هراسی نیست....

مرا تا دل سپردن های یک عاشق ببر با خود
و بگذارم . . .
که سر برسینه ات یکدم بیآسایم
وبا قلبم بگو از اوج پرواز ی... به سوی عشق
که هرگز دل نمی ترسد ... بگیرد اوج پروازی !
مرا از عاشقی هرگز هراسی نیست
مرا ترس از دم تقدیر غمگینی ست
که قلب آسمانش را
نیابم همچو روح آبی ام
بی تکه های ابر غمناکی . . .
و تنهایی بخواند قصه ی شب را
به گوش قلب غمگینم .
مرا ترس از شب غمگین تنهایی ست
که در آن سوسوی صدها ستاره
می درخشد در کنار ماه
ولی حتی یکی از اینهمه کوکب
برای بخت غمگین دل من نیست!
مرا با خود ببر تا آسمان آبی عشقی
که در آن قصه ی پروازهای عاشقی ها را
هراس یک قفس یا تیر دشمن نیست !
مرا با خود ببر در فصل کوچ مرغک پرواز
که راهش گرچه طولانی
ولی پرواز بالش را نهایت نیست
مگر تا مقصد آن لانه ی عشقی...
که هرگز قلب او را بی سبب نشکست!
به کنج بودنی آرام . . .

مرا در بیکران عشق خود آنگونه راهی کن
که پروازم
فقط تا لانه ی عشق تو پروازی ست
پر از شوق رسیدن های دل
در مرز شور واشتیاق با تو بودن ها !
دلم لبریز عشقی غرق غوغاهاست
هراس من ولی عشق و تمنا نیست
هراسم بی تو ماندن
در غروب کوچ پروازی است
مبادا بی تو پر گیرم به ناچاری
به اوج بیکسی های دلی غمگین. . .
به تنهایی !!
مرا از عاشقی هرگز هراسی نیست
که دل خود بیکران عشق ورویاهاست
و بگذارم . . .
و بگذارم که در اوج همان پرواز
به پیوندی دگر در تو درآمیزم
به وقت دل سپردن ها...
وگر مرغ دلم سر را فرو برده ست
به زیر پال پروازش به غمگینی..
ز آنرو نیست... که میترسد بگیرد اوج پرواز

یمرا از عاشقی هرگز هراسی نیست

که پروازم
پر از بال سپید مرغهای راهی کوچ است
برای پر زدن در آبی پرواز عشقی جاودان
آندم
که هم پرواز بال پر زدنهای
متو باشی تو

فرزانه شیدا
Farzaneh Sheida

نظرات

جملات کوتاه مشاهیر جهان

پست‌های پرطرفدار