۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

ماهی های نوروز



پریزاد بیوه جنگاوری بود که سالها پیش در جنگهای ایران و دشمنان کشته شده بود پریزاد دو دختر نوجوان داشت آنها مستمند و بینوا بودند و در هنگام عید تنها شیرینی آنها آب بود . صدای شیپوری که مژده بهار میداد لبخند در چهره غم گرفته آنها باز آورد ، دو فرزند پیاله آب را به پریزاد دادند تا نخست مادر کمی آب بنوشد چشمان پریزاد از این همه غم پر از اشک بود هنگامی می نوشید دو قطره اشک از چشمانش در آن پیاله افتاد .
دختران پریزاد هنگامی که پیاله را گرفتند شگفت زده دیدند در آب ، دو ماهی سرخ بسیار زیبا بازی می کنند .
هر سه با خنده و هیجان به آن ماهی ها نگاه می کردند . صدای در برخواست ! چه کسی می توانست باشد ؟
در پشت در اُخُس ( اردشیر سوم پادشاه هخامنشی ) بود او گفت برای من از رنج شما سخن ها گفته اند دیروز به نزدیکان گفتم روز نخست نوروز را در خانه شما خواهم بود و آمدم که شادی را به شما هدیه کنم اما از پشت در صدای خنده های شما را می شنیدم !
پریزاد و دختران داستان ماهی ها را گفتند اخس بسیار گریست و گفت وقتی فرزندان ایران اینچنین گرفتار غم و تنهایی باشند پادشاهی را ارزشی نیست .
دستور داد یکی از باغهای پادشاهی ایران را به آنها بدهند و برای شادی آنها هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد .
زندگی شاد آنها نتیجه رنج هایی بود کشیده بودند همانگونه که ارد بزرگ اندیشمند فرهیخته کشورمان می گوید : روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت .
از آن زمان بر سفره هفت سین ایرانیان ماهی سرخ میهمان شد و تا کنون هر سال همراه نوروز زیبای ماست .


ماخذ : http://www.iran-far.com/showthread.php?t=516&page=39

نهال دوستي واقعي ، آهسته رشد مي کند. ژرژ واشنگتن



دل اهل دانش وقتي شاد مي گردد که بردبار بوده و مردم بي شرم را به خويش نزديک نکند. بزرگمهر

 

اگر خاموش بنشيني تا ديگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست كه سخن بگويي و خاموشت كنند.سقراط

 

پيران انديشمند به ريشه ها مي پردازند نه به شاخه ها . ارد بزرگ

 

عادتمند كسي است كه به مشكلات و مصائب زندگي لبخند بزند . شكسپير

 

از استثنائـات است كه كسي را بـه خاطر آنچه كه هست دوست بدارند . اكثر آدمها چيزي را در ديگران دوست دارند كه خود به آنها امانت مي دهند : خودشان را ، تفسير و برداشت خودشان را از او ... گوته

 

نادر شاه افشار توانست از خراب آبادي که دشمنان برايمان ساخته بودند کشوري باشکوه بسازد نام او هميشه براي ايرانيان آشنا و دوست داشتني خواهد بود . ارد بزرگ

 

ماهي و مهمان دو روز اول خوب هستند ، از روز سوم بو مي گيرند . اسپانيولي

 

اگر همه مي توانستند از استعدادهاي خود درست بهره بگيرند، دنيا همان بهشت موعود مي شد که همه مي خواهند. زکرياي رازي

 

ميهن پرستي و آزاديخواهي کليد درمان بسياري از ناراستي هاست . ارد بزرگ

 

چه قدر نشنيدن ها و نشناختن ها و نفهميدنها که به اين مردم آسايش و خوشبختي بخشيده است. علي شريعتي

 

نهال دوستي واقعي ، آهسته رشد مي کند. ژرژ واشنگتن

 

يک اراده قوي بر هر سد و مانعي هر قدر هم قوي ، حتي بر زمان نيز غلبه مي کند. بالزاک

 


برنامه داشتن ويژه گي آدمهاي کارآمد است . ارد بزرگ



برنامه داشتن ويژه گي آدمهاي کارآمد است . ارد بزرگ

 

کسي که فکر نمي کند ، به ندرت دم فرو مي بندد . نيوتن

 

هرگز نمي توان با آدمهاي کوچک کارهاي بزرگ انجام داد. سيسرون

 

برای آدم زیاده خواه ، جهان هم کم است . بانو ورتا



آدمهاي ماندگار به چيزي جز آرمان نمي انديشند .  ارد بزرگ

 

اگر قرار است براي چيزي زندگي خود را خرج كنيم ، بهتر آن است كه آنرا خرج لطافت يك لبخند و يا نوازشي عاشقانه كنيم . شكسپير

 

استعداد در فضاي آرام رشد ميكند و شخصيت در جريان كامل زندگي . گوته

 

نم نم باران ، سبب بيداري خاک گشته و آن را شکوفا مي کند ، خرد هم ناگهان پديد نمي آيد زماني بس دراز مي خواهد و رواني تشنه باران . ارد بزرگ

 

بيش از هر چيز نخست بدان كه چه ميخواهي . فوخ

 

بردن ، همه چيز نيست ، اما تلاش براي بردن چرا . لومباردي

 

تندرستي پرشگاه روان بيدار است براي گشودن دروازه هاي پيروزي . ارد بزرگ

 

ده چيز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهيده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدي که زر بر سپاه خويش نپراگند ، مرد سپاهي که از پيکار بهراسد ، دانشمندي که چون چيزي در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکي که خود بيمار و دردمند شود . تنک مايه اي که به دروغ به سرمايه و دارايي خويش نازد ، سفله اي که بر هر کس که چيزي دارد رشک برد ، خردمندي که زود خشم بود ، و به چيز کسان طمع ورزد ، کسي که رهنمايي از نادان اميد دارد ، و آنکه کارگاه و يا بنيادي عظيم را به کاهلي سپارد ، و بي خردي که خردجوي نباشد . بزرگمهر


اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته



اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته

 

وقتي نانوا نان را با دقت و وسواس مي پزد و به دست مشتري ميدهد ، خدا با او در كنار تنور ايستاده است . كريستيان بوبن



تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه

 

گيتي همواره در حال زايش است و پويشي آرام در همه گونه هاي آن در حال پيدايش است . ارد بزرگ

 

من بين ديوانگي و مست فرقي نمي بينم جزاينكه ديوانگي مدت طولانيتري دارد . سه نه ك

 

زندگي رنج و درد نيست هديه ايي است براي شاد بودن . مادر گيتي جام زهر بر دهان کودک خويش نمي گذارد ، او مي پروراند براي بهروزي و خوشبختي . ارد بزرگ



راستی بکارید که تنها از دانه پاک درخت تناور رشد می کند . آرشیت

چند جمله زیبا



اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته

 

وقتي نانوا نان را با دقت و وسواس مي پزد و به دست مشتري ميدهد ، خدا با او در كنار تنور ايستاده است . كريستيان بوبن



تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه

 

گيتي همواره در حال زايش است و پويشي آرام در همه گونه هاي آن در حال پيدايش است . ارد بزرگ

 

من بين ديوانگي و مست فرقي نمي بينم جزاينكه ديوانگي مدت طولانيتري دارد . سه نه ك

 

زندگي رنج و درد نيست هديه ايي است براي شاد بودن . مادر گيتي جام زهر بر دهان کودک خويش نمي گذارد ، او مي پروراند براي بهروزي و خوشبختي . ارد بزرگ



راستی بکارید که تنها از دانه پاک درخت تناور رشد می کند . آرشیت

شجاعت داشته باش تا با حقيقت رو به رو شوي . استون



يكي از راههاي خوشبختي اين است كه نسبت به كوچكترين نعمت ها شكرگزار باشيم . هرشل

 

موفقيت براي اشخاص کم ظرفيت مقدمه گستاخي است . ضرب المثل ايتاليايي

 

دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند . کوروش



يك انسان ناسپاس خوشبخت نشان بده . زيگ زيگلر

 

برآزندگان خواهند ساخت سرآيندگان از پس آن خواهند سرود و زمين آيندگان را بارور مي سازند . ارد بزرگ

 

کسي که مي تواند انجام مي دهد و کسي که نمي تواند به ديگران ياد مي دهد . جرج برنارد شاو

 

کسی که آزادی می جوید زندانی برای اندیشه های دیگر نمی گسترد . ارد بزرگ



شما هماني هستيد كه فكر مي كنيد . كلمنت استون

 

اگر باور داشته باشي كه مي تواني , حتما مي تواني . ناپلئون هيل

 

سخن گفتن از دوستی و دشمنی پایدار در سیاست ، خنده آور است . ارد بزرگ

 

کمي عقل سليم، اندکي اغماض و قدري خوش خلقي داشته باشيد، آن وقت خواهيد ديد در اين دنيا چقدر آسوده و خوشبخت ايد. سامرست موام

 

وقتي جوانتر بودم همه چيز را به خاطر مي‌آوردم، حالا مي‌خواست اتفاق افتاده باشد يا نه! . مارك تواين

 

آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود ، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد ، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید  . ارد بزرگ

 

يك انسان خردمند فرصتها و شانس ها را مي سازد , نه اينكه در انتظار آنها بنشيند . فرانسيس بيكن

 

شجاعت داشته باش تا با حقيقت رو به رو شوي . استون



در تاریکترین شب های ستم  ، روشنترین ستاره ها زاده می شوند . ارد بزرگ



چيزي ساده تر از بزرگي نيست آري ساده بودن همانا بزرگ بودن است. امرسون

 

به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. چارديني

 

سخنان *( مهاتما گا ندی) ترجمه ی خانم: شکوه عمرانی


سخنان" مهاتما گاندی"


(به انگلیسی و فارسی )


Happiness is when what you think what you say


and what you do are in harmony

سعادت آنست که انچه را که فکر می کنید میگوییدو انجام میدهید هماهنگ باشد


If we are to teach real peace in this world,


and we are to carry on a real war against war,


we shall have to begin with the children


اگر می خواهیم صلح واقعی را درین دنیا اموزش دهیم و اگر می خواهیم جنگی


بر ضد جنگ انجام دهیم باید با کودکان اغاز کنیم


I look only to the quality of man.


Not being faultless myself,


I won’t presume to probe into the faults of others


من تنها به صفات بارز یک فرد نگاه می کنم و چون خود بدون عیب نیست


م در جستجوی عیب دیگری نخواهم بود

There is a sufficiency in the world for


man’s need but not for man’s greed

در دنیا کفایتی برای احتیاجات بشر وجود دارد ولی نه برای حرص وطمع


It has always been a mystery to me


haw men can feel themselves honored


by the humiliation of their fellow being


همیشه برای من سوال بوده است که چگونه بشر می تواند با تحقیر انسانها


احساس افتخار کند


It is easy enough to be friendly to one’s


friends but to be friend the one


who regards himself as your


enemy is the quintessence of true religion

رفتار دوستانه داشتن با دوستان اسان است ولی دوست بودن با کسی که


خودش را دشمن شما میداند اصل مذهب حقیقی است


In prayer it is better to have


a heart without words than words without a heart


در دعا کردن بهتر است قلبی بدون کلمات داشته باشیم تا اینکه کلمات بدون قلب


There is nothing that wastes the body


like worry, and one who has any


faith in god should be ashamed


to worry about anything whatsoever

هیچ چیز به اندازه ی نگرانی بدن را تخریب نمی کند وکسی که


هیچ وفاداری بخدا ندارد همیشه نگران خواهد بود


]To give service to a sigle heart by a


single act is better than a thousand heads bowing in prayers

خدمت به یک فرد با یک عمل نیکو ازهزار بار خم شدن در عبادت بهتر است


You must not lose faith in humanity.


Humanity is an ocean, if a few drops


of the ocean are dirty, the ocean does not become dirty


وفاداری به انسانیت را نباید فراموش کرد. انسانیت یک اقیانوس است.


اگر چند قطره اب اقیانوس کثیف شود اقیانوس کثیف نخواهد شد


You must be the same you wish to see in the world

شما باید همانی باشید که دوست دارید در دنیا ببینید .


مترجم شکوه عمرانی

معیارهای یک سروده وشعر خوب به قلم آقای محمد حسن چنگی زاده

به قلم آقای: محمدحسن چگنی زاده




در موضوع آموزش (شعرنو)


سلام در مدّت کمی که با شاعران جوان و خوش ذوق این سایت(شعر نو) آشنا شده ام ،

اکثر این عزیزان ، همان مشکلی را دارند که سال ها در شعر دانش آموزی دیده ام .


به عنوان یک داور شعر ، توصیه می کنم ، مطلب زیر که بر گرفته از کتاب

رهنمود مسابقات شعر است را بخوانید .غزل ، مثنوی ، چارپاره ، نیمایی ،


سپید ، آزاد ، دوبیتی و قطعه ، رایج ترین قالب های شعر امروزی هستند.


در ارزش گذاری شعر ، مبنا و میزان شعریت و برخورداری از عناصر شعرساز می باشد



1 – اندیشه و پختگی شعر در سیر طبیعی :شعر باید مبتنی بر اندیشه ای اساسی ساخته شده باشد .


اندیشه ای تازه یا بازسازی شده که در دو محور افقی و عمودی شعر با رعایت تعادل در استفاده


از لفظ و معنی بیان شده باشد .




2 – زبان شعر :منظور از زبان شعر ، چگونگی بیان شعر در جریان همنشینی واژه ها


، رنگ مایه های هنری و کم و کیف توزیع آن ها در پیکره ی شعر

و استفاده از زبان ادبی روز با درون ساخت و برون ساختی از


عناصر لفظی و معنوی شعر ساز می باشد .


3 – تخیّل و تصویر پردازی :تخیّل یعنی استفاده ی شاعر از ظرفیت خیال در نگاه به کلمات ،

مفاهیم وموضوعاتی که موجب اعتلای ذهن و ذوق می شود

. یکی از بارزترین صورت های تخیل ،

پرداختن تصویر است که در قالب ترکیب های ساده و گسترده ، ساخته می شود .



4– عاطفه : عاطفه از جمله عناصر سازنده ی شعر است که سرایت دادن هنرمندانه ی

آن به شعر در بخش مربوط به زبان قابل اندازه گیری است .


امّا آن چه در این بند مورد توجّه است آن بخش از بیان عاطفی است

که به رسالت الهی شعر که همانا ترویج مهربانی ، خوبی ، تلطیف درون

و ایجاد روحیّه ی شور و نشاط در مخاطب است .


گاه این شور و حس در قالب بازگفت دردها و هم دردی با مخاطب تا سوق دادن او


به گستره ی امید جریان می یابد .




5 موسیقی شعر :استفاده از وزن های مناسب و خوش ساخت ،


انتخاب کلمات زیبا در جایگاه قافیه و ردیف و پرداخت قوی آن ها



، تکرار متناسب حروف و کلمات که به نوعی منجر به ایجاد زنجیره هایی از آوا شود .



همچنین رعایت نوعی وزن که در نتیجه ی هم نشینی کلمات در پاره های شعر سپید

حاصل می شود و می توان آن را از ضروریات موسیقایی این قالب نامید .


6 – وحدت و هماهنگی شعر در دو محور افقی و عمودی :


ارتباط قوی میان مصراع های شعر و هم فضایی بیت ها

( پاره ها ) در بلندای شعر از جمله نکات اساسی در شعر است


که عدم رعایت آن ، شعر را دچار گسیخت معنایی و ضعف در القای مقصود می کند .




7 – نوآوری و مضمون آفرینی :در این بخش هرگونه نوآوری در شعر



از قبیل ساخت نترکیب های تازه ، تعبیرهای نو ، بازسازی مضامینی



که در شعر شاعران گذشته خوب پرداخت نشده اند


و ساختن مضامین تازه از موضوعات متداول و تازه .


به قلم آقای محمد حسن چنگی زاده


شعرنو:




نوشته شده در دوشنبه سی ام شهریور 1388 توسط امید ارجمندی


منتخب فرزانه شیدا


یکّه خــــدایم زکـرام زیـاد

خانه مرا, در دل ویرانه داد

گرچه بدورم همه دیوار بود

دل بدرونش همه آزار بود

کس ز درونش نشده باخبر

در دل ویرانه چه آمد بسر

عاشق بیچاره ز هجران یار

خانه خراب است وندار قرار...


هرکه مرا دید... بمن رشک برد

بر من وخوشبختی من غصه خورد

هیچ ندانست به چ ه برده رشک

برغم واندوه ودل وسوز اشک


هیچ ندانست درونم چه بود

گنجه ی اسرار مرا کِی کشود؟!

هیچ ندانست پریشان دلم

خنده بلب غمزده گریان دلم٬


ظاهر٬ ما دید وبه حسرت نشست٬

قلب ما آخر زدرون میشکست٬!!

هیچ ندانست مرا خانه نیست

این همه ویرانه بود،‌خانه چیست؟!


هیچ ندانست چه دیدم در‌آ ن

حسرت واندوه ولی درنهان

هیچ ندانست که از آن نخست

خنده به ویرانه من ره نجست!


روز چو درخانه من می دمید

پشت سرش تازه بلا میرسید

تازه گی روز چه حاصل مرا

خلوت شب به ز زیان وبلا!

نور هرآندم به سرایم رسید

دست بلا پرده ی ظلمت کشید

زیسته ام با غم واندوه ودرد

حاصل این بودن من آه سرد

هیچ ندانست مرا ٬سرگذشت٬

آب بلا صد وجب از سر گذشت!


هیچ ندانست... ندارم قرار

زندگیم... غصه و غم ،‌انتظار

خانه من غمزده ویران سرا

گرچه بود پایه وبنیان بجا


جغد نبود م! که بسازم به آن

کار به ویرانه چه دارد جوان؟!!

روح مرا لیک همین خانه کُشت

با غم دل سوز وسرشکی درشت!


روز وشبم نام خدا میبرم

گرچه زموری به جهان کمترم

از ره او گر که امیدی رسد

برتن من روح دگر می دمد


گر به ، امید،‌دل من جان دهد

روح من از مرگ درون میرهد

گر بدهد... مهر خدائی مرا

قصر طلائی شوداین غم سرا


گر که نسوزد دل عاشق بدرد

چاره این غصه توانم که کرد

گر بدهد شوق و امیدی مرا

آورم آن« شکر خدائی» بجا


گرچه بلب نام خدا ی من است

لیک چرا قلبم از عالم شکست؟!

گر که بدادم نرسد مهر او

جان بدهم با همه ی آرزو....


آه خدائی که مرا یاوری

خود به جهان قاضی وخود داوری

من که بجز مهر نکردم به خلق

لیک جوابم شده نیرنک ودلق


نیک و بد وخوب چه حاجت مرا؟؟!!

باز توئی چشم امیدم ،خدا !

برتو پناه آورم از خستگی

تا برسم بر همه وارستگی


خسته ام از زندگی پر جفا

باز توئی یکّه پناهم ،خدا‌!


باز توئی یکّه پناهم ،خدا‌!


1363/12/25


سروده ی فرزانه شیدا

سعادت سروده ی فرزانه شیدا


نهم سر را بروی شانه ات با قلب غمدارم

ز نومیدی نمیدانی چه دردی در درون دارم

نمیدانی به یأس دل چه سان این سینه می سوزد

مرا این سوز جانفسرا ، دهد آزار بسیارم!

نمیدانی به هجرانت, چه بغُضی مانده در سینه

بسان ابر پر باری& زقلب و دیده می بارم

نمیدانی اگـر از تو ، گذشتم با دلی عاشق

زاین ؛رفتن؛ خداوندا ، چه درد آلوده بیزارم!

نمیدانی که اشک من زدرد ومحنت عمریست

که درآن رنج تنهائی ،‌‌به سختی داده آزارم

نمیدانی به چه شوقی... بباغ عشق بالیدم

کنون پرپر شده یارا , گل قلب نگون بارم

منِ ِ عاشق به عشق تو, همیشه باوفا بودم
« جدائی» را پذیرفتن ، نمی آید به پندارم!

تو میگفتی جدائی را, زمن هرگز نمیخواهی

کنون باور نمیدارم, به رفتن کردی اصرارم!

بمن گوئی برو یارا، « سعادت» پیش پای توست

« سعادت را چه میبینی؟ چو من دورم ز دلدارم»!!!

بگو یارا سعادت چیست ? که این جر دلشکستن نیست

سعادت کو که من هردم ، چنین گریان دل وزارم!

سعادت گر چنین باشد ،من آن را هم نمیخواهم

زتو گر بگذرم روزی ، به بدبختی به سر آرم

کنون چون ترک من کردی, برو! راهت نمیبندم

بروتا من به تنهائی ، بگریم بر شب تارم

مرا باور نمیداری ، به احساسم دودل هستی

به شک بر من نظر دوزی ، کنی هر لحظه انکارم

تو از دل بی خبر بودی که تو خود قلب من بودی

ندانستی که در عشقت, من ِعاشق گرفتارم

نمیدانی به پای تو, سراسر عشق و ایثارم

به هر مــیداگه رنجی , به جان ودل به پیکارم

فقط از روی غفلت ها تو ترکم می کنی امروز

بخواب اندر دل غفلت که من از غصه بیدارم!

چه سان باید بتو گویم : توئی هستی من یارا؟

توئی تا لحظه ی مرگم , یگانه یاور ویارم

چرا باور نمیداری, که در قلبم توئی تنها

چه سان باید بتو گویم:

ترا من « دوسـت مـی دارم»!!!!

تـرا مـن « دوسـت می دارم»!!!!

1363/12/2
فرزانه شیدا

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

احترام به شایستگان

خواجه نصیر الدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود ، که تعدادی از نزدیکان بدو گفتند ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد .

www.musiccloob.com احترام به شایستگان

یکی از آنها گفت : نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم به اندازه نام شما بلند نبود . خواجه نصیر سر به زیر افکنده و گفت : خواجه نظام الملک باعث فخر و شکوه ایران بود آموخته های من برآیند تلاشهای انسانهای والا مقامی همچون اوست. حرف خواجه به جماعت فهماند که او اهل مبالغه و پذیرش حرف بی پایه و اساس نیست.
ارد بزرگ اندیشمند فرزانه کشورمان می گوید : "شایستگان بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند."
شاید اگر خواجه نصیر الدین طوسی هم به آن سخنان اعتنا می نمود هیچگاه نمی توانست گامهای بلندی در جهت استقلال و رشد میهنمان بردارد.

کپی برداری با ذکر منبع مجاز میباشد. لینک منبع: http://www.musiccloob.com



منبع : freeblog.ir/1388/06/30/احترام-به-شایستگان/






پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان