از دیالکتیک فیلسوف اُرُد بزرگ تا نظریات فلسفی او
۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سهشنبه
حقیقت
جا نهادم
نه از آنرو ...که تلخیش آزارم میداد
که بودنش...
رویایم را برهم میریخت
وآرزویم را بر باد میداد!
اما حقیقت را به باد بخشیدم
که در گذر خویش همگان را هشیار کند!!
اما دلم...آه ... دلم
غمگنانه بر مزارآرزوهای
گریان بود!!!
آخر تفاوت میان حقیقت با حقیقت
بسیار بود
حقیقت من رنجباره ی سنگین روزگاری بود
که کوله بارش را
بدرازای عمر ...بردوش میکشیدم!!
وحقایق... تلخ وشیرین...
در آلبوم یادواره های دیروزم
گاه میخندید گاه تبسمی داشت
گاه نگاهی بود بدون عمق !!!
حقیقت اما ...
عبور لحظه های ممتد عمر بود
که ریزش باران پائیز را بیاد میآورد
آگاه که چتر اندوهم بازنمیشد
تا خیس واژه های درد نگردم!!!
شنبه 24 فروردین 1387
(فرزانه شیدا)
بر دل وقامت عشق
غصه ای نیست اگر واله و شیدا بشوم
منتظر نیست دلم مهر تو دیدن شب وروز
بس مرا زآنکه به شوق تو شکوفا بشوم
خوش دمّی را که غم عشق تو باشد بدلم
ورنه بی عشق تو آواره ی صحرا بشوم
فــرزانه شـــیدا
یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷
13 آپریل ۲۰۰۸
ما زیاران چشم یاری داشتیم....
وچنین شد:
ما ز یاران چشم یاری داشتیم...
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم!!...(حافظ)..
وچنین بر لب آمد که:
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
بر قّلوب هر که بوده آشنا
دانه ی مهر و محبت کاشتیم
لیکن از این مزرع سبز فلک
حاصل از خار جفا برداشتیم!!
آری اندر باغ ما خاری دمید
وه که خارستان زآن افراشتیم
سکه ی نامردمی را در فریب
سکه ی مهر و وفا انگاشتیم!!!
کودک دل را دراین کهنه خراب
بر سر بازار غم ، بگماشتیم !!!
بر سر بازار غم ، بگماشتیم !!!
سروده ی:فـرزانه شـیدا دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۷
تارنگار خدایا به تو پناه میبرم -جملاتی زیبا از بزرگان
آسودگی آدمی ، به گنج و دینار نیست که به خرد است و روشن بینی . ارد بزرگ
اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است. اُرد بزرگ
آسودگی آدمی ، به گنج و دینار نیست که به خرد است و روشن بینی . ارد بزرگ
اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است. اُرد بزرگ
اگر در دل شوق و عشق داری از زندگی خود بهره بسیار به دست آر چون عشق همواره آدمی را به سوی کمال راه می نماید. پل نیسن
عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . جبران خلیل جبران
با همه چیز و همه کس در آمیز .اما با هیچ چیز و هیچ کس آمیخته نشو .در انزوامعصومماندن نه سخت است ونه ارزشدارد
فردریش نیچه :آن کس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند.
ف - ا - دوریویچ : به ما می آموزند که به خاطر بسپاریم ، چرا نمی آمزند که فراموش کنیم ؟ هیچکس نیست که زمانی در زندگی خود به این معتقد نشده باشد که حافظه همانگونه که نعمت است بلا و لعنت نیز هست .
اُرد بزرگ : روشنایی روز ، گواه نمی خواهد .
کنت دوسکور : مشعل نبوغ فروغ نیابد مگر آن زمان که نور حقیقت بر آن بتابد .
شوپنهاور: وظیفه هنرها توصیف موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود.
اُرد بزرگ : رَد راستی ، رَد خویشتن است .
کیتز : تعلیم به احمق ها همانقدر بی ثمر است که بخواهیم با صابون ذغال را سفید کنیم .
اُرد بزرگ : مرد و یا زنی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی ننگ ابدیست .
فارابی : آنکه نفس خود را بالاتر و برتر از آنچه که هست داند هرگز به سرحد کمال نرسد .
اُرد بزرگ : زیباترین خوی زن ، پاکدامنی اوست
فیلیپ سیدلی : کسانیکه با افکار خوب و عالی دمساز هستند ، هرگز تنها و بی مونس نیستند .
فردریش نیچه :آن کس که نداند ؛ خواست خویش را در چیزها چگونه بگمارد ؛ دست کم معنایی بر آن خواهد افزود … و از آن ؛ این پندار زاده می شود که گاهی در آن خواست بنیاد باوری بوده است.
فردوسی خردمند : کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد .
اُرد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ماندنی نیست ، پرستیدنی است .
فیثاغورث : بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم .
اُرد بزرگ : دشمنی و پادورزی ، به مرد کهن انگیزه زندگی می بخشد .
فلمز : یکبار پشیمان نشدم بر اینکه چرا گفتم ولی باره ندامت بردم به آنچه گفتم .
اُرد بزرگ : دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.
ف - ب - سبزن : خوانندۀ دقیق می تواند در یک سال از روزنامه ها بیش از آن چیزهای مفید بخواند و بیاموزد که دانشمندان از کتابخانه های بزرگ خود می آموزند .
اُرد بزرگ : دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را ، در درون سرای او جست و جو می کند .
فتحی الرمکی : ما هنوز در زمان ماقبل تاریخ هستیم . زیرا تاریخ بشریت آن روز آغاز می شود که بشر از همۀ رنجها و گرفتاریها نجات یابد .
ارد بزرگ : دل به همدلی خوش است نه به شکستن .
فیلر : انسان آزاد خلق شده است ولی در میان قیود به دنیا می آید .
فردوسی خردمند : خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند .
اُرد بزرگ : دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی فراتر از خشکی دارند اما هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند
فرانسیس بایگون : گشادن عقده های درون در پیش دوستان دو تأثیر دارد : یکی آنکه شادی را دو برابر می کند و دیگر آنکه غم را به دو نیم می سازد ، زیرا آنکس که دوستان را در شادی خود شریک می کند سرور خاطرش بیشتر شود و آنکه غم دل به یاری موافق می گوید بار اندوه خویش را سبکتر خواهد یافت .
فردریش نیچه :آن کس که نمی تواند فرمان دهد بایستی فرمان ببرد .
اُرد بزرگ : در درازهنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند .
فونتاکو : آنچه می خورید باعث زخم معده نمیشود ، بلکه آنچه شما را می خورد موجب پیدایش این زخم می شود .
اُرد بزرگ : در دوی زندگی ، هماورد را کنارت بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام .
فرانس لوریو اسمیت : مهمترین نکته در مورد انگیزه، ایجاد هدف است، همواره باید هدفی داشت.
اُرد بزرگ : در خواب می توانی نیروی روان خویش را بنگری .
کرامول : مرد جنگی برای دولت بهترین و مناسبترین سفیر و ساستمدار بشمار می رود .
لائوسته : برای هدایت مردم پشت سرشان حرکت کن.
اُرد بزرگ : آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، می توان پی برد ، تنها خواسته و آرزوی آنها گواه آینده است .
فردریش نیچه :آنچه برای یک نفر سزاوار است را نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست.
فردوسی خردمند : خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است .
ویلیام جیمز : تا وقتیکه قلب شما نخواهد ، مسلماً مغزتان هرگز به چیزی عقیده پیدا نمی کند .
اُرد بزرگ : آیا از بخشندگی و مهربانی که نخستین منشهای خداوند است ، در ما نیز نشانی هست ؟
ویلیام جیمز : مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم.
اُرد بزرگ : آه و بردباری ، ریشه هر دیوزاد ، و بد رایی را ، خواهد کَند
ویلیام جیمز : خوشبختی ، جستن خوشبختی است نه یافتن آن .
اُرد بزرگ : آزمودگی آدمیان ، از زر هم با ارزشتر است
ویلیام جیمز : سگی که هم خانه من است نمی فهمد من که هستم و چه هستم اما احساس می کند که دوست اویم , مرتب دم خود را می جنباند و در ذهن من چون فرشته ای که در ماورای ابرهاست , تاثیر خوشی به جا می گذارد! او آرزو می کند کارخوبی انجام دهد.
ارد بزرگ : هنرمندان و خردمندان قهرمانان ناب روزگارند.
وین دایر : بیشتر مردم به پشت شیشه خودروهایشان این برچسب را می زنند:” امروز، اولین روز از بقیه زندگی من است.” من ترجیح می دهم اینگونه تصور کنم:” امروز، آخرین روز زندگی من است و می خواهم طوری زندگی کنم که انگار دیگر هیچ فرصتی ندارم.”
فردریش نیچه :آنچه آدمی را والا می کند مدت احساس های والا در اوست نه شدت آن احساس ها.
ارد بزرگ : هر آرزویی بی پژوهش و تلاش ، سترون ( عقیم ) باقی می ماند .
وینه : زندگی به وجود آوردن اثری جاودان است .
شوپنهاور: ایده ها در بیرون زمان قرار دارند و در نتیجه ابدی هستند.
فردوسی خردمند : اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد .
سایمونز : روزنامه باید خبرگذار باشد نه خبرساز ، حقیقت و مایۀ سرگرمی واقعی چندان زیاد است که نیازی به خیال پردازی و دروغسازی نیست و نشر خبر دروغ خیانت به حقیقت است .
فردریش نیچه :آنچه که باید بیشترین علاقه را در ما به وجود آورد این نیست که آیا تفسیر ما از جهان، حقیقی است یا دروغین ، بلکه این است که آیا این تفسیر، خواست قدرت را برای نیرومندی و کنترل جهان پرورش می دهد ، یا هرج و مرج و ناتوانی را.
ماخذ : http://mzalireza.persianblog.ir/post/141
یکّه خدا
خانه مرا در دل ویرانه داد
گرچه بدورم همه دیوار بود
دل بدرونش همه آزار بود
کس ز درونش نشده باخبر
در دل ویرانه چه آمد بسر
عاشق بیچاره ز هجران یار
خانه خراب است و ندارد قرار
هرکه مرا دید بمن رشک برد
بر من وخوشبختی من غصه خورد
هیچ ندانست به چه برده رشک
برغم واندوه ودل و سوز اشک
هیچ ندانـســت درونم چه بود
گنــجه ی اسرار مرا کِی کشود؟!
هیــــچ ندانست ، پریشان دلم
خــنده بلب ، غمزده ، گریان دلم
ظاهر، ما دید وبه حسرت نشست
( قلب من آخر زدرون می شکست)!!
هــیچ ندانست مرا خانه نیست
این همه ویرانه بود،خانه چیست؟!
هـــیچ ندانست چه دیدم درآ ن
حـــسرت واندوه ولی در نهان
هـــیچ ندانست که از آن نخـست
خـــنده به ویرانه من ره نجـُست!
روز چــو درخانه من می دمــید
پشــت سرش تازه بلا می رسـید
تازه گی روز چــه حاصل مرا؟!
خـــلوت شب بّـه ز زیان وبــلا!
نــور هرآنــدم به ســرایم رســید
دســـت بلا پرده ی ظلمت کـشید
زیســـــته ام با غم واندوه ودرد
حاصـــل " بودن" بدلم , آه سـرد
هــیچ ندانست مرا ،، سـرگذشت،،
آب بلا صد وجب از سر گذشت!
هـــیچ ندانست ، ندارم قــرار
زندگـــیم غصه و غم ،انتظار
خــانه من غمزده ویران سرا
گــــرچه بّود پایه وبنیــان بجا
جـــغد نبودم که بســـازم به آن
کار به ویـرانه چه دارد، جـوان؟!!
روح مرا لیک همـین خـانه کُشـت
با غم دل سوز وسرشکی درشـت!
...
روز وشـــبم نام خــــدا می برم
گرچه زموری به جهان کمترم
از ره او گــر که امـــیدی رسد
برتن مــن روح دگـر می دَمــد
گر به ، امیدی، دل من جان دهــد
روح من از مرگ درون می رهــد
گر بــدهد مهــر خــدائی مـــرا
قــصر طلائی شود این غــم سرا
گر که نســـوزد دل عاشق بــدرد
چاره این غصه ، توانم که کرد
گر بــدهد شــوق و امــیدی مــرا
آورم آن شـــکر خـــدائی بجــا
گرچه بلب نام خدا ی مــن است
لیک چرا قلبم از عالم شکست؟!
گــر که بدام نرســد مهـــر او
جــان بدهــم با همـــه ی آرزو
...آه خـــدائی که مرا یاوری
خود به جهان قاضی وخود داوری
من که بجــز مهر نکردم به خلق
لیک جــــوابم شده نیرنگ ودلق
نیک و بد وخوب چه حاجت مرا؟؟!!
... باز توئــی چــشم امیدم ، خـــدا !
برتو پناه آورم از خســتگی
تا برسم بر همه وارســـتگی
خســـته ام از زندگی پر جفا
باز توئی یکّه پنــاهم ،خـــدا !
باز توئی یکّه پنــــاهم ، خــدا !
سروده فرزانه شیدا
Farzaneh Sheida
کبوتر
یک کبوتر ز سر بام گذشت
گویا عاشق آرامی بود
کز شبی تیره وبس تار گذشت
سرخی گل به نگه، رنگ امید
لیکن او .... بانگه زار گذشت
وه که با خاطره وعشق و امید
غمزده با غم ایام گذشت
بی نشان آمد و با درد گریخت
زخمی و خسته ازاین دام گذشت
همه جا چنگ زد از درد گریز
لیک با حادثه ی باد گذشت
آه کز گرمی شیدا دل او
سینه در شعله ی فریاد گذشت
چه کسی با دل او زار گریست؟!
او که بس خسته وبس یکّه گذشت!
با دلی ریش به تنهائی خویش
بادلی مانده به صد تکه گذشت
۲۹ تیرماه دوشنبه۱۳۷۰ بازنویسی ۱۳۸۷
فرزانه شیدا
شیشه ی دل
درگوشه های دلم، خار غم بسی است
هرروز بر سر این شیشه ای دلم
پیوسته سنگ جفا ،دست هرکسی ست
گویا بنام زندگی اندر مسیر عمر
تا هست وهست ساز خموشی بوّد روا
درگوشه ای که دلم نغمه می زند
بازهم منم به خموشی چه بیصدا
شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
سروده فرزانه شیدا
در کوچه های شهر:
نشانی زتو نبود
آنگاه که چراغهای آبی درمیان شاخه ها
سوسو میزد
ودریا در زلالی آب ... با موج خویش
بر خاک تشنه ساحل شنی
فخر میفروخت
وآ سمان ...آبی ترین سرود خویش را
به پرنده می بخشید....
در کوچه های شهر ...
نشانی، زتو نبود...!!
آنگاه که دستهای عاطفه
در هم گره میخورد
بیقراری به خانه دل سلام میکرد...
قلب فشرده تر از پیش
دیدگان جستجوگر خویش...
به کوچه می بخشید
نشانی ز تو نبود!!!
و...آه...
آدرس ؛؛ بودن ؛؛ من اما....گم میشد
درگذری که گذرگاه تو بود
اما بی نشان ازتو !!!
اینک ... روزهای بی تو بودنم را
آبی دریایم را...
آسمانم را... دریایم را ...موجم را... وآن ساحل شنی
با گوش ماهی های سفید و رکه های قهوه ای
برایت باز نهادم !!!
گذر کن از کوچه هائی که در گذر من
نشانی ازتو... هیچ در آن نبود!!!
....و از آن تو باد... تمامی آن..
دریائی که ساحلش را وعده کرده بودی
آسمانی که... آبی عشقش را بمن بخشیدی
خیابانی وکوچه ای... که بامن به رویا...
قدم زدی!!!
در بودن من ...اما... نشانی از تو نبود!
آه ای رویای نوشته شده بر صفحه ی نور
ای واژه ها ی محبت الفبای عشقی نامرداد
رویاهایت را بتو باز پس میدهم
عشق ترا نیز !!!
زین پس اما.... نشانی ازمن نخواهد بود
نه بر صفحه نورانی عشق
که شبانه ها... خیره بر کلام تو بود
نه درکوچه های گذر
نه در چشم به آسمان
نه در ساحل شنی
نه درنگاه به امواجی که درونم را
در هجر تو می شکست
نه در کاوش جستجو گر دل
که ترا نمی جست ...
در کوچه های همیشگی تو!!!
زین پس اما... نشانی از من نخواهد بود
نشانی ازمن نخواهد بود!
همانگونه که میخواهی...
بی هیج... خدا ... حافظی!!!
بدرود تا همیشه!!!
فـرزانه شـــیدا - Farzaneh Sheida
چهارشنبه 28 فروردین1387
حاجت
بار دیگر بسته شد درها برویم
بازهم سر کوفتن بر درب بسته
بازهم راهی به پشت در نجویم
بازهم زاری و گریه از ته دل
برهمان ویرانه های آروزیم!
بازهم با اشک تلخ دیدگانم
چهره ی غمدیده را باید بشویم
بازهم باید به صحرای جدائی
یکّه وتنها ، ره دنیا بپویم
تیره گی های دلـــم ، پایان ندارد
در پی نوری خدایا ، بی سبب در جستجویم
رنگ شادی را ندیدم ، جز غمی بر دل ندارم
غم فقط چون یار جانی میدود هر دم بسویم
ای خدا با سوز گریه ، پشت درگاهت نشینم
تا که حاجت را نگیرم ، دست ازاین درگه نشویم
دست ازاین درگه نشویم!!!
1362 سروده ی فــرزانه شیــدا
واژه ی رویا
حتی به آندم که ... بالهای احساسم
در بیکرانه های آبی قلبت
سربه سودا میکشید
نه آندم نیز اسیر واژه ی رویا نبوده ام !
که حس درون ... فریادهای خویش را
بردلم ...خراشی میکرد ... خون آلوده ...
به پژواک صدائی ... که درونم ... را پر میکرد
وفریاد می کشید : رویا بس !!!!
و بس شد ...رویایم !!
در روزهای بی فردائی
که به بی تو بودن ... رسید !
واشکهایم ...پیش تر ازمن ...
به استقبال حقیقت... دوید
....آه...نه !
هرگز اسیر واژه ی رویا نبوده ام!!!
سروده ی : فرزانه شیدا
پنجشنبه 8 مرداد 1388
احساس
اگر توانست فر یاد زند فر یاد زد
اگر چشمانش خواست بگرید، گر یست
در آینه چو خود را دید
گر لب تمایل به لبخند داشت لبخندی زد
چو خواست دیده از خویش بر گیرد برگرفت
اما نمی توان گفت اسیر نفس خویش بود
که اسیران نفس بازیگران شیطانند و شادمان
او اما اسیر احساس بود و غمگین
گویند فرمان اشک و خنده ز
ادراک ذهنی ست ... و دل بازیگر نقشی
باور ندارم اینرا ...
که دلشکستگی را
دل بود که احساس کرد
ذهن باور کرد
و چشم گریست
آندم که دل گفت : بمان ...مرو
ذهن گفت : برو گر بروی غنگین نخواهی شد
و رفتی و دریافتی که غمگین تری
آندم دل بود که گفت : غمگینم
نمیدانم شاید باید شاعر بود
یا در احسـاس آزاده ...
تا فرمان دل ... فرمان تو باشد
اما میدانم آنجا که ذهن ... فرمان دهد
احسـاس زنـدانی ست
و زندانی در همه جا زندانی ست
چه در اسارت عقل
چه در میان دیواری
من این میدانم ....
که با دل از ورای دیوار
از مرز آسمان...از لابلای ابـر
و حتی ار آتش خورشید... میتوان گذشت
آنگاه که عقل میگوید ترا
راه گذری از دیوار نیست
به خورشید نمی توان نزدیک شد
بی پرو بال نمی توان پریــد
اسیــر نفــس نبوده ام هـرگـز
اسیــراحسـاسـم که مرا همه جا بـرد
گریانـم کـرد خنـدانم کـرد
ایــمانم داد....
مهـر خـداونـد را بر من بخشیـد
خـوارم کـرد بلنــدم کـرد
هـر چـه بود....
هـرگز ازا حســاسـم نرنجیــدم
هـرگـز بر او نخنـدیدم
و هـرگـز از اوجــدا نگـردیـدم
چــرا کـه خــدایـم را بــر مــن بخشیــد
کـه بیـــش از تمـامـی آنان کـه بایــد
یـارم بـــود!
پژواک اندیشه در فراسوی مرزها
تاریخ بشر، داستان مبارزه بیپایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، میتواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان
کتاب تفاوت های بارز اتوپیای جزیره اُرُدیسم با اتوپیای کشور جهانی هاکسلی
کتاب شباهت های فلسفه ارد بزرگ و مدل حالت پایدار
کتاب تفاوتهای اساسی، دیدگاههای زیست محیطی فیلسوف اُرُد بزرگ و ترامپ
- فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ Orodism
- بازتاب جهانی فلسفه اردیسم Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ازبکستان The philosophy of Orodism in Uzbekistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کلمبیا The philosophy of Orodism in Colombia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لهستان The philosophy of Orodism in Poland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تاجیکستان The philosophy of Orodism in Tajikistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مراکش The philosophy of Orodism in Morocco
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور برزیل The philosophy of Orodism in Brazil
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نیجریه The philosophy of Orodism in Nigeria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نائورو The philosophy of Orodism in Nauru
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لیبی The philosophy of Orodism in libya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلژیک The philosophy of Orodism in Belgium
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سریلانکا The philosophy of Orodism in Sri Lanka
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فیلیپین The philosophy of Orodism in Philippines
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنگو The philosophy of Orodism in Congo
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ژاپن The philosophy of Orodism in Japan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اتیوپی The philosophy of Orodism in Ethiopia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کرواسی The philosophy of Orodism in Croatia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور جمهوری چک The philosophy of Orodism in Czech Republic
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور صربستان The philosophy of Orodism in Serbia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور دانمارک The philosophy of Orodism in Denmark
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مالزی The philosophy of Orodism in Malaysia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اکوادور The philosophy of Orodism in Ecuador
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور قزاقستان The philosophy of Orodism in Kazakhstan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هائیتی The philosophy of Orodism in Hait
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوراس The philosophy of Orodism in Honduras
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تانزانیا The philosophy of Orodism in Tanzania
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نپال The philosophy of Orodism in Nepal
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تایلند The philosophy of Orodism in Thailand
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایتالیا The philosophy of Orodism in Italy
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گرجستان The philosophy of Orodism in Georgia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آفریفای جنوبی The philosophy of Orodism in South Africa
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلغارستان The philosophy of Orodism in Bulgaria
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنیا The philosophy of Orodism in Kenya
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کامرون The philosophy of Orodism in Cameroon
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کره جنوبی The philosophy of Orodism in South Korea
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نروژ The philosophy of Orodism in Norway
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مکزیک The philosophy of Orodism in Mexico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اندونزی The philosophy of Orodism in Indonesia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در جمهوری آذربایجان The philosophy of Orodism in Azərbaycan
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور انگلیس The philosophy of Orodism in England
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور عراق The philosophy of Orodism in iraq
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پورتوریکو The philosophy of Orodism in Puerto Rico
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور غنا The philosophy of Orodism in Ghana
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اسپانیا The philosophy of Orodism in Spain
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ترکیه The philosophy of Orodism in Turkey
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور روسیه The philosophy of Orodism in Russia
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بنگلادش The philosophy of Orodism in Bangladesh
- بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پاکستان The philosophy of Orodism in Pakistan
- زندگینامه فیلسوف حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism)
-
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.» * «اگر واقعیات با نظر...
-
سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم ميكند: ابزار و دشمن. يعني فقط يك طبقه را ميشناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه بلند پروازی من ...