سروده ای زیبا از شاعر عزیز وگرانقدر آرش بهروزی با نام کبوتر
دروود شیدای گرامیم
نوشته ای که برایتان نگاشتم ، بالاخره الان تمام شد و تقدیم به شما در اولین روز سال جدید میلادی...اگه یکم چهرمو پاپانوئلی مجسم کنید احتمال داره برگ سبزم دلنشین بشه... یه چیزی یادم رفت بگم ، طوطی شیرین سخنم تو این کار، خیلی کمکم کرد ، میدونید که زرتشت و خیلی دوست داره
کبوتر
من کبوتر هستم پَر دارم
دل ، بر صاحب اختر دارم
هیچ بی تار ! نرفتم به حرا
هیچ گفتار سروشی نشنیدم زفضا
اژدری از دستم، نگرفت شکل عصا
جسدی از نَفَسم هیچ کجا
نشد از جا بر پا
و کتابی که پر از شور ونوا
حامل پهنه ی رازی باشد
نه نوشتم به خدا
من مسافر هستم ، بَرّ دارم
عشق در سینه اطهر دارم
می چکانم به دل گند م ها
سفره هاي نان را
بهترين حاصل" هوم" کاشته ام
درزمین فردا
رود پر برکتی و خرم ِ مهر
پهن کردم به روان آریا
شسته ام با کف پیرایش آب
گیسوان دریا
من زَرتَشْتَر هستم فرَ دارم
خرد نیک و فروهر دارم
با تشکر از محبت شما جناب آقای آرش بهروزی
نظرات