ترانه ی زیبای * شاپرکا بین گل شقایقا / شاعر معاصر احمد یزدانی
ترانه ی زیبای * شاپرکا بین گل شقایقا / شاعر معاصر احمد یزدانی
تاريخ تولد: سه شنبه 30 خرداد 1368
کشور: ايران شهر: کرج
دیگر میخواهم اینگونه بنویسم به سبک خط نویسان سرزمین غروب زده ی قلب به سبک عاشقانی که با مرگ در خیال دیدار بیشتری دارند تا با تولد در هوشیاری.میدانید زندگی را چگونه دوست دارم ؟دوست دارم شبی که در کلبه ی خود با تنهایی تنها هستم شعر بسرایم از او که سوم شخص تمام اشعار من است اری قرار بود که دیگر از معشوقم ننویسم و از دل خویش بنویسم و حال شروع میکنم و از دل مینویسم و دستانم را به اعماق قلبم فرومی برم و اشعار پوسیده و زنگار زده ی قلبم را که مچاله گشته اند را از بغچه ی تنهایی بر میدارم و میخوانم و به دور از قافیه ها و با جنگ با وزن و اهنگ ها ان را برای شما میخوانم www.2kolbe.blogfa.com
ليست دفتر شعر ها احمد یزدانی
نوشته های ادبی احمد یزدانی
از سایت شعرنو
www.shereno.com
شاپرکا بین گل شقایقا
رو خط اهن قطار یه شاپرک نشسته بود
انگار که بغض اسمون توی دلش شکسته بود
یه زخم کاری و عمیق نمک میذاشت رو بال اون
همون یه زخم شاپرک که نحسی بود تو فال اون
انگار که خسته بودنش از عاشقی بود و گلا
یه طوری باز نشسته بود شبیه اسمون جلا
همین که خواست گریه کنه دلش پر از گلایه شد
اسمون پر از غمش سقف بدون پایه شد
خراب شدش روی سرش مثل وفای روزگار
مثل فریب اون گلا که مونده بود به یادگار
میگفت خدا چرا همش منم جدا از عاشقا
جرا فقط پر میزنن شاپرکا بین گل شقایقا
صدای سوت سوت قطار چشای اونو تر میکرد
اون هدف خودکشیشو یه جوری تازه تر می کرد
امید زنده بودنو مچاله کرد گذاشت کنار
تا این که خوابوند سرشو رو ریل اهن قطار
یهو یه صحنه ای رو دید دلش از اون دلش برید
انگار که باز شقایقو گل عزیزشو می دید
درست میون سختی و سرمای سنگا ی کثیف
یه گل جونه کرده بود اما بودش خیلی نحیف
اون شاپرک دلش گرفت پر زد و رفت به اسمون
قطار بازم سوت کشیدو رفتش مثه ترانه امون
شاعر احمد یزدانی
نظرات