۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

آسمان مال من است

هر کجا هم باشم ..آسمان مال من است..
گر که رنگش آبي گر که گريان و پراز ابر غم است
گر به هنگام غروب نيلي و نارنجي
آسمان مال من است
ترسم آن است ببينم يکروز دل من با من نيست
و ندانم که دگر عشق کجاست و ببينم روحم
در قفس زنداني ست..و ببينم در باغ آن گل پر پر سرخ
تن ويران من است و دگر ياري نيست
وببينم که حقيقت ز درء باغ گريخت تا سوالش نکنيم!
آسمان مال من است که مرا در شب پرواز شناخت
و مرا خوار نکرد
تا که شاعر باشم
و به هر واژه زبانم آزاد وبه احساس دلم بالي داد
تاکه آزاده گيم... در يابم
و به عرياني روح رنگ زيبائي را آسماني بينم .


17 فروردین 1385
ف . شیدا/فرزانه شیدا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پژواک اندیشه در فراسوی مرزها

  تاریخ بشر، داستان مبارزه بی‌پایان برای آزادی، عدالت و معناست. در این مسیر، گاهی یک اندیشه، یک فلسفه، می‌تواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ر...

بازتاب فلسفه اُرُدیسم در سراسر جهان