۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

آزرده دل

اگر آزرده مرا میخواهی

بهترین روز همین امروز است

دل که افتاده بپایم به سکوت

همچو ماهی که ز تنگ افتاده

میزند پر پر خاموش و غمین

در کف خاک ، قلب ماهی وش من

زندگی گربهء وحشی سیاه

منتظر بود چنین روزی را

آب شفاف که بود تک امید ماهی

عاقبت از نگهش جاری شد

قطره در قطره ء اشک

تنگ خالی به چه خواهد ارزید

ماهی دل به زمین افتا ده است

و دگر آب حیات تنگ خالیست فقط

آب جاری شده بر روی زمین

دگر این پایان است

بر امیدی که بهر قطرهء اشک

ار نگاهش افتاد

قلب ماهی وش من

میزند پر پر خاموش و غمین

در کف خاک

قلب آزردهء منهم گوئی

زندگانی ز نگاهش افتاد

قلب آزردهء من

قلب آزردهء من


سروده ی فرزانه شیدا 1382

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان