۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

اُرد بزرگ نابغه اندیشه (قسمت سوم)

هشدار :
 سرزمین های  کوچ نشین (مهاجر نشین) ، دارای منش و خوی ویژه نمی باشند قاره آمریکا و استرالیا پهنه ای بزرگ از کوچندگان ناهمگون است پس صدها سال با یک برآیند همگیر بازه (فاصله) دارند .

هشداری دیگر :
در کشورهای ساتراپ های پیوسته (ایالات متحده) آمریکا ، کانادا و استرالیا از برای بودن اروپائیان در بافت زورمند چپیره آنجا ،  به روشنی می توان چهره پنهانی و سود جوی باختر را  دید  .

سپس به بن نظریه خویش می پردازد و ریشه آشوب تاریخی منطقه ما را می کاود:

ریشه آشوب
دانشمندان اروپا در یک بررسی پیشینه ای (تاریخی) به این فرآیند رسیدند که باید چنبره ای (حلقه ای) بزرگتر از مرز های سیاسی بین خود و همچنین " سرزمین ما " به گونه  نادیدنی بکشند.
 این آغاز پیدایش قاره اروپا شد و به پیروی از آن دیگر سرزمینها نیز نام قاره به خود گرفتند اروپائیان دشمنی میان خود را  با چنبره ای به نام اروپای یکپارچه بهبود بخشیدند که البته همیشه نیز نتوانسته آنها را یکدست نگاه دارد  . شاید ساختن قاره در سرزمین آنها سبب همگونی بیشتر درمیان آنها گشت اما به بهای بلعیدن قاره کهن ، اندکی را اروپا و سرزمینی بزرگ را آسیا .

اروپائیان دشمنان خویش را به یک گونه می پندارند.
مردمان قاره کهن همچون آنان  تاراجگر نبودند . این رویداد آنگونه گشت که در پیشینه آنان همواره به شیوه های گوناگون به سوی قاره کهن  بتازند و با آن که رفتاری ددمنشانه از خود به نمایش می گذاردند  همواره مردم قاره کهن را " بربر" می نامیدند .
این رویداد درباره  پیشینه کهن نیست با نگاهی به لشکرکشی فرمانروایان اروپا در 200 سال گذشته  خواهید دید بارها اروپائیان تلاش نمودند به سرزمین ما نزدیک شوند ، اگر این پیشامد رخ می داد  شاید روزگار قاره کهن امروز به گونه دیگری بود .

و سود اروپائیان را از پرداختن به چنین حرکتی و ادامه آن را اینگونه توصیف می کند :

 امروزه اروپائیان می دانند تا هنگامی که سرزمینهای  قاره کهن در درون آسیا گرفتاراند این سرزمین ها هیچگاه  نمی توانند یکپارچه  شوند و  نگرانی برای سود جویی های آنان فراهم سازند . روشن تر آنکه بافت ناهمگون امروز جلودار پیوندهای بیشتر در میان ماست  .  سازمانهایی همچون آسه آن ، شانگهای ، دریای پارس (شورای همکاریهای خلیج فارس) و اکو میوه این ناراستی است.
و بر پاد (خلاف) چهره کنونی آسیا ، کشورهای اروپایی با پیشینه هم ریشه و  یکدست تر بودن دارای توان بیشتری برای رسیدن به همگرایی و نیروی بیشتر هستند .

او برای اینکه مخاطبش را از بی تفاوتی خارج کند می پرسد : چرا خاور و یا  باختر؟
شاید بپرسید این رویداد چه دردی را داروست ؟ که ما بخشی از پیکره قاره کهن باشیم و یا خاوری و یا باختری ؟ 
آشکار است که نام ها می توانند خود دارای اندیشه و توان باشند نام ها شناسنه ، گوهره و نشان پیشینه ماست.
نام می تواند پویا و پرورنده باشد .
نام می تواند یار و توان  پیوستن و یکپارچگی یک سرزمین باشد .

و با افسوس و اندوه به حیله گری غرب می پردازد که :

در دو سده گذشته باختر از ندانم کاری سران کشورهای قاره کهن سود جسته و بسیاری از دانش ها و آفرینشهای فرهنگ ما را به یغما برده است .
 آنها برای هنجار بخشیدن کار خود مراکز ویژه ای ساختند و دانش جهان تا زمان راه اندازی این مراکز را به  نام خود نموده و برای هر دانشی یک تن از میان خود را گزینش و سپس به آن را نماد دانش و فر  فرنگیان دانستند ، وبا این کار بر نام همه بزرگان گیتی خط کشیدند .
فرهنگ و پیشینه پر ارزش دانش هایی  همچون  شهرسازی ، کیمیا ( شیمی ) ، هامار(ریاضیات) ،اختر شناسی ، برید ( ارتباطات) و در پایان سرایش و نگارش ( ادبیات ) و نیز مردم سالاری ( دموکراسی  ) را از ما گرفته و امروزه به دروغ خود را بانی و آغازگر آنها می نامد .
دانشمندان سرزمین ما هنگامی پی به ریشه داستان بردند که دیگر خیلی دیر شده بود . 
کاش این موارد به دانشها پایان می یافت. آنان خود را پدیدآورندگان نخستین هنرهای بشری همچون  نمایش ، نگارگری ، پیکر تراشی ، آهنگ سازی و دهها نمونه دیگر دانسته و با ناکسی همه را که به گونه ای پر گواه از آن پیشینه مردم سرزمین ماست را در نفیر و کرنا به سود خود به جهانیان شناسانده اند.

او پندار خواسته  تاراجگر باختر را باز می شکافد :

سرنامهای مرزبندی کنونی  قاره ها را اروپائیان  نوشته اند .
آنان آرزوها و پندارهای تاراجگر خویش را نیز به گونه پلیدی به نمایش گذارده اند .
به گستره مرزهای سرزمین امروزی اروپا نگاهی بیفکنید .
این مرزها با هیچ گواهی نمی تواند  درست باشد!
آنان زبانه مرز خویش را تا شمال ایران کنونی و تا دل روسیه پیش برده اند شاید نیازی به گفتن نباشد  که هیچگاه آنها به این مرزهای دور دست نیافته اند .
 این گمان می رود آنان  از پس شکست ها و  خواری های جنگی خود ، بدین گونه تاوان خواسته اند .
بی گمان این  یک تاخت و تاز آشکار است .
می دانیم  نزدیک ترین کشورهای شمال خاوری یونان ( کشورهای کرانه دریای سیاه ) ، دارای فرهنگ و ریشه مردم قاره کهن هستند .
ایدر مرزهای قاره امروزی اروپا  نمی تواند جایی برای پذیرش داشته باشد . این مرزها ساخته انگاره بیمار کاخ های سرد و برهنه یونانیان است و  گویای تاخت و تازی نمادین به درون بافتهای توانمند قاره کهن .

و برای روشنتر شدن ماجرا به نمونه های زیر اشاره می کند و می گوید:

آشوبسرای ( بحران) کشمیر :
آیا جنگ در آنجا خاموش شد؟ چرا کشمیر با فرهنگی بسیار دراز، به چنین دردی دچار شده آیا کشمیر داشته هندوستان است و یا پاکستان ؟ برای ما جای خواستی نیست مهم این است که آنجا بخشی از پیکره و پیشینه قاره کهن است

آشوبسرای بالکان :
در گسست یوگسلاوی گواه بودیم   اروپا از نگاهداشت آن ناتوان بود . چرا مردم سرزمین ما در برابر این رویداد بسیار کنجکاو بود ؟ و چرا اروپائیان تا واپسین دم از میانجیگری قاره کهن در اینباره جلوگیری کردند ؟

آشوبسرای گرجستان :
افزون خواهی اروپائیان در آشوب ناپایان گرجستان هم دیدنی و شگفت آور است آنان هنوز نتوانسته اند میان سود  خود در مسکو و تفلیس یکی را بر گزینند و این کشور با فرهنگ و پیشینه ای بزرگ هم چنان دچار آسیب های بی شمار است

آشوبسرای قره باغ :
سازمان اروپا کوشید پاییدن (کنترل) جنگ در بنا گوش ایران و ترکیه را خود بدست بگیرد و دیدیم نقش آنها از اندازه یک میانجی ناتوان بیش نرفت .
 آشوبهای مانند این باید در  قاره کهن و به بگونه ای درست به پایان رسد چون ترس از جنگ برای دو کشور  نارسایهای بیشتر در پی دارد.

و نکاتی آموزنده از فروپاشی سازمان همبستگی شوروی می گوید :

آنگاه که سازمان همبستگی (اتحاد جماهیر) شوروی از هم پاشید همانگونه که استونی ، لیتوانی و مولداوی در باختری ترین سرزمین روسیه  به سوی لهستان و اروپا کشیده شدند ، کشورهای تازه پا گرفته قاره کهن با شتاب به هم نزدیک شدند آنان بدنبال همریشگی بودند ، شور و شادی میان مردم کشورهای همسایه برای پیدایش یگانگی همه سویه  پدیدار گشت .

و پرده از حیله و پاشیدن تخم دورویی باختر برمی دارد:
باختر با دانستن این پیشینه که همگرایی می تواند به زیان آنها بینجامد با پاشیدن تخم درویی جلودار پیدایش ساختاری توانمند در این سرزمین شد رسانه های آنها همواره از هماوردی (رقابت) ایران ، ترکیه و پاکستان برای برخورداری از سود بیشتر در این کشورها گزارش می دادند و بدین گونه پیرامون را تیره و تار نمودند .

برآیند رفتار باختر را اینگونه می بیند:
همانا میان مردم قاره کهن دوستی مالا مال است ما همواره دارای یک پیشینه همریشه هستیم.


http://img39.imagefra.me/img/img39/2/9/1/faranak/f_tfibjfuppabm_ac62f6f.jpg

محدوده قاره کهن با رنگ صورتی در نقشه مشخص شده است


 در آغاز راه برخی از سیاسیون رفتار نادرست نموده و با سخن باختریان هم آوا شدند اما با خواست مردم ، روند همکاریهای فرهنگی ، دانشی  و ارزی (اقتصادی) همچنان گسترده راه خود را می پیماید .

شاید تا اینجا همه فکر کنند که او تنها غرب را مورد سرزنش قرار داده حال آنکه نقدش بر شرق شنیدنی و جالبتر است :

گفتگوهایی که گذشت به چم (معنای) پاک بودن خاوریان نیست .
برای نمونه اگر نگاهی به سازمانهای گوناگون ورزشی آسیا  بیفکنید ! خواهید دید بیشتر آنها در خاور دور جای دارند ؟!
خواسته آنان چه اندازه با رویه ورزش این قاره برابر است !
سالهاست ورزشکاران سرزمین ما در گرداب این نمایندگان ورزش آسیا گرفتارند و راه درمانی هم نیست این چپیره ها (مجامع) نگاهبان سود کشورهای خاور دور هستند سازمان کشورهای عربی بدبختانه بسیار دهشتناک تر رفتار می کنند .
تنها ورزش بدین درد گرفتار نیست سازمانهای دیگر آسیایی نیز چنین روندی را می پیمایند.
سالهاست گفتگو از یک آگه رسانی ( خبرگزاری ) آسیایی است و می بینید آگه رسانی های چینی و ژاپنی در یک جنگ فشرده تلاش دارند این پهنه را به سود خویش بگیرند و شگفت آنکه مردم قاره کهن باید خوارترین گزارشهای آنان را ببینند و آشکارترین گزارشهای سرزمین خویش را از اندک رسانه های درونی و یا از رسانه های باختر ! دریافت دارند .
این را چگونه می شود پاسخگو بود .

ادامه دارد...


ماخذ قسمت دوم  :  http://notfound.blogfa.com/post-24.aspx

قسمت دوم : http://notfound.blogfa.com/post-23.aspx

قسمت اول : http://notfound.blogfa.com/post-20.aspx






http://babozorgan.wordpress.com/?p=201
http://babozorgan.wordpress.com/?p=202
http://babozorgan.wordpress.com/?p=203
http://babozorgan.wordpress.com/?p=204
http://babozorgan.wordpress.com/?p=205
http://babozorgan.wordpress.com/?p=206
http://babozorgan.wordpress.com/?p=207
http://babozorgan.wordpress.com/?p=208
http://babozorgan.wordpress.com/?p=209
http://babozorgan.wordpress.com/?p=210
http://babozorgan.wordpress.com/?p=211
http://babozorgan.wordpress.com/?p=212
http://babozorgan.wordpress.com/?p=213
http://babozorgan.wordpress.com/?p=214
http://babozorgan.wordpress.com/?p=215
http://babozorgan.wordpress.com/?p=216
http://babozorgan.wordpress.com/?p=217
http://babozorgan.wordpress.com/?p=218
http://babozorgan.wordpress.com/?p=219
http://babozorgan.wordpress.com/?p=220
http://babozorgan.wordpress.com/?p=221
http://babozorgan.wordpress.com/?p=222
http://babozorgan.wordpress.com/?p=223
http://babozorgan.wordpress.com/?p=224
http://babozorgan.wordpress.com/?p=225
http://babozorgan.wordpress.com/?p=226
http://babozorgan.wordpress.com/?p=227
http://babozorgan.wordpress.com/?p=228
http://babozorgan.wordpress.com/?p=229
http://babozorgan.wordpress.com/?p=230
http://babozorgan.wordpress.com/?p=231
http://babozorgan.wordpress.com/?p=232
http://babozorgan.wordpress.com/?p=233
http://babozorgan.wordpress.com/?p=234
http://babozorgan.wordpress.com/?p=235
http://babozorgan.wordpress.com/?p=236
http://babozorgan.wordpress.com/?p=237
http://babozorgan.wordpress.com/?p=238
http://babozorgan.wordpress.com/?p=239
http://babozorgan.wordpress.com/?p=240
http://babozorgan.wordpress.com/?p=241
http://babozorgan.wordpress.com/?p=242
http://babozorgan.wordpress.com/?p=243
http://babozorgan.wordpress.com/?p=244
http://babozorgan.wordpress.com/?p=245
http://babozorgan.wordpress.com/?p=246
http://babozorgan.wordpress.com/?p=247
http://babozorgan.wordpress.com/?p=248
http://babozorgan.wordpress.com/?p=249
http://babozorgan.wordpress.com/?p=250
http://babozorgan.wordpress.com/?p=251
http://babozorgan.wordpress.com/?p=252
http://babozorgan.wordpress.com/?p=253
http://babozorgan.wordpress.com/?p=254
http://babozorgan.wordpress.com/?p=255



جملات زیبای بزرگان



به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. چارديني

 

آنجا که بيم و هراس سايه افکند شادي را جايي نسيت! . ارنست اپيکور

 

آنچه هستيد شما را بهترمعرفي مي کند تا آنچه مي گوييد . بزرگمهر



آزادی پنجره رشد و شکوفایی کشور است بستن آن سیاهی ها در پی دارد . ارد بزرگ

 

براي آدم بهانه گير هميشه بهانه وجود دارد . ضرب المثل آلماني

 

دروغ آيين اربابان و بردگان , و حقيقت خداي انسان هاي آزاد است . ماكسيم گوركي

 

ريشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدير ناتوان است .  ارد بزرگ

 

يک اراده خم نشونده ، بر همه چيز، حتي بر زمان قالب مي آيد. شاتو بريان

 

زرتشت به وسيله فلسفه خود بشر را از بار سنگين مراسم ظاهري آزاد ساخت و اساس آئينش را بر آموزشهاي اخلاقي نهاد . رابيندرانات تاگور



مردان پیشآهنگ ، راه را با داشته های میهنی خویش باز می کنند و نه کمک اجنبی  . ارد بزرگ



نشاط و خوشدلي ، اعتماد به نفس شما را تقويت و زندگي را دلپذيرتر مي سازد و باعث مي شود كه اطرافيان شما شادي بيشتري را احساس كنند. خوشدلي به معني خوشخيالي و فرار از مشكلات نيست بلكه نشانه هوش و ذكاوت شماست . آنتوني رابينز

 

شايد مانند كودكي باشيم كه در كنار دريا با سنگ ريزه ها و صدفهاي زيبا بازي مي كند اما غافل ار آنيم كه دريايي بس بزرگ و اقيانوسي بي كران در مقابل ديدگانمان وجود دارد كه در اعماق آن اسرار عظيم و شگفت انگيز نهفته است . نيوتن

 

مهم ترين رازهاي نهان سياست بازان ، چيزي جز پيگري انديشه مردم کوچه و بازار نيست . ارد بزرگ

 

دوستي براي خود برگزين که به گاه سختي و درماندگي مددکارت باشد. بزرگمهر

 

وقتي ارتباط عاشقانه ات به انتها ميرسد ، فقط به سادگي بگو«همه اش تقصير من بود . جكسون براون

 

کسي که همسر و کودک خويش را رها مي کند ، در پي خفت ابديست . ارد بزرگ

 


http://babozorgan.wordpress.com/?p=101
http://babozorgan.wordpress.com/?p=102
http://babozorgan.wordpress.com/?p=103
http://babozorgan.wordpress.com/?p=104
http://babozorgan.wordpress.com/?p=105
http://babozorgan.wordpress.com/?p=106
http://babozorgan.wordpress.com/?p=107
http://babozorgan.wordpress.com/?p=108
http://babozorgan.wordpress.com/?p=109
http://babozorgan.wordpress.com/?p=110
http://babozorgan.wordpress.com/?p=111
http://babozorgan.wordpress.com/?p=112
http://babozorgan.wordpress.com/?p=113
http://babozorgan.wordpress.com/?p=114
http://babozorgan.wordpress.com/?p=115
http://babozorgan.wordpress.com/?p=116
http://babozorgan.wordpress.com/?p=117
http://babozorgan.wordpress.com/?p=118
http://babozorgan.wordpress.com/?p=119
http://babozorgan.wordpress.com/?p=120
http://babozorgan.wordpress.com/?p=121
http://babozorgan.wordpress.com/?p=122
http://babozorgan.wordpress.com/?p=123
http://babozorgan.wordpress.com/?p=124
http://babozorgan.wordpress.com/?p=125
http://babozorgan.wordpress.com/?p=126
http://babozorgan.wordpress.com/?p=127
http://babozorgan.wordpress.com/?p=128
http://babozorgan.wordpress.com/?p=129
http://babozorgan.wordpress.com/?p=130
http://babozorgan.wordpress.com/?p=131
http://babozorgan.wordpress.com/?p=132
http://babozorgan.wordpress.com/?p=133
http://babozorgan.wordpress.com/?p=134
http://babozorgan.wordpress.com/?p=135
http://babozorgan.wordpress.com/?p=136
http://babozorgan.wordpress.com/?p=137
http://babozorgan.wordpress.com/?p=138
http://babozorgan.wordpress.com/?p=139
http://babozorgan.wordpress.com/?p=140
http://babozorgan.wordpress.com/?p=141
http://babozorgan.wordpress.com/?p=142
http://babozorgan.wordpress.com/?p=143
http://babozorgan.wordpress.com/?p=144
http://babozorgan.wordpress.com/?p=145
http://babozorgan.wordpress.com/?p=146
http://babozorgan.wordpress.com/?p=147
http://babozorgan.wordpress.com/?p=148
http://babozorgan.wordpress.com/?p=149
http://babozorgan.wordpress.com/?p=150
http://babozorgan.wordpress.com/?p=151
http://babozorgan.wordpress.com/?p=152
http://babozorgan.wordpress.com/?p=153
http://babozorgan.wordpress.com/?p=154
http://babozorgan.wordpress.com/?p=155
http://babozorgan.wordpress.com/?p=156
http://babozorgan.wordpress.com/?p=157
http://babozorgan.wordpress.com/?p=158
http://babozorgan.wordpress.com/?p=159
http://babozorgan.wordpress.com/?p=160
http://babozorgan.wordpress.com/?p=161
http://babozorgan.wordpress.com/?p=162
http://babozorgan.wordpress.com/?p=163
http://babozorgan.wordpress.com/?p=164
http://babozorgan.wordpress.com/?p=165
http://babozorgan.wordpress.com/?p=166
http://babozorgan.wordpress.com/?p=167
http://babozorgan.wordpress.com/?p=168
http://babozorgan.wordpress.com/?p=169
http://babozorgan.wordpress.com/?p=170
http://babozorgan.wordpress.com/?p=171
http://babozorgan.wordpress.com/?p=172
http://babozorgan.wordpress.com/?p=173
http://babozorgan.wordpress.com/?p=174
http://babozorgan.wordpress.com/?p=175
http://babozorgan.wordpress.com/?p=176
http://babozorgan.wordpress.com/?p=177
http://babozorgan.wordpress.com/?p=178
http://babozorgan.wordpress.com/?p=179
http://babozorgan.wordpress.com/?p=180
http://babozorgan.wordpress.com/?p=181
http://babozorgan.wordpress.com/?p=182
http://babozorgan.wordpress.com/?p=183
http://babozorgan.wordpress.com/?p=184
http://babozorgan.wordpress.com/?p=185
http://babozorgan.wordpress.com/?p=186
http://babozorgan.wordpress.com/?p=187
http://babozorgan.wordpress.com/?p=188
http://babozorgan.wordpress.com/?p=189
http://babozorgan.wordpress.com/?p=190
http://babozorgan.wordpress.com/?p=191
http://babozorgan.wordpress.com/?p=192
http://babozorgan.wordpress.com/?p=193
http://babozorgan.wordpress.com/?p=194
http://babozorgan.wordpress.com/?p=195
http://babozorgan.wordpress.com/?p=196
http://babozorgan.wordpress.com/?p=197
http://babozorgan.wordpress.com/?p=198
http://babozorgan.wordpress.com/?p=199
http://babozorgan.wordpress.com/?p=200


ادبیات غنا ئی به قلم اقای سیاح پور / وبلاگ کمال ادب منتخب فرزانه شیدا

" مرگ قو "
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ ، تنها ، نشنید به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند ، کاین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد ، آنجا بمیرد
شب مرگ ، از بیم ، آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم ندیدم
که قوئی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی ! آغوش واکن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
( مهدی حمیدی شیرازی )ادبیات غنایی

ادبیات غنایی گونه ای از ادبیات است که با زبانی نرم و لطیف ،

با استفاده از معانی عمیق و باریک ، به بیان احساسات شخصی انسان می پردازد

و بیانگر عواطف و ارزوهای انسانی و غم و شادی های اوست .

کلمه ی «غنا» در اصطلاح ادبی به معنی موسیقی است و شعر غنایی

در اصل همراه با موسیقی خوانده می شده است ؛اما در حقیقت

،دامنه ی آن بسیار گسترده تر است و همه ی احساسات گوناگونی انسانی

از قبیل عاشقانه ،مذهبی، عرفانی، هجو ،وصف طبیعت و جامع

ه و مسائل شخصی مانند غم غربت ، شکایت از زندان ، مرثیه ی عزیزان

و نظایر آن را در بر می گیرد .

بنابراین شعر غنایی آیینه ی آلام و لذّات و تأثرات روحی و
دوستی ها و عشق ها و... استو بخش عمده ی ادبیات ما را تشکیل می دهد.

در این نوع شعر شاعر «خویشتن خویش» را موضوع قرار می دهد

، نوع احساسات شاعر در برابر مسائل متغیّر است .

نکاتی درباره ی ادبیات غنایی

ادبیات غنایی گونه ای از ادبیات است که با زبانی نرم و لطیف ، با استفاده از معانی
عمیق و باریک ، به بیان احساسات شخصی انسان می پردازدو بیانگر عواطف
و ارزوهای انسانی و غم و شادی های اوست .

کلمه ی «غنا» در اصطلاح ادبی به معنی موسیقی است
و شعر غنایی در اصل همراه
با موسیقی خوانده می شده است ؛اما در حقیقت ،دامنه ی آن
بسیار گسترده تر است
و همه ی احساسات گوناگونی انسانی از قبیل عاشقانه ،مذهبی، عرفانی،
هجو ،وصف طبیعت و جامعه و مسائل شخصی مانند
غم غربت ، شکایت از زندان ، مرثیه ی عزیزان
و نظایر آن را در بر می گیرد
بنابراین شعر غنایی آیینه ی آلام و لذّات و تأثرات روحی
و دوستی ها و عشق ها و... است
و بخش عمده ی ادبیات ما را تشکیل می دهد.
.........

در این نوع شعر شاعر «خویشتن خویش» را موضوع قرار می دهد ،
نوع احساسات شاعر در برابر مسائل متغیّر است .برخی شعر غنایی را
حاصل آرامش نسبی پس از جنگ های پی در پی می دانند

.در شعر فارسی ، وسیع ترین افق معنوی و عاطفی ، افق اشعار غنایی است

؛ غزل یکی از سرشارترین حوزه های شعر فارسی است و نمونه ی کاملی است

که می توان همه ی انواع شعر غنایی را در آن به خوبی ملاحظه کرد .

در غزل حافظ ، مسائل اجتماعی با بیانی غنایی و براساس
«من» گسترده ی اجتماعی شاعر مطرح می شود ،

با مسائل خصوصی از قبیل مرثیه ی فرزند یا دوست ،
مباحث فلسفی ، هجو ، طنز ، وصف طبیعت و تغزّل و...
به هم می آمیزد
و در یک زمینه ی عرفانی سیر می کند .یکی از زمینه های ادبیات غنایی
بُعد اجتماعی آن است
که با ابعاد فردیو خصوصی تمایز عمده دارد ؛ مثلاً مناجات سنایی ،
حبسیه های مسعود سعد سلمان
و غزل حافظ و طنز عبید زاکانی
و مرثیه های بهار اگر چه در ابتدای امر صورتی کاملاً فردی دارند
امّا هریک در نهایت یک یا چند پیام مهم اجتماعی را در بر دارند.نمونه هایی از ادبیات غنایی :
اشارت صبح شعری ازعبدالقادر بیدل دهلوی

برق با شوقم شرار بیش نیست /
شعله طفل نی سواری بیش نیست
آرزوهای دو عالم دستگاه /
در کف خاکم غباری بیش نیست
لاله و گل زخمی خمیازه اند /
عیش این گلشن خماری بیش نیست
تا به کی نازی به حس عاریت /
ما و من آیینه داری بیش نیست
می رود صبح و اشارت می کند /
کاین گلستان خنده واری بیش نیست
غرقه ی وهمیم ورنه این محیط /
از تنک آبی کناری بیش نیست
ای شرر از همراهان غافل مباش /
فرصت ما نیز باری بیش نیست
بیدل این کم همتان بر عزّ و جاه /
فخر ها دارند و عاری بیش نیست
نویسنده : اقای سياح پور از وبلاگ (کمال ادب )



نویسنده : اقای
سياح پور از وبلاگ (کمال ادب ):
http://kamaaleadab.blogfa.com/8707.aspx

* منتخب فرزانه شیداFARZANEH SHEIDA

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

ايمان(عشق بهتر است یاثروت)؟!



این گذر های زمان


آنقدر ها که گمان میکردیم ... تازه وبکر نبود

قصه تکرار همان قصه ی دیروز وُ ...


...کسان دگر است ... ما فقط بار دگر


روی سن رفته چو آن بازیگر...


زندگی راهمه بازی کردیم!


تا بدانیم همه , گذر ازاین دنیا ،


گذری بیش نبود! گذری بی برگشت !!

....


گه به لبخند وگهی در گریه
گاه افسرده دل وآزرده


گذری بیش نبود ! گذری بی برگشت!


نه بدان گونه که می باید بود!


و گر امروز بپرسند مرا


ثروت و علم کدامین خواهی؟

خواهمت گفت: بدون تردید
که بدون دل و عشق, زندگی بی معناست

چه به ثروت باشد ،چه بدانستن علم!


گذر زندگی ماست که بی برگشتی




گر بدون دل عاشق باشد




بس تهی بس خالیست
و به ثروت و علوم




در تهی بودن قلبی خالی




انتهایش به خراب آباداست


....




ثمری نیست که نیست




گر که بی عشق دلی




در خرابات جهان راه برد...




جسم خالی زهمه ایمان را




جسم خالی ز خدای دل ودهر




جسم خالی ز خدای ِ دل را .




۱۷/اردیبهشت/ 1384




فرزانه شیدا-ف.شیدا fsheida


کتاب "زندگی یعنی...رهایش" اثر: باربارا دابس٬

کتاب "زندگی یعنی...رهایش" اثر: باربارا دابس٬


خلاصه ی کتاب "زندگی یعنی...رهایش" اثر باربارا دابس با دخل و تصرف.

قسمت اول:

موانع رهایش و راههای فائق آمدن بر آنها:

۱-باورها وعادات ما: این مورد را آنقدر شنیدید و در جاهای مختلف خواندید که لازم نمی بینم

در این مورد بیشتر توضیح دهم٬فقط یک مثال:

این باور که چیزی به غیراز خود ما و خارج از وجود ما٬ قادر به شادی بخشیدن

و تحقق آرزوهای ماست اشتباه است.


۲-وابسته کردن خوشبختی خود به موقعیت ها وشرایط خارجی:
جملات زیر اشتباه هستند:
خوشبختم اگر در کنکور کارشناسی ارشد قبول شوم.
خوشبختم اگر همسرم همه ی ویژگی های مورد علاقه ی من را داشته باشد. خوشبختم اگر...
چرا اشتباه است؟ چون زندگی هرگز همه چیز را به انسان تمام و کمال نمی دهد.
به همین سادگی!

پس اگر در مورد خوشبختی مثل جملات بالا بیندیشیم٬
هیچ وقت احساس خوشبختی نخواهیم کرد. پس :

خوشبختم اگر تمام تلاش خود را برای قبولی در کنکور کارشناسی ارشد انجام دهم
حتی اگر قبول نشوم. خوشبختم اگر...
۳-هدف هایی که برای خود تعریف می کنیم:

فکر کنم یک مثال از خودم موضوع را کاملا مشخص کند:

قبلا گفتم هدفم قبولی در دانشگاه شریف در کنکور کارشناسی ارشد
امسال (بهمن 88) می باشد.
یک هدف را انتخاب کردم تا تلاشهایم جهتدار شوند. انگیزه ایجاد شود. یک انرژی و استرس مثبت
در من بوجود آید تا به سمت جلو حرکت کنم.

اما رهایش به من می گوید:

این هدف نباید جزیی از وجودت گردد. نباید بگذاری استرس این هدف سنگین
٬ تو را هلاک سازد. باید استرس را کنترل کنی. از الان نباید به این موضوع فکر کنی که:
" بهار 89 جواب کنکور می آید٬ اگر در دانشگاه شریف قبول نشوم٬
جواب دوستان را چه بدهم جواب خانواده را چه بدهم و..."
هدفت را به دوستانت گفتی٬ به پدر٬مادر و خواهرت گفتی٬ که اینقدر بی خیال نباشی٬
یک نیروی محرکی ایجاد شود تا به سمت جلو حرکت کنی٬
همین وبس.
۴-احساسات منفی که در خود می پرورانیم: مثل بغض٬ کینه٬ نفرت٬ میل به انتقام٬ ترس و...
۵-عدم توانایی در پایان بخشیدن٬ جداشدن و پشت سرگذاشتن چیزهایی است
که دیگر لزومی به نگهداری یا ادامه دادن آنها وجود ندارد:
اگر امسال در کنکور قبول نشدی اگر ... :

حق داری ناراحت شوی. این ناراحتی هم بستگی به میزان تلاشت
برای قبولی در کنکوردارد٬
هر چقدرتلاشت برای رسیدن به هدف بیشتر بود ناراحتی هم بیشتر
(در صورت نرسیدن به هدف) اما برای مدتی ناراحت باش
24 ساعت٬ 48 ساعت یا یک هفته. بعد از این مدت شعارت این باشد:
تا شقایق هست زندگی باید کرد.



کتاب "زندگی یعنی...رهایش" ۲

خلاصه ی کتاب "زندگی یعنی ...رهایش" اثر باربارا دابس٬ قسمت دوم:

سوالات خودشناسی. جواب سوالات زیر را بصورت بله یا خیر بدهید.

(افرادی که مجرد هستند فرض کنند وقتی ازدواج کردند و همسرشان ...)

1-آیا نیازهای همسر٬ فرزند٬والدین خود را مهمتر از نیاز های خود می دانید؟

2-آیا به تازگی مورد آزارهمسرتان قرار گفته اید؟

3-آیا همسرتان به شما می گویند که چگونه لباس بپوشید؟

4-آیا هنگام عصبانیت می خندید؟

5-آیا هنگامیکه از دست همسر٬ فرزند ٬والدین خود ناراحت هستید٬

می ترسید که موضوع را به آنها بگویید؟

6-آیا هنگام تتنهایی مضطرب و عصبانی می شوید؟

7-آیا از اینکه همسرتان اوقاتی را با دوستانش می گذراند٬ احساس ناراحتی می کنید؟

8-آیا وقتی همسرتان دچاراشتباه می شود٬شما دچار سرافکندگی و خجالت می شوید؟

9-آیا پیشنهاد دوستی دیگران را حتی وقتی تمایلی به آن ندارید٬ می پذیرید؟

10-آیا فکر می کنید نظر همسرتان بهتر از نظر شماست؟

11-آیا اجازه می دهید دیگران به جای شما تصمیمات مهم را بگیرند؟

12-آیا از مخالفت دیگران با برنامه هایی که برایشان ریخته اید٬

عصبانی و ناراحت می شوید؟

13-آیا به خاطر حفظ آرامش٬سکوت می کنید و از نظر خود چشم می پوشید؟

14-آیا احساس می کنید محبت دیگران را باید با محبت بیشتر جبران کنید؟

15-آیا هنگام بحث و منازعه٬ کنترل خود را از دست می دهید؟

16-آیا فکر می کنید در روابط دوستانه و خانوادگی خارج از صحنه هستید؟

17-آیا در برقراری و حفظ روابط با دیگران دچار مشکل می شوید؟

18-آیا همواره سعی می کنید تا عواطف و احساسات خود را کنترل کنید؟

19-آیا هنگام جر و بحث احساسات خود را کنترل می کنید؟

20-آیا فکر می کنید برقرار ماندن رابطه ها نتیجه ی تلاش شماست؟

پنج جواب مثبت یا بیشتر نشان می دهد که شما در رابطه ی دست و پاگیر

و وابسته محصور شده اید.

هرچه تعداد جواب های مثبت بیشتر باشد٬ بکارگیری اصول رهایش

ضرورت بیشتری پیدا می کند.

ماخذ:سایت: ** مدیریت زمان آقای علی راد**

(لحظه ی خط خوردن)!

صبح است صبحی سرد
ومن ،خیره در پنجره ی صبح!
بیرون درمیان ِ خانه های سفید ،سرخ ، قهوه ای
در سبزینه رنگهایِ آخرین روزهای تابستان
در پرش پروازهای مرغهای دریائی
گذرپرنده های مهاجر
گنجیشکک های تازه بال گرفته،
در صدای آرا م نسیم ِ سرد
که آهسته ،ترانه ی "بودن" را زمزمه میکند و
....
خورشید اما هنوز
به پنجره ام ،نرسیده است
وسردی صبح دربطن تن
لرزش زندگی را، به جانم می بخشد
واندیشه ها...آه اندیشه هائی که
درسکوت ملموس ِخانه
زمزمه ی صبح را، برباد میدهد
آرامم؟ یا در التهاب همیشگی ِ
چگونه زیستن ! سردرگم؟!
پریشانم؟ یا در بُن اندیشه ی خویش
بی تفاوت!...نمیدانم...!
هرچه هست...بخواهم یانخواهم
صبح زندگی ست
وآغازها...بی هیچ تآملی...
باید بود!
تا لحظه ی خط خوردن!

سروده ی: فرزانه شید ا -fsheida

سه شنبه 17 شهريور 1388 -۸ سپتامبر۲۰۰۹










۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

عشق در نگاه بزرگان


عشق نخستين سبب وجود انسانيست . (وونارگ)


عشق همچون توفان سرزمين غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگيزه رشد و باروری روزافزون می گردد. (ارد بزرگ)


عشق ما را می کشد تا دوباره حياتمان بخشد . (شکسپير)


عشق مانند بيماری مسری است که هر چه بيشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا ميشوی. (شانفور)


عشق برای روح عادی يک پيروزی و برای روح بلند يک فداکاريست. (کوستين)


عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . (جبران خليل جبران)


عشق برای مرد از احساسات عميق و غير ارادی نيست ، بلکه قصد و عقيده است. (مادام دوژيرادرن)


عشق هوس محبوب شدن نزد معشوق است. (زابوتن)


عشق نخستين بخش از کتاب مفصل بيوفائی است. (ژرژسان)


عشق معجزه ايست . (اميل زولا)


عشق شيرينی زندگيست. ( مارسل تينر)


عشق مزيت دو فرديست که دائم سبب رنج و اندوه يکديگر می شوند. (سنت بوو)


عشق يکنوع تب و حرارت شديد است. (استاندال)


عشق گل کميابی است. ( آندره توريه)


عشق حادثه ايست. (کولارن)


عشق چيزيست که به هيچ چيز ديگر شباهت ندارد.(ريشله)


عشق ما را ميکشد تا دوباره حياتمان ببخشد . (بوبن)


عشق شاه کليدی است که تمام دهليزهای قلب را ميگشايد . (ايوانز)


عشق اين توانائی را می دهد که بگوئيد ، پوزش می خوا هم. (کن بلانچارد)


عشق يعنی ترس از دست دادن تو . (مثل ايتاليائی)


عشق تاريخچه زندگی است…. اما در زندگی مرد واقعه ای بيش نيست . (مادام دواستال)


عشق هميشگی است اين ما هستيم که ناپايداريم ،عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق هميشه قابل اعتماد است اما مردم نيستند. (لئوبوسکاليا)


عشق عبارت است از وجود يک روح در دو کالبد. عامليست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند. (ويکتور هوگو)


عشق رمز بزرگيست. (افلاطون)


عشق تجارت خطرناکيست که همواره به ورشکستگی می انجامد. ( شانفور)


عشق نبوغ عقل است. (توسنل)


عشق درديست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی ، انتظار ، انتحار (کراتس)


عشق نمی دانم چيست و نمی دانم چگونه سپری می شود. ( مادموازل دوسگوری)


عشق درديست شديدتر از تمام دردهای ديگر ، زيرا در عين حال روح و قلب و کالبد را رنج می دهد. (ولتر)


عشق حيات عاشق را تشکيل می دهد و الا معشوق بهانه است . (آلفونس کار)


عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند. (کرنی)


عشق ، خطای فاحش فرد در تمايز يک آدم معمولی از بقيه ی آدم های معمولی است. (برنارد شاو)


عشق چيزيست که بيعقلان را عاقل می کند و عاقلان را عاقلتر می نمايد و آن ها را که بيش از اندازه عاقلند را کمی بی قيد می سازد. (……)


عشق چيزيست که نخست به شما پرو بال می دهد تا بعد بهتر بتواند بدامتان بيندازد. (د. اسميت)


عشق ، عشق می آفريند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفريند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، اميد می آفريند . اميد ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفريند. (مارکوس بيکل)


عشق خوشبختی است که دو طرف برای هم ايجاد می کنند. (ژرژسان)


http://shobi.blogfa.com/post-161.aspx



صدها راه

صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن ، که همان رو راست پند گفتن است را برمی گزینیم......ارد بزرگ



ماخذ : http://unicron.blogfa.com/post-42.aspx


بیوگرافی ارد بزرگ از Parts Of GAming

مقاله زیر از سایت پایگاه تاجیکستان برداشت شده است :





ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است .
در نظریه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و غمبارتر است .





صحبت بر روی نظریات ارد بزرگ به تنهایی درست نیست چون او در درجه اول یک اندیشمند و مصلح اجتماعی است . اندیشه های او به شکل جملات بسیار حکیمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترین کتاب ایران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهری خویش می نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شیروان در شمال خراسان ایران است .
بیشترین دشمنان او در بین پشتون های افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از بانیان تغییر نام افغانستان به خراسان می دانند . علی احمد قندهاری از پشتونهای فعال افغان می گوید : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان از زمان مسعود جنگ سالار بیشتر رواج پیدا نموده ، فکر می کنم نباید مانند صنف اولی ها با این فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنیم مقاله و تحریر های بسیاری نوشته شده اما فکر می کنم ریشه این حرفها از فریبخوردگان افکار آدمهایی مانند ارد بزرگ باشند باید سارنوالی و ستره محکمهً افغانستان جلو چنین حرکات ماجرا جویانه را بگیرند. محترمان باور کنید این آدم های مرفوع القلم که حرجی بر آنها هم نیست ، می خواهند قوم ما را نابود کنند این قلم ها به بیراهه میروند افغانستان را می خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علی احمد قندهاری در جایی دیگر با حمله به نوشته ایی از شقایق شاهی " که به دفاع از شخصیت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " می نویسد : احمدشاه یک جنایتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشین ارد بزرگ هم فکر می کنند قوم افغان بر می گردد به دونیم صدسال پیش و استانی از ایران می گردند .



متاسفانه جنگ های داخلی افغانستان موجب رشد افراطی گری قومی گشته و بدین گونه بسیاری از حرمت ها شکسته شده و آزاد مردانی همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ مورد اهانت های بسیار قرار گرفته اند .

اما این تنش ها هیچ گاه نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلی فکری خویش منحرف سازد او در نظریه کهکشان بزرگ اندیشه خود ،نظریه دهکده کوچک جهانی را رد می کند و آن را دست مایه دنیای غرب برای چنگ اندازی بسوی تمدنهای دیگر می داند . جهان غرب با استفاده از نظریه دهکده کوچک جهانی مک لوهان سعی نمود چنین وانمود کند که رهبری این دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اینترنت و شبکه انتقال داده ها را در اختیار دارد حال آنکه با انتشار داده های فرهنگی ملل پیشرو ، تنها ابزاری شد برای تکثیر افکار بومی کشورهای دیگر .
در بخش پایانی نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ، ارد بزرگ می نویسد : ( زمان رستاخیز اندیشه آدمیان فرا رسیده است پس برای پاسداشت داشته های خود باید بیشتر بدانیم ، براین باورم که نخبگان و اندیشمندان سرزمین من ایران می توانند پادشاهان کهکشان اندیشه فردا باشند. این سرزمین سرچشمه و رویشگاه اندیشه فرا است . در این ستیز بزرگ ، آنانی برنده اند که بن و پی استوارتری در دل تاریخ جهان داشته باشند و همچنین نو آوری و زایش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزمینی که فردوسی بزرگ را در دل تاریخ خویش دارد فرزندان برومند و خردمند برای این آورد و جنگ آسیم کم نخواهد داشت ).



چندی پیش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پایگاه تاجیکستان برای دوست عزیزم قیوم نوشتم : وقتی از ارد بزرگ گفته می شود در یادم سیمای بانو گلرخسار صفی آوا نقش می گیرد . استادی در ایران و شاعر نامداری در تاجیکستان . یکی در عشق و یاد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب دیگری به یاد دماوند و شاهنامه و آرش .





حالا که قیوم شعری زیبا تقدیم ارد بزرگوار نمود من هم شعری از گلرخسار تقدیم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گرامیم می نمایم .

! ایران عزیز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه نی ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پیوندم/ یک ذره ز خورشیدم
یک غنچه ز امیدم/ یک نوده ز ده بیدم
یک حلقه ز دربندم/ از میهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
ای میهن سبز مهر، ای شهرگ نبض شعر
ای دور به جان نزدیک، ای نور دل و دیده
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشید تو بینا کرد، کاخ فرّ ملت را
تیر نظر آرش، در سینه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کیان دارم
ما را به دل تنگت، ای یار به هم آور، صد بار تو را میرم، یکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمی زیبد، گلنار به هم آور
...پیوند نیا کا نی ، پیوند دل و جا نی / ایران عزیز من/ ای جا ن عزیزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفی آوا (Гулрухсори Сафӣ)



ماخذ : http://mastergame.ir/forums/showthread.php?p=26950 


چند جمله قشنگ و پربار



کمي عقل سليم، اندکي اغماض و قدري خوش خلقي داشته باشيد، آن وقت خواهيد ديد در اين دنيا چقدر آسوده و خوشبخت ايد. سامرست موام

 

وقتي جوانتر بودم همه چيز را به خاطر مي‌آوردم، حالا مي‌خواست اتفاق افتاده باشد يا نه! . مارك تواين

 

آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود ، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد ، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید  . ارد بزرگ

 

يك انسان خردمند فرصتها و شانس ها را مي سازد , نه اينكه در انتظار آنها بنشيند . فرانسيس بيكن

 

شجاعت داشته باش تا با حقيقت رو به رو شوي . استون



در تاریکترین شب های ستم  ، روشنترین ستاره ها زاده می شوند . ارد بزرگ



چيزي ساده تر از بزرگي نيست آري ساده بودن همانا بزرگ بودن است. امرسون

 

به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. چارديني

 

آنجا که بيم و هراس سايه افکند شادي را جايي نسيت! . ارنست اپيکور


نام های ایرونی, ایرونی

مهرک نام شاپور اول
نیکا نام رودخانه ای در ایران
روشاک از سرداران مبارز در برابر اسکندر گجستک
سام پدر بزرگ رستم
سپنتا نامی مقدس در ایران باستان
شهداد داده شده از شاه
شایگان مرد بزرگ
سیاوش فرزند کیکاوس - شخصیت اسطوره ای ایرانیان
سورنا رهبر نظامیان ایران در زمان اشکانیان
اوتانا هم پیمان داریوش اول
وارتان یکی از شاهان ایران
آریانا متعلق به نسل آریا
اشکان شاهان سلسله اشکانیان
بکتاش شاه خوارزم
دادمهر فرستاده شهر از طرف فرشته مهر
فرهود پسر زیبا
گشتاسب از شاهان ایران باستان
هیراد ظاهر سالم و زیبا
هیتاسب از فرمانده هان داریوش بزرگ
جاماسب حکیم و فیلسوف ایرانی و داماد زرتشت اسپنتمان
جویان از شخصیت های شاهنامه
کیخسرو از شاهان پیشدادی - فرزند سیاوش- نوه کیکاوس
کیان ستاره
نیوتیش برادر کوچک اشو زرتشت
مهراشک نام ایرانی
مهرساد نام ایرانی
مکابیز نام ایرانی
نرسی از شاهان ساسانی
کورش بنیانگذار شاهنشاهی و حقوق بشر جهان
خشایار شاهنشاه ایران و فرزند داریوش بزرگ
کامبیز یا کمبوجیه یا کامبوزیا فرزند کورش بزرگ
جمشید سومین شاه پیشدادی در حدود 6000 سال پیش
هیربد روحانی گذشته ایران در زمان زرتشت
هژیر یکی از پهلوانان ایرانی
فَرَوَهَر نماد مقدس انسان بالدار از دوره ما قبل زرتشت
فریان نام یکی از شاهان گذشته
دارمان خسرو پرویز شاه ایران
داریوش شاه شاهان - شاههنشاه بزرگ تاریخ ایران
کارن فرزند کاوه - شخصیت ایرانی در شاهنامه- یکی از خاندانها
برسام به معنای آتش بزرگ
بامشاد از موزیسین های دوره ساسانی
بامداد پدر مزدک
آریارمن از نخستین پادشاهان ایران در 2600 سال پیش - نیای داریوش
آرتاباز یکی از فرماندهان کورش بزرگ
ارشان شاهزاده در نزد ایرانیان و فرزند اردشیردوم
ارشام نام پدر بزرگ داریوش بزرگ
ارد نام اشک سیزدهم و همچنین اندیشمند بزرگ معاصر اُرُد بزرگ
اردشیر بنیانگذار سلسله ساسانیان - اردشیر بابکان
اردوان نام شاهان پارتی و برادر داریوش اول
اردا نام کشیشی در زمان ساسانیان
ارشاما نام پدر بزرگ داریوش اول
ارشک نام اولین پادشاه سلسله اشکانیان
آرش نام قهرمان وطن پرست ملی ایران
آراد نام فرشته
آرآسب نام کورش اول
انوشیروان نام پادشاه دادگستر ایران
انوش جاودانه
اَفشین نام یکی از شاهزادگان ساسانی که به بابک خرمدین خیانت کرد
آبتین شخصیتی در شاهنامه - پدر فریدون
آترین نام یکی از پادشاهان خوزستانی در زمان داریوش بزرگ
آرتاباز نام فرمانده ارشد گردونه های کورش بزرگ
آرتام نام والی فریگیه در زمان کورش بزرگ
آریاداد برخواسته از نسل آریا - داده شده آریایی
آرتین نام هفتمین پادشاه ماد
آریا نام فرمانده ارتش کورش بزرگ در جنگ کوناکزا
آریامس آریای بزرگ - از شاهزادگان سغد در زمان اسکندر گجستک
آریامهر دارنده مهر - از سرداران داریوش سوم
آریوداد ایرانداد اوستا
آیوت یکی از بهدینان در فروردین یشت
آرتامن از همپیمانان داریوش بزرگ در براندازی بردیا
ارشکان کنیه فرهاد دوم و اردوان دوم شاهنشاه اشکانی
آریومهر از سرداران داریوش سوم
اوراش فرزند کوچک اردشیر شاهنشاه ایران
بابک بابک خرمدین تندیس وطن پرستی ایرانیان
باربَد نوازنده و رامشگر مشهور خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی
برتهم از سرداران نامی ایران
برسام از سردارن یزدگرد شاهنشاه ساسانی
بیارش کی بیارش - همان آرمین شاهنامه
پاپَک دبیر انوشه روان دادگر و بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی
پاردیک پدربزرگ ساسان بنوشته کتیبه کعبه زرتشت
پِدرام نبیره سام - بدرود - شادباش
پرهام از نامهای ایران باستان - تازی شده اش ابراهیم
پِرشان از نامهای اوستایی به معنی رزمجو
تنسر بزرگ روحانی زرتشتی که اوستا را گرد آوری کرد
تهمتن بزرگ پیکر و دارنده اندام نیرومند
تیرداد پادشاه رمنستان- پادشاه اشکانی
تیگران از سرداران نامی خشیارشا - پادشاه ارمنستان
چوبین کنیه بهرام سپهسالار ارتش هرمزد انوشیروان
خسرو در اوستا به معنی نیکنام - شاهنشاه ساسانی
دارا نهمین پادشاه کیانی - پسر رستم - داریوش
دانوش دیانوش دوانوش - دارنده جاودانگی
راتین رادترین-با داد و دهشترین-از سرداران ارشیر دوم
رسام نام پیکرنگار بهرام گور شاهنشاه ایران
رامین از فرزندان کیخسرو و برادر رامی
روزبه در پهلوی روژوه- وزیر بهرام شاهنشاه ساسانی
روشاک از سرداران ایرانی در جنگ با اسکندر گجستک
زوپیر همپیمان داریوش بزرگ که گوش و بینی خود را در فتح بابل برید
ژوپین نام فرزند کیکاوس
سامیار از نامهای کهن زرتشتی ایران
شاهین سردار بزرگ خسرو پرویز از خاندان وهمنزاد
شهروز وزیر شاهنشاه شاپور
شیراک پدر هرمزد - نگارنده کعبه زرتشت
فَربُد به معنی راست و درست
فرمنش از پادشاهان ایرانی در گرجستان
کیارش دومین پسر کیغباد- پسر کی اپیوه
کیانوش برادر فریدون شاه پیشدادی
کیانمهر کیامنش - کیافر - کیانزاد
لیشام از وطنپرستان دیلمی
مازیار از سرداران مادی کورش بزرگ - ماه یزد یار - همسنگر بابک
مزدک از نامهای دوران هخامنشی - آفریننده مزدا - آئین آورنده مزدکیان
مهراب پادشاه ایرانی در کابل و پدر رودابه
مهران همان میتران پهلوی - از خاندانهای اصیل ساسانی
نیوتیش برادر کوچک اشو زرتشت
آئیریک نیای یازدهم زرتشت
آئین کیش - راه و روش
آئین گُشنَسب سپهبد ایرانی در نبرد با بهرام چوبینه
آپاسای منشی شاهنشاه شاپور یکم ساسانی
آتروترسه پسر اسفندیار
آتروپات سردار ایرانی که والی آذربایجان بود - سردار داریوش
آترونوش آذرنوش - پاکدین زرتشتی
آرتاپارت نگهبان ویژه کوروش بزرگ
آرتام یکی از والی های شهنشاهی کوروش بزرگ
آرتین هفتمین پادشاه ماد
آریاز راهنما و راهبر - نامی اوستایی
آروکو فرزند کوروش هخامنشی
آریابد نگهبان و سردار سرزمینهای آریایی
آریاراد پسر آریامنش پادشاه کپدوکیه
آیوت یکی از بهدینان زرتشتی
ائیریه من ایران منش در روزگار ساسانی
ادیشه نامی پهلوی - از سرداران کورش بزرگ
اَرتاریا پسر خشایارشاه
اَرتامن از متحدین داریوش بزرگ بر ضد مغ دروغین
اَرتاوند فرمانده ناوگان خشیارشا
اَرتور در کتاب ماتیکان هزاردستان از برزگان بوده است
اَرتَمَن یکی از سرداران ماد در روزگار کوروش
اَرتَبرزین در اوستا یعنی برترین راستی - سرداری هخامنشی
اَردین راستین و بزرگوار
اَرزین فرمانده امپراتوری ایران در حمله اسکندر گجستک
اَرسیما نماینده داریوش سوم برای گفتگو با سکندر ملعون
اشتوکان نامی اوستایی و رقیب زریر
اشاداد کــسی که از راستی و نیکی سود جسته است
اُمید در پهلوی اُمیت - از نویسندگان دینکرد زرتشتیان
اُوَرَش پسر اردشیر سوم
اُورداد از سرداران کوروش بزرگ
باتیس ازسرداران داریوش سوم در حمله اسکندر گجستک
باوَند از سپهبدان مازندران
بَردیا - بَردیه فرزند کوروش بزرگ
بروسا پدر بهرام - از موبدان یزد
بَستام برادر زن هرمز چهارم ساسانی
بهداد نیک آفریده شده
به رَوِش نیکترین راه - بهترین انتخاب زندگی
بیارش کی بیارش - همان آرمین شاهنامه
پوریا از پهلوانان ایران زمین
پویان جستجو کننده راستی و درستی
تورک پسر شیدسب پادشاه زابلستان از نوادگان جمشید شاه
تیران پسر اردشیر سوم پادشاه اشکانی ارمنستان
جهانگیر پسر رستم ذال
چوبین کنیه بهرام سپهسالار ارتش هرمزد انوشیروان ساسانی
داتام فرمانده ایران در کاپادوکیه
داریو از پادشاهان ایرانی در زمان پایان دوران سلوکیان
دانین از خاندانهای ایرانی
دیااکو پادشاه ماد ایرانی
راتین از سرداران اردشیر دوم - رادترین مرد
رام برزین پیشکار دربار انوشیروان دادگر
رایش پسر زادشم
رتوشتر برادر بزرگ اشو زرتشت
ریوشاد نامی ایرانی
ژوبین پسر کیکاووس
سپند مهر در اوستا سپنته میتر - قاتل خشایارشا
سپهرداد در اوستا سپیتریدات - داده خداوند
سپیتا از درباریان آستیاگ ماد
سروش گوش دادن به صدای وجدان - پیک ایزدی در دین بهی
سهراب تابش سرخ - پسر زال
سیامک پسر کی کاووس
سینا در اوستا سَئنا - از پیروان زرتشت
شاه بهرام نام زرتشتیان امروزی - نام بهرام گور
شروین از شاهان باوندی
شهروی چهره شاهانه - از موبدان ساسانی
شیروان از شاهان شیروانی ایران
شیروی از شاهان ساسانی
فرامین از پادشاهان ساسانی
فرزام لایش و شایسته
فرزین نامی ایرانی
فَرَه وَشی سمبول ملی ایرانیان همان فَرَوَهَر است
فرورتیش دومین پاشاه ماد در بیستون نیز نامش هست
فرهاد نام بسیاری از شاهان ایرانی - فرهاد عاشق شیرین
کارین از خاندانهای اصیل ایرانی همان کارن
کامیار نامی ایرانی
کُردان پسر مرزبان
کی آرمین پسر کی قباد
کیازند نامی ایرانی
کیانوش برادر شاه فریدون پیشدادی
کیوان پسر موبد سروش
کیومهر نامی ایرانی
گودرز پسر گیو
لُهراسب پسر کیخسرو شاه کیانی
مانی نقاش دوره ساسانی که دعوی پیغبری کرد
مِهربُد نامی از دوره هخامنشی
مهیار نامی ایرانی
نیما از دانشمندان ایرانی
ورجاوند نورانی - مقدس - دارای احترام
وَندا امید - آرزو - سپهبد تبرستان
وَهرام نامی پهلوی - همان بهرام
ویسپار هم پیمان داریوش بزرگ در براندازی مغ دروغین
هُرمُز نام بسیاری از شاهان ایران
هومان پسر ویسه و برادر پیران
نامهای بانوان ایرانی
افرا ستایش کردن
افشید شکوه خورشید
آلیش قابل اشتعال
الیا نام گل
آمیتریس نام دخــتر داریوش دوم و همسر خشایارشا
آموتیا نام دوشیزه در زمان زندیه
آناهیتا نام فرشتگان اهورامزدا
آندیا همسر اردشیر اول
آنیتا نام دخــتران در زمان زند- به معنی پرورش گیاه
انوشا خوشحالی و سرور و شادی
انوشک نام زنان در زمان ساسانیان- به معنی جاوید و ابدی
انوشه نام زنان در زمان ساسانیان- به معنی جاوید و ابدی
آرا آراستن و زیبا کردن
آرمیلا نام دخــتران در ایران باستان
آرمیتان شخصیتی در شاهنامه و دخــتر جمشید
آروشا درخشان - نورانی - باهوش
آرتا نام شهر در زمان زند که به روی دخــتران میگذاشتند
ارنواز شخصیتی در شاهنامه و دخــتر جمشید
آرتمیس گوینده راستی- نام دریاسالار زن
آرتنوس صادق - راستگو - نام دخــتر داریوش
آسا نام دخــتر شاپور دوم ساسانی- بزرگ و علیحضرت
آتاناز نامی ایرانی
آتنا نامی ایرانی
آتوسا دخــتر کورش بزرگ همسر داریوش بزرگ مادر خشیار
آتوشه نام عمه یا خاله شاپور شاه
آوید نامی ایرانی
آویسا آب پاک و تمیز
آیدا همچون ماه و مهتاب
آیدان چهره زیبا همچون ماه - آیسان
آیلا نور ماه و مهتاب- آیناز
پرشه جرقه - دخــتر ایرانی
پروشات همسر داریوش دوم
ردیمه همسر کمبوجبه - شاهزادگان هخامنشی
رکــسانا دخــتر داریوش دوم
سپنتا مقدس ایرانی
وانوشه نام گل
آذرمهر آتش مقدس ایرانیان- آذرمینا
آذرنوش نام زنان ساسانی و همچنین آتش مقدس ایران
آزیتا نام شاهزاده - ملکه و پرنسسز در ایران
برسین دخــتر داریوش سوم که اسکندر با او ازدواج کرد
بهنوش خوش مشرب - مطبوع - دلپذیر
بهشید نامی ایرانی به معنی بهترین روشنایی
بیتا زیبا و خوش چهره
کاساندان همسر کورش بزرگ
چیستا زنی که دارای مقام روحانی و مقدس در ایران بوده
دل آسا نامی ایرانی
درسا همچون مروارید
الیکا مادر زمین - شکوفه - نام دهی در شما ایران
الیزه نام مکانی در رودبار
المیرا فدا کننده
اریکا مرتبط با زمین
اِستاتیرا همسر داریوش سوم
ایرسا رنگین کمان
کیانا برخواسته از نسل کیانیان
لبینا نام یکی از قسمتهای موسیقی کهن ایران
لیدا مهسان - مهسیما – مهسو- مهرشید
مهشید مهسان - مهسیما – مهسو- مهرشید
ملیسا مرهم - نام زنبور عسل در یونانی
ماندان ماندانا - مادر کورش بزرگ - همسر کمبوجیه اول
مرسده ملکه در ایران
میترا فرشتگان مقدس ایران باستان
نازنوش نامی ایرانی
نیسا دخــتر یکی از شاهان پارتی
نیوشه نیوشا- گوش دهنده- نوشه
نوشا پرنس در زمان ساسانیان
پانته آ شاهزاده ای که اسیر کورش بزرگ شد
پریساتیس همسر داریوش دوم و نام شاهزادگان
پارمیس دخــتر ارشد کورش بزرگ
رُدگون مادر داریوش اول - پرنس در اشکانیان
ساینا سیمرغ
تینا عاشق نوازش
ویرا ویشکا- ویدا - ویستا
آبنوش از زنان ویس و رامین
آپاما دخــتر سپیتمن سردار ایرانی
آرتادخت وزیر خزانه داری اردوان چهارم اشکانی
آرتیستون دخــتر کورش بزرگ - زن داریوش
آرگون شهبانوی اردشیر یکم هخامنشی
ارشانوش از نام نامه نخعی
برسین زن ایرانی اسکندر گجستک
پارمیس دخــتر بردیا - نوه کورش بزرگ
پروشات در اوستایی به معنی بسیار شاد
پریزاد زن داریوش دوم هخامنشی
پورچیستا پردانش-دخــتر زرتشت-زن جاماسب
جاماسبه شهبانوی اردشیر درازدست
چیستا فرشته دانش و خرد
رائیکا پسندیده و دوست داشتنی
رادنوش بانوی شهرین
سپاکو زن مهرداد چوپان که کورش بزرگ را تربیت کرد
فرنو مادر بزرگ اشو زرتشت
فرگون نام زنان در ایران باستان
کتایون زن کیگشتاسب در شاهنامه
میترادات دخــتر مهرداد پادشاه اشکانی
نیسا دخــتر مهرداد و خوهر میترادات اشکانی
نیشام نام فرشته نگهبان آذرخش
نوشید نام مادر مانی نقاش که خود را پیامبر نامید
وستا پردانش - دخــتر پاکدامن و با اصل و نسب
ویدا در اوستایی ویستا - پر دانش و فرهنگ
هما هفتمین پادشاه کیانی - دخــتر کیگشتاسب
یاسمین پهلوی یاسمن - نوعی گل- دخــتری در ویس و رامین
آتری به معنی آتش - از نامهای باستانی
آپامه خوشرنگ و زیبا - دخــتر اردشیر دوم هخامنشی
آرتا از نامهای باستانی
آندیا زن اردشیر درازدست شاهنشاه هخامنشی
ارشین از شاهدخت های هخامنشی
ارشنوش نام نامه نخعی - نام باستانی
افروز از نامهای پهلوی
ناهید اناهیت - اناهیتا - فرشته آب
بهرو بهشاد - بهرخ - بهتاب
پردیس باغ و بهشت - واژه پارادیز انگلیسی از همین است
پریوش پریزاد - پریسا - پریداد - پری تن
تارا ستاره
تناز مادر لهراسب - دخــتر آرش کمانگیر
آذرگون دخــتران در زمان اشکانی ویس و رامین
آذرمهر آتش مهر
آرتونیس دخــتر ارته باذ و خواهر برسین
آرمه ئیتی فروتنی - پاکی - نگهبان زمین
آذرمیدخت دخــتر همیشه جوان - دخــتر خسروپرویز - زنی که شاه شد
آسیمن نامی پهلوی که همان سیمین امروزی است
آماستریس دخــتر داریوش سوم
اَدرک دخــتر یزدگرد سوم ساسانی
اَردویسور فرشته آب در ایران باستان
آرته دخت شهبانو اشکانی همسر اردوان
اَرشیت دوست ترین - نامی از دوره هخامنشی
اَمِستریس شهبانوی خشایارشا
اوراشی زن پسر سیامک
بینا دانا و بیننده
دینا نامی ایرانی
پُرشاد خواهر داریوش سوم هخامنشی
پری ویس دخــتری در ویس و رامین
توشنامئیتی فرشته مهر و دوستی
تیتک از نامهای زرتشتیان امروزی
مهر نوش نامهای رایج امروزی
داماسپیا شهبانوی اردشیر یکم
رائیکا پسندیده و دوست داشتنی
راتا فرشته بخشش و مهربانی در وندیداد
زرشام دخــتری از خاندان جمشید
سپاکو همسر مهرداد چوپان که کوروش بزرگ را پرورش داد
سَتوِش ستاره باران در زبان پهلوی
سریرا زیبا - خوش چهره
سندوس خواهر خشایارشاه
سی سی کام کامروا - مادر داریوش سوم - دخــتر اُستان برادر اردشیر دوم
سیندخت دخــتر مهراب پادشاه کابل
شراره از نامهای رایج امروزی
شاهیده پارسا - پرهیزکار
شیددخت دخــتر روشنایی و نور
فرنوش از نامهای رایج امروزی
گلدیس از واژه اوستایی دَئسه به معنی همچون گل
ماندوی شهبانوی اردشیر سوم شاه ارمنستان
مهدیس از ماه دیس گرفته شده است به معنی گل چهره
مهرو به معنی چهره ای همچون ماه
مهدخت به معنی دخــتری همچون ماه
مهر آریا مهر دخــتر آریایها
مهر آئین کیش مهر ایرانی
میرتو از زنان شاهنشاهان هخامنشی
نائیریکا بانوان پارسا در دین زرتشتی
نوشید مادر مانی نقاشی در دوره ساسانی
نِیشام فرشته نگهبان آذرخش
ورتا نامی پهلوی به معنی گل
ویس معشوقه رامین در دوره شاهنشاهی اشکانیان
هورام واژه ای پهلوی به معنی خوش رام - خنده رو
یوتاب خواهر آریوبرزن - زنی سردار در آذرآبادگان
آریا ناز نامی ایرانی




پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان