسوی غم
باز منم همان که شد جلوه ءغصه وستم
آه ز عشق وعاشقی! این ستم پر از ریا!!!
این دل من رها نشد از ستم وازآن بلا
باز براه عاشقی خورده زمین دل منم
باز منم که در خفا پر پر غصه میزنم
باز منم به عشق وغم انکه فنا شده دلش
باز منم که خانهء جور وجفا شده دلش
باز همان قصیده ها شعله ء داغ و سوز عشق
آه به قلب من مگو از شب غم ! ز روز عشق!!!
گریه توان من برُید ناله درون من شکست
باز خدای عاشقی ! چشم بروی من نبست
باز جفای دیگری در ره من نهان شده
تیر غمی به سوی دل بار دگر نشان شده
باز به جرم عاشقی دار جفا علم شده
این دل ما میان ,,آن,, مُرده دار غم شده !!!
باز نگاه عاشقم مانده به ره گریه کنان
سینه دوباره میکشد غصه وغم از این جهان
وای ز درد عاشقی ! وای به قلب عاشقان
ای دل من دگر مرو بار دگر به راه آن!!!
عشق فغان وگریه هاست دردوغمو جور وجفاست
باز به خلوتم بیا که خالی از رنگ وریاست
باز بیا به کنج شعر به آشیان شاعری
بگذر از این جهان غم این همه عشق ظاهری
باز منو تو وخدا , باز به خلوت دعا
گریه مکن ای دل من باز به خلوتم بیا...باز به خلوتم بیا !!!
شنبه 25 آذر1385
فرزانه شیدا

فغان

فغان
_________

میان گلشن وگلزارو در صحرا
دلم آهسته چنگی میزند بر دامن رویا
مرا روح لطیف زندگی بیدار میسازد
مرا موج محبت میبرد تا ساحل دریا
دلم آهسته باخود سردهد نجوای گرمی را
دلم خوش بایدو باید ببینم من
همه شادی دنیا را همین فردا
نگو بامن خیال خوش مکن باخود
که گر دل را هوس باشد نماند لحظه ای برجا
و خود سردی وگرمی جهانی را
به آتش میکشد با شعله ای سوزان ز سرتا پا
مکن بامن تو بازی ای جهان تا ابد مغرور
اگر من ساکتم از شدت شرمم چنین بودم
ولیکن سردهم آخر به روزی من فغانم را
يکشنبه 14 آبان1385
فرزانه شیدا Farzaneh Sheida

خداوند را در دلها غمگین بجو

هرگز نشود قلبی بی درد و رها باشد
گر بود چنین قلبی از عقل جدا باشد
آنرا که بوّد ,,روحی, غافل نشود از غم
گر روح ندارد او... نامش نبّود ,,آدم,,!!!
گر کودک و گر پیر یست گر مرد ...و یا یک زن
هر دل به مرام خود دارد غم این برزن
اورا که به غهمایش پیوسته فرو رفته
هر دم به خدای خود رنج وغم دل گفته
آری ... شب بیداری از یک دل غمدار است
از غصه بسی دلها غمدیده و بیدار است
اینگونه دلی هر شب دستی بدعا دارد
نجوای دلش هر شب ره سوی خدا دارد
در این گذر شبها هر دل که جلا گیرد
در خلوت تنهائی تقوای خدا گیرد
چون آینه ای گردد آن سینه که غمگین است
آن دل که جلا گیرد دلبسته به آئین است
آئین خداوندی هر دردی وغمی پوشد
بینی که بیکباره دل در ره حق کوشد
هرگز نکند مأوا یزدان بدل جاهل
آن دل که خدا دارد خود بوده دلی عاقل
تدبیر خداوند است قلبی چو شود غمناک
دل میشود از تقوا چون چشمه زلال و پاک
دوشنبه 4 دیماه 1385
فرزانه شیدا

تارنگار فردوسی ، نیای بزرگ ایرانیان - میهن از دیدگاه ارد برزگ

فرگرد میهن از :: انجمن ميهن پرستان هم ميهن ::


راهی را که در زندگی برگزیده ایم می تواند برآیند بازخورد کنش دیگران ، با ما باشد . پرسش آن که :
آیا ماخویشتن خویشتنیم ؟
و آیا همواره باید پاسخگوی برخوردهای بد دیگران باشیم ؟
این پرسش ها را که پاسخ گفتیم ! آزادی در ما بارور می شود .
وپس از آن ، آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در چشمه وجودمان جاری می گردد . ارد بزرگ

ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ارد بزرگ

آنهایی که از زادگاه خود می روند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار می فهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست داده اند و آن زادگاه و میهن است . ارد بزرگ

صوفی مسلکان برای آنکه افکار اهریمنی خویش را گسترش دهند می گویند نیاز را باید از بین برد چون نیاز سبب دگرگونی می گردد و دگرگونی از دیدگاه آنان رنج آور است ! حال آنکه هدف آدمی از زیستن پیشرفت و درک زوایای پنهان دانش است .
بجای گوشه نشینی و خرده گیری باید با ابزار دانش سبب رشد میهن شد و امنیت را برای خود و آیندگان بدست آورد . ارد بزرگ


میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر . ارد بزرگ

میهن دوستی ، دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر ، که اگر جز این باشد باید در شگفت بود . ارد بزرگ

ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند . ارد بزرگ

میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ارد بزرگ

آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . ارد بزرگ

سرپرستانی که از ارزش سربازی می کاهند ، و پدر و مادرانی که ، پیشدار میهنداری فرزندان خویش می شوند ، به کشورشان پشت کرده اند . ارد بزرگ

برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. ارد بزرگ

میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . ارد بزرگ

از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس . ارد بزرگ

شیر زنان میهن پرست ایران بزرگترین نگهبانان کشورند . ارد بزرگ



ماخذ : کتاب آرمان نامه



تشکل اينترنتي نظام مهندسی - جملات زیبا جالب کوتاه


بزرگترین نابکاری آن است که بپنداریم برای آنکه برترین باشیم باید دست به ویرانگری چهره دیگران بزنیم . اُرد بزرگ

زن بازیچه ای باد پاک و ظریف، همچون گوهری، رخشان از فضیلت های جهانی که هنوز در کار نیست.
در عشق تان فروز ستاره فروزان باد! وامیدتان این باد: بادا که ابر انسان را بزایم!. فریدریش نیچه

زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران

********************

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای قراگیری دانش و آگاهی کم کند توانایی برتری و بزرگی ندارد .
اُرد بزرگ

مرد خواهان حقیقت است اما زن موجودی سحطی نگر است. فریدریش نیچه

اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ،
دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد.
شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط . جبران خلیل جبران

********************

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟
اُرد بزرگ

قدرت خواهی بشر و نه میل به شناخت اولین عامل برای گرایش او به فلسفه بوده است. فریدریش نیچه

بسیاری از دین ها به شیشه پنجره می مانند.راستی را از پس آنها می بینیم، اما خود، ما را از راستی جدا می کنند . جبران خلیل جبران

********************

بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند .
اُرد بزرگ
کسی که آرمان نداشته باشد کمتر لاابالی ست تا کسی که راه رسیدن به آرمانش را نمی داند. فریدریش نیچه
چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری .
جبران خلیل جبران

ماخذ : http://engineeringngo.blogfa.com/post-290.aspx

روزنامه بين المللي اعتدال - سخنان حکیمانه

سخنان حکیمانه
جبران خليل جبران : برادرم تو را دوست دارم ، هر كه مي خواهي باش ، خواه در كليسايت نيايش كني ، خواه در معبد، و يا در مسجد . من و تو فرزندان يك آيين هستيم ، زيرا راههاي گوناگون دين انگشتان دست دوست داشتني "يگانه برتر " هستند ، همان دستي كه سوي همگان دراز شده و همه آرزومندان دست يافتن به همه چيز را رسايي و بالندگي جان مي بخشد .
آندره ژيد : به نظر من ما روزي خواهيم مرد که نخواهيم و نتوانيم از زيبايي لذت ببريم و در صدد نباشيم آن را دوست بداريم .
فردريش نيچه :اگر ما (( بي دل و جان )) هستيم ؛ دست کم نسبت به زندگي چنين نيستيم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء انواع (( تمنيات )) روبروييم . با خشمي ريشخند آميز در آنچه (( آرمانها )) مي ناميمشان ؛ در حال غور و تامل هستيم. ما خويش را خوار مي شماريم تنها از آن رو که لحظاتي وجود دارند که نمي توانيم آن انگيزش نامربوطي را که (( آرمانگرايي )) نام دارد ؛ مهار نماييم. تاثير نازپروردگي بيش از اندازه ؛ نيرومند تر از خشم فرد بي دل و جان است.
ارد بزرگ : آن که به خرد توانا شد ، ترس برايش نامفهوم است .
پوپ : وضع و حال مردمان تنگ فکر به وضع و حال بطريهاي تنگ دهن مي ماند ، هرچه کمتر در خود داشته باشند با سر و صداي بيشتري آن را به خارج مي ريزند .
شوپنهاور : ما ندرتاً درباره آنچه که داريم فکر مي کنيم ، درحاليکه پيوسته در انديشه چيزهايي هستيم که نداريم .
اسکاول شين : خدا به زمان احتياج ندارد و هرگز دير نمي کند.
اُرد بزرگ : مرد دلير بهنگام ستيز و نبرد ، همراهانش را نمي شمارد .
بزرگمهر :اگر شاه به تو مهربان باشد دلير و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شير از آن مي هراسد .
و سنت فرانسيس دي سلز :آرزومند آن مباش که چيزي غير از آنچه هستي باشي، بکوش که کمال آنچه هستي باشي.
وير : زندگي چيست ؟ يک مزبله کثيف ، يک قتلگاه فجيع ، يک دارالمجانين بزرگ که تا کنون تحت هيچ قانون منظمي اداره نشده است .
اُرد بزرگ : آن که ديگران را ابزار پرش خويش مي سازد ، تنها خواهد ماند .
جبران خليل جبران : تاسف ، ابرسياهي است که آسمان ذهن آدمي را تيره مي سازد در حالي که تاثير جرائم را محو نمي کند .
يحيي برمکي : انديشه دريايي است که مرواريد آن فلسفه و فرزانگي است .
اُرد بزرگ : آن که نمي تواند از خواب خويش براي فراگيري دانش و آگاهي کم کند توانايي برتري و بزرگي ندارد .
ونيسنت لمباردي : مهم نيست اگر زمين بخوريد، مهم دوباره برخاستن است .
اُرد بزرگ : آن که همزمان پرسشهاي پراکنده در حوزه هاي گوناگون مي پرسد ، تنها مي خواهد زمان و نيروي شما را تباه سازد
شوپنهاور : اگر با خونسردي گناهان کوچک را مرتکب شديم ، روزي مي رسد که بدترين گناهان را هم بدون خجالت و پشيماني مرتکب مي شوبم .
وير : زندگي از سه جزء تشكيل شده است:آنچه بوده ، آنچه هست و آنچه خواهد بود.بيائيد تا از گذشته براي حال استفاده كنيم و در حال چنان زندگي كنيم كه زندگي آينده بهتر باشد. شكل دادن به زندگي وظيفه خودمان است . به صورتي كه آنرا بسازيم ، اين بازسازي مايه زيبايي و يا مايه شرمساري ما مي شود.
ارد بزرگ : آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است .
بزرگمهر :اگر کوه با همه سنگيني و عظمت و صلابت که وي راست فرمان شاه را سبک دارد تيره راي خيره سري بيش نيست .
فردريش نيچه :انديشه هاي ما ، آري و نه گفتن هاي ما ، و اگر و اما گفتن هاي ما ، همه با همان ضرورتي از درون ما رشد مي كنند كه ميوه از دل درخت ، به هم مر بوط و با هم خويشاوندند ، و همه از يك اراده، يك وضع جسماني، يك خاك ، و يك خورشيد نشان دارند .
والت ديسني : غير ممكن ها را انجام دادن نوعي لذت است .
جبران خليل جبران : به روزگار شيرين رفاقت سفره ي خنده بگستريد و نان شادماني قسمت کنيد . به شبنم اين بهانه هاي کوچک است که در دل ، سپيده مي دمد و جان تازه مي شود .
شوپنهاور: هنرها تنها تقليد محض واقعيت خارجي نيستند و اگر برخي آثار هنري چنين بودند در حقيقت در برابر رسالت عالي خود کاذب مي نمودند.
فردريش نيچه :انسان برتر از ابرانسان بسيار دور است .
ارد بزرگ : آن که به سرنوشت ميهن و توده آدميان سرزمين خويش بي انگيزه است ارزش ياد کردن ندارد .
پاتريک هانري : آيا زندگي آنقدر عزيز ، و صلح آنقدر شيرين است که به بهاي زنجير و اسارت خريداري شود ؟
ويليام ماتيوس : نخستين قانون موفقيت تمرکز است . يعني همه نيروهاي خود را روي يک نقطه متمرکز کنيد ، مستقيما به سراغ همان برويد و به چپ و راست منحرف نشويد.
ارد بزرگ : آن که برنامه ها را از پايان به آغاز مورد ارزيابي ( نقد) قرار مي دهد ، در حال سرپوش گذاردن بر روي چيزي است .
جبران خليل جبران : حاشا که آواز آزادي از پس ميله و زنجير به گوش تواند رسيد و از گلوگاه مرغان اسير .
بزرگمهر :برترين دانش ها يزدان پرستي است .
پل نرولا : دوست بجاي چتريست که بايد روزهاي باراني همراه شما باشد .
پول شرر : يگانه راه براي افزودن خوشبختي بر روي زمين آن است که تقسيمش کنيم .
اُرد بزرگ : آن که مي دزدد ، جز حق خويش چيزي نمي ستاند . اما اين ستاندن نفرين و خواري ابدي در پي دارد .
جبران خليل جبران : زندگي روزانه شما پرستشگاه شما و دين شماست .آنگاه كه به درون آن پاي مي نهيد، همه هستي خويش را همراه داشته باشيد .
ويل دورانت : بخش عمده ي تاريخ حدس است و بقيه تعصب.
فردريش نيچه :اصولا زماني پوچي براي چيزي معنا پيدا ميکند که بيايم براي آن ، هدفي تعريف کنيم .و اگر بدانيم هدفي در کار نيست، به پوچي هم نخواهيم رسيد .
اُرد بزرگ : آن که کارش را دوست ندارد خيلي زود پير مي شود .
وينسنت لمباردي : مهم نيست اگر زمين بخوريد، مهم دوباره برخاستن است.
اُرد بزرگ : آن که راستي نپويد ، گرفتار آميزش ، با اهريمن است ، فرزند اين آميزش ، آشوب است و شورش .
شوپنهاور: مفاهيم سازه هاي مغزي اند حال آنکه ايده ها مقدم بر فکر بشري هستند . در حقيقت درک مغزي ما از ايده ها مفهوم را مي سازند لذا مفاهيم را راهي به قلمرو ذاتها نيست.
پوپ : انديشه هاي ما در غرفه هاي بيشمار دماغ با زنجير ناپيدا به يکديگر پيوسته اند . چون يکي از آنها بيدار شود ، هزار تاي ديگر نيز سر بر مي دارند .
بزرگمهر :آن چه دلخواه همه است جز تن درستي نيست ، که اگر کسي روزي از آن محروم شد آرزويي جز بدست آوردنش ندارد .
آلن لاکين : هر جا که عشق بزرگي خانه کرده است خشم بزرگي نيز مسکن دارد .
جبران خليل جبران : ايمان از کردار جدا نيست و عمل از پندار .
ارد بزرگ : آن که زيبايي خرد را نديد ، گرفتار زيبايي آدميان شد ، و بدين گونه از هر چه داشت ، تهي گشت .
فردريش نيچه :اجحاف نکردن و آسيب نرساندن به ديگران براي رسيدن به برابري ريشه و بنياد جامعه است ولي اين خواست نفي زندگي ست چون زندگي بهره کشيدن از ديگران است که ناتوان ترند.
پورلي نيکولاس : ازدواج کتابي است که فصل اول آن به نظم است و بقيه فصول به نصر .
پرل پاک : انتخاب پدر و مادر در دست خود انسان نيست ، ولي انتخاب مادرشوهر و مادر زن دست خود انسان است .
اُرد بزرگ : آن که از آينده سخن مي گويد و آن را مي سازد بارها و بارها مي زيد و تا ياد و سخنش در ميان ماست او زاده مي شود و باز هم .
يانيس ريتسوس : زبان شاعر، تنها برآيند يک کار نقد يا تحليل نيست. سنتز واقعيت است با خيال و افسانه. سنتزي که توسط حواس - در رابطه ي متقابل با عقل - صورت مي گيرد.
شوپنهاور: وظيفه هنر تجلي ايده هاست.
پرويز ياحقي : شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمي شوند ، اين بماند ، در هر زماني بسته به موقع و مقام جلوه و جمالي دوباره مي يابند چنان که گويي به تازگي مطرح شده اند
اُرد بزرگ : آن که درست سخن نمي گويد داناترين هم که باشد باز از ديدگاه همگان بي سواد است .
توماس مان : هنر ، قدرت و توانايي نيست بلکه تسلي خاطر است .



ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/03/html/page5.html

نشریه پوشه ، مونترال کانادا - آرامش در نظر بزرگان

آرامش در نظر بزرگان

قلب شما در سکوت و آرامش ، به اسرار روزها و شبها شناخت مي يابد ولي گوشهايتان در حسرت و آرزويند که آواي چنين شناختي را که بر قلبهايتان فرود مي آيد ، بشنوند . جبران خليل جبران
آنانيکه هميشه در آرامش هستند لاابالي ترين آدمهايند . ارد بزرگ
لحظه پيروزي براي من از آن جهت شيرين است که پيران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببينم . نادر شاه افشار
بجاست دوستي بخواهي که به روزهايت تلاش و به شبهايت آرامش بخشد. جبران خليل جبران
ما بايد طبيعت را به چشم مادرمان بنگريم و با آرامش خودمان را به او تسليم کنيم تا بتوانيم خيلي راحت احساس کنيم که به جهان باز مي گرديم همانطور که همه موجودات ديگر باز مي گردند. همه ما در حقيقت جزء جدايي ناپذير اين کليم. طغيان عبث است، ما بايد خودمان را به اين جريان بزرگ واگذاريم . هرمان هسه
آرامش اگر هميشگي باشد سستي و پلشتي در پي دارد . ارد بزرگ
از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کني. ديپاک چوپرا
ما در بين کساني که با ما هم عقيده اند، احساس آرامش داريم، ولي وقتي بزرگ مي شويم که بين کساني باشيم که با ما هم عقيده نباشند. فرانک
تنها آرامش و سكوت سرچشمه‌ي نيروي لايزال است. داستايوفسكي
انديشه برتر در روزهاي توفاني و آشوب و در همان حال خموشي و آرامش ، توانايي برتر خويش را از دست نمي دهد. ارد بزرگ
آرامش گهواره اي ست بر دامن خاک و سنگ پله هايي به جانب افلاک . جبران خليل جبران
به زيبائي بيانديش ، نه براي انگيزش ، که در جهت تعالي . زيبائي به هر جا آرامش مي آورد ، چه دست ساز انسان چه طبيعي. پاول ويلسون
وقتي انسان آرامش را در خود نيابد ، جستجوي آن در جاي ديگر کار بيهوده اي است.لارو شفوکو
آرامش،زن دل‌انگيزي است كه در نزديكي دانايي منزل دارد. اپيكارموس
جايي که شمشير است آرامش نيست . ارد بزرگ
دانش امروز فر بسياري در پي داشته ، اما نيروي جاري سازي آرامش به روان ما را ندارد . امنيت را بزرگان خردمند به ما مي بخشند . ارد بزرگ
آرامش مدام نيز کسل کننده است. گاهي طوفان هم لازم است . فردريش نيچه
مي گويند رسيدن به آرامش هدف است بايد گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آيا کوهنورد هميشه بر آن خواهد ماند ؟ بيشتر زمان زندگي او در پايه و دامنه کوه مي گذرد به اميد رسيدن به آرامشي اندک و دوباره نهيب دل و دلدادگي به فرازي ديگر . ارد بزرگ


ماخذ : http://poosheh.com/new-poosheh/resideh-matllab-219.html

روزنامه ابتکار - براي امروز

- يک مسافر خوب از خود هيچ ردي بر جا نمي نهد. (لائو تسه)
- اگر ما چيزي را مي خواهيم براي آن نيست که دليلي بر آن پيدا کرده ايم بلکه چون آن را مي خواهيم برايش دليل پيدا مي کنيم.(شوپنهاور)
- آنکه پيرو خرد است دل به هوس نمي سپارد. (بزرگمهر)
- بدان همواره آنکه براي رسيدن به تو از همه چيزش مي گذرد روزي تنهايت خواهد گذاشت، اين هنجار دردناک زندگي است. (ارد بزرگ)
- علمي که با تقوا و پرهيزگاري همراه نباشد پشيزي ارزش ندارد.( لويي)
- اختراع پول، قاتل خوشبختي بشر شد. (سنگا)
- سخنان سودمند را بايد نشر کرد مانند افشاندن تخم گندم، هرچند آب و هوا و زمين به روياندن و بار آوردن دانه ها ياري نکند باز در گوشه و کنار خرمن، سنبل ها و خوشه هاي معدود سر دهد و خواهد روييد.(لقمان)


ماخذ : http://ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=10804

سایت تبیان - کارمندان نابکار


" کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند " . ارد بزرگ




ماخذ : http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=262109

مجله خانواده سبز - جملات قصار

جملات قصار

جملات قصار

تا به حال شده كه جمله‌اي، كلمه‌اي و يا عبارتي ذهنتان را به خود مشغول كند و شما را به تفكر وادارد؟ مهم نيست كه اين‌گونه جملات را از زبان يك كودك خردسال بشنويم يا از يك پير سالخورده!
مهم، مغز كلام و محتواي آن است و همان تاملي كه ما را هر چند براي لحظه‌اي كوتاه، درگير خود مي‌كند.
در ذيل به برخي از اين جملات كه صد البته گوينده آنها بزرگان هستند، اشاره شده كه خواندن آنها خالي از لطف نيست.


من جز خوبي نشان ديگري كه نشانه برتري باشد، نمي‌شناسم.
بتهوون

تنها، داشتن انديشه خوب كافي نيست موضوع اصلي در اينجاست كه آن را خوب به كار ببريم.
رنه دكارت

هركس مي‌تواند آزادانه راه خود را برگزيند، هيچ‌كس را نمي‌توان به زور وادار ساخت تا به عقيده‌اي ايمان بياورد.
لوتر

هر كه به آن‌چه دارد، بسنده كند هميشه بي‌نياز بود.
بزرگمهر

چو عاشق آمد، سزاوار نباشد اين گفتار كه: خدا در قلب من است؛ شايسته‌تر آن‌كه گفته‌ آيد: من در قلب خداوندم.
جبران خليل جبران

بشريت آن‌قدر كه از فكر حوادث ناراحت مي‌شود، از خود آن حوادث زحمت نمي‌بيند.
مونتي

مردم اشتباهات كوچك خود را روي هم مي‌ريزند و از آن غولي مي‌سازند كه نامش تقدير است.
جان اوليور هانيز

زيبايي غير از آن‌كه نعمت خداست، دام شيطان نيز هست.
فردريش نيچه

براي گفتن كوتاهترين لفظ «بله» يا «خير» خيلي بيشتر از يك نطق بايد فكر كرد.
پتياگور

وقتي بلند حرف مي‌زني صدايت را مي‌شنوند اما وقتي آرام حرف بزني به گفته‌ات گوش مي‌دهند.
پل رينو

هيچ كاري براي انسان، سخت‌تر از فكر كردن نيست.
آلبرت ‌انيشتن

كاش مي‌دانستم چه كسي مرا غيبت مي‌كند، چه كسي مرا دشمن مي‌دارد و چه كسي بد مرا مي‌گويد تا او را سيم و زر فرستادمي كه چون كار من مي‌كند از مال من نيز خرج كند.
تذكره‌ الاولياء
زمين به دوش خود، الوند و بيستون دارد اما غبار دل ماست كه بر دوش او گران بوده است.
اقبال لاهوري

براي ماندگاري، رويايي جز پاكي روان نداشته باش.
ارد بزرگ

با مرگ هر دوست، جزيي از وجود من نيز دفن مي‌شود ولي سهم آنان در خوشي‌ها و لذت‌هايم مرا وادار مي‌كند تا در اين دنياي فاني باقي بمانم.
هلن كلر

عاقل آن‌چه را كه مي‌داند، نمي‌گويد اما آن‌چه را كه مي‌گويد، مي‌داند.
ارسطو

بيشترين تاثير افراد خوب زماني احساس مي‌شود كه از ميان ما رفته‌ باشند.
امرسون

براي اداره كردن خويش از سرت استفاده كن براي اداره كردن ديگران از قلبت.
دالايي لاما

اشك‌هاي ديگران را مبدل به نگاه‌هاي پر از شادي كردن، بزرگترين خوشبختي‌هاست.
بودا

تمام افكار خود را روي كاري كه انجام مي‌دهيد، متمركز كنيد؛ پرتوهاي خورشيد تا متمركز نشوند نمي‌سوزانند.
براي شنا كردن در جهت مخالف جريان، قدرت و جرات لازم است هر ماهي مرده‌اي مي‌تواند همسو با جريان آب حركت كند.
ساموئل اسمايل

تمام چيزي كه خدا از بشر مي‌خواهد يك قلب آرام است.
ميستر اكهارت

مردم پست همچون سراب مي‌مانند كه چون به آنان نزديك شوي، به زودي پستي و ناچيزي خود را بر تو آشكار مي‌كنند.
گوته

ابر بارنده به دريا گفت:‌ من نبارم، تو كجا دريايي؟
در دلش خنده‌كنان دريا گفت: ابر بارنده تو خود از مايي!
(نامعلوم)

تو آن امپراطوري هستي كه به خواب رفته و در رويا مي‌بيند كه گداست. از خواب بيدار شو.
اوشو

مريم شيرازي



ماخذ : ksabz.net

طلای محبت

یکی در بروی دلم باز شد

دری آسمانی بسوی خدا

از آن لحظه دیدم دلم شاد شد

ز آسایشی غرق لطف و صفا

جهان در نگاهم بسی کوچک است

چو دیدم بدل پرتو و نور عشق

محبت به قلبم قرین گشت و باز

شدم همدم شاد و مهجور عشق

نمیترسم از مرگ و مردن چو باز

بهشتی مرا سوی خود می برد

خدایم مرا داده این آسمان

که زآن هر دلی ملک خود می خرد

به آن آسمان جای هر دل جداست

هر آن دل که لبریز عشق خداست

کسی جای کس را نخواهد گرفت

دل پاک وعاشق چو روحی رهاست

تو اعمال خود بین و بر خود نگر

به عشق خدا بوده ای پایدار؟!

توانی بگوئی که آزاده ام؟

به قلبی رها یا دلی رستگار ؟!

بکوش و چنین باش و پاکی گزین!!!

که هر دل به چشم خدا زندگی ست

خدا بنده خود شناسد به نیک

و داند که او لایق بنده گیست

دعایم فقط سوی او یک دعاست

خدایا ره خود نشانم بده

زعشقت دل خسته سیراب کن

تو صیقل بر این روح و جانم بده

بده یاریم تا که در راه تو

ره رستگاری ره دل شود

بپای تو جان را فدا میکنم

که عشق تو در سینه کامل شود

بهشتم توئی آسمانم توئی

زمین و زمان با تو معنا دهد

دل خالی ازتو دلی تیره ایست

که دل بر همه سود دنیا دهد

من اما ز این بیکران دشت تو

نکردم طلب ذره ای سیم و زر

مرا آن طلای محبت توئی

دلم را درخشان ز دنیا ببر

مرا عشق تو ثروت عالمی ست

چو دل برگزینی منم بی نیاز

مرا آسمانی جهانم بده

مرا بنده ای خوب و لایق بساز

جمعه 1 دي1385

فرزانه شیدا

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان