۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

شب تا سحر

کوچه را طی کرده دل در اوج غم
شـــب ز انـــدوه دل من تیره شد
لحظه در لحظه به تاریکی رسید
در صدای پای من شب خیره شد
خود ندانم کی سحر از ره رسید
غم ولی بر روح وجانم چیره شد
آسمان !...شب دیدی وروشن شدی
از چه این دل بیشتر غمدیده شد؟!!


ف.شیداسه شنبه 21 خرداد 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان